گپ و گفتی با فروشندگان عطر و اسپری در مترو
مسافران خوش بو
گرانی ادکلن و جایگزین شدن عطرهای ارزان قیمت [با مارک های] فرانسوی، مصرف این کالای خوشبو را عمومی کرده است و حالا در هرخیابان یا هر ایستگاه مترو میشود بوی یکی دو مغازه عطرفروشی را از دور استشمام کرد. مشتری این فروشگاهها در مترو بسته به محل هر ایستگاه کم یا زیاد است. چند ساعتی که در کنار این مغازهها مشغول صحبت با فروشندهها هستم، میبینم که افراد از هر قشری با دیدن و بوییدن شیشههای عطر ترغیب به خرید میشوند.
نام عطرهایی را که میشناسند میپرسند و بعضی چند ثانیه بعد از خرید به لباس و زیر گوشهای خود اسپری میکنند و همین هم باعث تعدیل بوهای ناخوشایند واگنهای مترو شده است. یکی از فروشندهها به شوخی میگوید: «باید بخاطر بوی خوبی که در مترو پخش میکنیم لوح تقدیر بگیریم.»
تا نزدیک پیشخوان میشوم، سریع میپرسد: «گرم، شیرین، خنک، ملایم؟» میگویم برای صحبت آمدهام و پسر جوان با ریش حنایی بلندش خوش دارد همکلام شود تا از رخوت هر ثانیه پرسش مسافرانی مدام که از او آدرس میپرسند خارج شود. او توضیح میدهد که این عطرها مارک خاصی ندارند اما مورد استقبال مردم هستند چون قیمت بالایی ندارند و هرکسی میتواند به میزان پولی که در جیب دارد به اندازه نیاز خرید کند. در قفسه پشت سرش ظرفهای کوچک بلوری با رنگها و نامهای مختلف و گاهی عجیب در کنار چند شیشه ادکلن و اسپریهای خوشبوکننده هوا کنار هم چیده شده است: «یکی از دلایلی که مترو کمی خوشبوتر شده همین عطرفروشیها است. طرف رد میشود میبیند میتواند با 50 هزار تومان 5 گرم عطر بخرد. خوبی این عطرهای گِرمی این است که لازم نیست طرف مثلاً 400 هزار تومان بدهد یک ادکلن تقلبی بخرد. ما اینجا داشتیم طرف یک میلیون کارت کشیده و مصرف یکسالش را خریده است. اما بیشتر مردم از این رولیها میخرند که بازه مصرف کوتاه مدت دارد.»
فروشنده 22 ساله عاشق عطر و بوی شغلی است که در آن فعالیت میکند و حالا در فکر باز کردن غرفهای شخصی در یکی از ایستگاههای مترو است. او از خرید کم ادکلنهای تقلبی میگوید و از تفاوت مشتریها در هر ایستگاه اما سؤالهای پی در پی مسافران درباره مسیر کلافه کننده است. با اینکه بالای ویترین روی کاغذی نوشته شده «اینجا اطلاعات نیست لطفاً آدرس نپرسید» اما پرسشها بیوقفه ادامه دارد: «نمیدانم روی چه حساب مردم از خرید عطر در مترو بیشتر از بیرون استقبال میکنند. لابد با خودشان میگویند برای باز کرد غرفه در اینجا نظارتی هست.
مثلاً میگویند یک میلیون پول عطر میدهیم و اگر آن چیزی که فکر میکردیم نبود زنگ میزنیم شرکت و پیگیری میکنیم.» البته بیشتر عطر فروشیهای مترو هم زیر نظر یک شرکت بزرگتر کار میکنند و مردم خیلی هم بیراه فکر نمیکنند. البته بیرون هم فرقی نمیکند؛ کدام مغازهدار است که برای 10 هزار تومان بخواهد کلاهبرداری کند؟
در ایستگاه بعدی فروشنده جوان مشغول بازی با اسپینر است و اطراف مغازهاش خبری از مشتری نیست. در این گوشه مترو جمعیت زیادی در رفت و آمد نیست و این باعث شده سر فروشنده هم خلوت باشد: «وقتی شما یک شغلی را بلدی بالاخره باید یکجایی را برای فروش پیدا کنی. فروش خوب هم بسته به جایی است که محل گذر باشد. برای همین فروشگاههایی که در ایستگاههای شلوغتر هستند استقبال بیشتری دارند. اینجا کاسبی ضعیف است اما ایستگاه امام خمینی(ره) و هفت تیر خوب است. در واقع برای همه اصناف خوب است.»
او 12 سال است که در این صنف کار میکند و بهقول خودش علاقهای به استفاده از عطر ندارد چون از بو اشباع شده است: «مگر طباخ هر روز کله پاچه میخورد؟ من هم هر روز عطر نمیزنم اما هر شب حمام میروم چون در روز دائم مشغول اسپری کردن عطر هستم که چرب است و اگر روی پوست بماند صورتم جوش میزند.»
همینطور که حرف میزنیم مردی با پیراهن ساده و چروک و صورتی نتراشیده و خسته از او میپرسد: «48 ساعته داری؟» فروشنده میگوید: «همه عطرهای ما 48 ساعته است.» و بعد چند عطر را برای تست کردن به دستش میمالد تا خریدار انتخاب کند. مرد بیحوصله میگوید: «2 گرم از هر کدام که خوش بوتر است بده بروم.» بعد از رفتن او میپرسم انگار فقط ماندگاری برای مشتری مهم است؟ میگوید: «اینجا تنها جای دنیا است که میپرسند بوی عطر چقدر میماند؟ جاهای دیگر یا در همین فروشگاههای حرفهای عطر در تهران طرف به بو و نوت عطر اهمیت میدهد اما در اینجا از این خبرها نیست. خیلی از مشتریهای ما در 48 ساعت لباس عوض نمیکنند و معمولاً عطر را برای همین میخواهند.» او تعریف میکند که استاندارد ماندگاری یک عطر 10 ساعت است و برای مشتری حرفهای نوت عطرها مهم است و اینکه آن بو با تیپ و شخصیت اجتماعی او همخوانی داشته باشد: «تا حالا نشده یکی عطر بخرد نپرسد بوی آن چقدر میماند.»
یکی از نکاتی که عطرفروشان روی آن تأکید دارند فرانسوی بودن عطرها است؛ چیزی که گفتن آن به مشتری باعث تمسخر آنها میشود. بهقول یکی از فروشندگان: «مردم فکر میکنند فرانسه فقط عطرهای گرانقیمت تولید میکند اما اینطور نیست، فرانسه هم مثل چین که از جنس گرانقیمت و لوکس تا وسایل بیکیفیت تولید میکند در زمینه عطر و ادکلن هم برای هر طبقه اقتصادی تولید دارد.» فروشندگان میگویند ایران و کشورهای منطقه توانایی تولید عطر ندارند و عطرهای مترویی در قوطیهای فلزی به صورت کیلویی وارد میشود و یکی از دلایل ازدیاد عطرفروشیها هم سود خوب این محصول وارداتی است.
به یکی از ایستگاههای متروی پر رفت و آمد تهران میروم. چند فروشنده حرفهای کاغذهای باریک آغشته به عطر را به مسافران تعارف میکنند. فروشندگان جوانی که با انگیزه و انبوه اطلاعات خوشایند و تبلیغ برای عطرهایشان رهگذران را به مغازه میکشانند. پسر جوانی با هیکل عضلانی و موهایی که از پشت بسته کنار دخل ایستاده است. او روی خبره بودن برای جذب مشتری تأکید دارد: «باید هم خوب زبان در دهان بچرخانی هم اطلاعاتی داشته باشی که مشتری را تحت تأثیر قرار بدهی. در مترو همه بسرعت در حال گذر هستند. یک فروشنده فقط چند ثانیه فرصت دارد مشتری جذب کند. کار کردن اینجا با فروشگاههایی که طرف با میل خودش وارد آن میشود فرق دارد.» هفت سال است که فروشنده عطر و ادکلن است و معتقد است در این بازار اگر چند سال تجربه فروشندگی نداشته باشی و با کار آشنا نباشی سرت کلاه میرود.
با اینکه ویترین پر از ادکلنهای رنگارنگ است اما مردم بیشتر تمایل به خرید عطرهایی دارند که در ظرفهایی با برشهای ظریف و رنگارنگ قرار گرفتهاند. فروشندههای جوان هر چند ثانیه یک مشتری را به داخل میکشانند. یکی از آنها میگوید: «مشتری عطرهای ارزان قیمتی که از گرمی 10 تا 20 هزار تومان فروش میرود کسانی هستند که هر روز از مترو استفاده میکنند و بهنظرم،حتی اگر از قشر کم برخوردار جامعه نباشند، مرفه هم نیستند.»
در راه برگشت بوی عطرهایی را میدهم که در حین صحبت با فروشندهها به لباسم اسپری شده است تا آنها را تست کنم یا کیفیت و ماندگاریشان را از نزدیک ببینم. حالا که هالهای از عطر در اطرافم حس میکنم متوجه میشوم مردم هم مانند من خوشبو هستند.