ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مروری بر روایت وزیر خارجه پیشین سوریه از حمله صدام به ایران
در خدمت اسرائیل، علیه جبهه عربی- اسلامی
ابراهیم بهشتی
دبیر گروه سیاسی
31 شهریور ماه سال 1359 مصادف با 22 سپتامبر 1980 میلادی، صدام حسین رئیسجمهوری وقت رژیم بعثی عراق حمله به ایران را آغاز کرد. جنگ 8 ساله بین دو کشور مسلمان علاوه بر تأثیرات مختلف بر شرایط داخلی ایران و عراق، تأثیرات قابل توجهی هم در مناسبات منطقه و بینالملل داشت. شاید یکی از برجستهترین این تأثیرات، روند اتفاقاتی باشد که در جبهه عربی- اسلامی و رویارویی آن با رژیم صهیونیستی داشت. در این تاریخ اگرچه نزدیک به یک سال از پیمان کمپ دیوید بین مصر و اسرائیل میگذشت، اما مسأله فلسطین همچنان از جمله اولویتها و محورهای اساسی کشورهای عربی بود و تلاشهای اسرائیلیها با کمک لابیهای مختلف غربی برای تعمیم پیمان صلح با دیگر کشورها به سرانجام خوشی نرسیده بود.
از سویی دیگر پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و مواضع مشخص و روشن نظام نوپا در ایران در حمایت از فلسطین و مخالفت آشکارا با رژیم صهیونیستی هم میرفت تا در حکم نیروی تازهای باشد بر جبهه ضد صهیونیستی در منطقه. اما توهمات خودخواهانه صدام - پیش از این توافق مشترک دو حزب بعث در عراق و سوریه را منتفی کرده بود- در حکم یک شکاف بزرگ در جبهه ضد اسرائیلی شد. دیکتاتور عراق البته شاید تصور میکرد تکلیف ایران را خیلی زود یکسره میکند و آنگاه با قدرت بیشتر میتواند رهبری جهان عرب را عهده دار شود. «فاروق الشرع» وزیر خارجه پیشین سوریه که بمدت 30 سال با حافظ اسد رئیسجمهوری فقید سوریه همکاری کرده در کتاب «روایت گمشده» با ترجمه حسین جابری انصاری مروری دقیق و تاریخی دارد بر تحولات داخلی و خارجی سوریه در دوران 30 ساله رهبری اسد که از لابهلای روایتهای او میتوان به تبعات حمله صدام به ایران از منظر تغییر آرایش سیاسی در منطقه و شکاف در جبهه عربی- اسلامی پی برد.
دولت سوریه از جمله معدود کشورهای عربی بود که همزمان با قرار داشتن در صف مقدم رویارویی با اسرائیل، در اولین روز حمله عراق به ایران نه تنها با آن همراهی نکرد بلکه مخالفت خود را نیز اعلام کرد. الشرع خود که در همان روز برای حضور در نشست کمیته قدس در مغرب به سر میبرد بدون آنکه منتظر دریافت دستورالعمل از دمشق بماند، بهعنوان وزیر خارجه سوریه، مخالفتش با حمله به ایران را اعلام میکند چرا که معتقد بود این جنگ در خدمت اسرائیل خواهد بود بویژه که این جنگ بر ضد انقلابی انجام میشد که پس از پیروزی، سفارت اسرائیل در تهران را بست و تعهد خود را نسبت به پشتیبانی از قدس و مسأله فلسطین اعلام کرد.
حافظ اسد رئیس جمهوری سوریه همچنین ارزیابی از جنگ داشت و معتقد بود این جنگ عراق را بهشکل نهایی از اینکه عمق راهبردی رویارویی با اسرائیل باشد خارج میکند. از نظر اسد این جنگ موجب ایجاد اخلال در موازنه نظامی سیاسی راهبردی با اسرائیل میشد، عربها را تقسیم میکرد، همبستگی عربی را تضعیف و پس از دههها نبرد سخت در منطقه برای کسب استقلال سیاسی، نیروهای بیگانه را به منطقه باز میگرداند. این جنگ هیچ نکته مثبتی نداشت و دفاع از دروازه شرقی (ادعای صدام ) فریب بزرگی با هدف کنار گذاشتن دفاع از دروازه حقیقی یعنی رویارویی با اسرائیل بود.
رؤیای فتح ایران در چند روز!
صدام با برجسته کردن اختلافات تاریخی عجم و عرب در فکر تصرف ایران در مدت زمانی کوتاه بود. صدام در 28 سپتامبر 1980 خطاب به مردم عراق گفت: «ما باید شمشیرهای علی، خالد و سعدابن ابیوقاص را برای مبارزه با این گروه ستمگر و آموختن درسهای تاریخی جدید به آنها، همانند نبرد باشکوه قادسیه از نیام درآوریم. نبرد با شکوه قادسیه تکبر و خودخواهی خسرو پرویز را نابود کرد و موانع اسلام را از میان برداشت و بیدینی و نادانی و تجاوز را در این منطقه ریشهکن کرد. ارتش دلیر ما نیز در زینالقوس و سیف سعد همین کار را انجام داد. همزمان صدام قصد داشت تا جنگ بین ایران و عراق را به جنگ ایران و اعراب مبدل کند. وی بارها در سخنان خود اظهار کرده بود که از جانب اعراب به پا خاسته است تا حقوق از دست رفته آنان را دوباره بهدست آورد. صدام در مصاحبهای در 23 اسفند 1362 خطاب به اعراب گفت:«ما که برادرانتان هستیم، به نمایندگی از سوی شما، دفاع از سرزمین اعراب را آنگونه که درخور است به عهده خواهیم گرفت».
صدام امید داشت نظام جدید ایران را ظرف چند روز یا چند هفته سرنگون کند. «خالد فاهوم» رئیس مجلس ملی فلسطین در همان روزهای ابتدایی آغاز جنگ به فاروغ الشرع گفته بود که هنگام حضور در کنفرانسی پارلمانی در برلین، سعدون حمادی رئیس هیأت عراق به او گفته است: چرا تلگراف همبستگی با عراق علیه ایران نفرستادید؟ فاهوم پاسخ میدهد پس از بازگشت به دمشق خواهیم فرستاد. حمادی متوهمانه به او میگوید: «شاید جنگ پیش از بازگشت شما تمام شده باشد.»
صدام علیه اتحاد عربی
سوریها تلاشهای زیادی برای ایجاد اتحاد با عراق و اردن داشتند تا از این طریق جبهه عربی در مقابل صهیونیستها و اشغالگری را تقویت کنند. آنها حتی بعد از آغاز جنگ عراق علیه ایران تلاش داشتند تا از موقعیت مناسب خود نزد مقامات تهران برای پایان دادن به این جنگ استفاده کنند. کار تا نشست سری بین حافظ اسد و صدام هم کشید اما مرغ دیکتاتور عراق یک پا داشت؛ حمایت کشورهای عربی از دولت او در مقابل ایران.
سوریها توجه داشتند که حمله عراق به ایران موازنه قدرت در منطقه را به نفع اسرائیل به هم زده است چه از یک سو دو کشور مسلمان درگیر یک جنگ فرسایشی شدند، عراق بهعنوان یک کشور مهم عربی عملاً از جبهه عربی در برابر اسرائیل کنار رفت و دسته بندیها و شکافهای بین کشورهای مسلمان و عربی هم زیاد شد. این فرصت مناسبی بود برای صهیونیستها که در برابر پیشنهادها برای صلح دست بالا را داشته باشند. اتحاد عراق و سوریه با حاکم بودن حزب بعث (با هدف اتحاد امت عربی) در هر دو کشور انتظار بیجایی از سوی مردم آنها نبود. چنانکه فاروق الشرع هم همین نکته را برجسته کرده و گفته که حق با جمال عبدالناصر بود که زودهنگام پرسید چرا بعثیهای عراق و سوریه که حکومت بر دمشق و بغداد را در سال 1963 بر عهده گرفتند نتوانستند با یکدیگر متحد شده و یکپارچگی دو کشور را پایهگذاری کنند. او گفته که من و بسیاری دیگر از افراد هم حق داریم بپرسیم چرا بعثیهای حاکم بر عراق و سوریه از 1968 تا 2003 نتوانستند این کار را بکنند و یک بار هم که میثاق قومی را میان دو کشور در 1978 امضا کردند با پاره کردن آن در سال 1979 طرح اتحاد را در نطفه خفه کردند.
