ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گفتوگو با محسن هاشمی رئیس شورای اسلامی شهر تهران
مدیریت شهری را شفاف و باثبات تحویل میدهیم
حمیده امینی فرد
خبرنگار
محسن هاشمی،رئیس شورای فعلی شهر تهران تا کمتر از یک ماه و نیم دیگر جای خودش را احتمالاً به یک چهره آشنا از جناح اصولگرایان یعنی مهدی چمران (سرلیست انتخاباتی دوره ششم)خواهد داد. دوره بعد اگرچه طیف بازیها از میدان اصلاحطلبان به میدان رقیب کشیده خواهد شد، اما تجربه یکدست بودن شورا و شهرداری در دوره ششم نیز همانی خواهد بود که در دوره پنجم تکرار شد. حالا اما تهران با تغییرات ویژهای روبهرواست، کرونا امان مدیریت شهری را بریده و تحریمها و کاهش منابع مالی؛ تراژدی ترسناکی از مدیریت آینده را پیش روی مدیران شهری پایتخت باز کرده است. با محسن هاشمی درباره تغییراتی به گفتوگو نشستیم که در مرداد ماه تهران را وارد فضای جدیدی از رقابتها خواهد کرد. گفتوگوی ما با او را درباره چالشهای پیش روی تهران در دوره ششم در زیر میخوانید:
حدود یک ماه دیگر شورای جدید با ترکیب کاملاً متفاوت و از اصولگرایان روی کار میآید؛ با توجه به اینکه برخی اعضا چهرههای تکراری ادوار گذشته هستند فکر میکنید سیاست شورای شهر در دوره ششم چگونه باشد؟
طبیعتاً برای تشخیص سیاستهای شورای ششم باید صبر کرد تا این شورا تشکیل و شهردار آینده خود را انتخاب کند، اما یک نگرانی در بخشی از جامعه و کارشناسان وجود دارد که سیاستهای صیانتی این دوره مدیریت شهری که تحقق منویات رهبرانقلاب در مورد حفظ حریم شهر، حفظ محیطزیست و فضای سبز و پایبندی به طرح تفصیلی بود، در دوره جدید با چالش مواجه شود که امیدواریم این اتفاق نیفتد و شورای ششم با حفظ دستاوردهای شورای پنجم در حوزه شفافیت، کاهش هزینه اداره شهر و صیانت از شهر، گامی روبه جلو برای توسعه و نوسازی ناوگان حملونقل عمومی تهران بردارد نه اینکه این دستاوردها مخدوش شده و گامی رو به عقب برداشته شود.
برخی به طعنه میگویند که شورای پنجم در نامگذاریها فعال بود و مثلاً ما نام چهرههایی را بر سردر خیابانهای تهران دیدیم که طیف اصولگرا قطعاً از آن برحذر خواهد بود و در دوره جدید شورا (با آمدن اصولگرایان) دوباره شاهد افراشتن بیلبوردهای سیاسی در شهر تهران خواهیم بود، شما چه نظری دارید؟
نامگذاری یکی از وظایف شورای شهر است و طبیعتاً در دوره آینده نیز ادامه خواهد یافت، البته سیاست شورای پنجم در نامگذاریها این بود که در کنار نام شهدا که بیش از 50 درصد نامگذاریها را تشکیل میداد از اسامی چهرههای فرهنگی، هنری، اجتماعی و ورزشی نیز برای نامگذاری استفاده شود که استقبال خوبی در جامعه از این حرکت شد، هرچند که درباره کمتر از یک درصد نامگذاریها نیز حساسیت در بخشی از جامعه بهوجود آمد. در مورد بیلبوردهای سیاسی فکر نمیکنم با توجه به یکدست شدن مجلس، دولت و شورای شهر، این طیف بهدنبال ایجاد تنش و اخلال در دیپلماسی باشند و اصولاً جامعه هم دیگر به اندازه قبل تحت تأثیر اقدامات اینچنینی نیست و فضای مجازی به مراتب مؤثرتر از تبلیغات فیزیکی است.
فکر میکنید شورای شهر آینده در دوره جدید بیشتر باید بر چه مسائلی تمرکز کند؟ در واقع در شهر چندین میلیونی تهران، شورا باید کدام مسائل و برنامهها را در اولویت قرار بدهد؟
مهمترین مسأله تهران در دهه اخیر نوسازی و تجهیز ناوگان حملونقل عمومی است، تعداد اتوبوسهای تهران در حال حاضر حدود نصف میزان پیشبینی شده در برنامه است و این تعداد موجود هم اکثراً فرسوده شدهاند، در مترو نیز با وجود بهرهبرداری از سه خط در سالهای اخیر واگن و تجهیزات لازم برای این خطوط تأمین نشده و در واقع متروی تهران با نصف ظرفیت خود کار میکند، بنابراین برای حل مسأله آلودگی هوا و ترافیک و تأمین آسایش عمومی، مهمترین اولویت تجهیز ناوگان حملونقل عمومی است. متأسفانه با وجود پیگیریهای صورت گرفته در دوره پنجم، مصوبات دولت برای تأمین دوهزار واگن و 6 هزار اتوبوس در شهر تهران و همچنین ساماندهی آسیبهای اجتماعی، بهدلیل عدم هماهنگی بین دستگاهی در دولت و تحریم اجرایی نشد که امیدواریم با یکدست شدن قوا و هماهنگی بین آنها این مسأله بسرعت اجرایی شود.
