ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
غلامرضا ظریفیان در گفتوگو با «ایران» :
اقلیت مجلس آینده نقش ملی خود را ایفا کند
مهراوه خوارزمی
خبرنگار
انتخابات مجلس یازدهم در بسیاری از حوزهها به دور دوم کشیده شده است. با این حال تا پیش از برگزاری دور دوم هم مشخص است که ترکیب مجلس آینده از نظر تعداد کرسیهایی که هر یک از جناحها بهدست آوردهاند چگونه است؛ اکثریتی از طیفهای مختلف اصولگرا و اقلیتی10 تا 20 درصدی از اصلاحطلبان، اعتدال گرایان و مستقلها.
با این حال در این روزها آنچه بیش از تأثیر این تغییر موازنه بر آینده سیاسی کشور اهمیت دارد، ریشهیابی و آسیب شناسی کاهش معنادار مشارکت سیاسی است. زیرا مردم در انتخابات 2 اسفند نزدیک به 10 درصد کمتر از متوسط انتخاباتها و 20 درصد کمتر از انتخابات مجلس دهم در انتخابات شرکت کردند و به باور بسیاری از کارشناسان این تغییر حائز اهمیت و قابل پی جویی است. با غلامرضا ظریفیان، استاد دانشگاه و از فعالان سیاسی-اجتماعی اصلاحطلب درباره هر دو موضوع گفتوگو کردیم.
ارزیابیتان از میزان مشارکتی که در انتخابات مجلس یازدهم رقم خورد و نتایجی که اعلام شده و از تغییر اساسی در کرسیهای مجلس نشان دارد، چیست و چه متغیرهایی را در آن مؤثر میدانید؟
طبق معمول ادوار مختلف انتخاباتی برگزار شد که در آن هم دولت به عنوان مجری و هم نهادهای مدنی و احزاب تلاش کردند تا به شکلگیری رقابت و مشارکت در حد مقدورات کمک کنند. مردم هم در حد و به نسبتی که زمینه برای مشارکتشان فراهم شده بود، در انتخابات شرکت کردند.
طبیعتاً در ارزیابی مسیر انتخابات در ایران انتظار منطقی این است که ما در هر انتخاب نسبت به انتخاب پیشین با اتکای بیشتر بر ابزارها و روشهای مدنی، وجود ظرفیتهای گستردهتر سیاسی و حضور آگاهانهتر مردم مواجه باشیم. اگر این اتفاق در هر انتخابی نسبت به انتخاب قبل رخ داد، این نشان میدهد که ما گامی به جلو رفتهایم و انتخابات را به فرصتی برای تداول و چرخش قدرت و رشد نهادهای مدنی و نشاط سیاسی تبدیل کردهایم.
اما متأسفانه در ارزیابی انتخابات اخیر باید گفت که ما در این شاخصها نه تنها رشد نداشتیم که عقبگرد کردهایم. به نظرم بخشی از کاستیهای پیش آمده هم در روشها، تنوع سلیقهها و میزان حضور مردم و هم در احساس نشاط اجتماعی، فرهنگی، سیاسی که جامعه ما به آن نیاز دارد به ساختارها برمیگردد و بخشی دیگر به جریانات و احزاب و به تصوری که مردم از نتایج مشارکت سیاسیشان دارند. اینکه ما در انتخابات گذشته با 62 درصد اقبال روبهرو بودیم و این بار با 42 درصد، امر قابل چشمپوشی نیست. زیرا جامعه و نظام سیاسی ما بخش مهمی از مشروعیت و بنیادهای اساسی سیاستورزیاش را از مردم اخذ میکند. طبعیتاً باید همه کسانی که دل در گرو ایران دارند و مردمسالاری و جمهوریت نظام را از آرمانهای اساسی انقلاب و جامعه میدانند، نسبت به این کاهش 20 درصدی با حساسیت برخورد کنند. همه جریانات و جناحهای مؤثر کشور باید این موضوع را امری ملی ببینند و با استفاده از متخصصان و کارشناسان چرایی آن را پیگیری کنند. حضور مردم پایه اساسی امنیت کشور و از بنیادهای آرمانی و تاریخی جامعه ما است. نباید بسادگی از آن گذشت و بایگانی کرد. ما باید به جای متهم کردن هم، ریشهیابی کنیم و دلایل مؤثر را برطرف کنیم.
رسانههای جناح اصولگرا در تحلیلهای خود از چرایی کاهش مشارکت مردم به گزارههایی همچون ضعف عملکرد مجلس دهم، ضعف عملکرد دولت، وقایع آبان ماه البته آن هم منحصر به اینکه آن اعتراضات به عملکرد دولت بوده و حتی شیوع کرونا اشاره کردند و کمترین اعتقادی به تأثیر رد صلاحیتها و عملکرد شورای نگهبان ندارند. البته هر یک از این عوامل میتوانسته به میزانی مؤثر باشد. اما شما در تفسیر خودتان از کاهش 20 درصدی مشارکت برای کدام یک از این دلایل اعتبار قائلید؟
اگر بخواهیم نگاه سیستماتیک و ملی داشته باشیم و از زاویه نگاه جریانات سیاسی متداخل در امر انتخابات فاصله بگیریم، باید اذعان کنیم که مسأله انتخابات ابعاد مختلفی دارد و جناحهای مختلف چه در این انتخابات موفق شدند یا نشدند باید بدانند که 40 سال پس از برپایی نظام جمهوری اسلامی این کاهش اقبال یک خسارت است؛ چه برای نظام و چه برای جریانات سیاسی. بنابراین احزاب و جناحهای مختلف باید به نقد درونی خودشان بپردازند. در بررسی این مسأله از نگاه کلان باید بخشی از آن را ساختاری دید.
بله مسأله عملکرد مجلس میتوانسته مؤثر باشد اما نباید صرفاً از موضع متهم کردن مجلس به ماجرا نگاه کنیم. بلکه باید ببینیم چه عواملی موجب میشوند مجلس نتواند در حد جایگاه خودش نقشآفرین باشد. در ساختاری که ما با آن روبهرو هستیم به هر دلیل وظایف مجلس و موقعیت آن بر اثر سیاستگذاریهای مختلف دچار خدشه شده است. نماینده مجلس نمیتواند به وظایف خودش خوب عمل کند. تنوع دستگاهها یا سیستمهایی که به قانون گذاری پرداختند یا نهادهایی که در عرصه سیاستگذاری اقدامات اساسی داشتند، سبب شده مجلس از جایگاه خودش فاصله بگیرد. در ارزیابیهایی که مردم داشتند هم یکی از نقدها این است که مجلس دیگر آن نقش رکین خودش را آن گونه که باید و شاید ندارد و موانعی ایجاد شده که اجازه نمیدهد آن نقش خوب ایفا شود.
نگاه جناحی به مسائل ملی نیز یکی دیگر از عوامل کاهش اقبال مردم است. بحثهایی مثل مبارزه با فساد و رانت خواری و نظارت مجلس بر همه دستگاهها و نهادها مسائل ملیاند اما در بعضی زمینهها زمینه و اجازه اعمال نظارت فراهم نمیشود. اما چون اعم فعالان سیاسی به مسأله نگاه جناحی دارند یکجا از ورود مجلس به امری حمایت میکنند و جای دیگر در مقابلش میایستند.
عملکرد شورای نگهبان را نیز نمیتوان بیتأثیر دانست. در عمل شاهد بودیم که برخی جناحها که امروز پیروز انتخابات هستند، کمتر زیر ذرهبین و نظارت شورای نگهبان قرار گرفتند و برخی از جناحها بیشترین تیغ نظارت بر آنها قرار گرفت. طبیعتاً این هم یکی از دلایل کاهش مشارکت بود.
عامل مؤثر دیگر قطعاً مسائل معیشتی مردم است. مردم هم حق دارند، هم میخواهند و هم باید که یک زندگی متعارف داشته باشند. در عرصه اشتغال، امید به آینده اقتصادی، رفاه عمومی، کاهش فاصله طبقاتی و... خواست آنها چنان که باید محقق نشده است که چرایی این عدم تحقق باید در جای خودش مورد بررسی قرار بگیرد. قطعاً این تنها مجلس نبود که باید به همه این مشکلات و مسائل پاسخ میداد اما طبیعتاً گاهی مسائل تجمیع میشود و در شکل کاهش مشارکت در انتخابات خودش را نشان میدهد. ممکن است برخی دلخوریها و نگرانیهایی که مردم دارند به مجلس باز نگردد اما به هر حال باعث شد عدهای احساس کنند که حضورشان در انتخابات آن فایده لازم و تأثیر تعیین کننده را ندارد. درباره تأثیر شیوع کرونا، من برای آن تأثیری قائل نیستم.
به نظر میآید جریان اصلاحطلب در این انتخابات در واکنش به شرایط محیطی که با آن مواجه بود نوعی راهبرد کجدار و مریز را پیشه کرد؛ اینکه در تهران و برخی شهرها فهرست ندادند و کار را به احزاب سپرد تا آنها فهرست بدهند. این راهبرد را در دستیابی اصلاحطلبان به اهدافشان تا چه حد قابل نقد میدانید؟
اصلاحطلبها پیروز این انتخابات میشدند یا نمیشدند باید یک نقد جدی و اساسی از عملکرد و تصمیمات خودشان انجام میدادند. آنها باید با نقد درونی، بازیابی مبانی معرفتی و رفتاری و جست و جوی چرایی فقدان استراتژی روشنشان مسیر آینده خودشان را روشن کنند. همان طور که به نظر من اصولگراها و دیگر جناحها هم باید این کار را بکنند. در عین حال اصلاحطلبها باید از نقد رقبا نسبت به خودشان استقبال کنند. اما واقعیت این است که آنچه در این انتخابات رخ داد - خارج از اینکه فرض کنیم اصلاحطلبان امکان حضور جدیتری را پیدا میکردند- چنان بود که حتی برخی چهرههای شاخص و منصف جناح راست هم اذعان داشتند زمین بازی فراهم شده برای اصلاحطلبان در این دوره خیلی کوچک و ناهموار بود و عرصه برای حضور نیروهای توانمند اصلاحطلب فراهم نشد. در این شرایط اصلاحطلبان از یک سو دغدغه نظام را داشتند، از سوی دیگر دغدغه مردم را و از جهتی امکان حضور تمام عیار و استفاده از نیروهای اصلیشان را نداشتند. در چنین شرایطی طبیعتاً تصمیمهایی گرفته میشود که از نگاه بیرونی بیانگر نوعی تشتت، درنگ و بی تصمیمی است. مضافاً اینکه اصلاحطلبها هم مثل جریان رقیبشان یک طیفند و از نزدیک به 40 حزب تشکیل شدهاند. خود این تعدد قابل نقد است و یکی از عوامل بازدارنده کنش سیاسی و رسیدن به یک استراتژی روشن است. به هر حال زمین بازی مناسبی فراهم نبود. در این زمین ناهموار و نامناسب شما میخواهی با بخشی از نیروهای خودت که آنها هم عمدتاً نیروهای اصلیتان نبودند، در رقابت شرکت کنی به مشکل دچار میشوی. نمیخواهم عملکردهای قابل نقدی که به ریزش بخشی از سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان منجر شده را نادیده بگیرم ولی باید انصاف بدهیم که عرصه مناسبی هم برای حضور جدی اصلاحطلبان نبود که حالا به اعتبار آن امروز بتوانند از نحوه کنششان در انتخابات دفاع کنند.
به نظر میرسد که ما در مجلس آتی نهایتاً اقلیتی 20 یا 25 نفره از اصلاحطلبان خواهیم داشت...
بله، فراکسیون بسیار کم تعداد و کم رمق...
چنین اقلیتی از نظر تأثیرگذاری در مجلس و نیز از نظر حفظ سنگر اصلاحطلبی در ساختار سیاسی کشور چه کارکردی میتواند داشته باشد؟
نمایندگان از هر جناحی که باشند، یک مسئولیت ملی دارند که باید آن را ایفا کنند. در همین مجلس دهم هم هستند کسانی که در حیطه قانونگذاری و نظارت در اندازههای یک نماینده ملی ظاهر شدند و مردم هم آنها را میشناختند و رصد میکردند.
اقلیت در مجلس آتی هم باید از این فرصت استفاده کند و نقش ملی خودش را ایفا کند و با مشکلاتی که جامعه ما امروز دارد، این نقش بسیار مهم است. البته یکی از مشکلاتی که انتخابات در ایران دارد این است که هیچ پیوند ارگانیک بین احزاب و انتخابات برقرار نیست. اگر انتخابات حزبی بود، احزاب در اقلیت میتوانستند با احزاب نزدیکتر به خود ائتلاف کنند و اثرگذاری بیشتری داشته باشند. اما خب در ایران این طور نیست بنابراین اقلیت باید با توجه به آن چارچوبهای اصلی که جریان اصلاحطلبی دارد بر مسأله تقویت جمهوریت نظام، توزیع عادلانه قدرت و بطور خاص مسأله عدالت و توزیع عادلانه ثروت تأکید کند؛ همچنین بر اخلاق و زندگی اخلاقی. به نظرم اینها مواردی است که باید این گروه در کنار هم قرار بگیرند، چارچوبها و قواعدی را برای خودشان روشن کنند و در آنجا که مجلس کار ملی میکند، همکاری کنند و آنجا هم که لازم است از حداکثر امکان موجود یعنی نطقها و موضعگیریها و پیشنهاد طرح و دفاع از لوایح برای دفاع از جریان اصلاحطلبی استفاده کنند. یک انسان ورزیده سیاسی کسی است که بتواند تهدیداتش را تبدیل به فرصت کند. به نظرم جامعه ما متوجه است که اگر قواعد بهتر و عادلانهتر انجام میگرفت، ممکن بود ترکیب مجلس متفاوت باشد. اما همان اندک نمایندگان اصلاحطلب، اعتدالگرا و مستقل که موفق به حضور در مجلس شدند باید با همراهی حداکثری در ارتباط با مسائل ملی که کمک میکند به حل مشکلات مردم، همکاری کنند و اقلیتی قوی باشند. گاهی حتی یک نفر میتواند اقلیت قوی باشد به شرط آنکه برنامه، ایده و فکر داشته باشد و اتصال خودش را از جریان حامی خود نبرد.
