ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، پیام رهبر انقلاب به اختتامیه جشنواره سرود فجر را قرائت کرد
تأکید بر زبده گویی در شعر صدا و آهنگ سرودها
گروه فرهنگی / آیین اختتامیه جشنواره ملی و بینالمللی سرود فجر شامگاه روز چهارشنبه ۲۲ تیرماه با حضور محمد مهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و خانواده شهید سردار حاج قاسم سلیمانی و جمعی از هنرمندان، مربیان و سرپرستان گروههای سرود منتخب کشور در تالار وحدت برگزار شد.
این مراسم با قرائت پیام مقام معظم رهبری به اختتامیه اولین جشنواره ملی و بینالمللی سرود فجر آغاز شد. حضرت آیتالله خامنهای در این پیام، سرود را از ظرفیتهای هنری گرانبها برای گسترش ارزشهای معرفتی و عملی دانستند و کشور ایران را از سرآمدان این حوزه توصیف کردند.
متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
سرود یکی از ظرفیتهای هنری گرانبها برای گسترش ارزشهای معرفتی و عملی است.
ترکیب بدیع شعر و صدا و آهنگ در اجرای دستهجمعی، راز اثرگذاری استثنایی سرودهای مذهبی و ملی در همه جای جهان است و بحمدالله ذوق و سلیقه و هنر ایرانی، در این بخش هم توانسته است کشور عزیز ما را در شمار سرآمدان قرار دهد.
اکنون با تشکر از دستاندرکاران ترویج سرود، آنان را به زبدهگزینی در همه اجزای سهگانه یادشده و نیز پرهیز از دنبالهرویهای زیانبار و نیز انتخاب موضوعات ارزشی اسلامی و انقلابی و ملی توصیه میکنم.
والسلام علیکم و رحمتالله
سیدعلی خامنهای
سرود هنری است که تحسین امام خمینی(ره) را درپی داشت
در ادامه این مراسم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ضمن ابراز خرسندی از قرائت پیام رهبر معظم انقلاب گفت: «از تمامی دستاندرکارانی که برای برگزاری جشنواره ملی سرود فجر اقدام کردند تشکر ویژهای دارم. به اعتقاد من کار بسیار بزرگی در این رویداد صورت گرفته که باید در ابعاد مختلفی روی آن تمرکز کرد. به هر حال موضوع سرود محصول نهضت اسلامی مردم ایران است و از هنرهایی است که میتوان از آن به عنوان انحصارات هنری نهضت امام خمینی یاد کرد.»
او افزود: «البته در آن زمان محدودیتهایی برای استفاده از سایر رشتههای هنری وجود داشت، اما نهضت انقلاب اسلامی توانست پیوند بسیار مستحکمی را میان سه هنر موسیقی، شعر و آهنگ ایجاد کند. شرایطی که آرمانهای انقلاب اسلامی را ماندگار کرد و ما مشاهده کردیم که در پیام بسیار ارزشمند رهبر معظم انقلاب اسلامی این نکات به درستترین و با شکوهترین شکل ممکن عنوان شد. سرود هنری است که تحسین امام خمینی را در پی داشت و ما دیدیم که سرود شهید مطهری چه طور جایگاه خود را در کشورمان پیدا کرد.»
اسماعیلی با اشاره به تشکیل دفتر سرود در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از حمایت این مجموعه از هنرمندان و گروههای فعال این حوزه با همکاری سازمان بسیج مستضعفین خبر داد و گفت: «این همنشینی دستگاههای فرهنگی هنری درباره سرود، میتواند بهترین دستاورد برای ما در این عرصه باشد.»
این مراسم با قرائت پیام مقام معظم رهبری به اختتامیه اولین جشنواره ملی و بینالمللی سرود فجر آغاز شد. حضرت آیتالله خامنهای در این پیام، سرود را از ظرفیتهای هنری گرانبها برای گسترش ارزشهای معرفتی و عملی دانستند و کشور ایران را از سرآمدان این حوزه توصیف کردند.
متن پیام رهبر معظم انقلاب اسلامی به این شرح است:
بسمالله الرحمن الرحیم
سرود یکی از ظرفیتهای هنری گرانبها برای گسترش ارزشهای معرفتی و عملی است.
ترکیب بدیع شعر و صدا و آهنگ در اجرای دستهجمعی، راز اثرگذاری استثنایی سرودهای مذهبی و ملی در همه جای جهان است و بحمدالله ذوق و سلیقه و هنر ایرانی، در این بخش هم توانسته است کشور عزیز ما را در شمار سرآمدان قرار دهد.
اکنون با تشکر از دستاندرکاران ترویج سرود، آنان را به زبدهگزینی در همه اجزای سهگانه یادشده و نیز پرهیز از دنبالهرویهای زیانبار و نیز انتخاب موضوعات ارزشی اسلامی و انقلابی و ملی توصیه میکنم.
والسلام علیکم و رحمتالله
سیدعلی خامنهای
سرود هنری است که تحسین امام خمینی(ره) را درپی داشت
در ادامه این مراسم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ضمن ابراز خرسندی از قرائت پیام رهبر معظم انقلاب گفت: «از تمامی دستاندرکارانی که برای برگزاری جشنواره ملی سرود فجر اقدام کردند تشکر ویژهای دارم. به اعتقاد من کار بسیار بزرگی در این رویداد صورت گرفته که باید در ابعاد مختلفی روی آن تمرکز کرد. به هر حال موضوع سرود محصول نهضت اسلامی مردم ایران است و از هنرهایی است که میتوان از آن به عنوان انحصارات هنری نهضت امام خمینی یاد کرد.»
او افزود: «البته در آن زمان محدودیتهایی برای استفاده از سایر رشتههای هنری وجود داشت، اما نهضت انقلاب اسلامی توانست پیوند بسیار مستحکمی را میان سه هنر موسیقی، شعر و آهنگ ایجاد کند. شرایطی که آرمانهای انقلاب اسلامی را ماندگار کرد و ما مشاهده کردیم که در پیام بسیار ارزشمند رهبر معظم انقلاب اسلامی این نکات به درستترین و با شکوهترین شکل ممکن عنوان شد. سرود هنری است که تحسین امام خمینی را در پی داشت و ما دیدیم که سرود شهید مطهری چه طور جایگاه خود را در کشورمان پیدا کرد.»
اسماعیلی با اشاره به تشکیل دفتر سرود در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از حمایت این مجموعه از هنرمندان و گروههای فعال این حوزه با همکاری سازمان بسیج مستضعفین خبر داد و گفت: «این همنشینی دستگاههای فرهنگی هنری درباره سرود، میتواند بهترین دستاورد برای ما در این عرصه باشد.»
طی 10 ماه گذشته
صادرات نفت به چین 12 برابر شد
صادرات نفت ایران از 78 هزار بشکه در اواخر دولت قبل به بیش از 961 هزار بشکه رسیده است
گروه اقتصادی / بررسی آمار منابع ثانویه بازار نفت نشان میدهد که صادرات نفت ایران به چین –بزرگترین مشتری سنتی نفت ایران- در سالهای اخیر به زیر 100 هزار بشکه در روز رسیده بود. یعنی زمانی که امریکا از برجام خارج شد و صنعت نفت ایران را تحریم کرد. این روند کاهشی تا پایان دولت دوازدهم هم ادامه داشت. درحالی که چین از تحریمهای امریکا به دلایل سیاسی و تجاری تبعیت نمیکرد. اما از ابتدای دولت سیزدهم شرایط تغییر کرد. به طوری که در یک برهه از زمان، صادرات نفت ایران به چین به حدود یک میلیون بشکه در روز رسید. براساس آمار اوپک و همین طور شرکتهای ردیاب نفتکشها، میانگین صادرات نفت ایران به چین در این دولت به 617 هزار بشکه در روز رسیده است. آمار رویترز نیز نشان میدهد که میانگین 3 ماه اخیر بیش از 700 هزار بشکه در روز بوده است.
کارشناسان بر این باورند که علت این افزایش صادرات، تغییر در روابط تهران و پکن در دولت جدید بوده است. به عبارتی، نحوه تعامل دولت قبل با چین به گونهای بود که این کشور در حال حذف یا کمرنگ کردن ایران از معادلات اقتصادی خود بود؛ اما در این دولت با تغییر در دیپلماسی سیاسی و اقتصادی کشور، چین بار دیگر به بزرگترین مشتری نفت ایران تبدیل شد. حتی اکنون که روسیه نفت خود را با تخفیف به بازار چین عرضه میکند، بازار ایران از بین نرفته است.
گزارش رسانههای بینالمللی از افزایش صادرات به چین
اگرچه آمار دقیقی از میزان صادرات نفت ایران به چین وجود ندارد و این صادرات در بازار خاکستری انجام میشود؛ اما برآورد شرکتها و گزارش رسانههای بینالمللی از روند افزایشی آن در 10 ماه اخیر خبر میدهد. برای مثال، پایگاه خبری اویل پرایس در گزارشی با عنوان «Iran’s Oil Exports Surge In June» مینویسد: «تخمین زده میشود که صادرات نفت خام ایران به چین بین اول ژوئن تا 19 ژوئن به طور متوسط به 961 هزار بشکه در روز افزایش یافته است. این کشور با وجود بنبست دیپلماتیک بر سر توافق هستهای، صادرات به بازار اصلی خود یعنی چین را افزایش داده است.»
این رسانه عنوان میکند: «نه تنها چین واردات نفت ایران را افزایش داده؛ بلکه حتی اداره کل گمرک چین در ماههای اخیر 3 بار بهصورت رسمی واردات نفت ایران را گزارش داده است.» در همین حال، رویترز در گزارشی نوشته است که چین واردات نفت از روسیه، ایران و ونزوئلا را افزایش داده و در عوض واردات نفت از آفریقا، برزیل و امریکا کاهش داشته است. طبق این گزارش، صادرات نفت ایران به چین معادل 7 درصد از کل واردات نفت چین و بیش از 750 هزار بشکه در روز است. بلومبرگ نیز با استناد به دادههای کپلر از افزایش واردات نفت ایران توسط چین طی ماههای اخیر گزارش میدهد و بیان میکند که واردات در ماه مه و ژوئن (اردیبهشت تا تیر ماه) پس از کاهش جزئی در آوریل از 700 هزار بشکه در روز فراتر رفته است.
یک رسانه محلی چین نیز در خصوص این افزایش واردات نفت از ایران مینویسد: «به رغم تحریمهای امریکا علیه ایران، چین نفت ایران را خریداری میکند. مدتی است که سطح واردات از ایران تقریباً معادل 7 درصد کل واردات نفت خام چین است. البته اغلب بهعنوان تأمینکننده نفت از دیگر کشورها ظاهر میشود و ردیابی این نفت آسان نیست.»
اعلام آمار رسمی واردات نفت ایران در ماههای اخیر
چین از پایان سال 2021 میلادی تاکنون واردات 3 محموله نفت از ایران را بهصورت رسمی اعلام کرده است. این حرکت به نوعی مخالفت چین با تحریم نفت ایران و تحریمشکنی این کشور قلمداد میشود. در این خصوص، تازهترین دادههای گمرک چین نشان داد که چین در ماه گذشته ۲۶۰ هزار تن نفت خام از ایران وارد کرده که سومین محموله نفت ایران از دسامبر گذشته است. به این ترتیب، آمار رسمی چین به گونهای است که از سال 2018 تاکنون فقط در 3 ماه خرید نفت ایران را تأیید میکند و این 3 ماه نیز طی 8 ماه اخیر اتفاق افتاده است. چین حدود 10.3 میلیون بشکه در روز نفت وارد میکند و در دولت قبل سهم ایران از این بازار به حدود 100 هزار بشکه در روز رسیده بود.
زیان 20 میلیارد دلاری ایران از ضعف دیپلماسی
واردات نفت چین از ایران در هیچ دورهای به اندازه سالهای 1398 تا اوایل 1400 افت نکرده بود. این کشور در دوره تحریمهای قبل که شامل تحریمهای چندجانبه (قطعنامههای شورای امنیت، تحریم اتحادیه اروپا و امریکا) بود، نیز بین 430 هزار تا 480 هزار بشکه در روز از ایران نفت وارد میکرد. بعد از برجام و پیش از تحریمهای امریکا این رقم به حدود 700 هزار بشکه در روز رسید. اما با آمدن ترامپ و خروج امریکا از برجام، میزان واردات نفت ایران توسط چین به 100 هزار بشکه در روز سقوط کرد و چین حاضر نبود برای مراوده با ایران کوچکترین هزینهای بپردازد. خبرگزاری فارس در این خصوص خسارت تخریب روابط دوستانه با چین در دولت حسن روحانی را حدود 20 میلیارد دلار برآورد میکند و مینویسد: «با یک محاسبه سرانگشتی میتوان هزینه تخریب روابط ایران با چین در دولت روحانی را نسبت به دولت رئیسی محاسبه کرد. طبق محاسبات بر اساس میانگین قیمت نفت در سالهای اخیر، خسارت رویکرد نادرست دولت روحانی با چینیها در سالهای 2019 تا 2021 به ترتیب 7.2، 8 و 4.8 میلیارد دلار بوده و عدمالنفع قابل توجهی نصیب کشور شده که مجموع آن معادل 20 میلیارد دلار است. رویکرد سیاست خارجی دولت تدبیر و امید نه تنها در رفع تحریمها ناتوان بود بلکه روابط ایران با کشورهای همسو را نیز تخریب کرد.» در این خصوص، علاءالدین بروجردی سفیر اسبق ایران در چین و رئیس گروه دوستی ایران و چین در مجلس نهم و دهم در گفتوگویی با خبرگزاری مهر عنوان میکند: «چینیها در مقطع قبل از انتخاب ترامپ به ریاستجمهوری امریکا با توجه به شناختی که بهعنوان عضو شورای امنیت سازمان ملل از تحولات جهانی داشتند، پیشنهاد بسیار خوبی را ارائه کردند. آنها اعلام کردند که تسهیلات 50 میلیارد یورویی در قالب فاینانس در اختیار ایران قرار خواهد گرفت و در پروژههای زیربنایی دیگر نیز سرمایهگذاری خواهیم کرد، لذا مذاکرات آغاز شد اما بهدلیل دیدگاه غربگرایانه، آنقدر هیأت چینی را معطل و اذیت کردند که قراردادی بسته نشد. نفر اول هیأت چینی، سفیر سابق چین در ایران بود. نفر دوم نیز از نزدیکان رئیسجمهور چین بود. پس از بازگشت هیأت چینی به کشورشان، آقای کاشان مشاور آقای آخوندی آب پاکی را روی دست هیأت چینی ریخت و گفت «خودتان را معطل نکنید.» سفیر سابق چین در ایران نامهای به من نوشت که «شما اینگونه میخواهید از منافع ملی خود دفاع کنید؟ ما سه بار چنین تسهیلاتی را به روسیه دادهایم و این تسهیلات ویژه برای کشورهای نزدیک به ما است» این نامه بهعنوان یک سند تاریخی است. نگاه آن دولت کاملاً غربگرایانه بود. بعد از برجام با هول و وَلع برای پروژههای نفتی، بهدنبال «توتال» و «شل» راه افتادند و در نتیجه هم سرمایهگذاری چین در ایران منتفی شد و هم خرید نفت کاهش یافت.
اما تحلیلگران بر این باورند که در ماههای اخیر بخشی از این روابط احیا شده و افزایش صادرات نفت به چین در ماههای اخیر ذیل همین رویکرد است. اگرچه بازاریابی و بازارسازیهای شرکت ملی نفت در این دوره نیز در رشد صادرات به این بازار و دیگر بازارها بیتأثیر نبوده است.
برش
تولید و صادرات نفت ایران بازهم افزایش یافت
تازهترین گزارش سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) نشان میدهد که تولید نفت ایران در ماه اخیر میلادی (ژوئن) با افزایش 31 هزار بشکهای به ۲ میلیون و ۵۷۵ هزار بشکه رسیده است. اگرچه این رقم رسمی نیست و برآورد منابع ثانویه بازار است اما تأیید میکند که صادرات نفت ایران در ماههای اخیر افزایشی بوده است. این بالاترین رقم اعلامی اوپک برای تولید نفت ایران از زمان خروج امریکا از برجام و تحریم نفت ایران است. گزارش ماه ژوئیه اوپک نشان میدهد ۱۳ عضو این سازمان در ماه ژوئن، ۲۸ میلیون و ۷۱۶ هزار بشکه نفت خام تولید کردند که ۲۳۴ هزار بشکه بیشتر از ۲۸ میلیون و ۷۱۶ هزار بشکه ماه مه بوده است. اخیراً رئیسجمهور فرانسه اعلام کرد که برخی از اعضای اوپک از جمله عربستان و امارات توان تولید بیشتر نفت خام را ندارند و بازار برای کاهش فشار ناشی از تحریم نفت روسیه باید سراغ تولیدکنندگان دیگر این سازمان مانند ایران و ونزوئلا برود. گفتنی است، قیمت نفت خام سنگین ایران بر اساس تازهترین گزارش اوپک، در ماه ژوئن ۱۱۵ دلار و ۸۵ سنت بوده است. قیمت نفت روز گذشته و در زمان تنظیم این گزارش در مرز 100 دلار بود.
