نگاهی به عملیاتهای موشکی برونمرزی سپاه
یکی بزنید، ده تا میخورید
قدرت موشکی جمهوری اسلامی ایران یکی از بهترین مصادیق ایجاد و توسعه یک قدرت بومی و البته اثرگذار است.
سطح اثرگذاری این قدرت در ابتدا برای ایجاد موازنه راهبردی تعریف شده بود. این امر به علت فشار روانی شدید بمباران و موشکباران شهرها و مناطق مسکونی کشور توسط رژیم بعث عراق در جنگ تحمیلی 8 ساله بود.
راهکار مذکور موفق هم ظاهر شده و در 6مرتبه با تحت فشار قرار دادن عقبه ارتش بعث عراق در شهرها و ایجاد فضای روانی منفی روی فرماندهان و حاکمان سیاسی بغداد، موفق به توقف حملات عراق به شهرهای ایران شد.
لازم به ذکر است در آن دوران به علت دقت نهچندان مطلوب موشکهای مورد استفاده عملاً امکان گرفتن خروجی راهکنشی یا تاکتیکی مثلاً انهدام دقیق یک پالایشگاه یا نیروگاه برق یا پایگاه هوایی دشمن وجود نداشت.
با پایان جنگ تحمیلی و لزوم ایجاد بازدارندگی دربرابر تهدیدات دشمنان خصوصاً امریکا و اسرائیل، توسعه قدرت موشکی در جمهوری اسلامی ایران با هدف رسیدن برد عملیاتی آن به سرزمینهای اشغالی فلسطین در دستور کار قرار گرفت که با رسیدن به موشک شهاب-3 در سال 1378 ممکن شد.
بعد از آن توسعه برد برای عمق دادن به پایگاههای شلیک از ایران، ساخت انواع مختلف سرجنگی و سایر بهینهسازیهای ممکن در دستور کار قرار گرفت، اما فراغت از جنگ و توان بالقوه بالای موشک بهعنوان یک سلاح جنگی سبب شد تا مسیر رسیدن به موشکهای دقیق برای استفاده در عملیاتهای راهکنشی هم مدنظر مسئولان دفاعی وقت و خصوصاً فرمانده موشکی وقت سپاه، شهید حسن طهرانیمقدم قرار بگیرد.
برای این منظور با ترکیب بدنه و پیشران راکت سوخت جامد زلزال و سامانه هدایت یک موشک سوخت مایع به نام تندر69 (نمونه زمین به زمین موشک پدافند هوایی چینی HQ-2) موشکی با برد بیش از 200 کیلومتر اما دارای قابلیت هدایت تا پایان مسیر به نام فاتح110 خلق شد. این امر ارزش عملیاتی فاتح110 را نسبت به زلزال چند برابر میکرد. بیش از 5میلیون نفر- ساعت کار تحقیق، طراحی، شبیهسازی و ساخت و آزمایش توسط چند صنعت وزارت دفاع، دانشگاههای صنعتی مطرح کشور و برخی دیگر از بخشهای پژوهشی و صنعتی انجام شد تا با ساخت بومی سامانه هدایت ذکر شده و ترکیب با پیشران راکت زلزال، موشکی با قابلیت هدایت تا انتهای مسیر و دقت خوب و قابل اتکا حاصل شود. آزمایش فاتح110 در سال 1381 شروع شد، یعنی کمتر از 15سال پس از پایان جنگ تحمیلی، ایران به موشکی رسید که بردی قابل مقایسه با موشک سوخت مایع و پردردسر اسکاد داشت، اما نکته مهم اینجا بود که فاتح به دقت بهتری نسبت به اسکاد دست پیدا میکرد.
فاتح110 در نمونههای بعدی به برد 250 و 300کیلومتر و دقتهای بسیار بیشتر رسید و اولین نمونه نقطهزن آن با جستوجوگر اپتیکی نصب شده در دماغه برای مأموریت ضد کشتی در سال 1389 ساخته شد. نسل چهارم فاتح110 هم با قابلیت نقطهزنی در برد 300 کیلومتر در اوایل دهه 1390 تحویل نیروی هوافضای سپاه شد.
مسیر خانواده پرافتخار فاتح110 با ساخت نمونههای بعدی به ترتیب با بردهای 450 تا 500 کیلومتر با نام فاتح313 در سال 1394، 700کیلومتر با نام ذوالفقار در 1395 و هزار کیلومتر با نام دزفول در 1397 ادامه پیدا کرد که دو نمونه آخر دارای اندک قطر بیشتری نسبت به فاتح110 و سرجنگی جدا شونده هستند.
آخرین محصول موشکی کشور در زمینه سوخت جامد موشک «خیبرشکن» است که به برد هزار و 450کیلومتر رسیده و به کلاهک مانوردهنده مجهز شده است.
این نوع کلاهک با اجرای مانورهای مختلف موفق به فریب الگوریتمهای کشف و جستوجوی رادارهای دفاع موشکی دشمن شده و احتمال مورد اصابت قرار گرفتن از سوی آن را به نزدیک صفر
کاهش میدهد.
عملیاتهای موشکی
جمهوری اسلامی ایران اراده بهکارگیری موشک علیه دشمن را در همان دوران جنگ نشان داد. در حدود 90موشک اسکاد-بی از سوی ایران به عراق شلیک شد و در کنار آن راکتهای سوخت جامد عقاب و نازعات هم در همان دوران جنگ ساخته شد و مورد استفاده قرار گرفت.
اما با پایان جنگ و ترک مخاصمه رسمی بین دولت خارجی با ایران تصور برخی بر این بود که به سبب نبود فضای جنگی امکان استفاده از موشک هم وجود ندارد و موشکها قرار است در همان سطح بازدارندگی عمل کنند.
ترور سپهبد علی صیاد شیرازی، جانشین وقت ریاست ستاد کل نیروهای مسلح توسط منافقین لزوم تنبیه آنها را در همان خاک عراق که پایگاه استقرار این گروهک بود، بر همگان آشکار ساخت.
شهید طهرانیمقدم با قبول مسئولیت، اجرای عملیات موشکی برای این منظور را برعهده گرفت و مدت کوتاهی پس از ترور مذکور که در فروردین 1378 صورت گرفته بود پایگاه منافقین را با موشکهای مختلف مورد اصابت قرار داد. این حمله را میتوان اولین استفاده جمهوری اسلامی ایران از قدرت موشکی خود علیه منشأ تهدید در فراسوی مرزها دانست.
پس از آن جلوههای قدرت موشکی ایران محدود به رزمایشهای مختلف بود که البته توسط دشمن هم به صورت دقیق رصد شده و در اندیشکدههای مختلف و حتی برخی دانشگاههای آنها مورد تحلیل و ارزیابی قرار میگرفت.
مولود نامشروع حضور نیروهای امریکا در منطقه، شکلگیری گروهکهای تروریستی چند ملیتی با افکار مرتجع و انحرافی و افراطی بود.
جنگ جهانی تروریستها علیه دولت و ملت سوریه که از اوایل دهه 1390 شمسی شروع شد، با نرسیدن به هدف خود یعنی حمله مستقیم به مرزهای جمهوری اسلامی ایران در قالبی دیگر زهر خود را به ملت ایران وارد کرد.
