گزارش «ایران» از دلایل افزایش طلاقهای زودهنگام
ویرانی زندگی زوج های جوان با «من»
مهسا قوی قلب
خبرنگار
بر اساس آمارهای ارائه شده از مرکز آمار ایران در سه ماهه نخست سال جاری ۲۱۹۸ مورد طلاق به ثبت رسیده و از این تعداد 2000 مورد مربوط به ازدواجهای کمتر از یک سال بوده است. این آمارها نشان از این دارد که زوجها دیگر تحمل فشار و اختلافات هرچند کوچک را نداشته و به سرعت تصمیم به جدایی میگیرند. سؤال اینجا است که چرا با توجه به افزایش میزان تحصیلات و بالا رفتن سن ازدواج و در عین حال افزایش آگاهیها نسبت به نسلهای قبل در زمینه حفظ بنیان خانواده پسرفت کردهایم؟ حالا زوجهای جوان با سرعت زیاد و بدون در نظر گرفتن عواقب ناشی از طلاق، زندگی را رها کرده و هر یک تصمیم میگیرند راه خود را از دیگری جدا کنند.
مژگان یکی از همین افرادی است که در سال گذشته با ۸ ماه زندگی مشترک کارش به جدایی کشیده، او میگوید: «۵ سال بود که با حمید دوست اجتماعی بودیم، به نوعی هم همکار بودیم، به نظرم پسر متین و موقری میآمد، وقتی درخواست دوستی داد، با خودم فکر کردم حالا که دیگر مرز ۳۰ سالگی را رد کره ام، خوب است کم کم فکر یک رابطه جدی که منجر به ازدواج میشود، باشم، حدود 4 ماه با حمید دوست بودم او هم مثل من متولد سال 67 بود البته من چند ماهی بزرگتر بودم، به هم علاقه مند شده بودیم و به نظرم همه چیز برای شروع یک زندگی مشترک خوب و منطقی میآمد، سریع موضوع را رسمی کردیم و مراسم عقد و ازدواج انجام شد. به نظر من بزرگترین مشکل ما این بود که هیچ کدام برای شروع زندگی مشترک آمادگی روانی لازم را نداشتیم، مسأله پررنگ دیگر دخالتهای بیجای خانواده همسرم در زندگی مشترک ما بود، در هر موردی نظر میدادند و همسرم هم تأکید داشت که حرف پدر و مادرش عملی شود و انگار هنوز به این باور نرسیده بود که با ازدواج اولویتهای زندگی باید تغییر کند و همسر در جایگاه اول قرار دارد و باید برای حفظ زندگی جدید تلاش کرد، همسر سابقم همچنان خانواده را در اولویت اول خود قرار میداد، مشکل دیگر شکاک بودن و دروغگویی همسرم بود، سه ماه بود که بیکار شده بود، اما من اطلاع نداشتم، در نهایت هم این ازدواج 7 ماه بیشتر دوام نیاورد.»
سینا، 28 سال دارد، او هم دو ماه پیش مهر طلاق بعد از کمتر از یکسال زندگی مشترک، بر شناسنامهاش نشست، سینا که کارشناس ارشد آی تی و شاغل در یکی از شرکتهای خصوصی است، میگوید: من اصالتاً شهرستانی هستم ولی در تهران زندگی میکنم، بعد از تمام شدن درسم وقتی کار مناسبی پیدا کردم، خانوادهام گفتند بهتر است ازدواج کنم تا دیگر مجبور نباشم در شهر غریب با تنهایی بسازم، به صورت سنتی با دختری از خانوادهای موقر که همشهری هم بود، ازدواج کردم، همسر سابقم پزشک بود و تازه تخصص گرفته بود، میدانستم که ازدواج با یک پزشک واقعاً سخت است، چون خیلی از وقتها شیفت است اما حس خوبی داشتم و میخواستم تشکیل زندگی دهم، مراسم برگزار شد و همسرم را به تهران آوردم، فکر میکردم نیمه گمشدهام پیدا شده و یک همراه همیشگی در زندگی دارم اما دریغ که همسرم فقط برای پیشرفت، تصمیم به ازدواج با من گرفته بود، بسیاری از شبها که کشیک بود، ساعتهایی از روز هم که خانه بود یا خواب بود یا در حال درس خواندن، معتاد به درس خواندن شده بود، میخواست عضو هیأت علمی دانشگاه شود، هر چه التماسش کردم که حالا به این مدارج بالای علمی رسیدی، خیلی هم خوب است ولی کمی هم با من باش، اما گوش نمیکرد، نه غذایی درست میکرد نه مسافرتی میرفتیم و من روزها و شبها همیشه تنها بودم، او هم حاضر نشد درس خواندن را کنار بگذارد، در نهایت هم از هم جدا شدیم.»
