ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
پیامبر اکرم (ص):
به فرزندان خود احترام بگذارید و آنها را نیکو تربیت کنید تا مورد غفران پروردگار قرار گیرید.
بحارالانوار، ج ۱۰۴، ص ۹۵
مهتاب نصیرپور: بازیگری هنوز به رسمیت شناخته نمیشود
چهاردهم اردیبهشت ماه روز جهانی بازیگر بود، بههمین مناسبت روز گذشته مطالب گوناگونی در صفحات مجازی منتشر و میان بازیگران هم تبریکهایی رد و بدل شد. این تبریکها حتماً برای بازیگران دلچسب است ،ولی طبیعتاً همه واقعیت روز بازیگر نیست ،زیرا این روز هم مانند هر روز دیگر فرصتی است برای آن قشر خاص تا از مشکلات و دلمشغولیهای خود بگویند؛ دلمشغولیهایی که در دوران کرونا بارها بیشتر هم شده است. نمیتوانیم حقیقت را کتمان کنیم، بازیگری شغل است ،ولی شغلی که در جامعه ما به رسمیت شناخته نمیشود. رشته بازیگری در وزارت علوم تعریف شده و در دانشکدههای گوناگونی تدریس میشود ولی همین که وارد بازار کار میشویم، هیچ تعریفی برایمان نیست. این درد بسیاری از همکاران ماست که چارهای هم برایش نداریم.
بخشی از گفتههای این بازیگر و مدرس بازیگری با ایسنا
دعای روز بیست وسوم و بیست وچهارم
ماه مبارک رمضان
اللَّهُمَّ اغْسِلْنِی فِیهِ مِنَ الذُّنُوبِ وَ طَهِّرْنِی فِیهِ مِنَ الْعُیوبِ وَ امْتَحِنْ قَلْبِی فِیهِ بِتَقْوَی الْقُلُوبِ یا مُقِیلَ عَثَرَاتِ الْمُذْنِبِینَ
خدایا در این ماه از گناهانم شست وشویم ده و از عیبها پاکم کن و دلم را به پرهیزکاری دلها بیازمای، ای نادیده گیرنده لغزش های اهل گناه.
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک فِیهِ مَا یرْضِیک وَ أَعُوذُ بِک مِمَّا یؤْذِیک وَ أَسْأَلُک التَّوْفِیقَ فِیهِ لِأَنْ أُطِیعَک وَ لا أَعْصِیک یا جَوَادَ السَّائِلِینَ
خدایا در این ماه آنچه تو را خشنود می کند از تو درخواست میکنم، و از آنچه تو را ناخشنود میکند به تو پناه می آورم، و از تو در این ماه توفیق اطاعت و ترک نافرمانی ات را خواستارم، ای بخشنده به نیازمندان.
خدایا در این ماه از گناهانم شست وشویم ده و از عیبها پاکم کن و دلم را به پرهیزکاری دلها بیازمای، ای نادیده گیرنده لغزش های اهل گناه.
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُک فِیهِ مَا یرْضِیک وَ أَعُوذُ بِک مِمَّا یؤْذِیک وَ أَسْأَلُک التَّوْفِیقَ فِیهِ لِأَنْ أُطِیعَک وَ لا أَعْصِیک یا جَوَادَ السَّائِلِینَ
خدایا در این ماه آنچه تو را خشنود می کند از تو درخواست میکنم، و از آنچه تو را ناخشنود میکند به تو پناه می آورم، و از تو در این ماه توفیق اطاعت و ترک نافرمانی ات را خواستارم، ای بخشنده به نیازمندان.
در غم فقدان شاعری دلباخته
سیدعباس صالحی
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
خبر درگذشت شاعر پیشکسوت آیینی مرحوم قاسم آهنین جان موجب تأثر و تأسف شد. فقدان این شاعر دلباخته اهل بیت و تصویرگر حماسهسازیهای دوران پرافتخار دفاع مقدس را به جامعه ادبی بویژه اصحاب فرهنگ و ادب استان خوزستان و خانواده و علاقهمندان آن مرحوم تسلیت میگویم.از درگاه خداوند منان، برای آن فقید سعید رحمت واسعه و علو درجات و برای بازماندگان صبر و اجر مسألت دارم.
قاسم آهنینجان۲۶ شهریور ۱۳۳۷ در اردبیل به دنیا آمد. او شاعر، منتقد ادبی و فیلمساز ایرانی بود و فعالیت هنریاش را از سال ۱۳۶۴ آغاز کرد و در طول حیات 63سالهاش بیش از ۱۱ جلد کتاب به چاپ رساند که کتاب «بچگیها در شب سقاخانه» کتاب برگزیده سال ۱۳۸۶ کشور شد. آهنینجان شامگاه سهشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ به دلیل ابتلا به سرطان در اهواز درگذشت؛ شعر آهنینجان به تناسب محل سکونتش در خوزستان و مراوداتی که با شاعران آن خطه داشته، تحت تأثیر مؤلفههای شعر ناب و شعر «دیگر» است ولی بهعنوان شاعری مستقل و شاخص شناخته میشود. شعر او شعری تجریدی و با بیانی اشراقی است که اغلب سرشار از تصاویر انتزاعی، همراه با زبانی موجز و فاخر است. یاد قاسم آهنینجان شاعر اهوازی که در 63 سالگی از دنیا رفت مانا باد.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
خبر درگذشت شاعر پیشکسوت آیینی مرحوم قاسم آهنین جان موجب تأثر و تأسف شد. فقدان این شاعر دلباخته اهل بیت و تصویرگر حماسهسازیهای دوران پرافتخار دفاع مقدس را به جامعه ادبی بویژه اصحاب فرهنگ و ادب استان خوزستان و خانواده و علاقهمندان آن مرحوم تسلیت میگویم.از درگاه خداوند منان، برای آن فقید سعید رحمت واسعه و علو درجات و برای بازماندگان صبر و اجر مسألت دارم.