وزیر خارجه وقت سوریه برنامههای امریکا و مشخصاً طرح کسینجر در حمایت از اسرائیل و برای ممانعت از احتمال تهاجم جدید علیه اسرائیل از سوی دو کشور عربی یا بیشتر را در این مهم دخیل دانسته و گفته که کسینجر موفق نمیشد مانع رویارویی با اسرائیل در بیش از یک جبهه شود، بیآنکه یک هنجار ژئوپلیتیک مورد توجه امریکا وجود داشته باشد که بر اساس آن میبایست مانع هرگونه پیوند سوریه و عراق شود.
دیدار سری حافظ اسد و صدام در اردن
هر چه زمان میگذشت اما رؤیاهای بعثیهای حاکم بر عراق برای ورود بیدردسر به ایران بیشتر و بیشتر به باد میرفت. بتدریج برخی دولتهای عربی حامی آنها هم متوجه اشتباه استراتژیک خود شدند. از جمله ملک حسین پادشاه اردن که به گفته الشرع، از علاقهمندان جنگ ایران و عراق بود اما یک سال بعد عقبگرد کرد و جزو کسانی شد که برای توقف جنگ میکوشید. او برای ترتیب دادن ملاقاتی محرمانه میان صدام و اسد مداخله کرد. دامنه تحرکات و تماسهای ملک حسین با آغاز مرحله پسا اشغال فاو توسط ایران بالا گرفت.
در ماه های ژانویه تا آوریل 1986 گزارشهای متعددی منتشر میشد که از نیت پنهان ایران برای تجزیه عراق در پیامد پیروزی محتمل بر این کشور خبر میداد. ملک حسین در فضای انتشار این گزارشها به کوشش خود برای کنار هم نشاندن صدام و اسد ادامه داد. اسد این میانجی گری را پذیرفت و به جمهوری اسلامی ایران هم اطلاع داد.
آیتالله خامنهای رئیسجمهوری وقت بلافاصله علیاکبر ولایتی وزیر خارجه دولت خود را به سوریه فرستاد. ولایتی پیام رئیسجمهوری ایران را به اسد منتقل کرد و اخبار منتشره در برخی رسانهها مبنی بر نیت ایران برای تجزیه عراق را تکذیب کرد. تبادل این پیام میان رئیس جمهوری اسد و آیتالله خامنهای و التزام ایران به گفته وزیر خارجه وقت سوریه، در حکم گام مقدماتی برای اجلاس سری میان حافظ اسد و صدام بود که ملک حسین برای برگزاری آن میانجی گری میکرد.
پیش شرط عراق؛ ایران را محکوم کنید!
نشست سری صدام و اسد در سال 1986 با هدف پشت سرگذاشتن اختلافات سوریه و عراق و تشکیل یک منظومه سیاسی و امنیتی و اقتصادی متکامل در قالب اتحاد سوریه عراق و اردن در اردن برگزار شد. ایده میثاق عربی پیشین میان سوریه و عراق 1978 نیز در این نشست احیا شد و دو رئیسجمهوری در دو جلسه بمدت 11 ساعت تمامی مسائل اصلی اختلافی دو کشور و اهمیت پیوند دوباره در چهارچوب یک آشتی بیشائبه را بررسی کردند. اما پیش شرط صدام برای آشتی دو کشور و تحول در روابط تا سطح تکاملی اتحادی این بود که سوریه بیانیهای منتشر و ایران را محکوم کند. رئیسجمهوری اسد با نپذیرفتن این پیش شرط پاسخ داده بود چنین بیانیهای تنها منجر به جنجال رسانهای شده و هیچ نتیجه عملی در پی نخواهد داشت. راه حل اسد این بود که اگر اتحاد سوریه- عراق شکل گیرد پیامی قوی به ایران خواهد بود که به جنگ پایان دهد.
بعد از این دیدار البته دیدارهای محرمانه دیگری بین طارق عزیز و فاروق الشرع وزرای خارجه دو کشور در اردن در 1987 برگزار شد. فاروق الشرع روایت کرده: «گفتوگوی من و طارق عزیز تا دیرهنگام ادامه یافت و با مداخله زید الرفاعی نخستوزیر وقت اردن مدلی تعدیل شده آماده شد که بر اساس آن اتحادیه اقتصادی مستحکمی بین سوریه و اردن و عراق ایجاد میشد که متناسب وضعیت جاری سه کشور بود. در پایان توافق کردیم پیشنویس قرارداد را صبح روز بعد نهایی کنیم.... صبح از قول ملک حسین مطلع شدم که طارق عزیز شبانه با بغداد تماس گرفته و به او گفته شده است: موضوع اتحاد را رها و بر محکومیت ایران توسط سوریه تمرکز کن. ملک حسین در اشارهای ضمنی به صدام گفت: جنون عظمت بیفایده است. جنگها نتیجهای ندارد و این جنگی بیهوده و ویرانگر است.»
توسعه طلبی علیه کشور عربی
صدام که به هیچ کدام از خواستههای خود در جنگ علیه ایران نرسیده بود اما همچنان در تبلیغات و مانور قدرتهای خود، مدعی پیروزی در جنگ شده بود چه رؤیای دیگری در سر داشت که البته آنهم جز ناکامی برایش نداشت. فاروق الشرع تشریح میکند که بعد از پایان جنگ تماسهای پرشماری با کشورهای عربی عضو شورای همکاری خلیج فارس برای تبدیل توقف جنگ عراق و ایران به یک پیروزی بزرگ برای همه داشتیم. این موضوع را به ایران هم گفتیم. همه تلاشهای ما در این جهت بینتیجه ماند زیرا عراق خود را پیروز جنگ میپنداشت. ما نیز مشکلی با اینکه عراق توقف جنگ را به یک پیروزی به افکار عمومی خود بفروشد نداشتیم و آن را غیرطبیعی تلقی نمیکردیم اما در واقعیت توقف جنگ یک پیروزی تلخ برای هر دو ملت عراق و ایران بود. صدام به جای اینکه پایان جنگ را در خدمت اصلاح روابط با سوریه و استفاده از نفوذ این کشور نزد ایران برای بازگشت روابط طبیعی دو کشور بهکار گیرد و در پی ترمیم شکافهای نظام عربی و بازگرداندن اعتبار به تناقض اصلی امت عربی با اسرائیل باشد، یک بار دیگر شروع به خودنمایی بهعنوان رهبر امت عربی کرد و کوشید بر نظام عربی و هر کشوری که دستش به آن میرسید، سیطره یابد که نتیجهاش؛ شد آنچه شد. (حمله به کویت)
اعتراف دیرهنگام وزیر خارجه عربستان
حمله عراق به کویت همان اتفاقی بود که خیلی از کشورهای عربی را به بنیان فکری و شخصیت صدام رهنمون کرد اگرچه کار از کار گذشته بود. چنانکه امیرسعود الفیصل وزیر خارجه عربستان دو روز قبل از نشست سران کشورهای عربی ویژه تهاجم عراق به کویت در قاهره به دمشق رفته و در یک نشست بسته، به رئیسجمهوری سوریه تأکید کرد که موضع زودهنگام اسد درباره جنگ عراق با ایران درست بوده و صدام این بار نباید از پیامدهای عمل خود رهایی یابد.
در اجلاس سران عرب که یک هفته بعد از یورش عراق به کویت برگزار شد، طه یاسین رمضان معاون رئیسجمهوری عراق در سخنانی از دیون عراق به کویت گفت و کویتیها را متهم کرد که در پی خشنودسازی ایران هستند و از زلزله ایران برای ابراز همبستگی خود با این کشور بهره گرفتهاند کاری که به گفته او با عراق نکردند و پیروزیاش در برابر ایران را از یاد بردند. سپس شیخ سعدالصباح نخستوزیر کویت با اعلام اینکه کویت عراق را در جنگ با ایران تنها نگذاشته، گفت: یورش عراق آنها را غافلگیر کرده زیرا صدام خودش پس از پایان جنگ علیه ایران عالیترین نشان کشورش را به او داده و گفته بود ما به کودکانمان در عراق این درس را میدهیم که کویت در هنگام تنگنا چیزی برای ما کم نگذاشته است.
