ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام سجاد علیهالسلام: خدایا هیچ صفتى که بر من عیب شمرده شود وامگذار مگر آنکه اصلاحش فرمایى وهیچ صفت نکوهیدهاى را بهجاى مگذار مگر آنکه آن را نکوسازى و مرا در هیچ خصلت پسندیده ناتمامى فرو مگذار مگر آنکه کاملش گردانى. [صحیفه سجادیه، از دعاى ۲۰]
ساز او از هر سلاحی برتر بود
ژیوان گاسپاریان، یک عمر چنان عاشقانه در سازش دمید، که تا ابد جادوی آن در دل عاشقان ماندنی است. او با ساز کوچکش چه لطیف پیام عشق و دوستی و صلح را به جهان هدیه داد. ساز دل او برتر از هر سلاح و قدرتی، در جهان طنینانداز شد و چه خوش گفت: در این خاک، در این خاک/ در این مزرعه پاک/ به جز مهر/ به جز عشق/ دگر بذر نکاریم/ یادش جاودان.
یادداشت حسین علیزاده در فقدان نوازنده سرشناس ساز دودوک به نقل از ایسنا
در دوازدهمین سالروز درگذشت مهدی آذریزدی
نویسندهای که زبان مخاطب را میشناخت
محمود برآبادی
نویسنده و پژوهشگر ادبیات
گنجینه ادبیات کهن ما سرشار از قصهها، حکایتها، افسانهها، متلها، شعرها و منظومههایی است که چنانچه به زبان ساده و امروزی نوشته شود، کودکان و نوجوانان میتوانند آنها را بخوانند و لذت ببرند.
مهدی آذریزدی یکی از اولین کسانی است که به ارزش این گنجینه پی برد و به بازنویسی این آثار گرانقدر برای کودکان و نوجوانان پرداخت. البته آذریزدی نخستین و تنها کسی نبود که این کار را کرد اما او کسی بود که تمام عمرش را صرف این کارکرد. آذریزدی درسال 1300 خورشیدی درروستای خرمشاد یزد به دنیا آمد ودرهجدهم تیرسال 1388 درگذشت. به پاس زحماتی که او برای نگارش آثار کودکان کشیده بود، روز درگذشتش «روز ملی ادبیات کودک» نامگذاری شد. او که دوران کودکی سختی را گذرانده بود در سال 1324 به تهران آمد و سالها بهعنوان نمونهخوان و مصحح در چاپخانهها و انتشاراتیها کارکرد و ضمن همین کارها بود که به یک خلأ جدی در ادبیات معاصر پی برد و آن کمبود کتابهای مناسب برای گروه سنی کودک و نوجوان بود.
در آن سالها نوشتههای ویژه کودکان و نوجوانان بسیار کم و بیشتر ترجمه آثاری از دیگر زبانها بود. نویسندهای بومی که اختصاصاً برای کودکان بنویسد کم بود واصولاً نویسندگان، این نوع ادبی را جدی نمیگرفتند. نوشتن برای کودکان کاری درخور محسوب نمیشد. بعضی از نویسندگان بزرگسال گاهی برای تفنن آثاری برای کودکان مینوشتند که بیشتر هم جنبه تعلیمی و تربیتی داشت. چنین خلأیی باعث شد که مجموعه هشتجلدی «قصههای خوب برای بچههای خوب» که نخستین جلد آن در سال 1336 منتشر شد و مجموعه دهجلدی «قصههای تازه از کتابهای کهن» که در سال 1344 بهبازارآمد، بهسرعت جای خود را باز کند و بهچاپ چندم برسد. بویژه که جلد چهارم قصههای خوب یعنی قصههای مثنوی برنده جایزه یونسکو و جلد پنجم یعنی قصههای قرآن در سال 1345 از طرف شورای کتاب کودک بهعنوان کتاب سال انتخاب شد. برای موفقیت بازنویسیهای آذریزدی که همچنان آثارش تجدید چاپ میشوند ویکی از پرفروشترین - ونه بهترین - بازنویسیهاست، چند دلیل را میتوان برشمرد:
اول اینکه او در روزگاری دست به این کار زد که میدان برای اینگونه آثار خالی بود. کتاب کودک و نویسنده کودک کم بود و آنچه بهنام کودکان منتشر میشد ترجمههایی بود از نویسندگان خارجی که افسانههای آلمانی و انگلیسی و روسی را بازنویسی کرده بودند و در نشریات کودک آن زمان مثل مجلات پیک، کیهان بچهها، اطلاعات دختران و پسران و گاه در صفحه ویژه کودک نشریات بزرگسال منتشر میشد.
