ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
امام سجاد (ع): اگر تمامى اهل آسمان و زمین گِرد هم آیند و بخواهند خداوند متعال را در جهت عظمت و جلالش توصیف و تعریف کنند، قادر نخواهند بود.
اصول کافى، ج ۱، ص ۱۰۲، ح ۴
علی رهبری: نوحهخوانی، حافظ ریتم اصیل موسیقی ایرانی
موسیقی مذهبی به هیچ وجه از موسیقی سنتی جدا نیست. مراسم نوحهخوانی و سینهزنی باعث شده ریتمهای اصیل ایرانی که همان «هفت ضربی» باشد، حفظ و نگهداری شود، برای نمونه به این ضرب «جوانان بنی هاشم بیایید / علی را بر سر خیمه رسانید» که مینگریم می بینیم این آیین در خود ریتمهایی بخصوص هفت ضربی دارد که آن را در درون خود حفظ کرده و این یکی از مثالهای پیوند موسیقی و مراسم مذهبی در ایران است که من با الهام از آنها و آنچه که از دوران کودکی با من عجین شده بود توانستم اثر «نوحه خوان» و دیگر آثار حماسی و سوگواری را خلق کنم.
برگرفته از صحبتهای این آهنگسار با فارس
برگرفته از صحبتهای این آهنگسار با فارس
به یاد صفدرتقیزاده، در هفتمین روز درگذشتش
مردی از نسل بزرگان تکرارنشدنی سرزمینمان بود
شهرام اقبالزاده
نویسنده، مترجم و منتقد ادبی
زمان کمی از خبر درگذشت صفدرتقیزاده گذشته و هنوز داغدار رفتنش هستیم. مردی که از نسل بزرگان تکرار نشدنی فرهنگ و ادب سرزمینمان بود. از زمره آنهایی که افکار بزرگی در سر داشتند، پیگیر عمل میکردند و از همه مهمتر اینکه آرمانگرا بودند، آرمانخواهی همراه با توجه به واقعیت جاری.آرمانگرایی واقع بینانه، جزئی جداییناپذیر از روح و جانشان بود. تقیزاده از طرفداران سرسخت داستانهای واقعگرایانه یا رئالیستی بود؛ درست برخلاف گفته برخی که تأکیددارند نسل اینها واقعگرا نبودند! بگذارید در تشریح بهتر او و همنسلانش مثالی بزنم. به نقل از جامعه شناس امریکایی مشهوری که نامش در خاطرم نیست اصطلاحی درباره نسلی باب شد با عنوان baby boomers که در دوره زمانی 1920 تا دهه هفتاد میلادی پرورش یافتند؛ اصطلاحی که مضمونش درباره این بود که اینها جهان را دگرگون کردند. البته این نسل تنها به امریکا و اروپا محدود نبود و از مصداقهای ایرانی آنان میتوان به میرهادیها، شاملوها و از دوستان نزدیک استاد تقیزاده، نجفدریابندری اشاره کرد. صفدرتقیزاده خود درزمره همینها بود؛ بزرگانی که نه فقط در قلمرو ادبیات و هنر، بلکه در مسائل فکری و اجتماعی هم از افراد اثرگذار بودند. استاد تقیزاده از محفل دوستان آبادانی بود که با بزرگانی همچون نجف دریابندری و ناصر تقوایی کارش را از جنوب شروع کرد. البته بعدتر با دیگر بزرگانی همچون احمدمحمود هم در حلقه هنرمندان آبادانی- خوزستانی تعامل داشت. نسل جامعالاطرافی بودند که تنها به یک حوزه احاطه نداشتند؛ بهعنوان نمونه زندهیاد دریابندری فقط نویسنده نبود، مترجم شاخصی بود و از سویی احاطه قابلتوجهی هم به فلسفه و متون فلسفی داشت. زندهیاد تقیزاده نیز همینطور. او افزون بر نویسندگی، مترجم و منتقد چیرهدستی بود و در دانشگاه نیز تدریس میکرد. علاوه بر ترجمه آثار داستانی متعدد، با اصول نقد و نظریههای ادبی هم آشنا بود.
درعینحال در زمره نخستین داوران اثرگذار جایزه مستقل ادبی مهرگان هم بود که برای چند دوره در برپایی این رویداد ادبی همکاری داشت. به لطف همین جایزه هم فرصتی برای آشنایی نزدیکتر با زندهیاد تقیزاده پیدا کردم. بیاغراق او مردی بسیار متین و درعینحال شکیبا و پیگیر بود. چه وقتیکه دست به ترجمه داستان کوتاه میزد و چه هنگامیکه سراغ ترجمه رمان میرفت هرگز مسائل نظری را از نظر دور نمیداشت و هراز چندی سراغ ترجمه آن بخش نیز میرفت. آنچنانکه در عین ترجمه از آثار داستانی مارکز، یک مقاله درخشان به اسم «فانتزی» هم از او درباره ریشههای تاریخی- فرهنگی رئالیسم جادویی ترجمه کرد. مقالهای بسیار اثرگذار که نکات خوبی درباره چیستی آن در اختیار مخاطب میگذاشت.
این مقاله حدود سی سال قبل در نشریه سخن منتشر شده و در اختیار علاقهمندان قرار گرفت. با این حال دریغ که طی سالهای اخیر گرفتار بیماری شد و البته کشور را ترک کرد. حسرت فقدان او همواره بر پیکر ادبیاتمان میماند. او و همنسلانش مصداقی از این بیت شعر حافظ بودند که:« بر سر آنم که گر ز دست برآید/ دستبهکاری زنم که غصه سر آید» دریغ که صفدرتقیزاده را در غربت از دست دادیم.
