ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام هادی (ع): به جای حسرت و اندوه برای عدم موفقیتهای گذشته، با گرفتن تصمیم و اراده قوی جبران کن.
میزان الحکمة، ج. ۷، ص. ۴۵۴
مجید اخشابی: برخی استادان هنوز شیوه تدریس آنلاین را نمیدانند
در ابتدای شیوع بیماری کرونا اصلاً به تدریس آنلاین خوشبین نبودم. حتی معتقد بودم هنرجویان بهره
۱۰۰ درصدی از این نوع آموزش نمیبرند به همین دلیل حدود پنج ماه آموزشگاه را تعطیل کردیم و آموزش آنلاین نداشتیم. بعد از مدتی دوباره آموزشگاه بازگشایی شد ولی با موج دوم و سوم مجبور به لغو کلاسها شدیم. بعد از این تعطیلی تصمیم گرفتم درباره کلاسهای آنلاین تحقیق کنم و کار را شروع کنم که خوشبختانه با بازخورد و نتایج خوبی مواجه شدم، در نتیجه روشهای ویژهای را برای این کار در نظر گرفتیم. خیلی از استادان فکر میکنند در کلاسهای آنلاین باید به شیوه کلاسهای حضوری تدریس کنند در صورتی که این کار از پایه و اساس اشتباه است.
بخشی از گفتههای این خواننده با خبرگزاری صبا
۱۰۰ درصدی از این نوع آموزش نمیبرند به همین دلیل حدود پنج ماه آموزشگاه را تعطیل کردیم و آموزش آنلاین نداشتیم. بعد از مدتی دوباره آموزشگاه بازگشایی شد ولی با موج دوم و سوم مجبور به لغو کلاسها شدیم. بعد از این تعطیلی تصمیم گرفتم درباره کلاسهای آنلاین تحقیق کنم و کار را شروع کنم که خوشبختانه با بازخورد و نتایج خوبی مواجه شدم، در نتیجه روشهای ویژهای را برای این کار در نظر گرفتیم. خیلی از استادان فکر میکنند در کلاسهای آنلاین باید به شیوه کلاسهای حضوری تدریس کنند در صورتی که این کار از پایه و اساس اشتباه است.
بخشی از گفتههای این خواننده با خبرگزاری صبا
تلاش کردیم چراغ جشنوارهها روشن بماند
علی ثابت نیا
رئیس انجمن موسیقی ایران
آخرین سال قرن حاضر بهدلیل شیوع ویروس کرونا، تمام جنبههای زندگی مردم جهان را تحت تأثیر قرار داد و درکناراین تغییر عادتها و تحول جنبههایی از زندگی، بسیاری از مشاغل نیز دچار آفت رکود شد که دراین میان مشاغل مرتبط با رشتههای مختلف هنری همچون موسیقی، تئاترو سینما نیز از این بیرونقی بیبهره نبودند. بهعنوان مثال درحوزه موسیقی با تعطیلی اجراهای صحنهای، اکثرهنرمندان این عرصه خصوصاً هنرمندان موسیقی نواحی کشور در جنبههای مختلف از جمله معیشت آسیب بسیار دیدند، هرچند اعتباراتی جهت کمک به هنرمندان اختصاص یافت اما همه میدانیم گستره عظیم هنرمندان و توان دولت کفاف تأمین نیازهای هنرمندان را نمیدهد. دراین مدت زمان صدها و هزاران ساعت اجراهای زنده در شبکههای اجتماعی پخش شد وادای دین هنرمندان بود به مردم که هردو از دیدار یکدیگر محروم شده بودند و در مقابل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز تلاش کرد با برگزاری اجراهایی چند در فضای مجازی جای خالی اجراهای صحنهای را پر کند. برگزاری چند شب کنسرت در حوزه موسیقی ردیف دستگاهی و نواحی، حمایت از جشنوارههای موسیقی در فضای مجازی که در سطح ملی و استانی با همکاری عزیزانم در شعبه های استانی انجمن موسیقی ایران در سالجاری برگزار شد از این جملهاند و دربخش جشنوارههای ملی یعنی جشنواره موسیقی جوان، جشنواره موسیقی نواحی و جشنواره موسیقی فجرنیز تمام تلاش همکارانم در معاونت هنری، دفتر موسیقی و انجمن بر تعطیل نشدن و برگزاری کیفی این سه رویداد متمرکز شد.