بایدن در نخستین سفر خاورمیانهای خود وارد تل آویو شد
هیاهوی بسیار برای هیچ
زهره صفاری/ نخستین سفر رئیسجمهور امریکا به خاورمیانه گرچه با دستور کار مهمی از سوی کاخ سفید بزرگنمایی شد اما به باور کارشناسان نه تنها در معادلات منطقهای تأثیر بسزایی نخواهد داشت که بسیاری آن را شکستی بزرگ در سیاستهای جو بایدن میدانند و معتقدند، این سفر بدون نتیجه خاصی به پایان خواهد رسید. بایدن دیروز تور خاورمیانهای خود را با پروازی به سرزمینهای اشغالی آغاز کرد و قرار است فردا در ادامه این سفر به جده رفته و ضمن دیدار با ملک سلمان و ولیعهد جوانش محمد بن سلمان، در نشست شورای همکاری خلیج فارس نیز شرکت کند. براساس آنچه رسانههای امریکایی درباره اهداف این سفر نوشتهاند، مهمترین مسائل خاورمیانه شامل موضوع هستهای ایران، عادیسازی روابط عربستان و رژیم صهیونیستی و مسأله فلسطین، سرفصلهای مذاکرات رئیسجمهور ایالات متحده در این سفر چند روزه را تشکیل میدهد اما از آنجا که به طور مثال با توجه به موضعگیریهای ایران، جایگاه رژیم صهیونیستی نمیتواند بر سیاست امریکا در قبال مسأله هستهای تأثیری بگذارد یا روند آن را تغییر دهد به نظر میرسد این سرفصلگذاریها بیشتر جنبه تبلیغاتی داشته باشد.
شکست سیاستهای بایدن
به باور کارشناسان نیویورک تایمز گرچه جو بایدن ملاقات با مقامات رژیم صهیونیستی و سعودیها را با جملاتی مانند «نخستین پرواز یک رئیس جمهور امریکا از رژیم صهیونیستی تا جده» بهعنوان یک حرکت سیاسی مهم در دوران خود یاد کرده است اما نگاهی به وعدهها و اظهارات او در کمپین انتخاباتی سال 2020 و «مطرود» خواندن «بن سلمان» به خاطر طراحی قتل فجیع «جمال خاشقجی» روزنامهنگار منتقد سعودی، این اظهارات را بیش از یک افتخار، توجیه شکستی نشان میدهد که «بایدن» بواسطه سفر به عربستان متحمل خواهد شد. او حتی به «بن سلمان» این فرصت را میدهد تا با میزبانی از رئیسجمهور امریکا، برای خود یک امتیاز بزرگ بگیرد.از سوی دیگر به نوشته «واشنگتن پست»، «بایدن» در سفر به عربستان حتی نمیتواند نسخه توافق ابراهیم را برای عادیسازی سعودیها با رژیم صهیونیستی قطعی کند. «گورن»، تحلیلگر سیاسی در این باره به «شینهوا» گفت: «توافق عادیسازی روابط میان عربستان و رژیم صهیونیستی هدفی به مراتب دورتر از سفر «بایدن» به عربستان خواهد بود چراکه اختلافات گستردهای میان قدرتهای منطقهای همچنان وجود دارد و امریکا نمیتواند برای تغییر در اولویت منافع آنها اغراق کند.»موضوع دیگری که معادلات «بایدن» در آن جواب نخواهد داد حل مناقشه فلسطین و رژیم صهیونیستی است. «جاناتان رینهولد»، رئیس بخش مطالعات سیاسی دانشگاه «بار-ایلهان» در این باره معتقد است: «کاخ سفید درصدد است تا این مناقشه را کنترل و مدیریت کند اما امریکا در این میان بدون در نظر گرفتن اولویت طرف فلسطینی، سعی دارد طرح دو دولتی را پیاده کند. با این حال در عمل، شکاف داخلی احزاب فلسطینی که تلاشهایی برای حل آن در جریان است و بحران سیاسی تل آویو مذاکرات در این باره را بیثمر خواهد کرد.» .
