«ایران» نحوه شهادت آرمان علیوردی و حمزه علینژاد از مدافعان امنیت را بررسی میکند
روایت شهادت و مظلومیت
گروه سیاسی/ قریب به 35 شهید مدافع امنیت در اغتشاشهای اخیر، نشان دهنده شدت خشونت بهکار رفته از سوی آشوبگران است، آشوبگرانی که اگر در آشوبهای گذشته در لفافه، این بار با صراحت و آشکارا از ضرورت استفاده از ابزارهای خشونت و کشتار همچون کوکتل مولوتف صحبت میکردند. در مقابل، اینکه در سوی آشوبگران، نه با کشته، بلکه با کشته سازیها روبهرو بودیم، نشان دهنده مظلومیت و نیز شیوه مواجهه مدافعان امنیت با اغتشاشها است. به عبارت دیگر، مدافعان امنیت همه تلاش و همت خود را بهکار بستهاند تا با کمترین آسیب به طرف مقابل، آشوبها را مهار و خیابانهای شهر را برای مردم امن کنند، ولو اینکه در این مسیر، جانهای پاک بسیاری هم قربانی شده باشد. چرا که این، شیوه متفاوت برخورد با اغتشاش، در ایران اسلامی و سایر کشورها است. از اینرو است که مظلومیت شهدای مدافع امنیت در جمهوری اسلامی، ویژگیهای منحصر به فردی دارد. به عنوان مثال، شهید مدافع امنیت آرمان علی وردی که 4 آبان ماه در شهرک اکباتان تهران یک ساعت و نیم به اسارت درآمد و یکی دو روز بعد بر اثر جراحت و شدت ضربهها به شهادت رسید، از این جمله است. یک روز پس از هجوم اغتشاشگران به شهید علی وردی، یعنی پنجشنبه 5 آبان ماه، در سوی دیگر ایران، نیروهای مدافع امنیت شهید دیگری تقدیم نظام و ملت کردند. شهید بسیجی مدافع امنیت حمزه علینژاد به همراه همسر و فرزند سه ساله خود در حال تردد بود که هدف حمله اغتشاشگران قرار گرفت و به شهادت رسید. نحوه شهادت این بسیجی مدافع امنیت، نشان میدهد که او، صرفاً به جرم صیانت از امنیت مردم، نشان شده بود و زمانی که همراه خانواده خود درحال تردد بود، مورد حمله واقع شد. این امر یادآور نحوه شهادت دو جوان بسیجی، در شهر آمل است که در زمانی که پس از اغتشاشها، درحال تردد بودند، با اسلحه کمری ترور شدند. هرچند در آینده و پس از خاموشی نهایی اغتشاشها میتوان تصویر دقیقتری از شهامت، شجاعت و مظلومیت شهدای مدافع امنیت به دست داد، اما تا همین جا، این چهرهها، جلوههای بدیعی از حماسه آفریدند.
روایتی از مظلومیت و شهادت طلبه بسیجی آرمان علیوردی
آنچه بر شهید مظلوم آرمان علیوردی رفت، سند تمامعیاری است از مظلومیت نیروهای حافظ امنیت که جان خود را بر سر آرمان خویش گذاشتند و مظلومانه به شهادت رسیدند. شهید علیوردی که طلبه بسیجی بود، چهارم آبانماه، در شهرک اکباتان در محاصره اغتشاشگران به شهادت رسید. آشوبگران، وی را که از دوستانش جدا مانده بود تنها یافته، به نوعی او را اسیر کردند و پس از کشاندنش به گوشهای، با هرچه در دست داشتند به او حمله بردند؛ برخی دشنام میدادند، برخی با مشت و لگد به او میزدند و برخی هم با نارنجک دستساز به این شهید حمله بردند. عامل حمله با نارنجک دستساز به این شهید، در نهایت از سوی نیروهای امنیتی بازداشت شد. گویا شدت انفجار نارنجکی که بهکار برده یا این فرد ساخته بود به گونهای بود که حتی خود وی نیز مصدوم شده و انگشت او را قطع کرده بود. براساس آتش ناشی از این نارنجک بود که در فیلم لحظه اسارت این شهید، او چهرهای سوخته داشت. در فیلم صدای «بکشش، بزنش، دستش را ببند» شنیده میشود. اما در پایان، این اغتشاشگران نبودند که به آرزوی خود، مبنی بر کشتن آرمان علیوردی رسیدند، بلکه این شهید مظلوم بود که در نهایت به آرزوی شهادت خود رسید.