کارشناسان بر این باورند که علت این افزایش صادرات، تغییر در روابط تهران و پکن در دولت جدید بوده است. به عبارتی، نحوه تعامل دولت قبل با چین به گونهای بود که این کشور در حال حذف یا کمرنگ کردن ایران از معادلات اقتصادی خود بود؛ اما در این دولت با تغییر در دیپلماسی سیاسی و اقتصادی کشور، چین بار دیگر به بزرگترین مشتری نفت ایران تبدیل شد. حتی اکنون که روسیه نفت خود را با تخفیف به بازار چین عرضه میکند، بازار ایران از بین نرفته است.
گزارش رسانههای بینالمللی از افزایش صادرات به چین
اگرچه آمار دقیقی از میزان صادرات نفت ایران به چین وجود ندارد و این صادرات در بازار خاکستری انجام میشود؛ اما برآورد شرکتها و گزارش رسانههای بینالمللی از روند افزایشی آن در 10 ماه اخیر خبر میدهد. برای مثال، پایگاه خبری اویل پرایس در گزارشی با عنوان «Iran’s Oil Exports Surge In June» مینویسد: «تخمین زده میشود که صادرات نفت خام ایران به چین بین اول ژوئن تا 19 ژوئن به طور متوسط به 961 هزار بشکه در روز افزایش یافته است. این کشور با وجود بنبست دیپلماتیک بر سر توافق هستهای، صادرات به بازار اصلی خود یعنی چین را افزایش داده است.»
این رسانه عنوان میکند: «نه تنها چین واردات نفت ایران را افزایش داده؛ بلکه حتی اداره کل گمرک چین در ماههای اخیر 3 بار بهصورت رسمی واردات نفت ایران را گزارش داده است.» در همین حال، رویترز در گزارشی نوشته است که چین واردات نفت از روسیه، ایران و ونزوئلا را افزایش داده و در عوض واردات نفت از آفریقا، برزیل و امریکا کاهش داشته است. طبق این گزارش، صادرات نفت ایران به چین معادل 7 درصد از کل واردات نفت چین و بیش از 750 هزار بشکه در روز است. بلومبرگ نیز با استناد به دادههای کپلر از افزایش واردات نفت ایران توسط چین طی ماههای اخیر گزارش میدهد و بیان میکند که واردات در ماه مه و ژوئن (اردیبهشت تا تیر ماه) پس از کاهش جزئی در آوریل از 700 هزار بشکه در روز فراتر رفته است.
یک رسانه محلی چین نیز در خصوص این افزایش واردات نفت از ایران مینویسد: «به رغم تحریمهای امریکا علیه ایران، چین نفت ایران را خریداری میکند. مدتی است که سطح واردات از ایران تقریباً معادل 7 درصد کل واردات نفت خام چین است. البته اغلب بهعنوان تأمینکننده نفت از دیگر کشورها ظاهر میشود و ردیابی این نفت آسان نیست.»
اعلام آمار رسمی واردات نفت ایران در ماههای اخیر
چین از پایان سال 2021 میلادی تاکنون واردات 3 محموله نفت از ایران را بهصورت رسمی اعلام کرده است. این حرکت به نوعی مخالفت چین با تحریم نفت ایران و تحریمشکنی این کشور قلمداد میشود. در این خصوص، تازهترین دادههای گمرک چین نشان داد که چین در ماه گذشته ۲۶۰ هزار تن نفت خام از ایران وارد کرده که سومین محموله نفت ایران از دسامبر گذشته است. به این ترتیب، آمار رسمی چین به گونهای است که از سال 2018 تاکنون فقط در 3 ماه خرید نفت ایران را تأیید میکند و این 3 ماه نیز طی 8 ماه اخیر اتفاق افتاده است. چین حدود 10.3 میلیون بشکه در روز نفت وارد میکند و در دولت قبل سهم ایران از این بازار به حدود 100 هزار بشکه در روز رسیده بود.
زیان 20 میلیارد دلاری ایران از ضعف دیپلماسی
واردات نفت چین از ایران در هیچ دورهای به اندازه سالهای 1398 تا اوایل 1400 افت نکرده بود. این کشور در دوره تحریمهای قبل که شامل تحریمهای چندجانبه (قطعنامههای شورای امنیت، تحریم اتحادیه اروپا و امریکا) بود، نیز بین 430 هزار تا 480 هزار بشکه در روز از ایران نفت وارد میکرد. بعد از برجام و پیش از تحریمهای امریکا این رقم به حدود 700 هزار بشکه در روز رسید. اما با آمدن ترامپ و خروج امریکا از برجام، میزان واردات نفت ایران توسط چین به 100 هزار بشکه در روز سقوط کرد و چین حاضر نبود برای مراوده با ایران کوچکترین هزینهای بپردازد. خبرگزاری فارس در این خصوص خسارت تخریب روابط دوستانه با چین در دولت حسن روحانی را حدود 20 میلیارد دلار برآورد میکند و مینویسد: «با یک محاسبه سرانگشتی میتوان هزینه تخریب روابط ایران با چین در دولت روحانی را نسبت به دولت رئیسی محاسبه کرد. طبق محاسبات بر اساس میانگین قیمت نفت در سالهای اخیر، خسارت رویکرد نادرست دولت روحانی با چینیها در سالهای 2019 تا 2021 به ترتیب 7.2، 8 و 4.8 میلیارد دلار بوده و عدمالنفع قابل توجهی نصیب کشور شده که مجموع آن معادل 20 میلیارد دلار است. رویکرد سیاست خارجی دولت تدبیر و امید نه تنها در رفع تحریمها ناتوان بود بلکه روابط ایران با کشورهای همسو را نیز تخریب کرد.» در این خصوص، علاءالدین بروجردی سفیر اسبق ایران در چین و رئیس گروه دوستی ایران و چین در مجلس نهم و دهم در گفتوگویی با خبرگزاری مهر عنوان میکند: «چینیها در مقطع قبل از انتخاب ترامپ به ریاستجمهوری امریکا با توجه به شناختی که بهعنوان عضو شورای امنیت سازمان ملل از تحولات جهانی داشتند، پیشنهاد بسیار خوبی را ارائه کردند. آنها اعلام کردند که تسهیلات 50 میلیارد یورویی در قالب فاینانس در اختیار ایران قرار خواهد گرفت و در پروژههای زیربنایی دیگر نیز سرمایهگذاری خواهیم کرد، لذا مذاکرات آغاز شد اما بهدلیل دیدگاه غربگرایانه، آنقدر هیأت چینی را معطل و اذیت کردند که قراردادی بسته نشد. نفر اول هیأت چینی، سفیر سابق چین در ایران بود. نفر دوم نیز از نزدیکان رئیسجمهور چین بود. پس از بازگشت هیأت چینی به کشورشان، آقای کاشان مشاور آقای آخوندی آب پاکی را روی دست هیأت چینی ریخت و گفت «خودتان را معطل نکنید.» سفیر سابق چین در ایران نامهای به من نوشت که «شما اینگونه میخواهید از منافع ملی خود دفاع کنید؟ ما سه بار چنین تسهیلاتی را به روسیه دادهایم و این تسهیلات ویژه برای کشورهای نزدیک به ما است» این نامه بهعنوان یک سند تاریخی است. نگاه آن دولت کاملاً غربگرایانه بود. بعد از برجام با هول و وَلع برای پروژههای نفتی، بهدنبال «توتال» و «شل» راه افتادند و در نتیجه هم سرمایهگذاری چین در ایران منتفی شد و هم خرید نفت کاهش یافت.
اما تحلیلگران بر این باورند که در ماههای اخیر بخشی از این روابط احیا شده و افزایش صادرات نفت به چین در ماههای اخیر ذیل همین رویکرد است. اگرچه بازاریابی و بازارسازیهای شرکت ملی نفت در این دوره نیز در رشد صادرات به این بازار و دیگر بازارها بیتأثیر نبوده است.
برش
تولید و صادرات نفت ایران بازهم افزایش یافت
تازهترین گزارش سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) نشان میدهد که تولید نفت ایران در ماه اخیر میلادی (ژوئن) با افزایش 31 هزار بشکهای به ۲ میلیون و ۵۷۵ هزار بشکه رسیده است. اگرچه این رقم رسمی نیست و برآورد منابع ثانویه بازار است اما تأیید میکند که صادرات نفت ایران در ماههای اخیر افزایشی بوده است. این بالاترین رقم اعلامی اوپک برای تولید نفت ایران از زمان خروج امریکا از برجام و تحریم نفت ایران است. گزارش ماه ژوئیه اوپک نشان میدهد ۱۳ عضو این سازمان در ماه ژوئن، ۲۸ میلیون و ۷۱۶ هزار بشکه نفت خام تولید کردند که ۲۳۴ هزار بشکه بیشتر از ۲۸ میلیون و ۷۱۶ هزار بشکه ماه مه بوده است. اخیراً رئیسجمهور فرانسه اعلام کرد که برخی از اعضای اوپک از جمله عربستان و امارات توان تولید بیشتر نفت خام را ندارند و بازار برای کاهش فشار ناشی از تحریم نفت روسیه باید سراغ تولیدکنندگان دیگر این سازمان مانند ایران و ونزوئلا برود. گفتنی است، قیمت نفت خام سنگین ایران بر اساس تازهترین گزارش اوپک، در ماه ژوئن ۱۱۵ دلار و ۸۵ سنت بوده است. قیمت نفت روز گذشته و در زمان تنظیم این گزارش در مرز 100 دلار بود.
سؤال و جواب در پاستور
سجادی: نمیخواهیم اختلافی در تیم ملی باشد
بازیکنان تیم ملی فوتبال مواردی را محرمانه به ما گفتند
گروه ورزشی/یکی از سوژههای اصلی این روزها که درباره آن به صورت مداوم از وزیر ورزش و جوانان سؤال میشود، شرایط تیم ملی فوتبال است. سیدحمید سجادی درخصوص اینکه آیا سرمربیگری تیم ملی به مربی ایرانی سپرده خواهد شد یا گزینه خارجی، به ایرنا گفت: «در مسائل فنی فوتبال دخالت نمیکنیم. ما منتظر تصمیمات فدراسیون هستیم و اعلام کردیم هر حمایتی که لازم باشد انجام میدهیم ولی بهترین تصمیم را بگیرید.»
او ادامه داد: «از یک فیفادی با شرایط نسبی عبور کردیم. یک بازی با الجزایر داشتیم و قرار بود با کانادا بازی کنیم که نشد. فیفادی اصلی ما در کانادا بود که تبدیل شد به اردوی قطر. یک فیفادی دیگر در شهریورماه داریم و یکی دیگر هم، ۵ الی ۶ روز مانده به جام جهانی. در مجموع این جام جهانی متفاوت است و این متفاوت بودن هنر مدیریتی میخواهد و باید از این شرایط واقعی به نحو احسن استفاده کنیم.»
سجادی به اینکه نظر شخصیاش درخصوص داخلی یا خارجی بودن گزینه سرمربیگری تیم ملی چیست، چنین واکنشی داشت: «اجازه دهید به مسائل فنی ورود نکنم چون هر چیز در این خصوص بگویم، ممکن است باعث سوءتعبیر و سوءبرداشت شود. آرزویم این است که بهترین کادر فنی اطمینانبخش و الهامبخش در کنار تیم ملی باشد.»او در پاسخ به اینکه آیا قرار است در جام جهانی سفیر فرهنگی داشته باشیم، توضیح داد: «سینا کلهر معاون فرهنگی وزارت ورزش و جوانان یک پیوست فرهنگی تهیه کردهاند و در این پیوست، برنامههای فرهنگی متنوعی برای جام جهانی تعریف کردهاند. ما در این مقوله تنها نیستیم و یک کار تیمی و فرهنگی با همکاری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، وزارت ارشاد و وزارت امور خارجه قرار است انجام دهیم. کمیتههای مختلفی در این زمینه شکل گرفته و من مسئول کمیته ورزش هستم. رئیس ستاد اصلی هم آقای مخبر است.»
حضور در قطر فقط برای جام جهانی نیست
سجادی همچنین در حاشیه جلسه هیأت دولت و در جمع خبرنگاران در پاسخ به اینکه از وضعیت پیش آمده در روند انتخاب سرمربی تیم ملی راضی هستید، تأکید کرد: نه از این وضعیت راضیام، نه ناراضی. ما داریم وظایف نظارتی و حمایتی خودمان را انجام میدهیم و بیشتر هم از من نپرسید. من به جزئیات و آنچه در ورزش و بویژه فوتبال اتفاق میافتد، اشراف دارم، اما یک سری مسائل را نمیتوانم بگویم راهنمایی لازم را هر جا لازم باشد، انجام میدهیم.»او با اشاره به جلساتی که در زمینه برگزاری جام جهانی و حضور تیم ملی در این مسابقات برگزار شده، یادآور شد: «حضور ما در جام جهانی قطر نه فقط به خاطر اینکه تیم ملی ما در این مسابقات شرکت دارد بلکه برای اینکه این بازیها در همسایگی ما است میخواهیم کمک کنیم و سعی داریم از ظرفیت برگزاری این مسابقات استفاده کنیم. ما باید با تعامل و تفاهم و درخواست متقابلی که بین ما و قطر است این کار را انجام دهیم. حملونقل، اقلام مختلف، تردد هوایی، دریایی و گردشگری و تشویق تیم ملی و غیره از مواردی است که مورد بحث است. بعد اردوی قطر پیش آمد؛ یک عده گفتند خوب است و حال و هوای قطر یک تمرین ذهنی است و یک عده هم ایراد گرفتند که خود قطریها اسپانیا هستند، اما ایرانیها رفتند قطر! پشت پرده این مسأله را کسی نمیدانست. به هر حال هماهنگ شد با بهترین شرایط تیم رفت البته هوا هم گرم بود. اما تصمیم فدراسیون بود و ما هم احترام گذاشتیم.»وزیر ورزش و جوانان اظهار داشت: «در بازی الجزایر رفتم پیش تیم ملی و با هم صحبت کردیم. مواردی را پنج - شش نفر از بچهها محرمانه در حضور سرپرست تیم و آقای رضاییان گفتند و از آن جلسه فقط یک عکس بیرون آمد و مواردی را به من گفتند. بنابراین حضور ما در قطر همه جانبه است فقط حضور تیم ملی نیست. در جلسات ستاد به ریاست آقای مخبر، آقای ماجدی حضور دارد و در آخرین جلسه که شنبه پیش بود آقای امیرعبداللهیان حضور داشت که همکاران ایشان بسیار تلاش دارند برای بازیهای تدارکاتی هم دورخیز خوبی انجام شود. حضور مثبت و همهجانبه و باکیفیت ما در قطر یک اقبال عمومی است که پیگیری میشود. شاید در برخی از مواقع ما در بازی شکست هم خوردیم، اما عملکرد تیم خوب بوده است و نمیخواهیم اختلافی در تیم ملی فوتبال باشد. مقام معظم رهبری هم مورد تفقد قرار دادند و مردم از عملکرد راضی بودند.»
بازتاب
در پی برخی گمانهزنیها مبنی بر تمایل حضرتآیتالله خامنهای برای بهکارگیری مربی داخلی برای تیم ملی فوتبال کشورمان در مسابقات جام جهانی قطر، ایسنا در خبری نوشت: «خبرنگار ما کسب اطلاع کرد که حضرتآیتاللهخامنهای در این زمینه توصیه یا رهنمود جدیدی نداشتهاند. گمانهزنیهای اخیر ناشی از بازنشر بیانات 3 سال قبل ایشان در دیدار اعضای تیم ملی والیبال جوانان است.»
او ادامه داد: «از یک فیفادی با شرایط نسبی عبور کردیم. یک بازی با الجزایر داشتیم و قرار بود با کانادا بازی کنیم که نشد. فیفادی اصلی ما در کانادا بود که تبدیل شد به اردوی قطر. یک فیفادی دیگر در شهریورماه داریم و یکی دیگر هم، ۵ الی ۶ روز مانده به جام جهانی. در مجموع این جام جهانی متفاوت است و این متفاوت بودن هنر مدیریتی میخواهد و باید از این شرایط واقعی به نحو احسن استفاده کنیم.»
سجادی به اینکه نظر شخصیاش درخصوص داخلی یا خارجی بودن گزینه سرمربیگری تیم ملی چیست، چنین واکنشی داشت: «اجازه دهید به مسائل فنی ورود نکنم چون هر چیز در این خصوص بگویم، ممکن است باعث سوءتعبیر و سوءبرداشت شود. آرزویم این است که بهترین کادر فنی اطمینانبخش و الهامبخش در کنار تیم ملی باشد.»او در پاسخ به اینکه آیا قرار است در جام جهانی سفیر فرهنگی داشته باشیم، توضیح داد: «سینا کلهر معاون فرهنگی وزارت ورزش و جوانان یک پیوست فرهنگی تهیه کردهاند و در این پیوست، برنامههای فرهنگی متنوعی برای جام جهانی تعریف کردهاند. ما در این مقوله تنها نیستیم و یک کار تیمی و فرهنگی با همکاری سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، وزارت ارشاد و وزارت امور خارجه قرار است انجام دهیم. کمیتههای مختلفی در این زمینه شکل گرفته و من مسئول کمیته ورزش هستم. رئیس ستاد اصلی هم آقای مخبر است.»
