بازگشت عاملان قتل در شب چهارشنبه سوری به کشور
گروه حوادث/ عاملان درگیری مرگبار شب چهارشنبه آخر سال که پس از قتل مردی جوان به کشور ترکیه فرار کرده بودند، به کشور بازگردانده شدند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ساعت 4:30 دقیقه بامداد 27 اسفند سال گذشته، مأموران بیمارستانی در تهران در تماس با بازپرس کشیک قتل پایتخت، از مرگ پسر جوانی خبر دادند.
با اعلام این خبر، تحقیقات به دستور بازپرس ساسان غلامی آغاز شد. در تحقیقات اولیه مشخص شد پسر جوان به نام امیر، قربانی نزاعی خیابانی در منطقه خزانه شده است. پسر جوان شب چهارشنبه سوری با دوستانش بوده که با چند نفر از هم محلیهایش درگیر شده و با ضربات چاقو و قمه از سوی آنها مجروح شده بود. امیر که بشدت زخمی شده بود به بیمارستان منتقل شد اما تلاش کادر درمان بیفایده ماند و او ساعاتی بعد تسلیم مرگ شد.
فرار عاملان جنایت
وقتی تیم جنایی به محل حادثه رفت در تحقیقات از شاهدان و دوستان قربانی هویت افرادی که در این نزاع شرکت کرده بودند شناسایی شد. تعدادی از آنها دستگیر شده و در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد دو برادر به نامهای شهرام و شهریار که از هم محلیهای مقتول بوده، عاملان این جنایت هستند.
با شناسایی هویت متهمان به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی پایتخت، کارآگاهان وارد عمل شدند اما مشخص شد آنها به همراه یکی از دوستانشان به نام بابک که او نیز در این درگیری حضور داشت مخفیانه از ایران خارج شده و به کشور ترکیه فرار کردهاند. با مشخص شدن این موضوع دستور بازداشت متهمان فراری به پلیس بینالملل صادر شد.
در ادامه از طریق پلیس بینالملل و کنسولگری ایران در یکی از شهرهای ترکیه مشخص شد که سه متهم 10 روز پس از فرار به این کشور به خاطر عذاب وجدان و پشیمانی خود را به پلیس معرفی کردهاند.
با هماهنگیهای قضایی، متهمان به ایران منتقل شدند. زمانی که آنها در مقابل بازپرس جنایی قرار گرفتند به درگیری مرگبار اعتراف کردند. به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی پایتخت متهمان در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شده و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
گفتوگو با عامل اصلی جنایت
اختلاف شما با مقتول چه بود؟
ما اختلافی نداشتم، من پارچه فروشی دارم و برادرم در کار ساختمانسازی است؛ ما اصلاً اهل دعوا و درگیری نیستیم، اما مقتول مدام درگیری ایجاد میکرد. یک شب برادرم به او گفت چرا آنقدر دنبال دعوا و درگیری هستی اما او کینه ما را به دل گرفت.
شب حادثه چه اتفاقی افتاد؟
امیر حال طبیعی نداشت، سوار بر موتور عربده کشی میکرد. دوستانش هم با او بودند و داد و فریاد میکردند، ما میخواستیم برویم بیرون که با امیر و دوستانش درگیر شدیم. او با نارنجک شیشه ماشین ما را شکست و به خودروی ما آسیب زد ما قصد دعوا نداشتیم اما آنها با ما درگیر شدند.
شما چاقو و قمه داشتید؟
ما نداشتیم؛ برادرم شهرام با یک تکه چوب از خودش دفاع میکرد. برادر امیر هم با شهرام درگیر بود. یک چاقو روی زمین افتاده بود برادرم آن را برداشت و چند ضربه به دست امیر زد، اما ناگهان چاقویی به شقیقه چپ برادرم فرو کردند و او بیحال روی زمین افتاد. من با امیر همچنان درگیر بودم که چاقوی امیر روی زمین افتاد و من آن را برداشتم و چند ضربه به شانههای امیر زدم.
بعد کجا رفتید؟
شهرام را برای درمان به بیمارستان بردیم و پس از پانسمان به خانه ویلایی در کرج رفتیم. چند ساعت بعد از درگیری متوجه شدیم که امیر کشته شده است. از ترس تصمیم به فرار گرفتیم. اول به ماکو رفتیم. من و برادرم و بابک، همکار شهرام، البته بابک میخواست برگردد چون در قتل نقشی نداشت اما از ترس اینکه اتفاقی برایش رخ دهد تصمیم گرفت که با ما بیاید و از ماکو با کمک یک قاچاق بر به ازمیر ترکیه رفتیم. قاچاق بر نفری هزار و صد دلار گرفت و ما را به ازمیر ترکیه برد.