هر چند در دو رویداد به انجام رسیده یعنی جشنواره جوان و نواحی بر خلاف دورههای قبل از حضور خیل هنرمندان در روزهای اجرا خبری نبود و البته از شور و نشاط هنرمندان پر انرژی و هیاهوی سازهای متنوع شان، اما همه ما تلاش کردیم چراغ این رویدادها روشن بماند تا گامی باشد هرچند کوتاه برای ایجاد انگیزه در میان هنرمندان خصوصاً نسل جوان موسیقی کشورمان و در روزهای آتی نیز شاهد اجراهای زیبای هنرمندان در جشنواره موسیقی فجر خواهیم بود و دراین دوره نیز انجمن موسیقی ایران، امورمالی و پشتیبانی جشنواره را بر عهده دارد. نکته دیگر اینکه راهاندازی سامانه بامک (بانک اطلاعات موسیقی کشور) در فضایی که امکان حضور هنرمندان و تحویل آثار به دبیرخانه جشنوارهها ممکن نبود، توانمندی خود را بروز داد به طوری که جشنواره جوان و فجر در بستر این سامانه امور دریافت و ارسال آثار و مراسلات را برعهده داشت. انجمن موسیقی ایران در کنار امور اجرایی جشنوارهها و با توصیههای معاونت محترم هنری و حمایتهای دفتر موسیقی در روزها و هفتههای پایانی سال 1399 همینطور اوایل سال 1400، آثار و مجموعههایی ارزنده را به فضای موسیقی کشور تقدیم خواهد کرد. آلبوم ردیف میرزا عبدالله با اجرای تار و سه تار استاد داریوش طلایی و آلبوم «نشید» مجموعه 6 ساز و آواز که هر یک از خوانندگان مطرح کشور بر اساس مکتب یکی از قدما دراین حوزه اثر خود را ارائه کردهاند.دوستان عزیزم حسین علیشاپور، پوریا اخواص، مهدی امامی، مجتبی عسکری، امیراثنی عشری و سجاد مهربانی خوانندگان این اثر هستند و نوازندگان چیره دست آقایان محمد آدینه، علی بوستان، هادی منتظری، امین اکبرپور و هوشمند عبادی در این آلبوم هنرنمایی کرده اند. اثر دیگر ردیف میرزا عبدالله برای سه تار به روایت منتظم الحکما که توسط آقای بهداد بابایی اجرا خواهد شد و دوست عزیزم آقای سپنتا، نت نگاری آن را بر عهده خواهند داشت.همچنین پارتیتور «عیاران» ساخته استاد احمد پژمان که توسط آقای محمدرضا فیاض و همکاران شان تنظیم و نت نگاری شده است و در تیراژ معدود منتشر خواهد شد. در مجموع سال 1399، اگرچه مشکلاتی را برای هنرمندان موسیقی کشور به همراه داشت اما این هنرمندان همواره در کنار مردم ماندند و برای غمها و شادی هایشان خواندند و نواختند، برای همه پیشکسوتان، استادان و هنرمندان جوان در رشتههای مختلف هنری موسیقی و حِرَف وابسته به این هنر آرزوی صحت و سلامتی و فضایی پررونق و سرشار از برکت را در زمان پیش رو آرزو میکنم.
رئیس انجمن موسیقی ایران
آخرین سال قرن حاضر بهدلیل شیوع ویروس کرونا، تمام جنبههای زندگی مردم جهان را تحت تأثیر قرار داد و درکناراین تغییر عادتها و تحول جنبههایی از زندگی، بسیاری از مشاغل نیز دچار آفت رکود شد که دراین میان مشاغل مرتبط با رشتههای مختلف هنری همچون موسیقی، تئاترو سینما نیز از این بیرونقی بیبهره نبودند. بهعنوان مثال درحوزه موسیقی با تعطیلی اجراهای صحنهای، اکثرهنرمندان این عرصه خصوصاً هنرمندان موسیقی نواحی کشور در جنبههای مختلف از جمله معیشت آسیب بسیار دیدند، هرچند اعتباراتی جهت کمک به هنرمندان اختصاص یافت اما همه میدانیم گستره عظیم هنرمندان و توان دولت کفاف تأمین نیازهای هنرمندان را نمیدهد. دراین مدت زمان صدها و هزاران ساعت اجراهای زنده در شبکههای اجتماعی پخش شد وادای دین هنرمندان بود به مردم که هردو از دیدار یکدیگر محروم شده بودند و در مقابل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیز تلاش کرد با برگزاری اجراهایی چند در فضای مجازی جای خالی اجراهای صحنهای را پر کند. برگزاری چند شب کنسرت در حوزه موسیقی ردیف دستگاهی و نواحی، حمایت از جشنوارههای موسیقی در فضای مجازی که در سطح ملی و استانی با همکاری عزیزانم در شعبه های استانی انجمن موسیقی ایران در سالجاری برگزار شد از این جملهاند و دربخش جشنوارههای ملی یعنی جشنواره موسیقی جوان، جشنواره موسیقی نواحی و جشنواره موسیقی فجرنیز تمام تلاش همکارانم در معاونت هنری، دفتر موسیقی و انجمن بر تعطیل نشدن و برگزاری کیفی این سه رویداد متمرکز شد.