ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
پیامر اکرم(ص) میفرماید:
داناترین مردم کسی است که دانش دیگران را به دانش خود بیفزاید.
نهج الفصاحه، ص ۶۹، ح ۳۶۰
داناترین مردم کسی است که دانش دیگران را به دانش خود بیفزاید.
نهج الفصاحه، ص ۶۹، ح ۳۶۰
هنرمندان در فضای مجازی
چهرهها
علیمحمد مؤدب نویسنده و شاعر در صفحه خود خبر برپایی نشست نقد و بررسی تازهترین سرودهاش، کتاب «لالا لالا کبوتر بال داره» را استوری کرده است. این کتاب با همراهی انتشارات «بهنشر» منتشر شده و در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است. «بهنشر» موسسه انتشاراتی زیرمجموعه آستان قدس رضوی است و نشستمذکور نیز به میزبانی کتابفروشی این انتشاراتی در خیابان انقلاب، روبروی در اصلی دانشگاه تهران برگزار میشود. عموم علاقهمندان، پنجشنبه همین هفته، ساعت 15 میتوانند با مراجعه به نشانی یاد شده از مباحث مطرح شده در آن بهرهمند شوند.
پرویز پرستویی بازیگر سینما کسب مدال طلای مسابقات جهانی بلگراد از سوی رحمان عموزاده، کشتیگیر کشورمان را تبریک گفته است و مطلبی مرتبط با خبر آن را با مخاطبان به اشتراک گذاشته است. پرستویی خودش نیز نوشته:« تبریک به تیم ملی کشتی آزاد و کشتی فرنگی ایران. تبریک به همه عزیزانی که مدالهای رنگارنگ را به ارمغان آوردند و خدا قوت به عزیزانی که موفق به دریافت مدال نشدند.»
میــــرجـــلالالــــدیــن کـــزازی، شاهنامهپژوه و استاد دانشگاه با انتشار پوستری در صفحه خود خبر از برگزاری نشستی با عنوان« بود و نبود ما و زبان پارسی» داده، نشستی که بنا به اطلاع مندرج در این اطلاعیه در بزرگداشت زبان فارسی برگزار خواهد شد. کزازی و عبدالجبار کاکایی دو سخنران این مراسم هستند و البته مرشد راویگر و اشکان جوادی هم به عنوان داستانگو در این برنامه حضور خواهند داشت. این نشست به میزبانی سرای فرهنگ و هنر مهرادمال در عظیمیه کرج برگزار میشود.
پردیس احمدیه، بازیگر سینما بخشی از تیزر سریال « پوست شیر» را استوری کرده، پوست شیر یک سریال اجتماعی، دراماتیک و جنایی به کارگردانی جمشید محمودی و تهیه کنندگی نوید محمودی در شبکه سینمای خانگی و محصول سال جاری است. او در ادامه نوشته که زمان بسیار کمی تا پخش قسمت نخست این سریال مانده، دو روز دیگر علاقهمندان شاهد آغاز پخش آن خواهند بود.
نعیمه نظامدوست، بازیگر تلویزیون پوستر تازهترین کاری را که در آن به ایفای نقش پرداخته منتشر کرده و نوشته:« پوستر رسمی آنتن رونمایی شد. آنتن، جدیدترین سریال اختصاصی نماوا است که از این هفته، چهارشنبهها ساعت 20 پخش میشود.» آنطور که در نوشته این بازیگر آمده، داستان آنتن درباره پیرزنی است که پس از فوت شوهرش، یک سال درس خوانده، در کنکور شرکت کرده و پزشکی پذیرفته شده که با نوهاش همدانشکدهای میشود. این اتفاق ماجراهایی را در خانواده و دانشگاه بهوجود میآورد که در این سریال خواهید دید. آنتن، به تهیهکنندگی و کارگردانی سیدابراهیم عامریان ساخته شده و نویسندگی آن را حمزه صالحی برعهده داشته است.
یوسف علیخانی، نویسنده و مدیر انتشارات و کتابفروشی آموت تصویری از «بیوهکشی»، یکی از رمانهای خود را در صفحهاش بازنشر کرده است. «بیوه کشی» نخستین رمانی است که به قلم وی در اختیار علاقهمندان قرار گرفت. داستان این رمان در روستای میلک رخ میدهد. نکته قابل توجه اینکه «بیوهکشی» فقط یک اثر داستانی محسوب نمیشود چراکه در خلال مطالعه آن میتوان با بخشی از آداب و رسوم سرزمینمان نیز آشنا شد.
دیگه چه خبر ...
گالری ثالث تا سیام شهریورماه میزبانی برپایی نمایشگاهی با عنوان «رنگین کمانی از دود سیاه» را برعهده دارد. این نمایشگاه دربردارنده سفالهای منصور اسکندری است، علاقهمندان مراجعه به این نمایشگاه و بازدید از آثار منصور اسکندری میتوانند برای کسب اطلاعات بیشتر به صفحه این گالری مراجعه کنند.
صفحه مجمع ناشران انقلاب اسلامی از برگزاری مسابقهای برای علاقهمندان کتاب و کتابخوانی خبر داده است. این مسابقه درباره کتاب« خداحافظ سالار» دربردارنده خاطرات همسر سردار شهید حسین همدانی برگزار میشود که حمید حسام آن را نوشته و انتشارات «27 بعثت» هم کار نشرش را بر عهده داشته است. نکته جالب درباره این جایزه، جوایزی است که برگزارکنندگانش برای نفرات برگزیده درنظر گرفتهاند. آنطور که در اطلاعیه آن آمده، مسابقه بزرگ کتابخوانی، همراه با 394 میلیون تومان جایزه نقدی برای 408 نفر خواهد بود که شامل 5 جایزه 10 میلیون تومانی، 8 جایزه 5 میلیون تومانی، 16 جایزه 3 میلیون تومانی، 65 جایزه 1 میلیون تومانی و 114 جایزه 500 میلیون تومانی. اگر علاقهمند به شرکت در این جایزه هستید سری به صفحه مجمع ناشران انقلاب اسلامی در شبکههای اجتماعی بزنید.
علیمحمد مؤدب نویسنده و شاعر در صفحه خود خبر برپایی نشست نقد و بررسی تازهترین سرودهاش، کتاب «لالا لالا کبوتر بال داره» را استوری کرده است. این کتاب با همراهی انتشارات «بهنشر» منتشر شده و در دسترس علاقهمندان قرار گرفته است. «بهنشر» موسسه انتشاراتی زیرمجموعه آستان قدس رضوی است و نشستمذکور نیز به میزبانی کتابفروشی این انتشاراتی در خیابان انقلاب، روبروی در اصلی دانشگاه تهران برگزار میشود. عموم علاقهمندان، پنجشنبه همین هفته، ساعت 15 میتوانند با مراجعه به نشانی یاد شده از مباحث مطرح شده در آن بهرهمند شوند.
