ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
تو همچو باد بهاری گره گشا میباش
سال پرحادثه را با امید و توان خود ترمیمی تاریخی به پایان میبریم/ «همبستگی ملی» راز سخت جانی ایران
گروه سیاسی/ «میتوانیم از تیرگی روشنایی بسازیم.» این جمله بخشی از پیام استاد جلالالدین کزازی ادیب برجسته ایرانی خطاب به مردمی است که این روزها درگیر ویروس منحوس کرونا شدهاند.
30 بهمن ماه بود که ابتلای تعدادی از هموطنان در قم به ویروس کرونا تأیید شد. در ادامه ستاد ملی مقابله با کرونا تشکیل شد و بعد از آن به دستور فرمانده کل قوا، توانمندیهای نیروهای مسلح هم در قالب تشکیل «قرارگاه بهداشتی» به میدان آمدند. همه علیه این میهمان ناخوانده بسیج شدند از دستگاهها و نهادهای حاکمیتی تا گروههای مدنی و اجتماعی و رسانهها و... پزشکان، پرستاران و کادر درمانی بیمارستانها در صف مقدم جبهه کرونا ایستادند.
همه این اتفاقات در شرایطی حادث شد و البته ادامه دارد، که مردم ایران آخرین روزهای سال سختی را پشت سر میگذارند و تبعات این بیماری نیز مشقات و رنجهای مختلف آنها را دو چندان کرد. شاید آیندگان در روایت گذشته «مکث» درخور تأملی در روایت رویدادهای سال 1398 هجری شمسی داشته باشند و از آن بهعنوان سال پر حادثه یاد کنند؛ سالی که ابتدای آن همراه با سیل بود و ویرانی خانهها و آوارگی بخشی از هموطنان در استانهای مختلف. دلهره و نگرانی گویی از همان ابتدا و حتی قبل از تحویل سال جدید توأم با این سال بود. آنجا که تصاویر سیل ویرانگر و رنج مردم خبر اول رسانهها و فضای مجازی بود. 61 نفر در سیل فروردین ماه جان خود را از دست دادند. امواج خروشان روان آبها که البته فروکش کرد، صحنههای دیگری از همبستگی و همکاری ملی بود که صفحات روزنامهها و تصاویر شبکههای مختلف را به خود اختصاص داد.
آبان ماه زلزله در استان آذربایجان شرقی ایرانیان را اندوهگین کرد. روستاهای ورنکش و ورزقان بیشترین خسارات را متحمل شده و 7 نفر از هموطنان جان دادند. آبان ماه اما گویی آبستن حادثه تلختر دیگری بود. اعلام تصمیم حاکمیتی افزایش قیمت بنزین در قالب طرح «مدیریت مصرف سوخت» منجر به اعتراضاتی در سراسر کشور شد. این اعتراضات از زوایای مختلفی ارزیابی شد و از جمله اینکه برای اولین بار و بعد از اتفاقات دی ماه 96 قشرهای پایینتر جامعه و نه طبقه متوسط میدان دار اعتراضاتی شد که البته در نهایت به آشوب و تخریب گسترده هم انجامید. اتفاقات آبان ماه برای چند صباحی بر سر تحولات اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی ایران سایه انداخت.
این اما پایان ماجرای تلخکامی ایرانیان در سال 98 نبود. صبح 13 دی ماه مردم روز خود را با یک خبر بد دیگر آغاز کردند. ترور سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران در عراق بهدست ارتش امریکا. دوباره اندوه بود که دامن ایران را فرا گرفت و ایران سیاهپوش و داغدار شد. امریکاییها در ادامه خصومتهای خود اگرچه فرمانده ایرانی را به شهادت رساندند اما مراسم تشییع پیکر آن شهید بزرگوار به صحنهای از همبستگی ملی تبدیل شد. رنگها و تابلوهای جناحی برای چند روز هم که شده کنار رفتند و همه برای بدرقه حاج قاسم به خیابانها آمدند. اگرچه 17 دی یک اتفاق دیگر روح و روان ایرانیها را رنجیده کرده آنجا که در کرمان و در مراسم وداع با شهید سلیمانی 59 نفر بهخاطر ازدحام جان باختند. ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی حادثه بعدی بود که پیش آمد. 18 دی ماه دوباره ایران سیاهپوش شد. چند روز بعد دوباره این سیل بود که به جان مردم سیستان و بلوچستان و هرمزگان افتاد. 3 نفر هم در این حادثه فوت کردند و خسارات زیادی به مردم این خطه از کشور وارد شد.
انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی میرفت که همچون آب سردی باشد بر تمام اتفاقات ناگوار حادث شده در سال 98 و مرهمی باشد بر زخمهای بخشهایی از جامعه که حالا نارضایتیشان قابل انکار نبود. بسیاری چشم دوخته بودند تا این آوردگاه سیاسی تبدیل به یک میدان رقابت آزادانه شود و شرایط و مقدمات انتخابات پایان بخش کدورتها و بعضی نارضایتیها باشد. فرجام کار اما آن نشد که بسیاری انتظار داشتند.
تحولات و اتفاقات روزهای بعدی حکایتگر آن بود که گویی بلای عظما در راه بوده و در آخرین روزهای سال خودنمایی کرده است. نگرانیها و ترس از شیوع بیماری وارداتی همه گیر شد و خطر به پشت در منزل همه رسید. به موازات شیوع ویروس مهلک اما صحنههای جدیدی هم از مواجهه و مقابله حکومتی و مردمی با آن آشکار شد. از کنار برخی آن قلتها و نقدها که بگذریم، ایران دوباره میدانی شد برای همکاری و همبستگی ملی. از هنرمندان و سیاسیون گرفته تا بازاریها و رسانهایها و فعالان حوزههای مدنی و اجتماعی هر کدام به طرقی درصدد دفع بلا برآمدند. خبرهای اعلام شده حکایتگر جان سختی ویروس منحوس بود و از میدان به در کردن آن حربهای ملی میطلبید. اقدامات پزشکی و دستورالعملهای ستاد ملی مقابله با کرونا هست، کادرهای درمانی در صف مقدم جان فشانی کردند، نیروهای مسلح در میدانی دیگر وارد شدند، روحانیون و علما در حمایت از توصیههای پزشکی سنگ تمام گذاشتند و... همه دست به دست هم دادهاند تا همبستگی ملی تسریعکننده عبور از بحران کرونا شود. در همین چارچوب بود که تقی آزاد ارمکی جامعه شناس و استاد دانشگاه معتقد است کرونا همبستگی در میان مردم و انسجام در نظام سیاسی را ایجاد کرده است.
این استاد دانشگاه تأکید کرده که باید یک پیام در سطح جامعه منتشر شود و آن هم اینکه بیمار کرونایی یک قهرمان است؛ «امروز باید سرود همبستگی معطوف به کروناییها سروده شود، کسانی که بر تخت بیمارستان هستند و در برابر این بیماری مقاومت میکنند، ناتوان و شکسته نیستند بلکه یک قهرمان هستند و باید با غرور از این بیماران و خانوادههای آنان گفت. در این صورت بیمار مبتلا به کرونا جان و انگیزهای تازه میگیرد و محکم در برابر این بیماری میایستد تا دوباره سلامتی خود را بهدست آورد.»
مقصود فراستخواه، پژوهشگر مسائل اجتماعی هم معتقد است که «کرونا بسیاری از روابط را که در حال از بین رفتن بود دوباره تقویت بخشید.» او با تأکید بر توان خود ترمیمی بالای ایرانیان گفته است: «مردم ایران با تکیه بر حافظههای تمدنی و ذخایر فرهنگی و ادبی بسیار باارزش خود از تهدید بیماری کرونا عبور میکنند.در فرهنگ این جامعه و در پشت خاطره تمدنی آن، امید وجود دارد و مردم ما مرتب به هم یادآور میشوند که در ناامیدی بسی امید است و پایان شب سیه سپید است.»
همین امیدواری به برون رفت از این بحران را استاد جلالالدین کزازی پژوهشگر زبان و ادب فارسی هم در پیام خود به مردم ایران برجسته کرده است»؛ به یاری یزدان پاک و به پشتوانه منش مهینه ایرانی بر آنچه پیش آمده پیروز خواهیم شد، چون بارها نشان دادهایم میتوانیم از تیرگی روشنایی بسازیم.»
دو روز دیگر این سال سخت به پایان میرسد و ما ایرانیها در طول تاریخ خود و در مقاطع مختلف اعتقاد به «سپید بودن پایان شب سیه» را نشان دادهایم. پشتوانه تاریخی و فرهنگی ما ایرانیان در کنار روحیه همکاری و نوع دوستی و تأکیدات دینی بر رعایت بهداشت و نظافت حالا با مسئولیت شناسی مسئولان و جان فشانی پزشکان کنار هم قرار گرفته تا باور کنیم به قدرت معجزه همبستگی در روزهای سخت. ما کرونا را شکست میدهیم و دور نیست روزی که چه بسا همه این بیت شعر شاعر نه چندان معروف ایرانی شکیبی اصفهانی را زمزمه کنیم: «شبهای هجر را گذراندیم و زندهایم/ ما را به سخت جانی خود این گمان نبود.»
30 بهمن ماه بود که ابتلای تعدادی از هموطنان در قم به ویروس کرونا تأیید شد. در ادامه ستاد ملی مقابله با کرونا تشکیل شد و بعد از آن به دستور فرمانده کل قوا، توانمندیهای نیروهای مسلح هم در قالب تشکیل «قرارگاه بهداشتی» به میدان آمدند. همه علیه این میهمان ناخوانده بسیج شدند از دستگاهها و نهادهای حاکمیتی تا گروههای مدنی و اجتماعی و رسانهها و... پزشکان، پرستاران و کادر درمانی بیمارستانها در صف مقدم جبهه کرونا ایستادند.
همه این اتفاقات در شرایطی حادث شد و البته ادامه دارد، که مردم ایران آخرین روزهای سال سختی را پشت سر میگذارند و تبعات این بیماری نیز مشقات و رنجهای مختلف آنها را دو چندان کرد. شاید آیندگان در روایت گذشته «مکث» درخور تأملی در روایت رویدادهای سال 1398 هجری شمسی داشته باشند و از آن بهعنوان سال پر حادثه یاد کنند؛ سالی که ابتدای آن همراه با سیل بود و ویرانی خانهها و آوارگی بخشی از هموطنان در استانهای مختلف. دلهره و نگرانی گویی از همان ابتدا و حتی قبل از تحویل سال جدید توأم با این سال بود. آنجا که تصاویر سیل ویرانگر و رنج مردم خبر اول رسانهها و فضای مجازی بود. 61 نفر در سیل فروردین ماه جان خود را از دست دادند. امواج خروشان روان آبها که البته فروکش کرد، صحنههای دیگری از همبستگی و همکاری ملی بود که صفحات روزنامهها و تصاویر شبکههای مختلف را به خود اختصاص داد.
آبان ماه زلزله در استان آذربایجان شرقی ایرانیان را اندوهگین کرد. روستاهای ورنکش و ورزقان بیشترین خسارات را متحمل شده و 7 نفر از هموطنان جان دادند. آبان ماه اما گویی آبستن حادثه تلختر دیگری بود. اعلام تصمیم حاکمیتی افزایش قیمت بنزین در قالب طرح «مدیریت مصرف سوخت» منجر به اعتراضاتی در سراسر کشور شد. این اعتراضات از زوایای مختلفی ارزیابی شد و از جمله اینکه برای اولین بار و بعد از اتفاقات دی ماه 96 قشرهای پایینتر جامعه و نه طبقه متوسط میدان دار اعتراضاتی شد که البته در نهایت به آشوب و تخریب گسترده هم انجامید. اتفاقات آبان ماه برای چند صباحی بر سر تحولات اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و اقتصادی ایران سایه انداخت.
این اما پایان ماجرای تلخکامی ایرانیان در سال 98 نبود. صبح 13 دی ماه مردم روز خود را با یک خبر بد دیگر آغاز کردند. ترور سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس ایران در عراق بهدست ارتش امریکا. دوباره اندوه بود که دامن ایران را فرا گرفت و ایران سیاهپوش و داغدار شد. امریکاییها در ادامه خصومتهای خود اگرچه فرمانده ایرانی را به شهادت رساندند اما مراسم تشییع پیکر آن شهید بزرگوار به صحنهای از همبستگی ملی تبدیل شد. رنگها و تابلوهای جناحی برای چند روز هم که شده کنار رفتند و همه برای بدرقه حاج قاسم به خیابانها آمدند. اگرچه 17 دی یک اتفاق دیگر روح و روان ایرانیها را رنجیده کرده آنجا که در کرمان و در مراسم وداع با شهید سلیمانی 59 نفر بهخاطر ازدحام جان باختند. ماجرای سقوط هواپیمای اوکراینی حادثه بعدی بود که پیش آمد. 18 دی ماه دوباره ایران سیاهپوش شد. چند روز بعد دوباره این سیل بود که به جان مردم سیستان و بلوچستان و هرمزگان افتاد. 3 نفر هم در این حادثه فوت کردند و خسارات زیادی به مردم این خطه از کشور وارد شد.
انتخابات یازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی میرفت که همچون آب سردی باشد بر تمام اتفاقات ناگوار حادث شده در سال 98 و مرهمی باشد بر زخمهای بخشهایی از جامعه که حالا نارضایتیشان قابل انکار نبود. بسیاری چشم دوخته بودند تا این آوردگاه سیاسی تبدیل به یک میدان رقابت آزادانه شود و شرایط و مقدمات انتخابات پایان بخش کدورتها و بعضی نارضایتیها باشد. فرجام کار اما آن نشد که بسیاری انتظار داشتند.
تحولات و اتفاقات روزهای بعدی حکایتگر آن بود که گویی بلای عظما در راه بوده و در آخرین روزهای سال خودنمایی کرده است. نگرانیها و ترس از شیوع بیماری وارداتی همه گیر شد و خطر به پشت در منزل همه رسید. به موازات شیوع ویروس مهلک اما صحنههای جدیدی هم از مواجهه و مقابله حکومتی و مردمی با آن آشکار شد. از کنار برخی آن قلتها و نقدها که بگذریم، ایران دوباره میدانی شد برای همکاری و همبستگی ملی. از هنرمندان و سیاسیون گرفته تا بازاریها و رسانهایها و فعالان حوزههای مدنی و اجتماعی هر کدام به طرقی درصدد دفع بلا برآمدند. خبرهای اعلام شده حکایتگر جان سختی ویروس منحوس بود و از میدان به در کردن آن حربهای ملی میطلبید. اقدامات پزشکی و دستورالعملهای ستاد ملی مقابله با کرونا هست، کادرهای درمانی در صف مقدم جان فشانی کردند، نیروهای مسلح در میدانی دیگر وارد شدند، روحانیون و علما در حمایت از توصیههای پزشکی سنگ تمام گذاشتند و... همه دست به دست هم دادهاند تا همبستگی ملی تسریعکننده عبور از بحران کرونا شود. در همین چارچوب بود که تقی آزاد ارمکی جامعه شناس و استاد دانشگاه معتقد است کرونا همبستگی در میان مردم و انسجام در نظام سیاسی را ایجاد کرده است.
این استاد دانشگاه تأکید کرده که باید یک پیام در سطح جامعه منتشر شود و آن هم اینکه بیمار کرونایی یک قهرمان است؛ «امروز باید سرود همبستگی معطوف به کروناییها سروده شود، کسانی که بر تخت بیمارستان هستند و در برابر این بیماری مقاومت میکنند، ناتوان و شکسته نیستند بلکه یک قهرمان هستند و باید با غرور از این بیماران و خانوادههای آنان گفت. در این صورت بیمار مبتلا به کرونا جان و انگیزهای تازه میگیرد و محکم در برابر این بیماری میایستد تا دوباره سلامتی خود را بهدست آورد.»
مقصود فراستخواه، پژوهشگر مسائل اجتماعی هم معتقد است که «کرونا بسیاری از روابط را که در حال از بین رفتن بود دوباره تقویت بخشید.» او با تأکید بر توان خود ترمیمی بالای ایرانیان گفته است: «مردم ایران با تکیه بر حافظههای تمدنی و ذخایر فرهنگی و ادبی بسیار باارزش خود از تهدید بیماری کرونا عبور میکنند.در فرهنگ این جامعه و در پشت خاطره تمدنی آن، امید وجود دارد و مردم ما مرتب به هم یادآور میشوند که در ناامیدی بسی امید است و پایان شب سیه سپید است.»
همین امیدواری به برون رفت از این بحران را استاد جلالالدین کزازی پژوهشگر زبان و ادب فارسی هم در پیام خود به مردم ایران برجسته کرده است»؛ به یاری یزدان پاک و به پشتوانه منش مهینه ایرانی بر آنچه پیش آمده پیروز خواهیم شد، چون بارها نشان دادهایم میتوانیم از تیرگی روشنایی بسازیم.»
دو روز دیگر این سال سخت به پایان میرسد و ما ایرانیها در طول تاریخ خود و در مقاطع مختلف اعتقاد به «سپید بودن پایان شب سیه» را نشان دادهایم. پشتوانه تاریخی و فرهنگی ما ایرانیان در کنار روحیه همکاری و نوع دوستی و تأکیدات دینی بر رعایت بهداشت و نظافت حالا با مسئولیت شناسی مسئولان و جان فشانی پزشکان کنار هم قرار گرفته تا باور کنیم به قدرت معجزه همبستگی در روزهای سخت. ما کرونا را شکست میدهیم و دور نیست روزی که چه بسا همه این بیت شعر شاعر نه چندان معروف ایرانی شکیبی اصفهانی را زمزمه کنیم: «شبهای هجر را گذراندیم و زندهایم/ ما را به سخت جانی خود این گمان نبود.»
روحانی در مراسم افتتاح قطعات 2 و 3 آزاد راه شهید همت – کرج:
این روزهای سخت خواهد گذشت و این غم به پایان خواهد رسید
رئیس جمهوری با تبریک پیشاپیش سال نو به ملت ایران، از پزشکان و کادر درمانی که در این روزهای سخت، برای مبارزه با بیماری کرونا و کمک به بیماران تلاش می کنند، قدردانی کرد
2 و 6
7 اقتصاددان در گفت و گو با «ایران» از فضای کسب و کار در سال آتی میگویند
زیر و بم اقتصاد 99
عطیه لباف
خبرنگار
پازل نقشه راه اقتصاد در سال 1399 را متغیرهای کلان اقتصادی تکمیل میکنند. از این رو، اگر قرار باشد حرکت اقتصاد در سال آتی را بررسی کنیم، ابتدا باید به بررسی متغیرها و شاخصها بپردازیم. آن زمان میتوانیم بگوییم که آیا روند اقتصاد کشور طی این سال مثبت است یا منفی؟ کدام بازارها در 1399 جذابتر هستند و کدام یک با اقبال کمتری مواجه میشوند؟ برای بهبود شرایط چه باید کرد؟ «ایران» به پیشبینی یا به نوعی پیشگویی وضعیت اقتصاد در 1399 از نگاه 7 اقتصاددان و کارشناس اقتصادی پرداخته است. تحلیلهای این 7 صاحبنظر اقتصادی کشور تا اندازهای به شما توان و قدرت پیشبینی اقتصاد و سرمایهگذاری میدهد.
مسیر حرکت تورم، طلا و ارز
علی سعدوندی
اقتصاددان
شمارش معکوس برای فرا رسیدن سال 1399 آغاز شده و سؤالی که ذهن بسیاری از سرمایهگذاران را به خود مشغول کرده، سرنوشت ارز و طلا در سال آتی است. برای بررسی قیمت طلا در سال آتی، توجه به یک نکته ضرورت دارد. اینکه قیمت طلا متأثر از 2 مؤلفه است؛ نرخ ارز در داخل و قیمت جهانی اونس طلا. پیشبینی میشود که قیمت جهانی طلا در سال آتی صعودی باشد و حدود 10 درصد شاهد افزایش قیمت آن باشیم. تحلیل بازار ارز نیز مؤلفه دیگری است که در بررسی قیمت طلا باید به آن توجه شود و بازار ارز نیز متأثر از سیاستگذاریهای اقتصادی است. اگر سیاستهای بودجهای و پولی دولت به همین نحو ادامه داشته باشد و رشد نقدینگی را همچنان در سال 1399 تجربه کنیم، این روند صعودی نقدینگی بر نرخ تورم تأثیر خواهد داشت و سال آینده نیز شاهد تورمی در سطح کنونی خواهیم بود. به همین خاطر در سال آتی نیز ارزش پول ملی تضعیف میشود و در نهایت خود را در بازار ارز نمایان خواهد کرد. بهعبارت دیگر کاهش ارزش پول ملی با افزایش نرخ ارز همراه خواهد بود. هرچند که ممکن است در نیمه اول سال با کنترلهای بانک مرکزی این اتفاق نیفتد. اما راهکارهایی برای حفظ ارزش پول ملی وجود دارد که اگر اجرایی شود، نرخ ارز نه تنها بالاتر نخواهد رفت بلکه حدود 20 درصد کاهشی میشود و در نرخهای پایینتر به تعادل میرسد. به این منظور در مرحله نخست لازم است که درآمد حاصل از فروش ارز (چه از محل فروش نفت یا منابع صندوق توسعه و محلهای دیگر) وارد بودجه ریالی کشور نشود. بودجه ارزی را فقط باید صرف ایجاد زیرساختها کرد. البته در این شرایط کسری بودجه ریالی رخ خواهد داد که باید این کسری را از محل فروش اوراق بدهی و نه پول پرقدرت بانک مرکزی، جبران کرد. مورد دیگر، اجرای عملیات بازار باز بهصورت جدی است. باید شورایی را تشکیل داد که نرخ سود بین بانکی را تعیین کند وبر اساس این نرخ، تعیین سایر نرخها به بانکها سپرده شود. اگر این مسائل رعایت و همچنین ارز در قیمتی تعادلی، تک نرخی شود، میتوانیم به کاهش نرخ ارز و افزایش قدرت پول ملی امیدوار باشیم. در این میان لازم است که بازار اوراق نیز تقویت شود و تا زمانی که بازار سرمایه در رونق است، دولت سهام شرکتها را بهصورت خرد بفروشد و عواید حاصل از این بخش را صرف ایجاد زیرساختها بویژه زیرساختهای ریلی کند. در صورت تحقق این برنامه برآورد میشود که علاوه بر کاهش نرخ تورم به زیر ۲۰ درصد، در پایان سال 1399 شاهد 2 تا 3 درصد رشد اقتصادی مثبت نیز باشیم.