دوم اینکه یک ناشر معتبر، امیرکبیر- با تصویرگری افراد صاحبنام ازجمله مرتضی ممیز و باکیفیت خوب، آنها را منتشر کرد که در استقبال خوانندگان مؤثر بود، اما مجموعه دوم یعنی «قصههای تازه از کتابهای کهن» چنین استقبالی را در پی نداشت.
سوم انتخاب درست قصهها و بهکارگیری نثر روایی شیرین از سوی نویسنده است که میتواند ارتباطی قوی ومؤثر با مخاطب برقرار کند. نثری که حد واسط قصهگویی و داستاننویسی است و در کمتر آثار بازنویسی پس از او دیده میشود. شخصیت او نیز در این موفقیت بیتأثیر نبود. آذریزدی نویسندهای سادهزیست بود که همه زندگیاش کتاب بود. اهل هیاهو و تبلیغات و دنبال اینوآن رفتن نبود. او هرچند تحصیلات دانشگاهی نداشت اما زبان مخاطب خود را خوب میشناخت.
هنر درست شنیدن
شهره طاعتی
مددکار اجتماعی
یکی از مهارتهای ارتباطی مهم و مؤثر در روابط بین انسانها، خوب گوش کردن است برای تقویت این مهارت در خود نیاز است که تفاوت بین شنیدن و گوش کردن را بدانیم. شنیدن یعنی استفاده از گوش که خدا به انسان عنایت کرده و با آن هر صدایی را در اطرافمان میتوانیم بشنویم. اما گوش کردن بدین معناست که ما بتوانیم تمامی الفاظ و کلمات گوینده، صداهای مفهومی طبیعت، انسانها، حیوانات و حتی اشیا را بشنویم. این مدل از شنیدن را میتوان نوازش نیز نامید. نوازش در علوم رفتاری یعنی درک حضور دیگران که این دیگران میتواند تمامی انسانها، طبیعت و غیره را شامل شود.
هنرمندان غالباً در این بخش دارای توانمندی و ویژگیهای مختص به خود هستند که در قالب این توانمندی با مراجعه به ضمیر خودآگاهشان و استفاده از من وجودیشان و ترکیب آن با خلاقیت، هنر گوش کردن که به آن شنیدن با گوش جان میگوییم را در خود تقویت میکنند و در نهایت به خلق اثر هنری میپردازند.
می توان گفت یکی از اثرات مطلوب هنر روی فرد، آموزش خوب گوش کردن و شنیدن با گوش جان است. افراد برای اینکه بتوانند این مهارت را در خود بیابند و آن را تقویت کنند نیاز دارند زمانی را به تنهایی و در محلهایی که احساس آرامش میکنند مانند طبیعت، کنج اتاق هایشان، کنار گلدانهای گلشان یا با نگاه کردن به آسمان و... با خود به تنهایی فردیشان و ندای درونشان گوش دهند.
اثر هنری بواسطه مهارت گوش جان سپردن فرد به درونیات و غوطهور شدن در افکار و احساسات خود جان میگیرد و فرد با رها کردن خود در قسمت خودآگاه و حتی ناخودآگاهش آن را به ظاهر بیرونی یک اثر هنری خلق و نمایان میکند.
اثر مطلوب شنیدن با تمام وجود با تکرار و تمرین برای فرد تبدیل به یک مهارت نهادینه شده میگردد که میتوان آن را بهعنوان بهترین و بالاترین مهارت ارتباطی نام نهاد.
