«ایران» از نیازمندیها و چالشهای پیش روی جوانان درشرایط کرونایی گزارش می دهد
امیدافزایی و اشتغال جوانان دریچههای عبور از بحران کرونا
پرستو رفیعی
خبرنگار
نوجوانی و جوانی دوران مهمی از زندگی بهشمار میآیند چرا که در این دوران نیازها، ارتباطات و حتی چالشهای پیش روی انسان رنگ و بویی تازه میگیرد و دریچهای جدید از زندگی به روی فرد گشوده میشود. اهمیت این دوران در زندگی فرد و همچنین جامعه به اندازهای است که متخصصان همواره در تلاشند با رصد و کالبد شکافی چالشهای موجود و ارائه راه حلهای مؤثر مانع بروز بحران و آسیبهای فردی و اجتماعی شوند. حالا اما شیوع بیماری کرونا مزید بر علت شده و چالشهای این حوزه را تشدید کرده است به طوری که به اعتقاد کارشناسان برای برون رفت از این شرایط باید تدابیری جدید اندیشیده شود.
به حداقلها فکر میکنم
زیبا فاطمی جوانی 25 ساله است. کارشناس ارشد رشته زبان انگلیسی که چند سالی است به کودکان و نوجوانان زبان خارجه آموزش میدهد. حدود دوسال است که فعالیتهای او بهصورت آنلاین جدیتر شده ومعمولاً از 9 صبح تا 10 و نیم شب کلاس دارد. او میگوید: ساعت که به ده و نیم میرسد دیگر انرژی برایم باقی نمیماند و از گوشی، لپتاپ و تکنولوژی بیزار میشوم. با توجه به انرژی و زمانی که صرف میکند درآمد چندانی ندارد. از کلاسهایی که برای مدرسه برگزار میکند حدود 3 میلیون تومان حقوق دریافت میکند و برای کلاسهای آنلاین هم اگر خیلی خوب کار کند و خسته و بیمار نشود بیشتر از 3 میلیون تومان عایدی ندارد. او برخلاف برخی سعی نکرده با افزایش دستمزد تدریس مشکلات خود را حل کند چون معتقد است خانواده شاگردانش هم مانند او با مشکلات اقتصادی مواجه هستند.
این معلم جوان میگوید: طی دو سالی که بهصورت آنلاین فعالیت میکنم به مشکلات جسمانی زیادی مانند گردن درد و درد سیاتیک مبتلا شدهام. به همین دلیل با این درآمد ناچیز که برای تأمین هزینههای زندگی هم کافی نیست باید هزینههای درمانم را هم بپردازم چون بیمه نیستم.
او ادامه میدهد: گاهی از فرط خستگی گریهام میگیرد چون در مقابل این همه تلاش نتیجهای که باید، دریافت نمیکنم. نه بیمه دارم و نه امنیت شغلی. شاید اگر بیماری کرونا شیوع پیدا نمیکرد شرایط بهتر از این میشد. اما حالا گاهی از شدت خستگی و استرس و هزار مشکل دیگر، تصویر واضحی از آیندهام ندارم.
این معلم جوان تأکید میکند: تنها انتظاری که من دارم این است که آرامش داشته باشم و تلاش من بینتیجه نماند. من اهل راحت طلبی نیستم اما میخواهم اگر به سختی کار میکنم بتوانم یک خانه خیلی کوچک بخرم. بیدغدغه و با حداقل هزینهها ازدواج کنم. درحالی که من باید به یک خانه رؤیایی فکر کنم اما شرایط در جامعه ما آنقدر محدود شده که ما با وجود تلاش بسیار به حداقلها فکر میکنیم و درنهایت همین حداقلها هم در حد آرزو باقی میمانند.
به مشکلات جوانان توجه شود
رویا صداقت اما کارمند یک شرکت خصوصی است. او 30 بهار را پشت سر گذاشته و حالا تلاش میکند با نیروی جوانی آینده خود و کشورش را بسازد. او میگوید: من همیشه سعی کردم خودم با تلاش زندگی خودم رو بسازم و دوست ندارم به کسی متکی باشم. میدونم شرایط خیلی سخته اما تنها حرف من اینه اگه داریم با جون کندن کار میکنیم، اشکال نداره. زندگی یعنی اینکه با چالشها رو به رو بشیم و حلش کنیم. ولی در نهایت بعد از تحمل این هم سختی باید یه نتیجهای بگیریم که دلگرم بشیم.
