در نشست رونمایی از کتاب «نفوذ راهبردی در نظام دینی» مطرح شد
«نفوذ راهبردی»، مسأله روز دنیا
عصر روز دوشنبه 26 اردیبهشت ماه طی مراسمی از کتاب «نفوذ راهبردی در نظام دینی» در سرای ناشران داخلی سی و سومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران رونمایی شد. در این مراسم که به همت انتشارات سروش و مجمع ناشران انقلاب اسلامی برگزار شده بود، حجتالاسلام عبدالحسین خسروپناه، فؤاد ایزدی و مریم حاج عبدالباقی به سخنرانی پرداختند. مطلب حاضر گزارشی از مهمترین مباحث مطرح شده در این نشست توسط سخنرانان است.
جهاد تبیین برای تبیین نفوذ باید صورت گیرد
پس از تلاوت قرآن در ابتدای مراسم، مهدی گرجی نویسنده کتاب به بیان انگیزههای خود از نوشتن این کتاب پرداخت؛ وی نفوذ را تهدیدی عمیق دانست که متوجه نظام جمهوری اسلامی است و نفوذ راهبردی را تهدید بلندمدت، نرم، عمیق و خطرناک معنا کرد. نویسنده با بیان اینکه در حال حاضر به این موضوع در داخل کشور چندان پرداخته نشده و میزان آثار تولیدی درباره آن بسیار ناچیز است، نوشتن این اثر را تکلیف خود دانسته و ابراز امیدواری کرد که محققان در آینده این خلأ را پر کنند. گرجی نوشتن این کتاب را در راستای جهاد تبیین به منظور تبیین نفوذ راهبردی به عنوان یک تهدید جدی عنوان کرد.
نفوذ در ساحت شناخت را باید جدی گرفت
در ادامه حجتالاسلام خسروپناه که یکی از مشاوران نویسنده در تهیه این اثر بوده، مطالعه این کتاب را نه فقط برای نهادهای امنیتی جمهوری اسلامی اعم از وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه و نیروی انتظامی که برای طلاب حوزه علمیه و دانشجویان علوم و معارف قرآن نیز ضروری دانست. خسروپناه با اشاره به اینکه مسأله اصلی این کتاب، مسألهای کاربردی است و کتاب با متدولوژی خاص نوشته شده، عنوان کرد: «نفوذ گاهی در ساحت شناخت انسان اتفاق میافتد؛ گاه دشمن در دانش ما نفوذ میکند و گاه در باورهای ما و سعی دارد آنها را تغییر دهد؛ مطالب این کتاب تمام سطوح نفوذ اعم از نفوذ در بینش، منش و کنش را تحت پوشش قرار داده است».
خسروپناه در توضیح متدولوژی به کار گرفته شده در کتاب، روش کار نویسنده را تفسیر اجتهادی معرفی کرد؛ به این معنا که طی آن مقولههای مدرن مورد پرسشهای بومی قرار میگیرند و سپس این پرسشها به قرآن عرضه میشوند تا پاسخهای آنها به صورت نظاممند به دست آید. خسروپناه با تأکید بر اینکه ما نباید هیچگاه نظر خود را بر قرآن تحمیل کنیم، از برخی شبه روشنفکرانی که امروزه پرسشها و پاسخهای آماده در ارتباط با مسائل مدرن را به قرآن نسبت میدهند انتقاد کرد و پاسخهای این دسته را التقاطی و دچار خطا و انحراف دانست. وی در ادامه سخنرانی خود با معرفی اقسام اهل نفوذ در قرآن، یکی از امتیازات کتاب را استفاده از منابع متعدد و دست اول عنوان کرد و مراجعه نویسنده به منابع اصیل لغت را مورد تحسین قرار داد. وی در خاتمه با بیان اینکه وضعیت ثبات فعلی کشور از برکت خون شهدا و امام راحل است، ایران را کانون اصلی تولید اندیشه در جهان اسلام در شرایط کنونی به حساب آورد.