نویسنده، مترجم و منتقد ادبی
زمان کمی از خبر درگذشت صفدرتقیزاده گذشته و هنوز داغدار رفتنش هستیم. مردی که از نسل بزرگان تکرار نشدنی فرهنگ و ادب سرزمینمان بود. از زمره آنهایی که افکار بزرگی در سر داشتند، پیگیر عمل میکردند و از همه مهمتر اینکه آرمانگرا بودند، آرمانخواهی همراه با توجه به واقعیت جاری.آرمانگرایی واقع بینانه، جزئی جداییناپذیر از روح و جانشان بود. تقیزاده از طرفداران سرسخت داستانهای واقعگرایانه یا رئالیستی بود؛ درست برخلاف گفته برخی که تأکیددارند نسل اینها واقعگرا نبودند! بگذارید در تشریح بهتر او و همنسلانش مثالی بزنم. به نقل از جامعه شناس امریکایی مشهوری که نامش در خاطرم نیست اصطلاحی درباره نسلی باب شد با عنوان baby boomers که در دوره زمانی 1920 تا دهه هفتاد میلادی پرورش یافتند؛ اصطلاحی که مضمونش درباره این بود که اینها جهان را دگرگون کردند. البته این نسل تنها به امریکا و اروپا محدود نبود و از مصداقهای ایرانی آنان میتوان به میرهادیها، شاملوها و از دوستان نزدیک استاد تقیزاده، نجفدریابندری اشاره کرد. صفدرتقیزاده خود درزمره همینها بود؛ بزرگانی که نه فقط در قلمرو ادبیات و هنر، بلکه در مسائل فکری و اجتماعی هم از افراد اثرگذار بودند. استاد تقیزاده از محفل دوستان آبادانی بود که با بزرگانی همچون نجف دریابندری و ناصر تقوایی کارش را از جنوب شروع کرد. البته بعدتر با دیگر بزرگانی همچون احمدمحمود هم در حلقه هنرمندان آبادانی- خوزستانی تعامل داشت. نسل جامعالاطرافی بودند که تنها به یک حوزه احاطه نداشتند؛ بهعنوان نمونه زندهیاد دریابندری فقط نویسنده نبود، مترجم شاخصی بود و از سویی احاطه قابلتوجهی هم به فلسفه و متون فلسفی داشت. زندهیاد تقیزاده نیز همینطور. او افزون بر نویسندگی، مترجم و منتقد چیرهدستی بود و در دانشگاه نیز تدریس میکرد. علاوه بر ترجمه آثار داستانی متعدد، با اصول نقد و نظریههای ادبی هم آشنا بود.
درعینحال در زمره نخستین داوران اثرگذار جایزه مستقل ادبی مهرگان هم بود که برای چند دوره در برپایی این رویداد ادبی همکاری داشت. به لطف همین جایزه هم فرصتی برای آشنایی نزدیکتر با زندهیاد تقیزاده پیدا کردم. بیاغراق او مردی بسیار متین و درعینحال شکیبا و پیگیر بود. چه وقتیکه دست به ترجمه داستان کوتاه میزد و چه هنگامیکه سراغ ترجمه رمان میرفت هرگز مسائل نظری را از نظر دور نمیداشت و هراز چندی سراغ ترجمه آن بخش نیز میرفت. آنچنانکه در عین ترجمه از آثار داستانی مارکز، یک مقاله درخشان به اسم «فانتزی» هم از او درباره ریشههای تاریخی- فرهنگی رئالیسم جادویی ترجمه کرد. مقالهای بسیار اثرگذار که نکات خوبی درباره چیستی آن در اختیار مخاطب میگذاشت.
این مقاله حدود سی سال قبل در نشریه سخن منتشر شده و در اختیار علاقهمندان قرار گرفت. با این حال دریغ که طی سالهای اخیر گرفتار بیماری شد و البته کشور را ترک کرد. حسرت فقدان او همواره بر پیکر ادبیاتمان میماند. او و همنسلانش مصداقی از این بیت شعر حافظ بودند که:« بر سر آنم که گر ز دست برآید/ دستبهکاری زنم که غصه سر آید» دریغ که صفدرتقیزاده را در غربت از دست دادیم.
منابع نهضت عاشورا- 10
منابع شیخ مفید در گزارشهای تاریخی
اسماعیل علوی
دبیر گروه پایداری
«الارشاد» شیخ مفید یکی از منابع تاریخ عاشوراست. وی در دورهای میزیست که رشد و تکامل علوم اسلامی در اوج خود بود و بسیاری از منابع کهن تاریخ عاشورا که در دورههای بعد از بین رفته است در این دوره در دسترس بود. بنابراین شیخ مفید این امکان را داشته که بتواند از منابع دست اول در جهت هرچه پربارتر شدن نوشتههای تاریخی خویش بهره جوید. برای شناسایی منابع شیخ مفید در نقل حوادث تاریخی از آنجایی که از یک یا چند منبع مشخص یا از یک طریق و یا یک شکل معینی بهره نگرفته است، میتوان منابع مورد استفاده ایشان را بهطور کلی به چند دسته تقسیم کرد.