بورس صعودی است
حمید میرمعینی
کارشناس بازار سرمایه
پیشبینی روند شاخصهای بورسی و بهطور کلی شرایط بازار سرمایه در یک بازه زمانی مانند سال 1399 کار آسانی نیست. چراکه نمیتوان بهصورت مستقل به این بازار نگاه کرد و وضعیت سیاسی و اقتصادی کشور تعیینکننده مسیر صعودی یا نزولی شاخصها در بازار سرمایهاند. برای این پیشبینی مهم است که بدانیم، نرخ ارز در این سال به چقدر میرسد؛ دولت با کسری بودجه مواجه میشود یا خیر و چه سیاستهای پولی و مالی از سوی سیاستگذاران و تصمیم سازان انتخاب میشود. بهعبارت دیگر باید پیش از پیشبینی بررسی کنیم که مؤلفههای اثرگذار بازار چه وضعیتی دارند و خواهند داشت که با توجه به پیچیدگیهای آن، سخت و تقریباً غیرممکن به نظر میرسد. اما در یک بررسی اجمالی میتوان گفت که احتمالاً نقدینگی در 1399 بازهم رشد خواهد کرد و بخشی از این نقدینگی نیز با توجه به اهتمامی که در دولت وجود دارد، باید جذب بازار سرمایه شود. لذا سیاستگذاران تلاش خواهند کرد که با اعمال سیاستها و تصمیماتی، بازار سرمایه همچنان جذاب و جاذب نقدینگی باشد. تحلیلی که در این رابطه وجود دارد، این است که اگر نقدینگی در بازار سرمایه جذب شود، به بازارهای موازی بویژه بازار ارز و طلا نخواهد رفت. ورود نقدینگی به بازارهای موازی برای اقتصاد ایران سمی مهلک است و جز تقویت سوداگری و افزایش نرخ تورم نتیجه دیگری نخواهد داشت. استدلال دومی که برای این مبحث میتوان آورد، برنامهریزی دولت برای عرضه سهام شرکتهای دولتی است. به این منظور احتمالاً سیاستهای مسئولان در سال آتی برای بازار سرمایه، سیاستهای مشوق خواهد بود تا عرضه سهام شرکتهای دولتی با جذابیت انجام شود. لذا، به نظر میرسد که برای مثبت بودن روند بازار سرمایه در سال 1399 مسئولان سیاستهای هدایتی را پیش بگیرند و نتیجه این سیاستها میتواند به رشد شاخص بورس کمک کند. ضمن اینکه بعید است در سال آینده شاهد تنش سیاسی جدیدی باشیم و مسائلی نظیر FATF در سالجاری اثر خود را بر بازار خواهند گذاشت. اما یک اتفاق مثبت در عرصه بینالمللی و کاهش تنشهای سیاسی میتواند روند مثبت بورس را تقویت کند و کمککننده بازار باشد. یا در اقدامی دیگر اگر دولت از صنایع و صادرات حمایت کند و سیاستهای ارزی مثبتی را در پیش بگیرد؛ بازار سرمایه به تمام این موارد توجه خواهد کرد. بنابراین، نباید نگران بود و احتمالاً سال آینده سال خوبی برای بازار سرمایه است.
نمای اقتصاد در آخرین سال قرن
جمشید پژویان
اقتصاددان
چشمانداز اقتصاد در سال 1399 چگونه است؟ پاسخ این سؤال بیش از آنکه «پیشبینی» محسوب شود، «پیشگویی» است. چراکه با توجه به تغییر متغیرهای مؤثر بر اقتصاد کشور، نمیتوان پیشبینی از شاخصهای اقتصادی در سال آتی ارائه داد. اما یک مسأله واضح است. اینکه اقتصاد در سال آینده نیز با مسائل سیاسی به طرز غیر قابل تفکیکی گره خورده است و شاید عامل اصلی و تعیینکننده نیز روند مسائل سیاسی کشور باشد. این موضوع تا اندازهای مشکل اقتصاد ایران است. یکی از متغیرهای سیاسی اثرگذار بر اقتصاد نیز تحریمها و روابط بینالمللی کشور ماست. حتی به دلایلی ممکن است که در سال 1399 روابط ایران با اتحادیه اروپا و کشورهای عضو این اتحادیه بدتر شود. در حالت بدبینانه ممکن است پرونده هستهای ایران به شورای امنیت ملی رود و این موضوع روابط اقتصادی کشورمان را محدودتر کند. اما از ظن و گمانها که بگذریم، در سال 1399 بهدلایل ویژهای با محدودیت منابع ارزی و درآمدهای نفتی مواجه میشویم و این موضوع بر میزان ذخایر ارزی کشور اثر میگذارد. بهعبارت دیگر بتدریج ذخایر ارزی کشور کمتر خواهد شد و با محدودیت بیشتری از نظر درآمدها روبهرو خواهیم بود. این موضوع نیازمند یک بازنگری جدی در شرایط موجود است، تا کشور متأثر از کاهش درآمدهای ارزی نشود. به این منظور لازم است که هزینههای دولت انعطاف بیشتری نسبت به گذشته داشته باشد و بتواند در برابر کاهش درآمدها مقاومت کند. ضمن اینکه اقتصاد کشورمان برای ادامه مسیر به تأمین کالاهای واسطهای نیاز دارد و با وجود محدودیتها باید این کالاهای ضروری را تأمین کرد. حتی لازم است در بخشهایی این محدودیتها را با ابزارهایی که در اختیار داریم، برداریم. این مسائل همگی به سیاست گره خوردهاند و باید به گونهای رفتار کنیم که اقتصاد متضرر نشود. نباید اجازه داد که دلار به ارزش برابری بالاتری نسبت به ریال برسد. سال 1399 میتواند بخشی از یک برنامه بلند مدت اصلاحی باشد. چراکه در کوتاه مدت نمیتوانیم به شرایط مطلوبی برسیم. اگرچه سالهای زیادی را از دست دادیم و فرصتهای زیادی سوخته است اما با اندکی تغییر، مانند بهبود تولیدات صنایع، میتوانیم اقتصاد را تا اندازهای به ریل اصلی خود بازگردانیم. باید تولیدات کشورمان به مرحلهای برسد که باکیفیت و ارزان باشد و حتی بتوانیم به پشتوانه این کیفیت و کمیت به امریکا هم صادرات داشته باشیم. باید سال 1399 سال تغییر رویه و سیاستگذاری ساختاری باشد. باید روابط بینالمللی را بهبود ببخشیم و آینده روشن تری را برای سده قرن پیش رو ترسیم کنیم.
راه بهبود وضع اقتصاد در سال 1399
محمدباقر صدری
صاحب نظر اقتصادی
بخشی ازمشکلات اقتصاد ایران بیگانه از مسائل تحریم است. بهعبارتی برخاسته از موانع داخلی است. از جمله ضعف مدیریتی یا حتی مدیریت بحران زا، که بهغلط تحریمها را مقصر این وقایع میدانیم. برای مثال وقتی محصولی در داخل تولید و مصرف میشود اما در توزیع این محصول مشکلاتی رخ میدهد و در نهایت با وجود ظرفیت تولید بالاتری برای مثال دو تا سه برابر مصرف داخل، کمبود آن محصول در بازار لمس میشود، در اینجا تحریمها هیچ نقشی ندارند. مسأله اصلی نوع مدیریت و نظارت مدیران بر آن بخش از اقتصاد است؛ نه فشارهای خارجی. سالهاست که شاهد بسیاری از این موارد در بخشهای گوناگون اقتصاد کشور هستیم و بخشی از این ناتوانی احتمالاً به سال 1399 نیز منتقل خواهد شد. چراکه شیوه نظارتی در ایران صحیح و نظارتها دقیق نیست. اگرچه دولت تلاش کرد تا بخشی از این مشکلات حل و اوضاع بهتر شود. مسأله دیگر که بیارتباط با مورد نخست نیست، گرفتاری اقتصاد ایران در دام معیشت مردم و روزمرگی است. نمیدانیم فردا چه خواهد شد و چه چیزی در انتظار اقتصاد کشور است. چراکه برنامه درستی برای حرکت اقتصاد تعریف نکردیم. این ضعف متعلق به امروز نیست و بیبرنامگی اقتصاد ایران ریشه در دهههای گذشته دارد. وقتی اقتصادی در معیشت مردم گرفتار باشد، مجال توسعه و ایجاد اشتغال نخواهد یافت. از این روست که میگوییم اقتصاد ایران مشکلاتی ریشهای و ناشی از ضعفهای داخلی دارد. اما راهکار چیست؟ آیا باید به این مسیر ادامه داد؟ اقتصاد در 1399 چه مسیری را طی میکند؟ با اندکی تأمل و برنامهریزی میتوان شرایط اقتصاد را در سال جدید تغییر داد. شاید گام اول، تغییر برخی از مدیران باشد. باید در این سال که سال آسانی نخواهد بود، مدیرانی در رأس امور قرار بگیرند که روحیهای جهادگر داشته باشند، ناظران موفق و دقیقی باشند و از هیچ مانعی نترسند. باید تحولی در مدیریت کشور رخ دهد و مسئول ایجاد این تحول، رئیس جمهور، قوه مقننه و قوه قضائیه هستند. ما سالهای سال است که با تحریم مواجهایم. برخی از سالها شدت تحریم بیشتر بوده و برخی از سالها کمتر. اما آنچه در پایان یک سال، موفقیت یا شکست را رقم زده، نوع تلاش و میزان پشتکار مدیران بوده است. مدیران سلامت، کاردان و عاشق وطن و ملت میتوانند راه عبور کشور از تحریمها باشند. امیدواریم که با نو شدن مجلس شورای اسلامی، تحولی در ساختار مدیریت کشور نیز رقم بخورد. آن زمان سال 1399 را میتوان سالی بهتر از 1398 نامید و با عزم ترقی حرکتی رو به جلو داشت.
سال خودکفایی قند و شکر
مجتبی پالوج
صاحب نظر حوزه کشاورزی
پیشبینیها از بهبود وضعیت تولیدات بخش کشاورزی در سال آتی حکایت دارد. چراکه بارندگی و نزولات جوی در سال آبی و زراعی جاری شرایط مساعدی داشته و ادامه این روند میتواند میزان تولید محصولات کشاورزی و دامی کشور را رونق ببخشد. امید است که سال 1399 حادثه غیرمترقبهای در این بخش رخ ندهد و مطابق با برنامهها حرکت کنیم. در این صورت میتوان گفت که سال 1399، سالی پر رونق از نظر کشاورزی است و این رونق روی شاخصهای اقتصادی کشور نیز اثر خواهد داشت. یکی از مسائل مرتبط با این بخش، شاخص رشد اقتصادی است. اگرچه در بخش کشاورزی شاخص در سال 1398 نیز مثبت بود اما برآورد میشود که سال آتی وضعیت بهتری نیز داشته باشد. چراکه برنامهها برای این سال دقیق تر، راندمان بالاتر و نظارتها و حمایتها بیشتر خواهد بود. یکی از مهمترین محصولاتی که در ایران تولید میکنیم، گندم است که کالایی استراتژیک به شمار میرود. امسال سطح زیر کشت گندم اضافه شد و به تولید حدود 1 میلیون تن گندم رسیدیم. علی رغم اینکه قیمت خرید تضمینی این محصول با نرخی کمتر از پیشنهاد وزارت جهاد کشاورزی انجام شد اما وضعیتی مطلوب داشتیم. با این حال پیشبینی این است که سال 1399 شرایط بهتر از سال 1398 باشد. در همین حال، بخش کشاورزی کشور بیتوجه به مسائل تحریم و در حال اجرای برنامههای اقتصاد مقاومتی نظیر کشت گلخانهای و پرورش ماهی در قفس است. آنطور که گفته میشود، بخشی از مجموعه برنامههای اقتصاد مقاومتی، سال آتی تسریع میشود و از این طریق نه تنها از ارزبری جلوگیری خواهد شد، بلکه به ارزآوری نیز میرسد. برای مثال طی 5 سال میخواهیم در تولید 50 درصد کلزای مصرفی در صنعت روغن کشور به خودکفایی برسیم. این موضوع با توجه به وابستگی بیش از 85 درصدی کشور به واردات دانه کلزا، اتفاقی مهم خواهد بود. برای تحقق این هدف برنامههای عملیاتی در دستور کار قرار دارد و مدام پایش و رصد میشود. برنامه دیگر افزایش تولید مرغ، تخم مرغ، گوشت قرمز و شیر و سایر محصولات دامی است. برآورد میشود که سال 1399 ایران در تولید این محصولات وضعیت مطلوب تری خواهد داشت و در آن بخشهایی که واردات اندکی داریم، محدودتر عمل میشود. توسعه پرورش دام سبک و تولید گوشت قرمز از طریق پرواربندی یکی از بخشهای برنامه اقتصاد مقاومتی است که به تحقق اهداف یاد شده کمک میکند. با اجرای برنامههای موجود، سال آینده تولیدات این بخش 10 تا 15 درصد افزایش خواهد داشت و از این طریق اقتصاد کشور نیز تقویت میشود. در خصوص محصولات باغی نیز شرایط اینگونه خواهد بود. انشاءالله اگر مشکلی رخ ندهد، سالی پربار را پیش روی کشور میتوان متصور شد و بیش از 23 میلیون تن محصول باغی را میتوان برداشت کرد. اما مهمتر از تمام اینها، خودکفایی در قند و شکر است. به نظر میرسد که در سال 1399 ایران بتواند در تولید قند و شکر خودکفا شود. به این منظور برنامههای حمایتی و اصلاحی در دستور کار قرار دارد و امیدواریم که هدف محقق شود که دستاورد بزرگی است. تا سال 1392 ایران بیش از 2.5 میلیون تن در هر سال واردات شکر داشت و اکنون در مرز خودکفایی است و ادامه این مسیر میتواند ایران را صادرکننده کند. البته تمام این موارد یک شرط دارد و آن هم وقوع بارشهای مناسب مانند امسال، رخ ندادن مخاطرات طبیعی و حمایت دولت از کشاورزان است. امیدواریم که به این اهداف در 1399 دستیابیم.
لزوم توسعه روابط بینالمللی در 1399
فریدون مجلسی
کارشناس بینالملل و اقتصاد سیاسی
اقتصاد میتواند همیشه با تدابیری بهتر شود. سال آینده نیز از این اصل مستثنی نیست. فقط باید تصمیم گرفت، سیاستگذاری کرد و آنچه روی کاغذ نوشته شده را به مرحله اجرا گذاشت. تدابیر باید فراتر از موضوعات سلیقهای باشد. باید بر مبنای علوم و تجربیات تنظیم شود. حتی ممکن است برخی از این تدابیر خلاف اصولی باشد که به آنها معتقدیم. اما باید برای بهبود وضع اقتصاد، صنعت و تولید، تجارت خارجی، اشتغال و در نهایت معیشت مردم به آنها متوسل شد.
سال آینده میتواند یکی از بهترین سالها برای اقتصاد ایران باشد. پیشبینی چندان ممکن نیست اما میتوان آینده را ترسیم کرد. فقط کافی است که تدابیری اتخاذ شود. تدابیری که به سیاست نیز گره خورده است.
برای مثال، باید مدام بررسی کنیم که انتخابهای سیاسی ما چه تأثیری بر اقتصاد و سفره مردم دارد. با بالعکس آن؛ انتخابهای اقتصادی ما چقدر به تلطیف فضای سیاسی کشور کمک میکند. سال 1399، باید بکوشیم که اقتصاد کشور را وارد عرصه بینالمللی کنیم. فراموش نکنیم که ایران نیاز به ارتباطات بینالمللی دارد و نمیتوانیم دور کشور دیوار بکشیم اما انتظار پیشرفت اقتصادی داشته باشیم.
برخی سعی میکنند که کاهش صادرات نفت را موهبتی بدانند، که کمک میکند ایران روی پای خود بایستد. اما اگر درست برنامهریزی میکردیم و منابع قابل توجه ارزی حاصل از صادرات نفت را به توسعه اختصاص میدادیم، آیا نوع و میزان وابستگی ما به نفت متفاوت نبود؟ آیا بزرگترین کالای ارزآور ایران نمیتوانست تداوم رشد اقتصادی را برای کشور رقم بزند؟ لذا پیش از هر چیز باید نوع نگاه ما به مسائل و برنامه هایمان تغییر کند.
یا در موردی دیگر، وقتی میتوانیم قدمهایی برای افزایش روابط با همسایگانمان برداریم که این مسیر به رشد اقتصاد از طریق افزایش صادرات به بازار همسایگان ختم میشود، چرا تعلل میکنیم؟ ما میتوانیم کالاهای مورد نیاز کشورهای دوست و همجوار را تولید و عرضه کنیم. کالاهایی که میتوانند بازار کشورهای همسایه نظیر عراق، ترکیه و افغانستان و حتی کشورهای عربی را در دست بگیرد. مانند گاز، تولیدات پتروشیمی و فرآوردههای نفتی از جمله بنزین یا کالاهایی از صنایع انرژی بر از جمله فولاد، مس و سیمان که در تولید آنها دارای مزیت نسبی هستیم.
باید روابط مان را با کشورهای همسایه و منطقه بهبود ببخشیم و از این فرصت برای رشد و توسعه بهره ببریم. این دیپلماسی است که به کمک اقتصاد میآید و اشتغال ایجاد میکند. ضمن آنکه روابط اقتصادی نیز به بهبود روابط سیاسی کمک خواهد کرد.
اکنون نیز بزرگترین مشتریان ما همسایگان هستند و همچنان ظرفیت دارند. از این روست که معتقدم، اگر طالب توسعه هستیم، باید در 1399 سازگاری با جهان را نه هدف سیاسی، بلکه به نوعی هدف اقتصادی کشور قرار دهیم.
رشد اقتصادی در سال 1399
محمد خوش چهره
استاد دانشگاه تهران
اگرچه رشد اقتصادی شاخصی چندجانبه برای بررسیهای اقتصادی و بیان میزان کارآمدی نظام تصمیمگیری و مواردی از این دست است اما از پیچیدگیهایی برخوردار است که اگر آنها را در نظر نگیریم، دچار انحراف میشویم. یکی از این موارد تداوم وضعیت و استمرار رشد اقتصادی است. به این ترتیب که یک رشد اقتصادی اندک اما پایدار، به مراتب از یک رشد اقتصادی شدید اما نوسانی مطلوبیت بیشتری برای اقتصاد دارد. آهنگ رشد اقتصادی پایدار بسیار موضوع مهمی است.
مسأله دیگر، سناریوهایی است که بر اساس آنها رشد اقتصادی به دست میآید. اینکه چگونه رشد اقتصادی به وجود آمده، مبحثی کلیدی است. آیا این رشد با استقراض از منابع داخلی است؛ یا با بدهکار کردن کشور در فضای بینالمللی حاصل شده؛ یا دولت برای رسیدن به رشد اقتصادی دست به پیش فروش اموال و اعطای تخفیفهای ویژه در معاملاتی مانند فروش نفت و مستهلک کردن زودهنگام اموال زده است؟ که اگر چنین باشد اقتصاد را دچار نقص و به اصطلاح روغن سوزی کرده است.
اما اگر این رشد بر پایه افزایش ظرفیت تولید در کارخانه ها و سایر بخشها و به طور کلی مجموعه عوامل مثبت مؤثر در نرخ رشد اقتصادی به دست آمده باشد، میتوان به آینده امیدوار بود. اگر نفت را بهعنوان مؤلفهای مؤثر در رشد اقتصادی کنار بگذاریم و در نظر بگیریم که تحلیل اقتصاد جهانی مشخص است و نفت آهنگ فروشی را که دارد، سال آینده نیز حفظ خواهد کرد، میتوانیم شفافتر به سایر بخشهای مؤثر بر نرخ رشد اقتصادی بپردازیم.
در سایر بخشها اعم از کشاورزی تا مسکن و صنعت، نوع سیاستهایی که انتخاب میکنیم، میتواند مؤثر باشد. برای مثال در بخش مسکن الان شاهد رکودی هستیم که میتواند با استفاده از ظرفیتهای موجود داخلی به آن پایان داد و به این ترتیب این شاخص رشد اقتصادی را تقویت کرد. اکنون ظرفیت داخلی در کارخانههایی نظیر سیمان و آهن و فولاد و هم تقاضا برای سرپناه وجود دارد. تنها لازم است تجدید نظری در سیاستهای نامناسب بخش زمین و مسکن صورت گیرد و با سوداگری و رانت بواسطه ابزارهای موجود ممانعت شود. میتوان تسهیلات کم بهرهای را به این بخش که در اصل سرپناه مردم است، داد. اگر بخش مسکن مورد توجه قرار گیرد هم اشتغال ایجاد میشود و هم رشد اقتصادی وضعیت بهتری پیدا میکند. بخش مسکن میتواند 10 تا 18 درصد از رشد اقتصادی را در دست داشته باشد.
مورد دیگر، بخش کشاورزی است. با توجه به بارشهای اخیر و شواهدی که نشان میدهد کشور به ترسالی نائل شده است؛ پیشبینی میشود که با یک برنامهریزی منسجم و دقیق بتوان این بخش را تقویت کرد. تنها نیاز است که حمایتها، تشویقها و کنترلها بیشتر شود؛ به واسطه تولید داخل از واردات کالاهایی مانند روغن و برنج و شکر جلوگیری شود و حتی صادرات از این بخش قوت بگیرد. در بخش دام و طیور نیز وضعیت چنین است و سال قبل شاهد واردات وسیعی از تخم مرغ تا مرغ و گوشت بودیم. در مقابل اخبار قاچاق دام نیز به گوش میرسید. اگر دقت، کنترل و حمایتهای سازنده چه در این بخشها و چه در بخش تولید و صنعت افزایش پیدا کند، از نظر رشد اقتصادی روزهای بهتری را در سال 1399 تجربه خواهیم کرد. من با وجود تمام فشارهای خارجی و تنگناها به آینده خوشبین هستم و معتقدم این شرایط قابل پیشبینی بود و تنها باید نحوه مقابله ما با آن تقویت شود. اگر تمام مسئولان و قوای سه گانه در تصمیمگیری و سیاستگذاری، مدیریت و اجرا مصممتر عمل کنند، نه تنها رشد اقتصادی در سال آتی مثبت خواهد بود، بلکه میتوان به موضوع مهمتری یعنی رشد اقتصادی پایدار نیز دست یافت. فقط کافی است که غفلت نکنیم.
خبرنگار
پازل نقشه راه اقتصاد در سال 1399 را متغیرهای کلان اقتصادی تکمیل میکنند. از این رو، اگر قرار باشد حرکت اقتصاد در سال آتی را بررسی کنیم، ابتدا باید به بررسی متغیرها و شاخصها بپردازیم. آن زمان میتوانیم بگوییم که آیا روند اقتصاد کشور طی این سال مثبت است یا منفی؟ کدام بازارها در 1399 جذابتر هستند و کدام یک با اقبال کمتری مواجه میشوند؟ برای بهبود شرایط چه باید کرد؟ «ایران» به پیشبینی یا به نوعی پیشگویی وضعیت اقتصاد در 1399 از نگاه 7 اقتصاددان و کارشناس اقتصادی پرداخته است. تحلیلهای این 7 صاحبنظر اقتصادی کشور تا اندازهای به شما توان و قدرت پیشبینی اقتصاد و سرمایهگذاری میدهد.
