قاتل زوج جوان در ایستگاه مرگ
گروه حوادث / پرونده مرد زندانی که برادرزنش و همسر او را به قتل رسانده و به قصاص محکوم شده بود با اجرای حکم وی در ندامتگاه مرکزی کرج بسته شد.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از خرداد سال 97 به دنبال کشف جسد زن جوانی به نام رؤیا در خانه خواهر شوهرش در کرج آغاز شد.
وقتی بازپرس کشیک قتل در محل جنایت حضور یافت خواهر شوهر مقتول گفت: من خانه نبودم وقتی رسیدم با جسد رؤیا روبهرو شدم شوکه شدم و نمیدانم او در خانه ما چه میکرده و چرا مرده است؟ با دستور انتقال جسد زن جوان به پزشکی قانونی علت مرگ این زن خفگی اعلام شد اما کارشناسان دریافتند قبل از قتل به زن جوان تعرض شده است.
در حالی که تحقیقات در این پرونده ادامه داشت کارآگاهان جسد شوهر مقتول را نیز در بیابانهای اطراف هشتگرد پیدا کردند. فرهاد32ساله در اثر ضربههای متعدد چاقو به قتل رسیده و جسدش در 20 کیلومتری هشتگرد رها شده بود.
پلیس برای افشای راز قتل این زن و شوهر تحقیقات جنایی را آغاز کرد و با کنترل خط تلفن همراه مقتولان دریافت خواهر شوهر رؤیا شب قبل از قتل به او پیامک داده و خواسته تا فردا به خانهاش رفته و با هم به خرید بروند.بدین ترتیب کارآگاهان به بازجویی از «پروین» خواهر شوهر مقتول پرداختند اما زن جوان از ارسال چنین پیامکی اظهار بیاطلاعی کرد و مدعی شد اصلاً چنین پیامکی به زن برادر خود ارسال نکرده است. او احتمال داد شوهرش این پیامک را زمانی که گوشی وی در اختیارش بوده ارسال کرده باشد.
مسعود، داماد خانواده خیلی زود تحت بازجویی قرار گرفت اما منکر اطلاع از قتلها شد، با این حال پلیس که به وی ظنین بود به بازجویی ادامه داد تا اینکه لب به اعتراف گشود.
متهم در شرح ماجرا گفت: من از رؤیا خوشم میآمد. وقتی همسرم گوشیاش را به من داده بود تا برنامه برایش نصب کنم از فرصت استفاده کردم و با گوشی اش پیامکی برای همسر برادرش فرستادم و از او خواستم به خانه ما بیاید تا برای خرید به بازار برویم او هم قبول کرد. من سر ساعت مقرر همسرم را از خانه بیرون فرستادم و بعد خودم منتظر رؤیا ماندم. شوهرش او را به خانه ما رساند و رفت. وقتی رؤیا وارد خانه شد از پشت او را گرفتم و نقشه شیطانیام را اجرا کردم، بعد هم از ترس او را خفه کردم، چون میدانستم برادر زنم به ماجرا مشکوک میشود به او تلفن کردم و گفتم من در هشتگرد هستم و خودرویم خراب شده و نیاز به کمک دارم و او را با این نقشه به 20 کیلومتری هشتگرد کشاندم و همانجا او را کشتم، بعد به خانه برگشتم تا جسد رؤیا را به بیرون منتقل کنم که متوجه شدم همسرم به خانه آمده و با دیدن جسد به پلیس خبر داده است.
در دادگاه چه گذشت؟
این متهم در شعبه یکم دادگاه کیفری استان البرز به ریاست قاضی رنجبر فیروزهای و با حضور قاضی قیومی مستشار دادگاه پای میز محاکمه ایستاد. قضات در دو جلسه جداگانه به اتهام قتل و تجاوز وی که البته جلسه دوم غیرعلنی برگزار شد رسیدگی کردند. در جلسه اول اولیای دم هر دو مقتول خواستار قصاص متهم شدند، سپس متهم پشت میز محاکمه ایستاد و در حالی که اتهام خود را قبول داشت، گفت: من اتهامهایم را قبول دارم، اما دچار وسوسه شدم و به خاطر یک هوس دو نفر را کشتم. من پنج سال بود که ازدواج کرده بودم، نمیدانم چه اتفاقی افتاد که این فکر پلید بهجانم افتاد؛ هیچ دفاعی ندارم و خودم را مستحق مرگ میدانم. پساز پایان اظهارات متهم، قضات دادگاه ختم جلسه را اعلام کردند. هیأت قضایی پساز پایان جلسه دادگاه برای صدور حکم وارد شورشدند و متهم را به اتهام دو فقره قتل عمد به دو بارقصاص و به اتهام تعرض به اعدام محکوم کردند.
