ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام علی (ع):
هیچ گاه دو دعوت متضاد وجود ندارد مگر اینکه یکى از آن دو ضلالت و گمراهى است.
نهج البلاغه، حکمت ۱۸۳
محسن حسنپور: برای جوانان چالش به وجود بیاوریم
حرکت جشنواره تجسمی فجر و عملکرد آن در این چندساله بسیار خوب و مثبت بوده است. گرایشهایی که نسبت به هنرها و هنرهای نوین داشته قابل تحسین است. البته باید در نظر داشته باشیم که باتوجه به برگزاری نمایشگاههای تخصصی در طول سال توسط انجمنها یا گالریها، خیلی از مخاطبان جشنواره فجر شکار میشوند، با این حال، اقدامهایی که برای فروش آثار انجام میشود، از جاذبههای مهم برای حضور افراد در این رویداد به شمار میآید. گاهی اوقات شاید بد نباشد که برای جوانان چالشی را به وجود بیاوریم. چالشی که میتواند از شعرا، داستانها، اساطیر و... الهام گرفته شود. باید توجه کنیم که بسیاری از هنرمندان تمایل دارند که در جشنوارههای تخصصی شرکت کنند و افراد جدید که به این جشنواره می آیند، آرزو دارند که به بازار کار هم برسند. اگر ارشاد بتواند یک تضمین کاری به شرکت کنندگان بدهد، میتواند در جذب هنرمندان بیشتر بسیار مؤثر باشد.
صحبتهای عضو شورای سیاستگذاری جشنواره تجسمی فجر درباره سیزدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر بهمن 99 که در مرکز فرهنگی و هنری صبا برگزار میشود.
مردم اگر باخبر شوند استقبال میکنند
کاوه میرعباسی
نویسنده و مترجم
برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب تهران آن هم در شرایطی که به سبب نگرانیها از گسترش هرچه بیشتر بیماری کرونا امکان برپایی این نمایشگاه طبق روال سالهای گذشته فراهم نیست اتفاق بسیار مهم و خوبی است. منتها نکتهای که چه مسئولان برگزاری این رویداد تازه عرصه نشر و چه ناشران نباید در این فرصت باقیمانده فراموش کنند ضرورت بهرهمندی هرچه بیشتر از فضای مجازی و شبکههای اجتماعی و همراهی خواستن از اهالی رسانه برای اطلاعرسانی است. از آنجاییکه دوره نخست برپایی این نمایشگاه را پیشرو داریم هنوز بسیاری از مردم اطلاعی در این خصوص ندارند؛ این مسأله حتی شامل اهالی کتاب هم میشود. خود من با اینکه عضوی از خانواده کتاب و نشرمان هستم و از سویی صفحات حداقل چهل ناشر را در شبکه اجتماعی دنبال میکنم به اخباری در این زمینه برنخورده بودم. در صورت اطلاعرسانی و استفاده از ظرفیت فضای مجازی در تبلیغات گسترده، برگزاری نمایشگاه مجازی کتاب هم فرصت خوبی برای دوستداران کتاب خواهد بود و هم اینکه بخشی از آسیبهای مالی وارده به صنعت نشرمان، طی تعطیلی نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران و از سویی محدودیتهای تحمیلی بیماری کرونا را جبران خواهد کرد. طی همین
دو - سه روز گذشته مشغول گفتوگو با یکی از دوستان بودم، او از این ناراحت بود که امسال همچون دورههای گذشته موفق به خرید بخش عمدهای از کتابهای موردنظر خود در خلال 10 روز برپایی نمایشگاه کتاب نشده چراکه کرونا اجازه برگزاری آن را نداده است! این قبیل افراد ظرفیتهای بالقوه قابلتوجهی هستند که با قدری برنامهریزی و اطلاعرسانی حسابشده میتوان آنان را جذب کرد. از سوی دیگر نمایشگاه مجازی کتاب سالجاری میتواند بنای بسیار خوبی برای تداوم آن در سالهای آینده و بهعنوان مکملی در کنار شکل فیزیکی این رویداد عرصه نشر باشد. بسیاری از مردم، بویژه آنهایی که هرساله از سایر استانها و شهرهای کشورمان برای خرید کتاب عازم تهران میشدند اگر ببینند که نمایشگاه مجازی کتاب عملکرد خوبی دارد بهطور قطع برای سالهای بعد آن را جدیتر خواهند گرفت. به گمانم این نمایشگاه برای آنهایی که از جهت گرفتاریهای زندگی امروز فرصت کمتری برای مراجعه به نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران داشتهاند و از سویی ساکن دیگر نقاط کشورمان هستند اتفاق خوبی باشد. از آنجاییکه گویا کتابها در این نمایشگاه هم با تخفیف عرضه میشوند اگر مردم درباره آن مطلع شوند استقبال خواهند کرد. با اینحال همانطور که در ابتدا هم اشاره شد موفقیت برگزاری نخستین تجربه این نمایشگاه تا حد بسیاری وابسته به تلاش برای اطلاعرسانی در فرصت باقیمانده است؛ از سوی دیگر بهواسطه برخی بدعهدیهایی که مردم از خریدهای اینترنتی طی ماههای اخیر دیدهاند بهتر است که مسئولان به طریقی خیال علاقهمندان را آسوده کنند که کتابها در همان دوره زمانی که وعدهاش را دادهاند از طریق پست ارسال میشود. هرچند که مردم ما صبور هستند و حتی یکی- دو روز اینطرف و آنطرف شدن هم تحمل میکنند. اما آخرین نکتهای که نباید از آن غافل شد چگونگی عرضه کتابها در سایت نمایشگاه است. شاید بهتر باشد برنامهریزی نرمافزاری سایت نمایشگاه به شیوهای باشد که هر ناشر به شکل مجازی غرفهای خاص خودش داشته باشد تا مخاطبان گیج نشوند. امیدوارم این تجربه تازه نشرمان طی سالهای بعد هم تداوم داشته باشد.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#ترامپ
توئیتر صفحه دونالد ترامپ را بهصورت کامل و دائمی مسدود کرد. علت این تصمیم احتمال تشویش و ترغیب به خشونت بیشتر اعلام شد آن هم در شرایطی که ترامپ ۸۸ میلیون دنبال کننده داشت و بسیاری از حرفهایش را از طریق توئیتر میزد. خیلیها از این کار استقبال کردند و نوشتند که نشان میدهد قانون و امنیت هر کشوری از هر مسألهای بالاتر است اما خیلیها هم مسدود شدن صفحه ترامپ را نقض آزادی بیان میدانستند: «توئیتر صفحه رئیس رژیم امریکا و بیش از هزار صفحه حامی ترامپ و برخی مقامات دولت او را بست؛ در سایر پلتفرمها هم مثل فیسبوک و اینستاگرام اتفاق مشابهی افتاده است. به عصر حکمرانی مجازی شرکتها خوش آمدید.»، «فیسبوک، توئیتر، گوگل و اپل مانند یک ارکستر هماهنگ کلیه اکانت طرفداران پرزیدنت ترامپ را حذف کردهاند، آنها صدای ۳ میلیارد نفر در جهان را کنترل میکنند»، «گذشتن از مرزهای امنیت ملی به بهانههای مختلف، در هیچ جای جهان پذیرفته نیست و جرم و خیانت محسوب میشود.»، «زمانی که ترامپ از توئیتر تهدید حمله به ۵۲ نقطه فرهنگی ایران میکرد از نظر توئیتر خطری متوجه کسی نبود اما با حمله به کنگره تازه معنی خشونت را فهمیدند. البته که خشونت در برابر مردم خاورمیانه کاملاً مشروع و وسیله دموکراسی است.»، «اکانت ترامپ را میبندند. اینستاگرام هر پست و صفحهای را بخواهد میبندد. گوگل، اپل، آمازون برای پارلر رقیب توئیتر، شمشیر را از رو میبندند. به عصر دیکتاتوری تکنولوژی و سیلیکون ولی در دستوپیا سلام کنید.»، «تا حالا گزینه ریپورت رو در توئیتر دیدید؟ یه سری قوانین داره و میتونه اکانت هر کسی که ناقض قوانینش باشه رو ببنده. حالا تعریف آزادی رو یه بار دیگه مرور کنید. آزادی محدوده داره. هر کسی تا وقتی آزاده که به دیگران آسیبی نرسونه. بستن اکانت ترامپ ناقض اصل آزادی نیست.»، «این یعنی شاکله حاکمیتی امریکا درباره امنیت نظام با کسی شوخی ندارد و اگر این مؤلفهها بهخطر افتد، ژست دموکراسی و آزادی بیان را بیتعارف کنار میگذارد. حتی برای شما رئیسجمهوری محترم»، «ترامپ ترور شد در واقع. در دنیای امروز این نوع حذف از عرصه حیات چیزی در حدود حذف فیزیکی باید قلمداد بشه»، «الان ترامپ میره به ایوانکا میگه برو تو کوچه ببین توئیتر بقیه هم حذف شده یا فقط مال منه؟!»، «حرکت توئیتر محدود کردن آزادی بیانه حتی برای لمپن دروغگویی مثل ترامپ... خیلی حرکت هالیوودی بود»، «کار توئیتر محدودیت آزادی بیان نیست، استفاده از حق مالکیت شخصی است. ترامپ هم میتونه سایت بزنه و حرفاش رو بزنه.»
