اکونومیست (بریتانیا):
در حالی که یکی از مباحث اصلی مناظره ترامپ و بایدن، اقتصاد بود، به نظر میرسد آنچه جو بایدن درباره اقتصاد گفت، چهره او را در این حوزه در ابهام نگه داشته است. او در برخی راهکارهایش مؤثر است اما در برخی دیگر ناکارآمد نشان میدهد.
لوموند دیپلماتیک (فرانسه):
هر دو حزب حاضر در انتخابات امریکا دیگری را متهم به تخریب اعتماد مردم میکنند. اما واقعیت این است که هر دوی آنها در این زمینه به تناسب مقصر هستند و امریکای امروز را تبدیل به کشوری پر از هراس و ترس کردهاند که در خشونت به سر میبرد.
واشنگتن اگزمینر (امریکا):
قاضی ایمی کانی بارت که اخیراً ترامپ او را کاندیدای ورود به دیوان عالی امریکا کرده است، وکیلی کار کشته است که در کار خود متبحر است و داعیههای حقوق زنان را دارد که از دغدغههای دموکراتها هم هست. اما براستی چرا دموکراتها مخالف او در دیوان عالی هستند؟
امریکا در مسیر عبور از دموکراسی
بنفشه غلامی- زهره صفاری/ در یک سال اخیر و با بالاگرفتن تنشها و اعتراضات بر سر نژادپرستی سیستماتیک در امریکا، نگرانیهای مردم این کشور درخصوص دموکراسی رنگی دیگر گرفته است. این نگرانیها در پایان نخستین مناظره ریاست جمهوری امریکا که هفته پیش برگزار شد، شدتی بیشتر گرفته است و جامعه امریکا که همواره مدعی دموکراسی بوده است، این سؤال را مطرح کرده که در این شرایط آیا میتوان امیدوار بود پایههای دموکراسی در کشورشان همچنان مستحکم بماند یا وقایع سالهای اخیر همچون سیلابی به عمق این پایهها نفوذ کرده و آنها را سست کرده است. تحلیلهایی که در یک هفته اخیر بعد از مناظره دونالد ترامپ و جو بایدن در رسانههای امریکایی منتشر شد، گویای همین نگرانیها از زاویه دید تحلیلگران بود. در اینجا 5 نمونه از این تحلیلها را درباره تأثیرات دوره ترامپ بر روند دموکراسی در امریکا میخوانید:
دموکراسی امریکا روی لبه تیغ
جان آر آلن
رئیس اندیشکده بروکینگز
نخستین مناظره انتخابات ریاست جمهوری 2020 امریکا نشان داد که دموکراسی امریکا، در تهدید است. این شاید یکی از خطرناکترین برهههای تاریخ امریکا باشد. خطری که بیشتر از جانب رئیس جمهوری این کشور احساس میشود. در سالهای اخیر شاهد سه مسأله بودهایم که نشانههای این خطر بودند و در این مناظره هم مشهود بود. نخست، برتری نژاد سفید و جزم اندیشیهای نژادپرستانه است. تحقیقات نشان میدهد، عوامل اصلی خشونتهایی که امروز در جامعه امریکا دیده میشود، گروههایی هستند که به برترینژاد سفید اعتقاد دارند. گزارشهای وزارت امنیت داخلی امریکا و
اف بیآی نیز این واقعیت را تأیید میکنند. در حالی که این دست اعتقادات خلاف جهت دموکراسی هستند، دونالد ترامپ در مناظره خود همانند سالهایی که در سمت رئیس جمهوری امریکا بوده است، حاضر به محکوم کردن این گروهها نشد و تنها به آنها توصیه کرد، عقب و کنار کار بایستند. مشروعیت انتخابات و پذیرش آرای مردمی یکی دیگر از نشانههای دموکراسی در هر جامعهای است. سخنانی که ترامپ اخیراً و همچنین در مناظره با جو بایدن به زبان آورده است، نشان داده که او با به چالش کشیدن صحت و درستی انتخابات، از هماکنون در حال نادیده گرفتن آرای مردم است. او همچنین از همین نژادپرستان میخواهد، برای اطمینان از ادامه شرایطی که ایجاد کرده است، به پای صندوقهای رأی بروند و از این جناحهایی که خطر آنها از سوی نهادهای امنیتی تأیید شده است و در نظرسنجیها نیز همین حامیان برترینژاد سفید از حفاظت از دموکراسی سخن میگویند، پیام واضح است، با افرادی سر و کار داریم، اقتدارگرا و خطرناک. سومین نکته، نژادپرستی سیستماتیک است. اگر میخواهیم جامعهای باشیم که حامی دموکراسی است، باید در شناسایی علل نژادپرستی سیستماتیک و مبارزه با آن کوشا باشیم. اما ترامپ که چنین چیزی را نفی میکند، کسی نیست که بخواهد با این شرایط مبارزه کند. این سه مسأله، باید باعث شود، جامعه امریکا نگران واگرایی فاحش در دموکراسی امریکا باشد.