خبرنگار
انتخابات مجلس یازدهم در بسیاری از حوزهها به دور دوم کشیده شده است. با این حال تا پیش از برگزاری دور دوم هم مشخص است که ترکیب مجلس آینده از نظر تعداد کرسیهایی که هر یک از جناحها بهدست آوردهاند چگونه است؛ اکثریتی از طیفهای مختلف اصولگرا و اقلیتی10 تا 20 درصدی از اصلاحطلبان، اعتدال گرایان و مستقلها.
با این حال در این روزها آنچه بیش از تأثیر این تغییر موازنه بر آینده سیاسی کشور اهمیت دارد، ریشهیابی و آسیب شناسی کاهش معنادار مشارکت سیاسی است. زیرا مردم در انتخابات 2 اسفند نزدیک به 10 درصد کمتر از متوسط انتخاباتها و 20 درصد کمتر از انتخابات مجلس دهم در انتخابات شرکت کردند و به باور بسیاری از کارشناسان این تغییر حائز اهمیت و قابل پی جویی است. با غلامرضا ظریفیان، استاد دانشگاه و از فعالان سیاسی-اجتماعی اصلاحطلب درباره هر دو موضوع گفتوگو کردیم.
ارزیابیتان از میزان مشارکتی که در انتخابات مجلس یازدهم رقم خورد و نتایجی که اعلام شده و از تغییر اساسی در کرسیهای مجلس نشان دارد، چیست و چه متغیرهایی را در آن مؤثر میدانید؟
طبق معمول ادوار مختلف انتخاباتی برگزار شد که در آن هم دولت به عنوان مجری و هم نهادهای مدنی و احزاب تلاش کردند تا به شکلگیری رقابت و مشارکت در حد مقدورات کمک کنند. مردم هم در حد و به نسبتی که زمینه برای مشارکتشان فراهم شده بود، در انتخابات شرکت کردند.
طبیعتاً در ارزیابی مسیر انتخابات در ایران انتظار منطقی این است که ما در هر انتخاب نسبت به انتخاب پیشین با اتکای بیشتر بر ابزارها و روشهای مدنی، وجود ظرفیتهای گستردهتر سیاسی و حضور آگاهانهتر مردم مواجه باشیم. اگر این اتفاق در هر انتخابی نسبت به انتخاب قبل رخ داد، این نشان میدهد که ما گامی به جلو رفتهایم و انتخابات را به فرصتی برای تداول و چرخش قدرت و رشد نهادهای مدنی و نشاط سیاسی تبدیل کردهایم.
اما متأسفانه در ارزیابی انتخابات اخیر باید گفت که ما در این شاخصها نه تنها رشد نداشتیم که عقبگرد کردهایم. به نظرم بخشی از کاستیهای پیش آمده هم در روشها، تنوع سلیقهها و میزان حضور مردم و هم در احساس نشاط اجتماعی، فرهنگی، سیاسی که جامعه ما به آن نیاز دارد به ساختارها برمیگردد و بخشی دیگر به جریانات و احزاب و به تصوری که مردم از نتایج مشارکت سیاسیشان دارند. اینکه ما در انتخابات گذشته با 62 درصد اقبال روبهرو بودیم و این بار با 42 درصد، امر قابل چشمپوشی نیست. زیرا جامعه و نظام سیاسی ما بخش مهمی از مشروعیت و بنیادهای اساسی سیاستورزیاش را از مردم اخذ میکند. طبعیتاً باید همه کسانی که دل در گرو ایران دارند و مردمسالاری و جمهوریت نظام را از آرمانهای اساسی انقلاب و جامعه میدانند، نسبت به این کاهش 20 درصدی با حساسیت برخورد کنند. همه جریانات و جناحهای مؤثر کشور باید این موضوع را امری ملی ببینند و با استفاده از متخصصان و کارشناسان چرایی آن را پیگیری کنند. حضور مردم پایه اساسی امنیت کشور و از بنیادهای آرمانی و تاریخی جامعه ما است. نباید بسادگی از آن گذشت و بایگانی کرد. ما باید به جای متهم کردن هم، ریشهیابی کنیم و دلایل مؤثر را برطرف کنیم.
رسانههای جناح اصولگرا در تحلیلهای خود از چرایی کاهش مشارکت مردم به گزارههایی همچون ضعف عملکرد مجلس دهم، ضعف عملکرد دولت، وقایع آبان ماه البته آن هم منحصر به اینکه آن اعتراضات به عملکرد دولت بوده و حتی شیوع کرونا اشاره کردند و کمترین اعتقادی به تأثیر رد صلاحیتها و عملکرد شورای نگهبان ندارند. البته هر یک از این عوامل میتوانسته به میزانی مؤثر باشد. اما شما در تفسیر خودتان از کاهش 20 درصدی مشارکت برای کدام یک از این دلایل اعتبار قائلید؟
اگر بخواهیم نگاه سیستماتیک و ملی داشته باشیم و از زاویه نگاه جریانات سیاسی متداخل در امر انتخابات فاصله بگیریم، باید اذعان کنیم که مسأله انتخابات ابعاد مختلفی دارد و جناحهای مختلف چه در این انتخابات موفق شدند یا نشدند باید بدانند که 40 سال پس از برپایی نظام جمهوری اسلامی این کاهش اقبال یک خسارت است؛ چه برای نظام و چه برای جریانات سیاسی. بنابراین احزاب و جناحهای مختلف باید به نقد درونی خودشان بپردازند. در بررسی این مسأله از نگاه کلان باید بخشی از آن را ساختاری دید.
بله مسأله عملکرد مجلس میتوانسته مؤثر باشد اما نباید صرفاً از موضع متهم کردن مجلس به ماجرا نگاه کنیم. بلکه باید ببینیم چه عواملی موجب میشوند مجلس نتواند در حد جایگاه خودش نقشآفرین باشد. در ساختاری که ما با آن روبهرو هستیم به هر دلیل وظایف مجلس و موقعیت آن بر اثر سیاستگذاریهای مختلف دچار خدشه شده است. نماینده مجلس نمیتواند به وظایف خودش خوب عمل کند. تنوع دستگاهها یا سیستمهایی که به قانون گذاری پرداختند یا نهادهایی که در عرصه سیاستگذاری اقدامات اساسی داشتند، سبب شده مجلس از جایگاه خودش فاصله بگیرد. در ارزیابیهایی که مردم داشتند هم یکی از نقدها این است که مجلس دیگر آن نقش رکین خودش را آن گونه که باید و شاید ندارد و موانعی ایجاد شده که اجازه نمیدهد آن نقش خوب ایفا شود.
نگاه جناحی به مسائل ملی نیز یکی دیگر از عوامل کاهش اقبال مردم است. بحثهایی مثل مبارزه با فساد و رانت خواری و نظارت مجلس بر همه دستگاهها و نهادها مسائل ملیاند اما در بعضی زمینهها زمینه و اجازه اعمال نظارت فراهم نمیشود. اما چون اعم فعالان سیاسی به مسأله نگاه جناحی دارند یکجا از ورود مجلس به امری حمایت میکنند و جای دیگر در مقابلش میایستند.
عملکرد شورای نگهبان را نیز نمیتوان بیتأثیر دانست. در عمل شاهد بودیم که برخی جناحها که امروز پیروز انتخابات هستند، کمتر زیر ذرهبین و نظارت شورای نگهبان قرار گرفتند و برخی از جناحها بیشترین تیغ نظارت بر آنها قرار گرفت. طبیعتاً این هم یکی از دلایل کاهش مشارکت بود.
عامل مؤثر دیگر قطعاً مسائل معیشتی مردم است. مردم هم حق دارند، هم میخواهند و هم باید که یک زندگی متعارف داشته باشند. در عرصه اشتغال، امید به آینده اقتصادی، رفاه عمومی، کاهش فاصله طبقاتی و... خواست آنها چنان که باید محقق نشده است که چرایی این عدم تحقق باید در جای خودش مورد بررسی قرار بگیرد. قطعاً این تنها مجلس نبود که باید به همه این مشکلات و مسائل پاسخ میداد اما طبیعتاً گاهی مسائل تجمیع میشود و در شکل کاهش مشارکت در انتخابات خودش را نشان میدهد. ممکن است برخی دلخوریها و نگرانیهایی که مردم دارند به مجلس باز نگردد اما به هر حال باعث شد عدهای احساس کنند که حضورشان در انتخابات آن فایده لازم و تأثیر تعیین کننده را ندارد. درباره تأثیر شیوع کرونا، من برای آن تأثیری قائل نیستم.
به نظر میآید جریان اصلاحطلب در این انتخابات در واکنش به شرایط محیطی که با آن مواجه بود نوعی راهبرد کجدار و مریز را پیشه کرد؛ اینکه در تهران و برخی شهرها فهرست ندادند و کار را به احزاب سپرد تا آنها فهرست بدهند. این راهبرد را در دستیابی اصلاحطلبان به اهدافشان تا چه حد قابل نقد میدانید؟
اصلاحطلبها پیروز این انتخابات میشدند یا نمیشدند باید یک نقد جدی و اساسی از عملکرد و تصمیمات خودشان انجام میدادند. آنها باید با نقد درونی، بازیابی مبانی معرفتی و رفتاری و جست و جوی چرایی فقدان استراتژی روشنشان مسیر آینده خودشان را روشن کنند. همان طور که به نظر من اصولگراها و دیگر جناحها هم باید این کار را بکنند. در عین حال اصلاحطلبها باید از نقد رقبا نسبت به خودشان استقبال کنند. اما واقعیت این است که آنچه در این انتخابات رخ داد - خارج از اینکه فرض کنیم اصلاحطلبان امکان حضور جدیتری را پیدا میکردند- چنان بود که حتی برخی چهرههای شاخص و منصف جناح راست هم اذعان داشتند زمین بازی فراهم شده برای اصلاحطلبان در این دوره خیلی کوچک و ناهموار بود و عرصه برای حضور نیروهای توانمند اصلاحطلب فراهم نشد. در این شرایط اصلاحطلبان از یک سو دغدغه نظام را داشتند، از سوی دیگر دغدغه مردم را و از جهتی امکان حضور تمام عیار و استفاده از نیروهای اصلیشان را نداشتند. در چنین شرایطی طبیعتاً تصمیمهایی گرفته میشود که از نگاه بیرونی بیانگر نوعی تشتت، درنگ و بی تصمیمی است. مضافاً اینکه اصلاحطلبها هم مثل جریان رقیبشان یک طیفند و از نزدیک به 40 حزب تشکیل شدهاند. خود این تعدد قابل نقد است و یکی از عوامل بازدارنده کنش سیاسی و رسیدن به یک استراتژی روشن است. به هر حال زمین بازی مناسبی فراهم نبود. در این زمین ناهموار و نامناسب شما میخواهی با بخشی از نیروهای خودت که آنها هم عمدتاً نیروهای اصلیتان نبودند، در رقابت شرکت کنی به مشکل دچار میشوی. نمیخواهم عملکردهای قابل نقدی که به ریزش بخشی از سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان منجر شده را نادیده بگیرم ولی باید انصاف بدهیم که عرصه مناسبی هم برای حضور جدی اصلاحطلبان نبود که حالا به اعتبار آن امروز بتوانند از نحوه کنششان در انتخابات دفاع کنند.
به نظر میرسد که ما در مجلس آتی نهایتاً اقلیتی 20 یا 25 نفره از اصلاحطلبان خواهیم داشت...
بله، فراکسیون بسیار کم تعداد و کم رمق...
چنین اقلیتی از نظر تأثیرگذاری در مجلس و نیز از نظر حفظ سنگر اصلاحطلبی در ساختار سیاسی کشور چه کارکردی میتواند داشته باشد؟
نمایندگان از هر جناحی که باشند، یک مسئولیت ملی دارند که باید آن را ایفا کنند. در همین مجلس دهم هم هستند کسانی که در حیطه قانونگذاری و نظارت در اندازههای یک نماینده ملی ظاهر شدند و مردم هم آنها را میشناختند و رصد میکردند.