انتخابات فوتبالی
چند روزی است حرف نامزد شدن علی کریمی برای پست ریاست فدراسیون فوتبال مطرح است. دیروز علی کریمی ثبتنام و اعلام کرد در صورت رأی آوردن مهدی مهدویکیا نایب رئیس اول میشود. پرسپولیسیها از این خبر استقبال کردند و با خوشحالی دربارهاش نوشتند و استقلالیها علیه این دو مینوشتند اما دیروز اینکه فدراسیون اعلام کرده بود مهدویکیا باید حتماً برای ثبتنام حضور داشته باشد هم مورد توجه قرار گرفت. چون مهدویکیا ایران نیست: «این قانون احمقانه که حتماً باید خود مهدی مهدویکیا بیاد تو انتخابات ثبتنام کنه رو از کجا آوردید؟ مگه میخواین آپولو هوا کنین؟ وکیل قانونیش ثبتنام میکنه یا اصلاً مثل صد تا انتخابات دیگه میتونستین ثبتنام رو الکترونیکی کنین. چرا اینقدر ترسویید شماها؟»، «وکیل مهدویکیا رو نپذیرفتن و ازش خواستن برای ثبتنام در انتخابات شخصاً بیاد ایران. دست و پا زدنهای برخی افراد برای حفظ سمت دیدنیه؛ ایشالا همین جمع شاهد دستوپا زدنهای آقایون توی سایر حوزهها باشیم و لذت وافر ببریم.»، «حتی مطرح کردن اسم علی کریمی و مهدویکیا برای فدراسیون فوتبال، توهین به شعور محسوب میشه. یکی مثل کریمی سواد نوشتاری که هیچ، سواد گفتاری هم نداره و البته قرار هم نیست قدرت دریبل این و سانتر اون، مشکل فوتبال رو حل کنه. در نهایت هم اینکه بلاهتتون رو توی تحلیلها نریزید رفقا.»، «تنها دلیلی که موافقین علی کریمی برای پست ریاست فدراسیون میارن این هست که از تاج و کفاشیان بهتره خب. یعنی ما رو از یه مدیریت بدتر میترسونند تا به یک مدیریت بد راضی بشیم (بماند همینم معلوم نیست برعکس نشه)»، «فدراسیون فوتبال مهدویکیا رو ثبتنام نمیکنه برای تیم علیکریمی. مثل چی ترسیدن! کاش علیدایی برای ضایع کردن اینا میومد نایب اول علی کریمی میشد»، «سطح شناخت علی کریمی و مهدی مهدویکیا از قوانین انتخابات فدراسیون فوتبال در حدیه که نمیدونستن نامزد باید شخصاً برای ثبتنام اقدام کنه! اونوقت اینا میخوان بیان فوتبال رو نجات بدن!»، «زیباترین اتفاقی که میتونه برای فوتبال ایران بیوفته اینه که علی آقا کریمی بشه رئیس فدراسیون آقا مهدویکیا هم نائبرئیسش.»، «الان که دوتا از فوتبالیترینها، علی کریمی و مهدی مهدویکیا، واسه ریاست فدراسیون نامزد شدن، کسی که مقابل اینا قرار بگیره به نظرم خیر فوتبال مملکت رو نمیخواد.»، «خوبی فوتبال اینه از هر طرفی بگیریش باز یه جا خوشحالت میکنه. مثلاً این هفته منچستر و پرسپولیس و میلان گند زدن به مغزو حالمون ولی اینکه آقا مهدی مهدوی کیا هم قراره کنار علی آقا کریمی باشه بشدت شست و برد».
#ترامپ
توئیتر صفحه دونالد ترامپ را بهصورت کامل و دائمی مسدود کرد. علت این تصمیم احتمال تشویش و ترغیب به خشونت بیشتر اعلام شد آن هم در شرایطی که ترامپ ۸۸ میلیون دنبال کننده داشت و بسیاری از حرفهایش را از طریق توئیتر میزد. خیلیها از این کار استقبال کردند و نوشتند که نشان میدهد قانون و امنیت هر کشوری از هر مسألهای بالاتر است اما خیلیها هم مسدود شدن صفحه ترامپ را نقض آزادی بیان میدانستند: «توئیتر صفحه رئیس رژیم امریکا و بیش از هزار صفحه حامی ترامپ و برخی مقامات دولت او را بست؛ در سایر پلتفرمها هم مثل فیسبوک و اینستاگرام اتفاق مشابهی افتاده است. به عصر حکمرانی مجازی شرکتها خوش آمدید.»، «فیسبوک، توئیتر، گوگل و اپل مانند یک ارکستر هماهنگ کلیه اکانت طرفداران پرزیدنت ترامپ را حذف کردهاند، آنها صدای ۳ میلیارد نفر در جهان را کنترل میکنند»، «گذشتن از مرزهای امنیت ملی به بهانههای مختلف، در هیچ جای جهان پذیرفته نیست و جرم و خیانت محسوب میشود.»، «زمانی که ترامپ از توئیتر تهدید حمله به ۵۲ نقطه فرهنگی ایران میکرد از نظر توئیتر خطری متوجه کسی نبود اما با حمله به کنگره تازه معنی خشونت را فهمیدند. البته که خشونت در برابر مردم خاورمیانه کاملاً مشروع و وسیله دموکراسی است.»، «اکانت ترامپ را میبندند. اینستاگرام هر پست و صفحهای را بخواهد میبندد. گوگل، اپل، آمازون برای پارلر رقیب توئیتر، شمشیر را از رو میبندند. به عصر دیکتاتوری تکنولوژی و سیلیکون ولی در دستوپیا سلام کنید.»، «تا حالا گزینه ریپورت رو در توئیتر دیدید؟ یه سری قوانین داره و میتونه اکانت هر کسی که ناقض قوانینش باشه رو ببنده. حالا تعریف آزادی رو یه بار دیگه مرور کنید. آزادی محدوده داره. هر کسی تا وقتی آزاده که به دیگران آسیبی نرسونه. بستن اکانت ترامپ ناقض اصل آزادی نیست.»، «این یعنی شاکله حاکمیتی امریکا درباره امنیت نظام با کسی شوخی ندارد و اگر این مؤلفهها بهخطر افتد، ژست دموکراسی و آزادی بیان را بیتعارف کنار میگذارد. حتی برای شما رئیسجمهوری محترم»، «ترامپ ترور شد در واقع. در دنیای امروز این نوع حذف از عرصه حیات چیزی در حدود حذف فیزیکی باید قلمداد بشه»، «الان ترامپ میره به ایوانکا میگه برو تو کوچه ببین توئیتر بقیه هم حذف شده یا فقط مال منه؟!»، «حرکت توئیتر محدود کردن آزادی بیانه حتی برای لمپن دروغگویی مثل ترامپ... خیلی حرکت هالیوودی بود»، «کار توئیتر محدودیت آزادی بیان نیست، استفاده از حق مالکیت شخصی است. ترامپ هم میتونه سایت بزنه و حرفاش رو بزنه.»
