ربودن نامادری برای تصاحب اموال موروثی
گروه حوادث / زن میانسال وقتی متوجه شد هیچ ارثی از پدر مرحومش به او نمیرسد تصمیم گرفت با ربودن نامادری اش، اموال او را تصاحب کند.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چند روز قبل مرد جوانی به دادسرای امور جنایی پایتخت رفت و از ربوده شدن خاله 92 سالهاش خبر داد. او زمانی که در مقابل بازپرس حبیب الله صادقی قرار گرفت، در رابطه با ربوده شدن خالهاش گفت: خالهام توران پیرزن ثروتمندی است که به تنهایی زندگی میکند. چند روزی است که هرچه با او تماس میگیرم جواب نمیدهد. خیلی نگران شده و به مقابل خانهاش رفتیم اما در خانه نبود. فکر کنم برای خالهام اتفاقی رخ داده است.
ردپای یک آشنا
با گزارش ناپدید شدن پیرزن تنها به دستور بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی پایتخت تحقیقات برای یافتن توران آغاز شد. در نخستین گام کارآگاهان اداره آگاهی به بازبینی دوربینهای مداربسته اطراف محل زندگی وی پرداختند.
در بازبینی دوربینها مشخص شد خودرویی که راننده آن زنی میانسال است پیرزن را سوار کرده است. با برملا شدن این موضوع، کارآگاهان شماره پلاک خودرو را بهدست آورده و در بررسیهای صورت گرفته هویت مالک آن که زنی 60 ساله به نام ناهید بود برملا شد. در ادامه بررسیها تصویر ناهید به خانواده توران نشان داده شد. یکی از خواهرزادههای توران بلافاصله او را شناخت و گفت: ناهید دختر هووی خالهام است. خالهام چند سال بعد از ازدواج متوجه شد که بچه دار نمیشود. خشایار شوهرش هم که عاشق بچه بود تصمیم گرفت با زن دیگری ازدواج کند اما او را به عقد موقت درآورد و از این ازدواج صاحب دختری شد که نامش را ناهید گذاشتند.
او ادامه داد: وقتی شوهر خالهام خشایار فوت کرد ارث و میراث زیادی برای خالهام گذاشت اما چون مادر ناهید زن صیغهای او بود بههمین دلیل دخترش ارثی از پدرش نمیبرد. ناهید که از این موضوع ناراحت بود چندباری به خانه خالهام آمد و با او سر این موضوع اختلاف داشت الان هم احتمال میدهیم او خاله توران را ربوده تا به زور از او امضا بگیرد و اموال او را به اسم خودش بزند.
با برملا شدن این موضوع تحقیقات برای دستگیری ناهید و آزادی پیرزن تنها ادامه یافت. در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد که ناهید پس از ربودن توران راهی یکی از شهرهای شمالی شده است.
بدین ترتیب موضوع به مأموران پلیس شهرستان مورد نظر اعلام شد و کارآگاهان پلیس نوشهر موفق به دستگیری زن میانسال شدند.
دستگیری قاتل امیرعلی بعد از یک سال
گروه حوادث/ عامل قتل پسربچه بستانآبادی که جسدش حدود یک سال قبل در بیابان پیدا شده بود با تلاش پلیس دستگیر شد.
محمدعلی نایبزاده، فرمانده انتظامی شهرستان بستانآباد در این باره به فارس گفت: متهم پس از حدود یک سال تحقیقات گسترده و شبانهروزی پلیس شناسایی و دستگیر شد و بازجوییها برای یافتن انگیزه وی از این جنایت ادامه دارد.
براساس این گزارش پسربچهای بهنام امیرعلی پاشایان 3 ساله حوالی ساعت ۱۰ صبح روز چهارشنبه ۲۱ آبان ۹۹ در حالی که مادرش با زن همسایه در حیاط خانه در حال صحبت بود برای بازی به کوچه رفت اما به طرز مرموزی ناپدید شد. در حالی که تلاش برای یافتن وی از سوی خانوادهاش و پلیس ادامه داشت یک روز بعد یعنی شامگاه پنجشنبه بیست و دوم آبان ۹۹ حوالی ساعت ۲۰، جسد خونین این پسربچه در داخل گونی توسط یک چوپان در منطقه علیجان شهرستان بستانآباد پیدا شد و با ورود عوامل انتظامی مشخص شد، پس از کشتن کودک جسد او در آن منطقه رها شده است.
