تا انتخابات پارلمانی اسکاتلند، زمان زیادی باقی نمانده است و احزاب استقلال طلب در حال تبلیغات گستردهای هستند تا با جذب کسانی که خواهان کسب استقلال اسکاتلند از بریتانیا هستند، صاحب کرسیهای بیشتری در پارلمان شوند. از همین رو بوریس جانسون نیازمند آن است که استراتژی جدیدی برای اسکاتلند، تدوین کند.
ولادیمیر پوتین در حال نوسازی ارتش روسیه است و معتقد است که امریکا تنها هدفی که در سر دارد، تخریب وجهه و ثبات داخلی کشورش است. از همین رو آینده روابط امریکا و روسیه که قطعاً دست از رقابت با یکدیگر نخواهند کشید، به تصمیمهایی که بایدن میگیرد، بسیار بستگی دارد.
این روزها درباره انحصارطلبی موتورهای جست و جوی قوی یا شرکتهایی که پایگاه قدرتمندی در شبکههای اجتماعی دارند، بسیار گفته میشود. اما به نظر میرسد این شرکتها در حال تغییر قواعد بازی هستند و نوع تلاشهایی که برای کسب درآمد انجام میدهند، با قواعد قدیمی تفاوتهای برجستهای دارد.
اولویتهای «بایدن» در خاورمیانه
استیون ای. کوک مفسر ارشد شورای روابط خارجی
مترجم: زهره صفاری
گرچه شواهد نشان میدهد که دولت «جو بایدن» درصدد خارج کردن خاورمیانه از فهرست اولویتهایش است اما در عین حال او نمیتواند از عربها، ترکها و ایرانیان بگذرد. رئیس جمهوری جدید امریکا پس از 4هفته با نخستوزیر اسرائیل تماس گرفت و یک هفته یا بیشتر پس از آن با نخستوزیر عراق و پادشاه عربستان صحبت کرد اما کاخ سفید همچنان هیچ شتابی برای گفتوگو با کشورهایی مانند مصر، ترکیه، امارات، قطر و... از خود نشان نداده است. واقعیت این است که شورای امنیت ملی امریکا براساس کاهش شمار متحدان خاورنزدیک برنامهریزی شده است و سازمانهای اجرایی فعلی امریکا مانند دولتهای قبلی در همه جا نفوذ ندارند. همه این تغییرات بهخاطر مباحث تمام نشدنی سیاست خارجی در حوزه رقابت قدرتهای بزرگ و چین رخ داده است. در کل خاورمیانه فرصتها، توجهات و منابع بسیاری از آنهایی را که براساس اهداف غیرواقعی تصمیم میگیرند معطوف به خود کرده است و هزینه آن نیز بیتوجهی به مباحث مهمی مانند بلندپروازیهای چین، بازگشت روسیه به قدرت، ثبات اروپا و تأثیرات تغییرات اقلیمی است. بنابراین آنچه مسلم است سیاست امریکا در قبال خاورمیانه نیازمند تحول است چراکه مسائل منطقهای دیگر مانند گذشته بحرانی و حیاتی نیست و بسیاری از کشورها نیز اهمیت سابق خود را از دست دادهاند. بنابراین نمیتوان از تغییرات و شگفتانهها فرار کرد. از طرفی نمیتوان برای امریکا نقش تنزلی در خاورمیانه در نظر گرفت. چون با بروز بحران در خاورمیانه، واشنگتن مجبور به بازگرداندن کشورهای مطرود منطقه به فهرست علایقش خواهد شد.
منبع: ForeignPolicy
عراق/ با وجودی که «بایدن» با «مصطفی الکاظمی» نخستوزیر عراق مکالمهای داشته اما بهنظر نمیرسد کسی در واشنگتن برای سرمایهگذاری در مسیر ایجاد ثبات سیاسی این کشور تمایلی داشته باشد. از طرفی عراق نیز که نمیخواهد آوردگاه جنگ نیابتی امریکا و ایران باشد به فهرست خروج از عراق تمایل بیشتری نشان میدهد.
