روزنامه میزان از روز یکشنبه 16 شهریور 1359 منتشر می شود
خونبارش تصویری از تاریخ. از امروز [دوشنبه 23تیر 1359] در سینماهای آفریقا، رکس، نیاگارا و کوچ
شکست امریکا در طبس
بر طبل توفان شن
محمد گرشاسبی/ انتخابات ریاست جمهوری اکتبر 1980 امریکا نزدیک بود و جیمی کارتر میخواست به هر قیمتی برنده این انتخابات باشد، اما پیروزی او با حوادث ایران گره خورده بود و برای ترغیب افکار عمومی امریکا، باید برای آزادی 53 گروگان سفارت در ایران گامی برمیداشت.
پس از صدور دو قطعنامه 457 و 461 شورای امنیت برای اعمال تحریمهای اقتصادی علیه ایران و استفاده از گزینه تهدید نظامی که هردو ناکام ماند، رئیسجمهوری امریکا روز 6فروردین 1359 نامهای برای امام خمینی نوشت: «عالیجناب، تمنا دارم مرا در حل بحران فیمابین براساس ضوابط منصفانه و شرافتمندانه جداً یاری کنید و از این بابت نهایت حق شناسی را خواهم داشت.» امام، نامه محرمانه کارتر را رسانهای کرد و پرزیدنت بیش از پیش نزد افکار عمومی ایالات متحده امریکا رسوا شد.
دولت امریکا 18 فروردین در اقدامی یک جانبه، رابطه سیاسی و اقتصادی خود با ایران را قطع کرد و ابوالحسن بنی صدر هم یک روز بعد در یک مقابله به مثل اعلام کرد که تهران نیز رابطه با واشنگتن را قطع میکند. رئیسجمهوری امریکا در نهایت به گزینه نظامی متوسل شد تا با آزادی گروگانها از خود یک قهرمان بسازد. عملیات «پنجه عقاب» پیشنهاد زبیگنیو برژینسکی مشاور امنیت ملی کارتر بود؛ عملیاتی که سایروس ونس وزیر امور خارجه بشدت با آن مخالفت داشت؛ در نهایت با دستور جیمی کارتر عملیات پنجه عقاب در شامگاه 5 اردیبهشت با پرواز 6 فروند هرکولس سی-130 و 8 بالگرد از عرشه ناو نیمیتز در دریای عمان به سمت صحرای طبس شروع شد. آنها از مسیر کویر لوت به «صحرای یک [رباط پشت بادام در طبس] رفتند تا از آنجا به تهران بیایند. بنا بود هلیکوپترها در ورزشگاه امجدیه (شهید شیرودی) در مجاورت سفارت امریکا فرود آیند و 93 کماندوی نیروی دلتای امریکا، گروگانها را آزاد کنند. اما طوفان شن در صحرای طبس برنامهها را به هم ریخت؛ بر اثر این طوفان 3 بالگرد دچار نقص فنی شدند و با برخورد سی-130 به یک بالگرد سی-اچ.53، هشت نظامی امریکایی کشته شدند. امریکاییها 5 فروند بالگرد خود را رها کرده و سوار بر هرکولس دوم از مهلکه طبس گریختند.
حتی یک وجب از خاک ایران جدا نشد
آغاز جنگ تحمیلی
ارتش عراق به فرمان صدام حسین ماهها بود که تجاوز به مرزهای ایران را آغاز کرده بود؛ تنها در 6 ماه ابتدایی سال 1359 و پیش از شروع رسمی جنگ تحمیلی، 552 مورد حمله کوچک و بزرگ به مناطق مرزی ایران از سوی عراق به ثبت رسیده بود که 490 مورد آن بهصورت رسمی به سازمان ملل متحد گزارش شده بود. اما با همه اینها کسی تصور نمیکرد صدام حسین مرتکب خطای استراتژیک شود و به خاک ایران تجاوز کند. صدام حسین تصور میکرد ایران در شرایط متزلزل ماههای بعد از انقلاب و در حالی که بخش زیادی از فرماندهان ارتش بازنشسته شده یا از کشور فرار کرده بودند؛ نیروی نظامی آمادهای برای مقابله با ارتش عراق ندارد. اما او نکته مهمی را در استراتژیهای جنگی خود فراموش کرد و آن «مردم ایران» بود که دشمن خارجی را هیچگاه در طول تاریخ تاب نیاورده و همین شد که تمام مردم ایران حتی فارغ از نگاههای سیاسی و انقلابی به ارتش ایران در مقابله با ارتش عراق تبدیل شد.