مسیر حرکت تورم، طلا و ارز
علی سعدوندی
اقتصاددان
شمارش معکوس برای فرا رسیدن سال 1399 آغاز شده و سؤالی که ذهن بسیاری از سرمایهگذاران را به خود مشغول کرده، سرنوشت ارز و طلا در سال آتی است. برای بررسی قیمت طلا در سال آتی، توجه به یک نکته ضرورت دارد. اینکه قیمت طلا متأثر از 2 مؤلفه است؛ نرخ ارز در داخل و قیمت جهانی اونس طلا. پیشبینی میشود که قیمت جهانی طلا در سال آتی صعودی باشد و حدود 10 درصد شاهد افزایش قیمت آن باشیم. تحلیل بازار ارز نیز مؤلفه دیگری است که در بررسی قیمت طلا باید به آن توجه شود و بازار ارز نیز متأثر از سیاستگذاریهای اقتصادی است. اگر سیاستهای بودجهای و پولی دولت به همین نحو ادامه داشته باشد و رشد نقدینگی را همچنان در سال 1399 تجربه کنیم، این روند صعودی نقدینگی بر نرخ تورم تأثیر خواهد داشت و سال آینده نیز شاهد تورمی در سطح کنونی خواهیم بود. به همین خاطر در سال آتی نیز ارزش پول ملی تضعیف میشود و در نهایت خود را در بازار ارز نمایان خواهد کرد. بهعبارت دیگر کاهش ارزش پول ملی با افزایش نرخ ارز همراه خواهد بود. هرچند که ممکن است در نیمه اول سال با کنترلهای بانک مرکزی این اتفاق نیفتد. اما راهکارهایی برای حفظ ارزش پول ملی وجود دارد که اگر اجرایی شود، نرخ ارز نه تنها بالاتر نخواهد رفت بلکه حدود 20 درصد کاهشی میشود و در نرخهای پایینتر به تعادل میرسد. به این منظور در مرحله نخست لازم است که درآمد حاصل از فروش ارز (چه از محل فروش نفت یا منابع صندوق توسعه و محلهای دیگر) وارد بودجه ریالی کشور نشود. بودجه ارزی را فقط باید صرف ایجاد زیرساختها کرد. البته در این شرایط کسری بودجه ریالی رخ خواهد داد که باید این کسری را از محل فروش اوراق بدهی و نه پول پرقدرت بانک مرکزی، جبران کرد. مورد دیگر، اجرای عملیات بازار باز بهصورت جدی است. باید شورایی را تشکیل داد که نرخ سود بین بانکی را تعیین کند وبر اساس این نرخ، تعیین سایر نرخها به بانکها سپرده شود. اگر این مسائل رعایت و همچنین ارز در قیمتی تعادلی، تک نرخی شود، میتوانیم به کاهش نرخ ارز و افزایش قدرت پول ملی امیدوار باشیم. در این میان لازم است که بازار اوراق نیز تقویت شود و تا زمانی که بازار سرمایه در رونق است، دولت سهام شرکتها را بهصورت خرد بفروشد و عواید حاصل از این بخش را صرف ایجاد زیرساختها بویژه زیرساختهای ریلی کند. در صورت تحقق این برنامه برآورد میشود که علاوه بر کاهش نرخ تورم به زیر ۲۰ درصد، در پایان سال 1399 شاهد 2 تا 3 درصد رشد اقتصادی مثبت نیز باشیم.
بورس صعودی است
حمید میرمعینی
کارشناس بازار سرمایه
پیشبینی روند شاخصهای بورسی و بهطور کلی شرایط بازار سرمایه در یک بازه زمانی مانند سال 1399 کار آسانی نیست. چراکه نمیتوان بهصورت مستقل به این بازار نگاه کرد و وضعیت سیاسی و اقتصادی کشور تعیینکننده مسیر صعودی یا نزولی شاخصها در بازار سرمایهاند. برای این پیشبینی مهم است که بدانیم، نرخ ارز در این سال به چقدر میرسد؛ دولت با کسری بودجه مواجه میشود یا خیر و چه سیاستهای پولی و مالی از سوی سیاستگذاران و تصمیم سازان انتخاب میشود. بهعبارت دیگر باید پیش از پیشبینی بررسی کنیم که مؤلفههای اثرگذار بازار چه وضعیتی دارند و خواهند داشت که با توجه به پیچیدگیهای آن، سخت و تقریباً غیرممکن به نظر میرسد. اما در یک بررسی اجمالی میتوان گفت که احتمالاً نقدینگی در 1399 بازهم رشد خواهد کرد و بخشی از این نقدینگی نیز با توجه به اهتمامی که در دولت وجود دارد، باید جذب بازار سرمایه شود. لذا سیاستگذاران تلاش خواهند کرد که با اعمال سیاستها و تصمیماتی، بازار سرمایه همچنان جذاب و جاذب نقدینگی باشد. تحلیلی که در این رابطه وجود دارد، این است که اگر نقدینگی در بازار سرمایه جذب شود، به بازارهای موازی بویژه بازار ارز و طلا نخواهد رفت. ورود نقدینگی به بازارهای موازی برای اقتصاد ایران سمی مهلک است و جز تقویت سوداگری و افزایش نرخ تورم نتیجه دیگری نخواهد داشت. استدلال دومی که برای این مبحث میتوان آورد، برنامهریزی دولت برای عرضه سهام شرکتهای دولتی است. به این منظور احتمالاً سیاستهای مسئولان در سال آتی برای بازار سرمایه، سیاستهای مشوق خواهد بود تا عرضه سهام شرکتهای دولتی با جذابیت انجام شود. لذا، به نظر میرسد که برای مثبت بودن روند بازار سرمایه در سال 1399 مسئولان سیاستهای هدایتی را پیش بگیرند و نتیجه این سیاستها میتواند به رشد شاخص بورس کمک کند. ضمن اینکه بعید است در سال آینده شاهد تنش سیاسی جدیدی باشیم و مسائلی نظیر FATF در سالجاری اثر خود را بر بازار خواهند گذاشت. اما یک اتفاق مثبت در عرصه بینالمللی و کاهش تنشهای سیاسی میتواند روند مثبت بورس را تقویت کند و کمککننده بازار باشد. یا در اقدامی دیگر اگر دولت از صنایع و صادرات حمایت کند و سیاستهای ارزی مثبتی را در پیش بگیرد؛ بازار سرمایه به تمام این موارد توجه خواهد کرد. بنابراین، نباید نگران بود و احتمالاً سال آینده سال خوبی برای بازار سرمایه است.
نمای اقتصاد در آخرین سال قرن
جمشید پژویان
اقتصاددان
چشمانداز اقتصاد در سال 1399 چگونه است؟ پاسخ این سؤال بیش از آنکه «پیشبینی» محسوب شود، «پیشگویی» است. چراکه با توجه به تغییر متغیرهای مؤثر بر اقتصاد کشور، نمیتوان پیشبینی از شاخصهای اقتصادی در سال آتی ارائه داد. اما یک مسأله واضح است. اینکه اقتصاد در سال آینده نیز با مسائل سیاسی به طرز غیر قابل تفکیکی گره خورده است و شاید عامل اصلی و تعیینکننده نیز روند مسائل سیاسی کشور باشد. این موضوع تا اندازهای مشکل اقتصاد ایران است. یکی از متغیرهای سیاسی اثرگذار بر اقتصاد نیز تحریمها و روابط بینالمللی کشور ماست. حتی به دلایلی ممکن است که در سال 1399 روابط ایران با اتحادیه اروپا و کشورهای عضو این اتحادیه بدتر شود. در حالت بدبینانه ممکن است پرونده هستهای ایران به شورای امنیت ملی رود و این موضوع روابط اقتصادی کشورمان را محدودتر کند. اما از ظن و گمانها که بگذریم، در سال 1399 بهدلایل ویژهای با محدودیت منابع ارزی و درآمدهای نفتی مواجه میشویم و این موضوع بر میزان ذخایر ارزی کشور اثر میگذارد. بهعبارت دیگر بتدریج ذخایر ارزی کشور کمتر خواهد شد و با محدودیت بیشتری از نظر درآمدها روبهرو خواهیم بود. این موضوع نیازمند یک بازنگری جدی در شرایط موجود است، تا کشور متأثر از کاهش درآمدهای ارزی نشود. به این منظور لازم است که هزینههای دولت انعطاف بیشتری نسبت به گذشته داشته باشد و بتواند در برابر کاهش درآمدها مقاومت کند. ضمن اینکه اقتصاد کشورمان برای ادامه مسیر به تأمین کالاهای واسطهای نیاز دارد و با وجود محدودیتها باید این کالاهای ضروری را تأمین کرد. حتی لازم است در بخشهایی این محدودیتها را با ابزارهایی که در اختیار داریم، برداریم. این مسائل همگی به سیاست گره خوردهاند و باید به گونهای رفتار کنیم که اقتصاد متضرر نشود. نباید اجازه داد که دلار به ارزش برابری بالاتری نسبت به ریال برسد. سال 1399 میتواند بخشی از یک برنامه بلند مدت اصلاحی باشد. چراکه در کوتاه مدت نمیتوانیم به شرایط مطلوبی برسیم. اگرچه سالهای زیادی را از دست دادیم و فرصتهای زیادی سوخته است اما با اندکی تغییر، مانند بهبود تولیدات صنایع، میتوانیم اقتصاد را تا اندازهای به ریل اصلی خود بازگردانیم. باید تولیدات کشورمان به مرحلهای برسد که باکیفیت و ارزان باشد و حتی بتوانیم به پشتوانه این کیفیت و کمیت به امریکا هم صادرات داشته باشیم. باید سال 1399 سال تغییر رویه و سیاستگذاری ساختاری باشد. باید روابط بینالمللی را بهبود ببخشیم و آینده روشن تری را برای سده قرن پیش رو ترسیم کنیم.
راه بهبود وضع اقتصاد در سال 1399
محمدباقر صدری
صاحب نظر اقتصادی
بخشی ازمشکلات اقتصاد ایران بیگانه از مسائل تحریم است. بهعبارتی برخاسته از موانع داخلی است. از جمله ضعف مدیریتی یا حتی مدیریت بحران زا، که بهغلط تحریمها را مقصر این وقایع میدانیم. برای مثال وقتی محصولی در داخل تولید و مصرف میشود اما در توزیع این محصول مشکلاتی رخ میدهد و در نهایت با وجود ظرفیت تولید بالاتری برای مثال دو تا سه برابر مصرف داخل، کمبود آن محصول در بازار لمس میشود، در اینجا تحریمها هیچ نقشی ندارند. مسأله اصلی نوع مدیریت و نظارت مدیران بر آن بخش از اقتصاد است؛ نه فشارهای خارجی. سالهاست که شاهد بسیاری از این موارد در بخشهای گوناگون اقتصاد کشور هستیم و بخشی از این ناتوانی احتمالاً به سال 1399 نیز منتقل خواهد شد. چراکه شیوه نظارتی در ایران صحیح و نظارتها دقیق نیست. اگرچه دولت تلاش کرد تا بخشی از این مشکلات حل و اوضاع بهتر شود. مسأله دیگر که بیارتباط با مورد نخست نیست، گرفتاری اقتصاد ایران در دام معیشت مردم و روزمرگی است. نمیدانیم فردا چه خواهد شد و چه چیزی در انتظار اقتصاد کشور است. چراکه برنامه درستی برای حرکت اقتصاد تعریف نکردیم. این ضعف متعلق به امروز نیست و بیبرنامگی اقتصاد ایران ریشه در دهههای گذشته دارد. وقتی اقتصادی در معیشت مردم گرفتار باشد، مجال توسعه و ایجاد اشتغال نخواهد یافت. از این روست که میگوییم اقتصاد ایران مشکلاتی ریشهای و ناشی از ضعفهای داخلی دارد. اما راهکار چیست؟ آیا باید به این مسیر ادامه داد؟ اقتصاد در 1399 چه مسیری را طی میکند؟ با اندکی تأمل و برنامهریزی میتوان شرایط اقتصاد را در سال جدید تغییر داد. شاید گام اول، تغییر برخی از مدیران باشد. باید در این سال که سال آسانی نخواهد بود، مدیرانی در رأس امور قرار بگیرند که روحیهای جهادگر داشته باشند، ناظران موفق و دقیقی باشند و از هیچ مانعی نترسند. باید تحولی در مدیریت کشور رخ دهد و مسئول ایجاد این تحول، رئیس جمهور، قوه مقننه و قوه قضائیه هستند. ما سالهای سال است که با تحریم مواجهایم. برخی از سالها شدت تحریم بیشتر بوده و برخی از سالها کمتر. اما آنچه در پایان یک سال، موفقیت یا شکست را رقم زده، نوع تلاش و میزان پشتکار مدیران بوده است. مدیران سلامت، کاردان و عاشق وطن و ملت میتوانند راه عبور کشور از تحریمها باشند. امیدواریم که با نو شدن مجلس شورای اسلامی، تحولی در ساختار مدیریت کشور نیز رقم بخورد. آن زمان سال 1399 را میتوان سالی بهتر از 1398 نامید و با عزم ترقی حرکتی رو به جلو داشت.
سال خودکفایی قند و شکر
مجتبی پالوج
صاحب نظر حوزه کشاورزی
پیشبینیها از بهبود وضعیت تولیدات بخش کشاورزی در سال آتی حکایت دارد. چراکه بارندگی و نزولات جوی در سال آبی و زراعی جاری شرایط مساعدی داشته و ادامه این روند میتواند میزان تولید محصولات کشاورزی و دامی کشور را رونق ببخشد. امید است که سال 1399 حادثه غیرمترقبهای در این بخش رخ ندهد و مطابق با برنامهها حرکت کنیم. در این صورت میتوان گفت که سال 1399، سالی پر رونق از نظر کشاورزی است و این رونق روی شاخصهای اقتصادی کشور نیز اثر خواهد داشت. یکی از مسائل مرتبط با این بخش، شاخص رشد اقتصادی است. اگرچه در بخش کشاورزی شاخص در سال 1398 نیز مثبت بود اما برآورد میشود که سال آتی وضعیت بهتری نیز داشته باشد. چراکه برنامهها برای این سال دقیق تر، راندمان بالاتر و نظارتها و حمایتها بیشتر خواهد بود. یکی از مهمترین محصولاتی که در ایران تولید میکنیم، گندم است که کالایی استراتژیک به شمار میرود. امسال سطح زیر کشت گندم اضافه شد و به تولید حدود 1 میلیون تن گندم رسیدیم. علی رغم اینکه قیمت خرید تضمینی این محصول با نرخی کمتر از پیشنهاد وزارت جهاد کشاورزی انجام شد اما وضعیتی مطلوب داشتیم. با این حال پیشبینی این است که سال 1399 شرایط بهتر از سال 1398 باشد. در همین حال، بخش کشاورزی کشور بیتوجه به مسائل تحریم و در حال اجرای برنامههای اقتصاد مقاومتی نظیر کشت گلخانهای و پرورش ماهی در قفس است. آنطور که گفته میشود، بخشی از مجموعه برنامههای اقتصاد مقاومتی، سال آتی تسریع میشود و از این طریق نه تنها از ارزبری جلوگیری خواهد شد، بلکه به ارزآوری نیز میرسد. برای مثال طی 5 سال میخواهیم در تولید 50 درصد کلزای مصرفی در صنعت روغن کشور به خودکفایی برسیم. این موضوع با توجه به وابستگی بیش از 85 درصدی کشور به واردات دانه کلزا، اتفاقی مهم خواهد بود. برای تحقق این هدف برنامههای عملیاتی در دستور کار قرار دارد و مدام پایش و رصد میشود. برنامه دیگر افزایش تولید مرغ، تخم مرغ، گوشت قرمز و شیر و سایر محصولات دامی است. برآورد میشود که سال 1399 ایران در تولید این محصولات وضعیت مطلوب تری خواهد داشت و در آن بخشهایی که واردات اندکی داریم، محدودتر عمل میشود. توسعه پرورش دام سبک و تولید گوشت قرمز از طریق پرواربندی یکی از بخشهای برنامه اقتصاد مقاومتی است که به تحقق اهداف یاد شده کمک میکند. با اجرای برنامههای موجود، سال آینده تولیدات این بخش 10 تا 15 درصد افزایش خواهد داشت و از این طریق اقتصاد کشور نیز تقویت میشود. در خصوص محصولات باغی نیز شرایط اینگونه خواهد بود. انشاءالله اگر مشکلی رخ ندهد، سالی پربار را پیش روی کشور میتوان متصور شد و بیش از 23 میلیون تن محصول باغی را میتوان برداشت کرد. اما مهمتر از تمام اینها، خودکفایی در قند و شکر است. به نظر میرسد که در سال 1399 ایران بتواند در تولید قند و شکر خودکفا شود. به این منظور برنامههای حمایتی و اصلاحی در دستور کار قرار دارد و امیدواریم که هدف محقق شود که دستاورد بزرگی است. تا سال 1392 ایران بیش از 2.5 میلیون تن در هر سال واردات شکر داشت و اکنون در مرز خودکفایی است و ادامه این مسیر میتواند ایران را صادرکننده کند. البته تمام این موارد یک شرط دارد و آن هم وقوع بارشهای مناسب مانند امسال، رخ ندادن مخاطرات طبیعی و حمایت دولت از کشاورزان است. امیدواریم که به این اهداف در 1399 دستیابیم.
لزوم توسعه روابط بینالمللی در 1399
فریدون مجلسی
کارشناس بینالملل و اقتصاد سیاسی
اقتصاد میتواند همیشه با تدابیری بهتر شود. سال آینده نیز از این اصل مستثنی نیست. فقط باید تصمیم گرفت، سیاستگذاری کرد و آنچه روی کاغذ نوشته شده را به مرحله اجرا گذاشت. تدابیر باید فراتر از موضوعات سلیقهای باشد. باید بر مبنای علوم و تجربیات تنظیم شود. حتی ممکن است برخی از این تدابیر خلاف اصولی باشد که به آنها معتقدیم. اما باید برای بهبود وضع اقتصاد، صنعت و تولید، تجارت خارجی، اشتغال و در نهایت معیشت مردم به آنها متوسل شد.
سال آینده میتواند یکی از بهترین سالها برای اقتصاد ایران باشد. پیشبینی چندان ممکن نیست اما میتوان آینده را ترسیم کرد. فقط کافی است که تدابیری اتخاذ شود. تدابیری که به سیاست نیز گره خورده است.
برای مثال، باید مدام بررسی کنیم که انتخابهای سیاسی ما چه تأثیری بر اقتصاد و سفره مردم دارد. با بالعکس آن؛ انتخابهای اقتصادی ما چقدر به تلطیف فضای سیاسی کشور کمک میکند. سال 1399، باید بکوشیم که اقتصاد کشور را وارد عرصه بینالمللی کنیم. فراموش نکنیم که ایران نیاز به ارتباطات بینالمللی دارد و نمیتوانیم دور کشور دیوار بکشیم اما انتظار پیشرفت اقتصادی داشته باشیم.
برخی سعی میکنند که کاهش صادرات نفت را موهبتی بدانند، که کمک میکند ایران روی پای خود بایستد. اما اگر درست برنامهریزی میکردیم و منابع قابل توجه ارزی حاصل از صادرات نفت را به توسعه اختصاص میدادیم، آیا نوع و میزان وابستگی ما به نفت متفاوت نبود؟ آیا بزرگترین کالای ارزآور ایران نمیتوانست تداوم رشد اقتصادی را برای کشور رقم بزند؟ لذا پیش از هر چیز باید نوع نگاه ما به مسائل و برنامه هایمان تغییر کند.
یا در موردی دیگر، وقتی میتوانیم قدمهایی برای افزایش روابط با همسایگانمان برداریم که این مسیر به رشد اقتصاد از طریق افزایش صادرات به بازار همسایگان ختم میشود، چرا تعلل میکنیم؟ ما میتوانیم کالاهای مورد نیاز کشورهای دوست و همجوار را تولید و عرضه کنیم. کالاهایی که میتوانند بازار کشورهای همسایه نظیر عراق، ترکیه و افغانستان و حتی کشورهای عربی را در دست بگیرد. مانند گاز، تولیدات پتروشیمی و فرآوردههای نفتی از جمله بنزین یا کالاهایی از صنایع انرژی بر از جمله فولاد، مس و سیمان که در تولید آنها دارای مزیت نسبی هستیم.
باید روابط مان را با کشورهای همسایه و منطقه بهبود ببخشیم و از این فرصت برای رشد و توسعه بهره ببریم. این دیپلماسی است که به کمک اقتصاد میآید و اشتغال ایجاد میکند. ضمن آنکه روابط اقتصادی نیز به بهبود روابط سیاسی کمک خواهد کرد.
اکنون نیز بزرگترین مشتریان ما همسایگان هستند و همچنان ظرفیت دارند. از این روست که معتقدم، اگر طالب توسعه هستیم، باید در 1399 سازگاری با جهان را نه هدف سیاسی، بلکه به نوعی هدف اقتصادی کشور قرار دهیم.
رشد اقتصادی در سال 1399
محمد خوش چهره
استاد دانشگاه تهران
اگرچه رشد اقتصادی شاخصی چندجانبه برای بررسیهای اقتصادی و بیان میزان کارآمدی نظام تصمیمگیری و مواردی از این دست است اما از پیچیدگیهایی برخوردار است که اگر آنها را در نظر نگیریم، دچار انحراف میشویم. یکی از این موارد تداوم وضعیت و استمرار رشد اقتصادی است. به این ترتیب که یک رشد اقتصادی اندک اما پایدار، به مراتب از یک رشد اقتصادی شدید اما نوسانی مطلوبیت بیشتری برای اقتصاد دارد. آهنگ رشد اقتصادی پایدار بسیار موضوع مهمی است.
مسأله دیگر، سناریوهایی است که بر اساس آنها رشد اقتصادی به دست میآید. اینکه چگونه رشد اقتصادی به وجود آمده، مبحثی کلیدی است. آیا این رشد با استقراض از منابع داخلی است؛ یا با بدهکار کردن کشور در فضای بینالمللی حاصل شده؛ یا دولت برای رسیدن به رشد اقتصادی دست به پیش فروش اموال و اعطای تخفیفهای ویژه در معاملاتی مانند فروش نفت و مستهلک کردن زودهنگام اموال زده است؟ که اگر چنین باشد اقتصاد را دچار نقص و به اصطلاح روغن سوزی کرده است.
اما اگر این رشد بر پایه افزایش ظرفیت تولید در کارخانه ها و سایر بخشها و به طور کلی مجموعه عوامل مثبت مؤثر در نرخ رشد اقتصادی به دست آمده باشد، میتوان به آینده امیدوار بود. اگر نفت را بهعنوان مؤلفهای مؤثر در رشد اقتصادی کنار بگذاریم و در نظر بگیریم که تحلیل اقتصاد جهانی مشخص است و نفت آهنگ فروشی را که دارد، سال آینده نیز حفظ خواهد کرد، میتوانیم شفافتر به سایر بخشهای مؤثر بر نرخ رشد اقتصادی بپردازیم.
در سایر بخشها اعم از کشاورزی تا مسکن و صنعت، نوع سیاستهایی که انتخاب میکنیم، میتواند مؤثر باشد. برای مثال در بخش مسکن الان شاهد رکودی هستیم که میتواند با استفاده از ظرفیتهای موجود داخلی به آن پایان داد و به این ترتیب این شاخص رشد اقتصادی را تقویت کرد. اکنون ظرفیت داخلی در کارخانههایی نظیر سیمان و آهن و فولاد و هم تقاضا برای سرپناه وجود دارد. تنها لازم است تجدید نظری در سیاستهای نامناسب بخش زمین و مسکن صورت گیرد و با سوداگری و رانت بواسطه ابزارهای موجود ممانعت شود. میتوان تسهیلات کم بهرهای را به این بخش که در اصل سرپناه مردم است، داد. اگر بخش مسکن مورد توجه قرار گیرد هم اشتغال ایجاد میشود و هم رشد اقتصادی وضعیت بهتری پیدا میکند. بخش مسکن میتواند 10 تا 18 درصد از رشد اقتصادی را در دست داشته باشد.