قاسم آهنینجان۲۶ شهریور ۱۳۳۷ در اردبیل به دنیا آمد. او شاعر، منتقد ادبی و فیلمساز ایرانی بود و فعالیت هنریاش را از سال ۱۳۶۴ آغاز کرد و در طول حیات 63سالهاش بیش از ۱۱ جلد کتاب به چاپ رساند که کتاب «بچگیها در شب سقاخانه» کتاب برگزیده سال ۱۳۸۶ کشور شد. آهنینجان شامگاه سهشنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ به دلیل ابتلا به سرطان در اهواز درگذشت؛ شعر آهنینجان به تناسب محل سکونتش در خوزستان و مراوداتی که با شاعران آن خطه داشته، تحت تأثیر مؤلفههای شعر ناب و شعر «دیگر» است ولی بهعنوان شاعری مستقل و شاخص شناخته میشود. شعر او شعری تجریدی و با بیانی اشراقی است که اغلب سرشار از تصاویر انتزاعی، همراه با زبانی موجز و فاخر است. یاد قاسم آهنینجان شاعر اهوازی که در 63 سالگی از دنیا رفت مانا باد.
شاعر نمیمیرد یا میمیرد تا بماند
هرمز علیپور
شاعر
قاسم آهنینجان شاعر و دوست من هم رفت. شاعر نمیمیرد یا میمیرد تا بماند. قاسم شاعر بود و برای شاعری به دنیا آمده بود، یعنی به دنیا آمده بود تا شاعر باشد و اتفاقاً شعرهای درخشانی هم از خود به یادگار گذاشت و معلوم است که من امروز از بابت مرگ او دلشکستهام. امروز فقدان او کاری با من کرده که دست و دلم به هیچ کاری نرود،حتی نوشتن درباره رفیق قدیمی که امروز دیگر نفسش در این دنیا نیست؛ در بودنش دربارهاش نوشتهام و حالا فقط میتوانم فقدانش را غصهدار باشم و به یک عمر دوستی با او فکر کنم. او همانطور زندگی کرد که میخواست؛ که میتوانست. همه زندگی و هویت او شده بود شعر و از هیچ تلاشی برای نمایاندن شعرش دریغ نمیورزید. او به غایت تنها و به غایت پرجمعیت بود و این پرجمعیتی همیشه میگفتم و میگویم که از تنهایی او میآمد و از بابت ارتباط و یادگیری و تجربه. من اینجا قصد بررسی او و جهان شعریاش را ندارم بلکه با خود مرور میکنم که خاطرات بسیاری با او دارم و میدانم روزهایی در آینده دلم برای شوخیهای تصویری او تنگ میشود. همانطور که آمد، قاسم ذاتاً شاعر بود و هیچ چیز نمیتوانست او را از این ذاتاً شاعری و ذاتاً جنون داشتن جدا کند که شاعر بدون جنون معنی نمیگیرد. امسال به نظر میرسد اصلاً سال خوبی نباشد و وقتی شاعری در اردیبهشت ماه میمیرد دیگر به چه چیز این جهان میتوان امید بست و به چه چیز آن میتوان امید داشت؛ سنی نداشت آهنینجان که سرطان امانش را برید. سال 1337 در اردبیل به دنیا آمد و در خوزستان بزرگ شد و شاعر اهوازی لقب گرفت و فعالیت جدیاش در ادبیات را اواخر دهه ۱۳۶۰ با انتشار شعرهایش در مجله «دنیای سخن» شروع کرد و آن مجموعه شعر، یعنی «ذکر خوابهای بلوط» که به کوشش شاپور بنیاد منتشر شد از بهترین کتابهای اوست که بسیار مورد توجه قرار گرفت و خبر از شاعری سراسر شاعر خبر میداد؛ بعد از آنهم تا همین اواخر، یعنی در هیچ روزی دست از شعر برنداشت و کتابهای شعری مثل «شاعر مرگ خویش میداند»، «خون و اشراق بر ارغوان جوشنها»، «بخت تاریک در آفاق بنفشه و پروانه»، «گلی برای غریبان تا همیشه»، «برق رگها بر پولاد دریا» و... نتیجه یک عمر شاعری او بود. همه بچههای جنوب دوستان من هستند. عزیزان و پارههای تن من هستند و هر وقت روی نام هر کدامشان در هر سن و در هر شرایط، قلم قرمز مرگ و عدم کشیده میشود انگار پارهای از تن من کنده میشود و روزبهروز تنهاتر میشوم؛ ولی چه میشود کرد و چه میشود گفت. رسم روزگار چنین است. امیدوارم حالا قاسم راحت و بیدغدغه خوابیده باشد و خواب راحت و روزگار بهتری داشته باشد؛ بهتر از این روزگاری که ما در آن عمر میگذرانیم. یادش گرامی.