ادبیات سرکشانه و فروتنانه صدام
با هاشمی رفسنجانی
حافظ اسد بعد از اشغال کویت و قبل از دیدار با بوش پدر به ایران سفر و با رهبر معظم انقلاب و رئیسجمهوری هاشمی رفسنجانی دیدار میکند. هاشمی در این دیدارها که فاروق الشرع هم حاضر بوده نسخهای از نامههای متبادله میان خود و صدام پیش از حمله به کویت را به او داده تا به اسد بدهد.
به روایت فاروق الشرع، صدام در پاره نخست این نامههای امضا شده و ترجمه شده از عربی به فارسی و از فارسی به عربی که تاریخ هجری و میلادی بود، سرکشانه و گردن فرازانه از ایران میخواست به مکان مشخصی که گفته بود و با هیأتی که او تعیین کرده بود، مرکب از رهبر معظم انقلاب و رئیس جمهوری بیایند و با او درباره مرزهای زمینی و دریایی دو کشور مذاکره کنند. مرزهایی که بلندی آن را نیز حدود 1200 کیلومتر مرزهای زمینی و حدود 800 کیلومتر مرز دریایی تعیین کرده بود. من و رئیسجمهوری اسد این جملات را بهمعنای آن میدانستیم که صدام خواهان مذاکره از موضع قدرت با ایرانها و درباره مرزهای آبی جدیدی بوده که تا تنگه هرمز میرسیده است. بهعبارتی دیگر صدام در نظر داشته کل امارات و سرزمینهای میان کویت تا تنگه هرمز در همجواری عمان را به عراق پیوست کند. اما صدام در واپسین نامه خود بعد از تجمع گسترده نیروهای بیگانه در پیرامون کویت، بسیار فروتنانه و دوستدارانه ظاهر شده و در پی جلب موافقت ایران برای ایستادگی در کنار عراق در برابر «اشرار و توطئه گران علیه ایران و عراق و امت اسلامی» بود. شکست سنگین عراق در کویت و خروج خفت بار از این کشور در حقیت سرآغاز سقوط این دیکتاتور بود که با جنگ افروزیهای خود در منطقه و علیه کشورهای مسلمان خواسته یا نخواسته در صف جبهه عربی- اسلامی شکاف انداخت و بیش از هر کس رژیم اسرائیل و حامیانش در غرب را خشنود کرد.
روایت ها برگرفته از کتاب «روایت پنهان» نوشته فاروق الشرع چاپ انتشارات مؤسسه ایران با ترجمه حسین جابری انصاری است.
دفاع مقدس مکمل ماهیت انقلاب
محمدحسن غفوری فرد
فعال سیاسی
شکی در این نیست که اگر دفاع مقدس را از منظومه تاریخی 40 ساله اخیر ایران بگیریم و حذف کنیم، خروجی انقلاب ما به لحاظ محتوایی چیزی کاملاً متفاوت یا حتی متضاد با ماهیت اصلی آن میشود. ملت ایران در سال 1357 حرکتی را به ثمر رساند که میتوان آن را حاصل انباشت حداقل 100 سال مبارزات ضداستبدادی و آزادیخواهانه مستمر آن دانست. حرکتی که البته در ماهیت تاریخی خود عمق بسیار بیشتری داشت و وقایع تاریخی، مذهبی و ملی متعددی، از اصول حکومت داری امام علی (ع) و واقعه عاشورا گرفته تا قیام سربداران و... به آن انرژی و انگیزه میدادند. ملت ایران در پس قرنها انباشت تجربه و تجمیع انرژی تاریخی و مذهبی خود برای کنار زدن استبداد و تباهی حاکمیتی، در سال 57 راه خود را به سمت وضعیتی تازه گشود و در عمل وارد دنیای جدیدی شد. دنیایی به مناسبات، ارزشها و مسائل تازه.
درست در شرایطی که ملت ایران آغاز این مسیر را تجربه میکرد، رویداد جنگ تحمیلی و 8 سال دفاع مقدس ما در برابر تهاجم خارجی عراق، آن هم با پشتیبانی قدرتهای آن روز شرق و غرب عالم رخ داد. در آن شرایط و برای حکومت نوظهور جمهوری اسلامی و مردمی که تازه با نوع دیگری از زیست اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مواجه شده بودند و میخواستند آرمانهای عمومی خود را در این شرایط جدید متجلی کنند، اتفاقی مانند یک جنگ تمام عیار و طولانی، اتفاق سادهای نبود. این اتفاق کشور را به یکباره در موقعیتی غیرقابل پیشبینی و خطیر قرار داد که باعث تغییرات زیادی شد. این تغییرات شاید امروز برای ما بسیار عادی و طبیعی شده باشند اما برای درک اهمیت آنها میشود حالتی فرضی را تصور کرد که در آن واقعه جنگ تحمیلی از تاریخ دهه 60 کنار برود. در چنین حالت فرضی احتمال حذف عناصر خائنی چون بنیصدر و دار و دستهاش کمتر میشود، زمینه بسیج و وفاق عمومی کاهش مییابد، ارزش حفظ صندوق رأی و رجوع به آرای مردم در هر شرایطی جایگاه خود را به مانند امروز نخواهد داشت و زمینه بسیاری از کارها و فعالیتهای اقتصادی و نوآوریهای صنعتی ایجاد نمیشد.
به عبارتی آورده و نتیجه عمومی دوران دفاع مقدس برای کشور و انقلاب ما در چند محور قابل ذکر است؛ اول به دست آوردن شناخت از نیروهای سیاسی مخرب و عناصر خائن در کشور که در بحرانیترین شرایط منافع حزبی و بلکه مطامع شخصی و گروهی خود را بر منفعت عمومی ارجح می دانستند. دوم کشف استعدادهای جدید و جوانی که توان مدیریتهای با کیفیت و اثربخش در بحرانیترین شرایط را داشتند. سوم کشف زمینههای تازه خودباوری و خوداتکایی و تقویت حس اعتماد به نفس ملی در زمینههای مختلف. چهارم ایجاد یک مودت، وحدت و وفاق ملی بین گروههای مختلف سیاسی، شهروندان، طبقات اجتماعی و صنوف متعدد جامعه. نکته پنجم هم تهنشین شدن یک احساس تاریخی ناشی از یک حماسه ملی ملموس در ذهنیت اجتماعی جامعه بود. مجموع این عوامل در کنار یکدیگر دفاع مقدس را تبدیل به عنصر هویت بخش و تعالیدهنده انقلاب اسلامی میکنند.
به عبارتی میتوان گفت ریشههای درخت انقلاب اسلامی ایران در عوامل و تجارب تاریخی گذشته از صدر اسلام تا مشروطه و مبارزات دوران رژیم پهلوی به وجود آمده و رشد کرده بود. به این اعتبار ریشههای انقلاب ما در بهترین شرایط و محیط ممکن برای رشد و تعمیق قرار داشتند اما تناور شدن این درخت نیاز به عامل دیگری هم داشت که آن عامل هوا و اتمسفری بود که باید تنه و برگهای این درخت را در خود قرار میداد. دفاع مقدس دقیقاً همان عاملی بود که این کار را انجام داد و توانست بهترین فضا، نور و شرایط ممکن را برای رشد ساقهها و تناور شدن این درخت ایجاد کند. از این حیث است که باید این دوره تاریخی را دوره مکمل ماهیت انقلاب در کنار تمام آن عوامل پسینی اجتماعی و تجارب تاریخی بدانیم.