پرویز پرستویی بازیگر سینما کسب مدال طلای مسابقات جهانی بلگراد از سوی رحمان عموزاده، کشتیگیر کشورمان را تبریک گفته است و مطلبی مرتبط با خبر آن را با مخاطبان به اشتراک گذاشته است. پرستویی خودش نیز نوشته:« تبریک به تیم ملی کشتی آزاد و کشتی فرنگی ایران. تبریک به همه عزیزانی که مدالهای رنگارنگ را به ارمغان آوردند و خدا قوت به عزیزانی که موفق به دریافت مدال نشدند.»
میــــرجـــلالالــــدیــن کـــزازی، شاهنامهپژوه و استاد دانشگاه با انتشار پوستری در صفحه خود خبر از برگزاری نشستی با عنوان« بود و نبود ما و زبان پارسی» داده، نشستی که بنا به اطلاع مندرج در این اطلاعیه در بزرگداشت زبان فارسی برگزار خواهد شد. کزازی و عبدالجبار کاکایی دو سخنران این مراسم هستند و البته مرشد راویگر و اشکان جوادی هم به عنوان داستانگو در این برنامه حضور خواهند داشت. این نشست به میزبانی سرای فرهنگ و هنر مهرادمال در عظیمیه کرج برگزار میشود.
پردیس احمدیه، بازیگر سینما بخشی از تیزر سریال « پوست شیر» را استوری کرده، پوست شیر یک سریال اجتماعی، دراماتیک و جنایی به کارگردانی جمشید محمودی و تهیه کنندگی نوید محمودی در شبکه سینمای خانگی و محصول سال جاری است. او در ادامه نوشته که زمان بسیار کمی تا پخش قسمت نخست این سریال مانده، دو روز دیگر علاقهمندان شاهد آغاز پخش آن خواهند بود.
نعیمه نظامدوست، بازیگر تلویزیون پوستر تازهترین کاری را که در آن به ایفای نقش پرداخته منتشر کرده و نوشته:« پوستر رسمی آنتن رونمایی شد. آنتن، جدیدترین سریال اختصاصی نماوا است که از این هفته، چهارشنبهها ساعت 20 پخش میشود.» آنطور که در نوشته این بازیگر آمده، داستان آنتن درباره پیرزنی است که پس از فوت شوهرش، یک سال درس خوانده، در کنکور شرکت کرده و پزشکی پذیرفته شده که با نوهاش همدانشکدهای میشود. این اتفاق ماجراهایی را در خانواده و دانشگاه بهوجود میآورد که در این سریال خواهید دید. آنتن، به تهیهکنندگی و کارگردانی سیدابراهیم عامریان ساخته شده و نویسندگی آن را حمزه صالحی برعهده داشته است.
یوسف علیخانی، نویسنده و مدیر انتشارات و کتابفروشی آموت تصویری از «بیوهکشی»، یکی از رمانهای خود را در صفحهاش بازنشر کرده است. «بیوه کشی» نخستین رمانی است که به قلم وی در اختیار علاقهمندان قرار گرفت. داستان این رمان در روستای میلک رخ میدهد. نکته قابل توجه اینکه «بیوهکشی» فقط یک اثر داستانی محسوب نمیشود چراکه در خلال مطالعه آن میتوان با بخشی از آداب و رسوم سرزمینمان نیز آشنا شد.
دیگه چه خبر ...
گالری ثالث تا سیام شهریورماه میزبانی برپایی نمایشگاهی با عنوان «رنگین کمانی از دود سیاه» را برعهده دارد. این نمایشگاه دربردارنده سفالهای منصور اسکندری است، علاقهمندان مراجعه به این نمایشگاه و بازدید از آثار منصور اسکندری میتوانند برای کسب اطلاعات بیشتر به صفحه این گالری مراجعه کنند.
صفحه مجمع ناشران انقلاب اسلامی از برگزاری مسابقهای برای علاقهمندان کتاب و کتابخوانی خبر داده است. این مسابقه درباره کتاب« خداحافظ سالار» دربردارنده خاطرات همسر سردار شهید حسین همدانی برگزار میشود که حمید حسام آن را نوشته و انتشارات «27 بعثت» هم کار نشرش را بر عهده داشته است. نکته جالب درباره این جایزه، جوایزی است که برگزارکنندگانش برای نفرات برگزیده درنظر گرفتهاند. آنطور که در اطلاعیه آن آمده، مسابقه بزرگ کتابخوانی، همراه با 394 میلیون تومان جایزه نقدی برای 408 نفر خواهد بود که شامل 5 جایزه 10 میلیون تومانی، 8 جایزه 5 میلیون تومانی، 16 جایزه 3 میلیون تومانی، 65 جایزه 1 میلیون تومانی و 114 جایزه 500 میلیون تومانی. اگر علاقهمند به شرکت در این جایزه هستید سری به صفحه مجمع ناشران انقلاب اسلامی در شبکههای اجتماعی بزنید.
برای فصل چهارم نون خ آماده باش هستیم
کاظم نوربخش : همه بازیگران آماده و منتظریم که همین روزها تا پایان تابستان «نون خ ۴» را شروع کنیم. قرارمان آخر تابستان بود اما هنوز شروع نشده، فکر میکنم نون خ ۴ همین روزها کلید بخورد چون به ما گفتهاند آخر شهریور و نهایتاً اوایل مهرماه کار شروع میشود، بنابراین هیچ کاری قبول نکردیم و آمادهباش هستیم تا انشاالله همین روزها کار را شروع کنیم. همه بازیگران آماده باش هستیم و تا جایی که من میدانم کسی کار جدیدی قبول نکرده تا فصل چهارم نون خ را شروع کنیم. نون خ ۴ برای پخش در نوروز و ماه رمضان ۱۴۰۲ تدارک دیده میشود. امیدوارم مردم فصل چهارم را همچون سریهای قبل دوست داشته باشند. در نون خ 4 برای سلمان اتفاقات جدیدی خواهد افتاد که قطعاً جذابتر خواهد بود که باید ببینیم. قطعاً مردم فصل جدید کاراکترهای جدید را دوست خواهند داشت چون نون خ در فصلهای گذشته ثابت کرد که سریال مخاطب پسندی است، بنابراین شکی نیست که فصل چهارم هم موفق میشود.
