روایت زاهدان


دکتر مجتبی جهان‌تیغ
فعال اجتماعی

 سیستان و بلوچستان در اولویت نخست بسته سرمایه‌گذاری وزارت صمت قرار دارد. ۱۶ هزار اشتغال جدید در سیستان و بلوچستان ثبت شد،  کارت شناسایی موقت، گام مؤثر حمایتی دولت از فاقدین شناسنامه، استحصال‌،خاویار، مسیر جدید اشتغال و تولید ثروت در سیستان و بلوچستان  و... این تیترها بخشی از خبرهای استان سیستان و بلوچستان در خبرگزاری‌ها در روز ششم و هفتم مهر 1401 بود. روزهای قبل جمعه هشتم مهر كه زاهدان در آن روز به تیتر اول خبرهای كشور و منطقه تبدیل شد و اخبار تلخی از مركز سیستان و بلوچستان مخابره می‌شد و خبرهای توسعه و پیشرفت سیستان و بلوچستان را به محاق برد.
خبرها و روایت‌های متفاوتی از روز حادثه در رسانه‌های داخلی و خارجی و برانداز و شبكه‌های مجازی منتشر می‌شد. در این میان دو روایت از آغاز آشوب در زاهدان مطرح بود؛ رسانه‌های رسمی كه عاملین این جنایات را تروریست‌ها و اشرار دانسته‌اند و برخی دیگر این ادعا را مطرح می‌كنند كه اعتراضات توسط مردم عادی و جوانان صورت گرفته است و در ادامه به‌دلیل خشونت نیروی‌های انتظامی كه به‌گفته دسته دوم تنها «معترض و بدون سلاح» بوده‌اند و تیراندازی از همان ابتدای تجمع، موجب تبدیل اعتراض به اغتشاش و درگیری شده است.
اما ماجرا چه بود؟ در ابتدای مهرماه بود كه در بحبوبه ناآرامی‌های تهران و برخی شهرهای كشور به بهانه فوت خانم مهسا امینی و جریاناتی با عنوان زن زندگی آزادی خبر از یك شایعه در سیستان و بلوچستان در شبكه‌های برانداز فارسی زبان و شبكه‌های مجازی به سرعت منتشر شد. شایعه از تجاوز یك فرمانده نیروی انتظامی به دختر بلوچ طی بازجویی برای یك پرونده قتل در تیرماه. علی‌رغم انتشار تكذیبیه توسط نیروی انتظامی اما شایعه با توجه به بستر مهیا در كشور، این خوراك جدید به‌عنوان سوخت تازه اغتشاشات استفاده شد و به سرعت در رسانه‌های معاند ضریب گرفت.
با این حال آنچه واضح است، وقایع اخیر در سیستان و بلوچستان رابطه‌ای با اعتراضات مهسا امینی نداشت و هسته آغازگر خاستگاه مردمی و خودجوش نداشت و در مقیاس جمعیت استان و شهرهای استان هم فراگیر نبود و فقط جو ملتهب كشور و خبرهای مكرر ناآرامی شرایط را مستعد ناآرامی كرد. به ‌دلیل بافت مذهبی سنتی استان حركت‌های ضد شریعتی چون زن، زندگی، آزادی و نه به حجاب اجباری در استان مورد توجه و استقبال مردم نیست و همان‌طور كه شاهد بودیم در بلوچستان اعتراض خیابانی نسبت به شایعه كشته شدن مهسا امینی رخ نداد و برای اعتراض به قانون حجاب نیز تجمعی شكل نگرفت و اعتراضات به یك چهارراه در مناطق مرفه زاهدان برای چندساعت بسنده شد.  حتی سیستان و بلوچستان در اعتراضات اقتصادی دهه 90 نیز شاهد تجمع و اغتشاشی نبود چرا كه ارزش‌های دینی بر كنش مردم مسلط است. ضرب‌المثل بلوچی «مرد برای نام می‌میرد نامرد برای نان» خود بیانگر ارزش صبر و حفظ عزت نفس در مقابل كمبودها و مشكلات معیشتی است.

