سیاست اصولی ایران در قبال جنگ قرهباغ به روایت حسن بهشتیپور
بی طرفی و میانجیگری
موضعگیریهای پراکنده و خارج از دستگاه دیپلماسی به منافع ملی خدشه وارد میکند
گروه سیاسی/ بی طرفی و تلاش برای میانجیگری؛ به اعتقاد حسن بهشتیپور این محور بنیادین سیاست ایران در قبال مسأله قفقاز است. بر همین اساس است که او میگوید موضعگیریهای پراکنده و غیر منسجم اخیر درباره لزوم حمایت از جمهوری آذربایجان میتواند به منافع ملی ما خدشه وارد کند. این تحلیلگر مسائل بینالملل البته معتقد است بالا گرفتن آتش جنگ در خط تماس مرزی ایران به معنای حساسیت فوقالعاده تحولات برای ماست. تحولاتی که باید با دقت زیاد درباره آن تصمیمگیری شود. بهشتی پور همچنین حضور بازیگران فرامنطقهای و خصوصاً اسرائیل در این جنگ را یکی دیگر از مخاطرات آن برای ایران دانسته است. او میگوید با توجه به این دست مسائل هیچ نوع جانبداری در مسأله قرهباغ، منافع ما را تأمین نمیکند. هر چند که اعتقاد دارد احتمال فرسایشی شدن این دور از درگیریها نسبت به قبل بیشتر و جدیتر شده است.
٭٭٭
در ماجرای قرهباغ آنچه این روزها بیشتر در ایران مورد توجه قرار گرفته این موضوع است که موضع اصولی ما چیست و موضعگیریهای پراکندهای که روزهای اخیر شاهد آن بودیم،میتواند چه تأثیری در منافع و موقعیت ایران در این مسأله بگذارد؟
یکی از مشکلات ما در ایران این است که سیاست خارجی بیش از آنکه متأثر از مباحث کارشناسی باشد، تحت تأثیر فضاسازیهای سیاسی و گاه هیجانی است. در ماجرای اخیر قرهباغ هم همین است. مواضعی که توسط برخی ائمه جمعه و نمایندگان مجلس گرفته شد نه انطباقی با مواضع اصولی سیاست خارجی ما داشت و نه منطبق با منافع ملی ایران بود. من با کمال تأسف باید بگویم که در این موضوع ردپای نوعی پوپولیسم را میشود دید. در حالی که جنگ بیخ گوش ماست و ترکشهای آن به روستاهای ما میرسد و از سوی دیگر موضوع در داخل میتواند زمینه شکافها و اختلافاتی باشد، چنین موضعگیریها به هیچ عنوان مسئولانه نیست. این موضوع اصلاً به لحاظ امنیت ملی، موضوعی نیست که بخواهیم آن را کف خیابان بیاوریم و عامل هیجانات عمومی قرار بدهیم. باید اضافه کنیم که حاکمیت نهادهای ملی ما هم در این موضوع با اظهارنظرهای پراکنده و موضعگیریهای ناهماهنگ نقض میشود و این شأنیت حاکمیتی ما را در چشم ناظران خارجی مخدوش میکند. ضمن اینکه مواضعی هم که گرفته شده نه در دایره اختیار و مسئولیت افرادی که بیانیه صادر کردهاند بوده و نه در حوزه تخصص آنها.
اهمیت این موضوع از منظر ملی برای ایران چیست؟
دقت کنید که شروع مسأله قرهباغ به سال 1988 میلادی برمیگردد و در ادامه کشتاری که در ژانویه سال 1990 توسط ارتش شوروی در این منطقه رخ داد، یکی از لحظات تاریخی بود که فروپاشی شوروی را تسریع کرد. یعنی موضوع تا این اندازه پتانسیل تنش بالایی دارد. جمهوری آذربایجان بر تمامیت ارضی خود تأکید دارد و ارمنستان از حق تعیین سرنوشت ساکنان ارمنی قرهباغ میگوید. بحث بر سر این است که چه طرحی میتواند این دو خواسته همزمان را تأمین کند؟ 30 سال است که برای رسیدن به فرمول این موضوع بحث شده و نتیجهای نداشته، جز چند جنگ مهم در منطقه. این وسط اگر جمهوری اسلامی ایران به نفع هر کدام از طرفین حرکت کند، نمیتواند در نهایت در فرآیند میانجیگری ایفای نقش کند. این موضوع اثبات شده است که مسأله قرهباغ فقط راه حل سیاسی دارد و هرگونه موضعگیری ایران به نفع هر کدام از طرفین، موضع ما را در ساحت سیاسی تضعیف میکند. منافع ملی ما ایجاب میکند که اولاً موضوع قرهباغ از طریق سیاسی حل شود و ثانیاً در این فرآیند سیاسی جمهوری اسلامی ایران دارای نقش اساسی باشد. بنابراین هر چیزی که این دو عامل را مخدوش کند، مخدوشکننده منافع ملی ما در این بحران است.
