ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام هادی (ع): در آن زمانى که عدالت، حاکم و غالب بر تباهى باشد، نباید به شخصى بدگمان بود
مگر آنکه یقین و معلوم باشد.
(اعلام الدین، ص 312)
کرونا سینما را به حاشیه رانده است
مارتین اسکورسیزی: کم ارزش شدن و به حاشیه رانده شدن هنر هفتم در دوران همهگیری ویروس کرونا واقعاً خطرناک است. اینکه جشنوارههای سینمایی به هر شکل ممکن خود را با شرایط وفق میدهند و در حال برگزار شدن هستند، برای من بسیار هیجانانگیز است اما متأسفانه در فرهنگ عامه و رسانهای، به حاشیه رانده شدن و کم ارزش شدن سینما در حال تبدیل شدن به امری معمول است که این موضوع به یکی از دغدغهها و ترسهای اصلی من در این روزها بدل شده است. میلیونها نفر در سراسر جهان چند ماه گذشته را در خانههایشان گذراندند و بسیاری از آنها تلویزیون و فیلمها را از اتاق نشیمن خود تماشا کردند و این یعنی تنها شدن سینما و لازم است بگویم که امروز ارج نهادن به وجود سینما بیش از هر زمان دیگری مهم و ضروری است و این فرم هنری همواره چیزی بیش از یک سرگرمی بوده و خواهد بود. سینما و فیلم در بهترین حالت خود منبعی از شگفتی است.
بخشی از سخنرانی اینترنتی این کارگردان در جشنواره فیلم تورنتو
درباره «غلامرضا ذاتعلیان»، استاد زبان و ادبیات فرانسه که در 88 سالگی درگذشت
فعلِ «توانستن»، وجه امر ندارد
فائزه طاهری
روزنامهنگار و پژوهشگر زبان و ادبیات فرانسه
آشپزی میکرد. سنش بالا بود اما از همسر بیمارش مراقبت میکرد. غذای سبک میپخت که برای هر دویشان خوب بود. میگفت: «حالا که او نمیتواند آشپزی کند، من میکنم. فعل توانستن وجه امر ندارد، بابا جان. نمیشود به کسی گفت: بتوان.» خبرهای درگذشت کوتاهند. چون واژهها کار چندانی از دست شان برنمیآید. فقط خبر تلخ را میدهند و آدم را در دنیای خاطره و حسرت رها میکنند. خبرِ رفتنِ دکتر «غلامرضا ذاتعلیان» (26 خرداد 1311، اراک - 22 شهریور 1399، مشهد) از همین نوع بود. کوتاه و تکاندهنده و دروازهای به خاطرات دانشگاه، تلفظ سلیس کلمات فرانسوی، اصطلاحات دست اول این زبان و صدای خاطره گفتنش با آن زبان شیرین و مهربانش. در دانشگاه تهران زبان فرانسه را فرا گرفت؛ در روزگاری که تنها منبع در دستش تنها یک لغتنامه بود. بعد در کنکور دانشسرای عالی نفر اول شد. برای راهاندازی رشته زبان فرانسه در دانشگاه مشهد گزینه مورد تأیید استادان بود و به مشهد رفت. هنگام تدریس و بهطور اتفاقی مشاور فرهنگی فرانسه و خبرنگار روزنامه «لوموند» (Le Monde) صدایش را از پشت در کلاس شنید. شاید او نخستین فرانسوی بود که از تلفظ درست استاد ایرانی و فرانسه نرفته ما متعجب شد. اما بعدها فرانسویان بسیاری را از وسعت دانشش در زبان فرانسه متعجب کرد؛ از پروفسور کستِکس، استاد دکترایش در فرانسه، امیل بنونیست، زبانشناس معاصر فرانسه و دیگر استادان فرانسوی که از تسلط او بر قطورترین کتاب گرامر زبان فرانسه «بُن اوزژ» (Le Bon Usage) شگفتزده میشدند تا هانری کربَن، شرقشناس فرانسوی که تنها به او برای ترجمه شفاهی سخنانش اطمینان داشت. این شگفتی از آن ما هم بود؛ از تسلطش بر قلم و نگارش «مارسل پروست»، نویسنده فرانسوی رمان شهیر «در جستوجوی زمان از دست رفته». جملات بلند و گاه چندین صفحهای پروست را با ذکاوت و دقتی مثالزدنی تجزیه و تحلیل میکرد. معتقد بود همه جملات بلند پروست نقطه ثقلی دارد که