«ایران» از ضرورت آموزش حضوری دانشآموزان گزارش می دهد
پایان تعطیلی دوساله کلاسها
هدی هاشمی
خبرنگار
«هیچ آموزشی، جای آموزش حضوری را نمیگیرد.» این حرف بسیاری از معلمان در همان روزهای ابتدای آموزش مجازی بود. آنها از روز اول تدریس مجازیشان تا به امروز بارها اعلام کردند که از عملکرد دانشآموزان بیخبرند و نمیدانند که دانشآموز چقدر محتوای کتابهای درسی را یاد گرفته، چراکه در آموزش مجازی، آموزش چهره به چهره اتفاق نمیافتد و معلمان بهجای دیدن چهره دانشآموز با اسم و اکانت اینترنتیشان در ارتباط هستند. در سوی دیگر این دانشآموزان هستند که بیماری کرونا کل زندگیشان را بهم ریخت. این تغییر زندگی گرچه بزرگ و کوچک نمی شناسد اما آنطور که دانشآموزان خودشان میگویند، دوری از مدرسه و همکلاسیها آنها را تنها کرد. در کنار همه این مسائل، خانوادهها هم به این نتیجه رسیدهاند که هیچ فردی جای معلم را برای دانشآموزانشان نمیگیرد. موضوع آموزش حضوری آنقدر برای خانوادهها مهم شده که بر اساس آمار وزارت آموزش و پرورش، ۷۵ درصد والدین با بازگشایی مدارس بهصورت حضوری موافق هستند و تنها ۲۵ درصد اعلام نارضایتی کردهاند. این نظرسنجی برای مسئولان آموزش و پرورش یک معنی خاص دارد و آن اینکه، خانوادهها متوجه کارکرد مدرسه، حضور دانشآموز در محیط مدرسه و کار معلمان شدهاند. در این یک سال و چند ماه آموزش مجازی خانوادهها فهمیدند که چقدر کار معلمی سخت است و فضای آنلاین تدریس هم این دشواری را دوچندان کرده است. معلمان لذت چندانی از تدریس مجازی نمیبرند، قطع و وصلی اینترنت امان خیلی هایشان را بریده است. برخی از دانشآموزان نه گوشی همراه دارند و نه توان تأمین هزینههای اینترنت. برای همین سعی میکنند تا جزوههای آموزشی در اختیار دانشآموزانشان قرار دهند، بنابراین کارشان چند برابر قبل از کرونا شده و بیشترشان هم به خاطر نداشتن تعامل با دانشآموز و سخت بودن سنجش یادگیری نمیتوانند با آموزش مجازی به درستی ارتباط برقرار کنند. حالا بعد از گذشت نزدیک 4 ترم تحصیلی و موضوع واکسیناسیون عمومی بسیاری از معلمان تمایل دارند که آموزشها حضوری شود و دانشآموزان به کلاسهای درس برگردند.
لذت تدریس مجازی را احساس نمیکنیم
نرگس ملکزاده یکی از معلمانی است که به دانشآموزان هنرستانی آموزش میدهد. او میخواهد که کلاسها حضوری برگزار شود و دلیلش را هم افت تحصیلی دانشآموزانش میداند. ملکزاده تبعات آموزش مجازی را یکی از چالشهای وزارت آموزش و پرورش میداند و بر این باور است: «اوایل شیوع کرونا خیلیها گفتند که معلمان شرایط خوبی دارند. آنها تعطیلاند؛ از خانه بیرون نمیروند. یک درسی هم به دانشآموزانشان میدهند و حقوق هم میگیرند. اما بعد از گذشت مدتی خیلی از خانوادهها با سختی کار معلمان آشنا شدند. فهمیدند که کار در کلاس درس چندان هم آسان نیست. در کنار این موضوعات سختیهای آموزش مجازی چند برابر آموزش حضوری است. من معلم ترجیحم این است که، آموزشها از امسال دیگر حضوری باشد. معلمان در این دوران بازخوردی از تدریسشان ندیدند. تدریس یک بخشی از کار ماست. تغییر و یادگیری که در دانشآموز ایجاد میکنیم و آن را در کلاس میبینیم، بخش شیرین دیگری از کار ماست. ما در آموزش مجازی این موضوع را نداریم. لذت تدریس را زیاد احساس نمیکنیم و کارمان بیشتر از قبل شده، درس میدهیم، فیلم میفرستیم، فایل آموزشی درست میکنیم اما آن شیطنتها و جنب و جوشهای کلاس را نمیبینیم. فقط با یک گوشی 6 تا 8 ساعت در روز کار میکنیم. به خاطر همین اولویتم این است که آموزشها دیگر مجازی نباشد. علاوه بر این من هم مادر هستم. فرزند دانشآموز دارم. خیلی دوست دارم که بچهام به مدرسه برود.»
