من «پاکیزا» هستم، فرشته تمیزی و نظافت. شما شاید تا به حال من را ندیده باشید، چون خیلی کوچک هستم و همینطوری با چشم نمیتوانید من را ببینید اما من وجود دارم و هروقت بخواهید، خیلی زود خودم را به شما میرسانم. دلتان میخواهد بدانید چطوری میتوانم بیایم پیش شما؟ خیلی ساده است. شما وقتی دستهایتان را با آب و صابون میشویید، در واقع دارید من را صدا میزنید. همان موقع است که من خیلی زود خودم را به شما میرسانم و روی دستهایتان مینشینم. من بوی خیلی خوبی دارم و اگر دستهایتان را بو کنید، متوجه آمدنم خواهید شد.
من درست روی دستهای شما نشستهام و دارم نگاهتان میکنم و به شما لبخند میزنم. هرچقدر بیشتر دستهایتان را بشویید، من بیشتر سراغتان میآیم. شما میدانید چه وقتهایی باید دستهایتان را بشویید؟ بیایید یکی یکی با هم نام ببریم. مثلاً وقتی از دستشویی بیرون میآیید یا از بیرون وارد خانه میشوید، یا قبل از خوردن غذا یا هروقت به چیزی که نمیدانید تمیز است یا نه دست زدهاید، باید دستهایتان را بشویید. مثلاً اگر یک گربه ملوس را با دستتان ناز کنید، باید بعدش دستهایتان را حسابی با آب و صابون بشویید. بعد از سرفه یا عطسه کردن هم باید همین کار را بکنید و دستهایتان را با آب و صابون خوب شستوشو دهید. یادتان باشد دستهای نشسته را توی دهانتان نبرید یا آنها را به چشمهایتان نمالید. هرچقدر دستهایتان تمیزتر و شسته شدهتر باشد، من به شما نزدیکترم و در عوض تا دلتان بخواهد، از دستهای شسته نشده و آلوده دورم. پس اگر دوست دارید من پیش شما بیایم و روی دستهایتان بنشینم، زود به زود دستهایتان را با آب و صابون بشویید و بعد آنها را بو کنید. من آنجا هستم.
بچهها درباره کرونا و راههای پیشگیری از ابتلا به آن چه میگویند
من از کـــرونا نمیترسم
مریم طالشی
«من اولش فکر کردم هوا آلوده است که مدرسه تعطیل شده اما به آسمان نگاه کردم و دیدم که آبی آبی است، پس فهمیدم هوا آلوده نیست. بعدش فهمیدم که ما را برای یک چیز دیگر تعطیل کردهاند. یک مریضی آمده که خیلی خطرناک است و باید مراقب باشیم که نگیریم. اسمش کلونا است.»
مادرش حرف او را اصلاح میکند: «کرونا مامان جان.»
دختربچه تکرار میکند: «آهان، کرونا.»
هانای 9 ساله که همراه مادرش برای خرید به فروشگاه آمده، هم مثل خیلی از بچهها قضیه کرونا را از دیگران شنیده، از پدر و مادرش که توی خانه مدام درباره این موضوع حرف میزنند. او مثل مادرش ماسک بهصورت زده و از پشت آن حرف میزند.
مادر هانا میگوید: «پدر و مادرهای بچهها اولش خیلی نگران بودند و دائم با هم درباره این موضوع صحبت میکردند. وقتی مدرسهها تعطیل شد، خیالمان کمی راحت شد و بعد فکر کردیم باید چه کار کنیم. به نظرم بهترین کار این است که به توصیههای بهداشتی عمل کنیم و نگران نباشیم.»
از آنجایی که بهتر است در این مدت خیلی از خانه خارج نشویم و به مکانهای شلوغ رفت و آمد نکنیم، من از تعدادی پدر و مادرها خواهش کردم از بچه هایشان درباره کرونا بپرسند و جوابهای آنها را برایم بفرستند. خواستم بپرسند بچهها از ویروس کرونا میترسند یا نه و اینکه چه کارهایی میکنند تا از بیماری دور بمانند.
امیرسام 12 ساله میگوید: «به نظر من که کرونا خیلی ترس ندارد. اگر بدانیم چه کارهایی باید بکنیم، دیگر خیالمان راحت میشود. مثلاً باید بدانیم که نباید با دیگران دست بدهیم و روبوسی کنیم. من کلاً هم که از روبوسی خوشم نمیآید و حالا دیگر رویم میشود به دیگران بگویم لطفاً با من روبوسی نکنید و یکسری دیگر کارها مثل اینکه دست هایمان را مرتب بشوییم و دستهایمان را به چشم و دهانمان نزنیم.»
