آمار مصدومان زلزله خمیر به 111 نفر رسید
گروه حوادث/ آمار مصدومان زلزله 6.1 ریشتری در بندر خمیر هرمزگان به 111 نفر افزایش یافت.
مهرداد حسنزاده، مدیرکل مدیریت بحران استانداری هرمزگان صبح دیروز گفت: آواربرداری از ۱۴ روستای زلزلهزده در غرب هرمزگان آغاز شده است. ۲۱ روستا بررسی و پایش شد و در حال حاضر آواربرداری در روستای سایه خوش که کانون زمین لرزه بوده و صددرصد تخریب شده، به صورت شبانه روزی ادامه دارد. با توجه به شرایط آب و هوایی و توزیع چادر در منطقه، توزیع کولر در دستور کار ستاد بحران استان قرار گرفته است و درحال تأمین آن هستیم.
دکتر فاطمه نوروزیان، سخنگوی دانشگاه علوم پزشکی هرمزگان نیز گفت: شمار مصدومان زمین لرزه بامداد شنبه در غرب هرمزگان به 111نفر افزایش یافت که ۱۰۱ نفر از مراکز درمانی مرخص شده اند. فوتیهای این زمین لرزه نیز همان پنج نفر است و افزایشی نداشته است.
رئیس کل دادگستری هرمزگان با اشاره به صدور دستورات ویژه قضایی به ضابطین و حضور پلیس در ساعات اولیه وقوع زلزله در مناطق آسیب دیده از برقراری امنیت کامل در این مناطق خبر داد.
مجتبی قهرمانی در تشریح این خبر افزود: در ساعت اولیه وقوع زلزله با هماهنگی رؤسای دادگستری و دادستان حوزههای قضایی غرب هرمزگان، مأموران یگانهای انتظامی و نیروی مقاومت بسیج بلافاصله در مناطق حادثه دیده حاضر شدند و سازوکارهای لازم برای خدمت رسانی بیشتر به زلزلهزدگان و محافظت از اموال مردم اندیشیده شده و با تدابیر اتخاذ شده، تیمهای پلیس تخصصی به همراه تجهیزات و امکانات لازم به محل حادثه اعزام شدهاند.
قهرمانی با اشاره به اینکه طرحها و تمهیدات ترافیکی ویژهای نیز توسط پلیس راهنمایی و رانندگی در محدودههای مورد نظر در حال اجرا است، تصریح کرد: دستگاه قضا تا آخرین لحظه در کنار هموطنان زلزلهزده خواهد بود و از هیچ کمکی دریغ نمیکند.
اعترافات سارق باغ های لواسانات:
میوه های سرقتی را کنار جاده می فروختیم
گروه حوادث/ زوج جوان که با سرقت میوه از باغهای لواسان و فشم، میوهها را کنار جاده میفروختند از سوی پلیس دستگیر شدند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، بهدنبال گزارش سرقتهای سریالی میوه از باغهای فشم و لواسانات، تحقیقات پلیسی برای شناسایی سارقان آغاز شد. در حالی که بررسیها در این خصوص ادامه داشت، نگهبان باغی در لواسانات با پلیس تماس گرفت و از دستگیری زن و مردی جوان هنگام سرقت میوهها خبر داد.
او گفت: به خاطر فوت یکی از اقوامم مجبور شدم باغ را برای 24 ساعت ترک کنم اما روز بعد که برگشتم با صحنه عجیبی مواجه شدم. زن و مرد جوانی را دیدم که میوههای باغ را داخل جعبههای متعدد بستهبندی کرده و در حال بارگذاری جعبهها روی وانتشان بودند. آنها مرا نمیشناختند، به همین دلیل کمین کردم و در فرصتی مناسب در را رویشان قفل کردم و اجازه خروج از باغ را به آنها ندادم.
با گزارش مرد نگهبان، مأموران پلیس بلافاصله راهی محل شده و زوج جوان را بازداشت کردند. زن و مرد جوان که سر بزنگاه بازداشت شده بودند و چارهای جز بیان حقیقت نداشتند، به سرقتهای سریالی از باغهای منطقه فشم و لواسانات اعتراف کردند. تحقیقات از متهمان برای شناسایی سایر جرایم احتمالی آنها ادامه دارد.