در خرداد 1396 یک هسته از گروهک داعش با همکاری منافقین توانست در یک عملیات تروریستی وارد ساختمان مجلس شورای اسلامی در تهران شده و تعدادی از مردم را به شهادت برساند.
هر چند عوامل این حمله در مدت کوتاهی در همان محل به هلاکت رسیدند و هرچند هسته مذکور پس از بیش از 120 هسته رزمی دیگر از گروهکهای تروریستی که زیر ضربه نهادهای اطلاعاتی کشور رفته بود عملیات خود را انجام داد اما لازم بود تا جمهوری اسلامی ایران انتقامی از گروه تروریستی داعش بگیرد تا جنایت مذکور بی پاسخ نمانده و هرگونه عملیاتی از سوی دشمن دارای هزینه سنگین تلقی شود.
از این رو چند روز پس از عملیات مذکور و در شب قدر عملیاتی به نام «لیلهالقدر» از سوی نیروی هوافضای سپاه با استفاده از موشکهای نقطهزن علیه مراکز تجمع داعش در منطقه دیرالزور سوریه به اجرا درآمد.
در این عملیات برقآسا که با نظارت عوامل میدانی و نفوذی نیروی قدس سپاه و در بهترین ساعت ممکن انجام شد بیش از 170کشته روی دست داعش باقی ماند که تعدادی از آنها از فرماندهان ردههای مختلف این گروه بودند.
در این عملیات از موشکهای نقطهزن و سوخت جامد ذوالفقار استفاده شد که تنها چند ماه قبل و در مهر 1395 خط تولید آن افتتاح شده بود.
سرویسهای جاسوسی خارجی خصوصاً کشورهای عربی که سرمایهگذاری خود در جنگ سوریه را با حضور ایران از دست رفته میدیدند، دست از شرارت و توطئه برنداشته و اینبار با وعدههای سنگین اقدام به فعالسازی مجدد گروهکهای ضد انقلاب در شاخه نظامی پس از مدت طولانی کردند.
درواقع پس از عملیات موفق زمینی صورت گرفته توسط سپاه به فرماندهی شهید احمد کاظمی که در عمق کردستان عراق و تا مراکز فرماندهی گروهکهای ضد انقلاب به پیش برده شد، این گروهکها دست از عملیات مسلحانه برداشته و تا مدتها مناطق شمالغرب کشور از امنیت پایداری برخوردار شدند.
تحرک این گروهکها در دهه 1390 با دلارهای نفتی عربستانسعودی و برخی کشورهای دیگر و کمکهای اطلاعاتی سرویسهای جاسوسی مختلف مجدداً روی ناامنی را به این مناطق باز کرد. نیروی زمینی سپاه در عملیاتهای متعددی اقدام به درگیری مستقیم و انهدام مواضع آنها کرد که سبب از هم پاشیدن شالوده عملیاتهای نظامی آنها و ممانعت از گسترش و نفوذ این اقدامات شد، اما رصدهای اطلاعاتی دقیق یک فرصت بینظیر برای جمهوری اسلامی در زمینه کوبیدن مشت پولادین بر پیکر تروریستها فراهم آورد.
جلسه مشترکی بین سران چند گروه ضد انقلاب و با حضور عوامل اطلاعاتی سرویسهای خارجی در منطقهای به نام قلعه دموکرات در کردستان عراق برنامهریزی شده بود که هدف حمله موشکی از سوی ایران قرار گرفت.
این عملیات در شهریور 1397 صورت گرفته و چهرههای شاخص ردههای فرماندهی گروهکهای حاضر و مهمانان خارجی آنها یکجا به درک واصل شدند. در این عملیات از موشکهای فاتح110 استفاده شد.
کمی بعد یک گروهک جداییطلب با حمایت و آموزش داعش در جریان رژه نیروهای مسلح در 31شهریورماه در اهواز اقدام به حمله مسلحانه کرد که به شهادت تعدادی از سربازان و مردم منجر شد.
در فاصله کوتاهی پس از آن مجدداً یگان موشکی نیروی هوافضای سپاه مأمور به حمله به مراکز آموزشی این گروه در شرق سوریه شد. نکته جالبتوجه این بود که مراکز مذکور در فاصله چند کیلومتری پایگاههای غیرقانونی ارتش تروریستی امریکا در مرز عراق و سوریه بود. سپاه البته در عملیات مذکور علاوه بر موشکهای بالستیک سوخت جامد ذوالفقار از پهپادهای بال پرنده شاهد و بمبهای نقطهزن سدید هم استفاده کرد.
این چند عملیات نمایش کاملی بود از قدرت موشکی جمهوری اسلامی ایران، امکان اجرای عملیات موشکی به صورت غافلگیرانه، دقت کمنظیر موشکها حتی در بیشترین برد آنها و از همه مهمتر اراده کشور در بهکارگیری قدرت موشکی در هر زمان لازم.
در دیماه 1398 و در پاسخ به یک ترور ناجوانمردانه دیگر که به شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه انجامید، اینبار یگان موشکی نیروی هوافضای سپاه مأمور شد تا مستقیماً اماکن استقرار ارتش تروریستی امریکا در پایگاه هوایی عینالاسد عراق را درهم بکوبد.
این عملیات در نخستین ساعات بامداد 18دیماه صورت گرفته و 11موشک با دقت هرچه تمامتر به اهداف مدنظر که شامل مراکز فرماندهی پهپادی، سولههای پشتیبانی بالگردها و... بود، اصابت کردند. در این عملیات از موشکهای فاتح313 و نیز نمونه بهسازی شده موشک سوخت مایع قیام با سرجنگی نقطهزن استفاده شد. نمونه پایه موشک قیام برد 800کیلومتر دارد.
روند عملیاتهای شکل گرفته در طول چند سال از سوی امریکا و رژیم صهیونیستی نشان داد که در صورت عدم پاسخ به این جنایت ترور سردار سلیمانی، قطعاً امریکا و حتی احتمالاً رژیم صهیونیستی در مرحله بعد بازهم گستاختر شده و اقدام به ترورهای بیشتر و عملیاتهای سنگینتر علیه محور مقاومت حتی در نواحی نزدیک به مرز یا داخل ایران خواهند کرد؛ عملیاتهایی که احتمالاً بازهم با معاملات پشتپرده با سکوت سایر بازیگران حاضر در منطقه و حتی عناصری از دولت عراق همراه میشد.
در نتیجه برای حفظ بازدارندگی و نه صرفاً انتقام خون شهدا، شورایعالی امنیت ملی طرح پاسخ نظامی به نیروهای تروریست امریکا را که با تصویب قانون مناسبی با سه فوریت در مجلس شورای اسلامی نیز همراه شد برای عملیاتی شدن ابلاغ نمود.
با توجه به شرایط موازنه قوا با ارتش امریکا، این مأموریت برعهده یگان موشکی نیروی هوافضای سپاه گذاشته شد. فرماندهان و مدیران عملیاتی این نیرو به سرعت اقدام به بهروزرسانی طرحهای عملیاتی اقدامات متقابل علیه پایگاههای امریکا که از سالهای قبل در حال تهیه و تکمیل آن بودند، نموده و با آخرین اطلاعات دریافتی و لحاظ کردن نکات راهکنشی (تاکتیکی) و امنیتی اقدام به جابهجایی نیروها، چینشهای لازم در تجهیزات و طرحریزی برای مراحل احتمالی بعدی زیر ذرهبین بزرگترین ارتش دنیا نمودند.
