ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
به نام تاریخ
4 بهمن
سیصد و دهمین روز از سال با نامهای بزرگی در هنر ایران و جهان بخصوص در هنر نقاشی ثبت شده است. محمود فرشچیان و سالوادور دالی از مشهورترین چهرههای متولد و درگذشته امروز هستند.
تولدها
محمود فرشچیان: نقاش مطرح ایران امروز 91 ساله میشود. محمود فرشچیان نقاشی را در مدرسه هنرهای زیبای اصفهان یاد گرفت و پس از آن به اروپا سفر کرد و تحصیلش را ادامه داد. او پس از بازگشت به ایران سبک خاص خود را در نقاشی ایرانی پایهگذاری کرد که از ادبیات و شعر فارسی، قرآن و سایر کتابهای مقدس الهام میگیرد. تابلوهای «ضامن آهو»، «پنحمین روز آفرینش»، «شمس و مولانا»، «ستایش»، «آسمان چهارم» و «یتیم نوازی علی (ع)» از آثار مشهور اوست ،اما فرشچیان بیشتر با تابلوی «عصر عاشورا» شناخته میشود که سال 1355 در روز عاشورا کشیده شده است؛ از آثار فرشچیان نمایشگاههای زیادی در شهرهایی مانند پاریس، نیویورک و شیکاگو برپا شده است و اکنون موزه آثارش در کاخ سعدآباد تهران برپاست. فرشچیان چهره ماندگار هنر نقاشی ایران است و تندیس طلایی اسکار ایتالیا، نخل طلایی ایتالیا، مدال طلای جشنواره بینالمللی هنر بلژیک و مدال طلای جشنواره بینالمللی هنر امریکا را هم به دست آورده است. طراحی پنجمین ضریح حرم امام رضا (ع) و ضریح جدید حرم امام حسین (ع) هم از آثار فرشچیان است.
ایرج رامین فر: طراح صحنه و لباس مشهور سینمای ایران سال 1328 در چنین روزی به دنیا آمد. ایرج رامین فر رشته طراحی صحنه و لباس را در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران خواند و از سال 1346 کارش را به عنوان مشاور صحنه و لباس با فیلم «سفر» آغاز کرد؛ در این سالها رامین فر را به عنوان طراح صحنه و لباس فیلمهای مطرحی مانند «شاید وقتی دیگر»، «مرگ یزدگرد»، «سرب»، «مسافران»، «خانه خلوت»، «سگ کشی»، «دیوانه ای از قفس پرید»، «چهل سالگی»، «در دنیای تو ساعت چند است» دیده ایم. رامین فر برای «سگ کشی»، «شاهزاده ایرانی»، «وقتی همه خوابیم» و «جرم» برنده سیمرغ بلورین بهترین طراحی صحنه و لباس شد.
استاندال: نویسنده مشهور فرانسوی سال 1783 در چنین روزی متولد شد. ماری آنری بیل که به استاندال مشهور است، ابتدا به تئاتر علاقه داشت و پس از آن به نویسندگی علاقهمند شد. «زندگی هایدن، موتسارت و متاستاز» نخستین اثرش بود که در سال 1814 آن را نوشت و با نوشتن کتاب «رم، ناپل، فلورانس» نام استاندال را به عنوان نام مستعارش انتخاب کرد. نخستین و مشهورترین رمانش یعنی «سرخ و سیاه» در سال 1831 نوشته شد و پس از آن رمان «صومعه پارم» را نوشت و منتشر کرد؛ بسیاری از آثار او با ترجمه مهدی سحابی در ایران منتشر شده است. استاندال سال 1842 درگذشت.