فاصله از حکیم تا هنرمند
محسن نفر
آهنگساز ، ردیفدان و نوازنده
تفاوت حکیم با جاهل، تفاوت ماهوی است. حکیم و جاهل، ماهیتاً با هم متفاوتند. نحوه وجودشان با هم متفاوت است. عالم، در ماهیت با حکیم تفاوت ندارد، زیرا هر دو در گام نخست جویای آگاهی هستند. در گام دوم است که با هم تفاوت میکنند و آن، فهم آگاهی است. دانستن آنچه را که بدان علم یافتهاند، یعنی معلوم و دانستن علمی که بدان دست یافتهاند. در دانستن معلوم، مشترکند ولی در دانستن علم، متفاوت. اما حکیم و جاهل، در نحوه و چگونه بودن، باهم متفاوتند و این تفاوت ماهوی است. در این میان، هنر چیست و هنرمند چه وضعی دارد؟ هنر، وضعی عجیب دارد. علم، دانایی و آگاهی است. دانایی از چیزی و آگاهی به چیزی. یعنی آگاهی سطحی! از ظاهر چیزی باخبر شدن. مثل شنیدن خبر بیماری! اطلاع از بیمار، اما اطلاع سطحی! حکمت، اما اطلاع سطحی و عمقی است! حکیم هم از بیمار خبر دارد و هم از بیماری و مهمتر اینکه درمان آن را هم میداند. یعنی هم علم دارد، هم به علم خود علم دارد و هم به چرایی آن علم دارد! چرایی علم، درمان است. نسبت علم و حکمت، نسبت ماده و صورت است. نسبت مجاز و حقیقت است. اما هنر چه؟ هنر، اطلاع از باطن و جان هر چیز است. هنر، از باطن موضوعات و حقایق خبر میدهد.
هنر، احساسی را که در هر چیز هست احضار میکند. هنر، احساس حقایق را توصیف میکند. احساس، به مثابه جان است. احساس هر چیز، جان آن است. هنر با این کار دارد. با احساس هرچیز. نسبت علم و هنر، نسبت ظاهر و باطن است. اشتراکی میان علم و هنر نیست. آن از ظاهر و این از باطن حکایت دارد. عدهای جویای آن و عدهای طالب این. متاع کفر و دین بیمشتری نیست. یکی آن را یکی این را پسندد. اما نسبت هنر و حکمت، عام و خاص یا عموم و خصوص مطلق است.
اهمیت حکمت، به نوعی است که ضمناً با علم هم، همین نسبت را دارد. ظاهری که در علم است، در حکمت هست به علاوه باطن و باطنی که در هنر هست در حکمت هست به علاوه ظاهر. منتها یک تفاوت ماهوی میان حکمت و هنر است و آن اینکه حکیم، از حقیقت میگوید و هنرمند آن را نشان میدهد. حکیم حقیقت را رؤیت کرده و آن را میسراید، هنرمند حقیقت را رؤیت کرده و آن را مینماید. یک تفاوت عمده دیگر میان حکیم و هنرمند است. حکیم حقیقت را فهمیده و آن را میگوید. هنرمند حقیقت را نفهمیده و آن را نشان میدهد. چطور میتوان از چیزی که فهم نشده، نشانی داد؟ همانگونه که از آن بدون فهم، میشود آگاهی داد! عالم و هنرمند، در یک چیز مشترکند و آن اینکه از آنچه میگویند و مینمایند، فهمی ندارند. تفاوت عالم و هنرمند، تفاوت علمالیقین و عین الیقین است ولیکن حکیم در مقام حق الیقین نشسته است. پس ترتیب رتبی آنان، علم، هنر، حکمت است. به تعبیر دیگر، عالم، هنرمند و حکیم، به ظاهر حکیم در رتبه برتری نسبت به آنها قرار دارد. زیرا آنچه را که عالم میداند، حکیم میداند. آنچه را که هنرمند میبیند، حکیم هم میبیند. برتریاش نسبت به عالم و هنرمند، در دیدن و دانستن است. آنچه را عالم نمیبیند، حکیم میبیند و آنچه را که هنرمند، نمیداند، حکیم میداند. حکیم جامع عالم و هنرمند است. اما جامع علم و هنر نیست؟ چرا؟ چون مگر میتوان جامع علم و هنر نبود ولی جامع عالم و هنرمند بود؟! آری. چون هر چه را عالم نمیبیند، میبیند و هر چه را هنرمند نمیداند، میداند! اما جامع عالم و هنرمند نیست؟ چرا؟ چون البته جامع عالم است ولی هنرمند نه! زیرا هنرمند، نشان می دهد و حکیم میسراید. هنرمند احساس را احضار میکند و حکیم آن را اِخبار! پس حکیم در نقصی با هنرمند هم سطح است؛ نقص ناتوانی. هنرمند، نقص فهم دارد و حکیم نقص ارائه. هنرمند دیده است بیآنکه بفهمد. آنچه را دیده، ارائه میدهد. اما حکیم دیده و فهمیده ولی ناتوان در ارائه است و تنها آنچه را که دیده روایت و حکایت میکند. به همین دلیل مشتریان هنر، بیشتر از حکمت است. حکمت رؤیت اختصاصی و اظهار خصوصی است. اما هنر رؤیت اختصاصی و اظهار عمومی است. اینکه هنرمند تا چه حد درست اظهار میکند، به درست دیدنش باز میگردد. اما این مهم است که 1- چه دیده است 2- چقدر تأثیر گذاشته است! هنرمند در چه بینی، دستش باز است. همه چیز میبیند. اعم از نیک و بد. ولی حکیم، فقط خوب میبیند اما، بد را فقط میداند. شنیدن کی بود مانند دیدن. تأثیر دیدن از شنیدن به مراتب بیشتر است. بلکه قابل مقایسه نیست! ممکن است با این توصیف بگویی، هنرمند وسعت عمل و عرصه اقدامش بیشتر است پس اهمیت بیشتری دارد.
آهنگساز ، ردیفدان و نوازنده
تفاوت حکیم با جاهل، تفاوت ماهوی است. حکیم و جاهل، ماهیتاً با هم متفاوتند. نحوه وجودشان با هم متفاوت است. عالم، در ماهیت با حکیم تفاوت ندارد، زیرا هر دو در گام نخست جویای آگاهی هستند. در گام دوم است که با هم تفاوت میکنند و آن، فهم آگاهی است. دانستن آنچه را که بدان علم یافتهاند، یعنی معلوم و دانستن علمی که بدان دست یافتهاند. در دانستن معلوم، مشترکند ولی در دانستن علم، متفاوت. اما حکیم و جاهل، در نحوه و چگونه بودن، باهم متفاوتند و این تفاوت ماهوی است. در این میان، هنر چیست و هنرمند چه وضعی دارد؟ هنر، وضعی عجیب دارد. علم، دانایی و آگاهی است. دانایی از چیزی و آگاهی به چیزی. یعنی آگاهی سطحی! از ظاهر چیزی باخبر شدن. مثل شنیدن خبر بیماری! اطلاع از بیمار، اما اطلاع سطحی! حکمت، اما اطلاع سطحی و عمقی است! حکیم هم از بیمار خبر دارد و هم از بیماری و مهمتر اینکه درمان آن را هم میداند. یعنی هم علم دارد، هم به علم خود علم دارد و هم به چرایی آن علم دارد! چرایی علم، درمان است. نسبت علم و حکمت، نسبت ماده و صورت است. نسبت مجاز و حقیقت است. اما هنر چه؟ هنر، اطلاع از باطن و جان هر چیز است. هنر، از باطن موضوعات و حقایق خبر میدهد.