اعترافات بعدی مسئولان امریکایی نشان داد که آنها هرگز موفق به تعیین دقیق زمان عملیات و هدف مدنظر ایران نشدند.
گفتههای فرمانده کل سپاه سردار سلامی و فرمانده نیروی هوافضای سپاه سردار حاجیزاده در مورد تغییر هدف انتخابی نیز مؤید همین مطلب بود. درحالی که سپاه در ابتدا پایگاه التاجی در نزدیکی بغداد را که محل استقرار نیروهای امریکایی و عراقی بود را انتخاب کرده بود، به دلایلی از جمله فاصله کم این پایگاه با مناطق مسکونی غیرنظامی بغداد و نیز حضور نیروهای ارتش عراق در این پایگاه و شاید ترس از نشتی اطلاعات از داخل ایران در مورد هدف انتخابی، اقدام به انصراف از این هدف و انتخاب هدف دیگر نمودند.
این هدف یعنی پایگاه هوایی عینالاسد، محلی بود که امریکاییها اتفاقاً در روزهای پس از ترور شهید سلیمانی اقدام به انتقال نیروها و تجمع در این پایگاه نموده بودند، در صورتی که اگر از این تصمیم سپاه اطلاع داشتند اقدام به این امر نمیکردند.
در ساعت 01:20 بامداد عملیات موشکی سپاه با شلیک موشکهای مایل پرتاب فاتح-313 با برد بیشینه 450 تا 500 کیلومتر و موشکهای عمود پرتاب بالستیک قیام از دو منطقه در کرمانشاه و لرستان آغاز شد.
چند دقیقه بعد موشکها شلیک شد و به گفته افراد حاضر در پایگاه هدف، در حوالی ساعت 01:34 دقیقه اولین موشک به پایگاه اصابت کرد. در مدت کوتاهی سایر موشکها نیز به اهداف خود اصابت کردند.
پایگاه دشمن در 185کیلومتری شمالغرب بغداد و 290کیلومتری شرق پایگاههای اچ-3 در منتهیالیه غرب کشور دوست و برادر عراق قرار دارد.
این پایگاه هوایی که دارای دو باند پروازی اصلی و دو خزشراه به طول 4هزار متر است در فاصله 275کیلومتری از نزدیکترین نقطه مرز ایران قرار دارد.
اما سپاه با استفاده از موشکهایی با برد بیشینه 500 و 800کیلومتر که به معنی امکان شلیک تا 225 کیلومتر برای موشک فاتح-313 و تا 525 کیلومتر برای موشک قیام از داخل خاک ایران بود، اقدام به غافلگیر کردن دشمن و پنهان نمودن گسترش پرتابگرها از دید دشمن نمود. بدیهی است که هرچه موضع پرتاب به مرز نزدیکتر انتخاب میشد، بیشتر تحت اشراف اطلاعاتی ماهوارهها و پهپادهای شناسایی و جاسوسی امریکا قرار میگرفت و احتمال یافتن آنها قبل از پرتاب بیشتر میشد. طبق تخمینهای موجود موشک فاتح-313 در حدود کمتر از 5دقیقه از شلیک تا رسیدن به هدف، زمان نیاز داشته است.
روز بعد اما عمق فاجعه برای بزرگترین ارتش دنیا که هیچکس را هماورد خود نمیپنداشت و عمق پیروزی برای ملت ایران با انتشار تصاویر ماهوارهای از این پایگاه به دنیا نشان داده شد. تصاویر گویای دقت کمنظیر موشکهای ایرانی بود. تعدادی از سولهها و ساختمانهای این پایگاه در بخش تحت اختیار امریکا مورد اصابت قرار گرفته بود.
این اهداف شامل رمپ استقرار بالگردهای رزمی آپاچی، رمپ بالگردهای پشتیبابی بلک هاوک، رمپ پرندههای عملیات ویژه تیلت روتور V-22 و نیز سوله استقرار پهپادها، اتاق عملیات پایگاه و مرکز کنترل عملیات پهپادی در این پایگاه بود.، اما نکته محرمانه مانده، علت انتخاب یک سوله یا ساختمان خاص از بین چند سوله و ساختمان مجاور هم بود. احتمالاً عوامل نفوذی و شناسایی سپاه از قبل اطلاعات دقیقی از ماهیت ساختمانهای این پایگاه کسب کرده و در طبقهبندی اهداف مختلف در آن کارهای اطلاعاتی و جاسوسی کافی انجام دادهاند.
در نشست خبری سردار حاجیزاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه اعلام شد که 13موشک علیه 6هدف اصلی در این پایگاه به کار گرفته شد.
دو موشک بر اثر نقص فنی در داخل خاک ایران سقوط نمود که ضریب اطمینان حدود 85درصد را نشان میدهد که عدد مناسبی است، خصوصاً اگر با قابلیت اطمینان 60 تا 70درصدی موشکهای کروز امریکایی شلیک شده به سوریه در سالهای اخیر مقایسه شود. به طور معمول علیه هر هدف دو موشک شلیک میشود تا از انهدام آن اطمینان حاصل شود و اعلام وجود 6هدف اصلی نیز مؤید همین مطلب است.
با توجه به شلیک 13 موشک از دو منطقه، باید گفت که عملیات قاسم سلیمانی، دو برابر بزرگتر از سه عملیات موشکی قبلی سپاه در چند سال گذشته بوده است که شامل دو عملیات علیه داعش و یک عملیات علیه تروریستهای کومله و دموکرات میشود.
به گفته فرماندهان سپاه، در تعریف اهداف این عملیات، گرفتن تلفات حداکثری از ارتش تروریست امریکا در اولویت نبوده است بلکه انهدام اهداف حیاتی و تجهیزات مهم در این پایگاه به منظور نشان دادن ضرب شست واقعی و رساندن پیام پرهیز از حماقتهای بیشتر مد نظر بوده است. با وجود این انجام دهها سورتی پرواز بالگردهای ترابری نیمه سنگین و سنگین به سمت بغداد، پرواز دستکم یک هواپیمای غول پیکر ترابری C-17 با مأموریت ثبت شده بیمارستانی از منطقه و 9 سورتی پرواز هواپیماهای ترابری C-130 هرکولس از پایگاه عین الاسد به سمت پایگاههای دیگری در منطقه نشان از حجم تلفات و مجروحین عملیات هجومی ایران به پایگاه دشمن در کشور دوست و برادر عراق دارد.
از دیگر نکات مهم در کنار بخش حمله موشکی، اخلال الکترونیکی گسترده روی پهپادهای امریکایی متعدد پرواز کننده در اطراف پایگاه عین الاسد بهصورت همزمان بود که سبب قطع ارتباط لینکهای ارسال داده آنها شد که تصاویر مراقبتی خود را به طور مستقیم به پایگاههای فرماندهی ارتش امریکا در خاک اصلی این کشور از طریق ماهوارهها ارسال میکردند.
