ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام صادق عليه السلام :
سزاوار نيست كه مسلمان با بدكار و احمق و دروغگو رفاقت كند.
كافى(ط-الاسلامیه) ج2، ص640
سیدعباس صالحی: مصفا به قله جاودان ادبیات پیوست
استاد دکتر مظاهر مصفا به قله سپید و جاودان شعر و ادبیات پارسی پیوست.سوگ او را به همسر دانشورش دکتر امیر بانو کریمی(فرزند استاد امیری فیروزکوهی) و فرزندانش تسلیت میگویم.
پیام تسلیت وزیر فرهنگ
و ارشاد اسلامی در توئیتر
احمد مازنی: ازسوگیری سیاسی در مواجهه با آثار فرهنگی پرهیزکنید
من از قوه قضائیه و دادستان محترم در خواست دارم با حضور عوامل فیلم «خانه پدری» بار دیگر این فیلم را مشاهده کنند چرا که با توجه به اظهارات کارگردان و مدیران وزارت ارشاد همه نکات اصلاحی اعمال
شده است.
بخشی از گفتوگوی رئیس کمیسیون فرهنگی مجلس با «ایسنا»
اولین بار در «ایران» ببینید:
نخستین تصویر مولانا در مست عشق
این روزها حسن فتحی درگیر ساخت پروژه کنجکاویبرانگیز «مست عشق» است. اطلاعات خبری از این فیلم که قرار است پارسا پیروزفر و شهاب حسینی نقشهای اصلی آن را در قالب شمس و مولانا ایفا کنند بهصورت قطرهچکانی به بیرون درز میکند؛ فیلمی که علاوه بر این دو بازیگر سرشناس و البته محبوب ایرانی از بازیگرهای سرشناس ترک مثل ابراهیم چلیکول، هانده ارچل، سلما ارگچ، بنسو سورال، بوراک توزکوپاران و بوران کوزوم هم بهره برده تا به معنی واقعی، محصول مشترک ایران و ترکیه باشد. تهیهکننده این فیلم مهران برومند است و فیلمنامه آن را هم خود حسن فتحی با همکاری فرهاد توحیدی نوشته و در میان سایر عوامل فنی و هنری هم نام چهرههای ایرانی و ترک به چشم میخورد. در روزهای گذشته اولین عکس از تست گریم پارسا پیروزفر و شهاب حسینی منتشر شد که نشان از گریم سنگین این دو بازیگر برای ایفای نقشهای مهم «مست عشق» داشت. تصویری که از پارسا پیروزفر میبینید و او را در نقش مولانا نشان میدهد برای اولین بار در روزنامه ایران منتشر میشود.
عکس: مرتضی اتابکی
کامبیز نوروزی در گفتوگو با «ایران» از ضرورت رعایت حقوق مادی و معنوی در فیلم «فرزند صبح» میگوید
از خلأ فرهنگی بیشتر از خلأ قانونی آسیب دیدهایم
محسن بوالحسنی
خبرنگار
بعداز گلایه و شکایت پوران گلفام همسر مرحوم فرهاد مهراد از استفاده بدون کسب اجازه بهروز افخمی از یکی از قطعات این خواننده در فیلم «فرزند صبح»، افخمی هم به صحبتهای گلفام واکنش تندی نشان داد و با معرفی همسر فرهاد مهراد بهعنوان کسی که با ژست روشنفکری روی میراث فرهاد چَنبَرِه زده در برنامه سلام صبحبخیر گفت: «هیچ مشکلی به وجود نیامده است. خانم پوران گلفام، زن فرهاد فکر میکند صاحب حقوق معنوی آهنگهای فرهاد است؛ در حالی که اگر یک بار قانون حمایت از مؤلفان و مصنفان را میخواند، میفهمید حقوق معنوی قابل انتقال نیست و لازم نیست با قانون جدید اجازهای از او گرفته شود.» این اتفاقی است که بارها، برای هنرمندان در قید حیات و ممات رخ داده و معلوم نیست ریشه این درگیریها و اختلافها از سر عمد است یا ناآگاهی از قانون. کامبیز نوروزی در گفتوگو با «ایران»، درباره چالشهای حقوقی از این دست میگوید. آنچنان که نوروزی میگوید حق و حقوق مادی و البته معنوی آثار هنرمندان تا 50 سال به آنها یا ورثه قانونیشان تعلق دارد.