هنر، احساسی را که در هر چیز هست احضار میکند. هنر، احساس حقایق را توصیف میکند. احساس، به مثابه جان است. احساس هر چیز، جان آن است. هنر با این کار دارد. با احساس هرچیز. نسبت علم و هنر، نسبت ظاهر و باطن است. اشتراکی میان علم و هنر نیست. آن از ظاهر و این از باطن حکایت دارد. عدهای جویای آن و عدهای طالب این. متاع کفر و دین بیمشتری نیست. یکی آن را یکی این را پسندد. اما نسبت هنر و حکمت، عام و خاص یا عموم و خصوص مطلق است.
اهمیت حکمت، به نوعی است که ضمناً با علم هم، همین نسبت را دارد. ظاهری که در علم است، در حکمت هست به علاوه باطن و باطنی که در هنر هست در حکمت هست به علاوه ظاهر. منتها یک تفاوت ماهوی میان حکمت و هنر است و آن اینکه حکیم، از حقیقت میگوید و هنرمند آن را نشان میدهد. حکیم حقیقت را رؤیت کرده و آن را میسراید، هنرمند حقیقت را رؤیت کرده و آن را مینماید. یک تفاوت عمده دیگر میان حکیم و هنرمند است. حکیم حقیقت را فهمیده و آن را میگوید. هنرمند حقیقت را نفهمیده و آن را نشان میدهد. چطور میتوان از چیزی که فهم نشده، نشانی داد؟ همانگونه که از آن بدون فهم، میشود آگاهی داد! عالم و هنرمند، در یک چیز مشترکند و آن اینکه از آنچه میگویند و مینمایند، فهمی ندارند. تفاوت عالم و هنرمند، تفاوت علمالیقین و عین الیقین است ولیکن حکیم در مقام حق الیقین نشسته است. پس ترتیب رتبی آنان، علم، هنر، حکمت است. به تعبیر دیگر، عالم، هنرمند و حکیم، به ظاهر حکیم در رتبه برتری نسبت به آنها قرار دارد. زیرا آنچه را که عالم میداند، حکیم میداند. آنچه را که هنرمند میبیند، حکیم هم میبیند. برتریاش نسبت به عالم و هنرمند، در دیدن و دانستن است. آنچه را عالم نمیبیند، حکیم میبیند و آنچه را که هنرمند، نمیداند، حکیم میداند. حکیم جامع عالم و هنرمند است. اما جامع علم و هنر نیست؟ چرا؟ چون مگر میتوان جامع علم و هنر نبود ولی جامع عالم و هنرمند بود؟! آری. چون هر چه را عالم نمیبیند، میبیند و هر چه را هنرمند نمیداند، میداند! اما جامع عالم و هنرمند نیست؟ چرا؟ چون البته جامع عالم است ولی هنرمند نه! زیرا هنرمند، نشان می دهد و حکیم میسراید. هنرمند احساس را احضار میکند و حکیم آن را اِخبار! پس حکیم در نقصی با هنرمند هم سطح است؛ نقص ناتوانی. هنرمند، نقص فهم دارد و حکیم نقص ارائه. هنرمند دیده است بیآنکه بفهمد. آنچه را دیده، ارائه میدهد. اما حکیم دیده و فهمیده ولی ناتوان در ارائه است و تنها آنچه را که دیده روایت و حکایت میکند. به همین دلیل مشتریان هنر، بیشتر از حکمت است. حکمت رؤیت اختصاصی و اظهار خصوصی است. اما هنر رؤیت اختصاصی و اظهار عمومی است. اینکه هنرمند تا چه حد درست اظهار میکند، به درست دیدنش باز میگردد. اما این مهم است که 1- چه دیده است 2- چقدر تأثیر گذاشته است! هنرمند در چه بینی، دستش باز است. همه چیز میبیند. اعم از نیک و بد. ولی حکیم، فقط خوب میبیند اما، بد را فقط میداند. شنیدن کی بود مانند دیدن. تأثیر دیدن از شنیدن به مراتب بیشتر است. بلکه قابل مقایسه نیست! ممکن است با این توصیف بگویی، هنرمند وسعت عمل و عرصه اقدامش بیشتر است پس اهمیت بیشتری دارد.
صدای دردهایی آشنا از عمق پنهان معنا
صدیقه عاشوری
روانشناس و عضو انجمن کودک و رسانه
شب بود. در اتاق نشسته بودم و مشغول نوشتن متنی درباره روان انسان که صدای مرد همسایه بلند شد؛ صدایی که به وضوح شنیده میشد. او به همسرش اعتراض میکرد که «وقتی در حال خرید مانتو هستی یا در حال پرداخت رسید بهترین غذاها، هیچگاه فکر میکنی این پولها از کجا میآید؟ من هم آدم هستم، روزی دوازده ساعت کار میکنم و... .» هیچ شناختی از آنها نداشتم، اصلاً نمیدانم مال کدام ساختمان بودند ولی صدای دردهایی که هرازگاهی آنها را بلند بلند نجوا میکردند، آشنا بود.
حالا مدتی است جدا از مسأله برهم زدن آرامش ما، به محتوای صحبتهایشان توجه میکنم. اینبار هم بر کلام مرد خانواده تمرکز کردم. در ظاهر کلامش شکلهای مختلفی دارد؛ ولی هرچه دقت میکنم، در تمام این مدت، حرفهایش یک معنا بیشتر ندارد: «من خستهام، نیاز به قدردانی و همدلی دارم.» اینکه حق با او است یا نه را نمیدانم. اصلاً مسأله قابل قضاوتی نیست؛ چراکه دقیق اطلاع ندارم بین او و همسرش چه میگذرد، ولی این ماجرا هم شبیه بسیاری دیگر از اتفاقات و اعتراضات روزانه زندگی انسانها است؛ همانهایی که باعث چالشهای بزرگی در روابط میانفردی آدمها میشود.
