گروه حوادث/ مرد جوانی که به دنبال ارتباط پنهانی با یک زن او را به قتل رسانده بود، بزودی در دادگاه کیفری محاکمه خواهد شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، اوایل امسال مرد جوانی از ناپدید شدن همسرش خبر داد و گفت: من صبح از خانه خارج شدم تا سر کار بروم. همسرم در خانه بود اما وقتی عصر به خانه برگشتم، بچههایم تنها بودند و کسی خبر نداشت همسرم کجاست.
پس از این شکایت چند روز بعد مأموران پلیس جسد زن جوان را در یکی از خرابههای اطراف شهر قزوین پیدا کردند و بر اساس گزارش پزشکی قانونی اعلام شد وی براثر وارد آمدن ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است.
در حالی که شوهر مقتول مدعی بود نمیداند چرا همسرش به قزوین رفته و آنها هیچ فامیل یا آشنایی در این شهر ندارند پلیس در شاخهای دیگر از تحقیقات با بررسی تلفن همراه مقتول متوجه شد که او با یک شماره تلفن در ساعاتی خاص از روز تماس داشته است. به این ترتیب صاحب خط تلفن شناسایی و بازداشت شد. او که مردی جوان به نام کیوان بود در بازجوییهای اولیه به قتل اعتراف کرد و گفت: من با مقتول در یکی از خیابانهای شرق تهران آشنا شدم. او به من گفت از شوهرش طلاق گرفته و فرزندی هم ندارد. من کم کم به او علاقه مند شدم به حدی که میخواستم با او ازدواج کنم.
وی در مورد روز حادثه گفت: آخرین بار با او قرار گذاشتم وقتی به محل قرار آمد، سوار موتور شده و با هم برای تفریح به قزوین رفتیم در آنجا به خانه یکی از دوستان من رفتیم ما تریاک میکشیدیم و مشروب میخوردیم که به من گفت زود برگردیم تهران گفتم چرا برگردیم؟ گفت من شوهر دارم اگر به خانه برنگردم، برایم بد میشود.
با شنیدن این حرف خیلی عصبانی شدم چون من هرگز نمیخواستم با یک زن متأهل ارتباط پنهانی داشته باشم. با عصبانیت گفتم برای چه به من دروغ گفتی؟ وقتی ناراحتی مرا دید گفت: به تو ربطی ندارد و این مشکل من است. سر این موضوع با هم جر و بحث کردیم و من که کنترل خودم را نداشتم، با چاقو ضرباتی به او زدم. وقتی متوجه مرگش شدم، جسد را با ماشین دوستم به بیابانهای اطراف قزوین بردم و خودم به تهران برگشتم.
بعد از اعترافات متهم پرونده با اتهام قتل عمد به دادسرا فرستاده شد و شوهر مقتول ضمن شکایت از متهم خواهان مجازات وی شد.
با پایان تحقیقات در دادسرا و بازسازی صحنه قتل، کیفرخواست علیه متهم صادر و پرونده برای رسیدگی به شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
ردپای سارق کامیون در کارت سوخت
گروه حوادث/ کارگر پمپ بنزین که با کارت سوخت مسروقه یک راننده کامیون دستگیر شده، به اتهام سرقت بازداشت شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چندی قبل مرد میانسالی با پلیس تماس گرفت و از سرقت کامیونش خبر داد. وی گفت: در میدان میوه و تره بار بعد از اینکه بار کامیونم را خالی کردم، مرد جوانی به سراغم آمد و از من خواست اسباب و اثاثیه خانهاش را از کرج به شهر قوچان منتقل کنم. با هم سر کرایه توافق کردیم و من راهی کرج شدم تا وسایل را بار بزنم.
او ادامه داد: در بین راه، مسافر جوان که خودش را فریبرز معرفی کرده بود به بهانه خرید آب از من خواست در کنار خیابان توقف کنم. بعد از دقایقی با دو آبمیوه برگشت و یکی از آنها را خودش خورد و دیگری را به من داد. هنوز چند دقیقهای از خوردن آبمیوهها نگذشته بود که حس گیجی و بی هوشی به من دست داد. خودروام را کنار جاده نگه داشتم و بعد از آن دیگر متوجه نشدم چه اتفاقی افتاد. نمیدانم چند ساعت بیهوش بودم اما زمانی که به هوش آمدم، خودم را کنار جاده دیدم و خودروام به سرقت رفته بود.