کاخ سفید با بهانه کردن قیمت بالای گازوئیل، سعی در توجیه سفر بایدن به عربستان دارد. این در حالی است که سیاستهای تحریمی امریکا علیه ایران، ونزوئلا و روسیه عمدهترین دلیل این افزایش بها به شمار میرود. «چاس فریمن»، دستیار سابق وزیر دفاع امریکا در امور امنیت بینالمللی معتقد است: «عربستان نمیتواند به تنهایی اوپک را هدایت کند یا قیمتهای جهانی را پایین بیاورد. در عین حال تلاشی هم در این باره نخواهد کرد. با این شرایط میتوان چنین نتیجه گرفت که کاخ سفید در برنامهریزی این سفر منافع خود را به ارزشهای سیاست خارجی امریکا ترجیح داده است.»
نشنال پست (کانادا)
بعد از انتقاد تند ولودیمیر زلنسکی به کانادا به خاطر بازگرداندن توربینهای تعمیر شده نورد استریم یک به آلمان، یک سازمان غیر دولتی اوکراینی خبر داد، دادخواستی قضایی تنظیم کرده تا از کانادا بابت این اقدام که نادیده گرفتن تحریمهای روسیه است، شکایت کند. توربین مورد نظر در واقع کمپرسور خط لولهای است که گاز را به اروپا میرساند.
گاردین (بریتانیا)
هشت نامزد محافظهکار از دیروز دور اول رقابت برای جانشینی «بوریس جانسون» در کرسی نخستوزیری را در حالی آغاز کردهاند که «ریشی سوناک»، با کسب بیش از 40 درصد آرای موافق هم حزبیهایش، بخت اول به شمار میآید، «جاوید» از دور رقابت کنار رفت و «دوریس» و «ریز ماگ» در حمایت از «تراس» عقبنشینی کردند.
حریت دیلی نیوز (ترکیه)
شورای امنیت راهکار سازمان ملل برای افزایش کمکهای بشردوستانه به 4.1 میلیون آواره سوری در شمال غرب این کشور را تصویب کرد و روسیه برای 6 ماه مسئول انجام این کار شد. این در حالی است که پیشتر درخواست تمدید یکساله این کمکها با وتوی روسیه به بنبست رسیده بود. این کمکها قرار است از «باب الحوا» منتقل شود.
اعتراف تاریخی جان بولتون به نقش امریکا در راهاندازی کودتا در سایر کشورها:
موتور امریکایی برای ماشین کودتا
بنفشه غلامی/ «جان بولتون»، استراتژیست کاخ سفید در دولت دونالد ترامپ و مشاور امنیت ملی وی، در آخرین ساعات روز سهشنبه اندکی بعد از به پایان رسیدن جدیدترین جلسه کمیته تحقیق کنگره امریکا درباره شورش 6 ژانویه، در مصاحبهای با شبکه خبری «سیانان» اعتراف کرد، دولت ترامپ در تلاش برای کودتا در شماری از کشورها بوده و وی نقش زیادی در چنین تکاپویی داشته است.