اقلیت در مجلس آتی هم باید از این فرصت استفاده کند و نقش ملی خودش را ایفا کند و با مشکلاتی که جامعه ما امروز دارد، این نقش بسیار مهم است. البته یکی از مشکلاتی که انتخابات در ایران دارد این است که هیچ پیوند ارگانیک بین احزاب و انتخابات برقرار نیست. اگر انتخابات حزبی بود، احزاب در اقلیت میتوانستند با احزاب نزدیکتر به خود ائتلاف کنند و اثرگذاری بیشتری داشته باشند. اما خب در ایران این طور نیست بنابراین اقلیت باید با توجه به آن چارچوبهای اصلی که جریان اصلاحطلبی دارد بر مسأله تقویت جمهوریت نظام، توزیع عادلانه قدرت و بطور خاص مسأله عدالت و توزیع عادلانه ثروت تأکید کند؛ همچنین بر اخلاق و زندگی اخلاقی. به نظرم اینها مواردی است که باید این گروه در کنار هم قرار بگیرند، چارچوبها و قواعدی را برای خودشان روشن کنند و در آنجا که مجلس کار ملی میکند، همکاری کنند و آنجا هم که لازم است از حداکثر امکان موجود یعنی نطقها و موضعگیریها و پیشنهاد طرح و دفاع از لوایح برای دفاع از جریان اصلاحطلبی استفاده کنند. یک انسان ورزیده سیاسی کسی است که بتواند تهدیداتش را تبدیل به فرصت کند. به نظرم جامعه ما متوجه است که اگر قواعد بهتر و عادلانهتر انجام میگرفت، ممکن بود ترکیب مجلس متفاوت باشد. اما همان اندک نمایندگان اصلاحطلب، اعتدالگرا و مستقل که موفق به حضور در مجلس شدند باید با همراهی حداکثری در ارتباط با مسائل ملی که کمک میکند به حل مشکلات مردم، همکاری کنند و اقلیتی قوی باشند. گاهی حتی یک نفر میتواند اقلیت قوی باشد به شرط آنکه برنامه، ایده و فکر داشته باشد و اتصال خودش را از جریان حامی خود نبرد.
حسنی مبارک در سن 91 سالگی پس از یک عمل جراحی درگذشت
پایان فرعون
ندا آکیش
خبرنگار
حسنی مبارک، فرعون عصر مدرن مصر و دیکتاتور سابق این کشور که در تاریخ بهعنوان رئیس جمهوری مصر که با قیام مردمش از قدرت خلع شد از او یاد میشود، دیروز سهشنبه در سن 91 سالگی درگذشت و آنچه از او و دولت خودکامه او در خاطره مصریها ماند؛ فقر، فساد و سرکوبگری بود؛ همان چیزهایی که نسیم بهار عربی در سال 2011 در مصر را به جنبش درآورد و بهطوفانی بدل کرد که تاج و تخت ریاست جمهوری پادشاهیآسای مبارک را سرنگون کرد. با وجود این، دولت برخاسته از تبار ژنرالهای مصر، به خاطر درگذشت آخرین فرد از نسل فراعنه مصر سه روز عزای عمومی اعلام کرد.
بهگزارش نیویورک تایمز، تلویزیون دولتی مصر دیروز سهشنبه خبر مرگ حسنی مبارک، رئیس جمهوری مخلوع مصر را تأیید کرد. او که در سال 2011 پس از برکناری از قدرت در جریان انقلاب بهار عربی به اتهام فساد و قتل به زندان افتاد و مدام به دادگاه احضار میشد، در 24 مارس 2017 به طرز عجیبی تقریباً از تمام اتهامها تبرئه شد و تنها به یک جرم بسیار کوچک و کم اهمیت مجرم شناخته شد که برای آن هم دادگاه اعلام کرد، نیازی نیست در زندان بماند و آزاد شد. مبارک پس از آزادی از زندان به عمارت مجلل خود در حومه هلیوپلیس منتقل شد و در رفاه کامل زندگی میکرد اما بهخاطر بیماری تقریباً آخرین سالهای عمرش را در بیمارستان نظامی معادی در جنوب قاهره، پایتخت مصر میگذراند. در اکتبر 2019 حسنی مبارک برای نخستین بار پس از آزادی از زندان در یک فیلم ویدئویی در یوتیوب حاضر شد و از خاطرات خود بهعنوان فرمانده نیروی هوایی مصر در جنگ سال 1973 مصر علیه رژیم صهیونیستی گفت. این ویدئو نخستین حضور او مقابل دوربین پس از برکناریاش در جریان بهار عربی 2011 بود. حسنی مبارک در مصر پس از محمد علی پاشا، بنیانگذار مصر مدرن، تنها رئیس جمهوری است که طولانیترین حکمرانی را داشته است. او که در سال 1981 پس از ترور انور سادات، رئیس جمهوری وقت مصر بهعنوان چهارمین رئیس جمهوری این کشور بهقدرت رسید، تا سال 2011 حدود سه دهه بود که حکمرانی میکرد. نکته جالب این است که هرچند نیویورک تایمز نوشته، مبارک هرگز قصد رئیس جمهور شدن را نداشت و قدرت گرفتن او را میتوان بهعنوان یک تصادف تاریخی توصیف کرد؛ اما همواره شائبه هایی در مورد نقش مبارک درمورد ترور انور سادات و نشستن بر جای او وجود داشته است. تا آنجا که بعد از بهار عربی، رقیه سادات، دختر انور سادات، مبارک را متهم به مشارکت در ترور پدرش کرد و حتی اعلام کرد، شکایتی را در این خصوص به دادگاه ارائه خواهد کرد.
پاشنه آشیل مبارک
کاخ قدرت حسنی مبارک زمانی شکننده و تاریخ مصرف گذشته شد که به راهکارهای نظامی قوی برای مقابله با مخالفان خود، پارتی بازی و رفیق بازی و اتحاد با غرب متوسل شد. مبارک که درباره مسائل امنیتی بسیار سختگیر بود، پس از به قدرت رسیدن یک توافق صلح با رژیم صهیونیستی امضا کرد که چندان به مذاق مصریها خوش نیامد. او در حالی این توافق صلح را امضا کرد که پیشتر در جنگ مصر با رژیم صهیونیستی با فرماندهی کردن نیروی هوایی کشورش برای خود شهرتی دست و پا کرده و بهعنوان قهرمان ملی شناخته شده بود. همچنین تحت حاکمیت سه دههای مبارک که در پیمان کمپدیوید 1979 نقش مهمی ایفا کرد، روابط مصر و امریکا بسیار خوب بود و قاهره یکی از متحدان کلیدی واشنگتن در منطقه به شمار میرفت به طوری که سالانه 1.3 میلیارد دلار کمک از امریکا دریافت میکرد. این کمک در سال 2011 و پس از بهار عربی متوقف شد. حسنی مبارک همچنین با بهرهگیری از قوه قهریه نظامی و تشکیلات اطلاعاتی قویای که در اختیار داشت، به طور گسترده حامیان اخوان المسلمین را سرکوب میکرد. او اخوانالمسلمین را تهدیدی برای امنیت ملی مصر میدانست و این موضع را بهطور علنی هم اعلام کرده بود. مجموع این مسائل باعث شد، نارضایتیهای مردمی و عمومی از مبارک افزایش یابد و چندین بار هدف ترور قرار بگیرد هرچند که او از تمام ترورها جان سالم به در برد اما در نهایت نتوانست از قیام مردمی 2011 عبور کند. مردم مصر در سال 2011 خواستار دموکراسی، حاکمیت قانون و پایان فساد شدند. حسنی مبارک بالاخره در 11 فوریه 2011 پس از 18 روز تظاهرات گسترده در قاهره و دیگر شهرها به استعفای تحمیلی تن داد و به این ترتیب مردم مصر قدرت را از دست مردی که شبیه به فرعون عصر مدرن بود، گرفتند. البته در واقع مبارک هرگز رسماً و بهطور علنی استعفانامه خود را قرائت نکرد. او در 10 فوریه 2011 در حالی که داشت سخنرانی میکرد، تلوتلو خورد و نتوانست کلمات را ادا کند و فردای آن روز عمر سلیمان، معاون مبارک بیانیهای را در تلویزیون قرائت کرد که در آن از پایان حکومت مبارک خبر میداد. او فکر میکرد، غائله با برکناری از قدرت و بازگشت به ویلایش در شرم الشیخ تمام میشود اما معترضان حسنی مبارک را رها نکردند و خواستار تحقیقات قضایی درباره فساد او و خانوادهاش شدند. معترضان همچنین خواستار محاکمه مبارک به خاطر بیش از 800 نفری شدند که در اعتراضات 18روزه به دست نظامیان تحت امر رئیس جمهوری کشته شده بودند. بنابراین مبارک و پسرانش علا و جمال که زمانی شاهزادههای مصر بودند، دستگیر و در زندان بدنام «طُره» زندانی شدند.
سقوط تحقیرآمیز
در آگوست 2011 مردم مصر با حیرت شاهد بودند که حسنی مبارک روی تخت بیمارستان و در قفس به دادگاه آورده شد. این یک سقوط چشمگیر و تحقیرآمیز برای رهبری بود که بهخاطر طولانی بودن دوره حاکمیتش اکثریت مصریها او را در اوج اقتدار دیده بودند. در ژوئن 2012 حسنی مبارک بار دیگر در قفس و روی تخت بیمارستانی بهدادگاه آورده شد و به حبس ابد محکوم شد اما دادگاه استیناف این حکم را رد کرد و پس از آن او تا مارس 2017 در زندان بود و هر از گاهی برای محاکمه به همراه پسرانش به دادگاه آورده میشد. با این حال مبارک همواره خود را یک وطنپرست مینامید و تأکید داشت که تاریخ از او بهعنوان یک وطن پرست فداکار یاد خواهد کرد.
تبرئه عجیب
در مارس 2017 عالیترین دادگاه تجدیدنظر در مصر، حسنی مبارک را از تمام اتهامها از جمله اتهام مسئولیت داشتن در کشتن صدها نفر از معترضان ۲۰۱۱، تبرئه کرد. این دادگاه همچنین درخواست وکلای خانوادههای قربانیان را برای بازگشایی پرونده مبارک رد کرد و به این ترتیب دیکتاتور سابق مصر پس از 6 سال از زندان آزاد شد و به عمارت مجلل خود در «هلیوپلیس» بازگشت. تبرئه عجیب مبارک و بازگشت او به زندگی مرفه و مجلل در عمارت شخصیاش در دولت عبدالفتاح سیسی، رئیس جمهوری نظامی مصر رخ داد در حالی که محمد مرسی، تنها رئیس جمهوری منتخب مصر که در سال 2013 با کودتای سیسی از قدرت برکنار شد، تا پایان عمرش در زندان و در دادگاهها بود و در آخر هم در صحن دادگاه از حال رفت و جان باخت.
ماه گذشته میلادی حسنی مبارک در بیمارستان نظامی قاهره بستری و جراحی شد. پسرش علا روز شنبه گذشته در توئیتر نوشت که حال پدرش خوب نیست و همچنان در بخش مراقبتهای ویژه بستری است. دو روز پس از این پست توئیتری، مبارک دیروز سهشنبه در سن 91 سالگی درگذشت و امارات متحده عربی، نخستین کشور عربی بود که دیروز با صدور بیانیهای به مرگ مبارک واکنش نشان داد. در این بیانیه آمده است: جهان عرب رئیس جمهور حسنی مبارک را از دست داد. حسنی مبارک «صاحب مواضع ملی و تاریخی» بود.
یادداشتی از محمد صالح علا شاعر و نویسنده
کرونای عزیز به داد ما رسید!
محمد صالح علا
شاعر و نویسنده
این روزها ترس و دلهره عجیبی در دل مردم رخنه کرده؛ ترس از ویروس و بیماری واگیردار «کرونا» و این دلنگرانی آنقدر پیشرفت کرده که دیگر بر روح جامعه نشسته است و بیتردید آنچه در این روزهای سخت و مملو از خبرهای تلخ میتواند التیامبخش روحهای رنجور ما باشد جدا از رعایت نکات بهداشتی، دعوت به آرامش و ایجاد همدلی است تا با کلام مهربانی آرام آرام آرامش را به جامعه برگردانیم.
بهنظر میرسد که «کرونا»ی نازنین موجب وحدت میان مردم دنیا شده و این خبر خوبی است مگر کرونا به داد ما برسد...
من اشتباهات بزرگی در زندگی داشتهام، سالها پیش وقتی میگفتند دو نفر در چین یا هندوستان بر اثر اتفاقی فوت کردهاند چندان ناراحت نمیشدم و با خود میگفتم از دومیلیارد نفر جمعیت یکی- دونفر خیلی مهم نیست اما بعدها متوجه شدم هر انسانی به تنهایی همه عالم است و اگر از میان این 8 میلیارد جمعیت، یک نفرهم از دنیا برود باید غصه خورد و اشک ریخت... امیدوارم این اتفاقات تلخ موجب شود قدر همدیگر را بیشتر بدانیم و برای جان انسانها احترام قائل باشیم و آبرو و وجدان یکدیگر را فراموش نکنیم.
بعد از دو جنگ جهانی عالمسوز که میلیونها انسان مظلوم و بیگناه کشته شدند، متفکرین برای ریشهیابی این موضوع نشستهای بسیاری برگزارکردند و به این نتیجه رسیدند که سر منشأ این جنگها از غرب بوده و این اروپاییها هستند که جنگهای جهانی را به پا میکنند، بنابراین برای پیشگیری از وقوع جنگ جهانی سوم تصمیم گرفتند با یکدیگر متحد شوند و این اتفاق نشاندهنده آن بود که جنگ جدا از اتفاقات تلخ و مرگ میلیونها انسان، موجب وحدت میان مردم دنیا شده است. به طور مثال پیمان پاریس یا پیمان آب و هوایی پاریس، اتحاد گسترده و خوبی برای آحاد بشر در سراسر دنیا است، هر چند که امریکا و آقای ترامپ و جمهوریخواهان از این پیمان خارج شدند. اما منظور من از بیان این صحبتها این است که در یک زمانهایی یک ویروس میتواند انسانها را نسبت به هم همدل و مهربانتر کند و به داد هم برسیم. هیچ انسانی مرگ را نمیبیند بنابراین چون دیده نمیشود، نباید ترس و دلهره داشته باشیم ضمن اینکه مرگ یک سرنوشت محتوم است و فکر کردن درباره آن باعث میشود نسبت به یکدیگر مهربان باشیم و مدارا کنیم و امیدوارم ثروتمندان هم در این روزهای سخت به فکر تهیدستان باشند.