تحریک گسل‌های مذهبی و قومی
لذا محرك باید مطابق با ارزش‌های استان چون ناموس و غیرت باشد كه شایعه فوق این خصوصیت را داشت و با توجه به متهم كردن كارگزار نظام قابلیت تقویت و تأیید بر ساخت رسانه‌ای ظلم نظام علیه اقلیت‌های دینی مذهبی را بشدت دارا بود. به طور كلی ویژگی مشترك دو شایعه كشتن خانم مهسا امینی و تجاوز به دختر نوجوان دقت بالای آنها در اصابت به شكاف‌های اجتماعی جنسیتی، قومیتی، مذهبی و منطقه‌ای بود.
گویی به همانند یك بمب دست‌ساز و موشك نقطه‌زن دقیقاً به نیت فعال كردن این گسل‌ها طراحی شده بودند و در تونل نارضایتی عمومی كه از سال 97 با تورم‌های كوبنده آغاز شده بود، همچون آتش در انبار باروت عمل كرد و مناطق مختلفی از كشور را ناآرام كرد.
صفحات مجازی رسانه‌های تجزیه‌طلب با تمركز و انتشار گسترده این خبر به‌دنبال ایجاد موج نارضایتی در مردم و بویژه جوانان و نوجوانان بودند و مطالبه از تریبون‌های نماز جمعه اهل سنت برای عدم سكوت داشتند چراكه با برد گسترده‌ای كه تریبون در اهل سنت منطقه دارد، قدرت خوبی در هدایت افكار عمومی دارد و در تلاش است محتوای مطلوب خود را از این تریبون بگیرد و به آن ضریب بدهد و قدرت تأثیر خود را در جامعه مخاطب افزایش بدهد. در هفته ابتدای مهر در فضای مجازی، صفحات و كانال‌ها و گروه‌های ضدنظام با انتشار گسترده این شایعه و تشویق جوانان بلوچ به اعتراض كردند.
با همه تلاش‌ها در پنجم مهرماه چابهار چند ساعتی را نا‌آرام گذراند. پس از آن حادثه مولوی عبدالرحمن ملازهی امام جمعه اهل سنت چابهار به تشریح وقوع حوادث رخ داده در چابهار پرداخت و اظهارداشت: پس از اقامه نماز مغرب عده‌ای ‏آشوبگر و فتنه جو، فتنه‌ای را در محدوده بازار مركز شهر چابهار تدارك دیدند كه در پی آن برخی اموال ‏عمومی و مغازه‌های كسبه دچار آسیب شد، و بی‌نظمی در شهر رخ داد كه این اقدامات ‏مایه تأسف است.‏ این افراد از مردم چابهار نبودند و از بیرون خط مشی گرفته و این فتنه را ‏دامن زدند كه با هوشیاری مردم و مسئولان شهرستان این فتنه بموقع خاموش شد.
افرادی که چنین اقداماتی انجام می‌دهند به دنبال بدنام کردن دولت و مردم هستند. ‏آنها امنیت عمومی را به خطر می‌‌اندازند که می‌طلبد مردم بیدار و هوشیار باشند، توطئه دشمن را ‏بشناسند و در خط دشمنان نظام، اسلام و انقلاب قرار نگیرند تا دشمن به نفع خود از آن استفاده نکند.‏ مردم چابهار امتحان خود را در دفاع از نظام و انقلاب پس داده‌اند، ‏اکنون نیز پیروی از قانون، صبوری و هوشیاری را در دستور کار قرار دهند.‏»
آیت‌الله مصطفی محامی، نماینده ولی فقیه در سیستان و بلوچستان و امام جمعه زاهدان نیز نسبت به این حادثه واکنش نشان داد و گفت: متأسفانه در استان خود شاهد پرونده مشابه ماجرای مهسا امینی هستیم و به مسئولان استان عرض کردم خود اینها باید مدعی اصلی ماجرا باشند. ما از مسئولان انتظامی خواسته‌ایم که به جد پرونده را بررسی کنند و اگر خطایی رخ داده، با خاطی به طور قاطع برخورد شود. یک وقتی کسی که منتسب به دستگاه نظام است تخلفی می‌کند تخلف او به حساب نظام گذاشته می‌شود و مسئولان استان و مسئولان دستگاه مربوطه باید مدعی باشند تا اگر تخلفی صورت نگرفته، برای مردم بیان شود و اگر تخلفی صورت گرفته، به طور قاطعانه برخورد شود.»