گفتوگو با مرد سارق
جثه ریزی دارد و به راحتی از دیوار باغها بالا میرود پس از ورود به باغ در را برای همسرش باز کرده و با هم شروع به سرقت میوه میکردند. او اعتیاد به شیشه دارد و همین اعتیادش را انگیزه سرقتها اعلام کرد.
چطور سرقت میکردی؟
روزهای شنبه راهی باغهای لواسانات و فشم میشدیم. به سراغ هر باغی میرفتیم ابتدا خوب اطراف را میگشتیم تا ببینیم از داخل باغ صدای سگ به گوش میرسد یا نه، اگر نمیرسید مرحله دوم نقشهمان را اجرا میکردیم.
مرحله دوم نقشه چه بود؟
زنگ در باغ را میزدیم اگر نگهبان در را باز میکرد بهانهای میآوردیم و به سراغ باغ بعدی میرفتیم و اگر نداشت من از دیوار بالا میرفتم و خودم را به داخل باغ میرساندم. اگر در قفل نداشت که برای همسرم باز میکردم و او هم داخل باغ میشد. اگر در قفل بود، نردبانی از داخل باغ پیدا میکردم و با کمک نردبان، همسرم وارد باغ میشد. از شنبه تا دوشنبه داخل باغ زندگی میکردیم و در این ایام شروع به چیدن میوههای باغ میکردیم. میوهها را داخل جعبههایی که با خود آورده بودیم میچیدیم و روز دوشنبه بار وانت بارمان میکردیم.
چرا شنبه تا دوشنبه، سرقت را انجام میدادید؟
برای اینکه در این روزها معمولاً کسی به باغش در لواسانات و فشم سر نمیزند، معمولاً آخر هفتهها برای استراحت و تفریح به باغ میروند تا آن موقع هم ما سرقتمان را انجام داده بودیم.
با میوههای سرقتی چه میکردید؟
در کنار جاده بساط میکردیم و میوههای سرقتی را به فروش میرساندیم.
چه شد که این ایده به ذهنت خطور کرد؟
من اعتیاد شدید به شیشه دارم و برای تأمین هزینه مواد به پول نیاز داشتم. از طرفی قیمت میوه روز به روز بیشتر میشود. باغهای لواسانات و فشم هم پر از میوه است که صاحبانشان اصلاً برایشان مهم نیست. به جای اینکه میوهها خراب شود، ما آنها را میچیدیم و به فروش میرساندیم. به این صورت هم مشکل مالی ما حل میشد و هم میوهها از بین نمیرفت.
2 ادعا برای یک درگیری خونین
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، حدود 4 سال قبل گزارش یک درگیری خونین در میدان هروی تهران به پلیس اعلام شد و در ادامه مأموران به محل اعزام شدند. نخستین بررسیها نشان میداد درگیری میان پسری 24 ساله به نام سجاد و پسری 19 ساله به نام اکبر رخ داده است که در پی آن اکبر با دو ضربه چاقو سجاد را مجروح کرده است؛از آنجایی که از سجاد خون زیادی رفته بود و قادر به صحبت نبود، وی به سرعت به بیمارستان منتقل شد و با تلاش کادر درمان از مرگ نجات یافت. اکبر در محل درگیری توسط مأموران کلانتری بازداشت شد و در بازجوییهای اولیه به درگیری منجر به جراحت با سلاح سرد اعتراف کرد.چند روز بعد در حالی که سجاد به بهبودی نسبی رسیده بود، شکایتی را مطرح کرد و پس از تحقیقات و گزارش پزشکی قانونی پرونده متهم با کیفرخواست مباشرت در ضرب و جرح عمدی با سلاح سرد و توهین و فحاشی به شعبه دوم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در ابتدای جلسه شاکی که حالا 28 ساله شده، به جایگاه رفت و گفت: روز حادثه از خودروام پیاده شدم تا از سوپرمارکت خرید کنم که به یکباره پسری با چاقو به سراغم آمد و با توهین و تهدید قصد داشت تلفن همراهم را سرقت کند. من به سرعت فرار کردم و وارد سوپرمارکت شدم، چند دقیقه بعد در حالی که فکر میکردم فرد خفتگیر از محل رفته است، از مغازه خارج شدم اما در نهایت با ناباوری او به من حمله کرد و با دو ضربه چاقو مرا زد که پس از آن دیگر متوجه چیزی نشدم. حالا هم از او شکایت دارم.