نیودیل در دنیا بی رقیب است
نیودیل همان یگانه خود تراشی است که رضایت کامل مشتریان خود را در عالم فراهم کرده است. نیودیل رو به اتمام است. تا تمام نشده بخریدکه دچار یدکی های قلب[ تقلبی] نگردیده که پول شما تفریط خواهد شد. مرکز فروش: دفتر نمایندگی کمپانی شفیلد در شرق تجارتخانه اخوان و اولاده . سرای حاجب الدوله . طهران
ضمانت می نمائیم تفاوت مصرف بنزین و عدم احتیاج به لوازم یدکی در مدت یک سال، قیمت اتومبیل را مستهلک می نماید. نماینده انحصاری: موسسات میر سپ . میدان سپه طهران. تلفن1423
تهیه و تنظیم:حسن مجیدی
احصائیه شرکت های تجارتی ایران در سال 1314
صادرات و واردات طهران و ولایات
طبق آخرین احصائیه ای که به دست آمده عده شرکت هایی که تاکنون در ایران تأسیس و در حال حاضر مشغول کار هستند به قرار ذیل است.
تعداد شرکت به طور عموم
شرکت های تجارتی 582
شرکت های صنعتی ۲۸4
شرکت های فلاحتی 12
جمع شرکت ها 859
از تعداد فوق 505 شرکت در طهران و بقیه در ولایات است.
تقسیم بندی شرکتهای فوق از حیث نوع شرکت
سهامی 152
نسبی 306
تضامنی 175
با مسئولیت محدود 192
تعیین نشده 34
جمع 859
صورت اجناسی که انحصار ورود یا صدور آن ها به شرکت های فوق واگذار شده
نوع جنس اسم شرکت اجناس صادراتی
آنقوزه شرکت سهامی آنقوزه
برنج شرکت سهامی برنج
پشم و پوست شرکت سهامی پنبه و پشم و پوست
پنبه شرکت سهامی پنبه و پشم و پوست
پیله شرکت سهامی ابریشم
زعفران شرکت سهامی کالا
قالی شرکت قالی
کنف شرکت مرکزى
ماهی (بحر خزر) شرکت شیلات
اجناس وارداتی مرکز و ولایات
قند و شکر و کبریت شرکت سهامی قندو کبریت
اجناس ابریشمی شرکت سهامی ابریشم
قماش شرکت سهامی قماش
علاوه بر اجناس فوق که تاکنون انحصار صدور و ورود آن ها به شرکت ها برگزار شده برای انحصار صدور اجناس ذیل نیز اقداماتی در جریان است که به وسیله شرکت های مستقل یا شرکت های فوق عمل شود.
بادام - به دانه - خرما - خشکبار- روده - روغن و کره- شیرین بیان - کتیرا - کشمش - فیروزه .
روزنامه کوشش- سه شنبه 14 بهمن 1314
جواز کار حمالها و طبق کش ها
حمالها و طبق کشها مطابق معمول سایر ممالک باید دارای جواز و پلاک مخصوص باشند. این اشخاص با داشتن جواز و پلاک مخصوص همواره شناخته شده و مورد اعتماد قرار میگیرند. سابقاً برای جواز ورود و پلاک جهت حمالها و طبق کشها اقدام مقتضی شده و به آنها پلاک مخصوصی داده شده و اخیراً برای تکمیل اقدام مزبور از طرف کلانتریهای نواحی شهر به حمالها و طبق کشها جواز و پلاک داده میشود تا بتوانند در حدود نظامات مقرره به شغل خود مشغول باشند.
حمالها و طبق کشها باید برای اخذ جواز و پلاک خود یک نفر ضامن بدهند تا در مقابل جواز صادر و پلاک به آنها داده شود. جوازها دارای نمره ترتیب است و عین نمرههای مندرجه در جواز روی پلاک آنها نیز منقوش و از روی نمره پلاک که به سینه نصب خواهند کرد، نمره جواز آنها نیز مشخص خواهد بود.
روزنامه ایران - پنجشنبه 30 بهمن 1314
از سرکوب جمعیت نسوان وطن خواه تا کانون بانوان ایران
کشف حجاب تحمیل شد
لیلا ابراهیمیان/ رضاشاه شروع به سرکوب و توقیف و بستن نشریات و انجمنهای مستقل کرد؛ «جمعیت نسوان وطنخواه» نیز پیش چشم نیروهای نظمیه با تحریک و جلب عدهای از متعصبان سنگباران شد و نشریات آن به آتش کشیده شد؛ سال 1312 بود و نسوان وطنخواه به فکر تعطیلی این انجمن افتادند. جمعیت نسوان وطنخواه از دل جنبش روشنفکری و تغییرخواهی به وجود آمده بود که معتقد بودند برای پیشرفت مملکت، زنان نیز باید آموزش ببینند و تحصیل کنند. بیبیخانم استرآبادی نخستین مدرسه دخترانه تهران «دوشیزگان» را بنیان گذاشت و راه را برای طوبی آزموده باز کرد تا مدرسه «ناموس» را در تهران افتتاح کند.