احمد بیرشک نویسنده، جهانگیر هدایت مدیر بنیاد صادق هدایت، علیرضا عصار خواننده، بهنام تشکر بازیگر، مجید وفادار آهنگساز، آذین موحد نوازنده فلوت، رضا مهدوی نوازنده سنتور، هنری کینگ کارگردان امریکایی، موتزیو کلمنتی نقاش و رهبر ارکستر ایتالیایی، سرگئی آیزنشتاین کارگردان روس، راندولف اسکات بازیگر امریکایی، جنگو راینهارت گیتاریست بلژیکی، ژن مورو هنرپیشه ،خواننده و کارگردان فرانسوی، پیر کارون بومارشه نویسنده فرانسوی، مینا سیاح بازیگر، رضا ارژنگ داستاننویس، ناصر پیرزاد شاعر، زهرا حیدری شاعر و کبری فدوی حکمی شاعر هم متولد امروز هستند.
درگذشتها
علی اصغر معصومی: نقاش نوگرای ایرانی سال 1394 در چنین روزی درگذشت. علی اصغر معصومی متولد 1312 بود و نقاشی را در هنرستانهای کمالالملک و هنرهای تزئینی ایران خواند. سال 1343 نخستین نمایشگاهش را برگزار کرد و همزمان با نقاشی کارهای تازه ای در زمینه گرافیک انجام داد. او فیلمسازی هم میکرد و 6 فیلم انیمیشن برای کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان ساخت و برای انتشار کتاب شاهنامه فردوسی به عنوان تصویرساز با گروه بزرگی از طراحان و نقاشان در سال 1346 همکاری کرد. تابلوی «فتح المبین» که در زمان جنگ تحمیلی کشیده شد یکی از مطرحترین آثار اوست.
سالوادور دالی: نقاش اسپانیایی مشهور جهان سال 1989 درگذشت. سالوادور دالی متولد 1904 بود و در مدرسه نقاشی تحصیل کرد. نخستین نمایشگاهش در سال 1919 برگزار شد و پس از سفر به مادرید برای تحصیل در آکادمی سن فرناندو با نقاشیهای کوبیسم اش مطرح شد؛ نقاشیهای او به دلیل تصاویر خیالی و فرا واقعگرا شهرت دارند و «تداوم حافظه»، «تصلیب»، «ساخت نرم با لوبیای آب پز»، «زرافه در حال سوختن»، «مسخ نرگس»، «ظهور بشقاب صورت و میوه در ساحل» و «چهره جنگ» مشهورترین آثار اوست. دالی با لوئیس بوتوئل برای ساخت فیلم «سگ آندلسی» هم همکاری کرد.
سالروز درگذشت ادوار مانه نقاش فرانسوی، ادوارد مونگ نقاش نروژی، جان فیلد نقاش و آهنگساز ایرلندی، گوستاو دوره طراح فرانسوی، خوزه زوریلا شاعر اسپانیایی و معین بسیسو شاعر فلسطینی هم امروز است.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#بایدن
چند روز پس از تحلیف رئیس جمهوری جدید امریکا همچنان بحث درباره بایدن و ترامپ و نخستین روزهای دولت جدید در شبکه های اجتماعی داغ است. تصمیم های جدید دولت بایدن و انتصاب «رابرت مالی» به عنوان نماینده ویژه بایدن در امور ایران بازتاب زیادی داشته و خیلی ها هم طرح های مجله هایی مانند تایم را درباره نخستین روزهای بایدن بازنشر می کنند: «انتقاد شدید چهرههای ضدایران از انتصاب «رابرت مالی» به عنوان نماینده ویژه بایدن در امور ایران. تام کاتن: « تهران نمیداند چه شانسی نصیبش شده؛ مالی سابقه طولانی در دشمنی با اسرائیل دارد.» از فردا کیهان کلی سند میسازد که یارو جاسوس است و اند صهیونیست هاست. حالا ببینید»، «این حجم از حضور یهودیها در کابینه های امریکا،بیسابقه است. گویا کابینه بایدن بیشتر از کابینه های اسراییل، یهودی دارد»، «در ادامه سیرک حوادث سیاسی امریکا و در اولین روز ریاست جمهوری بایدن، یک نماینده کنگره خواستار استیضاح او به دلیل سوءاستفاده از قدرت و فساد شد!»