او درحالی که سعی میکند هیجانش را مخفی کرده وخود را آرام نشان دهد، میگوید: اگه چرخ اقتصاد بچرخه و خانوادهها دست از تجملگرایی و چشم و هم چشمی بردارن خوب ما جوونا ازدواج میکنیم وبچه دار میشیم. کار میکنیم حتی بیشتر از این ولی باید دلمون به یه چیزی گرم باشه. مسئولان، جامعه و حتی پدر و مادرها باید بیشتر جوونها رو درک کنن. بیشتر به جوونها بها بدن تا جوون بتونه روی پای خودش وایسه و آینده خودش و کشورش رو بسازه.
رضا ماندگار هم جوانی31 ساله است که به گفته خودش با هزار زحمت و سفارش بهصورت پیمانکار در یک شرکت مشغول به کار شده است. او میگوید: وضعیت شرکت بعد از کرونا عوض شده، دوتا از همکارامون بهخاطر کرونا فوت کردند و چند تایی هم مبتلا شدند. دیگه محیط مثل قبل شاد و صمیمی نیست همه مجبورن از هم فاصله بگیرن.از یه طرف هم مشکلات مالی مدیرعامل بیشتر شده به همین خاطر هر روز رو با نگرانی از فسخ قرارداد میگذرونم. هروقت پدر و مادرم از ازدواج صحبت میکنن عصبی میشم چون من که تو مخارج خودم موندم و نمیدونم تا کی سرکارم، چطور میتونم زندگی یه نفر دیگه رو تأمین کنم.
او ادامه میدهد: تو شرایط فعلی من اگه به حقوق دوماهم دست نزنم و پول تو جیبیام رو از بابام بگیرم تازه میتونم یه گوشی معمولی سامسونگ سری aبخرم. با این وضع چطور میشه زندگی کرد. بعد از کرونا هم دیگه نمیتونیم یه دورهمی دوستانه بگیریم. فکر میکنم دارم افسرده میشم. دیگه حوصله هیچی رو ندارم ترجیح میدم بعد از کار یه راست برم تو اتاقم و بخوابم و با هیچ کس حرف نزنم. اما مگه مامانم میذاره. یه دم سؤال پیچم میکنه گاهی میبینیم یواشکی داره لباسام رو بو میکنه فکر میکنه معتاد شدم.
استرس دانشجویان به اندازه کادر درمان است
امیرحسین جلالی ندوشن، روانپزشک معتقد است: سنین 15 تا 30 سالگی همزمان با دوره نوجوانی، آغاز و پایان جوانی در انسان است که در این دوره آدمی تلاش میکند برای خود هویتی مشخص دست و پا کند.
او در گفتوگو با «ایران» میگوید: انسان پس از هویتیابی برای خود، بهدنبال انتخاب رشته تحصیلی و شغل میرود و برای تشکیل خانواده و ساختن آینده اقدام میکند. هراندازه مرحله هویتیابی که در دوره نوجوانی بسیار تعیین کننده است، بخوبی طی شود تصمیمات مهم زندگی یعنی انتخاب شغل و رشته تحصیلی، تشکیل خانواده و سایر تصمیماتی که افراد در قالب زندگی اجتماعی میگیرند، هدفمندتر و دقیقتر خواهد بود. اما عوامل اجتماعی در این روندهای تکاملی معمول نقش تعیین کننده و تأثیرگذاری دارند. به این معنا که هرچقدر بستر اجتماعی مساعدتر باشد طبعاً روند هویتیابی و ساخت یک شخصیت سازنده در افراد با موفقیت بیشتری طی میشود.
جلالی ندوشن میافزاید: برای آنکه انسانها بتوانند به آنچه باید تبدیل شوند طبیعتاً انتظار میرود که فضای اجتماعی بتواند محیطی امیدبخش و آیندهای معین را به افراد نوید دهد. درصورت نبود چشمانداز مشخص از آینده یا وجود نگرانیهایی که احیاناً باعث میشود افراد نتوانند برای دوران بعدی زندگی خود در حوزههای زمانی مختلف پیش بینی لازم را داشته باشند، بیتردید روند تکاملی بدرستی طی نخواهد شد و این افراد دچار مشکلات و مسائل مختلفی میشوند.