همچنین به گفته سرلشکر سلامی فرمانده کل سپاه، پروازهای پرتعداد هواپیماهای جنگنده و پهپادهای امریکا در نواحی نزدیک مرز ایران از خلیج فارس تا نواحی نزدیک به شمال غرب کشور با اجرای یک جنگ الکترونیک گسترده مورد حمله قرار گرفت که موجب تخلیه منطقه و حتی فرود برخی از آنها در پایگاههای خود شد. هر یک از این هواپیماهای جنگنده کاندیدای پرتاب موشکهای کروز هواپرتاب و بمبهای دورایستا بودند که میتوانست در پاسخ احتمالی امریکا به هجوم موشکی سپاه نقش ایفا کند.
به گفته فرماندهان سپاه، طرحهای آمادگی کامل و مقابله برای دو موج بعدی حمله به امریکاییها نیز روی میز بود. موج دوم با چند صد فروند موشک در صورت حماقت مجدد امریکا برای یک بازه دو روزه و موج سوم با چند هزار فروند موشک برای یک جنگ محدود حدود یک هفتهای. این امر با توجه به تصریح مقامات سیاسی و نظامی امریکا به حمله مجدد به ایران در صورت عملیات انتقامی ایران مورد توجه قرار گرفته بود.
اما اصابت بسیار دقیق و حجم تخریب گسترده موشکهای سپاه که توسط متخصصان داخلی و بر اساس زحمات شهدای صنعت موشکی در وزارت دفاع و نیروی هوافضای سپاه خصوصاً شهید حسن طهرانی مقدم به ثمر رسیدهاند، به قدری بود که امریکاییها از ادامه درگیری صرف نظر کرده و صراحتاً اعلام کردند که بهدنبال پاسخ مجدد نیستند. امری که البته در کوتاه مدت قابل اعتنا بوده و در هفتهها یا ماههای آینده همچنان احتمال تحرکات دیگری از سوی دشمن در منطقه داده میشود. در واقع یک قوت راهکنشی (تاکتیکی) توأم با غافلگیری و فریب در این عملیات سبب رقم خوردن برتری راهبردی بر دشمن شد.
در نتیجه این عملیات شجاعانه، علاوهبر زدن یک سیلی محکم به دشمن گستاخ، از کار افتادن بخشهای مهمی از دومین پایگاه بزرگ نظامی امریکا در غرب آسیا پس از پایگاه هوایی العدید در کشور دوست و برادر قطر و تلفات قطعی و مجروحان بسیار از ارتش تروریست امریکا، ایران به اولین کشوری تبدیل شد که پس از جنگ جهانی دوم و در 75 سال گذشته موفق به تهاجم سنگین و بدون پاسخ به ارتش امریکا شده است. شکست ابهت امریکا و نشان دادن ضربهپذیری این ارتش، شاید بزرگترین دستاورد عملیات موشکی قاسم سلیمانی باشد.
اما یگان موشکی سپاه بار دیگر و در اواخر سال 1400 برای حفظ امنیت مردم و کشور در مقابل توطئههای دشمن دست به کار شد. بامداد روز یکشنبه 22 اسفند 1400 خبرهایی از وقوع انفجارهای مهیبی در حوالی شهر اربیل در منطقه کردستان عراق منتشر شد. دقایقی بعد فیلمهای کوتاهی از اصابت موشکهایی به اشتراک گذاشته شد.
فیلم لحظات نهایی قبل از برخورد و شدت انفجار این گمانه را تقویت میکرد که موشک بالستیک در این حمله حضور داشته و اخباری از داخل کشور هم منتشر میشد که شلیک موشکهایی از سمت ایران را نشان میداد که مهمترین آنها فیلم شلیک چند موشک از منطقهای در حوالی تبریز به سمت عراق بود.
بیانیه رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که ساعاتی بعد منتشر شد نشان داد که این حمله توسط یگان موشکی نیروی هوافضای سپاه و در پاسخ به جنایت رژیم صهیونیستی در هدف قرار دادن یکی از اماکن حضور مستشاران ایرانی در حومه دمشق در هفته گذشته صورت گرفته است.
رژیم صهیونیستی از چند دهه پیش ارتباطات گستردهای را با افراد مختلفی در اقلیم کردستان عراق برقرار و افرادی را نیز در این رهگذر جذب دستگاه جاسوسی خود کرده است. در نتیجه بواسطه فعالیت این عده و پشتیبانی همه جانبه صهیونیستها این منطقه همواره کانون بروز شرارت علیه جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت بوده است. تحریک گروهکهای تجزیه طلب بر محور اختلافات قومی و تسلیح و آموزش آنها برای اجرای عملیاتهای تروریستی مختلف همواره از مقرهای سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی در اقلیم کردستان عراق پشتیبانی شده است.
در نتیجه رصد دقیق این فعالیتها بارها از مبادی رسمی و غیررسمی نسبت به این موارد به مسئولان اقلیم و دولت مرکزی عراق اطلاعرسانی شده و مراتب اعتراض منتقل شده اما هیچ گونه عمل مثبتی از سوی این افراد برای رفع این مشکلات مشاهده نشد.
بنا بر اطلاعات موجود بخشی یا تمام حمله موشکی سپاه از منطقهای در جنوب غرب تبریز صورت گرفته بود. فاصله این منطقه تا اربیل عراق در حدود 250 کیلومتر است. اما تعداد موشکهای گزارش شده توسط شاهدان عینی از این منطقه با تعدادی که اصابت آنها به هدف گزارش شده متفاوت است.
شلیک 5 تا 6 موشک از منطقه مذکور در یک ویدیوی کوتاه مشاهده شده در حالی که منابعی در عراق اصابت 12 موشک را گزارش کردند. یک احتمال این است که بخشی از حمله موشکی سپاه از منطقه دیگری صورت گرفته باشد و احتمال دیگر این است که شلیک تمامی موشکها توسط افراد در اطراف منطقه شلیک رؤیت نشده باشد. با توجه به بعد مسافت قاعدتاً سپاه از موشکهای فاتح110 برای این حمله استفاده کرده است.
تصاویر منتشر شده در روزهای پس از این حمله نشان داد که موشکهای سپاه باز هم با دقتی کم نظیر به بخشهای مختلف ساختمان مستحکم محل حضور عناصر رژیم صهیونیستی بود اصابت کردهاند. طبق تصاویر زمینی بخشهای این ساختمان که در پوشش یک ویلای مجلل قرار داشت از بتن مسلح با ضخامت چند 10 سانتیمتر ساخته شده بود. آنتنهای ارتباطی هم در بخشهایی از ساختمان مذکور دیده میشد. طبق اعلام برخی مسئولان عملیات مذکور در پاسخ به شرارت رژیم صهیونیستی در حمله به یک مرکز نظامی در کرمانشاه در هفتههای پیش از آن صورت گرفت که منشأ این حمله در همان اقلیم کردستان
عراق بود.
این حملات موشکی علاوهبر نشان دادن توانمندی بومی صنعت دفاعی کشور در ساخت موشکهای نقطه زن و قدرتمند که هیچگونه وابستگی علمی و فنی به خارج از کشور و قدرتهای بزرگ موشکی غرب و شرق ندارد میزان بالای دقت آنها را در عملیات نظامی واقعی و نه در یک رزمایش به رخ دشمن کشید. از آن مهمتر نشان داد که جمهوری اسلامی ایران با وجود تلاش حداکثری در راهبرد بازدارندگی، اراده استفاده از سلاح خود را نیز دارد و در این زمینه تنها امنیت ملی را مبنای عمل خود قرار میدهد.