باید برای درک جمله آن را یافت و او استاد یافتن این نقطههای ثقل بود. دکتر ذاتعلیان که روزگاری همنشینی با مهدی اخوان ثالث و غلامحسین یوسفی را در مشهد تجربه کرده بود، ادبیات فارسی را بخوبی زبان فرانسه میشناخت. بارها در کلاس، خواندن «عقل سرخ» سهروردی را توصیه کرد. در کتابخانهاش بیش از کتابهای فرانسوی آثار ادبی ایرانزمین بود. او هم، مانند بسیاری شعر را ترجمه ناشدنی میدانست اما در مسیر ترجمه شاعران معاصر چون محمدرضا شفیعی کدکنی و قیصر امینپور تلاش کرد و آشکارا از یافتن کلماتی مناسب برای ترجمه اشعار اینان چشمانش از شادی میدرخشید. سالهای زیادی زبان فرانسه را تدریس و مترجمان زیادی را تربیت کرد. با این حال عطش به یادگیری و دانستن تا آخرین روزهای زندگیاش پایان نگرفت و لحظهای ذهن و بدن خسته و تکیدهاش تنبلی و کاهلی را درک نکرد. بزرگ بود و در ظاهر زبان فرانسه تدریس میکرد اما اخلاق، انسانبودن و زبان شیرین فارسی هم درس میداد. تلاش بسیاری کرده بود. ظلم بسیار هم دید اما هیچ انتظاری از کسی نداشت. پدرانه همه را نگاه میکرد و همه دانشجویانش را «بابا جان» صدا میکرد. حالا دیگر هیچوقت استاد از انتهای کوچه با کیف کولی و کلاه برهاش به کلاس نمیآید.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#کرونا
«کل کشور در وضعیت قرمز قرار دارد.» این جمله ایرج حریرچی معاون کل وزارت بهداشت دیروز بارها بازنشر شد و خیلیها از وضعیت بیمارستانها در چند روز گذشته گفتند: «دیشب رزیدنتها از مرکز کرونا خبر دادن که کار به راهروها کشیده. ما که مرکز تروماییم رفتیم تو آمادهباش و یه ICUمون مجدد خالی شد برای کرونا. این ثمره حرفهای دوپهلو و جدی نگرفتنه»، «یه فرد مبتلا به کرونا ۱۲ نفر (تا امروز) از اطرافیانش رو آلوده کرده، خودش بدحاله و بستری icu و احتمال برگشتش خیلی کمه، دو تا برادر و ۵ تا برادرزادهاش که شب قبل از شروع علایم با هم تو مهمونی بودن و حتی به اصرار باهاشون روبوسی کرده آلوده هستن! اگه زندگی خودتون براتون مهم نیست یا قصد خودکشی دارین؛ روشهای بهتری هست که زندگی دیگران رو به خطر نمیندازه! درسته خیلی سخته، درسته هممون خسته و کلافه شدیم ولی این سختیها و ماسک زدنها و خونهنشینیها بهتر از اینه که فردا نتونین تو چشم برادرزاده ۵ سالهتون نگاه کنین چون بیاحتیاطی شما پدرش رو ازش گرفته»، «هم عزاداران بدون پروتکل و هم سفر رفتگان دو-سه هفته قبل، حقالناسی بهگردنشان است که تا قیامت پاسخش را در دنیا و آخرت خواهند داد...»، «حریرچی: کل کشور در وضعیت قرمز قرار دارد. پلیس راهور: ترافیک سنگین در محور کرج_چالوس»، «من دیروز کرونا مثبت شدم فقط کافیه به بیمارستانهای معین کرونایی برید ببینید چه خبره. همون در بدو ورود یه نفر فوت کرد آنقدر خانوادش جیغ کشیدن همه داغون شدن. تازه دامادی که دو هفته از عروسیش میگذشت»، «با بابا که صحبت میکردم میگفتن که تعداد بچههایی که بستری میشن تو بیمارستان، دوبرابر شده و نصف کادر درمان به این نقطه رسیدن که دیگه هیچی براشون مهم نیست و استعفا دادن. حق دارن؛ هشت ماه شد و هر روز وضعیت بدتر از دیروزه. فلذا شماها ماسک بزنید؛ جان عزیزتون ماسک بزنید.»، «وضعیت قم شبه انفجاری شده. بقیه ایران هم قرمزه. سفرهای تابستانی و عزاداری تو محیط بسته و باز شدن مدارس، سونامی کرونا رو برگردوند»، «خب موج سوم شروع شد. هشتگ خستگی، هشتگ ترس، هشتگ ماسک بزنیم».