این روانپزشک به شیوع بیماری کرونا و تأثیر آن اشاره میکند و میگوید: برای داشتن امنیت روانی لازم است تصویر نسبتاً ثابت و قابل پیش بینی از آینده داشته باشیم. اما این تصویر طی سالهای گذشته بهدلیل بروز بحرانهای اجتماعی و اقتصادی برهم خورده و حالا هم کرونا این وضعیت را به مراتب تشدید کرده است. درواقع کرونا، بیماری جدید و ناشناختهای است که توانست وضعیت اجتماعی، اقتصادی و حتی سلامت و زندگی در آیندهای کوتاه را برای بسیاری از ما زیر سؤال برد. به همین دلیل این گروه سنی ویژه دچار آسیب بیشتری شدند.
او با تأکید بر تأثیر مخرب استرس مزمن بر جسم و روان انسان، میگوید: نتایج پژوهشی که در موج اول کووید19 انجام دادیم نشان داد، دانشجویان یکی از گروههایی بودند که بالاترین میزان استرس را تجربه میکردند. یعنی کسانی که اتفاقاً در ابتدای کووید19 بهدلیل تعطیلی مدارس و دانشگاهها با حضور بیشتر در منزل، کمتر در معرض خطر قرار داشتند، بیشترین سطح استرس را تجربه کردند. عمدهترین دلیل از نظر آنها نبود چشمانداز و ازبین رفتن تصویر مشخص و معین از آینده بود که در حقیقت باعث افزایش استرس میشد. نکته مهم این است که این گروه در زمره افرادی بودند که بیشترین استرس را در مقایسه با افراد دیگر تحمل میکردند و استرس آنها معادل کادر درمان بود. این درحالی است که ناآشنایی با بیماری و نبود تجهیزات کافی، این استرس را درمیان کادر درمان منطقی نشان میداد اما این سطح استرس درک شده در دانشجویان، یافتهای قابل توجه بود.
جلالی ندوشن راه حل این مشکل را اجتماعی میداند و عنوان میکند: وقتی سطح تنش، اضطراب و وضعیت اجتماعی نامناسب میشود قاعدتاً تأثیری منفی بر فرد و جامعه خواهد داشت. راهحل رفع این مشکلات اجتماعی است یعنی بهبود وضعیت اقتصادی، کاهش تنشهای اجتماعی و سیاسی و همچنین ایجاد وضعیتی که در آن شرایط کشور قابل پیش بینی باشد.درچنین شرایطی افراد مطمئن هستند نوسان اقتصادی و اجتماعی مداوم نخواهد بود و دستکم در یک بازه زمانی مشخص میتوانند برای زندگی و آرزوهایشان برنامهریزی مشخص داشته باشند.
جوانان در مخمصه عدم تعادل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی
اردشیر گراوند جامعه شناس، بر این باور است که مهمترین چالش پیش روی جوانان امروزی اشتغال است. امید به آینده موضوع دیگری است که در جوانان عصر حاضر بشدت کمرنگ شده است.
او دراین باره به «ایران» میگوید: عدم اشتغال و کمرنگ بودن امید به آینده به بروز اختلال در امر ازدواج منجر میشوند. ترکیب این چالشها نارضایتی فرهنگی و اجتماعی جوانان را به همراه دارد. هنگامی که جوان شغل ندارد و امید به آینده در او تضعیف شده، اساساً ازدواج برایش معنایی ندارد. در چنین وضعیتی او نمیداند از چه الگوی اجتماعی، فرهنگی تبعیت کند که به خواسته خود برسد. بنابراین او خود را از امور ماورایی و ایده آلی مانند خیال بافی، آرزو، ابتکار و اموری از این دست هم محروم میکند. به همین دلیل میتوان گفت جوانان کشور ما در مخمصه عدم تعادل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی گرفتار شدهاند که راه خروج از آن بسیار سخت است.
این جامعه شناس اظهار میکند: عموم جوانان ما تحصیلکرده هستند و برخی از شاخصهای واقعی انضمامی را در زندگی خود میبینند. یکی از این شاخصهای واقعی انضمامی درآمد است که در شرایط فعلی جوانان نمیتوانند با آن حتی هزینه الزامات زندگی را پرداخت کنند. از اینرو امید در آنها مختل میشود.