دفاع مقدس با تمام سختیها و رنجهایش، دورهای ناگزیر از کارآزمودگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را در مقابل انقلاب اسلامی و نظام تازه تأسیس جمهوری اسلامی ایران قرار داد تا خویش را در برابر سختیها و مرارتهای مختلف تقویت کند. ماهیت انقلاب و نظام ما به گونهای بوده و هست که رویارویی و دشمنی غرب و خصوصاً کشورهایی چون امریکا و رژیم صهیونیستی با آن یک مواجهه گریزناپذیر بود. مواجههای که در هر شکل و صورت آن لاجرم باری از هزینههای مختلف و فشارهای هر چند ناجوانمردانه را متوجه نظام و ملت ما کرده و میکند. حال فرض بگیرید اگر ما تجربه آزموده شده دفاع مقدس را نداشتیم، آیا امروز دارای ظرفیتهای روانی و مادی لازم برای مقاومت در برابر این دست فشارها و دسیسهها میبودیم؟ آیا بدون طی آن دوره، میتوانستیم به شناختی واقعی از ماهیت سیاستها و نگاه دشمنان به نظام و انقلاب خود برسیم؟ بدون تجربه دفاع مقدس در سه دهه گذشته که همواره پر بود از تحریمها و فشارهای طرف مقابل کدام عامل میتوانست الهامبخش و تسریعکننده حس همدلی و وحدت ملی ما باشد؟
از همین بزنگاه است که باید اعتراف کرد که انقلاب اسلامی بدون دفاع مقدس قطعاً امروز چیزی کم میداشت. این دوره تاریخی با تمام خسارتها و تلخیهایی که برای ما بر جای گذاشت، دستاوردهایی داشت که تا همین جا راهگشای بسیاری برای ما بوده است. آن هم در شرایطی که باید اعتراف کرد که از همه ظرفیتهای فرهنگی، تاریخی و دستاوردی دفاع مقدس بهرهبرداری لازم انجام نشده و هنوز این مسأله دارای ابعاد مغفول مانده فراوانی است.
دبیر گروه سیاسی
31 شهریور ماه سال 1359 مصادف با 22 سپتامبر 1980 میلادی، صدام حسین رئیسجمهوری وقت رژیم بعثی عراق حمله به ایران را آغاز کرد. جنگ 8 ساله بین دو کشور مسلمان علاوه بر تأثیرات مختلف بر شرایط داخلی ایران و عراق، تأثیرات قابل توجهی هم در مناسبات منطقه و بینالملل داشت. شاید یکی از برجستهترین این تأثیرات، روند اتفاقاتی باشد که در جبهه عربی- اسلامی و رویارویی آن با رژیم صهیونیستی داشت. در این تاریخ اگرچه نزدیک به یک سال از پیمان کمپ دیوید بین مصر و اسرائیل میگذشت، اما مسأله فلسطین همچنان از جمله اولویتها و محورهای اساسی کشورهای عربی بود و تلاشهای اسرائیلیها با کمک لابیهای مختلف غربی برای تعمیم پیمان صلح با دیگر کشورها به سرانجام خوشی نرسیده بود.
از سویی دیگر پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و مواضع مشخص و روشن نظام نوپا در ایران در حمایت از فلسطین و مخالفت آشکارا با رژیم صهیونیستی هم میرفت تا در حکم نیروی تازهای باشد بر جبهه ضد صهیونیستی در منطقه. اما توهمات خودخواهانه صدام - پیش از این توافق مشترک دو حزب بعث در عراق و سوریه را منتفی کرده بود- در حکم یک شکاف بزرگ در جبهه ضد اسرائیلی شد. دیکتاتور عراق البته شاید تصور میکرد تکلیف ایران را خیلی زود یکسره میکند و آنگاه با قدرت بیشتر میتواند رهبری جهان عرب را عهده دار شود. «فاروق الشرع» وزیر خارجه پیشین سوریه که بمدت 30 سال با حافظ اسد رئیسجمهوری فقید سوریه همکاری کرده در کتاب «روایت گمشده» با ترجمه حسین جابری انصاری مروری دقیق و تاریخی دارد بر تحولات داخلی و خارجی سوریه در دوران 30 ساله رهبری اسد که از لابهلای روایتهای او میتوان به تبعات حمله صدام به ایران از منظر تغییر آرایش سیاسی در منطقه و شکاف در جبهه عربی- اسلامی پی برد.
دولت سوریه از جمله معدود کشورهای عربی بود که همزمان با قرار داشتن در صف مقدم رویارویی با اسرائیل، در اولین روز حمله عراق به ایران نه تنها با آن همراهی نکرد بلکه مخالفت خود را نیز اعلام کرد. الشرع خود که در همان روز برای حضور در نشست کمیته قدس در مغرب به سر میبرد بدون آنکه منتظر دریافت دستورالعمل از دمشق بماند، بهعنوان وزیر خارجه سوریه، مخالفتش با حمله به ایران را اعلام میکند چرا که معتقد بود این جنگ در خدمت اسرائیل خواهد بود بویژه که این جنگ بر ضد انقلابی انجام میشد که پس از پیروزی، سفارت اسرائیل در تهران را بست و تعهد خود را نسبت به پشتیبانی از قدس و مسأله فلسطین اعلام کرد.
حافظ اسد رئیس جمهوری سوریه همچنین ارزیابی از جنگ داشت و معتقد بود این جنگ عراق را بهشکل نهایی از اینکه عمق راهبردی رویارویی با اسرائیل باشد خارج میکند. از نظر اسد این جنگ موجب ایجاد اخلال در موازنه نظامی سیاسی راهبردی با اسرائیل میشد، عربها را تقسیم میکرد، همبستگی عربی را تضعیف و پس از دههها نبرد سخت در منطقه برای کسب استقلال سیاسی، نیروهای بیگانه را به منطقه باز میگرداند. این جنگ هیچ نکته مثبتی نداشت و دفاع از دروازه شرقی (ادعای صدام ) فریب بزرگی با هدف کنار گذاشتن دفاع از دروازه حقیقی یعنی رویارویی با اسرائیل بود.
رؤیای فتح ایران در چند روز!
صدام با برجسته کردن اختلافات تاریخی عجم و عرب در فکر تصرف ایران در مدت زمانی کوتاه بود. صدام در 28 سپتامبر 1980 خطاب به مردم عراق گفت: «ما باید شمشیرهای علی، خالد و سعدابن ابیوقاص را برای مبارزه با این گروه ستمگر و آموختن درسهای تاریخی جدید به آنها، همانند نبرد باشکوه قادسیه از نیام درآوریم. نبرد با شکوه قادسیه تکبر و خودخواهی خسرو پرویز را نابود کرد و موانع اسلام را از میان برداشت و بیدینی و نادانی و تجاوز را در این منطقه ریشهکن کرد. ارتش دلیر ما نیز در زینالقوس و سیف سعد همین کار را انجام داد. همزمان صدام قصد داشت تا جنگ بین ایران و عراق را به جنگ ایران و اعراب مبدل کند. وی بارها در سخنان خود اظهار کرده بود که از جانب اعراب به پا خاسته است تا حقوق از دست رفته آنان را دوباره بهدست آورد. صدام در مصاحبهای در 23 اسفند 1362 خطاب به اعراب گفت:«ما که برادرانتان هستیم، به نمایندگی از سوی شما، دفاع از سرزمین اعراب را آنگونه که درخور است به عهده خواهیم گرفت».
صدام امید داشت نظام جدید ایران را ظرف چند روز یا چند هفته سرنگون کند. «خالد فاهوم» رئیس مجلس ملی فلسطین در همان روزهای ابتدایی آغاز جنگ به فاروغ الشرع گفته بود که هنگام حضور در کنفرانسی پارلمانی در برلین، سعدون حمادی رئیس هیأت عراق به او گفته است: چرا تلگراف همبستگی با عراق علیه ایران نفرستادید؟ فاهوم پاسخ میدهد پس از بازگشت به دمشق خواهیم فرستاد. حمادی متوهمانه به او میگوید: «شاید جنگ پیش از بازگشت شما تمام شده باشد.»
صدام علیه اتحاد عربی
سوریها تلاشهای زیادی برای ایجاد اتحاد با عراق و اردن داشتند تا از این طریق جبهه عربی در مقابل صهیونیستها و اشغالگری را تقویت کنند. آنها حتی بعد از آغاز جنگ عراق علیه ایران تلاش داشتند تا از موقعیت مناسب خود نزد مقامات تهران برای پایان دادن به این جنگ استفاده کنند. کار تا نشست سری بین حافظ اسد و صدام هم کشید اما مرغ دیکتاتور عراق یک پا داشت؛ حمایت کشورهای عربی از دولت او در مقابل ایران.