سپس متهم 23 ساله به جایگاه رفت و با رد اظهارات شاکی عنوان کرد: آن روز من با دو نفر از دوستانم در ماشین نشسته بودیم که شاکی با دختری که همراهش بود کنار ماشین ما ایستاد. او در یک لحظه با دوست من چشم در چشم شد و شروع به فحاشی کرد. از آنجایی که من و دوستانم قرص مصرف کرده بودیم و در حالت طبیعی نبودیم، وقتی او یک تسمه از ماشینش بیرون آورد و به ما حمله کرد تسمه را از او گرفتم و با چاقو به او ضربه زدم. آقای قاضی باور کنید که اگر خودش دعوا را شروع نمیکرد، ما با او کاری نداشتیم و اظهارات او را که میگوید من قصد سرقت تلفن همراهش را داشتم قبول ندارم. من به لحاظ مالی اصلاً نیازی به دزدی کردن نداشتم که بخواهم دست به خفتگیری بزنم.
پس از پایان جلسه، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
قتل پسر دستفروش به خاطر محل بساط
گروه حوادث/ درگیری بر سر محل دستفروشی انگیزهای شد تا پسر شال فروش همشهری خود را با ضربه چاقو به قتل برساند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ساعت 4:30 بعد از ظهر شنبه 11 تیر، صدای مشاجره و درگیری دو پسر جوان در چهارراه گلوبندک توجه رهگذران وکسبه را به خود جلب کرد.
دو پسر جوان که یکی از آنها بساط شال و روسری پهن کرده بود و دیگری لباس، باهم سر محل پهن کردن بساط دستفروشی درگیر شده بودند. شاهدان ماجرا آنها را از هم جدا کردند، اما لحظاتی بعد دوباره آنها باهم دعوایشان شد و این بار پسر 21 ساله که بساط شال و روسری داشت دست به چاقو شد و ضربهای به دوست و همشهری اش زد.پسر جوان نیز روی زمین افتاد و شاهدان ماجرا بلافاصله با پلیس و اورژانس تماس گرفتند.
دقایقی بعد متهم به کلانتری 113 بازار و پسر دیگر به بیمارستان انتقال داده شد. تلاش کادر درمان برای نجات پسر فروشنده آغاز اما ساعاتی بعد او تسلیم مرگ شد. بهدنبال این جنایت موضوع به محمد وهابی بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران اعلام و بازپرس جنایی دستور بازداشت فروشنده شال و روسری را صادر کرد.
پسر جوان در تحقیقات اولیه به قتل ناخواسته اعتراف کرد و علت درگیری مرگبار را هم اختلاف بر سر جای بساط با همشهریاش اعلام کرد. پسر جوان به دستور بازپرس جنایی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت قرار داده شد.
دومین شکایت در پرونده مرد گروگانگیر
ربودن راننده تاکسی اینترنتی در آستارا
گروه حوادث/ یک هفته پس از دستگیری متهمی که راننده کامیونی را بیهوش کرده و ربوده بود تا از خانوادهاش اخاذی کند، دومین شاکی وی در حالی شناسایی شد که مدعی است متهم 4 روز او را در حیاط خانهای نیمه هشیار رها کرده بود.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چند روز قبل گزارش ربوده شدن راننده کامیونی به نام هوشنگ به پلیس اعلام شد. خانواده وی مدعی بودند که فرد ناشناسی سه روز هوشنگ را ربوده و با آنها تماس گرفته و برای آزادی وی درخواست پول کرده است.
