به مناسبت سالروز نامه تاریخی جمعی از فعالان فرهنگی به رژیم پهلوی در اعتراض به سانسور مطبوعات و نشریات
روایت سانسور در دوران پهلوی
نامه سرگشاده نویسندگان به هویدا
در اواخر بهمن ماه ۱۳۵۵ پنج نفر از نویسندگان ( باقر پرهام، اسلام کاظمیه، منوچهر هزارخانی، شمس آلاحمد و علیاصغر حاج سید جوادی) در صدد برآمدند نامه سرگشاده ای در اعتراض به اختناق سیاسی، اعمال سانسور و نتایج فرهنگی و اجتماعی آن بنویسند و با جمعآوری امضا از دیگر نویسندگان آن را برای هویدا بفرستند. به گفته باقر پرهام: «ما می خواستیم با این کار جامعه از نظر سیاسی باز بشود. می خواستیم این را تشدید بکنیم» تا بتوانیم کانون نویسندگان را دوباره تشکیل دهیم.
در آن نامه ـ که روز ۲۳ خرداد ۱۳۵۶- با پست سفارشی برای نخستوزیر و رونوشت آن برای روزنامههای رسمی سراسری و رادیو و تلویزیون ایران فرستاده شد و در روز 24 خردادماه انتشار یافت، آمده است: آقای نخست وزیر، ما نسبت به وضعیت «فرهنگ ملی» نگرانیم؛ «فرهنگ و خلاقیت فکری و هنری در جامعه ما دچار توقف و رکود شده است و حتی به جرأت می توان گفت که نشانه های بسیار نگرانکننده ای از انحطاط فرهنگی نیز پیداست که ابعاد آن هر روز گستردهتر می شود.» این وضع سه علت اصلی دارد: «محدود بودن شدید شرایط تفکر خلاق و آزادانه»، «ضوابط شدید سانسور» و «محدودیتهای شدیدی که در جهت مطالعه کتاب برای مردم اهل مطالعه، بخصوص جوانان و دانشجویان به وجود آمده است.» این عوامل بازدارنده، ناشی ازبی اعتنایی دولت به «قوانین رسمی و آزادی های انسانی» است زیرا، «کلیه موادی از قانون اساسی که ضامن صیانت و تقویت اصلی انگیزهها و محرک های فرهنگی و خلاقیت فکری و رشد و بلوغ سیاسی و اجتماعی جامعه است مطلقاً به وسیله دولت و سازمان های تابع آن به حال تعلیق و تعطیل درآمده است.»
در نتیجه، «نویسندگان و روشنفکران و اهل اندیشه از هرگونه تأمین حقوقی ، قضایی ، سیاسی و اجتماعی محرومند و در برخورد با قهر عوامل دولتی و سانسور، هیچ مرجع و تکیه گاه رسمی ندارند.» نویسندگان تأکید میکردند ما به سرنوشت ملت و کشور خود علاقهمندیم و برای اینکه« به عنوان ملتی آزاد و سربلند و متکی به کار و فرهنگ خویش در جهان باقی بمانیم […] ناچاریم که قدم پیش نهیم و محدودیتهای موجود را برداریم و با کار فکری و خلاق خود با تمام گروههای اجتماعی کشور ارتباطی سالم و اصیل برقرار کنیم.»