10 روز در ترکیه ماندیم، با پولی که همراه برده بودیم خانهای اجاره کردیم و اصلاً جایی نمیرفتیم. اما در تمام مدتی که فراری بودیم عذاب وجدان داشتیم و لحظه درگیری، مثل یک کابوس ما را رها نمیکرد. برای همین تصمیم گرفتیم که خودمان را معرفی کنیم؛ اما نمیدانستیم باید چه کار کنیم تا اینکه یک ایرانی به ما گفت خودتان را به پلیس ترکیه معرفی کنید و بگویید قاچاقی به ترکیه آمده اید و درخواست بازگشت به ایران دارید.
و شما هم این کار را کردید؟
بله، با دیدن مأموران پلیس به آنها گفتیم که ما قاچاقی وارد ترکیه شدهایم و خواهان برگشت هستیم. آنها هم ما را به کنسولگری ایران در یکی از شهرها معرفی کردند. به خاطر کرونا و به خاطر اینکه قرار بود 2 ایرانی دیگر را نیز با ما به ایران برگردانند 10 روزی در یک کمپ در ترکیه ماندیم. به ایران هم که آمدیم به خاطر کرونا 10 روز قرنطینه بودیم و بعد از آن هم به اداره آگاهی منتقل شدیم.
گروه حوادث / شاگرد نمایشگاه که با خودروی امانتی یکی از مشتریان برای گردش به خیابان رفته بود پسر جوانی را زیر گرفت و باعث مرگ وی شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از دوم اردیبهشت امسال بهدنبال مرگ پسر 22سالهای شروع شد که در اثر برخورد با یک خودروی شاسی بلند در محدوده عظیمیه کرج کشته شده بود.نخستین تحقیقات پلیس نشان میداد راننده خودرو پس از زیر گرفتن این پسر جوان بلافاصله از محل متواری شده است.
کارآگاهان جنایی استان البرز پس از بازبینی دوربینهای مدار بسته و همچنین اطلاعاتی که از شاهدان حادثه بهدست آورده بودند، توانستند خودروی مورد نظر را کشف کنند.
پس از شناسایی مالک خودرو وی به اداره پلیس احضار شد اما مرد جوان مدعی شد مدتی است خودرواش را برای فروش در یک نمایشگاه خودرو گذاشته است و شب حادثه اصلاً خودرو نزد او نبوده است. بدین ترتیب مأموران پلیس به سراغ نمایشگاه خودرو رفتند تا مشخص شود شب حادثه چه کسی سوار بر خودرو بوده است. پس از تحقیقات گسترده سرانجام مشخص شد شاگرد نمایشگاه آن شب خودروی شاسی بلند را سوار شده و ضارب پسر جوان وی بوده است.
این متهم پس از انتقال به اداره پلیس لب به اعتراف گشود و در شرح جزئیات ماجرا به کارآگاهان جنایی گفت: شب حادثه من و یکی از دوستانم تصمیم گرفتیم با یکی از خودروهایی که در نمایشگاه بود در خیابان گشتی بزنیم و تفریح کنیم به همین خاطر خودروی شاسی بلندی را که صاحبش برای فروش آورده بود برداشتیم و به خیابانهای شمال کرج رفتیم. دقایقی بعد یک دختر جوان را کنار خیابان دیدیم و از او خواستیم سوار خودروی ما شود اما در همین موقع یک خودروی پژو 206 که سه سرنشین داشت نیز مقابل پای دختر جوان ایستاد. وقتی یکی از پسرها از خودرو پیاده شد تا مانع سوار شدن دختر جوان به خودروی ما شود من عصبانی شدم و با خودرو او را زیر گرفتم بعد هم بلافاصله از محل متواری شدیم. فکر نمیکردم پسر جوان کشته شود و الان خیلی پشیمانم.
متهم 40 ساله و دوستش پس از اعتراف به قتل بازداشت وبرای تکمیل پرونده به دادسرای جنایی منتقل شدند.