او با اشاره به واکسیناسیون معلمان میگوید: « بیشتر معلمان دوز دوم واکسن را هم زدهاند. همچنین واکسیناسیون عمومی هم در حال شدت گرفتن است. اگر همه دانشآموزان واکسینه شوند، ما میتوانیم درهای مدارس را به روی دانشآموزان باز کنیم. بهعنوان یک معلم از مسئولان تقاضا دارم تکلیف آموزشها را مشخص کنند یا آموزش را حضوری کنند یا غیرحضوری. سال گذشته درهای مدارس باز بود و اعلام کردند خانوادهها اختیار دارند فرزندشان را به مدرسه بفرستند. برخیمیفرستادند برخیهم اجازه نمیدادند که همین موضوع موجب آشفتگی در آموزش شد. امسال حداقل سیاستها مشخص شده باشد.»
وقت آموزش حضوری رسید
«در این دو سال کرونایی، برخی از مسئولان گفتند بهترین شیوه تدریس آموزش مجازی است و نباید آموزش متوقف شود. ما هم بهعنوان معلم آموزش را ادامه دادیم. این روزها هم آموزش را مجازی ارائه میدهیم. اما واقعیت این بود که ما نتوانستیم سطح یادگیری دانشآموزان را در مدارس به خوبی بسنجیم.» این از آن دسته موضوعاتی است که محمدرضا نیکنژاد معلم فیزیک یکی از مدارس تهران نیز به آن تأکید میکند. او در این باره بیشتر توضیح میدهد: «ما معلمان تجربه متفاوتی از آموزش داریم. کارمان بیشتر از قبل شده و دانشآموزان هم در یادگیری با مشکلات بسیاری روبهرو شدهاند. مهمترین موضوع برای ما معلمان افت تحصیلی دانشآموزان است. هر چقدر هم فایل و ویدیوی آموزشی برای دانشآموز بفرستیم جای آموزش حضوری را نمیگیرد. البته همین آموزش مجازی را زمانی دانشآموز دریافت میکند که تلفن هوشمند داشته باشد و اینترنت با سرعت. قطعاً خانوادههای متوسط رو به بالای شهری هستند که میتوانند هزینههای بسیاری برای آموزش فرزندانشان پرداخت کنند اما خانوادههای محروم این توان را ندارند.بنابراین ما باید عدالت آموزشی را برای همگان فراهم کنیم.»
نیکنژاد به مشکلات دانشآموزان کلاس اول و دوم با آموزش مجازی اشاره میکند و میگوید: «سه سال اول تحصیل بسیار مهم است و دانشآموزان پایه ابتدایی باید در کلاس درس حاضر شوند، آنها با آموزش مجازی دچار مشکلات بسیاری شدهاند و این موضوع موجب نگرانی خانوادهها شده است، گرچه افت تحصیلی در همه پایهها بوده است. ما موافق آموزش حضوری هستیم اما باید شرایط و پروتکلهای بهداشتی در مدارس رعایت شود. همکارانم هم مخالف بازگشاییها نیستند.»