مهارت گوش کردن باعث بالا رفتن تمرکز و توجه هنرمند به خود و اطرافش میشود که این نیز یکی از اثرات مهم هنر روی افراد است. فرد با توجه به احساسات و علایق خود و شنیدن نیازهایش و درک آنها به مرحلهای از نوازش خود دست مییابد و پس از سنجش و صیقل آنها اثر خود را بهصورت نماد بیرونی و فیزیکی خلق میکند این اثر هنری که بواسطه شنیدن احساسات و درک حضور خود و اطراف فرد هنرمند به وجود آمده در نمایش بیرونی اش تمامی آنچه را که گفته شد به بینندهاش منتقل میکند فرد بیننده نیز به تناسب میزان مهارتش در گوش کردن و تفکر کردن میتواند درک درستی از پیامهایی که اثر هنری ارسال میکند، دریافت کند. این نیز یکی از مهمترین مهارتهای فردی است که بواسطه هنر در انسان تقویت میگردد. در مطالب آینده درخصوص دیگر اثرات هنر بر رفتار و روان انسانها بیشتر صحبت میکنیم.
مددکار اجتماعی
یکی از مهارتهای ارتباطی مهم و مؤثر در روابط بین انسانها، خوب گوش کردن است برای تقویت این مهارت در خود نیاز است که تفاوت بین شنیدن و گوش کردن را بدانیم. شنیدن یعنی استفاده از گوش که خدا به انسان عنایت کرده و با آن هر صدایی را در اطرافمان میتوانیم بشنویم. اما گوش کردن بدین معناست که ما بتوانیم تمامی الفاظ و کلمات گوینده، صداهای مفهومی طبیعت، انسانها، حیوانات و حتی اشیا را بشنویم. این مدل از شنیدن را میتوان نوازش نیز نامید. نوازش در علوم رفتاری یعنی درک حضور دیگران که این دیگران میتواند تمامی انسانها، طبیعت و غیره را شامل شود.
هنرمندان غالباً در این بخش دارای توانمندی و ویژگیهای مختص به خود هستند که در قالب این توانمندی با مراجعه به ضمیر خودآگاهشان و استفاده از من وجودیشان و ترکیب آن با خلاقیت، هنر گوش کردن که به آن شنیدن با گوش جان میگوییم را در خود تقویت میکنند و در نهایت به خلق اثر هنری میپردازند.
می توان گفت یکی از اثرات مطلوب هنر روی فرد، آموزش خوب گوش کردن و شنیدن با گوش جان است. افراد برای اینکه بتوانند این مهارت را در خود بیابند و آن را تقویت کنند نیاز دارند زمانی را به تنهایی و در محلهایی که احساس آرامش میکنند مانند طبیعت، کنج اتاق هایشان، کنار گلدانهای گلشان یا با نگاه کردن به آسمان و... با خود به تنهایی فردیشان و ندای درونشان گوش دهند.
اثر هنری بواسطه مهارت گوش جان سپردن فرد به درونیات و غوطهور شدن در افکار و احساسات خود جان میگیرد و فرد با رها کردن خود در قسمت خودآگاه و حتی ناخودآگاهش آن را به ظاهر بیرونی یک اثر هنری خلق و نمایان میکند.
اثر مطلوب شنیدن با تمام وجود با تکرار و تمرین برای فرد تبدیل به یک مهارت نهادینه شده میگردد که میتوان آن را بهعنوان بهترین و بالاترین مهارت ارتباطی نام نهاد.
مهارت گوش کردن باعث بالا رفتن تمرکز و توجه هنرمند به خود و اطرافش میشود که این نیز یکی از اثرات مهم هنر روی افراد است. فرد با توجه به احساسات و علایق خود و شنیدن نیازهایش و درک آنها به مرحلهای از نوازش خود دست مییابد و پس از سنجش و صیقل آنها اثر خود را بهصورت نماد بیرونی و فیزیکی خلق میکند این اثر هنری که بواسطه شنیدن احساسات و درک حضور خود و اطراف فرد هنرمند به وجود آمده در نمایش بیرونی اش تمامی آنچه را که گفته شد به بینندهاش منتقل میکند فرد بیننده نیز به تناسب میزان مهارتش در گوش کردن و تفکر کردن میتواند درک درستی از پیامهایی که اثر هنری ارسال میکند، دریافت کند. این نیز یکی از مهمترین مهارتهای فردی است که بواسطه هنر در انسان تقویت میگردد. در مطالب آینده درخصوص دیگر اثرات هنر بر رفتار و روان انسانها بیشتر صحبت میکنیم.