پیشتر هم خانم گلفام از صداوسیما شکایت کرده بود و گویا بحث حقوق مادی و معنوی آثار هنری هنوز جا نیفتاده و روشنگری در این زمینه نشده و گویا توجه جدی هم به آن نمیشود.
بله متأسفانه در این زمینه کسی به حقوق پدیدآورندگان و مصنفان توجهی نمیکند و البته من این بی توجهی را برآمده از یک سوءظن یا سوءنیت نمیدانم و آن را حاصل یک خلأ فرهنگی میدانم که باعث شده هنوز مفهوم مالکیت مادی و معنوی آثار هنری بهطور کامل تسری پیدا نکند و در نظام حقوقی تولیدکنندگان نهادینه نشود. این اختلافات و اتفاقات هم اصولاً از ناآگاهی یا آگاهی ناقص از مفاد قانونی میآید. نکته مهمی که باید به صراحت درباره آن حرف زد این است که در این ماجرا تهیهکننده اثر سینمایی باید برای استفاده از یک اثر موسیقایی از مالک قانونی آن کسب اجازه کند.
این حقوق مادی و معنوی چه زیرشاخهها و تبصرههایی دارند؟
بهموجب حق مادی مؤلف و صاحب اثر، برای استفاده از اثر هنرمند توسط شخص دیگری، باید اجازه گرفته شود و اگر مبلغی مطالبه شود باید طرف دوم آن را پرداخت و از مسیر حق استفاده از اثر خریداری شود. حقوق مادی اثر هم شامل مواردی است که مهمترین آنها ذکر نام پدیدآورنده است و عدم دستکاری، تحریف و جرح و تعدیل است که باید تعهد داده شود چنین اتفاقاتی برای اثر نمیافتد مگر با رضایت صاحب یا صاحبان آن. در نتیجه، اگر شخصی بخواهد از یک اثر موسیقایی در فیلمش استفاده کند حتماً باید رضایت مادی و معنوی از صاحب اثر، یا وکیل و وصی قانونی او اخذ شود.
صاحب و مالک اثر چه تعریفی در شکل حقوقی خود دارد؟
در آثار موسیقایی هم تهیهکننده صاحب اثر تلقی میشود و چون تهیهکننده تمامی هزینههای ساخت یک اثر موسیقایی از قبیل پولآهنگساز، شاعر، تنظیمکننده و خواننده و... دیگران را پرداخت و اقدام به انتشار کرده قانون او را بهعنوان صاحباثر میشناسد. در این بین نکتهای که حائز اهمیت است متن قرارداد است که باید به بندهای آن اشاره کرد و دید چه تبصرههایی در آن وجود دارد. مثلاً یک مؤلف حق دو یا سه چاپ را به یک ناشر میدهد و طبق این بند از قرارداد بعد از این مدت، ناشر حقی نسبت به مسائل مادی و معنوی اثر ندارد. در موسیقی هم میتوانیم به بندهای قرارداد و نکتههایی که در آن آمده استناد کنیم.
آقای افخمی مدعی شدهاند که طبق قانون، خانم گلفام، همسر و وکیل قانونی آثار فرهاد مهراد هیچ حق معنوی ندارند. آیا حقوق معنوی هم مانند حقوق مادی قابل انتقال است؟
بله کاملاً. حق معنوی هم مانند حق مادی به ورثه منتقل میشود و وارث قانونی در واقع قائممقام صاحباثر تلقی میشود و اتفاقاً در حوزههای هنری، حقوق معنوی آثار بسیار مهمتر از حقوق مادی است چون آثار هنری بهدلیل ویژگیهای هنری که دارند و نگاه خلاقانه، اعتبار و شخصیت صاحب اثر را با خود حمل میکنند و هرگونه لطمه و جرح و تعدیل این آثار مستقیماً متوجه صاحب اثر خواهد بود. اگر کار به مراجع حقوقی بکشد و ماجرا صرفاً همین باشد، تهیهکننده فیلم باید جبران خسارت کند و البته این نکته را هم در نظر داشته باشیم که قانون حمایت از مؤلفان و مصنفان و هنرمندان ضمانت اجرایی کیفری هم دارد و ممکن است طرفی که مجرم شناخته شود حبس را هم تجربه کند.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#اعظم_طالقانی