مطابق روایت یکی از دوستان او، اغتشاشگران در لحظه اسارت از این شهید مظلوم خواسته بودند که به رهبر انقلاب توهین کند، اما خودداری شهید آرمان علیوردی از این اقدام بود که باعث خشونتورزی بیشتر از سوی آشوبگران شد. یکی از دوستان این شهید، در مراسمی که در خانه پدری او برگزار شده بود، گفت: «ما همرزمان آرمان شرمندهایم. آرمان را غریب گیر آوردهاند. کاش من و همرزمان ما تیکهتیکه میشدیم. اینها مرد نیستند رودررو بایستند. کاش مرد بودند و بچههای ما را جداجدا گیر نمیآوردند.» مادر شهید روایت کرد که در روزهای اغتشاش از او خواسته بود که در خانه بماند، اما آرمان علیوردی آرزوی شهادت داشت و به مادرش گفت: «میروم از کشورم و از ناموسم دفاع کنم، نمیخواهم ولایت فقیه را تنها بگذارم.» اما 4 آبانماه که برای مقابله با اغتشاشگران به شهرک اکباتان رفته بود، به این آرزوی خود رسید. به گواه یکی از دوستانش «این شهید را غریب گیر آورده بودند، گفتند باید به مقام معظم رهبری اهانت کنی، در فیلم مشخص است که وقتی از او میخواهند به آقا دشنام بدهد، هنوز ایستاده است، اما وقتی دیدند که دشنام نمیدهد آنها مثل داعشیها به او حمله کردند. این شهید مظلوم نزدیک به یک ساعت و نیم زیر ضربهها، اهانتها، حملهها و آتش زدنهای آشوبگران بود، تنهای تنها، همچون تنهایی و غربت سالار شهیدان.»
آیین تشییع این طلبه بسیجی و شهید مدافع امنیت روز گذشته با حضور گسترده و باشکوه مردم مؤمن، شهیدپرور و انقلابی تهران و جمعی از علما، روحانیون، طلاب و مسئولان در منطقه شهران تهران برگزار شد. تشییعکنندگان، پیکر مطهر این طلبه بسیجی را با شعارهای «لا اله الا الله»، «الله اکبر»، «مرگ بر امریکا»، «مرگ بر منافق»، «مرگ بر فتنهگر» و «این گل پرپر ما هدیه به رهبر ما» بدرقه کردند. پیکر مطهر این شهید به قطعه ۵۰ بهشت زهرا(س) منتقل شد و در جوار شهدا آرام گرفت.