هر چند در دو رویداد به انجام رسیده یعنی جشنواره جوان و نواحی بر خلاف دورههای قبل از حضور خیل هنرمندان در روزهای اجرا خبری نبود و البته از شور و نشاط هنرمندان پر انرژی و هیاهوی سازهای متنوع شان، اما همه ما تلاش کردیم چراغ این رویدادها روشن بماند تا گامی باشد هرچند کوتاه برای ایجاد انگیزه در میان هنرمندان خصوصاً نسل جوان موسیقی کشورمان و در روزهای آتی نیز شاهد اجراهای زیبای هنرمندان در جشنواره موسیقی فجر خواهیم بود و دراین دوره نیز انجمن موسیقی ایران، امورمالی و پشتیبانی جشنواره را بر عهده دارد. نکته دیگر اینکه راهاندازی سامانه بامک (بانک اطلاعات موسیقی کشور) در فضایی که امکان حضور هنرمندان و تحویل آثار به دبیرخانه جشنوارهها ممکن نبود، توانمندی خود را بروز داد به طوری که جشنواره جوان و فجر در بستر این سامانه امور دریافت و ارسال آثار و مراسلات را برعهده داشت. انجمن موسیقی ایران در کنار امور اجرایی جشنوارهها و با توصیههای معاونت محترم هنری و حمایتهای دفتر موسیقی در روزها و هفتههای پایانی سال 1399 همینطور اوایل سال 1400، آثار و مجموعههایی ارزنده را به فضای موسیقی کشور تقدیم خواهد کرد. آلبوم ردیف میرزا عبدالله با اجرای تار و سه تار استاد داریوش طلایی و آلبوم «نشید» مجموعه 6 ساز و آواز که هر یک از خوانندگان مطرح کشور بر اساس مکتب یکی از قدما دراین حوزه اثر خود را ارائه کردهاند.دوستان عزیزم حسین علیشاپور، پوریا اخواص، مهدی امامی، مجتبی عسکری، امیراثنی عشری و سجاد مهربانی خوانندگان این اثر هستند و نوازندگان چیره دست آقایان محمد آدینه، علی بوستان، هادی منتظری، امین اکبرپور و هوشمند عبادی در این آلبوم هنرنمایی کرده اند. اثر دیگر ردیف میرزا عبدالله برای سه تار به روایت منتظم الحکما که توسط آقای بهداد بابایی اجرا خواهد شد و دوست عزیزم آقای سپنتا، نت نگاری آن را بر عهده خواهند داشت.همچنین پارتیتور «عیاران» ساخته استاد احمد پژمان که توسط آقای محمدرضا فیاض و همکاران شان تنظیم و نت نگاری شده است و در تیراژ معدود منتشر خواهد شد. در مجموع سال 1399، اگرچه مشکلاتی را برای هنرمندان موسیقی کشور به همراه داشت اما این هنرمندان همواره در کنار مردم ماندند و برای غمها و شادی هایشان خواندند و نواختند، برای همه پیشکسوتان، استادان و هنرمندان جوان در رشتههای مختلف هنری موسیقی و حِرَف وابسته به این هنر آرزوی صحت و سلامتی و فضایی پررونق و سرشار از برکت را در زمان پیش رو آرزو میکنم.
# موز ۶۰ هزار تومانی
یگانه خدامی
افزایش قیمت موز در چند ماه گذشته گاهی موضوع صحبت در شبکههای اجتماعی میشد اما دیروز که قیمت آن به کیلویی ۶۰ هزار تومان رسید و از سوی دیگر اعلام شد با قیمت ۱۶ هزار تومان وارد کشور میشود، بیشتر مورد توجه قرار گفت و با تعجب دربارهاش نوشتند: «هرکیلو موز با قیمت حدود ۷۰ سنت معادل ۱۶ هزار تومان وارد میشه و در بازار تهران تا کیلویی ۶۰ هزار تومان فروخته میشه! گزارش گمرک نشون میده که در ۹ ماه امسال ۳۰۹ هزارتن موز به ارزش ۲۱۰ میلیون دلار وارد شده. اتحادیه بار فروشان میگه واردات موز در انحصار ۱۵ نفره. هرکیلوگرم موز سیستان و بلوچستان فقط کیلویی ۲۰ هزار تومان در بازار زاهدان فروخته میشه. اون ۱۵ نفر کیا هستن که مانع از توسعه باغهای موز در این منطقه محروم و حضورشون در بازار سراسر کشور شدن؟»، «موز کیلویی ۶۰ هزار تومن! ۵۳درصد افزایش تنها تو یک هفته. باور کردنی نیست. میوه فروش می گفت روم نمیشه بالاسر موزها قیمت بزنم!»، «با این قیمت موز نمی تونیم هم بگیم: پس من یه موز برمی دارم» ، «من حاضرم موز وارداتی بشه کیلوی ۱۰۰ تومن ولی اون کشاورز سیستان و بلوچستانی موز تولیدیش رو کیلوی ۲۰ تومن بفروشه و سود خوبی بکنه»، «با توجه به قیمت موز، باید یه روز تو تقویم بهش اختصاص بدن و فقط یه روز تو سال موز بخوریم»، «یکم عجیبه یعنی موز قیمت تمام شدش کیلویی 16 تومن وکیلویی 60 تومن میفروشن بابتش ارزهم میگیرن میخوام بگم این وسط ارز آزادی، خرید مجوزی چیزی نیست. یعنی اینقدر بیدر و پیکر شده»، «قیمت موز داره میرسه به مرز ۶۰ تومان. حقوق اداره کار یه کارگر ماهی ۲/۸۰۰ تومانه. یعنی حقوق یه کارگر در روز معادل ۱/۵ کیلو موزه»، «دو تا عامل در تعیین قیمت داریم ۱. عرضه و تقاضا ۲. روانی. در قضیه موز هم تقاضا چندین برابر عرضه است و هم عامل روانی به نفع افزایش قیمت. تا زمانی که این دو عامل کنترل نشن، انتظار فروش متناسب با قیمت خرید عقلانی نیست»، «موز شد کیلویی ۶۰ هزار تومان. چه کسی داره سود میبره؟»