درگذشت اعظم طالقانی از زنان مبارز و فعال ایران یکی از مهمترین خبرهای چند روز گذشته بود که باعث شد کاربران ایرانی دربارهاش بنویسند. یادآوری مبارزههای او قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و فعالیتهایش در ۴۰ ساله گذشته مسائلی بود که به آنها اشاره میشد و در میان آنها بیش از همه به تلاشهای اعظم طالقانی برای تعیین تکلیف «رجل سیاسی» در انتخابات ریاست جمهوری اشاره میشد. تصاویری از او هنگام ثبتنام در دورههای مختلف انتخابات ریاست جمهوری از روز درگذشت او تا دیروز که مراسم تشییع او برگزار شد در شبکههای اجتماعی با هشتگ اعظم طالقانی میدیدیم: «در اغلب مراسم رسمی برای سالگرد مرحوم آیتالله طالقانی جای اعظم طالقانى خالی بود! برخلاف مراسمی که از سوی نیروهای نواندیشدینی و ملی برگزار میشد. دلیلش تنها یک چیز بود؛اعظم خانم شبیهترینِ فرزندان و اعضای خانواده به پدر بود...»، «اگر دوست دارید چون اعظم خانم طالقانی بمیرید، باید در تمام طول عمرتان برای آرمانتان تلاش کنید و دست از مواهب دنیا بشویید و جمله مبارز شوید... اینگونه مردن اتفاقی نیست. الهم انا لا نعلم منها الا خیرا...»، «وقتی عمر فعالیت فمینیستهای وطنی بهطول ساخت اکانتهای توئیترشون هست و اوج مطالبشون مخالفت با حجابه، طبیعیه نقش اعظم طالقانی در تلاش برای احقاق حقوق زن ایران رو نفهمن»، «در زمانهای که جامعه دچار بیالگویی شده، اعظم طالقانی یک الگو بود برای جامعه ایران. در زمانهای که لعنت فرستادن به تاریکی سکه رایج شده، طالقانی شمعی میافروخت. در زمانهای که اسلکتیویم و انفعال و بیعملی سیطره داره، در میدان حاضر بود وفعال بود و باورهایش را زندگی میکرد، «من بارها دیدمش که با عصا و واکر راه میرفت، اما بیتردید ایستادهترین سیمای زنیست که عرصه سیاسی ایران به خود دیده. مثل اون قاب آخر و ایستادگی تمام قدی که برای ثبتنام در انتخابات
ازش مونده.»
جنجال مدرسه فرهنگ
حضور طیبه ماهروزاده یکی از اعضای شورای عالی سیاستگذاری آموزش و پرورش و همسر غلامعلی حدادعادل در برنامه زاویه شبکه ۴ سیما حسابی جنجالی شد. بلافاصله بعد از برنامه ویدئویی از بخشهایی از صحبتهای ماهروزاده در شبکههای اجتماعی منتشر شد که کاربران را به واکنش واداشت. در این ویدئو اینطور برداشت میشد که او گفته فرزندش میخواسته در رشته علوم انسانی تحصیل کند و آنها نتوانستهاند مدرسهای با محیط مناسب پیدا کنند و بههمین دلیل دبیرستان فرهنگ را مخصوص رشته علوم انسانی تأسیس کردند. کاربران از این حرفها عصبانی بودند و مینوشتند که حدادعادل و همسرش سال هاست در آموزش و پرورش حضور دارند و حالا باید برای شرایط مدارس پاسخگو باشند. البته فیلم تقطیع شده بود و ماهروزاده هم بیانیهای منتشر کرد و نوشت: «تأسیس دبیرستان فرهنگ بعد از فراغت فریدالدین [فریدالدین حداد عادل] از دوره دبیرستان صورت گرفته و وی در این دبیرستان تحصیل نکرده است.
۲-اشاره به تحصیل وی صرفاً به منظور بیان وضعیت نامطلوب رشته علوم انسانی در آن زمان بوده و این مطلب با دقت در صحبت اینجانب به روشنی قابل اثبات است.
۳-در برنامه بهصراحت گفته شد که مدارس دولتی فرهنگ (که تعداد آنها در حال حاضر در حدود یکصد مدرسه تخمین زده میشود و باعث توسعه علوم انسانی شده است) هیچ ارتباطی با مؤسسه غیرانتفاعی فرهنگ ندارد.»