مورد دیگر، بخش کشاورزی است. با توجه به بارشهای اخیر و شواهدی که نشان میدهد کشور به ترسالی نائل شده است؛ پیشبینی میشود که با یک برنامهریزی منسجم و دقیق بتوان این بخش را تقویت کرد. تنها نیاز است که حمایتها، تشویقها و کنترلها بیشتر شود؛ به واسطه تولید داخل از واردات کالاهایی مانند روغن و برنج و شکر جلوگیری شود و حتی صادرات از این بخش قوت بگیرد. در بخش دام و طیور نیز وضعیت چنین است و سال قبل شاهد واردات وسیعی از تخم مرغ تا مرغ و گوشت بودیم. در مقابل اخبار قاچاق دام نیز به گوش میرسید. اگر دقت، کنترل و حمایتهای سازنده چه در این بخشها و چه در بخش تولید و صنعت افزایش پیدا کند، از نظر رشد اقتصادی روزهای بهتری را در سال 1399 تجربه خواهیم کرد. من با وجود تمام فشارهای خارجی و تنگناها به آینده خوشبین هستم و معتقدم این شرایط قابل پیشبینی بود و تنها باید نحوه مقابله ما با آن تقویت شود. اگر تمام مسئولان و قوای سه گانه در تصمیمگیری و سیاستگذاری، مدیریت و اجرا مصممتر عمل کنند، نه تنها رشد اقتصادی در سال آتی مثبت خواهد بود، بلکه میتوان به موضوع مهمتری یعنی رشد اقتصادی پایدار نیز دست یافت. فقط کافی است که غفلت نکنیم.
محکومیت هتک حرمت حرمهای مطهر در قم و مشهد
گروه سیاسی/ فریادهای حیدر حیدر، تهدید به آتش زدن در حرمهای مطهر در قم و مشهد، شکستن برخی دربها و شعارهای توهینآمیز عدهای قلیل علیه دولت و واکنشها به آنچه هتک حرمت آستانهای مقدس حرم امام رضا (ع) و حضرت معصومه (س) خوانده شد، مجموعه اتفاقاتی بود که از شامگاه دوشنبه تا روز گذشته به خبر اصلی فضای مجازی تبدیل شد. ماجرا ابتدا از قم و اطراف حرم مطهر حضرت معصومه شروع شد که تعدادی در مخالفت با بسته شدن دربهای این حرم مطهر اعتراض کردند.
به گزارش ایلنا، عصر روز دوشنبه ۲۶ اسفندماه، مصوبه ستاد ملی مبارزه با کرونا در قم اجرایی شد و در نامهای با امضای بهرام سرمست استاندار قم، حجتالاسلام سعیدی تولیت حرم حضرت معصومه(س) و حجتالاسلام رحیمیان تولیت مسجد جمکران، تعطیلی حرم حضرت معصومه(س) و مسجد جمکران اعلام رسمی و پیرو آن دربهای حرم حضرت معصومه(س) بسته شد. به فاصله بسیار کمی از زمان بسته شدن دربهای حرم حضرت معصومه(س)، اما عدهای بسیار محدود و انگشتشمار با بیتوجهی به قانون، اقدام به شکستن گوشهای از درب «ساعت» حرم حضرت معصومه(س) کردند و به این ترتیب موجب هتک حرمت این حرم شدند؛ اقدامی که موجب ناراحتی اقشار مختلف مردم شد.
موضوع بلافاصله در حرم مطهر امام رضا (ع) در مشهد هم تکرار شد و بر اساس فیلمهای منتشر شده برخی تجمع کنندگان ستاد ملی مقابله با کرونا و وزارت کشور و رئیس جمهوری را با ادبیات توهینآمیز مورد شماتت قرار دادند که چرا اقدام به بسته شدن حرم مطهر کردهاند.
مناقشه و اختلاف بر سر بستن یا نبستن حرمهای مقدس از سه هفته قبل کلید خورده اما حالا به نظر میرسد جدیتر شده باشد. این در حالی است که در روزهای گذشته برخی رسانههای معاند نظام تلاش داشتند با برجسته کردن برخی مواضع و رفتارهای نابهنجار مثل لیسیدن ضریح حرمهای مقدس یک دوقطبی «مذهب و بهداشت» راه بیندازند و روحانیون و علما و البته مذهبیها را بی توجه به رعایت دستورات و توصیههای پزشکی قلمداد کنند. این اقدام اما با مواضع صریح رهبر معظم انقلاب و تأکیدات ایشان بر پیروی از دستورالعملهای ستاد ملی مقابله با کرونا و توصیههای پزشکی و ورود مراجع و علما به میدان و تأکید بر دینی بودن رعایت توصیههای پزشکی راه به جایی نبرد. اقدام دوشنبه عدهای اندک اگر چه با واکنش صریح و مخالفت تولیتهای آستانهای مقدس و علما مواجه شد اما به نظر میرسد بهانهای جدیتر به دست بهانه تراشان و مخالفان داده باشد.
بازداشت افرادی در قم
خبرگزاری ایلنا ظهر دیروز به نقل از منابع آگاه از بازداشت ۲۵ نفر از عناصر خودسر در قم، از سوی مراجع امنیتی خبر داد. بر این اساس، همچنین دو نفر از هنجارشکنان که در مقابل حرم حضرت معصومه تجمع کرده بودند و به ساحت مقدس حرم توهین کردند، دستگیر و پس از تشکیل پرونده به مراجع قضایی تحویل داده شدند. از مشهد اما هنوز خبری درباره اینکه آیا کسی در رابطه با تعرض به حرم امام رضا (ع) بازداشت شده یا خیر منتشر نشده است. این در حالی است که در بخش زیادی از واکنشهای انجام شده به این اتفاقات یکی از درخواستهای اصلی از مسئولان ذیربط برخورد قانونی با افرادی است که دست به این اقدامات زدهاند. از جمله اولین کسانی که در رابطه با این اتفاقات موضعگیری کرد، علی مطهری بود. او در توئیتی نوشت: «افراد جامد فکری که در اعتراض به بستهشدن درب حرم حضرت معصومه به آنجا هجوم بردند و درب را شکستند، باید بازداشت و مجازات شوند، هم به خاطر کمک به شیوع ویروس کرونا و هم به دلیل ایجاد وهن برای اسلام و شیعه. آنها یاد خوارج را زنده کردند.»
آیتالله سید محمد غروی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز در گفتوگو با جماران اقدام صورت گرفته را توهین به ساحت حضرت معصومه (ع) دانسته که «از نظر شرعی قابل توجیه نیست.» حجت الاسلام جوادی آملی، استاد حوزه علمیه هم در سخنانی تأکید کرده که «با کسانی که دربهای حرم حضرت معصومه را شکستهاند باید بر اساس قانون برخورد کرد.» او گفته افرادی که دست به این کار زدهاند «از مرز قانون گذشتهاند» و با «صحبتهای فکری و فرهنگی نمیتوان کاری کرد.» حجتالاسلام حامد کاشانی استاد دانشگاه امام صادق(ع) و محقق تاریخ اسلام نیز در این باره نوشت: «جسارت و هجوم، به حرم مطهر فرزندان موسی بن جعفر (ع) که حقاً ولیّ نعمتهای ما هستند، باورنکردنی و جانسوز بود، به حضرت بقیةالله ارواحناه فداه تسلیت عرض میکنم. باید خون گریست.» همچنین حجتالاسلام والمسلمین مجتهد شبستری نیز در گفتوگو با خبرگزاری «رسا» با اشاره به تلاش دشمن برای ضربه زدن به روحانیت و ایجاد قمهراسی، بر لزوم هوشیاری نسبت به تحرکات دشمنان تأکید کرد.
تأکید دوباره بر لزوم بستن حرمهای مقدس
همزمان مرکز مدیریت حوزههای علمیه در واکنش به شکسته شدن درب حرم حضرت معصومه در قم از سوی مخالفان بسته شدن این حرم، با صدور بیانیهای تأکید کرد که «بسته بودن این بارگاه سخت و جانکاه است اما هیچ موضوعی نمیتواند بهانهای برای هتک حرمت به این حرم باشد.» پیشتر هم حجتالاسلام مروی، تولیت آستان قدس رضوی گفته بود که «هر چند از خلوت شدن بارگاه امام هشتم دلگیر و ناراحت است اما در فردای قیامت نمیتواند پاسخی برای این سؤال داشته باشد که چرا با وجود شیوع بیماری جان زائران حضرت رضا (ع) را به خطر انداخته و حرم مطهر را نبسته است.»
مرکز مدیریت حوزههای علمیه در بیانیه خود عنوان کرد که با وجود «چالش ویروس کرونا و کووید ۱۹» درحال حاضر «محوریت توأم عقلانیت و معنویت در پشت سر گذاردن این ایام کرونایی مهمترین اصلی است که نباید فراموش شود و یا مورد کمتوجهی قرار گیرد.» مرکز مدیریت حوزههای علمیه در بیانیه خود همچنین عاملان رویدادهای شامگاه دوشنبه در قم و مشهد را کسانی معرفی کرد که «با انجام اقداماتی افراطگرایانه و به دور از عرف شریعت درصدد ضربه زدن به ملت و انقلاب برآمدهاند.» همزمان محمد توکلی، معاون آستان قدس رضوی از افراد معترض به بسته شدن حرم به عنوان «جمعیت قلیل معترض به بسته شدن درهای حرم امام رضا» نام برد و گفت که «آنها از سوی یگان ویژه نیروی انتظامی از اطراف حرم پراکنده شدند» و در نهایت «نیروی انتظامی در اطراف حرم مستقر شده و شرایط امن است». البته دیروز تولیتهای آستان قدس رضوی، حرم حضرت معصومه (س) و حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) درباره بسته شدن دربهای حرمهای مطهر بیانیه مشترکی صادر کردند. در این بیانیه بسته شدن این سه حرم مطهر به «تصمیم سخت» تعبیر شده که تولیت این سه آستان مقدس «با قلبی شکسته و دلی پردرد» آن را به جهت مقابله با شیوع بیماری کرونا اتخاذ کرده اند.
حاشیه سازیهای قم به پای روحانیت نوشته نشود
محسن غرویان
استاد حوزه و دانشگاه
اتفاق اخیر قم باعث سبک شدن چهره دین، روحانیت، حوزه علمیه قم و مراجع بزرگوار شده است. زیرا شاید طیفهایی از مردم ایران این حرکتها را به حساب حوزه و روحانیت، طلاب و اساتید و مراجع بگذارند و به این ترتیب چهره مشوه و نادرستی از روحانیت، علما و دین در ذهن مردم کشور و جهانیان ایجاد شود. از این رو ضروری است که برای این مسائل چاره ای اندیشیده شود. زیرا این حرکتها باعث شده است که چهره ای ضدعلم و خرافاتی از قم نزد مردم ایران و جهان به تصویر کشیده شود. این همه در حالی است که پیش از این برخی حتی قم را مبدأ ورود ویروس کرونا به کشور قلمداد میکردند.
در این شرایط، واکنش خوب و به موقع مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، آیتالله اعرافی، به مثابه تسکینی نسبت به این اعمال بود و از حیثیت حوزه و روحانیت تاحد زیادی دفاع کرد. این مرکز در بیانیه خود تأکید کرد که این حرکتها ربطی به حوزه و روحانیت ندارد و مقام شامخ حضرت معصومه (س) به اندازه ای بالاست که هیچ مجوزی برای این هتک حرمتها وجود ندارد.
گذشته از این، این اقدامات هیچ گاه مورد تأیید مراجع بزرگوار، اساتید روشن و علما و مدرسان حوزه نبوده و نیست. از این رو انتظار میرود این اقدامات به حساب حوزه و روحانیت و علمای اندیشمند و فقها و مرجعیت گذاشته نشود.
اگر از یک زاویه نظری به این مساله نگاه کنیم، واقعیت این است که کرونا باعث شده بحثهایی در رابطه نسبت دین و علم و نیز دین و عقل مطرح شود. تاکنون مقالات و گفت و گوهای زیادی در این زمینه نوشته یا ارائه شده است. این مسأله نشان داد که دین و علم هر دو به دنبال یقین و قطع هستند، اما هیچ کدام به آن دست نیافتهاند. چنانکه در مسأله کرونا، نه میتوانیم اظهارنظر قطعی دینی ارائه کنیم، و نه اظهارنظر قطعی علمی، کما اینکه هنوز واکسنی برای این ویروس کشف نشده است. بنابراین علم و دین باید به امید کشف حقایق با هم حرکت کنند و نباید هیچ کدام دیگری را نفی کنند.
علم خدمات زیادی به بشریت کرده و میکند و زندگی ما را میچرخاند. ما امروز با علوم تجربی زندگی میکنیم. دین هم به نوبه خود در بعد معنویت و ایجاد آرامش روحی به بشریت خدمت میکند. اما نکته این است که دین و علم، هر دو ظنی هستند، یعنی در برخی مجهولات هیچ کدام نمی توانند به طور قطعی صحبت کنند یا نظری ارائه دهند.
برپایه چنین استدلالی میتوان گفت حرکتهایی که برضد قوانین و دانش علمی یا قوانین و دانش فقه و فیزیولوژی جدید است، به طور کلی نادرست بوده و قابل قبول نیست. مضافاً اینکه ائمه معصومین (ع) هم به اطبا مراجعه میکردند و اینطور نیست که ما با ذکر و مسائل معنوی بخواهیم جسم و تن خود را از شر بیماریها محفاظت کنیم.
به گزارش ایلنا، عصر روز دوشنبه ۲۶ اسفندماه، مصوبه ستاد ملی مبارزه با کرونا در قم اجرایی شد و در نامهای با امضای بهرام سرمست استاندار قم، حجتالاسلام سعیدی تولیت حرم حضرت معصومه(س) و حجتالاسلام رحیمیان تولیت مسجد جمکران، تعطیلی حرم حضرت معصومه(س) و مسجد جمکران اعلام رسمی و پیرو آن دربهای حرم حضرت معصومه(س) بسته شد. به فاصله بسیار کمی از زمان بسته شدن دربهای حرم حضرت معصومه(س)، اما عدهای بسیار محدود و انگشتشمار با بیتوجهی به قانون، اقدام به شکستن گوشهای از درب «ساعت» حرم حضرت معصومه(س) کردند و به این ترتیب موجب هتک حرمت این حرم شدند؛ اقدامی که موجب ناراحتی اقشار مختلف مردم شد.
موضوع بلافاصله در حرم مطهر امام رضا (ع) در مشهد هم تکرار شد و بر اساس فیلمهای منتشر شده برخی تجمع کنندگان ستاد ملی مقابله با کرونا و وزارت کشور و رئیس جمهوری را با ادبیات توهینآمیز مورد شماتت قرار دادند که چرا اقدام به بسته شدن حرم مطهر کردهاند.
مناقشه و اختلاف بر سر بستن یا نبستن حرمهای مقدس از سه هفته قبل کلید خورده اما حالا به نظر میرسد جدیتر شده باشد. این در حالی است که در روزهای گذشته برخی رسانههای معاند نظام تلاش داشتند با برجسته کردن برخی مواضع و رفتارهای نابهنجار مثل لیسیدن ضریح حرمهای مقدس یک دوقطبی «مذهب و بهداشت» راه بیندازند و روحانیون و علما و البته مذهبیها را بی توجه به رعایت دستورات و توصیههای پزشکی قلمداد کنند. این اقدام اما با مواضع صریح رهبر معظم انقلاب و تأکیدات ایشان بر پیروی از دستورالعملهای ستاد ملی مقابله با کرونا و توصیههای پزشکی و ورود مراجع و علما به میدان و تأکید بر دینی بودن رعایت توصیههای پزشکی راه به جایی نبرد. اقدام دوشنبه عدهای اندک اگر چه با واکنش صریح و مخالفت تولیتهای آستانهای مقدس و علما مواجه شد اما به نظر میرسد بهانهای جدیتر به دست بهانه تراشان و مخالفان داده باشد.
بازداشت افرادی در قم
خبرگزاری ایلنا ظهر دیروز به نقل از منابع آگاه از بازداشت ۲۵ نفر از عناصر خودسر در قم، از سوی مراجع امنیتی خبر داد. بر این اساس، همچنین دو نفر از هنجارشکنان که در مقابل حرم حضرت معصومه تجمع کرده بودند و به ساحت مقدس حرم توهین کردند، دستگیر و پس از تشکیل پرونده به مراجع قضایی تحویل داده شدند. از مشهد اما هنوز خبری درباره اینکه آیا کسی در رابطه با تعرض به حرم امام رضا (ع) بازداشت شده یا خیر منتشر نشده است. این در حالی است که در بخش زیادی از واکنشهای انجام شده به این اتفاقات یکی از درخواستهای اصلی از مسئولان ذیربط برخورد قانونی با افرادی است که دست به این اقدامات زدهاند. از جمله اولین کسانی که در رابطه با این اتفاقات موضعگیری کرد، علی مطهری بود. او در توئیتی نوشت: «افراد جامد فکری که در اعتراض به بستهشدن درب حرم حضرت معصومه به آنجا هجوم بردند و درب را شکستند، باید بازداشت و مجازات شوند، هم به خاطر کمک به شیوع ویروس کرونا و هم به دلیل ایجاد وهن برای اسلام و شیعه. آنها یاد خوارج را زنده کردند.»
آیتالله سید محمد غروی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیز در گفتوگو با جماران اقدام صورت گرفته را توهین به ساحت حضرت معصومه (ع) دانسته که «از نظر شرعی قابل توجیه نیست.» حجت الاسلام جوادی آملی، استاد حوزه علمیه هم در سخنانی تأکید کرده که «با کسانی که دربهای حرم حضرت معصومه را شکستهاند باید بر اساس قانون برخورد کرد.» او گفته افرادی که دست به این کار زدهاند «از مرز قانون گذشتهاند» و با «صحبتهای فکری و فرهنگی نمیتوان کاری کرد.» حجتالاسلام حامد کاشانی استاد دانشگاه امام صادق(ع) و محقق تاریخ اسلام نیز در این باره نوشت: «جسارت و هجوم، به حرم مطهر فرزندان موسی بن جعفر (ع) که حقاً ولیّ نعمتهای ما هستند، باورنکردنی و جانسوز بود، به حضرت بقیةالله ارواحناه فداه تسلیت عرض میکنم. باید خون گریست.» همچنین حجتالاسلام والمسلمین مجتهد شبستری نیز در گفتوگو با خبرگزاری «رسا» با اشاره به تلاش دشمن برای ضربه زدن به روحانیت و ایجاد قمهراسی، بر لزوم هوشیاری نسبت به تحرکات دشمنان تأکید کرد.
تأکید دوباره بر لزوم بستن حرمهای مقدس
همزمان مرکز مدیریت حوزههای علمیه در واکنش به شکسته شدن درب حرم حضرت معصومه در قم از سوی مخالفان بسته شدن این حرم، با صدور بیانیهای تأکید کرد که «بسته بودن این بارگاه سخت و جانکاه است اما هیچ موضوعی نمیتواند بهانهای برای هتک حرمت به این حرم باشد.» پیشتر هم حجتالاسلام مروی، تولیت آستان قدس رضوی گفته بود که «هر چند از خلوت شدن بارگاه امام هشتم دلگیر و ناراحت است اما در فردای قیامت نمیتواند پاسخی برای این سؤال داشته باشد که چرا با وجود شیوع بیماری جان زائران حضرت رضا (ع) را به خطر انداخته و حرم مطهر را نبسته است.»
مرکز مدیریت حوزههای علمیه در بیانیه خود عنوان کرد که با وجود «چالش ویروس کرونا و کووید ۱۹» درحال حاضر «محوریت توأم عقلانیت و معنویت در پشت سر گذاردن این ایام کرونایی مهمترین اصلی است که نباید فراموش شود و یا مورد کمتوجهی قرار گیرد.» مرکز مدیریت حوزههای علمیه در بیانیه خود همچنین عاملان رویدادهای شامگاه دوشنبه در قم و مشهد را کسانی معرفی کرد که «با انجام اقداماتی افراطگرایانه و به دور از عرف شریعت درصدد ضربه زدن به ملت و انقلاب برآمدهاند.» همزمان محمد توکلی، معاون آستان قدس رضوی از افراد معترض به بسته شدن حرم به عنوان «جمعیت قلیل معترض به بسته شدن درهای حرم امام رضا» نام برد و گفت که «آنها از سوی یگان ویژه نیروی انتظامی از اطراف حرم پراکنده شدند» و در نهایت «نیروی انتظامی در اطراف حرم مستقر شده و شرایط امن است». البته دیروز تولیتهای آستان قدس رضوی، حرم حضرت معصومه (س) و حرم حضرت عبدالعظیم حسنی (ع) درباره بسته شدن دربهای حرمهای مطهر بیانیه مشترکی صادر کردند. در این بیانیه بسته شدن این سه حرم مطهر به «تصمیم سخت» تعبیر شده که تولیت این سه آستان مقدس «با قلبی شکسته و دلی پردرد» آن را به جهت مقابله با شیوع بیماری کرونا اتخاذ کرده اند.
حاشیه سازیهای قم به پای روحانیت نوشته نشود
محسن غرویان
استاد حوزه و دانشگاه
اتفاق اخیر قم باعث سبک شدن چهره دین، روحانیت، حوزه علمیه قم و مراجع بزرگوار شده است. زیرا شاید طیفهایی از مردم ایران این حرکتها را به حساب حوزه و روحانیت، طلاب و اساتید و مراجع بگذارند و به این ترتیب چهره مشوه و نادرستی از روحانیت، علما و دین در ذهن مردم کشور و جهانیان ایجاد شود. از این رو ضروری است که برای این مسائل چاره ای اندیشیده شود. زیرا این حرکتها باعث شده است که چهره ای ضدعلم و خرافاتی از قم نزد مردم ایران و جهان به تصویر کشیده شود. این همه در حالی است که پیش از این برخی حتی قم را مبدأ ورود ویروس کرونا به کشور قلمداد میکردند.
در این شرایط، واکنش خوب و به موقع مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، آیتالله اعرافی، به مثابه تسکینی نسبت به این اعمال بود و از حیثیت حوزه و روحانیت تاحد زیادی دفاع کرد. این مرکز در بیانیه خود تأکید کرد که این حرکتها ربطی به حوزه و روحانیت ندارد و مقام شامخ حضرت معصومه (س) به اندازه ای بالاست که هیچ مجوزی برای این هتک حرمتها وجود ندارد.
گذشته از این، این اقدامات هیچ گاه مورد تأیید مراجع بزرگوار، اساتید روشن و علما و مدرسان حوزه نبوده و نیست. از این رو انتظار میرود این اقدامات به حساب حوزه و روحانیت و علمای اندیشمند و فقها و مرجعیت گذاشته نشود.
اگر از یک زاویه نظری به این مساله نگاه کنیم، واقعیت این است که کرونا باعث شده بحثهایی در رابطه نسبت دین و علم و نیز دین و عقل مطرح شود. تاکنون مقالات و گفت و گوهای زیادی در این زمینه نوشته یا ارائه شده است. این مسأله نشان داد که دین و علم هر دو به دنبال یقین و قطع هستند، اما هیچ کدام به آن دست نیافتهاند. چنانکه در مسأله کرونا، نه میتوانیم اظهارنظر قطعی دینی ارائه کنیم، و نه اظهارنظر قطعی علمی، کما اینکه هنوز واکسنی برای این ویروس کشف نشده است. بنابراین علم و دین باید به امید کشف حقایق با هم حرکت کنند و نباید هیچ کدام دیگری را نفی کنند.
علم خدمات زیادی به بشریت کرده و میکند و زندگی ما را میچرخاند. ما امروز با علوم تجربی زندگی میکنیم. دین هم به نوبه خود در بعد معنویت و ایجاد آرامش روحی به بشریت خدمت میکند. اما نکته این است که دین و علم، هر دو ظنی هستند، یعنی در برخی مجهولات هیچ کدام نمی توانند به طور قطعی صحبت کنند یا نظری ارائه دهند.