انتخابات فوتبالی
چند روزی است حرف نامزد شدن علی کریمی برای پست ریاست فدراسیون فوتبال مطرح است. دیروز علی کریمی ثبتنام و اعلام کرد در صورت رأی آوردن مهدی مهدویکیا نایب رئیس اول میشود. پرسپولیسیها از این خبر استقبال کردند و با خوشحالی دربارهاش نوشتند و استقلالیها علیه این دو مینوشتند اما دیروز اینکه فدراسیون اعلام کرده بود مهدویکیا باید حتماً برای ثبتنام حضور داشته باشد هم مورد توجه قرار گرفت. چون مهدویکیا ایران نیست: «این قانون احمقانه که حتماً باید خود مهدی مهدویکیا بیاد تو انتخابات ثبتنام کنه رو از کجا آوردید؟ مگه میخواین آپولو هوا کنین؟ وکیل قانونیش ثبتنام میکنه یا اصلاً مثل صد تا انتخابات دیگه میتونستین ثبتنام رو الکترونیکی کنین. چرا اینقدر ترسویید شماها؟»، «وکیل مهدویکیا رو نپذیرفتن و ازش خواستن برای ثبتنام در انتخابات شخصاً بیاد ایران. دست و پا زدنهای برخی افراد برای حفظ سمت دیدنیه؛ ایشالا همین جمع شاهد دستوپا زدنهای آقایون توی سایر حوزهها باشیم و لذت وافر ببریم.»، «حتی مطرح کردن اسم علی کریمی و مهدویکیا برای فدراسیون فوتبال، توهین به شعور محسوب میشه. یکی مثل کریمی سواد نوشتاری که هیچ، سواد گفتاری هم نداره و البته قرار هم نیست قدرت دریبل این و سانتر اون، مشکل فوتبال رو حل کنه. در نهایت هم اینکه بلاهتتون رو توی تحلیلها نریزید رفقا.»، «تنها دلیلی که موافقین علی کریمی برای پست ریاست فدراسیون میارن این هست که از تاج و کفاشیان بهتره خب. یعنی ما رو از یه مدیریت بدتر میترسونند تا به یک مدیریت بد راضی بشیم (بماند همینم معلوم نیست برعکس نشه)»، «فدراسیون فوتبال مهدویکیا رو ثبتنام نمیکنه برای تیم علیکریمی. مثل چی ترسیدن! کاش علیدایی برای ضایع کردن اینا میومد نایب اول علی کریمی میشد»، «سطح شناخت علی کریمی و مهدی مهدویکیا از قوانین انتخابات فدراسیون فوتبال در حدیه که نمیدونستن نامزد باید شخصاً برای ثبتنام اقدام کنه! اونوقت اینا میخوان بیان فوتبال رو نجات بدن!»، «زیباترین اتفاقی که میتونه برای فوتبال ایران بیوفته اینه که علی آقا کریمی بشه رئیس فدراسیون آقا مهدویکیا هم نائبرئیسش.»، «الان که دوتا از فوتبالیترینها، علی کریمی و مهدی مهدویکیا، واسه ریاست فدراسیون نامزد شدن، کسی که مقابل اینا قرار بگیره به نظرم خیر فوتبال مملکت رو نمیخواد.»، «خوبی فوتبال اینه از هر طرفی بگیریش باز یه جا خوشحالت میکنه. مثلاً این هفته منچستر و پرسپولیس و میلان گند زدن به مغزو حالمون ولی اینکه آقا مهدی مهدوی کیا هم قراره کنار علی آقا کریمی باشه بشدت شست و برد».