منبع: Brookings
تنزل دموکراسی به استبداد
پل آر پیلار
استاد ارشد مرکز مطالعات امنیتی دانشگاه جورج تاون
آنچه مسلم است امریکا امروز با بزرگترین تهدید دموکراسی از زمان جنگ جهانی دوم و شاید پیش از آن روبهرو است. رئیس جمهوری مکلف با پیشبینی باختش در انتخابات، به کمک هوادارانش سعی دارد با خلل در فرآیند انتخابات، حتی در صورت پیروزی رقیب، به قدرت چنگ بیندازد و او این سیاست گمانهزنی تقلب در انتخابات را با حمایت جمهوریخواهان قانونگذار دنبال میکند. اما در این میان باید به چند مورد اشاره کنیم. نخست؛ تاریخ جهان نشان میدهد که دموکراسی بسیار شکننده است. بسیاری از جوامع اروپایی با ادعای فرهنگ پیشرفته سیاسی و آمار درخشان دموکراسی در برهههایی با میدان دادن به عوامفریبان، در دام دیکتاتوری افتادهاند. موضوعی که در امریکا نیز دور از ذهن نیست. دوم؛ تنزل دموکراسی به استبداد مانند آنچه ویکتور اوربان در لهستان پیش برده رواج یافته و بسیاری از هواداران آنها حتی ممکن است ندانند از چه سیاستی حمایت میکنند. ترامپ نیز که از حالا نتایج انتخابات را نشانه رفته، امریکاییها را به همین سمت میکشاند. سوم: بخش اعظمی از نفوذ و قدرت نرم امریکا در جهان ناشی از لیبرال دموکراسی درخشان آن است اما نواقص این امر در امریکای امروز کشور را از سطح کشورهای آزاد برتر پایین آورده اما خطر بزرگتر این است که دیگر ما الگو نیستیم. چهارم؛ دموکراسی امریکا با ترامپ در دستان مشاوران خارجی هدایت میشود که هر یک از آنها اهداف خود را در این راه دنبال میکنند. در این شرایط ویرانههای دموکراسی که چهارسال به سمت استبداد پیش رفته، بعدها گریبان کسانی را که این ویرانیها را ایجاد کردند میگیرد. شهروندان باید فریاد بزنند و از آنچه حق مسلم سیاسی شان است دفاع کنند. آنچه در شرف وقوع است عادی نیست. جمهوریخواهان هم باید با هر عقیدهای آگاه باشند آنچه ترامپ انجام میدهد تنها به نابودی دموکراسی میانجامد و کاری کنند. بدون شک یک خروجی شفاف و کارآمد از انتخابات میتواند هر ناهنجاری را پاک کند.
منبع: Responsible Statecraft
تهدید تکرار جنگ سرد
الیزابت درو
نویسنده و روزنامه نگار واشنگتن ژورنال
امریکا این روزها بیش از هر زمان دیگری به تکرار جنگ سرد نزدیک شده است. تا پیش از این هیچ رئیس جمهوری جرأت تخطی از قانون اساسی را نداشت. اما «دونالد ترامپ» که حالا به همراه بانوی اول و مشاور ارشدش درگیر کووید 19 شدهاند، امریکا را با یک بحرانی فراتر از بیماری روبهرو کرده است و آن این است که رئیس جمهوری هرگز زیر بار محدودیتها نمیرود و به هیچوجه احترامی برای قانون اساسی امریکا قائل نیست. «ترامپ» بیمحابا استانداردها را نادیده میگیرد. شاهکار دیگر ترامپ، در آستانه انتخابات، تهدید به نابود کردن آرای پستی میلیونها امریکایی است که میتوانند به شکست او رأی بدهند؛ موضوعی که با انتقاد دموکراتها همراه شد. همچنین آزاد شدن سلاح و حمایت ترامپ از سفیدهای افراطی در مناظره نخست نشان داد منطق واقعی ریاست جمهوری که ترامپ را میلیونری دانا نشان میدهد که از تجربیات اقتصادی مفیدش برای کشورداری بهره میبرد، کاملاً پوچ و بیاساس خواهد شد. با همه اینها آخرین شاهکار او در مقابله با دموکراسی امریکایی را باید مناظره اول انتخاباتیاش دانست. او با رفتارهایش، این حرکت دموکراتیک را نیز نابود کرد. در این میان بایدن نیز در برابر رفتارهای ترامپ نتوانست رفتار مورد انتظار مردم برای رئیس جمهوری آینده را داشته باشد. با تمام اینها یک موضوع واضح است که ترامپ برای حفظ قدرت، قانون اساسی را از راههای نادرستی مورد استفاده قرار میدهد.