سطح اثرگذاری این قدرت در ابتدا برای ایجاد موازنه راهبردی تعریف شده بود. این امر به علت فشار روانی شدید بمباران و موشکباران شهرها و مناطق مسکونی کشور توسط رژیم بعث عراق در جنگ تحمیلی 8 ساله بود.
راهکار مذکور موفق هم ظاهر شده و در 6مرتبه با تحت فشار قرار دادن عقبه ارتش بعث عراق در شهرها و ایجاد فضای روانی منفی روی فرماندهان و حاکمان سیاسی بغداد، موفق به توقف حملات عراق به شهرهای ایران شد.
لازم به ذکر است در آن دوران به علت دقت نهچندان مطلوب موشکهای مورد استفاده عملاً امکان گرفتن خروجی راهکنشی یا تاکتیکی مثلاً انهدام دقیق یک پالایشگاه یا نیروگاه برق یا پایگاه هوایی دشمن وجود نداشت.
با پایان جنگ تحمیلی و لزوم ایجاد بازدارندگی دربرابر تهدیدات دشمنان خصوصاً امریکا و اسرائیل، توسعه قدرت موشکی در جمهوری اسلامی ایران با هدف رسیدن برد عملیاتی آن به سرزمینهای اشغالی فلسطین در دستور کار قرار گرفت که با رسیدن به موشک شهاب-3 در سال 1378 ممکن شد.
بعد از آن توسعه برد برای عمق دادن به پایگاههای شلیک از ایران، ساخت انواع مختلف سرجنگی و سایر بهینهسازیهای ممکن در دستور کار قرار گرفت، اما فراغت از جنگ و توان بالقوه بالای موشک بهعنوان یک سلاح جنگی سبب شد تا مسیر رسیدن به موشکهای دقیق برای استفاده در عملیاتهای راهکنشی هم مدنظر مسئولان دفاعی وقت و خصوصاً فرمانده موشکی وقت سپاه، شهید حسن طهرانیمقدم قرار بگیرد.
برای این منظور با ترکیب بدنه و پیشران راکت سوخت جامد زلزال و سامانه هدایت یک موشک سوخت مایع به نام تندر69 (نمونه زمین به زمین موشک پدافند هوایی چینی HQ-2) موشکی با برد بیش از 200 کیلومتر اما دارای قابلیت هدایت تا پایان مسیر به نام فاتح110 خلق شد. این امر ارزش عملیاتی فاتح110 را نسبت به زلزال چند برابر میکرد. بیش از 5میلیون نفر- ساعت کار تحقیق، طراحی، شبیهسازی و ساخت و آزمایش توسط چند صنعت وزارت دفاع، دانشگاههای صنعتی مطرح کشور و برخی دیگر از بخشهای پژوهشی و صنعتی انجام شد تا با ساخت بومی سامانه هدایت ذکر شده و ترکیب با پیشران راکت زلزال، موشکی با قابلیت هدایت تا انتهای مسیر و دقت خوب و قابل اتکا حاصل شود. آزمایش فاتح110 در سال 1381 شروع شد، یعنی کمتر از 15سال پس از پایان جنگ تحمیلی، ایران به موشکی رسید که بردی قابل مقایسه با موشک سوخت مایع و پردردسر اسکاد داشت، اما نکته مهم اینجا بود که فاتح به دقت بهتری نسبت به اسکاد دست پیدا میکرد.
فاتح110 در نمونههای بعدی به برد 250 و 300کیلومتر و دقتهای بسیار بیشتر رسید و اولین نمونه نقطهزن آن با جستوجوگر اپتیکی نصب شده در دماغه برای مأموریت ضد کشتی در سال 1389 ساخته شد. نسل چهارم فاتح110 هم با قابلیت نقطهزنی در برد 300 کیلومتر در اوایل دهه 1390 تحویل نیروی هوافضای سپاه شد.
مسیر خانواده پرافتخار فاتح110 با ساخت نمونههای بعدی به ترتیب با بردهای 450 تا 500 کیلومتر با نام فاتح313 در سال 1394، 700کیلومتر با نام ذوالفقار در 1395 و هزار کیلومتر با نام دزفول در 1397 ادامه پیدا کرد که دو نمونه آخر دارای اندک قطر بیشتری نسبت به فاتح110 و سرجنگی جدا شونده هستند.
آخرین محصول موشکی کشور در زمینه سوخت جامد موشک «خیبرشکن» است که به برد هزار و 450کیلومتر رسیده و به کلاهک مانوردهنده مجهز شده است.
این نوع کلاهک با اجرای مانورهای مختلف موفق به فریب الگوریتمهای کشف و جستوجوی رادارهای دفاع موشکی دشمن شده و احتمال مورد اصابت قرار گرفتن از سوی آن را به نزدیک صفر
کاهش میدهد.
عملیاتهای موشکی
جمهوری اسلامی ایران اراده بهکارگیری موشک علیه دشمن را در همان دوران جنگ نشان داد. در حدود 90موشک اسکاد-بی از سوی ایران به عراق شلیک شد و در کنار آن راکتهای سوخت جامد عقاب و نازعات هم در همان دوران جنگ ساخته شد و مورد استفاده قرار گرفت.
اما با پایان جنگ و ترک مخاصمه رسمی بین دولت خارجی با ایران تصور برخی بر این بود که به سبب نبود فضای جنگی امکان استفاده از موشک هم وجود ندارد و موشکها قرار است در همان سطح بازدارندگی عمل کنند.
ترور سپهبد علی صیاد شیرازی، جانشین وقت ریاست ستاد کل نیروهای مسلح توسط منافقین لزوم تنبیه آنها را در همان خاک عراق که پایگاه استقرار این گروهک بود، بر همگان آشکار ساخت.
شهید طهرانیمقدم با قبول مسئولیت، اجرای عملیات موشکی برای این منظور را برعهده گرفت و مدت کوتاهی پس از ترور مذکور که در فروردین 1378 صورت گرفته بود پایگاه منافقین را با موشکهای مختلف مورد اصابت قرار داد. این حمله را میتوان اولین استفاده جمهوری اسلامی ایران از قدرت موشکی خود علیه منشأ تهدید در فراسوی مرزها دانست.
پس از آن جلوههای قدرت موشکی ایران محدود به رزمایشهای مختلف بود که البته توسط دشمن هم به صورت دقیق رصد شده و در اندیشکدههای مختلف و حتی برخی دانشگاههای آنها مورد تحلیل و ارزیابی قرار میگرفت.
مولود نامشروع حضور نیروهای امریکا در منطقه، شکلگیری گروهکهای تروریستی چند ملیتی با افکار مرتجع و انحرافی و افراطی بود.
جنگ جهانی تروریستها علیه دولت و ملت سوریه که از اوایل دهه 1390 شمسی شروع شد، با نرسیدن به هدف خود یعنی حمله مستقیم به مرزهای جمهوری اسلامی ایران در قالبی دیگر زهر خود را به ملت ایران وارد کرد.
در خرداد 1396 یک هسته از گروهک داعش با همکاری منافقین توانست در یک عملیات تروریستی وارد ساختمان مجلس شورای اسلامی در تهران شده و تعدادی از مردم را به شهادت برساند.