مانیا 10 ساله هم نظرش این است که اگر بترسیم ممکن است مریض شویم چون آدم هرچه بترسد بدتر است. او میگوید: «مادرم گفته باید در خانه بمانیم و مرتب دستهایمان را بشوییم. من حوصلهام در خانه سر میرود اما فکر میکنم اینجوری بهتر است و ما میتوانیم کرونا را شکست دهیم.»
عسل 9 ساله هم میگوید: «ما خیلی خانه خالهام میرویم و من دوست دارم با دخترخاله و پسر خالهام بازی کنم اما الان همه باید در خانه خودشان بمانند و به وسایل دیگران دست نزنند، حتی اسباب بازی و کتاب. اگر مراقب باشیم چیزی نمیشود.»
محمدرضا 11 ساله میگوید: «کرونا از چین آمده و اگر کسی به چین نرود و مسافرها هم از چین نیایند، بهتر است. به نظرم باید همهجا را خوب شست و به آن الکل زد، مثلاً مدرسهها و جاهایی که شلوغ است. توی صورت همدیگر هم سرفه و عطسه نکنیم. هرکس باید یک دستمال توی جیبش داشته باشد.»
نارین کلاس پنجمی هم از مشکلی میگوید که به نظرش باید حل شود: «توی مدرسه وقتی آدم خوراکیاش را باز میکند، همه بچهها دستشان را توی آن میکنند و من از این کار خیلی بدم میآید. من دستم را توی خوراکی بچهها نمیبرم و مثلاً به ساندویچشان دست نمیزنم اما بقیه این کار را میکنند و اگر از خوراکیات به آنها ندهی، حرفهای بدی میزنند. به نظرم پدر و مادرهایشان باید به آنها یاد بدهند که این کار خیلی بد است. الان هم که کرونا آمده، اصلاً نباید این کار را بکنند. البته من از کرونا نمیترسم چون همه چیز را رعایت میکنم.»
اینها نظرات تعدادی از بچهها بود. شما هم حتماً این روزها درباره راههای مراقبت در مقابل کرونا شنیده و خواندهاید. بیایید همین الان یک بار دیگر آنها را در ذهنتان مرور کنید.
داستان اختراع بستنی یخی
لیوانی که درآن شب سرد بیرون ماند
نمیدانم شما هم مثل من عاشق بستنی یخی هستید یا نه. من که خیلی بستنی یخی دوست دارم و راستش اگر آناناسی باشد که چه بهتر. اگر تابستان باشد که دیگر خیلی کیف میدهد و آدم را حسابی خنک میکند. خیلیها به بستنی یخی، آلاسکا هم میگویند که البته این اسم در قدیم بیشتر رایج بود. یخمک هم، هم خانواده بستنی یخی است و طرفداران زیادی بین بچهها دارد.
اگر بهتان بگویم که بستنی یخی را یک بچه 11 ساله اختراع کرده، چه میگویید؟ شاید اصلاً برایتان جالب باشد که بدانید بستنی یخی یا همان آلاسکا بهعنوان یک اختراع ثبت شده. بگذارید داستان آن را برایتان تعریف کنم.
ماجرا به صد سال پیش برمیگردد. کودکی یازده ساله به نام فرانک اپرسون اهل امریکا در یکی از شبهای سرد پاییز فراموش کرد لیوان حاوی آب سودای خود را به داخل خانه ببرد. سودا یا آب کربناته یک نوع نوشیدنی گازدار است که در آن زمان در کشور امریکا از محبوبیت زیادی برخوردار بوده. لیوان سودای فرانک در حالی که تکه چوبی هم داخل آن قرار داشت، تمام شب در خارج از خانه روی ایوان باقی ماند. فردا صبح که فرانک از خانه بیرون آمد، متوجه شد که سودای داخل لیوان یخ زده. او تکه سودای یخ زده را همراه چوبی که داخل آن بود، به دهان برد و آن موقع بود که فهمید خوردن این ترکیب یخی چقدر لذتبخش و گواراست.او این اکتشاف کودکانهاش را از یاد نبرد و 19 سال بعد وقتی سیساله شده بود، برای فرزندانش بستنی یخیهایی را که فقط خودش درست کردنش را بلد بود با طعمهای مختلف درست میکرد. فرانک بالاخره تصمیم گرفت این کار را بهعنوان اختراع به نام خود ثبت کند. از آن زمان به بعد بستنیهای یخی در سراسر دنیا تولید شد و طرفداران زیادی پیدا کرد.