دیوها و آدمهای شبیه به هم
نلی محجوب
فعال حوزه ادبیات کودک و نوجوان
افسانهها مجالی هستند برای گریز از واقعیت و پرورش خیال. دنیای خیال و دنیای افسانهها فرصتی است برای حضور خیر و شر، تقابل و زیان یکی به سود دیگری. اما وقتی خیالپروری توأم با آگاهی باشد، کودک به راحتی میتواند درک درستی داشته باشد از داستان، خیال و واقعیت. افسانهها فرصت تخیل و تفکر را به صورت همزمان برای مخاطب فراهم میکنند البته در کنار پرسشگری؛ و این شروع گفتوگو و تفکر است :«چرا؟» گاه شروع تفکر انتقادی به همین سادگی است و جست وجو در پی یافتن چرایی و کشف راهکار. اما نکته اینجاست در بازآفرینی اسطورهها و افسانهها و متون کهن، نویسنده امروز تا چه حد مخاطب خود را جدی میگیرد؟ چقدر به متن آگاهی و اشراف دارد؟ تا چه حد نیاز مخاطب امروز، زبان و مسألهاش را میشناسد؟ چقدر در انتخاب متن با توجه به جامعه امروز دقت میکند؟ جدی گرفتن کودک به عنوان یک مخاطب حرفهای و آگاه باعث میشود نویسنده متنی ارائه دهد که اصول شخصیتپردازی و داستاننویسی در آن رعایت شود. از طرفی شاید امروزه ارائه تصویر سیاه و سفید از شخصیتها با توجه به دیدگاههای جامعهشناسی و روانشناسی روز نیاز به تغییر داشته باشد و برای پرورش نوع نگاه متفاوت و دوری از مطلقگرایی نیاز باشد شخصیتها در بازآفرینی تغییر کنند. بنابر این شاید باید از نگاه خیر و شر مطلقانگارانه فاصله گرفت. از نمونههای خوب این روزها که منتشر شده میتوان به «وایوو» اشاره کرد. تازهترین اثر محمد طلوعی از مجموعه دیوهای ایرانی که برگرفته از متون کهن است و پیشتر «اپوش» توسط نشر چشمه از این مجموعه منتشر شد. پرداختن به دیوها به عنوان شخصیتهای داستان میتواند برای بسیاری از مخاطبان کودک و بزرگسال جذاب باشد. دیوهایی که در داستانهای کودکان کمتر به آنها پرداخته شده است. اپوش دیو خشکسالی و وایوو موکل بادها...
وقتی وایوو خواب باشد بادها از وزیدن میایستند و وقتی بیدار میشود وضع فرق میکند. بنابراین وایوو هم ور خوب دارد هم ور بد. برای همین اگر ور خوبش بود، باران بهاری میآمد و اگر ور بدش بود سیل میآمد و... یک روز وایوو بعد از سالها از خواب بیدار شد و راه افتاد دنبال جواب سؤالش. وایوو میخواست بداند چرا مقابل هر چیز خوبی چیز بدی هست؟ چرا خوبی کامل نیست؟ چرا همه چیز خوب نیست؟ اینجا نویسنده مخاطب را با بحث پرسشگری آشنا میکند و شاید نیمنگاهی دارد بر پذیرش انتقاد و جستوجوی خود. وایوو میپرسد و به دنبال چرایی است. هرکسی هم جوابی داد آن هم بسته به تجربه و درک خودش؛ اما وایوو راضی نبود که فقط بشنود: «خب، خوبی خوبیه دیگه!» تا اینکه وایوو به یکی از جوانهای باهوش و عاقلی میرسد که هر سال به جستوجوی او میروند . او در جواب وایوو گفت: «خوبی کامل نیست، چون بدی کامل نیست. ما با هر کارمون میتونیم طرف خوبی یا بدی باشیم. خوبی رو بیشتر کنیم یا بدی رو بیشتر کنیم. بستگی داره که با چه نیتی کارهامون رو میکنیم.» در واقع اینجاست که نویسنده به دوری از نگاه مطلقگرا و پذیرش آن از طریق شخصیت داستان اشاره دارد. حالا وایوو به سؤالش رسیده است. دیگر لازم نیست کسی به جستوجوی باد برود و وایوو حواسش به بادهاست. محمد طلوعی در عین روایت سر راستی از داستان، مخاطب خودش را به چالش میکشد. او خوب و بد مطلق را به کنار میزند و با نگاه پرسشگر و انتقادی مخاطبش را آشنا میکند. در این مجموعه داستانها، دیگر خوب خوب نیست همانطور که بد بد نیست. همانطور که همه ما هستیم با مجموعهای از خوبیها و بدیها. ما با شخصیتهای خاکستری رو به هستیم . دیوهایی که هم روی خوب دارند هم روی بد. مثل همه ما آدمها. در این مجموعه داستان طلوعی، دیوها و آدمها شبیه هم هستند. در یک کنشگری و جستوجو.