تکلیف آموزش را برای خانوادهها مشخص کنیم
هنوز پتانسیل آموزش حضوری در مدارس کشور فراهم نیست. این جمله علی بهشتی نیا معلم یکی از مدارس شهریار است. او در این باره میگوید: «واقعیت این است که آموزش حضوری برای معلم و دانشآموزان بهتر است. اما هنوز شرایط آموزش حضوری در مدارس فراهم نیست. بسیاری از دانشآموزان واکسن نزدهاند و خود معلمان هم برخیهایشان اعتقادی به واکسن نداشتند. خانوادهها در این شرایط اجازه نمیدهند که فرزندانشان به مدرسه بیایند. در کرونا دلتا دانشآموزان هم درگیر بیماری میشدند. برخی از خانوادهها میگویند با توجه به ابتلای اطفال ما، فرزندانمان را به مدرسه نمیفرستیم. ما معلمان هم اکنون این مشکل را داریم که تکلیف دانشآموزانی که به مدرسه نمیآیند چه میشود. ما نمیتوانیم هم کلاس درس را آنلاین برگزار کنیم هم حضوری. یک موضوع مهم برای ما معلمان در شرایط فعلی این است که تکلیف این موضوع را وزارت آموزش و پرورش روشن کند.ما باید بدانیم که واکسن برای دانشآموزان اختیاری است یا خیر؟ یا در بازگشایی مدارس باید الزام به واکسن زدن دانشآموزان داشته باشیم.»
برای آموزش به خانههای دانشآموزانمان رفتیم
آموزش مجازی برای مناطق محروم در روزهایی که مدارس شهری به خاطر ابتلای بالای کرونا تعطیل بودند، معنایی نداشت. معلمان روستاها وعشایر گفتند بسیاری از دانشآموزان مناطق محروم امکانات و زیرساختهای لازم را برای آموزشهای آنلاین ندارند. برای همین معلمان در این مناطق تصمیم گرفتند آموزشها را با رعایت پروتکلهای بهداشتی حضوری برگزار کنند. در طول این دو سال تحصیلی زمانهایی بود که مدارس مناطق عشایری و روستایی به خاطر شرایط قرمز منطقه تعطیل شدند و معلمان مجبور به آموزش مجازی بودند. امسال البته مدارس در همه مناطق روستایی و عشایر باز است و دانشآموزان سرکلاس درس حاضر شدند. محسن رضایی معلم ابتدایی منطقه دزفول است. او حدود 50 دانشآموز دارد و درباره آموزشهای مجازی برای دانشآموزان مناطق محروم میگوید: «اوایل که کرونا آمد، مسئولان آموزشی استان گفتند کلاسهای درس غیرحضوری باشد. ما هم خواستیم غیرحضوری کنیم اما متوجه شدیم که دانشآموزانمان در این منطقه گوشی هوشمند ندارند برای همین سعی کردم به هر صورتی که میشود آموزشها را حضوری ادامه دهیم. بنابراین بچهها با رعایت پروتکلهای بهداشتی به کلاس درس میآمدند. منطقه ما چون روستایی بود، کلاس درس را در حیاط مدرسه برگزار میکردیم. خوزستان که قرمز شد مجبور شدیم کلاسها را در فضای مجازی پیگیری کنیم.اما هیچ کدام از دانشآموزانش آنگونه که باید، درس را یاد نگرفتند. امسال از همان اول مهر کلاس را حضوری ارائه دادیم. امکان آموزش غیرحضوری در این منطقه وجود ندارد. خانوادههای دانشآموزان واقعاً فقیر هستند و با یارانه این ماه را به ماه دیگر میرسانند. بچهها نه گوشی هوشمند دارند و نه تبلت. اگر آموزشها مجازی باشد مجبورم به خانههایشان سر بزنم. خیلیهایشان اصلاً روخوانی و نوشتن را نمیدانند. ما مجبوریم امسال کلاسها را حضوری کنیم. درخواست هم دارم که در این منطقه واکسیناسیون انجام شود. خیلی از خانوادهها واکسن را دریافت نکردهاند. برخی هایشان اعتقادی ندارند و برخیهای دیگر هم اصلاً وقت نمیگذارند که به شهر بروند و واکسن بزنند.»