از سوی دیگر امروزه سبک زندگی تغییر کرده و این تغییر سبک زندگی هزینه دارد. اگر فردی نتواند این هزینه را پرداخت کند ناامید خواهد شد.
او با اشاره به تأثیر منفی کرونا برفعالیت جوانان، اضافه میکند: عموم جوانان در حوزه خدمات عمومی فعالیت داشتند. شیوع کرونا برخی از این فعالیت ها را مختل کرد و با کاهش تحرک، سفرها و دورهمیها آرامش آنها را مخدوش کرد.
آسیبهای اجتماعی در کمین جوانان
سید حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران نیز به اشتغال ایمن و پایدار، امید به آینده و ازدواج بهعنوان مهمترین چالشهای پیش روی این قشر از جامعه اشاره میکند.او در گفتوگو با «ایران» میگوید: آمارها نشان میدهد در سال های اخیربا وجود افزایش جمعیت در سن ازدواج، آمار ازدواج دائم درحال کاهش است. همچنین با افزایش میزان تأخیر در سن ازدواج مواجه هستیم. این موارد به بروز معضلات بسیار در جامعه منجر خواهد شد. از سوی دیگر مشکلات تهیه مسکن و مخارج زندگی همه دغدغههایی است که جوانان همواره نگران آن هستند و چشمانداز روشن مبتنی بر برنامه برای رفع این مشکلات وجود ندارد.
موسوی چلک اضافه میکند: موضوع آسیبهای اجتماعی چالش مهم دیگر این قشر از جامعه به شمار میآید. مواد صنعتی و روانگردان و همچنین فضای مجازی همگی تهدیدهای جدی برای این گروه از جامعه بهشمار میآیند.
دغدغه دیگر چالش مهاجرت است که در ماههای اخیر، تبلیغات گستردهای در زمینه دعوت به مهاجرت در فضای مجازی یا حتی از طریق ارسال پیامک مشاهده میشود.
او در ادامه به سرمایه اجتماعی اشاره میکند و میگوید: هنگامی که سرمایه اجتماعی پایین است بخشی از عوارض آن، از جمله بیاعتمادی ناشی از شرایط موجود نوجوانان وجوانان جامعه را درگیر میکند. به همین دلیل معتقدم رئیسجمهوری بعدی چالشهای زیادی برای پاسخ گویی به این مطالبات خواهد داشت.چالشهایی که اگر برای رفع آنها اقدام اساسی نشود این جمعیت جوان به جای اینکه در چرخه توسعه کشور ایفای نقش کند جامعه را با مشکلات بسیاری مواجه خواهد کرد. البته تأکید میکنم، نباید به این قشر از جامعه نگاه ابزاری داشت، جوانان نسل حاضر بسیار دانا هستند و فضا را رصد میکنند.
این مددکار اجتماعی تبعات منفی کرونا برای این گروه از جامعه را چنین عنوان میکند: با شیوع کرونا این قشر از جامعه مجبور شدند برای آموزش به فضای مجازی کوچ کنند. این کوچ بهدلیل عدم آمادگی لازم، تبعات بسیاری بهدنبال خواهد داشت. افسردگی، کاهش روابط اجتماعی، علاقهمندی به تنهایی و تنها بودن، بیتفاوتی نسبت به آنچه در جامعه و حتی در میان نزدیکان میگذرد و همچنین وابستگی بیش از حد به فضای مجازی به بهانه تحصیل از تبعات منفی این پدیده است. حضور بیش از حد در فضای مجازی حتی اگر نوجوانان و جوانان را به آسیبهای فضای مجازی دچار نکند بیشک سلامت روان آنها را به خطر خواهد انداخت. به طوری که ممکن است پس از مدتی با افزایش جرایم آسیبهای اجتماعی یا اعتراضات اجتماعی مواجه شویم.
موسوی چلک در پایان تأکید میکند: رئیس جدید دولت باید چالشهای این گروه را به رسمیت بشناسد البته به رسمیت شناختن به منزله منفعل بودن نیست. طبیعتاً تصمیماتی که در عرصه سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی گرفته میشود میتواند امیدواری را در این قشر افزایش دهد یا برعکس. بنابراین دولت و همه قوا باید تلاش کنند که این حوزه ترمیم شود البته به یاد داشته باشیم رفع چالشهای این حوزه در کوتاه مدت و بهصورت ضربتی امکانپذیر نیست.