زندان و دیه مجازات قتل غیر عمد
گروه حوادث/ قضات دیوان عالی کشور حکم دیه و حبس مردی را که به اتهام قتل دوستش محاکمه شده تأیید کردند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از آذر سال 98، با کشف جسد جوانی 36 ساله به نام حسن در یک خودرو وانت در جاده جاجرود آغاز شد. شواهد نشان می داد که مقتول با شلیک گلوله به سرش به قتل رسیده است. تحقیق از شاهدان نشان داد مردی پس از این حادثه اسلحه را زیر خودرو انداخته و فرار کرده است.
همسر مقتول در تحقیقات گفت: حسن فقط با دوستش قاسم در ارتباط بود و با هم کار می کردند. روز حادثه هم با قاسم قرار گذاشت و بعد از آن او کشته شد.
در ادامه قاسم ۴۰ ساله بازداشت اما منکر قتل عمدی حسن شد.
با اعترافات قاسم و تکمیل تحقیقات، پرونده به شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران رفت و متهم محاکمه شد.
در ابتدای جلسه اولیای دم برای متهم درخواست قصاص کردند. همسر مقتول هم به قضات گفت: ما خیلی به قاسم کمک کردیم ولی او زحمات شوهرم را نادیده گرفت و بی رحمانه حسن را به قتل رساند. به همین خاطر از طرف فرزندانم برای او قصاص میخواهم.
سپس متهم برای دفاع از خودش به جایگاه رفت و گفت: من و حسن چند سال با هم دوست و همکار بودیم و هیچ مشکل و اختلافی نداشتیم. روز حادثه با هم شیشه کشیدیم و حال طبیعی نداشتیم که به سمت جاجرود رفتیم. در جاجرود به یکباره حسن اسلحه ای از جیبش بیرون آورد و آن را به من نشان داد. من تا به حال اسلحه در دستم نگرفته بودم و نمی دانستم چطور شلیک می کند حسن نگفت اسلحه مسلح است. وقتی دستم را روی ماشه گذاشتم ناخواسته یک تیر شلیک شد و به سرش برخورد کرد. من ترسیده بودم به همین خاطر بلافاصله از ماشین پیاده شدم و از ترسم اسلحه را زیر ماشین انداختم و فرار کردم.متهم در ادامه گفت: حسن تنها کسی بود که وقتی به مشکل برخورده بودم و همه طردم کرده بودند، کمکم کرد و دستم را گرفت. من از اولیای دم به خاطر آنچه اتفاق افتاده است عذرخواهی می کنم ولی هیچ عمدی در کار نبود.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده، قاسم را از اتهام قتل عمدی تبرئه و وی را به خاطر قتل شبهعمد به پرداخت دیه و 3سال زندان محکوم کردند.با اعتراض اولیای دم به این حکم، پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت اما در نهایت قضات دیوان عالی کشور حکم دیه و زندان متهم را تأیید کردند.
قتل 3 نوزاد در مهد کودک برزیلی
پسر جوانی در اقدامی جنونآمیز با حمله به یک مهد کودک در برزیل سه کودک و دو کارمند مهد را به قتل رساند.
به گزارش بیبیسی، این حادثه هولناک روز گذشته در یک مهد کودک در شهر کوچکی به نام سوآدادس در ایالت جنوبی سنتا کاتارینا رخ داد و پسر 18 سالهای با یک قمه ناگهان وارد مهد شد و سه کودک زیر 2 سال و دو کارمند مهد را به قتل رساند؛مهاجم پس از کشتن و زخمی کردن کودکان و کارمندان در این مهد کودک، خودش را هم با قمه بزرگی که در دست داشته زده است.
به گزارش پلیس، این جوان ۱۸ ساله اکنون به علت جراحات شدید در بیمارستان بستری است و حالش وخیم گزارش شده است. هویت مهاجم هنوز علنی نشده است.
پلیس میگوید از انگیزه پشت این حمله خونین و تأسفبار هنوز سر درنیاورده است. در زمان حمله، دهها کودک در داخل این مهد کودک بودند و به گفته مقامها، کارمندان به محض متوجه شدن حضور مهاجم تلاش کردند کودکان را در گوشه و کنار ساختمان پنهان کنند.
پلیس میگوید مهاجم ابتدا به یکی از مربیان که در نزدیکی در ورودی ساختمان بوده حمله میکند و بعد به دنبال او وارد ساختمان و اتاقها میشود و با قمه به جان کودکان میافتد.
پلیس در کنفرانس خبری خود به خبرنگاران گفته سلاح سردی که مهاجم استفاده کرده قمهای شبیه «شمشیر سامورایی» بوده است.