بیلبوردهای بیهودگی...
نقدی بر فاصلهگذاری بین هنرمندان و اجتماع
ارمغان بهداروند
شاعر
اندیشهورزی اگر مقصد موعود هنر امروز محسوب شود نباید صرفاً در قامت یک فرضیه که باید سلول به سلول در تولیدات هنر موجودیت بیابد که جامعه جویای روزگار ما بیشاز همیشه به دانایی و آگاهی، جان و جهت میگیرد. نبردهای نوشتاری موافقان و مخالفان تعهد در هنر به هر سرانجامی که رسیده باشد، ما معاصران ملتی هستیم که «هنر» را به هر شکل و شمایل، جهانتاب میدانند و از هنر به مثابه یکی از منجیان هویت خود در جدالها و جنجالها یاد میکنند. اگر در عصر مشروطه «شاعران با طرح موضوعاتی همچون وطن، ملت، قانون، آزادی، حقوق زنان و... در ساخت و پرداخت ایدئولوژی تجدد برای ایجاد انسجام ملی درگذار از سنت به مدرنیته مشارکت داشتند»*، هنرمندان این روزگار نیز خواهند توانست به غلبه امر اجتماعی در آثار تولیدی و تأکید بر مسئولیت شهروندی خویش، مخاطبان خود را در اشتراکاتی مبتنی بر ارادهای عام و ارائه کارکردی کارا از هنر متمرکز نمایند. ترسیم افقی که فردیت هنرمند را نه در عزلت و انزوا که در کیفیت همزیستی با جامعه و تلاش برای سعادت جمعی محک بزند. اکنون، ما معاصران برساختههای فکری افراط و تفریطها هستیم و دشواری پیش رو، جستوجوی رستگاری و نجات جامعهای است که بیسلاح و سپر در میدان انتخاب، راه میجوید و نمییابد. تأثیر هنرمندان در پیمایش تناقضات اجتماعی و تضادهای اندیشه باید تبلیغ شود و رابطه اجتماعی هنر با واقعیات ملموستر اتفاق بیفتد. این نگرانی بیشتر از این حیث تولید شده است که خلاقیات فردی شمار غالبی از هنرمندان با آنچه از آن بهعنوان رابطه اجتماعی یاد کردیم نمیتواند منطبق باشد و نظام جامعهشناسی مخاطب نه بر مبنای واقعیات موجود که در خوشبینانهترین شکل ممکن در غیاب مطالبات عمومی شکل گرفته است.
روند تبدیلی چهرههای هنر به مبلّغان کالا و خدمات، برنامهسازیهای فانتزی تلویزیونی و شبکهای و اغراقآمیز نشان دادن زندگی هنرمندان نتیجهای جز تخلیه هنرمندان از توان اجتماعی خویش در پی نخواهد داشت و جز به فرصتسوزی امکان هنر و مزیتهای اجتماعی آن ختم نخواهد شد. گزارههای تبلیغی شاید معدود هنرمندانی را به فیض رفاهیات و آوردههای مالی نائل نماید اما در نهایت با تضییع موقعیت و فقدان مفهومسازی مواجه خواهد ساخت. مراقبت از امکان مقدس هنر و پاسداشت فضلیت هنرمند بودن، به قاعده منجر به خلق الگوهایی انسانی میشود که هرگز تن به تنزّل اخلاقی و نادیده گرفتن مخاطبانِ به هزار مصیبت مبتلای خویش نمیدهد و با زمانآگاهی و مخاطباندیشی، به تولید هنر و تصحیح وضعیت و بهبود حال و احوال مردم میاندیشد. انتظار میرود استراتژی هنر بیش از آنکه محدود به تولید سرمایه و دستمایه مافیاهای پولشویی شود، به آمایش و پیمایش هنجارها و ناهنجاریهای اجتماعی و تولید زندگی و زشتیزدایی منجر گردد. شیء شدگی در هنر متولد نظام موزهداری است و هنرمند وقتی میتواند در خاطره جمعی مخاطبان خود حتی پس از مرگ نفس بکشد که با تأویل و تحلیل به قضاوت روزگار خویش تلاش کرده باشد و از سرسپاری به سیطره سرمایهداری منزّه باقی مانده باشد. تطمیع هنرمندان به شهرت و ثروت، به تولید نسلی که از فقدان بینش اجتماعی رنج میبرد منتهی خواهد شد. این بلیه را در این روزها میتوان به کثرت تولیدات سفارشی، تولیدات جشنوارهپسند، تولیدات بیلبوردی بهتر لمس کرد. سوگند نانوشته هنرمندان، مراقبت از فرهنگ و اخلاق و آزادی است و اگر جز این بیندیشیم، از قضاوت تاریخ نباید برنجیم.