مرد همسرکش در دادگاه:
فرزندانم پیگیر پرونده من نیستند
گروه حوادث / مرد نانوا که به خاطر قتل همسرش به قصاص محکوم شده در حالی 6 سال بلاتکلیف در زندان است که فرزندانش حاضر به اجرای حکم یا اعلام رضایت نیستند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، خرداد سال 94 مرد میانسالی با پلیس ملارد تماس گرفت و مدعی شد همسر 46 سالهاش بهنام سوسن را به قتل رسانده است. در ادامه مأموران پلیس به محل اعلام شده رفتند و با جسد زن میانسال مواجه شدند و شوهرش را بازداشت کردند. او در بازجوییها ضمن اعتراف به قتل گفت: همسرم را کشتم چون دیگر دوستم نداشت. پسر کوچکم به من گفت مادرش مرد دیگری را دوست دارد، من هم عصبانی شدم و همسرم را کشتم.
در ادامه دو پسر بزرگ این زوج که قیم خواهر و برادر خردسالشان نیز هستند در دادسرا حاضر شدند و با طرح شکایت از پدرشان درخواست قصاص کردند که پرونده متهم با صدور کیفرخواست به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
در جلسه دادگاه پسر ارشد خانواده به جایگاه رفت و گفت: مادرمان زن خوبی بود با اینکه پدرم خیلی مادرم را اذیت میکرد اما مادرم به خاطر ما تحمل میکرد. پدرم واقعیت را نمیگوید او همیشه به مادرم شک داشت اگر مادرم به او بیتوجهی میکرد به خاطر بداخلاقیهای پدرم بود. مگر میشود آدم زنی که 20 سال با او زندگی کرده را به خاطر حرف یک بچه بکشد. پدرم برای اثبات حرفهایش هیچ مدرکی ندارد و میخواهد با مقصر نشان دادن مادرم خودش را تبرئه کند به همین خاطر ما حاضر به گذشت نیستیم.
در ادامه جلسه متهم به جایگاه رفت و گفت: من عاشق همسرم بودم، ما چهار فرزند داشتیم و من با نانوایی امور زندگی را میچرخاندم اما چند سالی بود که حس میکردم همسرم دیگر به من علاقهای ندارد. سر همین موضوع مدام با هم درگیر بودیم. بعد از مدتی که متوجه شدم نسبت به من بیتفاوت شده به او مشکوک شدم و گمان میکردم با مرد غریبهای در ارتباط است. چند وقت پیش هم فرزند کوچکم به من گفت که مادرش فرد دیگری را دوست دارد. این حرف خیلی عصبانیام کرد. روز حادثه در غیاب فرزندانم با او صحبت کردم اما باز هم بیاعتنایی کرد و من از فرط عصبانیت او را کشتم. الان هم من از کارم پشیمانم و از فرزندانم و دادگاه تقاضای بخشش دارم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و وی را به قصاص محکوم کردند و حکم در دیوان عالی کشور نیز تأیید شد. اما چون فرزندان قربانی توان پرداخت تفاضل دیه را نداشتند، پیگیر اجرای حکم نشدند. به این ترتیب، متهم 6 سال بلاتکلیف در زندان ماند و در نامهای به قضات درخواست کمک کرد. بنابراین متهم طبق ماده 429 قانون مجازات اسلامی بار دیگر از خود دفاع کرد.
در آن جلسه، اصغر بار دیگر به تشریح ماجرا پرداخت و گفت: فرزندانم برای من قصاص خواستند و حکم اعدامم تأیید شد اما آنها دیگر پیگیر پرونده نشدند و من در زندان بلاتکلیف ماندم. شش سالی است که در زندان شب و روز ندارم و نگران آینده فرزندانم هستم. من دو بچه کوچک دارم که بچههای بزرگم از آنها مراقبت میکنند در حالی که آنها خودشان هم به مراقبت نیاز دارند. بچهها به دیدن من نمیآیند و من را نبخشیدهاند اما حکم را هم اجرا نمیکنند. به همین خاطر تقاضا دارم تا قضات دادگاه تکلیفم را روشن کنند. اگر دادگاه من را با وثیقه آزاد کند قول میدهم در این مدت با بچههایم صحبت کرده و رضایت آنها را جلب کنم.