مقامها در استان سنتا کاتارینا در واکنش به این واقعه سه روز عزای عمومی اعلام کردهاند.
مقامهای ولایت هرات در غرب افغانستان اعلام کردند که بهدلیل جاری شدن سیل 37 نفر در ولایت های مختلف جان خود را از دست دادهاند.
به گزارش بیبیسی، سخنگوی والی هرات اعلام کرد که در حوادث مرتبط با سیل شماری نیز مصدوم و زخمی شدهاند و صدها جریب زمین کشاورزی تخریب و صدها رأس دام نیز از بین رفته یا آسیب دیده است.
والی غور در مرکز افغانستان نیز تأیید کرده که در ۴۸ ساعت گذشته سیل جان ۱۰ نفر را در این ولایت گرفته که شش نفر آنان کودک بودند.
او گفت: بعلاوه ۹۱۰ نفر بهدلیل تخریب خانههایشان اکنون در فضای باز و هوای سرد زندگی میکنند و همچنین
۶۵۰ هکتار باغ، دهها کیلومتر کانال آبیاری و دهها پل و راه ارتباطی نیز ویران شدهاند.
در روزهای گذشته بارندگی سنگین و جاری شدن سیل علاوه بر هرات در هشت ولایت این کشور باعث برجای ماندن خسارت زیادی شده است.
فرودگاه قلعهمرغی - 3
مأموریت سرکار استوار
محمد بلوری/ نخستین فرودگاه تهران سال 1301 در منطقه قلعهمرغی بیرون از محدوده جنوبی پایتخت احداث شد تا دو فروند هواپیمای اهدایی انگلیس از بغداد به سوی تهران به پرواز درآیند و در این فرودگاه بر زمین نشینند.
با راهاندازی فرودگاه قلعهمرغی، بسرعت در این منطقه خانهسازی شروع شد و با مهاجرت اقشار مختلف به قلعهمرغی، شهرکی در حاشیه فرودگاه بنیان گرفت. در میان مهاجران، کبوتربازهایی هم بهچشم میخوردند که مسابقات پرخطر کفترپرانی را راه انداختند که خطری برای پرواز هواپیماها بهشمار میآمد. در جریان یک مسابقه کبوترپرانی بود که دستهای از کبوترها با یک هواپیمای نظامی برخورد کردند که سبب سقوط آن شد و در پی این سانحه؛ فرماندار نظامی تهران نگهداری و پرواز کبوتر را ممنوع کرد و مقرر شد کبوتربازان در دادگاه نظامی محاکمه خواهند شد. فرمانداری نظامی تهران اعلام کرده بود، کبوتربازان معروف باید کبوتران خود را در حضور مأموران سرببرند و تعهد بسپارند که هرگز اقدام به نگهداری و پرواز کبوتران نخواهند کرد.
در نیمه دوم دهه 30 بتدریج کبوتر بازی و برگزاری مسابقات «کفترپرانی» رونق گرفته بود که این بار هم پرواز کبوتران سبب یک سانحه هوایی شد و با برخورد دستهای از این پرندگان دستآموز هواپیمایی را این بار در فرودگاه دیگری به سقوط کشاند و بار دیگر فرمانداری نظامی برای کشتار کبوتران و قدغن کردن مسابقات وارد عمل شد. تحت تأثیر این مبارزه نظامی با کبوتربازی بود که داستان بلند «شلیک به کبوتران» را نوشتم که براساس این داستان یک فیلم سینمایی تهیه شد. اما ماجراچگونه آغاز شد...
یک روز بهعنوان دبیر گروه حوادث در تحریریه روزنامه کیهان سرگرم تنظیم گزارشهای خبرنگاران بودم، نوحیان شاعر معروف و عضو تحریریه روزنامه به دیدنم آمد و گفت:
- بلوری جان، برای یک استوار که در یک پاسگاه ژاندارمری در حاشیه فرودگاه قلعهمرغی خدمت میکند مشکلی پیش آمده و برای خلاصی از این مشکل عجیب به روزنامه متوسل شده که گره این مشکل فقط بهدست تو باز میشود، چون با حوادث مختلف سرو کارداری و با افسران و رؤسای پلیس و ژاندارمری دوست و آشنا هستی.