با شکایت مرد جوان به دستور بازپرس رحیم دشتبان تحقیقات در رابطه با شناسایی سارق کامیون آغاز شد. در حالی که تحقیقات ادامه داشت، صاحب کامیون به دادسرا رفت و اطلاعات جدیدی را در اختیار بازپرس جنایی قرار داد. وی گفت: داخل خودروام کارت بانکی من و همسرم نیز بود. بعد از سرقت کامیونم، سارق با همسرم تماس گرفته و خودش را مأمور پلیس معرفی کرده. او به همسرم گفته از اداره آگاهی تماس میگیرد و رمز کارتهای عابربانک همسرم و مرا پرسیده بود همسرم که تصور کرده تماس واقعی بوده و از سوی پلیس گرفته شده، رمز عابربانکها را به او میدهد اما چند دقیقه بعد پولهای داخل کارت ما خالی شد.
او ادامه داد: دیروز یکی از همکارانم تماس گرفت و گفت خودروام را در جاده دیده است. بلافاصله با پلیس تماس گرفته و راهی محلی که دوستم گفته بود، شدیم و خودروام را در حالی که تمام وسایل آن به سرقت رفته بود، پیدا کردم.
نخستین سرنخ
از آنجایی که کارت سوخت مرد میانسال نیز به سرقت رفته بود، شماره آن به تمامی پمپ بنزینهای کشور اعلام شد بدین ترتیب با استعلام از جایگاهها، کارآگاهان دریافتند فردی از این کارت استفاده کرده است.
کارآگاهان اداره آگاهی بلافاصله به سراغ وی که راننده کامیون بود، رفتند اما او مدعی شد که کارت سوخت را 400 هزار تومان از کارگر پمپ بنزین خریداری کرده است.با اطلاعاتی که راننده کامیون در اختیار کارآگاهان قرار داد، مأموران بلافاصله وارد عمل شده و کارگر پمپ بنزین را بازداشت کردند.
مرد جوان در تحقیقات گفت: مدتی قبل مرد جوانی از من 200 هزار تومان پول قرض گرفت. بعد هم کارت سوختی در اختیارم قرار داد و گفت این کارت دست تو باشد تا پول را برگردانم. اما دیگر از او خبری نشد و من هم گازوئیل داخل کارت را که حدود 900 لیتر بود، فروختم.
بدین ترتیب بازپرس شعبه هشتم دادسرای امور جنایی پایتخت، دستور مواجهه حضوری مالباخته با کارگر پمپ بنزین و تحقیقات در رابطه با اظهارات او را صادر کرد.
یک کشته در تصادف زنجیرهای 30 خودرو
گروه حوادث/ برخورد زنجیرهای 30 خودرو در اتوبان کرج - قزوین منجر به مرگ یک پسر 19 ساله و مصدوم شدن 22 نفر شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، ساعت چهار و نیم صبح چهارشنبه - دیروز- حدود 30 خودرو در آزاد راه کرج - قزوین محدوده جایگاه سوخت المهدی با یکدیگر برخورد کردند که این حادثه منجربه خسارت سنگین به خودروها و مجروح شدن سرنشینان آنها شد.
سرهنگ سید رضا گودرزی، رئیس پلیس راه استان البرز در تشریح این خبر به «ایران» گفت: با اعلام این سانحه شدید بلافاصله در محل حاضر شدیم و مشخص شد 30 دستگاه خودرو شامل ۲۵ دستگاه خودرو سواری، 4 دستگاه کامیون و یک دستگاه وانت با یکدیگر برخورد کرده اند.
وی در حالی که رعایت نکردن سرعت مطمئنه و لغزندگی جاده را عامل اصلی تصادف زنجیرهای دانست، گفت: بارندگی باعث لغزنده شدن جاده شده بود از طرفی عدم رعایت سرعت مطمئنه همچنین عدم رعایت فاصله طولی باعث شد رانندگان نتوانند مهارت لازم را در کنترل خودروهایشان داشته باشند ،همین امر درنهایت منجر به تصادف زنجیرهای شد، البته همه این 30 خودرو پشت سرهم به هم برخورد نکرده بودند ،بلکه در فواصل مختلف و هر 4 یا 5 خودرو با یکدیگر برخورد کرده بودند.
گشتهای پلیس راه بهدنبال وقوع این حادثه خیلی سریع در محل حضور یافتند و نسبت به رفع مشکل و انتقال خودروها و روانسازی ترافیک سنگینی که ایجاد شده بود اقدام کردند؛ در محل حادثه 23 مجروح وجود داشت که یکی از آنها بعد از انتقال به بیمارستان جان باخت.
