تازههای «هنر و تجربه» همچنان در سالنهای سینما
گروه فرهنگی: جای خالی فیلمهای گروه هنر و تجربه در اکران آنلاین همچنان نقدی بر عملکرد مدیران گروه هنر و تجربه است. در شرایطی که بهگفته صاحبنظران، جریان اکران آنلاین بیش از اینکه فرصتی برای دیده شدن فیلمهای تجاری باشد باید مورد استقبال گروه هنر و تجربه قرار میگرفت اما صاحبان این فیلم ها و تصمیمگیران گروه هنر و تجربه ترجیحشان به نمایش این آثار روی پرده سینماست. اگرچه در هفته گذشته مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی از بسته حمایتی اکران آنلاین فیلمهای هنری و تجربی خبر داد و جزئیات این حمایت را اعلام کرد اما شــرط بهرهمندی از این شیوهنامه، عــدم دریافت حمــایت از طــریق مؤسسه هنر و تجربهعنوان شده است.
«بیگاه» از تازهترین آثار گروه اکران هنر و تجربه است که از دوم مهرماه به چرخه اکران اضافه شده است. فیلم سینمایی «بیگاه» نخستین فیلم بلند پویا اشتهاردی داستان سربازی بلوچ است که شیفت نگهبانی و عروسی خواهرش همزمان شده و برای گرفتن مرخصی دچار چالش میشود. ایمان افشار، شایان افشار، ایوب افشار، مهسا نارویی، آوا آذرپیرا، ملابخش رئیسی و جمعی از بازیگران محلی چابهار در فیلم سینمایی «بیگاه» نقشآفرینی میکنند. اکران مستند «گلوله باران» روایتی از مبارزه مدافعان حرم با داعش، بهکارگردانی مرتضی پایهشناس و حسین مؤمن از دوشنبه 31 شهریورماه همزمان با هفته دفاع مقدس در سینماهای هنر و تجربه آغاز شده است. «گلولهباران» موفقترین مستند سیزدهمین دوره جشنواره بینالمللی سینماحقیقت بود که نشان فیروزه بهترین فیلم، تندیس بهترین کارگردانی مستند بلند و جایزه بهترین تدوین جشنواره را کسب کرد. مجموعه «بعد از جنگ» از دیگر آثاری است که همزمان با هفته دفاع مقدس اکران آن در سینماهای گروه هنر و تجربه آغاز شده است. این مجموعه سه مستند با محوریت جنگ شامل مستندهای «شبیهسازی آقای زرد» به نویسندگی و کارگردانی ماهان خمامیپور، «سایههای روشن» ساخته حسین نشاطی و «پیرمرد و خواننده» به کارگردانی امیر اصانلو است. فیلم بلند «کیارستمی و عصای گمشده» بهکارگردانی محمودرضا ثانی از شاگردان عباس کیارستمی نیز از سهشنبه ۲۴ شهریور به سینماهای گروه هنر و تجربه آمده است. این کارگردان در این فیلم تلاش کرده تا حضور کیارستمی در کلاسهای درس فیلمسازی او در اسپانیا و کلمبیا را به تصویر بکشد و روایتی تازه از نوع نگاه کیارستمی به زندگی و سینما به مخاطب بدهد.
«منگی» از دیگر تازههای اکران این گروه هم از ۱۵ شهریور روی پرده آمده است. «منگی» اولین فیلم بلند رسول کاهانی است که پیش از این نمایشهای «زبان اصلی»، «به اتفاق خانواده»، «فرق وسط»، «اسکورسیزی»، «تحت تأثیر»، «لنگ ظهر» و «شربت سینه» را روی صحنه اجرا کرده است. نسرین درخشانزاده، مهدی ضیاچمنی، داریوش رشادت، سرور پیروانی، بهزاد آقاجانی و محمود یاوری بازیگران اصلی این فیلم هستند. کاهانی در این فیلم که به شیوه پلان-سکانس و بدون هیچگونه تقطیعنما فیلمبرداری شده، داستان زن و شوهری را روایت میکند که قصد جدا شدن از هم را دارند و درگیر مشکلات مختلفی هستند.
فیلم سینمایی «یلدا» به کارگردانی مسعود بخشی، مستند سینمایی «خط باریک قرمز» ساخته فرزاد خوشدست، فیلم سینمایی «مثل یک عاشق» به کارگردانی بهرام گوهری، «وقتی پروانه شدم» ساخته آرش زارع، فیلم سینمایی «پرو» به کارگردانی بهزاد نعلبندی، مستند «چی چکا قصه شب» ساخته رها فریدی، مستند «شهر سوخته» به کارگردانی ناصر پویش از دیگر آثاری هستند که اکرانشان در سینماهای «هنروتجربه» ادامه دارد. همچنین از دیگر آثار این گروه اکران، مجموعه «بازگشت کوتاه» شامل «عزیز» به کارگردانی سیدمهدی موسوی برزکی، «اکو» بهکارگردانی مهین صدری، «گاو امریکایی» بهکارگردانی آسمان طوسی، «جونده» بهکارگردانی نوید صولتی، «آسمان آبی، زمین پاک» به کارگردانی مهیار ماندگار و «هدیه» ساخته سحر ستوده بستهای تماشایی از ۶ فیلمساز برای علاقهمندان حوزه فیلم کوتاه است.