خدا را شکر ویروس کرونا با کودکان و نوجوانان ما کاری ندارد و سرو کارش فقط با میانسالها و بازنشستهها است و راه علاجش این است که بازنشستهها هر روز ورزش کنند، در استخر خانه خود شنا کنند! به ویلای لواسانشان بروند! و هوای پاک تنفس کنند و هر روز میوه تازه و غذاهای مقوی مصرف کنند. امیدوارم «کرونا» فکری هم برای بازنشستهها داشته باشد تا راهحلی برای تهیه این هزینهها پیدا کند. چرا که الزاماً کرونا چیز بدی نیست اگر ما را به یاد هم بیندازد و موجب شود که با یکدیگر زلف گره بزنیم و در کنار هم باشیم.
اما نکتهای که لازم به گفتن است و نباید فراموش شود، توجه به کتابخوانی است، ادبیات خدمات چشمگیری به بشریت داشته و به نظر من نویسندهها و رماننویسان جادوگرند. حدود 40 سال پیش رمانی منتشر شد با عنوان «چشمان تاریکی» (The Eyes of Darkness) به نویسندگی «دین کونتز» که در سال ۱۹۸۱ چاپ شد. «موضوع این کتاب در مورد یک ویروس است با نام «ووهان 400» و داستان درباره مادری است که فرزندش به طرز مرموزی ناپدید شده و پس از مدتی از شهر ووهان چین (منشأ ویروس جدید کرونا) سر در میآورد. مادر پسر برای یافتن او به ووهان میرود و در آنجا در جریان یک سلاح بیولوژیک (ویروس مصنوعی) جدید و خطرناک بهنام «ووهان-۴۰۰» قرارمیگیرد که در آزمایشگاه ساخته شده و افراد زیادی را مبتلا کرده است. در رمان «چشمان تاریکی»، هر فردی که ویروس ووهان-۴۰۰ وارد بدن او شود، بیشتر از ۲۴ ساعت زنده نمیماند؛ چرا که بخشی از مغز را که وظیفه کنترل اعمال ارادی بدن از جمله نفس کشیدن را برعهده دارد، نابود میکند. کونتز در این رمان میگوید که این بیماری تنفسی جدید بسرعت در سراسر جهان همهگیر شده و در برابر تمام درمانهای شناختهشده مقاومت خواهد کرد.»
این رمان درونمایه هولناکی دارد و نشان میدهد یک ویروس میتواند به یک تهدید بزرگ برای بشریت تبدیل شود و به نظر من موضوعاتی چون «کشتی نوح» یک واقعیت تاریخی است گرچه در کتاب مقدس هم به آن اشاره شده است. همه ما در کشتی نوح زندگی میکنیم و اگر یک بخشی از این کشتی سوراخ شود، همه بشریت مورد تهاجم قرار میگیرند و این اتفاق بسیار خطرناکی است و همه ما باید نگران یکدیگر باشیم به همین خاطر میگویم تنها فایده «کرونای عزیز» شاید این باشد که از این به بعد به داد هم برسیم و در کنار هم قرار بگیریم.
درحال حاضر مشکلات اقتصادی که در چین به وجود آمده آسیب اقتصادی بزرگی را برای مردم دنیا به وجود خواهد آورد و پیشنهاد من این است بار دیگر به تاریخ رجوع کنیم و موضوعاتی که پیش از این باور نداشتیم بار دیگر بخوانیم و بدانیم در زمان تنهایی و دور بودن از همدیگر چقدر ضعیف و ناتوان هستیم و چقدر زندگی هراسناک و سخت است؛ اما اگر با هم باشیم زندگی زیباست...
گزارش های امروز «ایران» درباره واقعیت کرونا ، ویروس شایعه، بیماری سودجویی
کرونا در مسیر کنترل
- رئیس جمهوری: اعتماد مردم برای ما اصل است واقعیت باید به مردم گفته شود
- اجتماعات غیر ضرورتعطیل میشود - تشکر از همه پرسنل پزشکی و درمانی
- گفتوگوی «ایران» با دو بیمار کرونایی در شهر قم که بهبود یافته اند:
روحیه خود را نبازید، مراقبت های پزشکی کرونا را شکست داد
- چرا در هر بحران از نقطه صفر آغاز میکنیم؟
از سودجویی تا بی اعتمادی عمومی
آخرین آمارهای کروناویروس در کشور؛ ۹۵ مبتلا و ۱۵ فوتی
ابتلای معاون وزیر بهداشت به کرونا
2 ، 5 ، 6 و 19
- اجتماعات غیر ضرورتعطیل میشود - تشکر از همه پرسنل پزشکی و درمانی
- گفتوگوی «ایران» با دو بیمار کرونایی در شهر قم که بهبود یافته اند:
روحیه خود را نبازید، مراقبت های پزشکی کرونا را شکست داد
- چرا در هر بحران از نقطه صفر آغاز میکنیم؟
از سودجویی تا بی اعتمادی عمومی
آخرین آمارهای کروناویروس در کشور؛ ۹۵ مبتلا و ۱۵ فوتی
ابتلای معاون وزیر بهداشت به کرونا
2 ، 5 ، 6 و 19
پیشبینیها بموقع بود و مردم و مسئولان غافلگیر نشدند
بارشهای سیلآسا تاکنون بدون خسارت
گروه ایران زمین/ خسارتهایی که تاکنون از بارشهای سنگین در 9 استان کشور گزارش شده است از تخریب چند جاده روستایی و آبگرفتگی فراتر نرفته است. اگر همین روند ادامه داشته باشد، میتوان گفت این بارندگیها به خیر گذشته و رحمتی بدون زحمت در این استانها باریده است.
کانون نگرانیها استان لرستان بود اما آنطور که مسئولان استانی میگویند تاکنون این بارشها منجر به سیل ویرانگر نشده است.
گودرز امیری معاون استاندار لرستان در گفتوگو با «ایران» تصریح کرد: صبح روز گذشته (سهشنبه) تا نیمروز ۵۰ میلیمتر در استان بارش داشتیم که تا شامگاه به ۱۳۵ تا ۱۶۵ میلیمتر در برخی نقاط استان رسید. وی تأکید کرد: در روز گذشته هیچ مورد تلفات جانی نداشتیم ولی راههای ارتباطی چندین روستا ازجمله روستاهای بخش پاپی به زیر آب رفت. البته این راههای ارتباطی در سیل فروردین ماه لرستان دچار خسارت جدی شدند. امیری خاطرنشان کرد: با اطلاعرسانی گستردهای که صورت گرفته بود مردم مناطقی که در معرض آسیب جدی سیل بودند دوشنبه شب در مکانهای اسکان اضطراری به سر بردند که باید از آنها بهدلیل اعتمادی که به مدیریت بحران داشتند تشکر کرد. بهگفته وی بیشترین نگرانی رسیدن سیلاب بالا دست لرستان از بقیه نقاط استان به پلدختر بود و همانگونه که انتظار داشتیم بخشی از خیابانها در نیمه غربی شهر دچار آبگرفتگی شد که در این راستا از قبل مردم این مناطق به مکانهای امن منتقل شده بودند. وی تأکید کرد: با آمادگی که از قبل برای مقابله با سیل در استان بود تمامی نیروهای امدادی و هلال احمر در نقاط تعیین شده مستقر هستند و اقلام اولیه مانند پتو وسایل گرمایشی و غذای آماده به اندازه کافی تدارک دیده شده است.
گفتنی است سازمان هواشناسی از چند روز قبل اعلام کرده بود با ورود سامانه بارشی جدید ازغرب کشور از بعدازظهر روزدوشنبه گذشته برای ۹ استان ایلام، لرستان، چهارمحال و بختیاری، غرب اصفهان و بتدریج قم، مرکزی، تهران، البرز و شمال خوزستان، احتمال وقوع سیل و آبگرفتگی پیشبینی میشود و برای 3 استان لرستان؛ خوزستان و چهارمحال وبختیاری نیز هشدار صادر کرده بود.
«علی بختیاری»، سخنگوی سازمان مدیریت بحران کشور در گفتوگو با «ایران»، اظهار داشت: با توجه به پیشبینیها وهشدارهای سازمان هواشناسی خوشبختانه تاکنون (زمان مخابره خبر) گزارشی مبنی بر جاری شدن سیل و خسارات ناشی از آن در هیچ کدام از استانهای مذکور نداشتیم.
وی درباره وضعیت رودخانه کشکان در خرمآباد هم گفت: آب رودخانه به سبب بارش باران بالا آمده، اما هنوز سرریز نشده، با این حال ساکنان حریم این رودخانه منازلشان را تخلیه کردند. در پلدختر هم ساکنان حریم رودخانهها از منازلشان خارج شدند.
سخنگوی سازمان مدیریت بحران کشور درباره اسکان این خانوارها، اظهار داشت: تعدادی از خانوادهها به خانههای اقوامشان به نقاط دیگر استان رفتند و برای عدهای دیگر که جایی برای سکونت نداشتند مساجد و سالنهای ورزشی درنظر گرفته شده که در صورت تمایل میتوانند در این مکانها مستقر شوند.
بختیاری درپاسخ به این سؤال که آیا اسکان این خانوادهها در یک مکان با توجه به شیوع ویروس کرونا درست است؟ گفت: بنا به دستور دانشگاه علوم پزشکی استان، نیروهایی برای کنترل بهداشت و آموزش این خانوادهها جهت رعایت بهداشت و نکات ضروری در این اماکن مستقر شدند تا ملزومات ایمنی را فراهم کنند.
بسته شدن زیرگذرها در خرم آباد
با توجه به پیشبینی هواشناسی، میزان بارشها در لرستان زیاد است و احتمال وقوع سیل وجود دارد. به همین منظور و برای پیشگیری از وقوع حوادث احتمالی در شهر خرمآباد، اقداماتی توسط شهرداری انجام شده و برخی از خیابانهای ساحلی بسته شده و برخی زیرگذرها نیز مسدود است.
«سعید رازانی»، دادستان عمومی و انقلاب لرستان در این خصوص با اعلام این مطلب که خانههایی که کنار رودخانه قرار دارند، تمام مسائل ایمنی را رعایت کنند تا مشکلی رخ ندهد، افزود: شهروندان از تردد غیرضروری در شهر خودداری کنند، چون ترافیک ایجاد میشود و سبب ایجاد مشکل برای ماشینآلات سنگین خواهد شد که قصد دارند تجهیزات امدادی و راههای دسترسی را باز کنند. از روزهای گذشته هشدارهای لازم به مردم داده شده و تمام دستگاهها در حالت آمادهباش قرار دارند.
حجم بالای بارندگی در شمال و شرق خوزستان
«محمد سبزه زاری»، مدیر کل هواشناسی خوزستان نیز گفت: تا اواخر وقت امروز(چهارشنبه) با تأثیر سامانه بارشی همچنان شاهد بارش باران همراه با رعد و برق، وزش باد متوسط تا شدید، تندباد لحظهای و احتمال تگرگ در مناطق مستعد خوزستان خواهیم بود.
وی گفت: در این مدت در مناطق جنوبی و مناطق مرکزی خوزستان به علت وزش تندبادهای لحظهای برای ساعاتی انتظار کاهش دید افقی به علت پدیده گرد و خاک محلی را خواهیم داشت.
سبزهزاری بیان کرد: روزگذشته (سهشنبه) بارش در مناطق شمال و شرق و ارتفاعات استان خوزستان از حجم بالایی برخوردار بود و بارش در ارتفاعات بهصورت برف مشاهده شد.
بازگشایی دریچه ۳۰ بندخاکی در شهرکرد
«بهنام صحرانشین»، رئیس اداره منابعطبیعی و آبخیزداری شهرکرد نیز از بازگشایی دریچه تمامی سدهای این شهرستان بهدلیل احتمال بارشهای سیل آسا خبر داد و گفت:۳۰ بند خاکی در شهرکرد وجود دارد که پیرو اطلاعیه ستاد مدیریت بحران چهارمحال و بختیاری از تمامی این سدها در شهرستان بازدید شد که هیچ کدام از آنها در وضعیت بحرانی قرار ندارد.
رئیس اداره منابعطبیعی و آبخیزداری شهرکرد ادامه داد: ظرفیت نیمی از سدها خالی و مابقی حدود ۵۰ درصد آب دارد، اما بهدلیل پیشبینی بارشهای سیلآسا در چهارمحال و بختیاری دریچه سدها بازگشایی شد.
وی با اشاره به اقدامات صورت گرفته پس از سیل فروردینماه در سد خاکی روستای هرچگان، شهر نافچ و منطقه قلنگان، بیان کرد: ارتفاع تاج سدها و ارتفاع سریزها افزایش یافت، همچنین دیواره این سدها نیز مورد بهسازی قرار گرفت.
مردم7 روستای کوهرنگ به اماکن امن رفتند
«هوشنگ مصطفوی»، فرماندار کوهرنگ در چهار محال و بختیاری هم از خروج اضطراری اهالی ۷ روستای در معرض خطر سیلاب این شهرستان خبر داد و گفت: مردم این مناطق تا رفع کامل خطر سیلاب در مکانهای امن اسکان دارند.
وی با اشاره به بارش شدید باران و طغیان رودخانههای کوهرنگ، افزود: خوشبختانه تاکنون هیچ خسارت مالی و جانی متوجه شهرستان نشده و تمهیدات لازم برای ارتقای سطح ایمنی به کار گرفته شده است. در همین راستا به ساکنان روستاهای دره شیخعالی، محمودآباد، نعلاشکنان، خویه، میانرودان، دزک سرچشمه دوآب صمصامی و دهنو سفلی بخش مرکزی اجازه خروج اضطراری داده شده و آنان به مکانهای امن هدایت شدهاند.