اما بعد از تعطیلی جمعیت نسوان وطن خواه شاه تصمیم دیگری گرفت؛ دولتی کردن نهادها. بیستودوم اردیبهشتماه 1314 بعضی از اعضای انجمن نسوان وطنخواه از مؤسسان «کانون بانوان ایران» شدند؛ کانونی که هیچگاه نتوانست خاطره زنان شجاع این انجمن را زنده کند. شمس(خدیجه) پهلوی ریاست کانون بانوان ایران را که توسط رضاشاه و با همکاری وزارت معارف برای پیشبرد و اجرای اهداف خود درباره کشف حجاب و «زمینهسازی برای آزادی نسوان» ایجاد شده بود، برعهده داشت. شاه تصمیم خود را گرفته بود؛ او به فکر تحمیل لباس رسمی تازه و کشف حجاب اجباری بود و کانون هم باید کمکش میکرد؛ تصمیمی که برخی آن را سیاسی میخوانند و به باور عدهای از عناصر سیاست تجددگرای ناسیونالیستی بود. یازدهم تیرماه آیتالله شیخ عبدالکریم حائری در تلگرافی به رضاشاه ضمن اعتراض به روند کشف حجاب، خواستار جلوگیری از این روند شد و در نهایت خود راه انزوا در پیش گرفت. اما این محمدعلی فروغی بود که روز بعد به نمایندگی از رضاشاه در پاسخ به نامه آیتالله از اینکه ایشان بیحجابی و موارد خلاف شرع را به رضاشاه نسبت داده، اظهار تعجب کرد. بیستم تیر ماه بود که قیام مردم مشهد در اعتراض به سیاستهای رضاشاه در صحن مسجد گوهرشاد، سرکوب شد؛ مردم در مسجد شعار میدادند: «یا امام حسین از شر این شاه ظالم حفظمان کن.» اگرچه لباس اجباری مورد استقبال نخبگان ناسیونالیست قرار گرفت، ولی نارضایتی روحانیون را در پی داشت؛ با هجوم قزاقها به مسجد گوهرشاد بیش از 100 نفر جان باختند و تعداد زیادی زخمی شدند. دو روز بعد عده زیادی از روحانیون و وعاظ و مدرسین حوزه علمیه مشهد که در قیام گوهرشاد مشارکت داشتند بازداشت شدند. این اتفاق تبعات زیادی داشت؛ محمدولی خان اسدی، نایبالتولیه آستان قدس رضوی اعدام شد و دهم آذرماه فروغی، رئیسالوزرا توسط رضاشاه برکنار شد و محمود جم وزیر داخله از طرف رضاشاه فرمان رئیسالوزرایی گرفت. روز بعد شاه خطاب به محمود جم گفت: «از وقتی به ترکیه رفتم از هر چه چادری است بدم آمده است. چادر و چاقچور دشمن ترقی و پیشرفت مردم است.» بعد از سرکوب این قیام رضاشاه به محمدقلی هدایت، نخستوزیر پیشین که در مورد تحمیل لباس تردید داشت، هم گفته بود:«...آخر من میخواستم همرنگ شویم که ما را مسخره نکنند.» همان زمان«ویلیام هورنی بروک» وزیرمختار امریکا در تهران در گزارشی درباره قیام مردم در مسجد گوهرشاد از قول استاندار خراسان نوشته است «شاه دستور داد همه نیروهای نظامی را به کار بگیرید و جمعیت را به زور متفرق کنید حتی اگر این امر مستلزم ویران کردن حرم باشد.»
شاه فرمان ناگهانی دیگری هم صادر کرد؛ او در 17 دی 1314 در جشن فارغالتحصیلی دانشسرای مقدماتی نوبنیاد دختران در تهران، فرمان کشف حجاب را اعلام کرد. شاه در این مراسم، با همسر و دو دختر خود اشرف و شمس شرکت کرده بود؛ همراهان او بدون حجاب بودند. سالها بعد ملکه مادر به امیراسدالله علم اقرار کرده که شاه در مسیر رفتن به دانشسرا به او گفته بود: «ترجیح میدهد بمیرد و در زندگی زنش را سر برهنه به مردان غریبه نشان ندهد، اما چاره دیگری ندارد، چون در غیر این صورت دیگران فکر خواهند کرد ایرانیان وحشی و
عقبماندهاند.»