برپایه چنین استدلالی میتوان گفت حرکتهایی که برضد قوانین و دانش علمی یا قوانین و دانش فقه و فیزیولوژی جدید است، به طور کلی نادرست بوده و قابل قبول نیست. مضافاً اینکه ائمه معصومین (ع) هم به اطبا مراجعه میکردند و اینطور نیست که ما با ذکر و مسائل معنوی بخواهیم جسم و تن خود را از شر بیماریها محفاظت کنیم.
فعالان اجتماعی و دانشگاهی درباره «سهم من در بحران کرونا» می گویند
قطع چرخه انتقال کرونا در دست خود ماست
شناسایی ۱۱۷۸مورد جدید کرونا و 125 فوتی
«سهم من در بحران کرونا» عنوان پویشی است که همزمان با شیوع بیماری کرونا از سوی ایرنا و روزنامه ایران مطرح شده است.دراین پویش هریک از شهروندان به سهم خود میتوانند در کاهش این بحران سراسری نقشی داشته باشند و بهتبع آنها وزارتخانهها و دستگاههای دولتی و عمومی نیز بههمراه سازمانهای مردم نهاد وظایفی دارند اما دراین میان نقش فعالان و نخبگان فرهنگی و اجتماعی بویژه دانشگاهیان برجستهتر و حساستر از دیگران است. آنها دراین روزها، سخت در تلاشند تا بتوانند با اجرای برنامههای علمی وتحقیقات تخصصی اوضاع را بهگونهای مدیریت کنند که تا حدودی از مشکلات و چالشهایی که بیماری کرونا برای کشور ایجاد کرده کاسته شود .حتی دراین میان خیلی از چهرهای فرهنگی و دانشگاهی هم با پیوستن به این پویش آمادگی خود را در کمک به دولت و مردم اعلام کردهاند و در این زمینه هر یک متناسب باحیطه وظایفش راهکارها و پیشنهاداتی را به اشتراک گذاشته و جملگی از مردم خواسته اند تا با اجرای توصیهها و برنامههای بهداشتی، حذف سفرهای نوروزی و ماندن در خانه زنجیره انتشار کرونا در جامعه را قطع کنند.
نجات از کرونا با اجرای توصیه های بهداشتی
محمود فتوحی، رئیس دانشگاه صنعتی شریف: مهمترین خواسته جامعه دانشگاهی از مردم این است که در این شرایط به توصیههای پزشکان توجه کنند و در خانه بمانند. ما میدانیم که اگر مردم نکات بهداشتی را رعایت کنند میتوانیم این بیماری را براحتی شکست دهیم. با این حال بهعنوان رئیس دانشگاه فکر میکنم نخبگان و جامعه دانشگاهی یک رسالت اجتماعی بزرگی نسبت به مردم و کشورشان دارند. دانشگاهیان شبانه روزی درباره این بیماری تحقیق میکنند و میدانم همه دانشگاهها درگیر تحقیق درباره این بیماری هستند البته این را هم میدانیم تولید دارو زمان بر است اما نباید تحقیق و پژوهش را رها کنیم. البته بسیاری از دانشگاهها این کار را شروع کردهاند و ما هم در دانشگاه شریف شبانه روزی درباره این بیماری و کارهایی که میتوانیم برای کشور انجام دهیم تحقیق میکنیم. موضوع دیگر این است که آمار دقیقی از چگونگی درگیر شدن بیماران باویروس کرونا وجود ندارد به این معنا که ما نمیدانیم بیماران چگونه به کرونا مبتلا شدند هماکنون در حال ارزیابی و تحلیل هستیم که بدانیم رعایت کردن و رعایت نکردن مردم چه تأثیری در شیوع بیماری دارد. نرم افزاری را طراحی کردیم و در حال تحلیل این موضوع هستیم که رعایت کردن و نکردن توصیههای پزشکی چقدر میتواند شیوع را بیشتر کند. موضوع دیگر کمک به آموزش در مدارس است ما در دانشگاه شریف نقشه راهی را طراحی کردیم تا به مدارس درباره آموزشهای مجازی کمک کنیم. نامهای به وزیر آموزش و پرورش نوشتیم و در این نامه توضیح دادیم که چگونه میتوانیم به معلمان و دانشآموزان کمک کنیم.
ضرورت ارائه بسته های معیشتی به دهک پایین جامعه
نیلی احمدآبادی رئیس دانشگاه تهران درباره سهم دانشگاه تهران در بحران کرونا میگوید: سال گذشته از سوی رئیس جمهوری مسئول بررسی سیلاب سال ٩٧ و ٩٨ بودم. در این بررسی بیشترین تحقیقات ما روی وضعیت بحرانی کشور بود همچنین این موضوع را بررسی کردیم که سازمانها و نهادها در زمان بحرانها تا چه حد موفق عمل میکنند لذا با کمک برجستهترین استادان دانشگاهی این موضوعات بررسی و نتیجهاش هم اعلام شد. این تحقیق میتواند در همه بحرانها مورد استفاده قرار گیرد. او با اشاره به اینکه در پروژه سیلاب موضوع بحران در سه مرحله مورد بررسی قرار گرفت، اظهار میکند: در این پروژه ما قبل بحران، هنگام بحران و بعد بحران را بررسی کردیم و در آنجا گفتیم که بحث مدیریت بحران در کشور ما چقدر اهمیت دارد موضوعی که به نظر می آید در آن ضعیف عمل کردهایم. ما در تحقیقاتمان به این نتیجه رسیدیم شفافیت مسئولان، مسئولیت پذیری، مشارکت همه دستگاهها و شفافیت رسانه برای مردم بسیار مهم است و البته در بحرانها نشان دادهایم به این مسائل توجه چندانی نداریم. در موضوع کرونا هم کاملاً مشخص است که وزارت بهداشت بویژه پزشکان، پرستاران و بهیاران جان فشانی میکنند اما ما در این وضعیت بحرانی باید بدانیم که مسئولیت این موضوع فقط برعهده وزارت بهداشت نیست بنابراین در اینجا نقش ساختار اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور هم بسیار مهم است. رئیس دانشگاه تهران تأکید میکند: وزارت بهداشت اگر بخواهد در کارش موفق باشد باید تمام سازمانها و ارگانهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در کارشان موفق عمل کنند و مردم این همراهی را ببینند. ما در شرایط بحران نیاز داریم که دولت مقتدر باشد و مردم باید این موضوع را درک کنند ما هم در دانشگاه تهران با جمعی از متخصصان اجتماعی جلساتی را تشکیل دادهایم و در این باره به دولت پیشنهادهایی میدهیم.
وی میگوید: در حال حاضر برای ما هنگام بحران و بعد از بحران مهم است. ما به دولت اعلام کردهایم که در هنگام بحران توجه ویژهای به دهکهای پایین جامعه داشته باشد قشر کارگر نمیتواند قرنطینه باشد و در خانه بماند این قشر دغدغه نان دارند. ما در هنگام بحران باید بستههای اقتصادی را برای دهک پایین جامعه درنظر بگیریم. البته ما باید نگاهی هم به بعد از بحران داشته باشیم آن زمان برای کشور حساسیت بیشتری دارد بعد از فروکش کردن بحران کرونا، تازه تحولات اجتماعی و اقتصادی خودش را نشان میدهد و باید در این باره هم چاره اندیشی شود.
من برای چنین روزهایی پرورش یافتهام
دکتر محمدرضا نوروزی، جراح و متخصص کلیه و مجاری ادراری و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران است. او از جمله پزشکانی است که این روزها بیشترین ارتباط را با بیماران در مراکز درمانی دارد. این استاد دانشگاه علوم پزشکی درباره پویش «سهم من در بحران کرونا؟» میگوید: در چنین روزهایی سهم من و ما (ارائه دهندگان خدمات بهداشتی و درمانی) این است که وظیفهمان را صحیح انجام بدهیم پس من بهعنوان یک پزشک وظیفه دارم که اولاً حفظ جان بیماران و کاهش آلام آنان را اولویت خود قرار دهم و اگر در درمان مستقیم بیماران کرونایی هستم بر بالین آنها حاضر شوم، اگرنه به دیگر بیمارانی که مربوط به حوزه تخصصی من است خدمت کنم چرا که من برای چنین روزهایی پرورش یافتهام اگرچه به دیگران توصیه میکنم حتماً در خانه بمانند لکن خود در بیرون خانه؛ بیمارستان ، مطب و... باید ارائه خدمت دهم. دکتر نوروزی درباره سهم یک پزشک در بحران کرونا میافزاید، یک پزشک باید با رعایت صحیح اصول بهداشتی جان خود و خانوادهاش را حفظ کند چرا که پزشکان این روزها وظیفه سنگینی برعهدهشان است و سرمایه اصلی این کشورند و البته مردم هزینه این سرمایه را پرداختهاند بنابراین یک پزشک باید سالم باشد تا بتواند حفظ سلامت جامعه را عهده دار شود. دکتر نوروزی میگوید: با توجه به شیوع بالای کرونا و انتقال سریع آن، ما باید به خانوادههایمان امنیت خاطر دهیم که محیط کاریمان امنیت کافی و سلامت را برای ما و خانوادههایمان فراهم میآورد این زمان است که ارائه خدمت ما به مردم با حمایت بیشتری فراهم میشود باید بدانیم که این سرمایهها باید برای صاحبان آن (مردم) حفظ شود که این مسأله علاوه بر ما ، وظیفه دولت و حکومت هم است.
سفرها را تعطیل کردیم
حرمتالله رفیعی رئیس هیأت مدیره انجمن صنفی دفاتر مسافرت هوایی و جهانگردی ایران در گفتوگو با «ایران»، کرونا را مسأله جدی و حاد تمام جهان از جمله ایران میداند و میگوید در همان ابتدای اعلام رسمی شیوع کرونا در ایران نامهای به وزارت میراث فرهنگی نوشتم و راهکارهایی دادم اما آن راهکارها در آن زمان جدی گرفته نشد. همچنین از تمام دفاتر و آژانسهای خدمات گردشگری هم خواستم که این بیماری را جدی بگیرند و سفر را بهطور کامل تعطیل کنند.
او میگوید: «به آنها گفتهام آژانسها بهجای تشویق به سفر باید مردم را تشویق به خانه ماندن بکنند و منافع ملی را بر منافع شخصی ترجیح بدهند. او میگوید: «خوشبختانه هیچ آژانس رسمی مسافرتی اقدام به تشویق سفر نکرده است و برخی از آژانسها و دفاتر خدماتی هم به سهم خودشان کمکهایی به بیمارستانهای محل بستری بیماران کردهاند.» رفیعی بیمارستان یافت آباد را یکی از بیمارستانهایی میداند که برخی از آژانس دارها با خرید دستگاههای لازم برای بیماران مبتلا به کرونا به آن کمک کردهاند. او پاکسازی و ضدعفونی کردن برخی از دفاتر مسافرتی را از دیگر اقدامات این صنف برمیشمرد و میگوید: «همه باید برای شکست کرونا کمک کنیم و قطعاً کرونا را شکست میدهیم.»
مردم به سفر نوروزی نروند
«بهزاد اشجعی» دبیر کمیته فنی صدور گواهینامههای زیست محیطی کشور در گفتوگو با «ایران» میگوید مردم باید در خانه بمانند و به هیچ وجه به سفر نوروزی نروند. او روزهای کرونایی را مشابه روزهای آلودگی هوا میداند ومعتقد است باید همه از ماسک استفاده کنند. اشجعی در پاسخ به این سؤال که چرا مردم با وجود گرانی بنزین و شیوع کرونا همچنان با خودرو در خیابانها تردد میکنند، میگوید: «مطالعات نشان میدهد که ۶۰ درصد پایتخت نشینها هنوز کرونا را جدی نگرفتند.» به اعتقاد او این دیدگاه سهلانگارانه تهرانیها ناشی از نگاه رسانه ملی است که سعی در ساده جلوه دادن کرونا دارد.
اشجعی میگوید :خیلی از مسئولان در گفتوگو با این رسانه کرونا را ساده میگیرند یا حتی برخی از متخصصین در گفتوگو با آن اعتقاد دارند که همه باید کرونا بگیرند. مردم وقتی چنین اظهارنظرهایی را میشنوند با خودشان میگویند ما که باید کرونا بگیریم پس چرا به فعالیتهای خودمان در جامعه ادامه ندهیم! او میگوید باید وجه ترسناک این قضیه در رسانهها و در اظهار نظر مسئولان به مردم یادآوری شود تا زنجیره شیوع این بیماری قطع شود.
نجات از کرونا با اجرای توصیه های بهداشتی
محمود فتوحی، رئیس دانشگاه صنعتی شریف: مهمترین خواسته جامعه دانشگاهی از مردم این است که در این شرایط به توصیههای پزشکان توجه کنند و در خانه بمانند. ما میدانیم که اگر مردم نکات بهداشتی را رعایت کنند میتوانیم این بیماری را براحتی شکست دهیم. با این حال بهعنوان رئیس دانشگاه فکر میکنم نخبگان و جامعه دانشگاهی یک رسالت اجتماعی بزرگی نسبت به مردم و کشورشان دارند. دانشگاهیان شبانه روزی درباره این بیماری تحقیق میکنند و میدانم همه دانشگاهها درگیر تحقیق درباره این بیماری هستند البته این را هم میدانیم تولید دارو زمان بر است اما نباید تحقیق و پژوهش را رها کنیم. البته بسیاری از دانشگاهها این کار را شروع کردهاند و ما هم در دانشگاه شریف شبانه روزی درباره این بیماری و کارهایی که میتوانیم برای کشور انجام دهیم تحقیق میکنیم. موضوع دیگر این است که آمار دقیقی از چگونگی درگیر شدن بیماران باویروس کرونا وجود ندارد به این معنا که ما نمیدانیم بیماران چگونه به کرونا مبتلا شدند هماکنون در حال ارزیابی و تحلیل هستیم که بدانیم رعایت کردن و رعایت نکردن مردم چه تأثیری در شیوع بیماری دارد. نرم افزاری را طراحی کردیم و در حال تحلیل این موضوع هستیم که رعایت کردن و نکردن توصیههای پزشکی چقدر میتواند شیوع را بیشتر کند. موضوع دیگر کمک به آموزش در مدارس است ما در دانشگاه شریف نقشه راهی را طراحی کردیم تا به مدارس درباره آموزشهای مجازی کمک کنیم. نامهای به وزیر آموزش و پرورش نوشتیم و در این نامه توضیح دادیم که چگونه میتوانیم به معلمان و دانشآموزان کمک کنیم.
ضرورت ارائه بسته های معیشتی به دهک پایین جامعه
نیلی احمدآبادی رئیس دانشگاه تهران درباره سهم دانشگاه تهران در بحران کرونا میگوید: سال گذشته از سوی رئیس جمهوری مسئول بررسی سیلاب سال ٩٧ و ٩٨ بودم. در این بررسی بیشترین تحقیقات ما روی وضعیت بحرانی کشور بود همچنین این موضوع را بررسی کردیم که سازمانها و نهادها در زمان بحرانها تا چه حد موفق عمل میکنند لذا با کمک برجستهترین استادان دانشگاهی این موضوعات بررسی و نتیجهاش هم اعلام شد. این تحقیق میتواند در همه بحرانها مورد استفاده قرار گیرد. او با اشاره به اینکه در پروژه سیلاب موضوع بحران در سه مرحله مورد بررسی قرار گرفت، اظهار میکند: در این پروژه ما قبل بحران، هنگام بحران و بعد بحران را بررسی کردیم و در آنجا گفتیم که بحث مدیریت بحران در کشور ما چقدر اهمیت دارد موضوعی که به نظر می آید در آن ضعیف عمل کردهایم. ما در تحقیقاتمان به این نتیجه رسیدیم شفافیت مسئولان، مسئولیت پذیری، مشارکت همه دستگاهها و شفافیت رسانه برای مردم بسیار مهم است و البته در بحرانها نشان دادهایم به این مسائل توجه چندانی نداریم. در موضوع کرونا هم کاملاً مشخص است که وزارت بهداشت بویژه پزشکان، پرستاران و بهیاران جان فشانی میکنند اما ما در این وضعیت بحرانی باید بدانیم که مسئولیت این موضوع فقط برعهده وزارت بهداشت نیست بنابراین در اینجا نقش ساختار اجتماعی، اقتصادی و سیاسی کشور هم بسیار مهم است. رئیس دانشگاه تهران تأکید میکند: وزارت بهداشت اگر بخواهد در کارش موفق باشد باید تمام سازمانها و ارگانهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در کارشان موفق عمل کنند و مردم این همراهی را ببینند. ما در شرایط بحران نیاز داریم که دولت مقتدر باشد و مردم باید این موضوع را درک کنند ما هم در دانشگاه تهران با جمعی از متخصصان اجتماعی جلساتی را تشکیل دادهایم و در این باره به دولت پیشنهادهایی میدهیم.
وی میگوید: در حال حاضر برای ما هنگام بحران و بعد از بحران مهم است. ما به دولت اعلام کردهایم که در هنگام بحران توجه ویژهای به دهکهای پایین جامعه داشته باشد قشر کارگر نمیتواند قرنطینه باشد و در خانه بماند این قشر دغدغه نان دارند. ما در هنگام بحران باید بستههای اقتصادی را برای دهک پایین جامعه درنظر بگیریم. البته ما باید نگاهی هم به بعد از بحران داشته باشیم آن زمان برای کشور حساسیت بیشتری دارد بعد از فروکش کردن بحران کرونا، تازه تحولات اجتماعی و اقتصادی خودش را نشان میدهد و باید در این باره هم چاره اندیشی شود.
من برای چنین روزهایی پرورش یافتهام
دکتر محمدرضا نوروزی، جراح و متخصص کلیه و مجاری ادراری و استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران است. او از جمله پزشکانی است که این روزها بیشترین ارتباط را با بیماران در مراکز درمانی دارد. این استاد دانشگاه علوم پزشکی درباره پویش «سهم من در بحران کرونا؟» میگوید: در چنین روزهایی سهم من و ما (ارائه دهندگان خدمات بهداشتی و درمانی) این است که وظیفهمان را صحیح انجام بدهیم پس من بهعنوان یک پزشک وظیفه دارم که اولاً حفظ جان بیماران و کاهش آلام آنان را اولویت خود قرار دهم و اگر در درمان مستقیم بیماران کرونایی هستم بر بالین آنها حاضر شوم، اگرنه به دیگر بیمارانی که مربوط به حوزه تخصصی من است خدمت کنم چرا که من برای چنین روزهایی پرورش یافتهام اگرچه به دیگران توصیه میکنم حتماً در خانه بمانند لکن خود در بیرون خانه؛ بیمارستان ، مطب و... باید ارائه خدمت دهم. دکتر نوروزی درباره سهم یک پزشک در بحران کرونا میافزاید، یک پزشک باید با رعایت صحیح اصول بهداشتی جان خود و خانوادهاش را حفظ کند چرا که پزشکان این روزها وظیفه سنگینی برعهدهشان است و سرمایه اصلی این کشورند و البته مردم هزینه این سرمایه را پرداختهاند بنابراین یک پزشک باید سالم باشد تا بتواند حفظ سلامت جامعه را عهده دار شود. دکتر نوروزی میگوید: با توجه به شیوع بالای کرونا و انتقال سریع آن، ما باید به خانوادههایمان امنیت خاطر دهیم که محیط کاریمان امنیت کافی و سلامت را برای ما و خانوادههایمان فراهم میآورد این زمان است که ارائه خدمت ما به مردم با حمایت بیشتری فراهم میشود باید بدانیم که این سرمایهها باید برای صاحبان آن (مردم) حفظ شود که این مسأله علاوه بر ما ، وظیفه دولت و حکومت هم است.
سفرها را تعطیل کردیم
حرمتالله رفیعی رئیس هیأت مدیره انجمن صنفی دفاتر مسافرت هوایی و جهانگردی ایران در گفتوگو با «ایران»، کرونا را مسأله جدی و حاد تمام جهان از جمله ایران میداند و میگوید در همان ابتدای اعلام رسمی شیوع کرونا در ایران نامهای به وزارت میراث فرهنگی نوشتم و راهکارهایی دادم اما آن راهکارها در آن زمان جدی گرفته نشد. همچنین از تمام دفاتر و آژانسهای خدمات گردشگری هم خواستم که این بیماری را جدی بگیرند و سفر را بهطور کامل تعطیل کنند.
او میگوید: «به آنها گفتهام آژانسها بهجای تشویق به سفر باید مردم را تشویق به خانه ماندن بکنند و منافع ملی را بر منافع شخصی ترجیح بدهند. او میگوید: «خوشبختانه هیچ آژانس رسمی مسافرتی اقدام به تشویق سفر نکرده است و برخی از آژانسها و دفاتر خدماتی هم به سهم خودشان کمکهایی به بیمارستانهای محل بستری بیماران کردهاند.» رفیعی بیمارستان یافت آباد را یکی از بیمارستانهایی میداند که برخی از آژانس دارها با خرید دستگاههای لازم برای بیماران مبتلا به کرونا به آن کمک کردهاند. او پاکسازی و ضدعفونی کردن برخی از دفاتر مسافرتی را از دیگر اقدامات این صنف برمیشمرد و میگوید: «همه باید برای شکست کرونا کمک کنیم و قطعاً کرونا را شکست میدهیم.»
مردم به سفر نوروزی نروند
«بهزاد اشجعی» دبیر کمیته فنی صدور گواهینامههای زیست محیطی کشور در گفتوگو با «ایران» میگوید مردم باید در خانه بمانند و به هیچ وجه به سفر نوروزی نروند. او روزهای کرونایی را مشابه روزهای آلودگی هوا میداند ومعتقد است باید همه از ماسک استفاده کنند. اشجعی در پاسخ به این سؤال که چرا مردم با وجود گرانی بنزین و شیوع کرونا همچنان با خودرو در خیابانها تردد میکنند، میگوید: «مطالعات نشان میدهد که ۶۰ درصد پایتخت نشینها هنوز کرونا را جدی نگرفتند.» به اعتقاد او این دیدگاه سهلانگارانه تهرانیها ناشی از نگاه رسانه ملی است که سعی در ساده جلوه دادن کرونا دارد.
اشجعی میگوید :خیلی از مسئولان در گفتوگو با این رسانه کرونا را ساده میگیرند یا حتی برخی از متخصصین در گفتوگو با آن اعتقاد دارند که همه باید کرونا بگیرند. مردم وقتی چنین اظهارنظرهایی را میشنوند با خودشان میگویند ما که باید کرونا بگیریم پس چرا به فعالیتهای خودمان در جامعه ادامه ندهیم! او میگوید باید وجه ترسناک این قضیه در رسانهها و در اظهار نظر مسئولان به مردم یادآوری شود تا زنجیره شیوع این بیماری قطع شود.