سوریها توجه داشتند که حمله عراق به ایران موازنه قدرت در منطقه را به نفع اسرائیل به هم زده است چه از یک سو دو کشور مسلمان درگیر یک جنگ فرسایشی شدند، عراق بهعنوان یک کشور مهم عربی عملاً از جبهه عربی در برابر اسرائیل کنار رفت و دسته بندیها و شکافهای بین کشورهای مسلمان و عربی هم زیاد شد. این فرصت مناسبی بود برای صهیونیستها که در برابر پیشنهادها برای صلح دست بالا را داشته باشند. اتحاد عراق و سوریه با حاکم بودن حزب بعث (با هدف اتحاد امت عربی) در هر دو کشور انتظار بیجایی از سوی مردم آنها نبود. چنانکه فاروق الشرع هم همین نکته را برجسته کرده و گفته که حق با جمال عبدالناصر بود که زودهنگام پرسید چرا بعثیهای عراق و سوریه که حکومت بر دمشق و بغداد را در سال 1963 بر عهده گرفتند نتوانستند با یکدیگر متحد شده و یکپارچگی دو کشور را پایهگذاری کنند. او گفته که من و بسیاری دیگر از افراد هم حق داریم بپرسیم چرا بعثیهای حاکم بر عراق و سوریه از 1968 تا 2003 نتوانستند این کار را بکنند و یک بار هم که میثاق قومی را میان دو کشور در 1978 امضا کردند با پاره کردن آن در سال 1979 طرح اتحاد را در نطفه خفه کردند.
وزیر خارجه وقت سوریه برنامههای امریکا و مشخصاً طرح کسینجر در حمایت از اسرائیل و برای ممانعت از احتمال تهاجم جدید علیه اسرائیل از سوی دو کشور عربی یا بیشتر را در این مهم دخیل دانسته و گفته که کسینجر موفق نمیشد مانع رویارویی با اسرائیل در بیش از یک جبهه شود، بیآنکه یک هنجار ژئوپلیتیک مورد توجه امریکا وجود داشته باشد که بر اساس آن میبایست مانع هرگونه پیوند سوریه و عراق شود.
دیدار سری حافظ اسد و صدام در اردن
هر چه زمان میگذشت اما رؤیاهای بعثیهای حاکم بر عراق برای ورود بیدردسر به ایران بیشتر و بیشتر به باد میرفت. بتدریج برخی دولتهای عربی حامی آنها هم متوجه اشتباه استراتژیک خود شدند. از جمله ملک حسین پادشاه اردن که به گفته الشرع، از علاقهمندان جنگ ایران و عراق بود اما یک سال بعد عقبگرد کرد و جزو کسانی شد که برای توقف جنگ میکوشید. او برای ترتیب دادن ملاقاتی محرمانه میان صدام و اسد مداخله کرد. دامنه تحرکات و تماسهای ملک حسین با آغاز مرحله پسا اشغال فاو توسط ایران بالا گرفت.
در ماه های ژانویه تا آوریل 1986 گزارشهای متعددی منتشر میشد که از نیت پنهان ایران برای تجزیه عراق در پیامد پیروزی محتمل بر این کشور خبر میداد. ملک حسین در فضای انتشار این گزارشها به کوشش خود برای کنار هم نشاندن صدام و اسد ادامه داد. اسد این میانجی گری را پذیرفت و به جمهوری اسلامی ایران هم اطلاع داد.
آیتالله خامنهای رئیسجمهوری وقت بلافاصله علیاکبر ولایتی وزیر خارجه دولت خود را به سوریه فرستاد. ولایتی پیام رئیسجمهوری ایران را به اسد منتقل کرد و اخبار منتشره در برخی رسانهها مبنی بر نیت ایران برای تجزیه عراق را تکذیب کرد. تبادل این پیام میان رئیس جمهوری اسد و آیتالله خامنهای و التزام ایران به گفته وزیر خارجه وقت سوریه، در حکم گام مقدماتی برای اجلاس سری میان حافظ اسد و صدام بود که ملک حسین برای برگزاری آن میانجی گری میکرد.
پیش شرط عراق؛ ایران را محکوم کنید!
نشست سری صدام و اسد در سال 1986 با هدف پشت سرگذاشتن اختلافات سوریه و عراق و تشکیل یک منظومه سیاسی و امنیتی و اقتصادی متکامل در قالب اتحاد سوریه عراق و اردن در اردن برگزار شد. ایده میثاق عربی پیشین میان سوریه و عراق 1978 نیز در این نشست احیا شد و دو رئیسجمهوری در دو جلسه بمدت 11 ساعت تمامی مسائل اصلی اختلافی دو کشور و اهمیت پیوند دوباره در چهارچوب یک آشتی بیشائبه را بررسی کردند. اما پیش شرط صدام برای آشتی دو کشور و تحول در روابط تا سطح تکاملی اتحادی این بود که سوریه بیانیهای منتشر و ایران را محکوم کند. رئیسجمهوری اسد با نپذیرفتن این پیش شرط پاسخ داده بود چنین بیانیهای تنها منجر به جنجال رسانهای شده و هیچ نتیجه عملی در پی نخواهد داشت. راه حل اسد این بود که اگر اتحاد سوریه- عراق شکل گیرد پیامی قوی به ایران خواهد بود که به جنگ پایان دهد.
بعد از این دیدار البته دیدارهای محرمانه دیگری بین طارق عزیز و فاروق الشرع وزرای خارجه دو کشور در اردن در 1987 برگزار شد. فاروق الشرع روایت کرده: «گفتوگوی من و طارق عزیز تا دیرهنگام ادامه یافت و با مداخله زید الرفاعی نخستوزیر وقت اردن مدلی تعدیل شده آماده شد که بر اساس آن اتحادیه اقتصادی مستحکمی بین سوریه و اردن و عراق ایجاد میشد که متناسب وضعیت جاری سه کشور بود. در پایان توافق کردیم پیشنویس قرارداد را صبح روز بعد نهایی کنیم.... صبح از قول ملک حسین مطلع شدم که طارق عزیز شبانه با بغداد تماس گرفته و به او گفته شده است: موضوع اتحاد را رها و بر محکومیت ایران توسط سوریه تمرکز کن. ملک حسین در اشارهای ضمنی به صدام گفت: جنون عظمت بیفایده است. جنگها نتیجهای ندارد و این جنگی بیهوده و ویرانگر است.»
توسعه طلبی علیه کشور عربی
صدام که به هیچ کدام از خواستههای خود در جنگ علیه ایران نرسیده بود اما همچنان در تبلیغات و مانور قدرتهای خود، مدعی پیروزی در جنگ شده بود چه رؤیای دیگری در سر داشت که البته آنهم جز ناکامی برایش نداشت. فاروق الشرع تشریح میکند که بعد از پایان جنگ تماسهای پرشماری با کشورهای عربی عضو شورای همکاری خلیج فارس برای تبدیل توقف جنگ عراق و ایران به یک پیروزی بزرگ برای همه داشتیم. این موضوع را به ایران هم گفتیم. همه تلاشهای ما در این جهت بینتیجه ماند زیرا عراق خود را پیروز جنگ میپنداشت. ما نیز مشکلی با اینکه عراق توقف جنگ را به یک پیروزی به افکار عمومی خود بفروشد نداشتیم و آن را غیرطبیعی تلقی نمیکردیم اما در واقعیت توقف جنگ یک پیروزی تلخ برای هر دو ملت عراق و ایران بود. صدام به جای اینکه پایان جنگ را در خدمت اصلاح روابط با سوریه و استفاده از نفوذ این کشور نزد ایران برای بازگشت روابط طبیعی دو کشور بهکار گیرد و در پی ترمیم شکافهای نظام عربی و بازگرداندن اعتبار به تناقض اصلی امت عربی با اسرائیل باشد، یک بار دیگر شروع به خودنمایی بهعنوان رهبر امت عربی کرد و کوشید بر نظام عربی و هر کشوری که دستش به آن میرسید، سیطره یابد که نتیجهاش؛ شد آنچه شد. (حمله به کویت)
اعتراف دیرهنگام وزیر خارجه عربستان
حمله عراق به کویت همان اتفاقی بود که خیلی از کشورهای عربی را به بنیان فکری و شخصیت صدام رهنمون کرد اگرچه کار از کار گذشته بود. چنانکه امیرسعود الفیصل وزیر خارجه عربستان دو روز قبل از نشست سران کشورهای عربی ویژه تهاجم عراق به کویت در قاهره به دمشق رفته و در یک نشست بسته، به رئیسجمهوری سوریه تأکید کرد که موضع زودهنگام اسد درباره جنگ عراق با ایران درست بوده و صدام این بار نباید از پیامدهای عمل خود رهایی یابد.