با این درخواست قضات به اولیای دم مهلت دادند تا تکلیف پدرشان را روشن کنند اما آنها باز هم پیگیر پرونده نشدند و به دادگاه نیامدند. به این ترتیب و با گذشت مهلت قانونی، قرار شد تا متهم از جنبه عمومی جرم محاکمه شود.
مرگ کودک به خاطر بی احتیاطی راننده
گروه حوادث/ پلیس در تعقیب راننده خودروی پژویی است که پس از برخورد با کودک ۵ ساله منجر به مرگ او شده است.
سرهنگ محمد گلمحمدزاده جانشین فرمانده انتظامی شهرستان بجنورد در این باره گفت: در پی اعلام مرکز فوریتهای پلیس مبنی بر وقوع یک فقره تصادف در پارک باباامان شهرستان بجنورد، بلافاصله مأموران به محل حادثه اعزام شدند. نخستین بررسیها نشان میداد یک دستگاه خودروی پژو ۴۰۵ با کودک ۵ ساله برخورد کرده و در این حادثه کودک خردسال بلافاصله به بیمارستان منتقل شد اما به علت شدت جراحت فوت کرد.
جانشین فرمانده انتظامی شهرستان بجنورد گفت: بررسیها نشان میداد راننده خودرو در پی انجام حرکات نمایشی با کودک ۵ ساله برخورد کرده و پس از آن خودرو را رها و از محل متواری شده است.
وی با بیان اینکه تلاشهای پلیس برای شناسایی و دستگیری راننده خاطی ادامه دارد به رانندگان توصیه کرد تا از انجام حرکات نمایشی در رانندگی خودداری و والدین نیز در معابر و خیابانها از کودکان خود مراقبت کنند تا شاهد چنین حوادث دلخراشی نباشیم.
شکایت 30 زن و مرد از روانشناسی که کشته شد
گروه حوادث / با گذشت 2 سال از قتل یک روانشناس در تهران، 30 زن و مرد با مراجعه به دادسرای جنایی تهران مدعی شدند مقتول به بهانه درمان، صدها میلیون تومان از آنها کلاهبرداری کرده و خواهان پس گرفتن اموالشان شدند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده از عصر نخستین روز شهریور سال 98 و به دنبال مرگ مرد میانسالی در یکی از بیمارستانهای پایتخت رقم خورد.
بررسیهای اولیه نشان میداد که مرد میانسال دکترای روانشناسی داشته و بهدست یکی از پسرهایش با شلیک گلوله به قتل رسیده است.
با مشخص شدن هویت عامل جنایت، به دستور بازپرس حبیبالله صادقی تحقیقات برای دستگیری پسرش شهرام ادامه یافت. اما هیچ رد و سرنخی از پسر 30 ساله بهدست نیامد تا اینکه با گذشت 20 ماه از قتل دکتر روانشناس، کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت موفق به دستگیری پسر جوان شدند.
شهرام در خصوص انگیزه خود از قتل پدرش گفت: پدرم دکتر بود و به بهانه درمان بیمارانش جلساتی را با آنها برگزار میکرد و بابت این جلسات پول زیادی از بیمارانش و مراجعین میگرفت. من به شدت با این رفتار او مخالف بودم و کارهای پدرم را نمیپسندیدم به همین دلیل بارها سر همین موضوع با او درگیری پیدا کرده بودم. روز حادثه بعد از خوردن غذا، دوباره با هم دعوایمان شد. میدانستم اسلحه پدرم کجاست، به سراغ آن رفته و بهسمت پدرم نشانه گرفتم. پدرم با دیدن اسلحه بهسمت در خروجی رفت تا فرار کند اما من تیر را شلیک کردم. بعد از اصابت گلوله به پدرم پشیمان شدم و فوراً او را به بیمارستان رساندم، اما زمانی که متوجه مرگ او شدم از بیمارستان فرار کردم.