باتوجه به ترکیب جدید فکر میکنید که شورای آینده یک شورای سیاسیکار خواهد بود و آیا امیدوار هستید تا مشکلات شهر همچون ترافیک، آلودگی هوا و... در این دوره بهبود پیدا کند؟
اصولاً شورای شهر ماهیتی غیرسیاسی و خدماتی و مدنی دارد، مهمترین کار شورا انتخاب شهردار است و اگر شهرداری غیرسیاسی و اجرایی برای شهر انتخاب گردد طبیعتاً مدیریت شهری بهسوی فعالیتهای سیاسی نخواهد رفت. اگر شورای ششم قدر فرصت خدمت را بداند و با بازگشت به برجام و رفع تحریمها، منابع لازم برای اجرای مصوبات دولت فراهم شود، میتوان گامهای بزرگی در توسعه سیستم حملونقل عمومی و حل مسأله ترافیک و آلودگی هوا برداشت.
شورای پنجم تلاش زیادی کرد تا نگاه انسان محوری بر تهران حاکم شود، فارغ از اینکه تا چه اندازه موفق ظاهر شد فکر میکنید در دوره جدید با توجه به ترکیب شورا و شهردار احتمالی از طیف اصولگرایان؛ آیا ما به دوره گذشته که نگاه خودرو محوری و شهر فروشی حاکم بود، بازخواهیم گشت؟
شورای پنجم دغدغههای رهبرانقلاب را در مورد صیانت از شهر و فضای سبز محقق کرد و طبیعتاً از شورای ششم که خود را ولایتمدار و پایبند به دستورات و منویات رهبری می داند انتظار میرود که به عقب برنگردد، یکی از نمادهای این مسأله بحث باغهای تهران بود که مصوبه برج باغ که دارای سه اشکال عمده بارگذاری سنگین در باغها، اجازه پیشروی بیش از 30درصد در زیرسطح زمین و افزایش سطح اشغال به بالاتر از 30درصد پس از اخذ مجوز را داشت، توسط شورای پنجم ابطال و با مصوبه خانه باغ جایگزین و مورد تأیید شورایعالی شهرسازی قرار گرفت، این مصوبه میتواند بهینه و کارآمد شود اما بازگشت به شیوه برج باغ تهدیدی برای باغهای باقیمانده تهران تلقی خواهد شد. پایبندی به طرح تفصیلی و عدم بارگذاری افزون برطرح نماد دیگری از سیاست طرح تفصیلی، آرامش شهر و صیانت از حقوق شهروندان است که انتظار داریم در دوره آینده حفظ شود.
یکی از نگرانیهای عمده در تهران مسأله تراکم و به عبارتی شهرفروشی است. با توجه به منابع مالی محدود شهرداری و بهعبارتی تمام شدن وامهای ارزی و ریالی؛ مدیریت شهری در دوره جدید برای تأمین منابع مالی به کدام سمت و سو کشیده خواهد شد؟ فکر میکنید نهادهای ثروتمند مثل نیروهای نظامی پشت شهرداری خواهند آمد و آیا باید در دوره جدید منتظر بدهبستانهای جدید هم باشیم؟
در دوره گذشته بخشی از منابع مالی شهرداری در چارچوب توافقهایی در اختیار برخی نهادها قرار گرفته بود که با وجود پیگیریها، در دوره پنجم این منابع به شهرداری بازنگشت، یکی از روشهای تأمین منابع در دوره جدید میتواند بازگرداندن این منابع به ارزش روز به شهرداری باشد که با توجه به همگرایی شورای ششم با نهادهای نظامی، این فرصت وجود دارد، مسأله دیگر بارگذاری مثبت در حاشیه کریدورهای حملونقل عمومی(TO) است که متأسفانه با همه پیگیریها در دوره پنجم به نتیجه نرسید اما در دوره ششم میتواند منابع لازم برای توسعه و تجهیز حملونقل عمومی را فراهم کند.
در این دوره فارغ از همه مسائل حاشیهای و سیاسی، شخصاً درباره آینده شهری مثل تهران چه فکر میکنید؟ آیا معتقد هستید که روند روبه بهبود خواهد بود یا برعکس مسائل و مشکلات افزایش خواهد یافت؟
مسائل تهران را نمیشود بدون توجه به وضعیت کلی کشور تحلیل و پیشبینی کرد، واقعیت آن است که در طول دهه گذشته، مسأله تحریم و پیامدهای آن مانند تورم، رکود و کاهش ارزش پول ملی ضربات سنگینی به اقتصاد کشور و طبیعتاً تهران زده و کرونا نیز مزید برعلت شده است، اگر ما نتوانیم این مسائل راحل کنیم و رشد اقتصادی کشور را که در دهه گذشته صفر بوده است به عددی بالاتر از متوسط 5 درصد برسانیم با بحران جدی اقتصادی مواجه میشویم و تحمل اقشار متوسط و پایینتر از آن در برابر فشارهای اقتصادی و معیشتی به پایان میرسد؛ این مسأله روی تهران هم اثرگذار خواهد بود. توسعه تهران باید براساس سرمایهگذاری بخش خصوصی و کمکهای دولت به سیستم حملونقل عمومی ریلگذاری شود و هر دو این موضوعات تابع شرایط کلی کشور است.