مرضیه با مردی مبتلا به صرع ازدواج کرد، این ازدواج سوم هادی بود، هادی سن کمی داشت و به خاطر شدت بیماری سر کار هم نمیرفت و متأسفانه هنگام خواستگاری او و خانوادهاش هیچ صحبتی از بیماری نکردند. مرضیه میگوید: آنقدر بیماری هادی شدید بود که نمیتوانست کار کند، همه مخارج را پدر و مادرش متقبل میشدند، حتی پول خرید یک جفت جوراب را هم باید به پدر و مادرش میگفتیم، نمیتوانستم تحمل کنم که همسرم بیکار باشد و همیشه احساس خطر میکردم که اگر در یکی از حملهها همسرم فوت کند، چه باید بکنم؟ سن زیادی ندارم، تصمیم به جدایی گرفتم تا شاید دوباره با فرد دیگری که بتواند خودش هزینهها را تأمین کند، زندگی کنم.»
مهیار، 32 سال دارد و اصالتاً اهل یکی از شهرستانهای جنوب کشور است، با جدایی به دلیل کوچک بودن شهر و دلایل شخصی، به تهران مهاجرت کرد، مهیار هم زندگی مشترکش نه تنها کمتر از یکسال بلکه 6 ماه هم دوام نیاورد، از او هم دلیل جدایی آن هم با این همه سرعت و عجله را پرسیدم، مهیار تنها به چند جمله کوتاه بسنده کرد: «زنم سر و گوشش میجنبید، یک روز که از سر کار به خانه آمدم، با صحنهای مواجه شدم که چارهای جز طلاق برایم باقی نگذاشت.»رضا ولدخانی، روانشناس، با اشاره به اینکه چند عامل باعث جدایی زودهنگام میشود، به «ایران» میگوید: برخی از افراد واقعاً باید به صورت جدی در هدف خود در ازدواج تجدید نظر کنند، اگر هدف از ازدواج تشکیل خانواده و تبدیل شدن «من» به «ما» و رفتن به سمت کمال انسانی باشد، بسیاری گذشتها از سوی طرفین انجام خواهد شد، اما اگر یکی از طرفین و مخصوصاً اگر هر دو طرف هدفشان «پله» قرار دادن دیگری برای رسیدن به اهداف شخصی و فردی خود باشد، دیگر هیچ عاملی، وی را به گذشت در مسائل ترغیب نمیکند. فرق این دو حالت این است که در حالت اول با کمک هم به سوی اهداف مشترک مادی و معنوی خواهند رفت، در صورتی که در حالت دوم، در یک رفتار انفرادی و مسابقه کاملاً مخرب، هر کسی به سمت اهداف خود و در واقع به سمت تخریب پیمان مقدس زناشویی گام برمیدارد و متأسفانه در بسیاری موارد به طلاق و تخریب این پیمان مقدس میانجامد.
به گفته او، همان طور که اشاره شد، پیمان زناشویی از گذشته به عنوان پیمان مقدسی بوده که حتیالامکان سعی در حفظ آن میشده است؛ حتی در جوامع و ادیان دیگر، برای ابطال آن حرمت قائل شده و طلاق را حرام دانسته بودند، اما در حال حاضر، کاهش قداست این پیمان باعث شده تا به آن به صورت یک عقد بسیار عادی نگاه شود و به محض بروز مسائل و مشکلات، طرفین براحتی به سمت طلاق بروند.