یک هفته بعد، در بیستوسوم دیماه نمایندگان مجلس شورای ملی تلگرامی دایر بر «سپاسگزاری از فرمان شاهانه بر رفع حجاب» مخابره کرده و عنوان کردند که خانمهایشان بدون حجاب در جشنی در صحن مجلس شرکت میکنند. هفتهای یکبار وزرا و نمایندگان در وزارتخانه یا باشگاه ایران که تیمورتاش برای نخبگان تهرانی تأسیس کرده بود، جمع میشدند و زنان خود را به همراه میبردند. بعدها دولت تصمیم گرفت به کارمندان وام دهد تا برای زنان خود لباس نو خریداری کنند؛ اگر کسی از این کار خودداری میکرد به او مرخصی بدون حقوق میدادند؛ گویی شاه همه جا دوربین مخفی گذاشته بود از اردبیل تا مشهد؛ از حمام عمومی تا مدارس. سیاست کشف حجاب اجباری شده با سقوط رضاشاه از بین رفت و حجاب و لباس سنتی قدیمی بار دیگر به صدر انتخاب خیلی از زنان برگشت، فرمانی که نافرمانی از آن با خشونت همراه بود.
از اخطار تا نصیحت
نصایح صحی
برای جلوگیری از ابتلاء به امراض مختلفه و حفظ سلامت عمومی و بر طرف نمودن پاره از امراض که غالباً بر اثر بیمبالاتی از مقررات عمومی حفظ الصحه پیش آمد مینماید دستورات ذیل را برای آگاهی اهالی و ساکنین محترم اعلام میدارد.
1- از آشامیدن آبهای آلوده خودداری کرده حتی الامکان از آب قنوات تمیز یا از تلمبههایی که از طرف بلدیه نصب شده آب مشروب برداشته و در صورت امکان آب مشروب را پس از جوشاندن بیاشامید.
2- آب انبارها را همیشه از آب قنوات مخصوصاً ساعات بعد از نصف شب پر نمائید و هر دفعه که آب را تجدید مینمائید مقداری نمک طعام و آهک را برای هر متر مکعب آب سه مثقال نمک و سه مثقال آهک قبلاً در ظرفی از آب حل نموده محلول را در مدت یک ساعت تدریجا روی سطح آب بپاشید.
۳- در حوض و آب انبارهای منزل ماهی قرمز بیندازید.
4- در شربت و دوغ و آب که میخواهید سرد نموده بنوشید، یخ نریخته تنگ یا شیشه را در ظرف یخ بگذارید.
5- از خوردن مشروبات الکلی بهطور کلی احتراز نمائید.
6- حتی الامکان از خوردن سبزیجات خام اجتناب نمائید.
7- غذای مانده و طیور و ماهی کهنه و متعفن مسموم است. از خوردن آنها خودداری کنید.
8- آشپزخانهها را همه وقت تمیز و پاکیزه نگاهدارید و از ورود مگس بوسیله پرده حصیری و امثال آن مانع شوید.
9 - قبل از شروع به صرف غذا و تهیه آن دستهای خود را با صابون شست و شو دهید.
10- همیشه اوقات محوطه خانه و اتاقها را کاملاً تمیز و پاکیزه نگاهدارید و زباله خانه را همه روزه به خارج نقل نمائید.
11- ظروف مسینه و دیگ و امثال آنها را همیشه سفید نمائید.
12- مگس و حشرات را که ناقل میکروب امراض هستند به وسایل ممکنه از خود و ماکولات دور نمائید.
13- شیر را قبل از نوشیدن کاملاً بجوشانید.
14- مستراح و چاهک را همیشه تمیز نگاهداشته همه روزه آن را جاروب نمائید و مقداری آب آهک در محوطه مستراح و چاهک بپاشید.
15- از شست و شوی رخت و البسه و ظروف و فرش و غیره در مجاری میاه [آب ها] خودداری و دیگران را هم ممانعت نمائید.
16- موی سر اطفال خود را مخصوصاً کوتاه نمائید.
17- از عیادت مریض های مبتلا به امراض مسریه خودداری نموده در صورت لزوم با احتیاط و اختصار بگوئید.
18- چنانچه مریض مبتلا به امراض مسریه در منزل پیدا کنید فورا به اداره صحیه بلدیه اطلاع دهید تا در ضد عفونی نمودن منزل و جلوگیری از سرایت به دیگران اقدام لازم بعمل آید.
19- از دست دادن با یکدیگر در فصل گرما خودداری نمائید.
20- نهرهای آب را عموماً تمیز نگاه داشته و از ریختن زباله و پارچههای آلوده در انهار خودداری کنید.
21- از انداختن اخلاط سینه و بینی و آب دهان در معابر که برای خود شما هم خطرناک است خودداری نمائید.
22 - از رفع حاجت در معابر قطعاً خودداری نمائید.
۲۳- از خورانیدن میوه جات خام به اطفال خردسال خودداری نمائید.
24- فرشهای خود را در معابر تکان ندهید و قبل از شروع به جاروب آب بپاشید.
25 - پارچههای آلوده و کثیف را عموماً بسوزانید و در معابر نریزید.
26- آبهای متعفن و کثیف را در معابر و مجاری آب بریزید و اجرای این دستورات که نهایت درجه سهل و آسان و بدون خرج است شما و فامیل و اطفال شما را از خطر ابتلاء به امراض و عواقب وخیمه آن و مخصوصاً صرف مبلغی برای معالجه ایمن خواهد داشت.
بلدیه طهران
مجله بلدیه - مهر 1314
اولین بار مجلس اول شورای ملی در دوران مشروطه بود که در 14 ذیالقعده 1325 قمری «قانون تشکیل ایالات و ولایات و دستورالعمل حکام» را تصویب کرد؛ در ماده 378 فصل دهم، اداره امور ده بر عهده کدخدا گذاشته شد که با رضایت اکثر ساکنین ده و به تصویب مباشر و مالک و امضای نایبالحکومه بدین سمت انتخاب میشدند. اما این قانون و برای رسمیت بخشیدن به کدخداها باردیگر در روز پنجشنبه، بیستم آذر 1314 از سوی مجلس دهم شورای ملی با عنوان رسمی «قانون کدخدایی» در 12 ماده تصویب شد.
«کدخدا» شکل تغییر یافته «گذک خوذای» دوره ساسانی است؛ «کد» به معنای خانه بود و «خدا» به معنای صاحب؛ در متون مختلف تاریخی آن را نگهبان، داروغه، فردی دانا و خردمند، رئیس و مرد خانه هم نامیدهاند. در دوره صفویه و قاجاریه با معنای معتمد و رئیس به کار میرفت و در دورهای کدخداباشی؛ مقامی که همیشه در تاریخ ایران جایگاهی والا داشت. کدخدا در طول تاریخ ایران رؤسای روستاها بود و آنها در ساختار اداری، تأمین امنیت روستاها و نحوه ارتباط با حکومت مرکزی ایفای نقش میکردند.
بعد از انقلاب مشروطیت تغییراتی در اداره امور محلی پدید آمد که به آنچه قبلاً عرف بود قدرت قانونی بخشید. موقعیت کدخداها تکامل یافت و اداره امور روستاها رسماً برعهده آنها گذاشته شد. کدخدا رئیس ده، بالاترین مقام اجرایی حاضر در روستاها بود که ارتباط با مقامات دولتی و مالکان غایب با روستاییان و بالعکس بواسطه او انجام میشد. با تصویب قانون کدخدایی در دوران پهلوی اول وظایف گستردهای برعهده کدخدا گذاشته شد. در این قانون برخلاف قانون تشکیل ایالات و ولایات اشارهای به رضایت رعایا و نقش آنان در انتخاب کدخدا نشد؛ کدخدایان دهات موظف به اجرای قوانین و مقرراتی بودند که از طرف حکومت به آنها ابلاغ میشد؛ دیگر روستاییان نقش مهمی در این انتخاب نداشتند و قدرت اصلی به مالک داده شده بود؛ کدخدا هم در رضایت او کار میکرد. بهگفته «یرواند آبراهامیان» رضاشاه در دوره حکومت خود، با تشویق زمینداران به ثبت زمینها بهنام خود، از طریق اداره ثبت املاک، در راستای منافع طبقه زمیندار عمل کرده است. او دستور داده در آینده کدخداهای روستا را نه مردم محلی بلکه زمینداران تعیین کنند؛ او با حرکت قلم خود حامی اصلی روستاییان را از بین برد و منافع مالکان بزرگ در نظر گرفته شد؛ اگرچه قدرت و نفوذ عرف در مواقعی بیشتر از قانون است و در اینجا هم برخی در معرفی کدخدا رضایت رعایا در نظر گرفته میشد. تا زمان اصلاحات ارضی سمت کدخدا و قانون کدخدایی پابرجا بود.