با توجه به تجربهای که بهعنوان ریاست شورا بهدست آوردید مهمترین مسألهای که شورای ششم باید بر آن تمرکز کند از نظر اداره امور داخلی و نه شهر تهران را در چه چیزی میدانید؟
نظارت مؤثر بر عملکرد شهرداری، حلقه مفقوده شوراست، تاکنون مهمترین تصمیم شورا انتخاب شهردار بوده و پس از تعیین شهردار عملاً بخش عمده اختیارات مدیریت شهری در دست شهردار است و شورا ابزاری برای نظارت مؤثر و بموقع ندارد. بهنظر میرسد اگر شورای ششم میخواهد تأثیرگذاری نقش خود را در اداره شهر حفظ کند حتماً باید بهدنبال نظارت مؤثر و ابزارهای آن نظیر دیوان محاسبات شهری باشد یا میتواند در زمینه تعیین تیم مدیریتی ارشد شهرداری در سطح معاونین، مشابه وزرا در مجلس، از شورا رأی اعتماد بگیرد.
یکدست بودن طیف سیاسی حاکم بر شورای شهر و شهردار و بدنه شهرداری را تاچه اندازه برای پیشبرد امور مفید یا مضر میدانید؟ آیا اعتقاد دارید که بهتر است شهردار از بدنه شهرداری انتخاب شود یا خارج از آن و یا اساساً از طیف سیاسی و فکری متفاوتی باشد؟
یکدست بودن شورا از جهتی امتیاز است که مانع تنشها و درگیری سیاسی در شورا میشود، همانطور که در شورای پنجم شاهد آن نبودیم و اشکالی هم در جهت عدم دیده شدن نقاط ضعف مدیریت شهری به جهت همفکری و نزدیکی به افراد میدهد، اما قطعاً انتخاب یک چهره اجرایی، مقتدر و با تجربه در حوزه مدیریت شهری بر انتخاب یک چهره سیاسی اولویت دارد.
در این دوره اگر بخواهید مختصر بگویید چه دستاوردی برای تهران نشینها داشتید و آیا توانستید آرامش و نشاط را به شهر پر مسأله تهران برگردانید، چه جوابی برای میلیونها ساکن پایتخت دارید؟
شاید بتوان گفت دوره پنجم مدیریت شهری در حوزه سلبی و صیانتی موفق عمل کرده است، یعنی با شفاف سازی، مبارزه با رانت و فساد، حفظ باغها و پایبندی به طرح تفصیلی پدیدههای منفی که مردم مطالبه برخورد با آنها را داشتند بشدت کاهش پیدا کرد و این شورا نمره قبولی گرفت، اما در حوزه ایجابی که نیاز به منابع مالی قابل توجه و کمکهای دولت و مجلس در جهت تحقق اهداف برنامه در توسعه و تجهیز ناوگان حملونقل عمومی و کاهش ترافیک و آلودگی هوا بوسیله آن بود، نتوانستیم به اهداف خود برسیم، البته شرایط عمومی کشور در این دوره و همزمانی تحریمهای بیسابقه ترامپ با کرونا هم مؤثر بود که امیدواریم بزودی شرایط به سمت مثبت و گشایش تغییر کند.
تغییرات پیدرپی شهردار در تهران تا چه حد موجب شد تا آنگونه که باید برنامههای شورا بدرستی اجرا نشود و اساس این بیثباتی در مدیریت شهری آثار نامطلوبی بر اداره شهر داشت؟
اینکه ثبات در مدیریت در کارآمدی و موفقیت تأثیری بسزا دارد قابل انکار نیست و سه بار تغییر شهردار در این دوره موجب بروز بیثباتی شد، البته شورای پنجم تلاش کرد که با انتخاب آقای حناچی که در این دوره معاونتهای عمرانی و شهرسازی را برعهده داشتند، آثار آن را کاهش دهد.
مهمترین ضعف و نارسایی که شهر در چهار سال فعالیت شورا با آن مواجه بود در چه بخشهایی بود؟
سیستم حملونقل عمومی یکی ازنقاط ضعف این دوره مدیریت شهری بود که نتوانستیم طبق برنامه به تجهیز اتوبوسرانی و مترو بپردازیم.
