14 اقدام وحشیانه آشوبگران
1 شهادت با ضربات مداوم سنگ به جمجمه
شهید حسین تقیپور از بسیجیان فعال اسلامشهر و سپاه محمد رسول الله(ص) تهران بزرگ چندی پیش در حالی که برای ایجاد امنیت و آرامش شهر در صحنه درگیریها حضور پیدا کرده بود توسط اغتشاشگران و عناصر ضدانقلاب در محله تهرانپارس بشدت مجروح شده و ساعاتی بعد به درجه رفیع شهادت نائل آمد. او اصالتاً اهل میانه و ساکن اسلامشهر بود و یک فرزند 17ساله از او بهیادگار مانده است.
2کشتن دو فرد با کلت در لارستان
در پی درگیری دو اغتشاشگر حین شعارنویسی با گشت بسیج بیرم لارستان، سرگرد نورالدین جنگجو از نیروهای سپاه پاسداران و طلبه بسیجی احمدرضا عرفانی نیا از بسیجیان این منطقه به درجه رفیع شهادت نائل آمدند. این مأموران هنگام رو به رو شدن با این دو نفر که در حال نوشتن شعارهای هنجارشکنانه بودند، اقدام به تعقیب آنان کرده که در این عملیات دو متهم با اسلحه کمری کلت به سمت مدافعان امنیت اقدام به تیراندازی کردند که منجر به شهادت سرگرد نورالدین جنگجو و احمدرضا عرفانی نیا شد.
3 به آتش کشیدن آمبولانسها
شبکه سعودی اینترنشنال درباره جابهجایی مأموران انتظامی با آمبولانسها گزارشی منتشر کرد که در این گزارش تنها یک آمبولانس از دور نشان داده میشود، اما هیچ تصویر واضح و قابل اتکایی نشان نداد که مأموران در آن خودرو وجود دارند؛ اما با اتکا به همین گزارش در رشت یک آمبولانس به آتش کشیده شد. اغتشاشگران در حالی ۸۵ آمبولانس اورژانس را به آتش کشیدند و آنها را از رده خارج کردند که در کشور تعداد ۳ هزار آمبولانس نیاز داریم تا کم و کاستیهای حملونقل اورژانس جبران شود؛ البته حدود ۶۰ درصد آمبولانسهای اورژانس هم بیشتر از حد معمول مأموریت انجام دادهاند.
4 تعرض به بانوی محجبه به خاطر پوشش او
در جریان اغتشاشات، حمله عدهای به بانوان محجبه و برداشتن چادر برخلاف رفتارهای عقلانی و اخلاقی در کشور صورت گرفت و تصویری ناراحت کننده بر جا گذاشت. نکته تأمل برانگیز آن است که این کار از کسانی سر زده که مدعی آزادی هستند. کسانی که به قول خودشان قرار است برای آزادی بجنگند و آن را در جامعه حکمفرما کنند اما سؤال اینجاست که از چه حرف میزنند؟! از کدام آزادی؟ از کدام امنیت؟
5 حمله به ماشین آتشنشانی
اوباشی که اینترنشنال و بیبیسی و من وتو آنها را «مردم» نامیده بودند، به ماشین آتشنشانی و راننده آن چطور حمله کردهاند؟ شهردار تهران در این باره گفت: در این مدت ۴۳ دستگاه اتوبوس شهری و ۵۴ ایستگاه اتوبوس دچار آسیب شد. همچنین ۲۵ دستگاه خودروی آتشنشانی شهر تهران دچار آسیب شد که یک دستگاه از این خودروها به طور کامل در آتش سوخت. همچنین اغتشاشگران به ۴ ایستگاه آتشنشانی تهران حمله کرده و شیشههای آن را خرد و به خودروهای آنها آسیب وارد کردند.
6 حمله به بسیجی و ربودن انگشتر خونین او
در جریان حملات و اغتشاشات، عدهای با ضرب و شتم یک مدافع امنیت را بشدت زخمی کردند. در ادامه او را رها نکرده و بهصورت وحشیانهای به وی حمله کرده و انگشتر وی را ربودند. گفتنی است این مورد تنها یک نمونه از حملات چندین و چندباره آشوبگران به افراد بسیجی و حتی افرادی است که تنها از نظر ظاهری ممکن است شبیه به بسیجیها باشند.
7 شهادت سلمان امیراحمدی با اسلحه شاتگان
شهید سلمان امیراحمدی، شامگاه شنبه ۱۶ مهرماه ساعت ۲۰ در پی حمله مسلحانه اغتشاشگران در خیابان سجاد شمالی در منطقه ۱۷ تهران به شهادت رسید. اغتشاشگران با اسلحه جنگی شاتگان مستقیم به سر بسیجی سلمان امیراحمدی شلیک کردهاند. شهیدسلمان میراحمدی دو فرزند یک و هفت ساله داشت.
8 حمله با چاقو به یک مرد هندی
یک مرد ایرانی در میان تظاهراتکنندگان ضدانقلاب در ونکوور کانادا، به یک مرد هندی که گمان داشت مأمور جمهوری اسلامی است، با چاقو حمله و او را مجروح کرد. سپس بیان کرده بود که «آن شخص مأمور جمهوری اسلامی بود و منم زدمش!» این اتفاق در حالی صورت گرفت که مرد مجروح هندی هم با وحشت گفته بود که بیمار دیابتی است.
9 بریدن گلوی پلیس با چاقو
استواریکم میلاد علینقیتبار پرسنل فرماندهی انتظامی آمل که اغتشاشگران گلویش را با چاقو بریده بودند، میگوید: برای کنترل اغتشاشاتی که در سطح شهر آمل اتفاق افتاده بود به همراه همکاران انتظامی به محل تجمع اعزام شدیم. او افزود: معترضان که بسیاری از آنها ماسک داشتند با آجر و سنگ به مأموران حمله میکردند و مأموران نیز با سپر از خود دفاع میکردند و سعی در کنترل اوضاع داشتند. این مأمور انتظامی در خصوص حادثهای که برایش اتفاق افتاده است، بیان میکند: در میدان ۱۷ شهریور آمل بودم که دو نفر به من نزدیک شدند و یک نفر از آنها با شی تیز به گردنم ضربهای زد که خون بسرعت فوران کرد و تمام صورت و بدنم را پوشاند. او گفته بود که شیوه ارتکاب این عمل نشان میداد فردی که اقدام به زدن شاهرگم کرده، آدم حرفهای بوده است.
10اغتشاش در انگلیس و فرانسه
اغتشاشات عناصر ضد انقلاب و گروههای معاند خارج نشین طی روزهای اخیر حتی در خارج از کشور هم خبرساز شده بود. اوج وحشیگری آشوبگران، اغتشاش اخیر و ایجاد بینظمی مقابل سفارت جمهوری اسلامی ایران و مرکز اسلامی انگلیس و همچنین حمله به نمازگزاران بود که طی آن ۱۲ نفر دستگیر شدند. پلیس لندن اعلام کرد از تمام ابزارهایی که در اختیار دارد برای شناسایی آشوبگرانی که یکشنبه گذشته مقابل این دو ساختمان آشوب بهپا کردند، استفاده خواهد کرد تا آنها را به دست عدالت بسپارد. بنا به اظهارات پلیس، این کار با شناسایی کسانی شروع خواهد شد که قصد داشتند با پرتاب وسایل از جمله سنگ و بطری، به دیگران صدمه وارد کنند.
11 حمله به 185 بسیجی با چاقو و قمه
بنابر اعلام مسئولین 185 نفر از بسیجیان با چاقو و قمه مورد حمله اغتشاشگران قرار گرفتند. برای نمونه یک بسیجی همراه با دیگر دوستانش برای شناسایی لیدرهای اغتشاشات وارد میدان شده بودند. بهرغم اینکه آنها سعی داشتند، هیچ صدمهای به افراد در تجمع وارد نشود اما تعدادی از آشوبگران به او حمله کرده و ضربات زیادی به سرش وارد کرده بودند و سپس به بیمارستان بقیةالله منتقل شد که در اثر شدت جراحت به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
12 انداختن نارنجک در ماشین بانوی محجبه و نابینا شدن نوزاد
در یکی از شبها در محله نازیآباد وقتی یک زن و شوهر جوان با بچه هفتماههشان به سمت خانه میرفتند در میان اغتشاشگران گیر میافتند که آشوبگران با پرتاب نارنجک دستی به سمت این خودروی عبوری باعث زخمی شدن نوزاد و مادر او شدند؛ تنها علت این کار نیز پوشش مادر کودک بود. چشم این نوزاد هفت ماهه با وجود یک بار عمل جراحی همچنان وضعیت خوبی نداشت. در شبکههای اجتماعی این عمل چنین بازتابی داشت که سهمش از شعار «زن، زندگی، آزادی» نابینا شدن بود.
13 آتش زدن مأمور نیروی انتظامی با بنزین و اسید
در جریان آشوبها، اغتشاشگران یکی از مأموران نیروی انتظامی را مورد ضرب و شتم قرار داده و وی را سوزاندند. تصاویر دلخراش این اتفاق که در رسانهها منتشر شده، برخلاف صحنه سازیهای دشمن از مظلومیت نیروهای انتظامی خبر میدهد و ثابت میکند که آنها چه خطرات و هزینههایی را برای حفظ امنیت متحمل میشوند.
14 شهادت با ضربات متعدد چاقو و قمه از پشت سر
شهید پوریا احمدی که در روز 30 شهریور ماه امسال در جریان اغتشاشات در منطقه پیروزی تهران بر اثر اصابت ضربات متعدد چاقوی آشوبگران مجروح شده بود، بعد از گذشت چند روز، در بیمارستان به خاطر شدت جراحات به شهادت رسید.
نقد و بررسی منطقهای توجیه کننده فحاشی در اعتراضات اخیر
÷فحاشــی اعتــراض نیســت!
گروه سیاست / یکی از مسائلی که در تجمعات اخیر قابل توجه بوده و ظاهراً نهتنها کسانی که خود را معترض مینامند، از آن برائت نمیجویند، بلکه شدت آن بیشتر هم میشود، فحاشی و ناسزاگویی و به کار بردن الفاظ رکیک است که بهطور مشخص از اتفاقات دانشگاه صنعتی شریف شروع شد و بتدریج به سایر تجمعات نیز تسری یافت. اما پرسش آن است که اعتراض واقعی تا چه اندازه با چنین اقداماتی همخوانی دارد و آیا میتوان توجیهی برای این رفتار جمعی که خود را در ظاهر معترض مینامند، پیدا کرد؟ برخی جامعهشناسان به مناسبت اتفاقات اخیر سعی کردهاند ضمن طرد این رفتارها، آنها را به خشم انباشته افراد و گروهها نسبت دهند؛ برای نمونه محمدرضا مرادی طادی، استاد علوم سیاسی دانشگاه شهید بهشتی به سراغ تبیین روانشناختی و «تراکم نفرت» رفته و معتقد است: «وقتی ناخودآگاه معترضان از نفرت تلنبار شده است، فحش دادن و ناسزاگویی راهکاری میشود برای بیان نهایت انزجاری که فرد از شرایط خودش دارد.»