ساعتهای ابتدایی آغاز جنگ در روز 31 شهریور 1359 برای ارتش عراق فقط پیشروی بود و همین امر برای صدام حسین تفکری به وجود آورد که چند روزه تهران را فتح خواهد کرد. اما کمتر از 24 ساعت نگذشت که متوجه نیروهای ارتش ایران و مقاومتهای مردمی شد که از کوههای بازی دراز در قصرشیرین تا بهمن شیر در خرمشهر همچون سد بلند برابر پیشروی ارتش آماده عراق را که چندین ماه بود برنامهریزی کرده بودند؛ گرفتند و همه نقشههای او را با هدیه جانشان و شهادت نقش برآب کردند.
پایان قرارداد الجزیره
شب 26 شهریور سال 1359، صدام حسین بعد از جلسه اضطراری با اعضای مجلس این کشور جلوی دوربینهای تلویزیونی رفت و با پاره کردن قرارداد توافق مرزی ایران و عراق (قرارداد الجزیره) اعلام کرد کشورش مالک کل اروندرود است و پنج روز بعد از این نمایش تلویزیونی بود که ارتش عراق در ساعت 13:30 دقیقه روز 31 شهریورماه با وارد کردن 192 فروند جنگنده، 12 لشکر مجهز پیاده و زرهی و 30 تیپ مستقل خود از سه جبهه کرمانشاه، ایلام و خوزستان رسماً به ایران حمله کرد. همچنین هواپیماهای جنگنده عراقی بهصورت همزمان وارد آسمان کشورمان شدند و چندین پایگاه هوایی و فرودگاه از جمله فرودگاه مهرآباد را مورد هدف قرار دادند.
وفیق السامرایی از فرماندهان سازمان اطلاعات عراق، لحظه رسمی شروع جنگ تحمیلی را این گونه روایت میکند: «ظهر 22 سپتامبر 1980 [دوشنبه 31 شهریور 1359] 192 هواپیمای جنگنده نیروی هوایی عراق پرواز کردند، سمت هدفهایشان در خاک ایران، همزمان فرمانده کل قوا، صدام حسین، چفیه قرمز به سر و نوار فشنگ به کمر بیآنکه درجات نظامیاش را نصب کند، وارد اتاق عملیات شد. عدنان خیرالله وزیر دفاع به او گفت: سرور من، جوانها بیست دقیقه قبل به پرواز درآمدند و صدام گفت: تا نیم ساعت دیگر کمر ایران، خواهد شکست.» اما تاریخ و روزهای جنگ نشان داد که این کمر صدام بود که با مقاومت نیروهای ایرانی شکسته شد؛مقاومتی که به جهان نشان داد برای ایرانیان سرزمین مادری مقدس است و زمانی که جنگ به پایان رسید حتی یک وجب از خاک ایران جدا نشده بود.
تهیه و تنظیم:حسن مجیدی
آرم جمهوری اسلامی به تصویب امام رسید
حجت الاسلام اکبرهاشمی رفسنجانی دیروز صبح [جمعه 19 اردیبهشت 1359] طرح آرم جمهوری اسلامی را تقدیم امام خمینی کرد و امام آن را تصویب فرمودند.وی در یک گفت وگوی اختصاصی با روزنامه جمهوری اسلامی در مورد این طرح گفت: گروه بررسی طرحهای رسیده به شورای انقلاب از میان طرح ها این طرح را انتخاب کرد و شورای انقلاب نیز تصویب نمود. وی افزود: امام این طرح را پس از ملاحظه تصویب نمودند.
مفاهیم آرم
الله: مبنای فرم آرم، محتوای جمهوری اسلامی، غایت هستی و بیانگر رشد و تکامل انسان به سوی الله.
کتاب: مکتب پیشتاز اسلام، توحید و اصول پایه دین.
شمشیر (قائم میانی): نمادی از قدرت و استحکام همراه با تشدید، سمبل شدت (حدید).
ترکیب و بیان فرم کلمه الله با چهار هلال: یاد آور فرم گیاهی است (رشد).
پنج جزء اصلی آرم: نشانه پنج پایه اسلام و توحید در میان حکم عمود و ساقه اصلی است.