حضور در قطر فقط برای جام جهانی نیست
سجادی همچنین در حاشیه جلسه هیأت دولت و در جمع خبرنگاران در پاسخ به اینکه از وضعیت پیش آمده در روند انتخاب سرمربی تیم ملی راضی هستید، تأکید کرد: نه از این وضعیت راضیام، نه ناراضی. ما داریم وظایف نظارتی و حمایتی خودمان را انجام میدهیم و بیشتر هم از من نپرسید. من به جزئیات و آنچه در ورزش و بویژه فوتبال اتفاق میافتد، اشراف دارم، اما یک سری مسائل را نمیتوانم بگویم راهنمایی لازم را هر جا لازم باشد، انجام میدهیم.»او با اشاره به جلساتی که در زمینه برگزاری جام جهانی و حضور تیم ملی در این مسابقات برگزار شده، یادآور شد: «حضور ما در جام جهانی قطر نه فقط به خاطر اینکه تیم ملی ما در این مسابقات شرکت دارد بلکه برای اینکه این بازیها در همسایگی ما است میخواهیم کمک کنیم و سعی داریم از ظرفیت برگزاری این مسابقات استفاده کنیم. ما باید با تعامل و تفاهم و درخواست متقابلی که بین ما و قطر است این کار را انجام دهیم. حملونقل، اقلام مختلف، تردد هوایی، دریایی و گردشگری و تشویق تیم ملی و غیره از مواردی است که مورد بحث است. بعد اردوی قطر پیش آمد؛ یک عده گفتند خوب است و حال و هوای قطر یک تمرین ذهنی است و یک عده هم ایراد گرفتند که خود قطریها اسپانیا هستند، اما ایرانیها رفتند قطر! پشت پرده این مسأله را کسی نمیدانست. به هر حال هماهنگ شد با بهترین شرایط تیم رفت البته هوا هم گرم بود. اما تصمیم فدراسیون بود و ما هم احترام گذاشتیم.»وزیر ورزش و جوانان اظهار داشت: «در بازی الجزایر رفتم پیش تیم ملی و با هم صحبت کردیم. مواردی را پنج - شش نفر از بچهها محرمانه در حضور سرپرست تیم و آقای رضاییان گفتند و از آن جلسه فقط یک عکس بیرون آمد و مواردی را به من گفتند. بنابراین حضور ما در قطر همه جانبه است فقط حضور تیم ملی نیست. در جلسات ستاد به ریاست آقای مخبر، آقای ماجدی حضور دارد و در آخرین جلسه که شنبه پیش بود آقای امیرعبداللهیان حضور داشت که همکاران ایشان بسیار تلاش دارند برای بازیهای تدارکاتی هم دورخیز خوبی انجام شود. حضور مثبت و همهجانبه و باکیفیت ما در قطر یک اقبال عمومی است که پیگیری میشود. شاید در برخی از مواقع ما در بازی شکست هم خوردیم، اما عملکرد تیم خوب بوده است و نمیخواهیم اختلافی در تیم ملی فوتبال باشد. مقام معظم رهبری هم مورد تفقد قرار دادند و مردم از عملکرد راضی بودند.»
بازتاب
در پی برخی گمانهزنیها مبنی بر تمایل حضرتآیتالله خامنهای برای بهکارگیری مربی داخلی برای تیم ملی فوتبال کشورمان در مسابقات جام جهانی قطر، ایسنا در خبری نوشت: «خبرنگار ما کسب اطلاع کرد که حضرتآیتاللهخامنهای در این زمینه توصیه یا رهنمود جدیدی نداشتهاند. گمانهزنیهای اخیر ناشی از بازنشر بیانات 3 سال قبل ایشان در دیدار اعضای تیم ملی والیبال جوانان است.»
سؤال و جواب در پاستور
وحیدی: بانجابتتر از زنان ایرانی نداریم
در اجرای قانون حجاب و عفاف با کرامت باید رفتار شود
احمد وحیدی، وزیر کشور درپاسخ به سؤالات خبرنگاران درباره اجرای قانون حجاب و عفاف با بیان اینکه بانوان و دختران ما اکثراً خود را متعهد میدانند و عفیفتر و بانجابتتر از زنان ایرانی در هیچ کجا سراغ نداریم، تأکید کرد: در اجرای این قانون با کرامت باید رفتار شود که این اقدام نیز بر همین اساس است. موارد اندکی وجود دارند که افرادی بسیار متحجرانه میخواهند قانونشکنی کنند، اما در فراجا اقدامات را با رعایت کرامت دنبال میکنند.
وی، زیست عفیفانه در کشور را موضوعی بسیار جدی برشمرد و افزود: ممکن است عزیزانی حجاب کاملی نداشته باشند و به نظام و اسلام وابسته و علاقهمند باشند؛ اما ممکن هم هست که برخی از سر غفلت حجاب خود را رعایت نکنند که با تذکر مشفقانه، آن را اصلاح میکنند. وزیر کشور با بیان اینکه افرادی که اصرار بر عدم رعایت قانون دارند، باید ملتزم به قانون باشند، ادامه داد: موارد بسیار اندکی پیدا میشود که نصایح را هم رعایت نمیکنند. تذکرات جدیتری به آنان داده میشود که خیلیها هم بعد از آن تذکرات متنبه میشوند و به رعایت مقررات توجه میکنند. وحیدی درباره آموزش نیروهای گشت ارشاد گفت: اصل برخورد با کرامت است و همین طور هم برخورد میشود. در برخی موارد ناجا فقط از طریق پیامک اطلاع میدهد و شخصی با افراد مواجه نمیشود. اما در موارد اندکی به دلیل هنجارشکنی و قانونشکنی باید قانونی برخورد شود.
وی، زیست عفیفانه در کشور را موضوعی بسیار جدی برشمرد و افزود: ممکن است عزیزانی حجاب کاملی نداشته باشند و به نظام و اسلام وابسته و علاقهمند باشند؛ اما ممکن هم هست که برخی از سر غفلت حجاب خود را رعایت نکنند که با تذکر مشفقانه، آن را اصلاح میکنند. وزیر کشور با بیان اینکه افرادی که اصرار بر عدم رعایت قانون دارند، باید ملتزم به قانون باشند، ادامه داد: موارد بسیار اندکی پیدا میشود که نصایح را هم رعایت نمیکنند. تذکرات جدیتری به آنان داده میشود که خیلیها هم بعد از آن تذکرات متنبه میشوند و به رعایت مقررات توجه میکنند. وحیدی درباره آموزش نیروهای گشت ارشاد گفت: اصل برخورد با کرامت است و همین طور هم برخورد میشود. در برخی موارد ناجا فقط از طریق پیامک اطلاع میدهد و شخصی با افراد مواجه نمیشود. اما در موارد اندکی به دلیل هنجارشکنی و قانونشکنی باید قانونی برخورد شود.
سؤال و جواب در پاستور
میرکاظمی: تکذیب بازگشت ارز 4200 تومانی
پرداختهای عمرانی از مردادماه بیشتر میشود
رئیس سازمان برنامه و بودجه در حاشیه نشست هیأت دولت، برخی اخبار مبنی بر ارائه لایحه از سوی دولت برای بازگشت ارز ۴۲۰۰ تومانی را رد کرد و گفت: بازگشت ارز ۴۲۰۰ تومانی درست نیست و چیزی به نام ارز ترجیحی نداریم. اگر هم دولت بخواهد حمایتی کند، باید مابهالتفاوت ریالی را پرداخت کند که این امر نیز فقط برای گندم و دارو است.
سیدمسعود میرکاظمی در واکنش به گرانی برخی کالاها، با بیان اینکه یکی از بحرانهای جدی در همه کشورهای دیگر هم افزایش قیمت موادغذایی و انرژی است؛ طوری که حتی کشورهای بدون تورم هم جهش تورم داشتند، اظهار کرد: در گذشته هر تُن روغن را به قیمت ۷۰۰ دلار وارد میکردیم که الآن نرخ آن به ۲۴۰۰ دلار در تُن رسیده است. وی همچنین با بیان اینکه پایان سال گذشته ۱۳۵ درصد تعهدات سفرهای استانی اجرایی شد که ۳۵ درصد بیشتر از تعهدات بود، از افزایش انجام تعهدات در سال جاری خبر داد و افزود: عمده درآمدهای کشور از مالیات و نفت است و از آنجا که مالیاتها از مردادماه پرداخت میشود و نیز از آنجا که قرار است برای عمران استقراض نکنیم، به همین دلیل پرداختهای عمرانی از مردادماه بیشتر میشود. میرکاظمی افزود: به همین منظور ۱۲ هزار میلیارد تومان از تیر اختصاص دادیم که این مبلغ علاوه بر ۱۵ هزار میلیارد تومان اوراق است که برای پروژههای عمرانی اختصاص داده شده است. رئیس سازمان برنامه و بودجه درخصوص رتبهبندی معلمان هم توضیح داد: برای رتبهبندی معلمان ۶ هزار میلیارد تومان اعتبار در نظر گرفته بودیم. منابع و مصارف برای هر ماه بسته میشود و قبل از رسیدن پایان ماه انجام میشود. میرکاظمی مبلغ بودجه را ۳۸ هزار میلیارد تومان اعلام و اضافه کرد: برای رتبهبندی منبع گذاشتیم و در سقف بودجه این منابع پرداخت میشود.
سیدمسعود میرکاظمی در واکنش به گرانی برخی کالاها، با بیان اینکه یکی از بحرانهای جدی در همه کشورهای دیگر هم افزایش قیمت موادغذایی و انرژی است؛ طوری که حتی کشورهای بدون تورم هم جهش تورم داشتند، اظهار کرد: در گذشته هر تُن روغن را به قیمت ۷۰۰ دلار وارد میکردیم که الآن نرخ آن به ۲۴۰۰ دلار در تُن رسیده است. وی همچنین با بیان اینکه پایان سال گذشته ۱۳۵ درصد تعهدات سفرهای استانی اجرایی شد که ۳۵ درصد بیشتر از تعهدات بود، از افزایش انجام تعهدات در سال جاری خبر داد و افزود: عمده درآمدهای کشور از مالیات و نفت است و از آنجا که مالیاتها از مردادماه پرداخت میشود و نیز از آنجا که قرار است برای عمران استقراض نکنیم، به همین دلیل پرداختهای عمرانی از مردادماه بیشتر میشود. میرکاظمی افزود: به همین منظور ۱۲ هزار میلیارد تومان از تیر اختصاص دادیم که این مبلغ علاوه بر ۱۵ هزار میلیارد تومان اوراق است که برای پروژههای عمرانی اختصاص داده شده است. رئیس سازمان برنامه و بودجه درخصوص رتبهبندی معلمان هم توضیح داد: برای رتبهبندی معلمان ۶ هزار میلیارد تومان اعتبار در نظر گرفته بودیم. منابع و مصارف برای هر ماه بسته میشود و قبل از رسیدن پایان ماه انجام میشود. میرکاظمی مبلغ بودجه را ۳۸ هزار میلیارد تومان اعلام و اضافه کرد: برای رتبهبندی منبع گذاشتیم و در سقف بودجه این منابع پرداخت میشود.
مروری تصویری بر جنجال کوی دانشگاه
فتنه 78 در 25 عکس
حادثه کوی دانشگاه در 18 تیر 1378 یکی از حوادث ناگوار تاریخ معاصر است که ابعاد مختلفی از آن تاکنون مورد بررسی قرار گرفته است. ناآرامی کوی دانشگاه در تیرماه سال 78 که به بهانه توقیف روزنامه سلام آغاز شد و تا چند روز پس از آن نیز ادامه داشت، اینگونه رقم خورد که ساعت 21 پنجشنبه 17 تیرماه تعدادی افراد با هویت نامعلوم با در دست داشتن پلاکاردهایی با مضمون اعتراض به توقیف «سلام» در مقابل سینمای کوی دانشگاه تجمع کردند و با تحریک دانشجویان و پخش اعلامیه جرقههای اولیه آشوب را ایجاد کردند و این عده با گذشت کمتر از یک ساعت با خروج از کوی اقدام به تجمع غیرقانونی و سردادن شعار در خارج از کوی کردند و با حمله به تعدادی خودرو، فضای رعب و وحشت ایجاد کردند. تلاش نیروی انتظامی برای بازگرداندن دانشجویان به خوابگاه بینتیجه ماند و رفتهرفته تظاهرکنندگان با نیروهای انتظامی حاضر در صحنه درگیر شدند. تحرکاتی که با تحریکات انجمن اسلامی دانشجویان و برخی چهرههای سیاسی رفته رفته شدت مییافت، با حمایت سلیمانی معاون امور دانشجویی و فرهنگی دانشگاه تهران همراه شد و این حمایتها جسارت تظاهرکنندگان به عوامل انتظامی را بیشتر و بیشتر میکرد.
نیمه شب 18 تیرماه، تشنج در خیابانهای اطراف کوی شدیدتر شد. شکستن شیشههای مهدکودکی در مقابل کوی، آتش زدن لاستیک و حمله به خودروها و بستن معابر و هجوم به ناجا و گروگان گرفتن سه سرباز نیروی انتظامی، چاشنی درگیریهای 18 تیر شد و تا صبح ادامه داشت و سخنرانیهای تحریکآمیز اعضای انجمن اسلامی دانشجویان بر آتش آشوبها میافزود. دستور خروج ناجا از صحنه درگیریها پس از جلسه شورای تأمین استان موجب شد تا تعدادی از عناصر مشکوک نیز وارد صحنه شوند و درگیریها تا عصر جمعه 18 تیرماه ادامه داشت و پرتاب کوکتل به سمت عوامل نیروی انتظامی مستقر در مقابل کوی دانشگاه به آتش گرفتن دو تن از عوامل وظیفه انتظامی منجر شد. موسوی لاری و مصطفی معین وزرای کشور و آموزش عالی به دانشجویان کوی ملحق شدند اما تجمعکنندگان به موسوی لاری نیز حمله کردند، در این میان بعضی فعالان سیاسی از جمله فائزه هاشمی، مجید انصاری و فاطمه کروبی به نوبت در جمع دانشجویان حاضر شدند.
بعد از غائله 18 تیرماه بود که مصطفی معین با استعفای خود برخورد با تجمعکنندگان را «حمله به حریم امن دانشجو» خواند و سیدمحمد خاتمی از آن به عنوان تاوان افشای قتلهای زنجیرهای یاد کرد.
عکسها: آرشیو عکس روزنامه ایران
شرح در صفحات 4 و 5
نیمه شب 18 تیرماه، تشنج در خیابانهای اطراف کوی شدیدتر شد. شکستن شیشههای مهدکودکی در مقابل کوی، آتش زدن لاستیک و حمله به خودروها و بستن معابر و هجوم به ناجا و گروگان گرفتن سه سرباز نیروی انتظامی، چاشنی درگیریهای 18 تیر شد و تا صبح ادامه داشت و سخنرانیهای تحریکآمیز اعضای انجمن اسلامی دانشجویان بر آتش آشوبها میافزود. دستور خروج ناجا از صحنه درگیریها پس از جلسه شورای تأمین استان موجب شد تا تعدادی از عناصر مشکوک نیز وارد صحنه شوند و درگیریها تا عصر جمعه 18 تیرماه ادامه داشت و پرتاب کوکتل به سمت عوامل نیروی انتظامی مستقر در مقابل کوی دانشگاه به آتش گرفتن دو تن از عوامل وظیفه انتظامی منجر شد. موسوی لاری و مصطفی معین وزرای کشور و آموزش عالی به دانشجویان کوی ملحق شدند اما تجمعکنندگان به موسوی لاری نیز حمله کردند، در این میان بعضی فعالان سیاسی از جمله فائزه هاشمی، مجید انصاری و فاطمه کروبی به نوبت در جمع دانشجویان حاضر شدند.
بعد از غائله 18 تیرماه بود که مصطفی معین با استعفای خود برخورد با تجمعکنندگان را «حمله به حریم امن دانشجو» خواند و سیدمحمد خاتمی از آن به عنوان تاوان افشای قتلهای زنجیرهای یاد کرد.
عکسها: آرشیو عکس روزنامه ایران
شرح در صفحات 4 و 5
میهمانی با پشت خمیده و خورجینی خالی
یادداشت
حمیدرضا کمالی
کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا
در برخی مناطق ییلاقنشین ضربالمثلی هست که میگوید: «میهمان خوب باید خمیده پشت باشد» یعنی هدایا و پیشکشی با خود بیاورد. به نظر میرسد، بایدن میهمانی خمیدهپشت ولی با خورجینی خالی است.
سفر جو بایدن رئیس جمهور امریکا به منطقه غرب آسیا که قرار است از روز چهارشنبه 22 تیرماه با دیدار از سرزمینهای اشغالی، آغاز شود و پس از برگزاری یک نشست چهارجانبه امنیت غذایی (امریکا، هند، امارات و رژیم صهیونیستی) با شرکت در نشست رهبران 9 دولت عرب در جده عربستان (25 تیرماه) پایان یابد، اولین سفر رئیس جمهور امریکا به منطقه در شرایط غیرجنگی از 11 سپتامبر 2001 تاکنون است.