ناگفته نماند که پیش از این نامه، نویسندگان به شکلهای گوناگون نسبت به سانسور کتاب و مطبوعات به دولت ایران اعتراض کرده و خواستار لغو سانسور شده بودند؛ مثلاً در سال ۱۳۵۳ علی اصغر حاج سید جوادی در اعتراض به سانسور و جلوگیری از انتشار کتابش، بحران ارزشها، نامه ای به هویدا نوشته بود که نتیجه ای نداشت. (1)
نشریاتی با صفحات کنده شده
خاطرات پرویز ناتلخانلری، صاحب مجله ادبی و معروف سخن، ازجمله خاطراتی است که در آن به موضوع سانسور اشاره شده است. خانلری در خاطراتش ابتدا اشاره میکند که تقریباً از اوایل دهه پنجاه، آزار سانسورچیها شروع شد. گویا چاپ برخی اشعار، شاخکهای وزارت اطلاعات آن زمان را حساس کرده بود. از جمله ترجمه شعری از شاعری لهستانی با عنوان «سوسیالیسم چیست»، همینطور شعری در رثای دکتر محمد مصدق (رثایی که البته چندان آشکار نبود) و نیز شعری از هوشنگ ابتهاج که نه با صراحت، به واقعه سیاهکل اشاره داشت. بعد از اینها بود که دیگر وزارت اطلاعات، توزیع مجله سخن را پیش از بررسی و دادن مجوز، ممنوع کرد. به گفته خانلری، فهرستی سی و پنج نفره به دفتر نشریه سخن دادند، با این توضیح که آنها ممنوعالقلم هستند و حق ندارند چیزی بنویسند. یکی از افراد ممنوعالقلم دکتر محمدرضا باطنی، پدر علم زبانشناسی بود. خانلری با توجه به اینکه مقالات باطنی در حوزه زبانشناسی بودند و ربطی به مسائل سیاسی نداشتند، جسارت به خرج داد و باز هم از وی مقاله منتشر کرد ولی برخلاف تصورش به آن شماره اجازه انتشار داده نشد تا همه صفحاتی که مقاله در آنها بود، بریده و از مجله جدا شدند. یک بار هم نام باطنی به صورت «م. ر. ب» کار شد که این ترفند هم از چشم ناظران دور نماند و دستاندرکاران سخن مجبور شدند این حروف را سیاه کنند تا اجازه انتشار به مجله داده شود.
به نوشته خانلری سانسور سخن از آن به بعد، شدیدتر شد. به عنوان نمونه در یکی از شمارههای این مجله شعری از مهدی اخوانثالث به چاپ رسید که در یکی از مصرعهای آن، کلمه انفجار به کار رفته بود. پاسخ خانلری چنین بود که «آخر خبر انفجار را که هر روز در روزنامههای رسمی مینویسند.» اما جواب قانعکنندهای دریافت نکرده بود. نمونه دیگری که خانلری از سانسور مجله سخن میگوید، به داستانی درباره یک دهقان مربوط میشود. دهقان این داستان که در کنار دریاچه هامون مزرعه داشت، به علت خشکی دریاچه، مزرعه را از دست داده و بدبخت شده بود. آن شماره مجله به سبب این داستان اجازه انتشار پیدا نکرد. خانلری برای جویا شدن دلیل این کار با وزیر اطلاعات تماس میگیرد. در این گفتوگو خانلری از وزیر میپرسد که نیامدن باران و خشک شدن دریاچه مربوط به سیاست داخلی است یا خارجی؟ استدلال خانلری این بود که خشک شدن آب دریاچه به علت نیامدن باران است و آن وقت مجله را به این علت توقیف کردهاند! وزیر، قول رسیدگی داد و ساعتی بعد، مسئول امور مربوط به روزنامهها در وزارت اطلاعات تماس گرفت و گفت، با وجود اصلاحات ارضی نباید نوشت که مزرعهای خشک میشود! خانلری در مقابل گفت، اصلاحات ارضی که تعهد باران نکرده و در جواب هم شنید که به هر حال اینجور مطالب به گوش خارجیها میرسد و دستاویزی برای عیبجویی از رژیم میشود. در مقابل، چارهای جز کوتاه آمدن نبود: «دیدم با اینجور آدمها جروبحث فایده ندارد. گوشی را گذاشتم و باز چند صفحه از مجله را ناچار کندیم و به همان صورت ناقص منتشر کردیم.» (2)