نفوذ در نظام آکادمیک از مصادیق نفوذ راهبردی است
فؤاد ایزدی سخنران بعدی مراسم بود که در سخنان خود به بیان برخی نقاط جالب توجه کتاب پرداخت. ایزدی نیز با تأکید بر اینکه در حوزه موضوع کتاب حاضر، نه فقط در ایران که در جهان، پژوهش چندانی انجام نشده و نیاز بالایی به محتوای آن وجود دارد، از ناشر خواست تا مقدمات ترجمه سریع کتاب به پنج یا شش زبان زنده دنیا را فراهم سازد. ایزدی ترجمه این اثر را از دو جنبه حائز اهمیت دانست؛ اول اینکه کتاب به دلیل عقبه قرآنی و روایی که دارد، میتواند اثری برای تبلیغ دین اسلام برای مخاطبان بینالمللی به حساب آید؛ و دوم اینکه مسأله مورد پرداخت کتاب در حال حاضر مسألهای است که در جهان مخاطبان زیادی دارد و میتواند نیاز آنها را برطرف سازد. این استاد دانشگاه تهران با اشاره به جنگ روسیه و اوکراین، به مداخلات امریکا در کی یف در سال 2014 اشاره کرد و سرنوشت امروز اوکراین را نتیجه این نفوذ ویرانگر دانست.
ایزدی با انتقاد از اینکه نظام دانشگاهی به موضوعات مورد نیاز کشور توجه چندانی ندارد، از نظام ترفیع اساتید در سازوکار دانشگاه انتقاد نموده و بیان کرد که در حال حاضر اساتید ما بر اساس معیارهایی میتوانند ترفیع بگیرند که تأیید کننده آنها در خارج از کشور است؛ مراجع علمی بینالمللی باید تأیید کنند که کدام اثر پژوهشی از اساتید ایرانی واجد کیفیت علمی است و تا زمانی که این روند بر دانشگاههای ما حاکم باشد، این دست کتابهایی که اتفاقاً ناظر به مسائل روز کشور هم هستند، برخلاف آنکه در چهارچوب کاملاً علمی نوشته شدهاند، چندان مورد توجه قرار نمیگیرند. ایزدی در ادامه این سخنان، نفوذ در نظام آکادمیک را یکی از مصادیق نفوذ راهبردی عنوان کرد. وی توجه همزمان به بازیگر و ساختار را از نقاط قوت کتاب دانست و بیان کرد که این رویکرد نویسنده، عقبه تئوریک متن را ارتقا داده است.
ایزدی نظام فعلی بینالملل را در حال تغییر دانست و عنوان کرد که در حال حاضر در مناطق مختلف جهان از جمله روسیه، چین و امریکای لاتین جریانهایی در تقابل جهانی با غرب به وجود آمده است و نوشتن چنین کتابهایی در راستای شناسایی نظام مسائل مرتبط با این تقابل ضرورت دارد؛ در همین راستا ضروری است که در کنار شناساندن اسلام، ماهیت واقعی غرب هم به مخاطبان شناسانده شود. وی با بیان اینکه شناخت جبهه مقابل ما از ما بالا است و بر همین اساس میتواند برای نفوذ در شئون مختلف نظام جمهوری اسلامی برنامهریزی کند، بالا بردن شناخت ما از جبهه مقابل را امری حیاتی دانست.
ایزدی در بخش دیگری از سخنان خود عنوان کرد که ملاک ارزشگذاری در نظام علمی و پژوهشی ما باید این باشد که هر اثر پژوهشی چقدر به شناخت ما از خودمان و چقدر به شناخت ما از جریانهای مقابل کمک کرده است. هر اثری که یکی از این دو ویژگی را داشته باشد، مفید است.
این کتاب یک اثر فاخر و دینی و علمی است
پس از فؤاد ایزدی، مریم حاج عبدالباقی به عنوان سخنران پایان مراسم با اشاره به استفاده نویسنده از مبانی قرآنی و حدیثی، این اثر را از این جهت که ضمن توجه به قرآن و حدیث در چهارچوب علمی دانشگاهی به نگارش درآمده، تحسین و آن را فاخر قلمداد نمود. حاج عبدالباقی همچنین پیشنهاد داد تا به منظور شناسایی ابعاد علمی این اثر به مخاطبان دانشگاهی، مراسم رونمایی در جامعه دانشگاهی نیز برای آن برگزار شود.