در طول بیش از دو دهه گذشته، امریکا همواره به عنوان متجاوز در افغانستان، عراق، سوریه، لیبی و... مستقیماً درگیر نزاعی بسیار پرهزینه بوده است. قطعاً رئیس جمهور امریکا علاقهمند بود که بهعنوان طرف پیروز از مناطق تحت سیطره بازدید و ضمن استقبال باشکوه و سان دیدن از نیروهای مستعمره، بنای طاق نصرتی را افتتاح کند اما شکست و فرار مفتضحانه از عراق و افغانستان، تشدید خصومت با روسیه و پدیدار شدن بحران سوخت در اروپا، ناکامی در تضعیف قدرت و حتی دستیابی به مصالحهای آبرومندانه با ایران به دلیل مقاومت بینظیر ملت و نظام جمهوری اسلامی دربرابر تحریمهای ضدبشری فراگیر، ظالمانه و کمرشکن، بیثباتی سیاسی در لندن و سرزمینهای اشغالی، ادامه رقابت کمرشکن با چین و آمارهای ناامیدکننده اقتصادی امریکا موجب شد بایدن کهنسال بیمار همچون شیر بییال و دندان به نحوی سمبلیک در ضیافت تکراری متحدان خود حضور یابد.با شکست پروژه ایرانهراسی و اتحاد پوشالی ترامپساخت، موازنه قدرت در منطقه غرب آسیا دچار تغییر و تحولی ساختاری شده است. ماجراجوییهای ترورپایه رژیم صهیونیستی به نفوذ مردمی عربی و آسیایی آن کمکی نکرده بلکه تنش در روابط تلآویو - مسکو را نیز دامن زده است. در مقابل اما، علیرغم اتخاذ راهبرد توسعه روابط با شمال و شرق، کماکان موقعیت ژئوپلیتیک جمهوری اسلامی ایران در جنوب کشور و غرب آسیا تجلی دارد و بهدلیل بهرهمندی از قدرت عظیم هیبریدی، ترکیبی و چندبعدی، عملاً نادیده گرفتن آن در معادلات منطقهای امکانناپذیر شده و گزینهای جز اعتراف صریح به اقتدار ایران و پذیرش جایگاه ممتاز آن وجود ندارد. به همین دلیل، تهران در موضوعات محوری منطقه نظیر مسأله فلسطین کماکان پیروز جنگ هویتی و شناختی است و توانسته گفتمان انقلابی خود را در برابر گفتمان سازش در مناطقی چون عراق، سوریه، لبنان، غزه و یمن به پیش برده و به عنوان سرمایهای راهبردی، محفوظ نگاهدارد. این سرمایه راهبردی به نحوی قدرت بازدارندگی ایران را تقویت کرده که برخلاف رژیم صهیونیستی برای تحقق بسیاری از اهداف منطقهای خود بر قدرت نرم تکیه داشته و نیازی به استفاده از ارتش و نیروی نظامی نمیبیند. اگرچه در حوزه قدرت سخت نیز همگان به توان بازدارندگی، بلکه قدرت پیشدستی نظام ایران اعتراف دارند. در این شرایط و با توجه به تحولات منطقهای و جهانی (بدون اشاره به ملاحظات و نیازهای داخلی دموکراتها)، اهداف بایدن را از سفر به منطقه میتوان در پنج دسته نیاز، تحلیل کرد:
1- تأیید ضمنی اقدامات ترامپ در مورد پایتختی قدس و انضمام خاک سوریه در جولان به رژیم صهیونیستی و اطمینانبخشی به یهودیان نگران ساکن شهرکهای اشغالی از طریق عدم ارائه هرگونه ابتکار صلح یا سازش بین فلسطینیان و رژیم کودککش صهیونیست. (کسب حمایت لابی یهود در انتخابات)
2- اطمینانبخشی لفظی به متحدان آسیبپذیر امریکا در منطقه در برابر نارضایتی و اعتراضات مردمی و حملات جبهه مقاومت.
3- تلاش در جهت محدودسازی نفوذ منطقهای ایران از طریق هماهنگی سهجانبه محور «غربی - عربی - عبری» در پمپاژ پول و شانتاژ اخبار جعلی در مناطقی که همدلی مردمی بالایی نسبت به آرمانهای انقلاب اسلامی وجود دارد.
4- ترغیب دولتهای شورای همکاری به افزایش ظرفیت تولید نفت و گاز قبل از پایان تابستان و رسیدن فصل سرما با هدف کنترل بازار انرژی و فشار بر روسیه.
5- محدودسازی روابط کشورهای منطقه با چین بویژه در زمینههای نظامی، فناوریهای نو، حوزه انرژی و نیز مشارکت و سرمایهگذاری در طرح «ابتکار مشارکت بینالمللی»1 به عنوان جایگزین پروژه «یک کمربند یک جاده» چین که اخیراً در نشست رهبران گروه 7 در آلمان مطرح شد.
خوشبختانه به نظر میرسد هم ایالات متحده و هم دولتهای منطقه به این نتیجه رسیدهاند که با توجه به ناکارآمدی و هزینه بالا، امکان ادامه پروژه ایرانهراسی به شیوه سابق وجود ندارد و بدون جلب مشارکت فعال ایران در معادلات امنیت منطقه، نمیتوانند چشمانداز روشنی برای خود ترسیم کنند. در این میان دولت عربستان باید بیش از همه قدردان جمهوری اسلامی باشد چرا که حتی برگزاری چنین اجلاسی در جده، مرهون پذیرش ادامه آتشبس توسط انصارالله یمن است. اقتصاد امریکا با مشکلات جدی مواجه بوده و تورم بیسابقه، نارضایتی عمومی را افزایش داده است. در این شرایط بایدن که به رأی شهروندان نیازمند است، لاجرم زیر بار هیچ هزینه جدیدی در منطقه نخواهد رفت و با خورجینی خالی به منطقه آمده است. شرایط استیصال و نیاز به گونهای است که بایدن علاوه بر نادیده گرفتن شعارهای انتخاباتی خود در تعقیب قاتلان خاشقجی و آمران جنایت جنگی در یمن، حتی سرکوب متحدان خود در میان شاهزادگان سعودی توسط بنسلمان را به فراموشی سپرده است. مهمترین هدیه امریکا برای متحدانش در منطقه، سیستمهای راداری و ضدهوایی است که ناکارآمدی خود را به اثبات رسانده و آسیبپذیری آن حتی در برابر پهپادهای ساخت یمن و غزه نیز بارها به اثبات رسیده است و آنها امیدوارند با اتصال امنیت رژیم صهیونیستی به امنیت کشورهای عربی، دیواره امنی برای آن رژیم ایجاد کنند، در حالی که تجربه ثابت کرده است ایران در دفاع از منافع ملی خود با هیچ بازیگر کوچک و بزرگی، شوخی و معامله نخواهد کرد.به نظر میرسد چنانچه درک صحیحی از پیام اصلی این سفر در ذهن رهبران دولتهای متحد امریکا شکل گیرد، آن پیام در کام ملتهای منطقه شیرین خواهد بود:«پایان دوران اتکا به بیگانه و آغاز دوران برادری و حسن همجواری.»
1. Partnership Global Investment
حمیدرضا کمالی
کارشناس ارشد مسائل غرب آسیا
در برخی مناطق ییلاقنشین ضربالمثلی هست که میگوید: «میهمان خوب باید خمیده پشت باشد» یعنی هدایا و پیشکشی با خود بیاورد. به نظر میرسد، بایدن میهمانی خمیدهپشت ولی با خورجینی خالی است.
سفر جو بایدن رئیس جمهور امریکا به منطقه غرب آسیا که قرار است از روز چهارشنبه 22 تیرماه با دیدار از سرزمینهای اشغالی، آغاز شود و پس از برگزاری یک نشست چهارجانبه امنیت غذایی (امریکا، هند، امارات و رژیم صهیونیستی) با شرکت در نشست رهبران 9 دولت عرب در جده عربستان (25 تیرماه) پایان یابد، اولین سفر رئیس جمهور امریکا به منطقه در شرایط غیرجنگی از 11 سپتامبر 2001 تاکنون است.
در طول بیش از دو دهه گذشته، امریکا همواره به عنوان متجاوز در افغانستان، عراق، سوریه، لیبی و... مستقیماً درگیر نزاعی بسیار پرهزینه بوده است. قطعاً رئیس جمهور امریکا علاقهمند بود که بهعنوان طرف پیروز از مناطق تحت سیطره بازدید و ضمن استقبال باشکوه و سان دیدن از نیروهای مستعمره، بنای طاق نصرتی را افتتاح کند اما شکست و فرار مفتضحانه از عراق و افغانستان، تشدید خصومت با روسیه و پدیدار شدن بحران سوخت در اروپا، ناکامی در تضعیف قدرت و حتی دستیابی به مصالحهای آبرومندانه با ایران به دلیل مقاومت بینظیر ملت و نظام جمهوری اسلامی دربرابر تحریمهای ضدبشری فراگیر، ظالمانه و کمرشکن، بیثباتی سیاسی در لندن و سرزمینهای اشغالی، ادامه رقابت کمرشکن با چین و آمارهای ناامیدکننده اقتصادی امریکا موجب شد بایدن کهنسال بیمار همچون شیر بییال و دندان به نحوی سمبلیک در ضیافت تکراری متحدان خود حضور یابد.با شکست پروژه ایرانهراسی و اتحاد پوشالی ترامپساخت، موازنه قدرت در منطقه غرب آسیا دچار تغییر و تحولی ساختاری شده است. ماجراجوییهای ترورپایه رژیم صهیونیستی به نفوذ مردمی عربی و آسیایی آن کمکی نکرده بلکه تنش در روابط تلآویو - مسکو را نیز دامن زده است. در مقابل اما، علیرغم اتخاذ راهبرد توسعه روابط با شمال و شرق، کماکان موقعیت ژئوپلیتیک جمهوری اسلامی ایران در جنوب کشور و غرب آسیا تجلی دارد و بهدلیل بهرهمندی از قدرت عظیم هیبریدی، ترکیبی و چندبعدی، عملاً نادیده گرفتن آن در معادلات منطقهای امکانناپذیر شده و گزینهای جز اعتراف صریح به اقتدار ایران و پذیرش جایگاه ممتاز آن وجود ندارد. به همین دلیل، تهران در موضوعات محوری منطقه نظیر مسأله فلسطین کماکان پیروز جنگ هویتی و شناختی است و توانسته گفتمان انقلابی خود را در برابر گفتمان سازش در مناطقی چون عراق، سوریه، لبنان، غزه و یمن به پیش برده و به عنوان سرمایهای راهبردی، محفوظ نگاهدارد. این سرمایه راهبردی به نحوی قدرت بازدارندگی ایران را تقویت کرده که برخلاف رژیم صهیونیستی برای تحقق بسیاری از اهداف منطقهای خود بر قدرت نرم تکیه داشته و نیازی به استفاده از ارتش و نیروی نظامی نمیبیند. اگرچه در حوزه قدرت سخت نیز همگان به توان بازدارندگی، بلکه قدرت پیشدستی نظام ایران اعتراف دارند. در این شرایط و با توجه به تحولات منطقهای و جهانی (بدون اشاره به ملاحظات و نیازهای داخلی دموکراتها)، اهداف بایدن را از سفر به منطقه میتوان در پنج دسته نیاز، تحلیل کرد:
1- تأیید ضمنی اقدامات ترامپ در مورد پایتختی قدس و انضمام خاک سوریه در جولان به رژیم صهیونیستی و اطمینانبخشی به یهودیان نگران ساکن شهرکهای اشغالی از طریق عدم ارائه هرگونه ابتکار صلح یا سازش بین فلسطینیان و رژیم کودککش صهیونیست. (کسب حمایت لابی یهود در انتخابات)
2- اطمینانبخشی لفظی به متحدان آسیبپذیر امریکا در منطقه در برابر نارضایتی و اعتراضات مردمی و حملات جبهه مقاومت.
3- تلاش در جهت محدودسازی نفوذ منطقهای ایران از طریق هماهنگی سهجانبه محور «غربی - عربی - عبری» در پمپاژ پول و شانتاژ اخبار جعلی در مناطقی که همدلی مردمی بالایی نسبت به آرمانهای انقلاب اسلامی وجود دارد.
4- ترغیب دولتهای شورای همکاری به افزایش ظرفیت تولید نفت و گاز قبل از پایان تابستان و رسیدن فصل سرما با هدف کنترل بازار انرژی و فشار بر روسیه.
5- محدودسازی روابط کشورهای منطقه با چین بویژه در زمینههای نظامی، فناوریهای نو، حوزه انرژی و نیز مشارکت و سرمایهگذاری در طرح «ابتکار مشارکت بینالمللی»1 به عنوان جایگزین پروژه «یک کمربند یک جاده» چین که اخیراً در نشست رهبران گروه 7 در آلمان مطرح شد.
خوشبختانه به نظر میرسد هم ایالات متحده و هم دولتهای منطقه به این نتیجه رسیدهاند که با توجه به ناکارآمدی و هزینه بالا، امکان ادامه پروژه ایرانهراسی به شیوه سابق وجود ندارد و بدون جلب مشارکت فعال ایران در معادلات امنیت منطقه، نمیتوانند چشمانداز روشنی برای خود ترسیم کنند. در این میان دولت عربستان باید بیش از همه قدردان جمهوری اسلامی باشد چرا که حتی برگزاری چنین اجلاسی در جده، مرهون پذیرش ادامه آتشبس توسط انصارالله یمن است. اقتصاد امریکا با مشکلات جدی مواجه بوده و تورم بیسابقه، نارضایتی عمومی را افزایش داده است. در این شرایط بایدن که به رأی شهروندان نیازمند است، لاجرم زیر بار هیچ هزینه جدیدی در منطقه نخواهد رفت و با خورجینی خالی به منطقه آمده است. شرایط استیصال و نیاز به گونهای است که بایدن علاوه بر نادیده گرفتن شعارهای انتخاباتی خود در تعقیب قاتلان خاشقجی و آمران جنایت جنگی در یمن، حتی سرکوب متحدان خود در میان شاهزادگان سعودی توسط بنسلمان را به فراموشی سپرده است. مهمترین هدیه امریکا برای متحدانش در منطقه، سیستمهای راداری و ضدهوایی است که ناکارآمدی خود را به اثبات رسانده و آسیبپذیری آن حتی در برابر پهپادهای ساخت یمن و غزه نیز بارها به اثبات رسیده است و آنها امیدوارند با اتصال امنیت رژیم صهیونیستی به امنیت کشورهای عربی، دیواره امنی برای آن رژیم ایجاد کنند، در حالی که تجربه ثابت کرده است ایران در دفاع از منافع ملی خود با هیچ بازیگر کوچک و بزرگی، شوخی و معامله نخواهد کرد.به نظر میرسد چنانچه درک صحیحی از پیام اصلی این سفر در ذهن رهبران دولتهای متحد امریکا شکل گیرد، آن پیام در کام ملتهای منطقه شیرین خواهد بود:«پایان دوران اتکا به بیگانه و آغاز دوران برادری و حسن همجواری.»
1. Partnership Global Investment
آیتالله رئیسی با اشاره به ملاک عمل قرار گرفتن مُرّ قانون در اجرای قانون عفاف و حجاب:
برخورد سلیقهای درباره حجاب مردود است
تحریف سخنان رئیسجمهور در همایش محیط زیست توسط سایت خبری وابسته به چهرههای دولت قبل
آیتالله رئیسی همچنین با اشاره به ضرورت اقدامات تبیینی و اقناعی با موضوع عفاف و حجاب، جامعه ایرانی را جامعهای عفیف و علاقهمند به حجاب دانست و گفت: امروز عمده بانوان و دختران ما در جامعه بسیار مقید به حفظ حجاب و عفاف هستند و باید از آنها تشکر کرد. رئیس جمهور با تأکید بر ضرورت اجرای قانون حجاب و عفاف از سوی همه دستگاههای اجرایی، ملاک عمل در این زمینه را مُرِّ قانون و آموزههای روشن دینی دانست و با رد هرگونه اقدام سلیقهای یا خارج از چهارچوبهای قانونی در این زمینه گفت: قانون حجاب و عفاف، تکلیف همه دستگاهها و نهادهای اجرایی و حاکمیتی را در زمینه ترویج و حفظ حجاب، مشخص کرده است. رئیسی جامعه ایران را جامعهای دینی و علاقهمند به رعایت احکام و قواعد شرعی خواند و با قدردانی از منش و روحیات مردم در این حوزه، گفت: ترویج فرهنگ حجاب و عفاف به نوعی علاقه قلبی عمده مردم است. دستگاههای مسئول باید تلاش کنند، ضمن رعایت قواعد و موازین قانونی، در این مسیر گام بردارند.
خرما پزان در جنوب کشور
دما در خوزستان نزدیک به 50
خوزستان به گرما خو دارد ولی این روزهای داغ در این استان با پدیده گردوغبار و هوای شرجی همراه شده است. خوزستان این روزها زیر تیغ آفتاب تیرماه و در دمای نزدیک به 50 درجه عرق می ریزد و تنها راه تحمل این گرما در هوای شرجی پناه بردن به خنکای کولرهای گازی و آب رودخانههایی است که برخلاف سال گذشته هنوز خشک نشدهاند. گرمای هوا البته باعث شدهاست مصرف برق در این استان رکورد بزند.