فعال حوزه ادبیات کودک و نوجوان
افسانهها مجالی هستند برای گریز از واقعیت و پرورش خیال. دنیای خیال و دنیای افسانهها فرصتی است برای حضور خیر و شر، تقابل و زیان یکی به سود دیگری. اما وقتی خیالپروری توأم با آگاهی باشد، کودک به راحتی میتواند درک درستی داشته باشد از داستان، خیال و واقعیت. افسانهها فرصت تخیل و تفکر را به صورت همزمان برای مخاطب فراهم میکنند البته در کنار پرسشگری؛ و این شروع گفتوگو و تفکر است :«چرا؟» گاه شروع تفکر انتقادی به همین سادگی است و جست وجو در پی یافتن چرایی و کشف راهکار. اما نکته اینجاست در بازآفرینی اسطورهها و افسانهها و متون کهن، نویسنده امروز تا چه حد مخاطب خود را جدی میگیرد؟ چقدر به متن آگاهی و اشراف دارد؟ تا چه حد نیاز مخاطب امروز، زبان و مسألهاش را میشناسد؟ چقدر در انتخاب متن با توجه به جامعه امروز دقت میکند؟ جدی گرفتن کودک به عنوان یک مخاطب حرفهای و آگاه باعث میشود نویسنده متنی ارائه دهد که اصول شخصیتپردازی و داستاننویسی در آن رعایت شود. از طرفی شاید امروزه ارائه تصویر سیاه و سفید از شخصیتها با توجه به دیدگاههای جامعهشناسی و روانشناسی روز نیاز به تغییر داشته باشد و برای پرورش نوع نگاه متفاوت و دوری از مطلقگرایی نیاز باشد شخصیتها در بازآفرینی تغییر کنند. بنابر این شاید باید از نگاه خیر و شر مطلقانگارانه فاصله گرفت. از نمونههای خوب این روزها که منتشر شده میتوان به «وایوو» اشاره کرد. تازهترین اثر محمد طلوعی از مجموعه دیوهای ایرانی که برگرفته از متون کهن است و پیشتر «اپوش» توسط نشر چشمه از این مجموعه منتشر شد. پرداختن به دیوها به عنوان شخصیتهای داستان میتواند برای بسیاری از مخاطبان کودک و بزرگسال جذاب باشد. دیوهایی که در داستانهای کودکان کمتر به آنها پرداخته شده است. اپوش دیو خشکسالی و وایوو موکل بادها...
وقتی وایوو خواب باشد بادها از وزیدن میایستند و وقتی بیدار میشود وضع فرق میکند. بنابراین وایوو هم ور خوب دارد هم ور بد. برای همین اگر ور خوبش بود، باران بهاری میآمد و اگر ور بدش بود سیل میآمد و... یک روز وایوو بعد از سالها از خواب بیدار شد و راه افتاد دنبال جواب سؤالش. وایوو میخواست بداند چرا مقابل هر چیز خوبی چیز بدی هست؟ چرا خوبی کامل نیست؟ چرا همه چیز خوب نیست؟ اینجا نویسنده مخاطب را با بحث پرسشگری آشنا میکند و شاید نیمنگاهی دارد بر پذیرش انتقاد و جستوجوی خود. وایوو میپرسد و به دنبال چرایی است. هرکسی هم جوابی داد آن هم بسته به تجربه و درک خودش؛ اما وایوو راضی نبود که فقط بشنود: «خب، خوبی خوبیه دیگه!» تا اینکه وایوو به یکی از جوانهای باهوش و عاقلی میرسد که هر سال به جستوجوی او میروند . او در جواب وایوو گفت: «خوبی کامل نیست، چون بدی کامل نیست. ما با هر کارمون میتونیم طرف خوبی یا بدی باشیم. خوبی رو بیشتر کنیم یا بدی رو بیشتر کنیم. بستگی داره که با چه نیتی کارهامون رو میکنیم.» در واقع اینجاست که نویسنده به دوری از نگاه مطلقگرا و پذیرش آن از طریق شخصیت داستان اشاره دارد. حالا وایوو به سؤالش رسیده است. دیگر لازم نیست کسی به جستوجوی باد برود و وایوو حواسش به بادهاست. محمد طلوعی در عین روایت سر راستی از داستان، مخاطب خودش را به چالش میکشد. او خوب و بد مطلق را به کنار میزند و با نگاه پرسشگر و انتقادی مخاطبش را آشنا میکند. در این مجموعه داستانها، دیگر خوب خوب نیست همانطور که بد بد نیست. همانطور که همه ما هستیم با مجموعهای از خوبیها و بدیها. ما با شخصیتهای خاکستری رو به هستیم . دیوهایی که هم روی خوب دارند هم روی بد. مثل همه ما آدمها. در این مجموعه داستان طلوعی، دیوها و آدمها شبیه هم هستند. در یک کنشگری و جستوجو.