اکبر زنجانپور در پیام روز ملی هنرهای نمایشی:
با تئاتر ، دنیایی به دور از غم و رنج و خشونت بسازیم
روابطعمومی ادارهکل هنرهای نمایشی خبر داده است که پیام چهارمین سال گرامیداشت هفتم فروردین، مطابق با ۲۷ مارس، روز جهانی تئاتر، که از سال ۹۶ به عنوان روز ملی هنرهای نمایشی در تقویم رسمی ایران به ثبت رسید از سوی اکبر زنجانپور نوشته شده است. هنرمند پیشکسوت عرصه هنرهای نمایشی در بخشی از این پیام نوشته است: «این سرزمین مهر با حضور هنرمندان لحظات جاودانه را تجسم ساخته و نمایش ایرانی با تنوع و پیشینه خود گواه یک فرهنگ و سرمایه پرافتخار است. حضور جوانان مشتاق و خلاق و بااستعداد در هنر نمایش برای من مایه خوشحالی است و بسیاری از لحظات و حسرتهای خود را در وجود و شور و علاقه این گروه میبینم. من آموختهام که در هزارگونه و دنیای رنگارنگ تئاتر هیچگاه رسالت و ارزش و اهمیت این هنر را فراموش نکنم. تئاتر، هنری برای انسانسازی است تا مخاطب را در مواجهه با درد و رنج و تلخکامی و خصلتهای زشت و پلید بشری به دوستی و ایمان و نیکی و آگاهی سوق دهد. هر واقعه این جامعه و رفتار مردم بستر مضمون آثار نمایشی بوده و اثری موفق خواهد بود که بتواند زبان حال و خواسته این مردم باشد. تئاتر فقط برای سرگرمی نیست و نمایشی که به مخاطب خود فکر و آگاهی میدهد هنری بااصالت است که میتواند زندگی ما را یک گام به جلو هدایت کند. در جهان صحنه باید دنیایی را بسازیم به دور از غم و رنج و خشونت که صلح و امید و زیبایی را نشر دهد.» با این جملات است که هنرمندان تئاتر قدم به سال 99 میگذارند.
اکنون زمان باز کردن صفحات آینده است
تردیدی در این نیست که سال 1398، سال سخت و دردناکی بود. اتفاقات ریز و درشت، یکی پس از دیگری رخ میداد و شاید کمتر کسی انتظارش را داشت که پایان سال نیز با اوج بحران کرونا همراه شود. کرونا آمده و کلیه حیات اجتماعی ایرانیان را تحت تأثیر قرار داده است. از رفتار مذهبی و توقف مناسک آن گرفته تا رفتار ملی و سنت عید و رفتارهای اجتماعی، چون سفر و نیز آموزش، ارتباطات و از همه مهمتر اقتصاد و حتی سیاست خارجی کشور را تحت تأثیر قرار داده است. در ادامه نیز معلوم نیست این اثرات در چه زمانی تمام شود. چگونگی و کیفیت ماه رمضان، نمایشگاهها بعلاوه فعالیتهای فرهنگی در اردیبهشت ماه، آغاز به کار مدارس و دانشگاهها، توریسم و اقتصاد، همه و همه در هالهای از عدم تَعُّین قرار دارند.
ولی همان طور که خداوند فرموده: «انَّ مع العسر یسرا، فانَّ مع العسر یسرا» باید به آینده امیدوار بود. چیزی که در سال 1398 برجسته بود، مقاومت برای عبور از مشکلات و مصائب است. اینکه سختیها مانع از آن نشد که امید رسیدن به آرامش از دست برود. پس از عبور از هر مانع، مانع دیگری نمایان شد. ولی اینها موجب نگردید که از عبور و پشت سر گذاشتن موانع خسته شویم. حتماً نیروی ما تحلیل رفته است، این امر طبیعی است، ولی امید و انگیزههای ما این تحلیل نیرو را جبران کرده است و چشم انتظار روزهای خوب نیز هستیم.
سال 1399 را با کرونا آغاز میکنیم. کرونایی که احتمالاً اگر نگوییم هنوز در آغاز راه آن هستیم، به احتمال فراوان در میانههای راه تا رسیدن به نقطه اوج بحرانی آن هستیم. برای عبور از این وضعیت چارهای نداریم جز اینکه به عنوان یک ملت واحد و متحد و باانگیزه عمل کنیم. اکنون زمان باز کردن پروندههای گذشته نیست. پروندههایی که معلوم نیست که هیچگاه مختومه شود. اکنون زمان باز کردن صفحات آینده است. صفحات سفیدی که هر یک از ما با عمل و مشارکت خودمان میتوانیم جملات و سطور آن را با مفاهیمی مثبت و امیدآفرین پر کنیم و تصویری پذیرفتنی از آینده رقم زنیم. کرونا پدیدهای نیست که فقط با حضور و دخالت دولت و حکومت حل شود. کرونا با صدای رسا دو چیز را اعلام کرد، اول اینکه همه مردم فارغ از هر ویژگی، عضو یکسانی از پیکره این ملت هستند و درون یک کشتی نشستهاند. دوم اینکه اقدامات اساسی و مؤثر بدون اراده ملی عملی نیست و اگر هم عملی باشد پرهزینه خواهد بود. هزینه را نیز کسی جز خودمان پرداخت نمیکنیم. بنابر این همه باید مشارکت کنند فقط باید به تقسیم کارها و وظایف توجه کرد.امروز پزشکان و پرستاران و کادرهای بهداشت و درمان کشور در صف اول مبارزه با این بیماری هستند. ولی وظیفه ما و دولت و حکومت چیست؟ وظیفه ما این است تا به گونهای رفتار کنیم که کمترین فشار به این خط مقدم آورده شود. چگونه؟ اول رعایت بهداشت و دوم کاهش ارتباطات فیزیکی و عدم حضور در عرصه عمومی. ما باید خانه را بر خیابان ترجیح دهیم. نه فقط برای سلامت خودمان بلکه برای سلامت دیگران و نیز کاهش فشار بر کادر پزشکی و درمانی. ما باید نقش و وظیفه تاریخی خود را در حمایت از این مبارزان سلامت ایفا کنیم.
هرگونه بیتوجهی به این دو اصل اساسی یعنی رعایت بهداشت فردی و نیز کاهش ارتباط اجتماعی و فیزیکی و حضور خیابانی، ضربه به خود، به دیگران و پزشکان است. دقیقاً مثل سربازی است که از پشت جبهه به سنگرهای خودی شلیک کند. وظیفه دولت و حکومت نیز در درجه اول سیاستگذاری درست و بهینه است و در درجه دوم تأمین امکانات و نیازهای فردی برای کادرهای بهداشت و درمان و مردم است. اتخاذ سیاست درست بسیار سخت است. امروز راهحلهای گوناگونی وجود دارد. الگوهای چین، ایتالیا، بریتانیا و امریکا هر کدام با یکدیگر تفاوت دارد. ولی نکته مهم این است که نمیتوان در باره یک الگو به توافقی عام رسید. هر الگو واجد عوارض مثبت و منفی خاص خود بوده و هزینههای فراوان دارد.
انتخاب الگوی مناسب متأثر از گستره شیوع ویروس، امکانات حکومت، فرهنگ مردم و ساختار اقتصادی و اجرایی نیز هست. بنابراین و مهمتر از هر چیز دولت باید سیاست روشنی را اعلام و ابلاغ کند، و جامعه را نسبت به آن توجیه نماید. با این حال ما در آستانه تعطیلات عید و سنت دید و بازدید و سفرهای نوروزی هستیم که میتواند به مثابه کشیدن ضامن نارنجک کرونا عمل کند. امسال را باید نادیده بگیریم، تا سال آینده عید باشکوهتری همراه با همه اعضای فامیل داشته باشیم. کاری نکنیم که سال بعد غصه بخوریم و بگوییم که ای کاش نوروز سال 1399 را در خانه مینشستیم و عازم سفر نمیشدیم!
سال آزمونهای سخت
محمد فاضلی
عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی
سال 1398 هر وصفی که داشته باشد، سال آزمونهای سخت حکمرانی و جامعه ایرانی هم هست. سیلابهای ابتدای سال رخدادی طبیعی را پیش روی ما قرار دادند که مدیریت آن بشدت فرابخشی و مستلزم یک حکمرانی منسجم با انواعی از رویههای هماهنگسازی میان فعالیتهای بخش دولتی و غیردولتی است. دو بار تا مرز جنگ با امریکا پیش رفتیم. ساقط شدن پهپاد امریکایی و موشکباران عینالاسد بعد از شهادت سردار قاسم سلیمانی هر دو بسته به انتخابهای سیاستمداران میتوانست به جنگ ختم شود. ثمره چندین دهه حکمرانی سیاسی و اقتصادی کشور به یکباره در ماجرای گران شدن قیمت بنزین و شورشهای شهری بروز و تجلی یافت. ترکیب وضعیت تنشآمیز سیاست خارجی و اشتباههای سیستمی و انسانی به ساقط شدن هواپیمای اوکراینی و جان باختن 176 نفر انجامید. شهید سردار قاسم سلیمانی ترور شد و با وجود نمایش انسجامی که تشییع جنازه ایشان برانگیخت، کشته شدن دهها نفر در مراسم خاکسپاری پیکرش در کرمان، درد بزرگی بود. انتخابات با انواع نارضایتی اجتماعی و سیاسی و با یکی از پایینترین نرخهای مشارکت در تاریخ جمهوری اسلامی ایران برگزار شد و در نهایت ویروس کرونا آمد تا همه کاستیهای نظام حکمرانی و جامعهای که در یکصد سال گذشته ساخته شده است، به یکباره بیرون بریزد. حکمرانی جزیرهای، بدون تجهیز کافی به نظامهای مدرن مدیریت مسائل پیچیده، کماعتمادی اجتماعی، ضعف شدید نظام رسانهای و چندین متغیر کلیدی حکمرانی در مقابل کرونا با چالش جدی مواجه شدند.
رخدادهای مثبت نیز بودند. مشارکت ملی عظیم و فعالیت زیاد سمنها در مدیریت سیلاب، حضور میلیونها نفر در تشییع جنازه یک سردار ایرانی، همدلی یکپارچه و صمیمانه ایرانیان با خانوادههای قربانیان سقوط هواپیمای اوکراینی و تکریم کادر درمانی بیمارستانها و بالاخص تقدیس پرستاران و احیای جایگاه و منزلت پزشکی و پرستاری در نگاه ایرانیان، همگی رخدادهای مثبتی هستند، هر چند همه آنها پس از بروز رخدادهای تلخ تجربه شدند.
سال آزمونهای سخت، تلخیهای نقد داشت و بسته به اینکه نظام سیاسی چگونه این رخدادها را بازخوانی کرده و نوع واکنش خود به آنها را تعیین کند، میتواند شیرینیهایی نیز داشته باشد که البته نسیهاند. امیدوار بودن به کاسته شدن از تنشها در سیاست خارجی به نحوی که تحریمها رفع شده و شرایط کمتنش پایداری بر سیاست خارجی حاکم شود، رفع تحریمها، بازسازی نهاد دولت به نحوی که احساس بیدولتی در جامعه از میان برود و همزمان حکمرانی مبتنی بر قانون ایجاد شود و امید به اینکه نظام سیاسی درسهای برآمده از مواجهه با بحران کرونا را درک کرده و برای واکنش مناسب به آنها چارهاندیشی کند، شیرینیهایی هستند که هنوز نقد نشدهاند و فقط امید به آنها وجود دارد.
واقعیت این است که همه رخدادهای سال 1398 که در ابتدا به آنها اشاره کردم، تلخ بوده و هنوز تلخیشان باقیاست؛ اما تلختر این است که جامعه احساس کند آن امیدهایی که شیرینیهای نسیه خواندم، هیچگاه به واقعیت تبدیل نشوند.
سال 1398 از این جهت، نقطه عطف و حساسی در تاریخ ایران خواهد شد. اگر حکمرانی درسهای 1398 درباره ضرورت اصلاح رویهها را درک کرده و عزمی برای اعمال اصلاحات منجر به بهبود کیفیت حکومت داشته باشد، مردمان آینده ایران از سال 1398 همچون بزنگاهی انباشته از تلخیها ولی منجر به شیرینی بهبود و اصلاح یاد خواهند کرد.
عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی
سال 1398 هر وصفی که داشته باشد، سال آزمونهای سخت حکمرانی و جامعه ایرانی هم هست. سیلابهای ابتدای سال رخدادی طبیعی را پیش روی ما قرار دادند که مدیریت آن بشدت فرابخشی و مستلزم یک حکمرانی منسجم با انواعی از رویههای هماهنگسازی میان فعالیتهای بخش دولتی و غیردولتی است. دو بار تا مرز جنگ با امریکا پیش رفتیم. ساقط شدن پهپاد امریکایی و موشکباران عینالاسد بعد از شهادت سردار قاسم سلیمانی هر دو بسته به انتخابهای سیاستمداران میتوانست به جنگ ختم شود. ثمره چندین دهه حکمرانی سیاسی و اقتصادی کشور به یکباره در ماجرای گران شدن قیمت بنزین و شورشهای شهری بروز و تجلی یافت. ترکیب وضعیت تنشآمیز سیاست خارجی و اشتباههای سیستمی و انسانی به ساقط شدن هواپیمای اوکراینی و جان باختن 176 نفر انجامید. شهید سردار قاسم سلیمانی ترور شد و با وجود نمایش انسجامی که تشییع جنازه ایشان برانگیخت، کشته شدن دهها نفر در مراسم خاکسپاری پیکرش در کرمان، درد بزرگی بود. انتخابات با انواع نارضایتی اجتماعی و سیاسی و با یکی از پایینترین نرخهای مشارکت در تاریخ جمهوری اسلامی ایران برگزار شد و در نهایت ویروس کرونا آمد تا همه کاستیهای نظام حکمرانی و جامعهای که در یکصد سال گذشته ساخته شده است، به یکباره بیرون بریزد. حکمرانی جزیرهای، بدون تجهیز کافی به نظامهای مدرن مدیریت مسائل پیچیده، کماعتمادی اجتماعی، ضعف شدید نظام رسانهای و چندین متغیر کلیدی حکمرانی در مقابل کرونا با چالش جدی مواجه شدند.
رخدادهای مثبت نیز بودند. مشارکت ملی عظیم و فعالیت زیاد سمنها در مدیریت سیلاب، حضور میلیونها نفر در تشییع جنازه یک سردار ایرانی، همدلی یکپارچه و صمیمانه ایرانیان با خانوادههای قربانیان سقوط هواپیمای اوکراینی و تکریم کادر درمانی بیمارستانها و بالاخص تقدیس پرستاران و احیای جایگاه و منزلت پزشکی و پرستاری در نگاه ایرانیان، همگی رخدادهای مثبتی هستند، هر چند همه آنها پس از بروز رخدادهای تلخ تجربه شدند.
سال آزمونهای سخت، تلخیهای نقد داشت و بسته به اینکه نظام سیاسی چگونه این رخدادها را بازخوانی کرده و نوع واکنش خود به آنها را تعیین کند، میتواند شیرینیهایی نیز داشته باشد که البته نسیهاند. امیدوار بودن به کاسته شدن از تنشها در سیاست خارجی به نحوی که تحریمها رفع شده و شرایط کمتنش پایداری بر سیاست خارجی حاکم شود، رفع تحریمها، بازسازی نهاد دولت به نحوی که احساس بیدولتی در جامعه از میان برود و همزمان حکمرانی مبتنی بر قانون ایجاد شود و امید به اینکه نظام سیاسی درسهای برآمده از مواجهه با بحران کرونا را درک کرده و برای واکنش مناسب به آنها چارهاندیشی کند، شیرینیهایی هستند که هنوز نقد نشدهاند و فقط امید به آنها وجود دارد.
واقعیت این است که همه رخدادهای سال 1398 که در ابتدا به آنها اشاره کردم، تلخ بوده و هنوز تلخیشان باقیاست؛ اما تلختر این است که جامعه احساس کند آن امیدهایی که شیرینیهای نسیه خواندم، هیچگاه به واقعیت تبدیل نشوند.
سال 1398 از این جهت، نقطه عطف و حساسی در تاریخ ایران خواهد شد. اگر حکمرانی درسهای 1398 درباره ضرورت اصلاح رویهها را درک کرده و عزمی برای اعمال اصلاحات منجر به بهبود کیفیت حکومت داشته باشد، مردمان آینده ایران از سال 1398 همچون بزنگاهی انباشته از تلخیها ولی منجر به شیرینی بهبود و اصلاح یاد خواهند کرد.
نوروزتهران (دهههای 40 و 50)
مسجد جامعی
عضو شورای شهر تهران
در دوره کودکی و نوجوانی ما، نوروز کم و بیش با همان آداب و رسوم معمول رواج داشت، ولی روح زمانه ویژگیهای تازهای به آن میافزود. در آن روزها که هنوز از رسانههای دیداری و شنیداری، جز رادیو هنوز وسیله دیگری نیامده بود، جراید و مجلات، ویژهنامههایی برای سال نو منتشر میکردند، معمولاً با این عنوان آشنا: «ایران و جهان در سالی که گذشت» و مهمترین اخبار این حوزه از نگاه هیأت تحریریه بازتاب مییافت. ویژه نامههای روزنامهها و بویژه مجلات سرگرمکننده و گاه تخصصی، هیجانی وصف ناشدنی بویژه در میان جوانان برمیانگیخت. آن روزها خرید روزنامه بیشتر از امروز رواج داشت، حتی خانوادههایی که اندک سوادی داشتند، ولی به مباحث روز علاقهمند بودند، روزنامه و مجله میخریدند و در پایان سال، اغلب ویژهنامههای دیگر جراید هم خواستاران بسیار داشت؛ نشریاتی مانند خواندنیها، فردوسی، سپید و سیاه، تهران مصور، ترقی و روشنفکر. بیشتر نشریات و ویژه نامهها داستانهایی خاص نوروز داشتند و غالب مطالب از آن دست بود که لبخندی بر لب خواننده میآورد و زنگار غم و نومیدی از دلها میزدود. تعطیلات چند روزه هم فرصتی مناسب برای خواندن نشریات پدید میآورد. البته هر نشریه نیز طرفداران و خوانندههای خاص داشت؛ مثلاً دانشجویان بیشتر هوادار فردوسی، سپید و سیاه و تهران مصور بودند. مخاطبان اطلاعات بانوان و زن روز را هم براحتی میتوان حدس زد؛ گرچه در آنها هم مطالب و مناظر مرد پسند اندک نبود! نشریه دانشمند باب طبع اهل علم بود و دانشجویان علوم بدان رغبت داشتند. پدرم روزنامه اطلاعات میخواند، گرچه عقیده داشت که «فقط صفحه آگهی ترحیم آن راست است»، جالب است که بعضی از همان آگهیها هم بعدها دروغ از آب در آمد! چون معلوم شد گروههای مبارز مسلح، پیامهای خود را از همین طریق به یکدیگر منتقل میکردهاند. پدرم شماره ویژه نوروز کیهان را هم میخرید که پربارتر از بقیه ویژه نامهها بود و ما هم تیترها و مطالب آن دو روزنامه را با هم مقایسه میکردیم. بعضیها میگفتند روزنامه مصباحزاده (کیهان) از روزنامه مسعودی (اطلاعات) خواندنیتر است؛ در حالی که هر دو سناتور انتصابی بودند.آن روزها انتشارات اقبال، تقویم خاصی عرضه میکرد در قطع و جداول مخصوص با خط نستعلیق و شکسته و نسخ و ثلث که به آن تقویم نجومی یا تقویم فارسی میگفتند و آن سالها به کوشش شیخ عباس مصباحزاده استخراج و منتشر میشد. از ویژگیهای این تقویم درج بعضی حوادث طبیعی و غیرطبیعی گاهی در حد یکی دو کلمه و یک عبارت بود که جنبه پیشگویی هم داشت و بعضی از آن مطالب سیاسی بود؛ مثل آغاز و پایان جنگ. در حوادث طبیعی، غالباً جاری شدن سیل یا حتی وقوع زلزله پیشبینی شده بود؛ یا به وقوع حوادثی اشاره میشد که میتوانست نشانهای خاص از حادثهای عجیب و غریب در جهان باشد؛ مثلاً چنانکه یکی از دوستانم میگفت، به دنیا آمدن گوساله سه سر. گاهی پیشبینیهای این تقویم، گذشته از تعیین سعد و نحس ایام برای عقد و عروسی، تحت تأثیر حوادث روز و شاید به نحوی «آرزو» بود، مانند مرگ ملکه انگلیس که تقریباً هر سال نام او جزو درگذشتگان سال درج میشد و هنوز زنده است!
سابقه انتشار این نوع تقویم به صدوسی چهل سال پیش میرسید و شاید نخستین تقویم جدید فارسی است که در آن ماههای شمسی، قمری، ترکی، میلادی و سالهای مغولی، یزدجردی، جلالی یا خیامی، رومی یا گریگوری با هم میآمد. از مهمترین نکتههای این تقویم که آن را در نظر خانوادههای متدین مقبول میکرد، درج گزارش اوقات شرعی در طول سال بود و تعیین روزهای مهمی مثل عید فطر. در نسخههای قدیم نه تنها اوقات شرعی شهرهای مهم ایران، بلکه اوقات شرعی شهرهایی مثل بمبئی هم میآمد. لابد در آنجا هم این تقویم خواهان داشته و این موضوع با وجود ارتباط پرسابقه و وسیع ایرانیان با شبه قاره هند که بمبئی مرکز تجاری و فرهنگی آن و از پایگاههای مهم زبان فارسی بوده است، عجیب نیست.
امروزه با وجود اینترنت و گوشیهای هوشمند، تقویمهای چندین ساله براحتی در دسترس است، گرچه در آن روزها هم تقویمهای چاپی در انواع شکل و شمایل و شیوههای گوناگون منتشر میشد و هنوز هم تقویم و سررسید خواهان بسیار دارد. انواع تقویمها براساس محاسبات دکتر عباس ریاضی منتشر میشد. وقتی سال به پایان میرسید، ویژهنامههای یکسال گذشته را پیش روی میگذاشتیم و تقویم پارسال را در طرف دیگر؛ بدین ترتیب، یک یک حوادثی را که تقویم پیشبینی کرده بود با رویدادهای سال پیش مقایسه و در واقع خود را سرگرم میکردیم تا ببینیم پیشبینیها درست از آب درآمده یا نه. مثلاً در یکی از سالها شیخ محمدتقی آملی، استاد پدرم فوت شده بود، اما بر اساس روزنامه اطلاعات آن سال 10عالم دیگر هم از جهان رخت بربسته بودند. گفته میشود که براساس همین تقویم، وفات آقای بروجردی و سیدابوالحسن اصفهانی و سید محسن حکیم پیشبینی شده بود. دورهمی، تمام این مطالب را با هم تطبیق میدادیم و جار و جنجالی شکل میگرفت که این شد و آن نشد!
یکی از کارهای نیکی که به آن کمتر اشاره کردهاند، کمک به دیگران پیش از فرا رسیدن نوروز بود. در کنار سنت عیدی دادن به سلمانی، حمامی و رفتگر محله، دستگیری از فقرا و نیازمندان نیز بسیار رواج داشت. در آستانه نوروز، نیکوکاران حال و هوای تازهای پیدا میکردند تا عید نیازمندان را هم شیرین و دلپذیر کنند. مدیران مدارس و هیأتهای مذهبی معمولاً دانشآموزان و خانوادههای تهیدست را میشناختند و با کمک خیرین، برای آنان پوشاک مناسب و وسایل پذیرایی نوروز آماده میکردند. در تهیه لباس دانشآموزان، وزارت آموزش و پرورش هم بعضی سالها کمک میکرد، اما اگر از اعضای یک خانواده چند نفر دانشآموز بودند، رخت نو را به یکی میدادند. شعار آن سالها فرزند کمتر زندگی بهتر بود. کمک دولت برای خرید لباس از سال 1327 آغاز شد. در 15 بهمن آن سال، شاه از سوء قصدی در حیاط دانشگاه تهران جان سالم به در برد و به شکرانه آن، آموزش و پرورش برای برخی دانشآموزان بیبضاعت در آستانه نوروز لباس نو میخرید. گاهی هم مراسمی زیر مجسمهای از شاه برگزار میشد و سخنرانان مطالبی میگفتند از این دست که در 15 بهمن دستی از «آستین استعمار» بیرون آمد و چندین تیر به سمت اعلیحضرت شلیک کرد که «متأسفانه اصابت نفرمود»! یا دیگری گفته بود: 15 بهمن یادآور گلوله است، گلولهای که «اسب و خر و شاه نمیشناسد»! فارغ از اینکه سخنرانان چه میگفتند، مردم حرف دل خود را از زبان آنها بیان میکردند. در این ایام نیکوکاران به شیوههای مختلف به یاری نیازمندان میآمدند و این شعر زبان حال بچههای تهیدست در یادآوری آنها برای اقدام دراین کار خداپسندانه بود: عید آمد و ما لختیم/ دیشب به بابا گفتیم/ بابا گفت من پیرم/ سال دیگه میگیرم.