امارات/ اهمیت امارات بیشتر به خاطر خروج این کشور از سلطه عربستان سعودی است. در واقع این کشور از ابعاد مختلفی خود را از سعودیها و برنامههای بن سلمان جدا کرده است. آنها دریافتند که جنگ یمن محکوم به شکست است و ابوظبی بههمین خاطر نظامیانش را از این کشور خارج کرد. از طرفی آنها هیچ واکنش جانبدارانهای نسبت به سعودیها چه در واشنگتن و چه جاهای دیگر ندارند. البته اینها دلیل بر حسن نیت امارات نیست بلکه اهداف واشنگتن برای تنبیه سعودیها را دریافتهاند. از سوی دیگر معاهده ابراهیم(عادیسازی روابط با اسرائیل) برگ برنده آنها است و «بایدن» از دوران کاندیداتوری با دیدگاهی تحسینآمیز به آن نگاه میکرد. هر چند این کشور از بعد دموکراتیک با زندانی کردن منتقدان، دخالت در جنگ یمن و پشت کردن به فلسطین چندان مورد قبول نیست اما واقعیت این است که امارات همچنان یک شریک امنیتی مهم برای امریکا بویژه در مسیر مذاکره با ایران خواهد بود.
قطر/ قطر بهدلیل استقلال از عربستان و قرار گرفتن پایگاه هوایی «العدید»، با وجود گمانهها درباره رابطه حمایتی این کشور از شبه نظامیان تکفیری مورد توجه امریکا است.
عربستان سعودی/ عربستان سعودی بهدلیل اینکه در فهرست طرد شدهها قرار داشت، باید در مرکز توجه دولت «بایدن» قرار گیرد. رئیس جمهوری امریکا در دوره کاندیداتوری، سخیفترین کلمات را علیه سعودیها به کار برد. در واقع از زمان قتل «جمال خاشقجی» در سال 2018 مهمترین رابطه دو کشور در حوزه تسلیحات بوده است که با تهاجم عربستان به یمن این موضوع نیز در چارچوب تحریم قرار گرفته است. از سوی دیگر قطع روابط با قطر و خشونت علیه فعالان سعودی نیز این روابط را تحت تأثیر قرار داده و به نوعی دیدگاهی خشونت بار علیه بن سلمان ولیعهد سعودی ایجاد کرده است. کاخ سفید اعلام کرد گفتوگویی با ولیعهد نخواهد داشت و فروش سلاح برای تأمین تسلیحات جنگ یمن را متوقف کرد. همچنین گزارشی امنیتی از قتل خاشقجی انتشار داد که مورد استقبال کمپینهای حقوق بشری، مخالفان سعودی، کارشناسان و اعضای کنگره قرار گرفت اما همچنان عربستان نخستین محور گفتوگوی امریکا در جهان عرب است. پس اگر «بایدن» بخواهد قرارداد جدیدی با ایران داشته باشد و به تهاجم یمن خاتمه دهد باید به همکاری با عربستان فکر کند.
ترکیه/ دولت ترکیه پیشتر دوستان زیادی در واشنگتن داشت؛ مهرههایی که حالا به تعدادی انگشت شمار و جمعی لابی گرانقیمت بدل شدهاند. دولت بایدن در گام نخست موضع جدی در قبال آنکارا گرفت و «ند پرایس» سخنگوی وزارت خارجه این کشور را بهدلیل برخی دستگیریها و رفتارهای تبعیضآمیز مورد نقد قرار داد. امریکا تاکنون به درخواست آنکارا برای همکاری جمعی در خرید پدافند اس 400 روسیه واکنشی نداشته است. اما در کل با توجه به اینکه ترکیه یکی از اعضای ناتو است حتی اگر در فهرست خروج قرار گیرد نمیتوان قاطعانه از ثبات این شرایط صحبت کرد.
سوریه/ سوریه در فهرست خروجهای امریکا از منطقه است چون هیچ کس نمیداند باید چه کاری در قبال آن انجام داد.