به گزارش ایرنا، روابط عمومی شرکت برق منطقهای خوزستان خبرداده است که مصرف برق در روز سهشنبه ۲۱ تیر ماه با عبور از رقم هشت هزارو ۲۶۱ مگاوات رکورد زده است.
شرکت برق منطقهای این استان از مشترکان خانگی درخواست کرده با توجه به پرباری شبکه و شرایط جوی حاکم در ساعات اوج بار به ویژه ساعتهای ۱۲ تا ۱۸، با کاهش روشنایی و استفاده نکردن از وسایل برقی پرمصرف، همکاری لازم را برای عبور موفق از پیک بار امسال داشته باشند چرا که پایداری شبکه برق به رفتار مشترکان در اوج مصرف بستگی دارد و مشترکان به ویژه در بخش خانگی با همکاری در این زمینه میتوانند پایداری شبکه برق را تضمین کنند.
به گفته مسئول روابط عمومی شرکت برق منطقه ای خوزستان مدیریت مصرف صنایع در این استان اجرایی شده و بیشتر بار مصرفی صنایع به ساعات پایانی شب منتقل شده و لازم است بخشهای تجاری، اداری و خانگی در مدیریت مصرف برق همکاری داشته باشند.
به گزارش ایرنا، روابط عمومی شرکت برق منطقهای خوزستان خبرداده است که مصرف برق در روز سهشنبه ۲۱ تیر ماه با عبور از رقم هشت هزارو ۲۶۱ مگاوات رکورد زده است.
شرکت برق منطقهای این استان از مشترکان خانگی درخواست کرده با توجه به پرباری شبکه و شرایط جوی حاکم در ساعات اوج بار به ویژه ساعتهای ۱۲ تا ۱۸، با کاهش روشنایی و استفاده نکردن از وسایل برقی پرمصرف، همکاری لازم را برای عبور موفق از پیک بار امسال داشته باشند چرا که پایداری شبکه برق به رفتار مشترکان در اوج مصرف بستگی دارد و مشترکان به ویژه در بخش خانگی با همکاری در این زمینه میتوانند پایداری شبکه برق را تضمین کنند.
به گفته مسئول روابط عمومی شرکت برق منطقه ای خوزستان مدیریت مصرف صنایع در این استان اجرایی شده و بیشتر بار مصرفی صنایع به ساعات پایانی شب منتقل شده و لازم است بخشهای تجاری، اداری و خانگی در مدیریت مصرف برق همکاری داشته باشند.
گزارش «ایران» از فعال شدن قابلیت حالت امن برای محدودسازی دسترسی به محتواهای غیراخلاقی و خشونتآمیز
نسخه ای برای ایمن کردن فضای مجازی
دولت باید امکان دسترسی به فضاهای ایمن را برای مخاطبان فراهم آورد و البته تمرکز بر فرهنگسازی و افزایش سواد رسانهای همان نکتهای است که نباید از آن غفلت کرد
برخی شواهد نشان میدهد که از دیروز تنظیمات جست و جوی «گوگل» و «بینگ»، دو موتور جستوجوی پرکاربرد جهانی، روی حالت «ایمن» برای سایتهایی با محتوای «غیراخلاقی» و «خشونت» در برخی از اپراتورهای همراه اول و ایرانسل قرار گرفته است. کاربران زیادی اذعان کردهاند که در جستوجوی واژههای مرتبط با این محتواها دچار مشکل شده و نه تنها امکان دسترسی به این سایتها را نداشتهاند بلکه در صفحه جستوجو تصویر این سایتها نیز فیلتر شده است. برخی البته ادعا دارند که تنها درجستوجوی انگلیسی این واژگان دچار مشکل شدهاند و همچنان با کلمات فارسی به سایتهایی با محتوای غیراخلاقی دسترسی دارند. با این وجود این اتفاق از دیروز موجی از واکنشها را بهدنبال داشته است. بیشتر کاربران از اینکه در دسترسی به این نوع محتوا بویژه برای کودکان و نوجوانان محدودیت ایجاد شده، ابرازخوشحالی کردهاند و البته تعدادی نیز معتقدند این نوع محدودیت نمیتواند راهگشای مسائلی باشد که در زمینه بستر ناایمن برای این گروه سنی رخ میدهد. این عده براین باورند که دولت باید در کنار ایجاد محدودیت، زیرساختهای اینترنت پاک را نیز فراهم کند تا بهعنوان زیست مجازی سالم، امکان دسترسی به فضاهای ایمن را برای مخاطبان فراهم آورد و البته تمرکز بر فرهنگسازی و افزایش سواد رسانهای همان نکتهای است که نباید از آن غفلت کرد.
حمیده امینی فرد
خبرنگار
برخی شواهد نشان میدهد که از دیروز تنظیمات جست و جوی «گوگل» و «بینگ»، دو موتور جستوجوی پرکاربرد جهانی، روی حالت «ایمن» برای سایتهایی با محتوای «غیراخلاقی» و «خشونت» در برخی از اپراتورهای همراه اول و ایرانسل قرار گرفته است. کاربران زیادی اذعان کردهاند که در جستوجوی واژههای مرتبط با این محتواها دچار مشکل شده و نه تنها امکان دسترسی به این سایتها را نداشتهاند بلکه در صفحه جستوجو تصویر این سایتها نیز فیلتر شده است. برخی البته ادعا دارند که تنها درجستوجوی انگلیسی این واژگان دچار مشکل شدهاند و همچنان با کلمات فارسی به سایتهایی با محتوای غیراخلاقی دسترسی دارند. با این وجود، این اتفاق از دیروز موجی از واکنشها را بهدنبال داشته است. بیشتر کاربران از اینکه در دسترسی به این نوع محتوا بویژه برای کودکان و نوجوانان محدودیت ایجاد شده، ابرازخوشحالی کردهاند و البته تعدادی نیز معتقدند این نوع محدودیت نمیتواند راهگشای مسائلی باشد که در زمینه بستر ناایمن برای این گروه سنی رخ میدهد. این عده براین باورند که دولت باید در کنار ایجاد محدودیت، زیرساختهای اینترنت پاک را نیز فراهم کند تا بهعنوان زیست مجازی سالم، امکان دسترسی به فضاهای ایمن را برای مخاطبان فراهم آورد و البته تمرکز بر فرهنگسازی و افزایش سواد رسانهای همان نکتهای است که نباید از آن غفلت کرد.
اگرچه قابلیت جستوجوی ایمن از گذشته به عنوان یکی از قابلیتهای موتورهای جستوجوگر وجود داشته، اما درایران اغلب خانوادهها نسبت به این ویژگی بیاطلاع بوده و حتی برخی اعتراف کردهاند که برای نخستینبار است که با این قابلیت آشنا میشوند. چنین قابلیت هایی بهطور کلی در برخی کشورها اعمال میشود. از طرفی برخی خانوادهها نیز بر این باورند که اجازه بررسی و دسترسی به تلفن همراه و وسایل الکترونیکی فرزندانشان را ندارند و نمیتوانند آنها را مدام کنترل کنند. این درحالی است که جستوجوی بعضی محتواهای غیراخلاقی نه فقط از سوی کودکان و نوجوانان که از سوی برخی گروه های بزرگسال نیز منجر به بروز مشکلاتی از جمله ایجاد اختلافات زناشویی شده است. برخی از پروندههای طلاق دقیقاً به اعتیاد یکی از زوجین به فیلمهای مستهجن و اظهار بیتمایلی به برقراری رابطه متعارف اشاره دارد.
اعتیاد به فیلم های غیراخلاقی علت طلاق
پرستو قاسمی منصف، وکیل خانواده در این باره به پروندههای زیادی اشاره میکند که ناشی از همین موضوع یعنی اعتیاد به فیلمهای مستهجن است. او به «ایران» میگوید: «دریکی از پروندهها، با موردی برخورد کرده که زن به دلیل اعتیاد همسرش به تماشای فیلمهای غیراخلاقی، درخواست طلاق داده است.»قاسمی منصف معتقد است که حتی مشاوره و روان درمانی هم برای این زوج به طور موقت جواب داده است، چراکه مرد بیش از 20 سال تحت تأثیر تماشای این فیلمها از برقراری رابطه سالم خودداری میکرده است. او میگوید روزانه با پروندههای زیادی مواجه است که در آنها اختلاف و درخواست جدایی به تماشای این فیلمها برمیگردد.
این موضوع البته در اختلافات میان فرزندان و والدین نیز به شکل دیگری دیده میشود. ترویج خشونت از طریق سرچهای ناایمن باعث شده تا اتفاقات تلخی برای افرادی رخ دهد که مخاطب این کانالهای خشنونتآمیز بودهاند.
کنترل محتوای فضای مجازی برای کودکان
اینکه در محدودسازی محتوای ناسالم و ناایمن دقیقاً کدام گروه مخاطب قرارگرفته، البته موضوعی است که از دید کارشناسان اجتماعی پنهان نمانده است. باوجود اینکه برخی معتقدند محدودسازی محتوا بهطور کلی میتواند بر همه مخاطبان تأثیر مثبت بگذرد، اما عدهای دیگر تأکید دارند که در این زمینه باید دو گروه بزرگسال و کودک و نوجوان را جداگانه دید.
احسان شاه قاسمی، جامعه شناس میگوید: «معتقدم همه محتواها باید برای کودکان کنترل شود، حتی معتقدم زیر 18 سال نباید تلفن همراه مستقل داشته باشند و یا از اینترنت گوشی والدین استفاده کنند، چون ضررو زیان زیادی دارد. به هرحال این فرد از نظر عقلی امکان تشخیص و اختیار خلاق در فضای مجازی را ندارد. حتی نوجوان 13 ساله هم تجربه لازم برای کنشگری آگاهانه را ندارد. متأسفانه برخی سلبریتیهای ما هم از این خلأ استفاده میکنند. یعنی بچهها به بردههای بیمزد و منت آنها تبدیل شدهاند که همه نوع محتوایی از آنها را دنبال میکنند. والدین در این زمینه مقصر هستند.»
ما در کلاسهای درس با دانشجویانی مواجهیم که مغزشان به علت دیدن مطالب بیمحتوا، تنبل و پوچ شده است. تا حدی که توان یادگیری درسهایشان را ندارد. درواقع فرزندان ما درمقابل پیچیدگی دچار ناتوانی شدهاند. چون این سرگرمیها بچههای ما را کودن می کند. والدین نمیدانند فرزندانشان در اینترنت چه میکنند، اتفاقات آنجا ترسناک است. من میگویم اگر زورتان میرسد برای فرزندانتان گوشی نخرید، اما آنها میگویند اگر نخرند دچار ضربههای های روانی بیشتری میشوند. متأسفانه والدین بسیار ناآگاهند.»
ایجاد بستر موازی برای ارائه اینترنت پاک
علی محمدپور، دبیر مجمع ناشران دیجیتالی کودک، طرح محدودسازی فضاهای ناایمن را مثبت ارزیابی میکند. او در عین حال معتقد است که اینترنت سالم برای همه گروههای جامعه نیاز است، اما اینترنت، فضا و زیستبوم ویژه خود را بویژه در حوزه کودکان و نوجوانان میخواهد، چراکه دسترسی آنها بیشتر از بزرگسالان است.
او با بیان اینکه همزمان با محدودسازی محتواهای غیراخلاقی و مروج خشونت، باید ایجاد یک بستر سالم موازی هم در دستور کار قرار بگیرد، به «ایران» میگوید: اگراین دو راهکار را همزمان جلو نبریم، نتیجه عکس میگیریم. چراکه این پیشنهاد خود ما هم در حوزه کودک بود که اگر زیست مجازی بهتری ایجاد نشود، نمیتوان به هدف اصلی رسید. اقدام به محدودسازی قطعاً میتواند به سالمتر شدن دسترسی به اینترنت منجر شود، اما موجب ایجاد زیست مجازی سالم برای مخاطبان نخواهد شد.»اگرچه محدودسازی محتوای غیراخلاقی و خشونتآمیز از دیروز به صورت غیررسمی آغاز شده و در همین مدت کوتاه نیز موجی از واکنشهای مثبت و منفی را برانگیخته است، اما برخی از کاربران فضای مجازی به صورت محدود درحال ارائه پیشنهاداتی هستند تا این محدودیتها را به شکلهای عجیب و غریب دور بزند. این درحالی است که محدودیت دسترسی در این دو عنوان «محتوای غیر اخلاقی» و «خشونت» فارغ از اینکه چه نتایجی در بلندمدت بهدنبال داشته باشد، مورد اجماع کارشناسان اجتماعی و روانشناسی و حتی خانوادههاست.
حمیده امینی فرد
خبرنگار
برخی شواهد نشان میدهد که از دیروز تنظیمات جست و جوی «گوگل» و «بینگ»، دو موتور جستوجوی پرکاربرد جهانی، روی حالت «ایمن» برای سایتهایی با محتوای «غیراخلاقی» و «خشونت» در برخی از اپراتورهای همراه اول و ایرانسل قرار گرفته است. کاربران زیادی اذعان کردهاند که در جستوجوی واژههای مرتبط با این محتواها دچار مشکل شده و نه تنها امکان دسترسی به این سایتها را نداشتهاند بلکه در صفحه جستوجو تصویر این سایتها نیز فیلتر شده است. برخی البته ادعا دارند که تنها درجستوجوی انگلیسی این واژگان دچار مشکل شدهاند و همچنان با کلمات فارسی به سایتهایی با محتوای غیراخلاقی دسترسی دارند. با این وجود، این اتفاق از دیروز موجی از واکنشها را بهدنبال داشته است. بیشتر کاربران از اینکه در دسترسی به این نوع محتوا بویژه برای کودکان و نوجوانان محدودیت ایجاد شده، ابرازخوشحالی کردهاند و البته تعدادی نیز معتقدند این نوع محدودیت نمیتواند راهگشای مسائلی باشد که در زمینه بستر ناایمن برای این گروه سنی رخ میدهد. این عده براین باورند که دولت باید در کنار ایجاد محدودیت، زیرساختهای اینترنت پاک را نیز فراهم کند تا بهعنوان زیست مجازی سالم، امکان دسترسی به فضاهای ایمن را برای مخاطبان فراهم آورد و البته تمرکز بر فرهنگسازی و افزایش سواد رسانهای همان نکتهای است که نباید از آن غفلت کرد.
اگرچه قابلیت جستوجوی ایمن از گذشته به عنوان یکی از قابلیتهای موتورهای جستوجوگر وجود داشته، اما درایران اغلب خانوادهها نسبت به این ویژگی بیاطلاع بوده و حتی برخی اعتراف کردهاند که برای نخستینبار است که با این قابلیت آشنا میشوند. چنین قابلیت هایی بهطور کلی در برخی کشورها اعمال میشود. از طرفی برخی خانوادهها نیز بر این باورند که اجازه بررسی و دسترسی به تلفن همراه و وسایل الکترونیکی فرزندانشان را ندارند و نمیتوانند آنها را مدام کنترل کنند. این درحالی است که جستوجوی بعضی محتواهای غیراخلاقی نه فقط از سوی کودکان و نوجوانان که از سوی برخی گروه های بزرگسال نیز منجر به بروز مشکلاتی از جمله ایجاد اختلافات زناشویی شده است. برخی از پروندههای طلاق دقیقاً به اعتیاد یکی از زوجین به فیلمهای مستهجن و اظهار بیتمایلی به برقراری رابطه متعارف اشاره دارد.
اعتیاد به فیلم های غیراخلاقی علت طلاق
پرستو قاسمی منصف، وکیل خانواده در این باره به پروندههای زیادی اشاره میکند که ناشی از همین موضوع یعنی اعتیاد به فیلمهای مستهجن است. او به «ایران» میگوید: «دریکی از پروندهها، با موردی برخورد کرده که زن به دلیل اعتیاد همسرش به تماشای فیلمهای غیراخلاقی، درخواست طلاق داده است.»قاسمی منصف معتقد است که حتی مشاوره و روان درمانی هم برای این زوج به طور موقت جواب داده است، چراکه مرد بیش از 20 سال تحت تأثیر تماشای این فیلمها از برقراری رابطه سالم خودداری میکرده است. او میگوید روزانه با پروندههای زیادی مواجه است که در آنها اختلاف و درخواست جدایی به تماشای این فیلمها برمیگردد.
این موضوع البته در اختلافات میان فرزندان و والدین نیز به شکل دیگری دیده میشود. ترویج خشونت از طریق سرچهای ناایمن باعث شده تا اتفاقات تلخی برای افرادی رخ دهد که مخاطب این کانالهای خشنونتآمیز بودهاند.
کنترل محتوای فضای مجازی برای کودکان
اینکه در محدودسازی محتوای ناسالم و ناایمن دقیقاً کدام گروه مخاطب قرارگرفته، البته موضوعی است که از دید کارشناسان اجتماعی پنهان نمانده است. باوجود اینکه برخی معتقدند محدودسازی محتوا بهطور کلی میتواند بر همه مخاطبان تأثیر مثبت بگذرد، اما عدهای دیگر تأکید دارند که در این زمینه باید دو گروه بزرگسال و کودک و نوجوان را جداگانه دید.