به دنبال این تماس تحقیقات به دستور بازپرس محمدامین تقویان آغاز شد و کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی تهران وارد عمل شدند. با آموزشهای لازم به خانواده هوشنگ، آنها با مرد آدمربا قرار صوری گذاشته و درنهایت مرد جوان را در بزرگراه آزادگان دستگیر کردند. متهم در تحقیقات مدعی شد که به بهانه حمل بار برای آستارا سوار کامیون شده و در راه راننده کامیون را با آبمیوه مسموم بیهوش کرده است. او سه روز راننده کامیون را که بیهوش بود داخل کامیون نگه داشته و در تماس با خانوادهاش درخواست پول کرده بود.
در حالی که بازجوییها و تحقیقات از متهم ادامه داشت کارآگاهان پلیس یک کارت شناسایی متعلق به مرد جوانی به نام امیر را در میان وسایل متهم پیدا کردند.
با این احتمال که امیر نیز یکی از قربانیان این پرونده باشد، تحقیقات روی این موضوع متمرکز و در بررسیهای صورت گرفته امیر در شهرستان آستارا شناسایی شد.
امیر در تحقیقات راز 4 روز اسارت در دام مرد آدمربا را برملا کرد.
او گفت: راننده خودروی اینترنتی هستم و در یکی از روزها متهم درخواست خودرو داد و من آن را پذیرفتم. او قصد رفتن به تهران را داشت. او را سوار خودروام کردم.
در مسیر به بهانه گرما و تشنگی آب طالبی خرید که بعد از خوردن آن بیهوش شدم. دیگر متوجه چیزی نشدم، وقتی به هوش آمدم خودم را در حیاط خانهای متروکه دیدم. در چهار روزی که نیمه هوش بودم فقط از شیر آبی که داخل حیاط بود آب میخوردم و توان اینکه از آنجا خارج شوم، نداشتم. چهار روز بعد که کمی حالم بهتر شد، موفق شدم از حیاط فرار کنم. متهم خودروام را دزدیده بود و مرا در حیاط خانهای که متعلق به خودش نبود حبس کرده بود.
با اظهاراتی که راننده خودروی اینترنتی در اختیار کارآگاهان قرار داد بار دیگر از متهم تحقیق شد و مرد جوان که سوابق متعدد کیفری در پرونده خود دارد به دومین آدمرباییاش اعتراف و انگیزه خود را اخاذی عنوان کرد.
تحقیقات برای شناسایی سایر قربانیان این مرد از سوی کارآگاهان اداره آگاهی به دستور بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی تهران ادامه دارد.
ساخت دو آبشخور مجازات شکارچیان متخلف
گروه حوادث/ قاضی دادگاهی در خواف دو شکارچی و صیاد غیر مجاز کبک را محکوم به ساخت دو آبشخور برای حیات وحش در این شهرستان کرد.
به گزارش خبرگزاری صداوسیمای مرکز خراسان رضوی، رئیس اداره حفاظت محیط زیست شهرستان خواف گفت: مأموران محیط زیست حین گشتزنی متوجه تخلف دو صیاد در زندهگیری کبک شدند و متخلفان را دستگیر کردند و پس از تشکیل پرونده به مرجع قضایی معرفی شدند.
سعید شفیعیان افزود: با توجه به اظهار ندامت متخلفان و پرداخت ضرر و زیان وارده به محیط زیست و با نظر مثبت قاضی، پرونده در کوتاهترین زمان ممکن رسیدگی و رأی قطعی مبنی بر ساخت دو چشمه و آبشخور برای حیات وحش شهرستان خواف برای متخلفان صادر شد. حفاظت محیط زیست از رویکرد صدور احکام جبرانکننده بهجای احکام مجازات کننده قضات در تخلفات با درجات سبکتر و برای افراد فاقد سابقه شکار و صید استقبال میکند.
در سازمان حفاظت محیط زیست این احکام بهعنوان «احکام سبز» مشهور است.