در اجلاس سران عرب که یک هفته بعد از یورش عراق به کویت برگزار شد، طه یاسین رمضان معاون رئیسجمهوری عراق در سخنانی از دیون عراق به کویت گفت و کویتیها را متهم کرد که در پی خشنودسازی ایران هستند و از زلزله ایران برای ابراز همبستگی خود با این کشور بهره گرفتهاند کاری که به گفته او با عراق نکردند و پیروزیاش در برابر ایران را از یاد بردند. سپس شیخ سعدالصباح نخستوزیر کویت با اعلام اینکه کویت عراق را در جنگ با ایران تنها نگذاشته، گفت: یورش عراق آنها را غافلگیر کرده زیرا صدام خودش پس از پایان جنگ علیه ایران عالیترین نشان کشورش را به او داده و گفته بود ما به کودکانمان در عراق این درس را میدهیم که کویت در هنگام تنگنا چیزی برای ما کم نگذاشته است.
ادبیات سرکشانه و فروتنانه صدام
با هاشمی رفسنجانی
حافظ اسد بعد از اشغال کویت و قبل از دیدار با بوش پدر به ایران سفر و با رهبر معظم انقلاب و رئیسجمهوری هاشمی رفسنجانی دیدار میکند. هاشمی در این دیدارها که فاروق الشرع هم حاضر بوده نسخهای از نامههای متبادله میان خود و صدام پیش از حمله به کویت را به او داده تا به اسد بدهد.
به روایت فاروق الشرع، صدام در پاره نخست این نامههای امضا شده و ترجمه شده از عربی به فارسی و از فارسی به عربی که تاریخ هجری و میلادی بود، سرکشانه و گردن فرازانه از ایران میخواست به مکان مشخصی که گفته بود و با هیأتی که او تعیین کرده بود، مرکب از رهبر معظم انقلاب و رئیس جمهوری بیایند و با او درباره مرزهای زمینی و دریایی دو کشور مذاکره کنند. مرزهایی که بلندی آن را نیز حدود 1200 کیلومتر مرزهای زمینی و حدود 800 کیلومتر مرز دریایی تعیین کرده بود. من و رئیسجمهوری اسد این جملات را بهمعنای آن میدانستیم که صدام خواهان مذاکره از موضع قدرت با ایرانها و درباره مرزهای آبی جدیدی بوده که تا تنگه هرمز میرسیده است. بهعبارتی دیگر صدام در نظر داشته کل امارات و سرزمینهای میان کویت تا تنگه هرمز در همجواری عمان را به عراق پیوست کند. اما صدام در واپسین نامه خود بعد از تجمع گسترده نیروهای بیگانه در پیرامون کویت، بسیار فروتنانه و دوستدارانه ظاهر شده و در پی جلب موافقت ایران برای ایستادگی در کنار عراق در برابر «اشرار و توطئه گران علیه ایران و عراق و امت اسلامی» بود. شکست سنگین عراق در کویت و خروج خفت بار از این کشور در حقیت سرآغاز سقوط این دیکتاتور بود که با جنگ افروزیهای خود در منطقه و علیه کشورهای مسلمان خواسته یا نخواسته در صف جبهه عربی- اسلامی شکاف انداخت و بیش از هر کس رژیم اسرائیل و حامیانش در غرب را خشنود کرد.
روایت ها برگرفته از کتاب «روایت پنهان» نوشته فاروق الشرع چاپ انتشارات مؤسسه ایران با ترجمه حسین جابری انصاری است.
دفاع مقدس مکمل ماهیت انقلاب
محمدحسن غفوری فرد
فعال سیاسی
شکی در این نیست که اگر دفاع مقدس را از منظومه تاریخی 40 ساله اخیر ایران بگیریم و حذف کنیم، خروجی انقلاب ما به لحاظ محتوایی چیزی کاملاً متفاوت یا حتی متضاد با ماهیت اصلی آن میشود. ملت ایران در سال 1357 حرکتی را به ثمر رساند که میتوان آن را حاصل انباشت حداقل 100 سال مبارزات ضداستبدادی و آزادیخواهانه مستمر آن دانست. حرکتی که البته در ماهیت تاریخی خود عمق بسیار بیشتری داشت و وقایع تاریخی، مذهبی و ملی متعددی، از اصول حکومت داری امام علی (ع) و واقعه عاشورا گرفته تا قیام سربداران و... به آن انرژی و انگیزه میدادند. ملت ایران در پس قرنها انباشت تجربه و تجمیع انرژی تاریخی و مذهبی خود برای کنار زدن استبداد و تباهی حاکمیتی، در سال 57 راه خود را به سمت وضعیتی تازه گشود و در عمل وارد دنیای جدیدی شد. دنیایی به مناسبات، ارزشها و مسائل تازه.
درست در شرایطی که ملت ایران آغاز این مسیر را تجربه میکرد، رویداد جنگ تحمیلی و 8 سال دفاع مقدس ما در برابر تهاجم خارجی عراق، آن هم با پشتیبانی قدرتهای آن روز شرق و غرب عالم رخ داد. در آن شرایط و برای حکومت نوظهور جمهوری اسلامی و مردمی که تازه با نوع دیگری از زیست اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مواجه شده بودند و میخواستند آرمانهای عمومی خود را در این شرایط جدید متجلی کنند، اتفاقی مانند یک جنگ تمام عیار و طولانی، اتفاق سادهای نبود. این اتفاق کشور را به یکباره در موقعیتی غیرقابل پیشبینی و خطیر قرار داد که باعث تغییرات زیادی شد. این تغییرات شاید امروز برای ما بسیار عادی و طبیعی شده باشند اما برای درک اهمیت آنها میشود حالتی فرضی را تصور کرد که در آن واقعه جنگ تحمیلی از تاریخ دهه 60 کنار برود. در چنین حالت فرضی احتمال حذف عناصر خائنی چون بنیصدر و دار و دستهاش کمتر میشود، زمینه بسیج و وفاق عمومی کاهش مییابد، ارزش حفظ صندوق رأی و رجوع به آرای مردم در هر شرایطی جایگاه خود را به مانند امروز نخواهد داشت و زمینه بسیاری از کارها و فعالیتهای اقتصادی و نوآوریهای صنعتی ایجاد نمیشد.
به عبارتی آورده و نتیجه عمومی دوران دفاع مقدس برای کشور و انقلاب ما در چند محور قابل ذکر است؛ اول به دست آوردن شناخت از نیروهای سیاسی مخرب و عناصر خائن در کشور که در بحرانیترین شرایط منافع حزبی و بلکه مطامع شخصی و گروهی خود را بر منفعت عمومی ارجح می دانستند. دوم کشف استعدادهای جدید و جوانی که توان مدیریتهای با کیفیت و اثربخش در بحرانیترین شرایط را داشتند. سوم کشف زمینههای تازه خودباوری و خوداتکایی و تقویت حس اعتماد به نفس ملی در زمینههای مختلف. چهارم ایجاد یک مودت، وحدت و وفاق ملی بین گروههای مختلف سیاسی، شهروندان، طبقات اجتماعی و صنوف متعدد جامعه. نکته پنجم هم تهنشین شدن یک احساس تاریخی ناشی از یک حماسه ملی ملموس در ذهنیت اجتماعی جامعه بود. مجموع این عوامل در کنار یکدیگر دفاع مقدس را تبدیل به عنصر هویت بخش و تعالیدهنده انقلاب اسلامی میکنند.
به عبارتی میتوان گفت ریشههای درخت انقلاب اسلامی ایران در عوامل و تجارب تاریخی گذشته از صدر اسلام تا مشروطه و مبارزات دوران رژیم پهلوی به وجود آمده و رشد کرده بود. به این اعتبار ریشههای انقلاب ما در بهترین شرایط و محیط ممکن برای رشد و تعمیق قرار داشتند اما تناور شدن این درخت نیاز به عامل دیگری هم داشت که آن عامل هوا و اتمسفری بود که باید تنه و برگهای این درخت را در خود قرار میداد. دفاع مقدس دقیقاً همان عاملی بود که این کار را انجام داد و توانست بهترین فضا، نور و شرایط ممکن را برای رشد ساقهها و تناور شدن این درخت ایجاد کند. از این حیث است که باید این دوره تاریخی را دوره مکمل ماهیت انقلاب در کنار تمام آن عوامل پسینی اجتماعی و تجارب تاریخی بدانیم.