تحلیل شما از وضعیت موجود شهر از نظر منابع و مصارف چیست؟
در وضعیت فعلی وابستگی بودجه شهرداری به منابع ناپایدار و ناشی از واگذاری داراییهای سرمایه کاهش یافته اما این کاهش میتواند بیشتر هم بشود. اگر روند منصفانه و واقعی کردن عوارض شهری که در قانون ارزش افزوده هم پیشبینی شده تداوم یابد و شهروندان بخصوص بخش برخوردار جامعه هزینه واقعی خدمات شهری مانند پسماند، نوسازی و نقل وانتقال را پرداخت کنند، دیگر شهرداری برای تأمین هزینههای اداره شهر ناگزیر به شهرفروشی نخواهد شد. پروژههای توسعه شهری نیز باید از طریق سرمایهگذاری بخش خصوصی یا مجتمعهای ایستگاهی تأمین شود که آنهم بهشکلی مستقل و قابل اتکا پیش برود.
اساساً شهر را مدیریت قبلی با چه شرایطی به گروه جدید تحویل خواهد داد؟
تصور میکنم وضعیت فعلی شهر در شرایطی با ثبات و توأم با آرامش تحویل خواهد شد، عملکرد مدیریت شهری در این دوره شفاف بوده است، شهرفروشی و تراکم فروشی خارج طرح تفصیلی بشدت کاهش یافته، پرسنل شهرداری برای اولین بار در تاریخ شهرداری تهران در یک دوره نه تنها افزایش نیافته بلکه 20 درصد کاهش هم یافته و از حدود 70 هزار نفر بهکمتر از 60 هزار نفر رسیده است و تعداد نیروهای شرکتی شهرداری نیز حدود 10 هزار نفر کاهش یافت، بنابراین ما در یک شرایط شفاف و با ثبات مدیریت شهری را تحویل میدهیم.
خبرنگار
محسن هاشمی،رئیس شورای فعلی شهر تهران تا کمتر از یک ماه و نیم دیگر جای خودش را احتمالاً به یک چهره آشنا از جناح اصولگرایان یعنی مهدی چمران (سرلیست انتخاباتی دوره ششم)خواهد داد. دوره بعد اگرچه طیف بازیها از میدان اصلاحطلبان به میدان رقیب کشیده خواهد شد، اما تجربه یکدست بودن شورا و شهرداری در دوره ششم نیز همانی خواهد بود که در دوره پنجم تکرار شد. حالا اما تهران با تغییرات ویژهای روبهرواست، کرونا امان مدیریت شهری را بریده و تحریمها و کاهش منابع مالی؛ تراژدی ترسناکی از مدیریت آینده را پیش روی مدیران شهری پایتخت باز کرده است. با محسن هاشمی درباره تغییراتی به گفتوگو نشستیم که در مرداد ماه تهران را وارد فضای جدیدی از رقابتها خواهد کرد. گفتوگوی ما با او را درباره چالشهای پیش روی تهران در دوره ششم در زیر میخوانید:
حدود یک ماه دیگر شورای جدید با ترکیب کاملاً متفاوت و از اصولگرایان روی کار میآید؛ با توجه به اینکه برخی اعضا چهرههای تکراری ادوار گذشته هستند فکر میکنید سیاست شورای شهر در دوره ششم چگونه باشد؟
طبیعتاً برای تشخیص سیاستهای شورای ششم باید صبر کرد تا این شورا تشکیل و شهردار آینده خود را انتخاب کند، اما یک نگرانی در بخشی از جامعه و کارشناسان وجود دارد که سیاستهای صیانتی این دوره مدیریت شهری که تحقق منویات رهبرانقلاب در مورد حفظ حریم شهر، حفظ محیطزیست و فضای سبز و پایبندی به طرح تفصیلی بود، در دوره جدید با چالش مواجه شود که امیدواریم این اتفاق نیفتد و شورای ششم با حفظ دستاوردهای شورای پنجم در حوزه شفافیت، کاهش هزینه اداره شهر و صیانت از شهر، گامی روبه جلو برای توسعه و نوسازی ناوگان حملونقل عمومی تهران بردارد نه اینکه این دستاوردها مخدوش شده و گامی رو به عقب برداشته شود.
برخی به طعنه میگویند که شورای پنجم در نامگذاریها فعال بود و مثلاً ما نام چهرههایی را بر سردر خیابانهای تهران دیدیم که طیف اصولگرا قطعاً از آن برحذر خواهد بود و در دوره جدید شورا (با آمدن اصولگرایان) دوباره شاهد افراشتن بیلبوردهای سیاسی در شهر تهران خواهیم بود، شما چه نظری دارید؟
نامگذاری یکی از وظایف شورای شهر است و طبیعتاً در دوره آینده نیز ادامه خواهد یافت، البته سیاست شورای پنجم در نامگذاریها این بود که در کنار نام شهدا که بیش از 50 درصد نامگذاریها را تشکیل میداد از اسامی چهرههای فرهنگی، هنری، اجتماعی و ورزشی نیز برای نامگذاری استفاده شود که استقبال خوبی در جامعه از این حرکت شد، هرچند که درباره کمتر از یک درصد نامگذاریها نیز حساسیت در بخشی از جامعه بهوجود آمد. در مورد بیلبوردهای سیاسی فکر نمیکنم با توجه به یکدست شدن مجلس، دولت و شورای شهر، این طیف بهدنبال ایجاد تنش و اخلال در دیپلماسی باشند و اصولاً جامعه هم دیگر به اندازه قبل تحت تأثیر اقدامات اینچنینی نیست و فضای مجازی به مراتب مؤثرتر از تبلیغات فیزیکی است.