البته فیلم تقطیع شده کار خودش را کرده بود و همچنان به ماهروزاده و همسرش در شبکههای اجتماعی انتقاد میشد هرچند که بعصی کاربران با اشاره به فیلم کامل از بقیه میخواستند این فیلم را ببینند: «خانم حداد عادل میگوید کل تهران را گشته و مدرسهای در شأن فرزندش پیدا نکرده برای همین رفته و مدرسه غیرانتفاعی تأسیس کرده! کاش قبل از تأسیس یه مدرسه به فکر کودکانی که هرگز رنگ و بوی مدرسه رو بهخاطر مشکلات اجتماعی و اقتصادی نمیبینند، بودید!»، «پسر خواهرم شبکه تلویزیونی میخواست نداشت کردیمش مدیر شبکه سه»، «دوباره کلیپ اظهارات همسر حدادعادل خانم ماهروزاده رو دیدم، یک سوءبرداشت از حرفشون شده، ایشون نمیگه بهخاطر پسرمون مدرسه تأسیس کردیم میگه چون در تحصیل پسرمون این دغدغه رو پیداکردیم برای رفعش به فکرافتادیم مدرسه خوبی برای علوم انسانی تأسیس کنیم که منجر به تأسیس ۲۰۰ مدرسه فرهنگ شده.»، «یه سؤال برام پیش اومده. چرا پسر حداد عادل حتماً باید مدرسه غیرانتفاعی میرفته که مناسبش رو پیدا نکردن. مگه مدرسه دولتی چش بوده؟»
ما انتخاب میکنیم که انسان باشیم و حقیقت را بگوییم
کیهان کلهر هنرمند نام آشنای موسیقی ایران است و قابلیتهای او درعرصههای جهانی کاملاً مشهود بوده است. کلهر در نوزدهمین اکسپوی جهانی موسیقی وومکس توانست جایزه جهانی مرد سال را به خود اختصاص دهد. او درحاشیه این رویداد با سایمون بروگتون، سردبیر نشریه «سانگ لاینز» ازعلاقهمندی اش به موسیقی و مسیری که تا به امروز طی کرده است سخن گفت که سایت «موسیقی ما» دیروز ترجمه فارسیاش را منتشر کرد؛ مصاحبهای که کلهر در آن از دغدغههای شخصی و حرفهایاش میگوید.
او در مورد آشناییاش با موسیقی تلفیقی میگوید: «سالها قبل در تلویزیون ملی ایران، تصاویری از استاد «علی اصغر بهاری» دیدم که در آن زمان مشهورترین نوازنده کمانچه بود. صدای این ساز برای من بسیار دلانگیز بود. اگرچه در آن سالها، این ساز مهجور بود و پیدا کردن استادی در زمینه کمانچه و همچنین پیدا کردن خود استاد بهاری کار بسیار دشواری بود. به هر روی من از 5 سالگی موسیقی را به همراه برادرم که یک موزیسین غیرحرفهای بود شروع کردم. بعد از مدتی، پدر و مادرم متوجه شدند که به موسیقی علاقه دارم و من را به مدرسهموسیقی فرستادند، استاد من «احمد مهاجر» بود و از ایشان درسهای بسیاری آموختم... کلهر در ادامه از زندگی شخصی اش بیان داشت: وقتی ایران را ترک کردم 17 ساله بودم و دیگر درآن زمان میدانستم مسیر زندگیام قرار است با موسیقی همراه باشد و در این زمینه بسیار جدی بودم... درآن سالها با استاد محمدرضا لطفی که از استادان محترم موسیقی کلاسیک ایرانی است، همراه شدم. ایشان هم از ایران مهاجرت کرده بود. در آن سالها، تلاش بسیار زیادی کردم تا از جامعه موسیقی ایران جدا نشوم؛ هر چند مهاجرت و زندگی در کشورهای دیگر به من کمک کرد تا با جنبههای دیگر موسیقی آشنا شوم و یک موسیقیدان تکبعدی باقی نمانم. آشنایی با موسیقیدانانی از فرهنگهای دیگر به زندگی حرفهای من کمک بسیار زیادی کرد.
بهگفته کیهان کلهر، کرد بودن هویت اصلی او نیست و در مورد اصالت خود میگوید: من بهدنبال ملیت یا قومیت خاصی در هویت خودم نیستم و نمیخواهم این کار را کنم. من در خانوادهای کرد در ایران متولد شدم؛ اما ما انتخاب میکنیم که انسان باشیم و حقیقت را بگوییم و این مسأله بسیار مهم است. ضمن اینکه ما بهعنوان یک موسیقیدان باید از تریبونی که داریم، استفادهای صحیح کنیم. ما در یک کسب و کار فرهنگی هستیم و در این میان باید حقیقت را بگوییم و چیزهایی که برای انسانیت و انسانها اهمیت دارد.