دسته اول منابعی است که ایشان از آنها نام برده، اما چگونگی استفاده و حتی در برخی موارد، مقدار استفاده کاملاً مشخص نیست. این دسته از منابع اگرچه تعدادشان اندک است، اما راهنمای خوبی برای شناسایی پارهای از گزارشهای ایشان در نگارشهای تاریخی به شمار میرود. البته در اینجا توجه به یک نکته بسیار مهم است و آن اینکه منابع یاد شده اگرچه بیشترشان تاریخی است، اما خودشان لزوماً نوشتههای تاریخی نیستند، بلکه ممکن است برخی از آنها آثار ادبی یا مربوط به علوم دیگر باشند. شیخ مفید در مواردی از ابومخنف استفاده کرده، اما از کتاب او یاد نکرده است. تنها در دو مورد در الارشاد از ابومخنف نام برده شده است. البته استفاده شیخ مفید از آثار ابومخنف منحصر در همین موارد نیست و با تطبیق مطالب الارشاد در بخش مربوط به واقعه کربلا با گزارشهای ابومخنف به آسانی میتوان پی برد که بسیاری از اخبار آن بخش نیز برگرفته از کتاب مقتل الحسین(ع) ابومخنف به واسطه شاگردش هشام بن محمد کلبی (م 204 یا 206ق) است. این کتاب در زمره آثار مفقود ابومخنف به شمار میرود و بخشهای یاد شده با گزارشهای تاریخ طبری منطبق است.
چون شیخ مفید در ابتدای گزارش خود از واقعه کربلا تصریح کرده که مطالبش را به نقل از کلبی و مدائنی آورده است به نظر میرسد در این زمینه از کتاب مقتل الحسین کلبی نیز بهره برده باشد که وی نیز اخبار واقعه کربلا را عمدتاً از ابومخنف و در مواردی از عوانه بن الحکم نقل کرده است. ممکن است کسانی تاریخ طبری را در این زمینه، منبع شیخ مفید قلمداد نمایند، اما با تطبیق مطالب الارشاد با تاریخ طبری و دقت در آنها تفاوتهایی بین این دو مشاهده میشود که استفاده شیخ مفید را از تاریخ طبری بعید مینماید. به عنوان نمونه میتوان به جملههایی اشاره کرد که در الارشاد آمده است اما در تاریخ طبری موجود نیست و نیز برخی روایات الارشاد که با تاریخ طبری تفاوت دارد. بدین ترتیب در موارد یاد شده یا میبایست شیخ مفید از اصل روایات ابومخنف استفاده کرده و یا از منابع دیگری همچون اخبار مدائنی که خود نیز بدان اشاره کرده، بهره برده باشد. همچنین شیخ مفید در الارشاد در دو مورد از واقدی روایت نقل کرده، اما به کتاب یا اثری از وی اشاره نکرده است.
دسته دوم منابع شیخ مفید،برخی از مشایخ و راویانی هستند که وی بخشی از مطالب و گزارشهای تاریخی خود را از آنها گرفته که برخی از این راویان و موارد استفاده شیخ مفید از آنها بدین شرح است:
1. ابوبکر محمد بن عمر جعابی (م 355ق)او را قاضی، حافظ و از بزرگان اهل علم معرفی کرده، [64] و مذهب وی را شیعه دانستهاند. وی صاحب تألیفات بسیاری بوده و گویا در آخر عمر وصیت کرده است که کتابهایش را بسوزانند. با این حال، نام برخی کتابهای او را ذکر کردهاند که از جمله آنها کتاب «من روی حدیث غدیر خم» است.
2. ابومحمد حسن بن محمد بن یحیی علوی (م 358 ق) وی به «ابن اخی طاهر» معروف است. [شیخ مفید از او روایاتی آورده و او احتمالاً آنها را از جدش، یحییبن حسن علوی نقل کرده است. جد او صاحب کتاب نسب آلابی طالب [یا انساب آلابیطالب بوده است. برخی از ابن اخی طاهر به عنوان «صاحب کتاب النسب» یاد کردهاند که البته نام این کتاب در شمار کتابهایی که نجاشی برای او شمرده است، دیده نمیشود.
3. ابوالجیش مظفر بن محمد بلخی (م 367 ق).متکلم و اهل بحث و مناظره بوده است و باید کتابی که با عنوان کتاب مجالسه معالمخالفین فی معان مختلفه از او نام بردهاند، شامل همین جلسات مناظره او باشد. کتاب فدک و کتاب النکت و الاغراض فی الامامه نوشته دیگر اوست.
دسته سوم منابع شیخ مفید مواردی است که ایشان به شکل کلی روایات و گزارشهای تاریخی را به عدهای از راویان یا مورخان یا سیرهنگاران مستند کرده گرچه ممکن است در برخی موارد از آنها نام برده باشد. شیخ مفید با روشی علمی و به دور از تعصبهای رایج فرقهای، بویژه با دوری از نزاعهای کلامی و تاریخی زمان خود به بیان مطالب تاریخی پرداخته است. وی در این راستا از منابع بسیاری که بخش قابل توجه از آنها متعلق به اهل سنت بوده، بدون تعصب افراطی برای بیان مطالبش بهره برده است. شیخ مفید از این رهگذر، بسیاری از مطالبی را که چه بسا منابع آنها در دورههای بعد مفقود شده و امروزه نیز در دست نیست، به آیندگان منتقل کرده است، از اینرو با تطبیق گزارشهای تاریخی شیخ مفید با برخی منابع و مقایسه آنها، میتوان پارهای از گزارشهای تاریخی را که تنها در منابع کهن از آنها یاد شده است، بازسازی کرد.