فکر میکنید شورای شهر آینده در دوره جدید بیشتر باید بر چه مسائلی تمرکز کند؟ در واقع در شهر چندین میلیونی تهران، شورا باید کدام مسائل و برنامهها را در اولویت قرار بدهد؟
مهمترین مسأله تهران در دهه اخیر نوسازی و تجهیز ناوگان حملونقل عمومی است، تعداد اتوبوسهای تهران در حال حاضر حدود نصف میزان پیشبینی شده در برنامه است و این تعداد موجود هم اکثراً فرسوده شدهاند، در مترو نیز با وجود بهرهبرداری از سه خط در سالهای اخیر واگن و تجهیزات لازم برای این خطوط تأمین نشده و در واقع متروی تهران با نصف ظرفیت خود کار میکند، بنابراین برای حل مسأله آلودگی هوا و ترافیک و تأمین آسایش عمومی، مهمترین اولویت تجهیز ناوگان حملونقل عمومی است. متأسفانه با وجود پیگیریهای صورت گرفته در دوره پنجم، مصوبات دولت برای تأمین دوهزار واگن و 6 هزار اتوبوس در شهر تهران و همچنین ساماندهی آسیبهای اجتماعی، بهدلیل عدم هماهنگی بین دستگاهی در دولت و تحریم اجرایی نشد که امیدواریم با یکدست شدن قوا و هماهنگی بین آنها این مسأله بسرعت اجرایی شود.
باتوجه به ترکیب جدید فکر میکنید که شورای آینده یک شورای سیاسیکار خواهد بود و آیا امیدوار هستید تا مشکلات شهر همچون ترافیک، آلودگی هوا و... در این دوره بهبود پیدا کند؟
اصولاً شورای شهر ماهیتی غیرسیاسی و خدماتی و مدنی دارد، مهمترین کار شورا انتخاب شهردار است و اگر شهرداری غیرسیاسی و اجرایی برای شهر انتخاب گردد طبیعتاً مدیریت شهری بهسوی فعالیتهای سیاسی نخواهد رفت. اگر شورای ششم قدر فرصت خدمت را بداند و با بازگشت به برجام و رفع تحریمها، منابع لازم برای اجرای مصوبات دولت فراهم شود، میتوان گامهای بزرگی در توسعه سیستم حملونقل عمومی و حل مسأله ترافیک و آلودگی هوا برداشت.
شورای پنجم تلاش زیادی کرد تا نگاه انسان محوری بر تهران حاکم شود، فارغ از اینکه تا چه اندازه موفق ظاهر شد فکر میکنید در دوره جدید با توجه به ترکیب شورا و شهردار احتمالی از طیف اصولگرایان؛ آیا ما به دوره گذشته که نگاه خودرو محوری و شهر فروشی حاکم بود، بازخواهیم گشت؟
شورای پنجم دغدغههای رهبرانقلاب را در مورد صیانت از شهر و فضای سبز محقق کرد و طبیعتاً از شورای ششم که خود را ولایتمدار و پایبند به دستورات و منویات رهبری می داند انتظار میرود که به عقب برنگردد، یکی از نمادهای این مسأله بحث باغهای تهران بود که مصوبه برج باغ که دارای سه اشکال عمده بارگذاری سنگین در باغها، اجازه پیشروی بیش از 30درصد در زیرسطح زمین و افزایش سطح اشغال به بالاتر از 30درصد پس از اخذ مجوز را داشت، توسط شورای پنجم ابطال و با مصوبه خانه باغ جایگزین و مورد تأیید شورایعالی شهرسازی قرار گرفت، این مصوبه میتواند بهینه و کارآمد شود اما بازگشت به شیوه برج باغ تهدیدی برای باغهای باقیمانده تهران تلقی خواهد شد. پایبندی به طرح تفصیلی و عدم بارگذاری افزون برطرح نماد دیگری از سیاست طرح تفصیلی، آرامش شهر و صیانت از حقوق شهروندان است که انتظار داریم در دوره آینده حفظ شود.
یکی از نگرانیهای عمده در تهران مسأله تراکم و به عبارتی شهرفروشی است. با توجه به منابع مالی محدود شهرداری و بهعبارتی تمام شدن وامهای ارزی و ریالی؛ مدیریت شهری در دوره جدید برای تأمین منابع مالی به کدام سمت و سو کشیده خواهد شد؟ فکر میکنید نهادهای ثروتمند مثل نیروهای نظامی پشت شهرداری خواهند آمد و آیا باید در دوره جدید منتظر بدهبستانهای جدید هم باشیم؟
در دوره گذشته بخشی از منابع مالی شهرداری در چارچوب توافقهایی در اختیار برخی نهادها قرار گرفته بود که با وجود پیگیریها، در دوره پنجم این منابع به شهرداری بازنگشت، یکی از روشهای تأمین منابع در دوره جدید میتواند بازگرداندن این منابع به ارزش روز به شهرداری باشد که با توجه به همگرایی شورای ششم با نهادهای نظامی، این فرصت وجود دارد، مسأله دیگر بارگذاری مثبت در حاشیه کریدورهای حملونقل عمومی(TO) است که متأسفانه با همه پیگیریها در دوره پنجم به نتیجه نرسید اما در دوره ششم میتواند منابع لازم برای توسعه و تجهیز حملونقل عمومی را فراهم کند.