منبع: Project-Syndicate
جمهوریخواهان علیه جمهوریت
جوزف استیگلیتز
برنده جایزه نوبل اقتصاد و استاد دانشگاه کلمبیا
همانطور که نام نرون، به عنوان کسی که رم را به آتش کشید در تاریخ ثبت شده است، نام دونالد ترامپ هم به عنوان کسی در تاریخ ثبت خواهد شد که نه فقط با سیاستهای غلط خود، باعث آتشسوزی در جنگلهای کالیفرنیا شد بلکه با بیتدبیری جان هزاران امریکایی را در بحران کرونا گرفت و خودش هم به این ویروس مبتلا شد. ترامپ و جمهوریخواهان بر دستاوردهای اجتماعی امریکا، چنگ انداختهاند تا به ما یادآوری کنند نهادها و حتی قانون اساسی امریکا چقدر شکننده و حتی ناقص هستند. در این مدت ترامپ و جمهوریخواهان از کاستیهای قانون اساسی استفاده کرده و مطابق منافع خود، در حال تضعیف قواعدی هستند که سالها به سود مردم بر امریکا حاکم بودهاند. به همین دلیل اکنون امریکاییها دچار این نگرانی و وسواس فکری شدهاند دموکراسی در امریکا، از درون تخریب شود. در ساختار کنونی امریکا الکترال کالجها (افرادی که برگزیده شدهاند تا با بینشی که دارند، رأی مردم را تأیید یا نفی کنند) به وجود آمدند تا مانع خطاهای احتمالی مردم شوند. اما الکترال کالجهای حزب جمهوریخواه در انتخابات قبل به وظیفه خود عمل نکردند و خطر ترامپ برای امریکا را نادیده گرفتند. در این شرایط وضعیت دلهرهآور به نظر میرسد. زیرا علاوه بر بحرانی که در محیط زیست، نابرابریهای اجتماعی و... وجود دارد، امریکاییها نیاز مبرم به نجات دموکراسی دارند. اما نجات دموکراسی در امریکا کار آسانی نیست. زیرا افراد میتوانند، در عین ستایش قوانینی که وجود دارد، بهراحتی آنها را نادیده بگیرند. از همین رو هم هست که اکنون میبینیم که حزب جمهوریخواه و در رأس آن دونالد ترامپ، آشکارا در حال نبرد با قوانین هستند و تلاش میکنند، آرای مردمی را تضعیف کنند و سیستم قضایی را سیاسی کرده و بوروکراسی را حکم کنند و با کنترل جناحی و حزبی، حقوق اقلیت را ضایع کنند. حزب جمهوریخواه با شیطان معامله کرده است. بنابراین دلیلی ندارد که انتظار داشته باشیم، بخواهد تلاشهای خود را اصلاح کرده و از دموکراسی حفاظت کند.
منبع: Project-Syndicate
خطر بیخ گوش دموکراسی امریکایی
جان کاسیدی
ستوننویس نیویورکر
پس از مناظره اول نامزدهای انتخابات 2020، سناتور «تیم اسکات» تنها عضو سیاهپوست جمهوریخواهان از لحن حمایتی ترامپ از سفیدهای افراطی انتقاد کرد و خواستار اصلاح این گفتار از سوی رئیس جمهوری شد. یک روز بعد از این اظهارات، «دونالد ترامپ» با تغییر لحنی عجیب گفت: «من حتی نمیدانم آنها چه کسانی هستند. منظورم این است که تصویری از این گروه ندارم. آنچه میتوانم به آنها بگویم این است که عقب بنشینید. قانون هم کار خودش را میکند.» البته این نوع اظهارنظر تاکتیک ترامپ است تا به نظر برسد که او شناختی از افراد یا گروههای معارضی که از او حمایت میکنند ندارد. اما تلاش او برای اصلاح نمیتواند همه عباراتی را که او در مناظره به کار برد توجیه کند. پیامی که مناظره کلیولند داشت این است که ترامپ بدون توجه به اتفاقات اطرافش استراتژی ایجاد اخلال در انتخابات و ناآرامی پس از آن را در اولویت دارد. برای اثبات این امر کافی است نگاهی به وقایع اخیر داشته باشیم. او در عمل اعلام کرده در صورت باخت حاضر به تفویض مسالمتآمیز قدرت و اختیاراتش به برنده انتخابات نیست.
ترامپ در روز مناظره بار دیگر تأکید کرد اگر هزاران برگه پستی دستکاری شده باخت او را تأیید کنند او با معترضان همراه خواهد شد. در این شرایط چه دو مناظره بعدی برگزار شود یا خیر، آنچه مسلم است دموکراسی امریکا تا زمانی که ترامپ در کاخ سفید باشد در خطر است. پس برای رهایی از این شرایط باید در این چند هفته کاری انجام داد. منبع: Newyorker
ادامه درگیری ها در قره باغ
درگیری ها در قره باغ دیروز نیز با شدت بیشتری از دو سوی منازعه، ارمنستان و جمهوری آذربایجان ادامه یافت. به گزارش ایرنا، در آخرین تحولات دیروز " الهام علی اف " رییس جمهوری آذربایجان از کنترل ارتش این کشور بر شهرستان « جبرائیل» که ۲۷ سال تحت کنترل نیروهای ارمنستانی بود، خبر داد. با این حال سخنگوی وزارت دفاع ارمنستان مدعی شد، اخبار درباره تسلط آذربایجان بر جبرائیل کذب هستند. وزارت دفاع جمهوری خودخوانده قرهباغ نیز درستی اظهارات علیاف درباره تسلط نیروهای آذربایجانی بر روستای ماداگیز را زیر سوال برد. در همین حال دیروز آذربایجان از حمله موشکی ارمنستان به شهر "گنجه" دومین شهر بزرگ جمهوری آذربایجان در 348 کیلومتری غرب باکو و چند شهر دیگر این کشور خبر داد. به گفته حاجی اف، نیروهای جمهوری آذربایجان نیز برای جلوگیری از این حملات دست به اقدام پیشگیرانه زدند. آنا ناغذالیان سخنگوی وزارت خارجه ارمنستان نیز با انتشار پیامی نوشت: جمهوری آذربایجان شهرهای استپاناکرت و مارتاکرت (آذریها آن را آغدره مینامند) را با استفاده از موشکهای بلند برد و حمله هوایی مورد حمله قرار داده است.
خاطرات 453 روز حضور در کاخ سفید
اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد
جان بولتون / مشاورامنیت ملی سابق ترامپ / مترجمان: مسعود میرزایی و بهجت عباسی
مثلث ناتو، بریتانیا و پوتین
بالاخره در اواسط ماه اکتبر پمپئو موفق شد دیدار مجددی با کیم جونگ اون داشته باشد که رهبر کره شمالی در آن دیدار به طور مفصل به انتقاد از تحریمهای اقتصادی ما علیه کشورش پرداخته و در عین حال پیشنهادهای کوچک تازهای نیز مطرح کرده بود. خروجی اصلی آن دیدار در واقع شروع مجدد گفتوگوهای کاری در سطح کارشناسی بود که من آن را اقدامی اجتنابناپذیر و در عین حال بد توصیف میکنم. اینجا همان جایی است که معمولاً قطار امتیازدهی امریکا از آنجا حرکت خود را شروع میکند. ما انتخابات کنگره را در ماه نوامبر با موفقیت و بدون فاجعه بزرگی پشت سرگذاشتیم و حالا باید با دور تازهای از شور و اشتیاق ترامپ برای ملاقات با کیم جونگ اون مواجه شویم.
فصل 5
داستان سه شهر؛ بروکسل، لندن و هلسینکی
یک ماه بعد از دیدار غیرمنتظره ترامپ با کیم جونگ اون رهبر کره شمالی در سنگاپور، نوبت به سه اجلاس پشت سرهم در ماه ژوئیه رسید: نشست ناتو در بروکسل با متحدانمان در مهمترین ائتلاف امریکا که از مدتها قبل برنامهریزی شده بود؛ نشست ترامپ و ترزا می نخستوزیر بریتانیا در لندن درباره «روابط ویژه» دوجانبه و نشست ترامپ و پوتین در هلسینکی. این نشست در خاک هلسینکی بهعنوان کشور بیطرف و برای دیدار با روسیهای که روزگاری دشمن ما محسوب میشد و همین حالا هم دشمن بود، برنامهریزی شده بود. ترامپ قبل از ترک واشنگتن گفت: «ناتو را دارم، بریتانیا را دارم که البته در اوضاع آشفتهای به سر میبرد... و پوتین را هم دارم. راستش را بگویم، احتمالاً پوتین آسانتر از همه آنها خواهد بود. چه کسی فکرش را میکرد؟ واقعاً چه کسی فکرش را میکرد؟» سؤال خوبی بود. همان طوری که در این ماه پرمشغله و شلوغ ژوئیه نیز متوجه شدم، حتی اگر تا آن موقع هم متوجه نشده بودم، ترامپ از هیچ راهبرد بزرگ بینالمللی یا حتی مشی ثابت و پایداری پیروی نمیکرد. طرز تفکر او مانند مجموعهای از نقاط پراکنده (درست مانند معاملات ملکی مجزا) بود که این امر قدرت تشخیص و مسئولیت تدوین سیاستها را به ما واگذار میکرد که مزایا و معایب خود را داشت.
بعد از سنگاپور راهی چندین پایتخت اروپایی شدم تا مقدمات لازم را برای برگزاری اجلاسهای پیش رو فراهم کنم. یکی از سفرهای برنامهریزی شده من به مسکو بود. توقف در آنجا پیچیدگیها و دشواریهای خاص خود را داشت. وقتی به ترامپ گفتم که به روسیه میروم تا مقدمات سفرش را فراهم کنم، پرسید: حتماً باید به آنجا بروی؟ نمیتوانی مقدمه چینیها را تلفنی انجام دهی؟ وقتی توضیح دادم که بهتر است از قبل خود را برای بررسی مسائل آماده کنیم، در نهایت دست از مخالفت برداشت. مدتی بعد، از جان کلی رئیس ستاد کارکنان کاخ سفید پرسیدم علت شکایتهای ترامپ چیست و او پاسخ داد: «معلومه، ترامپ نگران است که شما جای او را بگیرید و توجهات را به خود جلب کنید.» چنین تعبیری در رابطه با هر رئیس جمهوری به غیر از ترامپ مضحک و مهمل به نظر میرسید. اگرچه کلی درباره من اغراق میکرد ولی اگر سخنانش صحت داشته باشد بسیار خطرناک است. برای غلبه بر چنین مشکلی اکنون باید چه میکردم؟ مشخصاً به پاسخ مناسبی نرسیدم. ترامپ واقعاً دلش میخواست پوتین از واشنگتن دیدار کند اما روسها چنین قصدی نداشتند و ما درباره اینکه اجلاس در هلسینکی یا وین برگزار شود به شدت اختلاف داشتیم. روسیه بر برگزاری اجلاس در وین و ما در هلسینکی تأکید داشتیم اما معلوم شد که ترامپ تمایلی ندارد دیدارش با پوتین در هلسینکی برگزار شود. ترامپ پرسید: «مگر فنلاند به نوعی تابعه روسیه نیست؟» (صبح همان روز ترامپ از کلی پرسیده بود که فنلاند بخشی از روسیه است؟) تلاش کردم درباره تاریخ این کشور توضیح دهم اما موفقیتآمیز نبود تا اینکه ترامپ گفت او هم میخواهد این نشست در وین برگزار شود. وی گفت «هرچه آنها (روسها) بخواهند. به آنها بگویید هر چه آنها بخواهند.» البته بعد از تلاشهای زیاد بالاخره توافق کردیم نشست ترامپ با پوتین در هلسینکی برگزار شود.
روز سهشنبه 26 ژوئن در فرودگاه «وِنوکووا» مسکو از هواپیما پیاده شدم و صبح روز بعد به «اسپاسو هاوس» اقامتگاه سفیر امریکا در مسکو رفتم. «جان هانتزمن» سفیر امریکا در روسیه صبحانه را با حضور مدیران اندیشکدهها و افراد بانفوذ از جمله «ایگور ایوانف» وزیر خارجه سابق روسیه -که او را از دولت بوش پسر میشناختم و با هم کار کرده بودیم- و مقامهای سفارت و شورای امنیت ملی ترتیب داده بود. روسها با توجه به شناختی که از ترامپ داشتند، تقریباً در بدبینی نسبت به چشمانداز بهبود روابط امریکا و روسیه اتفاق نظر داشتند. آنها بر این باور بودند که دیدگاه امریکاییها درباره روسیه، اساساً در کنگره و بین افکار عمومی چندان تغییر نکرده است؛ که البته بیراه هم نمیگفتند. بر موضوع دخالت روسیه در انتخابات تأکید کردم زیرا میدانستم بسیاری از حاضران در این جلسه فوراً به رابطان خود در کرملین و در خارج از آن گزارش میدهند. میخواستم این حرف به بیرون درز پیدا کند.