دبیر گروه پایداری
«الارشاد» شیخ مفید یکی از منابع تاریخ عاشوراست. وی در دورهای میزیست که رشد و تکامل علوم اسلامی در اوج خود بود و بسیاری از منابع کهن تاریخ عاشورا که در دورههای بعد از بین رفته است در این دوره در دسترس بود. بنابراین شیخ مفید این امکان را داشته که بتواند از منابع دست اول در جهت هرچه پربارتر شدن نوشتههای تاریخی خویش بهره جوید. برای شناسایی منابع شیخ مفید در نقل حوادث تاریخی از آنجایی که از یک یا چند منبع مشخص یا از یک طریق و یا یک شکل معینی بهره نگرفته است، میتوان منابع مورد استفاده ایشان را بهطور کلی به چند دسته تقسیم کرد.
دسته اول منابعی است که ایشان از آنها نام برده، اما چگونگی استفاده و حتی در برخی موارد، مقدار استفاده کاملاً مشخص نیست. این دسته از منابع اگرچه تعدادشان اندک است، اما راهنمای خوبی برای شناسایی پارهای از گزارشهای ایشان در نگارشهای تاریخی به شمار میرود. البته در اینجا توجه به یک نکته بسیار مهم است و آن اینکه منابع یاد شده اگرچه بیشترشان تاریخی است، اما خودشان لزوماً نوشتههای تاریخی نیستند، بلکه ممکن است برخی از آنها آثار ادبی یا مربوط به علوم دیگر باشند. شیخ مفید در مواردی از ابومخنف استفاده کرده، اما از کتاب او یاد نکرده است. تنها در دو مورد در الارشاد از ابومخنف نام برده شده است. البته استفاده شیخ مفید از آثار ابومخنف منحصر در همین موارد نیست و با تطبیق مطالب الارشاد در بخش مربوط به واقعه کربلا با گزارشهای ابومخنف به آسانی میتوان پی برد که بسیاری از اخبار آن بخش نیز برگرفته از کتاب مقتل الحسین(ع) ابومخنف به واسطه شاگردش هشام بن محمد کلبی (م 204 یا 206ق) است. این کتاب در زمره آثار مفقود ابومخنف به شمار میرود و بخشهای یاد شده با گزارشهای تاریخ طبری منطبق است.
چون شیخ مفید در ابتدای گزارش خود از واقعه کربلا تصریح کرده که مطالبش را به نقل از کلبی و مدائنی آورده است به نظر میرسد در این زمینه از کتاب مقتل الحسین کلبی نیز بهره برده باشد که وی نیز اخبار واقعه کربلا را عمدتاً از ابومخنف و در مواردی از عوانه بن الحکم نقل کرده است. ممکن است کسانی تاریخ طبری را در این زمینه، منبع شیخ مفید قلمداد نمایند، اما با تطبیق مطالب الارشاد با تاریخ طبری و دقت در آنها تفاوتهایی بین این دو مشاهده میشود که استفاده شیخ مفید را از تاریخ طبری بعید مینماید. به عنوان نمونه میتوان به جملههایی اشاره کرد که در الارشاد آمده است اما در تاریخ طبری موجود نیست و نیز برخی روایات الارشاد که با تاریخ طبری تفاوت دارد. بدین ترتیب در موارد یاد شده یا میبایست شیخ مفید از اصل روایات ابومخنف استفاده کرده و یا از منابع دیگری همچون اخبار مدائنی که خود نیز بدان اشاره کرده، بهره برده باشد. همچنین شیخ مفید در الارشاد در دو مورد از واقدی روایت نقل کرده، اما به کتاب یا اثری از وی اشاره نکرده است.
دسته دوم منابع شیخ مفید،برخی از مشایخ و راویانی هستند که وی بخشی از مطالب و گزارشهای تاریخی خود را از آنها گرفته که برخی از این راویان و موارد استفاده شیخ مفید از آنها بدین شرح است:
1. ابوبکر محمد بن عمر جعابی (م 355ق)او را قاضی، حافظ و از بزرگان اهل علم معرفی کرده، [64] و مذهب وی را شیعه دانستهاند. وی صاحب تألیفات بسیاری بوده و گویا در آخر عمر وصیت کرده است که کتابهایش را بسوزانند. با این حال، نام برخی کتابهای او را ذکر کردهاند که از جمله آنها کتاب «من روی حدیث غدیر خم» است.
2. ابومحمد حسن بن محمد بن یحیی علوی (م 358 ق) وی به «ابن اخی طاهر» معروف است. [شیخ مفید از او روایاتی آورده و او احتمالاً آنها را از جدش، یحییبن حسن علوی نقل کرده است. جد او صاحب کتاب نسب آلابی طالب [یا انساب آلابیطالب بوده است. برخی از ابن اخی طاهر به عنوان «صاحب کتاب النسب» یاد کردهاند که البته نام این کتاب در شمار کتابهایی که نجاشی برای او شمرده است، دیده نمیشود.
3. ابوالجیش مظفر بن محمد بلخی (م 367 ق).متکلم و اهل بحث و مناظره بوده است و باید کتابی که با عنوان کتاب مجالسه معالمخالفین فی معان مختلفه از او نام بردهاند، شامل همین جلسات مناظره او باشد. کتاب فدک و کتاب النکت و الاغراض فی الامامه نوشته دیگر اوست.