عامل دیگری که باعث ازدیاد طلاق میشود، کاهش مسئولیت پذیری زوجین است. هر دو براحتی و منافع خود پایبند هستند و هیچ کدام حاضر به عقبنشینی از منیت خود جهت حفظ بنیاد خانواده نیستند. عامل مهم دیگری که میتوان از آن نام برد، نبود هماهنگی زوجین از نظر شخصیتی و مزاجی است. به طور مثال زندگی یک فرد برونگرا با یک فرد درونگرا یا یک فرد گرم مزاج با یک فرد سرد مزاج بسیار دشوار خواهد بود. لیکن این مسائل و مشکلات با آزادی و خواست طرفین قابل پیگیری و کاهش است، اما از آنجایی که اهداف و روشهای زوجین در برخورد با مسأله ازدواج به خطا رفته، بیشتر از آنکه به سمت اصلاح گام برداشته شود، به سمت پاک کردن صورت مسأله میروند و در ظاهر به خیال آنکه راه راحتتر و بهتر را انتخاب کردهاند، جدایی را انتخاب میکنند اما غافل از اینکه این کار، عواقبی خواهد داشت که شاید به صورت طولانی مدت و حتی بدون اینکه خود فرد بداند، آزار روانی جسمی و جنسی خواهد دید.ولدخانی در ادامه اضافه میکند: به نظر میرسد که تغییر افکار از خودخواهی و تغییر رفتار از گرایش به پاک کردن صورت مسأله و دنبال راحتترین راه حل بودن و همچنین کمی آگاهی نسبت به عواقب جدایی و فسخ این عقد و قرارداد مهم، میتواند رفتار زوجین را از طلاق به اخذ مشاوره و اصلاح بینابین طرفین تغییر دهد.
رئیس جمهوری در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا:
ملت ما وسیله آزمایش واکسن های خارجی نمی شود
گروه اجتماعی/ با کاهش 60 درصدی موارد بستریهای کرونایی در سه هفته اخیر در استان تهران، پایتخت پس از 11 ماه در رده شهرهای زرد کرونایی قرار گرفت. با این حال تأکید مسئولان ستاد ملی مقابله با کرونا بر این است که اگر همکاری مردم کاهش یابد وضعیت بیماری بار دیگر وخیم خواهد شد و رنگ شهرها تغییر کرده و محدودیتها مجدداً باز خواهد گشت. همچنین در تازهترین تصمیم ستاد ملی مقابله با کرونا در رنگبندی وضعیت شهرها رنگ آبی نیز به رنگبندی شهرها اضافه شد، بدین ترتیب و بنا به اعلام سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا؛ هم اینک به جز استان تهران، 411 شهر دیگر در کشور در وضعیت زرد قرار دارند و شهرهایی هم که میزان بستریهایشان از حد پایین شهرهای زرد پایینتر است که در مجموع 192 شهر را شامل میشود در وضعیت آبی دستهبندی میشوند. در این شهرها میزان بستری بیمار در آنها از دو بیمار به ازای هر 100 هزار نفر جمعیت هم کمتر شده است و اعمال محدودیتها نیز در آنها نسبت به شهرهای زرد کمتر خواهد بود. در شهرهای آبی تقریباً تمام مشاغل با رعایت پروتکلها که متعاقباً اعلام میشود آزاد هستند و میتوانند فعال باشند اگرچه که در همه شهرهای زرد و آبی منع تردد بین شهری نداریم؛ اما منع تردد ۹ شب تا ۴ صبح برقرار است. بهطور کلی با این رنگبندی جدید ۷ شهر قرمز، ۳۰ شهر نارنجی، 411 شهر زرد و ۱۹۲ شهر آبی داریم.
در مورد 411 شهر زرد نیز وضعیت به این منوال است که از امروز دو سوم کارکنان دستگاهها و نهادها باید در محل کارشان حضور پیدا کنند البته دورکاری کارکنان گروه بیماران پر خطر 15 گانه مانند بیماران قلبی و عروقی، دیابتی و افراد بالای 60 سال همچنان ادامه دارد. همچنین بنا به اعلام فرمانده ستاد عملیات مدیریت بیماری کرونا در کلانشهر تهران؛ برگزاری مراسم آیینی و مذهبی مانند نماز جمعه کماکان تعطیل است و برپایی اجتماعات بیشتر از ۳۰ نفر در فضاهای سرپوشیده همچنان در شهرها با وضعیت زرد محدودیت دارد. بهگفته دکتر علیرضا زالی بخشهای حضوری مدارس، دانشگاه ها و حوزههای علمیه کماکان تعطیل است. از سوی دیگر عدم فعالیت مشاغل گروه چهار و ورزشهای سالنی و پربرخورد در شهرهای زرد کماکان ادامه پیدا میکند.