، «انفجارهای دیروز بغداد را حادثه ای کوچک نشمارید. همان دموکرات هایی که داعش را به وجود آورده اند با بازگشت بایدن زنگ هشدار را دوباره در منطقه به صدا درآورده اند. شک نکنید که بایدن برای قدرت دادن به داعش تمام تلاشش را خواهد کرد.»، «بایدن تو صد روز اول فقط Ctrl+Z میزنه.»، «بایدن بهترین فرصتش در ۱۰۰ روز اول است. در واقع بقیه روسای جمهور هم همینطور هستند. در این فاصله احتمال اینکه راهها توسط سایر نهادها برایش هموار شود فراهمتر است. از آن پس هستههای سخت قدرت خود را نشان خواهند داد. همانها که به او خواهند فهماند: میخواستم ولی نشد یا نگذاشتند!»، «روز اول بایدن شروع ناامنیهای خاورمیانه»، «سناتور مککانل گفته بایدن از روز اول در «جهت نادرست» حرکت کرد. یعنی بعد از تمام اتفاقات انتظار داشت یهو طرف تغییر جهت بده و در جهت درست حرکت کنه؟!»، «رابرت مالی شد نماینده ویژه امریکا در امور ایران، سیگنال قوی برای مذاکره... بایدن داره از تمام مهره های کلیدی برجام استفاده میکنه»، «چه فشاری دارن به بایدن برای انتخاب رابرت مالی میارن، از سناتورها تا روزنامهها، امیدوارم جا نزنه.»، «من یادم نمیاد به دولتهای قبلی امریکا انقدر مکرر به صورت دو اسمه اشاره کرده باشن. مثلاً بگن دولت ترامپ-پنس یا اوباما-بایدن یا بوش-چنی و... ولی الان اگه کسی نگه بایدن-هریس انگار جملهش میلنگه»، «جو بایدن پس از سخنرانی خود درباره طرح دولتش برای مقابله با کرونا، ۱۰ فرمان اجرایی را در این زمینه به امضا رساند که از جمله آنها میتوان به واکسیناسیون و آزمایشگیری، الزامی کردن ماسک، بازگشایی مدارس و کسبوکارها و الزامی کردن مسافران پروازهای خارجی به قرنطینه کردن اشاره کرد.»
حاشیه های زاویه
صحبت های احمد جهان بزرگی عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در برنامه «زاویه» شبکه چهار سیما و توهین او به رئیس جمهوری بازتاب زیادی در شبکه های اجتماعی داشت. خیلی ها فیلم این صحبت ها را بازنشر کردند و پس از انتشار بیانیه شبکه چهار درباره آن از این بیانیه انتقاد کردند: «سخنان جناب دکتر جهان بزرگی در برنامه زاویه شبکه چهار سیما، نه اخلاقی بود نه شرعی و نه علمی. این گونه سخن گفتن، راه درست و به حق سخن گفتن را ناهموار میکند.»، «شبکه چهار درباره اظهارات میهمان بیمایهاش بیانیه داده اما نه از عذرخواهی خبری هست نه از پشیمانی! فقط گفتهاند این حرفها مغایر فضای نقد منصفانه و اخلاقی است! آخرین چیزی که صدا و سیما میتواند ملاک تشخیصش باشد همین دو عبارت است: نقد منصفانه و اخلاق! شما را چه به این حرفها؟»، «فارغ از این بحث که مسئولیت حقوقى برنامه پخش شده با مدیر شبکه است یا نه، شرط ادب مدیر شبکه چهار بود که براى آنچه از آنتن این شبکه پخش شده از تماشاگران و فرد مورد توهین قرار گرفته عذرخواهى کند. این کار دست کم نشانه بى طرفى سیاسى او(در جایگاه مدیر) و دفاع از حفظ جریان گفت و گو بود.»