در این دوره فارغ از همه مسائل حاشیهای و سیاسی، شخصاً درباره آینده شهری مثل تهران چه فکر میکنید؟ آیا معتقد هستید که روند روبه بهبود خواهد بود یا برعکس مسائل و مشکلات افزایش خواهد یافت؟
مسائل تهران را نمیشود بدون توجه به وضعیت کلی کشور تحلیل و پیشبینی کرد، واقعیت آن است که در طول دهه گذشته، مسأله تحریم و پیامدهای آن مانند تورم، رکود و کاهش ارزش پول ملی ضربات سنگینی به اقتصاد کشور و طبیعتاً تهران زده و کرونا نیز مزید برعلت شده است، اگر ما نتوانیم این مسائل راحل کنیم و رشد اقتصادی کشور را که در دهه گذشته صفر بوده است به عددی بالاتر از متوسط 5 درصد برسانیم با بحران جدی اقتصادی مواجه میشویم و تحمل اقشار متوسط و پایینتر از آن در برابر فشارهای اقتصادی و معیشتی به پایان میرسد؛ این مسأله روی تهران هم اثرگذار خواهد بود. توسعه تهران باید براساس سرمایهگذاری بخش خصوصی و کمکهای دولت به سیستم حملونقل عمومی ریلگذاری شود و هر دو این موضوعات تابع شرایط کلی کشور است.
با توجه به تجربهای که بهعنوان ریاست شورا بهدست آوردید مهمترین مسألهای که شورای ششم باید بر آن تمرکز کند از نظر اداره امور داخلی و نه شهر تهران را در چه چیزی میدانید؟
نظارت مؤثر بر عملکرد شهرداری، حلقه مفقوده شوراست، تاکنون مهمترین تصمیم شورا انتخاب شهردار بوده و پس از تعیین شهردار عملاً بخش عمده اختیارات مدیریت شهری در دست شهردار است و شورا ابزاری برای نظارت مؤثر و بموقع ندارد. بهنظر میرسد اگر شورای ششم میخواهد تأثیرگذاری نقش خود را در اداره شهر حفظ کند حتماً باید بهدنبال نظارت مؤثر و ابزارهای آن نظیر دیوان محاسبات شهری باشد یا میتواند در زمینه تعیین تیم مدیریتی ارشد شهرداری در سطح معاونین، مشابه وزرا در مجلس، از شورا رأی اعتماد بگیرد.
یکدست بودن طیف سیاسی حاکم بر شورای شهر و شهردار و بدنه شهرداری را تاچه اندازه برای پیشبرد امور مفید یا مضر میدانید؟ آیا اعتقاد دارید که بهتر است شهردار از بدنه شهرداری انتخاب شود یا خارج از آن و یا اساساً از طیف سیاسی و فکری متفاوتی باشد؟
یکدست بودن شورا از جهتی امتیاز است که مانع تنشها و درگیری سیاسی در شورا میشود، همانطور که در شورای پنجم شاهد آن نبودیم و اشکالی هم در جهت عدم دیده شدن نقاط ضعف مدیریت شهری به جهت همفکری و نزدیکی به افراد میدهد، اما قطعاً انتخاب یک چهره اجرایی، مقتدر و با تجربه در حوزه مدیریت شهری بر انتخاب یک چهره سیاسی اولویت دارد.
در این دوره اگر بخواهید مختصر بگویید چه دستاوردی برای تهران نشینها داشتید و آیا توانستید آرامش و نشاط را به شهر پر مسأله تهران برگردانید، چه جوابی برای میلیونها ساکن پایتخت دارید؟
شاید بتوان گفت دوره پنجم مدیریت شهری در حوزه سلبی و صیانتی موفق عمل کرده است، یعنی با شفاف سازی، مبارزه با رانت و فساد، حفظ باغها و پایبندی به طرح تفصیلی پدیدههای منفی که مردم مطالبه برخورد با آنها را داشتند بشدت کاهش پیدا کرد و این شورا نمره قبولی گرفت، اما در حوزه ایجابی که نیاز به منابع مالی قابل توجه و کمکهای دولت و مجلس در جهت تحقق اهداف برنامه در توسعه و تجهیز ناوگان حملونقل عمومی و کاهش ترافیک و آلودگی هوا بوسیله آن بود، نتوانستیم به اهداف خود برسیم، البته شرایط عمومی کشور در این دوره و همزمانی تحریمهای بیسابقه ترامپ با کرونا هم مؤثر بود که امیدواریم بزودی شرایط به سمت مثبت و گشایش تغییر کند.