شناسایی نیازهای جوانان در پساکرونا
کوروش محمدی
رئیس انجمن آسیبشناسی اجتماعی ایران
در سالهای اخیر جوانان در مسیر زندگی با چالشهای متفاوتی مواجه شدهاند که از میان آنها میتوان به انباشت هیجاناتی اشاره کرد که امکان پاسخگویی به آنها از سوی جامعه وجود نداشته است، از اینرو بهصورت پرخاشگری، خشونت، انزواطلبی و رفتارهای هنجارشکنانه بروز میکنند. نبود فرصتهای برابر برای جوانان بهعنوان شهروندان فعال جامعه موضوع دیگری است که باعث میشود آنها نتوانند در حوزه تحصیل یا اشتغال ،خواستهها و تواناییهای خود را مدیریت کنند. بدیهی است در چنین شرایطی دچار چالشهای متعددی خواهند شد.
موضوع مهم دیگر در این باره که اشاره به آن ضروری به نظر میرسد و در شرایط کنونی جامعه ،جوانان بسیاری با آن دست به گریبانند بحث تشکیل خانواده و ازدواج است. عمدتاً فرصتهای ازدواج این طیف از جامعه در سایه مسائل اقتصادی و افزایش نجومی قیمتها و همچنین تغییرات اساسی در ساختار و کارکردهای اجتماعی، کمرنگ شده است. از سوی دیگر موج مهاجرت در بین جوانان با سرعت بسیار در حال رشد است. این موضوع میتواند جامعه را از وجود جوانان بهعنوان سرمایههای فعال و ارزشمند محروم کند.
در چنین شرایطی میتوان گفت نتیجه مشکلات و چالشهای موجود، رشد بیرویه افسردگی، بیهدفی و بیبرنامگی در بین جوانان است که عمدتاً از برنامههای خارج از چارچوب هدفمند مانند برنامههایی که در فضای مجازی و رسانهای ماهوارهای مدیریت میشوند تبعیت میکنند. گروهی از جوانان نیز درگیر مجموعهای از آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد و روابط ناسالم در جامعه میشوند که در این زمینه میتوانیم بگوییم دختران با آسیبهای بیشتری مواجه شدهاند.
پساز شیوع بیماری کرونا همه این محدودیتها و مشکلات تشدید شد و متأسفانه مشکلات معیشتی خانواده هم به این مشکلات اضافه شد. در واقع تبعیضها، روشهای نادرست فرزند پروری و بهطور کلی همه مشکلاتی که در نظام تربیتی خانوادهها وجود داشت با بروز کرونا و اضافه شدن مشکلات اقتصادی و معیشتی به مسائل خانواده، موانع و مشکلات پیش روی جوانان را تشدید و تقویت کرد، بهگونهای که حالا بعد از 18 ماه که از شیوع کرونا در کشور میگذرد ما با رشد مشکلاتی مانند افسردگی، انزواطلبی، رفتارهای پرخاشگرانه و مسائلی نظیر ترک تحصیل و حتی اقدام به خودکشی در میان جوانان مواجه شدهایم.
قرنطینه کرونایی و اقدامات محدود کننده صورت گرفته برای کنترل بیماری کرونا فضاهای حداقلی تخلیه هیجانات در جامعه مانند پارکها، سینماها و کافهها را محدود کرد و به افزایش انزواطلبی و افسردگی و بعضاً تبدیل آنها به اضطرابهای خسارت بار در میان جوانان منجر شده است. متأسفانه حقیقت این است که جامعه، در دوران پساکرونا بدرستی مدیریت نمیشود و طبیعی است که در این شرایط ما با عوارض روحی و روانی کرونا بر جامعه بخصوص جامعه جوان کشور مواجه شویم. کما اینکه در حال حاضر که در پسا کرونای موجهای ابتدایی بیماری هستیم مشاهده میکنیم که رفتارهای پرخاشگرانه بهصورت افسردگی و خودکشی نمایان شده است.
