اثرات پاندمی کرونا بر فهم ما از ماهیت کار
آشتی با نظم جدید
دکتر محمدسعید ذکایی
استاد جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی
«کار» هم عادت و هم نیاز بشراست و شناسنامه انسان مدرن و پیشامدرن نیز محسوب میشود. بهطور مشخص با استقرار و توسعه شهرها و رشد صنعت، مشاغلی متناسب با صنعت مدرن در شهرهای بزرگ ایجاد شد و با تغییر شکلی که بهخاطر تفکیک اجتماعی و توسعه اجتماعی رقم خورد، عملاً نظم تازهای در کار برقرار شد که ما با تأخیر آن را تجربه کردیم.
در اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی اول، بتدریج با برقراری مراودات بیشتر اقتصادی و تجاری با غرب و رفت و آمد و تماسهای افراد وابسته به دربار صاحبنفوذ، نهادهایی که پیش از آن، زمینه، مجال و نیازی برای استقرارشان در کشور نبود، با نگاه متفاوتی به کار شکل گرفتند. معیشتی که در روستا بود، با کارگری بیشتر پیوند میخورد و چندان منطبق بر چارچوب زمان کارخانهای یا زمان سازمانی و اداری به معنای مصطلح امروز نبود و بیشتر با فصل، وضعیت آب و هوا و ایام سال تنظیم میشد.
در شهرها هم وضعیت مشاغل خیلی متفاوت نبود. با اینکه مشاغل بهصورت صنوف و حرفههای تقریباً فنی و صنعتی مستقر بودند اما حالت نیمهخانوادگی داشتند و فاصله زیادی بین محل کار و منزل نبود. بنابراین، بازار، صنایع به معنای سَبُک و محدود آن و حتی صنعتگران بودند، خدماتی هم عرضه میشد اما به هر حال در صورت زندگی تفکیکی بین کار و غیرکار، خانه و غیرخانه و حوزه خصوصی و حوزه عمومی برجسته نبود.
اتفاقاتی که تقریباً از دوره پهلوی اول و بیشتر پهلوی دوم رقم خورد و متأثر از آن در غرب هم با فاصله کمی دورتر اتفاق افتاده بود، منجر به تغییر ماهیت کار شد؛ امروز ما جامعهای هستیم که در آن نسبت کشاورزی، روستانشینی و شهرنشینی عوض شده است و حجم زیادی از جمعیت مشغول خدمات و کارهای دفتری و اداری هستند، در شرکتهای خصوصی، بخشهای دولتی و عمومی اشتغال دارند، در این فضا، قاعدتاً نگاه و ارتباط افراد با هم نیزعوض شده است. اما در نتیجه پاندمی کرونا، در سطوحی از کار و برخی از تجربیات کارفرما، پرسنل و کارکنان چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی عملاً تغییراتی رخ داد؛ البته مقصود آن سطوحی از کار و مشاغل است که بیشتر به یک رکود یا افول نزدیک شدهاند.
واقعیت این است که کرونا، یک شیفت و تغییر محسوسی را در آهنگ و ریتم زندگی حرفهای ایجاد کرد و طی آن، بعضی از فعالیتها مدتی، شاید چند هفته یا چند ماه به حالت رکود کامل رسید، این وضعیت، در برخی از خدمات مثل آموزش و فعالیتهای اداری خیلی محسوس بود. عملاً کلاس درس از فضای دانشکده و مؤسسات آموزش عالی به منازل کشیده شده و صفحه کامیپوتر شخصی عملاً به کلاس درس تبدیل شد و در حوزههای دیگر هم یک بخشی از کسبه و فروشندگانی که بهصورت مجازی فعالیت میکردند، خدماتشان را توسعه دادند، حتی حوزه فعالیتها و خدمات مربوط به سرگرمی و فراغت مثل کنسرت و سینما و مقولات مشابه دیگر هم به شکلی تحتالشعاع قرار گرفت و به نوعی با این نظم جدید پیوند خورد.
در این فضا، طبیعتاً ما با نظمی که مدتها با آن آشنا بودیم و برای آن مهارت پیدا کرده بودیم، ناچار شدیم موقتاً خداحافظی کنیم، این آشناییزدایی از تجربیات عادی و روتین، اغلب دلپذیر نیست. انسانها به عادتهای خود وابسته هستند و ترک این روتینها و مناسکی که همیشه ریتم زمان و ریتم تجربه روزمره را برای ما تنظیم میکردند، دشوار است.