هر چند عوامل این حمله در مدت کوتاهی در همان محل به هلاکت رسیدند و هرچند هسته مذکور پس از بیش از 120 هسته رزمی دیگر از گروهکهای تروریستی که زیر ضربه نهادهای اطلاعاتی کشور رفته بود عملیات خود را انجام داد اما لازم بود تا جمهوری اسلامی ایران انتقامی از گروه تروریستی داعش بگیرد تا جنایت مذکور بی پاسخ نمانده و هرگونه عملیاتی از سوی دشمن دارای هزینه سنگین تلقی شود.
از این رو چند روز پس از عملیات مذکور و در شب قدر عملیاتی به نام «لیلهالقدر» از سوی نیروی هوافضای سپاه با استفاده از موشکهای نقطهزن علیه مراکز تجمع داعش در منطقه دیرالزور سوریه به اجرا درآمد.
در این عملیات برقآسا که با نظارت عوامل میدانی و نفوذی نیروی قدس سپاه و در بهترین ساعت ممکن انجام شد بیش از 170کشته روی دست داعش باقی ماند که تعدادی از آنها از فرماندهان ردههای مختلف این گروه بودند.
در این عملیات از موشکهای نقطهزن و سوخت جامد ذوالفقار استفاده شد که تنها چند ماه قبل و در مهر 1395 خط تولید آن افتتاح شده بود.
سرویسهای جاسوسی خارجی خصوصاً کشورهای عربی که سرمایهگذاری خود در جنگ سوریه را با حضور ایران از دست رفته میدیدند، دست از شرارت و توطئه برنداشته و اینبار با وعدههای سنگین اقدام به فعالسازی مجدد گروهکهای ضد انقلاب در شاخه نظامی پس از مدت طولانی کردند.
درواقع پس از عملیات موفق زمینی صورت گرفته توسط سپاه به فرماندهی شهید احمد کاظمی که در عمق کردستان عراق و تا مراکز فرماندهی گروهکهای ضد انقلاب به پیش برده شد، این گروهکها دست از عملیات مسلحانه برداشته و تا مدتها مناطق شمالغرب کشور از امنیت پایداری برخوردار شدند.
تحرک این گروهکها در دهه 1390 با دلارهای نفتی عربستانسعودی و برخی کشورهای دیگر و کمکهای اطلاعاتی سرویسهای جاسوسی مختلف مجدداً روی ناامنی را به این مناطق باز کرد. نیروی زمینی سپاه در عملیاتهای متعددی اقدام به درگیری مستقیم و انهدام مواضع آنها کرد که سبب از هم پاشیدن شالوده عملیاتهای نظامی آنها و ممانعت از گسترش و نفوذ این اقدامات شد، اما رصدهای اطلاعاتی دقیق یک فرصت بینظیر برای جمهوری اسلامی در زمینه کوبیدن مشت پولادین بر پیکر تروریستها فراهم آورد.
جلسه مشترکی بین سران چند گروه ضد انقلاب و با حضور عوامل اطلاعاتی سرویسهای خارجی در منطقهای به نام قلعه دموکرات در کردستان عراق برنامهریزی شده بود که هدف حمله موشکی از سوی ایران قرار گرفت.
این عملیات در شهریور 1397 صورت گرفته و چهرههای شاخص ردههای فرماندهی گروهکهای حاضر و مهمانان خارجی آنها یکجا به درک واصل شدند. در این عملیات از موشکهای فاتح110 استفاده شد.
کمی بعد یک گروهک جداییطلب با حمایت و آموزش داعش در جریان رژه نیروهای مسلح در 31شهریورماه در اهواز اقدام به حمله مسلحانه کرد که به شهادت تعدادی از سربازان و مردم منجر شد.
در فاصله کوتاهی پس از آن مجدداً یگان موشکی نیروی هوافضای سپاه مأمور به حمله به مراکز آموزشی این گروه در شرق سوریه شد. نکته جالبتوجه این بود که مراکز مذکور در فاصله چند کیلومتری پایگاههای غیرقانونی ارتش تروریستی امریکا در مرز عراق و سوریه بود. سپاه البته در عملیات مذکور علاوه بر موشکهای بالستیک سوخت جامد ذوالفقار از پهپادهای بال پرنده شاهد و بمبهای نقطهزن سدید هم استفاده کرد.
این چند عملیات نمایش کاملی بود از قدرت موشکی جمهوری اسلامی ایران، امکان اجرای عملیات موشکی به صورت غافلگیرانه، دقت کمنظیر موشکها حتی در بیشترین برد آنها و از همه مهمتر اراده کشور در بهکارگیری قدرت موشکی در هر زمان لازم.
در دیماه 1398 و در پاسخ به یک ترور ناجوانمردانه دیگر که به شهادت سپهبد حاج قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه انجامید، اینبار یگان موشکی نیروی هوافضای سپاه مأمور شد تا مستقیماً اماکن استقرار ارتش تروریستی امریکا در پایگاه هوایی عینالاسد عراق را درهم بکوبد.
این عملیات در نخستین ساعات بامداد 18دیماه صورت گرفته و 11موشک با دقت هرچه تمامتر به اهداف مدنظر که شامل مراکز فرماندهی پهپادی، سولههای پشتیبانی بالگردها و... بود، اصابت کردند. در این عملیات از موشکهای فاتح313 و نیز نمونه بهسازی شده موشک سوخت مایع قیام با سرجنگی نقطهزن استفاده شد. نمونه پایه موشک قیام برد 800کیلومتر دارد.
روند عملیاتهای شکل گرفته در طول چند سال از سوی امریکا و رژیم صهیونیستی نشان داد که در صورت عدم پاسخ به این جنایت ترور سردار سلیمانی، قطعاً امریکا و حتی احتمالاً رژیم صهیونیستی در مرحله بعد بازهم گستاختر شده و اقدام به ترورهای بیشتر و عملیاتهای سنگینتر علیه محور مقاومت حتی در نواحی نزدیک به مرز یا داخل ایران خواهند کرد؛ عملیاتهایی که احتمالاً بازهم با معاملات پشتپرده با سکوت سایر بازیگران حاضر در منطقه و حتی عناصری از دولت عراق همراه میشد.
در نتیجه برای حفظ بازدارندگی و نه صرفاً انتقام خون شهدا، شورایعالی امنیت ملی طرح پاسخ نظامی به نیروهای تروریست امریکا را که با تصویب قانون مناسبی با سه فوریت در مجلس شورای اسلامی نیز همراه شد برای عملیاتی شدن ابلاغ نمود.
با توجه به شرایط موازنه قوا با ارتش امریکا، این مأموریت برعهده یگان موشکی نیروی هوافضای سپاه گذاشته شد. فرماندهان و مدیران عملیاتی این نیرو به سرعت اقدام به بهروزرسانی طرحهای عملیاتی اقدامات متقابل علیه پایگاههای امریکا که از سالهای قبل در حال تهیه و تکمیل آن بودند، نموده و با آخرین اطلاعات دریافتی و لحاظ کردن نکات راهکنشی (تاکتیکی) و امنیتی اقدام به جابهجایی نیروها، چینشهای لازم در تجهیزات و طرحریزی برای مراحل احتمالی بعدی زیر ذرهبین بزرگترین ارتش دنیا نمودند.