دانشآموزان مشکل خواندن و نوشتن دارند
عبید ملک رئیسی معلم منطقه سیستان هم از ضرورت آموزش مجازی میگوید. او به بیسوادی دانشآموزانش در این دو سال تحصیلی اشاره میکند و میگوید: «آموزش مجازی ضربه بسیاری به دانشآموزان مناطق محروم زد. ما میتوانیم آموزش لازم را به مقطع متوسطه اول و دوم بدهیم اما درباره پایه ابتدایی وضعیت اسفناک است. کرونا که آمد برخی از دانشآموزان که کلاس اول ابتدایی بودند،هنوز الفبا را کامل یاد نگرفتند که مدرسه را تعطیل کردیم. الان همین دانشآموز کلاس سوم است و در خواندن و نوشتن مشکل دارد. دانشآموزی دارم که پایه چهارم ابتدایی است و اصلاً روخوانی را بلد نیست. حقیقت این است که دانشآموزان همین گونه پایه عوض کردهاند اما بهلحاظ علمی هنوز مباحث را یاد نگرفتهاند.»
حساسیت خانوادهها برای آموزش حضوری نسبت به سال قبل کمتر شده است و خانوادهها از آموزش حضوری دانشآموزانشان استقبال کردهاند. موضوعی که عالیه انصای معلم ابتدایی شهر بیرجند به آن اشاره میکند و میگوید: «ما معلمان روزهای سختی را پشت سر گذاشتیم. درس دادن در فضای مجازی واقعاً کار آسانی نبود. بچهها در این فضا اصلاً درس نمیخواندند و ما از صبح تا شب درگیر آموزش دانشآموزانمان بودیم. البته حالا کلاسها حضوری شده است و دانشآموزان با رعایت پروتکلها در کلاس حضور دارند. این دانشآموزان مشکلات بسیاری دارند. نیامدن دانشآموزان به مدرسه موجب شده آنها لطمههای بسیاری ببینند. قطعاً آموزش حضوری مخصوصاً در دوره ابتدایی بسیار حائزاهمیت است. ما هم اکنون با دانشآموزان افسرده، پرخاشگر و بسیار حساس روبهرو هستیم. بچهها در مدرسه فقط ضرب و تقسیم و الفبا و تاریخ و جغرافی یاد نمیگرفتند، آنها تخلیه روحی و روانی میشدند.همچنین هیجاناتشان کنترل میشد و اعتماد به نفس میگرفتند.»
معلمان فراتر از وظیفه سازمانی
محمدرضا سیفی
مدیرکل دفتر توسعه عدالت آموزشی و آموزش عشایر وزارت آموزش و پرورش
در این سالهای کرونایی معلمان بسیار تلاش کردند تا سیستم آموزشی کشور تعطیل نشود. نقش معلمان در دوران سخت و دشوار کرونایی بسیار برجسته بود. در همان روزهای نخست که بیماری کرونا فراگیر شد یکی ازمهمترین دغدغه های مسئولان، وضعیت آموزش دانشآموزان بود. زمانی که آموزشها در کشور آنلاین شد. پرسشی که مدام مطرح میشد این بود که دانشآموزان مناطق محروم چه میشوند؟ اما در پاسخ به این مسأله مسئولان آموزشی معتقد بودند که نباید دانشآموزی از درس و آموزش محروم شود. با این اوصاف آموزش دانشآموزان بهصورت آنلاین ادامه پیدا کرد اما این نگرانی هم وجود داشت تکلیف دانشآموزانی که گوشی هوشمند ندارند و یا در برخی از مناطق روستایی زندگی میکنند که در آنجا پوشش اینترنت نیست، چه میشود؟ در این شرایط فقط معلمان بودند که به کمک سیستم آموزشی آمدند تا هیچ یک از دانشآموزان مناطق عشایری و روستایی از آموزش محروم نباشند. معلمان عشایری در ایام شیوع کرونا جزو پیشگامان جهاد آموزشی بوده وهستند، آنها کلاسهای درس را بهصورت حضوری و غیرحضوری دایر کردند و با تهیه درسنامههای خودآموز و پیکهای سلامت و حتی توزیع لوازم بهداشتی در چادرهای عشایری و یا در منازل ثابت عشایری و کانتینرها حضور یافتند واجاز ه ندادند آموزش متوقف شود، همه مسئولان آموزش و پرورش کشور به این نکته اذعان دارند که معلمان دلسوز و دغدغهمند عشایری آبروی آموزش و پرورش را در دوران کرونا حفظ کردند.