مصر/ مصر در فهرست خروج قرار دارد. گرچه بسیاری در قاهره از بیتوجهی «بایدن» به دیکتاتور محبوب «ترامپ» ناخرسند هستند اما همچنان شماری از مصریها از خروج از فهرست توجه امریکا ناراحت نیستند. با وجود این بسیاری از مصریها نیز میخواهند بهدلیل جلوگیری از پیشروی ترکیه در لیبی، تمرکز بر پیشرفتهای اقتصادی، تعادل در روابط میان واشنگتن، مسکو و پکن همچنان در صفحه رادار دولت امریکا قرار داشته باشند. البته مصریها بارها ثابت کردهاند که گاهی نمیتوانند بدون کمک امریکا کاری از پیش ببرند. اما در عین حال خشونت علیه خانواده فعالانی که در امریکا زندگی میکنند یا شهروندان امریکایی، اعضای کنگره را چنان به خشم آورده که «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه امریکا در گفتوگو با همتای مصری اش، مسائل حقوق بشری را شرط روابط دو کشور اعلام کرده است.
سرزمینهای اشغالی فلسطین/ اسرائیل بهدلیل اسرائیل بودن مورد توجه امریکا است. در اصول سیاست خارجی امریکا در خاورمیانه، امنیت اسرائیل اهمیت بسزایی دارد و دلایل سیاسی، تاریخی، اخلاقی و استراتژیک در پس این رابطه قرار دارد. گرچه کارشناسان و مفسران سؤالات مهمی درباره این روابط خاص که آینده روابط دو کشور را تعیین میکند دارند اما همچنان اسرائیل یکی از بازیگران اصلی برای سرمایهگذاری امریکا است. به عبارت دیگر اگر بایدن بخواهد به توافقی با ایران برسد همانقدر که نیاز به همکاری با عربستان دارد به همکاری با اسرائیل نیز نیازمند است. روابط اسرائیل و امریکا تثبیت شده است و اینکه «بایدن» چه رویکردی در قبال «نتانیاهو» داشته باشد خللی در آن ایجاد نخواهد کرد. همانطور که رویکرد بازدارنده «باراک اوباما» نتوانست در این امر تحولی ایجاد کند. پس حتی اگر اسرائیل را در فهرست طرد شدهها قرار دهند بازهم همچنان در فهرست توجه امریکا قرار خواهد داشت.
تشکیلات خودگردان فلسطین/ از آنجا که فلسطین همواره در فهرست خروج بوده در دولت جدید امریکا مورد توجه قرار گرفته و دولت «بایدن» درصدد بازسازی روابط با دولت فلسطین است. از سویی دیپلماتهای امریکایی تلاشی پایانناپذیر برای حل بحران دوملتی خواهند داشت، راهکاری که تحقق آن چندان محتمل به نظر نمیرسد.
اما و اگرهای روابط امریکا با «بن سلمان»
ریچارد هاس رئیس اندیشکده شورای روابط خارجی امریکا
مترجم: بنفشه غلامی
گزارشی که روز جمعه از سوی کمیته اطلاعاتی کنگره امریکا درباره قتل «جمال خاشقجی»، منتقد عربستانی منتشر شد، بسیار فراتر از آنچه بود که تاکنون جهان درباره این قتل میدانست. این پرونده فاش میکرد که ارتباط بسیار قوی بین این قتل و محمد بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی وجود داشته است. این اطلاعات نشان میدهد «بن سلمان» خواهان مرگ «خاشقجی» بوده است تا هم خود از شر یک منتقد آسوده شود و هم به این طریق به سایر منتقدان هشدار دهد. در زمان وقوع این قتل «دونالد ترامپ» چشم خود را بر این اطلاعات پوشاند، زیرا نمیخواست روابط خود با ولیعهد عربستان را که موضع ضد ایرانی او معروف است، از دست بدهد. ضمن اینکه عربستان به این ترتیب تمایل زیادی به خریدهای تسلیحاتی از امریکا داشت. اما دولت «بایدن» کاملاً متفاوت از دولت «ترامپ» است. دولت جدید امریکا در حال تلاش برای پایان دادن به جنگ یمن است و درباره مسائل حقوق بشری، رویکرد ویژهای دارد. اینکه «بایدن» تماس با پادشاه بیمارعربستان را به تماس با ولیعهد جوان او ترجیح میدهد، حاکی از تلاش وی برای جدا کردن روابط امریکا با عربستان از روابط با «بن سلمان» است.