آسانی اقتصاد با اقتباس
محمد شکیبانیا
تهیهکننده مستند
چی ببینیم؟ چی بخوانیم؟ پیشنهاد من برای این هفته تماشای یک فیلم مستند اقتباسی است. بنابراین برای علاقهمندان به موضوع فیلم این امکان فراهم است که کتاب آن را هم بخوانند.
فیلم مستند «سرمایه در قرن بیست و یکم» که عنوانش ما را به یاد کتاب مشهور «سرمایه» کارل مارکس میاندازد، کتابی که در قرن نوزدهم منتشر شد و به کتاب مقدس مارکسیستها تبدیل گردید، اقتباسی است در گونه سینمای مستند از کتابی به همین نام و نوشته توماس پیکتی، دانشمند جوانی که حالا به خاطر همین کتاب و پرفروش شدنش در فهرست نیویورک تایمز نام شناختهشدهای شده است.
علم اقتصاد اگرچه دانشی پیچیده و پر ماجراست اما از آنجا که هرکسی با دخل و خرج سر و کار دارد و از طرفی سیاستهای اقتصادی دولتها تأثیر مستقیم روی این دخل و خرجش میگذارد به خود این حق و اجازه را میدهد درباره مسائل خرد و کلان اقتصادی بیندیشد و حتی نظر بدهد.
آنچه در یک سیاست اقتصادی برای فردفردِ جامعه اهمیت دارد توانایی آن سیاست در مدیریت صحیحِ توزیع و انباشت ثروت است و همین میشود که یک دیدگاه اقتصادی با شعار عدالت و توزیع مساوی ثروت، انقلاب کمونیستی را در اوایل قرن بیستم موجب میشود.
در فیلم (و مفصلترش در کتاب) «سرمایه در قرن بیست و یکم»، توماس پیکتی سؤال بزرگ اقتصاد سیاسی را دوباره طرح و با شرایط قرن حاضر تلاش میکند به آن پاسخ دهد: چه عواملی در انباشت و توزیع ثروت تأثیر گذارند؟ الگوهای اصلی اما پنهان اقتصادی و اجتماعی در زمانه حاضر چیست و چرا پیشبینی مارکسیستها از فروپاشی جامعه سرمایهسالار هنوز محقق نشده است.
فیلم و کتاب «سرمایه در قرن بیست و یکم» را اکنون اثری بلند پروازانه از نویسندهای جوان و جسور میدانند که چهارچوبهای نظریهپردازیهای رایج درباره ثروت و بیعدالتی اجتماعی را به چالش کشیده است. اگر نگران دشواری خواندن یک کتاب اقتصادی هستید قول میدهم از تماشای مستند آن بهره کافی خواهید برد. کتاب توسط نشر آمه به زبان فارسی ترجمه و منتشر شده است و نسخه زیرنویس فارسی مستند را هم با جستوجوی سادهای در اینترنت میتوانید بیابید و دانلود و تماشا کنید.
تهیهکننده مستند
چی ببینیم؟ چی بخوانیم؟ پیشنهاد من برای این هفته تماشای یک فیلم مستند اقتباسی است. بنابراین برای علاقهمندان به موضوع فیلم این امکان فراهم است که کتاب آن را هم بخوانند.
فیلم مستند «سرمایه در قرن بیست و یکم» که عنوانش ما را به یاد کتاب مشهور «سرمایه» کارل مارکس میاندازد، کتابی که در قرن نوزدهم منتشر شد و به کتاب مقدس مارکسیستها تبدیل گردید، اقتباسی است در گونه سینمای مستند از کتابی به همین نام و نوشته توماس پیکتی، دانشمند جوانی که حالا به خاطر همین کتاب و پرفروش شدنش در فهرست نیویورک تایمز نام شناختهشدهای شده است.
علم اقتصاد اگرچه دانشی پیچیده و پر ماجراست اما از آنجا که هرکسی با دخل و خرج سر و کار دارد و از طرفی سیاستهای اقتصادی دولتها تأثیر مستقیم روی این دخل و خرجش میگذارد به خود این حق و اجازه را میدهد درباره مسائل خرد و کلان اقتصادی بیندیشد و حتی نظر بدهد.