سوگواره ای برای اعظم طالقانی
درس هایی ازیک زن و سیاست ورزی امیدوارنه اش
هادی خانیکی
استاد دانشگاه
1-دیروز اعظم طالقانی زن نامور دوران ما آبرومندانه تشییع و به خاک سپرده شد. نام او هم یادآور میراث ماندگار طالقانی بود و هم تجسم میراثداری شایسته یک دخترهمفکر وهمراه برای پدری به بزرگی همه ایران. طالقانی سرمایهای نمادین است و آنچه دیروز تهران به چشم خود دید زندگی و زایندگی این میراث بود. چهرههای نام آشنای عرصه فرهنگ و اندیشه و سیاست تا آنجا آمده بودند که میشد دید هنوز آرمان و ایمان جان دارد و میداندار.
2- اعظم طالقانی زنی کم نظیر بود که به تعبیرخود بارمسئولیت «یک رجل سیاسی» را به خوبی به دوش گرفت. کیاست در دایره نظر و عمل او دامنههایی وسیع و درهم تنیده داشت. چشم به قدرت ندوخته بود اما در پی توانمند کردن هر شهروند منفرد وهرنهاد و شبکه مدنی و اجتماعی بود. او به قدرت بخشیدن به زن، به سازمان مردم نهاد ،به حزب، به رسانه و به شبکه نیکوکارانه میاندیشید و تمام توان خود را حتی روی صندلی چرخدار دراین راه به کارمیبرد.از نخستین ماههای پس از پیروزی انقلاب برای سامان دادن فعالیتهای زنان مسلمان نهاد ساخت و نشریه راه انداخت. وارد فعالیتهای آزادیخواهانه ومدنی شد و به کارآموزش پرداخت و حتی مهدکودک تأسیس کرد. شبکههای خیرخواهانه و نیکوکارانه شکل داد و به طورخلاصه تفسیری عملی و موسع از سیاست ورزی را در تمام این سالها و دههها ارائه داد.
3 – اعظم طالقانی سرمشقی نمونه از نوآوری در سنت و سنت بخشی به نوآوری بود. ریشه در دینداری و انقلابیگری داشت درحالی که سخت مقید به آزادی و عدالت و دموکراسی بود. دیروزش را هیچ گاه از یاد نبرد و از مبارزه و مقاومت در برابر دیکتاتوری خودکامه نظام شاه هرگز احساس و اظهار پشیمانی و زیاندیدگی نکرد. اما پیوسته دغدغه مسائل جدید و نیازهای نوپدید زمانه را داشت و دراندیشه عرضه تصویری جذاب و روزآمد از دین ، انقلاب ، مبارزه و مقاومت بود. زنی انقلابی و آرمانخواه بود که با تمام وجود به اصلاحطلبی و کنشگری مدنی رسیده بود و به الزامات و ساز و کارهای آن سخت وفادار بود.
4- اعظم طالقانی درمیان همه فعالیتهای خستگی ناپذیر سیاسی و مدنی ازاخلاقی بودن و اخلاقی زیستن لحظهای غفلت نکرد. کمترکسی از زبان او شکایت و بدگویی از دیگران را به یاد دارد. ازنقد غافل نبود اما ازدایره روا داری و انصاف او هیچ کس حتی مخالفانش بیرون نمیماندند. به گفتوگو با او اعتقادداشت و برای انسان درهر مرتبه و مقامی بود حرمت میگذاشت. قدرت جمع کردن میان سطوح مختلف مسئولیت داشت .با همان شور و اشتیاقی که برای احقاق حقی از حقوق اساسی و سیاسی شهروندان میدمید با عشق و رضایت به مراقبت از فرزند بیمارش مینشست. وجودش گنجایش ابعاد چندگانه را داشت و دریک زمان قادر بود بنا به وظیفه و نتیجه اخلاقی درچند میدان فعالانه حرکت کند.
5- اعظم با همه دشواریها و تنگناهایی که با آن زیست، سخت امیدوار بود. ناامیدی و توقف در زندگی سرشار از تکاپوی او، جایی نداشت.