وقتی افراد از موقعیت روتینشان فاصله میگیرند، به این معنی است که با نظم جدیدی آشتی برقرار کردهاند و این یک فرآیند است، این تجربه، تجربه سادهای نیست، به تناسب مهارت افراد، حرفه و فعالیتهایی که با آن درگیر هستند، کمکی که میتوانند از دیگران دریافت کنند، ویژگیهای فردی و اجتماعیشان مثل سن، جنسیت یا محل جغرافیای زندگیشان ممکن است سختتر و دشوارتر باشد.
یک مورد خاص آثار این انزوا، در محیط منزل است که عملاً قرارداد تازهای بین اعضای خانواده برقرار کرد و تعریف تازهای از عرصه خصوصی به دست داد، به گونهای که عرصه خصوصی در ساعاتی از روز، برای انجام فعالیتهای حرفهای و شغلی به عرصه عمومی، بدل میشود. این به معنی یک مرزبندی تازه در زمان و مکان است. طبیعتاً این مرزبندی تازه، آشنایی، مهارت، توافق و نظم تازهای را طلب میکند که از قضا میتواند لذتبخش هم باشد. بنابراین یک نوع خلط و امتزاج را میتوان در تجربه کار و فراغت به شکلی توأمان دید، غیر از اینکه در عرصه خصوصی و عمومی خلط و به هم تنیدگی رقم میخورد در حوزه کار و فراغت هم اینچنین است. مدیریت کردن و توازن برقرار کردن آن میتواند یک چالش باشد.
فارغ از اثرات تغییر ماهیت کار، از کار فیزیکی و حضوری به مجازی، وضعیت دسترسی به خدمات آنلاین و مهارت استفاده از آن نیز باید محل توجه باشد. واقعیت این است که نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا، خدمات آنلاین توزیع عادلانهای ندارد. بسیاری هنوز به گوشیهای هوشمند دسترسی ندارند یا توانایی خرید نرمافزارها و سختافزارهای لازم را برای آن ندارند یا اساساً کیفیت دسترسیشان به خدمات آنلاین به خاطر جغرافیایی که در آن هستند، وضعیت نامناسبی دارد. بنابراین، شکافهای دیجیتال میتواند بسیار دست و پاگیر باشد و بیشک بخشی از بدنه جامعه از آن متضرر شود.
چگونگی تقسیم کار، نظارت و ارزشیابی از دیگر مسائلی است که بهدنبال تغییر ماهیت کار از حالت فیزیکی به مجازی برجسته شده است، برخی گاه ناچارند بیش از ساعت کاری، زمان بگذارند و فشار و استرس بیشتری را متحمل شوند، دستهای هم ممکن است خیلی آزادی عمل داشته باشند و پاسخگو نباشند. این هم معضلی است که باید در خصوص آن مطالعه کرد چرا که دادههای سیستماتیکی در زمینه چگونگی تقسیم کار، نظارت و ارزشیابی در ماهیت کار مجازی نداریم.
کاملاً واضح و قاطع میتوان گفت طی یکسال اخیر گروههای حاشیهای و محروم و فرودست جامعه بیشترین آسیب را از پاندمی کرونا، متحمل شدند. وضعیتی که این بخش از بدنه جامعه با آن مواجه است تنها تغییر ماهیت کار، از حالت فیزیکی به مجازی نیست بلکه مسأله بر سر بودن و نبودن، بقا و ناامنی است، خود کار دیگر در دسترس نیست، فراخوانی برای کار نیست، نیازی برای خدماتشان وجود ندارد یا فضا و موقعیتی که قبلاً بود دیگر وجود ندارد.
بنابراین، تغییر ماهیت کار از فیزیکی به مجازی و آثار آن در گروههای مختلف اجتماعی، تبعات مختلفی را در پی داشته است و نمیتوان از پیامدهای یکسان این تغییر ماهیت برای همه گروههای شغلی سخن گفت. نوع مهارتهای افراد، نوع ارتباطی که با بازار کار دارند، نوع شغلشان و جغرافیایی که در آن زیست میکنند همه بر سطح و میزان تبعات تغییر ماهیت کار اثرگذار است.
واقعیت این است که پاندمی کرونا، به این زودی دست از سر ما برنمیدارد و همچنان سایه نامبارکش مستدام است. این وضعیت، روی فهم ما از خود کار، محیط کار، زمان کار و همکار اثرگذار بوده و قابل بررسی و مطالعه است؛ اینکه دورنما و چشمانداز تغییر ماهیت کار در آینده چه خواهد بود، به شیوه مدیریت فردی، سازمانی یا نهادی و در سطح کلان به ساختارها و تمهیدات و ابتکارها و سیاستهای کلان کارگزاران و دولت برمیگردد.