گودرزی از رانندگان خواست درشرایط بارندگی و لغزندگی جادهها حتماً با رعایت اصول رانندگی امنیت سفر خود را حفظ کنند.
مهرداد بابایی، رئیس مرکز اورژانس و فوریتهای پزشکی البرز نیز گفت: به محض وقوع این حادثه چند دستگاه اتوبوس آمبولانس و یک فروند بالگرد اورژانس استان البرز به محل اعزام شد. مصدومان شامل ۱۱ خانم و ۱۲ آقا بودند که چهار نفر از مصدومان در محل حادثه توسط تکنیسینهای اورژانس درمان سرپایی شدند. همچنین ۱۱ مصدوم به بیمارستان شهید مدنی کرج، 7 مصدوم به بیمارستان امام جعفر صادق(ع) شهرستان ساوجبلاغ و یک مصدوم توسط بالگرد به بیمارستان تأمین اجتماعی البرز منتقل شد.
در این حادثه یک پسر حدود ۱۹ ساله به علت شدت جراحات وارده در بیمارستان جان باخت.
افشای راز مرگ مشکوک هنگام اهدای عضو
گروه حوادث/ کادر درمان بیمارستان هنگام بررسی جسد دختر 17 سالهای که قرار بود اهدای عضو شود با مشاهده آثار کبودی روی گردنش موضوع را به بازپرس جنایی تهران اطلاع دادند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»،
شامگاه سهشنبه 4 آبان، مسئولان بخش اهدای عضو بیمارستان مسیح دانشوری در تماس با بازپرس محمد تقی شعبانی اعلام کردند پیکر دختر 17 سالهای را که دچار مرگ مغزی شده، برای اهدای عضو از بیمارستان الغدیر به این بیمارستان منتقل کردهاند اما آثار کبودی روی گردنش دیده میشود و همین موضوع مرگ وی را مشکوک کرده است.
بهدنبال این تماس و با توجه به حساس بودن ماجرا، بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی پایتخت و تیم جنایی شبانه راهی بیمارستان شدند. با معاینه جسد و در بررسیهای اولیه آنها با آثاری روی گردن دختر نوجوان مواجه شدند که نشان میداد آثار کبودی به خاطر فشرده شدن گردن با طناب است.
این آثار دو احتمال را برای بازپرس جنایی مطرح کرد. نخست اینکه دخترک با طناب خفه شده و به قتل رسیده است و فرضیه دوم خودکشی دختر جوان بود. بنابراین در تحقیقات صورت گرفته مشخص شد 27 مهر گزارش خودکشی دختر نوجوان به مأموران کلانتری 136 فرجام اعلام شده است. زمانی که مأموران راهی محل شدند که خانهای قدیمی در محله شمیران نو بود جسد دختر نوجوان را در حالی که با طناب خود را حلق آویز کرده بود، پیدا کردند.
دختر نوجوان بلافاصله به بیمارستان منتقل شد اما معاینات پزشکی قانونی حکایت از آن داشت که او دچار مرگ مغزی شده است. با انجام کارهای پزشکی و ضمن توافق خانواده قربانی در رابطه با اهدای عضو، دختر نوجوان به بیمارستان مسیح دانشوری منتقل شد تا اعضای بدن او اهدا شود.
بهدنبال این اطلاعات، بازپرس جنایی و تیم تحقیق راهی خانه دختر نوجوان به نام مینا شدند. پدر مینا در تحقیقات گفت: 7 فرزند دارم و روز حادثه مینا و دو برادر و چهار خواهرش در خانه بودند. آن روز به همراه چند نفر از اقوام برای خرید گوسفند راهی لواسان شدیم. گوسفند را که خریدیم به خانه برگشتیم اما از مینا خبری نبود. هر چه دنبال او گشتم او را پیدا نکردم تا اینکه جسد حلق آویز او را در زیرزمین خانه پیدا کردیم.
در ادامه تحقیقات برادر مینا گفت: خواهرم دختر شادی بود و امید زیادی به زندگی داشت. امکان ندارد خواهرم خودکشی کرده باشد چون او حتی برای روز بعدش هم کلی برنامه داشت.
در حالی که اعضای بدن دختر 17 ساله روز گذشته اهدا شد، تحقیقات برای رازگشایی از علت اصلی مرگ از سوی بازپرس جنایی ادامه دارد.