شهادت بسیجی مدافع امنیت در رشت
شهید بسیجی مدافع امنیت حمزه علینژاد شامگاه پنجشنبه درحالی که به همراه همسر و کودک سه ساله خود در حال تردد در خیابان بود، مورد هدف اغتشاشگران قرار گرفته و به مقام رفیع شهادت نایل آمد. همچنین فرزند و همسر این شهید هم دچار جراحت شدند. یک منبع آگاه درباره نحوه شهادت این بسیجی به فارس گفت: شهید علینژاد شامگاه پنجشنبه بعد از حضور در منزل پدری خود در حاجی بکنده خشکبیجار، با فرزند سه ساله و همسر خود به سمت منزل خودشان حرکت میکنند که پیش از ورود به منزل ، یکی از اغتشاشگران از فاصله سه متری چندین تیر را از اسلحه نیمه اتوماتیک به سمت آنان شلیک میکند. به گفته این منبع آگاه، همسر این شهید درحال باز کردن قفل در خانه بود که با صدای شلیک متوجه اصابت گلوله به شهید علینژاد میشود؛ تیرهای نخست به سر و صورت این شهید گرانقدر برخورد میکند. شهید علینژاد همزمان برای در امان ماندن فرزند خردسالش او را به آغوش میکشد و جان او را نجات میدهد. ضاربین در ادامه چندین گلوله نیز به سمت همسر شهید شلیک و او را مجروح میکنند و بلافاصله از محل متواری میشوند. براساس این گزارش، با رسیدن نیروی امدادی، حمزه علینژاد به همراه همسر و فرزند سه سالهاش به بیمارستان منتقل میشوند اما حمزه علینژاد به دلیل شدت جراحات به شهادت میرسد. همسر و فرزند این شهید در حال حاضر در بیمارستان بستری هستند؛ فرزند سه ساله شهید به دلیل اصابت یکی از گلولهها به پایش در بیمارستان تحت نظر است. به گفته این منبع آگاه، این عمل جنایتکارانه قطعاً کار منافقین بوده و حرکت تروریستی بوده است ولی تا شناسایی عاملین این حادثه نمیتوان نظر قطعی داد. تلاشها برای دستگیری ضاربین با قوت در حال انجام است. سرهنگ احمد رضا منشوری، معاون هماهنگ کننده سپاه گیلان نیز بااشاره به اینکه طی ۴۲ روز گذشته در جریان اغتشاشات برخی از اغتشاشگران سعی در ایجاد ناامنی در کشور داشتند ولی نیروهای حافظ امنیت و بسیجی با حضور خود و به خطر انداختن جان خود اجازه ندادند امنیت مردم به خطر بیفتد گفت: ساعت ۸:۳۰ مورخ ۹ آبانماه پیکر این بسیجی شهید از مقابل سپاه ناحیه رشت (پل عراق) به سمت میدان فرهنگ و میدان شهرداری (شهدای سرپل ذهاب) تشییع میشود، مراسم تدفین وی نیز ساعت۱۴ روز دوشنبه در روستای حاجی بکنده خشکبیجار برگزار میشود.
«ایران» یک پروژه خطرناک و ناکام مانده در آشوبهای اخیر را بررسی میکند
«کشتهسازی» و «خشونت»، سوختی که تأمین نشد
گروه سیاسی/ پروژه خشونت و کشتهسازی، موتور محرک اولیه و سوخت ثانویه آشوبها و اغتشاشات اخیر بود که البته با درایت و خویشتنداری نیروهای حافظ امنیت، هیچگاه این سوخت تأمین نشد. از این رو، چه بسا بتوان فقدان همین سوخت و در مقابل، تعداد بالای شهدای مظلوم مدافع امنیت را یکی از دلایل رو به خاموشی رفتن ناآرامیها دانست. به طور کلی، این روزها که اغتشاشات در خیابان به پایان رسیده است یا روزهای نخست آشوب که توطئهگران داخلی و خارجی رؤیاهای ویرانسازی ایران را با صدای بلند تکرار میکردند، کشتهسازی یک بخش مهم برای آغاز آشوب و در مرحله بعد، تداوم ناامنیها در کشور بود. هدف از کشتهسازیها، ایجاد هیجان بیشتر در آشوبگران، جلب حمایت ناراضیان و در نهایت عضوگیری بیشتر برای اغتشاشات خیابانی بود؛ آن چیزی که بهطور خلاصه میتوان از آن با عنوان سوخت اغتشاش یاد کرد. طراحان این پروژه، از ابزارهای مختلفی برای دستیابی به این هدف یا تأمین این سوخت استفاده کردند؛ افزایش خشونتها، بهکارگیری ترفندهای رسانهای و بهرهگیری از ابزار فضای مجازی، همراهی رسانههای ضدایرانی فارسیزبان و در نهایت، فحاشی و بددهانی نسبت به ارکان نظام، ارزشها و آرمانها با هدف تحریک نیروهای حافظ امنیت، از جمله این ترفندها بود. اما مطابق آمارهای رسمی و گزارشهای مستند موجود، مجموعه این تلاشها با شکست مواجه شد، به این صورت که دستکم در شهر تهران، بهرغم همه خشونتها و قساوتهای بهکار رفته، نه تنها از آشوبگران کسی کشته نشد که در ایجاد تسلسل دامنهدار خشونت شکست خوردند. گرچه نباید فراموش کرد این مدافعان امنیت کشور بودند که مظلومانه قربانی این خشونتها شدند. آمار حدوداً 35 شهید مدافع امنیت ناآرامیهای اخیر در کشور گواه این ادعا است و نیز گواه اینکه با شکست پروژه کشتهسازی، اغتشاشها بدون سوخت ماند و در نهایت رو به انفعال و خاموشی رفت.