جدایی به خاطر وابستگی به مادر
کامران علمدهی
طبقه اول مجتمع قضایی خانواده مثل همیشه از حضور زوجهایی که برای جدایی آمده بودند پر بود. در این میان زوج میانسالی که روی صندلی نشسته بودند توجهم را جلب کردند. مرد هر چند لحظه یک بار با لحنی ملتمسانه از همسرش میخواست که دست از لجبازی بردارد و به خانه و زندگیشان برگردد اما زن با چشم غرهای صورتش را برمیگرداند و سکوت میکرد. ساعت به 11 که رسید منشی دادگاه با خواندن اسم و شماره پرونده شان آنها را به داخل شعبه فراخواند... احسان... نسیم....
پس از ورود به شعبه با فاصله دو صندلی در ردیف اول نشستند. قاضی سرش را از روی پروندهها بلند کرد و رو به زن گفت: من دادخواست و شکایت شما را خواندم اما ابهاماتی وجود داشت.
نسیم گفت: آقای قاضی چه ابهامی؟ شما هم میخواهید مثل بقیه بگویید که معلوم نیست من چه میگویم؟
قاضی گفت: من میخواهم ابهامات برطرف شود شما باید برای من توضیح دهید که ببینم به چه منظوری تصمیم به جدایی گرفتهاید.
نسیم گفت: 20 سال پیش زمانی که 23 سال داشتم با احسان آشنا شدم. چند ماه بعد از من خواستگاری کرد و با موافقت خانوادهام به عقد هم درآمدیم و یکسالی نامزد بودیم. در آن مدت من احساس کردم که بیش از حد به مادرش وابسته است و از او حرف شنوی دارد اما بعد به خودم گفتم احسان 25 سال بیشتر ندارد تک پسر است و به هرحال تا قبل از ازدواج با مادرش زندگی کرده و کم کم این اخلاقش را کنار میگذارد. وقتی ازدواج کردیم در طبقه دوم خانه پدری همسرم ساکن شدیم اما بعد از 20 سال هنوز شوهرم از زیر چتر حمایتی مادرش بیرون نیامده است.
با شروع زندگی مشترک متأسفانه تازه فهمیدم که شوهرم نه تنها خیلی به مادرش وابسته است بلکه اهل کار و تلاش هم نیست، تا مدتها سعی میکردم خوش بین باشم و به خودم میگفتم به مرور زمان همه چیز درست میشود اما 5 سال گذشت و احسان تغییری نکرد. کم کم خانوادهها به ما اعتراض میکردند که چرا بچه دار نمیشوید تا زندگیتان از یکنواختی خارج شود. با اینکه میدانستم حضور بچه هم نمیتواند اخلاق احسان را تغییر دهد اما بچهدار شدیم و متأسفانه وضعیتمان بدتر شد احسان کار دائمی نداشت افزایش هزینه زندگی و مخارج بچه نه تنها مشکلاتمان بلکه وابستگی او را به خانوادهاش نیز بیشتر کرده بود.
نسیم از کیفش دستمالی درآورد و گوشه چشمهایش را که حالا خیس شده بود پاک کرد و ادامه داد: احسان بعد از 20 سال زندگی مشترک نه تنها بهتر نشد بلکه اخلاق و رفتارش هم بدتر شد. بارها به او گفتم که اگر خانوادهات نباشند چگونه میخواهی خرج زندگی را تأمین کنی یا اگر من از مادرم پول نگیرم چه میشود اما هربار با خنده و شوخی جواب میداد حالا که هستند. الان هم که دخترمان 15 ساله شده دیگر تحمل رفتارهای همسرم را ندارم و ترجیح میدهم اگر قرار است خرجم را از پدر و مادرم بگیرم پیش همانها زندگی کنم.
قاضی با تعجب نگاهی به احسان کرد و گفت: همسرت درست میگوید؟
احسان جواب داد: آقای قاضی من برای گذران زندگی تلاش خودم را کردهام و کم و زیاد از عهدهاش هم برآمدهام اما مشکل همسر من مالی نیست بلکه او حسادت میکند. من از کودکی یاد گرفتم که به مادرم احترام بگذارم اما نسیم حسودی میکند.