گروه حوادث / آتش گرفتن قطار مسافری یزد- تهران بدون تلفات جانی و مصدومیت جدی مهار شد.به گزارش خبرنگار مهر، قطار یزد – تهران اما یکی از مسافران آسیب جزئی دیده است. از سوی دیگر روابط عمومی راه آهن جمهوری اسلامی ایران،اعلام کرد قطار ترن ست یزد- تهران که به علت نقص فنی متوقف شده بود، با اعزام قطار جایگزین و انتقال مسافرین، به مسیر خود ادامه داد. قطار ترن ست یزد- تهران، به دلیل نقص فنی و اتصال کابل برق در ایستگاه نائین دچار آتش سوزی شد که با تلاش کارکنان، عملیات اطفا حریق به سرعت انجام شد.
ادعای قتل در پرونده گازگرفتگی
گروه حوادث / با گذشت بیش از 4 ماه از مرگ مشکوک دختر جوان در خانهاش، تیم جنایی یکی از دوستان او را به عنوان مظنون در قتل بازداشت کرد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، 25 خرداد امسال گزارش گازگرفتگی و مرگ دختر جوانی از سوی مأموران کلانتری 102 نواب به بازپرس ساسان غلامی اعلام شد. به دنبال اعلام این خبر تحقیقات به دستور بازپرس جنایی آغاز شد.نخستین بررسیها نشان میداد که دختر جوان به تنهایی در این خانه زندگی میکرده و وقتی خانوادهاش از وی بی خبر ماندند، برای گرفتن خبری از او وارد خانهاش شدند در حالی جسد دختر جوان را در آشپزخانه پیدا کردند که بوی شدید گاز خانه را پر کرده بود.
جسد به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی پایتخت به پزشکی قانونی منتقل شد و کارشناسان علت مرگ را گازگرفتگی عنوان کردند اما خانواده دختر جوان مدعی شدند که دخترشان به قتل رسیده و خواهان رسیدگی به این پرونده و دستگیری قاتل شدند.
در تحقیقاتی که کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت انجام دادند، مشخص شد که دختر جوان از مدتی قبل با پسری به نام سروش آشنا بوده و باتوجه به اینکه سروش آخرین نفری بوده که با دختر جوان صحبت کرده بود، احتمال دست داشتن او در مرگ مطرح و به دستور بازپرس جنایی پسر جوان بازداشت شد. وی در تحقیقات گفت: سه سال قبل در کافهای با این دختر آشنا شدم. رابطهمان از همان موقع شروع شد اما به واسطه شیوع کرونا کمتر از هم خبر داشتیم تا اینکه از یک سال قبل دوباره ارتباطمان بیشتر شد او چند روز قبل از این حادثه به من گفت میخواهد دکوراسیون خانهاش را تغییر دهد و از من خواست یک طراح داخلی برایش پیدا کنم. روز حادثه قرار بود برایم موقعیت خانهاش را بفرستد که نفرستاد و دیگر جواب نداد بعد هم متوجه مرگش شدم.
به دستور بازپرس جنایی، پسر جوان برای تحقیقات بیشتر بازداشت شد.
انفجار مرگبار در سفره خانه
گروه حوادث / آتشسوزی در سفرهخانه سنتی شهرستان دورود یک کشته و دو مصدوم برجا گذاشت.
به گزارش خبرگزاری صداوسیما مرکز لرستان، آیت جمالی فولادوند سرپرست سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری دورود دراینباره گفت: براثر آتشسوزی و انفجار سفرهخانه سنتی دورود واقع در کیلومتر ۵ جاده درب آستانه (چشمه صلوات) یک نفر در دم جان باخت و ۲ نفر هم مجروح شدند.
مصدومان حادثه با کمک عوامل اورژانس ۱۱۵ به بیمارستان شهدای هفتتیر دورود اعزام شدند و علت آتشسوزی در دست بررسی است.
فرودگاه قلعه مرغی- 18
راز کفتر نامه رسان
محمد بلوری/ خلاصهای از گذشته: در حاشیه فرودگاه قلعهمرغی، اولین فرودگاه تهران در جنوب شهر یک هواپیمای نظامی در برخورد با کبوتران سقوط کرد، دادگاههای نظامی محاکمه کبوتربازها را آغاز کردند و استوار نایب با دستهای از ژاندارمهای پاسگاه ژاندارمری، دستگیری کبوتربازها و تفتیش خانهها را آغاز کردند.