دسته سوم منابع شیخ مفید مواردی است که ایشان به شکل کلی روایات و گزارشهای تاریخی را به عدهای از راویان یا مورخان یا سیرهنگاران مستند کرده گرچه ممکن است در برخی موارد از آنها نام برده باشد. شیخ مفید با روشی علمی و به دور از تعصبهای رایج فرقهای، بویژه با دوری از نزاعهای کلامی و تاریخی زمان خود به بیان مطالب تاریخی پرداخته است. وی در این راستا از منابع بسیاری که بخش قابل توجه از آنها متعلق به اهل سنت بوده، بدون تعصب افراطی برای بیان مطالبش بهره برده است. شیخ مفید از این رهگذر، بسیاری از مطالبی را که چه بسا منابع آنها در دورههای بعد مفقود شده و امروزه نیز در دست نیست، به آیندگان منتقل کرده است، از اینرو با تطبیق گزارشهای تاریخی شیخ مفید با برخی منابع و مقایسه آنها، میتوان پارهای از گزارشهای تاریخی را که تنها در منابع کهن از آنها یاد شده است، بازسازی کرد.
چند خط به ستایش سرنانوازی احسان عبدیپور
نُتهای کوهستانهای زاگرس
ارمغان بهداروند
شاعر
جنگ، تازه تمام شده بود و بختیاری این بخت را داشت که خنیاگرشان بخواند اما نه بهنام خویش و «مال کنون» آبهمن علاالدین با نام «مسعود بختیاری» منتشر گردید. من نوجوانی بودم که هنوز بیستمین بهار عمرش از راه نرسیده بود. مالکنون را پیش از آن در زمزمه غمها و شادیهای مادرم شنیده بودم و اما آن صدا معجزه بود و به هیچ چیز شباهت نداشت. نثر بیبدیل اردشیر صالحپور معرّف مالکنون بود. کلمه به کلمهای که تو را با کوه و رودخانه و دشت میآمیخت و بختیاریات میکرد. موسیقی زاگرس هر کجا که شنیده شود همین حس و حال را دارد که من این سالها داشتهام. به دعوت دوستی، مفتون سرنانوازی احسان عبدیپور شده بودم. سرنا که مینواخت انگار همه جانش را مینواخت و من با همه جان میگریستم که لااقل این روزها یک عمر گریستن به این همه غم بدهکاریم. نتهای غمناکی که مرا به خودم بر میگرداند، به غمها و شادمانیهای صیقلی دیروزها و سوگواریهای عمیق گذشته! به روزهایی که شادی شادی بود و عزا، عزا!
احسان با همه جانش مینواخت؛ یاد همسایههایی افتادم که در عزا و عروسی، خانههایشان را به میزبانی فرش میکردند و با تو سفید میپوشیدند و با تو سیاه به تن میکردند. دلم شعلهور بود عین جنگلهای بلوطی که در خودشان خودکشی کردند و حتماً راحت شدند. ای کاش اردشیر صالحپور بودم و میتوانستم این آتش را بنویسم و آرام بگیرم. این ملکوت را که در سرنای احسان قد میکشد ای کاش در غمروزها و ماتمشبها بیشتر شنیده شود. همین قدر دلخوشم که به تماشای قیامتی که در ساز آن جوان رعنا شنیده میشود به خودمان نزدیکتر میشویم.
شاعر
جنگ، تازه تمام شده بود و بختیاری این بخت را داشت که خنیاگرشان بخواند اما نه بهنام خویش و «مال کنون» آبهمن علاالدین با نام «مسعود بختیاری» منتشر گردید. من نوجوانی بودم که هنوز بیستمین بهار عمرش از راه نرسیده بود. مالکنون را پیش از آن در زمزمه غمها و شادیهای مادرم شنیده بودم و اما آن صدا معجزه بود و به هیچ چیز شباهت نداشت. نثر بیبدیل اردشیر صالحپور معرّف مالکنون بود. کلمه به کلمهای که تو را با کوه و رودخانه و دشت میآمیخت و بختیاریات میکرد. موسیقی زاگرس هر کجا که شنیده شود همین حس و حال را دارد که من این سالها داشتهام. به دعوت دوستی، مفتون سرنانوازی احسان عبدیپور شده بودم. سرنا که مینواخت انگار همه جانش را مینواخت و من با همه جان میگریستم که لااقل این روزها یک عمر گریستن به این همه غم بدهکاریم. نتهای غمناکی که مرا به خودم بر میگرداند، به غمها و شادمانیهای صیقلی دیروزها و سوگواریهای عمیق گذشته! به روزهایی که شادی شادی بود و عزا، عزا!
احسان با همه جانش مینواخت؛ یاد همسایههایی افتادم که در عزا و عروسی، خانههایشان را به میزبانی فرش میکردند و با تو سفید میپوشیدند و با تو سیاه به تن میکردند. دلم شعلهور بود عین جنگلهای بلوطی که در خودشان خودکشی کردند و حتماً راحت شدند. ای کاش اردشیر صالحپور بودم و میتوانستم این آتش را بنویسم و آرام بگیرم. این ملکوت را که در سرنای احسان قد میکشد ای کاش در غمروزها و ماتمشبها بیشتر شنیده شود. همین قدر دلخوشم که به تماشای قیامتی که در ساز آن جوان رعنا شنیده میشود به خودمان نزدیکتر میشویم.
خوشبختیم اگر بتوانیم بازی کنیم
علیرضا دهقانی
کارگردان تئاتر
نمایشنامه «امپراطوریس اصطبل و بازی زندگی» نوشته خانم ماندانا عبقری را پیشنهاد می کنم تا آن را بخوانید.