این مرد جنایتکار سرانجام سحرگاه دیروز با حضور قاضی نریمانی رئیس شعبه ششم اجرای احکام استان البرز و مسئولان زندان و اولیای دم به دار مجازات آویخته شد.
انکار قتل همسر و فرزند در دادگاه
گروه حوادث / مرد جوان که مدعی بود به خاطر اختلاف بر سر بچهدار شدن، همسر و نوزادش را کشته در جلسه دادگاه منکر قتلها شد و گفت بیگناه است.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، حدود 6 سال قبل در یکی از روزهای پاییزی سال 93 گزارش مرگ مشکوک زنی جوان و نوزاد دخترش در خانهشان به پلیس اعلام شد. شوهر این زن که موضوع را به پلیس خبر داده بود، گفت: وقتی شب از سرکار به خانه برگشتم با اجساد همسرم ژاله و دخترم ملیکا رو به رو شدم. علت مرگ را نمیدانم و از تیم جنایی میخواهم تا در این باره تحقیق کنند.
اما در ادامه رسیدگی به این پرونده مادر ژاله شکایتی علیه دامادش تنظیم کرد و مدعی شد وی عامل این حادثه هولناک است. با این حال پزشکی قانونی بعد از کالبد شکافی اجساد اعلام کرد زن جوان دچار ایست قلبی شده و نوزادش نیز بعد از مرگ مادر جان باخته است.
این نظریه مورد اعتراض مادر ژاله قرار گرفت و گفت: دختر من سالم بود. اما شوهرش او را اذیت میکرد و با هم اختلاف داشتند با این حال دخترم برای تحکیم زندگی مشترکش تصمیم گرفت بچه دار شود اما وقتی دخترش 5 ماهه بود این حادثه رخ داد. من نمیتوانم باور کنم دخترم به مرگ طبیعی مرده باشد.
با اعتراض این زن، پرونده برای مشخص شدن علت دقیق مرگ در اختیار کارشناسان کمیسیون سه نفره قرار گرفت و این بار متخصصان اعلام کردند که زن جوان احتمالاً بر اثر خفگی جان باخته است اما همچنان علت دقیق مرگ را با قاطعیت مشخص نکرد.
در این مرحله مادر ژاله از شکایت خود صرف نظر کرد و گفت که از دامادم شکایتی ندارم. اما شوهر ژاله این بار به نظر کمیسیون اعتراض کرد و پرونده برای بررسی بیشتر به کمیسیون 5 نفره رفت ولی کارشناسان در این مرحله با قاطعیت اعلام کردند که مادر و کودک بر اثر فشار بر عناصر حیاتی گردن جان خود را از دست دادهاند.
با تأیید قتل مادر و کودک، قضات این بار ساسان - شوهر ژاله- را بهعنوان تنها متهم پرونده به دادگاه احضار کردند. وی که همچنان منکر اطلاع از قتلها بود سرانجام بعد از چندین روز مقاومت لب به اعتراف گشود و گفت: من همسر و دخترم را کشتم چرا که تمایلی به بچه دار شدن نداشتم اما همسرم باردار شد و سر همین موضوع اختلافمان بیشتر و سرانجام هم منجر به این حادثه شد.
با توجه به اینکه مادر مقتول بهعنوان تنها ولی دم از شکایتش صرف نظر کرده بود، متهم با قرار وثیقه در مرحله دادسرا آزاد شد اما وقتی کیفرخواست علیه او صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد، متهم فرار کرد. این فرار سه سال طول کشید تا اینکه به خاطر عذاب وجدان سرانجام خودش را تسلیم کرد.
وی در دادگاه گفت: روز حادثه بشدت از دست همسرم عصبانی بودم و تصمیم گرفتم از این زندگی راحت شوم. به خیابان ناصرخسرو رفتم و قرص خواب خریدم. قرصها را در دمنوشی که همسرم هر روز عصر میخورد ریختم و به او دادم.وقتی ژاله بیهوش شد پارچهای روی صورت فرزندم کشیدم تا چهرهاش را نبینم. سپس او را خفه کردم. بعد هم پارچه را روی صورت همسرم کشیدم و او را هم خفه کردم.
با اعترافات هولناک متهم در دادگاه مادرزنش اعلام کرد قبلاً جزئیات قتل را نمیدانسته اما حالا که دامادش با بیرحمی دختر و نوهاش را کشته خواستار مجازات اوست. او گفت من برای دخترم درخواست قصاص و برای نوهام درخواست دیه دارم.