ترکیب کاملاً متقارن شکل: بیانگر تعادل و توازن (میزان).
لااله الا الله: عصاره ای از کلمه توحید، نفی همه ارزش های طاغوتی و ضد تکاملی و نفی همه قدرت ها و ابرقدرت ها (سیاست نه شرقی و نه غربی جمهوری اسلامی).
کره زمین و الله: مبارزه در جهت برقراری جامعه توحیدی و حکومت جهانی مستضعفین.
رنگ آرم سبز: سمبل رشد.
این طرح توسط آقای حمید ندیمی تهیه شده است.
روزنامه جمهوری اسلامی- شنبه 20 اردیبهشت 1359
سازمان بهزیستی کشوراعلام موجودیت کرد
با تصویب لایحه قانونی تشکیل سازمان بهزیستی کشور، این سازمان با صدور اطلاعیه ای آغاز فعالیت رسمی خود را برای ارائه خدمات بهزیستی به بیش از یک هزار مؤسسه و 13 سازمان در کشور آغاز کرد. با تصویب لایحه فوق کلمه بهزیستی از نام وزارت بهداری و بهزیستی حذف شد.
اطلاعیه اعلام موجودیت سازمان بهزیستی کشور
سازمان بهزیستی کشور افتخار دارد که در حکومت جمهوری اسلامی اولین سازمان دولتی باشد که برای حمایت واحقاق حق محروم ترین و مستضعف ترین افراد جامعه یعنی خانواده های بی سرپرست، کودکان یتیم، معلولین جسمی و روانی، منحرفین اجتماعی و سالمندان نیازمند اعلام موجودیت نماید....
روزنامه کیهان- شنبه 28 تیر 1359
رجایی نخست وزیرشد
قبل از ظهر امروز پیشنهاد نخست وزیری محمدعلی رجایی که از سوی[ابوالحسن بنی صدر] رئیس جمهور، طی نامهای به مجلس ارائه شده بود در جلسه علنی مجلس مطرح شد. نمایندگان مجلس رأی تمایل خود را به رجایی دادند و بدین ترتیب او نخست وزیر کشور شد. از تعداد کل ۱۹6 نماینده حاضر در مجلس ۱5۳ نفر رأی موافق ۲4 نفر مخالف و ۱۹ نفر رأی ممتنع دادند.
روزنامه اطلاعات- دوشنبه ۲۰ مرداد 1359
معادن کشور ملی شد
به موجب قانون جدید معادن، کلیه معادن کشور به عموم مردم تعلق دارد و معادن به هیچ وجه به مالکیت بخش خصوصی در نمی آید....وزارت صنایع و معادن، قانون جدید معادن را تنظیم و به شورای انقلاب فرستاد که این قانون در شورای انقلاب به تصویب رسید و برای تصویب به مجلس شورای اسلامی فرستاده شده است. در قانون جدید، معادن حق مالکیت معادن از بخش خصوصی سلب شده و اجازه بهره برداری از معادن تنها در صلاحیت دولت است.براساس قانون جدید، بخش خصوصی می تواند به صورت مقاطعه کاری و امضای قرارداد، در عملیات اکتشاف معادن شرکت نماید....
روزنامه کیهان- چهارشنبه 5 شهریور 1359
کودتای نوژه، پشت در پادگان هوایی خنثی شد
کنار رفتن «نقاب»
18 ماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی گروهی از افسران سابق نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی کودتایی را با نام «نقاب» برنامهریزی کردند که بعدها به دلیل اینکه این حرکت قرار بود از پایگاه هوایی شهید نوژه (پایگاه هوایی همدان در کبودرآهنگ) صورت بگیرد، به نام نوژه مشهور شد. طبق برنامهریزیهای صورت گرفته افسران کودتاچی قصد داشتند تا با ورود به پایگاه هوایی همدان و سرقت هواپیماهای جنگی؛ منزل امام خمینی، صدا و سیما، مجلس شورای اسلامی، فرودگاه مهرآباد، مقر فرماندهی سپاه و تعداد دیگری از مکانهای استراتژیک کشور را بمباران و با شکستن دیوارصوتی در چند شهر بزرگ کشور ایجاد رعب و وحشت کنند. فرماندهی کل این کودتا را خلبان سعید مهدیون فرمانده سابق نیروی هوایی ارتش شاهنشاهی و هدایت بخش مهمی از آن را خلبان آیت محققی رئیس آکروجت شاهنشاهی برعهده داشتند. این کودتا قرار بود در اولین ساعتهای شب 18 تیر 1359 انجام شود ولی کمی پیش از شروع با دستگیری عوامل کودتا خنثی شد.