برخی هیأتهای مذهبی 14 روز مانده به نوروز به نیت 14 معصوم صبحها جلسات دینی برگزار میکردند و دعای توسل میخواندند و سپس کسی موعظه میکرد. مهمترین ارمغان این مجالس، گردآوردن پول و امکانات اولیه برای دانشآموزان و خانوادههای نیازمند بود. این مسائل بخشهای مغفول تاریخ اجتماعی ماست و در کمتر گزارشی آمده و دیگر امروز برافتاده است. مردم تا آنجا که توانایی داشتند، در این زمینه همکاری میکردند. دستگیری از فقرا فقط به لباس ختم نمیشد، بلکه مردم محل کوشش میکردند تا خوان یا سفره آنان را نیز پر و پیمان و رنگین کنند. خاطرم هست شبی که سبزیپلو با ماهی داشتیم، مادرم مقید بود قدری از آن را برای خانوادههای نیازمند کنار بگذارد. بنابراین، پیش از اینکه سفره خانه پهن شود، ظرفی از سبزی پلو با ماهی و کوکو زیر بغل میگرفت، چادر چاقچور میکرد و به سمت منازل آنان روان میشد و این ماجرا در ذهن ما ماند، چون مادرم کمتر از خانه بیرون میرفت و معمولاً کارها را حسنعلی و محترم خانم و ما بچهها انجام میدادیم، اما در اینباره خودش دست به کار میشد و من هم همراهش میرفتم؛ غذا را در ظرف رویی میکشید و آن را زیر چادرش نگاه میداشت. وقتی به خانه مورد نظر میرسیدیم، در میزد. آن سالها از زنگ و آیفون چندان خبری نبود. همین که صدای صاحبخانه بلند میشد که کیست؟ جواب میدادیم و وقتی از صدای پای او متوجه میشدیم نزدیک در خانه است، غذا را جلوی در میگذاشتیم و میرفتیم.
اما چرا سبزیپلو با ماهی؟ نمیدانم، حتماً بیحکمت نیست. قدیمیها میگفتند تا ماهی دُم نزند سال تحویل نمیشود و سبزی هم که نوید بهار بود. آن سالها روحیه جمعی بسیار به هم نزدیک بود و گمان نمیکنم در شب عید کسی گرسنه سر به بالین میگذاشت.
خانواده ما در مردم محله شناخته شده بود و خاطرم نیست که اشتیاقی برای لباس نو داشته باشیم، چون پدرم میگفت ممکن است به این ترتیب کسی حسرت بخورد و برنجد. جامه و تنپوش سالیان قبل را میشستیم وتر و تمیز تن میکردیم. مادرم میگفت بعضی اگر لباس نویی هم میخریدند، آن را میشستند تا تازگی و نویی آن معلوم نشود. آن وقتها اینطور مرسوم بود که برای فرزند اول لباس میخریدند، بعد به نوبت خواهران و برادران هم تن میکردند. من دوست داشتم بلوز خواهرم شمسی را بپوشم که مادرم آن را به زیبایی بافته بود یا علیرضا برادرم، بلوز یشمی یقه اسکی مرا میپوشید که از کارگاه تریکوبافی عبداللهی از کوچه سیدمحمد صراف در بازار آهنگرها خریده بودیم.
برای مرتب بودن لباس روز عید، آنها را به دو روش اتو میکردیم و بیشتر هم در خانه. ما دو نوع اتوی زغالی برنجی و برقی چدنی سنگین داشتیم. یادم نیست که از اتوی زغالی استفاده کرده باشیم، با اینکه گاهی هوس میکردیم در آن زغالی بریزیم و امتحان کنیم. شیوه اتو کردن هم ساده بود: اول پارچهای پهن میکردند یا متکا میگذاشتند، بعد پارچه نازکی روی لباس میانداختند تا اتو مستقیم روی پارچه نباشد؛ چون اتو برقیهای آنموقع درجه حرارت مخصوص برای جنسهای مختلف پارچه نداشت و بهحداکثر داغی میرسید. گاهی پیش میآمد که جای اتو روی لباس میماند، یا حتی قسمتی از پارچه میسوخت. بنابراین، آستر یا پارچه نازک خیلی بهکار میآمد. آن روزها اتو بخار نبود و اتوکش باید همیشه کاسه آبی کنار دست میگذاشت و سر انگشتان را در کاسه آب فرو میبرد و بر آستر میپاچید، یا با پارچهای کوچک و تمیز آن را نمناک میکرد و اتو میزد. گاهی، بخصوص در آستانه عید، لباسهایمان را به اتوشویی ناصر در خیابان سیروس کوچه حمام گلشن میبردیم. ناصر خیلی به نجسی و پاکی مقید بود و همیشه کلاه مخملی به سر و کت و شلوار سیاه اتوکشیده از پارچه دو صفر هفت ژاپنی بر تن داشت. کفشهای او هم سیاه، براق و نوکتیز بود و تیپ لوتیهای قدیم تهران را تداعی میکرد. ما هیچ وقت ناصر را بدون کلاه ندیده بودیم و هیچ وقت نفهمیدیم که بالاخره مو دارد یا کچل است؟ بعضیها به آن قبیل اشخاص باباشمل میگفتند، ولی باباشمل در اصل طبقکشهای قدیم محلهها بودند که جهیزیه عروس را روی طبق بر سر میگذاشتند و با چراغهای توری و سلام و صلوات به خانه میرساندند. باباشمل عنوان نشریهای هم بود که رضا گنجی منتشر میکرد و شباهتی به نشریه فکاهی توفیق داشت.
گرچه در روزهای نوروز لباس نو تن نمیکردیم، ولی کفش و جوراب میخریدیم. کفش را آماده نمیخریدیم، بلکه سفارش میدادیم و به آن کفش سفارشی میگفتیم. استاد کفشگر، پای ما را روی چرم میگذاشت و اندازه میگرفت، بعد با گزن یعنی کارد چرمبُری دور آن خط میکشید و از روی آن کفش درست میکرد و البته میپرسید: بنددار باشد یا بیبند، پنجه پهن باشد یا پنجه باریک، ساده باشد یا نقشدار، مات باشد یا وِرنی و نمونههایی هم نشان میداد. زمستانها، کف کفش را چرم آجدار و پاشنه آن را نعل کمانی میکوبیدیم.
برای کودکان و نوجوانان، شیرینی عید بیشتر با عیدی همراه بود. جمعآوری پول نو و شمارش پیدرپی آن یکی از سرگرمیهای ما بود و از آن لذت میبردیم. هر میهمانی که میآمد و هر ضیافتی که میرفتیم، مراقب بودیم که عیدی فراموش نشود! عیدی از یک تومانی شروع میشد تا ده تومانی و به ندرت به صد تومان میرسید. البته علما سکه میدادند و میگفتند سکه برکت دارد و برخی هم آن را تا پایان سال نگه میداشتند. این سکهها گاهی پول و گاهی از جنس نقره بود. سکهها را در بشقابی تعارف میکردند و روی آن عبارت «یا صاحبالزمان» یادآور شیوه نقاشیخط بود. گاهی صاحبخانه به کودکان تخممرغ رنگ کرده میداد که شاید بیشتر از گرفتن پول ذوق میکردند! آخر شب که میرسید، مینشستیم حساب و کتاب میکردیم که چقدر از کی گرفتیم و امروز نسبت به دیروز چه مقدار جمع شده است. یحیی دولتشاهی شعری با عنوان «عیدی جان نثار کو» سروده است که با این بیت شروع میشود:
نو شده سال و ماه من عیدی جان نثار کو/ ای بت چون بهار من، بوسه آبدار کو
امروزه، سفر در ایام نوروزی مرسوم است، ولی در گذشته اینطور نبود: بزرگترها بخصوص در خانه مینشستند و آیینهای نوروزی بیشتر در دید و بازدیدها دیده میشد و مردم قدر و مرتبت کسانی را که به دیدن آنها میرفتند، میدانستند. برخی کهنسالان در آغاز سال نو بر دستان و موهای خود حنا رنگ میبستند و آن را مقدس میدانستند. دید و بازدیدها از نزدیکترین اقوام شروع میشد، مثلاً فرزندان به دیدن پدر و مادر میرفتند، یا اگر پدر و مادر از دنیا رفته بودند، دیدار عموها و عمهها و داییها و خالهها و مراحل بعد برادر و خواهر بزرگتر را از دست نمیدادند. رفتن بر مزار درگذشتگان و اسیران خاک، بخصوص در آخرین شب جمعه سال هم سنتی پایدار بود و معمولاً رعایت میشد.
عید دیدنی، گذشته از خانواده، گاهی شامل اهالی محله هم میشد؛ چه بسیار وقتها که ما میزبان اهل محل بودیم. سرانجام، وقت دیدار با شخصیتهای بزرگ دینی، علمی و فرهنگی فرامیرسید: پدرم هر سال به دیدار استادان خود میرفت و ما را هم با خود میبرد. از اینها گذشته، کسانی که در آن سال عزادار بودند در خانه مینشستند و دیگران به دیدار آنها میرفتند و حتی برایشان رخت نو میبردند تا از عزا و ماتم درآیند. در کنار دید و بازدیدهای خانوادگی، هیأتها و تشکلهای مذهبی یا محلی نیز برنامههایی داشتند: هر شب بعد از نماز مغرب و عشا خانه یکی از اعضا را مشخص میکردند و گروهی آنجا میرفتند. شاید تنها در این مورد بود که به میزبان اطلاع داده میشد؛ در صورتی که در دید و بازدیدهای خانوادگی، مثل امروزه، لزوماً از پیش اطلاعی نمیدادند؛ البته ابزارهای ارتباطی جدید مثل تلفن هم نبود یا همه نداشتند. اگر صاحبخانه بود که چه بهتر و اگر نبود یادداشتی مینوشتند با این مضمون: برای تبریک سال نو خدمت رسیدیم تشریف نداشتید! و از لای در، داخل خانه میانداختند. به هر حال معنا و معنویت و همدلی نوروز در گذشته بیش از امروز بود و مردم بیشتر به شادی جمعی فکر میکردند.
گاهی با جابهجایی ماههای قمری، قرعه ایامی مثل محرم یا رمضان به نوروز میافتاد. اگر ماه رمضان بود شبها به دید و بازدید میگذشت و در محرم برنامههایی لغو میشد و طبیعت دید و بازدیدها تغییر میکرد: خیلی از مردم در مساجد یا تکایا حاضر میشدند و در منازل، از شیرینی مجلسی و تخمه خبری نبود. قدیمیها میگفتند: وقتی سر حسین سیدالشهدا را به بارگاه یزید بردند او در حال تخمه شکستن بود! حتی زنها به سر حنا نمیبستند و مو را رنگ نمیکردند. نوروز در ماه رمضان صفای دیگری داشت: از طلوع آفتاب تا غروب روزه بودیم و طعم شیرینیها و صمیمیت میهمانیها دوچندان میشد.
البته گاهی دیدار بزرگترها به تأخیر میافتاد. مثلاً خانم بزرگ در قم بود و ما هفته دوم عید به دیدنش میرفتیم. منزل خانم بزرگ در خیابان صفائیه بود و بیرون صفائیه جایی که امروز دور شهر و سالاریه میگویند، پر از باغ اناری و کشتزار گندم و جو و کم و بیش کاهو و عدس و جاهایی برای بازی فوتبال هم پیدا میشد. خانه خانم بزرگ، حوض تمیز و کوچکی داشت که باغچهای، زیبایی و طراوت اطراف آن را دوچندان میکرد. بعد از هشتی، یک سوی حیاط اتاق خانم بزرگ بود و اتاق کناری آن، مهتابی کوچکی داشت که جلوی آن نردهای بود و با یکی دو پله به کف حیاط میرسید. در کنار همان اتاق کوچک، اتاق پذیرایی بزرگی بود. در این سو اتاقهای میرزا مسیح عمویم دیده میشد. در یکی از سالها، سیدجواد گلپایگانی برادر همسر عمویم را هم در آنجا دیدیم. او دوره سربازی را میگذراند و عضو برجسته تیم والیبال راهآهن بود و بعدها به تیم تاج پیوست. طرفدارانش او را جواد گلپا میگفتند. با او یکی دو روزی به باشگاههای قم رفتیم. دوست دیگر او جواد شهید کلهر پسردایی پدرم بود که در همان جاها رفت و آمد داشت.
آن سالها داشتن پرنده در خانهها و مغازه رایج بود؛ بر خلاف این سالها که بیشتر سگ و گربه در خانه نگاه میدارند. قمیها خیلی قناری دوست بودند، بخصوص نانواییها و تقریباً از همه مغازهها آواز دلپذیر قناری روح را نوازش میداد؛ یکی میخواند و دیگری جواب میداد. به هر حال کمتر خانهای بود که در آن مرغ و خروس و کبوتر و مرغ عشق و قناری یا دستکم یکی از آنها نباشد. یک روز هم با بچههای قمی به منزل کسی رفتیم که واقعاً صدها قناری داشت. سوت زیر زبانی میزد و قناریها پاسخ میدادند. معرکهای بود و نوروز آن سال با رنگ و آواز خوش قناری، خاطرهای رنگارنگ و خوش آوا یافت. او برای ما از صدا و رنگ و نژاد و جنسیت و ترکیب قناریها بسیار گفت. برخی را از اسپانیا و هلند و فرانسه و ایتالیا آورده بود. قناریهای دورگه و ترکیبی هم داشت. یک روز هم منزل میرزا بودیم: آقا میرزا محمدحسین عموی بزرگم که منزل او محل گعدههای علمای خوشذوق و اهل شعر و ادب بود و او از هر دری سخنی تازه میگفت و میشنید؛ از یورتمه اسب تا صدای خوش قناری و مباحث قرآنی و فقهی و اصولی. عموی بزرگم آقا میرزا هم، سوهان گل نازک عارفی و نان کسمهای تحفه میداد و اینها سوغاتیهای سفر ما بود، به علاوه عیدی خانم بزرگ که پول نوی آفتاب مهتاب ندیده بود. بعد ما را سوار اتوبوس یا سواری میکردند و با سلام و صلوات به تهران میفرستادند.
عضو شورای شهر تهران
در دوره کودکی و نوجوانی ما، نوروز کم و بیش با همان آداب و رسوم معمول رواج داشت، ولی روح زمانه ویژگیهای تازهای به آن میافزود. در آن روزها که هنوز از رسانههای دیداری و شنیداری، جز رادیو هنوز وسیله دیگری نیامده بود، جراید و مجلات، ویژهنامههایی برای سال نو منتشر میکردند، معمولاً با این عنوان آشنا: «ایران و جهان در سالی که گذشت» و مهمترین اخبار این حوزه از نگاه هیأت تحریریه بازتاب مییافت. ویژه نامههای روزنامهها و بویژه مجلات سرگرمکننده و گاه تخصصی، هیجانی وصف ناشدنی بویژه در میان جوانان برمیانگیخت. آن روزها خرید روزنامه بیشتر از امروز رواج داشت، حتی خانوادههایی که اندک سوادی داشتند، ولی به مباحث روز علاقهمند بودند، روزنامه و مجله میخریدند و در پایان سال، اغلب ویژهنامههای دیگر جراید هم خواستاران بسیار داشت؛ نشریاتی مانند خواندنیها، فردوسی، سپید و سیاه، تهران مصور، ترقی و روشنفکر. بیشتر نشریات و ویژه نامهها داستانهایی خاص نوروز داشتند و غالب مطالب از آن دست بود که لبخندی بر لب خواننده میآورد و زنگار غم و نومیدی از دلها میزدود. تعطیلات چند روزه هم فرصتی مناسب برای خواندن نشریات پدید میآورد. البته هر نشریه نیز طرفداران و خوانندههای خاص داشت؛ مثلاً دانشجویان بیشتر هوادار فردوسی، سپید و سیاه و تهران مصور بودند. مخاطبان اطلاعات بانوان و زن روز را هم براحتی میتوان حدس زد؛ گرچه در آنها هم مطالب و مناظر مرد پسند اندک نبود! نشریه دانشمند باب طبع اهل علم بود و دانشجویان علوم بدان رغبت داشتند. پدرم روزنامه اطلاعات میخواند، گرچه عقیده داشت که «فقط صفحه آگهی ترحیم آن راست است»، جالب است که بعضی از همان آگهیها هم بعدها دروغ از آب در آمد! چون معلوم شد گروههای مبارز مسلح، پیامهای خود را از همین طریق به یکدیگر منتقل میکردهاند. پدرم شماره ویژه نوروز کیهان را هم میخرید که پربارتر از بقیه ویژه نامهها بود و ما هم تیترها و مطالب آن دو روزنامه را با هم مقایسه میکردیم. بعضیها میگفتند روزنامه مصباحزاده (کیهان) از روزنامه مسعودی (اطلاعات) خواندنیتر است؛ در حالی که هر دو سناتور انتصابی بودند.آن روزها انتشارات اقبال، تقویم خاصی عرضه میکرد در قطع و جداول مخصوص با خط نستعلیق و شکسته و نسخ و ثلث که به آن تقویم نجومی یا تقویم فارسی میگفتند و آن سالها به کوشش شیخ عباس مصباحزاده استخراج و منتشر میشد. از ویژگیهای این تقویم درج بعضی حوادث طبیعی و غیرطبیعی گاهی در حد یکی دو کلمه و یک عبارت بود که جنبه پیشگویی هم داشت و بعضی از آن مطالب سیاسی بود؛ مثل آغاز و پایان جنگ. در حوادث طبیعی، غالباً جاری شدن سیل یا حتی وقوع زلزله پیشبینی شده بود؛ یا به وقوع حوادثی اشاره میشد که میتوانست نشانهای خاص از حادثهای عجیب و غریب در جهان باشد؛ مثلاً چنانکه یکی از دوستانم میگفت، به دنیا آمدن گوساله سه سر. گاهی پیشبینیهای این تقویم، گذشته از تعیین سعد و نحس ایام برای عقد و عروسی، تحت تأثیر حوادث روز و شاید به نحوی «آرزو» بود، مانند مرگ ملکه انگلیس که تقریباً هر سال نام او جزو درگذشتگان سال درج میشد و هنوز زنده است!
سابقه انتشار این نوع تقویم به صدوسی چهل سال پیش میرسید و شاید نخستین تقویم جدید فارسی است که در آن ماههای شمسی، قمری، ترکی، میلادی و سالهای مغولی، یزدجردی، جلالی یا خیامی، رومی یا گریگوری با هم میآمد. از مهمترین نکتههای این تقویم که آن را در نظر خانوادههای متدین مقبول میکرد، درج گزارش اوقات شرعی در طول سال بود و تعیین روزهای مهمی مثل عید فطر. در نسخههای قدیم نه تنها اوقات شرعی شهرهای مهم ایران، بلکه اوقات شرعی شهرهایی مثل بمبئی هم میآمد. لابد در آنجا هم این تقویم خواهان داشته و این موضوع با وجود ارتباط پرسابقه و وسیع ایرانیان با شبه قاره هند که بمبئی مرکز تجاری و فرهنگی آن و از پایگاههای مهم زبان فارسی بوده است، عجیب نیست.
امروزه با وجود اینترنت و گوشیهای هوشمند، تقویمهای چندین ساله براحتی در دسترس است، گرچه در آن روزها هم تقویمهای چاپی در انواع شکل و شمایل و شیوههای گوناگون منتشر میشد و هنوز هم تقویم و سررسید خواهان بسیار دارد. انواع تقویمها براساس محاسبات دکتر عباس ریاضی منتشر میشد. وقتی سال به پایان میرسید، ویژهنامههای یکسال گذشته را پیش روی میگذاشتیم و تقویم پارسال را در طرف دیگر؛ بدین ترتیب، یک یک حوادثی را که تقویم پیشبینی کرده بود با رویدادهای سال پیش مقایسه و در واقع خود را سرگرم میکردیم تا ببینیم پیشبینیها درست از آب درآمده یا نه. مثلاً در یکی از سالها شیخ محمدتقی آملی، استاد پدرم فوت شده بود، اما بر اساس روزنامه اطلاعات آن سال 10عالم دیگر هم از جهان رخت بربسته بودند. گفته میشود که براساس همین تقویم، وفات آقای بروجردی و سیدابوالحسن اصفهانی و سید محسن حکیم پیشبینی شده بود. دورهمی، تمام این مطالب را با هم تطبیق میدادیم و جار و جنجالی شکل میگرفت که این شد و آن نشد!
یکی از کارهای نیکی که به آن کمتر اشاره کردهاند، کمک به دیگران پیش از فرا رسیدن نوروز بود. در کنار سنت عیدی دادن به سلمانی، حمامی و رفتگر محله، دستگیری از فقرا و نیازمندان نیز بسیار رواج داشت. در آستانه نوروز، نیکوکاران حال و هوای تازهای پیدا میکردند تا عید نیازمندان را هم شیرین و دلپذیر کنند. مدیران مدارس و هیأتهای مذهبی معمولاً دانشآموزان و خانوادههای تهیدست را میشناختند و با کمک خیرین، برای آنان پوشاک مناسب و وسایل پذیرایی نوروز آماده میکردند. در تهیه لباس دانشآموزان، وزارت آموزش و پرورش هم بعضی سالها کمک میکرد، اما اگر از اعضای یک خانواده چند نفر دانشآموز بودند، رخت نو را به یکی میدادند. شعار آن سالها فرزند کمتر زندگی بهتر بود. کمک دولت برای خرید لباس از سال 1327 آغاز شد. در 15 بهمن آن سال، شاه از سوء قصدی در حیاط دانشگاه تهران جان سالم به در برد و به شکرانه آن، آموزش و پرورش برای برخی دانشآموزان بیبضاعت در آستانه نوروز لباس نو میخرید. گاهی هم مراسمی زیر مجسمهای از شاه برگزار میشد و سخنرانان مطالبی میگفتند از این دست که در 15 بهمن دستی از «آستین استعمار» بیرون آمد و چندین تیر به سمت اعلیحضرت شلیک کرد که «متأسفانه اصابت نفرمود»! یا دیگری گفته بود: 15 بهمن یادآور گلوله است، گلولهای که «اسب و خر و شاه نمیشناسد»! فارغ از اینکه سخنرانان چه میگفتند، مردم حرف دل خود را از زبان آنها بیان میکردند. در این ایام نیکوکاران به شیوههای مختلف به یاری نیازمندان میآمدند و این شعر زبان حال بچههای تهیدست در یادآوری آنها برای اقدام دراین کار خداپسندانه بود: عید آمد و ما لختیم/ دیشب به بابا گفتیم/ بابا گفت من پیرم/ سال دیگه میگیرم.