این کتاب توسط نشر افراز منتشر شده است؛ کتابی که شامل دو نمایشنامه مجزاست. نمایشنامه بازی زندگی حکایت زن و شوهری است که هنرمند تئاتر هستند و بیانگر این است که زندگی ادامه دارد و تا زمانی خوشبختیم که بتوانیم بازی کنیم.
از بازیهای کودکانه گرفته تا بازی در تئاتر؛ زن و شوهری که همواره بازی میکنند تا انتهای زندگی. در نمایشنامه «امپراطوریس اصطبل» با خوزه و ریتا دو شخصیت نمایشنامه مواجه هستیم که هر دو در یک کافه زندگی میکنند. خوزه از ریتا خواستگاری میکند.
ریتا دوست ندارد ازدواج کند. اما وقتی صاحب کافه مشکلات آنها را میبیند، تصمیم میگیرد اصطبل کافه را به نام آنها کند و بالاخره ریتا به خوزه پاسخ مثبت میدهد و با هم ازدواج میکنند. خاطرم هست که در سال 98 من و همسرم خانم عبقری این نمایشنامه را در اداره تئاتر اجرا کردیم که خیلی هم مورد استقبال قرار گرفت.
امیدوارم کرونا هر چه زودتر از دنیا برود و چراغ سالنهای تئاتر روشن شود و ما هم بتوانیم با اجرای دوباره این نمایشنامه با مردم در سالن دیدار کنیم.
کارگردان تئاتر
نمایشنامه «امپراطوریس اصطبل و بازی زندگی» نوشته خانم ماندانا عبقری را پیشنهاد می کنم تا آن را بخوانید.
این کتاب توسط نشر افراز منتشر شده است؛ کتابی که شامل دو نمایشنامه مجزاست. نمایشنامه بازی زندگی حکایت زن و شوهری است که هنرمند تئاتر هستند و بیانگر این است که زندگی ادامه دارد و تا زمانی خوشبختیم که بتوانیم بازی کنیم.
از بازیهای کودکانه گرفته تا بازی در تئاتر؛ زن و شوهری که همواره بازی میکنند تا انتهای زندگی. در نمایشنامه «امپراطوریس اصطبل» با خوزه و ریتا دو شخصیت نمایشنامه مواجه هستیم که هر دو در یک کافه زندگی میکنند. خوزه از ریتا خواستگاری میکند.
ریتا دوست ندارد ازدواج کند. اما وقتی صاحب کافه مشکلات آنها را میبیند، تصمیم میگیرد اصطبل کافه را به نام آنها کند و بالاخره ریتا به خوزه پاسخ مثبت میدهد و با هم ازدواج میکنند. خاطرم هست که در سال 98 من و همسرم خانم عبقری این نمایشنامه را در اداره تئاتر اجرا کردیم که خیلی هم مورد استقبال قرار گرفت.
امیدوارم کرونا هر چه زودتر از دنیا برود و چراغ سالنهای تئاتر روشن شود و ما هم بتوانیم با اجرای دوباره این نمایشنامه با مردم در سالن دیدار کنیم.
عکس نوشت
حدود 18 سال است که کاروان نمادین اسرای کربلا بنیاسد هیأت مکتب الزینب همزمان با سومین روز شهادت سالار شهیدان در محله ری تهران برگزار میشود. این برنامه که در سال ۹۱ نیز به ثبت ملی رسیده است هر ساله با استقبال گسترده عاشقان اباعبدالله حسین(ع) برگزار میشود اما امسال نیز به مانند سال گذشته بهخاطر شیوع کرونا با جمعیت محدودتر و رعایت پروتکلهای بهداشتی برگزار شد. فارس گزارش تصویری از این مراسم منتشر کرده است.
هنرمندان در فضای مجازی
طی چند روز تعطیلی بهدلیل خیز پنجباره ویروس کرونا در کشور، فضای مجازی و هنرمندان توجه ویژهای به این مسأله داشتند و با توصیه به مردم برای سفر نرفتن و دوری از دورهمی از تجربههای خود درباره کرونا هم نوشتند و البته یادداشتهایی سوگوارانه در فقدان فرشته طائرپور.
شعرخوانی برای روحیه بخشی
یکی از ویدیوهایی که در اینستاگرام بسیار مورد توجه قرار گرفت، ویدیویی بود مربوط به شعرخوانی فروغ احمدی، یکی از پرستاران بیمارستان الزهرای اصفهان برای بیماران کرونایی بستری در این بیمارستان. این پرستار جوان، با این کار خود تلاش کرد تا به بیماران کرونایی روحیه بدهد و میزان امیدواریشان برای شکست کرونا را بالا ببرد. پرستاران و کادر درمان این روزها شرایط بسیار سختی دارند و بهعنوان مدافعان سلامت در صف اول مبارزه با این بیماری ایستادهاند و ایستادگی و از خودگذشتگی آنها بارها و بارها مورد تشویق و تشکر چهرههای شاخص فرهنگ و هنر کشور شده است.
چهره ها
شبنم قربانی بازیگر جوانی که در «ملکه گدایان» ایفای نقش کرد و در «مفتآباد» هم حضور دارد چندی پیش اعلام کرده بود که بهدلیل ابتلا به کرونا در بیمارستان بستری است و حالا با انتشار عکسی به همراه تیم پزشکی بیمارستانی در تهران، از بهبود حالش خبرداده و در تشکر از کادر درمان نوشته است: « اول ازهمه خدا رو شاکرم که برگردوندمون به زندگی و دوم کمال تشکر و قدردانی رو دارم از پزشک معالجم، فرشته نازنینی که یک لحظه هم ما رو تنها نگذاشتند و البته کادر درمان درجه یک و کاربلدی که در این یک هفته برای ما سنگ تموم گذاشتند. به امید برچیده شدن هرچه زودتر ریشه کرونای لعنتی از کشورمون.»