آنچه در یک سیاست اقتصادی برای فردفردِ جامعه اهمیت دارد توانایی آن سیاست در مدیریت صحیحِ توزیع و انباشت ثروت است و همین میشود که یک دیدگاه اقتصادی با شعار عدالت و توزیع مساوی ثروت، انقلاب کمونیستی را در اوایل قرن بیستم موجب میشود.
در فیلم (و مفصلترش در کتاب) «سرمایه در قرن بیست و یکم»، توماس پیکتی سؤال بزرگ اقتصاد سیاسی را دوباره طرح و با شرایط قرن حاضر تلاش میکند به آن پاسخ دهد: چه عواملی در انباشت و توزیع ثروت تأثیر گذارند؟ الگوهای اصلی اما پنهان اقتصادی و اجتماعی در زمانه حاضر چیست و چرا پیشبینی مارکسیستها از فروپاشی جامعه سرمایهسالار هنوز محقق نشده است.
فیلم و کتاب «سرمایه در قرن بیست و یکم» را اکنون اثری بلند پروازانه از نویسندهای جوان و جسور میدانند که چهارچوبهای نظریهپردازیهای رایج درباره ثروت و بیعدالتی اجتماعی را به چالش کشیده است. اگر نگران دشواری خواندن یک کتاب اقتصادی هستید قول میدهم از تماشای مستند آن بهره کافی خواهید برد. کتاب توسط نشر آمه به زبان فارسی ترجمه و منتشر شده است و نسخه زیرنویس فارسی مستند را هم با جستوجوی سادهای در اینترنت میتوانید بیابید و دانلود و تماشا کنید.
کرونا باعث شد بیش از گذشته تحقیق و پژوهش کنم
عبدالحی شماسی
نویسنده
کرونا دراین مدتی که با آن مواجهیم بر اقتصاد همه مردم دنیا تأثیر منفی گذاشت و در نتیجه برای من هم که نویسنده هستم این تأثیر مشهود بود. بهنظرم تأثیر دیگری که کرونا بر زندگی من بهعنوان کسی که کارش تحقیق و پژوهش و نوشتن است، گذاشت، همان عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.
من ناچار شدم به خاطر شرایط ماندن در خانه بیشتر بخوانم وبنویسم. حتی کارهای گذشتهام را که نوشتم، توانستم نقد کنم و اشکالات و ایرادات آن را برطرف کنم و این برای من فرصت خوبی بود. حتی کتابهای نخواندهام را خواندم. تجربه این اتفاق جهانی به ما نشان داد که مدیران و جامعه شناسان و نیز کارشناسان ارتباطات باید برنامهریزی کنند که دنیایی که به این شکل درآمده و انسانها نمیتوانند از نزدیک با هم ارتباط برقرار کنند، چگونه از فضای مجازی برای داد و ستدهای اقتصادی و فرهنگی به نحو صحیح استفاده کنند؟ این یک پروژه بسیار گسترده است و گمان میکنم که این رویداد در آینده بشر اتفاق خواهد افتاد. اکنون ما میتوانیم با نزدیکانمان بهصورت تصویری یا صوتی ارتباط داشته باشیم در هرجای جهان که باشند. اما زمانهای دور نامه نگاری مرسوم بود و بعد از مدت طولانی نامه بهدست گیرنده میرسید. اصلاً آدم دیگر یادش نمیماند که چه چیزی خواسته یا نوشته و بعد هم گیرنده تا جواب بدهد، دو سه ماهی طول میکشید تا پاسخ را دریافت کند. اما اکنون در چند ثانیه میتوانیم با یکدیگر از طریق وسایل ارتباط جمعی صحبت کنیم و به نتیجه برسیم. قطعاً اگر این ماجرا ادامه پیدا کند انسان راه خود را پیدا میکند.