پس‌لرزه‌های چابهار
وقایع چابهار در فضای استان التهاب و حساسیت‌ها را افرایش داد و فضای مجازی داغ‌تر شد و بیم افرایش ناآرامی‌ها در بین جوانان می‌‌رفت. لذا کارویژه نخبگان جامعه و گروه‌های مرجع و روایتگران مقبول در جامعه تزریق عقلانیت و آرام‌سازی احساسات باید باشد. همچنین اولویت تدبیر برای مدیریت افکار عمومی قرار بگیرد و عملیات روانی دشمن باید رصد و خنثی شود. متأسفانه یکی از آسیب‌های عملکردی برخی نهادها در استان سیستان و بلوچستان در عرصه حکمرانی نرم، فقر گفت‌وگو و قدرت اقناع بخشی و اولویت‌گذاری برای پاسخ قانع کننده به افکار عمومی و عامه مردم است. در فقر گفت‌وگو و قدرت اقناع بخشی به عنوان بنیان قدرت نرم و محور استحکام و اعتماد در رابطه بین مردم و حاکمیت حتی خدمت خالصانه و سودمند برای مردم  با وجود مفسرین معاند در شبکه‌های مجازی قابل سوء تفسیر و برداشت منفی است چه برسد به جرم کارگزار چه شایعه چه حقیقی. لذا انتظار می‌‌رود که در حوادث اخیر نهادها پروتکل رسانه‌ای مناسبی را تدوین کنند که به محض شیوع خبر مستعد بحران‌آفرینی در راستای اقناع‌سازی کافی و مؤثر عملیاتی شود. چرا که امروزه در جهان سیاست رسوایی یک ابزار قدرتمند رقابت سیاسی است که با  محوریت و بستر رسانه‌ها نخبگان قدرت علیه یکدیگر استفاده می‌کنند.
پس از حوادث چابهار، تهدید برخی ائمه جمعه از چهارشنبه ششم مهر در فضای مجازی ناظر به سکوت و عدم موضعگیری نسبت به شایعه مطرح شده از سوی برخی افراد آغاز و به دعوت به تجمع و اعتراض بعد از نماز جمعه تبدیل شد به طوری که صفحات جریانات معاند و تجزیه‌طلب آن را به عنوان محتوای اصلی جهت سنجش عملکرد غیرت و آزادگی ائمه جمعه اهل سنت در دستور کار قرار دادند و با این کار خیلی‌ها احتمال تجمع را می‌‌دادند. توضیح اینکه شاید ضرورت دارد که به لحاظ فقهی تفاوتی بین اهل سنت و تشیع در احکام نماز جمعه وجود دارد که گاهی در یک شهر بیش از چند ده نماز جمعه اهل سنت برقرار است.
اما حجم تخریب گسترده در شهر از مدرسه و درمانگاه گرفته تا ماشین آتش‌نشانی و حمل زباله نشان از لایه‌های خطرناکی از بحران‌های اجتماعی نهفته در شهر دارد. شهری که بیش از نیمی از آن حاشیه‌نشین است و در فقر آموزشی و زیرساختی و اقتصادی بسر می‌‌برد. جمعیت بالا، عدم دسترسی به آموزش و مهارت‌آموزی و نرخ بالای موالید و فقر آموزشی و نرخ بالای ترک تحصیل در حاشیه شهر و فقر اقتصادی بالا جمعیت نوجوان و جوان بزرگی در شهر زاهدان و سایر شهرهای حاشیه‌نشین ایجاد کرده است حتی در صورت انقیاد و اغفال یک درصد از آنها و اقدام برای اغتشاش در ساعاتی که امنیت به هر دلیلی شکننده می‌شود، سریعاً بحران امنیتی ایجاد و امواج وندالیسم افسارگسیخته شهر را درمی‌‌نوردد.