درباره نحوه شناسایی این کودتا و لو رفتن کودتاچیان روایتهای مختلف در طول سالهای گذشته بیان شده اما محسن رضایی که آن زمان فرمانده اطلاعات سپاه بود، ماجرا را اینگونه تعریف میکند: «اوایل تیرماه سال ۱۳۵۹درخیابان ایران به دیدار رهبر انقلاب که در آن زمان نماینده حضرت امام در ارتش بودند، رفتم. به ایشان گفتم که اطلاعات ما رد وخط یک کودتا را در ارتش پیدا کرده است...ایشان فرمودند، توضیحات بیشتری بدهید، من برخی از سرنخها و اطلاعاتی که از جلسات کودتاچیان داشتیم را به ایشان گفتم، ایشان پرسید چه مقدار جدی است؟ من گفتم که کودتا قطعی است ولی زمان شروع و نقطهها را هنوز کشف نکردهایم... هر روز که میگذشت اطلاعات ما کامل میشد ولی از اینکه زمان شروع و نقطه آغاز کودتا را کشف نکرده بودیم بسیار نگرانی داشتیم... درهمین حالت بودیم که رهبر انقلاب تلفنی با من تماس گرفتند و گفتند پیرو صحبتهای آن روز شما یک خلبانی آمده و چیزهای مشابه آن صحبتها را بیان میکند. سریع خودتان را برسانید منزل ما ببیند موضوع از چه قرار است. رفتم و با یک خلبان جوان روبهرو شدم. همان چند جمله اول را که گفت فهمیدم حلقه گمشده ما پیدا شده است. ماجرا را چنین برای من تعریف کرد:... من قبول کرده بودم که به همدان بروم و سوار یکی از هواپیما ها بشوم و محل سکونت امام را بمباران کنم. وقتی به مادرم مراجعه کردم وخواستم خداحافظی کنم مادرم گفت کجا؟ ابتدا طفره رفتم ولی دراثر اصرارهای مادرم ناچار شدم بگویم. مادرم گفت شیرم را حرامت میکنم اگر سریعاً پیش امام نروی و ماجرا را به ایشان نگویی. ساعتی طول کشید تا ماجراهای رفتن به جماران و پیدا کردن مقام رهبری را توضیح داد و گفت الان پیش شما هستم... در همین حین متوجه شدیم که نیم ساعت از شروع کودتا گذشته است. کودتاچیان با ماشین و اتوبوس پس ازجمع شدن در پارک لاله به سوی پایگاه نوژه همدان حرکت کردهاند. وقت بسیار کم بود. قرار کودتا این بود از داخل پایگاه چند عامل نفوذی به آنها کمک کنند و در پایگاه را باز کنند و آنها از بیرون پایگاه باسرعت خود را به آشیانه هواپیماها برسانند و سوار هواپیماها شده ونقاط مورد نظر را بمباران و کودتا را انجام دهند... تنها راه را در این دیدم که به سپاه همدان و اطلاعات سپاه که نزدیکترین واحدهای ما به محل کودتا بودند بگویم که خود را به در پایگاه نوژه برسانند. قرار کودتاچیان این بود که درصدمتری در پایگاه دریک گودال معین جمع شوند و پس از آنکه سازماندهی کردند و با عناصر داخل هم هماهنگ شدند به پایگاه حمله کنند. ساعت شروع کودتا ۱۰ شب بود. برادران را تلفنی توجیه کرده بودم که هرکدام یک پیشانی بند همراه داشته باشند و در آن گودال مثل خود کودتاچیان وارد شوند و با همه با شوخی و دوستانه برخورد کنند وقتی که همه کودتاچیها جمع شدند پیشانی بندها را ببندد و با تکبیر آنها را دستگیر کنند.»
با خنثیسازی کودتا تعداد زیادی از افسران ارتش و نیروهای غیرنظامی که در برنامهریزی این کودتا حضور داشتند دستگیر و دادگاهی شدند. همچنین آیت محققی، بیژن ایراننژاد، فرخزاد جهانگیری، محمد مالک و یوسف پوررضایی بهعنوان رهبران کودتا در دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شدند.