به گزارش خبرگزاری «رویترز»، ساعتی بعد از نشست کمیته تحقیق 6 ژانویه در کنگره امریکا که در خلال آن قانونگذاران رئیسجمهور سابق این کشور را متهم کردند، در آخرین تلاشهایش برای ماندن در قدرت، هواداران خود را تحریک کرده بود تا به ساختمان کنگره امریکا حمله کنند، جان بولتون در یکی از برنامههای شبکه خبری «سیانان» حاضر شد و در حمایت از ترامپ، گفت: «او در حد و اندازهای نیست که بتواند یک کودتای برنامهریزی شده راه بیندازد.» مشاور امنیت ملی سابق امریکا سپس جملهای را بیان کرد که عمق مداخلهجویی دولت ترامپ در سایر کشورها را به نمایش میگذاشت. بولتون گفت: «به عنوان کسی که به طراحی کودتاها کمک کرده و نه کسی که فقط اطلاعاتی درباره چگونگی به راه انداختن کودتا در کشورهای دیگر دارد، به شما میگویم که چنین چیزهایی کار زیادی از تفکر، برنامهریزی و استراتژی گرفته تا حمایت از جریانها را میطلبد و ترامپ کسی نبود که بتواند چنین کاری انجام دهد.» بلافاصله بعد از بیان این جمله «جیک تاپر»، مجری این برنامه با گرفتن مچ استراتژیست سابق کاخ سفید، از او پرسید منظورش چه تلاشهایی است؟ بولتون هم که همواره به عنوان یک جمهوریخواه تندرو شناخته شده و او را عاشق به راه انداختن جنگ و براندازی رژیمها در کشورهایی که دشمن آنها است، توصیف میکنند، با آرامش تمام به اعترافهای خود ادامه داد و گفت: «نمیخواهم وارد جزئیات شوم. تلاشهایی بود که موفقیتآمیز نبودند.» او سپس بدون اینکه به نام کشور ونزوئلا یا «نیکولاس مادورو» اشاره کند، گفت: «نه اینکه بگویم خیلی روی آن کار کردم. اما دیدم اپوزیسیونی وجود دارد که میخواهد رئیسجمهور کشور خود را که غیرقانونی انتخاب شده بود، سرنگون کند. بنابراین وارد عمل شدم اما در نهایت این اپوزیسیون شکست خورد.»
اشاره بولتون به وقایع سال 2019 بود که در کسوت مشاور امنیت ملی امریکا آشکارا به درخواستهای «خوان گوایدو»، رهبر اپوزیسیون ونزوئلا که مدعی بود انتخاب دوباره «مادورو» غیرقانونی است، پاسخ مثبت داد اما «مادورو» توانست مقابل هجمههای خارجی بایستد و به آنان اجازه مداخلهجویی در کشور خود را ندهد.
پس از این اعترافات بولتون، مجری که خواهان دریافت اطلاعات بیشتری بود، به وی گفت: «احساس میکنم چیزهایی دیگری هم (به جز ونزوئلا) هست که به من نمیگویید.» و بولتون بدون اینکه به نام کشور دیگری اشاره کند، گفت: «بله، یقیناً چیزهای دیگری هم هست.»
بنا بر گزارش «رویترز»، جان بولتون درحالی این اعترافها را بیان کرده که تا کنون هیچ کدام از مقامات دولتی امریکا حاضر نشدهاند به مداخلهجوییهای امریکا در سایر کشورها و ایجاد ناآرامی در آنها اذعان کنند اما سالها است، کارشناسان و ناظران مسائل امریکا به این دست اقدامات امریکا انتقاد و تأکید کردهاند، امریکا در وقایع تأثیرگذار شماری از کشورها نقش مستقیم داشته است که از جمله آنها میتوان به نقش واشنگتن در سرنگونی «محمد مصدق»، نخستوزیر ملیگرای ایران در سال 1953، جنگ ویتنام و در 20 سال اخیر به راه انداختن جنگ در افغانستان و عراق اشاره کرد.
واکنشها به اعتراف بولتون
اعترافات خونسردانه «بولتون» با واکنشهای بسیاری چه بین سیاستمداران داخل این کشور و چه خارج از آن و همچنین روزنامهنگاران مواجه شد. «رند پال»، سناتور جمهوریخواه در توئیتی نوشت: «یکی از افتخارآمیزترین لحظات عمرم زمانی بود که اجازه ندادم بولتون وزیر خارجه امریکا شود.» «دیمیتری پولیانسکی»، معاون نماینده روسیه در سازمان ملل نیز در پیامی توئیتری نوشت: «عجب راز آشکاری! این را همه میدانند که امریکا برای براندازی رئیسجمهور ونزوئلا در تکاپو بود. حالا همه منتظریم تا اعترافی هم درباره نقش حیاتی امریکا در کودتای 2014 موسوم به «قیام میدان» در اوکراین بشنویم که آن هم راز آشکار دیگری است.»