احسان شاه قاسمی، جامعه شناس میگوید: «معتقدم همه محتواها باید برای کودکان کنترل شود، حتی معتقدم زیر 18 سال نباید تلفن همراه مستقل داشته باشند و یا از اینترنت گوشی والدین استفاده کنند، چون ضررو زیان زیادی دارد. به هرحال این فرد از نظر عقلی امکان تشخیص و اختیار خلاق در فضای مجازی را ندارد. حتی نوجوان 13 ساله هم تجربه لازم برای کنشگری آگاهانه را ندارد. متأسفانه برخی سلبریتیهای ما هم از این خلأ استفاده میکنند. یعنی بچهها به بردههای بیمزد و منت آنها تبدیل شدهاند که همه نوع محتوایی از آنها را دنبال میکنند. والدین در این زمینه مقصر هستند.»
ما در کلاسهای درس با دانشجویانی مواجهیم که مغزشان به علت دیدن مطالب بیمحتوا، تنبل و پوچ شده است. تا حدی که توان یادگیری درسهایشان را ندارد. درواقع فرزندان ما درمقابل پیچیدگی دچار ناتوانی شدهاند. چون این سرگرمیها بچههای ما را کودن می کند. والدین نمیدانند فرزندانشان در اینترنت چه میکنند، اتفاقات آنجا ترسناک است. من میگویم اگر زورتان میرسد برای فرزندانتان گوشی نخرید، اما آنها میگویند اگر نخرند دچار ضربههای های روانی بیشتری میشوند. متأسفانه والدین بسیار ناآگاهند.»
ایجاد بستر موازی برای ارائه اینترنت پاک
علی محمدپور، دبیر مجمع ناشران دیجیتالی کودک، طرح محدودسازی فضاهای ناایمن را مثبت ارزیابی میکند. او در عین حال معتقد است که اینترنت سالم برای همه گروههای جامعه نیاز است، اما اینترنت، فضا و زیستبوم ویژه خود را بویژه در حوزه کودکان و نوجوانان میخواهد، چراکه دسترسی آنها بیشتر از بزرگسالان است.
او با بیان اینکه همزمان با محدودسازی محتواهای غیراخلاقی و مروج خشونت، باید ایجاد یک بستر سالم موازی هم در دستور کار قرار بگیرد، به «ایران» میگوید: اگراین دو راهکار را همزمان جلو نبریم، نتیجه عکس میگیریم. چراکه این پیشنهاد خود ما هم در حوزه کودک بود که اگر زیست مجازی بهتری ایجاد نشود، نمیتوان به هدف اصلی رسید. اقدام به محدودسازی قطعاً میتواند به سالمتر شدن دسترسی به اینترنت منجر شود، اما موجب ایجاد زیست مجازی سالم برای مخاطبان نخواهد شد.»اگرچه محدودسازی محتوای غیراخلاقی و خشونتآمیز از دیروز به صورت غیررسمی آغاز شده و در همین مدت کوتاه نیز موجی از واکنشهای مثبت و منفی را برانگیخته است، اما برخی از کاربران فضای مجازی به صورت محدود درحال ارائه پیشنهاداتی هستند تا این محدودیتها را به شکلهای عجیب و غریب دور بزند. این درحالی است که محدودیت دسترسی در این دو عنوان «محتوای غیر اخلاقی» و «خشونت» فارغ از اینکه چه نتایجی در بلندمدت بهدنبال داشته باشد، مورد اجماع کارشناسان اجتماعی و روانشناسی و حتی خانوادههاست.
«ایران» اعتراف تاریخی وزیر امور خارجه دولت قبل را به بهانه سالگرد امضای برجام بازخوانی میکند
بیاعتبار شدم!
آیا روحانی واقعاً به دنبال لغو تحریمها بود؟
«عیدانه فراوان شد، تا باد چنین بادا»؛ این شروع سخنان حسن روحانی رئیسجمهور وقت ایران است که دقیقاً 7سال قبل در روز 23 تیرماه 1394 و پس از امضای توافق موسوم به برجام در وین ایراد کرد. سخنانی که با خوشحالی زایدالوصفی اینگونه ادامه پیدا کرد: «امروز به ملت شریف ایران اعلام میکنم که طبق این توافق، در روز اجرای توافق (6ماه بعد در دی ماه 94) تمامی تحریمها، حتی تحریمهای تسلیحاتی و موشکی هم به صورتی که در قطعنامه بوده، لغو خواهد شد. تمام تحریمهای اقتصادی شامل مالی، بانکی، بیمه، حملونقل، پتروشیمی و فلزات گرانبها بالمره (یکباره)، «لغو» خواهد شد و نه «تعلیق»...
گروه سیاسی/ «عیدانه فراوان شد، تا باد چنین بادا»؛ این شروع سخنان حسن روحانی رئیسجمهور وقت ایران است که دقیقاً 7سال قبل در روز 23 تیرماه 1394 و پس از امضای توافق موسوم به برجام در وین ایراد کرد. سخنانی که با خوشحالی زایدالوصفی اینگونه ادامه پیدا کرد: «امروز به ملت شریف ایران اعلام میکنم که طبق این توافق، در روز اجرای توافق (6ماه بعد در دی ماه 94) تمامی تحریمها، حتی تحریمهای تسلیحاتی، موشکی هم به صورتی که در قطعنامه بوده، لغو خواهد شد. تمام تحریمهای اقتصادی شامل مالی، بانکی، بیمه، حملونقل، پتروشیمی و فلزات گرانبها بالمره (یکباره)، «لغو» خواهد شد و نه «تعلیق»... امروز روزی است که قدرتهای بزرگ اعلام کردهاند همه تحریمها برداشته و همه قطعنامههای ظالمانه لغو و شرایط عادی و معمولی در روابط با ایران آغاز خواهد شد. امروز یک پایان و آغاز است. پایانی برای ظلمها و اتهامهای غلط و نابجا نسبت به ملت بزرگ ایران و آغازی برای روند جدید در شروع همکاریهای جدید در جهان. نقد دلسوزانه آزاد است، اما اجازه نمیدهم کسی بخواهد با دروغی و اتهامی و سخن ناروایی به امید مردم برای آینده درخشان این کشور، امید مردم برای رونق اقتصادی و امید مردم برای صلح و امنیت در کشور ما و منطقه و به اعتمادشان صدمه بزند.»
همان زمان بود که رسانههای نزدیک به دولت وقت نیز با تیترهایی همچون «صبح بدون تحریم»، «اینک بدون تحریم»، «حصر ایران شکست»، «فتحالفتوح دیپلماسی ایران»، «کلید چرخید، ایران خندید»، «خورشید درخشان شد»، «انفجار امید»، «پیروزی بدون جنگ»، «خجسته باد این پیروزی»، «مُهر تدبیر بر پیشانی تحریم»، «ظریف گل زد، ایران خندید»، «توافق قهرمانانه ایران»، «غروب تحریم، ساحل توافق» و... از برجام استقبال کرده و موجی سهمگین از امید کاذب را به افکار عمومی تزریق کردند.
دولت بیتدبیری و «امید کاذب»
البته این روند تبلیغاتی زیاد دوام نیاورد و ایرانیان بهخوبی اقرار مسئولان دولت وقت به کاذب بودن موج امید به غرب را در حافظه تاریخی خود ثبت کردند. از جمله معروفترین این اقرارها، متعلق به علیاکبر صالحی رئیس وقت سازمان انرژی اتمی بود. صالحی درباره رفتار طرف غربی در قبال انواع مماشات تیم ایرانی، گفته بود: «امریکاییها دبه درآوردند»؛ ولیالله سیف رئیس وقت بانک مرکزی دولت یازدهم نیز بعد از گلابی ندادن باغ برجام، دستاورد این توافق را «تقریباً هیچ» توصیف کرد. حتی جملاتی که کمتر به آن پرداخته شد نیز ماندگار شد؛ همانند این جمله اسحاق جهانگیری معاون اول حسن روحانی که از کلاه رفتن سر دولت سخن گفت: «امروز دشمن ما طور دیگری خودش را نشان داده است و به یک نوعی کلاهگذاری کرده و حیله به خرج داده است؛ چرا که آمده نشسته با ما مذاکره کرده که طی آن توافق کردیم و قرارداد بستیم و آن طرف قرارداد هم ۶ قدرت بزرگ دنیا بودند، بعد از توافق، ایران به تعهداتش عمل کرده و آژانش انرژی اتمی هم تاکنون در هر ۱۴ مرتبه گزارش، اجرای تعهدات ایران را تأیید کرده است.»
اعتراف مهم محمدجواد ظریف
اما برخی گزارهها ارزشی کاملاً ویژه دارند. جواد ظریف 27 تیر ماه 1398 در مصاحبه با خبرنگار رادیو ملی امریکا (NPR) از یک سکه دو طرفه بیاعتباری سخن گفته بود. وی در این مصاحبه اعتراف کرد: «تعامل با غرب اعتبارش را در ایران از دست داده است. مردم دیگر به تعامل با جامعه جهانی توجهی ندارند. بنابراین، تعامل اعتبارش را از دست داده و به تبع آن، من نیز در حال از دست دادن اعتبارم هستم.» ظریف در حالی با نارضایتی از بیاعتبار شدن خود و گفتمان مماشات با امریکا سخن میگوید که مصاحبههای بعدی وی و مقایسه محبوبیت خود با سردار حاج قاسم سلیمانی، شاهدی جدی بر این اعتراف است.
چرایی یک پایان تلخ
اما راز این اعتراف سخت ظریف چه بود و چرا او و دیگر دولتمردان بعدها به این مهم اعتراف کردند؟ شواهد نشان میدهد هرچند اصلاحطلبان اکنون تلاش دارند تا این خاطرات را از ذهن مردم حذف کنند اما نمیتوان اشتباهات تاریخی صورت گرفته در انعقاد برجام را منکر شد؛ اشتباهاتی که اکنون به مثابه سنگهای بزرگ در مسیر رسیدن به یک توافق خوب قرار گرفته و تیم مذاکرهکننده دولت سیزدهم تلاش دارد تا با اصلاح ممکن مشکلات ساختاری آن، انتفاع کشور را از این توافق حداقلی بیشتر کند.
ایرادات فنی که کار دست کشور داد
مجموعهای از ایرادات فنی در توافق برجام باعث شد کشور تا سالها تاوان این توافق بلند مدت را بدهد. از جمله اساسیترین این موضوعات میتوان به عدم پیشبینی تضمین در توافق سال 2015 اشاره کرد. این مسأله باعث شد سه سال بعد امریکا بدون نگرانی از تبعات تصمیم خود با نقض کامل تعهدات از برجام خارج شود. با وجود این دولت تلاش کرد با پیگیریهای حقوقی برجام در دیوان لاهه تبعات این اقدام یکجانبه را کاهش دهد اما این مسأله هیچگاه به بازگشت درصدی از منافع اقتصادی وعده داده شده برای کشور منتج نشد. پیگیری برجام با اروپا نیز تنها به فرصتسوزی برای ایجاد یک کانال مالی با عنوان اینستکس ختم شد. از همین رو، امروز «تضمین» به عنوان مسألهای مهم برای بازگشت ایران به توافق برجام مطرح است و دیگر کشورها نیز این خواسته معقول ایران را پیگیری میکنند و همین امر باعث شده است که امریکا در اجماعسازی علیه ایران ناکام بماند.
مجازات ایران در صورت اعتراض
طبق آنچه خبرگزاری فارس از سخنان محمدجواد ظریف با جمعی از اساتید و دانشجویان منتشر کرده همچنان وی معتقد است رفتن به دنبال تضمین تلف کردن وقت است! با وجود این ظریف معتقد است یک تضمین در برجام پیشبینی شده است. او در موضعی عجیب گفته است: «بزرگترین تضمین برجام همان اسنپ بک است یعنی هر دو طرف میتوانند به شرایط قبل از برجام برگردند، یعنی تو تخطی کردی من برمیگردم، من تخطی کردم تو برگرد!» این درحالی است که مکانیزم ماشه یا اسنپ بک جزو فاجعهآلودترین بندهای ذکر شده و توافق شده در برجام است و تنها اهرم فشاری یکطرفه در دست غرب خواهد بود. طبق این بند برجامی، اگر هر کشوری اعم از ایران یا کشورهای 1+5 اعلام کنند طرف مقابل به تعهدات خود پایبند نبوده، با طی یک روند کوتاه مدت تمام قطعنامههای تجمیع شده در قطعنامه 2231 بازیابی میشود. جالب آنکه طبق مکانیزم ماشه روند این مسأله به گونهای است که امتیاز وتوی کشورهای نزدیک به ایران نیز کارساز نبوده و به صرف ادعای یک کشور همه قطعنامهها بازگردانده میشود. عجیبتر آنکه اگر ایران نیز به عدم اجرای تعهدات طرفهای دیگر اعتراض داشته باشد با فعال کردن این مکانیزم درنهایت خود مجازات خواهد شد! مشخص نیست چرا تیم کارشناسی مذاکرهکننده در دولت قبل همچنان این مسأله را به عنوان دستاورد معرفی میکند درحالی که همچنان یکی از مسائل مهم در خصوص بازگشت امریکا به توافق است.
آیا ظریف برجام را خوانده بود؟
همین مورد باعث شد تا حواشی درخصوص اینکه رئیس تیم مذاکرهکننده از محتوای توافق بهطور کامل اطلاع داشته یا نداشته بیشتر شود. این موضوع زمانی بیشتر جلب توجه میکند که به یاد بیاوریم محمدجواد ظریف وجود کلمه «تعلیق» در برجام را در خصوص تحریمها منکر میشد.
وزیر خارجه به صراحت در مجلس گفته بود: «اصلاً تعلیق در هیچجا نیامده است در هیچ جای برجام واژه تعلیق نیامده و هرکس تعلیق ترجمه کرده اشتباه ترجمه کرده است. در برجام اصلاً تعلیق وجود ندارد.» بعدها ظریف وقتی با متن برجام روبهرو شد که برخی نمایندگان مجلس کلمه «تعلیق» را در آن هایلایت کرده بودند اعتراف کرد که تا به حال آن را ندیده بوده است. ظریف بعداً گفت مذاکرهکنندگان ما در لحظات آخر آن را در متن آورده بودند و به او اطلاع نداده بودند!
این موارد بخشی از راهبردی است که منجر به بیاعتباری گفتمان بینتیجه دولت قبل شد که به اعتماد فزاینده و عجیب برخی از اعضای کابینه به غرب و مذاکرات خوشبینانه و البته سادهلوحانه برمیگردد. شاید سالگرد برجام بهترین زمان برای بازخوانی این رویداد و عبرت از تجربیات تلخ آن برای آینده باشد.
دکتر امیرحسین ثابتی
پژوهشگر مسائل سیاسی
بیست و سوم تیر 1401 هفتمین سالگرد انعقاد برجام است. توافقی که به جای لغو تحریمها و پایان دادن به مجادلات پیرامون برنامه هستهای ایران، در عمل باعث افزایش فشارها و تحریمها علیه ایران شد و مناقشات ایران با غربیها در اینباره را نیز افزایش داد. از این رو ضروری است از زاویه دید متفاوتی به مسأله نگاه کرده و به این موضوع اساسی بپردازیم که اگرچه انتظار مردم ایران از مذاکرات هستهای لغو تحریمها بود، اما آیا دولتمردان قبلی نیز چنین هدفی را دنبال میکردند؟ برای رسیدن به پاسخ دقیق این سؤال، باید سخنان هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی و اعضای تیم مذاکرهکننده قبلی را با دقت مرور کرد، سخنانی که تمامی آنها بهصورت عمومی و علنی منتشر شده اما آنچنان که باید مورد توجه افکار عمومی قرار نگرفته است. دقیقاً دو روز بعد از توافق موقت ژنو در آذر 92 و در حالی که هنوز خبری از توافق نهایی یا همان برجام نبود، هاشمی رفسنجانی در گفتوگو با فایننشال تایمز جمله مهمی را مطرح کرد که بهخوبی نقشه راه دولت روحانی در هدفگذاری اصلی از مذاکرات هستهای را نشان میداد.
هدف: شکستن تابوی مذاکره!
در بخشی از این گفتوگو وقتی خبرنگار از هاشمی میپرسد «این خطشکنی که میگویید (رخ داده) در واقع شکستن ساختار تحریمها بوده یا صحبت کردن با امریکاییها بود؟
هاشمی با صراحت میگوید که شکستن تابوی مذاکره با امریکاییها مهمتر از شکستن ساختار تحریمها بوده: «بله. یک قسمتش همینجا بود. چون مذاکره با امریکا یک تابو بود و این تابو آسان نمیشکست و بدون امریکا هم نمیشد این کار پیش برود.» چند ماه بعد، حسن روحانی در ۲۸ شهریور ۹۳ در گفتوگو با شبکه تلویزیونی انبیسی امریکا جمله مهمی میگوید که چشمانداز و هدف دولت وقت از مذاکرات هستهای را بهتر نشان میدهد. وی میگوید: «به هر حال این عدم رابطه و شرایط ایران و امریکا تا قیامت که نخواهد بود. به هر حال زمانی دریک شرایط مناسبی، در دوره این دولت یا دولت بعدی و یا بعد از آن، مسأله ایران و امریکا حل خواهد شد.»