انبوه جوانان و نوجوانانی که در بستر فقر و محرومیت زندگی می‌کنند و روزانه احساس تحقیر و طردشدگی می‌کنند در مواجهه با شبکه‌های مجازی و پمپاژ شبانه روزی نارضایتی و خشم و نفرت و ناامیدی و احساس تبعیض به گلوله خشم تبدیل می‌‌شود تا در روز موعود برای انتقام از احساس ظلم و تبعیض به میدان برود ولو با یک آجر یا آتش زدن اموال عمومی. از بین بردن زیرساخت‌های اجتماعی و عمومی شدت بحران هویت و  بیگانه شدن با جامعه و مدنیت و شدت احساس طرد شدگی را در بخشی از جمعیت جوان نشان می‌‌دهد.
بحران هویت همان طور که مسأله و چالش نسل‌های جدید جامعه است و هسته اولیه نارامی‌های اخیر کشور نیز بود برای جوانان جنوب شرق نیز  یکی از چالش‌های اساسی بویژه در دهه آینده است. چراکه گفتمان‌ها چه پان بلوچ و قومیت‌گرا چه هویت‌های مذهبی جهادی چون طالبان، ایده‌های خود در فضای مجازی و جامعه شبکه‌ای شده کنونی ترویج می‌‌دهند و به نوجوانان هویت‌بخشی می‌‌کنند و چارچوب کنش آنها را تعیین می‌کنند. نیروگاه اصلی قدرت اکنون قدرت هویت‌بخشی است.

زیرساخت‌هایی که نیست
تجربه تاریخی عقب‌نشینی دولت از مسئولیت‌های اجتماعی و کندی در تأمین نیازهای اساسی در خاورمیانه و ظهور شورش‌های گسترده در کشورهای عربی درس‌های فراوانی دارد. بویژه که سیستان و بلوچستان از فقر و محرومیت تاریخی و گسترده و عمیق نیز رنج می‌‌برد که با وجود سرمایه‌گذاری بی‌سابقه بعد انقلاب اما در قیاس با سایر مناطق کشور و ترکیب سیاست‌های اقتصادی اشتباه و توسعه مرکز پیرامون و سیاست‌های نابرابرساز و بازار آزاد در کشور و تورم‌های دو رقمی کمرشکن در کنار کندی در تکمیل زیرساخت‌های اساسی چون آموزش، سلامت، جاده و سیاست‌های اشتغال فراگیر و فقر روستایی گسترده نهایتاً بحران مشروعیت و مقبولیت و ناامیدی را در نسل‌های جدید و بخشی از جوانان از حاکمیت را در پی دارد که مدیریت در سیستان و بلوچستان را مدیریتی حساس و خطیر و عالمانه می‌‌طلبد. یک حذف و اضافه ردیف و بند قانونی در بودجه و مصوبات دولت و مجلس در بالادست سیلی از فقر و نارضایتی را در فرودست جامعه‌ای چون سیستان و بلوچستان در پی دارد.

مجاز در بطن واقعیت
قدرت و مدیریت با ثبات در زنجیره از ترکیب قدرت اقناع‌سازی و قدرت گفت‌وگو و جلب اعتماد مردم، قدرت کارآمدی، قدرت تأمین نیازهای اساسی و مهم‌ترین آن قدرت هویت‌بخشی است. امروزه محل شکل‌گیری هویت و شناخت و اجتماعی شدن شبکه‌های اجتماعی است. شبکه‌های اجتماعی و اینترنت شاید برای اکثر مسئولان میانسال امروز، حاشیه زندگی باشد ولی برای جوانان و نوجوانان کنونی در بطن زندگی است و ابزار محوری زندگی است چه در زاهدان
چه در تهران.