اعترافات بعدی مسئولان امریکایی نشان داد که آنها هرگز موفق به تعیین دقیق زمان عملیات و هدف مدنظر ایران نشدند.
گفتههای فرمانده کل سپاه سردار سلامی و فرمانده نیروی هوافضای سپاه سردار حاجیزاده در مورد تغییر هدف انتخابی نیز مؤید همین مطلب بود. درحالی که سپاه در ابتدا پایگاه التاجی در نزدیکی بغداد را که محل استقرار نیروهای امریکایی و عراقی بود را انتخاب کرده بود، به دلایلی از جمله فاصله کم این پایگاه با مناطق مسکونی غیرنظامی بغداد و نیز حضور نیروهای ارتش عراق در این پایگاه و شاید ترس از نشتی اطلاعات از داخل ایران در مورد هدف انتخابی، اقدام به انصراف از این هدف و انتخاب هدف دیگر نمودند.
این هدف یعنی پایگاه هوایی عینالاسد، محلی بود که امریکاییها اتفاقاً در روزهای پس از ترور شهید سلیمانی اقدام به انتقال نیروها و تجمع در این پایگاه نموده بودند، در صورتی که اگر از این تصمیم سپاه اطلاع داشتند اقدام به این امر نمیکردند.
در ساعت 01:20 بامداد عملیات موشکی سپاه با شلیک موشکهای مایل پرتاب فاتح-313 با برد بیشینه 450 تا 500 کیلومتر و موشکهای عمود پرتاب بالستیک قیام از دو منطقه در کرمانشاه و لرستان آغاز شد.
چند دقیقه بعد موشکها شلیک شد و به گفته افراد حاضر در پایگاه هدف، در حوالی ساعت 01:34 دقیقه اولین موشک به پایگاه اصابت کرد. در مدت کوتاهی سایر موشکها نیز به اهداف خود اصابت کردند.
پایگاه دشمن در 185کیلومتری شمالغرب بغداد و 290کیلومتری شرق پایگاههای اچ-3 در منتهیالیه غرب کشور دوست و برادر عراق قرار دارد.
این پایگاه هوایی که دارای دو باند پروازی اصلی و دو خزشراه به طول 4هزار متر است در فاصله 275کیلومتری از نزدیکترین نقطه مرز ایران قرار دارد.
اما سپاه با استفاده از موشکهایی با برد بیشینه 500 و 800کیلومتر که به معنی امکان شلیک تا 225 کیلومتر برای موشک فاتح-313 و تا 525 کیلومتر برای موشک قیام از داخل خاک ایران بود، اقدام به غافلگیر کردن دشمن و پنهان نمودن گسترش پرتابگرها از دید دشمن نمود. بدیهی است که هرچه موضع پرتاب به مرز نزدیکتر انتخاب میشد، بیشتر تحت اشراف اطلاعاتی ماهوارهها و پهپادهای شناسایی و جاسوسی امریکا قرار میگرفت و احتمال یافتن آنها قبل از پرتاب بیشتر میشد. طبق تخمینهای موجود موشک فاتح-313 در حدود کمتر از 5دقیقه از شلیک تا رسیدن به هدف، زمان نیاز داشته است.
روز بعد اما عمق فاجعه برای بزرگترین ارتش دنیا که هیچکس را هماورد خود نمیپنداشت و عمق پیروزی برای ملت ایران با انتشار تصاویر ماهوارهای از این پایگاه به دنیا نشان داده شد. تصاویر گویای دقت کمنظیر موشکهای ایرانی بود. تعدادی از سولهها و ساختمانهای این پایگاه در بخش تحت اختیار امریکا مورد اصابت قرار گرفته بود.
این اهداف شامل رمپ استقرار بالگردهای رزمی آپاچی، رمپ بالگردهای پشتیبابی بلک هاوک، رمپ پرندههای عملیات ویژه تیلت روتور V-22 و نیز سوله استقرار پهپادها، اتاق عملیات پایگاه و مرکز کنترل عملیات پهپادی در این پایگاه بود.، اما نکته محرمانه مانده، علت انتخاب یک سوله یا ساختمان خاص از بین چند سوله و ساختمان مجاور هم بود. احتمالاً عوامل نفوذی و شناسایی سپاه از قبل اطلاعات دقیقی از ماهیت ساختمانهای این پایگاه کسب کرده و در طبقهبندی اهداف مختلف در آن کارهای اطلاعاتی و جاسوسی کافی انجام دادهاند.
در نشست خبری سردار حاجیزاده فرمانده نیروی هوافضای سپاه اعلام شد که 13موشک علیه 6هدف اصلی در این پایگاه به کار گرفته شد.
دو موشک بر اثر نقص فنی در داخل خاک ایران سقوط نمود که ضریب اطمینان حدود 85درصد را نشان میدهد که عدد مناسبی است، خصوصاً اگر با قابلیت اطمینان 60 تا 70درصدی موشکهای کروز امریکایی شلیک شده به سوریه در سالهای اخیر مقایسه شود. به طور معمول علیه هر هدف دو موشک شلیک میشود تا از انهدام آن اطمینان حاصل شود و اعلام وجود 6هدف اصلی نیز مؤید همین مطلب است.
با توجه به شلیک 13 موشک از دو منطقه، باید گفت که عملیات قاسم سلیمانی، دو برابر بزرگتر از سه عملیات موشکی قبلی سپاه در چند سال گذشته بوده است که شامل دو عملیات علیه داعش و یک عملیات علیه تروریستهای کومله و دموکرات میشود.
به گفته فرماندهان سپاه، در تعریف اهداف این عملیات، گرفتن تلفات حداکثری از ارتش تروریست امریکا در اولویت نبوده است بلکه انهدام اهداف حیاتی و تجهیزات مهم در این پایگاه به منظور نشان دادن ضرب شست واقعی و رساندن پیام پرهیز از حماقتهای بیشتر مد نظر بوده است. با وجود این انجام دهها سورتی پرواز بالگردهای ترابری نیمه سنگین و سنگین به سمت بغداد، پرواز دستکم یک هواپیمای غول پیکر ترابری C-17 با مأموریت ثبت شده بیمارستانی از منطقه و 9 سورتی پرواز هواپیماهای ترابری C-130 هرکولس از پایگاه عین الاسد به سمت پایگاههای دیگری در منطقه نشان از حجم تلفات و مجروحین عملیات هجومی ایران به پایگاه دشمن در کشور دوست و برادر عراق دارد.
از دیگر نکات مهم در کنار بخش حمله موشکی، اخلال الکترونیکی گسترده روی پهپادهای امریکایی متعدد پرواز کننده در اطراف پایگاه عین الاسد بهصورت همزمان بود که سبب قطع ارتباط لینکهای ارسال داده آنها شد که تصاویر مراقبتی خود را به طور مستقیم به پایگاههای فرماندهی ارتش امریکا در خاک اصلی این کشور از طریق ماهوارهها ارسال میکردند.