چه خبر؟
تمدید مهلت ارسال آثار به مسابقه دانشآموزی نور
مهلت ارسال آثار به چهارمین دوره مسابقه دانشآموزی نور تا ۳۱ اردیبهشت سال ۱۳۹۹ تمدید شد و دانشآموزانی که متقاضی شرکت در این مسابقه هستند میتوانند فیلمهای ۶۰ ثانیهای خود را در حوزه ماده و انرژی تا این تاریخ ارسال کنند. به گزارش ایسنا، مسابقه دانشآموزی نور هر سال بهعنوان یکی از رویدادهای بنیاد علم و فناوری مصطفی(ص) با هدف ایفای نقش در انگیزش نسل نوجوان جهان اسلام، ایجاد افقهای نوین در زمینه علم و فناوری و کمک به رشد استعدادهای درخشان در حوزه دانشآموزی برگزار میشود. دانشآموزان میتوانند تا پایان اردیبهشت ماه سال ۹۹ با مراجعه به سایت بنیاد مصطفی(ص) به نشانی www.mstfdn.org به بخش مسابقه دانشآموزی نور مراجعه کرده و در قالب گروههای دو یا سه نفره آثار علمی خود را بهصورت فیلمهای ۶۰ ثانیهای به دبیرخانه این مسابقه ارسال کنند. هدایایی به ارزش مجموع ۲ میلیارد ریال به ۱۰۰ اثر برتر اهدا و از پژوهش سراها و مدارس با مشارکت برتر نیز تقدیر خواهد شد.
کتابخانه
به کیلکاها رحم کنید
«کلهکفگیریها و چشماغیها توی همهچیز باهم رقابت میکنند. مثلاً اگر یک چشماغی ببیند که همسایه کلهکفگیریاش بچهاش را گرفته زیر کتک، برای اینکه کم نیاورد، بچهاش را میگیرد زیر شلاق. اگر طایفه کلهکفگیریها ببینند که گاری چشماغیها پرت شده ته دره و همه جا دارند در موردش صحبت میکنند، آنها برمیدارند یک کامیون هول میدهند ته دره.» این بخشی از کتاب «به کیلکاها رحم کنید» است که در قالب داستان فانتزی و طنز، به موضوع اکوسیستم دریاچه خزر و اثرات مخرب انسان روی آن میپردازد.
داستان در یک شهر ساحلی اتفاق میافتد. دو طایفه در این شهر زندگی میکنند به نام «چشماغیها» و «کلهکفگیریها» که در میزان بهرهبرداری از کیلکاها با یکدیگر رقابت میکنند؛ آنقدر که نسل این ماهی به خطر میافتد. با ورود گونه مهاجم غیربومی «شانهدار» قضیه پیچیده میشود، چون شانهدارها به خوردن تخم ماهیهای کیلکا علاقه دارند و نسل ماهی کیلکا بیش از پیش به خطر میافتد. کلهکفگیریها و چشماغیها برای رفع این مشکل مجبور میشوند با هم یک جلسه مشترک همفکری بگذارند. راه حلی که به ذهنشان میرسد تغییر غذای مورد علاقهشان از کیلکا به شانهدار است. جلسه تمام میشود، در حالی که رئیس کلهکفگیریها و چشماغیها در ذهنشان به راههای پیروزی بر گروه دیگر در صید شانهدارها فکر میکنند. «به کیلکاها رحم کنید» نوشته «زهرا شاهی» است. «محسن محمدمیرزایی» تصویرگری کتاب را انجام داده و انتشارات فنی ایران آن را به چاپ رسانده است.
تماشاخانه
کلوچه دارچینی روی صحنه
قرار است در یک آشپزخانه، در شبی خاص یک کلوچه دارچینی پخته شود. ساکنان آشپزخانه شاهد پخت این کلوچه دارچینی هستند که برای برای نجات کوکوی ساعت به دیدار کیسه چای تنها میرود و با همراهی دوستانش آقای نمک و خانم فلفل با موش میجنگد تا اینکه... این داستان نمایش «کلوچه دارچینی» است که هماکنون در سالن سینما تئاتر کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در خیابان خالد اسلامبولی (وزرا) روی صحنه است. این نمایش نوشته دیوید وود است و سید حسین فدایی حسین آن را به فارسی برگردانده و با طراحی، کارگردانی و اشعار مریم کاظمی روی صحنه است. در این نمایش سیدجواد زیتونی، مریم کاظمی، هومن رهنمون، پریسا فلاحزاده، حسام کلانتری، مهراد زمانی، نازنین صفا، عرفان میدانلو، هایده حسینزاده، فاطمه خدابندهلو، سمیه بیگی، شادی کارآیین، زهرا روشنضمیر، نرگس صفامنش، فربد تجویدی و مهدی رمضانزاده ایفای نقش میکنند.