مسأله ناامنی هویتی و کنش هویت‌یابی در دهه آینده محرک جنوب شرق خواهد بود. امروز با ایجاد سازمان و نهاد مذهبی سیاسی هویت‌بخشی با رویکرد مذهبی قومیتی شدت یافته و گاهی با مواضع خود، میان مردم و نظام فاصله‌گذاری می‌کنند. به قدرت رسیدن طالبان و کشورهای اهل سنت خلیج فارس و تبلیغات گروه‌های جهادی سلفی بازار هویت‌بخشی را گرم کرده است. بستر آموزش و پرورش و تقویت هویت ملی و تقویت رسانه ملی و تحول و تولید محتوا هویت‌بخش و تولید ایده و محتوا در شبکه‌های اجتماعی و توجه به ارتقا و تأمین نیازها و احساس امنیت هویتی چه قومیتی چه مذهبی کمک می‌کند. مسائلی که بشدت چه در نهاد سیاست چه ایده در آن فقیر هستیم. فقط در مسأله رسانه و تولید محتوا در مقایسه با نیجریه با ساخت سالیانه هزار فیلم برای بازار‌های محلی و برای ۲۵۰ قبیله و فروش ۲.۷ میلیاردی در حالی که برای یک قوم بلوچ در کل سینما و کل رسانه ملی فیلم به تعداد انگشتان دست یافت نمی‌شود  و البته برای سیستان و بلوچستان در محتوا عمده ترور و ناامنی و ضد هویت طراز و انسجام بوده است و محل خسارت بوده تا خدمت.
هم اکنون با ظهور ماهواره‌ها و اینترنت و شبکه‌های مجازی کنش براندازی توسط مخالفین تبدیل به صنعت براندازی شده که نوعی کسب و کار درآمدزا با پخش خبرهای منفی و تزریق روزانه نفرت و خشم، رصد و تحلیل سوگیرانه و به طور کلی نفرت‌پراکنی در شبکه‌های اجتماعی است.  باد می‌‌کارند تا در روز موعود و انفجار اجتماعی با یک تکانه اقتصادی اجتماعی رسانه‌ای تخلیه شود و بخشی از سرمایه اجتماعی نظام را از بین ببرد. و این چرخه تولید نفرت و ویرانی یک صنعت با پشتیبانی مالی است. سیستان و بلوچستان از قاعده مستثنی نیست و بر پایه محرومیت آن خوراک مناسبی برای این صنعت است. یک براندازی نرم و تخریب مزمن و جنگ فرسایشی و تسخیر قلب‌ها و ذهن‌ها و تزریق خشم و نفرت و نارضایتی به صورت رسوبی و اندک و روزانه.
همچنین امواج جهانی شدن و فرهنگ مدرن و ماهیت تهاجمی و حلال و اغواکننده آن بویژه برای جوانان هر کشور سیاست هویت‌یابی و تمایزبخشی را در ملل مختلف بویژه مسلمان بیدار کرده است.
این امواج ناامنی هویتی در ترکیب با سیاست فرهنگی ناپخته و سطحی و احساس ناامنی جوانان اهل سنت از زیست فرهنگی در حکومت شیعه دوچندان می‌‌شود  در ترکیب با برساخت رسانه‌ای «تبعیض و ظلم سیستماتیک» توسط رسانه‌های برانداز و تجزیه‌طلب و سوء مدیریت‌ها و فسادها و نسخه‌های نابرابرساز اقتصادی نولیبرال و استمرار محرومیت‌ها و ناکارآمدی‌ها و مشکلات اقتصادی اجتماعی فرد به انبار بدبینی و خشم و نفرت تبدیل می‌‌شود و هویت متمایز  به صورت تهاجمی‌تر پیگیر می‌‌شود. ولو در حد فاصله‌گذاری دائمی با حاکمیت یا تخلیه خشم در یک روز.
لذا پیشنهاد می‌شود که حلقه‌های میانی تقویت و اتاق فکر و اندیشکده‌های مختص مسائل جنوب شرق از بدنه مردمی و نخبگان دلسوز بومی تأسیس و نسخه‌های مرکزمحور جای خود را به نسخه‌های بومی از بدنه کارشناسی و میدانی بدهد و با درس‌گیری از این حادثه تلخ در جنوب شرق، اصلاحات سیاستی و نهادی تدوین و بازنگری در سیاست اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و رسانه‌ای عمیقاً و به طور جدی در دستور کار قرار بگیرد.

آدرس مطلب http://old.irannewspaper.ir/newspaper/page/8025/12/629425/1
ارسال دیدگاه
  • ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
  • دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
  • از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
  • دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
captcha
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
ویژه نامه ها