نسیم حرفهای احسان را قطع کرد و گفت: فقط یاد گرفتی به مادر خودت احترام بگذاری؟ چرا وقتی به مادر من می رسی نه تنها احترام نمیگذاری بلکه مرا مجبور میکنی که ارث پدریام را بگیرم. آقای قاضی به من میگوید چرا سهمت را از مادرت نمی گیری. چرا مادرت باید یک خانه 2 طبقه داشته باشد در حالی که میتواند یکی از واحدهایش را به عنوان سهم پدری ات به ما بدهد.
ما 20 سال است که در خانه پدری احسان که 3 طبقه دو واحدی است زندگی میکنیم اما یک بار جرأت نکرده که به پدرش بگوید یک واحد را به نامم کن اما مادر من که یک زن تنهاست و تنها از طریق اجاره خانه امرار معاش میکند باید خانهاش را به ما بدهد؟!
قاضی از آنها خواست تا سکوت کنند و بعد رو به احسان کرد و گفت: شما باید به واحد مشاوره بروید. برای مردی که 45 سال از عمرش را اینگونه زندگی کرده سخت است بتواند خودش را تغییر دهد اما اگر زن و دخترت را دوست داری و دلت نمیخواهد که خانواده ات از هم بپاشد این آخرین فرصت است. دو ماه فرصت داری تا علاوه بر حضور مستمر در کلاسهای مشاوره خودت را تغییر دهی در غیراینصورت معلوم میشود که تمایلی به مسئولیتپذیری نداری و ادامه زندگی هم به این صورت امکان پذیر نیست.
برخورد مرگبار با لکوموتیو
گروه حوادث/ برخورد لکوموتیو با یکی از کارکنان راهآهن سیرجان منجر به مرگ وی شد.
به گزارش خبرگزاری فارس، امین لاهوتی مسئول روابط عمومی اداره کل راهآهن هرمزگان اظهار کرد: صبح یکشنبه یکی از پرسنل عملیاتی راهآهن سیرجان به نام محمد آفریکان ۳۵ ساله در زمان مانور با لکوموتیو منفرد برخورد کرد که این حادثه منجر به فوت وی شد.
وی افزود: علت سانحه توسط کمیسیون پیشگیری از سوانح در دست بررسی است.
آزادی گروگان 10 ساله بعد از 40 روز
گروه حوادث/ پسر 10 ساله سراوانی که بیش از یک ماه در چنگ آدمربایان اسیر بود با تلاش پلیس نجات یافت.
سردار احمد طاهری، فرمانده انتظامی سیستان و بلوچستان در این خصوص گفت: اوایل خرداد سالجاری در پی ربایش پسر بچهای 10 ساله در یکی از محلات شهرستان سراوان بلافاصله تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی آن شهرستان وارد عمل شدند. در بررسیهای به عمل آمده و در تحقیقات میدانی از شاهدان عینی، مشخص شد 3 نفر سرنشینان یک دستگاه پژو 405 با پلاک مخدوش، این کودک را که مقابل خانه در حال بازی بود ربوده و بسرعت از محل متواری شدهاند.
با توجه به حساسیت موضوع، به منظور حفظ جان این کودک، کارآگاهان پلیس آگاهی تلاش گستردهای را برای رهایی او آغاز کردند و مشخص شد، متهمان بهدلیل اختلافات مالی با پدر کودک او را به گروگان گرفتهاند.
سرانجام در پی اقدامات تخصصی و تلاش گسترده پلیس، مخفیگاه یکی از عوامل اصلی این آدمربایی در شهرستان خاش شناسایی و متهم چند روز قبل در عملیاتی ضربتی و غافلگیرانه دستگیر شد.
در ادامه 2متهم دیگر پرونده نیز شناسایی شدند اما گروگانگیران که عرصه را بر خود تنگ دیدند در نهایت پس از 40 روز مجبور به رهاسازی این کودک در یکی از محلات زاهدان شدند.
فرمانده انتظامی استان سیستان و بلوچستان با اشاره به اینکه این کودک صحیح و سالم به آغوش خانواده بازگردانده شده است، خاطرنشان کرد: متهم دستگیر شده به مراجع قضایی معرفی شد و تلاش برای دستگیری دو متهم متواری پرونده ادامه دارد.