موضوع مهم دیگر این است که در طول سالهای گذشته و قبل از شیوع بیماری کرونا روندی هرچند کند برای شناسایی نیازهای جوانان و پاسخ دهی به این نیازها بخصوص در اوقات فراغت آنها وجود داشت، مانند ایجاد فضاهای فرهنگی، تفریحی و ورزشی که عمدتاً به کندی صورت میگرفت.پس از شیوع کرونا خیلی از این پروژهها رو به تعطیلی رفت و میتوان گفت در حال حاضر فاصله ما از شرایط مورد نیاز جوانان بیشتر شده است.
در امر آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت هم اتفاقاتی افتاده است که خیلی خوشایند نبودهاند، زیرا دانشجویان معمولاً فضای دانشگاه را بهعنوان یک فضای تخلیه هیجانات و فضای ارتباطی در نظر میگرفتند که متأسفانه محدود شدن حضور در این فضا هم بر مشکلات موجود جوانان افزود. درعین حال نباید فراموش کرد که جامعه با حجمی وسیع از سوگ و ناراحتی روبهرو شده است. متأسفانه قریب 90 هزار ایرانی ظرف یک سال و چند ماه از دست رفتهاند و مصایب و مشکلات ناشی از این اتفاقات ناگوار به نوعی همه اقشارجامعه از جمله جوانان را تحت تأثیر قرار داده، این درحالی است که هیچ مدیریت مؤثری در حوزه برنامهریزی اجتماعی و فرهنگی برای جوانان و پرکردن خلأهای روحی و روانی آنها صورت نگرفته است.
من معتقدم از همان زمان شروع موج اول کرونا بایستی برای حفظ سلامت روان تک تک افراد جامعه و بخصوص قشر جوان تیمهای تخصصی تشکیل میشد. این تیمها باید مشکلات پسا کرونا را قبل از مواجهه با آن رصد کرده و تحت کنترل خود درمی آوردند، اما متأسفانه ما معمولاً بعد از بروز هر حادثه به فکر چاره اندیشی میافتیم که متأسفانه این شیوه در شرایط فعلی ثمربخش نخواهد بود و مارا با یک همهگیری اجتماعی در بحث معضلات مواجه میکند.
البته این به معنای پایان فرصتها نیست. ما هنوز فرصت داریم تا با برنامهریزی صحیح ،این سرمایههای اجتماعی و فعال جامعه را دریابیم. برای دستیابی به این هدف بایستی پیش از آنکه با بحرانهای جدیتر در روابط اجتماعی جوانان مواجه شویم بهسمت ترمیم و ایجاد زیرساختهای فرهنگی و اجتماعی گام برداریم. همچنین ایجاد تغییرات اساسی و مؤثر در نظام تعلیم و تربیت و فرایند برنامهریزی مشاورهای برای نوجوانان و جوانان را با استفاده از تیمهای تخصصی و بومی در هر منطقه و شهر موضوع که مهمی است باید در دستور کار قرار دهیم. بهتر است بدانیم که صرف پرداخت یارانه کرونا کفاف مشکلات این جامعه را نمیدهد و ما باید یارانه اجتماعی، فرهنگی و تربیتی برای جامعه تعریف کنیم. جامعه امروز ما به نوعی در مظلومیت و مهجوریت برنامهریزی تربیتی، اجتماعی و فرهنگی قرار دارد و نیازمند مدیریتی جدی است. از اینرو معتقدم این حاکمیت است که میتواند با برنامهریزی و تدبیر، این مشکلات را تا حدودی حل کند.
به یاد داشته باشیم دیگر نمیتوانیم منتظر بمانیم تا دعوای دخترانمان در خیابانها رخ دهد، فیلم آن دستبهدست بچرخد بعد برای برخورد مناسب اقدام کنیم، البته در مورد اتفاق اخیر در اصفهان ما با یک دادستان مدبر در این شهر روبهرو شدیم که با یک حکم تربیتی و آموزشی با خاطیان برخورد کرد. اما آیا همیشه این چنین خواهد بود؟ پیشنهادم این است که مجموعه قانونگذاری و اجرای قوانین کشور برای صیانت از نسل جوان که مهارتهای لازم را ندارند اقدام کند. جوانان غیرماهر ما سرمایههای ارزشمند و فعالی هستند که باید مورد توجه قرار بگیرند و توانمند شوند.