همچنین به گفته سرلشکر سلامی فرمانده کل سپاه، پروازهای پرتعداد هواپیماهای جنگنده و پهپادهای امریکا در نواحی نزدیک مرز ایران از خلیج فارس تا نواحی نزدیک به شمال غرب کشور با اجرای یک جنگ الکترونیک گسترده مورد حمله قرار گرفت که موجب تخلیه منطقه و حتی فرود برخی از آنها در پایگاههای خود شد. هر یک از این هواپیماهای جنگنده کاندیدای پرتاب موشکهای کروز هواپرتاب و بمبهای دورایستا بودند که میتوانست در پاسخ احتمالی امریکا به هجوم موشکی سپاه نقش ایفا کند.
به گفته فرماندهان سپاه، طرحهای آمادگی کامل و مقابله برای دو موج بعدی حمله به امریکاییها نیز روی میز بود. موج دوم با چند صد فروند موشک در صورت حماقت مجدد امریکا برای یک بازه دو روزه و موج سوم با چند هزار فروند موشک برای یک جنگ محدود حدود یک هفتهای. این امر با توجه به تصریح مقامات سیاسی و نظامی امریکا به حمله مجدد به ایران در صورت عملیات انتقامی ایران مورد توجه قرار گرفته بود.
اما اصابت بسیار دقیق و حجم تخریب گسترده موشکهای سپاه که توسط متخصصان داخلی و بر اساس زحمات شهدای صنعت موشکی در وزارت دفاع و نیروی هوافضای سپاه خصوصاً شهید حسن طهرانی مقدم به ثمر رسیدهاند، به قدری بود که امریکاییها از ادامه درگیری صرف نظر کرده و صراحتاً اعلام کردند که بهدنبال پاسخ مجدد نیستند. امری که البته در کوتاه مدت قابل اعتنا بوده و در هفتهها یا ماههای آینده همچنان احتمال تحرکات دیگری از سوی دشمن در منطقه داده میشود. در واقع یک قوت راهکنشی (تاکتیکی) توأم با غافلگیری و فریب در این عملیات سبب رقم خوردن برتری راهبردی بر دشمن شد.
در نتیجه این عملیات شجاعانه، علاوهبر زدن یک سیلی محکم به دشمن گستاخ، از کار افتادن بخشهای مهمی از دومین پایگاه بزرگ نظامی امریکا در غرب آسیا پس از پایگاه هوایی العدید در کشور دوست و برادر قطر و تلفات قطعی و مجروحان بسیار از ارتش تروریست امریکا، ایران به اولین کشوری تبدیل شد که پس از جنگ جهانی دوم و در 75 سال گذشته موفق به تهاجم سنگین و بدون پاسخ به ارتش امریکا شده است. شکست ابهت امریکا و نشان دادن ضربهپذیری این ارتش، شاید بزرگترین دستاورد عملیات موشکی قاسم سلیمانی باشد.
اما یگان موشکی سپاه بار دیگر و در اواخر سال 1400 برای حفظ امنیت مردم و کشور در مقابل توطئههای دشمن دست به کار شد. بامداد روز یکشنبه 22 اسفند 1400 خبرهایی از وقوع انفجارهای مهیبی در حوالی شهر اربیل در منطقه کردستان عراق منتشر شد. دقایقی بعد فیلمهای کوتاهی از اصابت موشکهایی به اشتراک گذاشته شد.
فیلم لحظات نهایی قبل از برخورد و شدت انفجار این گمانه را تقویت میکرد که موشک بالستیک در این حمله حضور داشته و اخباری از داخل کشور هم منتشر میشد که شلیک موشکهایی از سمت ایران را نشان میداد که مهمترین آنها فیلم شلیک چند موشک از منطقهای در حوالی تبریز به سمت عراق بود.
بیانیه رسمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی که ساعاتی بعد منتشر شد نشان داد که این حمله توسط یگان موشکی نیروی هوافضای سپاه و در پاسخ به جنایت رژیم صهیونیستی در هدف قرار دادن یکی از اماکن حضور مستشاران ایرانی در حومه دمشق در هفته گذشته صورت گرفته است.
رژیم صهیونیستی از چند دهه پیش ارتباطات گستردهای را با افراد مختلفی در اقلیم کردستان عراق برقرار و افرادی را نیز در این رهگذر جذب دستگاه جاسوسی خود کرده است. در نتیجه بواسطه فعالیت این عده و پشتیبانی همه جانبه صهیونیستها این منطقه همواره کانون بروز شرارت علیه جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت بوده است. تحریک گروهکهای تجزیه طلب بر محور اختلافات قومی و تسلیح و آموزش آنها برای اجرای عملیاتهای تروریستی مختلف همواره از مقرهای سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی در اقلیم کردستان عراق پشتیبانی شده است.
در نتیجه رصد دقیق این فعالیتها بارها از مبادی رسمی و غیررسمی نسبت به این موارد به مسئولان اقلیم و دولت مرکزی عراق اطلاعرسانی شده و مراتب اعتراض منتقل شده اما هیچ گونه عمل مثبتی از سوی این افراد برای رفع این مشکلات مشاهده نشد.
بنا بر اطلاعات موجود بخشی یا تمام حمله موشکی سپاه از منطقهای در جنوب غرب تبریز صورت گرفته بود. فاصله این منطقه تا اربیل عراق در حدود 250 کیلومتر است. اما تعداد موشکهای گزارش شده توسط شاهدان عینی از این منطقه با تعدادی که اصابت آنها به هدف گزارش شده متفاوت است.
شلیک 5 تا 6 موشک از منطقه مذکور در یک ویدیوی کوتاه مشاهده شده در حالی که منابعی در عراق اصابت 12 موشک را گزارش کردند. یک احتمال این است که بخشی از حمله موشکی سپاه از منطقه دیگری صورت گرفته باشد و احتمال دیگر این است که شلیک تمامی موشکها توسط افراد در اطراف منطقه شلیک رؤیت نشده باشد. با توجه به بعد مسافت قاعدتاً سپاه از موشکهای فاتح110 برای این حمله استفاده کرده است.
تصاویر منتشر شده در روزهای پس از این حمله نشان داد که موشکهای سپاه باز هم با دقتی کم نظیر به بخشهای مختلف ساختمان مستحکم محل حضور عناصر رژیم صهیونیستی بود اصابت کردهاند. طبق تصاویر زمینی بخشهای این ساختمان که در پوشش یک ویلای مجلل قرار داشت از بتن مسلح با ضخامت چند 10 سانتیمتر ساخته شده بود. آنتنهای ارتباطی هم در بخشهایی از ساختمان مذکور دیده میشد. طبق اعلام برخی مسئولان عملیات مذکور در پاسخ به شرارت رژیم صهیونیستی در حمله به یک مرکز نظامی در کرمانشاه در هفتههای پیش از آن صورت گرفت که منشأ این حمله در همان اقلیم کردستان
عراق بود.
این حملات موشکی علاوهبر نشان دادن توانمندی بومی صنعت دفاعی کشور در ساخت موشکهای نقطه زن و قدرتمند که هیچگونه وابستگی علمی و فنی به خارج از کشور و قدرتهای بزرگ موشکی غرب و شرق ندارد میزان بالای دقت آنها را در عملیات نظامی واقعی و نه در یک رزمایش به رخ دشمن کشید. از آن مهمتر نشان داد که جمهوری اسلامی ایران با وجود تلاش حداکثری در راهبرد بازدارندگی، اراده استفاده از سلاح خود را نیز دارد و در این زمینه تنها امنیت ملی را مبنای عمل خود قرار میدهد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه