پویا کمالی
شاید عجیب و کمی غیرمعمول باشد اگر بشنویم برخی آقایان محترم علاقه دارند موهایشان را رنگ کنند. جوگندمی شدن مو برای آقایان در اکثر مواقع به نشانههای جذابیت آنها میافزاید اما هستند برخی از افراد که از روند سفید شدن موهایشان راضی نیستند. صرف نظر از سفید شدن مو، بسیاری از آقایان علاقهمندند که موهایشان را به طور متنوعی رنگ کنند. نکاتی که در ادامه میآید شاید برای خانمها نیز کاربرد داشته باشد اما اینجا به برخی از مراقبتها و پیشنهادهایی اشاره میکنیم که آقایان در رنگ کردن موهای خود باید به آن توجه کنند.
در ابتدای رنگ کردن مو باید به طیف رنگ پوست خود دقت بیشتری کنید. برای آن دسته از آقایان که دارای رنگ پوست گرم هستند، رنگهای تیره شامل مشکی و قهوهای توصیه میشود و آقایان با رنگ پوست سرد و روشن بهتر است از رنگهای روشن و براق استفاده کنند. برای تشخیص رنگ پوست خود به رگهای روی مچ دست خود نگاه کنید اگر رگها آبی رنگ باشند رنگ پوست شما سفید است و اگر سبز باشند شما پوست تیره دارید. برای روشن کردن موهای تیره شما راه راحتی در پیش ندارید بنابراین بهتر است با استفاده از توصیههای موجود در مواد آرایشی این کار را بکنید.
همچنین برای انتخاب رنگ موی مناسب باید به رنگدانه موی خود دقت کنید. اگر شما از جمله کسانی هستید که موی شما رنگدانه قرمز دارد از تناژ رنگهای گرم استفاده کنید و اگر رنگدانه موی شما قرمز نیست میتوانید از رنگهایی با تناژ سرد استفاده کنید.
اگر میخواهید موهای سفید یا خاکستری خود را تیره کنید، به یاد داشته باشید که برگرداندن رنگ کار سادهای نخواهد بود. معمولاً موهای سفید بویژه موهای ریز، کلفت و خاکستری که در اطراف شقیقهها میرویند، در برابر رنگ مو مقاومتر از سایر نواحی هستند و به آهستگی رنگ خود را نیز از دست میدهند. بنابراین به خاطر داشته باشید که زمان شستوشوی مو باید کاملاً درست و حساب شده باشد.
آرزو تهرانی
بخش دیگری از اصلاحات خودمونی که ساخته و پرداخته ذهن چند بعدی نسل جدید و دو دهه اخیر است روبهروی شماست. این مطلب قصد دارد شما را با اصطلاحات و جملههای کوتاهی آشنا کند که برای کوتاه سخن گفتن و به طعنه حرف زدن در میان نسل امروزی باب شده و در گوشه و کنار بویژه در مدارس راهنمایی و دبیرستان بسیار شنیده میشود. برای اینکه ارتباط دوسویه بین نسل جدید و قدیم برقرار شود اولین راه فهمیدن آنها حرفهای آنهاست. پس بیایید شروع کنیم.
په نه په
کافی است شما سؤالی پرسیده باشید که جوابش ساده یا در دل همان سؤال باشد خیلی زود باید منتظر این باشید که به شما بگویند په نه په که به معنی پس نه پس است. مثلاً وقتی میپرسید فلانی آمدی؟ یکی از آنها جواب میدهد: په نه په، هنوز تو راهم 5 دقیقه دیگه میرسم.
حاجی
حاجی یک اسم اشاره به هرکسی میتواند باشد. مثلاً در میان جوانهای 18-17 ساله زیاد میبینید که همدیگر را حاجی خطاب میکنند. بنابراین اگر آنها بجز خودشان پدر و پدربزرگ و عمو و برادر بزرگتر از خودشان را حاجی خطاب میکنند لزوماً به این معنی نیست که آن شخص به حج رفته باشد بلکه بیش از هرچیز یک اصطلاح خودمانی و رفاقتی است که سعی میکنند فضای دوستانهای بین شما برقرار کنند.