بازی درخشان جهانبخش
بازی درخشان علیرضا جهانبخش در بازی برایتون مقابل پورتموث در جام اتحادیه انگلیس حسابی بازتاب داشت. فیلم گل و پاس گل او بارها بازنشر شد و خیلیها با سرمربی تیم برایتون برای اینکه جهانبخش را در ترکیب تیم نمیگذارد شوخی کردند: «آقای علیرضا جهانبخش لطفاً همیشه همینطوری بازی کن»، «- بابا شما چه جوری تو اون دوران سیاه زندگی میکردین؟ یعنی هیچ دلخوشیای نبود؟ + نه عزیزم... اینجوری هم نبود. گاهی جهانبخش گل میزد.»، «حالا گل میزنی، پاس گل هم میدی؟ تا آخر فصل سکونشینت کنم درست میشی (مکالمه گراهام پاتر با علیرضا جهانبخش)»، «یه پاس گل استادانه و یه گل جسورانه. علیرضا جهانبخش نشون داد همون ستاره لیگ هلنده، ولی تو انگلیس شاید یکی دو سال زمان میخواست!»، «این سرنوشتسازترین بازی جهانبخش بود. جوری بازی کرد انگار آخرین باره که قراره بازی کنه. بهترین آمار رو به ثبت رسوند. سومین گلشو زد و پاس گل هم داد. علیرضا در بهترین فرمه و بازم موند تا شانسشو امتحان کنه. امیدوارم پاتر بازم به این نمایش نفسگیر AJ بیمحلی نکنه.»، «این شوت نبود
آر پی جی ۷ بود!»، «خاک تو سر سرمربی برایتون که از این پسر تو لیگ استفاده نمیکنه.»
لزوم شفافسازی بیشتر!
پیام فروتن
طراح و استادیار دانشگاه تهران
در چند روز گذشته فهرستی از نمایشهایی منتشر شد که تحت حمایت مالی مرکز هنرهای نمایشی قرار گرفته و با استفاده از کمکهای مالی این مرکز به روی صحنه رفتند. انتشار این فهرست واکنشهای متعددی در میان اهالی تئاتر برانگیخت. واکنشهایی که بهزعم نگارنده بحق بوده و نشان از وجود تبعیض آشکار در میان اهالی تئاتر است. صرف نظر از حمایت مالی از آثاری که بواسطه عوامل آن میتوانند از درآمد مناسبی برخوردار باشند؛ یا حمایت از کسانی که همواره ساز مخالف و بیپولی میزنند و در ظاهر خود را هنرمندانی مظلوم معرفی میکنند که از هرگونه حمایت محرومند؛ باید نکات مهمتر دیگری مورد توجه قرار گیرد. در شرایط کنونی، مهمترین حمایت مالی از تئاتر باید در دو حوزه مغفول مانده متمرکز شود. دو حوزهای که مرکز هنرهای نمایشی یا همواره از زیر مسئولیت آن شانه خالی کرده، یا خود را به ندیدن زده است. نخست بحث حمایت از تئاتر شهرستانها و غنیتر کردن کمی و کیفی تولیدات تئاتر شهرستانهای مختلف است. شهرهایی که حتی از داشتن یک پلاتوی تمرین تئاتر و اجرا نیز محرومند؛ اما استعدادهای بینظیری را میتوان در آنها شاهد بود. براستی بودجهای که به تئاتر شهرستانها تعلق میگیرد چقدر است و همین بودجه اندک نیز چگونه صرف میشود؟! آیا لازم نیست مرکز هنرهای نمایشی در این زمینه نیز شفافسازی کرده و فهرست بودجه تئاتر هر استان را اعلام کند؟ اما مورد دیگر در تئاتر دانشجویی خلاصه میشود. حوزهای که زمینه ساز تئاتر حرفهای بوده و اصولاً بنیان تئاتر هر کشور به شمار میرود. مرکز هنرهای نمایشی چقدر در زمینه حمایت از آموزش، رشد، ارتقا و اجرای تولیدات دانشجویی چه کمکی کرده است؟! درست است که در گام نخست، این وظیفه بر عهده وزارت علوم است؛ اما بد نیست بدانیم تئاتر دانشجویی در تمام جهان رابطه تنگاتنگی با تئاتر حرفهای داشته و اصولاً آن را با سایر رشتههای دانشگاهی قیاس نمیکنند. امروز دانشکدههای تئاتری بشدت با فقر مالی دست و پنجه نرم میکنند و بشدت نیازمند کمکهای مالی هستند. این در حالی است که در بسیاری موارد، فعالان حرفهای تئاتر و مسئولان این حوزه نه تنها کمکی نمیکنند، بلکه نمک بر زخم نیز میپاشند و علیه تئاتر دانشگاهی موضع نیز اتخاد میکنند. بدین ترتیب بهنظر میرسد، کمک مالی به فلان و بهمان کارگردان تئاتر، بیش از آنکه بر اساس مدیریت صحیح منابع و طراحی یک سیاست کلان و درست شکل گرفته باشد، از قوانین نانوشتهای بهره میبرد که دلایل آن را میتوان بررسی و درباره آنها نیز شفافسازی کرد. درباره یکایک اجراهایی که از کمک مالی مرکز هنرهای نمایشی برخوردار شده و اجراهایی که حتی یک ریال اعتبار به آنها تعلق نگرفته، نمیگیرد و نخواهد گرفت.