یک دقیقه با خدا
عبدالرحیم سعیدی راد
شاعر و پژوهشگر
روز بیست و سوم ماه رمضان
ای خدای بخشنده و مهربان!
در دل این روز و شب های پر نور رمضان چه رازی قرار دادهای که من از درکشان عاجزم و قدرشان را نمیدانم؟ تنها حس میکنم در لحظات بیشتری به یاد تو نفس میکشم و به این درک رسیدهام با این که بنده خوبی برایت نیستم اما تو از دست من و خواستههای پی در پی من خسته نمیشوی، حتی میدانم که با این همه بخشش و توبهپذیری چیزی از بزرگی تو کم نمیشود؛حالا در بیست و سومین ایستگاه میهمانی رمضان، با همه سلولهای تشنه و مشتاقم از تو درخواست میکنم که درهای رحمت و بخشش ات را به روی ما بازکنی و ما را از برکات این ماه عزیز سیراب کنی. همین.
روز بیستوچهارم ماه رمضان
ای خدای بینیاز و بنده نواز!
تو آنقدر بزرگ و مهربان هستی که حتی با کسی که تو را انکار میکند یا در خانه ات نمیآید و از تو چیزی طلب نمیکند هم بسیار میبخشی و او را از خود نمیرانی. چه رسد به آنها که بندگی میکنند و دست نیاز به سوی تو بلند کردهاند. در ایستگاه بیست و چهارم ماه میهمانی رمضان دست های خالی و نیازمندم را به سمت تو دراز میکنم و از تو میخواهم چشم روی گناهانم ببندی و گره از انبوه مشکلاتم باز کنی. همین.
شاعر و پژوهشگر
روز بیست و سوم ماه رمضان
ای خدای بخشنده و مهربان!
در دل این روز و شب های پر نور رمضان چه رازی قرار دادهای که من از درکشان عاجزم و قدرشان را نمیدانم؟ تنها حس میکنم در لحظات بیشتری به یاد تو نفس میکشم و به این درک رسیدهام با این که بنده خوبی برایت نیستم اما تو از دست من و خواستههای پی در پی من خسته نمیشوی، حتی میدانم که با این همه بخشش و توبهپذیری چیزی از بزرگی تو کم نمیشود؛حالا در بیست و سومین ایستگاه میهمانی رمضان، با همه سلولهای تشنه و مشتاقم از تو درخواست میکنم که درهای رحمت و بخشش ات را به روی ما بازکنی و ما را از برکات این ماه عزیز سیراب کنی. همین.
روز بیستوچهارم ماه رمضان
ای خدای بینیاز و بنده نواز!
تو آنقدر بزرگ و مهربان هستی که حتی با کسی که تو را انکار میکند یا در خانه ات نمیآید و از تو چیزی طلب نمیکند هم بسیار میبخشی و او را از خود نمیرانی. چه رسد به آنها که بندگی میکنند و دست نیاز به سوی تو بلند کردهاند. در ایستگاه بیست و چهارم ماه میهمانی رمضان دست های خالی و نیازمندم را به سمت تو دراز میکنم و از تو میخواهم چشم روی گناهانم ببندی و گره از انبوه مشکلاتم باز کنی. همین.
روزه و تربیت نفس
آیتالله شهید مرتضی مطهری
قسمت اعظم شخصیت انسان با تربیت منعقد میشود. تربیت یعنی عادت دادن. این عادت دادن با تمرین و تکرار منظم حاصل میشود. تمرین و تکرار در روح، عادت و به اصطلاح قدما «ملکه» ایجاد میکند و به اصطلاح جدید، شخصیت اخلاقی میسازد. در اسلام بعضی از عبادات به صورت تکرار منظم تشریع شده، مثل نماز در همه سال و همه عمر و روزه در سی روز پشت سر یکدیگر. در اینگونه عبادات مخصوصاً باید به جنبه تکرار منظم آنها توجه داشت. روح انسان مثل بدن انسان با ورزش و تکرار عمل عوض میشود، آمادگی و نیرو و مهارت پیدا میکند:
غازیان طفل خویش را پیوست / تیغ چوبین از آن دهند به دست
که چو آن طفل مرد کار شود / تیغ چوبینش ذوالفقار شود
اگر کسی سی روز منظماً ورزش کند حتماً عضلاتش محکم و نیرومندتر میشود. اگر کسی سی روز تمرین مشق خط و یا موسیقی و یا تیراندازی کند بالاخره فیالجمله مهارتی در او پیدا میشود. در بعضی ملل قدیم، کودکان خود را از کودکی مشق سربازی میدادند – مثل اسپارت ظاهراً – و در بعضی ملل، مشق دیگر. در اسلام، روزه مشق و تمرین پرهیزکاری است. در اثر روزه، این مشق عمومی و این ورزش روحی عمومی، ما نیرو و مهارت در تقوا پیدا میکنیم. چگونه ممکن است انسان سی روز مشق پرهیزکاری کند، تشنه بشود و آب حاضر باشد و هیچ مانعی از خارج وجود نداشته باشد و آب نخورد و ملکه پرهیزکاری در او پیدا نشود؟!