گفتنی است پیکره اصلی کتاب «نفوذ راهبردی در نظام دینی» در سه فصل سازمان یافته است. فصل اول به مبانی و مفاهیم نخل پژوهش میپردازد. فصل دوم، روش شناسی و تمهیدهای نظری و عملی تحقیق را گزارش میکند که بخش اصلی آن مربوط به ارائه تعاریف و مبانی «تفسیر اجتهادی»، ویژگیها و الزامات آن و همچنین تبیین نظری گرایش «تفسیر موضوعی» میباشد. روش شناسی فرایند پژوهش و مبانی و روش تولید مفاهیم و نظریهپردازی در این زمینه و فرایند تحلیل دادهها اعم از آیات و روایات و مفاهیم همسو با نفوذ راهبردی از دیگر موضوعات تشکیلدهنده این فصل است. فصل سوم، که درواقع مهمترین و محوریترین رکن این پژوهش است در قالب سه گفتار به نفوذ راهبردی، عوامل، روشها و عرصههای آن از منظر آیات و روایات میپردازد. گفتار نخست به عاملشناسی نفوذ راهبردی در آیات و روایات اختصاص دارد. گفتار دوم به روششناسی نفوذ راهبردی در دو قالب کلان روش یا جنگ شناختی- اداری و سپس به معرفی ۲۰ نمونه از عمدهترین تاکتیکهای این نفوذ در مفاهیم و واژگان قرآنی - روایی میپردازد. گفتار سوم ابعاد و عرصههای نفوذ راهبردی در سه بخش نفوذ در دستگاه بینشی - معرفتی، نفوذ در دستگاه نگرشی - انگیزشی و نفوذ در حوزه کنشی را مینمایاند. ایدئولوژی سازی، سکولارسازی فردی، ساختاری و نقشی، لیبرالسازی، بدیلسازی اسلام رحمانی به جای اسلام ناب، اقلیسازی فرهنگ اسلامی، ایجاد اختلال در نظام ارزشی، بیاعتبارسازی نظام ارزشی، شبکهسازی فکری معتبرسازی نظام سلطه، عبور از جهاد کبیر، امتزاج حق و باطل، تزیین دشمن، خودی پنداری دشمن، تغییر مرجعیت فکری - رفتاری، تغییر معیارها و سنجهها در نظام دینی، شکل دهی خط تردید، ناکارآمدسازی کارویژههای نظام دینی، رهبری، خواص و نخبگان، حاکمان، تغییر اولویتهای تغییر سبک زندگی و نابسامانسازی کنشهای اعتقادی، سیاسی و اجتماعی از جمله موضوعاتی است که در این بخش شناسایی و تشریح شده است. این کتاب از سوی انتشارات صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران (سروش) روانه بازار شده و در سی و سومین نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران قابل خریداری است.
تشریح بزنگاههای جنگ شناختی و شیوه نفوذ در آرمانها، ارزشها و اهداف انقلاب اسلامی
دشمن چگونه ادراک را تصرف میکند؟
مهدی گرجی
نویسنده
نفوذ از دیرباز صرفاً در زمینههای امنیتی به اطلاعاتی با محوریت جاسوسی تعریف میشد که در قالب افراد با شبکههای مخفی که مبتنی بر ارتباطات تعریف شده و با مأموریتی ویژه برای دسترسی به اطلاعات و یا دیگر اقدامات اطلاعاتی بود، لذا ماهیتی کاملاً پنهان با گرایش جاسوسی از کشور با موضوع هدف داشت و کمتر به عرصههای دیگر نفوذ توجه میشد. اما نوع دیگری از نفوذ که پیشینه بسیار دیرینهای دارد و کمتر مورد توجه بوده «نفوذ راهبردی» است. گرایشی از نفوذ که دیگر از جنبه جاسوسی آن خارج شده و اهداف بسیار فراتر و گستردهتری را در نظر دارد. این شیوه از نفوذ، محدود به یک موضوع خاص نیست و پهنه آن «ادراک» و «بینش» آحاد یک جامعه اعم از مسئولان، نخبگان، خواص و توده مردم است؛ یعنی آنچه امروز به عنوان «نفوذ راهبردی» مطرح است و موضوعیت دارد، فرایند تغییر در قالبهای ارزشی - ادراکی است.