به این ترتیب پرونده در دادگاه کیفری استان تهران در شعبه 2 مورد بررسی قرار گرفت. در ابتدای جلسه رسیدگی کیفرخواست علیه متهم خوانده شد. سپس مادر مقتول بهعنوان تنها ولی دم در جایگاه قرار گرفت و گفت: من درخواست قصاص و دیه دارم.
وقتی متهم در جایگاه قرار گرفت، گفت: هرچه تا امروز اعتراف کردهام دروغ بود! من زنم را نکشتم و بیگناهم به همین خاطر هم خودم را تسلیم کردم. من و همسرم زندگی خوبی داشتیم و با هم اختلافی نداشتیم. آن روز در اداره پلیس تحت فشارهای بازجویی مجبور شدم به قتل اعتراف کنم. بیگناهم و بهخاطر این حادثه شرایط روحی خوبی ندارم.من همسرم را دوست داشتم. با اینکه بچه نمیخواستم اما وقتی بچه به دنیا آمد خیلی به او وابسته شدم و زندگی ما شیرینتر شد. من انگیزهای برای قتل فرزند و همسرم نداشتم و اعترافات قبلیام دروغ است. اما وقتی کیفرخواست قتل علیه من صادر شد از ترس فرار کردم ولی با خودم گفتم من که بیگناهم بنابراین برگشتم.
با پایان جلسه دادگاه، هیأت قضات برای تصمیمگیری در این خصوص وارد شور شدند.
کلاهبرداری به بهانه «اعزام زائر برای اربعین»
گروه حوادث / تبلیغات برای «ثبت نام کاروانهای پیادهروی اربعین» ترفندی برای فریب مردم و کلاهبرداری است.
سرهنگ رامین پاشایی، معاون اجتماعی پلیس فتا ناجا با بیان این مطلب گفت: این روزها تبلیغات کذب در فضای مجازی مبنی بر «امکان ثبت نام و اعزام زوار به پیادهروی اربعین و یا سفرهای زیارتی به کشور عراق» در شبکههای اجتماعی به اوج خود رسیده است اما تمام این تبلیغات دامی برای کلاهبرداری افراد سودجو است.
مردم به هیچ عنوان فریب این تبلیغات را نخورند و به لینکها و درگاههای بانکی معرفی شده برای ثبت نام و واریز وجه در این تبلیغات مراجعه نکنند.
چرا که این لینکها و درگاههای بانکی برای سرقت اطلاعات شهروندان و اطلاعات بانکی آنها طراحی شده است.
پاشایی اضافه کرد: با توجه به اعلام پروتکلهای بهداشتی از سوی ستاد ملی مقابله با کرونا مبنی بر «لغو تمامی سفرهای زیارتی به مقصد کشور عراق» افراد سودجو با جعل عنوان دفاتر زیارتی و با اعلام داشتن مجوز اعزام تعداد محدودی زوار به این مراسم مذهبی درصدد کلاهبرداری از مردم هستند.
پاشایی اضافه کرد: با رصد پیش دستانه فضای مجازی سه باند فعال در این حوزه مورد شناسایی قرار گرفتند و برای تعیین تکلیف به مراجع قضایی معرفی شدند و شناسایی دیگر عاملان نیز در دستور کار پلیس فتا قرار دارد.
وی افزود: با توجه به تصمیمات گرفته شده توسط ستاد ملی مقابله با کرونا تمامی سفرهای زیارتی در این رابطه لغو شده و برابر توصیههای انتظامی کلیه مرزهای خروجی کشور ایران هماکنون به مقصد کشور عراق تا اطلاع ثانوی مسدود است.
درگیری خونین پدر و پسر در بهشت زهرا
گروه حوادث / مرد میانسال در مراسم سالمرگ دخترش در اقدامی جنونآمیز پسرش را با ضربههای کارد مجروح کرد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ظهر شنبه 12 مهر، گزارش درگیری خونینی بین یک پدر و پسر در بهشت زهرای تهران به پلیس اعلام شد و دقایقی بعد نیز مأموران پلیس راهی محل شدند. نخستین بررسیها نشان میداد مرد میانسال در یک درگیری پسر 25 سالهاش را با ضربات متعدد چاقو مجروح کرده است.
پسر جوان که بشدت مجروح شده بود به بیمارستان منتقل شد و تحت درمان قرار گرفت. از سویی مرد میانسال که عامل این درگیری خونین بود به دستور بازپرس جنایی، بازداشت شد.
او در تحقیقات گفت: من یک دختر 15 ساله داشتم که حدود یک سال قبل یعنی صبح پنجشنبه 11 مهر سال 98، خودش را از طبقه چهارم محل سکونتمان به پایین انداخت و مرد.