از طرفی آموزش و پرورش نیز تأکید دارد فراهم کردن فرصت برابر برای دانشآموزان عین عدالت آموزشی است و معلمان این موضوع را مهمترین رسالت خود قرار دادهاند تا شرایط برای همه دانشآموزانی که دسترسی به تلویزیون یا اینترنت ندارند، یکسان باشد و آموزشهای لازم به این دانشآموزان داده شود. با این حال یکی از مهمترین اهدافی که ما در این سالها دنبال کردیم، گسترش پوشش تحصیلی دختران عشایری است. البته تحقق این موضوع مستلزم همکاری مسئولان دفاترعشایرهم است که برنامهها و فعالیت را بر اساس شرایط فرهنگی قومی و جغرافیایی تنظیم کنند و مشخص شود برای استانهایشان چه گامهایی باید بردارند که بتوانیم روزی شاهد این قضیه باشیم که دانشآموزان دختر عشایری بعد از پایان پایه ششم بتوانند در مدارس متوسطه ثبتنام کنند. ما در این زمینه سعی کردیم تا خوابگاه مرکزی احداث کنیم، مدارس شبانهروزی را گسترش دادیم و وسیله رفت وآمد برای دختران در نظر گرفتیم. این کارها موجب شد تا ترک تحصیل دختران کاهش پیدا کند. البته ضرورت ندارد که در هر جایی مدرسه فیزیکی ایجاد کنیم چون بعضی مواقع با اختصاص وسیله رفت و آمد و ایجاد خوابگاه مرکزی میتوانیم دانشآموزان را به مدرسه بیاوریم.
براساس راهکار سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، پوشش حداکثری دانشآموزان عشایری بهعنوان یک مطالبه تأکید شده است، بر همین اساس طی چهار سال گذشته تعداد استانهای میزبان دانشآموزان عشایری از 24 استان به 27 استان افزایش یافت که بدین صورت 20 هزار دانشآموز عشایری در استانهای مختلف کشور زیر چتر حمایتی تعلیمات عشایری قرار گرفتند که در این بخش از نظر کمی 11 درصد رشد داشتهایم و با انتخاب هدف متعالی که بارها برآن تأکید کردیم. یعنی افزایش نرخ اشتغال به تحصیل دانشآموزان دختر عشایری با فعالیتها و راهکارهایی که ارائه شد، طی چهارسال گذشته نرخ اشتغال به تحصیل دانشآموزان عشایری را 10درصد افزایش دادهایم. دانشآموزانی که در مدارس عشایری سیار و نیمه سیارحضور دارند نمیتوانند از حداقلهای بهداشتی و خدماتی که در روستاها هست استفاده کنند.اما دانشآموزی که مخصوصاً در مدارس نیمهسیار عشایری مشغول تحصیل است بهدلیل اینکه همراه خانواده کوچ نکرده و در خوابگاهها یا مدارس شبانهروزی اسکان پیدا کرده و یا در منازل اقوام خودشان مستقر شدهاند، از این امکاناتی که دانشآموزانی که در مدارس ثابت برخوردار هستند، بهرهمند نمیشوند. لذا اختصاص سرانه برابر برای همه دانشآموزان عشایری عدالت آموزشی نیست. در این زمینه یک راهکار جدیدی اندیشیدهایم که مخصوصاً دانشآموزان کوچرو از سهمیه بیشتری در سرانههای دانشآموزی برخوردار شوند.