پیام محمدباقر نوبخت به مناسبت سالگرد تأسیس سینمای هنر وتجربه
تفکر پیشرو در سینمای ایران
محمدباقر نوبخت معاون رئیسجمهوری در پیامی به مناسبت سالگرد تأسیس سینمای هنر و تجربه، این اتفاق را از نمونههای توسعه فعالیتهای فرهنگی و هنری دولت دانست. رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور به مناسبت ۱۳ مهرماه سالروز گشایش سینمای هنر و تجربه در پیامی نوشت: «یکی از مهمترین سیاستهای دولت در زمینه توسعه فعالیتهای فرهنگی و هنری، مشارکت اعضای نخبه رشتههای فرهنگی و هنری بوده است و هرکجا این سیاست مهم پنداشته شده آثار مطلوب آن نمایان شده است. گروه سینمایی هنر و تجربه مصداق بارز یک تفکر پیشرو در سینمای ایران است که طی ۶ سال گذشته توانسته است بعنوان یک الگوی فاخر، کمهزینه و کاربردی نزد مراجع مختلف فرهنگی و هنری مطرح شود. از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، شورای سیاستگذاری و دستاندرکاران اجرایی این گروه سینمایی و همه فعالان این سینمای نجیب در آستانه ششمین سالگرد فعالیتشان قدردانی میکنم و امیدوارم هنرمندان این عرصه همچنان با شور و نشاط به فعالیت خود ادامه دهند.»
پیشنهاد نامگذاری سالن پردیس سینمایی امید اسدآباد به نام رضا رستمی
رمضانعلی حیدری خلیلی در جلسه انعقاد تفاهمنامه پروژه پردیس سینمایی امید شهرستان اسدآباد ضمن اشاره به این نکته که پردیس سینمایی امید قرار است در فرصت ۶ ماهه آینده به بهرهبرداری برسد از نامگذاری یکی از این پردیسها به نام رضا رستمی خبرنگار فقید حوزه سینما خبر داد. معاون توسعه مدیریت و منابع سازمان سینمایی همچنین به این نکته اشاره کرد که «سال گذشته بنا بود این پردیس در شهرستان نهاوند ایجاد شود که به خاطر فراهم نشدن زمینه، بنا شد که جابهجایی پروژه داشته باشیم و اسدآباد با توجه به پیشینه فرهنگی درخشانی که داشت و نیز آمادگی و علاقه مندی مدیریت شهری و جمعیت دانش آموزی و دانشجویی ۲۵ هزار نفری، به عنوان شهر منتخب در استان همدان برای اجرای پردیس سینمایی امید انتخاب شد.» او با بیان اینکه توسعه زیرساختهای سینمایی کشور یکی از راهبردهای سازمان امور سینمایی و زمینهساز توسعه و تقویت بازار سینمای کشور است و پردیس سینمایی امید بر اساس این راهبرد در شهرهای فاقد سینما و منتخب استان ایجاد میشود، گفت: در راستای شعار «ایران، تهران نیست» حضور جدیتری در استانها خواهیم داشت که در این پروژه محور اصلی و بنیادی شهرداریها هستند و تاکنون در ۲۶ شهر منتخب از ۲۶ استان کشور، تفاهمنامه به امضا رسیده است. معاون توسعه مدیریت و منابع سازمان سینمایی از پیشنهاد نامگذاری یکی از سالن های این پردیس در حال احداث در شهرستان اسدآباد به نام رضا رستمی خبر داد و گفت: آقای رستمی که اهل این شهرستان بود و در همین جا به خاک سپرده شده است، از روزنامهنگاران و خبرنگاران فعال و خوشنام سینما بود که چند سال پیش ایشان را از دست دادیم و امیدواریم با این نامگذاری یاد این سینمایی نویس فقید را زنده نگه داریم.