برخی البته بر اساس برآوردهای شخصی خود این بیطرفی را به انفعال تعبیر کردهاند. چقدر این تعبیر منطقی است؟
موضع ایران بی طرفی فعال و مثبت است. این به معنای انفعال نیست. کمااینکه در تمام این سالها شاهد بودیم که ایران همواره دو طرف را دعوت به گفتوگو و صلح و ترک مخاصمه کرده است. یعنی اینکه جمهوری اسلامی ایران له یا علیه جمهوری آذربایجان و ارمنستان موضع نمیگیرد اما بیکار هم نمینشیند. برای اینکه امنیت قفقاز جنوبی مستقیماً با امنیت ایران در ارتباط است. به هر حال بخش مهمی از میدان نبرد شامل مرزهای شمال غرب ایران میشود و به همین دلیل ایران اگر بخواهد هم نمیتواند منفعل باشد. ضمن اینکه این درگیری به دلیل مجاورت جغرافیایی برای مناطق ما در منطقه کاملاً خطرآفرین است و همین هم ضرورت موضع بیطرفانه ما را تشدید میکند. نه تنها هیچ سودی در جانبداری در این ماجرا برای ایران وجود ندارد که حتی کوچکترین کم دقتی میتواند ما را با ضررهای مهمی مواجه کند.
فکر میکنید زمینه اصلی دور اخیر درگیریهای نظامی چه بوده؟ یعنی چه چیزی باعث بر افروختن دوباره آتش شد؟
معتقدم خود دو طرف هم میدانند مسأله راه حل نظامی ندارد اما جمهوری آذربایجان به پشتوانه دو چیز یعنی اول تسلیحات اسرائیلی و دوم پشتیبانی ترکیه و برخی کشورهای دیگر گمان میکند که این بار میتواند اقدام نظامی مؤثری انجام دهد. در حالی که این ارزیابی کاملاً غلط است. البته مسأله جنگ در قرهباغ، همواره یک آتش زیر خاکستر بوده که کوچکترین بهانهای برای شعلهور شدن آن کافی بوده.
یک مسأله نگرانکننده در روزهای اخیر اخباری است که از گسیل نیروهای تکفیری به منطقه شنیده میشود. این مسأله میتواند چه تأثیراتی بگذارد و چه تغییراتی در حوزه میدانی جنگ نسبت به گذشته ایجاد کند؟
مسأله ابعاد حضور تکفیریها شاید بیشتر جنگ روانی و تبلیغاتی باشد. اما هم ترکیه و هم جمهوری آذربایجان باید بخوبی بدانند که آمدن گروههای تکفیری راحت است اما برای رفتن آنها هیچ تضمینی نیست. جنگ قرهباغ یک جنگ حاکمیتی است نه اعتقادی که دو گروه با دو اعتقاد مذهبی علیه هم اقدام کنند. اگر ترکیه افرادی را بیاورد و جنگ را تبدیل به میدان نبرد مسلمان-مسیحی کند، بدتر از آن بلایی که در سوریه بر سر نیروهایش آمد، اینجا در انتظارش است. از آن مهمتر مسأله برای الهام علیاف است که حضور تکفیریها در یک چشمانداز بلندمدتتر میتواند جمهوری آذربایجان را تبدیل به یک سوریه دوم کند. بنابراین آوردن نیروهای تکفیری به این میدان اتفاقاً باتلاقی است که اول از همه خود جمهوری آذربایجان و ترکیه در آن گیر میکنند. بر همین اساس عقل سلیم حکم میکند که آنکارا و باکو به این سمت نروند. اما این اتفاق اگر رخ دهد قطعاً ابعاد آتی آن میتواند بسیار وسیعتر از این منطقه باشد.