سانسور فال هفته
علی بهزادی، صاحب مجله هفتگی سپید و سیاه هم در فرصتهای مختلفی از سانسور و سانسورچیهای دوره پهلوی سخن به میان آورده است. به عنوان نمونه در یکی از نوشتههایش مینویسد، در آن زمان رسم شده بود که مجلات، صفحهای را به فال قهوه اختصاص میدادند. در این صفحات درباره خصوصیات اخلاقی متولدین ماهها و حوادثی که مثلاً در آن هفته برای متولدین هر یک از ماهها اتفاق میافتاد، مطلب مینوشتند. محتوای فالها اغلب درباره خوبی یا بدی متولدین هر ماه، امیدواری دادن به اتفاقهای خوبی که در انتظار آنها بود و برحذر داشتن آنها از حوادث بد و کمی هم پند و اندرز بود. از طرفی شاید عدهای به یاد داشته باشند که تعدادی از افراد خاندان پهلوی، متولد آبانماه بودند. مسائلی پیش آمد که سبب شد، مأموران سانسور به این صفحه توجه خاص کنند و سردبیران مجلات هم دقت بیشتری به مطالب این صفحه داشته باشند و برای متولدین آبان، امتیازاتی قائل شوند؛ مثلاً بنویسند همه متولدین این ماه آدمهای خوبی هستند و همیشه حوادث خوبی برایشان اتفاق خواهد افتاد. بهزادی مینویسد، ظاهراً نوشتن مطالبی مثل «این هفته برای شما هفته خوبی نیست و دشمنانتان میکوشند ضربه سختی به شما بزنند» یا «اینقدر مردمآزار نباشید. سعی کنید کینهتوزی را که عادت تان شده از خود دور کنید.» و شاید مطالبی بدتر از اینها که احتمالاً عواقبی را به دنبال داشت، باعث شد که روزنامهنویسها از آن پس، به همه متولدین آبان، تملق بگویند: «به این جهت میبینیم در بیشتر فالنامههای آن سالها متولدین ماه آبان، هم خودشان خوب معرفی میشدند و هم حوادث خوبی برایشان اتفاق میافتاد!». (3)
دهه پنجاه؛ اوج سانسور پهلوی
محمود طلوعی در کتاب بازیگران عصر پهلوی، جایی که صحبت از آزادی و سانسور مطبوعات میکند، از دیدههای خودش هم در این زمینه مینویسد. طلوعی با اشاره به اینکه از سال 1336 تا 1346 عهدهدار سردبیری مجله خواندنیها بود، به دهه پنجاه اشاره میکند. به نوشته او سانسور مطبوعات در فاصله سالهای 1353 (سال اعلام سیستم تک حزبی) و 1356 (سال اعلام فضای باز سیاسی) از هر زمان دیگری شدیدتر بود. در این دوران نه فقط مطالب روزنامهها و مجلات به طور مستقیم توسط حکومت کنترل میشد، بلکه سردبیران دولتی برخی نشریات، خودشان مأمور خدمت شده بودند. طلوعی به اسامی دو- سه نفر از آنها هم اشاره میکند. او در همان دوران، مجلهای به نام «مسائل جهان» منتشر میکرد که مجلهای تخصصی در مسائل بینالمللی بود و چندان به مسائل داخلی نمیپرداخت. به نوشته طلوعی حتی این مجله تخصصی هم با همه احتیاطها و اجتناب از پرداختن به مسائل داخلی، از کنترل و نظارت قسمت مطبوعات وزارت اطلاعات در امان نبود و بارها طعم سانسور را چشید؛ آن هم به سبب اشاراتی که به مسائل مربوط به حقوق بشر یا مباحث کلی مربوط به دیکتاتوری و حکومتهای استبدادی در جهان داشت (که مأموران مربوطه آن را به خود میگرفتند) و یک بار هم به سبب مطلبی که درباره دکتر محمد مصدق کار کرده بود. (4)
پینوشت
1. تاریخ شفاهی هاروارد، مصاحبه ضیاء صدقی با علی اصغر حاج سید جوادی، اول مارس ۱۹۸۴، نوار شماره ۶.
2. قافلهسالار سخن؛ خانلری، تهران: البرز، 1370، ص 469 تا 471.
3. علی بهزادی، «تملق در مطبوعات ایران»، ماهنامه کلک، شماره 39، خرداد 1372، ص 72 و 73.
4. محمود طلوعی، بازیگران عصر پهلوی؛ از فروغی تا فردوست، ج 2، تهران: علم، 1372، ص 792 تا 796.