تحریک عواطف
اساساً در آشوبهای اخیر، تحریک عواطف، یک راهکار مهم برای طراحان بوده است. تحریک عواطف، مسألهای بود که از ابتدای فوت مهسا امینی، حتی پیش از اعلام بررسیهای کارشناسانه مراجع رسمی دنبال شد. اما این امر، چیزی نبود که بتوان با آن ناآرامیها را قریب به یک ماه به درازا کشاند. از این رو به محرکهای عاطفی تازهای نیاز بود، محرکهایی که از طریق کشتهسازیها دنبال شد. بویژه در شهر تهران، تلاش شد این کشتهسازی از میان دختران جوان باشد تا نوعی همسانسازی با مرحومه مهسا امینی نیز با خود داشته باشد. زیرا از این طریق بود که میتوانستند عاملان خیابانی آشوبها را همچنان تهییج کرده و بهانه هیجانی لازم برای تداوم ناآرامیها و آتشافکنیها را فراهم کنند.
افزایش خشونتها باهدف تحریک طرف مقابل
یکی از نکات برجسته در آشوبهای اخیر، شدت خشونت بهکار رفته از سوی آشوبگران بود، امری که در ناآرامیهای گذشته کمتر تجربه شده بود. در آشوبهای اخیر، به گواه ادعاهای خود آشوبگران و حامیان رسانهای آنها، استفاده از کوکتل مولوتف، سلاح سرد و گرم هم توصیه میشد و هم بسیار بهکار برده شد. از جمله اینکه براندازان و کاربران همراه آنها، هم با افتخار ساخت کوکتل مولوتف را آموزش میدادند و هم فیلمهای استفاده از آنها را با اشتیاق بازنشر میکردند. این عده حتی تصاویر چاقوکشیهای برخی آشوبگران را نیز با افتخار منتشر کرده و دیگران را نیز به استفاده از این شیوهها مقابل نیروهای حافظ امنیت تشویق میکردند. در عین حال، در این دوره از آشوبها، حمله به مراکز دولتی و امنیتی بیش از گذشته در دستور کار قرار گرفت، حملاتی که طراحان میدانستند بدون پاسخ نمیماند و نیروهای حافظ امنیت، نه در ایران و نه در هیچ کشور دیگری، مجاز نیستند اجازه این اقدام را به آشوبگران بدهند. بنابراین، سؤال این است که چرا چنین اهداف و اقداماتی از سوی طراحان به عاملان خیابانی آنها توصیه شد؟ مطابق تحلیلها، هدف اصلی از افزایش خشونتها، افزایش تقابل با نیروهای حافظ امنیت و درعین حال برداشت میوه مقصود آنها بوده است؛ میوهای به نام کشتهسازی و خشونت تسلسلوار تا از طریق آن، انگیزه لازم برای افزایش درگیریها، از سوی نیروهای میدانی باقی مانده را فراهم آورند. اما نکته اینجا است که از قبل همه این تلاشها، در نهایت این نیروهای حافظ امنیت بودند که در مسیر صیانت از جامعه و امنیت مردم، بیشترین بصیرت و مجاهدت را انجام دادند.
فحاشی در دانشگاه و فضای مجازی
فحاشی، بددهانی و بدزبانی در این دوره از آشوبها به گونهای بود که تقریباً حیرت و تأسف همه ناظران را به همراه داشت و از نکات تأسفبار اینکه این فحاشی در تجمعات پراکنده دانشجویی دانشگاهها شنیده شد. هرچند این ادبیات نشانه ضعف استدلال و فقدان عقلانیت در این دانشجویان بود و گواه آن را میتوان در فرار کردن آنها از تریبونهای آزاد و کرسیهای آزاداندیشی دید، اما هدف دیگری را نیز دنبال میکرد و آن تحریک طرف مقابل و درنهایت افزایش خشونتها، بویژه در سطح دانشگاهها بود. این نکته نیز حائز اهمیت است که خشونتهای کلامی در دانشگاهها زمانی فزونی گرفت که خشونتهای خیابانی رو به تحلیل میرفت. از این رو میتوان نوعی طراحی را نیز در این روند مشاهده کرد. به این معنی که پس از عقیم و ناکام ماندن پروژه آشوب و کشتهسازی در خیابان، این امر در دانشگاهها، البته با شدت و حدت بیشتری دنبال شد. ناگفته پیدا است که حتی یک کشته در خشونتهای دانشگاهی، تا چه اندازه میتوانست به فضاسازیها علیه جمهوری اسلامی ایران دامن بزند. اما به رغم همه تلاشها برای افزایش خشونت در محیطهای دانشگاهی، این جریانها نتوانستند به اهداف خود دست یابند، حتی نتوانستند ماجرای کوی دانشگاه جدیدی را، این بار در سال 1401 رقم بزنند و حاکمیت را به دروغ متهم کنند.
سوختی که تأمین نشد
امروز که آشوبها رو به خاموشی رفته و رؤیای براندازان خارجنشین به سرابی تلخ و شوم تبدیل شده است، باید گفت که بخشی از علت این خاموشی، ناکام ماندن پروژه کشتهسازی است. طی آشوبهای اخیر در کشور، مدافعان امنیت حداقل 35 شهید را تقدیم ملت و نظام جمهوری اسلامی ایران کردهاند. اما در مقابل، به رغم همه خشونتهای بهکار رفته و فحاشیها و بدزبانیهای انجام شده، کسی از طرف مقابل کشته نشد. این امر درعین حال به معنای موفقیت نیروهای حافظ امنیت، در فراجا و بسیج و درعین حال، نشاندهنده مظلومیت این نیروها نیز هست. زیرا این وضعیت، بیانگر این است که این نیروها، نه تنها هیچگاه از سلاحهای جنگی استفاده نکردهاند، بلکه در موارد بسیاری، مانع تحقق پروژههای کشتهسازی در طرف مقابل نیز شدهاند. به عبارت دقیقتر، نیروها و شهدای مدافع امنیت، اعم از فراجا و بسیج، هم میباید امنیت مردم و شهرها را حفظ میکردند و هم تلاش میکردند تا پروژههای کشتهسازی و استمرار خشونت، در طرف مقابل را نیز مهار کرده و ناکام بگذارند. یک علت افزایش تعداد شهدای مدافع امنیت در تهران در آشوبهای اخیر را میتوان از این زاویه بررسی کرد، امری که نشاندهنده مظلومیت و درعین حال، فداکاری و حرفهای بودن این نیروها است.