*حافظ موسوی، آنتولوژی شعر اجتماعی ایران. نشر ورا
شاعر
اندیشهورزی اگر مقصد موعود هنر امروز محسوب شود نباید صرفاً در قامت یک فرضیه که باید سلول به سلول در تولیدات هنر موجودیت بیابد که جامعه جویای روزگار ما بیشاز همیشه به دانایی و آگاهی، جان و جهت میگیرد. نبردهای نوشتاری موافقان و مخالفان تعهد در هنر به هر سرانجامی که رسیده باشد، ما معاصران ملتی هستیم که «هنر» را به هر شکل و شمایل، جهانتاب میدانند و از هنر به مثابه یکی از منجیان هویت خود در جدالها و جنجالها یاد میکنند. اگر در عصر مشروطه «شاعران با طرح موضوعاتی همچون وطن، ملت، قانون، آزادی، حقوق زنان و... در ساخت و پرداخت ایدئولوژی تجدد برای ایجاد انسجام ملی درگذار از سنت به مدرنیته مشارکت داشتند»*، هنرمندان این روزگار نیز خواهند توانست به غلبه امر اجتماعی در آثار تولیدی و تأکید بر مسئولیت شهروندی خویش، مخاطبان خود را در اشتراکاتی مبتنی بر ارادهای عام و ارائه کارکردی کارا از هنر متمرکز نمایند. ترسیم افقی که فردیت هنرمند را نه در عزلت و انزوا که در کیفیت همزیستی با جامعه و تلاش برای سعادت جمعی محک بزند. اکنون، ما معاصران برساختههای فکری افراط و تفریطها هستیم و دشواری پیش رو، جستوجوی رستگاری و نجات جامعهای است که بیسلاح و سپر در میدان انتخاب، راه میجوید و نمییابد. تأثیر هنرمندان در پیمایش تناقضات اجتماعی و تضادهای اندیشه باید تبلیغ شود و رابطه اجتماعی هنر با واقعیات ملموستر اتفاق بیفتد. این نگرانی بیشتر از این حیث تولید شده است که خلاقیات فردی شمار غالبی از هنرمندان با آنچه از آن بهعنوان رابطه اجتماعی یاد کردیم نمیتواند منطبق باشد و نظام جامعهشناسی مخاطب نه بر مبنای واقعیات موجود که در خوشبینانهترین شکل ممکن در غیاب مطالبات عمومی شکل گرفته است.
روند تبدیلی چهرههای هنر به مبلّغان کالا و خدمات، برنامهسازیهای فانتزی تلویزیونی و شبکهای و اغراقآمیز نشان دادن زندگی هنرمندان نتیجهای جز تخلیه هنرمندان از توان اجتماعی خویش در پی نخواهد داشت و جز به فرصتسوزی امکان هنر و مزیتهای اجتماعی آن ختم نخواهد شد. گزارههای تبلیغی شاید معدود هنرمندانی را به فیض رفاهیات و آوردههای مالی نائل نماید اما در نهایت با تضییع موقعیت و فقدان مفهومسازی مواجه خواهد ساخت. مراقبت از امکان مقدس هنر و پاسداشت فضلیت هنرمند بودن، به قاعده منجر به خلق الگوهایی انسانی میشود که هرگز تن به تنزّل اخلاقی و نادیده گرفتن مخاطبانِ به هزار مصیبت مبتلای خویش نمیدهد و با زمانآگاهی و مخاطباندیشی، به تولید هنر و تصحیح وضعیت و بهبود حال و احوال مردم میاندیشد. انتظار میرود استراتژی هنر بیش از آنکه محدود به تولید سرمایه و دستمایه مافیاهای پولشویی شود، به آمایش و پیمایش هنجارها و ناهنجاریهای اجتماعی و تولید زندگی و زشتیزدایی منجر گردد. شیء شدگی در هنر متولد نظام موزهداری است و هنرمند وقتی میتواند در خاطره جمعی مخاطبان خود حتی پس از مرگ نفس بکشد که با تأویل و تحلیل به قضاوت روزگار خویش تلاش کرده باشد و از سرسپاری به سیطره سرمایهداری منزّه باقی مانده باشد. تطمیع هنرمندان به شهرت و ثروت، به تولید نسلی که از فقدان بینش اجتماعی رنج میبرد منتهی خواهد شد. این بلیه را در این روزها میتوان به کثرت تولیدات سفارشی، تولیدات جشنوارهپسند، تولیدات بیلبوردی بهتر لمس کرد. سوگند نانوشته هنرمندان، مراقبت از فرهنگ و اخلاق و آزادی است و اگر جز این بیندیشیم، از قضاوت تاریخ نباید برنجیم.