روزنامهنگاران امریکایی هم به سخنان «بولتون» واکنش نشان دادند. اغلب آنها سخنان مشاور امنیت ملی سابق امریکا را اعتراف او به اقدامی معادل جنایت جنگی توصیف کردند. در همین ارتباط «دیکنز اولو»، خبرنگار «بیبیسی» در کنیا در توئیتی نوشت: «بولتون که در عالیترین سمتهای دولتی امریکا همچون سفیر این کشور در سازمان ملل خدمت کرده است، بسادگی تمام به خود میبالد که در برنامهریزی برای کودتا در کشوری دیگر نقش داشته!» «ناتاشا برتراند»، تحلیلگر «سیانان» نیز در توئیتر خود نوشت: «کودتاچی بودن، افتخار نیست.»
«ایران» از نقش رژیم صهیونیستی در ایجاد جنگ آب در منطقه غرب آسیا گزارش میدهد
سارق بزرگ آب در خاورمیانه
گروه سیاست/ ماهیت سیاسی منابع آب در خاورمیانه و پیشبینی اینکه آب جای نفت را بهعنوان یک منبع منازعه بگیرد، عنصری تعیینکننده در تأمین ثبات و آرامش منطقه به شمار میرود. مصرف زیاد آب با توجه به الگوی رشد جمعیتی خاورمیانه و سیاستهای پر تنش آبی دولتها برای سیطره بر آبهای مرزی و زیرزمینی بخصوص در مدیترانه شرقی، مدیریت آب را در منطقه بحرانزا کرده است. رژیم صهیونیستی با ترکیبی از سیاست تهدید و ترغیب به صلح با اعراب به سرقت آب از رودخانههای مرزی و سفرههای زیرزمینی دست زده است و هر گونه قرارداد آبی را منوط به تأمین آب مناطق اشغالی دانسته است و کنترل بر منابع آبی رود اردن، یرموک، حصبانی، بانیاس و تمام سفرههای آبی، کلیدی را بهعنوان حداقل نیاز امنیتی خود تلقی میکند. خاورمیانه بهدلیل موقعیت جغرافیایی خاص خود همیشه با چالش آب مواجه بوده است؛ همین موضوع سبب شده تا آب در خاورمیانه امری سیاسی هم به حساب آید. رودخانهها در خاورمیانه نقش مهمی در صنعت کشاورزی و شکلگیری تمدن چند هزار ساله داشتهاند.
در طول تاریخ، بهرهمندی از آب رودخانهها، چشمهها و قناتها منجر به جنگ و درگیری بین ملتها و کشورها شده است. مشکل عمده مربوط به آب در خاورمیانه از نظر کمیت آب است. آب یک منبع کمیاب به شمار میرود. از یک طرف، منطقه خاورمیانه جزو مناطق کم آب دنیا است و با توجه به رشد جمعیت، مصرف آب رو به افزایش است. از طرف دیگر، با پایین رفتن سطح آبهای زیرزمینی و بالا رفتن میزان نمکهای موجود و آلودگی روزافزون آنها، مسأله آب به یکی از چالشهای جدی و خطرناک منطقه تبدیل شده است. در خاورمیانه بحرانهای ناشی از مرزهای آبی بسیار حادتر از مرزهای خشکی است.در گزارشی از سازمان اطلاعات امریکا آمده که مناطقی که ممکن است در آیندهای نزدیک در آنها جنگ و درگیری آغاز شود، بیشتر در آسیای جنوبغربی واقع شدهاند و در پیشاپیش آنها اردن و اسرائیل به چشم میخورد. در خاورمیانه، رودخانههای فرات، دجله، هیرمند، اردن، لیتانی، یرموک و برخی از سفرههای زیرزمینی و حوزه آبی همچون کرانه باختری و نوار غزه نقاط بحرانزا و محل کشمکش شناخته شدهاند. رژیم صهیونیستی با سوءاستفاده از آب رودخانهها و سفرههای زیرزمینی مهم این منطقه، منجر به درگیری اعراب با آن رژیم شده است و رودخانههای اردن و لیتانی بین کشورهای سوریه، اردن، مناطق اشغالی ، فلسطین و لبنان به همراه سفرههای زیرزمینی آن مناطق نقاط حساس درگیری و جنگ برآورد شدهاند.