نفوذ، شکلی از قدرت است، اما از اصطلاح «قدرت» به سبب شیوههای اجرایی آن همچون کنترل، اجبار، زور و مداخله مستقیم، متمایز است، با تغییر در موضوع قدرت در عرصه روابط بینالملل و مناسبات جهانی، مفهوم نفوذ و اثرگذاری نیز تغییر یافته و در معنای بسیار فراختری چون «ادراکسازی» و «جنگ شناختی» پدیدار شده است. نفوذ راهبردی، به مثابه یک جایگزین تهدید سخت و نیمهسخت است که بر پایه نرمش نسبی در ظاهر و جنگ شناختی در همه عرصهها است که از منظر کلان، در نگاه حداقلی تأمینکننده اهداف دشمن است و در مراحل پیشرفته، تسهیلکننده، تمهیدکننده و تسریعکننده استحاله و براندازی نرم نظام است. با این انگاره، «نفوذ راهبردی» تصرف دشمن در ادراک مسئولان و مردم به منظور تغییر بینش، نگرش و کنش آنها است؛ یعنی گونهای از براندازی نرم که با اهداف استراتژیک و زمینهسازی برای مهار، مدیریت، استحاله و تغییر و براندازی نرم نظام از درون توسط حریف صورت میپذیرد. در این نفوذ دشمن با تصرف در حوزههای مختلف ادراکی، آنان را به پیروی از سیاستهای خود هدایت میکند. اساساً افراد، جریانهای داخلی مسئولان و مردم که تحت تأثیر جنگ شناختی - ادراکی دشمن قرار گرفتهاند، خود، به قطب جاذبهای برای پیادهسازی اهداف دشمن تبدیل میشوند.
هدف از نفوذ راهبردی که گونهای از جنگ نرم دشمن علیه جبهه خودی است، تغییر باورها و اعتقادات، تغییر ساختار، تغییر رفتار اعم از شهروندان و نخبگان، تغییر و ایجاد مانع در راه کارویژههای رهبری نظام دینی است و در پی مدیریت متغیرهایی از جمله مدیریت ادراکات، احساسات، و تحرکات تصمیمهاست و راهکار مقابله با آن، نخست، مرهون شناخت دقیق عمق و ابعاد آن و سپس بصیرتافزایی و توانمندسازی جامعه هدف است. منظومه سه ضلعی بینش - نگرش - کنش، هدف بخشی از کلان راهبرد دشمن برای دگردیسی حاکمیت دینی است. نظام دینی برای مقابله با نفوذ راهبردی دشمن و این جنگ شناختی - ادراکی دارای منابع قدرت نرم است که به توجه به ابعاد نظام دینی امامتمحور، در محورهایی از قبیل خدامحور و اعتقاد به آموزههای وحیانی و اتصال به قدرت لایزال الهی، قدرت ایمان - ثقلین و معارف عمیق آن در کنار ساختار اندیشه امامت و ولایتمحور و فرهنگ خاص دینی در بعد فرهنگ عاشورایی، فرهنگ جهاد و شهادتطلبی و فرهنگ انتظار، نوع و زاویه نگرش به نظام هستی وسنن الهیه، آشفتگی مرزهای هویتی، تبیین جعلی شاخصهای جریان حق و مصداقهای آن، ابهامآفرینی در شاخصها و معیارهای نظام دینی و جایگزینسازی و بدیلسازی برای هریک از زیرمجموعههای سه ضلعی بینش - نگرش -کنش قابل ارائه است.