مصطفوی با اشاره به آمادهباش کامل دستگاههای امداد و نجات و خدماترسان در این شهرستان، تصریح کرد: نیروهای امدادی به مناطق مختلف شهرستان اعزام شده و مشکلی در این خصوص وجود ندارد.
فرماندار کوهرنگ از مردم مناطق مختلف این شهرستان خواست، تا با نیروهای امدادی و دستگاههای خدماترسان همکاری کرده و چنانچه تصمیمی بر خروج از روستاها گرفته شده در این خصوص همراهی کنند.
مصطفوی با تأکید بر خودداری مردم منطقه از سفرهای غیرضروری به کوهرنگ، اظهار داشت: از مسافران و مردم شهرستان تقاضا میشود از توقف در حاشیه رودها و مسیلها خودداری کرده و در مکانهای امن ساکن شوند.
وی، کمبود امکانات و تجهیزات را از مهمترین چالشهای این شهرستان برشمرد و گفت: نیاز ضروری به افزایش امکاناتی نظیر لودر و بیل مکانیکی داریم که امید است این امکانات سریعتر در اختیار شهرستان قرار داده شود.
بنا بر اعلام اداره کل هواشناسی چهارمحال و بختیاری بارشها تا اواسط امروز(چهارشنبه) در این استان تداوم دارد و برای کوهرنگ بیش از ۲۰۰میلیمتر بارش پیشبینی شده است.
منطقه یک آزادراه تهران - شمال به طول 32 کیلومترافتتاح شد
صرفهجویی 80 میلیون لیتری مصرف سوخت
- توافق دولت و بنیاد برای تکمیل قطعه دوم آزادراه تهران - شمال
- رئیس جمهوری: آزاد راه تهران - شمال را در دوران تحریم ساختیم
گروه اقتصادی
وزیر راه خبرداد: تا پایان دولت تدبیر و امید ٥٨٥ کیلومتر به آزادراههای کشور اضافه میشود. تاکنون٣٠٠ کیلومتر در دولت تدبیر و امید آزادراه ساخته شده است.
همزمان با روز مهندس؛ قطعه یک آزاد راه تهران شمال روز گذشته با حضور رئیس جمهوری، وزیر راه وشهرسازی، رئیس سازمان بنیاد مستضعفان و جمعی از مقامات ارشد دولتی افتتاح شد تا از روز پنجشنبه هشتم اسفندماه مردم از این آزادراه تردد کنند.
حسن روحانی، رئیس جمهوری در مراسم افتتاح قطعه یک آزادراه تهران- شمال گفت: آزاد راه تهران- شمال را در دوران تحریم ساختیم و افتخار میکنیم که تحریم نتوانست بر اراده مهندسان، کارگران و مدیران ما برای تکمیل این پروژه مهم تأثیر بگذارد.
حسن روحانی در آیین افتتاح منطقه یک آزادراه تهران-شمال که روز گذشته به بهرهبرداری رسید، افزود: دولت ما زمانی شروع شد که در تحریم شدید بودیم، از همان روزهای اولیه ریاست جمهوری پیشرفت پروژه ۱۷ درصد بود و ما باید بیش از 80 درصد پروژه را انجام میدادیم. من از همه کسانی که بار مسئولیت را بردوش گرفتند تشکر میکنم، چرا که این کار، خیلی کار با ارزش و پرمسئولیتی است.
در برابر تحریم خم نشدیم
رئیس جمهوری گفت: سال ۹۸ سال سیل بوده است و از آغاز آن را با سیل شروع کردیم. زلزله هست کاری نمیتوان کرد، ما باید کاری کنیم که آثار سوء این حوادث را در زندگی مردم کم کنیم.
سال سختی بود
روحانی با بیان اینکه امسال غم و مشکلات زیادی داشتیم، افزود: از شهادت سردار سلیمانی گرفته تا مردم کرمان و مردم ما در هواپیما جان باختند برای همه ما بسیار تأسفانگیز بود. سال سختی بود. اما مردم ما در همه جا با شهامت به میدان آمدند. در برابر تحریم خم نشدند. التماس نکردند. ما به دشمن التماس نخواهیم کرد. ملت ما التماس نخواهد کرد و تسلیم هم نخواهد شد. سختی را تحمل میکند تا دشمن را پشیمان کند.
رئیس جمهوری بیان داشت: شادی و غم مهم نیست، مهم این است که در شادی و غم چگونه عکسالعمل نشان بدهیم، چگونه به هم کمک میکنیم. حالا حادثهای پیش آمده و از یک کشوری یک مصیبتی پیش آمده و یک ویروسی آمده و این ویروس تاکنون ۴۰ کشور دنیا را مبتلا کرده و همه کشورها را مبتلا میکند. این ویروس مسافر بیدعوت و نامیمون برای خودش سفر میکند و به همه جا میرود.
سوءاستفاده نشود
روحانی خاطرنشان کرد: ما باید از این مشکل عبور کنیم. ما که نباید از مشکلات بهراسیم. خدای ناکرده کسی نباید از این حوادث سوءاستفاده کند و جیب بدوزیم برای روزی که مردم در سختی هستند.
وی اضافه کرد: آن جیبهایی که برای غم مردم و برای سختی مردم دوخته میشود، بسیار خطرناک برای زندگی دنیا و آخرتشان جز خسارت هیچچیزی نیست. اینکه سوءاستفاده بکنند در حالی که مردم برای یک قرص، شوینده و یک ضدعفونی و یک ماسک گرفتارند. ما در آنجا سوءاستفاده کنیم.
رئیس جمهوری ادامه داد: خداوند این همه راه برای روزی حلال قرار داده است، چرا ما دنبال طلب درآمد حرام میگردیم.
روحانی گفت:از صبح پنجشنبه قرار ما این باشد که مردم به راحتی از این جاده رفت و آمد کنند. البته عوارضی را آقای اسلامی در نظر گرفته بود که کمی تخفیف دادیم و گفتیم که با شادی مردم این رفت و آمد شروع شود، بعدها به یک صورتی جبران میشود.
ساخت قطعه 2 با درآمد قطعه یک
روحانی یادآورشد: در روز غیرتعطیل کمتر و در روز تعطیل یک قیمت مناسب و الان هم تصمیم گرفتیم از این قطعه یک، دولت و بنیاد هر درآمدی که دارند، این درآمد را برای قطعه دوم صرف میکنیم. البته این درآمد کافی نیست. قطعه دوم خیلی پول میخواهد. تا پایان دولت دوازدهم، انشاءالله یک مسیر قطعه دوم افتتاح بشود و یک مسیر هم از همان جاده قدیم استفاده شود تا قسمت بعد هم تکمیل شود و این قرار ما باشد.
دستور رئیس جمهوری
وی یادآور شد: ما همه توانمان را بهکار میگیریم و من به آقای نوبخت هم دستور میدهم که همه امکاناتی را که لازم است در اختیار بگذارد که انشاءالله مردم بتوانند زندگی راحتتری داشته باشند.
رئیس دولت دوازدهم یادآورشد: دوستان میخواستند قسمت کوتاهی از این جاده را برویم که ما تا آخر رفتیم که خیلی جالب توجه و افتخارآفرین است. این جاده بسیار زیباست. این جاده، جادهای است که یا پل است یا تونل. در تمام مسیر این جاده، از پل عبور میکنیم و به داخل تونل میرویم و از تونل که خارج میشویم روی پل میرویم.
18 تونل در 32 کیلومتر
روحانی ادامه داد: مشخص است که در این ۳۲ کیلومتر، چه کار عظیم و بزرگی انجام شده است. یعنی ۱۸ تونل که یکی از آن تونلها نزدیک ۵ کیلومتر طول دارد. این همه پلهای زیبا مسیر بسیار زیبا و جالب و فرصتی که ایجاد میشود. رئیس جمهوری اضافه کرد: من در اینجا به استاندار تهران و استاندار البرز تبریک میگویم. البته تبریک برای مردم این دو شهر است چرا که مردم تهران کیلومترها میآمدند و معطل میشدند تا به کرج برسند. وی افزود: امروز، روز مبارکی هم برای مردم تهران است که راه کوتاهتر میشود و هم برای مردم البرز و کرج. چرا که ترافیک و آلودگی سنگینی رفع میشود.
هم از استاندار تهران و هم از استاندار البرز تشکر میکنم. هم برای این استانها مبارک است و هم مردم کل کشور و استانهای شمالی کشور بویژه مازندران.
هزینه ساخت
وی با بیان اینکه کار بزرگ و عظیمی انجام شده است، اظهار داشت: بیش از چهار هزار و ۲۰۰ میلیارد تومان خرج شده است و ارزش فعلی آن هم ۱۰ هزار میلیارد تومان است. این جاده در طول زمان آماده شده است که به نفع سلامت مردم و صرف انرژی کمتر است و سالانه ۸۰ میلیون لیتر کمتر مصرف میشود. سلامت مردم بیشتر مدنظر است و مردم سالمتر به مقصد میرسند. روحانی افتتاح رسمی جاده تهران – شمال را روز خوبی برای تاریخ ایران و مهندسی ایران برشمرد و تصریح کرد: امروز بهعنوان روزی ارزشمند در جهاد همه جانبه ملت برای سازندگی ثبت میشود. جاده، راهآهن، بندر، کشتی، هواپیما و... زیربنای اصلی برای توسعه کشور هستند. رئیس جمهوری خاطرنشان کرد: در دولت یازدهم و دوازدهم در زمینه بنادر کار عظیمی انجام شد. در راهآهن کار ما بینظیر بود و پنج استان به راهآهن سراسری وصل شدند. امیدواریم بخش بزرگ راهآهن چابهار به زاهدان با تزریق جدید مالی به سرانجام برسد و همچنین بودجه راهآهن رشت به آستارا تأمین شود.
کرونا نباید موجب وحشت شود
روحانی با اشاره به شیوع بیماری کرونا در کشور خاطرنشان کرد: انشاءالله ملت در همکاری با وزارت بهداشت از کرونا هم عبور کند. ویروس سخت آنفلوانزا در امریکا ۱۶ هزار نفر تلفات داد در حالی که در ایران ۱۱۶ نفر بود. این ویروس سختتر از کرونا است. البته شرایطش از نظر سرعت انتقال متفاوت است ولی نباید موجب وحشت شود. وی اظهارداشت: همه باید دستورالعمل وزارت بهداشت را رعایت کنند. سلامت و شفا از جانب خداوند است و ما وسیله هستیم. رئیس جمهوری در پایان از خدمات انجام شده از سوی جامعه پزشکی و پرستاری کشور برای مقابله با بیماریها تشکر کرد و ابراز داشت: انشاءالله روزهای شادتری را برای پایان سال و سال ۹۹ داشته باشیم و سال آینده سال پربرکتی برای ما باشد.
رایزنی برای بازگشایی مرزهای زمینی
محمد اسلامی، وزیر راه و شهرسازی نیز در مراسم افتتاح قطعه یک آزادراه تهران-شمال از مذاکره وزارت بهداشت با کشورهای همسایه برای بازگشایی مرزهای زمینی روی ناوگان باری ایران خبر داد. او در رابطه با بسته شدن مرزهای زمینی کشورهای همسایه روی ناوگان باری ایران، گفت: مرزهای زمینی کشور عمدتاً کارکرد صادراتی دارند و کالاهای اساسی از مرزهای زمینی عبور و مرور داده نمیشوند. وی افزود: اکنون گروههایی از وزارت بهداشت در حال رایزنی با کشورهای همسایه و انعقاد پروتکلهایی در قبال مرزهای مشترک با کشورهای همسایه هستند تا صادرات از مرزها از سر گرفته شود.وی خبر داد که تاکنون با دو کشور همسایه مذاکرات آغاز شده است. اسلامی همچنین در خصوص ساخت سایر مناطق آزادراه تهران- شمال تأکید کرد که در صورت اطمینان از منابع مالی مطالعات منطقه سوم آزادراه تهران- شمال تکمیل و وارد فاز اجرایی میشود. وی با بیان اینکه سفر به شمال تقاضای دائمی مردم است، از برنامه دولت برای کاهش ترافیک در مسیر رسیدن به شمال خبر داد و گفت: علاوه بر ساخت باند ٢٢ کیلومتری رفت در منطقه دوم آزادراه تهران- شمال، از مرزن آباد تا پل زنگوله باند دوم به طول١٥ کیلومتر ساخته خواهد شد.
چهار خطه شدن مسیر چالوس
اسلامی گفت: تا پایان دولت تدبیر و امید سه کیلومتر از مسیر چالوس نیز چهار خطه میشود و مجموع این اقدامات منجر به کاهش زمان و ترافیک رسیدن به شمال خواهد بود. وی خبر داد که تا پایان دولت تدبیر و امید ٥٨٥ کیلومتر به آزادراههای کشور اضافه میشود. اسلامی گفت: تاکنون٣٠٠ کیلومتر در دولت تدبیر و امید آزادراه ساخته شده است و ٣٥ درصد طول آزادراهها تا سال ١٤٠٠ افزایش مییابد. وی گفت: در سالجاری از تبدیل جادههای اصلی به بزرگراه (احداث باند دوم) ٧٣٢ کیلومتر به بزرگراههای کشور اضافه کردیم.
قدردانی از آخوندی
اسلامی همچنین از «عباس آخوندی» وزیر سابق راه و شهرسازی قدردانی کرد و گفت: وی شرافتمندانه پای این کار ایستاد و پروژه را به ٨٠ درصد پیشرفت رساند.