شاید در یک تقسیمبندی بتوانیم محتوای کلام را به دو بخش قسمت کنیم: یک بخش، ظاهر کلام و بخش دیگر، معنای ثانویه و عمق هر سخن. واقعیت این است که بیشتر ما آدمها ظاهر کلام یکدیگر را میشنویم و ظاهر رفتار را هم مشاهده میکنیم. انسانها معمولاً با ظاهر دیگری ارتباط میگیرند و توجه خاصی به عمق معنای گفتار و بخش پوشیده رفتار ندارند؛ از این رو دچار مشکلات بسیاری در روابطشان میشوند. اگر بتوانیم از ظاهر کلام انسانها به عمق آن سفر کنیم، بیگمان بهبودی بسیاری در روابطمان حاصل میشود. برای رسیدن به این مقصود، لازم است ویژگیهایی را در خود ارتقا دهیم. از جمله این ویژگیها و شاید بهتر است بگویم مهارتها، همدلی است. همدلی یعنی در لحظه تا بتوانیم خود را به جای دیگری بگذاریم تا قادر به درک احساسش باشیم. ویژگی بعدی این است که به طور همزمان بتوانیم چند بعد یک مسأله را در نظر بگیریم. برای مثال وقتی با رفتارهای خشمآگین فردی مواجه میشویم همزمان خستگی جسمانی آن فرد، موقعیت فرهنگیاش، ویژگیهای مثبتی که دارا است و... را نیز در نظر داشته باشیم و تنها بر عصبانیت او متمرکز نشویم. ویژگی بعدی، تقویت مهارت گفتوگوی سالم و ماهرانه است؛ اینکه بتوانیم به گونهای سالم و سازگارانه با طرف دیگر ارتباط، وارد گفتوگو شویم که زخم نزنیم و احساساتش را جریحهدار نکنیم. نکته دیگر این است که به جای آنکه به یکدیگر برچسب بزنیم، پیامد و اثر عملش را روی خود و زندگی شرح دهیم. این روزها بسیاری خستهاند و در آماج فشارهای زندگی قرار دارند. اگر کمی ماهرانهتر و منعطفتر با یکدیگر وارد تعامل شویم، بیگمان لحظات بهتری را در کنار خانواده، دوست، همکار، همسایه و... تجربه خواهیم کرد؛ البته این مهارتها نیاز به آموزشهای علمی و عملی دارند. از جمله آموزش ارتباط بدون خشونت، آموزش ارتباط متقابل یا حتی تکنیکهای شناختی-رفتاری که لازمه ارتباطات سالم و ماهرانه است. بخشی از این مهارتها را میتوان به صورت همگانی از طریق رسانهها و... آموزش داد که بسترسازی آن بر عهده متصدیان امور فرهنگی است ولی بخش دیگر لازم است با کمک کارگاهها و جلسات روانشناسی و... انتقال یابد که پیگیری آن بر عهده خود مردم است. امید است با گسترش این آموزشها کیفیت ارتباطات بین انسانها ارتقا یابد و جامعه در مسیر مهربانی بیشتری قرار گیرد.
روانشناس و عضو انجمن کودک و رسانه
شب بود. در اتاق نشسته بودم و مشغول نوشتن متنی درباره روان انسان که صدای مرد همسایه بلند شد؛ صدایی که به وضوح شنیده میشد. او به همسرش اعتراض میکرد که «وقتی در حال خرید مانتو هستی یا در حال پرداخت رسید بهترین غذاها، هیچگاه فکر میکنی این پولها از کجا میآید؟ من هم آدم هستم، روزی دوازده ساعت کار میکنم و... .» هیچ شناختی از آنها نداشتم، اصلاً نمیدانم مال کدام ساختمان بودند ولی صدای دردهایی که هرازگاهی آنها را بلند بلند نجوا میکردند، آشنا بود.
حالا مدتی است جدا از مسأله برهم زدن آرامش ما، به محتوای صحبتهایشان توجه میکنم. اینبار هم بر کلام مرد خانواده تمرکز کردم. در ظاهر کلامش شکلهای مختلفی دارد؛ ولی هرچه دقت میکنم، در تمام این مدت، حرفهایش یک معنا بیشتر ندارد: «من خستهام، نیاز به قدردانی و همدلی دارم.» اینکه حق با او است یا نه را نمیدانم. اصلاً مسأله قابل قضاوتی نیست؛ چراکه دقیق اطلاع ندارم بین او و همسرش چه میگذرد، ولی این ماجرا هم شبیه بسیاری دیگر از اتفاقات و اعتراضات روزانه زندگی انسانها است؛ همانهایی که باعث چالشهای بزرگی در روابط میانفردی آدمها میشود.
شاید در یک تقسیمبندی بتوانیم محتوای کلام را به دو بخش قسمت کنیم: یک بخش، ظاهر کلام و بخش دیگر، معنای ثانویه و عمق هر سخن. واقعیت این است که بیشتر ما آدمها ظاهر کلام یکدیگر را میشنویم و ظاهر رفتار را هم مشاهده میکنیم. انسانها معمولاً با ظاهر دیگری ارتباط میگیرند و توجه خاصی به عمق معنای گفتار و بخش پوشیده رفتار ندارند؛ از این رو دچار مشکلات بسیاری در روابطشان میشوند. اگر بتوانیم از ظاهر کلام انسانها به عمق آن سفر کنیم، بیگمان بهبودی بسیاری در روابطمان حاصل میشود. برای رسیدن به این مقصود، لازم است ویژگیهایی را در خود ارتقا دهیم. از جمله این ویژگیها و شاید بهتر است بگویم مهارتها، همدلی است. همدلی یعنی در لحظه تا بتوانیم خود را به جای دیگری بگذاریم تا قادر به درک احساسش باشیم. ویژگی بعدی این است که به طور همزمان بتوانیم چند بعد یک مسأله را در نظر بگیریم. برای مثال وقتی با رفتارهای خشمآگین فردی مواجه میشویم همزمان خستگی جسمانی آن فرد، موقعیت فرهنگیاش، ویژگیهای مثبتی که دارا است و... را نیز در نظر داشته باشیم و تنها بر عصبانیت او متمرکز نشویم. ویژگی بعدی، تقویت مهارت گفتوگوی سالم و ماهرانه است؛ اینکه بتوانیم به گونهای سالم و سازگارانه با طرف دیگر ارتباط، وارد گفتوگو شویم که زخم نزنیم و احساساتش را جریحهدار نکنیم. نکته دیگر این است که به جای آنکه به یکدیگر برچسب بزنیم، پیامد و اثر عملش را روی خود و زندگی شرح دهیم. این روزها بسیاری خستهاند و در آماج فشارهای زندگی قرار دارند. اگر کمی ماهرانهتر و منعطفتر با یکدیگر وارد تعامل شویم، بیگمان لحظات بهتری را در کنار خانواده، دوست، همکار، همسایه و... تجربه خواهیم کرد؛ البته این مهارتها نیاز به آموزشهای علمی و عملی دارند. از جمله آموزش ارتباط بدون خشونت، آموزش ارتباط متقابل یا حتی تکنیکهای شناختی-رفتاری که لازمه ارتباطات سالم و ماهرانه است. بخشی از این مهارتها را میتوان به صورت همگانی از طریق رسانهها و... آموزش داد که بسترسازی آن بر عهده متصدیان امور فرهنگی است ولی بخش دیگر لازم است با کمک کارگاهها و جلسات روانشناسی و... انتقال یابد که پیگیری آن بر عهده خود مردم است. امید است با گسترش این آموزشها کیفیت ارتباطات بین انسانها ارتقا یابد و جامعه در مسیر مهربانی بیشتری قرار گیرد.
نجوای «آوای زمین» با نتهای موسیقی
رضا مهدوی
موسیقی پژوه و نوازنده سنتور
محمد رضا علیقلی، هنرمند شناخته شده درعرصه موسیقی است و البته این شناخت بیشتر به خاطر تعداد قابل توجه ساخت موسیقی فیلم در گونههای مختلف است. مجموعه «آوای زمین» یکی از آثار صوتی اوست که دربردارنده نگاه خلاق آهنگساز به انواع شنیدارهایی است که برای شنیدنشان، نیازمند مجموعهداری و توجه خاص به موسیقیهای خارج از روال روزمرگی است.