در حدیث است: لایستقیم ایمان عبد حتی یستقیم قلبه و لایستقیم قلبه حتی یستقیم لسانه. (نهجالبلاغه، خطبه 174) به نقل از رسول اکرم(ص): ایمان بنده مستقیم و استوار نیست تا اینکه دل او استوار باشد، و دل او استوار نیست تا اینکه زبانش استوار باشد. در حقیقت این حدیث میگوید چندان باید راست گفت تا «راستگو» شد. در روزه نیز باید گفت چندان باید از مشتهیات نفسانی پرهیز کرد تا «پرهیزکار» شد. راست گفتن غیر از راست بودن و راستگو بودن است، همچنین پرهیز کردن غیر از پرهیزکار بودن است. پرهیزکاری وقتی است که حالت روح انسان شده باشد. به هرحال تنها نباید متوجه این جهت شد که روزه ریاضت است؛ مخصوصاً باید متوجه جنبه تکرار منظم آن در سی روز که هر سال هم مکرر میشود، شد و فایده تمرین را باید از نظر دور نداشت.
اگر بنا باشد که ماه مبارک بیاید و انسان سی روز گرسنگی و تشنگی و بیخوابی بکشد و با روز آخر شعبان یک ذره هم فرق نکرده باشد، چنین روزهای برای انسان اثر ندارد. چرا در روایات ما آمده است که بسیاری از روزهداران هستند که حظ و بهره آنها ار روزه جز گرسنگی چیزی نیست؟ بستن دهان از غذای حلال برای این است که انسان در آن سی روز تمرین کند که زبان خود را از گفتار حرام ببندد، غیبت نکند، دروغ نگوید، فحش ندهد.
قسمت اعظم شخصیت انسان با تربیت منعقد میشود. تربیت یعنی عادت دادن. این عادت دادن با تمرین و تکرار منظم حاصل میشود. تمرین و تکرار در روح، عادت و به اصطلاح قدما «ملکه» ایجاد میکند و به اصطلاح جدید، شخصیت اخلاقی میسازد. در اسلام بعضی از عبادات به صورت تکرار منظم تشریع شده، مثل نماز در همه سال و همه عمر و روزه در سی روز پشت سر یکدیگر. در اینگونه عبادات مخصوصاً باید به جنبه تکرار منظم آنها توجه داشت. روح انسان مثل بدن انسان با ورزش و تکرار عمل عوض میشود، آمادگی و نیرو و مهارت پیدا میکند:
غازیان طفل خویش را پیوست / تیغ چوبین از آن دهند به دست
که چو آن طفل مرد کار شود / تیغ چوبینش ذوالفقار شود
اگر کسی سی روز منظماً ورزش کند حتماً عضلاتش محکم و نیرومندتر میشود. اگر کسی سی روز تمرین مشق خط و یا موسیقی و یا تیراندازی کند بالاخره فیالجمله مهارتی در او پیدا میشود. در بعضی ملل قدیم، کودکان خود را از کودکی مشق سربازی میدادند – مثل اسپارت ظاهراً – و در بعضی ملل، مشق دیگر. در اسلام، روزه مشق و تمرین پرهیزکاری است. در اثر روزه، این مشق عمومی و این ورزش روحی عمومی، ما نیرو و مهارت در تقوا پیدا میکنیم. چگونه ممکن است انسان سی روز مشق پرهیزکاری کند، تشنه بشود و آب حاضر باشد و هیچ مانعی از خارج وجود نداشته باشد و آب نخورد و ملکه پرهیزکاری در او پیدا نشود؟!
در حدیث است: لایستقیم ایمان عبد حتی یستقیم قلبه و لایستقیم قلبه حتی یستقیم لسانه. (نهجالبلاغه، خطبه 174) به نقل از رسول اکرم(ص): ایمان بنده مستقیم و استوار نیست تا اینکه دل او استوار باشد، و دل او استوار نیست تا اینکه زبانش استوار باشد. در حقیقت این حدیث میگوید چندان باید راست گفت تا «راستگو» شد. در روزه نیز باید گفت چندان باید از مشتهیات نفسانی پرهیز کرد تا «پرهیزکار» شد. راست گفتن غیر از راست بودن و راستگو بودن است، همچنین پرهیز کردن غیر از پرهیزکار بودن است. پرهیزکاری وقتی است که حالت روح انسان شده باشد. به هرحال تنها نباید متوجه این جهت شد که روزه ریاضت است؛ مخصوصاً باید متوجه جنبه تکرار منظم آن در سی روز که هر سال هم مکرر میشود، شد و فایده تمرین را باید از نظر دور نداشت.