٭ ٭ ٭
عطر شیرین لالهعباسیهای توی باغچه جلوی قهوهخانه در خنکای هوا پخش میشد و نسیمی که از سوی دشت میوزید، این عطر دلانگیز را با خود میآورد. استوار نایب آهی کشید و بازوهایش را دور تنه درخت مراد دراز کرد. ضربان درد کهنهای را در مهرههای کمرش حس میکرد. کفه دستش را زیر شیر آب منبع سقاخانه گرفت و مشت آبی بهصورت بر افروختهاش پاشید. صدای خندههایی از دهنه بازارچه بلند بود. دار و دسته کریم سگکش دور خرمن آتش، روی چرخهای دستی طوافها یله داده بودند و عربدهکشان پیالهها را دستبه دست دور میگرداندند و سر میکشیدند. گوشتهای بریان شده را از روی خرمن آتش از سیخها درآورده و حریصانه به نیش می کشیدند. لاشههای کبوترهایی بودند که در بازرسی خانهها سر میبریدند، کباب این کبوترها نصیب ولگردان محله میشد.
یکی از نوچههای کریم سگکش کنار کپهای از لاشه کبوتران، لاشهها را یک به یک به سیخ میکشید و کبوتران کباب شده را بین ولگردان تقسیم میکرد و خود گاه بهگاه حریصانه به ران و سینه کبوتری چنگ میزد.
کریم سگکش روی چرخ دستی به پهلو لم داد. کبوتر بریان شدهای در دست را بالای سرش گرداند و سرخوشانه عربده کشید:
- تماشا کنین این هم کفتر پاپری لوطی قاسم.
آنگاه رو کرد به اژدر خله و نعره زد.
- ای اژدر خله بلمبون که هر شب کباب کمتر روبراهه.
اژدر از شوق، زوزه میکشید، آب دهانش را که از چانهاش کش آمده بود، با آستین پاک کرد و گفت: - چه کفترهایی. کباب کفتر کله قرمزی، شازده گلی، طوقی... آخ جون!
- زنده باد گروه عقاب و جملگی نعره زنان همه با هم دم گرفتند: زنده باد گروه کفترکش!
آنگاه به تاریکی کوچه زل زده و کلمات در دهانش ماسیده هراسان مشتهایش را پایین آورد و گفت: هی... بچهها استوار نایب داره مییاد.
کریم سگکش با اخم و غرور سرش را روی سینه چرخاند و گفت:
بذار بیاد خب، مگر کی باشه!
استوار نایب با قدمهای شمرده از میان چرخهای طوافها گذشت، کنار آتش رسید. کریم سگکش با لحن مستانهای از گوشه چشم نگاهش کرد، داد زد:
- جمال خان نایب را عشقه! بفرما کباب کفتر مهمون ما باش.
نایب لبخند تلخی زد. چشمهایش را با حالت تحقیرآمیزی تنگ کرد و گفت:
- من تا حالا لاشخوری نکردم. شما هم پاشین برین پی کارتون. بیکارهها!
کریم سگکش از لب چرخ طوافی پایین سر خورد، با حرکتی نامتعادل پاهایش را بر زمین کشید. پس و پیش رفت تا با سینهای فراخ، قرص و محکم سرپا بایستد.
روبهروی استوار نایب ایستاد و قلدرانه پرسید: - حالا اگر نریم چکارمون میکنی؟
استوار نایب با چهرهای پر غضب، دلیرانه غرید:
- گردنتو میشکونم. حرام لقمه!
اژدر خله، هولکی روی پنجه پاهایش نیم خیز شد. پسپسکی به عقب رفت و به پشت بهروی زمین غلتید. اما دیگران واهمهای نکردند. کریم سگکش، بازوهایش را از هم باز کرد و چشمهای بیحالش از حدقه بیرون زد. استوار نایب با چالاکی به بازوی کریم چنگ انداخت و با ضربه زانو صورتش را روی خرمن آتش خواباند. کریم از دردی که توی کتفش پیچید، نالهای کرد و با ضربه دیگر نایب به کنار خرمن آتش پرت شد. استوار نایب با خشم و نفرت نگاه غضبناکش را روی چهرههای دار و دسته کریم گرداند و فریاد زد:- دیگه کدومتون هوس قلدری تو سرش هست؟
همگی خاموش ماندند و پراکنده شدند. کریم سگکش که روی زمین نشسته بود و بازوی دررفتهاش را به دست میفشرد آه و ناله میکرد.