خاطرات محمدعلی ابطحی از کرونا
ماهها است که سنگینی سایه کرونا بر همه جنبههای زندگیمان احساس میشود؛ اتفاقی که تنها به عرصه داخلی محدود نمیشود و گسترهای به وسعت تمام جهان پیدا کرده است. بنابراین عجیب نیست که زمزمههایی از اثرگذاری عمیق آن بر حوزههای مختلف فرهنگ و ادب، از جمله کتاب بشنویم. در این بین خاطرهنویسی یکی از بخشهایی به شمار میآید که از دیرباز رواج داشته، حوزهای از ادبیات که حتی اگه درونمایه داستانی هم نداشته باشد به هر حال پیوند تنگاتنگی با مسائل و اتفاقات روز دارد. همانطور که از اوایل اسفندماه گذشته اهالی کتاب درباره اثرگذاری شیوع این بیماری جهانی گفتند کمکم شاهد انعکاس آن در بخشهای مختلف هستیم. «از کرونا و دیگر شیاطین» تازهترین نوشته محمدعلی ابطحی، فعال سیاسی و فرهنگی است که شامل خاطرات او از همهگیری کووید ۱۹ میشود. اما جالب است نکتهای درباره این کتاب به بیان خود ابطحی، آنطور که در صفحه شخصیاش نوشته بخوانید: «از روزی که کرونا رسماً اعلام شد، هرروز خاطرات روزانه نوشتم.» ابطحی هم از پیشبینیهای زمستان گذشته گفته، اینکه گمان میکردم این بیماری ناشناخته میهمان چندروزهمان است. ابطحی که از همان ابتدا با نوشتن خاطرات روزانه درصدد ثبت بخشی از اثرات شیوع این بیماری برمیآید تأکید کرد: «دو ماه هرروز نوشتم که فهمیدم ما ول کردیم ولی کرونا قصد ول کردن ندارد.» حالا مجموعه جمعآوریشده آن خاطرات با همراهی نشر روزنه در اختیار علاقهمندان قرار گرفته است. نوع نگاه روزانه ابتدای کرونا، سیاست، طنز، جوکهایی که متداول بود، تماس با آدمهای سیاسی. حاشیه بر وقایع و اتفاقات خبری روزانه و ... در این خاطرات است که هرچه بگذرد، شاید تاریخیتر شود. مطالعه «از کرونا و دیگر شیاطین» فرصتی برای مروری بر وقایعی که ماههاست گریبان همه ما را گرفته، آنهم از دریچه نگاه یک سیاستمدار و روحانی که حضور پررنگی هم در فضای مجازی و برخی شبکههای اجتماعی دارد.
«از کرونا و دیگر شیاطین»
نویسنده: محمدعلی ابطحی
نشر روزنه
به نام تاریخ
29 شهریور
184 روز از سال میگذرد. سالی که سخت طی شد. امروز هم مثل هر روز زندگی و آثار هنرمندان و چهرههای فرهنگی ایران و جهان را مرور میکنیم که نامشان با تولد یا درگذشت در این روز ثبت شده است. چهرههایی که شاید آنها را بخوبی بشناسید و شاید هم این مرور باعث شود با آنها آشنا شوید.