اگر بنا باشد که ماه مبارک بیاید و انسان سی روز گرسنگی و تشنگی و بیخوابی بکشد و با روز آخر شعبان یک ذره هم فرق نکرده باشد، چنین روزهای برای انسان اثر ندارد. چرا در روایات ما آمده است که بسیاری از روزهداران هستند که حظ و بهره آنها ار روزه جز گرسنگی چیزی نیست؟ بستن دهان از غذای حلال برای این است که انسان در آن سی روز تمرین کند که زبان خود را از گفتار حرام ببندد، غیبت نکند، دروغ نگوید، فحش ندهد.
گذر از تپه بیتونل یا افتادن در چاه بیدلو
منیر خلیلیان
رواندرمانگر
نور شدید آفتاب، چشمان ماهی آبی کوچولو را بهشدت آزرد. به اطراف نگاه کرد. اطرافش پر از ماهیهای نیمهجان و بیجان بود. همگی، روی عرشه کشتی، گرفتار میان تور ماهیگیری. صدای موسیقی، آواز مرغ دریایی، صدای امواج، صدای خنده ملوانها، برایش تازگی داشت. اینها، صدای عدم بودند. حرفهای پدربزرگ را بهخاطر آورد: «در دنیای عدم، چندثانیه بیشتر نمیتوانی زنده بمانی. آنجا صداهایی را میشنوی که تابهحال نشنیدهای اما نمیدانم ارزشاش را دارد که جانات را برایش بدهی یا نه.» ارزشاش را دارد؟ صداهای جذاب و حیرتانگیزی که تا چند لحظه پیش شنیده بود، آرام آرام به سکوت تبدیل شد. ناگهان، یک موج بلند، افتاد روی عرشه. او و چندتایی از ماهیها را به دنیای خودشان برگرداند. ماهی آبی کوچولو، زنده مانده بود و داشت، با دقت به صداهایی گوش میداد که قبل از تجربه دنیای عدم، به آنها توجهی نکرده بود. چقدر صداها در آب، آرام و دلنشین بودند! «صدا»، یکی از موضوعات داغ این روزها شده است. آن هم به مدد فضای مجازی. اپلیکیشنی آمده بهنام «کلابهاوس» که مبتنی بر صوت و صداست و حسابی هم سر و صدا به پاکرده. سرعت اقبال بسیاری از جوانان و میانسالان به این اپ، واقعاً شگفتانگیز بود. البته سرعت فیلتر و از دسترس معمول خارج کردن آن، حیرتانگیزتر. هر پدیده تازهای، همواره با خود مزایا و مضراتی دارد. آنجا که خردمندی، حاکم باشد، تعادل ایجاد میشود و جامعه هم از آن پدیده، به انتفاع میرسد. حالا میبینیم که افراد جامعه ما، هر یک بهدنبال ایفای نقش سازنده هستند. هرکدام، میخواهند جامعه آرمانیشان را تصور کنند و دیگران را با تصویر آن آشنا. خب، فضای مجازی این فرصت را به ماها میدهد تا بتوانیم این کارها را انجام دهیم. حالا اگر بهجای تعامل درست، ایراد دیالوگ دقیق و واقعبینی، چیزهای دیگری را همچون جبران افراطی، سلطهگری و بحث اشتباه، جایگزین کنیم، اوضاع خراب میشود. کلابهاوس، به مخاطبش کمک میکند نقشی که دوست دارد ایفا کند، موقتی است، برقراری دیالوگ را تسهیل کرده و تعامل را آسان. پس مخاطب با سرعت به آن رو میآورد و البته آسیبهایش میشود؛ وقت گذاشتن بیحساب و کتاب و شبانهروزی در آن. میشود مطرح کردن مباحث بیفایده و بعضاً آزارنده. میشود تلاش برای سلطهگری روی افکار و عقاید دیگران. میشود رواج دیالوگهای اشتباه. و البته خیلی چیزهای دیگر. اگر به صداهای تازه با دقت و حساسیت گوش بسپریم، صداهای جاری زندگی، برایمان شنیدنیتر میشوند. حواسمان باشد که فضای مجازی، دنیای عدم است. مراقب ماهیهای کوچولوی درونمان باشیم.