٭٭٭
در خانه استوارنایب، فرنگیس، دخترش، پای سفره صبحانه نشسته بود و دلش بیقراری میکرد. از فکر و خیال مهدی تا سحر خوابش نبرده بود. تکه نانی را میان انگشتانش ریزریز میکرد و از لای نردههای ایوان توی حیاط میریخت. برادر کوچکش رشید، فکر شیطنتآمیزی به سرش زد و گفت:
- کفتری که نداریم، برای چی نون میریزی تو حیاط؟
فرنگیس بغض کرد و بر سر برادرش تشر زد: به تو مربوط نیست، فضول نخواستیم!
مادرشان سر به زیر انداخته بود و انگشتانش توی سینی مسی، بیهوده میان لوبیاهای چشمبلبلی پی ریگی میگشت و زیرچشمی نگاهش به فرنگیس بود. پرسید:- چرا نمیری به خاله نرگس سری بزنی؟ زن بیچاره از غصه آقا مهدی، شب و روز نداره.
فرنگیس، منظور مادرش را فهمید و گونههایش از شرم سرخ شد. مادرش لبخند دلجویانهای به رویش زد و گفت:
- پاشو برو سری بهش بزن تا بابات نیومده. پیرزن سراغتو میگیره.
فرنگیس بلند شد و با اخم و ناز از نگاه پرمعنی برادرش گذشت و برای او شکلک درآورد. به اتاقش دوید تا چادر سر کند. دلش میخواست پر دربیاورد و پرواز کند.
ادامه روز پنجشنبه آینده
مرگ 3 کارگر بر اثر استنشاق گاز نیتروژن
گروه حوادث/ انتشار گاز نیتروژن در شرکت فولاد ناب آرش ابهر، جان 3 کارگر را گرفت و 4 نفر دیگر را مسموم کرد.
به گزارش خبرگزاری فارس از زنجان، عصر سهشنبه مرکز فوریتهای پزشکی ابهر در تماسی تلفنی از وقوع حادثه ای در شرکت فولاد ناب آرش در یکی از شهرکهای صنعتی ابهر مطلع شد و بلافاصله ۳ دستگاه آمبولانس فوریتهای پزشکی قروه، ابهر و پایگاه اورژانس ریلی به محل حادثه اعزام شدند.
نخستین بررسیها نشان داد 7 کارگر شرکت بر اثر استنشاق گاز نیتروژن دچار حادثه شدهاند که ۳نفر از کارگران در محل حادثه فوت کردند.
شاهدان اظهار داشتند ،نخست یک نفر از کارگران دچار حادثه گاز گرفتگی شد اما ۲ نفر دیگر به کمک به وی شتافتند و آنها نیز دچار مسمومیت شدید گازگرفتگی نیتروژن شده و در دم جان خود را از دست دادند.همچنین ۴ کارگر دیگر هم مسموم شدند که ۳ نفر آنها از بیمارستان مرخص و یک نفر در بیمارستان الغدیر ابهر تحت مراقبتهای درمانی است. علت دقیق حادثه و فوت کارگران توسط مراجع قانونی در دست بررسی است.
زورگیری با تهدید سلاح
گروه حوادث موتورسواران مسلح که به سوی مأموران پلیس تیراندازی کرده بودند پس از دستگیری به 25 فقره زورگیری اعتراف کردند.
سرهنگ کارآگاه قاسم دستخال رئیس پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران بزرگ در این باره گفت: مأموران کلانتری ۱۲۴ قلهک هنگام گشت به دو موتورسوار با یک دستگاه موتورسیکلت پلاک مخدوش در محدوده خیابان شریعتی مشکوک شده و به آنان دستور ایست دادند، ولی آنها به سمت مأموران تیراندازی کردند اما مأموران در عملیات تعقیب و گریز متهمان را دستگیر کردند و به پایگاه سوم پلیس آگاهی تهران معرفی شدند.
در بازجوییها متهمان به ۲۵ فقره زورگیری از شهروندان با استفاده از موتورسیکلتهای سرقتی اعتراف کردند.
سرهنگ دستخال افزود: هر ۲ متهم سارق سابقهدار بوده و چندین مرتبه تحمل کیفر داشتهاند. تحقیقات پلیسی برای شناسایی مالباختگان و کشف سایر جرایم احتمالی کماکان ادامه دارد.