اعتبار ٢ هزار میلیاردی برای تکمیل٥٠ درصدی قطعه دوم
پرویز فتاح، رئیس بنیاد مستضعفان بهعنوان سازنده قطعه یک آزادراه تهران –شمال، از انعقاد تفاهمنامه سه جانبه بین وزارت راه و شهرسازی، سازمان برنامه و بودجه و بنیاد مستضعفان برای ساخت قطعه دوم آزادراه تهران- شمال خبر داد و گفت:٢ هزار میلیارد تومان هزینه ساخت باند رفت در قطعه دوم آزادراه تهران- شمال است. وی در حاشیه مراسم افتتاح گفت: رئیس جمهوری بعد از بازدید از قطعه دوم آزادراه تهران - شمال دستور داد تا این تفاهمنامه برای تسریع در تکمیل قطعه دوم منعقد شود.تکمیل باند رفت در قطعه دوم آزادراه ٢ هزار میلیارد تومان اعتبار نیاز است که بنیاد مستضعفان آماده پرداخت سهم ٥٠ درصدی خود است. وی گفت: راهکاری اتخاذ خواهد شد تا دولت نیز بتواند بهطور کامل تعهدات خود را انجام دهد. رئیس بنیاد مستضعفان خبر داد که تا پایان دولت تدبیر و امید، باند رفت در قطعه دوم تکمیل و به بهرهبرداری برسد.
برش
کاهش 1/5 ساعته زمان سفر
کاهش حداقل یک ساعت و نیم در زمان سفر وصرفهجویی متوسط10 لیتر بنزین در روزهای عادی و 15 لیتر در ایام پرترافیک به ازای هر سفرخودرو از جمله مزایای کلان اقتصادی این طرح است.همچنین در هر بار سفر از قطعه یک ٣٣ هزار تومان صرفهجویی سوخت در این مسیر ممکن میشود.از این گذشته، صرفهجویی ۸۶ میلیون لیتر بنزین در سال با شروع عبور و مرور از این قطعه وصرفهجویی سوخت باعث کاهش ٣٧ میلیون تنی آلایندگی هوا خواهد شد.
برش
از کجا وارد آزادراه شویم؟
قطعه یک آزادراه تهران- شمال در انتهای بزرگراه همت غرب بعد از خروجی دهکده المپیک است. با آغاز عبور از این قطعه، تابلوی چالوس در انتهای اتوبان همت، نصب شده است. در واقع ورودی قطعه یک آزادراه تهران- شمال در انتهای بزرگراه همت غرب بعد از خروجی دهکده المپیک است. این قطعه در امتداد دره کن پس از گذشتن از حاشیه روستای سولقان بتدریج از منطقه کوهستانی توچال عبور کرده و سپس توسط تونل بلند تالون به طول 4850 متر این رشته کوه را قطع نموده و در دامنههای شمالی آن در منطقه دو آب شهرستانک قرار میگیرد. از آن پس، مسیر به موازات جاده قدیم کرج - چالوس امتداد مییابد و در دره سرهنگ وارد تونل البرز به طول 6300 متر شده و در پل زنگوله خارج میشود، سپس با عبور از ارتفاعات البرز به موازات جاده موجود کرج- چالوس تا شهر چالوس ادامه یافته و در نهایت با یک تقاطع غیر همسطح به کمربندی نوشهر - چالوس -تنکابن متصل میشود.
برش
عوارض الکترونیکی
پرداخت عوارض قطعه یک آزادراه تهران- شمال بهصورت الکترونیکی است مبلع عوارض در روزهای عادی 20 و در ایام پیک 30 هزارتومان است. در حال حاضر سوخترسانی سیار در قطعه یک آزادراه تهران شمال انجام میشود ۲ جایگاه ثابت نیز برای این قطعه از آزادراه تهران-شمال درنظر گرفته شده است. منطقه یک آزادراه
تهران - شمال ۲۲ تونل بهطول ۳۱ هزار و ۴۰۰ متر بهصورت رفت و برگشت، ۲۶ دستگاه پل بهطول چهار هزار و ۶۰۰ متر با ویژگیهای خاص مثل ارتفاع ۷۰ متری دارد.
مدیریت بحران با اطلاع رسانی دقیق
محمد مهدی فرقانی
استاد ارتباطات
سالها پیش ما تجربه خبرنگاری بحران را در جنگ داشتیم. همان روزها که تهران زیر بمباران بود ما در پناهگاه بودیم و روزنامه را منتشر میکردیم بهطوری که در همان پناهگاه اطلاعات بهدست میآوردیم و گزارش و خبر مینوشتیم. در آن زمان تهران بهدلیل بمباران دشمن شرایط بحرانی داشت و مردم نگران آمارهای تلفات ناشی از این اتفاق بودند، آنها تشنه اخبار و گزارش بودند و میخواستند بدانند در کشور چه خبر است. ما در آن دوران سعی کردیم اصول خبرنگاری بحران را رعایت کنیم.چند روانشناس؛جامعهشناس؛ انسانشناس و حقوقدان را به روزنامه دعوت کردیم تا با کمک آنها هم بتوانیم شرایط روحی و روانی مردم را کنترل کنیم و هم اخبار شفاف در اختیارشان قرار دهیم. همچنین باید توجه میکردیم که اطلاعات دقیق به دشمن ندهیم لذا آن زمان کارمان بسیار سخت بود اما خوشبختانه توانستیم آرامش را به مردم بدهیم. حالا شرایط درباره شیوع بیماری کرونا نیز همین گونه است. این موضوع برای مردم و مسئولان بسیار مهم شده است چرا که بیماری کرونا بازتاب جهانی داشته و باید از چند جنبه این موضوع را بررسی کرد. ابتدا اینکه این بیماری از چین شیوع پیدا کرد و دامنه گسترش این بیماری آنقدر بالاست که همه مردم را نگران کرده و به نوعی فضای توأم با اضطراب؛ ترس و بدبینی را هم به وجود آورده است. با این حال میخواهم بگویم مسئولان که میدانستند این ویروس وارد ایران میشود باید از همان روزهایی که چین درگیر این بیماری شده بود تمهیدات لازم را در نظر میگرفتند. با رسانهها صحبت میکردند تا خبرنگاران برای مردم درباره آموزشهای پیشگیری از کرونا گزارش مینوشتند.
باید در تمام این روزها مسئولان به مردم توضیح میدادند که چه تدارکی برای وضعیت بهداشتی مردم در مواجهه با شیوع این بیماری دارند. همین توضیحات باعث میشد تا فشار روحی و روانی مردم نسبت به بیماری کرونا کمتر شود. ما در این زمان نیاز به روزنامه نگاری بحران داریم. روزنامهنگاری بحران با روزنامه نگاری عادی تفاوت دارد. در روزنامه نگاری بحران چند فرآیند را همزمان باید در نظر بگیریم که اطلاعرسانی دقیق؛ درست و قابل اعتماد باشد وباید مردم مطمئن شوند که اطلاعات را دقیق دریافت میکنند. این اطلاعات نباید منجر به استرس، القای یأس یا ناامیدی باشد. چرا که این موضوع خود به خود آسیبپذیری مردم را بالا میبرد. یعنی خبرنگاران همزمان چند فرآیند را باید با هم پیش ببرند. ابتدا اطلاعرسانی دقیق داشته باشند و سپس سعی کنند اضطراب را در بین مردم کاهش دهند. این نوع اطلاعرسانی موجب میشود تا تحملپذیری جامعه بالا برود. در مجموع میتوان گفت روزنامهنگاران بحران، باید دانش و آگاهیشان را درباره خود بحران، تأثیرات اجتماعی و اقتصادی آن، ابعاد مختلف آن و تأثیرات انسانی آن تا حد ممکن افزایش دهند و پیش از وقوع بحران به مردم آگاهی بدهند، البته آنها باید بدانند که تولید ترس نکنند. روزنامهنگاران باید به مسئولان هشدار دهند و آنها را آماده کنند. این نحوه عملکرد پیش از بحران ضریب آمادگی را بالا میبرد و آسیبهای بحران را کاهش میدهد. درواقع روزنامهنگاران باید طوری به بحران بپردازند تا امید دوباره به زندگی در جامعه برگردد.
البته این امیدواری نباید کاذب باشد. متأسفانه ما در رسانهها بویژه تلویزیون مدیریت بحران اخبار نداریم. مدیریت بحران هم در سطح کلان به خوبی کارش را انجام نمیدهد. وزارت بهداشت وزارتخانه حساسی است. باید همه تخصصها را در خودش جای دهد که اگر شرایط بحرانی این چنین برایش به وجود آمد از دیگر تخصصها کمک بگیرد. فکر میکنم جای جامعه شناسها؛ متخصصان ارتباطات، روان شناسان و انسان شناسان در کنار پزشکان خالی است. اگر این افراد در وزارت بهداشت باشند میتوان انتظار داشت که ترکیب مناسب برای کنترل مدیریت بحران در این وزارتخانه تشکیل شده است که از این طریق فرآیند تولید محتوا و انتشار اخبار هم مدیریت میشود. در نتیجه مردم میتوانند به اخبار رسانهها و همینطور مسئولان اعتماد کنند. درباره ویروس کرونا لازم است که مسئولان شفاف اطلاعات را در اختیار رسانهها قرار دهند تا آنها به طور حرفهای به مردم بگویند که وضعیت کشور چگونه است. همین دادن اطلاعات هوشیاری عمومی را بالا میبرد و مردم میدانند اوضاع تحت کنترل است.
استاد ارتباطات
سالها پیش ما تجربه خبرنگاری بحران را در جنگ داشتیم. همان روزها که تهران زیر بمباران بود ما در پناهگاه بودیم و روزنامه را منتشر میکردیم بهطوری که در همان پناهگاه اطلاعات بهدست میآوردیم و گزارش و خبر مینوشتیم. در آن زمان تهران بهدلیل بمباران دشمن شرایط بحرانی داشت و مردم نگران آمارهای تلفات ناشی از این اتفاق بودند، آنها تشنه اخبار و گزارش بودند و میخواستند بدانند در کشور چه خبر است. ما در آن دوران سعی کردیم اصول خبرنگاری بحران را رعایت کنیم.چند روانشناس؛جامعهشناس؛ انسانشناس و حقوقدان را به روزنامه دعوت کردیم تا با کمک آنها هم بتوانیم شرایط روحی و روانی مردم را کنترل کنیم و هم اخبار شفاف در اختیارشان قرار دهیم. همچنین باید توجه میکردیم که اطلاعات دقیق به دشمن ندهیم لذا آن زمان کارمان بسیار سخت بود اما خوشبختانه توانستیم آرامش را به مردم بدهیم. حالا شرایط درباره شیوع بیماری کرونا نیز همین گونه است. این موضوع برای مردم و مسئولان بسیار مهم شده است چرا که بیماری کرونا بازتاب جهانی داشته و باید از چند جنبه این موضوع را بررسی کرد. ابتدا اینکه این بیماری از چین شیوع پیدا کرد و دامنه گسترش این بیماری آنقدر بالاست که همه مردم را نگران کرده و به نوعی فضای توأم با اضطراب؛ ترس و بدبینی را هم به وجود آورده است. با این حال میخواهم بگویم مسئولان که میدانستند این ویروس وارد ایران میشود باید از همان روزهایی که چین درگیر این بیماری شده بود تمهیدات لازم را در نظر میگرفتند. با رسانهها صحبت میکردند تا خبرنگاران برای مردم درباره آموزشهای پیشگیری از کرونا گزارش مینوشتند.
باید در تمام این روزها مسئولان به مردم توضیح میدادند که چه تدارکی برای وضعیت بهداشتی مردم در مواجهه با شیوع این بیماری دارند. همین توضیحات باعث میشد تا فشار روحی و روانی مردم نسبت به بیماری کرونا کمتر شود. ما در این زمان نیاز به روزنامه نگاری بحران داریم. روزنامهنگاری بحران با روزنامه نگاری عادی تفاوت دارد. در روزنامه نگاری بحران چند فرآیند را همزمان باید در نظر بگیریم که اطلاعرسانی دقیق؛ درست و قابل اعتماد باشد وباید مردم مطمئن شوند که اطلاعات را دقیق دریافت میکنند. این اطلاعات نباید منجر به استرس، القای یأس یا ناامیدی باشد. چرا که این موضوع خود به خود آسیبپذیری مردم را بالا میبرد. یعنی خبرنگاران همزمان چند فرآیند را باید با هم پیش ببرند. ابتدا اطلاعرسانی دقیق داشته باشند و سپس سعی کنند اضطراب را در بین مردم کاهش دهند. این نوع اطلاعرسانی موجب میشود تا تحملپذیری جامعه بالا برود. در مجموع میتوان گفت روزنامهنگاران بحران، باید دانش و آگاهیشان را درباره خود بحران، تأثیرات اجتماعی و اقتصادی آن، ابعاد مختلف آن و تأثیرات انسانی آن تا حد ممکن افزایش دهند و پیش از وقوع بحران به مردم آگاهی بدهند، البته آنها باید بدانند که تولید ترس نکنند. روزنامهنگاران باید به مسئولان هشدار دهند و آنها را آماده کنند. این نحوه عملکرد پیش از بحران ضریب آمادگی را بالا میبرد و آسیبهای بحران را کاهش میدهد. درواقع روزنامهنگاران باید طوری به بحران بپردازند تا امید دوباره به زندگی در جامعه برگردد.