یک روز بعد از توافق لوزان در ۱۴ فروردین ۹۴ نیز وقتی روحانی در برابر دوربینهای صداوسیما قرار میگیرد، در سخنانی خطاب به مردم ایران که به صورت زنده از شبکه خبر پخش شد، صراحتاً تأکید کرد که هدف فقط مذاکرات هستهای نیست بلکه هدف دیگری از مذاکرات وجود دارد. آنچه که روحانی در آنجا با اسم رمز «تعامل سازنده با جهان» عنوان کرد اما بعداً مشخص شد این تعبیر از دید وی و دولت وقت تفسیری جز رابطه با امریکا ندارد: «مذاکرات هستهای ما پله اول برای تعامل سازنده با جهان است. بحث ما فقط هستهای نیست. این نیست که ما امروز یک موضوعی به نام هستهای داریم و میخواهیم با دنیا مذاکره کنیم و این موضوع تمام بشود، این پله اول برای رسیدن به بام تعامل سازنده با جهان است.» اما هرچقدر تعبیر «تعامل سازنده با جهان» روحانی مبهم و تفسیرپذیر بود، سخنان حمید ابوطالبی معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور صریح و بدون پیچیدگی بود. وی در توئیتی که در 22 فروردین 94 منتشر کرد، عملاً در واکنش به بسیاری از نقدهای کارشناسی منتقدان و دلسوزان نسبت به روند مذاکرات و توافق لوزان جملهای کلیدی و مهم را عنوان کرد: «به نظر من ارزش آغاز تعامل ایران و امریکا، بیش از موضوع پرونده هستهای است؛ آن را آسان ازدست ندهیم.»
هاشمی و سفارت امریکا
چند روز بعد نیز حسن روحانی در جشن بزرگ کارگری در 8 اردیبهشت 94 مجدداً تأکید کرد که دولت وی تنها به دنبال مذاکرات هستهای نیست و هدف دیگری در سر دارد: «بعضی فکر میکنند در ماجرای مذاکرات هستهای، دولت تنها دنبال این است که یک معضل به نام پرونده هستهای را حل کند. پرونده هستهای و حل آن اولین گام برای حل معضلات اساسی است.»
جالب آنکه هاشمی رفسنجانی در 17 تیر 94 یعنی دقیقاً چند روز قبل از امضای برجام در وین، صادقانه از امکان بازگشایی سفارت امریکا در تهران نیز سخن گفت. وی در گفتوگو با گاردین اعلام کرد: «اینکه مسئولان ما به اینجا رسیدند که با امریکا هم جداگانه صحبت کنند، یک قدم به پیش است. یعنی در این جریان تابو شکسته است. اگر (هستهای) حل شود، گام بزرگی در یکی از مهمترین مسائل و اختلافات برداشته شده است. من دارم میگویم که راه صافتر میشود.» در ادامه خبرنگار از وی میپرسد: «فکر میکنید دوباره سفارت امریکا در تهران باز میشود؟» هاشمی پاسخ میدهد: «محال نیست. اگر رفتارها اصلاح شود، طبعاً به سفارت میرسد.»
وقتی زیر همه چیز زدند
روحانی 18 مهر 94 در همایش بینالمللی صنعت و تجارت نیز صراحتاً اعلام داشت که هدف وی فقط حل مشکل هستهای نبوده بلکه ایجاد فضایی جدید بوده است: «ما دنبال توافق هستهای نبودیم که مشکل هستهای را حل کنیم، البته میخواستیم که مشکل هستهای هم حل شود. دنبال مذاکره بودیم برای ایجاد فضای جدید در منطقه و جهان. این فضا است که برای ما اهمیت دارد.»
اما این بحث با امضای برجام به اوج رسید و در سفری که روحانی به ایتالیا و فرانسه داشت با صراحت بیشتری توسط وی عنوان شد. از جمله نشست خبری وی در 7 بهمن 94 در ایتالیا که روحانی اعلام کرد: «امکانپذیر هست که بین ایران و امریکا یک رابطه غیرخصمانه و بدون تنشی برقرار شود و کلید این کار در واشنگتن هست، در تهران نیست. اگر این کلید در تهران بود، من حتماً از این کلید استفاده میکردم اما متأسفانه در واشنگتن هست و آنها باید از این کلید استفاده کنند.»
چند روز بعد نیز وقتی روحانی با نشریه فرانسوی لوموند گفتوگو میکرد، با اشاره به گفتوگوی تلفنیاش با اوباما در مهرماه 92 اعلام کرد: « هنگام گفتوگوی تلفنی با باراک اوباما، به او گفتم که ما خواهان کاستن تنشهای فیمابین هستیم و این طور به نظر میرسد که این تنشها کاسته شدهاند. پس از برگزاری انتخابات در ایران و امریکا، تلاشها در این زمینه افزایش خواهد یافت. باید تصریح کنم که بین دو کشور ایران و امریکا اختلافات ابدی نبوده و ما تلاش میکنیم که روزی به این اختلافات برای همیشه پایان دهیم. توافق هستهای ایران که امریکا نقش بسیار مهمی در به فرجام رسیدن آن داشت، گام بلندی به جلو بود. ﺣﻀﻮﺭ ایران در کنار امریکا در ﻣﺬﺍﮐﺮﺍﺕ ﺻﻠﺢ ﺳﻮﺭﯾﻪ، گام دیگری است که در این راه برداشته شده است.»
علاوه بر نقلقولهای مورد اشاره، بعدها عباس عراقچی و محمدجواد ظریف نیز در سخنانی جداگانه تصریح کردند که اساساً هدف دولت وقت از مذاکرات هستهای نه رفع تحریمها، بلکه مسائل دیگری بوده است.
به عنوان مثال، عراقچی در گفتوگویی که در برنامه تلویزیونی جهان آرا در 10 بهمنماه 96 داشت، با تأکید بر اینکه «مسأله اصلی مذاکرات رفع تحریمها نبوده است»، اظهارکرد: هدف از برجام به رسمیت شناختن حق هستهای ایران بود! نکتهای که اساساً قبل از برجام نیز توسط 1+5 مورد پذیرش قرار گرفته بود و برای این مسأله نیازی به امضای برجام و عقبنشینیهای متعدد در حوزه تأسیسات هستهای وجود نداشت. علاوه بر این مسأله محمدجواد ظریف نیز در دی ماه سال 97 در گفتوگو با رسانه آخرین خبر صریحاً اعلام کرد که هدف از برجام اقتصادی نبوده است: «اینکه کسی بگوید هدف برجام اقتصادی بود این واقعاً با واقعیات نمیسازد... برجام اهدافش استراتژیک و راهبردی بوده است.»
علت اصلی شکست برجام در کلام یاران برجام
در عین حال بازهم برای فهم بهتر راهبرد دولتمردان قبل از برجام و مذاکرات هستهای، ضروری است تا بخشهایی از کتاب «ایران و امریکا: گذشته شکستخورده و مسیر آشتی» اثر حسین موسویان، سفیر ایران در آلمان در دولت سازندگی و معاون حسن روحانی در تیم مذاکرهکننده دولت خاتمی را مرور کنیم.
وی در این کتاب با صراحت کامل هدف مذاکرات هستهای در دولت روحانی را عادیسازی و گسترش رابطه با امریکا توصیف کرده و مینویسد: «سومین طرز تفکر (درباره امریکا) که توسط اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور سابق ایران و رئیس جمهور کنونی ایران حسن روحانی نمایندگی میشود... این تفکر نسبت به احتمال تغییر موضع امریکا خوشبین است و عادیسازی روابط همراه با حفظ منافع ملی ایران را امکانپذیر میداند. این مکتب فکری برای تلاشهایی جامع و جدی در جهت رابطه حداکثری با ایالات متحده... آمادگی دارد. این گروه میانهرو و معتدل و عملگرا نامیده میشوند که از اقتصاد آزاد و به نفع خصوصیسازی صنایع دولتی حمایت میکنند. طرفداران این مکتب فکری در جهت منافع مشترک بین ایران و امریکا تلاش میکنند.» (ص 40)
موسویان هدف از مذاکرات هستهای دولت روحانی با امریکا را «فرا هستهای» توصیف کرده و مینویسد: «اگرچه موضوعات بیشتری در مورد موفقیت مذاکرات هستهای مطرح هستند، اما راه حلی مسالمتآمیز درباره این موضوع میتواند به عنوان نقطه کلیدی شروع صلح بین دو کشور در نظر گرفته شود.» (ص 51)
با این تفاسیر جای ابهامی باقی نمیماند که اساساً چرا برجام با وجود همه شعارها و ادعاهای دولتمردان قبلی با شکست مواجه شد و در عمل نتوانست منجر به لغو تحریمهای حتی هستهای (مانند تحریم چرخه دلار) شود. چرا که از نگاه رئیسجمهور و مذاکرهکنندگان دولت قبل، مسأله هستهای موضوع کماهمیتی بود که باید در قدم اول قربانی میشد تا امریکاییها حسننیت ایران را میدیدند و به واسطه هزینهای که ایران در این مسیر میدهد، حاضر به عادیسازی روابط با ایران شوند. به تعبیر دیگر؛ اساساً حقوق هستهای ایران آنقدر ارزش نداشت که پای آن ایستادگی شود یا حتی با امریکاییها چانهزنی شود که توافق خوبی را که منجر به لغو تحریمها شود با ایران امضا کنند، بلکه ایران در جایگاه متهم و حتی مجرم باید قدم اول را برای تنشزدایی و اعتمادسازی با امریکا برمیداشت تا در نهایت آنها نیز واکنشی در جهت عادیسازی روابط با ایران بردارند. اما این تجربه در عمل شکست خورد و در حالی که قبل از برجام مجموعاً 802 تحریم علیه ایران اعمال کرده بودند، حتی در حین مذاکرات برجام و اجرای این توافق نیز به روند تشدید تحریمها ادامه دادند تا جایی که در سال 1400 تعداد تحریمهای علیه ایران به بیش از 1500 تحریم رسید و نه تنها برجام باعث لغو تحریمها نشد بلکه در عمل به محدودیتهای شدید و بیسابقه علیه تأسیسات هستهای ایران منجر شد.
اکنون بهتر مشخص میشود که چرا مذاکرات احیای برجام نیز با مشکلات متعدد مواجه شده است. زیرا هدف تیم جدید مذاکرهکننده هستهای نه عادیسازی رابطه با امریکا بلکه انتقاع اقتصادی ایران از این توافق است، اما خلل و فرج فراوان این توافق ضعیف، در عمل باعث شده تا کسب انتفاع اقتصادی از این سند بسیار دشوار شود.
گروه سیاسی/ «عیدانه فراوان شد، تا باد چنین بادا»؛ این شروع سخنان حسن روحانی رئیسجمهور وقت ایران است که دقیقاً 7سال قبل در روز 23 تیرماه 1394 و پس از امضای توافق موسوم به برجام در وین ایراد کرد. سخنانی که با خوشحالی زایدالوصفی اینگونه ادامه پیدا کرد: «امروز به ملت شریف ایران اعلام میکنم که طبق این توافق، در روز اجرای توافق (6ماه بعد در دی ماه 94) تمامی تحریمها، حتی تحریمهای تسلیحاتی، موشکی هم به صورتی که در قطعنامه بوده، لغو خواهد شد. تمام تحریمهای اقتصادی شامل مالی، بانکی، بیمه، حملونقل، پتروشیمی و فلزات گرانبها بالمره (یکباره)، «لغو» خواهد شد و نه «تعلیق»... امروز روزی است که قدرتهای بزرگ اعلام کردهاند همه تحریمها برداشته و همه قطعنامههای ظالمانه لغو و شرایط عادی و معمولی در روابط با ایران آغاز خواهد شد. امروز یک پایان و آغاز است. پایانی برای ظلمها و اتهامهای غلط و نابجا نسبت به ملت بزرگ ایران و آغازی برای روند جدید در شروع همکاریهای جدید در جهان. نقد دلسوزانه آزاد است، اما اجازه نمیدهم کسی بخواهد با دروغی و اتهامی و سخن ناروایی به امید مردم برای آینده درخشان این کشور، امید مردم برای رونق اقتصادی و امید مردم برای صلح و امنیت در کشور ما و منطقه و به اعتمادشان صدمه بزند.»
همان زمان بود که رسانههای نزدیک به دولت وقت نیز با تیترهایی همچون «صبح بدون تحریم»، «اینک بدون تحریم»، «حصر ایران شکست»، «فتحالفتوح دیپلماسی ایران»، «کلید چرخید، ایران خندید»، «خورشید درخشان شد»، «انفجار امید»، «پیروزی بدون جنگ»، «خجسته باد این پیروزی»، «مُهر تدبیر بر پیشانی تحریم»، «ظریف گل زد، ایران خندید»، «توافق قهرمانانه ایران»، «غروب تحریم، ساحل توافق» و... از برجام استقبال کرده و موجی سهمگین از امید کاذب را به افکار عمومی تزریق کردند.
دولت بیتدبیری و «امید کاذب»
البته این روند تبلیغاتی زیاد دوام نیاورد و ایرانیان بهخوبی اقرار مسئولان دولت وقت به کاذب بودن موج امید به غرب را در حافظه تاریخی خود ثبت کردند. از جمله معروفترین این اقرارها، متعلق به علیاکبر صالحی رئیس وقت سازمان انرژی اتمی بود. صالحی درباره رفتار طرف غربی در قبال انواع مماشات تیم ایرانی، گفته بود: «امریکاییها دبه درآوردند»؛ ولیالله سیف رئیس وقت بانک مرکزی دولت یازدهم نیز بعد از گلابی ندادن باغ برجام، دستاورد این توافق را «تقریباً هیچ» توصیف کرد. حتی جملاتی که کمتر به آن پرداخته شد نیز ماندگار شد؛ همانند این جمله اسحاق جهانگیری معاون اول حسن روحانی که از کلاه رفتن سر دولت سخن گفت: «امروز دشمن ما طور دیگری خودش را نشان داده است و به یک نوعی کلاهگذاری کرده و حیله به خرج داده است؛ چرا که آمده نشسته با ما مذاکره کرده که طی آن توافق کردیم و قرارداد بستیم و آن طرف قرارداد هم ۶ قدرت بزرگ دنیا بودند، بعد از توافق، ایران به تعهداتش عمل کرده و آژانش انرژی اتمی هم تاکنون در هر ۱۴ مرتبه گزارش، اجرای تعهدات ایران را تأیید کرده است.»
اعتراف مهم محمدجواد ظریف
اما برخی گزارهها ارزشی کاملاً ویژه دارند. جواد ظریف 27 تیر ماه 1398 در مصاحبه با خبرنگار رادیو ملی امریکا (NPR) از یک سکه دو طرفه بیاعتباری سخن گفته بود. وی در این مصاحبه اعتراف کرد: «تعامل با غرب اعتبارش را در ایران از دست داده است. مردم دیگر به تعامل با جامعه جهانی توجهی ندارند. بنابراین، تعامل اعتبارش را از دست داده و به تبع آن، من نیز در حال از دست دادن اعتبارم هستم.» ظریف در حالی با نارضایتی از بیاعتبار شدن خود و گفتمان مماشات با امریکا سخن میگوید که مصاحبههای بعدی وی و مقایسه محبوبیت خود با سردار حاج قاسم سلیمانی، شاهدی جدی بر این اعتراف است.
چرایی یک پایان تلخ
اما راز این اعتراف سخت ظریف چه بود و چرا او و دیگر دولتمردان بعدها به این مهم اعتراف کردند؟ شواهد نشان میدهد هرچند اصلاحطلبان اکنون تلاش دارند تا این خاطرات را از ذهن مردم حذف کنند اما نمیتوان اشتباهات تاریخی صورت گرفته در انعقاد برجام را منکر شد؛ اشتباهاتی که اکنون به مثابه سنگهای بزرگ در مسیر رسیدن به یک توافق خوب قرار گرفته و تیم مذاکرهکننده دولت سیزدهم تلاش دارد تا با اصلاح ممکن مشکلات ساختاری آن، انتفاع کشور را از این توافق حداقلی بیشتر کند.
ایرادات فنی که کار دست کشور داد
مجموعهای از ایرادات فنی در توافق برجام باعث شد کشور تا سالها تاوان این توافق بلند مدت را بدهد. از جمله اساسیترین این موضوعات میتوان به عدم پیشبینی تضمین در توافق سال 2015 اشاره کرد. این مسأله باعث شد سه سال بعد امریکا بدون نگرانی از تبعات تصمیم خود با نقض کامل تعهدات از برجام خارج شود. با وجود این دولت تلاش کرد با پیگیریهای حقوقی برجام در دیوان لاهه تبعات این اقدام یکجانبه را کاهش دهد اما این مسأله هیچگاه به بازگشت درصدی از منافع اقتصادی وعده داده شده برای کشور منتج نشد. پیگیری برجام با اروپا نیز تنها به فرصتسوزی برای ایجاد یک کانال مالی با عنوان اینستکس ختم شد. از همین رو، امروز «تضمین» به عنوان مسألهای مهم برای بازگشت ایران به توافق برجام مطرح است و دیگر کشورها نیز این خواسته معقول ایران را پیگیری میکنند و همین امر باعث شده است که امریکا در اجماعسازی علیه ایران ناکام بماند.