دخترم کوهنورد بود او ساعتی قبل از خودکشی در حال قدم زدن با پسر جوانی در خیابان بود که ناگهان برادر 25 سالهاش او را میبیند و با عصبانیت و تهدید دخترم را در خیابان دنبال کرد همین موضوع باعث شد دخترم از ترس فرار کند اما او وقتی به خانه آمد طوری ترسیده بود که خودش را از پشت بام به پایین انداخت و خودکشی کرد.
مرد میانسال ادامه داد: در تمام این مدت پسرم را مقصر مرگ دخترم میدانستم اگر آن روز او با خواهرش برخورد نمیکرد الان دخترم زنده بود. در این یک سال عذاب وجدان لحظهای مرا رها نکرد. امروز در سالگرد مرگ دخترم وقتی به بهشت زهرا و بر سر مزار او رفته بودیم با پسرم درگیر شدم و او را با چاقو زدم. میخواستم انتقام مرگ دخترم را از او بگیرم.
بدینترتیب به دستور بازپرس ساسان غلامی، مرد میانسال به اتهام شروع به قتل در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد. همچنین بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران دستور تحقیق از شاهدان این درگیری را صادر کرد.
انهدام 64 باند خلافکار در طرح پلیس پایتخت
کلاهبرداری از دختران با گریم و لباس پلیسی
گروه حوادث- مرجان همایونی/ چهارمین مرحله از طرح کاشف پلیس پایتخت با دستگیری 262 سارق و زورگیر پایان یافت.
سردار حسین رحیمی، رئیس پلیس پایتخت صبح دیروز در این باره گفت: در چند روز اخیر 262 سارق و زورگیر در پایتخت دستگیر شدند که 75 نفر این افراد یا مأمورنما بودهاند یا زورگیری انجام دادهاند و 64 درصد آنها سابقه دار هستند. در این طرح باند سرقت خودرویی با 10 سال فعالیت منهدم شد و باند دیگری کشف شد که 50 موتورسیکلت گرانقیمت را در تهران به سرقت برده بودند. همچنین اعضای یک شرکت لیزینگی نیز دستگیر شدند که تا این لحظه 300 شاکی دارند. این مقام ارشد انتظامی ادامه داد: 16 متهم در خصوص قتل، سرقت مسلحانه و تجاوز در تهران دستگیر شدند که 3 نفر از آنها که در منطقه مرزداران تیراندازی کرده بودند نیز جزو این دستگیرشدگان هستند. در مجموع در چند روز اخیر 64 باند خلافکار به دام افتادند. اما در طرح بعدی بهدنبال محکومین فراری خواهیم رفت و تا آخرین نفر آنها را دستگیر کرده و تحویل مراجع قضایی خواهیم داد.
سردار رحیمی تصریح کرد: در 2813 سرقت 10 تخته فرش گرانقیمت، 30 عدد ساعت مچی مارک دار و 22 رایانه از این مجرمین کشف شد.
عشق پلیس شدن
مرد جوان خودش را با گریم حرفهای شبیه یکی از بازیگران سینمایی کرد و با پوشیدن لباس افسری و انتشار عکسهایش در فضای مجازی از زنان و دختران کلاهبرداری میکرد او با رصد پلیس و افشای هویت دروغینش دستگیر شد.
چرا با لباس پلیس خلاف میکردی؟
من همیشه عاشق این بودم که پلیس شوم. حتی برای استخدام در این سازمان اقدام کردم اما شرایطش را نداشتم و رد شدم. از طرفی میدانستم خیلی از دخترها دلشان میخواهد همسر یک پلیس شوند. همین موارد باعث شد که هر چند روز یکبار گریم کنم و با لباس پلیس عکسهایی از خودم در اینستاگرام، واتساپ و تلگرام منتشر کنم.
شگردت برای کلاهبرداریها چه بود؟
دو شیوه برای کلاهبرداریها داشتم. اولین شگردم این بود که عکسم را در فضای مجازی منتشر میکردم و دختران جوان که با دیدن این تصاویر شیفته تیپ و قیافه و شغل من شده بودند قبول میکردند و با این تصور که همسر آیندهشان هستم، وقتی از آنها درخواست پول میکردم و میگفتم مشکل مالی برایم پیش آمده است، پولهایشان را در اختیارم میگذاشتند و بعد هم من ناپدید میشدم.
دومین شگردت چه بود؟
از کسانی که در کلانتری و اداره آگاهی پرونده داشتند و دنبال کارچاق کن میگشتند با این بهانه که میتوانم مشکلاتشان را حل کنم پول میگرفتم.