رد داده
بیشتر جنبه طنز دارد اما اگر کسی که کار اشتباهی را بیآنکه بداند انجام دهد یا کسی کاری را که از نظر عموم زشت و غیرطبیعی است، انجام داده باشد یا حتی کسی که از سر عصبانیت واکنش عجیبی از خودش نشان دهد، اصطلاحاً به او یک آدم رد داده گفته میشود. یعنی اینکه مغزش رد داده است، مغزش خوب کار نمیکند.
داستان شد
هراتفاقی که در انتها منجر به دردسر و گرفتاری شود که شما مجبور شوید برای رفع و رجوعش کار اضافهای انجام دهید یا دربارهاش توضیح دهید، اسمش داستان است. مثلاً اگر دختر یا پسر نوجوان شما قرار است با ماشین شما رانندگی کند، اگر بخواهید به زبان خودش نصیحتش کنید باید به او بگویید «مراقب باش داستان درست نکنی یا باز داستان نشه برامون.»
سلبریتیهای پولی چه تأثیری بر فرهنگ مصرفی جامعه دارند؟
یک بام و دو هوای اینفلوئنسرهای وطنی
فرزانه قبادی
کشوها را یکییکی بیرون میکشد و دوربین را روی انبوه لوازم داخل کشو به حرکت درمیآورد، در نمای بعدی دوربین به سراغ کمد لباسها رفته، کفشها و لباسها و کیفها کالا را مرتب در قفسهها چیده تا خبر سر و سامان دادن به قفسههای اتاقش را برای فالوئرها مخابره کند. کمدهای پر از لباس، کشوهایی پر از لوازم آرایشی و بهداشتی و عطر و... قفسههایی پر از کیف و کفش و در مجموع زندگیای که مصرف زدگی از گوشه و کنارش سرریز میکند؛ اینها تصاویری است که یک اینفلوئنسر هر روز پیش چشم مخاطبان صفحهاش قاب میگیرد، اما ماجرا بههمین قابها ختم نمیشود. امروز در دنیا اینفلوئنسرها و بلاگرها در حوزههای مختلف توانستهاند تا حدودی نقش تأثیرگذار خود در حوزه تبلیغات را تثبیت کنند. شرکتها و تولیدکنندگان حالا به اینستاگرام و یوتیوب و توئیتر و دیگر شبکههای اجتماعی به چشم یک ابزار تأثیرگذار تبلیغات نگاه میکنند و روی اثرگذاری اینفلوئنسرها و بلاگرها در بالا رفتن فروش خدمات و محصولاتشان حساب ویژهای باز میکنند. برگزاری رویدادهای متعدد با حضور این افراد در نقاط مختلف دنیا مؤید همین نکته است.
اینفلوئنسر (influencer) در لغت به معنای تأثیرگذار است. فردی که شاید تخصصی در زمینه خاصی نداشته باشد، اما توانسته با به اشتراک گذاشتن مداوم پستهایی عامه پسند از زندگی شخصی و کاری خود در شبکههای مجازی بویژه اینستاگرام، مخاطبان بسیاری را جذب و هواخواه خودش کند. این افراد اغلب براحتی برای تبلیغ انواع محصولات با شرکتهای مختلف وارد مذاکره میشوند و فارغ از احساس مسئولیت در قبال کیفیت و سلامت کالاها، آن را با آب و تاب به مخاطبان معرفی میکنند.