*حافظ موسوی، آنتولوژی شعر اجتماعی ایران. نشر ورا
آخرین نوشته پدربرندسازی در راه کتابفروشیها
امروزه برندینگ یا همان برندسازی از جایگاه مهمی در موفقیت کسبوکارها برخوردار است تا آنجایی که دورههای آموزشی مختلفی برای آن برگزار میشود. البته این آموزشها تنها به کلاسهای حضوری محدود نمیشود و برای آنهایی که فرصت چندانی ندارند بخشی از ملزومات آموزشی این حوزه در قالب کتابهای متعدد روانه بازار نشر شده است. در همین رابطه میتوان به کتاب «راز داستانهای امضا دار در برند سازی» نوشته «دیوید آکر» اشاره کرد که طی چند روز آینده و به ترجمه حسن بنانج، مترجم، روزنامهنگار و دانشآموخته حوزه تبلیغات بازرگانی در اختیار علاقهمندان قرار میگیرد. آکر که در عرصه جهانی از او بهعنوان پدر برندسازی یاد میشود در این کتاب، مخاطبان را با چگونگی برندسازی آشنا کرده، او این کار را به کمک روایت گری و داستانگویی انجام داده تا تأثیر بیشتر به روی مخاطبان بهجای بگذارد. آکر در خلال مطالب «راز داستانهای امضا دار در برندسازی» نشان داده که چطور میتوان در خلال داستانهایی بهظاهر بیاهمیت، نام تجاری شرکت یا سازمان خود را در ذهن مخاطب محبوب و حتی ماندگار کنید. او همچنین راز یافتن و توسعه داستانهای بالقوه و همچنین مؤثرترین روش بهکارگیری این داستانها بهمنظور ارتقای برند را هم تشریح کرده است. این کتاب که از سوی نشر «سیته» در اختیار علاقهمندان قرار میگیرد آخرین نوشته دیوید آکر به شمار میآید. در عرصه جهانی از آکر بهعنوان تئوریسین بزرگ برند و از مشهورترین بنیانگذاران حوزه برندینگ یاد میکنند، این نویسنده و استاد دانشگاه هماکنون عضو هیأت علمی دانشگاه کالیفرنیا و دانشگاه برکلی است. از «حسن بنانج»مترجم این اثر هم پیشتر کتاب«حس برند» نوشته «مارتین لیندستروم» در اختیار علاقهمندان قرارگرفته است.
راز داستانهای امضا دار در برند سازی
نویسنده: دیوید آکر
مترجم: حسن بنانج
نشر سیته
به نام تاریخ
21 دی
92 سال پیش در چنین روزی نخستین بخش از «ماجراهای تن تن» نوشته هرژه با نام «تن تن در سرزمین شوروی» در یک روزنامه بلژیکی ویژه نوجوانان منتشر شد. این مجموعه کمیک استریپ بسرعت مورد توجه قرار گرفت و پس از اینکه هرژه در سال 1950 تیم هنری و استودیوی خودش را راهاندازی کرد آلبومها و کتابهای رنگ آمیزی شده تن تن هم منتشر شدند. از سال 1929 تا سال 1983، 24 مجموعه از ماجراهای تن تن به چاپ رسیدند.
تولدها
آزیتا حاجیان: بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون سال 1336 در چنین روزی به دنیا آمد. آزیتا حاجیان در دانشگاه هنرهای دراماتیک در رشته بازیگری و کارگردانی تئاتر تحصیل کرد و از سال 1354 با بازی در نمایش «خورشید خانم آفتاب کن» کارش را آغاز کرد. پس از آن در نمایشهایی مانند «بهرام چوبینه»، «ژاندارک»، «نسل آواره»، «دایره گچی قفقازی» بازی کرد. حاجیان با فیلم «دزد عروسکها» در سال 1368 وارد سینما شد و پس از آن او را در فیلمهایی مانند «سفر جادویی»، «اوینار»، «هنرپیشه»، «آدم برفی»، «روبان قرمز»، «موج مرده»، «شمعی در باد»، «محیا»، «دیوار»، «خواب زمستانی»، «تاکسی نارنجی»، «کیمیا و خاک» و «زیر سقف دودی» دیدیم که برای «روبان قرمز» برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول زن از جشنواره فیلم فجر شد. او در سریالهای «امام علی(ع)»، «آپارتمان»، «آوای فاخته»، «دبیرستان خضرا»، «زیر چتر خورشید»، «سفر سبز»، «ساعت شنی»، «سالهای مشروطه»، «تا ثریا»، «کیمیا»، «بازی نقابها»، «سالهای دور از خانه» و «نجلا» هم بازی کرده است.
افشین یداللهی: شاعر و ترانه سرای شناخته شده اگر زنده بود امروز 52 ساله میشد. افشین یداللهی از سال 1376 ترانه سرایی را آغاز کرد و نخستین ترانهاش با صدای خشایار اعتمادی پخش شد. او ترانه سرای تیتراژ بسیاری از سریالهای مطرح بود که ترانه هایشان معروف شدند. سریالهایی مانند «شب آفتابی»، «مسافری از هند»، «خوش رکاب»، «فقط به خاطر تو»، «کمک کن»، «غریبانه»، «شب دهم»، «میوه ممنوعه»، «مدار صفر درجه»، «تبریز در مه» و «معمای شاه». از افشین یداللهی 5 مجموعه شعر بهنامهای «روز شمار یک عشق»، «امشب کنار غزلهای من بخواب»، «مشتری میکدهای بسته»، «جنون منطقی» و «حرفهایی که باید میگفتم و تو باید میشنیدی» منتشر شده است. او سال 1395 درگذشت.