رژیم صهیونیستی در اندیشه تسلط بر منابع آبی همسایگان عرب خود است و از اینرو تأمین نیازهای آبی خود را در اولویت سیاستهای تجاوزکارانهاش قرار داده است و کنترل بر منابع رود اردن و تمام سفرههای آبی کلیدی را بهعنوان حداقل نیاز امنیتی خود تلقی میکند. از نظر جغرافیایی، مناطق اشغالی جزو مناطق خشک و کم آب خاورمیانه محسوب میشوند.در مناطق اشغالی هیچ رود دائمی وجود ندارد و تنها رود اردن آن هم در سرزمینهای اشغالی در مرز مشترک سوریه، اردن و مناطق اشغالی جریان دارد. آتشبس سوریه با رژیم صهیونیستی ، پیمان اردن با اسرائیل، توافقنامه اسلو۲ و دیگر توافقنامههای صورت گرفته و در حال اجرا، راه سرقت آب را برای رژیم صهیونیستی هموار کرده است.
مفهوم امنیت آب
واژه «هیدروپلیتیک» گواه بر مناسبات جوامع انسانی در حوزه منابع آب شیرین است و عمدتاً برای نواحی که کمبود آب شیرین دارند بهعنوان یک مسأله مورد توجه قرار میگیرد. در این میان، دانش واژه «امنیت آب» گواه بر کنش متقابل آب در دسترس برای شمار جمعیتی است که با تهدید و آسیبهای جدی روبهرو هستند. در حقیقت، یک تعریف گسترده از امنیت آب، دو مفهوم «خطر آب» و «در دسترس بودن» را تداعی میکند. در دسترس بودن مقدار و کیفیت قابل قبول آب برای سلامتی، معیشت، اکوسیستم و تولید، همراه با سطح قابل قبولی از خطرات ناشی از آب برای مردم، محیطها و اقتصادها است.
در درک امنیت آب، سه عنصر کلیدی لحاظ میشود که عبارتند از: 1) در دسترس بودن (تأمین آب باکیفیت و سالم) بین کسانی که در بالا و پایین دست یک حوزه آبی زندگی میکنند؛ 2) محافظت کافی در برابر حوادث و بیماریهای ناشی از آب و دسترسی به کمیت و کیفیت کافی از آب، با هزینه مقرون به صرفه، برای رفع نیازهای اساسی غذا، انرژی و سایر ملزومات لازم برای ایجاد یک زندگی سالم و مولد، بدون به خطر انداختن پایداری اکوسیستمهای حیاتی است؛ ۳) اتکای دسترسی قابل اطمینان کمیت و کیفیت آب همراه با سطح قابل قبولی از خطرات مرتبط به آب.
اعلامیه صادر شده در دومین مجمع جهانی آب در لاهه در سال ۲۰۰۰، تأمین امنیت آب را این گونه تعریف کرده است: حصول اطمینان از اینکه اکوسیستمهای آب شیرین، ساحلی و مرتبط با آن محافظت و بهبود یافته باشند که هر فرد یا جامعه با هزینهای مناسب برای دستیابی به یک زندگی سالم و امن کوشا و در برابر خطرات ناشی از آب محافظت شوند. اما باید توجه داشت که اصطلاح «امنیت آب» تأییدیه همه کسانی که در زمینه مسائل آب کار میکنند، نیست و نمیتوان بر تمام سیاستهای تجاوزکارانهای که در حوزه آب اتخاذ میشود، با این اصطلاح سرپوش گذاشت یا آنها را توجیه کرد.