اینفلوئنسرها در دنیا تبدیل به یکه تازان جهان متنوع اینستاگرام شدهاند. در ایران بعضی از اینفلوئنسرهای وطنی فارغ از تمام اتفاقات و حوادث روز جامعه و دنیا، به کار خود مشغولند و توجیه خود را برای این فراغت از سودای جهان دارند و در هر شرایطی در حال تبلیغ در راستای کسب درآمد و القای نیازهایی نه چندان ضروری به مخاطبان خود هستند. نیاز به داشتن کمدهایی لبریز از لباس و کفش و.... نیاز به خرید آخرین محصولات تولید شده توسط یک برند، نیاز به مصرف، نیاز به خرید، نیاز به وابسته شدن به یک برند خاص و... امری که شاید برای مخاطب این تبلیغات چندان هم ضروری نباشد اما برای یک اینفلوئنسر حکم اکسیژنی دارد که او را زنده نگه میدارد. در سوی دیگر ماجرا میشود مخاطبان مسخ شدهای را دید که آماج حملات این تبلیغات هستند. مخاطبی که نمیداند پشت تبلیغ نامحسوس کسی که خود را روشنفکر، هنرمند، ورزشکار، حامی محیط زیست، روانشناس و... معرفی میکند، چه مبالغی جابهجا میشود، لینک داخل استوری را بالا میکشد، محصول را قبل از تمام شدن، خریداری میکند و حس فاتحی را دارد که از دیگر فالوئرها پیشی گرفته است یا نادانسته به سوی سبکی از زندگی کشیده میشود که نسبتی با فرهنگش ندارد.
نگاهی به عدد فالوئر سلبریتیهای پولی نشان میدهد که ما بهعنوان مخاطب، به آنها اجازه دادهایم تا آرام و بیصدا بخزند زیر پوست جامعه و شیوهای خاص از زندگی را تبلیغ کنند، آنها از نیاز ما به داشتن یک الگو در سبک زندگی تغذیه میکنند و درآمد دارند. با به نمایش گذاشتن بخشی از زندگی روزمرهشان براحتی اعتماد مخاطب را جلب میکنند و بعد در میان استوریها و پستهای روزمره، شیوهای از زندگی را تبلیغ میکنند که شاید مخاطب فرسنگها از آن فاصله داشته باشد. رنگهای تند در عکسهایی که در خانه، باغ، کافه، خیابان و... گرفته شده، شباهتی به شهر خاکستری که ما در آن زندگی میکنیم ندارد، اما آنها دنیای رنگی و مصرف زدهشان را به حقیقت دنیای خاکستری ما حقنه میکنند.
افزایش تمایل به خرید بجز اینکه نتیجه زندگی در دنیایی پر از تنوع محصولات و تولیدات در حوزههای مختلف است، نتیجه نمایش زندگی مصرف زده اینفلوئنسرهایی است که شغلشان مصرفگرایی است. البته آنها هرگز به این نکته اعتراف نمیکنند و گاهی نقاب حمایت از محیط زیست به چهره میزنند و استوریها و پستهایی در نقد مصرفگرایی منتشر میکنند، حرفهایی میزنند که با تصویری که از زندگی شخصیشان به نمایش میگذارند بهطرز محسوسی تناقض دارد و این تناقضها گاهی در بزنگاههایی خود را نمایان میکند و هزینههایی هم برای آنها در پی دارد. این تناقضات جایی به اوج میرسد که تبلیغ اپلیکیشنی را میپذیرند که با هدف مقابله با مصرفگرایی طراحی و اجرا شده است. بهطور مثال در اقدامی خلاقانه برای تبلیغ خدمات این اپلیکیشن در مذمت شلوغ بودن اتاق و زیاد بودن لباس های داخل کمد ساعتها سخنرانی می کنند و بعد اعلام میکنند که قرار است لوازم اضافی اتاق شان را در اپلیکیشن مذکور به فروش برسانند و از فالوئرها هم دعوت میکنند همین کار را انجام دهند. شاید به خاطر نداشته باشند که یک سال پیش در کنار همان کمد تبلیغ برندی که کالاهای «درجه یک» خود را با «تخفیف عالی» به فروش میرساند ضبط کردند و از «دوستای خوب» خود خواستند که به سایت... سری بزنند و از آنها خرید کنند.
ریشه مصرفگرایی را از زوایای بسیاری میشود مطالعه کرد، این امر محصول مجموعهای از عوامل است که هر کدام باید از زاویهای مستقل بررسی شوند. نمیتوان نقش اینفلوئنسرها را تنها عامل بروز و تشدید مصرفگرایی در جامعه دانست، اما از سویی نمیتوان تأثیر آن را هم در شیوع این فرهنگ در جامعه نادیده گرفت.