چقدرکلاهبرداری کردی؟
مبالغ متفاوت بود، یک میلیون، 10 میلیون، ... بستگی به طرف مقابلم داشت که چقدر پول داشته باشد.
بیسیم و اسلحه داشتی؟
بله. برای اینکه به آنها ثابت کنم که پلیس هستم از بیسیم و اسلحه قلابی استفاده میکردم. بیسیم و اسلحهها مال بچه خواهرم بود و من که دیدم طبیعی به نظر میرسد آنها را برداشتم تا در اجرای نقشهام از این وسایل استفاده کنم.
سرقت های آرایشگر ماساژور
تخصصش سرقت از خانه است اما سه ماه قبل که همدستش در فرار از دست پلیس از طبقه پنجم ساختمان به پایین افتاد و مرد، توبه کرد و تصمیم گرفت دور هر چه کار خلاف است را خط بکشد.
چه شد که تصمیم به سرقت گرفتی؟
حقیقتش را بخواهید من اصلاً نیاز مالی ندارم، خانه و ماشینم دارم و تخصصهای حرفهای زیادی از جمله آرایشگری، خالکوبی، عکاسی و ماساژ دارم. حتی برخی از دورههایم را در ترکیه گذراندهام و گواهینامههای معتبر دارم. اما چند وقت قبل، با یکی از دوستانم برای تفریح با خودرو بیرون رفتیم او از من خواست مقابل یک خانه ویلایی در شمال تهران توقف کنم. دوستم به همراه دو نفر دیگر از ماشین پیاده و وارد خانه شدند. بعد از چند دقیقه هم با کیفی پر از پول و دلار برگشتند. آن شب هیجان زده از این سرقت راحت تصمیم گرفتم با آنها همراه شوم.
چه مدت است این کار را انجام میدهید؟
در مدت 8 ماه حدود 30 خانه را خالی کردیم. البته بعد از مرگ رئیس باندمان توبه کردم. او حین سرقت وقتی پلیس را در تعقیب خود دید قصد فرار داشت که سقوط کرد و مرد.
از سرقتها چقدر گیرتان آمد؟
حدود یک و نیم میلیاردی به من رسید.
تو که یک سارق حرفهای هستی برای پیشگیری از سرقت چه پیشنهادی به مردم داری؟
از دستگاه مهساز امنیتی در خانههایشان استفاده کنند. دستگاهی که به محض ورود افراد ناشناس به کار میافتد و مه همه خانه را میگیرد. توصیه بعدی این است که از حفاظ امنیتی برای در و پنجرهها استفاده کنند و قفل را از داخل بزنند.
سارق گوشی دختر نویسنده
یکی از سارقانی که در این طرح دستگیر شده، سارق تلفن همراه دختر مهراب قاسمخانی، نویسنده سینما و تلویزیون است. دختر جوان که مدتی قبل گوشیاش از سوی این مرد به سرقت رفته، در گفتوگو با خبرنگار «ایران» گفت: ساعت 10 صبح 23 شهریور از خانهمان در میدان هروی بیرون آمدم تا سوار خودرویم شوم. به محض اینکه سوار شدم، در سمت شاگرد باز شد و سارق در حالی که ماسک روی صورتش را پایین کشیده بود با تهدید قمه، گوشی تلفن همراهم را سرقت کرد. بلافاصله سر و صدا کردم که سرایدار خانه متوجه شد اما او با قمه سرایدار را نیز تهدید کرد.
پس از شکایت به پلیس، دوربینهای مداربسته اطراف محل سرقت مورد بازبینی قرار گرفت و در ادامه هویت سارق جوان که سابقه شرارت داشت، شناسایی شد. سپس مأموران کلانتری 110 شهدا اعلام کردند که سارق خشن، در محدوده آنها سکونت دارد. بدین ترتیب خانه مرد جوان را زیر نظر گرفته و شامگاه شنبه هنگام بازگشت به خانه دستگیر شد.
چرا از این دختر سرقت کردی؟
من قرص میخورم و مشکل روحی روانی دارم. آن روز پشت ماشین او ایستاده بودم بعد وقتی سوار خودرو شد، من در را باز کردم و گوشی تلفن همراهی را که روی صندلی بود، برداشتم و فرار کردم.
اعتیاد داری؟
نه. فقط قرص میخورم آن هم به خاطر بیماری که دارم.
روی گردنت آثار چاقو زیاد داری؛ دلیلش چیست؟
توی دعوا و درگیری؛ بعضیهاش را هم خودزنی کردم.