البته باید اشاره کنم که در این سال تحصیلی ما با چالشهایی در مدارس روستایی و عشایری روبهرو هستیم که متأسفانه در چهار سال گذشته چندان به آن توجهی نشده و آن این موضوع است که مدارس عشایری را از معلمان بیکیفیت پر کردهایم. اگر اساسنامه مدارس عشایری اجرا میشد معلمان از لحاظ حقوقی انگیزه داشتند و تشویق میشدند که در مناطق سختگذر مشغول تدریس شوند. بیکیفیت بودن نیروهای مورد استفاده و موقت بودن نیروها و همینطور توزیع نابرابر بدین معنا که در اکثر استانهای کشور ابتدا کسری دبیران متوسطه اول و دوم بر طرف میشود، سپس هر آنچه نیرو با هر کیفیتی باقی ماند، روانه دبستانها میشود و متأسفانه در بین این نیروهای موقت، کمامتیازترین معلمانی که بهعنوان خرید خدمات، سرباز معلمان، آموزشیار نهضت سوادآموزی آموزشهای لازم را ندیدهاند برای مدارس عشایری در نظر گرفته میشود، ماده 11 اساسنامه تأمین و تربیت معلمان واجدالشرایط مورد نیاز این مدارس با توجه به پیشبینی سهمیه ویژه عشایر در دانشگاه فرهنگیان انجام میگیرد. زمانی که فوقالعادههای ویژه مانند سختی کار برای معلمان مناطق فوق در نظر گرفته شود، انگیزه نیروهای توانمند برای حضور در مناطق کوهستانی و... بیشتر خواهد شد.
نکته بعدی این است که باید محتوای کتب درسی مدارس عشایری با توجه به چهارچوب برنامه درسی ملی به مفاد سند تحول بنیادین با توجه به شرایط و ویژگیهای محلی و مقتضیات جغرافیایی و منطقهای توسط سازمان پژوهش حداکثر دوسال بعد از تصویب اساسنامه متناسبسازی شود. یعنی در سال96 وظیفهای را که قانون به آن موکول کرده اجرا میشد، این مایه تأسف است که ما مجبورشویم به خاطر محتوای کتب درسی نامناسب که اصلاً به ایل و قبیله و اقتضائات جغرافیایی و محلی و بومی عشایر تطابق ندارد، شاهد ترک تحصیل دانشآموز عشایری باشیم.
بر اساس آخرین آمار ثبت شده در آموزش و پرورش208هزار و448 دانشآموز در مناطق روستایی و عشایری تحصیل می کنند که 47 درصد آن را دختران تشکیل میدهند. اگر 566کلاس همین امروز مهیا بشود نیاز همین لحظه را برآورده میکند. لوازم آموزشی و کمکآموزشی متأسفانه خیلی کم است. ما سه هزار و 199 آبخوری و 925 سرویس بهداشتی برای مدارس عشایری نیاز داریم. سرانههای کتاب در مدارس عشایری بسیار پایین است و فقط شش درصد مدارس دارای کتابخانه هستند و چهل درصد فضاهای آموزشی عشایری مناسب نیستند، خواسته ما از خیرین مدرسهساز این است که همانطور که امسال سال تجهیز، تأسیس و توسعه مدارس عشایری از طریق سازمان نوسازی اعلام شده، خواهش میکنیم اگر خیرین برایشان امکان دارد بهجای ساخت سازههای ساختمانی با خرید کانتینرهای چرخدار و کاملاً مجهز در این امر یاریرسان باشند، چون این کلاسهای پیشساخته دارای پنل خورشیدی هستند و در جاهایی که اینترنت جوابگو نیست میتوان فضای مجازی را برای دانشآموزان فراهم کرد و همینطور این اتاقها اتاق استراحتی برای معلم کلاس است و همچنین به خاطر امکاناتی که دارد سرویس بهداشتی مناسبی برای دانشآموزان فراهم میکند.