اما این واقعیت را نیز نباید از نظر دور داشت که این جدایی تنها تا زمان مرگ «سلمان» اعتبار دارد و امریکا در موقعیتی نیست که بتواند برای عربستان پادشاهی تعیین کند. ضمن اینکه او خود نیز میداند امریکا در نهایت دلایل زیادی برای حفظ روابط با بن سلمان خواهد داشت. یکی از این دلایل صلح خاورمیانه است که به خاطر آن دولت امریکا مجبور خواهد بود ولو با یک رهبر نه چندان کامل و دور از خطای عربستان تعامل داشته باشد. از همین رو است که میبینیم «بایدن» علیرغم هشدارهای حقوق بشری به «پوتین» و «شی»، روابطش را با آنان حفظ میکند و با وجود تحریم آنها دیپلماسی خود با آنان را قطع نمیکند و روابط دوجانبه با روسیه و چین را قربانی مسائل داخلی امریکا و شعارهایش نمیکند. پس نباید دور از انتظار باشد که او دیر یا زود بهخاطر منافع امریکا، وارد دیپلماسی با «محمد بن سلمان» شود. البته سیاست اخیر «بایدن» در مقابل ولیعهد عربستان به این منظور نیز انجام شده است که بتواند وی را برای آینده در مهار مسائل حقوق بشری قرار دهد و مانع آن شود که وی دیگر بار بخواهد منتقدانش را هدف قرار دهد.
آوردن عربستان به پای میز مذاکره و دیپلماسی میتواند برای اهداف بلندمدت امریکا در خاورمیانه نیز مؤثر باشد. گفته میشود «محمد بن سلمان» برخلاف «ملک سلمان» کاملاً آماده عادیسازی روابط با اسرائیل است. (یعنی همان چیزی که هر دولتی در امریکا برای به ثمر رسیدن آن تلاش میکند.) شاید مدت زمان زیادی طول بکشد تا از «محمد بن سلمان» برای سفر به امریکا دعوت شود، چه برسد به کاخ سفید. اما در نهایت چنین چیزی دیر یا زود اتفاق خواهد افتاد. منبع: Project Syndicate
خاطرات یک دیپلمات
روایت گمشده
فاروق الشرع / وزیر خارجه سابق سوریه
مترجم: حسین جابری انصاری
آغاز مدرسه
اتوبوس، روزانه دوبار، یک بار در صبح و بار دیگر بعدازظهر در دسترس بود، و در طول مسیر در روستاهای مختلف میایستاد تا مسافران این روستاها را سوار و پیاده کند. اما قطار میان «درعا» و «دمشق»، پس از آنکه وظیفه راهبردی خود را میان «دمشق» و «مدینه منوره» و «درعا» و «حیفا»، از دست داد، دیگر هیچکس نمیتوانست ساعت ورود و خروج آن را تنظیم کند. این وضعیت برای بسیاری از ساکنان «درعا» جذاب نبود، و صندلیهای نرم قطار جبرانکننده مدت زمانی طولانی نبود که منتظرش میماندند.