فارغ از بحث تکفیریها، روشن است که حضور ترکیه در این جنگ نسبت به قبل به مراتب جدیتر است. این حضور آنها چه نسبتی با حضورشان در سوریه، لیبی و نقاط دیگر دارد؟
حضور ترکیه اینجا خیلی مهم و قابل ملاحظه است. ترکیه در سالهای اخیر نشان داده بسته به شرایط، میتواند سیاستش را به رنگها و چهرههای مختلفی در بیاورد. وقتی صحبت حضور ترکیه در لیبی میشود یکباره آنها ماهیت اخوانی پیدا میکنند. چون میخواهد به کمک قطر پول و امکانات را فراهم کند و در آنجا افرادی را بسیج کنند که علیه ژنرال حفتر اقدام کنند. وقتی بحث مدیترانه میشود، ترکیه ماهیت سکولار میگیرد و وارد همکاری با ناتو میشود. در سوریه وقتی با قطر همکاری میکند باز ماهیت اخوانی میگیرد. در بالکان شعار نوعثمانی میدهد تا یک نوستالژی تاریخی را آنجا زنده کند. وقتی در کنفرانس اسلامی است طور دیگری ظاهر میشود. یا در همین قفقاز ماهیت پانترکیستی میگیرد.
در این معادله هم تجربه یک دهه اخیر نشان داده که تکفیریها نیز در جاهایی ابزار دست ترکیه هستند. این ترکیه که امروز مشوق و پشتیبان اصلی جمهوری آذربایجان در جنگ قرهباغ است، همان ترکیهای است که در سالهای 2007 مذاکره با ارمنستان برای عادیسازی روابط را آغاز کرد و در نهایت روابط دو طرف اینقدر نزدیک شد که صدای حکومت باکو در آمد و اعتراض کرد. بنابراین واقعیت این است که اردوغان فردی عملگراست که منافع ترکیه را در پوششهای مختلف دنبال میکند.
با توجه به این به نظر شما، چقدر طولانیتر شدن این جنگ، نسبت به ادوار گذشته را ممکن میدانید؟ حضور مجموعه بازیگرانی که الان درگیر هستند چه چشماندازی از آینده تحولات در این عرصه ایجاد میکند؟
بر اساس آن نکاتی که گفتم الان مسأله اردوغان در این جنگ، دفاع از آذریها نیست بلکه توسعه نفوذ در قفقاز است. ضمن اینکه به نظر میرسد اردوغان میخواهد از ابزار حضورش در این جنگ برای فشار بر ارمنستان جهت گرفتن امتیاز هم سود ببرد. چون دو طرف هنوز اختلافات جدی دارند. اما قطعاً حضور ترکیه اینبار منجر به طولانیتر شدن جنگ و البته افزایش دامنه آن خواهد شد. چرا که آن طرف ما بازیگر مهمی به نام روسیه را هم داریم که تا اینجا متمایل به ارمنستان اقدام کرده. این دو در جاهای دیگری به صورت هماهنگ و تا حدودی ائتلافی عمل میکردند، مثل تحولات سالهای اخیر سوریه. ضمن اینکه وارد تبادلات اقتصادی و نظامی هم شده بودند. حضور آنها در قرهباغ میتواند در آن معادلات هم تأثیر زیادی بگذارد و باعث تغییر توازن و به وجود آمدن یک سری شرایط تازه شود. یعنی نه تنها خطر فرسایشی شدن جنگ قرهباغ وجود دارد بلکه مسأله تأثیر آن بر تحولات دیگر منطقه هم نباید از چشم دور بماند. خصوصاً این خطر جایی است که اینها بخواهند در این میدان یک زورآزمایی متقابل را تجربه کنند و توجه کنید که این اتفاق در مجاورت ما رخ میدهد. چیز دیگری که خطر طولانی شدن جنگ را تشدید میکند، حسی است که جمهوری آذربایجان درباره قوت تسلیحاتی خود در اثر خرید سلاح از اسرائیل دارد. درست است که ارمنستان هم آن طرف حمایت روسیه را دارد اما به نظر