مجازات ایران در صورت اعتراض
طبق آنچه خبرگزاری فارس از سخنان محمدجواد ظریف با جمعی از اساتید و دانشجویان منتشر کرده همچنان وی معتقد است رفتن به دنبال تضمین تلف کردن وقت است! با وجود این ظریف معتقد است یک تضمین در برجام پیشبینی شده است. او در موضعی عجیب گفته است: «بزرگترین تضمین برجام همان اسنپ بک است یعنی هر دو طرف میتوانند به شرایط قبل از برجام برگردند، یعنی تو تخطی کردی من برمیگردم، من تخطی کردم تو برگرد!» این درحالی است که مکانیزم ماشه یا اسنپ بک جزو فاجعهآلودترین بندهای ذکر شده و توافق شده در برجام است و تنها اهرم فشاری یکطرفه در دست غرب خواهد بود. طبق این بند برجامی، اگر هر کشوری اعم از ایران یا کشورهای 1+5 اعلام کنند طرف مقابل به تعهدات خود پایبند نبوده، با طی یک روند کوتاه مدت تمام قطعنامههای تجمیع شده در قطعنامه 2231 بازیابی میشود. جالب آنکه طبق مکانیزم ماشه روند این مسأله به گونهای است که امتیاز وتوی کشورهای نزدیک به ایران نیز کارساز نبوده و به صرف ادعای یک کشور همه قطعنامهها بازگردانده میشود. عجیبتر آنکه اگر ایران نیز به عدم اجرای تعهدات طرفهای دیگر اعتراض داشته باشد با فعال کردن این مکانیزم درنهایت خود مجازات خواهد شد! مشخص نیست چرا تیم کارشناسی مذاکرهکننده در دولت قبل همچنان این مسأله را به عنوان دستاورد معرفی میکند درحالی که همچنان یکی از مسائل مهم در خصوص بازگشت امریکا به توافق است.
آیا ظریف برجام را خوانده بود؟
همین مورد باعث شد تا حواشی درخصوص اینکه رئیس تیم مذاکرهکننده از محتوای توافق بهطور کامل اطلاع داشته یا نداشته بیشتر شود. این موضوع زمانی بیشتر جلب توجه میکند که به یاد بیاوریم محمدجواد ظریف وجود کلمه «تعلیق» در برجام را در خصوص تحریمها منکر میشد.
وزیر خارجه به صراحت در مجلس گفته بود: «اصلاً تعلیق در هیچجا نیامده است در هیچ جای برجام واژه تعلیق نیامده و هرکس تعلیق ترجمه کرده اشتباه ترجمه کرده است. در برجام اصلاً تعلیق وجود ندارد.» بعدها ظریف وقتی با متن برجام روبهرو شد که برخی نمایندگان مجلس کلمه «تعلیق» را در آن هایلایت کرده بودند اعتراف کرد که تا به حال آن را ندیده بوده است. ظریف بعداً گفت مذاکرهکنندگان ما در لحظات آخر آن را در متن آورده بودند و به او اطلاع نداده بودند!
این موارد بخشی از راهبردی است که منجر به بیاعتباری گفتمان بینتیجه دولت قبل شد که به اعتماد فزاینده و عجیب برخی از اعضای کابینه به غرب و مذاکرات خوشبینانه و البته سادهلوحانه برمیگردد. شاید سالگرد برجام بهترین زمان برای بازخوانی این رویداد و عبرت از تجربیات تلخ آن برای آینده باشد.
دکتر امیرحسین ثابتی
پژوهشگر مسائل سیاسی
بیست و سوم تیر 1401 هفتمین سالگرد انعقاد برجام است. توافقی که به جای لغو تحریمها و پایان دادن به مجادلات پیرامون برنامه هستهای ایران، در عمل باعث افزایش فشارها و تحریمها علیه ایران شد و مناقشات ایران با غربیها در اینباره را نیز افزایش داد. از این رو ضروری است از زاویه دید متفاوتی به مسأله نگاه کرده و به این موضوع اساسی بپردازیم که اگرچه انتظار مردم ایران از مذاکرات هستهای لغو تحریمها بود، اما آیا دولتمردان قبلی نیز چنین هدفی را دنبال میکردند؟ برای رسیدن به پاسخ دقیق این سؤال، باید سخنان هاشمی رفسنجانی، حسن روحانی و اعضای تیم مذاکرهکننده قبلی را با دقت مرور کرد، سخنانی که تمامی آنها بهصورت عمومی و علنی منتشر شده اما آنچنان که باید مورد توجه افکار عمومی قرار نگرفته است. دقیقاً دو روز بعد از توافق موقت ژنو در آذر 92 و در حالی که هنوز خبری از توافق نهایی یا همان برجام نبود، هاشمی رفسنجانی در گفتوگو با فایننشال تایمز جمله مهمی را مطرح کرد که بهخوبی نقشه راه دولت روحانی در هدفگذاری اصلی از مذاکرات هستهای را نشان میداد.
هدف: شکستن تابوی مذاکره!
در بخشی از این گفتوگو وقتی خبرنگار از هاشمی میپرسد «این خطشکنی که میگویید (رخ داده) در واقع شکستن ساختار تحریمها بوده یا صحبت کردن با امریکاییها بود؟
هاشمی با صراحت میگوید که شکستن تابوی مذاکره با امریکاییها مهمتر از شکستن ساختار تحریمها بوده: «بله. یک قسمتش همینجا بود. چون مذاکره با امریکا یک تابو بود و این تابو آسان نمیشکست و بدون امریکا هم نمیشد این کار پیش برود.» چند ماه بعد، حسن روحانی در ۲۸ شهریور ۹۳ در گفتوگو با شبکه تلویزیونی انبیسی امریکا جمله مهمی میگوید که چشمانداز و هدف دولت وقت از مذاکرات هستهای را بهتر نشان میدهد. وی میگوید: «به هر حال این عدم رابطه و شرایط ایران و امریکا تا قیامت که نخواهد بود. به هر حال زمانی دریک شرایط مناسبی، در دوره این دولت یا دولت بعدی و یا بعد از آن، مسأله ایران و امریکا حل خواهد شد.»
یک روز بعد از توافق لوزان در ۱۴ فروردین ۹۴ نیز وقتی روحانی در برابر دوربینهای صداوسیما قرار میگیرد، در سخنانی خطاب به مردم ایران که به صورت زنده از شبکه خبر پخش شد، صراحتاً تأکید کرد که هدف فقط مذاکرات هستهای نیست بلکه هدف دیگری از مذاکرات وجود دارد. آنچه که روحانی در آنجا با اسم رمز «تعامل سازنده با جهان» عنوان کرد اما بعداً مشخص شد این تعبیر از دید وی و دولت وقت تفسیری جز رابطه با امریکا ندارد: «مذاکرات هستهای ما پله اول برای تعامل سازنده با جهان است. بحث ما فقط هستهای نیست. این نیست که ما امروز یک موضوعی به نام هستهای داریم و میخواهیم با دنیا مذاکره کنیم و این موضوع تمام بشود، این پله اول برای رسیدن به بام تعامل سازنده با جهان است.» اما هرچقدر تعبیر «تعامل سازنده با جهان» روحانی مبهم و تفسیرپذیر بود، سخنان حمید ابوطالبی معاون سیاسی دفتر رئیس جمهور صریح و بدون پیچیدگی بود. وی در توئیتی که در 22 فروردین 94 منتشر کرد، عملاً در واکنش به بسیاری از نقدهای کارشناسی منتقدان و دلسوزان نسبت به روند مذاکرات و توافق لوزان جملهای کلیدی و مهم را عنوان کرد: «به نظر من ارزش آغاز تعامل ایران و امریکا، بیش از موضوع پرونده هستهای است؛ آن را آسان ازدست ندهیم.»
هاشمی و سفارت امریکا
چند روز بعد نیز حسن روحانی در جشن بزرگ کارگری در 8 اردیبهشت 94 مجدداً تأکید کرد که دولت وی تنها به دنبال مذاکرات هستهای نیست و هدف دیگری در سر دارد: «بعضی فکر میکنند در ماجرای مذاکرات هستهای، دولت تنها دنبال این است که یک معضل به نام پرونده هستهای را حل کند. پرونده هستهای و حل آن اولین گام برای حل معضلات اساسی است.»
جالب آنکه هاشمی رفسنجانی در 17 تیر 94 یعنی دقیقاً چند روز قبل از امضای برجام در وین، صادقانه از امکان بازگشایی سفارت امریکا در تهران نیز سخن گفت. وی در گفتوگو با گاردین اعلام کرد: «اینکه مسئولان ما به اینجا رسیدند که با امریکا هم جداگانه صحبت کنند، یک قدم به پیش است. یعنی در این جریان تابو شکسته است. اگر (هستهای) حل شود، گام بزرگی در یکی از مهمترین مسائل و اختلافات برداشته شده است. من دارم میگویم که راه صافتر میشود.» در ادامه خبرنگار از وی میپرسد: «فکر میکنید دوباره سفارت امریکا در تهران باز میشود؟» هاشمی پاسخ میدهد: «محال نیست. اگر رفتارها اصلاح شود، طبعاً به سفارت میرسد.»
وقتی زیر همه چیز زدند
روحانی 18 مهر 94 در همایش بینالمللی صنعت و تجارت نیز صراحتاً اعلام داشت که هدف وی فقط حل مشکل هستهای نبوده بلکه ایجاد فضایی جدید بوده است: «ما دنبال توافق هستهای نبودیم که مشکل هستهای را حل کنیم، البته میخواستیم که مشکل هستهای هم حل شود. دنبال مذاکره بودیم برای ایجاد فضای جدید در منطقه و جهان. این فضا است که برای ما اهمیت دارد.»
اما این بحث با امضای برجام به اوج رسید و در سفری که روحانی به ایتالیا و فرانسه داشت با صراحت بیشتری توسط وی عنوان شد. از جمله نشست خبری وی در 7 بهمن 94 در ایتالیا که روحانی اعلام کرد: «امکانپذیر هست که بین ایران و امریکا یک رابطه غیرخصمانه و بدون تنشی برقرار شود و کلید این کار در واشنگتن هست، در تهران نیست. اگر این کلید در تهران بود، من حتماً از این کلید استفاده میکردم اما متأسفانه در واشنگتن هست و آنها باید از این کلید استفاده کنند.»
چند روز بعد نیز وقتی روحانی با نشریه فرانسوی لوموند گفتوگو میکرد، با اشاره به گفتوگوی تلفنیاش با اوباما در مهرماه 92 اعلام کرد: « هنگام گفتوگوی تلفنی با باراک اوباما، به او گفتم که ما خواهان کاستن تنشهای فیمابین هستیم و این طور به نظر میرسد که این تنشها کاسته شدهاند. پس از برگزاری انتخابات در ایران و امریکا، تلاشها در این زمینه افزایش خواهد یافت. باید تصریح کنم که بین دو کشور ایران و امریکا اختلافات ابدی نبوده و ما تلاش میکنیم که روزی به این اختلافات برای همیشه پایان دهیم. توافق هستهای ایران که امریکا نقش بسیار مهمی در به فرجام رسیدن آن داشت، گام بلندی به جلو بود. ﺣﻀﻮﺭ ایران در کنار امریکا در ﻣﺬﺍﮐﺮﺍﺕ ﺻﻠﺢ ﺳﻮﺭﯾﻪ، گام دیگری است که در این راه برداشته شده است.»
علاوه بر نقلقولهای مورد اشاره، بعدها عباس عراقچی و محمدجواد ظریف نیز در سخنانی جداگانه تصریح کردند که اساساً هدف دولت وقت از مذاکرات هستهای نه رفع تحریمها، بلکه مسائل دیگری بوده است.
به عنوان مثال، عراقچی در گفتوگویی که در برنامه تلویزیونی جهان آرا در 10 بهمنماه 96 داشت، با تأکید بر اینکه «مسأله اصلی مذاکرات رفع تحریمها نبوده است»، اظهارکرد: هدف از برجام به رسمیت شناختن حق هستهای ایران بود! نکتهای که اساساً قبل از برجام نیز توسط 1+5 مورد پذیرش قرار گرفته بود و برای این مسأله نیازی به امضای برجام و عقبنشینیهای متعدد در حوزه تأسیسات هستهای وجود نداشت. علاوه بر این مسأله محمدجواد ظریف نیز در دی ماه سال 97 در گفتوگو با رسانه آخرین خبر صریحاً اعلام کرد که هدف از برجام اقتصادی نبوده است: «اینکه کسی بگوید هدف برجام اقتصادی بود این واقعاً با واقعیات نمیسازد... برجام اهدافش استراتژیک و راهبردی بوده است.»
علت اصلی شکست برجام در کلام یاران برجام
در عین حال بازهم برای فهم بهتر راهبرد دولتمردان قبل از برجام و مذاکرات هستهای، ضروری است تا بخشهایی از کتاب «ایران و امریکا: گذشته شکستخورده و مسیر آشتی» اثر حسین موسویان، سفیر ایران در آلمان در دولت سازندگی و معاون حسن روحانی در تیم مذاکرهکننده دولت خاتمی را مرور کنیم.
وی در این کتاب با صراحت کامل هدف مذاکرات هستهای در دولت روحانی را عادیسازی و گسترش رابطه با امریکا توصیف کرده و مینویسد: «سومین طرز تفکر (درباره امریکا) که توسط اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور سابق ایران و رئیس جمهور کنونی ایران حسن روحانی نمایندگی میشود... این تفکر نسبت به احتمال تغییر موضع امریکا خوشبین است و عادیسازی روابط همراه با حفظ منافع ملی ایران را امکانپذیر میداند. این مکتب فکری برای تلاشهایی جامع و جدی در جهت رابطه حداکثری با ایالات متحده... آمادگی دارد. این گروه میانهرو و معتدل و عملگرا نامیده میشوند که از اقتصاد آزاد و به نفع خصوصیسازی صنایع دولتی حمایت میکنند. طرفداران این مکتب فکری در جهت منافع مشترک بین ایران و امریکا تلاش میکنند.» (ص 40)
موسویان هدف از مذاکرات هستهای دولت روحانی با امریکا را «فرا هستهای» توصیف کرده و مینویسد: «اگرچه موضوعات بیشتری در مورد موفقیت مذاکرات هستهای مطرح هستند، اما راه حلی مسالمتآمیز درباره این موضوع میتواند به عنوان نقطه کلیدی شروع صلح بین دو کشور در نظر گرفته شود.» (ص 51)
با این تفاسیر جای ابهامی باقی نمیماند که اساساً چرا برجام با وجود همه شعارها و ادعاهای دولتمردان قبلی با شکست مواجه شد و در عمل نتوانست منجر به لغو تحریمهای حتی هستهای (مانند تحریم چرخه دلار) شود. چرا که از نگاه رئیسجمهور و مذاکرهکنندگان دولت قبل، مسأله هستهای موضوع کماهمیتی بود که باید در قدم اول قربانی میشد تا امریکاییها حسننیت ایران را میدیدند و به واسطه هزینهای که ایران در این مسیر میدهد، حاضر به عادیسازی روابط با ایران شوند. به تعبیر دیگر؛ اساساً حقوق هستهای ایران آنقدر ارزش نداشت که پای آن ایستادگی شود یا حتی با امریکاییها چانهزنی شود که توافق خوبی را که منجر به لغو تحریمها شود با ایران امضا کنند، بلکه ایران در جایگاه متهم و حتی مجرم باید قدم اول را برای تنشزدایی و اعتمادسازی با امریکا برمیداشت تا در نهایت آنها نیز واکنشی در جهت عادیسازی روابط با ایران بردارند. اما این تجربه در عمل شکست خورد و در حالی که قبل از برجام مجموعاً 802 تحریم علیه ایران اعمال کرده بودند، حتی در حین مذاکرات برجام و اجرای این توافق نیز به روند تشدید تحریمها ادامه دادند تا جایی که در سال 1400 تعداد تحریمهای علیه ایران به بیش از 1500 تحریم رسید و نه تنها برجام باعث لغو تحریمها نشد بلکه در عمل به محدودیتهای شدید و بیسابقه علیه تأسیسات هستهای ایران منجر شد.
اکنون بهتر مشخص میشود که چرا مذاکرات احیای برجام نیز با مشکلات متعدد مواجه شده است. زیرا هدف تیم جدید مذاکرهکننده هستهای نه عادیسازی رابطه با امریکا بلکه انتقاع اقتصادی ایران از این توافق است، اما خلل و فرج فراوان این توافق ضعیف، در عمل باعث شده تا کسب انتفاع اقتصادی از این سند بسیار دشوار شود.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
تأکید بر زبده گویی در شعر صدا و آهنگ سرودها
-
خدمات کبیر رضاخانی
-
صادرات نفت به چین 12 برابر شد
-
سجادی: نمیخواهیم اختلافی در تیم ملی باشد
-
وحیدی: بانجابتتر از زنان ایرانی نداریم
-
میرکاظمی: تکذیب بازگشت ارز 4200 تومانی
-
فتنه 78 در 25 عکس
-
میهمانی با پشت خمیده و خورجینی خالی
-
برخورد سلیقهای درباره حجاب مردود است
-
دما در خوزستان نزدیک به 50
-
نسخه ای برای ایمن کردن فضای مجازی
-
بیاعتبار شدم!
اخبارایران آنلاین