از ویژگیهای بارز این آلبوم، انتخاب شایسته از موسیقی خالص و مجرد و انتزاعی در گونهسازی است که موجب شده این آلبوم مورد توجه عام و خاص قرار بگیرد و همچنین دستمایهای باشد برای برنامهسازیها و میان برنامههای رسانهای.
باید گفت موسیقی نهفته در طبیعت هماره منبع الهام موسیقیدانان مبدع و دگراندیش بوده است. آوای نهفته در کره زمین فارغ از هر زبان و نژاد، زبانی است بینالملل که کششهای هجایی و گاه ریتمیک، آن را بهسر منزل مقصود رهنمون میکند. حضرت مولانا بدرستی فرموده: «خشک سیمی، خشک چوبی خشک پوست/ ازکجا میآید این آوای دوست» بعید نیست محمدرضا علیقلی نیز بهدنبال اصوات گمشدهای بوده و سعی کرده در مجموعه «آوای زمین» با نگاه نوپو و نوجوی خود تا حد امکان همراه با تصورات و تخیلات و هم برگرفته از عینیت، صداهایی را جستوجوگر باشد و در استودیو پرورش یافته کند، تا مخاطب بتواند در ژرفایی دور نگرانه خود را غوطه ور کند. گفتنی است، بهرهگیری از صدا، سازها وآلات آکوستیک و بیشتر از ادوات کوبهای، نشان از دو عنصر آدمیت و حیات او و دیگری نظم شبانهروز زمین است که نیم بیشتر آن، آب است و دنیای زیرین دریاها و اقیانوسها نیز حاکی از زندگی جاندارانی است که صدا تولید میکنند و همچنان انسان از آنان بیاطلاع است.
موسیقی «آوای زمین» در حقیقت بیانگر سلسله صداهایی است که در ساحتهای مختلف به نظم کشیده شده و میخواهد تداوم منطقی راز خلقت را بین آدمیت با دیگر مخلوقات و چهارعنصر اربعه: آب، آتش، خاک و باد، فضاسازی شنیداری ایجاد کند و نوعی شنیدن موسیقی وار از زمین که ابعاد گوناگون و وسیعی را شامل میشود. این مجموعه دارای پانزده شیار (تراک) است که تراک دوازدهم آن ابتکاری بس جالب و دلنشین دارد که برگرفته از اذان مؤذنزاده اردبیلی است و تنها شیار با کلام آن محسوب میگردد. همچنین چینش موسیقایی برگرفته از جنوب ایران بویژه دمامنوازی بوشهر این قطعه را رنگین کمانی پرتلألو نشانگراست. آوای زمین را میتوان از مجموعه آثار شنیداری کاربردی تلقی کرد و بهرههای چندمنظوره از آن انتظار داشت.
آوای زمین
موسیقی: محمدرضا علیقلی
ناشر: هرمس
سال: 1379
موسیقی پژوه و نوازنده سنتور
محمد رضا علیقلی، هنرمند شناخته شده درعرصه موسیقی است و البته این شناخت بیشتر به خاطر تعداد قابل توجه ساخت موسیقی فیلم در گونههای مختلف است. مجموعه «آوای زمین» یکی از آثار صوتی اوست که دربردارنده نگاه خلاق آهنگساز به انواع شنیدارهایی است که برای شنیدنشان، نیازمند مجموعهداری و توجه خاص به موسیقیهای خارج از روال روزمرگی است.
از ویژگیهای بارز این آلبوم، انتخاب شایسته از موسیقی خالص و مجرد و انتزاعی در گونهسازی است که موجب شده این آلبوم مورد توجه عام و خاص قرار بگیرد و همچنین دستمایهای باشد برای برنامهسازیها و میان برنامههای رسانهای.
باید گفت موسیقی نهفته در طبیعت هماره منبع الهام موسیقیدانان مبدع و دگراندیش بوده است. آوای نهفته در کره زمین فارغ از هر زبان و نژاد، زبانی است بینالملل که کششهای هجایی و گاه ریتمیک، آن را بهسر منزل مقصود رهنمون میکند. حضرت مولانا بدرستی فرموده: «خشک سیمی، خشک چوبی خشک پوست/ ازکجا میآید این آوای دوست» بعید نیست محمدرضا علیقلی نیز بهدنبال اصوات گمشدهای بوده و سعی کرده در مجموعه «آوای زمین» با نگاه نوپو و نوجوی خود تا حد امکان همراه با تصورات و تخیلات و هم برگرفته از عینیت، صداهایی را جستوجوگر باشد و در استودیو پرورش یافته کند، تا مخاطب بتواند در ژرفایی دور نگرانه خود را غوطه ور کند. گفتنی است، بهرهگیری از صدا، سازها وآلات آکوستیک و بیشتر از ادوات کوبهای، نشان از دو عنصر آدمیت و حیات او و دیگری نظم شبانهروز زمین است که نیم بیشتر آن، آب است و دنیای زیرین دریاها و اقیانوسها نیز حاکی از زندگی جاندارانی است که صدا تولید میکنند و همچنان انسان از آنان بیاطلاع است.
موسیقی «آوای زمین» در حقیقت بیانگر سلسله صداهایی است که در ساحتهای مختلف به نظم کشیده شده و میخواهد تداوم منطقی راز خلقت را بین آدمیت با دیگر مخلوقات و چهارعنصر اربعه: آب، آتش، خاک و باد، فضاسازی شنیداری ایجاد کند و نوعی شنیدن موسیقی وار از زمین که ابعاد گوناگون و وسیعی را شامل میشود. این مجموعه دارای پانزده شیار (تراک) است که تراک دوازدهم آن ابتکاری بس جالب و دلنشین دارد که برگرفته از اذان مؤذنزاده اردبیلی است و تنها شیار با کلام آن محسوب میگردد. همچنین چینش موسیقایی برگرفته از جنوب ایران بویژه دمامنوازی بوشهر این قطعه را رنگین کمانی پرتلألو نشانگراست. آوای زمین را میتوان از مجموعه آثار شنیداری کاربردی تلقی کرد و بهرههای چندمنظوره از آن انتظار داشت.
آوای زمین
موسیقی: محمدرضا علیقلی
ناشر: هرمس
سال: 1379
تکنیکهایی برای تصمیمگیری خوب
دکتر محمد رضا ایمانی
روانشناس
در یادداشت قبلی به بیان برخی از تکنیکها برای برخورداری از مهارت تصمیمگیری اشاره کردیم که در ادامه چند تکنیک دیگر را تقدیم خوانندگان عزیز مینماییم.