استاد جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی
«کار» هم عادت و هم نیاز بشراست و شناسنامه انسان مدرن و پیشامدرن نیز محسوب میشود. بهطور مشخص با استقرار و توسعه شهرها و رشد صنعت، مشاغلی متناسب با صنعت مدرن در شهرهای بزرگ ایجاد شد و با تغییر شکلی که بهخاطر تفکیک اجتماعی و توسعه اجتماعی رقم خورد، عملاً نظم تازهای در کار برقرار شد که ما با تأخیر آن را تجربه کردیم.
در اواخر دوره قاجار و اوایل پهلوی اول، بتدریج با برقراری مراودات بیشتر اقتصادی و تجاری با غرب و رفت و آمد و تماسهای افراد وابسته به دربار صاحبنفوذ، نهادهایی که پیش از آن، زمینه، مجال و نیازی برای استقرارشان در کشور نبود، با نگاه متفاوتی به کار شکل گرفتند. معیشتی که در روستا بود، با کارگری بیشتر پیوند میخورد و چندان منطبق بر چارچوب زمان کارخانهای یا زمان سازمانی و اداری به معنای مصطلح امروز نبود و بیشتر با فصل، وضعیت آب و هوا و ایام سال تنظیم میشد.
در شهرها هم وضعیت مشاغل خیلی متفاوت نبود. با اینکه مشاغل بهصورت صنوف و حرفههای تقریباً فنی و صنعتی مستقر بودند اما حالت نیمهخانوادگی داشتند و فاصله زیادی بین محل کار و منزل نبود. بنابراین، بازار، صنایع به معنای سَبُک و محدود آن و حتی صنعتگران بودند، خدماتی هم عرضه میشد اما به هر حال در صورت زندگی تفکیکی بین کار و غیرکار، خانه و غیرخانه و حوزه خصوصی و حوزه عمومی برجسته نبود.
اتفاقاتی که تقریباً از دوره پهلوی اول و بیشتر پهلوی دوم رقم خورد و متأثر از آن در غرب هم با فاصله کمی دورتر اتفاق افتاده بود، منجر به تغییر ماهیت کار شد؛ امروز ما جامعهای هستیم که در آن نسبت کشاورزی، روستانشینی و شهرنشینی عوض شده است و حجم زیادی از جمعیت مشغول خدمات و کارهای دفتری و اداری هستند، در شرکتهای خصوصی، بخشهای دولتی و عمومی اشتغال دارند، در این فضا، قاعدتاً نگاه و ارتباط افراد با هم نیزعوض شده است. اما در نتیجه پاندمی کرونا، در سطوحی از کار و برخی از تجربیات کارفرما، پرسنل و کارکنان چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی عملاً تغییراتی رخ داد؛ البته مقصود آن سطوحی از کار و مشاغل است که بیشتر به یک رکود یا افول نزدیک شدهاند.
واقعیت این است که کرونا، یک شیفت و تغییر محسوسی را در آهنگ و ریتم زندگی حرفهای ایجاد کرد و طی آن، بعضی از فعالیتها مدتی، شاید چند هفته یا چند ماه به حالت رکود کامل رسید، این وضعیت، در برخی از خدمات مثل آموزش و فعالیتهای اداری خیلی محسوس بود. عملاً کلاس درس از فضای دانشکده و مؤسسات آموزش عالی به منازل کشیده شده و صفحه کامیپوتر شخصی عملاً به کلاس درس تبدیل شد و در حوزههای دیگر هم یک بخشی از کسبه و فروشندگانی که بهصورت مجازی فعالیت میکردند، خدماتشان را توسعه دادند، حتی حوزه فعالیتها و خدمات مربوط به سرگرمی و فراغت مثل کنسرت و سینما و مقولات مشابه دیگر هم به شکلی تحتالشعاع قرار گرفت و به نوعی با این نظم جدید پیوند خورد.
در این فضا، طبیعتاً ما با نظمی که مدتها با آن آشنا بودیم و برای آن مهارت پیدا کرده بودیم، ناچار شدیم موقتاً خداحافظی کنیم، این آشناییزدایی از تجربیات عادی و روتین، اغلب دلپذیر نیست. انسانها به عادتهای خود وابسته هستند و ترک این روتینها و مناسکی که همیشه ریتم زمان و ریتم تجربه روزمره را برای ما تنظیم میکردند، دشوار است.