بخشی از نظام دینی، بیانگر هویت و شکلدهنده و پاسخگوی مشروعیت آن است که ریشه در انگارهها و مسائل بنیادین نظام سیاسی دارد و در مقام ارزشگذاری اولویت نخست را در چینش عناصر نظام سیاسی به خود اختصاص میدهد. این بخش که در سطح کلان در سامانه بینشی - معرفتی جستار میشود، مبتنی بر نظامی امامتمحور دولابی است از سوی دشمنان، بالقوه به سمت شبه اهداف تغییر مسیر داده و با حفظ ظواهر، اما تغییر سیرت به سمت شبه اهداف و رشدی شبه طبیعی و شکلدهی به الگویی از نظام شبه ولایی به عنوان گذار در جهت شبه غیرولایی حرکت کند. این شبیهسازی در تمامی ابعاد و مؤلفههای سه ضلعی (بینش- نگرش- کنش) امکان وقوع دارد؛ از این رو در مقام شناخت نفوذ راهبردی دشمن، باید با توسل به شاخصها و سنجههای آموزههای دینی و تعالیم وحیانی، معارف و سنت و سیره معصومین، از چنین فرایندی پیشگیری کرد.
نظام سیاسی دینی- به دلیل ذات پویا و ساختار آن - در فرایند رشد طبیعی، به سوی عمقیافتگی، ریشه دواندن بنیانهای فکری پیش میرود اما در روند رشد غیرطبیعی و نفوذ زدگی، تصلب، درجا زدن، مسیر غیرطبیعی، افول و تغییر اهداف، برنامهها و سیاستهای کلان رخ میدهد؛ یعنی به جای حمله مستقیم به «ساختار»، «بافتار» نظام را هدف قرار میدهند تا از درون دچار تلاشی و فروپاشی شود. در هر نظام دینی، اگر جنگ شناختی- ادراکی دشمن، مؤثر افتد، بخشی از این نظام در هر سطحی از حاکمان و خواص و مردم، در حوزه کنشها خواسته یا ناخواسته و غالباً ناآگاهانه به صف همافزایی با دشمن میپیوندند و زمینههای انحراف و افول نظام را فراهم میسازند.
عمدهترین اهداف دشمن در نفوذ راهبردی در حوزه «بینشی» عبارتند از: بازگرداندن جاهلیت مدرن به حاکمیت دینی، ایدئولوژیسازی، سکولارسازی، لیبرالسازی، ایجاد اختلال و تعارض و تغییر در نظام ارزشی. همچنین ابعاد این نفوذ در حوزه «نگرشی - انگیزشی» میتواند شامل این محورها باشد: معتبرسازی رأی نظام سلطه، ناپیدانمایی دشمنی دشمن، مرجعیتسازی و اعتباریابی محرف، تغییر معیارها و ایجاد خط تردید. بدیهی است نتیجه نفوذ راهبردی در ساحات بینشی - معرفتی و نگرشی - انگیزشی مستقیماً در عرصه «کنشی» نظام دینی ظهور و بروز مییابد. این تأثیرات عبارتند از: ناکارآمدسازی نظام دینی، تغییر اولویتها از طریق جابهجایی در اهداف و اشخاص و تسویف و مماطله در اجرا، ناکارآمدسازی کارویژههای رهبری، تقدم حذف «ولایت» بر «ولی»، بدیلسازی در امر رهبری، مخالفت با رهبری نظام دینی در قالب دفاع از حق، نابسامانسازی کنشهای سیاسی - اجتماعی حاکمان، ناکارآمدسازی کارویژههای خواص و نخبگان، نابسامانسازی کنش توده مردم و نابسامانسازیکنشهای اعتقادی - دینی حاکمیت.
تغییر نظام دینی به نظام غیردینی، به دلیل ذات مستحکم و ساختار قوی، مستقیماً و بدون واسطه کموبیش ناشدنی است و چنین پندارهایی بسیار ضعیف و چه بسا محال باشد اما با دستکاری حوزههای بینشی و نگرشی و ریلگذاری برای حوزه کنشی، در مسیر رشد طبیعی جامعه، نخست نظام معرفتی آنها تغییر کرده، نگرش به موضوعات، آرمانها و اهداف دگردیس شده و ذائقههای جدیدی شکل میگیرد که نظام دینی را به نظام شبهدینی تبدیل میکند، سپس در بزنگاهی مناسب، نظامی غیردینی و سرانجام ضددینی ظهور و بروز پیدا میکند. نفوذ راهبردی در نگاه اول، مسئولان و نخبگان را هدف تهاجم خود قرار میدهد و سپس با تعمیق آن، همه جامعه دینی را متأثر میسازد.