رواندرمانگر
نور شدید آفتاب، چشمان ماهی آبی کوچولو را بهشدت آزرد. به اطراف نگاه کرد. اطرافش پر از ماهیهای نیمهجان و بیجان بود. همگی، روی عرشه کشتی، گرفتار میان تور ماهیگیری. صدای موسیقی، آواز مرغ دریایی، صدای امواج، صدای خنده ملوانها، برایش تازگی داشت. اینها، صدای عدم بودند. حرفهای پدربزرگ را بهخاطر آورد: «در دنیای عدم، چندثانیه بیشتر نمیتوانی زنده بمانی. آنجا صداهایی را میشنوی که تابهحال نشنیدهای اما نمیدانم ارزشاش را دارد که جانات را برایش بدهی یا نه.» ارزشاش را دارد؟ صداهای جذاب و حیرتانگیزی که تا چند لحظه پیش شنیده بود، آرام آرام به سکوت تبدیل شد. ناگهان، یک موج بلند، افتاد روی عرشه. او و چندتایی از ماهیها را به دنیای خودشان برگرداند. ماهی آبی کوچولو، زنده مانده بود و داشت، با دقت به صداهایی گوش میداد که قبل از تجربه دنیای عدم، به آنها توجهی نکرده بود. چقدر صداها در آب، آرام و دلنشین بودند! «صدا»، یکی از موضوعات داغ این روزها شده است. آن هم به مدد فضای مجازی. اپلیکیشنی آمده بهنام «کلابهاوس» که مبتنی بر صوت و صداست و حسابی هم سر و صدا به پاکرده. سرعت اقبال بسیاری از جوانان و میانسالان به این اپ، واقعاً شگفتانگیز بود. البته سرعت فیلتر و از دسترس معمول خارج کردن آن، حیرتانگیزتر. هر پدیده تازهای، همواره با خود مزایا و مضراتی دارد. آنجا که خردمندی، حاکم باشد، تعادل ایجاد میشود و جامعه هم از آن پدیده، به انتفاع میرسد. حالا میبینیم که افراد جامعه ما، هر یک بهدنبال ایفای نقش سازنده هستند. هرکدام، میخواهند جامعه آرمانیشان را تصور کنند و دیگران را با تصویر آن آشنا. خب، فضای مجازی این فرصت را به ماها میدهد تا بتوانیم این کارها را انجام دهیم. حالا اگر بهجای تعامل درست، ایراد دیالوگ دقیق و واقعبینی، چیزهای دیگری را همچون جبران افراطی، سلطهگری و بحث اشتباه، جایگزین کنیم، اوضاع خراب میشود. کلابهاوس، به مخاطبش کمک میکند نقشی که دوست دارد ایفا کند، موقتی است، برقراری دیالوگ را تسهیل کرده و تعامل را آسان. پس مخاطب با سرعت به آن رو میآورد و البته آسیبهایش میشود؛ وقت گذاشتن بیحساب و کتاب و شبانهروزی در آن. میشود مطرح کردن مباحث بیفایده و بعضاً آزارنده. میشود تلاش برای سلطهگری روی افکار و عقاید دیگران. میشود رواج دیالوگهای اشتباه. و البته خیلی چیزهای دیگر. اگر به صداهای تازه با دقت و حساسیت گوش بسپریم، صداهای جاری زندگی، برایمان شنیدنیتر میشوند. حواسمان باشد که فضای مجازی، دنیای عدم است. مراقب ماهیهای کوچولوی درونمان باشیم.
بی معنیهای زیبا
جعفر ابراهیمی
شاعر
با همکاری و همراهی 6 شاعر کودک دو مجموعه شعر منتشر کردیم که برای کودکان پیش دبستانی و اوایل دبستان مناسب است اما حال و هوای شعرها به گونهای است که آدم بزرگها هم میتوانند از آن لذت ببرند. اشعار کتابهای «اسمش چیه؟» و «هیچ هیچ هیچانه» را با الهام از شعرهای عامیانه قدیمی سرودیم و به همین دلیل جذابیت خاصی برای بچهها دارد که با آنها بازیهای کلامی انجام دهند. مانند همان شعرهای قدیمی «اتل متل» یا «یه توپ دارم قلقلیه» که شاعرانشان مشخص نیست. در فارسی به این گونه شعرها مهمل گفته میشود. اشعاری که معنا و موضوع خاصی ندارند و بیمعنی هستند و در عین بیمعنی بودن یک هماهنگی و زیبایی در این گونه شعرهاست که روح نواز و برای بچهها شادی آور است. نام «هیچانه» به همین اشعار مهمل و بیمعنی اشاره دارد.
من همراه مصطفی رحماندوست، افسانه شعباننژاد، اسدالله شعبانی، شکوه قاسم نیا، بابک نیک طلب و بیوک ملکی دورهم جمع شدیم و سالها در این زمینه کار کردیم و از تعداد زیادی شعر که با این حال و هوا سروده بودیم بهترینها را برای انتشار در این دو کتاب انتخاب کردیم. کتابهایی که موفق هم بودند و استقبال خوبی از آنها شد. «اسمش چیه؟» و «هیچ هیچ هیچانه» با نقاشیهای زیبایی هم چاپ شده و همانطور که چند شاعر اشعارش را سرودهاند از کارهای تصویرگرهای مختلف هم برای تصویرگری کتاب استفاده شده است. پیشنهاد میکنم بچهها همراه پدر و مادر و اعضای خانواده یا تنها این کتابها و اشعارشان را بخوانند و حفظ کنند. چون این شعرها موسیقی و موضوعات طنز هم دارند و میتوانند کودکان را شاد و به بازیهای شاد دعوت کنند و هم بچهها میتوانند با آنها آواز بخوانند.