همین سه هفته پیش بود که در کمیته علمی همایش «طالقانی و زمانه ما» که بناست در 22 و23 آبان جاری در تهران برگزار شود از من خواست که برای پرونده ویژه این شماره پیام ابراهیم که «سیاستورزی امیدوارنه»است مطلبی بنویسم. از دلیل انتخاب این عنوان پرسیدم گفت نمیتوان بدون امید در سیاست ماند. راست میگفت چنان که خود مصداق معنابخش سخناش بود.
تراژدی تلخ انزوا
علیرضا خمسه
بازیگر
ابراهیم آبادی بازیگر پیشکسوت تئاتر، سینما و تلویزیون 9 آبان ماه پس از یک دوره بیماری در ۸۵ سالگی چشم از جهان فروبست. از سریالهای تلویزیونی با هنرنمایی او میتوان به «پاورچین»، «طبقه وسط» و «مختارنامه» اشاره کرد. «مربای شیرین»، «توکیو بدون توقف» و «آپارتمان شماره ۱۳» سه نمونه از آثار سینمایی اوست.
ابراهیم آبادی از بازیگران حرفهای باپرنسیب و انضباط دهه 30 بود که فعالیتش را از تئاتر آغاز کرد و بعدها آن را به تلویزیون و سینما گسترش داد. وجه بازیگری ایشان آشکار است، چرا که اغلب مردم فیلمها و سریالهایش را دیدهاند اما برای عموم مردم شاید برخی از وجوه بارز شخصیتیشان کمتر شناخته شده باشد. ایشان علاوه بر اخلاق حرفهای در بازیگری، انسانی بسیار شریف بود؛ مردی دوست داشتنی، بسیار بذلهگو و محفلآرا که به خاطر همین خوش خلقی دوستان و دوستداران زیادی هم داشت. معمولاً با همه خوش برخورد بود و با انرژی مثبت در کار حاضر میشد. وجه بارز دیگر شخصیتی ایشان فعالیت صنفی و تشکیلاتی است. ابراهیم آبادی بدون هیچ چشمداشتی سالها در انجمن بازیگران سینمای کشور چه بهعنوان عضو شورای مرکزی و چه بهعنوان بازرس انجمن فعالانه حضور داشت و تلاش کرد از طریق فعالیتهای صنفی گشایشی در گرههایی که در زندگی بازیگران سینما ایجاد میشد حاصل شود.
در رأس گروه فعالان صنفی که از میان ما رفتهاند مرحوم داود رشیدی قرار دارد که بشدت به کارهای صنفی علاقهمند بود و حضور بسیار مؤثری داشت و همچنین داریوش اسدزاده که به تازگی او را از دست دادیم. متأسفانه در سالهای اخیر ابراهیم آبادی عزیز بهدلیل کهولت سن امکان فعالیت صنفی و حرفهای نداشت و سرنوشتی که برای اغلب بازیگران همسن ایشان پیش آمد برای او هم رقم خورد؛ یعنی پایان در خلوت و انزوا. این تراژدی برای اغلب دوستانی که یک دوره در ویترین سینما بودند و در صحنه تئاتر و نمایش میدرخشیدند به وجود میآید؛ سرنوشتی تلخ که قابل پذیرش نیست. چرا هنرمندانی که روزگاری چراغ هنر سینما و تئاتر کشور را برافروختهاند این گونه باید دوره کهنسالیشان را در خلوت و کورسوی ناامیدی به سر برند. به اعتقاد من سرمنشأ مشکل اینجاست که جامعه ما جامعه فرهنگی نیست بلکه جامعه سیاسی است و نگاه به هر نوع فعالیتی تعبیر سیاسی دارد. در یک جامعه سیاستزده جایی برای فرهنگ و هنر و منزلت هنرمندان نیست. مسئولانی با نگاه فرهنگی مسلماً کاری به گرایشهای سیاسی افراد ندارند و به صرف هنرمند بودن و فعالیتهای هنری جایگاه هنرمند ویژه میشود.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
سیدعباس صالحی: مصفا به قله جاودان ادبیات پیوست
-
احمد مازنی: ازسوگیری سیاسی در مواجهه با آثار فرهنگی پرهیزکنید
-
نخستین تصویر مولانا در مست عشق
-
از خلأ فرهنگی بیشتر از خلأ قانونی آسیب دیدهایم
-
شهروند مجـــازی
-
ما انتخاب میکنیم که انسان باشیم و حقیقت را بگوییم
-
درس هایی ازیک زن و سیاست ورزی امیدوارنه اش
-
تراژدی تلخ انزوا
اخبارایران آنلاین