گزارش تحلیلی «ایران» به مناسبت هشتمین سالگرد تأسیس حشدالشعبی
فرصتها و چالشهای بسیج مردمی عراق
حشد الشعبی به نیروهای بسیج مردمی در عراق اشاره دارد که در واکنش به حملات داعش به مناطقی از عراق، تشکیل شد. در سال ۲۰۱۳ گروه داعش (دولت اسلامی عراق و شام) تأسیس شد. این گروه در ۹ ژوئن ۲۰۱۴ (۱۹ خرداد ۱۳۹۳) به شمال عراق حمله کرد و شهر موصل و برخی از مناطق این کشور را تصرف کرد و پس از آن، اماکن اسلامی بویژه مساجد و آرامگاههای مقدس را تخریب کرد. در واکنش به فعالیتهای خرابکارانه این گروه، حشد الشعبی شکل گرفت.
پایهگذاری حشد الشعبی در عراق، سه مرحله داشته است:
1-دستور نخستوزیر
نوری مالکی نخستوزیر وقت عراق که فرماندهی نیروهای مسلح را نیز بر عهده داشت، طی حکمی فرمان تشکیل بسیج مردمی عراق برای رویارویی با تهدید داعش و جلوگیری از حمله به بغداد را صادر کرد. پس از این فرمان، نیروهای مردمی، بویژه با حضور کسانی که تجربه نظامی داشتند، شکل گرفت و به میدان جنگ با داعش روانه شد. وی همچنین در مصاحبهای به الگو گرفتن از بسیج ایران در ساختار بسیج عراق تصریح کرده است.
2-فتوای آیتالله سیستانی
سه ماه پس از شروع فعالیت حشدالشعبی، آیتالله سیستانی مرجع شیعه در نجف به وجوب کفایی جهاد، فتوا داد و از همه کسانی که توانایی جنگیدن داشتند، دعوت کرد در کنار نیروهای ارتش به مقابله با داعش بپردازند. این فتوا نقش بسزایی در ترغیب مردم به پیوستن به حشد الشعبی داشت و به آن، مشروعیت بخشید.
به گفته برخی پس از فتوای آیتالله سیستانی و تصمیم فرماندهانی که در جنگ ایران و عراق بر ضد صدام میجنگیدند و با حضور قاسم سلیمانی در منزل ابومهدی المهندس، حشد شکل گرفته و سازماندهی میشود. «شیخ عبدالمهدی کربلایی» نماینده آیتالله سیستانی مرجع عالیقدر شیعیان عراق در خطبههای نماز جمعه در مرقد مطهر امام حسین(ع) در شهر کربلای معلی گفت: «هر کسی که میتواند سلاح به دست گیرد و توان مقابله با ترویستها را دارد، برای مقابله با تروریستها داوطلب شود، زیرا دفاع از عراق وظیفه ملی است. مرجعیت شیعه از تلاشهای نیروهای مسلح عراق در مقابله با گروههای تروریستی حمایت میکند و این گروهها را به شجاعت و صبر و پایداری دعوت میکند زیرا دفاع از عراق، وظیفه ملی است و همه باید برای دفاع از عراق وارد عمل شوند. عراق با اوضاع بسیار خطرناکی روبهرو شده است، باید هوشیار باشیم که دفاع از عراق مسئولیت ملی و دینی خطیری است زیرا کشور و ملت عراق با چالش و خطری بزرگ روبهرو شدهاند و هدف حمله تروریستها قرار گرفتهاند و در نتیجه همه اقشار و طایفههای ملت عراق در معرض این حمله قرار دارند و همگی باید با صبر و استقامت و شجاعانه سلاح در دست گیرند و با تروریستها مقابله نمایند. تروریستهای داعش به همراهی بازماندگان حزب بعث و صدام در کنار افرادی مانند عزت الدوری معاون صدام معدوم، در هفتههای اخیر حملات وسیعی در شهرهای مختلف عراق بخصوص تکریت، سامرا و موصل انجام دادهاند.»
3-مشروعیت قانونی
در سال ۲۰۱۵ هیأت وزیران عراق تصویب کرد که سازمان حشد الشعبی، سازمانی رسمی و مرتبط با نخستوزیر است. در پی این مصوبه این نیرو بهصورت رسمی، بخشی از ساختار نیروهای مسلح عراق محسوب و وابسته به فرمانده کل نیروهای مسلح شد. به گفته رهبر جریان حکمت ملی عراق، وجود این نیرو بهعنوان یک نهاد در کنار ارتش، پلیس و پیشمرگه ضرورت راهبردی در نظام ملی دفاع عراق دارد و باید ضمن نهادینه شدن در کنار نیروهای نظامی، ارتباط آن با دفتر فرمانده کل نیروهای مسلح، منظم و سامان داده شود.