، «در بیانیه شبکه۴ بابت اتهامات منقلی میهمانش عذرخواهی که نکرده هیچ؛ بلکه گفته مسئولیت سخنان میهمان برنامه زنده بر عهده خودش است. شب یلدا میهمان برنامه زنده شبکه۲ از مردم خواست تا برقصند؛ فردایش مجری چندبار عذرخواهی کرد و تهیهکننده گفت مجری را ۲هفته فرستاده «استراحت»»، «اون وقت مسئولیت کامنت دیگران در سایتها و شبکههای اجتماعی با شماست! دادستان تهران هم گفت اگر رسانهای با فردی مصاحبه کند و او در مصاحبه دروغ بگوید و رسانه منتشر کند، نشر اکاذیب است و باهاش برخورد میشه.»، «اوضاع جالبیست!شبکه چهار بیانیه داده که سخنان اون بزرگوار بد بوده و شبکه چهار از آن تبری میجوید!و مهمتر اینکه مسئولیت حرفهای ایشان با خودشان است چطور برای اظهار نظر افراد در روزنامه کل روزنامه با تمام کارکنانش تعطیل میشوند ولی صداوسیما با این گستردگی میتواند آزادانه به سران مملکت هر توهینی بکند و طلبکار هم باشد؟»، «وقتی به جای منتقدان و معترضان واقعی، تمامیتخواهان خودمعترضپندار دعوت میشوند تا ادای انتقاد و اعتراض درآورند، باید هم پایه استدلال و برهان، بر اراجیفی چون نوشیدن شیر خر و نشستن پای منقل استوار باشد.»، «اندیشمندان خانهنشین شدند تا این افراد ظهور کنند»، «صدا و سیما ... مهمون دعوت میکنه که بیاد تو برنامه توهین کنه به رئیس جمهوری کشور. بعد بیاد بگه مسئولیت حرفهای میهمانان با ما نیست ، اگه مسئولیت حرفهاشون با شما نیست خب از طرف ما یک نفر رو دعوت کنید.»
عکس نوشت
یک تابلوی نقاشی اثر«ادوار مانه» نقاش فرانسوی که پیش ازاین هرگز به نمایش گذاشته نشده بود، برای نخستینبار به مزایده گذاشته میشود. مانه تابلوی «سگ» را که قرار است ماه آینده در پاریس به مزایده گذاشته شود سال ۱۸۷۹ خلق کرد تا آن را به مارگارت لاتویی دختر صاحب مسافرخانهای در پاریس هدیه کند. این اثر در۱۴۰ سال گذشته در مالکیت خانواده لاتویی بوده و گفته میشود مانه آن را تنها در ۲۰ دقیقه کشیده است. تابلوی نقاشی «سگ» ۲۶ فوریه در پاریس با قیمت تقریبی دست کم ۲۸۰ هزار یورو به مزایده گذاشته میشود.
کتابی که زندگی است
آلبرت کوچویی
نویسنده و گوینده
«به کجا چنین شتابان» کتابی است که در آستانه سال نو میلادی و بهعنوان هدیه سال 2021 منتشر کردم. کتابی که نامش برگرفته از شعر مشهور شفیعی کدکنی است که بهدلیل زبان پالوده و صمیمیاش بسیار دوستش دارم و این نام را بهدلیل مفهوم زمان انتخاب کردم. زمان در رسانه و زندگی آدمها.
«به کجا چنین شتابان» مجموعهای است از نوشتههایی که در یکی، دو سال گذشته در روزنامهها منتشر کردم یا برای برنامههای رادیویی نوشتم که البته نوشتههای رادیویی برای کتاب نوشتاریتر و آراستهتر شده و با توجه به اینکه در یکی، دو سال اخیر نوشته شده بسیار بهروز است.
برای رساندن یک مقاله و نوشته برای رادیو و روزنامه شما باید شتاب داشته باشید. این شتاب در تمام مقالات و نوشتههای من حس میشود اما در عین حال این شتاب خود زندگی است. میتوانم در یک کلام بگویم که نوشتههای این کتاب لحظههایی از زندگی یک انسان امروزی در این دهه و این سالهاست و بهدلیل بهروز بودنش در آن هم به کرونا اشارههایی شده وهم از رنجها، ناتوانیها، تواناییها، شادیها و غمهای این سالها نوشتهام.