علی برجی دیگر بازیگر جوان تلویزیون و تئاتر هم با انتشار ویدیویی از روی تخت بیمارستان خبر از بهبودی نسبی حالش داد و نوشت: «ممنونم از لطف خدا و دعاهای خیر شما که شامل حال من شد و خانواده عزیزم که مثل کوه کنارم بودند بخصوص همسر عزیزم و دخترهای نازم متشکرم که جویای حالم بودید التماس دعا.»
شهره لرستانی هم که با ویروس کرونا دستوپنجه نرم می کرد و حالا شرایط بهتری دارد و وضع جسمانیاش رو به بهبود است با انتشار متنی در اینستاگرام خود نوشت: «از من دور شوید. ویروسها، دردها، امواج منفی، ذرههای تلخ و دردناک معلق کرونا در میان ریههای من... من هنوز نفس میکشم. هنوز آگاهانه بر رسالت شخصیام. من برای هدفی خاص و رسالتی بزرگ، زاده شدم و تسلیم نخواهم شد.»
از دریچه فرهنگ
تولد فرزان سجودی را اسدالله امرایی یادآوری کرده و نوشته:«امروز زادروز دوست دانشورم جناب دکتر فرزان سجودی مترجم ، منتقد و مؤلف است. آثار راهگشایی در زمینه نقد ادبی و نشانهشناسی ترجمه و تألیف کردهاند.» او این یادآوریها را اصولاً در صفحهاش دارد و نکته حائز اهمیتش این است که صرفاً به تولد چهرههای سرشناس و شناختهشده و مشهور محدودش نمیکند و جوانترها را هم به یاد میآورد و یادآوری میکند.
عباس مخبر مترجم و اسطورهشناس سرشناس هم صفحهاش گویای علاقه او به عکاسی است؛ درباره روز عکاس چندخطی نوشته و به بهانه این روز، عکسی را که خودش گرفته منتشر کرده و کنارش نوشته: «عکس بیرحمانه زیباست. عکس خیلی بیرحم است. عکس هر آنچه را گذرا است برای همیشه تثبیت میکند. عکس خانهاش را در دیالکتیک میان گذرا/ابدی بنا میکند. برایش فرقی نمیکند که سوژه کسری از ثانیه میپاید یا نوزادی است که صدساله خواهد شد، یا بنایی از دوهزار سال پیش که تا دو هزار سال دیگر هم برجای خواهد ماند. عکس مدام یادآوری میکند که آن شقایقی که دیروز بوییدهای امروز دیگر حضور ندارد و آنجا را که رد قدم هایت هنوز مانده شاید دیگر هرگز نبینی. زیبایی این مرداب کوچک با درختان سبز و گلهای زرد حاشیه، زیر آسمان ابری با طرح کپری در گوشه و سطح مواج آب را میشد به فراموشی سپرد اگر عکسی از آن گرفته نمیشد. عکس این صحنه را برای همیشه در ذهن و خاطره ات مینشاند. عکس مثل هنر و مثل زبان نوعی فقدان.»
تازههای نشر
نشر نیماژ در صفحه اینستاگرام خود خبر از انتشار کتاب «تاریخ خاورمیانه» نوشته پیتر منسفیلد با ترجمه کیانوش امیری داده است. در معرفی این کتاب که خواندنش به نظر میرسد برای آگاهی و درک درست از شرایط منطقه، مفید باشد آورده شده: «هدف از نسخه بهروزشده تاریخ خاورمیانه واکاوی خطاهاست. دو فصل جدید در این ویرایش سیاستهای جدید امریکا را در قبال عراق، مناقشه بین اعراب و اسرائیل و جنبشهای جهادی نوظهور بررسی میکند. در این کتاب آمده است که منافع امریکا بیش از آنکه از طریق تلاش برای تغییر رژیمها تأمین شود از مسیر همکاری بیشتر با جنبشهای سیاسی موجود در این کشورها تأمین میشود. پیتر منسفیلد به این نکته رسیده بود که جوامع برای حلوفصل مناقشات باید علاوه بر صلح با دشمنانشان با خودشان نیز صلح کنند. او دو دهه پیش نوشته بود: «جهان عرب بهفوریت نیازمند دموکراسی بیشتر، مشارکت سیاسی گستردهتر و احترام بیشتر به حقوق بشر است.»
شعرخوانی برای روحیه بخشی
یکی از ویدیوهایی که در اینستاگرام بسیار مورد توجه قرار گرفت، ویدیویی بود مربوط به شعرخوانی فروغ احمدی، یکی از پرستاران بیمارستان الزهرای اصفهان برای بیماران کرونایی بستری در این بیمارستان. این پرستار جوان، با این کار خود تلاش کرد تا به بیماران کرونایی روحیه بدهد و میزان امیدواریشان برای شکست کرونا را بالا ببرد. پرستاران و کادر درمان این روزها شرایط بسیار سختی دارند و بهعنوان مدافعان سلامت در صف اول مبارزه با این بیماری ایستادهاند و ایستادگی و از خودگذشتگی آنها بارها و بارها مورد تشویق و تشکر چهرههای شاخص فرهنگ و هنر کشور شده است.