تعداد واقعی گروه حشد الشعبی هیچ گاه بهصورت رسمی اعلام نشده اما آمارهای متفاوتی از ۶۰ هزار تا ۱۲۰هزار نفر از آنها تخمین زده شده است.
فعالیتهای حشد الشعبی و بازنمایی رسانه آن
تشکیل حشد الشعبی یکی از نقاط عطف تاریخی عراق معاصر است. امری که باعث شد عراق از بزرگترین بحران معاصر خود به سلامت عبور کند. حشد الشعبی در طول سالهای گذشته توانسته است وضعیت خود را در عراق تثبیت کند و بهعنوان عنصر اساسی در ثبات و امنیت عراق نقش ایفا کند.
از این روی حشد توانسته است در زمینههای مختلف نقش آفرینی کند که مهمترین آنها عبارتند از:
1-وحدت ملی: با توجه به اینکه حشدالشعبی با محوریت نیروهای مردمی و فارغ از قومیت و مذهب شکل گرفته است و به گفته شهید ابومهدی المهندس، حدود یک چهارم تا یک سوم اعضای حشد از غیر شیعه و از قومیتهای دیگر از جمله مسیحیها، ایزدیها و عشایر و غیره هستند و نیز تأکید آیتالله سیستانی مرجعیت عالی عراق، مبنی بر حقوق یکسان همه مردم عراق با قومیتها و مذاهب میتوان الگوی حشدالشعبی را بهعنوان یک نمونه موفق از اتحاد ملی مردم عراق در مسأله مبارزه با تروریسم تلقی کرد و آن را به دیگر مسائل و مشکلات عراق تسری داد، همچنان که آمار و اطلاعات نیز از محبوبیت نیروهای محلی و مردمی بهصورت کلی در عراق حکایت دارد و میتوان از این سرمایه برای گسترش وحدت ملی در دیگر حوزهها استفاده کرد.
2-مبارزه با فساد: فساد اداری و مالی مقولهای است که اقشار مختلف مردم عراق از آن رنج میبرند به نحوی که وزارت مالیه و اداره اقتصادی دولت عراق از مواردی چون فسادهای فردی و اجتماعی و سیستمی در زمینههای رشوه، قاچاق کالا، افشای اسرار معاملات و قراردادها، غش در گمرک و غیره نام برده است. فساد در زمینههای سیاسی، فرهنگی و غیره نیز از این موضوع مستثنی نیستند. مسأله فساد در عراق سبب ایجاد تنشهایی در اقشار شیعه و سنی علیه حکومت شده است که از جمله آن میتوان به اعتراض طرفداران مقتدی صدر به فساد موجود در حاکمیت عراق اشاره کرد که موجب ایجاد بحران در عراق شد. از سوی دیگر باید به حساسیت آیتالله سیستانی مبنی بر مبارزه با فساد و نیز تأکیداتی که بر شاخصه ضدیت با فساد برای انتخاب کاندیدای اصلح در انتخابات سال ۲۰۱۴ داشتند اشاره داشت. به این ترتیب نمایندگی خواسته مردم در نسبت با فساد رایج در حکومت میتواند از نقشهایی باشد که حشدالشعبی با ساختار منسجم خود آن را نمایندگی کند. این نمایندگی از طرق مختلفی قابل اعمال خواهد بود: اولاً ایجاد جریان رسانهای ضدیت با فساد و مطرح کردن آن بهعنوان یک خواست عمومی، ثانیاً ایجاد مجموعههای مردم نهاد با محوریت ضدیت با فساد و ثالثاً استفاده از ظرفیت افرادی از حشدالشعبی که در سطوح بالای حاکمیت دارای مسئولیت هستند برای اثرگذاری بر ایجاد رویکرد ضد فساد در مسئولان عراقی. طبیعی است که چنین ارادهای در حشد الشعبی، نیازمند مبرا بودن خود از هرگونه فساد مالی خواهد بود.