در حوزه نشراما شاید کرونا تأثیر زیادی نداشته باشد. پیش از بحث کرونا هم تیراژ کتاب به دویست یا سیصد تا رسید و بعضاً به هزار تایی که بعضی ها برای آبروداری این عدد را منتشر میکنند. اما در خفا گفته شده است که سیصد تا کتاب چاپ شد. این مشکل فرهنگی جامعه است. قشر طبقه متوسط که بیشتر کتابخوان هستند در تنگنای اقتصادی مجبورند که دو شیفت کار کنند و بعد از اینهمه کار حال و روزی نمیماند که بخواهند کتاب هم بخوانند. خیلی از دوستانم که اهل نوشتن هستند، میگویند از خیلیها این سؤال را پرسیدهاند که مثلاً صد هزار تومانداری هم میخواهی کتاب بخری و هم اینکه غذا یا گوشت؟ چه کار میکنید؟ همه آنها گفتند که مایحتاج خانه را میخریم. این مسأله کاملاً طبیعی است. نه اینکه آنها از ادب و دانش و کتاب روی برگردانده باشند بلکه به خاطر مسائل و مشکلات اقتصادی مجبور به ترک خرید کتاب میشوند.
وجه دیگر ماجرا فضای مجازی است. اکنون بهجای اینکه تفکر و اندیشه و خرد در زندگی مردم جاری و ساری باشد دادهها کارساز شدهاند. انسانها مثل جوجههایی شدهاند که دهانشان باز است و منتظرند اطلاعی به دستشان برسد. همیشه در صفحات مجازی هستیم. آنقدر بمباران اطلاعات میشویم که فرصتی برای اندیشه نمی ماند. کتاب همیشه به ما دانش داده است و انسان را به ذوق و اشتیاق کشانده است. اما این دادههای فضای مجازی در جایی انسان را غمگین میکند و جایی هم شاد و در مواقعی هم ترس بر دل آدمی میافکند. انسان مثل موم در دست اطلاعات است. اما جایی که دانش اندوزی میکنیم شکوفا میشویم.
بنابر این دو عامل اقتصادی و فضای مجازی باعث شده است که تیراژ کتاب پایین بیاید. البته صفحات مجازی در همه کشورها هست. اما آنها تیراژ کتاب دارند ولی ما نداریم بنابر این عامل اقتصادی بیش از عامل دوم در ایران تأثیرگذار بوده است.
نویسنده
کرونا دراین مدتی که با آن مواجهیم بر اقتصاد همه مردم دنیا تأثیر منفی گذاشت و در نتیجه برای من هم که نویسنده هستم این تأثیر مشهود بود. بهنظرم تأثیر دیگری که کرونا بر زندگی من بهعنوان کسی که کارش تحقیق و پژوهش و نوشتن است، گذاشت، همان عدو شود سبب خیر اگر خدا خواهد.
من ناچار شدم به خاطر شرایط ماندن در خانه بیشتر بخوانم وبنویسم. حتی کارهای گذشتهام را که نوشتم، توانستم نقد کنم و اشکالات و ایرادات آن را برطرف کنم و این برای من فرصت خوبی بود. حتی کتابهای نخواندهام را خواندم. تجربه این اتفاق جهانی به ما نشان داد که مدیران و جامعه شناسان و نیز کارشناسان ارتباطات باید برنامهریزی کنند که دنیایی که به این شکل درآمده و انسانها نمیتوانند از نزدیک با هم ارتباط برقرار کنند، چگونه از فضای مجازی برای داد و ستدهای اقتصادی و فرهنگی به نحو صحیح استفاده کنند؟ این یک پروژه بسیار گسترده است و گمان میکنم که این رویداد در آینده بشر اتفاق خواهد افتاد. اکنون ما میتوانیم با نزدیکانمان بهصورت تصویری یا صوتی ارتباط داشته باشیم در هرجای جهان که باشند. اما زمانهای دور نامه نگاری مرسوم بود و بعد از مدت طولانی نامه بهدست گیرنده میرسید. اصلاً آدم دیگر یادش نمیماند که چه چیزی خواسته یا نوشته و بعد هم گیرنده تا جواب بدهد، دو سه ماهی طول میکشید تا پاسخ را دریافت کند. اما اکنون در چند ثانیه میتوانیم با یکدیگر از طریق وسایل ارتباط جمعی صحبت کنیم و به نتیجه برسیم. قطعاً اگر این ماجرا ادامه پیدا کند انسان راه خود را پیدا میکند.