میرسد جمهوری آذربایجان احساس میکند با توسل به خریدهایی که از اسرائیل داشته در این مقطع توانسته دست بالا را پیدا کند. حال آنکه چنین نیست و این تصور فقط باعث به درازا کشیده شدن جنگ خواهد شد. یکی از مهمترین بازیگران در این مسأله گروه مینسک بود که سازمان امنیت و همکاری اروپا آن را ایجاد کرده بود و رهبری آن به روسیه، امریکا و فرانسه سپرده شده بود. منافع اینها اقتضا میکرد حالت «نه جنگ، نه صلح» ادامه پیدا کند. چون طی 26 سال گروه مینسک هیچ اقدام عملی برای حل مسأله انجام نداد. بنابراین جنگ قرهباغ بازیگران فرامنطقهای قوی دارد و تحت تأثیر حضور آنها ماجرا اینگونه است که با آزاد شدن دو تا منطقه، مسأله حل نمیشود. تفاوت اصلی درگیری اخیر با ادوار قبل حضور عواملی مثل اسرائیل است که منافعشان ایجاب میکند در منطقه سلاح بفروشند. اسرائیل تا کنون میلیاردها دلار سلاح به آذربایجان فروخته، مثلاً در سال 2016 فقط 5 میلیارد دلار قرارداد تسلیحاتی بین دو طرف امضا شد. آن طرف ماجرا هم همین دو ماه پیش سفارت ارمنستان در تلآویو افتتاح شد. یعنی باز این میتواند یک بازار تسلیحاتی جدید برای اسرائیل باشد. ضمن اینکه ادامه جنگ، بهانهای خواهد بود برای توجیه حضور اسرائیل در منطقه قفقاز. امریکا هم حامی این سیاست است و البته خودش هم همین نگاه را دارد. کما اینکه مسأله برای روسیه هم تقریباً به همین شکل است. با این چشمانداز باید گفت که اوضاع فعلی هم به لحاظ تحولات میدانی و نظامی و هم به لحاظ سیاسی و حضور قدرتهای فرامنطقهای، پیچیدهتر از قبل است و با این چشمانداز کار پایان جنگ و رسیدن به صلح قدری مشکلتر است.
با این تفاسیر مخاطرات تحولات اخیر برای ایران چیست و البته بازیگری هوشمندانه ما در این مقطع میتواند باعث خلق چه موقعیتهایی برایمان بشود؟
مهمترین مسأله این است که مرز ما درست در خط تماس جنگ است. این آتشی که در خانه دو همسایه افتاده هر لحظه میتواند وارد خانه ما هم بشود. پس نیاز است که اینجا هم به غایت هوشیار باشیم و هم فعال. منافع ایران فقط و فقط پایان جنگ و رسیدن به توافق است. بسیار هم روشن است که سیگنال حمایت از هر طرفی میتواند آتش را به سمت خود ما بکشاند. اما مهمتر از هر چیز آن مطلبی است که قبلتر اشاره کردم. یعنی ناامن شدن و وقوع جنگ در قفقاز جنوبی بزرگترین بهانه است برای حضور قدرتهای فرامنطقهای در مجاورت مرزهای شمالی ایران. توجه به این مسائل یک دقت نظر و اطلاع کامل از شرایط را میطلبد که هر کسی هر طور دلش خواست به طرفهای درگیر پیام صادر نکند و موضع نگیرد. منافع ایران صرفاً در میانجیگری فعال و بیطرفی در این قضیه تأمین میشود. ما اگر در داخل سیاست اصولی کشور را خدشهدار نکنیم و با موضعگیریهای احساسی، به حاشیههای بیجهت دامن نزنیم اتفاقاً فعالیت دیپلماتیک ایران در این میدان یک موقعیت خوب برای نقش منطقهای ایران است. یعنی ایران هم میتواند از مزایای یک صلح بهرهمند شود و هم یک شخصیت دیپلماتیک رفیعتر برای خود ایجاد کند. ضمن اینکه قطعاً این کار منافع اقتصادی خود برای ایران را هم دارد.