«به کجا چنین شتابان» لحظههای زندگی ما انسانها در این سالهاست و تصور میکنم میتواند برای نسل جوان راهگشا باشد بخصوص برای نسل جوانی که در رسانهها حضور دارند.
به کجا چنین شتابان
نویسنده: آلبرت کوچویی
نشر: آرادمان
سال انتشار: 1399
نویسنده و گوینده
«به کجا چنین شتابان» کتابی است که در آستانه سال نو میلادی و بهعنوان هدیه سال 2021 منتشر کردم. کتابی که نامش برگرفته از شعر مشهور شفیعی کدکنی است که بهدلیل زبان پالوده و صمیمیاش بسیار دوستش دارم و این نام را بهدلیل مفهوم زمان انتخاب کردم. زمان در رسانه و زندگی آدمها.
«به کجا چنین شتابان» مجموعهای است از نوشتههایی که در یکی، دو سال گذشته در روزنامهها منتشر کردم یا برای برنامههای رادیویی نوشتم که البته نوشتههای رادیویی برای کتاب نوشتاریتر و آراستهتر شده و با توجه به اینکه در یکی، دو سال اخیر نوشته شده بسیار بهروز است.
برای رساندن یک مقاله و نوشته برای رادیو و روزنامه شما باید شتاب داشته باشید. این شتاب در تمام مقالات و نوشتههای من حس میشود اما در عین حال این شتاب خود زندگی است. میتوانم در یک کلام بگویم که نوشتههای این کتاب لحظههایی از زندگی یک انسان امروزی در این دهه و این سالهاست و بهدلیل بهروز بودنش در آن هم به کرونا اشارههایی شده وهم از رنجها، ناتوانیها، تواناییها، شادیها و غمهای این سالها نوشتهام.
«به کجا چنین شتابان» لحظههای زندگی ما انسانها در این سالهاست و تصور میکنم میتواند برای نسل جوان راهگشا باشد بخصوص برای نسل جوانی که در رسانهها حضور دارند.
به کجا چنین شتابان
نویسنده: آلبرت کوچویی
نشر: آرادمان
سال انتشار: 1399
چند جمله در شادباش سالگرد تولد بهمن فرمان آرا
به حد کمال استاد
محمود کلاری
مدیر فیلمبرداری
تولدتان مبارک استاد اینکه میگویم استاد نه به رویه و سیاق مرسوم این زمانه است که همه سالخوردگان و مو سفیدان از هر قشر و تبار و مرتبه استاد خوانده میشوند که بهمن فرمانآرا ( 3 بهمن 1320) به حد کمال بر من سمت استادى دارد.
نزدیک به نیم قرن پیش من در کلاسهاى تحلیل فیلم استاد بهمن فرمانآرا در مدرسه سینما و تلویزیون شاگرد ایشان بودم؛ دراین کلاسها ایشان به تحلیل و بررسى آثار مهم و شاخص سینماى ایران و جهان میپرداخت، جذابترین و ماندگارترین خاطره این کلاسها براى من و احتمالاً بقیه که هرکدام پس از آن، به نوعى در بخشى از سینما حضورى جدى و مؤثر داشته و دارند، شکل اجراى این کلاسها بود.
در این جلسات عموماً پس از نمایش آثار برجسته و برگزیده سینماى ایران، استاد ما را در بحث و گفتوگو با فیلمسازان پس از نمایش آثارشان شریک میکرد و ما که در زمره عاشقان سینما محسوب میشدیم، با تحلیل و تفسیر آثار ماندگار فیلمسازان بزرگى همچون داریوش مهرجویى، بهرام بیضایى، پرویز کیمیاوى، محمدرضا اصلانى و... در این نشستها با اندیشه و دیدگاه های زیبایىشناختى و نگاه و سلیقه این بزرگان از زبان خودشان آشنا مىشدیم.