«اسمش چیه؟» و «هیچ هیچ هیچانه»
نویسندگان: جعفر ابراهیمی، مصطفی رحماندوست، افسانه شعباننژاد، اسدالله شعبانی، شکوه قاسم نیا، بابک نیک طلب و بیوک ملکی
نشر: افق
سال انتشار: 1398
شاعر
با همکاری و همراهی 6 شاعر کودک دو مجموعه شعر منتشر کردیم که برای کودکان پیش دبستانی و اوایل دبستان مناسب است اما حال و هوای شعرها به گونهای است که آدم بزرگها هم میتوانند از آن لذت ببرند. اشعار کتابهای «اسمش چیه؟» و «هیچ هیچ هیچانه» را با الهام از شعرهای عامیانه قدیمی سرودیم و به همین دلیل جذابیت خاصی برای بچهها دارد که با آنها بازیهای کلامی انجام دهند. مانند همان شعرهای قدیمی «اتل متل» یا «یه توپ دارم قلقلیه» که شاعرانشان مشخص نیست. در فارسی به این گونه شعرها مهمل گفته میشود. اشعاری که معنا و موضوع خاصی ندارند و بیمعنی هستند و در عین بیمعنی بودن یک هماهنگی و زیبایی در این گونه شعرهاست که روح نواز و برای بچهها شادی آور است. نام «هیچانه» به همین اشعار مهمل و بیمعنی اشاره دارد.
من همراه مصطفی رحماندوست، افسانه شعباننژاد، اسدالله شعبانی، شکوه قاسم نیا، بابک نیک طلب و بیوک ملکی دورهم جمع شدیم و سالها در این زمینه کار کردیم و از تعداد زیادی شعر که با این حال و هوا سروده بودیم بهترینها را برای انتشار در این دو کتاب انتخاب کردیم. کتابهایی که موفق هم بودند و استقبال خوبی از آنها شد. «اسمش چیه؟» و «هیچ هیچ هیچانه» با نقاشیهای زیبایی هم چاپ شده و همانطور که چند شاعر اشعارش را سرودهاند از کارهای تصویرگرهای مختلف هم برای تصویرگری کتاب استفاده شده است. پیشنهاد میکنم بچهها همراه پدر و مادر و اعضای خانواده یا تنها این کتابها و اشعارشان را بخوانند و حفظ کنند. چون این شعرها موسیقی و موضوعات طنز هم دارند و میتوانند کودکان را شاد و به بازیهای شاد دعوت کنند و هم بچهها میتوانند با آنها آواز بخوانند.
«اسمش چیه؟» و «هیچ هیچ هیچانه»
نویسندگان: جعفر ابراهیمی، مصطفی رحماندوست، افسانه شعباننژاد، اسدالله شعبانی، شکوه قاسم نیا، بابک نیک طلب و بیوک ملکی
نشر: افق
سال انتشار: 1398
عکس نوشت
اثر مشهور «بنکسی» هنرمند مرموز جهان، با ارز دیجیتال در حراجی ساتبیز فروخته میشود.
حراجی هنر معاصر ساتبیز ۱۲ مه در نیویورک برگزار میشود که اثر اعتراضی «عشق در هواست» هم در این حراجی قرار دارد. ارزش تخمینی این اثر بین ۳ تا ۵ میلیون دلار برآورد شده و برای نخستین بار خریدار میتواند مبلغ نهایی را با بیتکوین یا «اتر» و از طریق اوراق بهادار کوین بیس بپردازد، اما این مبلغ باید در قالب پول اعتباری پرداخت شود. نقاشی رنگ روغن «عشق در هواست» (Love is in the Air) از یک مرد جوان معترض که به جای سنگ و کوکتل مولوتف، یک دسته گل به سمت دشمن پرتاب میکند، سال ۲۰۰۵ کشیده شد و یکی از مشهورترین آثار « بنکسی » است.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
# واکسن
دیروز کاربران زیادی با انتشار عکسهایی از مراکز بهداشت در تهران از شلوغی صفهای تزریق واکسن نوشتند. خیلیها به این مسأله اشاره میکردند که پس از صدور دستور تزریق واکسن بدون نوبت برای افراد بالای ۸۰ سال این ناهماهنگی و بینظمی بهوجود آمده است. عکسها و فیلمهایی را از این صفها در شبکههای اجتماعی دیدیم و کاربران از این ناهماهنگی گلایه میکردند: «نتیجه دستور «اگر افراد بالای ۸۰ سال بدون اطلاع و بدون هماهنگی به مراکز تزریق واکسن مراجعه میکنند، واکسن تزریق شود» به روایت تصویر»، «مسئول ثبتنام خانه بهداشت شهرآرا پاره کاغذی مهر میکند: «من رفتم مرکز بهداشت محل خودمون و فقط نوبت میدادند و کارت شناسایی رو برای وقت تزریق میخواستن. ملوکالطوایفی تو خونمونه. وحدت رویه که اصلاً کشک»، «چرا باید با سالمندان اینگونه رفتار شود؟ چند روز قبل مصاحبهای از شبکه تلویزیون داخلی با یکی از مسئولان در حال پخش بود که طبق اظهارات فرد مسئول، جمعیت سالمندان را یک میلیون و خردهای اعلام کرد. تا چه اندازه بیبرنامگی، بینظمی، عدم مدیریت! آن هم برای سالخوردگانِ عزیزمان!؟»، «مرکز بهداشت گیشا دقیقاً بغل خونه خواهرمه! میگه هرروز اینجا از صبح غلغله و جنگ و دعواست! از خونه که میاییم بیرون سیل جمعیته که همه منتظرند»، «در خانه بهداشت حسینیه ارشاد جمعیت زیادی برای ثبتنام ایستاده بود. محل کرونا گرفتن خانواده افراد بالای ۸۰ سال»، «واکسیناسیون فقط اون عکس ها و استوریهای زیبا و شاد و شنگولی نیست که میفرستند، کمی هم از این صحنهها ببینید»، «اومدم خانه بهداشت اسم مامانمو برای واکسن بنویسم، میبینیم یک صف طولانی از مردها و زنهای سالخورده تشکیل شده که التماس میکنن برن داخل بزنن، اونا هم درها رو بستن میگن اسم بنویسید، اسمنویسی؟ یک نفر یک کاغذ گرفته دستش با خودکار داره مینویسه. میخوام بشینم گریه کنم»، «تو صف واکسن دعوا شد مردم اومدن دارن جدا میکنن خیلی هم عالی اصلاً فاصلهگذاری بیداد میکنه»، «با این بینظمی و بیبرنامگی، افرادی با سنین بالا بعد از یک سال قرنطینه حالا در صف های متراکم باید برای دریافت واکسن بایستند.»