3-آوارگان: پس از شروع درگیریها در عراق در سال ۲۰۱۴، بیش از ۳ میلیون نفر به علت جنگ از مناطق مختلف این کشور جا به جا شدهاند. در سال ۲۰۱۷ بالغ بر ۱۱هزار نفر از شهروندان عراقی بهدلیل جنگ به کام مرگ رفتهاند. خانوادههای این قشر از مردم عراق بشدت آسیب پذیر شدهاند چرا که سرپرست یا خانه خود را از دست دادهاند. از سویی رسیدگی به آوارگان، بیخانمانها و خانوادههای بیسرپرست از مواردی هستند که مورد اهتمام آیتالله سیستانی فارغ از مذهب و قومیت افراد بوده است. بنابراین حشدالشعبی ضمن خدمترسانی به این افراد قادر خواهد بود در ارائه وحدت ملی و مواجهه با اهل سنت و نیز تصحیح تصویری که برخی رسانهها در رابطه با تروریستی بودن و طایفهگرایی این نیرو ارائه میدهند، گامهای مثبتی بردارد.
4 -خدمترسانی به زائران: مسأله خدمترسانی به زائران عتبات عالیات، از قبیل تأمین امنیت مشاهد مشرفه، نظافت مسیرها و اطراف حرم ائمه، اسکان زائران و نیز ایجاد زیرساخت برای ساماندهی زائران در ایام خاص مثل اربعین حسینی، عاشورای حسینی و مناسبتهایی که مکانهای مقدس عراق پر ازدحام میشوند، از موضوعاتی است که دولت از پس آن بخوبی برنیامده است، لذا حضور در این عرصه نیز از مواردی است که میتوان به حشدالشعبی پیشنهاد حضور در آن را داد.
5-نظامی: هم اکنون حشد بعد از پایان خلافت خود خوانده داعش با هستههای خفته آن در حال نبرد است. در استانهای الانبار، دیاله، صلاحالدین و موصل، حشد در حال مبارزه با داعش است. همچنین حشد الشعبی یکی از محورهای اصلی خروج نظامیان امریکایی از عراق است. در طول مدت اخیر امریکاییها تمام سعی و تلاش خود را کردهاند که بتوانند حشدالشعبی را منحل کرده و آن را در ساختارهای نظامی و امنیتی دیگر عراق ادغام کنند. امریکاییها همواره حشد الشعبی را بهعنوان تهدید اصلی حضور خود در عراق میدانند. توطئههای مختلفی را علیه حشدالشعبی در طول مدت اخیر صورت دادهاند.
6-امنیتی: اکنون عراق با چالشهای امنیتی مختلفی مواجه شده است. چالشهایی که همواره میتواند حیات این کشور را تهدید کند. مسأله تقسیم عراق به اقالیم مختلف، حضور گروههای تروریستی مختلف از جمله داعش و القاعده، جنگ مذهبی و... را میتوان برشمرد. همچنین حضور هسته خفته موساد و سایر سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی کشورهای بیگانه بخشی از این روند است. حشدالشعبی اکنون با ایجاد ساختار امنیتی درون خود توانسته بر بخشی از این چالشها فائق شود. با وجود اینکه دستگاه اطلاعاتی عراق یک دستگاه وابسته به ایالات متحده است، وجود حشد الشعبی بهعنوان دستگاه مستقل میتواند با چالشهای ذکر شده مقابله کند.
چالشهای حشد الشعبی
1-سیاسی شدن: تلاش احزاب سیاسى براى نفوذ یا استفاده از اعتبار آن، حال یا از سر اهمال یا از سر غرض ورزى است. این تلاشها از انتخابات ۲۰۱۸ آغاز شد. جایى که برخى، انتخاب ائتلاف خود را مرتبط به وفادارى به خون شهداى حشد با شعار «لأجلکم أنتخب (به خاطر شما شهدا انتخاب مىکنم) » دانستند، درحالی که این مسأله، خلاف تذکرات اکید مرجعیت نجف اشرف مبنى بر دور نگه داشتن حشد از مسائل سیاسى بود و همان زمان نیز مرجعیت نجف نسبت به این تلاشها هشدار دادند.