حمید لطفی بازیگر، اسماعیل بهزادی شاعر، منصور پایمرد شاعر، خاچیک خاجر داستان نویس، اسما شریفنژاد شاعر و آلکسی تالستوی نویسنده و شاعر روس هم متولد امروز هستند.
درگذشتها
محمدقاسم اخویان: استاد پیشکسوت معماری سنتی خراسان و آخرین بازمانده هنر تیشهداری سال گذشته در چنین روزی درگذشت. محمدقاسم اخویان متولد 1305 و جزو معدود استادان هنر تیشهداری (صیقل دادن و تراش آجر) بود. مشهورترین آثار او ستونهای آجرین ورودی بلوار خیام در نزدیکی آرامگاه عمر خیام در نیشابور و آجرکاری هفت شهر عشق و سیمرغ هستند که این اثر در کنگره جهانی عطار رونمایی شد. سرستونهای سر در ورودی باغ ملی نیشابور و سردر ورودی دبیرستان عمر خیام هم از آثار اوست.
محمود فرنام: پدر دایره نوازی ایران سال 1372 درگذشت. محمود فرنام متولد 1277 بود و در مکتب موسیقی تبریز این هنر را آموخت. فرنام با استادانی مانند ابوالحسن صبا، علی اکبر شهنازی و عارف قزوینی در آثارشان همراهی کرد اما از او آثار چندانی به جز چند نوار خصوصی به جا نمانده است. «آلبوم مکتب تار تبریز» و «دونوازی با تار غلامحسین بیگجه خانی» از این آثار هستند.
فرانچسکو رزی: کارگردان مطرح ایتالیایی سال 2015 درگذشت. فرانچسکو رزی متولد سال 1922 بود و کارش را با رادیو ناپل بهعنوان نمایشنامهنویس و کارگردان آغاز کرد. او مدتی دستیار کارگردانان مطرحی مانند لوکینو ویکونتی و میکل آنجلو آنتونیونی بود و پس از آن در سال 1958 نخستین فیلمش را با نام «چالش» ساخت. رزی با ساخت فیلمهایی درباره مافیا شهرت دارد و در واقع او با فیلمهایش مسیر ساخت فیلم درباره سرمایهداری و فساد سیاسی در ایتالیا را هموار کرد. «دستها روی شهر»، «سالواتوره جولیانو»، «ماجرای مائتی»، «لامی لوچانو»، «مسیح در ابولی توقف کرد»، «سه برادر»، «کارمن»، «وقایع نگاری یک مرگ از پیش اعلام شده» و «آتش بس» از دیگر فیلمهایی بودند که با کارگردانی رزی ساخته شدند. اوبهعنوان کسی که در دهه 60 میلادی جان تازهای به سینمای ایتالیا بخشید شناخته میشود و جوایزی مانند خرس نقرهای جشنواره برلین، شیر طلایی جشنواره ونیز و نخل طلایی جشنواره کن را برای فیلمهای «سالواتوره جولیانو»، «دستها روی شهر» و «ماجرای مائتی» به دست آورد.
سالروز درگذشت علیرضا فرهمند روزنامه نگار، عباس ماهیار خاقانی شناس و پژوهشگر ادبی، محمدهادی نامور راد بازیگر، نوری کسرایی بازیگر و دیوید بویی آهنگساز و خواننده انگلیسی هم امروز است.
عکس نوشت
ویروس کرونا بر موزهها هم تأثیر گذاشت. موزه لوور فرانسه بهعنوان پربازدیدترین موزه جهان اعلام کرده در سال ۲۰۲۰ بهدلیل شیوع ویروس کرونا و محدودیتهای ناشی از آن، بدترین آمارهای سالانه بازدید در تاریخ این موزه ثبت شده است. آمار بازدیدکنندگان از موزه لوور 7/2 میلیون نفر در سال ۲۰۲۰ بوده و با ۷۲درصد کاهش مواجه شده چون این موزه شش ماه تعطیل بود. زمانی که در تابستان موزه بازگشایی شد حضور بازدیدکنندگان خارجی بویژه بازدیدکنندگانی از ایالات متحده، چین، ژاپن و برزیل که در شرایط عادی سهچهارم آمار کل بازدیدکنندگان این موزه را تشکیل میدهد، با کاهش شدید مواجه شد. در چندماه ابتدای شیوع کرونا بیشتر موزههای جهان بهصورت آنلاین فعالیت میکردند و زمانی که بازگشایی شدند بهدلیل محدودیت سفر گردشگران و رعایت پروتکلها و دستورالعملهایی مانند فاصلهگذاری و محدودیت حضور افراد در مکانهای سر بسته، با کاهش بازدیدکننده مواجه شدند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
محسن حسنپور: برای جوانان چالش به وجود بیاوریم
-
مردم اگر باخبر شوند استقبال میکنند
-
شهروند مجـــازی
-
نقدی بر فاصلهگذاری بین هنرمندان و اجتماع
-
آخرین نوشته پدربرندسازی در راه کتابفروشیها
-
به نام تاریخ
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین