ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
وزیر امورخارجه با اشاره به رفتار ریاکارانه مقامات امریکایی در حمایت از اغتشاشات درایران خبرداد
پیام امریکا برای توافق
در گذشته تسلیحاتی را از روسیه گرفته ایم و در اختیار روسیه قرار دادهایم اما در جریان جنگ اوکراین خیر
گروه سیاسی/ حسین امیر عبداللهیان روز دوشنبه در دیدار با اعضای سازمان خبرگزاریهای آسیا و اقیانوسیه (اوآنا)، درباره آخرین تحولات مربوط به مذاکرات و همچنین ادعای دراختیار گذاشتن پهپادهای ایرانی به روسیه صحبت کرد. به گزارش ایرنا وزیر امورخارجه در ابتدای اظهارات خود با اشاره به برگزاری مجمع عمومی هجدهمین دوره این سازمان گفت: ابتدا تبریک عرض میکنم دبیرکلی جناب آقای دکتر نادری را که از همکاران موفق و دارای تجربه بسیار بالا در رسانه و دارای نگاه بینالمللی در عرصه رسانه هستند و بهطور شایسته به تقویت و انسجام در حوزه کار در اوآنا کمک کردند.
وی ادامه داد: در مورد نقش رسانه و نقش سازمان اوآنا بحث و تبادل نظر انجام شده و نقش اوآنا برای مقابله با جریان یکسویه خبرسازی غربی حائز اهمیت است و این سازمان در برابر جریان سازیهای مقابل قرار دارد.
امیرعبداللهیان با بیان اینکه دولت ایران نگاه ویژهای به قاره آسیا که از رشد فزایندهای برخوردار است، تصریح کرد: ما نگاه به قاره آسیا را مبتنی بر سیاست خارجی متوازن و دیپلماسی هوشمند و تعامل و فعالیت مؤثر در عرصه سیاست خارجی قرار دادهایم.
وی با بیان اینکه به اختصار به موضوعی که در دستور کار جهان غرب در مورد ایران قرار دارد اشاره میکنم، افزود: یک موضوع اینکه نگاه ایران به جنگ اوکراین و ارسال پهپادهایی است که از سوی رسانه غربی متوجه ایران شده و موضوع دوم نیز گفتوگوهای وین با ۱+۴ و مذاکرات غیرمستقیم با امریکا برای لغو تحریمهای ظالمانه است که فعالانه پیگیری میشود.
وزیر امور خارجه تصریح کرد: موضوع ایران در مورد جنگ به روشنی مطرح شده و همانطور که مخالف جنگ در سوریه و یمن هستیم، مخالفت جنگ در اوکراین نیز هستیم و بارها در ماههای گذشته تلاشهای رئیس جمهور و همکارانم در وزارت خارجه صرف توقف جنگ و مذاکره سیاسی شده است.
امیرعبداللهیان ادامه داد: طرف اوکراینی در آغاز جنگ دنبال آتشبس بود اما طرف روس میگفت که اوکراین دنبال آتشبس نیست اما پس از مدتی شرایط برعکس شد و دو طرف همدیگر را به نقض آتشبس متهم میکنند.
وی با بیان اینکه سیاست تهران، متناقض نیست و قویاً برای برقراری صلح در منطقه از جمله اوکراین تلاش میکنیم، افزود: اکنون فضاسازی علیه ما وجود دارد و ایران را متهم میکنند که پهپاد از سوی ایران در اختیار مسکو قرار گرفته، اما مایلم بگویم که ایران و روسیه دارای همکاریهای متنوع از جمله دفاعی هستند.
وزیر امور خارجه تصریح کرد: در گذشته تسلیحاتی را از روسیه دریافت کردهایم و همچنان دریافت میکنیم و امکاناتی را به روسیه میدهیم و در جنگ اوکراین با نگاه اصولی مخالف به جنگ، هم مخالف جنگ در روسیه و هم مخالف جنگ در اوکراین هستیم و هیچ سلاحی به روسیه برای جنگ با اوکراین ندادیم.
وزیر امور خارجه تصریح کرد: پنجشنبه گذشته در تماس تلفنی با آقای بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به وی گفتم که آمادگی داریم تیمی از نظامیان و متخصصان ایرانی و اوکراینی نشست مشترکی داشته باشند و نیز آمادگی داریم از طرف اوکراین هرگونه مدرکی که دارند ارائه کنند و اگر در این نشست برای ما مشخص شود که روسیه از پهپاد ایرانی استفاده کرده، ما بیتفاوت نخواهیم بود.
امیرعبداللهیان افزود: مقامات روسیه تأکید کردند که سلاحها علیه اوکراین، روسی است و اطمینان داریم هیچ تهدیدی از ایران در قبال اوکراین وجود ندارد و هیچ سلاحی به روسیه نداده و نخواهیم داد.
وزیر امور خارجه ادامه داد: نکته دوم و آخر، درخصوص مذاکرات وین و گفتوگوهای ایران در خصوص رفع تحریمها است. در دولت جدید مذاکرات را با جدیت و بهطور فعالانه آغاز کردیم و همکارم جناب آقای دکتر باقری و تیم همکارانم در وزارت خارجه و بانک مرکزی و سایر دستگاهها، هفتهها و ماهها در وین گفتوگو کردند.
امیرعبداللهیان تأکید کرد: اکنون در گامهای پایانی توافق هستیم و از فرصت دیپلماسی هم در نیویورک استفاده کردیم و آقای رابرت مالی به نیویورک آمد و با واسطه آقای انریکه مورا، آقای باقری و مورا دو نشست برگزار کردند و پیامها بسرعت مبادله شد و اروپا نقش مهمی را ایفا کرد.
امیرعبداللهیان تصریح کرد: اطلاع دارید که آژانس بینالمللی انرژی اتمی ادعا دارد که سه مکان مشکوک به وجود اورانیوم در ایران مشاهده شده و رئیس سازمان انرژی اتمی در سفری که اخیراً به وین داشتند با رافائل گروسی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به توافق رسیدند و به صراحت به سه کشور اروپایی اعلام کردیم که حاضر نیستیم توافقی را مورد تأیید قرار دهیم درحالی که چند پرونده اتهامی بیاساس در ایران باز بماند.
وی افزود: امیدوارم در قالب نقشه توافق شده بین آژانس بینالمللی انرژی اتمی و سازمان انرژی اتمی در مسیر فنی به اتهامات پاسخ دهیم و بدون انحراف از سوی آژانس، به سؤالات پاسخ داده میشود.
امیرعبداللهیان تصریح کرد: همچنین با طرف امریکایی توافق کردیم که زندانیان سیاسی را تبادل کنیم و امریکاییها کشور ثالثی را تعیین کردند و ایران در گام نخست و در اقدامی انسانی، یک زندانی را که جرم اصلی او جاسوسی بود و بخشی از دوره زندان خود را در ایران سپری کرده بود، از طریق عمان تبادل کرد.
وزیر امور خارجه در مورد اتفاقات اخیر در کشور افزود: چه از طریق رسانههای امریکایی و چه دیگران، تأکید کردم در اتفاقاتی که در ایران رخ داده، عدهای به دنبال آشوب و اغتشاش هستند؛ به دبیرکل سازمان ملل متحد گفتم که آقای اوباما نامهای را به رهبر معظم انقلاب نوشتند و چند روز بعد اتفاقاتی در ایران رخ داد و آنها مداخله کردند و بلافاصله بعد از این اتفاقات نامهای نوشت و مداخله کرد.
وی گفت: طرف امریکایی در چند روز گذشته تلاش کرد با پیامهای دیپلماتیک فرصت توافق را حفظ کند و در برخی جاها هم به دنبال ایجاد آشوب و ترور در ایران بود. امیرعبداللهیان افزود: برخی مداخلهگرایان خارجی تا جایی پیش رفتند که «جیشالعدل» در جنوب زاهدان برای چند ساعت اقدام تروریستی را رقم زد و این اقدام تروریستی با حمایت مالی یک کشور شناخته شده و چند دستگاه امنیت خارجی صورت گرفت و حرفی از دختر فوت شده نبود و خوشبختانه مردم ایران با بصیرت، مداخلهگرایان را که دست به آشوب میزدند ناامید کردند.
وزیر امور خارجه تصریح کرد: برای رسیدن به توافق خوب و پایدار آمادگی داریم و تلاشها جریان دارد و برای حل نهایی مشکل با آژانس البته از نظر فنی و تبادل زندانیان هم گفتوگو داریم، اما از امریکا میخواهیم دست از رفتار ریاکارانه بردارد.
وی ادامه داد: در مورد نقش رسانه و نقش سازمان اوآنا بحث و تبادل نظر انجام شده و نقش اوآنا برای مقابله با جریان یکسویه خبرسازی غربی حائز اهمیت است و این سازمان در برابر جریان سازیهای مقابل قرار دارد.
امیرعبداللهیان با بیان اینکه دولت ایران نگاه ویژهای به قاره آسیا که از رشد فزایندهای برخوردار است، تصریح کرد: ما نگاه به قاره آسیا را مبتنی بر سیاست خارجی متوازن و دیپلماسی هوشمند و تعامل و فعالیت مؤثر در عرصه سیاست خارجی قرار دادهایم.
وی با بیان اینکه به اختصار به موضوعی که در دستور کار جهان غرب در مورد ایران قرار دارد اشاره میکنم، افزود: یک موضوع اینکه نگاه ایران به جنگ اوکراین و ارسال پهپادهایی است که از سوی رسانه غربی متوجه ایران شده و موضوع دوم نیز گفتوگوهای وین با ۱+۴ و مذاکرات غیرمستقیم با امریکا برای لغو تحریمهای ظالمانه است که فعالانه پیگیری میشود.
وزیر امور خارجه تصریح کرد: موضوع ایران در مورد جنگ به روشنی مطرح شده و همانطور که مخالف جنگ در سوریه و یمن هستیم، مخالفت جنگ در اوکراین نیز هستیم و بارها در ماههای گذشته تلاشهای رئیس جمهور و همکارانم در وزارت خارجه صرف توقف جنگ و مذاکره سیاسی شده است.
امیرعبداللهیان ادامه داد: طرف اوکراینی در آغاز جنگ دنبال آتشبس بود اما طرف روس میگفت که اوکراین دنبال آتشبس نیست اما پس از مدتی شرایط برعکس شد و دو طرف همدیگر را به نقض آتشبس متهم میکنند.
وی با بیان اینکه سیاست تهران، متناقض نیست و قویاً برای برقراری صلح در منطقه از جمله اوکراین تلاش میکنیم، افزود: اکنون فضاسازی علیه ما وجود دارد و ایران را متهم میکنند که پهپاد از سوی ایران در اختیار مسکو قرار گرفته، اما مایلم بگویم که ایران و روسیه دارای همکاریهای متنوع از جمله دفاعی هستند.
وزیر امور خارجه تصریح کرد: در گذشته تسلیحاتی را از روسیه دریافت کردهایم و همچنان دریافت میکنیم و امکاناتی را به روسیه میدهیم و در جنگ اوکراین با نگاه اصولی مخالف به جنگ، هم مخالف جنگ در روسیه و هم مخالف جنگ در اوکراین هستیم و هیچ سلاحی به روسیه برای جنگ با اوکراین ندادیم.
وزیر امور خارجه تصریح کرد: پنجشنبه گذشته در تماس تلفنی با آقای بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به وی گفتم که آمادگی داریم تیمی از نظامیان و متخصصان ایرانی و اوکراینی نشست مشترکی داشته باشند و نیز آمادگی داریم از طرف اوکراین هرگونه مدرکی که دارند ارائه کنند و اگر در این نشست برای ما مشخص شود که روسیه از پهپاد ایرانی استفاده کرده، ما بیتفاوت نخواهیم بود.
امیرعبداللهیان افزود: مقامات روسیه تأکید کردند که سلاحها علیه اوکراین، روسی است و اطمینان داریم هیچ تهدیدی از ایران در قبال اوکراین وجود ندارد و هیچ سلاحی به روسیه نداده و نخواهیم داد.
وزیر امور خارجه ادامه داد: نکته دوم و آخر، درخصوص مذاکرات وین و گفتوگوهای ایران در خصوص رفع تحریمها است. در دولت جدید مذاکرات را با جدیت و بهطور فعالانه آغاز کردیم و همکارم جناب آقای دکتر باقری و تیم همکارانم در وزارت خارجه و بانک مرکزی و سایر دستگاهها، هفتهها و ماهها در وین گفتوگو کردند.
امیرعبداللهیان تأکید کرد: اکنون در گامهای پایانی توافق هستیم و از فرصت دیپلماسی هم در نیویورک استفاده کردیم و آقای رابرت مالی به نیویورک آمد و با واسطه آقای انریکه مورا، آقای باقری و مورا دو نشست برگزار کردند و پیامها بسرعت مبادله شد و اروپا نقش مهمی را ایفا کرد.
امیرعبداللهیان تصریح کرد: اطلاع دارید که آژانس بینالمللی انرژی اتمی ادعا دارد که سه مکان مشکوک به وجود اورانیوم در ایران مشاهده شده و رئیس سازمان انرژی اتمی در سفری که اخیراً به وین داشتند با رافائل گروسی مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به توافق رسیدند و به صراحت به سه کشور اروپایی اعلام کردیم که حاضر نیستیم توافقی را مورد تأیید قرار دهیم درحالی که چند پرونده اتهامی بیاساس در ایران باز بماند.
وی افزود: امیدوارم در قالب نقشه توافق شده بین آژانس بینالمللی انرژی اتمی و سازمان انرژی اتمی در مسیر فنی به اتهامات پاسخ دهیم و بدون انحراف از سوی آژانس، به سؤالات پاسخ داده میشود.
امیرعبداللهیان تصریح کرد: همچنین با طرف امریکایی توافق کردیم که زندانیان سیاسی را تبادل کنیم و امریکاییها کشور ثالثی را تعیین کردند و ایران در گام نخست و در اقدامی انسانی، یک زندانی را که جرم اصلی او جاسوسی بود و بخشی از دوره زندان خود را در ایران سپری کرده بود، از طریق عمان تبادل کرد.
وزیر امور خارجه در مورد اتفاقات اخیر در کشور افزود: چه از طریق رسانههای امریکایی و چه دیگران، تأکید کردم در اتفاقاتی که در ایران رخ داده، عدهای به دنبال آشوب و اغتشاش هستند؛ به دبیرکل سازمان ملل متحد گفتم که آقای اوباما نامهای را به رهبر معظم انقلاب نوشتند و چند روز بعد اتفاقاتی در ایران رخ داد و آنها مداخله کردند و بلافاصله بعد از این اتفاقات نامهای نوشت و مداخله کرد.
وی گفت: طرف امریکایی در چند روز گذشته تلاش کرد با پیامهای دیپلماتیک فرصت توافق را حفظ کند و در برخی جاها هم به دنبال ایجاد آشوب و ترور در ایران بود. امیرعبداللهیان افزود: برخی مداخلهگرایان خارجی تا جایی پیش رفتند که «جیشالعدل» در جنوب زاهدان برای چند ساعت اقدام تروریستی را رقم زد و این اقدام تروریستی با حمایت مالی یک کشور شناخته شده و چند دستگاه امنیت خارجی صورت گرفت و حرفی از دختر فوت شده نبود و خوشبختانه مردم ایران با بصیرت، مداخلهگرایان را که دست به آشوب میزدند ناامید کردند.
وزیر امور خارجه تصریح کرد: برای رسیدن به توافق خوب و پایدار آمادگی داریم و تلاشها جریان دارد و برای حل نهایی مشکل با آژانس البته از نظر فنی و تبادل زندانیان هم گفتوگو داریم، اما از امریکا میخواهیم دست از رفتار ریاکارانه بردارد.
هجدهمین اجلاس «اوآنا» روز گذشته به میزبانی خبرگزاری ایرنا آغاز شد
50 مدیر خبرگزاری بینالمللی در تهران
گروه فرهنگی / هجدهمین مجمع عمومی سازمان خبرگزاریهای آسیا و اقیانوسیه (اوآنا) دیروز (دوشنبه) طی مراسمی با سخنان دکتر محمدمهدی اسماعیلی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و با حضور علی نادری، مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی (ایرنا) و هیون جون کیم، مدیر اجرایی خبرگزاری یونهاپ آغاز به کار کرد. به گزارش ایرنا، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، جمهوری اسلامی ایران را پشتیبان رسانههای مردمی، حق طلب و آزاد اندیش دانست و تأکید کرد: امیدواریم اجلاس تهران سرآغاز دوران جدیدی از فعالیتهای این مجمع و ایفای نقش فعالتر آن در تحولات رسانهای امروز و آینده جهان باشد.
اسماعیلی با ابراز خرسندی از حضور مدیران خبرگزاریهای عضو اوآنا در این نشست با بیان اینکه جهان توسط رسانهها ساخته، روایت و در اذهان عمومی بازنمایی میشود، افزود: در ادوار گذشته از رسانه به عنوان ابزار قدرت یاد میشد اما امروز رسانه دیگر ابزار قدرت نیست بلکه عین قدرت است. رسانه قدرتی است که همانند سایراشکال قدرت هم میتواند درخدمت عدالت و سعادت برای بشر و هم در خدمت ظلم و بیعدالتی باشد. رسانه قدرتی است که هم میتواند عامل صلح، همبستگی و همدلی ملتها و هم میتواند عامل کینه، دشمنی و تفرقه میان مردم باشد.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه امروز بسیاری از کشورهای مستقل جهان قربانی هجوم تروریسم رسانهای قدرتهای سلطهگر هستند، اظهار داشت: این تروریسم رسانهای نه تنها هویت، فرهنگ و استقلال کشورها را هدف قرار داده، بلکه به صورت آشکار به دنبال ترویج خشونت، تفرقه و ناامنی میان ملتهای مستقل است. رسانههایی که آشکارا خشونت، کینه و دشمنی را ترویج و تبلیغ میکنند و بر آتش اختلافات مذهبی و فرقهای میدمند، حق ندارند خود را منادی آزادی و عدالت رسانهای معرفی کنند.
رسانههایی که آشکارا در جایگاه پیادهنظام قدرتهای سلطهگر قرار گرفتهاند، حق ندارند مدعی حقطلبی و بشردوستی باشند. اسماعیلی افزود: امروز ملت ایران با داشتن سطح بالای بلوغ سیاسی و سواد رسانهای در میان ملتهای منطقه و جهان توانسته است در برابر انواع تهاجمهای رسانهای مقاومت کرده و از هویت، استقلال و آزادی خود دفاع کند.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ابراز امیدواری کرد حضور اعضای اوآنا در تهران فرصتی برای بیان و انتقال حقایق جمهوری اسلامی ایران به مردم منطقه و جهان باشد. اسماعیلی همچنین در پایان این اجلاس در جمع خبرنگاران با تأکید بر اینکه از رسانههای معاند فارسی زبان در مجامع بینالمللی شکایت میکنیم تصریح کرد:اجلاس اوآنا میتواند جریانسازی یکسویه امپراتوری رسانهای غرب را متوقف کند.
او افزود: به منظور پیگرد قانونی رسانههای معاند فارسی زبان، بزودی از طریق وزارت امور خارجه و نهادهای ذیربط، شکایتی علیه این رسانهها در مراجع حقوقی بینالمللی مطرح خواهد شد. اسماعیلی با بیان اینکه برگزاری اجلاس اوآنا در تهران چند پیام مهم برای جهانیان دارد، افزود: نکته اول آن است که بر خلاف برخی فضاسازیها، در کشور آرامش بالایی وجود دارد و در مسیر توسعه و پیشرفت حرکت میکند و پیام دیگر آن حضور فعال و مشارکت مردم در همه شئون کشور است.
او ادامه داد: اجلاس تهران به دنبال آن است که در مقابل همه نظامهای تروریسم رسانهای که تلاش میکنند واقعیتهای ایران اسلامی را آنگونه که هست منتقل نکنند و بالاتر از آن حتی دروغ و تحریف را به جای بیان واقعیت منعکس میکنند، بازنمایی درستی از واقعیتهای امروز کشور ارائه دهد. وی با بیان اینکه امروز تهدیدات رسانهای منحصر به ایران نیست و میتواند هر ملت مستقل و آزادی را در هر گوشهای از دنیا در معرض تهدید قرار دهد، افزود: تروریسم رسانهای که امروز دولت استکباری امریکا به صورت آشکار دنبال میکند، به دلیل آن است که آنها نتوانستند از طریق جنگ نظامی، فرهنگی و اقتصادی به نتیجه برسند و میخواهند با تحریف رسانهای به اهداف خود برسند.
رسانهها، منبع رسانهای مستقل برای مردم دنیا
علی نادری مدیر عامل ایرنا در افتتاحیه اجلاس اوآنا در تهران هم تأکید کرد، اتحاد رسانههای مستقل میتواند روایتگر مظلومیت کشورها در برابر تحریمهای ظالمانه باشد. مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی تأکید کرد: در حال حاضر رسانهها میتوانند با ایجاد اتحاد قوی، با جریان یکسویه رسانهای که در جهان مشغول فعالیت هستند رقابت کنند و در واقع به منبع رسانهای مستقل برای مردم دنیا تبدیل شوند.
او با اشاره به نوع بازنمایی رسانهها از تحولات ایران، گفت: در چند هفته اخیر فضای رسانهای دنیا تلاش کرد چهره متفاوتی از ایران نمایش دهد که از این رو حضور مدیران و مسئولان رسانههای خبری در تهران بسیار مهم است چراکه میتوانند از نزدیک نظاره گر پیشرفتها و شرایط حاکم بر ایران باشند. هیون جین کیم معاون مدیر عامل خبرگزاری یونهاپ کره جنوبی نیز در مراسم افتتاحیه مجمع عمومی هجدهمین اجلاس اوآنا تأکید کرد، اوآنا میتواند فرصت خوبی برای تبادل همکاریها بین رسانهها باشد. هجدهمین اجلاس مجمع عمومی اوآنا رخداد بسیار مهمی برای این سازمان است و میتوانیم در مورد چالشهای مهم بحث کنیم. اعضا میتوانند فرصتهای جدید را مطرح کرده و هر عضو فرصت دارد که تجریبات خودش را مطرح کند.
اسماعیلی با ابراز خرسندی از حضور مدیران خبرگزاریهای عضو اوآنا در این نشست با بیان اینکه جهان توسط رسانهها ساخته، روایت و در اذهان عمومی بازنمایی میشود، افزود: در ادوار گذشته از رسانه به عنوان ابزار قدرت یاد میشد اما امروز رسانه دیگر ابزار قدرت نیست بلکه عین قدرت است. رسانه قدرتی است که همانند سایراشکال قدرت هم میتواند درخدمت عدالت و سعادت برای بشر و هم در خدمت ظلم و بیعدالتی باشد. رسانه قدرتی است که هم میتواند عامل صلح، همبستگی و همدلی ملتها و هم میتواند عامل کینه، دشمنی و تفرقه میان مردم باشد.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه امروز بسیاری از کشورهای مستقل جهان قربانی هجوم تروریسم رسانهای قدرتهای سلطهگر هستند، اظهار داشت: این تروریسم رسانهای نه تنها هویت، فرهنگ و استقلال کشورها را هدف قرار داده، بلکه به صورت آشکار به دنبال ترویج خشونت، تفرقه و ناامنی میان ملتهای مستقل است. رسانههایی که آشکارا خشونت، کینه و دشمنی را ترویج و تبلیغ میکنند و بر آتش اختلافات مذهبی و فرقهای میدمند، حق ندارند خود را منادی آزادی و عدالت رسانهای معرفی کنند.
رسانههایی که آشکارا در جایگاه پیادهنظام قدرتهای سلطهگر قرار گرفتهاند، حق ندارند مدعی حقطلبی و بشردوستی باشند. اسماعیلی افزود: امروز ملت ایران با داشتن سطح بالای بلوغ سیاسی و سواد رسانهای در میان ملتهای منطقه و جهان توانسته است در برابر انواع تهاجمهای رسانهای مقاومت کرده و از هویت، استقلال و آزادی خود دفاع کند.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ابراز امیدواری کرد حضور اعضای اوآنا در تهران فرصتی برای بیان و انتقال حقایق جمهوری اسلامی ایران به مردم منطقه و جهان باشد. اسماعیلی همچنین در پایان این اجلاس در جمع خبرنگاران با تأکید بر اینکه از رسانههای معاند فارسی زبان در مجامع بینالمللی شکایت میکنیم تصریح کرد:اجلاس اوآنا میتواند جریانسازی یکسویه امپراتوری رسانهای غرب را متوقف کند.
او افزود: به منظور پیگرد قانونی رسانههای معاند فارسی زبان، بزودی از طریق وزارت امور خارجه و نهادهای ذیربط، شکایتی علیه این رسانهها در مراجع حقوقی بینالمللی مطرح خواهد شد. اسماعیلی با بیان اینکه برگزاری اجلاس اوآنا در تهران چند پیام مهم برای جهانیان دارد، افزود: نکته اول آن است که بر خلاف برخی فضاسازیها، در کشور آرامش بالایی وجود دارد و در مسیر توسعه و پیشرفت حرکت میکند و پیام دیگر آن حضور فعال و مشارکت مردم در همه شئون کشور است.
او ادامه داد: اجلاس تهران به دنبال آن است که در مقابل همه نظامهای تروریسم رسانهای که تلاش میکنند واقعیتهای ایران اسلامی را آنگونه که هست منتقل نکنند و بالاتر از آن حتی دروغ و تحریف را به جای بیان واقعیت منعکس میکنند، بازنمایی درستی از واقعیتهای امروز کشور ارائه دهد. وی با بیان اینکه امروز تهدیدات رسانهای منحصر به ایران نیست و میتواند هر ملت مستقل و آزادی را در هر گوشهای از دنیا در معرض تهدید قرار دهد، افزود: تروریسم رسانهای که امروز دولت استکباری امریکا به صورت آشکار دنبال میکند، به دلیل آن است که آنها نتوانستند از طریق جنگ نظامی، فرهنگی و اقتصادی به نتیجه برسند و میخواهند با تحریف رسانهای به اهداف خود برسند.
رسانهها، منبع رسانهای مستقل برای مردم دنیا
علی نادری مدیر عامل ایرنا در افتتاحیه اجلاس اوآنا در تهران هم تأکید کرد، اتحاد رسانههای مستقل میتواند روایتگر مظلومیت کشورها در برابر تحریمهای ظالمانه باشد. مدیرعامل خبرگزاری جمهوری اسلامی تأکید کرد: در حال حاضر رسانهها میتوانند با ایجاد اتحاد قوی، با جریان یکسویه رسانهای که در جهان مشغول فعالیت هستند رقابت کنند و در واقع به منبع رسانهای مستقل برای مردم دنیا تبدیل شوند.
او با اشاره به نوع بازنمایی رسانهها از تحولات ایران، گفت: در چند هفته اخیر فضای رسانهای دنیا تلاش کرد چهره متفاوتی از ایران نمایش دهد که از این رو حضور مدیران و مسئولان رسانههای خبری در تهران بسیار مهم است چراکه میتوانند از نزدیک نظاره گر پیشرفتها و شرایط حاکم بر ایران باشند. هیون جین کیم معاون مدیر عامل خبرگزاری یونهاپ کره جنوبی نیز در مراسم افتتاحیه مجمع عمومی هجدهمین اجلاس اوآنا تأکید کرد، اوآنا میتواند فرصت خوبی برای تبادل همکاریها بین رسانهها باشد. هجدهمین اجلاس مجمع عمومی اوآنا رخداد بسیار مهمی برای این سازمان است و میتوانیم در مورد چالشهای مهم بحث کنیم. اعضا میتوانند فرصتهای جدید را مطرح کرده و هر عضو فرصت دارد که تجریبات خودش را مطرح کند.
گزارشی از حضور سخنگوی دولت در دانشگاه خواجهنصیر
گفتوگو راه حل است
چندی پیش اعلام شده بود که روز دوشنبه علی بهادری جهرمی به دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی میرود تا در یک نشست پرسش و پاسخ دانشجویی با عنوان «بیواسطه با دولت» به سؤالات دانشجویان پاسخ دهد. هدف، زنده نگه داشتن فضای گفتوگو ...
گروه سیاسی/ مدعیان گفتوگو تلاش کردند صدای دیگر دانشجویان را، آن هم در دانشگاه خفه کنند. هرچند این مدعیان درنهایت در رسیدن به هدف خود ناکام ماندند، اما حضور جسورانه سخنگوی دولت در میان عدهای که آداب دانشجویی را زیرپا گذاشته بودند، با استقبال اکثریت دانشجویان و افکار عمومی همراه شده بود که روز گذشته در جریان حضور سخنگوی دولت در دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی روی داد. چندی پیش اعلام شده بود که روز دوشنبه علی بهادری جهرمی به دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی میرود تا در یک نشست پرسش و پاسخ دانشجویی با عنوان «بیواسطه با دولت» به سؤالات دانشجویان پاسخ دهد. هدف، زنده نگه داشتن فضای گفتوگو، پاسخ به پرسشهایی که اذهان را درگیر کرده است و درنهایت، تقویت پیوند دولت و دانشگاه بود. اما شواهد نشان میدهد برخی که شکلگیری فضای گفتوگو و رفع شبهات و التهاب را نمیپسندند، از این اعلام استفاده کردند تا برای برهم زدن نظم این جلسه برنامهریزی و هماهنگی کنند. عده معدود و محدودی که صرفاً صدای بلندی داشتند، همه تلاش خود را بهکار بستند تا صدای مخالف آنان به گوش دیگر دانشجویان نرسد. اما به رغم ضایع کردن حق دیگر دانشجویان حاضر در این جلسه، این نشست، هرچند کوتاه، اما بدون درگیری پایان یافت. احتمالاً، پایان بدون درگیری این نشست و پاسخهای مستدل و فارغ از هیجان سخنگوی دولت، چیزی نبود که این عده قلیل انتظار آن را داشتند.
پاسخهای مستدل به سؤالات حاشیهای
بهادری جهرمی در این نشست پرسش و پاسخ، نخست از وضعیت فعلی کشور و چشمانداز رو به پیشرفت آن گفت، اما عدهای محدود از حاضران که در گوشهای از سالن تجمع کرده بودند، به جای طرح منطقی سؤالات و شنیدن پاسخهای مستدل، شعاردادن و جنجال و هتاکی را انتخاب کردند. سخنگوی دولت در سخنان خود گفت که «امروز کشور در یک تهاجم تمام عیار اقتصادی، رسانهای، شناختی قرار گرفته است.» وی درعین حال با اشاره به اینکه دشمن نتوانسته این ملت را در صعود به قلههای پیشرفت متوقف کند، موتور پیشران کشور در موفقیتها را جوانان نخبه ایرانی دانست و تأکید کرد «دشمن امروز بهدنبال این است فضای ذهنی نخبگان را آنقدر نسبت به آینده تاریک کند که فرصت تولید علم و پیشرفت نداشته باشد.»
بهادری جهرمی درباره واکنش دولت و شخص رئیس جمهور به مرگ مهسا امینی هم گفت و اشاره کرد که «این دولت اینقدر غیرت داشت که به محض اینکه حادثه ناگوار درگذشت دختر این ملت، مهساخانم امینی را شنید، نه تنها در سطح استاندار و فرماندار، بلکه شخص رئیس جمهور از سفر خارجی دستور پیگیری دادند و به محض حضور در ایران با پدر مهسا صحبت کردند.» یا اینکه وی در پاسخ به سؤال یکی از حضار درباره بازداشت بودن یکی از دانشجویان گفت: نخبههای ما همینهایی هستند که اینجا نشسته و ایستادهاند، اگر خدای نکرده نخبهای هم در زندان است باید دنبال حل مشکل او باشیم. بهادری جهرمی افزود: «وقتی کسی قتل یا سرقتی انجام میدهد از او میپرسند شغل تو چیست؟ و بهخاطر شغل او از محاکمه و تقصیر او صرفنظر میکنند؟ من در جریان مسأله آن دانشجوی بازداشتشده نیستم اما، اگر دانشجویی بهخطا دوست دانشجوی خود را به قتل برساند باید بهدلیل دانشجو بودن از خطای او گذشت؟»
تلاش اقلیت برای خاموش کردن صدای اکثریت
مطابق تصاویر منتشر شده و گزارشهای مستند از این نشست، کثیری از دانشجویان در سالن حضور داشتند تا گفتوگویی صریح و شفاف با سخنگوی دولت داشته باشند. اما عدهای اندک، با تجمع در گوشهای از سالن، احتمالاً به دلیل فقدان استدلال یا ضعف در گفتوگو، جنجال و شعاردادن بیوقفه را انتخاب کردند. هدف از این جنجالها و گاه هتاکیها، پایان گفت و شنود، آن هم در محیطی بود که باید به گفتوگو متکی باشد.
ویژگیهای دیکتاتورها!
دانشجویان جنجال ساز که در اقلیت هم بودند، تقریباً هر شعاری را مطرح کردند، شعارهایی که چه بسا در اغتشاشات هم کمتر شنیده شده بود. اما این شعارها و تلاشها برای خفه کردن صداهای مخالف، نتوانست باعث عصبانیت و خشم سخنگوی دولت شود. بهادری جهرمی در پاسخ به این رفتارها، با اشاره به اینکه ما باهم حرف میزنیم، ولو هرکس متناسب با توان خودش، اینطور گفت: «یکی از ویژگیهای دیکتاتور که همه ما دوستش نداریم، این است که به کسی اجازه شنیدن صدای مخالف خود را نمیدهد. پس اجازه دهیم هرکسی با هر سلیقهای صحبت خود را مطرح بکند، ما هم صحبت خود را مطرح بکنیم.»
اما گویا برای کسانی که استدلالی نداشتند، امکان نداشت که اجازه شنیدن صدای مخالف خود را بدهند. درنهایت، علی بهادری جهرمی به خاطر حفظ حرمت اکثریت دانشجویان و متوقف کردن فحاشی، ناچار شد جلسه را ترک بکند؛ نه به خاطر اینکه این عده محدود از هر تلاشی برای جنجالسازی خودداری نمیکردند، بلکه برای جلوگیری از درگیری فیزیکی میان دانشجویان. وی خود در این باره در همین جلسه گفت: «من چون احساس میکنم که دارم صحنههای ناگواری میبینم که در جلسه، عزیزان دارند به هم توهین میکنند، اینکه تا فردا به من توهین کنید مشکلی ندارد، اما چون به یکدیگر توهین میکنند و حتی چیزهایی به هم پرت میکنند.» بهادری جهرمی بارها از این دانشجویان خواست تا پرسشهای خود را مطرح کرده و به شکلگیری یک فضای گفتوگو کمک کنند. اما این عده حتی حاضر نشدند به درخواستهای مجری مراسم هم پاسخ مثبت بدهند. مجری بارها از آشوبگران خواست یک نفر پشت تریبون حاضر شود و سؤالات خود را مطرح کند و وقتی از پاسخ به این درخواست منطقی خود ناامید شد، اظهارکرد: «منظور شما از آزادی این است؟»
در هر شرایط آماده پاسخگویی
در واکنش به این جنجال سازیها، پاسخ سخنگوی دولت اما این بود که «من آماده پاسخگویی در هر شرایطی هستم، اما عزیزان باید همدیگر را تحمل کنند.» اما مخالفان قرار بر تحمل دیگری، فکری و سیاسی خود را نداشتند. در نهایت وقتی جلسه به سمت تنش پیش میرفت، یا آن نگرانی که بهادری جهرمی از آن سخن گفت، وی ناچار شد سالن را ترک کند. هرچند در همین هنگام نیز، درست زمانی که شعار مخالفان و طرف مقابل آنان سر داده میشد، او ایستاد تا به سؤالات یک دانشجو، رو در رو پاسخ دهد. گرچه این دانشجو و بهادری جهرمی درست روبهروی هم ایستاده بودند، اما باید با صدای بلند صحبت میکردند تا بتوانند باوجود جنجالها و شعارها، صدای یکدیگر را بشنوند.
به گفتوگو اعتقاد نداشتند و شعار میدادند
بهادری جهرمی در راه بازگشت از دانشگاه، روایت خود را از این جلسه بیان کرد. وی با بیان اینکه فضای دانشگاه خواجهنصیر مانند بقیه دانشگاهها پر حرارت و پرشور بود و استقبال خیلی خوبی از برنامه شده بود، اظهارکرد: همه نگاههای مختلف و سلیقههای متفاوت در آن حاضر بودند، هم کسانی که سلیقه شان به سلیقه بنده نزدیکتر بود و پرسش و پاسخ و گفت و شنود را میپسندیدند، هم عدهای که حتی اعتقادی به گفتوگو نداشتند و شعار میدادند، اینان هم آمده بودند.
وی با اشاره به اینکه ما از حضور همه سلیقهها استقبال میکنیم، اضافه کرد: در مسیر بازگشت از جلسه هم سعی کردیم به کسانی که سؤال و پرسشی داشتند پاسخ بدهیم. بعضیها هم گلایه داشتند که به خاطر سروصداها نتوانستند درست بشنوند یا سؤال خود را مطرح کنند. بویژه کسانی از بین خود معترضان ناراحت بودند و میگفتند این روش را نمیپسندیم و دوست داشتیم سؤال بپرسیم، اما در رودربایستی با رفقایمان مانده بودیم.
سخنگوی دولت با بیان اینکه به سؤالات این عده هم جواب دادیم، علت پایان دادن به این نشست را اینطور بیان کرد: این جلسه را زودتر تمام کردیم، چون هم در دانشگاه خودم کلاس دارم و هم اینکه بین خود دوستان (دانشجویان) مسألهای ایجاد نشود. اما در هر صورت، این مسیر (گفتوگو) را با قدرت ادامه خواهیم داد.
یادداشت
در دفاع از اقدام شجاعانه سخنگوی دولت
امیرحسین ثابتی
فعال اسبق دانشجویی
حضور دکتر بهادری جهرمی سخنگوی دولت در دو دانشگاه علامه طباطبایی و خواجه نصیر اقدامی رو به جلو و بسیار شجاعانه بود. در شرایطی که برخی از مسئولین تصور میکنند به خاطر شعارهای رادیکال اقلیت خشونتطلب در دانشگاهها نباید در جمع دانشجویان حاضر شوند، این اقدام سخنگوی دولت نشان داد که حضور در جمع دانشجویان میتواند چند فایده مهم داشته باشد:
1 شنیدن سخنان دانشجویان معترضی که بدون هتاکی، تنها میخواهند صدایشان را کسی بشنود و با حضور مسئولین، گوش شنوایی برای مطالبات خود پیدا میکنند و در خلال پرسش و پاسخها، نسبت به بسیاری از سؤالات و ابهامات قانع میشوند.
2 رسوایی اقلیت خشونتطلب، هتاک و بیمنطق که با شعارهای رادیکال و رکیک، بیمنطق بودن خود را افشا میکنند و روز به روز در میان سایر دانشجویان منزویتر میشوند.
3 با حضور مستمر مسئولین مختلف در دانشگاهها، نقشه ضدانقلاب برای به تعطیلی کشاندن دانشگاهها و ارائه تصویر غیرعادی از فضای دانشگاهی کشور با شکست مواجه میشود زیرا دشمن نمیتواند از یکسو مدعی غیرعادی بودن اوضاع و وخیم بودن وضعیت دانشگاهها شود اما از سوی دیگر هر روز یکی از مسئولین در دانشگاههای مختلف حاضر شوند. آنچه که هدف اصلی دشمن از ناآرامیها در دانشگاههاست تعطیلی کامل مراکز آموزشی است نه صرفاً برگزاری چند تجمع. با این اوصاف باید به سخنگوی دولت
خدا قوت گفت که بدون توجه به برخی تحلیلهای محافظهکارانه، در دانشگاههای مختلف حاضر شده و حرفهای دانشجویان را میشنود و به آنها پاسخ میدهد. خاطرم هست که در سال 88 نیز که فضای دانشگاهها شبیه این ایام بود، چهرههای مختلفی از جبهه انقلاب در بسیاری از دانشگاههای کشور حاضر شدند و با صبر مثالزدنی خود در برابر اقدامات اقلیت هتاک، ضمن تبیین منطق جبهه انقلاب اسلامی ماهیت واقعی دانشجونمایان را افشا میکردند که این اقدام نقش مهمی در اقناع عموم دانشجویان و پایان فتنه 88 داشت. امید که این رفتار امسال هم توسط عموم مسئولان و نخبگان در دانشگاههای مختلف کشور تکرار شود تا ضمن اقناع عموم دانشجویان، منطق پوچ و هتاکانه اقلیت خشونتطلب بیش از گذشته افشا شود.
پاسخهای مستدل به سؤالات حاشیهای
بهادری جهرمی در این نشست پرسش و پاسخ، نخست از وضعیت فعلی کشور و چشمانداز رو به پیشرفت آن گفت، اما عدهای محدود از حاضران که در گوشهای از سالن تجمع کرده بودند، به جای طرح منطقی سؤالات و شنیدن پاسخهای مستدل، شعاردادن و جنجال و هتاکی را انتخاب کردند. سخنگوی دولت در سخنان خود گفت که «امروز کشور در یک تهاجم تمام عیار اقتصادی، رسانهای، شناختی قرار گرفته است.» وی درعین حال با اشاره به اینکه دشمن نتوانسته این ملت را در صعود به قلههای پیشرفت متوقف کند، موتور پیشران کشور در موفقیتها را جوانان نخبه ایرانی دانست و تأکید کرد «دشمن امروز بهدنبال این است فضای ذهنی نخبگان را آنقدر نسبت به آینده تاریک کند که فرصت تولید علم و پیشرفت نداشته باشد.»
بهادری جهرمی درباره واکنش دولت و شخص رئیس جمهور به مرگ مهسا امینی هم گفت و اشاره کرد که «این دولت اینقدر غیرت داشت که به محض اینکه حادثه ناگوار درگذشت دختر این ملت، مهساخانم امینی را شنید، نه تنها در سطح استاندار و فرماندار، بلکه شخص رئیس جمهور از سفر خارجی دستور پیگیری دادند و به محض حضور در ایران با پدر مهسا صحبت کردند.» یا اینکه وی در پاسخ به سؤال یکی از حضار درباره بازداشت بودن یکی از دانشجویان گفت: نخبههای ما همینهایی هستند که اینجا نشسته و ایستادهاند، اگر خدای نکرده نخبهای هم در زندان است باید دنبال حل مشکل او باشیم. بهادری جهرمی افزود: «وقتی کسی قتل یا سرقتی انجام میدهد از او میپرسند شغل تو چیست؟ و بهخاطر شغل او از محاکمه و تقصیر او صرفنظر میکنند؟ من در جریان مسأله آن دانشجوی بازداشتشده نیستم اما، اگر دانشجویی بهخطا دوست دانشجوی خود را به قتل برساند باید بهدلیل دانشجو بودن از خطای او گذشت؟»
تلاش اقلیت برای خاموش کردن صدای اکثریت
مطابق تصاویر منتشر شده و گزارشهای مستند از این نشست، کثیری از دانشجویان در سالن حضور داشتند تا گفتوگویی صریح و شفاف با سخنگوی دولت داشته باشند. اما عدهای اندک، با تجمع در گوشهای از سالن، احتمالاً به دلیل فقدان استدلال یا ضعف در گفتوگو، جنجال و شعاردادن بیوقفه را انتخاب کردند. هدف از این جنجالها و گاه هتاکیها، پایان گفت و شنود، آن هم در محیطی بود که باید به گفتوگو متکی باشد.
ویژگیهای دیکتاتورها!
دانشجویان جنجال ساز که در اقلیت هم بودند، تقریباً هر شعاری را مطرح کردند، شعارهایی که چه بسا در اغتشاشات هم کمتر شنیده شده بود. اما این شعارها و تلاشها برای خفه کردن صداهای مخالف، نتوانست باعث عصبانیت و خشم سخنگوی دولت شود. بهادری جهرمی در پاسخ به این رفتارها، با اشاره به اینکه ما باهم حرف میزنیم، ولو هرکس متناسب با توان خودش، اینطور گفت: «یکی از ویژگیهای دیکتاتور که همه ما دوستش نداریم، این است که به کسی اجازه شنیدن صدای مخالف خود را نمیدهد. پس اجازه دهیم هرکسی با هر سلیقهای صحبت خود را مطرح بکند، ما هم صحبت خود را مطرح بکنیم.»
اما گویا برای کسانی که استدلالی نداشتند، امکان نداشت که اجازه شنیدن صدای مخالف خود را بدهند. درنهایت، علی بهادری جهرمی به خاطر حفظ حرمت اکثریت دانشجویان و متوقف کردن فحاشی، ناچار شد جلسه را ترک بکند؛ نه به خاطر اینکه این عده محدود از هر تلاشی برای جنجالسازی خودداری نمیکردند، بلکه برای جلوگیری از درگیری فیزیکی میان دانشجویان. وی خود در این باره در همین جلسه گفت: «من چون احساس میکنم که دارم صحنههای ناگواری میبینم که در جلسه، عزیزان دارند به هم توهین میکنند، اینکه تا فردا به من توهین کنید مشکلی ندارد، اما چون به یکدیگر توهین میکنند و حتی چیزهایی به هم پرت میکنند.» بهادری جهرمی بارها از این دانشجویان خواست تا پرسشهای خود را مطرح کرده و به شکلگیری یک فضای گفتوگو کمک کنند. اما این عده حتی حاضر نشدند به درخواستهای مجری مراسم هم پاسخ مثبت بدهند. مجری بارها از آشوبگران خواست یک نفر پشت تریبون حاضر شود و سؤالات خود را مطرح کند و وقتی از پاسخ به این درخواست منطقی خود ناامید شد، اظهارکرد: «منظور شما از آزادی این است؟»
در هر شرایط آماده پاسخگویی
در واکنش به این جنجال سازیها، پاسخ سخنگوی دولت اما این بود که «من آماده پاسخگویی در هر شرایطی هستم، اما عزیزان باید همدیگر را تحمل کنند.» اما مخالفان قرار بر تحمل دیگری، فکری و سیاسی خود را نداشتند. در نهایت وقتی جلسه به سمت تنش پیش میرفت، یا آن نگرانی که بهادری جهرمی از آن سخن گفت، وی ناچار شد سالن را ترک کند. هرچند در همین هنگام نیز، درست زمانی که شعار مخالفان و طرف مقابل آنان سر داده میشد، او ایستاد تا به سؤالات یک دانشجو، رو در رو پاسخ دهد. گرچه این دانشجو و بهادری جهرمی درست روبهروی هم ایستاده بودند، اما باید با صدای بلند صحبت میکردند تا بتوانند باوجود جنجالها و شعارها، صدای یکدیگر را بشنوند.
به گفتوگو اعتقاد نداشتند و شعار میدادند
بهادری جهرمی در راه بازگشت از دانشگاه، روایت خود را از این جلسه بیان کرد. وی با بیان اینکه فضای دانشگاه خواجهنصیر مانند بقیه دانشگاهها پر حرارت و پرشور بود و استقبال خیلی خوبی از برنامه شده بود، اظهارکرد: همه نگاههای مختلف و سلیقههای متفاوت در آن حاضر بودند، هم کسانی که سلیقه شان به سلیقه بنده نزدیکتر بود و پرسش و پاسخ و گفت و شنود را میپسندیدند، هم عدهای که حتی اعتقادی به گفتوگو نداشتند و شعار میدادند، اینان هم آمده بودند.
وی با اشاره به اینکه ما از حضور همه سلیقهها استقبال میکنیم، اضافه کرد: در مسیر بازگشت از جلسه هم سعی کردیم به کسانی که سؤال و پرسشی داشتند پاسخ بدهیم. بعضیها هم گلایه داشتند که به خاطر سروصداها نتوانستند درست بشنوند یا سؤال خود را مطرح کنند. بویژه کسانی از بین خود معترضان ناراحت بودند و میگفتند این روش را نمیپسندیم و دوست داشتیم سؤال بپرسیم، اما در رودربایستی با رفقایمان مانده بودیم.
سخنگوی دولت با بیان اینکه به سؤالات این عده هم جواب دادیم، علت پایان دادن به این نشست را اینطور بیان کرد: این جلسه را زودتر تمام کردیم، چون هم در دانشگاه خودم کلاس دارم و هم اینکه بین خود دوستان (دانشجویان) مسألهای ایجاد نشود. اما در هر صورت، این مسیر (گفتوگو) را با قدرت ادامه خواهیم داد.
یادداشت
در دفاع از اقدام شجاعانه سخنگوی دولت
امیرحسین ثابتی
فعال اسبق دانشجویی
حضور دکتر بهادری جهرمی سخنگوی دولت در دو دانشگاه علامه طباطبایی و خواجه نصیر اقدامی رو به جلو و بسیار شجاعانه بود. در شرایطی که برخی از مسئولین تصور میکنند به خاطر شعارهای رادیکال اقلیت خشونتطلب در دانشگاهها نباید در جمع دانشجویان حاضر شوند، این اقدام سخنگوی دولت نشان داد که حضور در جمع دانشجویان میتواند چند فایده مهم داشته باشد:
1 شنیدن سخنان دانشجویان معترضی که بدون هتاکی، تنها میخواهند صدایشان را کسی بشنود و با حضور مسئولین، گوش شنوایی برای مطالبات خود پیدا میکنند و در خلال پرسش و پاسخها، نسبت به بسیاری از سؤالات و ابهامات قانع میشوند.
2 رسوایی اقلیت خشونتطلب، هتاک و بیمنطق که با شعارهای رادیکال و رکیک، بیمنطق بودن خود را افشا میکنند و روز به روز در میان سایر دانشجویان منزویتر میشوند.
3 با حضور مستمر مسئولین مختلف در دانشگاهها، نقشه ضدانقلاب برای به تعطیلی کشاندن دانشگاهها و ارائه تصویر غیرعادی از فضای دانشگاهی کشور با شکست مواجه میشود زیرا دشمن نمیتواند از یکسو مدعی غیرعادی بودن اوضاع و وخیم بودن وضعیت دانشگاهها شود اما از سوی دیگر هر روز یکی از مسئولین در دانشگاههای مختلف حاضر شوند. آنچه که هدف اصلی دشمن از ناآرامیها در دانشگاههاست تعطیلی کامل مراکز آموزشی است نه صرفاً برگزاری چند تجمع. با این اوصاف باید به سخنگوی دولت
خدا قوت گفت که بدون توجه به برخی تحلیلهای محافظهکارانه، در دانشگاههای مختلف حاضر شده و حرفهای دانشجویان را میشنود و به آنها پاسخ میدهد. خاطرم هست که در سال 88 نیز که فضای دانشگاهها شبیه این ایام بود، چهرههای مختلفی از جبهه انقلاب در بسیاری از دانشگاههای کشور حاضر شدند و با صبر مثالزدنی خود در برابر اقدامات اقلیت هتاک، ضمن تبیین منطق جبهه انقلاب اسلامی ماهیت واقعی دانشجونمایان را افشا میکردند که این اقدام نقش مهمی در اقناع عموم دانشجویان و پایان فتنه 88 داشت. امید که این رفتار امسال هم توسط عموم مسئولان و نخبگان در دانشگاههای مختلف کشور تکرار شود تا ضمن اقناع عموم دانشجویان، منطق پوچ و هتاکانه اقلیت خشونتطلب بیش از گذشته افشا شود.
رئیس قوه قضائیه خبر داد
آغاز محاکمه آشوبگران
صدور کیفرخواست محاربه برای 4 اغتشاشگر در تهران
گروه سیاسی/مطابق سخنان مقامات قضایی، آبان امسال فرصتی برای محاکمه عناصر ترتیبدهنده اغتشاش و پایان دادن به غائلهای است که به بهانه فوت مهسا امینی از اواخر شهریور ماه آغاز شد و در هفته پایانی مهر ماه با روشن شدن حقایق برای اکثریت مردم رو به افول گذاشت.
روز گذشته همزمان با اعلام آغاز رسیدگی قضایی به پرونده متهمان اغتشاشات از سوی دادگستری استان البرز، رئیس قوه قضائیه با تأکید بر اینکه الزاماتی قانونی برای مقامات قضایی از حیث رسیدگیها، ابلاغها، فاصله بین کیفرخواست و ارائه آن به دادگاه و تعیین وقت دادگاه وجود دارد، گفت: همکاران قضایی ضمن التزام به موارد قانونی، تلاش کردند تا در حدود کمتر از یک ماه کیفرخواست بسیاری از عناصر اغتشاشات و قضایای اخیر را صادر و به دادگاه ارسال کنند؛ این پروندهها در دادگاه تعیین وقت شده و رسیدگی به برخی از آنها نیز شروع شده است؛ در هفته جاری نیز در محاکم تهران و برخی استانها رسیدگی به پرونده برخی دیگر از عناصر اغتشاشات اخیر شروع میشود.
تلاش برای تسریع در آزادی عناصر کمگناه
به گزارش ایرنا، حجتالاسلام محسنی اژهای در عین حال تأکید کرد: محاکمه کسانی که در قضایای اخیر مرتکب جنایت شدند و با عناصر ضدانقلاب در داخل و خارج و بیگانگان مرتبط بودند با دقت و طبق قانون انجام و این افراد وفق قانون مجازات خواهند شد و این مجازات بازدارنده خواهد بود. وی از اقدامات مسئولان قضایی در مراجع و مراکز مختلف که برای رسیدگی به اتفاقات اخیر باوجود حجم بالای کار روزمره، تلاش شبانهروزی مصروف کردند، تقدیر به عمل آورد و اظهار داشت: در قضایای اخیر تلاش شد افراد و عناصر کم گناه و نادم و پشیمان با لحاظ ترتیبات قانونی، زودتر آزاد شوند.
مردم به پشتپرده قضایای اخیر پی بردند
رئیس قوه قضائیه در نشست شورای عالی این قوه با اشاره به اقدامات احمقانه و جاهلانهای که دشمنان و عوامل آنها در قضایا و اغتشاشات اخیر انجام دادند، گفت: حماقتها و سبک مغزیهای دشمنان و عوامل آنها و انجام اقداماتی مانند آتش زدن قرآن و پرچم ایران و برداشتن حجاب از سر زن هموطن با زور و بیان الفاظ و عبارات رکیک و زشت از جمله مواردی بود که سبب شد مردم فهیم و بصیر ایران بسرعت به ماهیت این قضایا پی ببرند و متوجه شوند که عناصر حاضر در این اتفاقات دوستدار و حامی زنان و مردان ایرانی نیستند و با مفهوم و مقوله حقوق بشر هم بیگانهاند.
محسنی اژهای با اشاره به عوامل شکست و هزیمت دشمن در اجرا و پیشبرد طرح تهدید امنیت ایران اسلامی در اتفاقات اخیر با اشاره به عامل مهم هدایتهای مقام معظم رهبری که نقشههای دشمنان را به درستی برای مردم تفهیم و تبیین فرمودند و با کلام نافذ و نافع خود، توطئههای دشمنان را خنثی گرداندند، گفت: مردم بصیر و هوشیار و ولایتمدار ایران اسلامی بسرعت به پشتپرده اتفاقات و قضایای اخیر پی بردند و متوجه شدند که برخی مسائل مطرح شده صرفاً بهانه است و هدف دشمن و عوامل او مقوله و موضوع دیگری است؛ بنابراین به هیچ وجه با دشمن همراهی نکردند همچنین مسئولان و متولیان انتظامی، امنیتی و قضایی نیز در این قضایا به صورت مطلوب به وظایف خود عمل کردند.
صدور کیفرخواست محاربه برای 4 اغتشاشگر
دادستان عمومی و انقلاب تهران از صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست برای متهمان آشوبهای اخیر در تهران خبر داد.
به گزارش ایرنا، علی صالحی در نشست امروز شورای عالی قضایی با اعلام صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست برای ۳۱۵ نفر از متهمان آشوبهای اخیر در تهران به اتهام اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور، فعالیت تبلیغی علیه نظام و اخلال در نظم عمومی، گفت: پرونده این افراد به دادگاه ارسال شده است.
وی افزود: قرار مجرمیت و کیفرخواست برای چهار نفر از اغتشاشگران نیز به اتهام محاربه از طریق کشیدن سلاح با هدف ایجاد رعب و وحشت در جامعه و بین مردم، مجروح کردن مأموران حافظ نظم و امنیت، تخریب و آتش زدن اموال عمومی و دولتی به قصد بر هم زدن امنیت کشور و مقابله با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران صادر شد.
برگزاری اولین جلسه دادگاه متهمان اغتشاشات در استان البرز
همچنین رئیس کل دادگستری البرز با بیان اینکه برای ۲۱۰ نفر از اشخاصی که طبق بررسیها، نقش مؤثر و فعال در اغتشاشات نداشته و بهواسطه هیجانات روزهای نخست یا ناشی از تحریک فضای مجازی به خیابان آمدند، قرارهای تعلیق، تعقیب یا منع تعقیب صادر شده است، از برگزاری اولین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده متهمان اغتشاشات اخیر در کرج خبر داد.
حسین فاضلی هریکندی در اینباره توضیح داد: تاکنون برای ۲۰۱ نفر از متهمانی که در اغتشاشات حضور مؤثر داشته، بویژه برای کسانی که از عناصر اصلی و فعال اغتشاشات بوده، به اموال عمومی و خصوصی خسارت وارد کرده یا در فضای مجازی، مردم بهخصوص جوانان را برای شرکت در اغتشاشات تحریک و تشویق کردند، پس از تکمیل تحقیقات، از سوی دادسرا کیفرخواست صادر و پرونده آنها جهت رسیدگی و صدور حکم به دادگاههای استان ارسال شده است.
وی با تأکید بر برخورد قاطع قضایی با عوامل اصلی و فعال اغتشاشات اخیر تصریح کرد: با توجه به اینکه امروز نخستین جلسه رسیدگی به متهمان اغتشاشات اخیر در استان البرز آغاز شده است، در سریعترین زمان ممکن پرونده همه بازداشتیها با رعایت مقررات قانونی در دادسرا و دادگاه تعیین تکلیف شده و احکام متناسب و بازدارنده صادر خواهد شد.
روز گذشته همزمان با اعلام آغاز رسیدگی قضایی به پرونده متهمان اغتشاشات از سوی دادگستری استان البرز، رئیس قوه قضائیه با تأکید بر اینکه الزاماتی قانونی برای مقامات قضایی از حیث رسیدگیها، ابلاغها، فاصله بین کیفرخواست و ارائه آن به دادگاه و تعیین وقت دادگاه وجود دارد، گفت: همکاران قضایی ضمن التزام به موارد قانونی، تلاش کردند تا در حدود کمتر از یک ماه کیفرخواست بسیاری از عناصر اغتشاشات و قضایای اخیر را صادر و به دادگاه ارسال کنند؛ این پروندهها در دادگاه تعیین وقت شده و رسیدگی به برخی از آنها نیز شروع شده است؛ در هفته جاری نیز در محاکم تهران و برخی استانها رسیدگی به پرونده برخی دیگر از عناصر اغتشاشات اخیر شروع میشود.
تلاش برای تسریع در آزادی عناصر کمگناه
به گزارش ایرنا، حجتالاسلام محسنی اژهای در عین حال تأکید کرد: محاکمه کسانی که در قضایای اخیر مرتکب جنایت شدند و با عناصر ضدانقلاب در داخل و خارج و بیگانگان مرتبط بودند با دقت و طبق قانون انجام و این افراد وفق قانون مجازات خواهند شد و این مجازات بازدارنده خواهد بود. وی از اقدامات مسئولان قضایی در مراجع و مراکز مختلف که برای رسیدگی به اتفاقات اخیر باوجود حجم بالای کار روزمره، تلاش شبانهروزی مصروف کردند، تقدیر به عمل آورد و اظهار داشت: در قضایای اخیر تلاش شد افراد و عناصر کم گناه و نادم و پشیمان با لحاظ ترتیبات قانونی، زودتر آزاد شوند.
مردم به پشتپرده قضایای اخیر پی بردند
رئیس قوه قضائیه در نشست شورای عالی این قوه با اشاره به اقدامات احمقانه و جاهلانهای که دشمنان و عوامل آنها در قضایا و اغتشاشات اخیر انجام دادند، گفت: حماقتها و سبک مغزیهای دشمنان و عوامل آنها و انجام اقداماتی مانند آتش زدن قرآن و پرچم ایران و برداشتن حجاب از سر زن هموطن با زور و بیان الفاظ و عبارات رکیک و زشت از جمله مواردی بود که سبب شد مردم فهیم و بصیر ایران بسرعت به ماهیت این قضایا پی ببرند و متوجه شوند که عناصر حاضر در این اتفاقات دوستدار و حامی زنان و مردان ایرانی نیستند و با مفهوم و مقوله حقوق بشر هم بیگانهاند.
محسنی اژهای با اشاره به عوامل شکست و هزیمت دشمن در اجرا و پیشبرد طرح تهدید امنیت ایران اسلامی در اتفاقات اخیر با اشاره به عامل مهم هدایتهای مقام معظم رهبری که نقشههای دشمنان را به درستی برای مردم تفهیم و تبیین فرمودند و با کلام نافذ و نافع خود، توطئههای دشمنان را خنثی گرداندند، گفت: مردم بصیر و هوشیار و ولایتمدار ایران اسلامی بسرعت به پشتپرده اتفاقات و قضایای اخیر پی بردند و متوجه شدند که برخی مسائل مطرح شده صرفاً بهانه است و هدف دشمن و عوامل او مقوله و موضوع دیگری است؛ بنابراین به هیچ وجه با دشمن همراهی نکردند همچنین مسئولان و متولیان انتظامی، امنیتی و قضایی نیز در این قضایا به صورت مطلوب به وظایف خود عمل کردند.
صدور کیفرخواست محاربه برای 4 اغتشاشگر
دادستان عمومی و انقلاب تهران از صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست برای متهمان آشوبهای اخیر در تهران خبر داد.
به گزارش ایرنا، علی صالحی در نشست امروز شورای عالی قضایی با اعلام صدور قرار مجرمیت و کیفرخواست برای ۳۱۵ نفر از متهمان آشوبهای اخیر در تهران به اتهام اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور، فعالیت تبلیغی علیه نظام و اخلال در نظم عمومی، گفت: پرونده این افراد به دادگاه ارسال شده است.
وی افزود: قرار مجرمیت و کیفرخواست برای چهار نفر از اغتشاشگران نیز به اتهام محاربه از طریق کشیدن سلاح با هدف ایجاد رعب و وحشت در جامعه و بین مردم، مجروح کردن مأموران حافظ نظم و امنیت، تخریب و آتش زدن اموال عمومی و دولتی به قصد بر هم زدن امنیت کشور و مقابله با نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران صادر شد.
برگزاری اولین جلسه دادگاه متهمان اغتشاشات در استان البرز
همچنین رئیس کل دادگستری البرز با بیان اینکه برای ۲۱۰ نفر از اشخاصی که طبق بررسیها، نقش مؤثر و فعال در اغتشاشات نداشته و بهواسطه هیجانات روزهای نخست یا ناشی از تحریک فضای مجازی به خیابان آمدند، قرارهای تعلیق، تعقیب یا منع تعقیب صادر شده است، از برگزاری اولین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده متهمان اغتشاشات اخیر در کرج خبر داد.
حسین فاضلی هریکندی در اینباره توضیح داد: تاکنون برای ۲۰۱ نفر از متهمانی که در اغتشاشات حضور مؤثر داشته، بویژه برای کسانی که از عناصر اصلی و فعال اغتشاشات بوده، به اموال عمومی و خصوصی خسارت وارد کرده یا در فضای مجازی، مردم بهخصوص جوانان را برای شرکت در اغتشاشات تحریک و تشویق کردند، پس از تکمیل تحقیقات، از سوی دادسرا کیفرخواست صادر و پرونده آنها جهت رسیدگی و صدور حکم به دادگاههای استان ارسال شده است.
وی با تأکید بر برخورد قاطع قضایی با عوامل اصلی و فعال اغتشاشات اخیر تصریح کرد: با توجه به اینکه امروز نخستین جلسه رسیدگی به متهمان اغتشاشات اخیر در استان البرز آغاز شده است، در سریعترین زمان ممکن پرونده همه بازداشتیها با رعایت مقررات قانونی در دادسرا و دادگاه تعیین تکلیف شده و احکام متناسب و بازدارنده صادر خواهد شد.
کدام گروههای تجزیهطلب در تجمع برلین حضور داشتند؟
۱۶ پرچم غیرایرانی علیه پرچم ایران
گروه سیاسی/ برلین پایتخت آلمان روز شنبه ۳۰ مهر، محل تجمع اپوزیسیون ضدایرانی خارجنشین بود. در این تجمع ۱۶ پرچم علیه ایران برافراشته شد. خبرگزاری فارس در گزارشی به بررسی این ۱۶ پرچم برافراشته شده در برلین پرداخت و نوشت: تجزیهطلبان مناطق عربنشین نظیر خوزستان در این تجمع با پرچم «الاحوازیه» شرکت کردند. «حرکة النضال الاحوازیه» سال ۱۳۸۴ اعلام موجودیت کرد. هدف این تشکیلات تروریستی استقلال خوزستان از ایران بود. «حبیب اسیود» سرکرده قبلی الاحوازیه در آبان ۹۹ توسط وزارت اطلاعات دستگیر و به داخل ایران آورده شد. تاکنون بیش از ۴۵۰ نفر از شهروندان کشورمان توسط الاحوازیه کشته و زخمی شدند. اکنون سعید حمیدان سرکرده «الاحوازیه» زیر سایه پادشاه سوئد مشغول به طرحریزی جنایت در ایران است.
چند پرچم کمونیست
پرچم گروههای تجزیهطلب کرد در تجمع ضدایرانی برلین بیشترین فراوانی را به خود اختصاص داد. نکته قابل تأمل اینجاست که تجزیهطلبان کرد پس از تجزیه ایران هم نمیتوانند ذیل یک پرچم واحد جمع شوند! نمونه آن وجود پنج پرچم «اقلیم کردستان»، «جمهوری مهاباد»، «کومله»، «کودار» و «اداره خودمختار کرد در شمال شرق سوریه» بود که همه آنها از سوی تجزیهطلبان کرد به اهتزاز درآمد.
مسعود بارزانی سال ۲۰۱۷ رفراندوم تشکیل کشوری مستقل در شمال عراق را برگزار و نیروهای خود را برای جنگ با دولت مرکزی عراق روانه کرد. پروژه تجزیهطلبی بارزانی از سوی ایران به شکست انجامید. گروه تروریستی «کومله» به سرکردگی «عبدالله مهتدی» با توجه به وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ و ایجاد خلأ قدرت در مناطق مرزی، از فضای به وجود آمده بخصوص در شهر سنندج سوءاستفاده کرده و هدف خود را از تشکیل حکومت کمونیستی بر اساس آموزههای مائو اعلام کرد. پسرخاله مهسا امینی نیز تحت پرچم کومله مصاحبه تلویزیونی انجام میداد. از جمله جنایات کومله «سر بریدن با موزائیک» است.
گروه تجزیهطلب موسوم به سازمان جامعه آزاد و دموکراتیک شرق کردستان (کودار) هم که پرچم آن افراشته شد، وابسته به تروریستهای پژاک است. پرچم بعدی متعلق به کردهای تجزیهطلب شمال سوریه موسوم به «اداره خودمختار کُرد در شمال شرق سوریه» بود. این گروه از خلأ حاکمیت دولت سوریه بر مناطق شرق فرات بهرهبرداری کرد و با پشتیبانی ارتش امریکا درصدد ایجاد یک اقلیم کردی در کشور سوریه هستند.
پانترکها و تجزیهطلبان بلوچ
تجزیهطلبان بلوچ و حامیان جریان تجزیهطلبی پانترکیسم نیز در تجمع برلین حاضر بودند. روز نهم مهر ۱۴۰۱ بود که نهادی خودخوانده در پایتخت ترکیه در راستای مبارزه با آنچه رژیم فارسگرای ایران خواند، کمیته تشکیلات مجلس ملی آذربایجان جنوبی را به اصطلاح تأسیس کرد تا از نمد آشوب ایران کلاهی نیز برای پروژه پانترکهای تجزیهطلب بافته شود.
در این تجمع، پرچم اوکراین و ارتش آزاد سوریه نیز به اهتزاز درآمد! ارتش آزاد سوریه در سال ۲۰۱۱ تشکیل شد و اعلام جنگ این گروه به دولت سوریه نقطه آغاز بحران مرگبار تروریسم از مرزهای کرمانشاه ایران تا دریای مدیترانه شد.
پرچم «اتحاد جماهیر شوروی سابق»، «رژیم صهیونیستی»، «پرچم بنفش فمنیستها» و «پرچم همجنسبازان» نیز از دیگر پرچمهایی بود که در تجمع برلین برافراشته شد.
چند پرچم کمونیست
پرچم گروههای تجزیهطلب کرد در تجمع ضدایرانی برلین بیشترین فراوانی را به خود اختصاص داد. نکته قابل تأمل اینجاست که تجزیهطلبان کرد پس از تجزیه ایران هم نمیتوانند ذیل یک پرچم واحد جمع شوند! نمونه آن وجود پنج پرچم «اقلیم کردستان»، «جمهوری مهاباد»، «کومله»، «کودار» و «اداره خودمختار کرد در شمال شرق سوریه» بود که همه آنها از سوی تجزیهطلبان کرد به اهتزاز درآمد.
مسعود بارزانی سال ۲۰۱۷ رفراندوم تشکیل کشوری مستقل در شمال عراق را برگزار و نیروهای خود را برای جنگ با دولت مرکزی عراق روانه کرد. پروژه تجزیهطلبی بارزانی از سوی ایران به شکست انجامید. گروه تروریستی «کومله» به سرکردگی «عبدالله مهتدی» با توجه به وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ و ایجاد خلأ قدرت در مناطق مرزی، از فضای به وجود آمده بخصوص در شهر سنندج سوءاستفاده کرده و هدف خود را از تشکیل حکومت کمونیستی بر اساس آموزههای مائو اعلام کرد. پسرخاله مهسا امینی نیز تحت پرچم کومله مصاحبه تلویزیونی انجام میداد. از جمله جنایات کومله «سر بریدن با موزائیک» است.
گروه تجزیهطلب موسوم به سازمان جامعه آزاد و دموکراتیک شرق کردستان (کودار) هم که پرچم آن افراشته شد، وابسته به تروریستهای پژاک است. پرچم بعدی متعلق به کردهای تجزیهطلب شمال سوریه موسوم به «اداره خودمختار کُرد در شمال شرق سوریه» بود. این گروه از خلأ حاکمیت دولت سوریه بر مناطق شرق فرات بهرهبرداری کرد و با پشتیبانی ارتش امریکا درصدد ایجاد یک اقلیم کردی در کشور سوریه هستند.
پانترکها و تجزیهطلبان بلوچ
تجزیهطلبان بلوچ و حامیان جریان تجزیهطلبی پانترکیسم نیز در تجمع برلین حاضر بودند. روز نهم مهر ۱۴۰۱ بود که نهادی خودخوانده در پایتخت ترکیه در راستای مبارزه با آنچه رژیم فارسگرای ایران خواند، کمیته تشکیلات مجلس ملی آذربایجان جنوبی را به اصطلاح تأسیس کرد تا از نمد آشوب ایران کلاهی نیز برای پروژه پانترکهای تجزیهطلب بافته شود.
در این تجمع، پرچم اوکراین و ارتش آزاد سوریه نیز به اهتزاز درآمد! ارتش آزاد سوریه در سال ۲۰۱۱ تشکیل شد و اعلام جنگ این گروه به دولت سوریه نقطه آغاز بحران مرگبار تروریسم از مرزهای کرمانشاه ایران تا دریای مدیترانه شد.
پرچم «اتحاد جماهیر شوروی سابق»، «رژیم صهیونیستی»، «پرچم بنفش فمنیستها» و «پرچم همجنسبازان» نیز از دیگر پرچمهایی بود که در تجمع برلین برافراشته شد.
نقدی بر یادداشت دکتر سیدجواد طباطبایی در تحلیل وقایع اخیر ایران
توهمنامهای بهنام «انقلاب ملی» در انقلاب اسلامی!
حجتالاسلام والمسلمین دکتر رضا غلامی
استاد فلسفه سیاسی و مطالعات فرهنگی
و رئیس مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری
1در بدو سخن، مایلم علاقه خود را برای گفتوگو با جناب آقای دکتر سیدجواد طباطبایی، استاد محترم علومسیاسی ابراز نمایم. البته وقتی به کارنامه علمیشان نگاه میکنیم، ایشان یا علاقه چندانی به گفتوگو نداشتهاند یا اغلب منتقدان فکری خود را برای نشستن پشت یک میز قابل نمیدانستند. یک احتمال دیگر نیز وجود دارد و آن اینکه دکتر طباطبایی مایلاند بیش از آنکه به فعالیتهای علمی ادامه دهند، سخنانشان را یک طرفه، دستوری یا ایدئولوژیک برای دیگران بیان کنند و مسئولیت علمی خود را در دریافت و پاسخ به نقدها فراموش کنند. یکی از وجوه ایدئولوژیک بودن اغلب نوشتههای دکتر طباطبایی، خصوصاً نوشتهای که در این یادداشت قصد دارم به آن بپردازم، بروز مجدد علاقه قدیمی ایشان به استبدادورزی و یکی از خصلتهای آن، یعنی استفاده از فحش و کلمات رکیک علیه منتقدان آشکار و پنهان است. ایشان همیشه در نوشتههایشان چند خصم را تصور میکنند و بیرحمانه مورد فحاشی قرار میدهند؛ مرحوم شیخ فضلالله نوری، جلال آلاحمد، شریعتی، فردید یا دکتر داوری اردکانی در کتابها و نوشتههای ایشان از زمره «خصمهایی» هستند که دکتر طباطبایی هیچگاه آنان را از تحقیر و ناسزاگوییها محروم نمیکنند. وجه دیگر ایدئولوژیک بودن نوشتههای دکتر طباطبایی من جمله متن حاضر، این است که مؤلف نیازی به ارائه استدلال یا سند برای مدعیات خود نمیبیند و بدون آنکه پنجره فکر خود را برای شنیدن نقد دیگران باز کند، یکسری مطالب را از موضع بالا به مخاطبان تلقین نماید.
علاقهمند نیستم وارد جزئیات مدعیات دکتر طباطبایی شوم چراکه نه تنها وقتگذاری مفصل برای پاسخ به متنی که به «بیانیههای سیاسی» شباهت دارد را برای خود مناسب نمیدانم، بلکه در متن ایشان چند حرف عمده بیشتر وجود ندارد و نقد و بررسی همان چند حرف عمده کفایت میکند.
2«عادت به دروغ» از خصیصههای جریان غربگرا یا ضد انقلاب اسلامی در ایران است و این جریان، چه در داخل و چه در خارج، حیات خود را همواره در دروغهای زنجیرهای جستوجو کرده است. در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۸، بزرگترین دروغ یعنی «تقلب»، زمینهساز جریحهدار شدن بخشی از افکار عمومی در ایران، شکلگیری مجموعهای از اعتراضات و به تبع آن، همراه با مداخله برنامهریزی شده عناصر مزدور، یکسری اغتشاشات شد که نتیجه آن، لطمات جدی به مردم و همچنین وضع تحریمهای نو و سنگین از ناحیه غرب علیه مردم ایران گردید. در سالهای اخیر بیش از گذشته، اغتشاشات در ایران یا با رویکرد اقتصادی یا در ذیل استراتژی اختلافاندازیهای قومی، مذهبی، فرهنگی، سیاسی و غیره در دستور کار جریان غربگرا قرار گرفته است که نمونه جدید آن، وقایع تلخ مهرماه ۱۴۰۱ میباشد. سناریوی دروغپردازیهای زنجیرهای در شرایطی دنبال شده است که جمهوری اسلامی ایران در یک مواجهه منفعلانه با فضای مجازی، میدان فعالیت آزادانه پیامرسانها و شبکههای اجتماعی وابسته به رژیم سعودی-اسرائیلی را به دست خویش فراهم کرده است. در این بین، دکتر طباطبایی یا خود قربانی دروغپردازی سیستماتیک دوستانش میباشد یا به تبدیل شدن به جزئی از سیستم دروغپردازی یا تثبیت دروغ در افکار عمومی تن داده است. لذا ایشان بدون آنکه در ایران حضور داشته باشند و از نزدیک وضعیت را لمس کرده باشند یا تلاش کنند اطلاعات رسانههای بیگانه را مورد راستیآزمایی قرار دهند، براساس دروغپردازیهای جریان غربگرا وارد قضاوتهای مطلقگرایانه درباره جامعه ایرانی شده و مدعی پدیده «انقلاب در انقلاب» شدهاند که اگر به سراغ مردم ایران برویم، اکثر آنان حتی معترضان، چنین درکی از وقایع مهرماه ندارند و چه بسا چنین تعبیری به نظرشان مضحک بیاید.
دکتر طباطبایی بحث خود را «انقلاب ملی در انقلاب اسلامی» مینامند. اما ایشان به عنوان یک استاد علومسیاسی باید یا خود یک نظریه جدید درباره انقلاب ارائه داده و به آزمون گذاشته باشند (که ارائه ندادهاند) یا مدعای خود را مبتنی بر یکی از نظریههای انقلاب در عرصه جامعهشناسی سیاسی اثبات کنند. من سالها نظریههای انقلاب به همراه بستر تاریخی آنها را تدریس کردهام و دوست میدارم بدانم دکتر طباطبایی با چه مبنای تئوریکی چنین ادعای بزرگی را طرح کردهاند؟ هر چه تلاش میکنم هیچیک از نظریههای انقلاب را بر شرایط اجتماعی و سیاسی ایران قابل انطباق نمیبینم.
ممکن است گفته شود منظور دکتر طباطبایی از «انقلاب»، یک جنبش یا خیزش است. در پاسخ عرض میکنم که آنچه در وقایع مهرماه ۱۴۰۱ مشاهده شد هر چند شامل مجموعهای از اعتراضات میشد که با تحریک و مداخله مستقیم عناصر مزدور، به اغتشاش تبدیل شد اما به چند دلیل به سختی بتوان از آن به «جنبش» تعبیر نمود:
یک. مجموعه اعتراضات سر نداشت.
.دو. بجز یک شعار نسبتاً فراگیر که آن هم شعاری وارداتی بود، مواضع و هدفهای هماهنگی نداشت.
سه. جنبه اصیل و درونزای آن بسیار اندک بود.
چهار. نه فقط «امر ملی» در آن غایب بود بلکه در مواردی ضد ملی بود.
پنج. به صورت غیرطبیعی خشونتگرا بود.
شش. نتوانست حتی یک درصد از مردم را در اغتشاشگری با خود همراه کند و به سرعت ظهور و بروز خود را نیز از دست داد.
هفت. بیش از ۸۵ درصد از اغتشاشگران، پس از دستگیری نه لزوماً به مثابه یک تاکتیک بلکه به صورت واقعی از رفتار خود ابراز پشیمانی نموده و حاضر بر ایستادگی روی مواضع خود نبودهاند.
3اما تفسیر من از وقایع مهرماه ۱۴۰۱ چیست؟ به عنوان فردی که عمرم را با افتخار صرف گسترش و تثبیت انقلاب کردهام، مواجهه نظام جمهوری اسلامی با پدیدههای اجتماعی و فرهنگی مانند حجاب را مواجههای واقعبینانه تلقی نمیکنم و از ماهها قبل ضمن برحذر داشتن دستگاههای مسئول به رو آوردن به اقداماتی از قبیل گشت ارشاد برای صیانت از قانون حجاب، احتمال بالای شکلگیری اعتراضات طیفهایی از جوانان و نوجوانان در رویارویی با رفتارهای انتظامی و قضایی در زمینه حجاب را پیشبینی کرده بودم. حتی در یک توئیت که تقریباً ۳ ماه قبل منتشر شد، شکلگیری دوباره گشت ارشاد را غیرمنطقیترین نوع رفتار در باب حجاب برشمردم. بنابراین در این نوشته قصد ندارم اعتراضات جمع قابلتوجهی از جوانان و نوجوانان را به کنش اجتماعی و فرهنگی نظام که میتواند برای زنان و دختران ایرانی آزاردهنده باشد، نفی کنم و امیدوارم مسئولان به اعتراضات مهرماه ۱۴۰۱ توجه نموده و با دریافت پیام آن، یکسری اصلاحات در مواجهه با مسائل اجتماعی را در دستور کار قرار دهند. هرچند این اعتراضات را اعتراضات اجتماعی و فرهنگی توصیف کردم اما واقعیت این است که مشکلات اقتصادی و معیشتی را نباید به عنوان یک عامل محرک قوی نادیده گرفت.
بخشی از بدنه معترضان را دانشجویان و حتی در مواردی، دانشآموزان تشکیل میدادند اما نمیتوان انکار کرد که برخی دستگاههای امنیتی در خلال کنترل اعتراضاتی که به اغتشاشات تبدیل شده بود به رعایت شأن دانشجو در محیط دانشگاه توجه نکردند و همین امر حوادث تلخی را در چند دانشگاه از جمله دانشگاه صنعتی شریف رقم زد که بیانیه هیأت رئیسه این دانشگاه روایت رسمی از این حادثه را ارائه داد.
علاوه بر این، قبول میکنم که در سالهای گذشته عدهای از عناصر انقلابی صاحب تریبون خواسته یا ناخواسته، در نفرتپراکنی نسبت به طیفهایی از مردم و ایجاد دو قطبی یا جبههبندی، فعال بودهاند و رویکرد شبهتکفیری نسبت به کسانی که از افکار، سلایق و ظاهری متفاوت برخوردارند، زمینه عصبانی کردن بخشی از مردم را فراهم کردند. با این ملاحظه، یکی از تأکیدات خود در پیامهای توئیتر و اینستاگرامی را به پرهیز از تندروی، اجتناب از دوقطبیسازی، گسترش انسجام ملی و دوستی و صمیمیت ایرانیان باهم اختصاص دادم که البته به مذاق برخی نیز چندان خوش نیامد.
معتقدم داشتن حجاب، هم یک مطالبه دینی است و هم برای زنان و البته کل جامعه، از جهات گوناگون نافع است. اما اگر نظام نتواند طی چهل و سه سال که زمان کمی برای نهادینهسازی حجاب در یک جامعه دینی نیست، حجاب را از طریق فرهنگی رواج دهد، دیگر با فشارهای انتظامی هرگز نخواهد توانست حجاب را در کشور به افرادی که مسأله حجاب برایشان حل نشده، تحمیل کند. با همه اینها، بر خلاف آنچه برخی از جمله دکتر طباطبایی، سعی بر القای آن دارند، مسأله کشف حجاب، مسأله همه زنان ایرانی نیست. در آخرین نظرسنجی ملی و معتبری که مرکز تحقیقات صدا و سیما انجام داده است، هفتاد درصد از بانوان ایرانی باور خود به حجاب را تأیید کردهاند. البته این میزان حدود پانزده سال قبل ۸۶ درصد بود. یعنی طی پانزده سال، ۱۶ درصد از باور بانوان ایرانی کاهش یافته که نشاندهنده کاهشی بودن باور به حجاب با سرعتی بالا در جامعه ایران است که دلایلش قابل بحث است. اما اینکه امروز ۷۰ درصد از بانوان ایرانی، خود را باورمند به حجاب معرفی میکنند، صرفنظر از اینکه تعریفشان از حجاب چیست یا در عمل، چقدر به حجاب شرعی ملتزم هستند، به روشنی نشان میدهد که مسأله اصلی زنان ایرانی حجاب اجباری و کشف حجاب نیست.
این، جدای از این واقعیت است که همه ۳۰ درصد از زنان ایرانی که فاقد باور به حجاب هستند، برحسب منافع خود، انگیزهای برای مشارکت در اعتراضات خیابانی ندارند چه رسد به آنکه وارد اغتشاشات شوند. ممکن است سؤال شود که پس مسائل اصلی زنان ایرانی چیست؟ مجدداً اگر به تحقیقات میدانی سالهای اخیر نظری بیفکنیم، این مسائل عبارتند از: سست شدن بنیان خانواده، کاهش بنیه اقتصادی خانواده، مهیا نبودن بستر فعالیتهای اجتماعی بویژه اشتغال، عدم تأمینات اجتماعی کافی، آینده مبهم فرزندان، بهداشت و سلامتی و همچنین کمبود تفریح و سرگرمی سالم و نشاط بخش در اوقات فراغت.
پس دکتر طباطبایی و مخاطبان من توجه بفرمایند که بنده در این نوشته نه قصد انکار اعتراضات، نه تقلیل آن و نه مالهکشی بر خطاهای انجام شده از سوی مسئولان را دارم اما طبیعی است که نتوانم مدعیات بیاساس دکتر طباطبایی با عنوان تبلیغاتی و نه علمی «انقلاب در انقلاب» را بپذیرم.
4شاید این پرسش به ذهن برخی متبادر شود که آیا وقوع «انقلاب» یا نوعی «پروتستانتیسم» در ایران امکانپذیر است؟ واقعیت این است که هیچ انقلابی چه دینی و چه غیردینی زوالناپذیر نیست و اتفاقاً اگر به کلمات مهم امام خمینی(ره) در دهه نخست انقلاب توجه شود، ایشان با هوشمندی فراوان، به هشدار درباره کنشهایی میپردازند که میتواند زوال انقلاب اسلامی را در پی داشته باشد. مشهورترین کلمات امام(ره) این کلمه ایشان است که میگویند: اگر اسلام عزیز و جمهوری اسلامی نوپا به انحراف کشیده شود و سیلی بخورد و به شکست منتهی شود، خدای ناخواسته اسلام برای قرنها به طاق نسیان سپرده میشود. (صحیفه، ج ۱۸، ص ۵) همین مطلب در کلمات حضرت آیتالله خامنهای تحت عناوین گوناگون از جمله بحث «صورت و سیرت انقلاب» به چشم میخورد. ایشان تصریح میکنند: آنچه مهم است این است که نظام جمهوری اسلامی یک ساخت حقوقی و رسمی دارد که آن قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی، دولت اسلامی، انتخابات - همین چیزهایی که مشاهده میکنید - است، که البته حفظ اینها لازم و واجب است، اما کافی نیست. همیشه در دل ساخت حقوقی، یک ساخت حقیقی، یک هویت حقیقی و واقعی وجود دارد. او را باید حفظ کرد. این ساخت حقوقی در حکم جسم است در حکم قالب است، آن هویت حقیقی در حکم روح است. در حکم معنا و مضمون است. اگر آن معنا و مضمون تغییر پیدا کند، ولو این ساخت ظاهری و حقوقی هم باقی بماند، نه فایدهای خواهد داشت، نه دوامی خواهد داشت؛ مثل دندانی که از داخل پوکشده، ظاهرش سالم است با اولین برخورد با یک جسم سخت درهم میشکند. آن ساخت حقیقی و واقعی و درونی، مهم است. او در حکم روح این جسم است. آن ساخت درونی چیست؟ همان آرمانهای جمهوری اسلامی است: عدالت، کرامت انسان، حفظ ارزشها، سعی برای ایجاد برادری و برابری، اخلاق، ایستادگی در مقابل نفوذ... (۲۰ شهریور88 )
بنابراین نمیتوان از بیان این مهم طفره رفت که بقای انقلاب اسلامی به حرکت انقلاب در مسیر شعارها و آرمانهای اصیل و مترقی خود وابستگی دارد و چنانچه این شعارها و آرمانها به فراموشی سپرده شده و در اثر ناشیگریها، فقدان واقعبینی، تحجرورزیها، غربزدگیها و از همه مهمتر، گسترش انواع فساد و اشرافیگری، بر خلاف آن عمل شود، انقلاب اسلامی نیز مانند هر انقلاب دیگری به زوال دچار خواهد شد و «اسلامی» شمردن آن چیزی را تغییر نخواهد داد.
همین مطلب درباره شکلگیری نوعی پروتستانتیسم در محیط شیعه نیز قابل طرح است. دکتر طباطبایی از من بیشتر میدانند که ظهور پروتستانتیسم مسیحی در غرب، محصول تاریخ مسیحیت در غرب و آلودگیهای گسترده مسیحیت در پیوند با سیاستزدگی، بویژه تعالیم و دأب غیرعقلانی آن مربوط میشد و حتی آنچه درباره تعارض میان علم و دین و یا عقل و دین در غرب طی چندین سده مطرح شده است، زاده همین تاریخ است. این در حالی است که گفتمانهای اصلی و مشهور اسلام شیعی، نه تاریخی همچون تاریخ مسیحیت را تجربه کردهاند و نه در پیوند با جامعه و سیاست، به آلودگیهای مشابه آلودگیهای جهان مسیحیت دچار شدهاند. بنابراین، امروز سخن گفتن از پروتستانتیسم در ایران وجهی ندارد. با این حال، قبول میکنم که استمرار عملیات روانی رسانههای ضد دین علیه اسلام در ایران، دروغهای زنجیرهای و یا بزرگنمایی گفتارها و کنشهای برخی عناصر بیسواد، متحجر، اخباریمسلک و قشریگرا میتواند با ایجاد فرصت شبیهسازی اسلام و مسیحیت، زمینه گرایش به پروتستانتیسم را در بخشی از طبقه متوسط به بالا ایجاد کند اما امکان تعمیم آن به اکثریت متصور نیست.
با همه اینها، مایلم به دکتر طباطبایی و جانبداران ایشان این نکته کلیدی را یادآوری کنم که هرچند نظام جمهوری اسلامی با آسیبها و آفاتی روبهرو است، اما نه واقعیت عمل سیاسی، جمهوری اسلامی (در اثر وجود رهبری آگاه، متدین و شجاع) نه در مسیر زوال است و نه مردم ایران در نگرشسنجیها و نظرسنجیها از انقلاب و نظام اسلامی دل بریدهاند. این مطلب درباره پروتستانتیسم نیز تا حدی صدق میکند.
5دکتر طباطبایی اصرار دارد تا انقلاب اسلامی در سال ۵۷ را محصول مستی و ناهوشیاری مردم معرفی کند، صرفنظر از اینکه خود او طی سالهای گذشته جزو کسانی بوده که در جهت دورسازی مخاطبانش از واقعگرایی کم تلاش نکرده است. لازم میدانم چند نکته را در این زمینه عرض کنم:
یکم. امام خمینی(ره) و سایر بزرگان انقلاب همچون مرحوم شهید مطهری و دکتر بهشتی و غیره بر تبیین منطق انقلاب و دفاع عقلانی از آن تأکید داشتند.
دوم. نهضت امام و جریان انقلاب اسلامی از ابتدا اصرار داشت مرز فکری خود را با مکاتب فکری رایج در دنیا که فقط شامل مارکسیسم نبود، به وضوح تبیین کند.
سوم. امام(ره) اجازه ندادند انقلاب اسلامی از مبارزه فرهنگی و به تبع آن سیاسی، به سمت مبارزات مسلحانه حرکت کند.
چهارم. امام(ره) با هوشیاری اجازه باز شدن پای چپها و سازمان مجاهدین خلق را در متن انقلاب ندادند که با ایدئولوژیهای خودکامه سعی در شستوشوی مغزی سمپاتهای خود داشتند.
پنجم. هیچ دورهای در حد دهه ۵۰، جوانان ایرانی با ایسمهای شرقی و غربی و جریان نقد و بررسی آزاد آنها حتی در مساجد روبهرو نبودند.
ششم. اگر در سال ۵۹ جنگ ۸ ساله به کشور تحمیل نمیشد، این قابلیت و بستر اجتماعی وجود داشت که دهه ۶۰ به دهه شکلگیری نهضت فکری انقلاب تبدیل شود.دکتر طباطبایی در نوشته خود اصرار دارد ضمن تمرکز بر مرحوم دکتر شریعتی، ایشان را از عوامل دورسازی مردم ایران از «امر ملی» و انداختن جوانان در ورطه خودفراموشی و دامن چپ معرفی کند. هر چند من هیچ گاه جزو طرفداران دکتر شریعتی نبودهام و نقدهایی نیز به افکار و رفتار او دارم اما نمیتوانم در برابر ظلم دکتر طباطبایی به مرحوم شریعتی سکوت کنم. واقعیت این است که شریعتی در دوران خفقان سیاه پهلوی دوم، نه فقط نقش مهمی در بیدارسازی جوانان از خواب غفلت دارد بلکه با بازخوانی اسلام از منظر اجتماعی و سیاسی، تلاش قابل توجهی در شکستن قرائتهای سکولار و شبه انجمن حجتیهای از اسلام ارائه میکند که هم فوقالعاده جذاب است و هم در آمادهسازی جوانان تحصیلکرده برای ورود به نهضت امام سهم مهمی دارد. اینکه گفته شود رفتار شریعتی فلجسازی فکر جوانان بود، شواهدی در این زمینه وجود ندارد و برعکس در مواردی آثار مرحوم شریعتی به بازکردن باب اندیشهورزی منجر شد. و اما اینکه گفته شود قرائت شریعتی از اسلام اجتماعی قرائت مارکسیستی بود، سخن نابجا و محصول ناآشنایی عمیق دکتر طباطبایی با آثار مرحوم شریعتی و مرز اندیشههای او و اندیشههای چپ در آن مقطع است.
ایشان، کنایهای هم به مرحوم استاد مطهری میزند که عجیب است. میگوید آنقدر استاد مطهری غرق در پاسخ به مارکسیستها شد که خود نیز از آنها متأثر گردید! هر کس مختصری با آثار استاد مطهری و متقابلاً خطوط اصلی مارکسیسم آشنایی داشته باشد، فکر چنین قضاوتی را هم درباره اندیشههای مرحوم مطهری به مخیله خود راه نمیدهد. ظاهراً دکتر طباطبایی خیلی تلاش کرده تا ایرادی به مرحوم مطهری پیدا کند و نهایتاً به این بیان مضحک رسیده است که بیش از هر چیز ناتوانی خود را در درک تاریخ و شخصیتهای تاریخی اثبات میکند. جالب است که جناب آقای مصطفی ملکیان در یک مصاحبه ای که در نشریه مهرنامه منتشر شده دکتر طباطبایی را صراحتا مارکسیست خطاب می کند و ادعای او مبنی بر اینکه یک لیبرال محافظهکار است را کاملا خلاف واقع میدانند.
6مشکل دکتر طباطبایی در اندیشه ایرانشهری را نمیتوانم با تعبیری جز «توهمزدگی نسبت به اعصار گوناگونِ ایران باستان» توصیف کنم. من با «اندیشه ایرانشهری» مخالف نیستم و با رویکردی متعادل و با مختصاتی خاص آن را میپذیرم، اما آنچه دکتر طباطبایی در سالهای گذشته در این زمینه ارائه کرده از جهات گوناگون محل تأمل و نقد است. اینجانب در مقدمهای بر مجموعه چهار جلدی «اندیشه و سیاست در ایران باستان» که دکتر طباطبایی نیز در آن مقاله دارد، نوشتهام موضع علمی خود را به صراحت در این زمینه بیان کرده و گفتهام که وقتی از ایران باستان صحبت میکنیم از یک دوره بسیار طولانی سخن میگوییم که یکدست نبوده و جدای از تنوع و تکثر، فرازها و فرودهای فراوانی را تجربه کرده است. تأکید کردهام که منابع شناختی درباره ایران باستان کمتر از آن است که بتوان ادعاهای بزرگی را آن هم با قطعیت مطرح و روی آن ایستادگی کرد. در ایران باستان بویژه در فرازمندیهای تمدنی آن، نه فقط نظام حکمرانی بلکه مردم، از طبقات نخبه گرفته تا عامه، گرایش شدیدی به دین دارند و سکولاریسم در ایران باستان منتفی است. حکمت خسروانی در ایران منشأ رواج خردورزی در جهان بوده و بر شاکله شخصیتی مردم ایران تأثیرات عمیقی گذاشته است. مردم ایران که از مفاسد و بیعدالتیهای حاکمان ایرانی خود و اربابان زردشت به ستوه آمده بودند، با آغوش باز و توأم با اندیشهورزی به اسلام گرویدند و بسیاری از گزارشهایی که درباره سوءرفتارهای لشکر فاتحان مسلمان منتشر شده جزو دروغهای بزرگ تاریخ است. مردم ایران، مردمی نبودند که تحت فشار و تحمیل به اسلام بپیوندند اما نه تنها خود را در سالهای ضعف اسلام از اسلام جدا نکنند بلکه بیشترین خدمات را به اعتلای اسلام داشته باشند. این، جدای از یک حقیقت بزرگ است که اسلام شیعی نیز متقابلاً، عامل اصلی در حفظ ایران و ارزشهای تاریخی آن در طول هزار و سیصد و اندی سال گذشته بوده است.
7منظور دکتر طباطبایی از «امر ملی» را بخوبی درک میکنم اما به پیوند دادن «امر ملی» به «ایرانشهری» انتقاد دارم. دکتر طباطبایی درصدد است بدون وجود اقتضائات تاریخی و فرهنگی، میان مفهوم مبهم و ساختگی ملیت در اعصار ایران باستان و مفهوم مدرن ملیت جمع کند و سپس اندیشه ایرانشهری را در این عصر تداوم بخشد. این در حالی است که چنین جمع و تداومی از منطق روشنی برخوردار نیست و حتی بعید نیست در برخی وجوه، پارادوکسیکال محسوب شود. با این حال سخن من عمیقتر از اینها است. بحث بر سر این واقعیت است که انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن یعنی جمهوری اسلامی ایران، با فاصلهگیری روشن از برداشتهای سنتی و متحجرانه از سیاست در شیعه، نه فقط گزینه دولت-ملت و پیوند «جمهوریت» و «اسلامیت» را قبول کرد بلکه با پذیرش نوع مترقی از مردمسالاری، از به کارگیری اکثر مکانیسمهای دولتهای دموکراتیک و ملتمحور مانند مشارکت سیاسی، انتخابات، تفکیک قوا، نظارت همگانی و...، البته نه به مثابه یک تاکتیک موقت بلکه به منزله یک دکترین، استقبال کرد.
ادامه در صفحه 23
نیم نگاه
دکتر طباطبایی اصراردارد تا انقلاب اسلامی را محصول مستی و ناهوشیاری مردم معرفی کند، صرفنظر از اینکه خود او طی سالهای گذشته جزو کسانی بوده که در جهت دورسازی مخاطبانش از واقعگرایی کم تلاش نکرده است.
من ازجمله نیروهای انقلابی هستم که با وجود تلاشهای جمهوری اسلامی در مسیر زنده نگه داشتن «امر ملی» فاصله جمهوریاسلامی با قله امر ملی را زیاد میدانم، اما نمیتوانم نسبت قابلتوجه نظام جمهوری اسلامی و امر ملی را نادیده بگیرم و با ژست روشنفکری به غیبت آن فتوا دهم!
دراین نوشته قصد ندارم اعتراضات جمع قابلتوجهی از جوانان و نوجوانان را به کنش اجتماعی و فرهنگی نظام که میتواند برای زنان و دختران ایرانی آزاردهنده باشد، نفی کنم و امیدوارم مسئولان به اعتراضات مهرماه ۱۴۰۱ توجه نموده و با دریافت پیام آن، یکسری اصلاحات در مواجهه با مسائل اجتماعی را در دستور کار قرار دهند.
معتقدم داشتن حجاب، هم یک مطالبه دینی است و هم برای زنان و البته کل جامعه، از جهات گوناگون نافع است. اما اگر نظام نتواند طی چهل و سه سال که زمان کمی برای نهادینهسازی حجاب در یک جامعه دینی نیست، حجاب را از طریق فرهنگی رواج دهد، دیگر با فشارهای انتظامی هرگز نخواهد توانست حجاب را در کشور به افرادی که مسأله حجاب برایشان حل نشده، تحمیل کند. با همه اینها، برخلاف آنچه برخی از جمله دکتر طباطبایی، سعی بر القای آن دارند، مسأله کشف حجاب، مسأله همه زنان ایرانی نیست. در آخرین نظرسنجی ملی و معتبری که مرکز تحقیقات صداوسیما انجام داده است، هفتاد درصد از بانوان ایرانی باور خود به حجاب را تأیید کردهاند.
قبول میکنم که در سالهای گذشته عدهای از عناصر انقلابی صاحب تریبون خواسته یا ناخواسته، در نفرتپراکنی نسبت به طیفهایی از مردم و ایجاد دو قطبی یا جبههبندی، فعال بودهاند و رویکرد شبهتکفیری نسبت به کسانی که از افکار، سلایق و ظاهری متفاوت برخوردارند، زمینه عصبانی کردن بخشی از مردم را فراهم کردند.
استاد فلسفه سیاسی و مطالعات فرهنگی
و رئیس مؤسسه مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری
1در بدو سخن، مایلم علاقه خود را برای گفتوگو با جناب آقای دکتر سیدجواد طباطبایی، استاد محترم علومسیاسی ابراز نمایم. البته وقتی به کارنامه علمیشان نگاه میکنیم، ایشان یا علاقه چندانی به گفتوگو نداشتهاند یا اغلب منتقدان فکری خود را برای نشستن پشت یک میز قابل نمیدانستند. یک احتمال دیگر نیز وجود دارد و آن اینکه دکتر طباطبایی مایلاند بیش از آنکه به فعالیتهای علمی ادامه دهند، سخنانشان را یک طرفه، دستوری یا ایدئولوژیک برای دیگران بیان کنند و مسئولیت علمی خود را در دریافت و پاسخ به نقدها فراموش کنند. یکی از وجوه ایدئولوژیک بودن اغلب نوشتههای دکتر طباطبایی، خصوصاً نوشتهای که در این یادداشت قصد دارم به آن بپردازم، بروز مجدد علاقه قدیمی ایشان به استبدادورزی و یکی از خصلتهای آن، یعنی استفاده از فحش و کلمات رکیک علیه منتقدان آشکار و پنهان است. ایشان همیشه در نوشتههایشان چند خصم را تصور میکنند و بیرحمانه مورد فحاشی قرار میدهند؛ مرحوم شیخ فضلالله نوری، جلال آلاحمد، شریعتی، فردید یا دکتر داوری اردکانی در کتابها و نوشتههای ایشان از زمره «خصمهایی» هستند که دکتر طباطبایی هیچگاه آنان را از تحقیر و ناسزاگوییها محروم نمیکنند. وجه دیگر ایدئولوژیک بودن نوشتههای دکتر طباطبایی من جمله متن حاضر، این است که مؤلف نیازی به ارائه استدلال یا سند برای مدعیات خود نمیبیند و بدون آنکه پنجره فکر خود را برای شنیدن نقد دیگران باز کند، یکسری مطالب را از موضع بالا به مخاطبان تلقین نماید.
علاقهمند نیستم وارد جزئیات مدعیات دکتر طباطبایی شوم چراکه نه تنها وقتگذاری مفصل برای پاسخ به متنی که به «بیانیههای سیاسی» شباهت دارد را برای خود مناسب نمیدانم، بلکه در متن ایشان چند حرف عمده بیشتر وجود ندارد و نقد و بررسی همان چند حرف عمده کفایت میکند.
2«عادت به دروغ» از خصیصههای جریان غربگرا یا ضد انقلاب اسلامی در ایران است و این جریان، چه در داخل و چه در خارج، حیات خود را همواره در دروغهای زنجیرهای جستوجو کرده است. در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱۳۸۸، بزرگترین دروغ یعنی «تقلب»، زمینهساز جریحهدار شدن بخشی از افکار عمومی در ایران، شکلگیری مجموعهای از اعتراضات و به تبع آن، همراه با مداخله برنامهریزی شده عناصر مزدور، یکسری اغتشاشات شد که نتیجه آن، لطمات جدی به مردم و همچنین وضع تحریمهای نو و سنگین از ناحیه غرب علیه مردم ایران گردید. در سالهای اخیر بیش از گذشته، اغتشاشات در ایران یا با رویکرد اقتصادی یا در ذیل استراتژی اختلافاندازیهای قومی، مذهبی، فرهنگی، سیاسی و غیره در دستور کار جریان غربگرا قرار گرفته است که نمونه جدید آن، وقایع تلخ مهرماه ۱۴۰۱ میباشد. سناریوی دروغپردازیهای زنجیرهای در شرایطی دنبال شده است که جمهوری اسلامی ایران در یک مواجهه منفعلانه با فضای مجازی، میدان فعالیت آزادانه پیامرسانها و شبکههای اجتماعی وابسته به رژیم سعودی-اسرائیلی را به دست خویش فراهم کرده است. در این بین، دکتر طباطبایی یا خود قربانی دروغپردازی سیستماتیک دوستانش میباشد یا به تبدیل شدن به جزئی از سیستم دروغپردازی یا تثبیت دروغ در افکار عمومی تن داده است. لذا ایشان بدون آنکه در ایران حضور داشته باشند و از نزدیک وضعیت را لمس کرده باشند یا تلاش کنند اطلاعات رسانههای بیگانه را مورد راستیآزمایی قرار دهند، براساس دروغپردازیهای جریان غربگرا وارد قضاوتهای مطلقگرایانه درباره جامعه ایرانی شده و مدعی پدیده «انقلاب در انقلاب» شدهاند که اگر به سراغ مردم ایران برویم، اکثر آنان حتی معترضان، چنین درکی از وقایع مهرماه ندارند و چه بسا چنین تعبیری به نظرشان مضحک بیاید.
دکتر طباطبایی بحث خود را «انقلاب ملی در انقلاب اسلامی» مینامند. اما ایشان به عنوان یک استاد علومسیاسی باید یا خود یک نظریه جدید درباره انقلاب ارائه داده و به آزمون گذاشته باشند (که ارائه ندادهاند) یا مدعای خود را مبتنی بر یکی از نظریههای انقلاب در عرصه جامعهشناسی سیاسی اثبات کنند. من سالها نظریههای انقلاب به همراه بستر تاریخی آنها را تدریس کردهام و دوست میدارم بدانم دکتر طباطبایی با چه مبنای تئوریکی چنین ادعای بزرگی را طرح کردهاند؟ هر چه تلاش میکنم هیچیک از نظریههای انقلاب را بر شرایط اجتماعی و سیاسی ایران قابل انطباق نمیبینم.
ممکن است گفته شود منظور دکتر طباطبایی از «انقلاب»، یک جنبش یا خیزش است. در پاسخ عرض میکنم که آنچه در وقایع مهرماه ۱۴۰۱ مشاهده شد هر چند شامل مجموعهای از اعتراضات میشد که با تحریک و مداخله مستقیم عناصر مزدور، به اغتشاش تبدیل شد اما به چند دلیل به سختی بتوان از آن به «جنبش» تعبیر نمود:
یک. مجموعه اعتراضات سر نداشت.
.دو. بجز یک شعار نسبتاً فراگیر که آن هم شعاری وارداتی بود، مواضع و هدفهای هماهنگی نداشت.
سه. جنبه اصیل و درونزای آن بسیار اندک بود.
چهار. نه فقط «امر ملی» در آن غایب بود بلکه در مواردی ضد ملی بود.
پنج. به صورت غیرطبیعی خشونتگرا بود.
شش. نتوانست حتی یک درصد از مردم را در اغتشاشگری با خود همراه کند و به سرعت ظهور و بروز خود را نیز از دست داد.
هفت. بیش از ۸۵ درصد از اغتشاشگران، پس از دستگیری نه لزوماً به مثابه یک تاکتیک بلکه به صورت واقعی از رفتار خود ابراز پشیمانی نموده و حاضر بر ایستادگی روی مواضع خود نبودهاند.
3اما تفسیر من از وقایع مهرماه ۱۴۰۱ چیست؟ به عنوان فردی که عمرم را با افتخار صرف گسترش و تثبیت انقلاب کردهام، مواجهه نظام جمهوری اسلامی با پدیدههای اجتماعی و فرهنگی مانند حجاب را مواجههای واقعبینانه تلقی نمیکنم و از ماهها قبل ضمن برحذر داشتن دستگاههای مسئول به رو آوردن به اقداماتی از قبیل گشت ارشاد برای صیانت از قانون حجاب، احتمال بالای شکلگیری اعتراضات طیفهایی از جوانان و نوجوانان در رویارویی با رفتارهای انتظامی و قضایی در زمینه حجاب را پیشبینی کرده بودم. حتی در یک توئیت که تقریباً ۳ ماه قبل منتشر شد، شکلگیری دوباره گشت ارشاد را غیرمنطقیترین نوع رفتار در باب حجاب برشمردم. بنابراین در این نوشته قصد ندارم اعتراضات جمع قابلتوجهی از جوانان و نوجوانان را به کنش اجتماعی و فرهنگی نظام که میتواند برای زنان و دختران ایرانی آزاردهنده باشد، نفی کنم و امیدوارم مسئولان به اعتراضات مهرماه ۱۴۰۱ توجه نموده و با دریافت پیام آن، یکسری اصلاحات در مواجهه با مسائل اجتماعی را در دستور کار قرار دهند. هرچند این اعتراضات را اعتراضات اجتماعی و فرهنگی توصیف کردم اما واقعیت این است که مشکلات اقتصادی و معیشتی را نباید به عنوان یک عامل محرک قوی نادیده گرفت.
بخشی از بدنه معترضان را دانشجویان و حتی در مواردی، دانشآموزان تشکیل میدادند اما نمیتوان انکار کرد که برخی دستگاههای امنیتی در خلال کنترل اعتراضاتی که به اغتشاشات تبدیل شده بود به رعایت شأن دانشجو در محیط دانشگاه توجه نکردند و همین امر حوادث تلخی را در چند دانشگاه از جمله دانشگاه صنعتی شریف رقم زد که بیانیه هیأت رئیسه این دانشگاه روایت رسمی از این حادثه را ارائه داد.
علاوه بر این، قبول میکنم که در سالهای گذشته عدهای از عناصر انقلابی صاحب تریبون خواسته یا ناخواسته، در نفرتپراکنی نسبت به طیفهایی از مردم و ایجاد دو قطبی یا جبههبندی، فعال بودهاند و رویکرد شبهتکفیری نسبت به کسانی که از افکار، سلایق و ظاهری متفاوت برخوردارند، زمینه عصبانی کردن بخشی از مردم را فراهم کردند. با این ملاحظه، یکی از تأکیدات خود در پیامهای توئیتر و اینستاگرامی را به پرهیز از تندروی، اجتناب از دوقطبیسازی، گسترش انسجام ملی و دوستی و صمیمیت ایرانیان باهم اختصاص دادم که البته به مذاق برخی نیز چندان خوش نیامد.
معتقدم داشتن حجاب، هم یک مطالبه دینی است و هم برای زنان و البته کل جامعه، از جهات گوناگون نافع است. اما اگر نظام نتواند طی چهل و سه سال که زمان کمی برای نهادینهسازی حجاب در یک جامعه دینی نیست، حجاب را از طریق فرهنگی رواج دهد، دیگر با فشارهای انتظامی هرگز نخواهد توانست حجاب را در کشور به افرادی که مسأله حجاب برایشان حل نشده، تحمیل کند. با همه اینها، بر خلاف آنچه برخی از جمله دکتر طباطبایی، سعی بر القای آن دارند، مسأله کشف حجاب، مسأله همه زنان ایرانی نیست. در آخرین نظرسنجی ملی و معتبری که مرکز تحقیقات صدا و سیما انجام داده است، هفتاد درصد از بانوان ایرانی باور خود به حجاب را تأیید کردهاند. البته این میزان حدود پانزده سال قبل ۸۶ درصد بود. یعنی طی پانزده سال، ۱۶ درصد از باور بانوان ایرانی کاهش یافته که نشاندهنده کاهشی بودن باور به حجاب با سرعتی بالا در جامعه ایران است که دلایلش قابل بحث است. اما اینکه امروز ۷۰ درصد از بانوان ایرانی، خود را باورمند به حجاب معرفی میکنند، صرفنظر از اینکه تعریفشان از حجاب چیست یا در عمل، چقدر به حجاب شرعی ملتزم هستند، به روشنی نشان میدهد که مسأله اصلی زنان ایرانی حجاب اجباری و کشف حجاب نیست.
این، جدای از این واقعیت است که همه ۳۰ درصد از زنان ایرانی که فاقد باور به حجاب هستند، برحسب منافع خود، انگیزهای برای مشارکت در اعتراضات خیابانی ندارند چه رسد به آنکه وارد اغتشاشات شوند. ممکن است سؤال شود که پس مسائل اصلی زنان ایرانی چیست؟ مجدداً اگر به تحقیقات میدانی سالهای اخیر نظری بیفکنیم، این مسائل عبارتند از: سست شدن بنیان خانواده، کاهش بنیه اقتصادی خانواده، مهیا نبودن بستر فعالیتهای اجتماعی بویژه اشتغال، عدم تأمینات اجتماعی کافی، آینده مبهم فرزندان، بهداشت و سلامتی و همچنین کمبود تفریح و سرگرمی سالم و نشاط بخش در اوقات فراغت.
پس دکتر طباطبایی و مخاطبان من توجه بفرمایند که بنده در این نوشته نه قصد انکار اعتراضات، نه تقلیل آن و نه مالهکشی بر خطاهای انجام شده از سوی مسئولان را دارم اما طبیعی است که نتوانم مدعیات بیاساس دکتر طباطبایی با عنوان تبلیغاتی و نه علمی «انقلاب در انقلاب» را بپذیرم.
4شاید این پرسش به ذهن برخی متبادر شود که آیا وقوع «انقلاب» یا نوعی «پروتستانتیسم» در ایران امکانپذیر است؟ واقعیت این است که هیچ انقلابی چه دینی و چه غیردینی زوالناپذیر نیست و اتفاقاً اگر به کلمات مهم امام خمینی(ره) در دهه نخست انقلاب توجه شود، ایشان با هوشمندی فراوان، به هشدار درباره کنشهایی میپردازند که میتواند زوال انقلاب اسلامی را در پی داشته باشد. مشهورترین کلمات امام(ره) این کلمه ایشان است که میگویند: اگر اسلام عزیز و جمهوری اسلامی نوپا به انحراف کشیده شود و سیلی بخورد و به شکست منتهی شود، خدای ناخواسته اسلام برای قرنها به طاق نسیان سپرده میشود. (صحیفه، ج ۱۸، ص ۵) همین مطلب در کلمات حضرت آیتالله خامنهای تحت عناوین گوناگون از جمله بحث «صورت و سیرت انقلاب» به چشم میخورد. ایشان تصریح میکنند: آنچه مهم است این است که نظام جمهوری اسلامی یک ساخت حقوقی و رسمی دارد که آن قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی، دولت اسلامی، انتخابات - همین چیزهایی که مشاهده میکنید - است، که البته حفظ اینها لازم و واجب است، اما کافی نیست. همیشه در دل ساخت حقوقی، یک ساخت حقیقی، یک هویت حقیقی و واقعی وجود دارد. او را باید حفظ کرد. این ساخت حقوقی در حکم جسم است در حکم قالب است، آن هویت حقیقی در حکم روح است. در حکم معنا و مضمون است. اگر آن معنا و مضمون تغییر پیدا کند، ولو این ساخت ظاهری و حقوقی هم باقی بماند، نه فایدهای خواهد داشت، نه دوامی خواهد داشت؛ مثل دندانی که از داخل پوکشده، ظاهرش سالم است با اولین برخورد با یک جسم سخت درهم میشکند. آن ساخت حقیقی و واقعی و درونی، مهم است. او در حکم روح این جسم است. آن ساخت درونی چیست؟ همان آرمانهای جمهوری اسلامی است: عدالت، کرامت انسان، حفظ ارزشها، سعی برای ایجاد برادری و برابری، اخلاق، ایستادگی در مقابل نفوذ... (۲۰ شهریور88 )
بنابراین نمیتوان از بیان این مهم طفره رفت که بقای انقلاب اسلامی به حرکت انقلاب در مسیر شعارها و آرمانهای اصیل و مترقی خود وابستگی دارد و چنانچه این شعارها و آرمانها به فراموشی سپرده شده و در اثر ناشیگریها، فقدان واقعبینی، تحجرورزیها، غربزدگیها و از همه مهمتر، گسترش انواع فساد و اشرافیگری، بر خلاف آن عمل شود، انقلاب اسلامی نیز مانند هر انقلاب دیگری به زوال دچار خواهد شد و «اسلامی» شمردن آن چیزی را تغییر نخواهد داد.
همین مطلب درباره شکلگیری نوعی پروتستانتیسم در محیط شیعه نیز قابل طرح است. دکتر طباطبایی از من بیشتر میدانند که ظهور پروتستانتیسم مسیحی در غرب، محصول تاریخ مسیحیت در غرب و آلودگیهای گسترده مسیحیت در پیوند با سیاستزدگی، بویژه تعالیم و دأب غیرعقلانی آن مربوط میشد و حتی آنچه درباره تعارض میان علم و دین و یا عقل و دین در غرب طی چندین سده مطرح شده است، زاده همین تاریخ است. این در حالی است که گفتمانهای اصلی و مشهور اسلام شیعی، نه تاریخی همچون تاریخ مسیحیت را تجربه کردهاند و نه در پیوند با جامعه و سیاست، به آلودگیهای مشابه آلودگیهای جهان مسیحیت دچار شدهاند. بنابراین، امروز سخن گفتن از پروتستانتیسم در ایران وجهی ندارد. با این حال، قبول میکنم که استمرار عملیات روانی رسانههای ضد دین علیه اسلام در ایران، دروغهای زنجیرهای و یا بزرگنمایی گفتارها و کنشهای برخی عناصر بیسواد، متحجر، اخباریمسلک و قشریگرا میتواند با ایجاد فرصت شبیهسازی اسلام و مسیحیت، زمینه گرایش به پروتستانتیسم را در بخشی از طبقه متوسط به بالا ایجاد کند اما امکان تعمیم آن به اکثریت متصور نیست.
با همه اینها، مایلم به دکتر طباطبایی و جانبداران ایشان این نکته کلیدی را یادآوری کنم که هرچند نظام جمهوری اسلامی با آسیبها و آفاتی روبهرو است، اما نه واقعیت عمل سیاسی، جمهوری اسلامی (در اثر وجود رهبری آگاه، متدین و شجاع) نه در مسیر زوال است و نه مردم ایران در نگرشسنجیها و نظرسنجیها از انقلاب و نظام اسلامی دل بریدهاند. این مطلب درباره پروتستانتیسم نیز تا حدی صدق میکند.
5دکتر طباطبایی اصرار دارد تا انقلاب اسلامی در سال ۵۷ را محصول مستی و ناهوشیاری مردم معرفی کند، صرفنظر از اینکه خود او طی سالهای گذشته جزو کسانی بوده که در جهت دورسازی مخاطبانش از واقعگرایی کم تلاش نکرده است. لازم میدانم چند نکته را در این زمینه عرض کنم:
یکم. امام خمینی(ره) و سایر بزرگان انقلاب همچون مرحوم شهید مطهری و دکتر بهشتی و غیره بر تبیین منطق انقلاب و دفاع عقلانی از آن تأکید داشتند.
دوم. نهضت امام و جریان انقلاب اسلامی از ابتدا اصرار داشت مرز فکری خود را با مکاتب فکری رایج در دنیا که فقط شامل مارکسیسم نبود، به وضوح تبیین کند.
سوم. امام(ره) اجازه ندادند انقلاب اسلامی از مبارزه فرهنگی و به تبع آن سیاسی، به سمت مبارزات مسلحانه حرکت کند.
چهارم. امام(ره) با هوشیاری اجازه باز شدن پای چپها و سازمان مجاهدین خلق را در متن انقلاب ندادند که با ایدئولوژیهای خودکامه سعی در شستوشوی مغزی سمپاتهای خود داشتند.
پنجم. هیچ دورهای در حد دهه ۵۰، جوانان ایرانی با ایسمهای شرقی و غربی و جریان نقد و بررسی آزاد آنها حتی در مساجد روبهرو نبودند.
ششم. اگر در سال ۵۹ جنگ ۸ ساله به کشور تحمیل نمیشد، این قابلیت و بستر اجتماعی وجود داشت که دهه ۶۰ به دهه شکلگیری نهضت فکری انقلاب تبدیل شود.دکتر طباطبایی در نوشته خود اصرار دارد ضمن تمرکز بر مرحوم دکتر شریعتی، ایشان را از عوامل دورسازی مردم ایران از «امر ملی» و انداختن جوانان در ورطه خودفراموشی و دامن چپ معرفی کند. هر چند من هیچ گاه جزو طرفداران دکتر شریعتی نبودهام و نقدهایی نیز به افکار و رفتار او دارم اما نمیتوانم در برابر ظلم دکتر طباطبایی به مرحوم شریعتی سکوت کنم. واقعیت این است که شریعتی در دوران خفقان سیاه پهلوی دوم، نه فقط نقش مهمی در بیدارسازی جوانان از خواب غفلت دارد بلکه با بازخوانی اسلام از منظر اجتماعی و سیاسی، تلاش قابل توجهی در شکستن قرائتهای سکولار و شبه انجمن حجتیهای از اسلام ارائه میکند که هم فوقالعاده جذاب است و هم در آمادهسازی جوانان تحصیلکرده برای ورود به نهضت امام سهم مهمی دارد. اینکه گفته شود رفتار شریعتی فلجسازی فکر جوانان بود، شواهدی در این زمینه وجود ندارد و برعکس در مواردی آثار مرحوم شریعتی به بازکردن باب اندیشهورزی منجر شد. و اما اینکه گفته شود قرائت شریعتی از اسلام اجتماعی قرائت مارکسیستی بود، سخن نابجا و محصول ناآشنایی عمیق دکتر طباطبایی با آثار مرحوم شریعتی و مرز اندیشههای او و اندیشههای چپ در آن مقطع است.
ایشان، کنایهای هم به مرحوم استاد مطهری میزند که عجیب است. میگوید آنقدر استاد مطهری غرق در پاسخ به مارکسیستها شد که خود نیز از آنها متأثر گردید! هر کس مختصری با آثار استاد مطهری و متقابلاً خطوط اصلی مارکسیسم آشنایی داشته باشد، فکر چنین قضاوتی را هم درباره اندیشههای مرحوم مطهری به مخیله خود راه نمیدهد. ظاهراً دکتر طباطبایی خیلی تلاش کرده تا ایرادی به مرحوم مطهری پیدا کند و نهایتاً به این بیان مضحک رسیده است که بیش از هر چیز ناتوانی خود را در درک تاریخ و شخصیتهای تاریخی اثبات میکند. جالب است که جناب آقای مصطفی ملکیان در یک مصاحبه ای که در نشریه مهرنامه منتشر شده دکتر طباطبایی را صراحتا مارکسیست خطاب می کند و ادعای او مبنی بر اینکه یک لیبرال محافظهکار است را کاملا خلاف واقع میدانند.
6مشکل دکتر طباطبایی در اندیشه ایرانشهری را نمیتوانم با تعبیری جز «توهمزدگی نسبت به اعصار گوناگونِ ایران باستان» توصیف کنم. من با «اندیشه ایرانشهری» مخالف نیستم و با رویکردی متعادل و با مختصاتی خاص آن را میپذیرم، اما آنچه دکتر طباطبایی در سالهای گذشته در این زمینه ارائه کرده از جهات گوناگون محل تأمل و نقد است. اینجانب در مقدمهای بر مجموعه چهار جلدی «اندیشه و سیاست در ایران باستان» که دکتر طباطبایی نیز در آن مقاله دارد، نوشتهام موضع علمی خود را به صراحت در این زمینه بیان کرده و گفتهام که وقتی از ایران باستان صحبت میکنیم از یک دوره بسیار طولانی سخن میگوییم که یکدست نبوده و جدای از تنوع و تکثر، فرازها و فرودهای فراوانی را تجربه کرده است. تأکید کردهام که منابع شناختی درباره ایران باستان کمتر از آن است که بتوان ادعاهای بزرگی را آن هم با قطعیت مطرح و روی آن ایستادگی کرد. در ایران باستان بویژه در فرازمندیهای تمدنی آن، نه فقط نظام حکمرانی بلکه مردم، از طبقات نخبه گرفته تا عامه، گرایش شدیدی به دین دارند و سکولاریسم در ایران باستان منتفی است. حکمت خسروانی در ایران منشأ رواج خردورزی در جهان بوده و بر شاکله شخصیتی مردم ایران تأثیرات عمیقی گذاشته است. مردم ایران که از مفاسد و بیعدالتیهای حاکمان ایرانی خود و اربابان زردشت به ستوه آمده بودند، با آغوش باز و توأم با اندیشهورزی به اسلام گرویدند و بسیاری از گزارشهایی که درباره سوءرفتارهای لشکر فاتحان مسلمان منتشر شده جزو دروغهای بزرگ تاریخ است. مردم ایران، مردمی نبودند که تحت فشار و تحمیل به اسلام بپیوندند اما نه تنها خود را در سالهای ضعف اسلام از اسلام جدا نکنند بلکه بیشترین خدمات را به اعتلای اسلام داشته باشند. این، جدای از یک حقیقت بزرگ است که اسلام شیعی نیز متقابلاً، عامل اصلی در حفظ ایران و ارزشهای تاریخی آن در طول هزار و سیصد و اندی سال گذشته بوده است.
7منظور دکتر طباطبایی از «امر ملی» را بخوبی درک میکنم اما به پیوند دادن «امر ملی» به «ایرانشهری» انتقاد دارم. دکتر طباطبایی درصدد است بدون وجود اقتضائات تاریخی و فرهنگی، میان مفهوم مبهم و ساختگی ملیت در اعصار ایران باستان و مفهوم مدرن ملیت جمع کند و سپس اندیشه ایرانشهری را در این عصر تداوم بخشد. این در حالی است که چنین جمع و تداومی از منطق روشنی برخوردار نیست و حتی بعید نیست در برخی وجوه، پارادوکسیکال محسوب شود. با این حال سخن من عمیقتر از اینها است. بحث بر سر این واقعیت است که انقلاب اسلامی و نظام برآمده از آن یعنی جمهوری اسلامی ایران، با فاصلهگیری روشن از برداشتهای سنتی و متحجرانه از سیاست در شیعه، نه فقط گزینه دولت-ملت و پیوند «جمهوریت» و «اسلامیت» را قبول کرد بلکه با پذیرش نوع مترقی از مردمسالاری، از به کارگیری اکثر مکانیسمهای دولتهای دموکراتیک و ملتمحور مانند مشارکت سیاسی، انتخابات، تفکیک قوا، نظارت همگانی و...، البته نه به مثابه یک تاکتیک موقت بلکه به منزله یک دکترین، استقبال کرد.
ادامه در صفحه 23
نیم نگاه
دکتر طباطبایی اصراردارد تا انقلاب اسلامی را محصول مستی و ناهوشیاری مردم معرفی کند، صرفنظر از اینکه خود او طی سالهای گذشته جزو کسانی بوده که در جهت دورسازی مخاطبانش از واقعگرایی کم تلاش نکرده است.
من ازجمله نیروهای انقلابی هستم که با وجود تلاشهای جمهوری اسلامی در مسیر زنده نگه داشتن «امر ملی» فاصله جمهوریاسلامی با قله امر ملی را زیاد میدانم، اما نمیتوانم نسبت قابلتوجه نظام جمهوری اسلامی و امر ملی را نادیده بگیرم و با ژست روشنفکری به غیبت آن فتوا دهم!
دراین نوشته قصد ندارم اعتراضات جمع قابلتوجهی از جوانان و نوجوانان را به کنش اجتماعی و فرهنگی نظام که میتواند برای زنان و دختران ایرانی آزاردهنده باشد، نفی کنم و امیدوارم مسئولان به اعتراضات مهرماه ۱۴۰۱ توجه نموده و با دریافت پیام آن، یکسری اصلاحات در مواجهه با مسائل اجتماعی را در دستور کار قرار دهند.
معتقدم داشتن حجاب، هم یک مطالبه دینی است و هم برای زنان و البته کل جامعه، از جهات گوناگون نافع است. اما اگر نظام نتواند طی چهل و سه سال که زمان کمی برای نهادینهسازی حجاب در یک جامعه دینی نیست، حجاب را از طریق فرهنگی رواج دهد، دیگر با فشارهای انتظامی هرگز نخواهد توانست حجاب را در کشور به افرادی که مسأله حجاب برایشان حل نشده، تحمیل کند. با همه اینها، برخلاف آنچه برخی از جمله دکتر طباطبایی، سعی بر القای آن دارند، مسأله کشف حجاب، مسأله همه زنان ایرانی نیست. در آخرین نظرسنجی ملی و معتبری که مرکز تحقیقات صداوسیما انجام داده است، هفتاد درصد از بانوان ایرانی باور خود به حجاب را تأیید کردهاند.
قبول میکنم که در سالهای گذشته عدهای از عناصر انقلابی صاحب تریبون خواسته یا ناخواسته، در نفرتپراکنی نسبت به طیفهایی از مردم و ایجاد دو قطبی یا جبههبندی، فعال بودهاند و رویکرد شبهتکفیری نسبت به کسانی که از افکار، سلایق و ظاهری متفاوت برخوردارند، زمینه عصبانی کردن بخشی از مردم را فراهم کردند.
سیاست رایزنی دیپلماتیک با همسایگان جواب داد
تکمیل راهآهن ایران- عراق پس از 20 سال
گروه اقتصادی/ اختلاف نظر با عراق برای ساخت خطآهن شلمچه- بصره برطرف شده و مقدمات ساخت این خطآهن فراهم شده است. این خط آهن، همزمان با دیپلماسی اقتصادی که دولت برای گشایش روابط اقتصادی و تجاری با کشورهای منطقه در پیش گرفته، به مرحله ساخت رسیده است. راهآهن شلمچه- بصره 32 کیلومتر طول دارد و ریل ایران تا مرز رسیده است و این 32 کیلومتر باید در خاک عراق ساخته شود. عراق موظف است اراضی طرح را تملک کند و برای ساخت در اختیار ایران قرار دهد، اما سالها ساخت این قطعه راهآهن معطل رفع موانع تملیک اراضی و اقدامات عراق مانده بود تا اینکه در دیدارهایی که در یک سال اخیر بین رئیسجمهور ایران و مقامات عراقی، همچنین دیدار مقامات حمل و نقلی دو کشور صورت گرفت، طرف عراقی برای حل مشکل تملک اراضی اقدام کرد. رستم قاسمی، وزیر راه و شهرسازی اخیراً از رفع اختلافات مربوط به تحویل زمین از سوی عراق برای ساخت راهآهن شلمچه- بصره خبر داده بود.
دسترسی ایران از مسیر جنوب به دریای مدیترانه
اهمیت راهآهن شلمچه- بصره از آن جهت است که این خط ریلی بهعنوان شاخه جنوبی کریدور شمال- جنوب دسترسی ایران برای انتقال بار بویژه از کشورهای حاشیه خلیج فارس به عراق- سوریه و از آنجا دسترسی به مدیترانه و کشورهای اروپایی را باز میکند. اتصال ریلی ایران به عراق اوایل دهه 80 مطرح شد و سال 1390 خط آهن سراسری ایران به شلمچه رسید اما اتصال آن به بصره در پیچ و خم توافقهای دوجانبه گیر افتاد تا اینکه در یک سال گذشته، با رایزنیهای دوجانبه ساخت این راهآهن کلید خورد.
در سال ۹۰ ایران و عراق برای احداث راهآهن شلمچه به بصره، تفاهمنامهای امضا کردند که اجرایی نشد؛ در سال ۹۳ بار دیگر تفاهمنامه احداث راهآهن شلمچه- بصره میان تهران و بغداد به امضا رسید. طبق این تفاهمنامهها ایران متعهد به طراحی و ساخت یک پل روی اروند و طرف عراقی موظف به احداث ۳۲ کیلومتر خط آهن از مرز شلمچه تا ایستگاه راهآهن بصره در خاک عراق شد.
بخشی از ۳۲ کیلومتر مذکور در خاک عراق است که ایران ساخت آن را برعهده دارد. با این حال اتصال راهآهن ۳۲ کیلومتری شلمچه- بصره که بهعنوان یکی از تکمیلکنندههای کریدور شرق به غرب عنوان میشود، پس از گذشت بیش از ۱۰ سال، تکمیل نشد. سال 94، کلنگ اتصال دو سوی اروند به خط آهن بر زمین زده شد. وزیر سابق راه و شهرسازی قول داده بود تا اربعین ۱۳۹۵، این خط آهن تکمیل شده و زائران با قطار به زیارت عتبات عالیات مشرف شوند اما اتصال ریلی دو کشور تاکنون متوقف بود.
تکمیل و ساخت کریدورهای ترانزیتی، از اهداف مهم بخش حملونقل در جهت رشد ترانزیت است. در حال حاضر 3 محور مهم بینالمللی ریلی، در اولویت ساخت در کشور قرار دارد که راهآهن شلمچه- بصره یکی از آنها است. راهآهن رشت- آستارا و چابهار- زاهدان دیگر خطوط ریلی اولویتدار برای ساخت است. اما با توجه به اینکه خط ریلی چابهار بیش از 600 کیلومتر و خط ریلی رشت- آستارا 164 کیلومتر است، به نظر میرسد با همکاری عراق، احداث راهآهن شلمچه- بصره به طول 32 کیلومتر کوتاهترین خط ریلی ترانزیتی اولویت دار در کشور است. همچنین به منظور توسعه و تکمیل مسیرهای صادراتی کشور و ارتباط با همسایگان و اتصال راهآهن ایران به کشورهای همسایه، براساس قانون بودجه، مبلغ ۲ میلیارد یورو از محل تسهیلات خارجی (فاینانس) در اختیار شرکت راهآهن قرار میگیرد.
راهآهن ایران از خط دیگری نیز به عراق متصل خواهد شد، خائن خط مسیر کرمانشاه- خسروی- خانقین است. در حال حاضر ریل تا کرمانشاه متصل است و از آنجا تا راهآهن خانقین در عراق باید حدود 260 کیلومتر ریل احداث شود، بنابراین خط ریلی شلمچه- بصره کوتاهترین مسیر ترانزیتی ریلی برای اتصال به عراق است.
ایران در مسیرهای ترانزیتی کریدور شمال- جنوب، کریدور چین- آسیای میانه -آسیای غربی - اروپا، کریدورهای حمل ونقلی میان کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی (اکو) مانند کریدور اسلام آباد- تهران- استانبول و کریدور ایران- عراق- سوریه، قرار گرفته است. تکمیل قطعات باقیمانده از کریدورهای ترانزیتی راهکاری برای جذب بار است چون با تکمیل این راهها، امکان حمل یکسره بار از مسیر زمینی به جای مسیر دریایی- زمینی امکانپذیر میشود. حمل یکسره بار از جمله راهکارهایی است که اخیراً کشورهای منطقه با کریدورهای مشترک برای جذب بار و رشد ترانزیت بر آن تأکید دارند.
به گفته یحیی آل اسحاق، رئیس اتاق مشترک ایران و عراق «بحث ترانزیت میان ایران و عراق در مجلس این کشور تصویب و آییننامه آن در حال ابلاغ است که در صورت اجرا تأمین بخش قابل توجهی از نیازهای اساسی ما نه از تولیدات این کشور بلکه از مسیر عراق افزایش پیدا میکند؛ اگر روابط ترانزیتی و مقدمات افتتاح راهآهن شلمچه به بصره و حملونقل یکسره فراهم شود، بدون تردید روابط تجاری ایران و عراق به تعادل خواهد رسید.»
بر اساس گزارشی که مرکز پژوهشهای مجلس آن را منتشر کرده است، چنانچه ایران در تکمیل کریدورهای ترانزیتی تعجیل نکند «میتوان گفت که کشورهای همسایه و منطقه با ایجاد و فعالسازی کریدورهای دیگر، در حال بهرهبرداری از این فرصت و ربودن سهم ایران از این میدان نفتی مشترک هستند.» بنابراین سیاستگذاران با درک این موضوع، ساخت مسیرهای بینالمللی را هدف رشد ترانزیتی در کشور قرار دادهاند.همچنین تعلل چند ساله در توسعه ترانزیت، موجب کاهش عملکرد ترانزیتی کشور در دهه 90 شد.در این سالها ترانزیت تنها در سال 93 به نزدیکی 13 میلیون تن رسیده است. کشور در چند سال گذشته، با روند نزولی میزان ترانزیت روبهرو بوده بهطوریکه میزان کاهش در سالهای 98 و 99 شدیدتر شده و بیش از 50 درصد کاهش یافته که این وضعیت فاصله اساسی وضع موجود با وضع مطلوب ترانزیت در طول دهههای گذشته را نشان میدهد. بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، کاهش ترانزیت، ناکارآمدی در استفاده از استعدادهای ترانزیتی کشور است که ریشه در عوامل دیگری غیر از تحریمها و همهگیری کرونا دارد.
بر اساس برنامه توسعه ترانزیت، رشد ترانزیت در 3 مرحله دیده شده است. این رشد در کوتاه مدت (پایان امسال) به 15 میلیون تن، میان مدت(تا 2025) به 30 میلیون تن و در بلندمدت(2030) به 50 میلیون تن خواهد رسید. البته لازمه رسیدن این رشد توسعه زیرساختها است چون با توجه به باری که از چین و روسیه و هند در منطقه مبادله میشود، برای تأمین بار مشکلی وجود ندارد اما زیرساختها باید برای این جذب بار آماده شود. دولت استراتژی توسعه روابط اقتصادی در منطقه را دنبال میکند و از اینرو شاهد افزایش حجم مبادلات تجاری در منطقه هستیم. از سوی دیگر فعالیت در پیمانهای بینالمللی و منطقهای مانند عضویت در پیمان شانگهای و افزایش تجارت با کشورهای اوراسیا از عوامل رشد جذب بار از مسیر ایران است. به این ترتیب با تکمیل زیرساختها چشمانداز ترانزیتی ایران برای رشد 50 میلیون تنی، مسیری مشخص و روشن است.
دسترسی ایران از مسیر جنوب به دریای مدیترانه
اهمیت راهآهن شلمچه- بصره از آن جهت است که این خط ریلی بهعنوان شاخه جنوبی کریدور شمال- جنوب دسترسی ایران برای انتقال بار بویژه از کشورهای حاشیه خلیج فارس به عراق- سوریه و از آنجا دسترسی به مدیترانه و کشورهای اروپایی را باز میکند. اتصال ریلی ایران به عراق اوایل دهه 80 مطرح شد و سال 1390 خط آهن سراسری ایران به شلمچه رسید اما اتصال آن به بصره در پیچ و خم توافقهای دوجانبه گیر افتاد تا اینکه در یک سال گذشته، با رایزنیهای دوجانبه ساخت این راهآهن کلید خورد.
در سال ۹۰ ایران و عراق برای احداث راهآهن شلمچه به بصره، تفاهمنامهای امضا کردند که اجرایی نشد؛ در سال ۹۳ بار دیگر تفاهمنامه احداث راهآهن شلمچه- بصره میان تهران و بغداد به امضا رسید. طبق این تفاهمنامهها ایران متعهد به طراحی و ساخت یک پل روی اروند و طرف عراقی موظف به احداث ۳۲ کیلومتر خط آهن از مرز شلمچه تا ایستگاه راهآهن بصره در خاک عراق شد.
بخشی از ۳۲ کیلومتر مذکور در خاک عراق است که ایران ساخت آن را برعهده دارد. با این حال اتصال راهآهن ۳۲ کیلومتری شلمچه- بصره که بهعنوان یکی از تکمیلکنندههای کریدور شرق به غرب عنوان میشود، پس از گذشت بیش از ۱۰ سال، تکمیل نشد. سال 94، کلنگ اتصال دو سوی اروند به خط آهن بر زمین زده شد. وزیر سابق راه و شهرسازی قول داده بود تا اربعین ۱۳۹۵، این خط آهن تکمیل شده و زائران با قطار به زیارت عتبات عالیات مشرف شوند اما اتصال ریلی دو کشور تاکنون متوقف بود.
تکمیل و ساخت کریدورهای ترانزیتی، از اهداف مهم بخش حملونقل در جهت رشد ترانزیت است. در حال حاضر 3 محور مهم بینالمللی ریلی، در اولویت ساخت در کشور قرار دارد که راهآهن شلمچه- بصره یکی از آنها است. راهآهن رشت- آستارا و چابهار- زاهدان دیگر خطوط ریلی اولویتدار برای ساخت است. اما با توجه به اینکه خط ریلی چابهار بیش از 600 کیلومتر و خط ریلی رشت- آستارا 164 کیلومتر است، به نظر میرسد با همکاری عراق، احداث راهآهن شلمچه- بصره به طول 32 کیلومتر کوتاهترین خط ریلی ترانزیتی اولویت دار در کشور است. همچنین به منظور توسعه و تکمیل مسیرهای صادراتی کشور و ارتباط با همسایگان و اتصال راهآهن ایران به کشورهای همسایه، براساس قانون بودجه، مبلغ ۲ میلیارد یورو از محل تسهیلات خارجی (فاینانس) در اختیار شرکت راهآهن قرار میگیرد.
راهآهن ایران از خط دیگری نیز به عراق متصل خواهد شد، خائن خط مسیر کرمانشاه- خسروی- خانقین است. در حال حاضر ریل تا کرمانشاه متصل است و از آنجا تا راهآهن خانقین در عراق باید حدود 260 کیلومتر ریل احداث شود، بنابراین خط ریلی شلمچه- بصره کوتاهترین مسیر ترانزیتی ریلی برای اتصال به عراق است.
ایران در مسیرهای ترانزیتی کریدور شمال- جنوب، کریدور چین- آسیای میانه -آسیای غربی - اروپا، کریدورهای حمل ونقلی میان کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی (اکو) مانند کریدور اسلام آباد- تهران- استانبول و کریدور ایران- عراق- سوریه، قرار گرفته است. تکمیل قطعات باقیمانده از کریدورهای ترانزیتی راهکاری برای جذب بار است چون با تکمیل این راهها، امکان حمل یکسره بار از مسیر زمینی به جای مسیر دریایی- زمینی امکانپذیر میشود. حمل یکسره بار از جمله راهکارهایی است که اخیراً کشورهای منطقه با کریدورهای مشترک برای جذب بار و رشد ترانزیت بر آن تأکید دارند.
به گفته یحیی آل اسحاق، رئیس اتاق مشترک ایران و عراق «بحث ترانزیت میان ایران و عراق در مجلس این کشور تصویب و آییننامه آن در حال ابلاغ است که در صورت اجرا تأمین بخش قابل توجهی از نیازهای اساسی ما نه از تولیدات این کشور بلکه از مسیر عراق افزایش پیدا میکند؛ اگر روابط ترانزیتی و مقدمات افتتاح راهآهن شلمچه به بصره و حملونقل یکسره فراهم شود، بدون تردید روابط تجاری ایران و عراق به تعادل خواهد رسید.»
بر اساس گزارشی که مرکز پژوهشهای مجلس آن را منتشر کرده است، چنانچه ایران در تکمیل کریدورهای ترانزیتی تعجیل نکند «میتوان گفت که کشورهای همسایه و منطقه با ایجاد و فعالسازی کریدورهای دیگر، در حال بهرهبرداری از این فرصت و ربودن سهم ایران از این میدان نفتی مشترک هستند.» بنابراین سیاستگذاران با درک این موضوع، ساخت مسیرهای بینالمللی را هدف رشد ترانزیتی در کشور قرار دادهاند.همچنین تعلل چند ساله در توسعه ترانزیت، موجب کاهش عملکرد ترانزیتی کشور در دهه 90 شد.در این سالها ترانزیت تنها در سال 93 به نزدیکی 13 میلیون تن رسیده است. کشور در چند سال گذشته، با روند نزولی میزان ترانزیت روبهرو بوده بهطوریکه میزان کاهش در سالهای 98 و 99 شدیدتر شده و بیش از 50 درصد کاهش یافته که این وضعیت فاصله اساسی وضع موجود با وضع مطلوب ترانزیت در طول دهههای گذشته را نشان میدهد. بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس، کاهش ترانزیت، ناکارآمدی در استفاده از استعدادهای ترانزیتی کشور است که ریشه در عوامل دیگری غیر از تحریمها و همهگیری کرونا دارد.
بر اساس برنامه توسعه ترانزیت، رشد ترانزیت در 3 مرحله دیده شده است. این رشد در کوتاه مدت (پایان امسال) به 15 میلیون تن، میان مدت(تا 2025) به 30 میلیون تن و در بلندمدت(2030) به 50 میلیون تن خواهد رسید. البته لازمه رسیدن این رشد توسعه زیرساختها است چون با توجه به باری که از چین و روسیه و هند در منطقه مبادله میشود، برای تأمین بار مشکلی وجود ندارد اما زیرساختها باید برای این جذب بار آماده شود. دولت استراتژی توسعه روابط اقتصادی در منطقه را دنبال میکند و از اینرو شاهد افزایش حجم مبادلات تجاری در منطقه هستیم. از سوی دیگر فعالیت در پیمانهای بینالمللی و منطقهای مانند عضویت در پیمان شانگهای و افزایش تجارت با کشورهای اوراسیا از عوامل رشد جذب بار از مسیر ایران است. به این ترتیب با تکمیل زیرساختها چشمانداز ترانزیتی ایران برای رشد 50 میلیون تنی، مسیری مشخص و روشن است.
رشی سوناک وزیر اسبق دارایی پس از جانسون و تراس سومین مستأجر خانه خیابان داونینگ در 2022 شد
خانه نحس شماره ۱۰
زهره صفاری/ ریشی سوناک، وزیر دارایی بوریس جانسون که حدود 6 هفته قبل رقابت انتخاباتی برای نخستوزیری را به لیز تراس باخته بود، ابتدا با کنارهگیری بوریس جانسون و جلب آرای بیش از نیمی از محافظهکاران و سرانجام با انصراف پنی موردانت، تنها رقیبش، سومین نخستوزیر بریتانیا در سالجاری و نخستین رئیس رنگینپوست دولت این کشور شد.
به گزارش نیویورک تایمز سوناک در حالی حمایت عمومی 193 نماینده محافظهکار را از آن خود کرد که بسیاری از حامیان بوریس جانسون و حتی موردانت نیز در آخرین دقایق ضربالاجل رأیگیری دیروز از حمایت نامزدهای محبوب خود دست کشیده و به سمت سوناک متمایل شدند. آمارها از صبح دیروز تا آخرین دقایق رأیگیری، وضعیت حمایت از پنی موردانت، وزیر دفاع سابق بریتانیا را 26 نفر نشان میداد اما به نوشته گاردین این آمار به گفته کریستوفر هوپ از روزنامه تلگراف 10 دقیقه مانده به پایان رأیگیری به 96 نفر نیز رسیده بود که این زن سیاستمدار حاضر به ادامه رقابت نشد و با پیامی توئیتری انصراف خود را از کاندیداتوری اعلام کرد.
اعضای حزب محافظهکار دیروز در حالی برای انتخاب پنجمین نخستوزیر خود در 6 سال اخیر به فهرست محدود نامزدهایشان رأی دادند که تا 31 اکتبر؛ زمان تعیین بودجه سالانه این کشور حدود یک هفته زمان باقی بود و این کشور فرصتی برای تعلل در انتخاب نخستوزیر و تشکیل دولت جدید نداشت.
تقلای بینتیجه جانسون
بوریس جانسون که سه ماه قبل با رسواییهای متعدد از جمله پارتی گیت مجبور به استعفا از سمت نخستوزیری شد و با رأی محافظهکاران، جای خود را به لیز تراس، وزیر خارجه کابینهاش سپرد، برای بازگشت به خانه شماره 10 داونینگ استریت، تعطیلاتش در کارائیب را نیمهکاره گذاشت و برای جلب نظر نمایندگان محافظهکار و همچنین مذاکره با دو رقیبش سوناک و موردانت دیدارهایی را تدارک دید. به نوشته رویترز، او ادعا کرده بود که حمایت دستکم 102 نماینده پارلمان را برای کسب نخستوزیری و بازگشت به قدرت دارد اما در عین حال در مذاکراتش با سوناک و موردانت به نتیجهای نرسید. این در حالی بود که واقعیت خلاف نظر او بود و تنها حدود 60 نماینده محافظه کار بر سر حمایت از جانسون ثابتقدم مانده بودند.
همین واقعیت نیز سبب شد، جانسون واگذاری میدان رقابت به رقبا را به ماندن ترجیح دهد و در بیانیهای برای توجیه این کنارهگیری گفت: «در این برهه کارهای زیادی میتوانم انجام دهم اما متأسفانه زمان مناسبی برای بازگشت نیست.»
این عقبنشینی نگرانیها برای دو پاره شدن پارلمان را نیز برطرف کرد. برخی از حامیان جانسون ابتدا به سمت موردانت متمایل شده بودند اما بعدتر به سوناک چراغ سبز نشان دادند. در عین حال منابع نزدیک به کمپین موردانت اعلام کردهاند که وزیر دفاع سابق همچنان برای یکدست کردن محافظهکاران تلاش خواهد داشت.
ناظم زهاوی، وزیر سابق آموزش بریتانیا نیز که پیشتر با انتشار مقالهای، حمایت خود را از بازگشت جانسون اعلام کرده بود، با تغییر موضعی آشکار اعلام کرد: «ریشی بسیار بااستعداد است و میتواند رأی اکثریت نمایندگان محافظهکار پارلمان را از آن خود کند. بنابراین او حمایت کامل را خواهد داشت و به او وفادار خواهم ماند.» کارشناسان این تغییر موضع محافظه کاران را طبیعی اعلام کردند چراکه انگلیس پس از ماهها تلاطم نیاز به دوران ثبات دارد. چراکه تداوم سوژه شدن بریتانیا در جهان، تبعات زیادی برای این کشور خواهد داشت.
سوناک برای برقراری ثبات میآید
ریشی سوناک 42 ساله نخستین بار در اوج شیوع کرونا و در سن 39 سالگی با نشستن بر کرسی وزارت دارایی بریتانیا و تبیین سیاست حمایتی از میلیونها بریتانیایی در چند دوره پیاپی قرنطینه مورد توجه رسانهها و مردم قرار گرفت. او یک روز پیش از پایان ضربالاجل نمایندگان محافظه کار برای انتخاب نخستوزیر پیامی برای حامیانش فرستاد و گفت: «من بهعنوان وزیر دارایی، در سختترین دوران به حرکت اقتصادی کمک کردم. اما چالش فعلی بسیار بزرگتر است اما اگر انتخاب درستی شود این فرصتها میتواند شگفتی آفرین شود.» سوناک با تقدیر از بریتانیا افزود: «بریتانیا کشور بزرگی است اما گرفتار بحران اقتصادی شده است اما من میخواهم اقتصاد را به ثبات برسانم.» پس از اعلام پیروزی ریشی سوناک، دیوید کامرون؛ نخستوزیر سابق بریتانیا از نخستین سیاستمدارانی بود که این موفقیت را با این عبارات تبریک گفت: «این پیروزی را به ریشی و خودم تبریک میگویم.» سوناک نیم ساعت پس از انتخابش، در جلسهای خصوصی سخنرانی کرد.
به نوشته رویترز، خانواده سوناک در دهه 1960 از هند به بریتانیا مهاجرت کرده بودند و او در سال 1980 در این کشور متولد شد. او پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه آکسفورد، در دانشگاه استنفورد با همسرش که دختر یکی از میلیاردرهای هندی است، ملاقات کرد. در حال حاضر به نوشته نیویورک تایمز، تنها انتقادی که به سوناک وارد است، روش زندگی متمولانه او و نوع پوشش و ریخت و پاشهای سنگین او است. با این حال جرمی هانت، وزیر اقتصاد دولت مستعفی لیز تراس حمایت خود را از سوناک اعلام کرد. اما به باور کارشناسان او حتی در صورت ابقا در کابینه کار آسانی نخواهد داشت چراکه سیاست کاهش مالیات پیشنهادی تراس به بنبست خورده و بریتانیا برای نجات خود ملزم به افزایش مالیات ها نیز هست؛ موضوعی که به مذاق احزاب راست و چپ بریتانیا چندان خوشایند نیست.
به گزارش نیویورک تایمز سوناک در حالی حمایت عمومی 193 نماینده محافظهکار را از آن خود کرد که بسیاری از حامیان بوریس جانسون و حتی موردانت نیز در آخرین دقایق ضربالاجل رأیگیری دیروز از حمایت نامزدهای محبوب خود دست کشیده و به سمت سوناک متمایل شدند. آمارها از صبح دیروز تا آخرین دقایق رأیگیری، وضعیت حمایت از پنی موردانت، وزیر دفاع سابق بریتانیا را 26 نفر نشان میداد اما به نوشته گاردین این آمار به گفته کریستوفر هوپ از روزنامه تلگراف 10 دقیقه مانده به پایان رأیگیری به 96 نفر نیز رسیده بود که این زن سیاستمدار حاضر به ادامه رقابت نشد و با پیامی توئیتری انصراف خود را از کاندیداتوری اعلام کرد.
اعضای حزب محافظهکار دیروز در حالی برای انتخاب پنجمین نخستوزیر خود در 6 سال اخیر به فهرست محدود نامزدهایشان رأی دادند که تا 31 اکتبر؛ زمان تعیین بودجه سالانه این کشور حدود یک هفته زمان باقی بود و این کشور فرصتی برای تعلل در انتخاب نخستوزیر و تشکیل دولت جدید نداشت.
تقلای بینتیجه جانسون
بوریس جانسون که سه ماه قبل با رسواییهای متعدد از جمله پارتی گیت مجبور به استعفا از سمت نخستوزیری شد و با رأی محافظهکاران، جای خود را به لیز تراس، وزیر خارجه کابینهاش سپرد، برای بازگشت به خانه شماره 10 داونینگ استریت، تعطیلاتش در کارائیب را نیمهکاره گذاشت و برای جلب نظر نمایندگان محافظهکار و همچنین مذاکره با دو رقیبش سوناک و موردانت دیدارهایی را تدارک دید. به نوشته رویترز، او ادعا کرده بود که حمایت دستکم 102 نماینده پارلمان را برای کسب نخستوزیری و بازگشت به قدرت دارد اما در عین حال در مذاکراتش با سوناک و موردانت به نتیجهای نرسید. این در حالی بود که واقعیت خلاف نظر او بود و تنها حدود 60 نماینده محافظه کار بر سر حمایت از جانسون ثابتقدم مانده بودند.
همین واقعیت نیز سبب شد، جانسون واگذاری میدان رقابت به رقبا را به ماندن ترجیح دهد و در بیانیهای برای توجیه این کنارهگیری گفت: «در این برهه کارهای زیادی میتوانم انجام دهم اما متأسفانه زمان مناسبی برای بازگشت نیست.»
این عقبنشینی نگرانیها برای دو پاره شدن پارلمان را نیز برطرف کرد. برخی از حامیان جانسون ابتدا به سمت موردانت متمایل شده بودند اما بعدتر به سوناک چراغ سبز نشان دادند. در عین حال منابع نزدیک به کمپین موردانت اعلام کردهاند که وزیر دفاع سابق همچنان برای یکدست کردن محافظهکاران تلاش خواهد داشت.
ناظم زهاوی، وزیر سابق آموزش بریتانیا نیز که پیشتر با انتشار مقالهای، حمایت خود را از بازگشت جانسون اعلام کرده بود، با تغییر موضعی آشکار اعلام کرد: «ریشی بسیار بااستعداد است و میتواند رأی اکثریت نمایندگان محافظهکار پارلمان را از آن خود کند. بنابراین او حمایت کامل را خواهد داشت و به او وفادار خواهم ماند.» کارشناسان این تغییر موضع محافظه کاران را طبیعی اعلام کردند چراکه انگلیس پس از ماهها تلاطم نیاز به دوران ثبات دارد. چراکه تداوم سوژه شدن بریتانیا در جهان، تبعات زیادی برای این کشور خواهد داشت.
سوناک برای برقراری ثبات میآید
ریشی سوناک 42 ساله نخستین بار در اوج شیوع کرونا و در سن 39 سالگی با نشستن بر کرسی وزارت دارایی بریتانیا و تبیین سیاست حمایتی از میلیونها بریتانیایی در چند دوره پیاپی قرنطینه مورد توجه رسانهها و مردم قرار گرفت. او یک روز پیش از پایان ضربالاجل نمایندگان محافظه کار برای انتخاب نخستوزیر پیامی برای حامیانش فرستاد و گفت: «من بهعنوان وزیر دارایی، در سختترین دوران به حرکت اقتصادی کمک کردم. اما چالش فعلی بسیار بزرگتر است اما اگر انتخاب درستی شود این فرصتها میتواند شگفتی آفرین شود.» سوناک با تقدیر از بریتانیا افزود: «بریتانیا کشور بزرگی است اما گرفتار بحران اقتصادی شده است اما من میخواهم اقتصاد را به ثبات برسانم.» پس از اعلام پیروزی ریشی سوناک، دیوید کامرون؛ نخستوزیر سابق بریتانیا از نخستین سیاستمدارانی بود که این موفقیت را با این عبارات تبریک گفت: «این پیروزی را به ریشی و خودم تبریک میگویم.» سوناک نیم ساعت پس از انتخابش، در جلسهای خصوصی سخنرانی کرد.
به نوشته رویترز، خانواده سوناک در دهه 1960 از هند به بریتانیا مهاجرت کرده بودند و او در سال 1980 در این کشور متولد شد. او پس از فارغالتحصیلی از دانشگاه آکسفورد، در دانشگاه استنفورد با همسرش که دختر یکی از میلیاردرهای هندی است، ملاقات کرد. در حال حاضر به نوشته نیویورک تایمز، تنها انتقادی که به سوناک وارد است، روش زندگی متمولانه او و نوع پوشش و ریخت و پاشهای سنگین او است. با این حال جرمی هانت، وزیر اقتصاد دولت مستعفی لیز تراس حمایت خود را از سوناک اعلام کرد. اما به باور کارشناسان او حتی در صورت ابقا در کابینه کار آسانی نخواهد داشت چراکه سیاست کاهش مالیات پیشنهادی تراس به بنبست خورده و بریتانیا برای نجات خود ملزم به افزایش مالیات ها نیز هست؛ موضوعی که به مذاق احزاب راست و چپ بریتانیا چندان خوشایند نیست.
اشتباه فردی یک کشتی گیر قهرمانی را از آزادکاران امید گرفت
عصبانیت دبیر استعفای سوریان
پریسا غفاری/ کشتی ایران روزهای پرکار و فدراسیون آن روزهای پرخبری را پشت سرمیگذارد. یک ماه پس از حضور تیمهای ملی آزاد و فرنگی بزرگسالان در مسابقات جهانی بلگراد، کشتیگیران کشورمان در مسابقات امیدهای جهان 2022 اسپانیا نتایج امیدوارکنندهای گرفتند و با قهرمانی و نایبقهرمانی به کار خود پایان دادند. شاگردان حسن رنگرز در تیم کشتی فرنگی با کسب 3 مدال طلا پویا دادمرز (55 کیلوگرم)، ایمان محمدی ( 63 کیلوگرم) و دانیال سهرابی ( 67 کیلوگرم) و 3 مدال برنز امیر عبدی ( 72 کیلوگرم)، علی عابدی درزی (97 کیلوگرم) و علیاکبر یوسفی (130 کیلوگرم) بالاتر از رقبای خود ایستادند. اما آزادکاران امید کشورمان هم با حضور در 5 فینال و کسب 4 طلا، (گرجستانِ قهرمان با 3 فینالیست، 2 طلا کسب کرد) بیشترین استحقاق برای ایستادن روی سکوی قهرمانی را داشت اما با عملکردی عجیب از سوی سجاد غلامی نماینده 86 کیلوی کشورمان، قهرمانی از دست رفت. غلامی که بعد از شکست مقابل حریف امریکایی دچار ضعف بدنی شده بود، از پزشک تیم میخواهد که به او سرم وصل کند و همین ماجرای ساده اما غیرحرفهای، موجب از دست رفتن سکوی قهرمانی شاگردان پژمان درستکار شد. ماجرا از این قرار است که گفته میشود درخواست غلامی با مخالفت پزشک تیم مواجه شده ولی به اصرار خودش و این ادعای غیرواقع که محسن کاوه و پژمان درستکار از موضوع مطلع هستند و اجازه دادهاند، سرم به غلامی وصل میشود. یکی از مسئولان تیم ملی آلمان، موضوع تخلف وصل سرم را میبیند و به مسئولان اتحادیه جهانی کشتی اطلاع میدهد و با حضور نماینده پزشکی اتحادیه در اتاق ویژه تیم ایران، کشتیگیر ما دیسکالیفه شده و همه امتیازات او از نتیجه تیمی ما کسر میشود تا قهرمانی مسلّم تیم ایران به نایب قهرمانی تبدیل شود!
به این ترتیب تیمهای گرجستان، ایران و امریکا به ترتیب با 141، 134 و 112 امتیاز به ترتیب روی سکوهای اول تا سوم قرار گرفتند. هرچند قهرمانی کشتی آزاد از دست رفت ولی اتفاقهای خوبی در روز پایانی و فینال اوزان 92 و 125 کیلوگرم برای کشتیمان رقم خورد؛ جایی که جسارت و جنگندگی امیرحسین فیروزپور و امیررضا معصومی اختلاف امتیاز 10 و 11 را مقابل کشتیگیران امریکا و گرجستان رقم زد. امیرحسین فیروزپور در فینال 92 کیلو مقابل جاکوب کاردناس (امریکا) در همان وقت اول و کمتر از دو دقیقه و نیم، حریف را مغلوب و 10 بر صفر به پیروزی رسید. امیررضا معصومی هم با 18 سال سن و بهعنوان یکیاز جوانترین ملیپوشان اعزامی کشورمان، در فینال 125 کیلو در مصاف با سولومون ماناشویلی (گرجستان) امان حریف را برید و با پیروزی 13 بر 2 روزگار حریف فینالیست را تیره و تار کرد.
احتمال محرومیت غلامی
با توجه به صحبتهایی که علیرضا دبیر، رئیس فدراسیون کشتی درباره سجاد غلامی انجام داده، بعد از بازگشت تیم به تهران، موضوع از سوی مسئولان ذیربط بررسی و خاطی جریمه و تنبیه خواهد شد. دبیر گفت: «نمیخواستم صحبت کنم چون به دلیل گافی که کشتیگیرمان سجاد غلامی داده، عصبانی هستم. چرا که او با این کار قهرمانی را از ایران گرفت. این کشتیگیر بار اولش نیست و ممکن است فدراسیون جهانی او را محروم کند. اگر فدراسیون جهانی هم محروم نکند، من او را 2 سال محروم میکنم. غلامی بدون هماهنگی از دکتر خواسته که برایش سرم بزنند، آن هم داخل سالن. غلامی چون دروغ گفت مرا ناراحت کرده است. کاوه و درستکار و پزشک هم مقصرند. متأسفانه پای پلیس و مأموران نادا (مبارزه با دوپینگ) هم به میان آمد.»
سوریان: برگشتی وجود ندارد
البته تمام خبرهای کشتی به آنچه در اسپانیا و روی تشک مسابقات امیدهای جهان گذشت، خلاصه نمیشود. دیروز خبری غیرمنتظره روی خروجی خبرگزاریها قرار گرفت؛ استعفای حمید سوریان از سمت نایبرئیسی فدراسیون کشتی. گرچه تعدادی از نزدیکان فدراسیون میگویند سوریان چند روز پیش استعفا داده که با مخالفت علیرضا دبیر مواجه شده است. این در حالی است که سوریان روی تصمیم خودش اصرار دارد و قرار نیست به فدراسیون بازگردد. حمید سوریان، دارنده ۷ مدال طلای جهانی و المپیک کشتی فرنگی که پس از ریاست علیرضا دبیر بهعنوان نایبرئیس فدراسیون کشتی انتخاب شد، با گذشت دو سال حضور در این پست از سمت خود استعفا داده است. سوریان از سال ۹۸ در این سمت فعالیت میکرد و حالا برای سومین بار نامه استعفای خود را نوشته است. او درباره استعفای خود به «ایران» گفت:«به هیچ عنوان مشکلی وجود نداشت و این استعفا دلیل ندارد و بیشتر ناشی از مسائل شخصی و خستگی بود. بالاخره هر شروعی پایانی دارد و حدود 3 سال افتخار داشتم که در فدراسیون مشغول فعالیت باشم.» سوریان در ادامه تأکید کرد: «من از مدتها قبل این تصمیم را داشتم، بحث امروز و دیروز نیست. حتی قبل از مسابقات جهانی صربستان این تصمیم را گرفته بودم، اما دیرتر اقدام کردم تا تیم کمتر لطمه بخورد و بهتر است جوانان به میدان بیایند. من در حال حاضر شرایط ماندن در فدراسیون را ندارم.» سوریان درباره رد استعفایش توسط دبیر چنین واکنشی داشت: «اتفاقاً با او صحبت کردم اما امکان همکاری وجود ندارد. باید بیشتر به فکر زندگی باشم و ترجیح دادم کنار بایستم.در ضمن من نرفتم که برگردم، دیگر برگشتی وجود ندارد.»
برش
دبیر قصد سفر به امریکا ندارد
جام جهانی کشتی فرنگی 2022 روزهای پایانی آبان در جمهوریآذربایجان برگزار میشود که تیم ایران با ترکیه و قرقیزستان همگروه است. اما میزبان جام جهانی کشتی آزاد کشور امریکاست که آذرماه برگزار میشود و در واقع آخرین مسابقه رسمی سال میلادی جاری است. پیش از این در حاشیه مسابقات جهانی بلگراد، مسئول اجرایی فدراسیون کشتی امریکا از ایران رسماً دعوت کرد که در جام جهانی امسال شرکت کند. با توجه به حواشیای که سال گذشته درخصوص سفر تیم ملی کشتی آزاد به تگزاس برای انجام یک مبارزه دوستانه تیم به تیم در روز 23 بهمن ایجاد شد و درنهایت به دلیل عدم صدور ویزا برای چند کشتیگیر، مربی و همراه تیم، ایران قید این سفر را زد، این بار به نظر میرسد سفر بدون حاشیهای پیش رو نباشد و مهمترین نکته نیز صدور ویزا برای همه اعضای تیم ملی است.
البته این بار موضوع با سال گذشته فرق میکند چرا که مصاف بهمن ماه گذشته دو تیم دوستانه بود اما این بار یک مسابقه رسمی در پیش است که کشور میزبان براساس قوانین موظف به همکاری در زمینه صدور ویزا برای همه شرکتکنندگانی است که از سوی اتحادیه جهانی کشتی مجوز حضور در مسابقات را دریافت کردهاند.ایران به عنوان تیم نایبقهرمان سال 2022، باید در جام جهانی شرکت کند و فدراسیون کشتی هم باتوجه به اینکه عدم شرکت در این رقابتها محرومیتهایی از شرکت در دیگر مسابقات به همراه خواهد داشت، اقدام لازم برای سفر به امریکا را انجام داده و لیست اولیه مدنظر کادر فنی تیم ملی که به نظر در هر وزن دو نفر به جام جهانی اعزام خواهند شد، برای دریافت ویزا معرفی شدهاند. گفتنی است این بار علیرضا دبیر قصد همراهی تیم ملی کشتی آزاد در سفر به امریکا را نخواهد داشت و نامش در بین نفرات اعزامی دیده نمیشود.
به این ترتیب تیمهای گرجستان، ایران و امریکا به ترتیب با 141، 134 و 112 امتیاز به ترتیب روی سکوهای اول تا سوم قرار گرفتند. هرچند قهرمانی کشتی آزاد از دست رفت ولی اتفاقهای خوبی در روز پایانی و فینال اوزان 92 و 125 کیلوگرم برای کشتیمان رقم خورد؛ جایی که جسارت و جنگندگی امیرحسین فیروزپور و امیررضا معصومی اختلاف امتیاز 10 و 11 را مقابل کشتیگیران امریکا و گرجستان رقم زد. امیرحسین فیروزپور در فینال 92 کیلو مقابل جاکوب کاردناس (امریکا) در همان وقت اول و کمتر از دو دقیقه و نیم، حریف را مغلوب و 10 بر صفر به پیروزی رسید. امیررضا معصومی هم با 18 سال سن و بهعنوان یکیاز جوانترین ملیپوشان اعزامی کشورمان، در فینال 125 کیلو در مصاف با سولومون ماناشویلی (گرجستان) امان حریف را برید و با پیروزی 13 بر 2 روزگار حریف فینالیست را تیره و تار کرد.
احتمال محرومیت غلامی
با توجه به صحبتهایی که علیرضا دبیر، رئیس فدراسیون کشتی درباره سجاد غلامی انجام داده، بعد از بازگشت تیم به تهران، موضوع از سوی مسئولان ذیربط بررسی و خاطی جریمه و تنبیه خواهد شد. دبیر گفت: «نمیخواستم صحبت کنم چون به دلیل گافی که کشتیگیرمان سجاد غلامی داده، عصبانی هستم. چرا که او با این کار قهرمانی را از ایران گرفت. این کشتیگیر بار اولش نیست و ممکن است فدراسیون جهانی او را محروم کند. اگر فدراسیون جهانی هم محروم نکند، من او را 2 سال محروم میکنم. غلامی بدون هماهنگی از دکتر خواسته که برایش سرم بزنند، آن هم داخل سالن. غلامی چون دروغ گفت مرا ناراحت کرده است. کاوه و درستکار و پزشک هم مقصرند. متأسفانه پای پلیس و مأموران نادا (مبارزه با دوپینگ) هم به میان آمد.»
سوریان: برگشتی وجود ندارد
البته تمام خبرهای کشتی به آنچه در اسپانیا و روی تشک مسابقات امیدهای جهان گذشت، خلاصه نمیشود. دیروز خبری غیرمنتظره روی خروجی خبرگزاریها قرار گرفت؛ استعفای حمید سوریان از سمت نایبرئیسی فدراسیون کشتی. گرچه تعدادی از نزدیکان فدراسیون میگویند سوریان چند روز پیش استعفا داده که با مخالفت علیرضا دبیر مواجه شده است. این در حالی است که سوریان روی تصمیم خودش اصرار دارد و قرار نیست به فدراسیون بازگردد. حمید سوریان، دارنده ۷ مدال طلای جهانی و المپیک کشتی فرنگی که پس از ریاست علیرضا دبیر بهعنوان نایبرئیس فدراسیون کشتی انتخاب شد، با گذشت دو سال حضور در این پست از سمت خود استعفا داده است. سوریان از سال ۹۸ در این سمت فعالیت میکرد و حالا برای سومین بار نامه استعفای خود را نوشته است. او درباره استعفای خود به «ایران» گفت:«به هیچ عنوان مشکلی وجود نداشت و این استعفا دلیل ندارد و بیشتر ناشی از مسائل شخصی و خستگی بود. بالاخره هر شروعی پایانی دارد و حدود 3 سال افتخار داشتم که در فدراسیون مشغول فعالیت باشم.» سوریان در ادامه تأکید کرد: «من از مدتها قبل این تصمیم را داشتم، بحث امروز و دیروز نیست. حتی قبل از مسابقات جهانی صربستان این تصمیم را گرفته بودم، اما دیرتر اقدام کردم تا تیم کمتر لطمه بخورد و بهتر است جوانان به میدان بیایند. من در حال حاضر شرایط ماندن در فدراسیون را ندارم.» سوریان درباره رد استعفایش توسط دبیر چنین واکنشی داشت: «اتفاقاً با او صحبت کردم اما امکان همکاری وجود ندارد. باید بیشتر به فکر زندگی باشم و ترجیح دادم کنار بایستم.در ضمن من نرفتم که برگردم، دیگر برگشتی وجود ندارد.»
برش
دبیر قصد سفر به امریکا ندارد
جام جهانی کشتی فرنگی 2022 روزهای پایانی آبان در جمهوریآذربایجان برگزار میشود که تیم ایران با ترکیه و قرقیزستان همگروه است. اما میزبان جام جهانی کشتی آزاد کشور امریکاست که آذرماه برگزار میشود و در واقع آخرین مسابقه رسمی سال میلادی جاری است. پیش از این در حاشیه مسابقات جهانی بلگراد، مسئول اجرایی فدراسیون کشتی امریکا از ایران رسماً دعوت کرد که در جام جهانی امسال شرکت کند. با توجه به حواشیای که سال گذشته درخصوص سفر تیم ملی کشتی آزاد به تگزاس برای انجام یک مبارزه دوستانه تیم به تیم در روز 23 بهمن ایجاد شد و درنهایت به دلیل عدم صدور ویزا برای چند کشتیگیر، مربی و همراه تیم، ایران قید این سفر را زد، این بار به نظر میرسد سفر بدون حاشیهای پیش رو نباشد و مهمترین نکته نیز صدور ویزا برای همه اعضای تیم ملی است.
البته این بار موضوع با سال گذشته فرق میکند چرا که مصاف بهمن ماه گذشته دو تیم دوستانه بود اما این بار یک مسابقه رسمی در پیش است که کشور میزبان براساس قوانین موظف به همکاری در زمینه صدور ویزا برای همه شرکتکنندگانی است که از سوی اتحادیه جهانی کشتی مجوز حضور در مسابقات را دریافت کردهاند.ایران به عنوان تیم نایبقهرمان سال 2022، باید در جام جهانی شرکت کند و فدراسیون کشتی هم باتوجه به اینکه عدم شرکت در این رقابتها محرومیتهایی از شرکت در دیگر مسابقات به همراه خواهد داشت، اقدام لازم برای سفر به امریکا را انجام داده و لیست اولیه مدنظر کادر فنی تیم ملی که به نظر در هر وزن دو نفر به جام جهانی اعزام خواهند شد، برای دریافت ویزا معرفی شدهاند. گفتنی است این بار علیرضا دبیر قصد همراهی تیم ملی کشتی آزاد در سفر به امریکا را نخواهد داشت و نامش در بین نفرات اعزامی دیده نمیشود.
سرماخوردگی به جای کرونا «پاندمی» شد
فرد دارای علائم سرماخوردگی
به مدت پنج روز قرنطینه باشد و تا زمانی که علائم بیماری تنفسی به طور کامل بهبود نیافته است در محل کار یا کلاس درس حاضر نشود
بنا بر اعلام وزارت بهداشت، طی شبانه روز منتهی به روز گذشته ۵۳۵ بیمار جدید مبتلا به کرونا در کشور شناسایی شدند و متأسفانه ۴ نفر نیز به علت ابتلا به این بیماری جان خود را از دست دادند و ۶۴ نفر از آنها بستری شدند. مجموع بیماران کووید۱۹ در کشور به ۷ میلیون و ۵۵۶ هزار و ۶۳۲ نفر رسید و مجموع جانباختگان این بیماری، به ۱۴۴ هزار و ۵۴۸ نفر رسید. خوشبختانه تاکنون ۷ میلیون و ۳۳۰ هزار و ۶۶۸ نفر از بیماران، بهبود یافته و یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند. ۱۴۸ نفر از بیماران مبتلا به کووید۱۹ در بخشهای مراقبتهای ویژه بیمارستانها تحت مراقبت قرار دارند. همچنین تاکنون ۶۵ میلیون و ۱۱۳ هزار و ۳۶۹ نفر دوز اول، ۵۸ میلیون و ۵۱۷ هزار و ۷۵۴ نفر دوز دوم و ۳۱ میلیون و ۳۰۹ هزار و ۱۴۸ نفر، دوز سوم و بالاتر واکسن کرونا را تزریق کردهاند.
مجموع واکسنهای تزریق شده در کشور به ۱۵۴ میلیون و ۹۴۰ هزار و ۲۷۱ دوز رسید. در حال حاضر ۴ شهرستان در وضعیت قرمز، ۲۶ شهرستان در وضعیت نارنجی، ۱۸۸ شهرستان در وضعیت زرد و ۲۳۰ شهرستان در وضعیت آبی قرار دارند. در حالی که همچنان کرونا از جهان رخت نبسته است، این روزها در کشورمان شیوع آنفلوانزا بعد از دو سال سیستم درمانی را درگیر خود کرده است و افراد زیادی دچار سردرگمی علائم خود و تطبیق آن با سرماخوردگی، آنفلوانزا و کرونا هستند. دکتر سید احمد طباطبایی عضو کمیته علمی ستاد ملی مقابله با کرونا با اشاره به اینکه واریانتهای جدیدی از کووید۱۹ در جهان شناسایی شده است، به ایسنا گفته است: البته این واریانتها جدی نیستند و اگر هم به فرض فردی در ایران یا خارج از ایران به این واریانتها مبتلا شود، بیماری خفیفی خواهد داشت؛ اما به طور کلی موضوع تغییر ژنتیکی درباره این ویروس مطرح است و رخ میدهد؛ اما خوشبختانه همانطور که آمار هم گواهی میدهد میزان بروز بیماری شدید در کرونا کاهش یافته و به حداقل رسیده است.
او درباره برخی اظهارات مبنی بر اینکه با شناسایی زیرسویههای جدید کووید ۱۹ در برخی کشورها، کرونا به سمت
SARS COVID تیپ یک یا سه میرود، توضیح داد: این صحبت به آن معنا است که شاید سویههای جدیدی که در جهان شناسایی میشود، بتوانند اپیدمیها یا پاندمیهایی شبیه کرونا ایجاد کنند و این هم میتواند یک هشدار باشد که کسی فکر نکند که کرونا تمام شده است. این موضوع شاید بتواند مطرحکننده احتمال بروز موج هشتم کرونا باشد؛ هرچند که امیدواریم این اتفاق با گسترش واکسیناسیون و افزایش رعایت پروتکلها رخ ندهد. البته موضوع روند جهانی بیماری هم مطرح است. وی افزود: در حال حاضر ویروس سرماخوردگی در جهان در حال گسترش است که میتواند علائمی مشابه کرونا داشته باشد. همچنین گروهی از انتروویروسها (ویروسی که اواخر تابستان و اوایل پاییز شیوع مییابد) که همزمان علائم گوارشی و تنفسی دارند نیز میتواند مواردی از بیماری ایجاد کند که مشابه کرونا باشد.
وی تأکید کرد: لازم است فرد مبتلا به بیماری به مدت پنج روز قرنطینه باشد و تا زمانی که علائم بیماری تنفسی به طور کامل بهبود نیافته است در محل کار یا کلاس درس حاضر نشود. دبیر بورد ریه اطفال کمیته علمی ستاد ملی مقابله با کرونا با اشاره به شیوع بیماری آنفلوانزا در فصول سرد سال، توضیح داد: علائم هر دو بیماری شبیه به هم است و به هیچ وجه از نظر علائم بالینی نمیتوان کرونا و آنفلوانزا را افتراق داد؛ اما در آنفلوانزایی که پیش از شیوع کرونا هم رایج بود شروع ناگهانی، ایجاد تب و لرز ناگهانی و بروز علائم گوارشی رایج بود و گروهی که واکسن آنفلوانزا تزریق نکرده بودند، احتمال ابتلای بالاتری داشتند. آنفلوانزا و کرونای فعلی هم علائم تقریباً مشابه یکدیگر دارند و برای تشخیص افتراقی باید آزمایش انجام شود.
طباطبایی با اشاره به استفاده بیرویه از آنتیبیوتیکها، تأکید کرد: این دسته از داروها اصلاً در بیماریهای ویروسی آنفلوانزا، کرونا، سرماخوردگی و انتروویروسها ضرورت ندارد و متأسفانه برخی با خوددرمانی از آنتیبیوتیکها استفاده میکنند؛ در حالیکه توصیه اکید پزشکان و مجامع علمی خودداری از استفاده خودسرانه داروها بویژه آنتیبیوتیک است. از سوی دیگر تزریق سرم و تزریق ویتامینها در داخل آن اصلاً برای همه افراد ضرورت ندارد و تنها شاید سبب ایجاد آرامش روحی روانی برای بیمار شود؛ درحالی که لازم است دوره بیماری طی شود تا بیمار بهبود یابد. بجز درمان علامتی تب، بدن درد و جبران کم آبی بدن، درمان دیگری برای این مشکل توصیه نمیشود.
مجموع واکسنهای تزریق شده در کشور به ۱۵۴ میلیون و ۹۴۰ هزار و ۲۷۱ دوز رسید. در حال حاضر ۴ شهرستان در وضعیت قرمز، ۲۶ شهرستان در وضعیت نارنجی، ۱۸۸ شهرستان در وضعیت زرد و ۲۳۰ شهرستان در وضعیت آبی قرار دارند. در حالی که همچنان کرونا از جهان رخت نبسته است، این روزها در کشورمان شیوع آنفلوانزا بعد از دو سال سیستم درمانی را درگیر خود کرده است و افراد زیادی دچار سردرگمی علائم خود و تطبیق آن با سرماخوردگی، آنفلوانزا و کرونا هستند. دکتر سید احمد طباطبایی عضو کمیته علمی ستاد ملی مقابله با کرونا با اشاره به اینکه واریانتهای جدیدی از کووید۱۹ در جهان شناسایی شده است، به ایسنا گفته است: البته این واریانتها جدی نیستند و اگر هم به فرض فردی در ایران یا خارج از ایران به این واریانتها مبتلا شود، بیماری خفیفی خواهد داشت؛ اما به طور کلی موضوع تغییر ژنتیکی درباره این ویروس مطرح است و رخ میدهد؛ اما خوشبختانه همانطور که آمار هم گواهی میدهد میزان بروز بیماری شدید در کرونا کاهش یافته و به حداقل رسیده است.
او درباره برخی اظهارات مبنی بر اینکه با شناسایی زیرسویههای جدید کووید ۱۹ در برخی کشورها، کرونا به سمت
SARS COVID تیپ یک یا سه میرود، توضیح داد: این صحبت به آن معنا است که شاید سویههای جدیدی که در جهان شناسایی میشود، بتوانند اپیدمیها یا پاندمیهایی شبیه کرونا ایجاد کنند و این هم میتواند یک هشدار باشد که کسی فکر نکند که کرونا تمام شده است. این موضوع شاید بتواند مطرحکننده احتمال بروز موج هشتم کرونا باشد؛ هرچند که امیدواریم این اتفاق با گسترش واکسیناسیون و افزایش رعایت پروتکلها رخ ندهد. البته موضوع روند جهانی بیماری هم مطرح است. وی افزود: در حال حاضر ویروس سرماخوردگی در جهان در حال گسترش است که میتواند علائمی مشابه کرونا داشته باشد. همچنین گروهی از انتروویروسها (ویروسی که اواخر تابستان و اوایل پاییز شیوع مییابد) که همزمان علائم گوارشی و تنفسی دارند نیز میتواند مواردی از بیماری ایجاد کند که مشابه کرونا باشد.
وی تأکید کرد: لازم است فرد مبتلا به بیماری به مدت پنج روز قرنطینه باشد و تا زمانی که علائم بیماری تنفسی به طور کامل بهبود نیافته است در محل کار یا کلاس درس حاضر نشود. دبیر بورد ریه اطفال کمیته علمی ستاد ملی مقابله با کرونا با اشاره به شیوع بیماری آنفلوانزا در فصول سرد سال، توضیح داد: علائم هر دو بیماری شبیه به هم است و به هیچ وجه از نظر علائم بالینی نمیتوان کرونا و آنفلوانزا را افتراق داد؛ اما در آنفلوانزایی که پیش از شیوع کرونا هم رایج بود شروع ناگهانی، ایجاد تب و لرز ناگهانی و بروز علائم گوارشی رایج بود و گروهی که واکسن آنفلوانزا تزریق نکرده بودند، احتمال ابتلای بالاتری داشتند. آنفلوانزا و کرونای فعلی هم علائم تقریباً مشابه یکدیگر دارند و برای تشخیص افتراقی باید آزمایش انجام شود.
طباطبایی با اشاره به استفاده بیرویه از آنتیبیوتیکها، تأکید کرد: این دسته از داروها اصلاً در بیماریهای ویروسی آنفلوانزا، کرونا، سرماخوردگی و انتروویروسها ضرورت ندارد و متأسفانه برخی با خوددرمانی از آنتیبیوتیکها استفاده میکنند؛ در حالیکه توصیه اکید پزشکان و مجامع علمی خودداری از استفاده خودسرانه داروها بویژه آنتیبیوتیک است. از سوی دیگر تزریق سرم و تزریق ویتامینها در داخل آن اصلاً برای همه افراد ضرورت ندارد و تنها شاید سبب ایجاد آرامش روحی روانی برای بیمار شود؛ درحالی که لازم است دوره بیماری طی شود تا بیمار بهبود یابد. بجز درمان علامتی تب، بدن درد و جبران کم آبی بدن، درمان دیگری برای این مشکل توصیه نمیشود.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
پیام امریکا برای توافق
-
50 مدیر خبرگزاری بینالمللی در تهران
-
گفتوگو راه حل است
-
آغاز محاکمه آشوبگران
-
۱۶ پرچم غیرایرانی علیه پرچم ایران
-
توهمنامهای بهنام «انقلاب ملی» در انقلاب اسلامی!
-
تکمیل راهآهن ایران- عراق پس از 20 سال
-
خانه نحس شماره ۱۰
-
عصبانیت دبیر استعفای سوریان
-
سرماخوردگی به جای کرونا «پاندمی» شد
اخبارایران آنلاین