دفاع مقدس با تمام سختیها و رنجهایش، دورهای ناگزیر از کارآزمودگی سیاسی، اقتصادی و اجتماعی را در مقابل انقلاب اسلامی و نظام تازه تأسیس جمهوری اسلامی ایران قرار داد تا خویش را در برابر سختیها و مرارتهای مختلف تقویت کند. ماهیت انقلاب و نظام ما به گونهای بوده و هست که رویارویی و دشمنی غرب و خصوصاً کشورهایی چون امریکا و رژیم صهیونیستی با آن یک مواجهه گریزناپذیر بود. مواجههای که در هر شکل و صورت آن لاجرم باری از هزینههای مختلف و فشارهای هر چند ناجوانمردانه را متوجه نظام و ملت ما کرده و میکند. حال فرض بگیرید اگر ما تجربه آزموده شده دفاع مقدس را نداشتیم، آیا امروز دارای ظرفیتهای روانی و مادی لازم برای مقاومت در برابر این دست فشارها و دسیسهها میبودیم؟ آیا بدون طی آن دوره، میتوانستیم به شناختی واقعی از ماهیت سیاستها و نگاه دشمنان به نظام و انقلاب خود برسیم؟ بدون تجربه دفاع مقدس در سه دهه گذشته که همواره پر بود از تحریمها و فشارهای طرف مقابل کدام عامل میتوانست الهامبخش و تسریعکننده حس همدلی و وحدت ملی ما باشد؟
از همین بزنگاه است که باید اعتراف کرد که انقلاب اسلامی بدون دفاع مقدس قطعاً امروز چیزی کم میداشت. این دوره تاریخی با تمام خسارتها و تلخیهایی که برای ما بر جای گذاشت، دستاوردهایی داشت که تا همین جا راهگشای بسیاری برای ما بوده است. آن هم در شرایطی که باید اعتراف کرد که از همه ظرفیتهای فرهنگی، تاریخی و دستاوردی دفاع مقدس بهرهبرداری لازم انجام نشده و هنوز این مسأله دارای ابعاد مغفول مانده فراوانی است.
دیگه چه خبر؟
کمک ایران به نمایندگان زن مجلس افغانستان
خبر اول اینکه، دولت ایران کمک کرده چند نفر از نمایندگان زن پارلمان افغانستان به همراه خانوادههایشان از دست طالبان فرار کرده و از طریق ایران و سپس گرجستان به یونان بروند.
به گزارش عصر ایران؛ روزنامه «واشنگتن پست» در گزارشی اختصاصی ماجرای فرار «حمیرا ایوبی» نماینده پارلمان افغانستان به همراه چند نماینده زن دیگر و خانوادههایشان از دست حکومت طالبان را روایت کرده است. این نمایندهها و خانوادههایشان که درمجموع 57 نفر بودهاند با دریافت ویزا از سوی ایران موفق شدند از طریق مرز زمینی وارد ایران شده و از شهر مشهد با پروازی به گرجستان و از آنجا به سمت یونان بروند. بهدلیل ارتباط شخصی خانم ایوبی با نهادها و افراد خارجی درنهایت پس از چند روز به گفته خودشان «پر دلهره» با همکاری ایران توانستند خاک افغانستان را ترک کرده و از دست طالبان بگریزند. نام این نمایندگان زن افغانستان در لیست اولویتهای دولت امریکا برای کمک به خروجشان از افغانستان نبوده و امریکا بیشتر بهدنبال خارج کردن مترجمان و همکاران ارتش امریکا در افغانستان بوده است. بهدلیل ارتباط نزدیک و شخصی خانم ایوبی با همسر نخستوزیر یونان، دولت یونان درنهایت موافقت کرده به این 57 شهروند افغانستان مجوز سفر و اقامت بدهد.
ادعای بازداشت فردی به اتهام جاسوسی برای ایران در سوئد
شنیدیم که، رسانههای سوئدی مدعی شدند که یک مسئول امنیتی سابق این کشور به اتهام جاسوسی برای ایران بازداشت شده است. به گزارش ایسنا، به نقل از شبکه خبری الجزیره، رسانههای سوئدی گزارش دادند که پلیس سوئد یکی از مدیران سابق سازمان اطلاعات این کشور را به اتهام آنچه جاسوسی برای ایران عنوان شده است، بازداشت کردهاند. ادعا میشود که فرد بازداشت شده، یک مرد ٤٠ ساله ایرانی الاصل است و در گذشته به عنوان مدیر امنیت غذایی سازمان اطلاعات سوئد فعالیت میکرده است. خبرگزاری رویترز نیز هفته گذشته از بازداشت یک فرد در سوئد به دلیل اتهامات جاسوسی خبر داده و گزارش داده بود که وی برای انجام تحقیقات اولیه پلیس در استکهلم دستگیر شده است.
مرز مهران همچنان بسته است
با خبر شدیم که، دبیر اجرایی ستاد مرکزی اربعین حسینی، با اشاره به برخی از اخبار منتشر شده در فضای مجازی مبنی بر اینکه مرز مهران برای سفر زائران اربعین حسینی به عراق باز شده است، گفت: این شایعات صحت ندارد، مرز مهران و دیگر مرزها کماکان بسته است و هیچگونه تصمیمگیری جدیدی برای بازگشایی مرزها انجام نشده است. به گزارش ایرنا، امید کوثریفر، در مصاحبه با رادیو «اربعین» با بیان اینکه تلاش ما این بود که این زمینه فراهم شود که تعداد زیادی از مشتاقان راهپیمایی اربعین در این راهپیمایی حضور پیدا کنند ولی بنا به تصمیم دولت عراق و شرایطی که در این کشور حاکم بود، تصمیم گرفته شد ۶۰ هزار نفر از زائران ایرانی در سال جاری در این راهپیمایی حضور پیدا کنند، گفت: صدور ویزا برای این ۶۰ هزار نفر انجام شده است و طبق آمار سازمان هواپیمایی کشوری تا شب گذشته حدود ۴۵ هزار نفر از زائران با پروازهای رسمی کشور به عراق سفر کردهاند و حدود ۱۵ هزار نفر از سهمیه ۶۰ هزار نفر، هنوز سفر نکردهاند که البته بخش عظیمی از آنها بلیت تهیه کرده و ظرف امروز و فردا این روند اعزام تکمیل میشود.
طالبان: خواستار توسعه روابط با ایران هستیم
دست آخر اینکه، ذبیحالله مجاهد سخنگو و معاون سرپرست وزارت فرهنگ و اطلاعرسانی دولت موقت طالبان از تمایل برای گسترش روابط با ایران خبر داد. بهگزارش فارس، «ذبیحالله مجاهد» سخنگو و معاون سرپرست وزارت فرهنگ و اطلاعرسانی دولت موقت طالبان روز جمعه در مصاحبه با رسانههای روسزبان، به بیان مواضع این گروه در خصوص موضوعات مختلف پرداخت. او به خبرگزاری اسپوتنیک گفت که نماینده طالبان در سازمان ملل تلاش خواهد کرد تا رابطه افغانستان با اتحادیه اروپا و امریکا و کشورهای اسلامی در منطقه را توسعه دهد و مهمترین برنامه طالبان در سازمان ملل نیز همین موضوع است. ذبیحالله مجاهد در خصوص رابطه طالبان با ایران نیز گفت: «در حال حاضر اختلافی با تهران نداریم و تلاش میکنیم روابط خود را با ایران توسعه دهیم.»
خبر اول اینکه، دولت ایران کمک کرده چند نفر از نمایندگان زن پارلمان افغانستان به همراه خانوادههایشان از دست طالبان فرار کرده و از طریق ایران و سپس گرجستان به یونان بروند.