کلاهبرداریهای سریالی
با دستگیری پسر جوان در حالی که تحقیقات در این خصوص ادامه داشت؛ بازپرس شعبه چهارم دادسرای امور جنایی پایتخت با شکایتهای متعددی روبهرو شد که همه شاکیها مدعی بودند مقتول از آنها کلاهبرداری کرده است.
یکی از شاکیها در تحقیقات گفت: دکتر فرقه خاصی برای خودش راه انداخته بود و در دو دفتر کارش که یکی از آنها در شمال تهران و دیگری در طبقه بالای خانهاش بود، مدام مراسم خاصی برگزار میکرد. او به بهانه حل مشکل بیماران یا برطرف کردن وسواس آنها مقدار زیادی پول و طلا میگرفت. از من 100 سکه طلا گرفت، میدانم یکی از مراجعه کنندگان یک خانه به دکتر هدیه داده بود تا کاری کند مشکل او با پسرش برطرف شود. او جلساتی تحت عنوان «استفراغ روانی» تشکیل میداد و ما را وادار میکرد در جمع یا خصوصی به کارهای اشتباه و گناهان زندگیمان اعتراف کنیم. بعد از این اعترافها او وقتی نقاط ضعف ما را پیدا میکرد به بهانههای مختلف ما را تهدید میکرد اگر به خواستهاش عمل نکنیم رازمان را برملا میکند یا درمان نمیشویم. دکتر با رفتارهایش افراد زیادی را جذب خودش کرده بود و اموال زیادی را به این شیوه و شگرد به دست آورده بود.
در یکی از پروندهها دختر یکی از مسئولان کشور برای درمان بیماری وسواس به دکتر مراجعه کرده بود اما دکتر کاری کرده بود که او تحصیل و زندگی در خارج از کشور را رها کرده و از شاگردان و مریدان دکتر شده بود و پولهای کلانی هم به دکتر پرداخت کرده بود.
باتوجه به این 30 شکایت از مقتول، تحقیقات برای بازگرداندن اموالی که مقتول از آنها کلاهبرداری کرده بود به دستور بازپرس جنایی ادامه دارد. این در حالی است که دو پسر مقتول با حضور در دادسرای امور جنایی پایتخت از قصاص برادرشان گذشت کردند و او را بخشیدند.
سقوط مرگبار زن و مرد در ارتفاعات
گروه حوادث/ پیکر بیجان دختری جوان در ارتفاعات ماسوله و جسد یک سنگ نورد در یزد که به علت سقوط از ارتفاع جان باخته بودند، کشف شد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، روز جمعه بعد از اعلام مرکز کنترل و هماهنگی عملیات مبنی بر گم شدن خانم جوانی در منطقه خربو «ماسوله» اکیپ پایگاه هلال احمر فومن با وی تماس گرفتند و بعد از صحبت کردن و کسب دقیق محل به منطقه اعزام شدند اما بعد از اینکه به منطقه مورد نظر رسیدند اثری از دختر جوان پیدا نشد. با اضافه شدن تیم امدادی جستوجوها ادامه یافت تا اینکه پس از 2 ساعت جسد دختر جوان در حالی که از ارتفاع تقریباً صد متری سقوط کرده بود پیدا شد.
گمانه زنیهایی مبنی بر قتل این دختر جوان هم وجود دارد به همین خاطر جسد وی برای مراحل کالبد شکافی به پزشکی قانونی انتقال داده شد.
مرگ سنگ نورد یزدی
روز جمعه گذشته سنگ نورد ۴۳ ساله یزدی بر اثر سقوط از ارتفاعات و کوههای اسلامیه در شهرستان تفت جان باخت.«سیدمهدی حسینی» معاون امداد و نجات جمعیت هلال احمر استان یزد اظهار کرد: ظهر جمعه بهدنبال اعلام خبر سقوط یک کوهنورد ۴۳ ساله در ارتفاعات و کوههای اسلامیه، بلافاصله یک تیم واکنش سریع با یک دستگاه خودروی امدادی به محل حادثه اعزام شدند. پس از رسیدن تیم عملیاتی و نجاتگران به محل حادثه و ارزیابی اولیه مصدوم، بعد از انجام اقدامات اولیه درمانی وی را به پایین ارتفاعات منتقل و برای اعزام به مرکز درمانی تحویل عوامل اورژانس دادند.وی با بیان اینکه مصدوم هنگام سنگ نوردی و به علت بیرون آمدن ابزار از ارتفاع ۳۰ متری سقوط کرده بود، بیان کرد: متأسفانه این کوهنورد به علت جراحات شدید وارده با وجود تلاش نیروهای امدادی، در اورژانس فوت کرد.معاون امداد و نجات جمعیت هلال احمر استان عنوان کرد: «محمد حسینی» از کوهنوردان و سنگ نوردان پیشکسوت استان و از اعضا و نجاتگران تیم امداد و نجات کوهستان هلال احمر بوده است.