فدراسیون و پرسپولیس بهنام شستا
دیروز خبری از یک انتقال منتشر شد که فوتبالیها را شوکه کرد. سند ساختمان فدراسیون فوتبال و ۳ دانگ ساختمان پرسپولیس بهخاطر بدهی ۳۰ میلیارد تومانی به مارک ویلموتس بهنام شستا شد و این مسأله انتقاد فوتبال دوستان را همراه داشت: «موضوع توقیف ساختمان فدراسیون از سوی شستا در شرایطی به نتیجه رسید که فدراسیون فوتبال و وزارت ورزش در تمام مدتی که فرصت داشتند در این دعوا افکار عمومی را با خود همراه کنند، تنها سعی کردند غبار را زیر فرش پنهان کنند. حیرتانگیز است که تا این حد صحبت های ضدونقیض درباره پرداخت این بدهی منتشر شده است.»، «شرکت شستا اعلام کرد ما هیچ مطالبه و دعوایی علیه باشگاه پرسپولیس نداشتیم و فدراسیون فوتبال تصمیم گرفت ساختمان باشگاه پرسپولیس رو به ما واگذار کنه»، «ساختمان باشگاه پرسپولیس ۵طبقه است. اگر هر طبقه ۱۵۰ متر و اگر متری ۷۰میلیون در نظر بگیریم ۳دانگ این ساختمان کمتر از ۳۰میلیارد ارزش دارد. سؤال اساسی اینجاست که آیا فدراسیون فوتبال ۳۰میلیارد تومان نداشته برای تسویه طلب شستا یا بحث دیگری در میان است؟»، «سه دانگ ساختمون پرسپولیس پَر. رئیس فدراسیون که با شعار نگاه نو به فوتبال بر سر کار اومده یه لطفی کنه طلب شستا رو بده و سند پرسپولیس رو برگردونه.»، «عجیب اما واقعی. سند ساختمان فدراسیون فوتبال و سه دانگ ساختمان پرسپولیس بهنام شستا شد.»، «۶ دانگِ فدراسیون فوتبال و ۳ دانگِ باشگاه پرسپولیس خورد بهنام شستا؛ سند تک برگشم صادر شده؛ شستام به فدراسیون گفته با دادنِ اجاره میتونید بمونید! این ماجرا بهخاطر قرارداد ویلموتسِ که یکی از امضاکنندههاش ابراهیم شکوریه ولی بهجای جواب پس دادن؛ دوتا توئیت میزنه هوادار کیف میکنه»، «ساختمان جدید فدراسیون که در و دیوار ندارد. فدراسیون فوتبال بهدلیل بدهی دو میلیون یورویی به شستا ساختمان خود را در دادگاه از دست داد. سال ۹۷ مراسم کلنگ زنی ساختمان جدید فدراسیون انجام شد ولی تا امروز حتی یک دیوار هم کشیده نشده. فدراسیون فوتبال فعلاً بیخانمانه»، «الان عزیزی خادم به جای مذاکره با وزیر و وکیل، باید بره با صاحبخونه چک و چونه بزنه.»
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
مهتاب نصیرپور: بازیگری هنوز به رسمیت شناخته نمیشود
-
ماه مبارک رمضان
-
در غم فقدان شاعری دلباخته
-
شاعر نمیمیرد یا میمیرد تا بماند
-
یک دقیقه با خدا
-
روزه و تربیت نفس
-
گذر از تپه بیتونل یا افتادن در چاه بیدلو
-
بی معنیهای زیبا
-
عکس نوشت
-
شهروند مجـــازی
اخبارایران آنلاین