داستانی دلهرهآور و نفسگیر از نویسنده مشهور امریکایی
ریچل کین از جمله نویسندگان خوششانسی است که اغلب نوشتههای او به فهرست پرفروشهای نشریات امریکایی همچون «نیویورک تایمز» راه یافتهاند؛ نویسندهای که با آثاری در حوزههای علمی-تخیلی، ادبیات فانتزی و همچنین داستانهای دلهرهآور و ماورایی میان علاقهمندان مطالعه مشهور شده است. کین از حدود 31 سال قبل نوشتن رمان و داستان کوتاه را شروع کرده و جالب است بدانید که افزون بر نویسندگی تجربه نوازندگی، آن هم به شکل حرفهای در سابقه کاریاش ثبت شده، هرچند که حرفه اصلیاش طراحی وب و ویرایشگری است و برای مدتها به ریاست ارتباطات یک شرکت بزرگ چند ملیتی هم اشتغال داشته است. حالا که تا اندازهای با این نویسنده زن امریکایی آشنا شدهاید بد نیست بدانید رمان دیگری از او با عنوان «مردی از شب» با ترجمه مریم رفیعی و از سوی نشر آموت منتشر شده است. این کتاب به نوعی ادامه رمان «دریاچه مهآلود» است که پیشتر از سوی همین نشر و مترجم در اختیار علاقهمندان قرار گرفته بود. در بخشی از این رمان آمده: «گوئن پارکتور در نبرد برای نجات فرزندانش از دست شوهر سابقش، قاتل زنجیره ملوین رویال و همدستان دیوانه او پیروز شد. اما جنگ هنوز تمام نشده است، ملوین از زندان فرار کرده و گوئن پیامکی ترسناک دریافت کرده است که دیگه هیچ جا جات امن نیست!گوئن تصمیم میگیرد به کمک سم کید دست به شکار بزند. چیزی که از یکی از بیمارترین قاتلان دنیا آموخته. اما نیرویی که او با آن به مقابله پرداخته فراتر از هر چیزی است، یک بازی ذهنی پیچیده و وحشیانه با هدف نابود کردن گوئن. او در حالی قدم به قدم به شمارش نزدیکتر میشود که قلبش گواهی میدهد یکی از آنها خواهد مرد..» «استیون رامیرز»، منتقد امریکایی، کین را نویسندهای فوقالعاده خوانده که مخاطبان را جذب داستانهای دلهرهآور و نفسگیرش میکند.
مردی از شب / نویسنده:ریچل کین / مترجم: مریم رفیعی / ناشر:آموت
مردی از شب / نویسنده:ریچل کین / مترجم: مریم رفیعی / ناشر:آموت
به نام تاریخ
13 بهمن
319 روز از سال گذشته و در روزهای سینمایی و تئاتری ایران از هنرمندان و چهرههای بزرگ فرهنگی و هنر ایران و جهان یاد میکنیم.
تولدها
بزرگ علوی: نویسنده «چشمهایش» سال 1283 در چنین روزی به دنیا آمد. بزرگ علوی را یکی از پدران داستاننویسی نوین ایرانی میدانند و از او آثاری چون «گیله مرد»، «چمدان»، «ورق پارههای زندان»، «53 نفر» و «چشم هایش» منتشر شده است. او سال 1375 درگذشت.
جان فورد: کارگردان امریکایی سال 1894 به دنیا آمد. جان فورد به دلیل ساخت فیلمهایی مانند «دلیجان»، «جویندگان»، «چه سرسبز بود دره من»، «مردی که لیبرتی والانس را کشت»، «مرد آرام» و «خوشههای خشم» شهرت دارد. او سال 1973 درگذشت.