تغییرات پیدرپی شهردار در تهران تا چه حد موجب شد تا آنگونه که باید برنامههای شورا بدرستی اجرا نشود و اساس این بیثباتی در مدیریت شهری آثار نامطلوبی بر اداره شهر داشت؟
اینکه ثبات در مدیریت در کارآمدی و موفقیت تأثیری بسزا دارد قابل انکار نیست و سه بار تغییر شهردار در این دوره موجب بروز بیثباتی شد، البته شورای پنجم تلاش کرد که با انتخاب آقای حناچی که در این دوره معاونتهای عمرانی و شهرسازی را برعهده داشتند، آثار آن را کاهش دهد.
مهمترین ضعف و نارسایی که شهر در چهار سال فعالیت شورا با آن مواجه بود در چه بخشهایی بود؟
سیستم حملونقل عمومی یکی ازنقاط ضعف این دوره مدیریت شهری بود که نتوانستیم طبق برنامه به تجهیز اتوبوسرانی و مترو بپردازیم.
تحلیل شما از وضعیت موجود شهر از نظر منابع و مصارف چیست؟
در وضعیت فعلی وابستگی بودجه شهرداری به منابع ناپایدار و ناشی از واگذاری داراییهای سرمایه کاهش یافته اما این کاهش میتواند بیشتر هم بشود. اگر روند منصفانه و واقعی کردن عوارض شهری که در قانون ارزش افزوده هم پیشبینی شده تداوم یابد و شهروندان بخصوص بخش برخوردار جامعه هزینه واقعی خدمات شهری مانند پسماند، نوسازی و نقل وانتقال را پرداخت کنند، دیگر شهرداری برای تأمین هزینههای اداره شهر ناگزیر به شهرفروشی نخواهد شد. پروژههای توسعه شهری نیز باید از طریق سرمایهگذاری بخش خصوصی یا مجتمعهای ایستگاهی تأمین شود که آنهم بهشکلی مستقل و قابل اتکا پیش برود.
اساساً شهر را مدیریت قبلی با چه شرایطی به گروه جدید تحویل خواهد داد؟
تصور میکنم وضعیت فعلی شهر در شرایطی با ثبات و توأم با آرامش تحویل خواهد شد، عملکرد مدیریت شهری در این دوره شفاف بوده است، شهرفروشی و تراکم فروشی خارج طرح تفصیلی بشدت کاهش یافته، پرسنل شهرداری برای اولین بار در تاریخ شهرداری تهران در یک دوره نه تنها افزایش نیافته بلکه 20 درصد کاهش هم یافته و از حدود 70 هزار نفر بهکمتر از 60 هزار نفر رسیده است و تعداد نیروهای شرکتی شهرداری نیز حدود 10 هزار نفر کاهش یافت، بنابراین ما در یک شرایط شفاف و با ثبات مدیریت شهری را تحویل میدهیم.
معاون آمـوزش ابتدایی وزیر آموزشوپرورش:
دسترسی به آموزش برای همه دانشآموزان اتباع خارجی محفوظ است
معاون آمـــــــــــــــــــــوزش ابتدایی وزیر آموزشوپرورش گفت: سال گذشته حدود ۵۴۰ هزار دانشآموز اتباع داشتیم که بیشتر آنها در دوره ابتدایی مشغول به تحصیل بودند و اکثریت آنان تابعیت کشور افغانستان را دارند. شایان ذکر است در چند سال اخیر امکان حضور این دانشآموزان در دوره پیش دبستانی نیز فراهم شده است.
رضوان حکیمزاده در برنامه سلام صبح به خیر، با اشاره به آییننامه ابلاغی در اردیبهشت ۹۵ هیأت وزیران که بهدنبال فرمان رهبر معظم انقلاب مبنی بر حق دسترسی همه کودکان اتباع به آموزش تنظیم شد، گفت: بر این اساس هیچ دانشآموزی نباید از تحصیل دور بماند حتی آنها که مدارک اقامتی و اوراق هویتی ندارند. وی افزود: همه ساله در ارتباط با نحوه ثبتنام دانشآموزان اتباع خارجی تصمیماتی در کمیسیون ساماندهی اتباع اتخاذ میشود و در جهت به روزرسانی بخشنامههای سالهای گذشته و هماهنگی بین دستگاهها، شیوهنامهای در این حوزه تنظیم میگردد. تیرماه امسال هم بواسطه بخشنامهای که اداره کل اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور تنظیم کرد، نه تنها بر حق دسترسی کودکان اتباع به آموزش تأکید میکند بلکه در این بخشنامه آمده است که این دانشآموزان در تمام فعالیتها میتوانند شرکت کنند و محدودیتی برایشان وجود ندارد.
معاون آموزش ابتدایی در خصوص آن دسته از دانشآموزان اتباع که فاقد اوراق هویتی و مدارک اقامتی هستند تصریح کرد: این عزیزان با مراجعه به دفاتر خدمات اقامت و اشتغال اتباع خارجی و یا از طریق مراجعه به اداره کل آموزش و پرورش استان، استانداریها و یا اداره کل اتباع خارجی میتوانند کارت حمایت تحصیلی دریافت کنند.