در حوزه نشراما شاید کرونا تأثیر زیادی نداشته باشد. پیش از بحث کرونا هم تیراژ کتاب به دویست یا سیصد تا رسید و بعضاً به هزار تایی که بعضی ها برای آبروداری این عدد را منتشر میکنند. اما در خفا گفته شده است که سیصد تا کتاب چاپ شد. این مشکل فرهنگی جامعه است. قشر طبقه متوسط که بیشتر کتابخوان هستند در تنگنای اقتصادی مجبورند که دو شیفت کار کنند و بعد از اینهمه کار حال و روزی نمیماند که بخواهند کتاب هم بخوانند. خیلی از دوستانم که اهل نوشتن هستند، میگویند از خیلیها این سؤال را پرسیدهاند که مثلاً صد هزار تومانداری هم میخواهی کتاب بخری و هم اینکه غذا یا گوشت؟ چه کار میکنید؟ همه آنها گفتند که مایحتاج خانه را میخریم. این مسأله کاملاً طبیعی است. نه اینکه آنها از ادب و دانش و کتاب روی برگردانده باشند بلکه به خاطر مسائل و مشکلات اقتصادی مجبور به ترک خرید کتاب میشوند.
وجه دیگر ماجرا فضای مجازی است. اکنون بهجای اینکه تفکر و اندیشه و خرد در زندگی مردم جاری و ساری باشد دادهها کارساز شدهاند. انسانها مثل جوجههایی شدهاند که دهانشان باز است و منتظرند اطلاعی به دستشان برسد. همیشه در صفحات مجازی هستیم. آنقدر بمباران اطلاعات میشویم که فرصتی برای اندیشه نمی ماند. کتاب همیشه به ما دانش داده است و انسان را به ذوق و اشتیاق کشانده است. اما این دادههای فضای مجازی در جایی انسان را غمگین میکند و جایی هم شاد و در مواقعی هم ترس بر دل آدمی میافکند. انسان مثل موم در دست اطلاعات است. اما جایی که دانش اندوزی میکنیم شکوفا میشویم.
بنابر این دو عامل اقتصادی و فضای مجازی باعث شده است که تیراژ کتاب پایین بیاید. البته صفحات مجازی در همه کشورها هست. اما آنها تیراژ کتاب دارند ولی ما نداریم بنابر این عامل اقتصادی بیش از عامل دوم در ایران تأثیرگذار بوده است.
عکس نوشت
خبرگزاری بینالمللی قرآن درگزارش تصویری به سفارش سنگقبر پرداخته و از قیمت 3 میلیونی تا 50 میلیونی خبرداده است. سنگهایی که گاهی دست دوم و گاهی هم قسطی تهیه میشود. دراین گزارش، تصویری از هنرمندان هم دیده میشود.
شهروند مجـــازی
کرونا جان میگیرد
اعلام وضعیت قرمز در سراسر کشور بهدلیل فراگیری کرونا باعث شده که مردم در فضای مجازی با هشتگ کرونا جان میگیرد از مردم و همدیگر بخواهند که رعایت قرنطینه و زدن ماسک را بکنند. خصوصاً جهش ویروس کرونا و وجود کرونا دلتا نگرانی مردم را بیشتر کرد. در این شرایط ویدیویی کوتاه از یکی ازهموطنان در سیستان و بلوچستان منتشر شد که طفل کفن کرده خود را در آغوش گرفته بود و از مردم میخواست که از دورهمی دوری کنند: «این بچه ۲ ماهه بود... رعایت کنید دیگه!»، «وضعیت قرمز است تو رو خدا به فکر هموطنای عزیزمون باشیم رعایت کنیم و ماسک بزنیم.»، «دوستان، رفقا لطفاً توجه کنید. دیشب پدر باجناقم یکهو حالش بد میشه میبرنش بیمارستان تا صبح تموم میکنه بعد گفتن کرونا دلتا گرفته بوده با اینکه خودش نمیدونسته، البته این بنده خدا تو کرمان این اتفاق براش افتاده. مخلص کلام اینکه بدون اینکه عوارضی نشون بده میکشه»، «پزشکان هشدار میدهند که استفاده بیش از حد از مواد ضدعفونی کننده دست میتواند منجر به جذب مواد شیمیایی از طریق پوست شود که منجر به کوری یا مرگ شود، اما هنوز هم میگویند که مبارزه با کووید ضروری است»، «پارک تعطیل میکنی؟!!!! اونوقت تو مترو بیآرتی همه تو دل همن مشکلی ندارهه؟»