بهمن فرمانآرا استاد من است؛ استادى که 25 سال بعد افتخار آن را پیدا کردم تا در «بوى کافور عطر یاس» در کنارش همچنان بیاموزم؛ در ادامه این همکارى بسیار دوستداشتنى و لذتبخش را در «خانهاى روى آب»، «یه بوس کوچولو» و «خاک آشنا» نیز ادامه دهم؛ بدون تردید مرتبه و جایگاه و تأثیر بهمن فرمانآرا در شناخت و درک و فهم من از سینما جاى تأمل بسیار دارد.
تولدتان مبارک استاد، سلامت و پاینده و برقرار باشید و سایهتان بر سر همه دوستداران و شاگردانتان از دیروز دور تا فرداهاى بسیار، ماندگار.
مدیر فیلمبرداری
تولدتان مبارک استاد اینکه میگویم استاد نه به رویه و سیاق مرسوم این زمانه است که همه سالخوردگان و مو سفیدان از هر قشر و تبار و مرتبه استاد خوانده میشوند که بهمن فرمانآرا ( 3 بهمن 1320) به حد کمال بر من سمت استادى دارد.
نزدیک به نیم قرن پیش من در کلاسهاى تحلیل فیلم استاد بهمن فرمانآرا در مدرسه سینما و تلویزیون شاگرد ایشان بودم؛ دراین کلاسها ایشان به تحلیل و بررسى آثار مهم و شاخص سینماى ایران و جهان میپرداخت، جذابترین و ماندگارترین خاطره این کلاسها براى من و احتمالاً بقیه که هرکدام پس از آن، به نوعى در بخشى از سینما حضورى جدى و مؤثر داشته و دارند، شکل اجراى این کلاسها بود.
در این جلسات عموماً پس از نمایش آثار برجسته و برگزیده سینماى ایران، استاد ما را در بحث و گفتوگو با فیلمسازان پس از نمایش آثارشان شریک میکرد و ما که در زمره عاشقان سینما محسوب میشدیم، با تحلیل و تفسیر آثار ماندگار فیلمسازان بزرگى همچون داریوش مهرجویى، بهرام بیضایى، پرویز کیمیاوى، محمدرضا اصلانى و... در این نشستها با اندیشه و دیدگاه های زیبایىشناختى و نگاه و سلیقه این بزرگان از زبان خودشان آشنا مىشدیم.
بهمن فرمانآرا استاد من است؛ استادى که 25 سال بعد افتخار آن را پیدا کردم تا در «بوى کافور عطر یاس» در کنارش همچنان بیاموزم؛ در ادامه این همکارى بسیار دوستداشتنى و لذتبخش را در «خانهاى روى آب»، «یه بوس کوچولو» و «خاک آشنا» نیز ادامه دهم؛ بدون تردید مرتبه و جایگاه و تأثیر بهمن فرمانآرا در شناخت و درک و فهم من از سینما جاى تأمل بسیار دارد.
تولدتان مبارک استاد، سلامت و پاینده و برقرار باشید و سایهتان بر سر همه دوستداران و شاگردانتان از دیروز دور تا فرداهاى بسیار، ماندگار.