کلارک گیبل: امروز صد و بیستمین سالروز تولد بازیگر نقش «رت باتلر» بربادرفته است. کلارک گیبل غیر از بربادرفته در فیلمهای «در یک شب اتفاق افتاد»، «شورش در بونتی»، «پرواز آزمایشی»، «هرگز رهایم مکن»، «موگامبو» و «دسته فرشتگان» هم بازی کرد. او سال 1960 درگذشت.
سالروز تولد احمد نخجوانی کارگردان هم امروز است.
درگذشت ها
احمد بورقانی فراهانی: روزنامهنگار محبوب و خوشنام سال 1386 در چنین روزی درگذشت. احمد بورقانی فراهانی متولد 1338 بود و از سال 1366 تا پایان جنگ تحمیلی سرپرست دفتر خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل بود. معاونت مطبوعاتی ارشاد در سالهای 76 و 77 از دیگر مسئولیتهای او بود.
پرویز یاحقی: ویولنیست برجسته ایران سال 1385 درگذشت. پرویز یاحقی متولد 1314 بود و همراه هنرمندانی چون جلیل شهناز، فرهگ شریف و جواد معروفی نوازندگی میکرد. او آهنگساز تصنیفها و ترانههایی همچون «بیداد زمان»، «کلبه من»، «مهرآفرین»، «نیاز»، «امید جان» بود.
کریم اصفهانیان نویسنده و شاعر هم در چنین روزی درگذشت.
عکس نوشت
امروز سالمندان میتوانند به صورت مجازی از موزه ملی فرش ایران بازدید کنند. این بازدید مجازی در جریان طرح «دوشنبههای سالمندی» اجرا میشود تا سالمندان علاوه برشنیدن داستانهایی درباره فرش با آثار شاخص این موزه آشنا شوند. ساختمان موزه ملی فرش ایران که شبیه یک دارقالی است توسط عبدالعزیز فرمانفرمائیان طراحی و سال ۱۳۵۶ در ضلع شمالی پارک لاله تهران افتتاح شد. برای بازدید مجازی از موزه ملی فرش ایران به سایت این موزه به نشانی www.carpetmuseum.ir سر بزنید.
با سرلشکر پاسدار شهید حاج محمد ابراهیم همت
جنگ قلاب سنگ
شهید ابراهیم همت قبل از انقلاب هم اهل مبارزه و فعالیتهای سیاسی بود. دائم با قم در ارتباط بود و به آنجا میرفت و نوارها و اعلامیههای جدید حضرت امام(ره) را میگرفت و به «شهرضا» میآورد. در خانه قدیمی ما سردابهایی بود که از آن استفاده نمیکردیم. ابراهیم اعلامیه و شبنامهها را به آنجا میبرد و مخفی میکرد تا در فرصت مناسب آنها را توزیع کند.
یکبار که به قم رفته بود، با یک گونی اعلامیه و نوار به شهر برگشت. در راه، گونی را داخل جعبه بغل اتوبوس گذاشته بود. وقتی از اتوبوس پیاده میشود، پاسبانهایی که آنجا ایستاده بودند، متوجه او و گونی میشوند و تعقیبش میکنند.
آخر شب بود که دیدم در باز شد و محمدابراهیم با عجله به داخل آمد و تا مرا دید، گفت: مادر خواب است یا بیدار؟ گفتم: خواب است، چه اتفاقی افتاده؟ گفت: هیچی. فقط بروید پشتبام و مراقب کوچه باشید ببینید چه خبر است.
رفتم روی پشتبام و دیدم پاسبانها داخل کوچه مشغول پرسوجو هستند. آمدم پایین. دیدم در همین فاصله، گونی را با طناب از دیوار پشت منزل آویزان کرده است. پرسیدم: چه کار کردی؟ اینها برای چی اینجا آمدهاند؟ گفت: هیچی، وقتی میآمدم، پاسبانها متوجه گونی شدند و تا اینجا تعقیبم کردند. گفتم: حالا میخواهی چه کار کنی؟ گفت: کاری ندارد، فقط کمک کن تا از دیوار پشتی بروم. او را از دیوار رد کردم. گونی را که آویزان کرده بود، برداشت و فرار کرد. در همین موقع، پاسبانها در خانه را زدند. رفتم و در را باز کردم. چند نفر ریختند داخل خانه. پرسیدم: چی شده؟ چه اتفاقی افتاده؟ سراغ ابراهیم را گرفتند. گفتم: میبینید که خانه نیست. گفتند: تا اینجا تعقیبش کردهایم. بگو کجا پنهان شده؟ با خونسردی گفتم: از کجا بدانم کجا مخفی شده. میبینید که اینجا نیست.اصلاً این خانه من و این هم شما، هر جا را میخواهید بگردید.
پاسبانها شروع به جستوجو کردند. تمام خانه را زیرو رو کردند ولی اثری از ابراهیم پیدا نکردند.
ابراهیم خودش را به باغهای اطراف شهر رسانده، اعلامیهها را مخفی کرده و متواری شده بود. سه روز از او خبری نداشتیم تا اینکه به خانه آمد، در حالیکه تمام اعلامیهها را بین مردم پخش کرده بود.