چهره ها
شبنم قربانی بازیگر جوانی که در «ملکه گدایان» ایفای نقش کرد و در «مفتآباد» هم حضور دارد چندی پیش اعلام کرده بود که بهدلیل ابتلا به کرونا در بیمارستان بستری است و حالا با انتشار عکسی به همراه تیم پزشکی بیمارستانی در تهران، از بهبود حالش خبرداده و در تشکر از کادر درمان نوشته است: « اول ازهمه خدا رو شاکرم که برگردوندمون به زندگی و دوم کمال تشکر و قدردانی رو دارم از پزشک معالجم، فرشته نازنینی که یک لحظه هم ما رو تنها نگذاشتند و البته کادر درمان درجه یک و کاربلدی که در این یک هفته برای ما سنگ تموم گذاشتند. به امید برچیده شدن هرچه زودتر ریشه کرونای لعنتی از کشورمون.»
علی برجی دیگر بازیگر جوان تلویزیون و تئاتر هم با انتشار ویدیویی از روی تخت بیمارستان خبر از بهبودی نسبی حالش داد و نوشت: «ممنونم از لطف خدا و دعاهای خیر شما که شامل حال من شد و خانواده عزیزم که مثل کوه کنارم بودند بخصوص همسر عزیزم و دخترهای نازم متشکرم که جویای حالم بودید التماس دعا.»
شهره لرستانی هم که با ویروس کرونا دستوپنجه نرم می کرد و حالا شرایط بهتری دارد و وضع جسمانیاش رو به بهبود است با انتشار متنی در اینستاگرام خود نوشت: «از من دور شوید. ویروسها، دردها، امواج منفی، ذرههای تلخ و دردناک معلق کرونا در میان ریههای من... من هنوز نفس میکشم. هنوز آگاهانه بر رسالت شخصیام. من برای هدفی خاص و رسالتی بزرگ، زاده شدم و تسلیم نخواهم شد.»
از دریچه فرهنگ
تولد فرزان سجودی را اسدالله امرایی یادآوری کرده و نوشته:«امروز زادروز دوست دانشورم جناب دکتر فرزان سجودی مترجم ، منتقد و مؤلف است. آثار راهگشایی در زمینه نقد ادبی و نشانهشناسی ترجمه و تألیف کردهاند.» او این یادآوریها را اصولاً در صفحهاش دارد و نکته حائز اهمیتش این است که صرفاً به تولد چهرههای سرشناس و شناختهشده و مشهور محدودش نمیکند و جوانترها را هم به یاد میآورد و یادآوری میکند.
عباس مخبر مترجم و اسطورهشناس سرشناس هم صفحهاش گویای علاقه او به عکاسی است؛ درباره روز عکاس چندخطی نوشته و به بهانه این روز، عکسی را که خودش گرفته منتشر کرده و کنارش نوشته: «عکس بیرحمانه زیباست. عکس خیلی بیرحم است. عکس هر آنچه را گذرا است برای همیشه تثبیت میکند. عکس خانهاش را در دیالکتیک میان گذرا/ابدی بنا میکند. برایش فرقی نمیکند که سوژه کسری از ثانیه میپاید یا نوزادی است که صدساله خواهد شد، یا بنایی از دوهزار سال پیش که تا دو هزار سال دیگر هم برجای خواهد ماند. عکس مدام یادآوری میکند که آن شقایقی که دیروز بوییدهای امروز دیگر حضور ندارد و آنجا را که رد قدم هایت هنوز مانده شاید دیگر هرگز نبینی. زیبایی این مرداب کوچک با درختان سبز و گلهای زرد حاشیه، زیر آسمان ابری با طرح کپری در گوشه و سطح مواج آب را میشد به فراموشی سپرد اگر عکسی از آن گرفته نمیشد. عکس این صحنه را برای همیشه در ذهن و خاطره ات مینشاند. عکس مثل هنر و مثل زبان نوعی فقدان.»
تازههای نشر
نشر نیماژ در صفحه اینستاگرام خود خبر از انتشار کتاب «تاریخ خاورمیانه» نوشته پیتر منسفیلد با ترجمه کیانوش امیری داده است. در معرفی این کتاب که خواندنش به نظر میرسد برای آگاهی و درک درست از شرایط منطقه، مفید باشد آورده شده: «هدف از نسخه بهروزشده تاریخ خاورمیانه واکاوی خطاهاست. دو فصل جدید در این ویرایش سیاستهای جدید امریکا را در قبال عراق، مناقشه بین اعراب و اسرائیل و جنبشهای جهادی نوظهور بررسی میکند. در این کتاب آمده است که منافع امریکا بیش از آنکه از طریق تلاش برای تغییر رژیمها تأمین شود از مسیر همکاری بیشتر با جنبشهای سیاسی موجود در این کشورها تأمین میشود. پیتر منسفیلد به این نکته رسیده بود که جوامع برای حلوفصل مناقشات باید علاوه بر صلح با دشمنانشان با خودشان نیز صلح کنند. او دو دهه پیش نوشته بود: «جهان عرب بهفوریت نیازمند دموکراسی بیشتر، مشارکت سیاسی گستردهتر و احترام بیشتر به حقوق بشر است.»
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
علی رهبری: نوحهخوانی، حافظ ریتم اصیل موسیقی ایرانی
-
مردی از نسل بزرگان تکرارنشدنی سرزمینمان بود
-
منابع شیخ مفید در گزارشهای تاریخی
-
نُتهای کوهستانهای زاگرس
-
خوشبختیم اگر بتوانیم بازی کنیم
-
عکس نوشت
-
هنرمندان در فضای مجازی
اخبارایران آنلاین