مدرسه متنبی
از خوشاقبالی من، خانه قدیمی ما در «درعا»، چندان از مدرسه ابتدایی «متنبی» فاصله نداشت و مسیر خاکی آن را پیاده طی میکردم که دو ماه یا بیشتر در سال گل و لای و در مابقی ماههای سال، خشک بود. من و دوستان هممدرسهایام، وقتی به حیاط مدرسه میرسیدیم، احساس لذت حقیقی به ما دست میداد. حیاطی که دیوارهای بلندی داشت و با اعتراض و فریبکاری توانستیم حلقه بسکتبالی را بر آن نصب، و حیاط را شبیه زمین بسکتبال کنیم. بعداً دوستان بزرگتر ما در مدرسه با الهام از این ایده، پیشنهاد دادند زمین خاکی میان خانه ما و مدرسه را نیز زمین فوتبال کنیم و خطوط دور زمین را با آب و آهک کشیدیم. با اینکه اندازههای این زمین بازی به ادعای برخی دانشآموزان، المپیکی بود اما دروازههای آن تور نداشت و همین موجب مشاجرات بیحد و اندازهای در ارزیابی صحت برخی گلها میشد، بویژه وقتی کار به دو نیمه وقت اضافی کشیده میشد. بازگشت به کلاس و نشستن آرام روی صندلیها، بعد از آن همه سر و صدا و داد و بیدادهای زنگ تفریح در حیاط مدرسه ساده نبود. اما حال و احوال و میزان توجه دانشآموز، با حضور معلم در کلاس تغییر میکند، معلمی که موجی آرامشبخش ایجاد میکند و رفتار دگرگون شونده دانشآموزانش را درک میکند. معلمی که اگر اشتباه میکردیم، گاه با کلمات محکم ما را مجازات میکرد و اگر در ورود به کلاس تأخیر میکردیم یا دچار سهوی میشدیم، با نگاههای تند ما را ادب میکرد. از چوب برای زدن ما استفاده نمیکرد و مانند برخی از همکارانش نبود که عادت داشتند بدون لحظهای تأمل، لگدی حواله [دانشآموز خطاکار خود] کنند. وقتی به مرحله راهنمایی رسیدیم، از معلمانی بیشتر خوشمان میآمد که بر درس خود مسلط بودند و توجه ما را به درس جلب میکردند، حتی اگر از ساعت مقرر درس خارج میشدند، امری که شناخت و دانش بیشتری به ما میداد، و گاه نیز ما را از امور پنهان سیاسی و شایعات مرتبط با آن مطلع میکردند.
علاقه ما به شنیدن بیشتر از معلم و یا جمع شدن دور او بعد از پایان درس، هجوم برای رفتن به حیاط مدرسه را از یادمان میبرد، که در شرایط عادی، همیشه با اشتیاق انتظارش را میکشیدیم. تابستانها که مدارس تعطیل میشد، «درعا» و ساکنان آن را تنها میگذاشتیم و بیتوجه به دستورات والدین که میبایست «بالهای تواضع خویش را در برابرشان فرود آوریم» [اشاره به آیه ۲۴ سوره اسراء]، و با هر وسیله نقلیه در دسترسی، به محیطهای سرسبزتر و بکرتر میرفتیم. اوایل به دریاچه «مزیریب» میرفتیم که سطح آب آن هیچگاه پایین نمیآمد و تعداد درختان پیرامون آن هم تغییری نمیکرد. در فاصله کوتاهی از این دریاچه، آبشارهای «تل شهاب» قرار دارد که صدای شرشر آبهای آن را از دور میشنیدیم، و نمنم تازه آب آن را پیش از رسیدن، لمس میکردیم. وقتی به آبشار نزدیک و نزدیکتر میشدیم، میفهمیدیم چهرهها و لباسهایمان بالاجبار خیس آب شده است، و همه گرد و خاکها و صدمههای روحی منزل کرده در ما، از بین میرفت و سعادتی که به ما دست میداد تا هنگام بازگشت، ترکمان نمیکرد.