1- قانون 90/10: استفان کاوی در کتاب اصل 90/10 روش جالب توجه و خوبی را برای برخورداری از تصمیمهای مناسب ارائه میدهد. او بیان میکند: «10 درصد از زندگی آن چیزی است که برای ما اتفاق میافتد و 90 درصد از زندگی را خود شما با واکنشهایتان به امور تعیین میکنید. این یعنی چه؟ یعنی ما واقعاً بر 10 درصد از اتفاقاتی که برایمان میافتد هیچ کنترلی نداریم. ما نمیتوانیم ماشین درحال سقوطی را از سقوط کردن بازداریم. هواپیما ممکن است دیر برسد و تمام زمانبندیهای ما را بههم بریزد. یک راننده دیگر ممکن است ما را در ترافیک اسیر کند. ما بر این 10 درصد هیچ کنترلی نداریم. اما 90 درصد دیگر، فرق دارند و 90 درصد بقیه را شما تعیین میکنید. چگونه؟ با عکسالعملهایتان. چراغ خطر را شما کنترل نمیکنید اما شما میتوانید واکنش خود را به آن کنترل کنید. اجازه ندهید مردم شما را احمق فرض کنند. شما میتوانید واکنشهای خود را کنترل نمایید.»
در این روش ما میتوانیم نسبت به پذیرش رخدادها و کنترل آن هوشمندانهتر و مطلوبتر رفتار کنیم و در نتیجه با مجموعهای از رخدادهای تصادفی و حوادث پیشبینی نشده و پر هزینه مواجه نشویم.
2- مدل پنیرسوئیسی: در درون هر سیستم، نواقص متعددی وجود دارد ولی این نواقص همیشه منجر به بروز خطا نمیشوند. بلکه خطا تنها زمانی روی میدهد که نقصهای موجود در قسمتهای مختلف یک سیستم، به صورت پیشبینی نشده و هم زمان با یکدیگر رخ دهند و زنجیرهای از این نواقص منجر به پیدایش یک حادثه میشوند. هرگاه سوراخهای تمام لایههای مختلف یک سیستم (همچون پنیر سوئیسی) در امتداد هم قرار گیرند و به عبارتی تمام لایههای محافظتی به شکل غیرمعمول و نادر در نقطههای مشخص دارای سوراخ و نقصهای متوالی باشند، این منافذ در یک ردیف قرار میگیرند و منجر به اتفاقات و حوادث تلخ و پیچیدهای همچون ویرانی میشوند.
آنچه که مورد توجه باید قرار گیرد، برخورداری از دیدگاه مناسب برای بررسی خطاهای شناختی در محاسبات روند تصمیمگیریهای مهم زندگی است. در مجموع چند تصمیم اشتباه همراستا میتواند به نابودی و ویرانی کلیت و ماهیت زندگی منجر شود.
3- تکنیک شش کلاه تفکر: این روش به تصمیمگیری در موقعیتهای مختلف و تقویت روحیه کار تیمی کمک میکند و مانند روش بارش ذهنی یا طوفان فکری (هماندیشی) یکسری قوانین کلی دارد که افراد میبایست به آن احترام بگذارند. برای مثال، اگر در تیم یکی از اعضا فردی هیجانی است و دیگری شخصیتی تحلیلگر دارد، ممکن است ایدههایی کاملاً متفاوت از یکدیگر داشته باشند. به همین ترتیب، ایدههای شخصی بدبین بسیار متفاوت از ایدههای فردی خوشبین است. با این حساب، بسیار مهم است که همه به ایدهها و دیدگاههای یکدیگر احترام بگذارند. در این روش۶ کلاه واقعی با رنگهای سفید، سیاه، قرمز، سبز، زرد و آبی باید تهیه شود و در مقابل افراد روی میزی قرار بگیرد. در این تکنیک هر یک از افراد باید به نوبت یکی از کلاهها را بر سر بگذارد و البته در هر بار میبایست به دیدگاهها و نقشهای تعیین شده متناسب با آن رنگ کلاه پایبند باشد.
کلاه سفید؛ بیانگر افکار خنثی بر اساس واقعیات موجود و دیدگاههای واقعگرایانه و تحلیلی است. هر فردی که کلاه سفید را بردارد باید دیدگاهش را با توجه به دادههای موجود ابراز کند، بدون اینکه قضاوت شخصی را در آن دخالت دهد.
کلاه قرمز؛ بیانگر افکار هیجانی بر اساس قضاوت شخصی و نشاندهنده افکار هیجانی، احساسات درونی، ادراک و باور فرد است.
کلاه سیاه؛ بیانگر افکار بدبینانه و تمرکز بر ضعفها و نماینده افکار منفی، انتقادی یا تردیدآمیز است. این دیدگاه بر شناسایی ریسکها و مشکلات تمرکز دارد.
کلاه زرد؛ بیانگر افکار خوشبینانه و تمرکز بر قوتها است. افراد با بر سرگذاشتن این کلاه رویکردهای خوشبینانه، گمانهزنیهایی با بهترین حالت تفکر و همه جوانب مثبت ایدهها را بیان میکنند.
کلاه سبز؛ بیانگر افکار خلاقانه و ایدههای نو و نماینده تفکر خلاق، ایدههای جدید و بارش ذهنی در افراد است. افراد با بر سرگذاشتن این کلاه باید گزینههای خلاقانه مفیدی را برای پاسخ به مشکل معین پیدا کنند. افراد هر وقت راهحلی پیدا کردند، برای تأیید آنها، باید کلاههای سیاه و زرد را مرور کنند تا جوانب منفی و مثبت آنها را بسنجند.
کلاه آبی؛ بیانگر نظارت بر همه دیدگاهها است که میتواند تفکر ساختارمند را با نمایی کلی از وضعیت و تصویر بزرگ از همه موضوعات در نظر بگیرد. افرادی که این کلاه را بر سر می گذارند باید به کل جلسه نظارت کنند، افکار و دیدگاهها را سازماندهی نمایند، بدون اینکه دیدگاه بدهند. در این تکنیک هر فردی فارغ از دیدگاههای شخصی مکلف به اندیشیدن به یک موضوع از زاویه دیگر میشود و هنر تفکر انتقادی و متفاوت اندیشیدن را میآموزد. این تکنیک به ارتقای مهارتهای کار تیمی و همفکری جمعی کمک میکند.
روانشناس
در یادداشت قبلی به بیان برخی از تکنیکها برای برخورداری از مهارت تصمیمگیری اشاره کردیم که در ادامه چند تکنیک دیگر را تقدیم خوانندگان عزیز مینماییم.
1- قانون 90/10: استفان کاوی در کتاب اصل 90/10 روش جالب توجه و خوبی را برای برخورداری از تصمیمهای مناسب ارائه میدهد. او بیان میکند: «10 درصد از زندگی آن چیزی است که برای ما اتفاق میافتد و 90 درصد از زندگی را خود شما با واکنشهایتان به امور تعیین میکنید. این یعنی چه؟ یعنی ما واقعاً بر 10 درصد از اتفاقاتی که برایمان میافتد هیچ کنترلی نداریم. ما نمیتوانیم ماشین درحال سقوطی را از سقوط کردن بازداریم. هواپیما ممکن است دیر برسد و تمام زمانبندیهای ما را بههم بریزد. یک راننده دیگر ممکن است ما را در ترافیک اسیر کند. ما بر این 10 درصد هیچ کنترلی نداریم. اما 90 درصد دیگر، فرق دارند و 90 درصد بقیه را شما تعیین میکنید. چگونه؟ با عکسالعملهایتان. چراغ خطر را شما کنترل نمیکنید اما شما میتوانید واکنش خود را به آن کنترل کنید. اجازه ندهید مردم شما را احمق فرض کنند. شما میتوانید واکنشهای خود را کنترل نمایید.»