شاید عینیترین نتیجهای که از این گفتهها و نوشتهها بتوان گرفت، آن است که چون برخی بهزعم آنها خشمگیناند، پس طبیعی است که چنین رفتارهایی از آنها سر بزند و نباید بر آنها خرده گرفت؛ این منطق البته بسیار خطرناک است، زیرا بر اساس آن میتوان اینگونه نیز نتیجه گرفت که افراد خشمگین مجازند هر اقدام دیگری نظیر آشوب، تجاوز یا حتی قتل نیز انجام دهند و چون خشمگین هستند نباید آنها را محکوم کرد! تداوم و ترویج چنین منطقی البته مشخص است که چه نتایج فاجعه باری را رقم خواهد زد.
حسین مظفر، استاد دانشگاه و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام معتقد است که «از نظر علمی در اصلاحات و اعتراض تخریب، شیشه شکستن، آتش زدن، فحاشی، تجاوز به اموال و نوامیس مردم و ساختارشکنی وجود ندارد؛ اصلاً اعتراض و اصلاحات با این مقولات به طور بنیادی، اساسی و ماهیتاً متفاوت است. اما در اغتشاش، آشوب و تخریب همه این موارد ممکن است مطرح باشد. بنابراین نظام سیاسی، امنیتی و قضایی در همه جای دنیا نسبت به این دو مقوله تفاوت قائل میشود و جمهوری اسلامی هم در این زمینه تفاوت قائل است. ما هم تفاوت قائل هستیم. آن چیزی که امروز در جامعه ما اتفاق افتاده اعتراض یا اصلاحات نیست. چون اصلاً از نظر ماهیت این رفتارها با اصلاحات متفاوت است. کسی که شیشه میشکند، آتش میزند، اموال عمومی را تخریب میکند، به مردم عادی آسیب میرساند و دست به قتل و کشتن میزند و میخواهد جامعه را آشوب زده نشان دهد هیچ نظامی آن را بر نمیتابد.»
حسن رحیمپور ازغدی هم در روزهای گذشته با اشاره به فحاشی برخی دانشجویان در دانشگاهها و سردادن شعارها و به کارگیری الفاظ رکیک بیان کرده بود: «یکی از وظایف دانشجویان یادگرفتن درست حرف زدن و منطقی تحلیل کردن و پاسخ دادن است. بگذارید آن طرف فحش بدهند، ولی ما فحش نمیدهیم. من شنیدم در دانشگاه شریف فحشهای پایین تنهای دادند که در تاریخ بیسابقه بوده است. این معلوم است که مسأله، مسأله دانشجویی و علمی و سیاسی نیست بلکه مسأله چاله میدانی شده است.»
پیشتر محسنیاژهای، رئیس قوه قضائیه نیز با بیان اینکه کنش اعتراضی در جامعه و کشور و نظام ما امری پذیرفتهشده است، گفت: برای اعتراض جایگاه قانونی قائل هستیم و مورد احترام و توجه هم است اما باید میان کنش اعتراضی و اقدامات مخربانه تهدیدکننده امنیت و آرامش مردم و شهروندان، تفکیک و تمیز قائل شد؛ قطعاً اقداماتی مانند آتش زدن اموال عمومی و مردمی و رُعب افکندن در دلهای شهروندان، قتل و مجروح کردن نیروهای حافظ امنیت مردم همچنین فحاشی و آشوبافکنی، از مصادیق کنش اعتراضی نیست بلکه این قبیل امور در همه جای دنیا به معنای اغتشاش و آشوب است و با آنها برخوردهای قاطع و قانونی به عمل میآید.
دکتر محمدباقر شمساللهی استاد برق دانشگاه شریف، در یادداشتی با عنوان «یکشنبه ننگین» درباره فحاشیها در دانشگاه شریف نوشته بود که «هتاکیها و فحاشیهای رکیک ناموسی در تجمع بعد از ظهر معترضان در کنار در جنوبی نیز لکه ننگی بر ساحت فرهنگ و اخلاق در دانشگاه ما است.» محمد رحیمی از فارغالتحصیلان این دانشگاه نیز به مناسبت همان اتفاقات در رشته توئیتی نوشته بود: ویدیوی فحاشی رکیک در #دانشگاه _ شریف را دیدید؟ من که دانشجوی این دانشگاه بودم واقعاً از مردم که مالیات میدهند تا هزینه این هتاکان شود خجالت کشیدم تازه اینها نسخه «نخبگانی!» مخالفان جمهوری اسلامی هستند.
شعارها به قدری تند و زننده بود که حتی برخی استادان این دانشگاه که نظراتشان به دانشجویان معترض نزدیک بود نیز به تندی نسبت به این اتفاقات واکنش نشان دادند. وحید کریمیپور نیز دیگر استادی که پیشتر نظراتش با دانشجویان تجمع کننده قرابت داشت در مطلبی با عنوان «چگونه یک جنبش میتواند به انحطاط کشیده شود» نوشت: من نمیفهمم که چگونه یک جوان تحصیلکرده میتواند در جنبشی که برای احترام به زنان آغاز شده، کنار یک همکلاسی دختر بایستد و چنین زبانی را برای بیان خشماش به کار ببرد.»
سیدجواد حسینی جامعهشناس سیاسی و استاد دانشگاه در گفتوگویی با یکی از رسانهها بیان کرده بود: «ما شاهد یک لمپنیسم در فضای اعتراضی هستیم. جریان دانشجویی یک جریان بسیار مهم و ریشه دار و میراث دار یک فرهنگ اعتراضی و انتقادی است. من بعید میدانم این افرادی که در دانشگاه شریف این کنش را از خودشان نشان دادند دانشجو بوده باشند یا نسبتی با جنبش دانشجویی داشته باشند.»
گفتنی است فحاشی جمعیتهایی که خود را معترض مینامند، آنقدر بالا گرفته که یکی از صحنههای پر تکرار در اجتماع حامیان ناآرامی ایران در خارج کشور، صحنههای زد و خورد حامیان اغتشاشات با هم است. تا جایی که خبرنگار بی.بی. سی فارسی که در هفتههای گذشته برای پوشش خبری تجمع حامیان اغتشاشات، بالای ساختمانی در تورنتو رفته بود، از سوی آنها مورد فحاشی و تهدید قرار گرفته بود.
نشر گسترده شعارهای رکیک، قبح بسیاری از شعارهای مشابه را هم ریخت. به طوری که در گوشه و کنار تهران و شهرستانها، سر و کله جوانانی دیگری پیدا شد که شعارهای دیگری با الفاظ جنسی سردادند و با استفاده از کلمات هم قافیه شعارهای رکیک میساختند. کار حتی از این هم فراتر رفت و ترانهسازی و خلق آثار «هنری» با فحشها هم رواج یافت، نمونهاش را میتوان در کاریکاتورها و ملودیها و برخی دیگر از آثار تحت عنوان آثار هنری مشاهده کرد.
اما فحاشی و ناسزاگویی افرادی تحت عنوان معترض امر چندان جدیدی نیست؛ این آش در گذشته نیز آنقدر شور شده بود که حتی جمعی از کسانی که خود را مخالفان جمهوری اسلامی میخواندند، در واکنش به فحاشی برخی دیگر از مخالفان، با انتشار بیانیهای نوشتند که با درشتگویی و دروغپراکنی و نخبهکشی و شخصیتشکنی و در دهها عرصه و مورد دیگر از این دست، با نازلترین سطح فرهنگ گفتاری و با خشنترین واژهها نمیتوان اعتراض کرد... دستیابی به هیچ هدف شریف و انسانی با بهرهجویی از این شیوهها ممکن نیست. پرسش اینجا است که کسانی که خود را مدافع آزادی میدانند و برای آن تلاش میکنند، با چه توجیهی به ناسزاگویی روی میآورند بهطوری که حتی به مردم عادی که با آنها مخالف باشند نیز بد و بیراه میگویند و بدیهیترین اصول اخلاقی و انسانی را رعایت نمیکنند؟