بیانیه سفارت ایران در باکو در محکومیت حمله به افراد و مراکز غیرنظامی
سفارت جمهوری اسلامی ایران در باکو در محکومیت حمله به افراد و مراکز غیرنظامی بیانیهای صادر کرد. به گزارش ایسنا، سفارت ایران در باکو اعلام کرد: براساس اعلام منابع رسمی جمهوری آذربایجان از جمله دفتر دادستان کل این کشور، از زمان شروع موج جدید درگیریهای طرفین آذربایجانی و ارمنی در منطقه قرهباغ و ۷ شهر پیرامونی آن، تعداد زیادی از شهروندان عادی جمهوری آذربایجان شامل زنان و کودکان کشته و زخمی و بسیاری از اماکن، امکانات و مراکز غیر نظامی نابود شده است. دفتر دادستان کل جمهوری آذربایجان خبر داده است که تا بامداد روز ۳ اکتبر تعداد ۱۹ نفر از مردم بی گناه کشته و ۶۳ نفر زخمی و ۴۴ اماکن و امکانات غیر نظامی و ۱۸۱ خانه ویران شده است. سفارت جمهوری اسلامی ایران در جمهوری آذربایجان ضمن تأکید بر لزوم رعایت حقوق بشر و حقوق بینالملل بشردوستانه و یادآوری عرف، هنجارها و اصول و قواعد بینالمللی حاکم بر مخاصمات مسلحانه از جمله کنوانسیونهای ژنو (۱۹۴۹) و پروتکلهای الحاقی آن (۱۹۷۷) و بویژه کنوانسیون چهارم ژنو در مورد حمایت از غیرنظامیان، هرگونه نقض حقوق مردم بیگناه و کشتن و وارد آوردن جراحت بر آنان و نیز نابودی و ایراد خسارت به اماکن، امکانات و داراییهای غیر نظامی را بهشدت محکوم مینماید و به خانوادههای داغدار تسلیت میگوید.
سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس هم از سفر هیأتی از این کمیسیون به منطقه مرزی ایران و جمهوری آذربایجان برای بررسی تحولات اخیر در منطقه قرهباغ خبر داد و گفت که طی چند روز اخیر چندین خمپاره و راکت به مناطق داخل ایران اصابت کرده است. به گزارش «ایران»، ابوالفضل عمویی گفت: در این بازدید از منطقه مرزی در شهرستان خداآفرین شهرستان اصلاندوز در اردبیل و مناطق مرزی در آذربایجان شرقی بازدید به عمل آمد که آقای حاتمی نماینده کلیبر و خداآفرین نیز حضور داشتند. طبق بازدید به عمل آمده متأسفانه طی این چند روز چند خمپاره و راکت به مناطق داخل خاک ایران اصابت کرده و ما از منازل آسیب دیده و همچنین زمینهای کشاورزی مورد هدف در شهرستان خداآفرین نیز بازدید کردیم.
اکبر طبری درخواست فرجامخواهی داد
خبر اول اینکه، اکبر طبری معاون اجرایی سابق حوزه ریاست قوه قضائیه درخواست فرجامخواهی داد. محکومیت معاون اجرایی سابق حوزه ریاست قوه قضائیه به ۵۸ سال و ۹ ماه و ۲۰ روز حبس و هزار میلیارد ریال جزای نقدی، 22 شهریور ماه از سوی غلامحسین اسماعیلی سخنگوی قوه قضائیه اعلام شده بود. این حکم که پس از رسیدگی به پرونده او در دادگاه کیفری یک با حضور 21 متهم دیگر که در میان آنان 4 متواری، یک فوتی، یک بازپرس و تعدادی وکیل و کارشناس رسمی دادگستری و سردفتر اسناد رسمی هم حضور داشتند، صادر شد، در صورت قطعی شدن، براساس قانون اشد مجازات است که ۳۱ سال حبس و ضبط اموال ناشی از ارتشا و جزای نقدی و انفصال ابد از خدمات دولتی را به همراه دارد و قابل اجراست. حال با گذشت 20 روز از صدور حکم برای اکبر طبری، او درخواست فرجامخواهی داده است. محمدعلی داداشی وکیل اکبر طبری در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان با اعلام این خبر گفت: روز شنبه فرجامخواهی موکل من در دیوان عالی کشور به ثبت رسید. او ادامه داد: خلاصهای از دلایل خود را پیرامون اینکه حکم با قوانین و اصول دادرسی در تعارض بوده است، در فرجامخواهی نوشتهایم. داداشی ادامه داد: فرجامخواهی خود را در ۳۱ صفحه و با ۲۷ صفحه ضمائم به ثبت رساندهایم، زیرا هر چهار مورد اتهامات موکل بنده با ایرادات جدی روبهرو بوده است. او گفت: موکل بنده در افکار عمومی مجازات شده و آینده او به دست قضات دیوان عالی کشور مشخص میشود.