البته این امیدواری نباید کاذب باشد. متأسفانه ما در رسانهها بویژه تلویزیون مدیریت بحران اخبار نداریم. مدیریت بحران هم در سطح کلان به خوبی کارش را انجام نمیدهد. وزارت بهداشت وزارتخانه حساسی است. باید همه تخصصها را در خودش جای دهد که اگر شرایط بحرانی این چنین برایش به وجود آمد از دیگر تخصصها کمک بگیرد. فکر میکنم جای جامعه شناسها؛ متخصصان ارتباطات، روان شناسان و انسان شناسان در کنار پزشکان خالی است. اگر این افراد در وزارت بهداشت باشند میتوان انتظار داشت که ترکیب مناسب برای کنترل مدیریت بحران در این وزارتخانه تشکیل شده است که از این طریق فرآیند تولید محتوا و انتشار اخبار هم مدیریت میشود. در نتیجه مردم میتوانند به اخبار رسانهها و همینطور مسئولان اعتماد کنند. درباره ویروس کرونا لازم است که مسئولان شفاف اطلاعات را در اختیار رسانهها قرار دهند تا آنها به طور حرفهای به مردم بگویند که وضعیت کشور چگونه است. همین دادن اطلاعات هوشیاری عمومی را بالا میبرد و مردم میدانند اوضاع تحت کنترل است.
چگونه مجلس میتواند واقعاً در رأس امور قرار بگیرد؟
رضا نصری
حقوقدان بینالمللی
غرض از نوشتن این مقاله تضعیف «شورای نگهبان» نیست. نگارنده از بیان این مطالب هیچ انگیزه جناحی ندارد و هدف سیاسی هم دنبال نمیکند. انتشار این مقاله نیز به عمد به پایان انتخابات موکول شد تا بیان این موارد حمل به تلاش برای ایجاد بی اعتمادی به مجلس شورای اسلامی و کاهش میزان مشارکت رأیدهندگان نشود. هدف از این مقاله بیان یک ایراد حقوقی و طرح یک پیشنهاد اصلاحی است تا مجلس شورای اسلامی - آنطور که باید و شاید - واقعاً در رأس امور قرار بگیرد، چرا که بدون اعمال این اصلاحات، ساختار کنونی چنین اجازهای به آن نمیدهد. اما چرا مجلس در ساختار کنونی در رأس امور نیست؟ چون در ساختار کنونی «شورای نگهبان» - به دلیل مُدل اعمال نظارتی که از آن تبعیت میکند - در رأس امور قرار گرفته است:
در نظامهای سیاسی دنیا سنجش «مطابقت مصوبات مجلس با اصول قانون اساسی» طبق دو مُدل صورت میگیرد. مُدل اول مُدل موسوم به Abstract review است؛ و مُدل دوم مُدل Concrete review نام دارد.
در مُدل اول، نهاد مسئول نظارت (نهاد همتای شورای نگهبان) پیش از اینکه مصوبه مجلس به قانون تبدیل شود، نظارت خود را اعمال میکند. یعنی یک نظارت پیشینی (A priori) دارد. اما اعمال این نظارت - هر چند یک نظارت پیشینی است - معمولاً بر «همه» مصوبات اعمال نمیشود؛ بلکه نظارت نهاد ناظر صرفاً بر مصوبات اُرگانیکی اعمال میشود که هدف آنها قانونگذاری در مورد حوزه ساختاری و روابط میان-نهادی است. یعنی اگر مجلس بخواهد قانونی تصویب کند که مثلاً اختیار یک نهاد حکومتی را افزایش یا کاهش دهد، یا اگر بخواهد برای برگزاری همهپرسی قانون تصویب کند، یا اگر بخواهد تغییر در ساختار حکومت اعمال کند، آنگاه نهاد نظارتی وارد عمل میشود و مطابقت آن قانون را با قانون اساسی ارزیابی میکند.
در مُدل دوم نهاد نظارتی «پس» از تبدیل شدن مصوبه به قانون و صرفاً در صورت «ثبت درخواست» (Constitutional challenge) میتواند مطابقت یک قانون مورد مناقشه را با قانون اساسی مورد بررسی قرار دهد. یعنی، در این مُدل، قوانین مصوب مجلس - پس از اجرا - و فقط در صورت وجود تردید در مورد مطابقت آنها با قانون اساسی مورد نظارت نهاد ناظر قرار میگیرند. در این مُدل منطق این است که مطابقت قانون با اصول قانون اساسی تنها در «عمل» و پس از «اجرای قانون» قابل تشخیص است. در این مُدل «ثبت درخواست» نیز - در برخی نظامها - صرفاً از جانب مقامات رسمی (که قانون تعیین کرده) قابل وصول است و در برخی سیستمها هر شهروند میتواند در شرایطی خاص این درخواست نظارت را مطرح نماید. به عنوان مثال، در کشوری که پیرو چنین مُدلی است، تصور کنید قانونی وضع شده که مقرر داشته حمل مواد مخدر بالای فلان حجم «قاچاق» محسوب میشود و فردی مطابق آن قانون بخاطر حمل بالای آن حجم به جرم «قاچاق» متهم شده است. در چنین مُدلی، آن فرد میتواند مطابقت قانون مذکور را با «اصل برائت» که در قانون اساسی ذکر شده مغایر بخواند و قانون را در «دادگاه قانون اساسی» یا «دیوان عالی» مورد «چالش قانون اساسی» قرار دهد. در این صورت، نهاد ناظر - که معمولاً دادگاه است - وارد عمل میشود و مطابقت آن قانون را با اصل برائت مصرح در قانون اساسی مورد سنجش قرار میدهد.
حال، مُدلی که در ایران پیاده میشود، مُدل اول است. یعنی شورای نگهبان در ایران پیش از تبدیل شدن مصوبه به قانون و - بدون ثبت درخواست و وجود مناقشه - مطابقت آن را با قانون اساسی و شرع بررسی میکند. اما با این تفاوت عمده که در ایران - برخلاف اغلب نظامهای سیاسی در دنیا - نهاد نظارتی (شورای نگهبان) نه فقط بر قوانین اُرگانیک و ساختارمحور که بر «همه» مصوبات مجلس نظارت دارد. یعنی هم نظارت پسینی دارد، هم نظارت مستمر و هم نظارتی که بر همه جنس قانون اعمال میشود.
یعنی در عمل، شورای نگهبان بر مصوبات مجلس شورای اسلامی «حق وتو» دارد.
در واقع، وقتی یک نهاد در معرض وتوی یک نهاد دیگر است، دیگر نمیتواند منطقاً در رأس امور قرار داشته باشد.
اگر بازیگران صحنه سیاست همچنان قائل به این هستند که مجلس باید «در رأس امور» باشد، لازم است یک اصلاح اساسی در شیوه اعمال نظارت شورای نگهبان انجام دهد.
این اصلاح میتواند تغییر در قانون باشد به نحوی که شورای نگهبان صرفاً بر قوانین خاص (یعنی قوانین اُرگانیک، مهم و ساختارمحور) نظارت داشته باشد؛ یا قانون به نحوی تغییر کند که شورای نگهبان صرفاً به صورت «موردی» و در مورد قوانین بحثبرانگیز (که در مطابقت آنها با قانون اساسی و شرع تردید وجود دارد) اعمال نظارت کند؛ یا اینکه قانون به نحوی عوض شود که مُدل اعمال نظارت شورای نگهبان از مدل اول (Abstract) به مُدل دوم (Concrete) تغییر شکل و ماهیت دهد.
حقوقدان بینالمللی
غرض از نوشتن این مقاله تضعیف «شورای نگهبان» نیست. نگارنده از بیان این مطالب هیچ انگیزه جناحی ندارد و هدف سیاسی هم دنبال نمیکند. انتشار این مقاله نیز به عمد به پایان انتخابات موکول شد تا بیان این موارد حمل به تلاش برای ایجاد بی اعتمادی به مجلس شورای اسلامی و کاهش میزان مشارکت رأیدهندگان نشود. هدف از این مقاله بیان یک ایراد حقوقی و طرح یک پیشنهاد اصلاحی است تا مجلس شورای اسلامی - آنطور که باید و شاید - واقعاً در رأس امور قرار بگیرد، چرا که بدون اعمال این اصلاحات، ساختار کنونی چنین اجازهای به آن نمیدهد. اما چرا مجلس در ساختار کنونی در رأس امور نیست؟ چون در ساختار کنونی «شورای نگهبان» - به دلیل مُدل اعمال نظارتی که از آن تبعیت میکند - در رأس امور قرار گرفته است:
در نظامهای سیاسی دنیا سنجش «مطابقت مصوبات مجلس با اصول قانون اساسی» طبق دو مُدل صورت میگیرد. مُدل اول مُدل موسوم به Abstract review است؛ و مُدل دوم مُدل Concrete review نام دارد.
در مُدل اول، نهاد مسئول نظارت (نهاد همتای شورای نگهبان) پیش از اینکه مصوبه مجلس به قانون تبدیل شود، نظارت خود را اعمال میکند. یعنی یک نظارت پیشینی (A priori) دارد. اما اعمال این نظارت - هر چند یک نظارت پیشینی است - معمولاً بر «همه» مصوبات اعمال نمیشود؛ بلکه نظارت نهاد ناظر صرفاً بر مصوبات اُرگانیکی اعمال میشود که هدف آنها قانونگذاری در مورد حوزه ساختاری و روابط میان-نهادی است. یعنی اگر مجلس بخواهد قانونی تصویب کند که مثلاً اختیار یک نهاد حکومتی را افزایش یا کاهش دهد، یا اگر بخواهد برای برگزاری همهپرسی قانون تصویب کند، یا اگر بخواهد تغییر در ساختار حکومت اعمال کند، آنگاه نهاد نظارتی وارد عمل میشود و مطابقت آن قانون را با قانون اساسی ارزیابی میکند.
در مُدل دوم نهاد نظارتی «پس» از تبدیل شدن مصوبه به قانون و صرفاً در صورت «ثبت درخواست» (Constitutional challenge) میتواند مطابقت یک قانون مورد مناقشه را با قانون اساسی مورد بررسی قرار دهد. یعنی، در این مُدل، قوانین مصوب مجلس - پس از اجرا - و فقط در صورت وجود تردید در مورد مطابقت آنها با قانون اساسی مورد نظارت نهاد ناظر قرار میگیرند. در این مُدل منطق این است که مطابقت قانون با اصول قانون اساسی تنها در «عمل» و پس از «اجرای قانون» قابل تشخیص است. در این مُدل «ثبت درخواست» نیز - در برخی نظامها - صرفاً از جانب مقامات رسمی (که قانون تعیین کرده) قابل وصول است و در برخی سیستمها هر شهروند میتواند در شرایطی خاص این درخواست نظارت را مطرح نماید. به عنوان مثال، در کشوری که پیرو چنین مُدلی است، تصور کنید قانونی وضع شده که مقرر داشته حمل مواد مخدر بالای فلان حجم «قاچاق» محسوب میشود و فردی مطابق آن قانون بخاطر حمل بالای آن حجم به جرم «قاچاق» متهم شده است. در چنین مُدلی، آن فرد میتواند مطابقت قانون مذکور را با «اصل برائت» که در قانون اساسی ذکر شده مغایر بخواند و قانون را در «دادگاه قانون اساسی» یا «دیوان عالی» مورد «چالش قانون اساسی» قرار دهد. در این صورت، نهاد ناظر - که معمولاً دادگاه است - وارد عمل میشود و مطابقت آن قانون را با اصل برائت مصرح در قانون اساسی مورد سنجش قرار میدهد.
حال، مُدلی که در ایران پیاده میشود، مُدل اول است. یعنی شورای نگهبان در ایران پیش از تبدیل شدن مصوبه به قانون و - بدون ثبت درخواست و وجود مناقشه - مطابقت آن را با قانون اساسی و شرع بررسی میکند. اما با این تفاوت عمده که در ایران - برخلاف اغلب نظامهای سیاسی در دنیا - نهاد نظارتی (شورای نگهبان) نه فقط بر قوانین اُرگانیک و ساختارمحور که بر «همه» مصوبات مجلس نظارت دارد. یعنی هم نظارت پسینی دارد، هم نظارت مستمر و هم نظارتی که بر همه جنس قانون اعمال میشود.
یعنی در عمل، شورای نگهبان بر مصوبات مجلس شورای اسلامی «حق وتو» دارد.
در واقع، وقتی یک نهاد در معرض وتوی یک نهاد دیگر است، دیگر نمیتواند منطقاً در رأس امور قرار داشته باشد.
اگر بازیگران صحنه سیاست همچنان قائل به این هستند که مجلس باید «در رأس امور» باشد، لازم است یک اصلاح اساسی در شیوه اعمال نظارت شورای نگهبان انجام دهد.
این اصلاح میتواند تغییر در قانون باشد به نحوی که شورای نگهبان صرفاً بر قوانین خاص (یعنی قوانین اُرگانیک، مهم و ساختارمحور) نظارت داشته باشد؛ یا قانون به نحوی تغییر کند که شورای نگهبان صرفاً به صورت «موردی» و در مورد قوانین بحثبرانگیز (که در مطابقت آنها با قانون اساسی و شرع تردید وجود دارد) اعمال نظارت کند؛ یا اینکه قانون به نحوی عوض شود که مُدل اعمال نظارت شورای نگهبان از مدل اول (Abstract) به مُدل دوم (Concrete) تغییر شکل و ماهیت دهد.