، «کرونای دلتا عملاً واکسیناسیون رو بیاثر کرد و فقط مرگومیر رو کاهش داد؛ کرونا یک سال دیگه هم تمدید شد.»، «این تعطیلی که یه هفته یا دو هفته تعطیل میکنن فایده نداره باید فکر اساسی کنن باز که همه جا باز میشود همین آش وهمین کاسه است هیچ فرقی نمیکنه باید ریشه کن کنن این ویروس رو»، «افراد بالای ۶۰سال از آسیب پذیرترین گروهها در مقابل کروناهستند حتی المقدور ازمنزل خارج نشوند آنان را به استفاده ازماسک دعوت کنیم در دیدار با آنان از ماسک استفاده کنیم.»، «ویروسهای جهش یافته سرایتپذیری بالایی دارند پس جدیتر رعایت کنیم...»، «با راهاندازی ۲۷ مرکز تجمیعی واکسیناسیون توسط سبزپوشان سپاه در سیستان و بلوچستان و همچنین کنترل مرزها انشاءالله گامی اساسی در راستای قطع زنجیره کرونا برداشته شود.»، «وضعیت شیوع کرونا حاد و بحرانی است، لطفاً از رعایت پروتکلهای بهداشتی و ماسک و فاصله اجتماعی خسته نشید بحث سلامت خود، خانواده و دوستانتان در میان است.»، «اگر زندگی خودت وخانواده ات را دوست داری در خانه بمان.»
ارمنستان
همچنــــــــــــان ماجرای ارمنســـــــــتان در فضای مجــــــــــــــــــازی داغ است خصوصاً که سفیر ارمنستان در ایران شرط ارائه واکسن کرونا به گردشگران خارجی را اقامت حداقل ده روز اعلام کرده است. این موضوع باعث شد که کاربران فضای مجازی به خروج ارز از ایران و بر حفظ منافع ایران در کشور ایران تأکید کنند. «شما که میری کشور همسایه واکسن میزنی بقیه رو هم تشویق به اینکار میکنی بدان ممکنه از افراد نادانی بودی که آنقدر هزینه کردی آخرش واکسن_تقلبی بهت انداخته باشند! اینکه باعث میشی آنها به ریش همه بخندند یکطرف، خودت را هم تو کشور وسط کرونا ول کردی به امید اینکه واکسن زدی نمیوفتی!»، «حراج واکسن در آن طرف مرزهای ایران/ یکی بزن چند تا ببر.....»، «دکتر جعفرصادق تبریزی، رئیس مرکز مدیریت شبکه وزارت بهداشت درباره سفر به ارمنستان برای تزریق واکسن کرونا گفته است: برداشت من این است که ممکن است برخی از این واکسنها از نظر تأمین زنجیره سرما یا نزدیک بودن تاریخ انقضا مشکل داشته باشند.»، «ارمنستان برای ایرانیان شرط گذاشته و گفته باید بیش از 10 روز در کشورم اقامت داشته باشید تا برایتان واکسن رایگان بزنم در واقع هدف ارمنستان خروج ارز بیشتر از ایران و درآمدزایی بیشتر از توریستهای ایرانی است یک فرصتطلبی هوشمندانه و به زبان ساده؛ داروندارتو میگیرم واکسن میزنم»، «چرا مردم با هزینه و دردسر خود را به کشور کوچک و فقیری مثل ارمنستان میرسانند تا واکسن_کرونا بزنند»، «شرط جدید ارمنستان برای ایرانیها: کمتر از ۱۰ روز اقامت داشته باشید، از واکسن خبری نیست! پامیشی تو این شرایط کرونا جونتو به خطرمیندازی، عوارض، خروج ارز، خداتومن پول کرایه راه، سختی مسیر و...که بری واکسن بزنی بعد
افتخارم میکنی؟»
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
ساز او از هر سلاحی برتر بود
-
نویسندهای که زبان مخاطب را میشناخت
-
هنر درست شنیدن
-
آسانی اقتصاد با اقتباس
-
کرونا باعث شد بیش از گذشته تحقیق و پژوهش کنم
-
عکس نوشت
-
شهروند مجـــازی
اخبارایران آنلاین