به یاد احسان برون از صحنههای تئاتر خوزستان تا اصفهان و تهران
این شعله از یاد نمیرود
اردشیر صالحپور
پژوهشگر و مدرس تئاتر
سرانجام احسان برون، بازیگر سختکوش تئاتر عرصه صحنه را خالی گذاشت و به دیار باقی شتافت. او در 5-4 سال اخیر تلاش و مبارزه جانکاهی را با بیماری سرطان آغاز کرده بود و با مقاومت خویش در برابر این بیماری مهلک، سر ستیز داشت و همچون دودمانش، بزرگزادگان «کیان ارثی» و «شیرعلی مردان» مبارزان چالنگ بختیاری، سر سازگاری و تسلیم در برابر مرگ نداشت و ایستاده مردن را از پیش آموخته بود. در صحنه بازیگری نیز جدی و تسلیمناپذیر بود. برون، از پس همه نقشها بر میآمد و گاه در چند نقش هنرمندی میکرد. آخرینبار بازی درخشانش را در تالار هنر دیدم. هنگامی که در نمایش «دختر انار» به کارگردانی «حسن حاجتپور» ایفای نقش میکرد و یکی از پایههای محکم پیشبرد این نمایش بود. گرم، جدی و مصمم ایفای نقش میکرد و همان شب دایی بزرگوارش، شاعر مطرح معاصر «هرمز علیپور» نیز دعوت شده بود که با هم به پشت صحنه رفتیم تا از تلاش احسان تجلیل به عمل آوریم و حالا چند روزی است خاطرهاش را با بدرقههای اشک تداعی میکنیم. احسان برون جزو گروه «احسان رحیمی» بود. نوآمدگانی از شهر مسجدسلیمان در جنوب که یک شبه ره صدساله رفته بودند و گروهشان برای خود سبک و قاعده خاصی داشتند. اصلاً زبان تئاتریشان ویژه بود. نسلی که تجارب گذشته را حذف و طرحی نو درافکنده بودند و از چندین جشنواره کشوری جوایز عمدهای را به خود اختصاص داده بودند و در شاهینشهر اصفهان در کنار آن شهر بزرگ رقابتی عظیم و سترگ را آغاز کرده بودند و اصفهان سرانجام به دلیل همین شایستگیها باورشان کرده بود اما هجرت احسان رحیمی و حسن حاجتپور به اروپا موجب شد گروه آنها از هم بپاشد و دیگران هم جستهگریخته به فعالیت نمایشی پرداختند، اما احسان برون یکی از بازیگرانی بود که با تجارب به دست آمده توانست خود را بالا بکشد. رخت عزیمت به تهران تن کند و در تهران برای خود شهرت و اعتباری حاصل کند؛ اگر چه بیماری این توفیق روز افزون را از او گرفت و حتی مبارزه دلیرانهاش نتوانست او را به صحنه تئاتر و حیات بازآورد. در میان گروه نمایش بچههای جنوب، احسان برون یکی از پایههای ثابت بود. روزی در سالن قشقایی تئاترشهر تهران نمایش «عروسی خین» نمایشی اقتباسی و بهروز شده از «عروسی خون» فدریکو گارسیا لورکا، شاعر و نمایشنامه نویس اسپانیایی را میدیدم که تنظیم و اجرای فوقالعادهای داشت و حسن حاجتپور آن را کارگردانی کرده بود و احسان هم در آن نمایش بازی خاطرهانگیزی داشت و در کنارش، فرزاد سلطانی هم غوغایی به پا کرده بود و صدای شیروان نصراللهزاده نیز بر دلنشینی و دراماتیک بودن کار میافزود. بچههای جنوب هر وقت همت کنند و بخواهند، حماسه میآفرینند و آن کار نیز در شمار اقتباسی محلی از اثری جهانی نموداری ارزشمند از تلاش این نسل سوم از هنرمندان تئاتر مسجد سلیمان بود که پا به عرصه تئاتر تهران و کشور کشانده و برای خود اعتبار و حرمت تازهای کسب کرده بود اما دریغ امیدها خیلی زود با سفر اعضا کمرنگ شد. از آن گروه بعدها فقط همین دو نفر، یعنی احسان برون و مسلم رضایی باقی ماندند که دو نفره بار فقدان سایر اعضای گروه را برای پرچمداری نمایش خوب بر دوش کشیدند. «روایتی از ۲۳ بار مردن» به کارگردانی مسلم رضایی درخشش تازه احسان بود و اینبار طراحی صحنه زیبایی برای این کار ایجاد کرد که به یاد ماندنی بود. نمایش حال و هوای جنگ داشت و جنوب که خود مصداق دفاع جانانه در برابر دشمن بعثی بود در این نمایش هم روایت و زبانی تازه را پیشروی مخاطب میگذاشت. احسان اما بیشتر به بازیگری تمایل داشت و علاقهمندی و استعداد فوقالعاده خود را در این زمینه بارها و بارها بر صحنه تئاتر به نمایش گذاشته بود و در دهها نمایش بازی کرده بود از جمله «قطعه ناتمام»، «هفترنگ»، «گریه ساز»، «آن روزگاران»، «دختر انار»، «روایتی از ۲۳ بار مردن»، «اینجا همه چیز عادی است»، «عروسی خین» و... شاید اگر زندگی امانش میداد همچنان برصحنه خوش میدرخشید و خاطرههای ماندگاری را بر کارنامه هنری خود افزون میساخت؛ همانطور که در این عمر کوتاه ۴۲ ساله حضورش بیبدیل بود و نامش به عنوان هنرمندی سختکوش بر عرصه تئاتر کشور از جنوب تا اصفهان و تهران رقم خورده است و به تعبیر شاعرانه هرمز علیپور که او را بسیار دوست میداشت و عاشقانه کارهای هنری احسان را دنبال میکرد به راستی احسان چراغ صحنههای تئاتر جنوب بود و «هیچ نمیشود این شعله از یاد برود». یادش گرامی