آب همچنین میتواند یک سلاح یا تلفات درگیری باشد. در خاورمیانه استفاده از آب بهعنوان هدف و سلاح درگیری شناخته شده است. زیرساخت آب در قالب آب و فاضلاب، ایستگاههای پمپاژ و سدها ساخته شده است. آب بهعنوان سلاح از طریق محرومیت، محدودیت و جاری شدن سیل عمدی استفاده شده است. دبیر کل سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۶ گزارش داده که اشغال و کنترل بر منابع آب، سدسازی در خاورمیانه بهعنوان یک سلاح در نظر گرفته میشود. در برخی موارد، آب برای بهبود روابط سیاسی در منطقه مورد استفاده قرار گرفته است. استفاده از آب بهعنوان ابزاری برای درگیری در منطقه همچنین شامل صریح هدف قرار دادن سیستمهای آب غیرنظامی که برای تأمین آب سالم حیاتی هستند و همچنین سیستمهای بهداشتی و آبیاری که از بخش کشاورزی پشتیبانی میکنند، در نتیجه بدتر شدن جابهجایی و مهاجرت اجباری جوامع است.تغییر بستر آب، کیفیت پایین آب، کمبود آب و بیثباتی و خشونت سیاسی حاصل از آن در نتیجه بحران زیست محیطی را شامل میشود که منجر به تهدید امنیت ملی یک کشور با امنیت منطقهای میشود. بنابراین امنیت آب در قرن اخیر از مبانی قابل توجه راهبردهای امنیتی کشورها در بحرانهای ملی و منطقهای است.
روند شکلگیری سلطه آبی رژیم صهیونیستی
ژئوپلیتیک خاورمیانه را می توان متأثر از توافقنامههای مخفی ۱۹۱6 سایکس پیکو، اعلامیه بالفور ۱۹۱۷، پایان خلافت عثمانی، ایجاد رژیم صهیونیستی 1948، جنگهای اعراب با اسرائیل و تحولات داخلی مؤثر برخی کشورهای منطقه از جمله انقلاب اسلامی ایران و سپس تجاوز ایالات متحده به عراق و بهار عربی در نظر گرفت که خود، متأثر از دو مفهوم نفوذ و قطبیت است. از زمان شکلگیری رژیم صهیونیستی و رقابت شدید کشورهای عربی تحت تأثیر از ملیگرایی جمال عبدالناصر و محور پادشاهی که به تعبیر مالکوم کر «جنگ سرد عرب» نامیده میشود و همچنین رقابت شدید دوقطبی بینالملل سبب شد که ژئوپلیتیک خاورمیانه عربی تحت تأثیر جنگهای رژیم صهیونیستی با اعراب در جهت منافع این رژیم قرار بگیرد.
به گفته محققان دانشگاه ایالتی اورگان از ۳۷ درگیری نظامی واقعی بر سر آب (در جهان) از سال ۱۹۵۰، ۳۲ مورد در خاورمیانه رخ داده است. ۳۰ مورد از آنها میان رژیم صهیونیستی و همسایگان عرب آن رخ داد که تقریباً همه بر فراز رودخانه اردن و شاخههای آن بودند که آب میلیونها نفر را برای آشامیدن، حمام کردن و کشاورزی فراهم میکند. جنگ ۱۹۶7 اعراب با رژیم صهیونیستی، حمله ارتش صهیونیستی به مواضع سوریه در شمال دریاچه طبریا، جنگ ۱۹۵۹ بحران سوئز، جنگ شش روزه اعراب و رژیم صهیونیستی 1967 و جنگ اکتبر ۱۹۷۳ اعراب با این رژیم، منجر به تسلط آن بر مناطق جولان، بخش دره اردن و ساحل رودخانه اردن، کرانه باختری و صحرای سینا شد. به غیر از جنگ ۱۹۷۳ که تا حدودی به مواضع صهیونیستی آسیب وارد شد، در بقیه موارد این رژیم مناطق وسیعی از مناطق آبی و حیاتی کشورهای پیرامون را اشغال کرد که وسعتش را به سه برابر اندازه اولیه تبدیل ساخت. سازمان ملل طی دو قطعنامه ۲۶۲ (جنگ 1967) و ۳۲۸ (جنگ ۱۹۷۳) این رژیم غاصب را ملزم به عقبنشینی از مناطق اشغالی کرد به