یادی از ابراهیم اثباتی هنرمندی که نبوغ موسیقاییاش را پای تئاتر گذاشت
شریف و متشخص مثل نتهای موسیقی
ایرج راد
رئیس هیأت مدیره خانه تئاتر
ابراهیم اثباتی که روز پنجشنبه در 49 سالگی درگذشت نوازنده و آهنگساز و البته از چهرههای شناختهشده عرصه تئاتر بود و در زمینه آهنگسازی برای آثار نمایشی جایگاهی در خور احترام داشت و علاوه بر اینها رئیس هیأت مدیره انجمن موسیقی خانه تئاتر و همسر نسیم ادبی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون هم بود. درگذشت او که سالها در خانه تئاتر چه در حوزه ساخت آثار موسیقایی برای نمایشهایی که مد نظر داشتیم و چه بهلحاظ صنفی یاریگر ما بود و این انسان و هنرمند شریف، از هیچ کاری برای پیشبرد آنچه دغدغه جمعی ما بود کوتاهی نمیکرد و اگر صرفاً به پرونده کارهایی که او در سالهای اخیر در حوزه موسیقی تئاتر انجام داد نگاهی بیندازیم متوجه میشویم که چه هنرمند شاخصی را از دست دادهایم. مرحوم اثباتی متأسفانه مدتها بود که از بیماری سرطان رنج میبرد اما با همه رنجی که بیماری برایش داشت، هر جا حضورش و هنرش در ساخت موسیقی لازم میشد، حضور پیدا میکرد و بیماری هم سد راهش نمیشد و همیشه میتوانستیم روی حضور و وجود او حساب کنیم؛ جا دارد به این نکته هم اشاره کنم که او در زمینه صنفی هم بسیار آدم پیگیری بود و در موارد خاصی که نیاز به گفتوگو با کسانی یا جایی بود خودش بسترش را فراهم میکرد و پای کار بود تا بتواند برای خانه تئاتر حمایتهایی جلب و جذب کند. همه ما و از جمله خودش این اواخر بسیار خوشبین بودیم که سایه این بیماری از تن و بدنش رخت ببندد و عافیت خود را به دست بیاورد، اما متأسفانه این طور نشد و دست روزگار او را از هنر موسیقی و تئاتر ایران گرفت؛ تصویری که بیش از همه در ذهن من این روزها تداعی میشود، همانطور که اشاره شد خاطره حضور او و شرکت در جلسهها و پای کار ساخت موسیقی برای آثار نمایشی بود و خوب یادم هست که وقتی میخواستیم خانه تئاتر خیابان سمیه را افتتاح کنیم باز هم با تمام مشکلات و سختیها پذیرفت و آمد. اثباتی آثار بسیار درخشانی را به تئاتر ایران هدیه داد که اسم بردن از همه آنها بسیار مطول خواهد بود ،اما خلاصه اگر بگویم باید به این نکته اشاره کنم که او تمامی زیر و بمهای ساخت موسیقی برای یک اثر نمایشی را میدانست و اگر این شناخت و نبوغ را نداشت طبیعتاً نمیتوانست به چهرهای شاخص در این بخش تبدیل شود. او هم اشراف بسیار درستی به موسیقی داشت و هم تئاتر را بسیاربسیار خوب میشناخت؛یکی از کارهایی که او در پرونده دارد اثری به نویسندگی و کارگردانی بهروز غریبپور است به نام «قصه تلخ طلا» که آهنگسازی آن را ابراهیم اثباتی انجام داده و کاری است بسیار قوی و ارکسترال که من هم در آن ایفای نقش کردم و اگر مخاطبان این یادداشت آن نمایش را دیده باشند خوب یادشان هست که چه فضاهای درخشانی را به کار اضافه کرده بود و چه موسیقی متن باشکوه و درجه یکی بود. اینها همه از شناخت و نبوغ او میآمد و حالا متأسفانه آنهمه هنر،هنرمندی و نبوغ زیرخاک آرام گرفته و تنها آثار اوست که یادآوری میشود و در گذر زمان به جا خواهد ماند و فقط میتوانم بگویم او مثل نتهای موسیقی شریف بود و متشخص.