به گزارش عصر ایران؛ روزنامه «واشنگتن پست» در گزارشی اختصاصی ماجرای فرار «حمیرا ایوبی» نماینده پارلمان افغانستان به همراه چند نماینده زن دیگر و خانوادههایشان از دست حکومت طالبان را روایت کرده است. این نمایندهها و خانوادههایشان که درمجموع 57 نفر بودهاند با دریافت ویزا از سوی ایران موفق شدند از طریق مرز زمینی وارد ایران شده و از شهر مشهد با پروازی به گرجستان و از آنجا به سمت یونان بروند. بهدلیل ارتباط شخصی خانم ایوبی با نهادها و افراد خارجی درنهایت پس از چند روز به گفته خودشان «پر دلهره» با همکاری ایران توانستند خاک افغانستان را ترک کرده و از دست طالبان بگریزند. نام این نمایندگان زن افغانستان در لیست اولویتهای دولت امریکا برای کمک به خروجشان از افغانستان نبوده و امریکا بیشتر بهدنبال خارج کردن مترجمان و همکاران ارتش امریکا در افغانستان بوده است. بهدلیل ارتباط نزدیک و شخصی خانم ایوبی با همسر نخستوزیر یونان، دولت یونان درنهایت موافقت کرده به این 57 شهروند افغانستان مجوز سفر و اقامت بدهد.
ادعای بازداشت فردی به اتهام جاسوسی برای ایران در سوئد
شنیدیم که، رسانههای سوئدی مدعی شدند که یک مسئول امنیتی سابق این کشور به اتهام جاسوسی برای ایران بازداشت شده است. به گزارش ایسنا، به نقل از شبکه خبری الجزیره، رسانههای سوئدی گزارش دادند که پلیس سوئد یکی از مدیران سابق سازمان اطلاعات این کشور را به اتهام آنچه جاسوسی برای ایران عنوان شده است، بازداشت کردهاند. ادعا میشود که فرد بازداشت شده، یک مرد ٤٠ ساله ایرانی الاصل است و در گذشته به عنوان مدیر امنیت غذایی سازمان اطلاعات سوئد فعالیت میکرده است. خبرگزاری رویترز نیز هفته گذشته از بازداشت یک فرد در سوئد به دلیل اتهامات جاسوسی خبر داده و گزارش داده بود که وی برای انجام تحقیقات اولیه پلیس در استکهلم دستگیر شده است.
مرز مهران همچنان بسته است
با خبر شدیم که، دبیر اجرایی ستاد مرکزی اربعین حسینی، با اشاره به برخی از اخبار منتشر شده در فضای مجازی مبنی بر اینکه مرز مهران برای سفر زائران اربعین حسینی به عراق باز شده است، گفت: این شایعات صحت ندارد، مرز مهران و دیگر مرزها کماکان بسته است و هیچگونه تصمیمگیری جدیدی برای بازگشایی مرزها انجام نشده است. به گزارش ایرنا، امید کوثریفر، در مصاحبه با رادیو «اربعین» با بیان اینکه تلاش ما این بود که این زمینه فراهم شود که تعداد زیادی از مشتاقان راهپیمایی اربعین در این راهپیمایی حضور پیدا کنند ولی بنا به تصمیم دولت عراق و شرایطی که در این کشور حاکم بود، تصمیم گرفته شد ۶۰ هزار نفر از زائران ایرانی در سال جاری در این راهپیمایی حضور پیدا کنند، گفت: صدور ویزا برای این ۶۰ هزار نفر انجام شده است و طبق آمار سازمان هواپیمایی کشوری تا شب گذشته حدود ۴۵ هزار نفر از زائران با پروازهای رسمی کشور به عراق سفر کردهاند و حدود ۱۵ هزار نفر از سهمیه ۶۰ هزار نفر، هنوز سفر نکردهاند که البته بخش عظیمی از آنها بلیت تهیه کرده و ظرف امروز و فردا این روند اعزام تکمیل میشود.
طالبان: خواستار توسعه روابط با ایران هستیم
دست آخر اینکه، ذبیحالله مجاهد سخنگو و معاون سرپرست وزارت فرهنگ و اطلاعرسانی دولت موقت طالبان از تمایل برای گسترش روابط با ایران خبر داد. بهگزارش فارس، «ذبیحالله مجاهد» سخنگو و معاون سرپرست وزارت فرهنگ و اطلاعرسانی دولت موقت طالبان روز جمعه در مصاحبه با رسانههای روسزبان، به بیان مواضع این گروه در خصوص موضوعات مختلف پرداخت. او به خبرگزاری اسپوتنیک گفت که نماینده طالبان در سازمان ملل تلاش خواهد کرد تا رابطه افغانستان با اتحادیه اروپا و امریکا و کشورهای اسلامی در منطقه را توسعه دهد و مهمترین برنامه طالبان در سازمان ملل نیز همین موضوع است. ذبیحالله مجاهد در خصوص رابطه طالبان با ایران نیز گفت: «در حال حاضر اختلافی با تهران نداریم و تلاش میکنیم روابط خود را با ایران توسعه دهیم.»
معاون وزیر کشور:
مصوبه دریافت اقامت در ازای سرمایهگذاری اصلاح میشود
معاون هماهنگی امور اقتصادی و توسعه منطقهای وزارت کشور گفت: مصوبه هیأت وزیران در تیرماه ۱۳۹۸ مبنی بر صدور مجوز اقامت پنجساله برای خارجیها در ازای سرمایهگذاری یا سپردهگذاری بلندمدت ۲۵۰ هزار دلاری، موفقیتآمیز نبود و مورد استقبال قرار نگرفت. به گزارش ایرنا، بابک دین پرست گفت: براساس این مصوبه هر متقاضی خارجی میتوانست با سرمایهگذاری یا سپردهگذاری ۲۵۰ هزار دلار در کشور که به تأیید وزارت امور اقتصادی و دارایی و یا سازمان سرمایهگذاری رسیده باشد، مجوز اقامت پنج ساله در ایران دریافت کند.
وی بیان کرد: با اینکه وزارت کشور با کمک دستگاههای ذیربط تمامی فرآیندهای کار و شیوهنامهها را برای اجرای مصوبه مزبور تدوین و به دستگاههای اجرایی ابلاغ کرده بود اما به دلیل بالا بودن رقم سرمایهگذاری، حتی یک مورد تقاضا در این چارچوب صورت نگرفت.
معاون وزیر کشور ادامه داد: از این رو اصلاحات لازم برای کاهش رقم سرمایهگذاری و افزایش میزان سود سپردهگذاری و اشکالات در فرآیند اجرای مصوبه مزبور احصا شد و بزودی نامه آن تهیه و به امضای وزیر کشور میرسد تا به شورای هماهنگی اقتصادی سران قوا ارسال شده و در آنجا تعیین تکلیف شود، در صورتی که این شورا مورد مزبور را تصویب کند، ادامه کار برای اجرا در دولت پیگیری میشود. دین پرست اضافه کرد: در صورت کاهش رقم سرمایهگذاری و ساز و کار جدیدی که برای این منظور در نظر گرفته میشود، میتوان شاهد صدور مجوز برای اقامتهای متعدد پنج ساله برای سرمایهگذاران یا سپردهگذاران بود، قبل از اجرایی شدن این مصوبه نیز متقاضیان سرمایهگذاری یا سپردهگذاری ۲۵۰ هزار دلاری میتوانند به دستگاه مربوطه مراجعه و پس از انجام آن، مجوز اقامت پنج ساله دریافت کنند.
معاون وزیر کشور در پاسخ به سؤال خبرنگار ایرنا در خصوص رویکرد ایران در قبال ادامه تعاملات اقتصادی با افغانستان گفت: در حال حاضر مشکلی در ادامه فعالیتهای اقتصادی با کشور افغانستان وجود ندارد و تعدادی از بازارچههای مشترک مرزی ما با آن کشور تعطیل بودند که در شرایط کنونی همچنان تعطیل هستند.
دین پرست افزود: قرار است در مذاکرات آتی وزارت امور خارجه با دولت مستقر کشور افغانستان، موضوع رفع تعطیلی و بازگشایی بازارچههای مرزی مشترک مورد بررسی قرار گیرد.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
در خدمت اسرائیل، علیه جبهه عربی- اسلامی
-
دیگه چه خبر؟
-
مصوبه دریافت اقامت در ازای سرمایهگذاری اصلاح میشود
اخبارایران آنلاین