وقتی افراد از موقعیت روتینشان فاصله میگیرند، به این معنی است که با نظم جدیدی آشتی برقرار کردهاند و این یک فرآیند است، این تجربه، تجربه سادهای نیست، به تناسب مهارت افراد، حرفه و فعالیتهایی که با آن درگیر هستند، کمکی که میتوانند از دیگران دریافت کنند، ویژگیهای فردی و اجتماعیشان مثل سن، جنسیت یا محل جغرافیای زندگیشان ممکن است سختتر و دشوارتر باشد.
یک مورد خاص آثار این انزوا، در محیط منزل است که عملاً قرارداد تازهای بین اعضای خانواده برقرار کرد و تعریف تازهای از عرصه خصوصی به دست داد، به گونهای که عرصه خصوصی در ساعاتی از روز، برای انجام فعالیتهای حرفهای و شغلی به عرصه عمومی، بدل میشود. این به معنی یک مرزبندی تازه در زمان و مکان است. طبیعتاً این مرزبندی تازه، آشنایی، مهارت، توافق و نظم تازهای را طلب میکند که از قضا میتواند لذتبخش هم باشد. بنابراین یک نوع خلط و امتزاج را میتوان در تجربه کار و فراغت به شکلی توأمان دید، غیر از اینکه در عرصه خصوصی و عمومی خلط و به هم تنیدگی رقم میخورد در حوزه کار و فراغت هم اینچنین است. مدیریت کردن و توازن برقرار کردن آن میتواند یک چالش باشد.
فارغ از اثرات تغییر ماهیت کار، از کار فیزیکی و حضوری به مجازی، وضعیت دسترسی به خدمات آنلاین و مهارت استفاده از آن نیز باید محل توجه باشد. واقعیت این است که نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا، خدمات آنلاین توزیع عادلانهای ندارد. بسیاری هنوز به گوشیهای هوشمند دسترسی ندارند یا توانایی خرید نرمافزارها و سختافزارهای لازم را برای آن ندارند یا اساساً کیفیت دسترسیشان به خدمات آنلاین به خاطر جغرافیایی که در آن هستند، وضعیت نامناسبی دارد. بنابراین، شکافهای دیجیتال میتواند بسیار دست و پاگیر باشد و بیشک بخشی از بدنه جامعه از آن متضرر شود.
چگونگی تقسیم کار، نظارت و ارزشیابی از دیگر مسائلی است که بهدنبال تغییر ماهیت کار از حالت فیزیکی به مجازی برجسته شده است، برخی گاه ناچارند بیش از ساعت کاری، زمان بگذارند و فشار و استرس بیشتری را متحمل شوند، دستهای هم ممکن است خیلی آزادی عمل داشته باشند و پاسخگو نباشند. این هم معضلی است که باید در خصوص آن مطالعه کرد چرا که دادههای سیستماتیکی در زمینه چگونگی تقسیم کار، نظارت و ارزشیابی در ماهیت کار مجازی نداریم.
کاملاً واضح و قاطع میتوان گفت طی یکسال اخیر گروههای حاشیهای و محروم و فرودست جامعه بیشترین آسیب را از پاندمی کرونا، متحمل شدند. وضعیتی که این بخش از بدنه جامعه با آن مواجه است تنها تغییر ماهیت کار، از حالت فیزیکی به مجازی نیست بلکه مسأله بر سر بودن و نبودن، بقا و ناامنی است، خود کار دیگر در دسترس نیست، فراخوانی برای کار نیست، نیازی برای خدماتشان وجود ندارد یا فضا و موقعیتی که قبلاً بود دیگر وجود ندارد.
بنابراین، تغییر ماهیت کار از فیزیکی به مجازی و آثار آن در گروههای مختلف اجتماعی، تبعات مختلفی را در پی داشته است و نمیتوان از پیامدهای یکسان این تغییر ماهیت برای همه گروههای شغلی سخن گفت. نوع مهارتهای افراد، نوع ارتباطی که با بازار کار دارند، نوع شغلشان و جغرافیایی که در آن زیست میکنند همه بر سطح و میزان تبعات تغییر ماهیت کار اثرگذار است.
واقعیت این است که پاندمی کرونا، به این زودی دست از سر ما برنمیدارد و همچنان سایه نامبارکش مستدام است. این وضعیت، روی فهم ما از خود کار، محیط کار، زمان کار و همکار اثرگذار بوده و قابل بررسی و مطالعه است؛ اینکه دورنما و چشمانداز تغییر ماهیت کار در آینده چه خواهد بود، به شیوه مدیریت فردی، سازمانی یا نهادی و در سطح کلان به ساختارها و تمهیدات و ابتکارها و سیاستهای کلان کارگزاران و دولت برمیگردد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
ویژه نامه