علی عسگری از صداو سیما نمیرود
خبر دیگر اینکه، مدیرکل روابط عمومی صداوسیما در واکنش به برخی شایعهها مبنی بر استعفای رئیس سازمان صداو سیما در توئیتی اعلام کرد که عبدالعلی علی عسگری، رئیس این سازمان تا سال بعد از انتخابات ۱۴۰۰ در سمت خود باقی خواهد ماند. به گزارش «ایران» محمدحسین رنجبران نوشت: مرداد پارسال هم در پاسخ به شایعهسازی یکی از توئیتبازان اصلاحطلب عرض کردم خیالتان راحت آقای علی عسگری تا بعد از انتخابات۱۴۰۰ هست؛ الان هم همین را میگویم و اضافه میکنم برای بعد از ۱۴۰۰ نیز برنامههای رئیس رسانه ملی و گروهشان تنظیم شده است. معاونت حقوقی سازمان هم به زودی در دادگاه در خدمت برادری که برای چندمین بار با نشر اکاذیب اذهان همکاران سازمانی و مخاطبان بیرونی را مشوش میکند، خواهد بود.»
مخاطب سخنگوی فراکسیون اکثریت مجلس کیست
دست آخر اینکه، سخنگوی فراکسیون اکثریت مجلس تأکید کرد که کاربرد ادبیات نامناسب نسبت به مسئولان اجرایی باعث میشود تا مردم ناامید شده و از سوی دیگر زمینه سوءاستفاده دشمنان نظام اسلامی را فراهم میکند. به گزارش ایسنا، مجتبی یوسفی با اشاره به کاربرد ادبیات نامناسب از سوی برخی از نمایندگان نسبت به مسئولان اجرایی بیان کرد: یکی از نکاتی که باید مورد توجه همه افراد قرار گیرد جایگاه حقیقی و حقوقی دیگران است. باید زمان مطرح کردن انتقادات نسبت به مسئولان اجرایی و کارگزاران نظام نظیر وزیر یا رئیس جمهوری، شخصیت حقیقی و حقوقی افراد را مدنظر قرار داده و انتقادهای خود را در جهت سازندگی و اصلاح امور با ادبیات مناسب مطرح کنیم. به نظر میرسد مخاطب این سخنان، برخی اعضای فراکسیون اکثریت مجلس باشد که در چند ماه گذشته تذکرات و مواضع خود را به دور از رعایت چارچوبهای اخلاقی و عرفی علیه برخی مسئولان بیان کردهاند. از حاشیههای جلسه حضور وزیر خارجه در بهارستان که بگذریم، اردشیر مطهری نماینده گرمسار و همشهری محمود احمدینژاد در روزهای اخیر گوی سبقت را از برخی همکاران خود در توهین به رئیس جمهوری ربوده است. او دیروز هم در واکنش به انتقاد حسامالدین آشنا از سفرهای استانی رئیس مجلس، مشاور رئیس جمهوری را بینصیب از ادبیات فاخر! خود نگذاشت.
مواضع دیپلماتیک را به دستگاه دیپلماسی واگذار کنیم
بهرام امیراحمدیان
کارشناس آسیای میانه و قفقاز
اختلاف منجر به درگیری جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان یک بُعد حقوقی مشخص دارد و آن اینکه منطقه قره باغ تا پیش از سال 1992 میلادی و در ابتدای استقلال یافتن این جمهوریها در خاک جمهوری آذربایجان قرار داشته و سالهاست به کنترل ارمنستان درآمدهاست. این موضوع در سال 1994میلادی از سوی سازمان افزایش همکاری و امنیت اروپا به گروه مینسک با حضور مشترک فرانسه و امریکا و روسیه سپرده شد و به برقراری آتش بس انجامید. اما خط آتش بس در مقاطع مختلفی شکسته شده و درگیریهای مقطعی بویژه در سال 2016 رخ داده است.
جمهوری اسلامی ایران با هر دو طرف این مرافعه همسایگی و روابط نزدیک دارد و البته از اتفاقاتی که در مجاورت مرزهای شمال غربیاش روی میدهد تأثیر میگیرد. چنان که در روزهای اخیر دیدیم که در جریان آتش برپا شده چندین خمپاره با اصابت به شهرها و روستاهای مرزی اصابت و خساراتی را ایجاد کرده است.
بنابر این موضع رسمی جمهوری اسلامی ایران علاوه بر هشدار نسبت به وقوع چنین مسائلی همواره بر دعوت از طرفین برای نشستن پشت میز مذاکره قرار داشته است. هر چند تاکنون مذاکرات انجام شده و ابتکارعملها به نتیجهای نرسیده است. با وجود این ایران با اعلام بیطرفی نسبت به میانجیگری در این موضوع اعلام آمادگی کرده است. کما اینکه باید توقع داشت که این نزاع با اقدام گروه مینسک یا وارد شدن شورای امنیت سازمان ملل متحد به عنوان نهاد مسئول سرانجام پیدا کند.
برخلاف تلاش برخی رسانههای بینالمللی برای ایجاد اختلاف میان کشورهای منطقه و ایران، کشور ما تاکنون با اعلام موضع بیطرفی از هرگونه جانبداری در این مسأله و در اختیار قرار دادن مرزهای خود برای جابهجایی و تأمین تسلیحات هر یک از طرفین منازعه خودداری کرده است.
در چنین شرایطی برخی سعی دارند با اتکا به دیدگاههای قومی یا مذهبی دستگاه دیپلماسی کشور را تحت فشار قرار دهند. گرچه ما در کشور هم حدود 100 هزار هموطن از ارامنه داریم و هم چهار استان آذرینشین با مجموع تقریبی 15 میلیون نفر جمعیت. با این حال اینکه برخی در داخل کشور بخواهند به اتکای تفاوت دین شهروندان دو کشور آذربایجان و ارمنستان از این منازعه تصویر یک جنگ صلیبی ارائه دهند یا تصور کنند که باید به دلیل اشتراک قومیتی ایران راهی را که ترکیه در قبال منازعه باکو و ایروان در پیش گرفته طی کند به غایت از منافع ملی به دور است و با اصول صلحجویانه حاکم بر سیاست خارجی کشورمان در تعارض قرار دارد.
درستترین تصمیم همین اعلام بیطرفی و اجازه ندادن به طرفهای درگیر برای استفاده از خاک ایران علیه یکدیگر است. اینکه جمهوری اسلامی ایران اعلام کرده که هیچ گاه اجازه نخواهد داد که از مرزهای ایران تسلیحاتی برای هر یک از طرفین جنگ ارسال شود یک سیاست رسمی و اصولی است. زیرا هر دو طرف برای ایران حکم دو همسایه مهم را دارند و بر همین اساس سیاست جمهوری اسلامی ایران دعوت از آنها به میز مذاکره و حل مسأله از مجاری دیپلماتیک است.
جمهوریهای ارمنستان و آذربایجان دو کشور مستقل هستند که همچون هر کشور دیگری باید مسائلشان را با مراجعه به نهادهای بینالمللی یا بر اساس اراده خود به میانجیگری کشورهای همسایه و دوست بسپارند. هرگونه طرفداری کشور ثالث از یکی از طرفهای منازعه چیزی جز ایجاد حساسیت و عداوت در طرف مقابل نخواهد داشت.
بر این اساس به نظر میرسد صاحبان تریبونهای ذینفوذ با پیروی از این سیاست رسمی و سپردن کار به نهادهای صاحبنظر و تصمیم گیرنده در حوزه سیاست خارجی از هرگونه مغالطه قومی و مذهبی در این موضوع پرهیز کنند.