صفحات
شماره هشت هزار و چهارصد و دوازده - ۰۹ اسفند ۱۴۰۲
روزنامه ایران - شماره هشت هزار و چهارصد و دوازده - ۰۹ اسفند ۱۴۰۲ - صفحه ۲۰

منتقد «منقد» نیست!

جبار آذین

منتقد و مدرس
سینما و تلویزیون

نداشتن آگاهی لازم و کم‌توجهی و سطحی‌نگری و سهل‌انگاری در استفاده از واژه‌ها ونگارش جمله‌ها وهمچنین بهره‌گیری مکرر و از روی عادت، سبب خلط مبحث میان مفاهیم و معانی برخی لغات شده و به غلط‌های رایج تبدیل شده‌اند.
 کلمه‌های منتقد و منقد که دومی به دلیل کاربری کم آن در گفتار و نوشتار فرهنگی وهنری حتی در نوشتار اهالی متخصص وکارشناس نقدونشریات هنری وسینمایی به اندازه اولی شهره نیست، ازآن جمله‌اند.
نگارنده قریب نیم قرن است که کارهنروسینماوفرهنگ ورسانه می‌کندودرطول این مدت به ندرت دیده است که واژه منقدبه درستی و درجای خود به کاررفته واز آن اعاده حیثیت شود! واقعیت اینکه، به رغم شباهت‌های ظاهری و مفهومی وداشتن اشتراک‌هایی، کلمات منقد و منتقدبا یکدیگرمتفاوتند و منقد همان منتقد
نیست.  امروزبیش ازدیروزبه علت وجودورونق فضای مجازی وحضورفعال افرادوتشکیل گروه‌های مختلف ودسترسی به برخی اطلاعات، عده بسیاری خود راعلامه دهرتصورکرده ودرباره همه چیزوهمه کس اظهارنظر می‌کنند. این روند همه چیزدانی در سطوح مختلف جامعه هم قابل مشاهده است و می‌بینیم و می‌شنویم، هرکس درباره هرچیزصحبت و انتقادمی‌کند و نظرمی‌دهد، از سیاست واقتصادوفرهنگ گرفته تا گرانی ارزاق وسیب‌زمینی و پیازوغیره. این قبیل افراد، چون انتقاد می‌کنند، مشمول واژه منتقد می‌شوند.
 با درهم‌ریزی یک‌سری از معیارها و ملاک‌ها، بدون کسب دانش وآموزش وتخصص، دررسانه‌های مکتوب ومجازی، گروهی نیزبا الصاق کلمه منتقدبه خودازسیاست، فرهنگ، اقتصاد، هنر و فیلم وسریال و رخدادهای فرهنگی و اجتماعی به سطحی‌ترین شکل، شیوه وداشتن کمترین اطلاعات، می‌گویندومی‌نویسند وخود را منتقدخطاب می‌کنند وجلوی اسامی خودواین وآن، ازعناوین منتقدوخبرنگار وکارشناس بهره می‌برند.
 وقتی هم که نوشته آنها خوانده می‌شود، می‌بینید پرازاشکال‌ها و غلط‌های املایی وانشایی و نگارشی است وهیچ ربطی هم به مقوله‌ای که به آن پرداخته‌اند، ندارد.
اینان بااین نوع گفتارونوشتارضعیف وسبک وسطحی، اهمیت وارزش نقدونقادی را خدشه‌دارکرده و به اعتبار وجایگاه نقد ومتخصصان، آسیب
 وارد می‌کنند. درحقیقت به سبب فراگیرشدن انتقادازهمه چیزوهمه جاوهمه کس، اکنون دیگرهمگان منتقدهستند!به عبارتی بااین رفتار، دوغ و دوشاب قاطی شده وهمه منتقد شده‌اند ونقد ازجایگاه ورتبه محترم وراستین خود سقوط کرده است. متأسفانه بزرگان نقدوانجمنی که عنوان منتقدان را یدک می‌کشند، نسبت به این موضوع مهم فرهنگی یا ناآگاه‌اند ‌یا بی‌توجه.
 نقدونقادی، درهرزمینه‌ای نیازمند انسان متخصص و کارشناس و صاحب‌نظر و دارای دانش و تعهد است واین انسان به دلیل داشتن ویژگی‌های یادشده حرف و نظرونقدش چون تخصصی است با اظهارنظر دیگران که دارای چنین مؤلفه‌هایی نیستند، ازاساس متفاوت
 است. به همین دلیل «منقد» واژه خاص ومختص افراد کارشناس وکلمه «منتقد» عام و در برگیرنده تمام افراد نظردهنده می‌شود. بااین وصف وبنابراین، درست و خردمندانه و پسندیده آن است که میان نقدومنقد و انتقادومنتقد تمایزقائل شده و از این عناوین درجایگاه صحیح آن استفاده شود.
 رعایت این نکته مهم ازسوی رسانه‌ها بخصوص رسانه‌های مکتوب ومجازی هنری وفرهنگی به علت نقش بزرگ آنهادرفرهنگسازی بسیار حائز اهمیت است ولازم است که مسئولان ومدیران فرهنگی، هنرمندان، نویسندگان ومنقدان بیش ازسایرین در استفاده ازکلمه‌های منقدو منتقدهوشیار، دقیق و پیگیرباشند. امید که با یاری اهالی گرانقدر قلم و هنر از واژه منقد به درستی حراست و بهره برده شودوبااین اقدام نیک، یکی ازاشتباه‌های رایج درفرهنگ گفتاری و نوشتاری کشور اصلاح شود.

 

جستجو
آرشیو تاریخی