پدر جسد دخترش را به چاه انداخت
گروه حوادث/ مرد جنایتکار بعد از قتل دختر جوانش جسد او را داخل چاهی عمیق انداخت و متواری شد.
به گزارش خبرنگار حوادث«ایران»، 21 مهر امسال زن جوانی با مرکز فوریتهای پلیسی 110 کرمان تماس گرفت و از قتل دختر 22 سالهاش بهدست شوهر خود خبر داد. وقتی مأموران پلیس رفسنجان به خانه این زن رفتند، وی گفت: چند دقیقه قبل شوهرم که از اتباع افغانستان است با من تماس گرفت و گفت دخترمان را کشته و جسدش را داخل یک چاه در بیرون شهر انداخته است.
بلافاصله مأموران پلیس بههمراه امدادگران آتشنشانی به محلی که مرد جنایتکار گفته بود در نزدیکی دانشگاه رفسنجان رفته و با تلاش بسیار جسد دختر جوان را از عمق 120 متری چاه بیرون کشیدند.
«ایمان شهسواری» دادستان عمومی و انقلاب رفسنجان در این باره گفت: روز جمعه 23 مهر گزارشی مبنی بر قتل یک دختر به پلیس آگاهی داده شد که بلافاصله این موضوع در دستور کارآگاهان پلیس قرار گرفت و تیمی در این رابطه تشکیل شد. بررسیها از خانواده وی ادامه پیدا کرد تا بعد از پیگیری جدی پلیس، محل جسد در چاهی به عمق ۱۲۰ متر در نزدیکی دانشگاه کار رفسنجان پیدا شد.
شهسواری ادامه داد: پدر دختر متواری است و اکنون دستور بررسی و تحقیق درباره مظنون به قتل و افراد مرتبط با قتل داده شده تا با دستگیری آنان ابعاد قتل روشن شود. جسد مقتول برای بررسی بیشتر به پزشکی قانونی ارجاع شده و به احتمال قوی علت قتل، مسائل ناموسی بوده است.
قتل مرموز خواننده افغانستانی
گروه حوادث/ جسد خواننده افغانستانی که با ضربههای چاقو به قتل رسیده در حالی کشف شد که همسرش میگوید آخرین بار بهدنبال تماس یک زن ناشناس از خانه خارج شده بود.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، عصر 8 مهر مردی رهگذر در تماس با پلیس از کشف جسد مرد جوانی خبر داد. بهدنبال اعلام این خبر، تحقیقات به دستور بازپرس محمد تقی شعبانی آغاز شد. در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد مرد افغانستانی با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است.
در بازرسی از جیبهای وی هویت او کشف و خانوادهاش شناسایی شدند. در تحقیقات از خانواده مقتول، همسر او به تیم جنایی گفت: همسرم خواننده زیرزمینی است و در مجالسی که هم ولایتی هایمان برگزار میکنند آواز میخواند و ازاین راه کسب درآمد میکند. روز حادثه مسعود یکی از اقوام شوهرم میهمان ما بود.
بعد از رفتن او تلفن همراه شوهرم به صدا درآمد. من صدای زنی را پشت خط شنیدم و همسرم برای دیدار با آن زن خانه را ترک کرد. هرچه هم پرسیدم کجا میروی و پشت خط چه کسی بود، جواب درستی به من نداد.در تحقیقات صورت گرفته باتوجه به اینکه مسعود آخرین نفری بود که مقتول را زنده دیده بود به دستور بازپرس شعبه دهم دادسرای امور جنایی پایتخت بهعنوان تنها مظنون پرونده بازداشت شد.