موانع اطلاعرسانی در بحرانها
رامین رادنیا
روزنامه نگار
آموزش و آگاهسازی افکار عمومی جامعه در زمینههای مختلف از جمله الزامات پیشگیری، آمادگی و مقابله در برابر حوادث و سوانح همواره چالش برانگیز و با موانعی مواجه است. سطح سواد و تحصیلات جامعه مخاطب، ابزارهای در اختیار برای آموزش و اطلاع رسانی، برخورداری رسانه از اطلاعات و دانش موضوع مورد نظر، زبان مشترک برای انتقال معانی پیامها، زمینههای فرهنگی پذیرش، وضعیت اقتصادی جامعه، میزان مقبولیت، مشروعیت و اعتبار منبع پیام، تجربههای پیشین، سطح حمایت و مشارکت اجتماعی، هنجارها، نگرش و باورهای عمومی؛ همگی در زمره عوامل مؤثر بر فرآیند اطلاعرسانی و آموزش جامعه در برابر بحرانها اعم از با منشأ طبیعی یا دارای منشأ انسانی همچون اپیدمی اخیر ویروس کرونا به شمار میآید. در این میان شاخصهایی چون تجربه جمعی، اعتماد جامعه به رسانهها و مسئولان، شرایط اقتصادی مردم و کم و کیف آموزشها از اهمیت بیشتری برخوردار است.
ورود ویروس خطرناک کرونا به ایران با توجه به قدرت سریع فراگیری آن شاید بعد از شیوع طاعون در اواخر دوره قاجار تجربهای نو و کم سابقه برای جامعه به شمار میآید که به طور حتم از پی آن در کنار تلخکامیها درسهای ارزشمندی نیز برجای خواهد گذاشت. چه آنکه هر حادثه تلخی در زندگی فردی و جمعی، میزان هوشیاری فردی و اجتماعی را افزایش میدهد و همچون واکسنی جامعه را در برابر رخدادهای آینده مقاوم و توانمند میسازد. جنگها، سوانح طبیعی، شیوع بیماریهای مرگ زا و حوادث دلخراش بهطور معمول از آن دسته رخدادهایی هستند که روح جامعه را میآزارند و تجربه آن باعث درس آموزی برای چندین نسل میشود.
بهطور حتم تجربه ما نیز در مواجهه با کرونا آگاهی عمومی جامعه ایران را نسبت به بیماریهای فراگیر افزایش خواهد بخشید و نگاه به بهداشت محیط، الزامات پوشش درمانی و همچنین اطلاعرسانی و آموزش عمومی در برابر بحرانها متحول و نتایج مثبت آن نصیب نسلهای آینده خواهد شد.
درس دیگر در حوزه ایفای نقش رسانههای جمعی در آموزش و اطلاعرسانی بحرانها رقم خورد. گرچه این بخش از نیمه پر برخوردار است اما با نگاه نقادانه میتوان آسیبهای موجود در چرخه انتقال پیام، اختلالهای رخ داده و کمبود اعتبار منبع پیام و کاهش تأثیرگذاری در بخشهایی از چرخه انتقال پیام را مشاهده کرد.
در این آزمون تاکنون رسانههای نوین همچون شبکههای اجتماعی و کانالهای ارتباطی گوی سبقت را از رسانههای سنتی همچون مطبوعات و رادیو و تلویزیون ربودهاند. دوسویه بودن ارتباطات و ایفای نقش مخاطب در رسانه، شفافیت و اعتبار، سرعت انتقال پیام، گستردگی مخاطب، سهولت دسترسی و نهایتاً قدرت نظارتگری مزیت رسانههای نوین به شمار میآید. در حالی که رسانههای سنتی این روزها بیشتر از هر زمان در هزارتویی پیچیده از مشکلات اقتصادی، افت جایگاه، تخریب اعتبار و سرمایه اجتماعی و مهمتر ازهمه بحران مخاطب گرفتار آمدهاند و ناامیدانه بیشتر نظارگرند تا فعال مؤثر عرصه اطلاعرسانی و به جای عملکرد کنشی از عملکرد واکنشی و دنبالروی برخوردارند و نقش نظارت، آموزش و اطلاعرسانی آنان که زمانی بیبدیل بود در این رقابت نابرابر به میزان قابل توجهی کاهش یافته و جبران آن نیازمند تغییرات بنیادین است.
روزنامه نگار
آموزش و آگاهسازی افکار عمومی جامعه در زمینههای مختلف از جمله الزامات پیشگیری، آمادگی و مقابله در برابر حوادث و سوانح همواره چالش برانگیز و با موانعی مواجه است. سطح سواد و تحصیلات جامعه مخاطب، ابزارهای در اختیار برای آموزش و اطلاع رسانی، برخورداری رسانه از اطلاعات و دانش موضوع مورد نظر، زبان مشترک برای انتقال معانی پیامها، زمینههای فرهنگی پذیرش، وضعیت اقتصادی جامعه، میزان مقبولیت، مشروعیت و اعتبار منبع پیام، تجربههای پیشین، سطح حمایت و مشارکت اجتماعی، هنجارها، نگرش و باورهای عمومی؛ همگی در زمره عوامل مؤثر بر فرآیند اطلاعرسانی و آموزش جامعه در برابر بحرانها اعم از با منشأ طبیعی یا دارای منشأ انسانی همچون اپیدمی اخیر ویروس کرونا به شمار میآید. در این میان شاخصهایی چون تجربه جمعی، اعتماد جامعه به رسانهها و مسئولان، شرایط اقتصادی مردم و کم و کیف آموزشها از اهمیت بیشتری برخوردار است.
ورود ویروس خطرناک کرونا به ایران با توجه به قدرت سریع فراگیری آن شاید بعد از شیوع طاعون در اواخر دوره قاجار تجربهای نو و کم سابقه برای جامعه به شمار میآید که به طور حتم از پی آن در کنار تلخکامیها درسهای ارزشمندی نیز برجای خواهد گذاشت. چه آنکه هر حادثه تلخی در زندگی فردی و جمعی، میزان هوشیاری فردی و اجتماعی را افزایش میدهد و همچون واکسنی جامعه را در برابر رخدادهای آینده مقاوم و توانمند میسازد. جنگها، سوانح طبیعی، شیوع بیماریهای مرگ زا و حوادث دلخراش بهطور معمول از آن دسته رخدادهایی هستند که روح جامعه را میآزارند و تجربه آن باعث درس آموزی برای چندین نسل میشود.
بهطور حتم تجربه ما نیز در مواجهه با کرونا آگاهی عمومی جامعه ایران را نسبت به بیماریهای فراگیر افزایش خواهد بخشید و نگاه به بهداشت محیط، الزامات پوشش درمانی و همچنین اطلاعرسانی و آموزش عمومی در برابر بحرانها متحول و نتایج مثبت آن نصیب نسلهای آینده خواهد شد.
درس دیگر در حوزه ایفای نقش رسانههای جمعی در آموزش و اطلاعرسانی بحرانها رقم خورد. گرچه این بخش از نیمه پر برخوردار است اما با نگاه نقادانه میتوان آسیبهای موجود در چرخه انتقال پیام، اختلالهای رخ داده و کمبود اعتبار منبع پیام و کاهش تأثیرگذاری در بخشهایی از چرخه انتقال پیام را مشاهده کرد.
در این آزمون تاکنون رسانههای نوین همچون شبکههای اجتماعی و کانالهای ارتباطی گوی سبقت را از رسانههای سنتی همچون مطبوعات و رادیو و تلویزیون ربودهاند. دوسویه بودن ارتباطات و ایفای نقش مخاطب در رسانه، شفافیت و اعتبار، سرعت انتقال پیام، گستردگی مخاطب، سهولت دسترسی و نهایتاً قدرت نظارتگری مزیت رسانههای نوین به شمار میآید. در حالی که رسانههای سنتی این روزها بیشتر از هر زمان در هزارتویی پیچیده از مشکلات اقتصادی، افت جایگاه، تخریب اعتبار و سرمایه اجتماعی و مهمتر ازهمه بحران مخاطب گرفتار آمدهاند و ناامیدانه بیشتر نظارگرند تا فعال مؤثر عرصه اطلاعرسانی و به جای عملکرد کنشی از عملکرد واکنشی و دنبالروی برخوردارند و نقش نظارت، آموزش و اطلاعرسانی آنان که زمانی بیبدیل بود در این رقابت نابرابر به میزان قابل توجهی کاهش یافته و جبران آن نیازمند تغییرات بنیادین است.
مدیرعامل مؤسسه فرهنگی و مطبوعاتی ایران:
رسانهها باید تصویر واقعی از ایران به جهان ارائه دهند
آقای تورج شیرالیلو بهعنوان سرپرست روزنامه ایراندیلی منصوب شد. مهدی شفیعی مدیرعامل مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران در حکمی شیرالیلو را بهعنوان سرپرست روزنامه ایراندیلی منصوب کرد.وی همچنین از موسوی مدیرمسئول سابق روزنامه ایراندیلی تقدیر و تشکر کرد.سیدضیا هاشمی مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) در مراسم معارفه سرپرست روزنامه ایراندیلی بر نقش رسانهها در امر معرفی ظرفیتهای بیشمار کشور تأکید کرد و گفت: رسانهها باید از تمامی امکانات موجود و تکنولوژی مدرن از جمله فضای مجازی و سایتهای آنلاین نهایت استفاده را ببرند و صدای ایران را بهگوش جهانیان برسانند.وی اضافه کرد روزنامه انگلیسی زبان ایراندیلی این ظرفیت را دارد که توانمندیها و دستاوردهای کشور را به نحو شایسته معرفی کند.مدیرعامل مؤسسه ایران نیز در این مراسم گفت: رسانهها باید یک تصویر واقعی از کشور بهجهان ارائه دهند.مهدی شفیعی بر تقویت روابط با رسانههای داخلی و خارجی برای محقق شدن این امر مهم تأکید کرد و افزود: تولید محصولات چند رسانهای، حضور پر رنگ و مؤثر در سایتهای آنلاین و شبکههای اجتماعی، ارتقای کیفیت تولید و محتوای آن و گام برداشتن در جهت سیاستهای کشور کمک شایانی به جذب مخاطب داخلی و خارجی میکند.وی همچنین خواستار معرفی ظرفیتهای کشور در زمینههای مختلف از جمله اقتصادی، فرهنگی، هنری و گردشگری شد و افزود: معرفی مؤثر این ظرفیتها تبلیغات منفی بیگانگان از کشور را خنثی خواهد کرد.شفیعی باتأکید بر جذب گردشگران خارجی افزود: حضور آنان در ایران میتواند تصویر غلطی که برخی ازکشورها و رسانههای بیگانه از کشور ما ترسیم کردهاند را از ذهن آنان پاک کند.
مهدی شفیعی در حکم تورج شیرالیلو نیز نوشت: ارائه تصویری روشن و دقیق از گفتمان جمهوری اسلامی ایران، تبیین و معرفی پیشرفتها، توانمندیها و ظرفیتهای ایرانعزیز، در عرصه بینالمللی از جمله اهداف انتشار روزنامه ایراندیلی است.
برنامهریزی جهت ارتقای کیفیت محتوای هدفمند و هوشمند در چارچوب اهداف روزنامه و سیاستهای مؤسسه، تولید محصولات چند رسانهای، حضور مؤثر در آنلاین و شبکههای اجتماعی در راستای دیپلماسی رسانهای و همکاری همهجانبه با دیگر نشریات خانواده ایران از جمله انتظارات در این دوره مدیریتی است.
مهدی شفیعی در حکم تورج شیرالیلو نیز نوشت: ارائه تصویری روشن و دقیق از گفتمان جمهوری اسلامی ایران، تبیین و معرفی پیشرفتها، توانمندیها و ظرفیتهای ایرانعزیز، در عرصه بینالمللی از جمله اهداف انتشار روزنامه ایراندیلی است.
برنامهریزی جهت ارتقای کیفیت محتوای هدفمند و هوشمند در چارچوب اهداف روزنامه و سیاستهای مؤسسه، تولید محصولات چند رسانهای، حضور مؤثر در آنلاین و شبکههای اجتماعی در راستای دیپلماسی رسانهای و همکاری همهجانبه با دیگر نشریات خانواده ایران از جمله انتظارات در این دوره مدیریتی است.
سلام ایران
هر روز با شما در اینجا خواهیم بود، صدای شما، حرف شما و پیشنهاد شما را می شنویم و می خوانیم و بازگو می کنیم.
با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
جوابیه
پاسخ به پیام درج شده در تاریخ 8 بهمن 98 با عنوان ایجاد مزاحمت سگهای ولگرد در شهرک شریعتی
عوامل اجرایی زندهگیری سگهای بلاصاحب بهصورت روزانه و طبق برنامه نسبت به گشتزنی و کنترل سطح محدوده منطقه اقدام میکنند. درهمین راستا نیز در تاریخ 14 بهمن 98 یک قلاده سگ در محل مورد اشاره شهروند زندهگیری شد. مهرنوش ریاضی/سرپرست روابط عمومی منطقه 19
با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
جوابیه
پاسخ به پیام درج شده در تاریخ 8 بهمن 98 با عنوان ایجاد مزاحمت سگهای ولگرد در شهرک شریعتی
عوامل اجرایی زندهگیری سگهای بلاصاحب بهصورت روزانه و طبق برنامه نسبت به گشتزنی و کنترل سطح محدوده منطقه اقدام میکنند. درهمین راستا نیز در تاریخ 14 بهمن 98 یک قلاده سگ در محل مورد اشاره شهروند زندهگیری شد. مهرنوش ریاضی/سرپرست روابط عمومی منطقه 19
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
اقلیت مجلس آینده نقش ملی خود را ایفا کند
-
پایان فرعون
-
کرونای عزیز به داد ما رسید!
-
کرونا در مسیر کنترل
-
بارشهای سیلآسا تاکنون بدون خسارت
-
صرفهجویی 80 میلیون لیتری مصرف سوخت
-
مدیریت بحران با اطلاع رسانی دقیق
-
چگونه مجلس میتواند واقعاً در رأس امور قرار بگیرد؟
-
موانع اطلاعرسانی در بحرانها
-
رسانهها باید تصویر واقعی از ایران به جهان ارائه دهند
-
سلام ایران
اخبارایران آنلاین