رئیس هیأت مدیره خانه تئاتر
ابراهیم اثباتی که روز پنجشنبه در 49 سالگی درگذشت نوازنده و آهنگساز و البته از چهرههای شناختهشده عرصه تئاتر بود و در زمینه آهنگسازی برای آثار نمایشی جایگاهی در خور احترام داشت و علاوه بر اینها رئیس هیأت مدیره انجمن موسیقی خانه تئاتر و همسر نسیم ادبی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون هم بود. درگذشت او که سالها در خانه تئاتر چه در حوزه ساخت آثار موسیقایی برای نمایشهایی که مد نظر داشتیم و چه بهلحاظ صنفی یاریگر ما بود و این انسان و هنرمند شریف، از هیچ کاری برای پیشبرد آنچه دغدغه جمعی ما بود کوتاهی نمیکرد و اگر صرفاً به پرونده کارهایی که او در سالهای اخیر در حوزه موسیقی تئاتر انجام داد نگاهی بیندازیم متوجه میشویم که چه هنرمند شاخصی را از دست دادهایم. مرحوم اثباتی متأسفانه مدتها بود که از بیماری سرطان رنج میبرد اما با همه رنجی که بیماری برایش داشت، هر جا حضورش و هنرش در ساخت موسیقی لازم میشد، حضور پیدا میکرد و بیماری هم سد راهش نمیشد و همیشه میتوانستیم روی حضور و وجود او حساب کنیم؛ جا دارد به این نکته هم اشاره کنم که او در زمینه صنفی هم بسیار آدم پیگیری بود و در موارد خاصی که نیاز به گفتوگو با کسانی یا جایی بود خودش بسترش را فراهم میکرد و پای کار بود تا بتواند برای خانه تئاتر حمایتهایی جلب و جذب کند. همه ما و از جمله خودش این اواخر بسیار خوشبین بودیم که سایه این بیماری از تن و بدنش رخت ببندد و عافیت خود را به دست بیاورد، اما متأسفانه این طور نشد و دست روزگار او را از هنر موسیقی و تئاتر ایران گرفت؛ تصویری که بیش از همه در ذهن من این روزها تداعی میشود، همانطور که اشاره شد خاطره حضور او و شرکت در جلسهها و پای کار ساخت موسیقی برای آثار نمایشی بود و خوب یادم هست که وقتی میخواستیم خانه تئاتر خیابان سمیه را افتتاح کنیم باز هم با تمام مشکلات و سختیها پذیرفت و آمد. اثباتی آثار بسیار درخشانی را به تئاتر ایران هدیه داد که اسم بردن از همه آنها بسیار مطول خواهد بود ،اما خلاصه اگر بگویم باید به این نکته اشاره کنم که او تمامی زیر و بمهای ساخت موسیقی برای یک اثر نمایشی را میدانست و اگر این شناخت و نبوغ را نداشت طبیعتاً نمیتوانست به چهرهای شاخص در این بخش تبدیل شود. او هم اشراف بسیار درستی به موسیقی داشت و هم تئاتر را بسیاربسیار خوب میشناخت؛یکی از کارهایی که او در پرونده دارد اثری به نویسندگی و کارگردانی بهروز غریبپور است به نام «قصه تلخ طلا» که آهنگسازی آن را ابراهیم اثباتی انجام داده و کاری است بسیار قوی و ارکسترال که من هم در آن ایفای نقش کردم و اگر مخاطبان این یادداشت آن نمایش را دیده باشند خوب یادشان هست که چه فضاهای درخشانی را به کار اضافه کرده بود و چه موسیقی متن باشکوه و درجه یکی بود. اینها همه از شناخت و نبوغ او میآمد و حالا متأسفانه آنهمه هنر،هنرمندی و نبوغ زیرخاک آرام گرفته و تنها آثار اوست که یادآوری میشود و در گذر زمان به جا خواهد ماند و فقط میتوانم بگویم او مثل نتهای موسیقی شریف بود و متشخص.
دشمنان را شاد نکنیم
سیدعباس صالحی: ادبیات سخیف، توهین و افترا از همه بد است و در کسوت روحانیت، آن هم از رسانه ملی، بدتر! با سخنان غرضآلود زاویهها را بیشتر و دشمنان ایران را شادمان نکنیم.
توئیت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در واکنش به توهین علیه رئیسجمهوری در صداوسیما
توئیت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در واکنش به توهین علیه رئیسجمهوری در صداوسیما
سخن روز
امام صادق (ع): بهترین چیزی که پدران برای فرزندان خود به ارث می گذارند ، ادب است نه مال ، زیرا مال از بین می رود و ادب باقی می ماند.
کافی جلد ۸ صفحه ۱۵۰ حدیث ۱۳۲
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
به نام تاریخ
-
شهروند مجـــازی
-
عکس نوشت
-
کتابی که زندگی است
-
به حد کمال استاد
-
شریف و متشخص مثل نتهای موسیقی
-
دشمنان را شاد نکنیم
-
سخن روز
اخبارایران آنلاین