مشکلش از روزی شروع شد که او را مأمور مبارزه با کبوتربازی کرده بودند. استوار، مهربان و مردمداری بود که همه ساکنان شهرک قلعهمرغی دوستش داشتند و نقل میکردند هر شب که مأمور گشت محلات میشود، حتی دزدان هم به احترامش آن شب دست به سرقت از خانهها نمیزنند و این نشان میداد که همه دوستش دارند و برایش احترام قائل هستند. اما از روزی که مأمور مبارزه با کبوتربازی شده غم سنگینی روی دلش نشست چون میدانست در مبارزه با کبوتربازی مجبور است وظیفهاش را انجام بدهد بههمین خاطر از آن بیم داشت حرمتش را در میان ساکنان قلعهمرغی از دست بدهد.
با آغاز مبارزه با کبوتر به این استوار مردمدار و مهربان مأموریت داده بودند ژاندارمهای مأمور خدمت در پاسگاه را فرماندهی کند و چنان مبارزهای را با عشقبازها شروع کند که با گذشت یک هفته کبوتری در آسمان منطقه به پرواز در نیاید. وقتی مأموریت قلع و قمع کبوتران به این استوار واگذار شد با پریشانحالی به فکر افتاد که این مبارزه را چگونه آغاز کند.
استوار قاسمی طبق قولی که به دوستم نصرتالله نوحیان داده بودم عصر روز بعد در تحریریه روزنامه بهدیدنم آمد تا مشکلی را که با آن روبه رو شده بود، برایم تعریف کند.
استوار مرد چاق و کوتاه قامتی بود که چهره مهربانی داشت و سیمای غمگینش نشان میداد که با مشکل سر درگمی روبهروست.
گفتم: سرکار استوار به دوستم قول دادهام، آنچه را سبب پریشانحالی شما شده است بشنوم و اگر در حل این مشکل کاری از دستم بیاید، از شما دریغ نکنم. استوار قاسمی، نشست به بیان درد دلش و گفت: وظیفهای به من واگذار شده که میباید به انجام برسانم.
طبق دستور در اجرای مأموریت «پرواز ممنوع» به ساکنان منطقه یک هفته مهلت داده بودیم کبوترانشان را به پاسگاه بیاورند و این پرندگان معصوم را سرببرند و سپس تعهدنامهای را امضا کنند که حتی با داشتن یک کبوتر در دادگاه نظامی تحت تعقیب قرار خواهند گرفت.
کشتار کبوتران شروع شد و برخی از عشقبازها که دلبسته کبوتران گرانبهایی بودند، آنها را به مسافرانی آشنا میسپردند و پول چند ماه ارزن و دانهَشان را هم میدادند تا به روستاها و شهرهای دیگر ببرند تا آب ها از آسیاب بیفتد و کبوتران شان را برگردانند.
در پایان یک هفته مهلت، بازرسی از خانهها را شروع کردم تا با پیدا شدن حتی یک کبوتر در هر خانهای مجبور بودیم صاحب کبوتر را تحت تعقیب قرار بدهیم. با گذشت یک ماه از مبارزه با کبوتران، واقعه عجیبی برایم اتفاق افتاد که آرامش زندگیام را بهم زد...
ادامه مطلب پنجشنبه آینده
5 روز از ریزش معدن طزره گذشت
2 معدنچی همچنان در حبس
گروه حوادث/ پنجمین روز از تلاش امدادگران برای نجات دو معدنچی که در حادثه ریزش معدن زغال سنگ طزره دامغان در عمق 35 متری محبوس شدهاند در حالی سپری شد که هنوز دسترسی به این دو کارگر بینتیجه مانده است.
بهگزارش خبرگزاری صداوسیمای استان سمنان، شریف مدیرعامل شرکت زغال سنگ البرز شرقی گفت: امدادگران در دو جهت از بالا و پایین در حال پیشروی به سوی محل حادثه هستند.
وی با اشاره به لزوم استحکامسازی تونلهای نجات در حال حفر گفت: در این تونلها مرتب شاهد ریزش آوار هستیم، بنابراین همزمان با حفر تونل برای حفظ جان امدادگران عملیات استحکامسازی هم انجام میشود.
حادثه ریزش معدن زغال سنگ حدود ساعت ١٢ ظهر روز شنبه ١١ اردیبهشت ماه در تونل شماره ٤٢ معدن طزره در کارگاه استخراج k ١٣ پیشرو، هنگام استخراج و بهدلیل ریزش ناگهانی سقف کارگاه رخ داد و در این حادثه دو کارگر بهنامهای میلاد روشنایی و سید اصغر افضلی محبوس شدند.