فعالیت کسب و کارها در مناطق آبی
رئیس جمهوری نیز دیروز در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا پرهیز از دورهمیها و اجتماعات و رعایت دقیق دستورالعملهای بهداشتی را در روند مبارزه با بیماری کرونا در کشور، همچنان ضروری دانست و ضمن ابراز خرسندی از کاهش ۸۰ درصدی آمار بستریها و ۷۰ درصدی آمار فوتیها، در عین حال اقدامات پیشگیرانه برای جلوگیری از مواجهه با موج چهارم بیماری را ضروری خواند و گفت: به جمع وضعیت سه گانه قرمز، نارنجی و زرد، وضعیت آبی نیز اضافه شده که در چارچوب آن، در این مناطق همه کسب و کارها فعالیت خود را انجام خواهند داد. بهگزارش پایگاه اطلاعرسانی دولت، دکتر حسن روحانی محور اصلی سخنانش را در رابطه با تأمین واکسن کرونا اختصاص داد و تأکید کرد که دولت همه اقدامات لازم را برای تولید واکسن در داخل و خرید واکسن مطمئن خارجی انجام داده است. دکتر روحانی تهیه واکسن و انجام واکسیناسیون را از مطالبات بحق مردم دانست و افزود: دولت همه تلاش خود را برای تهیه واکسن مورد اعتماد انجام داده، اما همگان بدانند که دولت حدود ۴۰ روز برای انتقال پول مورد نیاز خرید واکسن گرفتار بود و این جنایتی بود که حتی در زمینه تهیه دارو علیه ملت ایران اعمال شد. در عین حال دولت همه اقدامات لازم برای ساخت واکسن داخلی، ساخت واکسن مشارکتی و خرید و واردات واکسن، انجام داده و با وجود محدودیتهای مالی فراوان، در این زمینه با دست باز عمل کرده است.رئیسجمهوری با اشاره به تصویب سند تعیین اولویتها برای واکسیناسیون در برابر کرونا در جلسه دیروز ستاد ملی مقابله با کرونا، اظهار داشت: برای روزی که واکسن در اختیار ما بوده و قرار است واکسیناسیون آغاز شود به یک سند برای تعیین اولویتها نیاز داشتیم که در این جلسه به تصویب رسید و براساس آن، کادر درمانی، کارکنان خانههای سالمندان، جانبازان و معلولین، سالمندان و افراد دارای بیماریهای زمینهای، به ترتیب در اولویتهای اول و دوم دریافت واکسن قرار داشته و برنامه واکسیناسیون باقی آحاد اجتماع نیز در این سند دیده شده است. دکتر روحانی با بیان اینکه مردم نباید در زمینه واکسن به شایعات توجه کنند، تصریح کرد: پیشنهادهایی برای تهیه واکسن و استفاده از آن در جریان آزمایشهای انسانی به جمهوری اسلامی ایران نیز شد، اما وزارت بهداشت و درمان بحق این پیشنهادها را نپذیرفت و اجازه نداد که مردم برای مقاصد آزمایشی شرکتهای ساخت واکسن مورد استفاده قرار گیرند و این اطمینان را به مردم میدهیم که چنین اتفاقی نیفتاده و نخواهد افتاد و لازم است هر گونه خبر و اطلاعی در مورد واکسن را از منابع معتبر دریافت کنند.
کاهش 70درصدی مرگ و میرها
سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا نیز دیروز در حاشیه جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا آخرین وضعیت بروز و فوتی ناشی از کووید۱۹ در کشور را تشریح کرد و از افزایش شمار شهرهای در وضعیت قرمز بیماری به هفت شهر و همچنین قرار گرفتن ۱۹۲ شهر در وضعیت آبی این بیماری خبر داد.روند بیماری کرونا در ایران بنا به گفته دکتر علیرضا رئیسی به این شکل است که هم اکنون ۸۰ درصد در بستریها و ۷۰ درصد در مرگ و میر کاهش آمار داشتیم و بیشترین موارد ابتلا به کرونا نیز در استان مازندران گزارش شده است و دو استان گلستان و گیلان هم نیاز به مراقبت بیشتر دارند.رئیسی در ادامه گفت: کلیات بحث سند ملی واکسیناسیون کشور امروز (20 دی) مصوب شد. تهیه سند مبتنی بر این است که بر اساس شواهد علمی و بررسیهایی که انجام شد کمیتههای تخصصی، این برنامه را تدوین کردند و بر اساس بار بیماری، میزان شیوع بیماریهای پرخطر و زمینهای هر استان، شهر و شهرستان مشخص شده است و با طبقهبندی که انجام شده تزریق واکسیناسیون در ۴ فاز انجام میشود. رئیسی تصریح کرد: در فاز اول افراد کادر بهداشت و درمان که مستقیماً با بیماران کرونا سر و کار دارند، کسانی که در خانههای سالمندان کار میکنند و همچنین جانبازان شیمیایی، تنفسی و بالای ۵۰ درصد واکسن دریافت میکنند که این فاز تقریباً یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفر هستند.