وی در تحقیقات منکر قتل شد و گفت: من در خانه مقتول میهمان بودم و بعد هم برای انجام کارم به شهرستان رفتم. به همین دلیل از سرنوشت او اطلاعی ندارم و نمیدانم چه اتفاقی برایش رقم خورده است.
به دستور بازپرس جنایی مسعود بهعنوان تنها مظنون پرونده بازداشت شد و تحقیقات برای شناسایی زن جوانی که با قربانی جنایت تماس گرفته بود نیز ادامه دارد.
پلیس در تعقیب زن تبهکار
گروه حوادث/ زن تبهکار که در یک نقشه حرفهای مرد ثروتمندی را ربوده و با همدستی مردی افغانستانی به قتل رسانده بود، تحت تعقیب پلیس قرار گرفت.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، 26 تیر امسال مرد جوانی نزد پلیس رفت و از ناپدید شدن پدرش خبر داد. مرد جوان گفت: پدرم وضع مالی خوبی دارد اما از روز قبل که برای انجام کاری از خانه بیرون رفت دیگر برنگشت و ناپدید شده است.
آدم ربایی یک میلیاردی
با شکایت پسر جوان تحقیقات برای یافتن مرد 55 ساله آغاز شد. در حالی که مأموران بررسیها برای یافتن مرد میانسال را آغاز کرده بودند، پسر وی به اداره آگاهی رفت و این بار راز آدم ربایی یک میلیاردی را برملا کرد.
او گفت: بعد از ناپدید شدن پدرم، مرد ناشناسی با ما تماس گرفت و مدعی شد که پدرم نزد او است. او شرط آزادی پدرم را پرداخت یک میلیارد تومان عنوان و تهدید کرد که اگر از این ماجرا به پلیس حرفی بزنیم پدرم را میکشد. ما هم از ترس اینکه برای پدرم اتفاقی رخ دهد بدون آنکه به پلیس حرفی بزنیم، یک میلیارد طلا و دلار به آنها دادیم اما از پدرم خبری نشد.
کشف جسد
در حالی که تحقیقات برای یافتن گروگان یک میلیاردی ادامه داشت، مأموران گشت کلانتری در بزرگراه امام رضا(ع) جسد مرد میانسالی را کشف کردند که با ضربات چاقو به قتل رسیده بود.
در بازرسی از جیبهای قربانی مدرک شناسایی که هویت او بهدست بیاید پیدا نشد اما در ادامه تحقیقات مشخص شد وی همان مرد ثروتمند گمشده است.
دستگیری متهمان
در ادامه تحقیقات، کارآگاهان اداره آگاهی موفق به دستگیری2 متهم در این پرونده شدند. در تحقیقات حفیظ به جنایت اعتراف کرد و گفت: مدتی قبل در پارکی نشسته بودم که مرد جوانی به سراغم آمد. او سر صحبت را باز کرد و پیشنهادی وسوسه انگیز به من داد. او گفت مرد ثروتمندی را میشناسد که اگر او را برباییم پول خوبی به من میرسد. وسوسههای آن روز مرد جوان باعث شد که نقشه آدم ربایی را اجرا کنم.
او ادامه داد: من هم برای این کار از زن جوانی بهنام نازنین کمک خواستم و قرار شد او به بهانه کار با مرد ثروتمند ارتباط بگیرد. بعد از مدتی هم به بهانهای او را به محل قرار که اتاقک کوچکی در نزدیکی پارک بعثت بود، کشاند. زمانی که وی وارد اتاقک شد من او را خفه کردم. بعد هم جسدش را در کنار بزرگراه امام رضا(ع) انداختیم.
بدین ترتیب با اعترافات حفیظ تحقیقات برای دستگیری نازنین آغاز شد اما ردی از وی به دست نیامد تا اینکه بازپرس شعبه ششم دادسرای امور جنایی پایتخت درخواست کرد تصویر نازنین بهعنوان یکی از متهمان پرونده منتشر شود تا چنانچه کسی از مخفیگاه و محل زندگی او اطلاع دارد به پلیس 110 یا بازپرسی شعبه ششم دادسرای امور جنایی پایتخت اطلاع دهد.