خاطرات 453 روز حضور در کاخ سفید
اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد
جان بولتون / مشاورامنیت ملی سابق ترامپ / مترجمان: مسعود میرزایی و بهجت عباسی
تحقق نیافتن پیشبینیها
ما امیدوار بودیم کلیسا نقش فعال خود را بهصورت علنیتری ایفا کند و اکنون بهنظر میرسید این اتفاق در حال رخ دادن است. با رسیدن روز 23 فوریه، شایعاتی داغ شد که نشان میداد «خسوس سوارز کوریو» مقام عالیرتبه نظامی ونزوئلا احتمالاً اعلام خواهد کرد که دیگر از مادورو حمایت نمیکند. قبلاً هم شایعات مشابهی درباره این مقام ارشد نظامی مطرح بود اما طرح کمکهای انسان دوستانه مرزی عامل مهمی بود که نشان میداد چرا ممکن است این بار این شایعه درست باشد. همزمان، سناتور مارکو روبیو بویژه از کوریو، پادرینو وزیر دفاع و چهار نفر دیگر بهعنوان مقامهای نظامی نام برد که اگر به مخالفان ملحق شوند، مشمول عفو خواهند شد. همچنین احساس میشد که فرار این مقام ارشد نظامی باعث خواهد شد شمار زیادی از سربازان نیز به او ملحق شوند بویژه با توجه به این که یگانهای نظامی ظاهراً به سمت مرزها حرکت میکردند اما سپس از مسیر خود به عقب بازگشتند تا کاخ سفید ونزوئلا موسوم به «کاخ میرافلورس» را محاصره کنند. اما این پیشبینیهای خوشبینانه محقق نشد. ما به تلاش خود ادامه میدادیم. ترامپ 18 فوریه در دانشگاه بینالمللی فلوریدا در میامی سخنرانی کرد که بیشتر شبیه یک گردهمایی تبلیغاتی بود و جمعیت حاضر نیز بسیار پر شور و مشتاق بودند. برنامهریزی برای روز بیست و سوم، با وجود مشکلات به طرز رضایت بخشی انجام شد. ایوان دوکه رئیس جمهوری کلمبیا اعلام کرد با رؤسای جمهوری پاناما، شیلی و پاراگوئه و «لوئیس آلماگرو» دبیرکل سازمان کشورهای امریکایی در شهر کوکوتا به کاروان کمکهای انسان دوستانه ملحق خواهد شد. این اتفاق به شکل قانع کنندهای ثابت میکرد که «انقلاب ونزوئلا در واشنگتن شکل نگرفته است.» کمکهای انسان دوستانه در مرزها افزایش یافت و شواهدی وجود داشت که نشان میداد نیروهای امنیتی مادورو ارعاب سازمانهای غیردولتی در داخل این کشور را تشدید کردهاند. گوایدو روز چهارشنبه با لباس مبدل از کاراکاس خارج و طبق برنامه قبلی بهسمت مرز کلمبیا حرکت کرد. وی قرار بود در مرز ونزوئلا منتظر بماند تا کمکها با عبور از «پل بینالمللی تیندیتاس» در کلمبیا وارد ونزوئلا شوند. البته ما شنیدیم گوایدو همچنین به فکر عبور از مرز است تا جمعه شب در کنسرتی که با حمایت «ریچارد برانسون» میلیاردر بریتانیایی در شهر کوکوتا برگزار میشد، شرکت کند و بعد هدایت کمکها به ونزوئلا را برعهده گرفته و روز بعد کمکها را به مرز ونزوئلا برساند و در صورت بروز رویارویی مستقیمی از سوی نیروهای مادورو، شخصاً با آنها مواجه شود. این ایده به دلایل چندی مطلوب نبود. چنین پیشنهادی بسیار مهم و قابل توجه اما در عین حال خطرناک بود و چنین خطری فقط فیزیکی نبود، بلکه از نظر سیاسی هم مخاطرهآمیز قلمداد میشد. به محض این که گوایدو از مرز ونزوئلا خارج میشد، احتمال بازگشت او کاهش مییافت. اگر گوایدو در خارج از کشور منزوی میشد، چه اتفاقی برای کارایی و توان او جهت کنترل و هدایت مستقیم سیاستها و برنامههای مخالفان دولت پیش میآمد و آیا در معرض تبلیغات مادورو درباره این که او از ترس فرار کرده است، قرار نمیگرفت؟