اکبر نصراللهی
استاد علوم ارتباطات
در خصوص بسته شدن حساب کاربری توئیتر ترامپ بحث کشورهایی که ادعا ندارند، روشن است اما در مورد کشورهایی که همیشه دیگران را به محدودیت آزادی بیان و سانسور متهم میکردند، جالب و قابل تأمل است. همانگونه که شورش و اغتشاش و عملکرد خلاف عرف و قانون ترامپ، چهره کنشگران حاکمیتی غرب را آشکار کرد، عملکرد توئیتر، اینستاگرام، یوتیوب و... هویت نظام رسانهای غرب و میزان پایبندی آنان را به آموزههای خود در مورد جریان آزاد اطلاعات برملا کرده است. به نظر میرسد، وقتی پای امنیت در غرب در میان باشد، آنها همه کار را مجاز میدانند. باید از دوره 4 ساله ریاست جمهوری ترامپ تشکر کنیم، زیرا اگر ترامپ نبود، تا این حد مردم دنیا با واقعیات غرب آشنا نمیشدند، در این 4 سال به اندازه کل تاریخ، مردم با غرب آشنا شدند تا پیش از این چنانچه دانشجویان، استادان و پژوهشگران میخواستند، مدیا را در کشورهای مختلف مقایسه کنند، با سختیهای زیادی برای دستیابی به عناصر مختلف روبهرو میشدند اما امروز با توجه به رشد تکنولوژی و رسانه، کل دنیا به کارگاه بزرگ رسانهای و ارتباطی تبدیل شده و همه افراد جامعه حتی مردم عادی هم میتوانند اخبار را در کل دنیا رصد و راستی آزمایی کنند. بهعنوان مثال تئوریسینهای غربی همیشه موضوع آزادی بیان را مطرح کرده و در این حوزه داد سخن دادهاند، اما حالا در این راستا مردم میتوانند به راحتی این ادعاها را راستی آزمایی کنند. نکته دیگر که قابل تأمل است، این است که امروز توئیتر از یک جهت، قدرت رسانهها را نشان میدهد، وقتی یک بخش خصوصی در امریکا میتواند حساب توئیتری رئیسجمهوری امریکا را مسدود کند، این کار، یعنی اثبات قدرت بالایی که یک رسانه دارد. ترامپ رئیس جمهوری بوده که 70 میلیون رأی آورده، چرا غرب به او تریبون نداده، اینهایی که خواهان آزادی بیان هستند، چطور تبدیل به دیکتاتور رسانهای میشوند در حالی که به راحتی میتوانند، توئیتهایی که منتشر کننده خشونت است، حذف کنند اما در عمل صورت مسأله را حذف کرده و حساب کاربری را مسدود میکنند. حال از زاویهای دیگر به مسأله نگاه میکنیم، این عمل توئیتر، یادآوری میکند که امنیت ملی در همه جای دنیا مهم است و جزو اصول ملی محسوب میشود و هر جای دنیا که امنیت ملی مورد خطر قرار میگیرد، لازم است، رسانهها هم به ماجرا توجه کنند. از طرفی دیگر، وقتی پای امنیت ملی به میان میآید، سیاست رسانهها در مراتب پایینتر قرار میگیرد، بهعنوان نمونه در حادثه 11 سپتامبر با هدف قرار گرفتن برجهای دوقلو، هم مردم و هم رسانهها و کنشگران حاکمیتی موافق سانسور بودند زیرا تصور میکردند، با رسانهای شدن برخی موضوعات، تروریستها موفق به انجام مراحل بعدی رفتارهای تروریستی خود شوند و از این ماجرا سوءاستفاده شود.