تعبیر دیگر، هیچ سرزمینی از نظر حقوقی به رژیم صهیونیستی واگذار نشد و قطعنامههای شورای امنیت نیز کرانه باختری رود اردن و بلندیهای جولان را جزو مناطق اشغال شده توسط این رژیم میداند. لازم به ذکر است این رژیم مدعی است که مناطق اشغالی فلسطینی، پیش از اشغال در حاکمیت رسمی هیچ کشور مورد تأیید سازمان ملل نبوده است. اما شورای امنیت سازمان ملل متحد، استان هفتم اسرائیل یعنی یهودا و شومرون (کرانه باختری رود اردن)، بلندیهای جولان و بیتالمقدس شرقی را بهعنوان بخشی از اسرائیل به رسمیت نمیشناسد. این شورا طی قطعنامههای 446 (۱۹۷۹)، ۶۵۲ (۱۹۷۹)، ۶۹۵ (۱۹۸۰)، ۶۷۱ (۱۹۸۰) و ۶۷۸ (۱۹۸۰) ضمن رد ادعاهای این رژیم، شهرکسازی در مناطق اشغالی مذکور را محکوم کرده و خواستار پایبندیاش به ماده 49 کنوانسیون چهارم ژنو شد. بر اساس ماده 49 کنوانسیون چهارم ژنو «قدرت اشغالگر نباید بخشی از جمعیت شهروندان کشور خود را به مناطق اشغالی منتقل کند» .در تاریخ ۱۹ نوامبر 1967 و تنها 3روز قبل از تصویب قطعنامه ۲۶۲، هیأت حاکمه صهیونیستی مصوبه 536 را گذراند که در آن، به وضوح مواد قطعنامه اخیر مطرح شده بود. در مصوبه رژیم اشغالگر، نسبت به نحوه عقبنشینی از سرزمینهای اشغالی دو کشور مصر و سوریه تصمیمگیری شد. مطابق این مصوبه، رژیم اشغالگر بر مبنای شناسایی مرزهای بینالمللی و تأمین نیازهای امنیتیاش، امضای توافقنامه صلح را به سوریه پیشنهاد میدهد. این توافقنامه شامل موارد ذیل است:کلیه ارتفاعات سوری که هم اکنون در کنترل ارتش دفاعی صهیونیستی قرار دارد، از هر گونه سلاح تخلیه شود.
سخن پایانی
آب در منازعه رژیم صهیونیستی-فلسطین در ابتدا و سپس در منازعه این رژیم با اعراب نقش مهمی بازی کرده است. به طوری که رهبران صهیونیستی در سال ۱۹۱۹، یعنی دو سال بعد از صدور بیانیه بالفور خواستار تغییر در مرزهای ترسیمی بعد از صدور این بیانیه شدند. در واقع، هدف اصلی این خواسته آوردن منابع با ارزش آب به زیر کنترل منطقه تحت الحمایه فلسطین و در ادامه آن تحت کنترل رژیم صهیونیستی بود. دولت غاصب از سال ۱۹۶۸ برای تأمین آب مورد نیاز از طریق همسایگان خود سیاستهای بلند مدتی را به کار بسته است. در حقیقت، استفاده از سیاست آب در این رژیم دارای سابقه طولانی است. بهعنوان مثال، نقشه سرزمینهای اشغالی ارائه شده در مذاکرات صلح ورسای در سال ۱۹۱۹ رودخانه لیتانی لبنان را در داخل مرزهای متصور منطقه اشغالی نشان میدهد. طبق اظهارات موشه دایان (وزیر جنگ وقت) این رژیم برای کنترل بر منابع آب خودی و منابع آب اعراب وارد جنگ 1967 شدهبود و در همین راستا، با بسیج امکانات با انتقال آب به وسیله خط لوله از دریاچه الخلیل (جلیله) و رودخانه یرموک به تلآویو، علاوه بر تأمین بخشی از نیاز آب رژیم، نوعی آسایش سیاسی نیز برای آن به همراه داشته است.
به طوری که این رژیم علاوه بر تصاحب منابع آب سرزمینهای عربی، خود را بهعنوان فاتح جنگ آب در خاورمیانه قلمداد میکند. رژیم صهیونیستی ، غیر از رودخانه اردن، ۹۰ درصد منابع آب کرانه باختری را نیز مصرف میکند بنابر این جنگ برای این رژیم بهعنوان ابزاری جهت دستیابی به منابع آبی شمرده شده است.