البته حمایت نیروهاى سیاسى از حشد در مجلس، نه تنها اشکالى ندارد بلکه یک وظیفه است، اما این نباید باعث شود که یک نیروى سیاسى خود را مرتبط با حشد بداند یا خود را نماینده آن اعلام کند. چرا که عرصه سیاست در عراق، مملو از فساد است و نیروهاى سیاسى نیز، اگر نگوییم همه، اکثریتشان بىاشتباه نیستند. پس این ارتباط همراه با عدم تکذیب قوى از طرف حشد باعث خواهد شد که اشتباههای این نیروها توسط غرض ورزان به حساب حشد نوشته شود.
کماکان برخى از نیروهاى سیاسى غرض ورز تلاش دارند که بر حشد تسلط یابند تا آن را در کمترین حالت، به غرب و امریکا نزدیک کنند. براى مثال احمد الاسدى که زمانى سخنگوى حشد بود و اکنون سخنگوى ائتلاف فتح است، در گفتوگویى تلویزیونى با شبکه العهد گفته بود که تمام نیروهاى سیاسى در حشد تیپهایى دارند. این موضوع اگرچه جواب نقضى به آنهایى است که حشد را متمایل به نیروهاى سیاسى خاصى مىدانند، اما در حقیقت، به مثابه اعترافى به استمرار نفوذ نیروهاى سیاسى در حشد است.
2-تفرقه در حشد با ایجاد حشد مرجعیت و حشد ایرانی: در سال 1400، تشکیلات جدیدی در عراق شکل گرفت که نام آن را حشد عتبات(حشد المرجعیه) نام نهادند.(این تشکیلات در گذشته بوده است اما از سال 1400 ظهور و بروز بیشتری داشت) بر این اساس دو رویکرد در حشد و جود دارد: در حشد گروهی هستند که به نام حشد ولایی هستند(منظور وابسته به ایران و زیر نظر ولایت فقیه تعریف میشوند) در کنار آن گروهی هستند که قائل به حشد مرجعیت و خود را بانی اصلی حشد میدانند. این گروه ادعا میکنند که آنها پس از فتوای مرجعیت دینی، حشد را تشکیل داده و هیچ وابستگی و همکاری با ایران ندارند. هرچند اعضای حشدالشعبی این تقسیمبندی را قبول ندارند، اما این موضوع وجود دارد. پس از گذشت 6 سال از تشکیل حشدالشعبی، 4 تیپ که شامل جناحهای «امام علی»، «العباس»، «علی الاکبر» و «انصار المرجعیه» یا وفاداران به مرجعیت آیتالله سیستانی از حشدالشعبی خارج شدند و خود را حشد مرجعیت نامیدند.
تشکیل حشد مرجعیت هیچ گاه با مخالفت مرجعیت دینی نجف اشرف همراه نبوده و این چهار تیپ هم اکنون در ساختار جدید که برای خود تعریف کردند خود را مستقل از حشدالشعبی میدانند.
3- فضاسازی رسانهای علیه حشدالشعبی: از زمان شکلگیری حشدالشعبی فضای سنگین رسانهای علیه این تشکیلات ایجاد شد. شبکههای خبری و ماهوارهای از همان ابتدا با فضاسازی علیه حشد بهدنبال آن بودند که حشدالشعبی را یک نیروی کاملاً ایرانی عنوان کنند که ایران برای نفوذ در عراق این تشکیلات را ایجاد کرده است. اتهام قتل و جنایت، کوچاندن گروههای اهل سنت در برخی از شهرها، نفوذ به ساختارهای اداری کشور عراق، کشتن اهل سنت و کردها و سایر اقلیتهای دینی و قومی.... براین اساس حشد نیاز به ابزارهای رسانهای بسیار قوی برای یک نبرد رسانهای طولانی مدت دارد. چه در قالب شبکههای اجتماعی و فضای مجازی و چه در قالب شبکههای ماهوارهای و خبری- تحلیلی.
در نهایت باید گفت اکنون حشدالشعبی بعد از گذشت 8 سال از تأسیس خود توانسته است بر بسیاری از چالش های موجود عراق غلبه کند و باعث حفظ ثبات و امنیت در عراق شده است.