تولدها
جرمی آیرونز: بازیگر شاخص انگلیسی سال 1948 در چنین روزی بهدنیا آمد. جرمی آیرونز ابتدا میخواست دامپزشک شود اما تحصیل در این رشته را رها کرد و وارد مدرسه هنرهای نمایشی شد. پساز آن به گروه تئاتری پیوست که دانیل دی لوییس هم عضوش بود. او در نمایشهای زیادی بازی کرد تا اینکه با حضور در نمایش موزیکال «جذبه الهی» مورد توجه قرار گرفت. «نیژینسکی» نخستین تجربه بازیگریاش در سینما بود و با بازی در فیلم «مأموریت» وارد مرحله تازهای از بازیگری شد. همزمان با فعالیت در سینما در چند نمایش شکسپیری مانند «ریچارد دوم» نقش اصلی را بازی کرد و مورد توجه فرار گرفت و در سال 1990 با بازی در فیلم «برگشت خوردن بخت» برنده جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش اول مرد شد. «کافکا»، «خسارت»، «خانه ارواح»، «مردی در نقاب آهنی»، «شباهت کامل»، «قلمرو بهشت»، «بتمن و سوپرمن: طلوع عدالت» و «گنجشک سرخ» فیلمهای دیگری است که با بازی آیرونز دیدید. او صداپیشه هم هست و در انیمیشن «شیرشاه» در سال 1994 به جای شخصیت «اسکار» صحبت کرد.
بابک تبرایی: نویسنده و مترجم جوان متولد سال 1360 است. بابک تبرایی مترجم آثار داستانی بسیاری از نویسندگان مشهور جهان مانند خورخه لوئیس بورخس، جی دی سلینجر و پل استر بوده و کتابهایی مانند «از غبار بپرس»، «دست از این مسخره بازی بردار اوستا»، «جنگل واژگون» و «داستانهای پس از مرگ» را با ترجمه او خواندیم. در حوزه هنرهای نمایشی هم کتابهایی مانند «هنر پانتومیم»، «زندگی خصوصی شرلوک هولمز» و «چگونه از هر چیزی فیلمنامه اقتباس کنیم» را ترجمه و منتشر کرد. البته تبرایی داستاننویس است و تاکنون رمانهای «گور خواب» و «کالت» و مجموعه داستان «جداییها» به قلم او منتشر شده است.
سالروز تولد سعید ذهنی آهنگساز و کارگردان تئاتر، زیبا بروفه بازیگر، ویتوریو تاویانی فیلمساز ایتالیایی، ویکتور شوستروم کارگردان سوئدی، احمد اخوت داستاننویس، عدنان بادزهره داستاننویس، سارا توسلی شاعر، زهره جلالی داستاننویس، آرش جواهری داستاننویس، فرزاد خوشهچین شاعر، علیرضا رجبعلیزاده شاعر، مهری رحمانی داستاننویس، محسن مرادی شاعر و مسعود میرقادری شاعر هم امروز است.
درگذشتها
خانبابا مشار: کتابشناس ایرانی سال 1359 در چنین روزی درگذشت. خانبابا مشار متولد 1279 بود و همزمان با کار کردن در وزارت دارایی آن زمان به تحقیق و مطالعه میپرداخت و پس از سالها مطالعه در زمینه صنعت چاپ توانست فهرست توصیفی و تحلیلی 20 هزار عنوان کتاب را گردآوری کند. فهرستی که با سفر به بسیاری از کشورها و البته شهرهای ایران جمعآوری شد. «مؤلفین کتب چاپی فارسی و عربی»، «فهرست کتابهای چاپی فارسی» و «فهرست کتابهای چاپی عربی ایران: از آغاز تاکنون» از آثاری است که توسط خانبابا مشار جمعآوری و نوشته شدند. او در زمینه اهدای کتاب هم بسیار فعال بود و کتابهای زیادی را وقف کرد. کار خانبابا مشار برای کتابشناسی ایران اهمیت بسیاری دارد چون پیش از او کسی برای انجام این کار و فهرستنویسی اقدام نکرده بود و همچنان کتاب «فهرست کتابهای چاپی فارسی» او جامعترین کتابشناسی کتابهای چاپی فارسی تا زمان انتشار آنهاست.
منصور ملکی روزنامهنگار و شرفالدین رحبی ادیب شامی هم در چنین روزی درگذشتند.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
کرونا سینما را به حاشیه رانده است
-
فعلِ «توانستن»، وجه امر ندارد
-
شهروند مجـــازی
-
لزوم شفافسازی بیشتر!
-
خاطرات محمدعلی ابطحی از کرونا
-
به نام تاریخ
اخبارایران آنلاین