در این روش ما میتوانیم نسبت به پذیرش رخدادها و کنترل آن هوشمندانهتر و مطلوبتر رفتار کنیم و در نتیجه با مجموعهای از رخدادهای تصادفی و حوادث پیشبینی نشده و پر هزینه مواجه نشویم.
2- مدل پنیرسوئیسی: در درون هر سیستم، نواقص متعددی وجود دارد ولی این نواقص همیشه منجر به بروز خطا نمیشوند. بلکه خطا تنها زمانی روی میدهد که نقصهای موجود در قسمتهای مختلف یک سیستم، به صورت پیشبینی نشده و هم زمان با یکدیگر رخ دهند و زنجیرهای از این نواقص منجر به پیدایش یک حادثه میشوند. هرگاه سوراخهای تمام لایههای مختلف یک سیستم (همچون پنیر سوئیسی) در امتداد هم قرار گیرند و به عبارتی تمام لایههای محافظتی به شکل غیرمعمول و نادر در نقطههای مشخص دارای سوراخ و نقصهای متوالی باشند، این منافذ در یک ردیف قرار میگیرند و منجر به اتفاقات و حوادث تلخ و پیچیدهای همچون ویرانی میشوند.
آنچه که مورد توجه باید قرار گیرد، برخورداری از دیدگاه مناسب برای بررسی خطاهای شناختی در محاسبات روند تصمیمگیریهای مهم زندگی است. در مجموع چند تصمیم اشتباه همراستا میتواند به نابودی و ویرانی کلیت و ماهیت زندگی منجر شود.
3- تکنیک شش کلاه تفکر: این روش به تصمیمگیری در موقعیتهای مختلف و تقویت روحیه کار تیمی کمک میکند و مانند روش بارش ذهنی یا طوفان فکری (هماندیشی) یکسری قوانین کلی دارد که افراد میبایست به آن احترام بگذارند. برای مثال، اگر در تیم یکی از اعضا فردی هیجانی است و دیگری شخصیتی تحلیلگر دارد، ممکن است ایدههایی کاملاً متفاوت از یکدیگر داشته باشند. به همین ترتیب، ایدههای شخصی بدبین بسیار متفاوت از ایدههای فردی خوشبین است. با این حساب، بسیار مهم است که همه به ایدهها و دیدگاههای یکدیگر احترام بگذارند. در این روش۶ کلاه واقعی با رنگهای سفید، سیاه، قرمز، سبز، زرد و آبی باید تهیه شود و در مقابل افراد روی میزی قرار بگیرد. در این تکنیک هر یک از افراد باید به نوبت یکی از کلاهها را بر سر بگذارد و البته در هر بار میبایست به دیدگاهها و نقشهای تعیین شده متناسب با آن رنگ کلاه پایبند باشد.
کلاه سفید؛ بیانگر افکار خنثی بر اساس واقعیات موجود و دیدگاههای واقعگرایانه و تحلیلی است. هر فردی که کلاه سفید را بردارد باید دیدگاهش را با توجه به دادههای موجود ابراز کند، بدون اینکه قضاوت شخصی را در آن دخالت دهد.
کلاه قرمز؛ بیانگر افکار هیجانی بر اساس قضاوت شخصی و نشاندهنده افکار هیجانی، احساسات درونی، ادراک و باور فرد است.
کلاه سیاه؛ بیانگر افکار بدبینانه و تمرکز بر ضعفها و نماینده افکار منفی، انتقادی یا تردیدآمیز است. این دیدگاه بر شناسایی ریسکها و مشکلات تمرکز دارد.
کلاه زرد؛ بیانگر افکار خوشبینانه و تمرکز بر قوتها است. افراد با بر سرگذاشتن این کلاه رویکردهای خوشبینانه، گمانهزنیهایی با بهترین حالت تفکر و همه جوانب مثبت ایدهها را بیان میکنند.
کلاه سبز؛ بیانگر افکار خلاقانه و ایدههای نو و نماینده تفکر خلاق، ایدههای جدید و بارش ذهنی در افراد است. افراد با بر سرگذاشتن این کلاه باید گزینههای خلاقانه مفیدی را برای پاسخ به مشکل معین پیدا کنند. افراد هر وقت راهحلی پیدا کردند، برای تأیید آنها، باید کلاههای سیاه و زرد را مرور کنند تا جوانب منفی و مثبت آنها را بسنجند.
کلاه آبی؛ بیانگر نظارت بر همه دیدگاهها است که میتواند تفکر ساختارمند را با نمایی کلی از وضعیت و تصویر بزرگ از همه موضوعات در نظر بگیرد. افرادی که این کلاه را بر سر می گذارند باید به کل جلسه نظارت کنند، افکار و دیدگاهها را سازماندهی نمایند، بدون اینکه دیدگاه بدهند. در این تکنیک هر فردی فارغ از دیدگاههای شخصی مکلف به اندیشیدن به یک موضوع از زاویه دیگر میشود و هنر تفکر انتقادی و متفاوت اندیشیدن را میآموزد. این تکنیک به ارتقای مهارتهای کار تیمی و همفکری جمعی کمک میکند.
عکس نوشت
چراغهای موزه لوور و دیگر اماکن دیدنی فرانسه، در پی بحران انرژی در اروپا، چند ساعت زودتر از موعد همیشگی خاموش شدند. به گفته وزیر فرهنگ فرانسه این یک حرکت نمادین برای یادآوری بحران انرژی در اروپا در پی جنگ روسیه با اوکراین است. چراغهای موزه لوور که قبلاً ساعت یک بامداد خاموش میشد، در ساعت ۱۱ شب و کاخ ورسای نیز به جای ساعت ۱۲ در ساعت ۱۱ خاموش خواهند شد. او از مؤسسات فرهنگی خواست روشهای صرفهجویی در مصرف برق را اتخاذ کنند؛ مانند کاری که موزه ورسای انجام داد. این موزه با جایگزین کردن چراغهای ال ای دی به جای چراغهای قبلی، سبب شد هزینههای مصرف برق، یک سوم کاهش یابد./ایسنا
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
هنرمندان در فضای مجازی
-
برای فصل چهارم نون خ آماده باش هستیم
-
فاصله از حکیم تا هنرمند
-
صدای دردهایی آشنا از عمق پنهان معنا
-
نجوای «آوای زمین» با نتهای موسیقی
-
تکنیکهایی برای تصمیمگیری خوب
-
عکس نوشت
اخبارایران آنلاین