تاسوعای 1357 بود. مردم از نقاط مختلف در دستههای سینهزنی راه افتاده بودند و عزاداری میکردند. او و چند نفر دیگر برنامهریزی کرده بودند که در یک فرصت مناسب، مجسمه محمدرضا شاه پهلوی در میدان اصلی شهرضا را به پایین بکشند. قبلاً در حین تظاهرات، به طرف آن سنگ پرتاب میکردند ولی این بار قضیه فرق میکرد.
آن روز ابراهیم، در تظاهرات، جلودار جمعیت بود و آنها را هدایت میکرد. همه را جمع کرد و گفت که باید مجسمه را پایین بکشیم.
ابتدا یک نفر بالا رفت و سعی کرد تا پاهای مجسمه را ببرد ولی از بس سخت و محکم بود، نتوانست این کار را انجام دهد. سپس عدهای رفتند و دستگاه هوا و گاز آوردند تا بدین وسیله بتوانند آن را سرنگون کنند، ولی باز هم فایدهای نداشت. در نهایت، همت چند نفر را فرستاد تا بروند و خودرو سنگین بیاورند.
چند دقیقه بعد، با چند خودرو سنگین برگشتند. همت از مجسمه بالا رفت و طنابی به گردن آن آویخت. سپس سر دیگر طناب را به خودروها بستند و به کمک آنها سعی کردند تا مجسمه را پایین بکشند تا اینکه بالاخره موفق شدند.
با پایین آمدن مجسمه، مردم یکباره هجوم آوردند. در طول چند دقیقه، مجسمه به تکههایی تبدیل شد که در دستهای مردم جابهجا میشد. هر کس تکهای برمیداشت و روی دست میگرفت و شعار میداد.
دامنه انقلاب وسیعتر شده بود. تظاهرات مردم در اغلب خیابانهای شهر جریان داشت و مأموران شاه در پی چارهای برای سرکوبی مردم بودند. رژیم، نیروهای کمکی به شهر اعزام کرده بود. سربازان سراپا مسلح، همراه با وسیله و ادوات نظامی، حوالی مرکز شهر مستقر شده بودند تا امکان راهپیمایی و تظاهرات را از مردم سلب کنند. آن روز، تعداد سربازان و مأموران شاه از همیشه بیشتر بود. دیگر کسی جرأت نمیکرد از خانه بیرون بیاید و فریاد و شعار سر دهد و این برای همت خیلی ناراحت کننده بود.
در آن اوضاع خطرناک، ابراهیم، مخفیانه خود را به مسجد رساند و سایرین را خبر کرد. همگی در مسجد جمع شدند و به فکر چارهای برای راندن سربازان بودند. اسلحهای برای مقابله با سربازان مسلح وجود نداشت. سرانجام قرار شد تا از همان وسایل سنتی و قدیمی استفاده کنند: «قلاب سنگ». سریع دست به کار شدند. در مدت یکی دو ساعت، در دست هر کدام یک قلاب سنگ بود. نیروها تقسیم شده و هر یک به سمتی روانه شدند.
لحظاتی بعد، باران سنگ بود که از روی پشت بامها، بر سر مأموران شاه باریدن گرفت. سربازان تصور این را نکرده بودند، سراسیمه شروع به تیراندازی کردند ولی فایدهای نداشت. چند سرباز بر اثر اصابت سنگ نقش زمین شدند. سربازان دیگر که شرایط را برای حضور مناسب نمیدیدند، شروع به عقب نشینی کردند.
با فرار سربازان، سایر مردم نیز به خیابانها ریختند. چند دقیقه بعد، شهر، سراسر فریاد شد و این همان چیزی بود که لبخند رضایت را بر لبان ابراهیم مینشاند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اماکن اطلاعاتی ساواک شهرضا به دست مردم انقلابی فتح شد، پرونده سنگینی از شهید ابراهیم همت به دست آمد. در این پرونده بیش از بیست گزارش و خبر مکتوب در تأیید نقش وی در صحنه تظاهرات و شورش علیه رژیم شاه به چشم میخورد که در صورت عدم پیروزی انقلاب، مجازات سنگینی برای او تدارک دیده میشد. تیمسار «ناجی» (فرمانده نظامی وقت اصفهان)، به مأموران دستور داده بود که هر جا او را دیدند با گلوله مورد هدف قرار بدهند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
مجید اخشابی: برخی استادان هنوز شیوه تدریس آنلاین را نمیدانند
-
تلاش کردیم چراغ جشنوارهها روشن بماند
-
# موز ۶۰ هزار تومانی
-
دیوها و آدمهای شبیه به هم
-
داستانی دلهرهآور و نفسگیر از نویسنده مشهور امریکایی
-
به نام تاریخ
-
عکس نوشت
-
جنگ قلاب سنگ
اخبارایران آنلاین