پیکر ۶ شهید حادثه تروریستی
حرم مطهر حضرت شاهچراغ(ع) به خاک سپرده شد
صبح یکشنبه هشتم آبان ماه، پیکرهای پاک و مطهر ۶ تن از شهدای حمله تروریستی به حرم مطهر حضرت شاهچراغ(ع)، با حضور اقشار مختلف مردم، وزیر آموزش و پرورش، مقامهای ارشد نظامی، استاندار و مدیران استانی فارس و شهرستان شیراز، در میان حزن و اندوه خانوادهها، مسئولان استانی و نوحه خوانی و سینه زنی مردم شیراز تشییع و به خاک سپرده شد. شرکتکنندگان در آیین تشییع با سردادن ذکرهای یا اباعبدالله الحسین(ع)، یا ابالفضل العباس(ع)، یا حضرت زهرا(س) تا محل خاکسپاری، این شهدا را بدرقه کردند و همچنین خواستار برخورد قاطع دستگاههای امنیتی، اطلاعاتی، انتظامی و قضایی با آشوبگران و اغتشاشگران شدند. نماز این شهیدان به امامت آیتالله دژکام، نماینده ولی فقیه در فارس و امام جمعه شیراز اقامه و پس از آن پیکر مطهر این شهدا در خانه ابدی خود در جوار بارگاه مطهر حضرت شاهچراغ(ع)، آرام گرفت. در این مراسم پیکرهای مطهر شهیدان زهرا اسمعیلی فرزند آقاجان، علیرضا و آرشام سرایداران، مجتبی ندیمی، حسنعلی پورعیسی فرزند محمداسماعیل و محمدرضا کشاورز، در حرم مطهر حضرت شاهچراغ(ع) به خاک سپرده شدند. همچنین صبح یکشنبه پیکر پاک شهید بهادر آزادی با حضور گسترده مردم و مسئولان شهرستان فسا تشییع و به خاک سپرده شد. بهادر آزادی از شهدای حادثه تروریستی حرم شاهچراغ(ع) از عشایر ایل خمسه است. پیکر مطهر این شهید پس از اقامه نماز برای تشییع و خاکسپاری به روستای بهمنی در منطقه میانجنگل بخش مرکزی فسا انتقال داده شد. بنا بر اعلام مسئولان، پیکر شهید محمد ولی کیاسی نیز بعدازظهر یکشنبه در شهرستان مرودشت خاکسپاری شد. بر اساس این گزارش، پیکرهای امید خوب فرزند هوشنگ اهل دهدشت و پدر وی، هوشنگ خوب فرزند خداداد اهل بهمهای در استان کهگیلویه و بویراحمد و پیکر علی اصغر لری گوئینی فرزند عباس اهل سیرجان در استان کرمان آرام خواهند گرفت. پیکرهای پاک شهیدان سیدفریدالدین معصومی و احسان مرادی پیش از این در روز جمعه برای تشییع و خاکسپاری به تهران و همدان منتقل شده است.
نامه بسیج دانشجویی دانشگاههای تهران خطاب به رئیس جمهور:
دانشگاه به صحنه جولان آشوبگران هتاک تبدیل شده است
بسیج دانشجویی هشت دانشگاه بزرگ تهران طی نامهای به رئیس جمهور پیرامون «وقایع تلخ اینروزها و آشوبهای دانشگاهی» تأکید کردند: دردمندانه باید گفت امروز دانشگاه توسط «اقلیتی خودخواه» از عرصه نقد و گفتوگو به «صحنه جولان آشوبگران هتاک» تبدیل شده است. در ادامه بیانیه با اشاره به اینکه در حوادث اخیر با جریان اصیل دانشجویی مواجه نیستیم، خواهان برخورد قاطع باجریان آشوبگر در دانشگاه ها شدند. امضا کنندگان این بیانیه با مطرح کردن این پرسش که «زیر سؤال بردن مدتدار اخلاق اصیل دانشگاهی تا چه زمانی تحمل خواهد شد؟» خواستار آن شدند تا دولت و وزارت علوم اقدام به صدور حکم تعلیق و محرومیت از تحصیلِ اقلیت هتاک و آشوبگر دانشگاهی نماید. دانشجویان در این بیانیه با انتقاد از سکوت و اهمال برخی رؤسای دانشگاهها در قبال آشوبها و تجاوزها به حریم معنوی و فیزیکی دانشگاهها خواستار آن شدند که از اهرمهای دروندانشگاهی جهت برخورد با این افراد استفاده شود.