برخی هیأتهای مذهبی 14 روز مانده به نوروز به نیت 14 معصوم صبحها جلسات دینی برگزار میکردند و دعای توسل میخواندند و سپس کسی موعظه میکرد. مهمترین ارمغان این مجالس، گردآوردن پول و امکانات اولیه برای دانشآموزان و خانوادههای نیازمند بود. این مسائل بخشهای مغفول تاریخ اجتماعی ماست و در کمتر گزارشی آمده و دیگر امروز برافتاده است. مردم تا آنجا که توانایی داشتند، در این زمینه همکاری میکردند. دستگیری از فقرا فقط به لباس ختم نمیشد، بلکه مردم محل کوشش میکردند تا خوان یا سفره آنان را نیز پر و پیمان و رنگین کنند. خاطرم هست شبی که سبزیپلو با ماهی داشتیم، مادرم مقید بود قدری از آن را برای خانوادههای نیازمند کنار بگذارد. بنابراین، پیش از اینکه سفره خانه پهن شود، ظرفی از سبزی پلو با ماهی و کوکو زیر بغل میگرفت، چادر چاقچور میکرد و به سمت منازل آنان روان میشد و این ماجرا در ذهن ما ماند، چون مادرم کمتر از خانه بیرون میرفت و معمولاً کارها را حسنعلی و محترم خانم و ما بچهها انجام میدادیم، اما در اینباره خودش دست به کار میشد و من هم همراهش میرفتم؛ غذا را در ظرف رویی میکشید و آن را زیر چادرش نگاه میداشت. وقتی به خانه مورد نظر میرسیدیم، در میزد. آن سالها از زنگ و آیفون چندان خبری نبود. همین که صدای صاحبخانه بلند میشد که کیست؟ جواب میدادیم و وقتی از صدای پای او متوجه میشدیم نزدیک در خانه است، غذا را جلوی در میگذاشتیم و میرفتیم.
اما چرا سبزیپلو با ماهی؟ نمیدانم، حتماً بیحکمت نیست. قدیمیها میگفتند تا ماهی دُم نزند سال تحویل نمیشود و سبزی هم که نوید بهار بود. آن سالها روحیه جمعی بسیار به هم نزدیک بود و گمان نمیکنم در شب عید کسی گرسنه سر به بالین میگذاشت.
خانواده ما در مردم محله شناخته شده بود و خاطرم نیست که اشتیاقی برای لباس نو داشته باشیم، چون پدرم میگفت ممکن است به این ترتیب کسی حسرت بخورد و برنجد. جامه و تنپوش سالیان قبل را میشستیم وتر و تمیز تن میکردیم. مادرم میگفت بعضی اگر لباس نویی هم میخریدند، آن را میشستند تا تازگی و نویی آن معلوم نشود. آن وقتها اینطور مرسوم بود که برای فرزند اول لباس میخریدند، بعد به نوبت خواهران و برادران هم تن میکردند. من دوست داشتم بلوز خواهرم شمسی را بپوشم که مادرم آن را به زیبایی بافته بود یا علیرضا برادرم، بلوز یشمی یقه اسکی مرا میپوشید که از کارگاه تریکوبافی عبداللهی از کوچه سیدمحمد صراف در بازار آهنگرها خریده بودیم.
برای مرتب بودن لباس روز عید، آنها را به دو روش اتو میکردیم و بیشتر هم در خانه. ما دو نوع اتوی زغالی برنجی و برقی چدنی سنگین داشتیم. یادم نیست که از اتوی زغالی استفاده کرده باشیم، با اینکه گاهی هوس میکردیم در آن زغالی بریزیم و امتحان کنیم. شیوه اتو کردن هم ساده بود: اول پارچهای پهن میکردند یا متکا میگذاشتند، بعد پارچه نازکی روی لباس میانداختند تا اتو مستقیم روی پارچه نباشد؛ چون اتو برقیهای آنموقع درجه حرارت مخصوص برای جنسهای مختلف پارچه نداشت و بهحداکثر داغی میرسید. گاهی پیش میآمد که جای اتو روی لباس میماند، یا حتی قسمتی از پارچه میسوخت. بنابراین، آستر یا پارچه نازک خیلی بهکار میآمد. آن روزها اتو بخار نبود و اتوکش باید همیشه کاسه آبی کنار دست میگذاشت و سر انگشتان را در کاسه آب فرو میبرد و بر آستر میپاچید، یا با پارچهای کوچک و تمیز آن را نمناک میکرد و اتو میزد. گاهی، بخصوص در آستانه عید، لباسهایمان را به اتوشویی ناصر در خیابان سیروس کوچه حمام گلشن میبردیم. ناصر خیلی به نجسی و پاکی مقید بود و همیشه کلاه مخملی به سر و کت و شلوار سیاه اتوکشیده از پارچه دو صفر هفت ژاپنی بر تن داشت. کفشهای او هم سیاه، براق و نوکتیز بود و تیپ لوتیهای قدیم تهران را تداعی میکرد. ما هیچ وقت ناصر را بدون کلاه ندیده بودیم و هیچ وقت نفهمیدیم که بالاخره مو دارد یا کچل است؟ بعضیها به آن قبیل اشخاص باباشمل میگفتند، ولی باباشمل در اصل طبقکشهای قدیم محلهها بودند که جهیزیه عروس را روی طبق بر سر میگذاشتند و با چراغهای توری و سلام و صلوات به خانه میرساندند. باباشمل عنوان نشریهای هم بود که رضا گنجی منتشر میکرد و شباهتی به نشریه فکاهی توفیق داشت.
گرچه در روزهای نوروز لباس نو تن نمیکردیم، ولی کفش و جوراب میخریدیم. کفش را آماده نمیخریدیم، بلکه سفارش میدادیم و به آن کفش سفارشی میگفتیم. استاد کفشگر، پای ما را روی چرم میگذاشت و اندازه میگرفت، بعد با گزن یعنی کارد چرمبُری دور آن خط میکشید و از روی آن کفش درست میکرد و البته میپرسید: بنددار باشد یا بیبند، پنجه پهن باشد یا پنجه باریک، ساده باشد یا نقشدار، مات باشد یا وِرنی و نمونههایی هم نشان میداد. زمستانها، کف کفش را چرم آجدار و پاشنه آن را نعل کمانی میکوبیدیم.
برای کودکان و نوجوانان، شیرینی عید بیشتر با عیدی همراه بود. جمعآوری پول نو و شمارش پیدرپی آن یکی از سرگرمیهای ما بود و از آن لذت میبردیم. هر میهمانی که میآمد و هر ضیافتی که میرفتیم، مراقب بودیم که عیدی فراموش نشود! عیدی از یک تومانی شروع میشد تا ده تومانی و به ندرت به صد تومان میرسید. البته علما سکه میدادند و میگفتند سکه برکت دارد و برخی هم آن را تا پایان سال نگه میداشتند. این سکهها گاهی پول و گاهی از جنس نقره بود. سکهها را در بشقابی تعارف میکردند و روی آن عبارت «یا صاحبالزمان» یادآور شیوه نقاشیخط بود. گاهی صاحبخانه به کودکان تخممرغ رنگ کرده میداد که شاید بیشتر از گرفتن پول ذوق میکردند! آخر شب که میرسید، مینشستیم حساب و کتاب میکردیم که چقدر از کی گرفتیم و امروز نسبت به دیروز چه مقدار جمع شده است. یحیی دولتشاهی شعری با عنوان «عیدی جان نثار کو» سروده است که با این بیت شروع میشود:
نو شده سال و ماه من عیدی جان نثار کو/ ای بت چون بهار من، بوسه آبدار کو
امروزه، سفر در ایام نوروزی مرسوم است، ولی در گذشته اینطور نبود: بزرگترها بخصوص در خانه مینشستند و آیینهای نوروزی بیشتر در دید و بازدیدها دیده میشد و مردم قدر و مرتبت کسانی را که به دیدن آنها میرفتند، میدانستند. برخی کهنسالان در آغاز سال نو بر دستان و موهای خود حنا رنگ میبستند و آن را مقدس میدانستند. دید و بازدیدها از نزدیکترین اقوام شروع میشد، مثلاً فرزندان به دیدن پدر و مادر میرفتند، یا اگر پدر و مادر از دنیا رفته بودند، دیدار عموها و عمهها و داییها و خالهها و مراحل بعد برادر و خواهر بزرگتر را از دست نمیدادند. رفتن بر مزار درگذشتگان و اسیران خاک، بخصوص در آخرین شب جمعه سال هم سنتی پایدار بود و معمولاً رعایت میشد.
عید دیدنی، گذشته از خانواده، گاهی شامل اهالی محله هم میشد؛ چه بسیار وقتها که ما میزبان اهل محل بودیم. سرانجام، وقت دیدار با شخصیتهای بزرگ دینی، علمی و فرهنگی فرامیرسید: پدرم هر سال به دیدار استادان خود میرفت و ما را هم با خود میبرد. از اینها گذشته، کسانی که در آن سال عزادار بودند در خانه مینشستند و دیگران به دیدار آنها میرفتند و حتی برایشان رخت نو میبردند تا از عزا و ماتم درآیند. در کنار دید و بازدیدهای خانوادگی، هیأتها و تشکلهای مذهبی یا محلی نیز برنامههایی داشتند: هر شب بعد از نماز مغرب و عشا خانه یکی از اعضا را مشخص میکردند و گروهی آنجا میرفتند. شاید تنها در این مورد بود که به میزبان اطلاع داده میشد؛ در صورتی که در دید و بازدیدهای خانوادگی، مثل امروزه، لزوماً از پیش اطلاعی نمیدادند؛ البته ابزارهای ارتباطی جدید مثل تلفن هم نبود یا همه نداشتند. اگر صاحبخانه بود که چه بهتر و اگر نبود یادداشتی مینوشتند با این مضمون: برای تبریک سال نو خدمت رسیدیم تشریف نداشتید! و از لای در، داخل خانه میانداختند. به هر حال معنا و معنویت و همدلی نوروز در گذشته بیش از امروز بود و مردم بیشتر به شادی جمعی فکر میکردند.
گاهی با جابهجایی ماههای قمری، قرعه ایامی مثل محرم یا رمضان به نوروز میافتاد. اگر ماه رمضان بود شبها به دید و بازدید میگذشت و در محرم برنامههایی لغو میشد و طبیعت دید و بازدیدها تغییر میکرد: خیلی از مردم در مساجد یا تکایا حاضر میشدند و در منازل، از شیرینی مجلسی و تخمه خبری نبود. قدیمیها میگفتند: وقتی سر حسین سیدالشهدا را به بارگاه یزید بردند او در حال تخمه شکستن بود! حتی زنها به سر حنا نمیبستند و مو را رنگ نمیکردند. نوروز در ماه رمضان صفای دیگری داشت: از طلوع آفتاب تا غروب روزه بودیم و طعم شیرینیها و صمیمیت میهمانیها دوچندان میشد.
البته گاهی دیدار بزرگترها به تأخیر میافتاد. مثلاً خانم بزرگ در قم بود و ما هفته دوم عید به دیدنش میرفتیم. منزل خانم بزرگ در خیابان صفائیه بود و بیرون صفائیه جایی که امروز دور شهر و سالاریه میگویند، پر از باغ اناری و کشتزار گندم و جو و کم و بیش کاهو و عدس و جاهایی برای بازی فوتبال هم پیدا میشد. خانه خانم بزرگ، حوض تمیز و کوچکی داشت که باغچهای، زیبایی و طراوت اطراف آن را دوچندان میکرد. بعد از هشتی، یک سوی حیاط اتاق خانم بزرگ بود و اتاق کناری آن، مهتابی کوچکی داشت که جلوی آن نردهای بود و با یکی دو پله به کف حیاط میرسید. در کنار همان اتاق کوچک، اتاق پذیرایی بزرگی بود. در این سو اتاقهای میرزا مسیح عمویم دیده میشد. در یکی از سالها، سیدجواد گلپایگانی برادر همسر عمویم را هم در آنجا دیدیم. او دوره سربازی را میگذراند و عضو برجسته تیم والیبال راهآهن بود و بعدها به تیم تاج پیوست. طرفدارانش او را جواد گلپا میگفتند. با او یکی دو روزی به باشگاههای قم رفتیم. دوست دیگر او جواد شهید کلهر پسردایی پدرم بود که در همان جاها رفت و آمد داشت.
آن سالها داشتن پرنده در خانهها و مغازه رایج بود؛ بر خلاف این سالها که بیشتر سگ و گربه در خانه نگاه میدارند. قمیها خیلی قناری دوست بودند، بخصوص نانواییها و تقریباً از همه مغازهها آواز دلپذیر قناری روح را نوازش میداد؛ یکی میخواند و دیگری جواب میداد. به هر حال کمتر خانهای بود که در آن مرغ و خروس و کبوتر و مرغ عشق و قناری یا دستکم یکی از آنها نباشد. یک روز هم با بچههای قمی به منزل کسی رفتیم که واقعاً صدها قناری داشت. سوت زیر زبانی میزد و قناریها پاسخ میدادند. معرکهای بود و نوروز آن سال با رنگ و آواز خوش قناری، خاطرهای رنگارنگ و خوش آوا یافت. او برای ما از صدا و رنگ و نژاد و جنسیت و ترکیب قناریها بسیار گفت. برخی را از اسپانیا و هلند و فرانسه و ایتالیا آورده بود. قناریهای دورگه و ترکیبی هم داشت. یک روز هم منزل میرزا بودیم: آقا میرزا محمدحسین عموی بزرگم که منزل او محل گعدههای علمای خوشذوق و اهل شعر و ادب بود و او از هر دری سخنی تازه میگفت و میشنید؛ از یورتمه اسب تا صدای خوش قناری و مباحث قرآنی و فقهی و اصولی. عموی بزرگم آقا میرزا هم، سوهان گل نازک عارفی و نان کسمهای تحفه میداد و اینها سوغاتیهای سفر ما بود، به علاوه عیدی خانم بزرگ که پول نوی آفتاب مهتاب ندیده بود. بعد ما را سوار اتوبوس یا سواری میکردند و با سلام و صلوات به تهران میفرستادند.
با هم از تهران مراقبت میکنیم
پیروز حناچی
شهردار تهران
تهران در تمام تاریخ خود بهعنوان پایتخت کشورمان ایران، بحرانهای زیادی را از سر گذرانده که هر کدام برای از پای انداختن یک شهر معمولی کافی بودهاند. اتفاقاتی از جنسها و در مقیاسهای مختلف، در دورههای بسیار پرفرازونشیبتر از امروز. بحران شیوع کووید۱۹ یا ویروس کرونا نیز یکی از همان آزمایشهایی است که گرچه سخت، اما بدون شک در آینده برگی از دفتر خاطرات این شهر زیبا خواهد بود. تبدیل این بحران به یک تجربه واقعی و مفید اما مستلزم مجموعهای از اقدامات اساسی است، چرا که نمیتوان انتظار داشت مدیریت یک پاندمی در سطح کرونا بدون تمهیدات پیچیده، سنگین و همهجانبه ممکن باشد، آن هم در کلانشهری مثل تهران. نگاه ما نیز اینگونه بوده است. با ورود کرونا به کشور میدانستیم باید هر چه زودتر سهم مان را در مواجهه با بحران مشخص کنیم و به آن پایبند باشیم؛ اگر قرار بر این بود که برنامههایمان را صرفاً براساس حدود و ثغور قانونی تعریف کنیم، این روزها کارمان بسیار سادهتر بود اما واقعیت جز این است: ما در شهرداری تهران به مفهوم مسئولیت اجتماعی باور داریم، که لزوماً در چارچوبهای قانونی به آنها اشاره نشده اما با نگاه انسانی به پدیده نظام مدیریت شهری، به جزئی لاینفک از وظایف همیشگی تبدیل میشود.
با سرعت به فکر تعریف ساختارهای ستاد و صف در این موضوع افتادیم و نظام عملیاتی مبارزه با شیوع ویروس کرونا در پایتخت را پایهریزی کردیم؛ نتیجه این نظاممندسازی در مقیاس ستادی تشکیل ۵ کارگروه آموزش و اطلاع رسانی، تأمین و توزیع ارزاق عمومی، بهداشت محیط و پسماند، مشارکت مردمی و بودجه و پشتیبانی و منابع انسانی به ریاست رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران بود و کار واحدهای صف نیز پس از انجام مطالعات و بررسیهای لازم توسط کارگروههای یادشده، بدون فوت وقت و با فعالسازی تمام ظرفیتهای لجستیکی شهرداری تهران، آغاز شد. در مواجهه با پاندمی کووید۱۹ باید بیش و پیش از هرچیز از توانایی خود در مواجهه عقلانی و واقعبینانه با موضوع مراقبت کنیم و به خاطر داشته باشیم که این پدیده ماهیتاً آسیبهایی به ما وارد خواهد کرد؛ پس مهم آن است که هوشیارانه و متعهدانه قدم برداریم تا هزینهها و آسیبها تا حد ممکن کاهش پیدا کنند. باید به شهروندان عزیزمان اطلاع دهیم که پرسنل و تجهیزات شهرداری تهران با تمام توان در حال مراقبت از شهر هستند؛ این روزها پاکسازی شهر از آفات و عفونتها بزرگترین دغدغه پرسنل شهرداری تهران است. ما با بکارگیری تجهیزات مدرن و نیروی انسانی متخصص و آموزشدیده برای شرایط بحرانی، روزانه صدها معبر و فضای شهری، ۱۵۰۰ واگن مترو و ۵ هزار اتوبوس را بهطور مستقیم و ۶۰ هزار تاکسی را نیز بهطور غیرمستقیم ضدعفونی میکنیم تا مبادا بستر زیبای زندگی و خاطرات 5/8 میلیون شهروند عزیز، به کوچکترین خطر برای جان و روانشان آلوده باشد. باید باور داشته باشیم که گذر از سختی این روزها جز با همدلی تمام ذینفعان شهر در مسیر سلامت و ایمنی میسر نخواهد بود. ما در شهرداری تهران سعی تلاش داریم تا مستمراً وظایف و مسئولیتهایمان را به خود یادآوری کنیم و از شهروندان نیز میخواهیم تا با پایبندی به مراقبتهای بهداشتی شخصی و ماندن در خانه، سهم خود را نیز برای حفظ سلامت خانواده و شهرشان دلسوزانه و متعهدانه بپردازند. با هم از تهران مراقبت میکنیم.
شهردار تهران
تهران در تمام تاریخ خود بهعنوان پایتخت کشورمان ایران، بحرانهای زیادی را از سر گذرانده که هر کدام برای از پای انداختن یک شهر معمولی کافی بودهاند. اتفاقاتی از جنسها و در مقیاسهای مختلف، در دورههای بسیار پرفرازونشیبتر از امروز. بحران شیوع کووید۱۹ یا ویروس کرونا نیز یکی از همان آزمایشهایی است که گرچه سخت، اما بدون شک در آینده برگی از دفتر خاطرات این شهر زیبا خواهد بود. تبدیل این بحران به یک تجربه واقعی و مفید اما مستلزم مجموعهای از اقدامات اساسی است، چرا که نمیتوان انتظار داشت مدیریت یک پاندمی در سطح کرونا بدون تمهیدات پیچیده، سنگین و همهجانبه ممکن باشد، آن هم در کلانشهری مثل تهران. نگاه ما نیز اینگونه بوده است. با ورود کرونا به کشور میدانستیم باید هر چه زودتر سهم مان را در مواجهه با بحران مشخص کنیم و به آن پایبند باشیم؛ اگر قرار بر این بود که برنامههایمان را صرفاً براساس حدود و ثغور قانونی تعریف کنیم، این روزها کارمان بسیار سادهتر بود اما واقعیت جز این است: ما در شهرداری تهران به مفهوم مسئولیت اجتماعی باور داریم، که لزوماً در چارچوبهای قانونی به آنها اشاره نشده اما با نگاه انسانی به پدیده نظام مدیریت شهری، به جزئی لاینفک از وظایف همیشگی تبدیل میشود.
با سرعت به فکر تعریف ساختارهای ستاد و صف در این موضوع افتادیم و نظام عملیاتی مبارزه با شیوع ویروس کرونا در پایتخت را پایهریزی کردیم؛ نتیجه این نظاممندسازی در مقیاس ستادی تشکیل ۵ کارگروه آموزش و اطلاع رسانی، تأمین و توزیع ارزاق عمومی، بهداشت محیط و پسماند، مشارکت مردمی و بودجه و پشتیبانی و منابع انسانی به ریاست رئیس سازمان پیشگیری و مدیریت بحران شهر تهران بود و کار واحدهای صف نیز پس از انجام مطالعات و بررسیهای لازم توسط کارگروههای یادشده، بدون فوت وقت و با فعالسازی تمام ظرفیتهای لجستیکی شهرداری تهران، آغاز شد. در مواجهه با پاندمی کووید۱۹ باید بیش و پیش از هرچیز از توانایی خود در مواجهه عقلانی و واقعبینانه با موضوع مراقبت کنیم و به خاطر داشته باشیم که این پدیده ماهیتاً آسیبهایی به ما وارد خواهد کرد؛ پس مهم آن است که هوشیارانه و متعهدانه قدم برداریم تا هزینهها و آسیبها تا حد ممکن کاهش پیدا کنند. باید به شهروندان عزیزمان اطلاع دهیم که پرسنل و تجهیزات شهرداری تهران با تمام توان در حال مراقبت از شهر هستند؛ این روزها پاکسازی شهر از آفات و عفونتها بزرگترین دغدغه پرسنل شهرداری تهران است. ما با بکارگیری تجهیزات مدرن و نیروی انسانی متخصص و آموزشدیده برای شرایط بحرانی، روزانه صدها معبر و فضای شهری، ۱۵۰۰ واگن مترو و ۵ هزار اتوبوس را بهطور مستقیم و ۶۰ هزار تاکسی را نیز بهطور غیرمستقیم ضدعفونی میکنیم تا مبادا بستر زیبای زندگی و خاطرات 5/8 میلیون شهروند عزیز، به کوچکترین خطر برای جان و روانشان آلوده باشد. باید باور داشته باشیم که گذر از سختی این روزها جز با همدلی تمام ذینفعان شهر در مسیر سلامت و ایمنی میسر نخواهد بود. ما در شهرداری تهران سعی تلاش داریم تا مستمراً وظایف و مسئولیتهایمان را به خود یادآوری کنیم و از شهروندان نیز میخواهیم تا با پایبندی به مراقبتهای بهداشتی شخصی و ماندن در خانه، سهم خود را نیز برای حفظ سلامت خانواده و شهرشان دلسوزانه و متعهدانه بپردازند. با هم از تهران مراقبت میکنیم.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
فرا رسیدن سال 1399 را به ملت ایران تبریک میگوییم
-
تو همچو باد بهاری گره گشا میباش
-
این روزهای سخت خواهد گذشت و این غم به پایان خواهد رسید
-
زیر و بم اقتصاد 99
-
محکومیت هتک حرمت حرمهای مطهر در قم و مشهد
-
قطع چرخه انتقال کرونا در دست خود ماست
-
با تئاتر ، دنیایی به دور از غم و رنج و خشونت بسازیم
-
اکنون زمان باز کردن صفحات آینده است
-
سال آزمونهای سخت
-
نوروزتهران (دهههای 40 و 50)
-
با هم از تهران مراقبت میکنیم
اخبارایران آنلاین