حکیمزاده گفت: براساس اطلاعاتی که از مرکز آمار اخذ شده است در سال گذشته تعداد ۲۱۰ هزار بازمانده از تحصیل داشتیم که این آمار نسبت به سال قبل آن که ۱۴۲هزار نفر بود افزایش داشته است.
حکیمزاده با اشاره به این مطلب گفت: تعداد قابل توجهی از آمار بازماندگان سال تحصیلی گذشته متوجه دانشآموزان کلاس اولی بود که بهدلیل نگرانی اولیا از کرونا ترجیح دادند سال بعد در کلاس اول ثبتنام کنند.
رضوان حکیمزاده در برنامه سلام صبح به خیر، با اشاره به آییننامه ابلاغی در اردیبهشت ۹۵ هیأت وزیران که بهدنبال فرمان رهبر معظم انقلاب مبنی بر حق دسترسی همه کودکان اتباع به آموزش تنظیم شد، گفت: بر این اساس هیچ دانشآموزی نباید از تحصیل دور بماند حتی آنها که مدارک اقامتی و اوراق هویتی ندارند. وی افزود: همه ساله در ارتباط با نحوه ثبتنام دانشآموزان اتباع خارجی تصمیماتی در کمیسیون ساماندهی اتباع اتخاذ میشود و در جهت به روزرسانی بخشنامههای سالهای گذشته و هماهنگی بین دستگاهها، شیوهنامهای در این حوزه تنظیم میگردد. تیرماه امسال هم بواسطه بخشنامهای که اداره کل اتباع و مهاجرین خارجی وزارت کشور تنظیم کرد، نه تنها بر حق دسترسی کودکان اتباع به آموزش تأکید میکند بلکه در این بخشنامه آمده است که این دانشآموزان در تمام فعالیتها میتوانند شرکت کنند و محدودیتی برایشان وجود ندارد.
معاون آموزش ابتدایی در خصوص آن دسته از دانشآموزان اتباع که فاقد اوراق هویتی و مدارک اقامتی هستند تصریح کرد: این عزیزان با مراجعه به دفاتر خدمات اقامت و اشتغال اتباع خارجی و یا از طریق مراجعه به اداره کل آموزش و پرورش استان، استانداریها و یا اداره کل اتباع خارجی میتوانند کارت حمایت تحصیلی دریافت کنند.
حکیمزاده گفت: براساس اطلاعاتی که از مرکز آمار اخذ شده است در سال گذشته تعداد ۲۱۰ هزار بازمانده از تحصیل داشتیم که این آمار نسبت به سال قبل آن که ۱۴۲هزار نفر بود افزایش داشته است.
حکیمزاده با اشاره به این مطلب گفت: تعداد قابل توجهی از آمار بازماندگان سال تحصیلی گذشته متوجه دانشآموزان کلاس اولی بود که بهدلیل نگرانی اولیا از کرونا ترجیح دادند سال بعد در کلاس اول ثبتنام کنند.
امید به آینده با ایمن سازی عمومی
سیدحسن موسوی چلک
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی
احساس امنیت یکی از مهمترین ملزومات ایجاد آرامش در جوامع بشری است. در حقیقت احساس امنیت نه تنها به ایجاد احساس آرامش در افراد جامعه منجر میشود بلکه میتواند همانند موتور محرکی باشد که پویایی، تحرک و امید به آینده را به جامعه تزریق میکند. موضوع کرونا و تبعاتی که این بیماری در کشور ایجاد کرد نظیر مرگهایی که هر روزه با اخبار آن روبه رو میشویم به ایجاد ترس و هراس درجامعه منجر شده است. طبیعتاً ایجاد ایمنی در برابر این بیماری به هر شکلی که باشد میتواند این ترس و هراس اجتماعی را کاهش داده و امید اجتماعی را در کشور شکوفا کند. واکسیناسیون یکی از مطمئن ترین راههایی است که میتواند از دغدغه خانوادهها در این حوزه بکاهد. مصداق عینی آن واکسیناسیون سالمندان در کشور است. هنگامی که سالمندان در کشور ما واکسینه شدند، سطح قابل قبولی از آرامش روانی و احساس امنیت در جامعه شکل گرفت.
بنابراین میتوان گفت کشورهایی که توانستند بیشترین میزان واکسیناسیون را انجام دهند احساس امنیت و بهدنبال آن احساس آرامش را برای مردم جامعه خود فراهم کردهاند. در واقع همین دلیل باعث شده در بسیاری از کشورها واکسیناسیون به عنوان یک مطالبه جدی مطرح شود و دولتها تلاش کنند به هر شکل ممکن واکسیناسیون را برای گروههای پرخطر انجام دهند و در راستای واکسیناسیون و ایمنسازی عمومی گام بردارند.
اما کشور ما بهدلیل مشکلات ناشی از تحریم نمیتواند مانند سایر کشورها براحتی در این زمینه اقدام کند از اینرو درصد ایرانیانی که تاکنون موفق شدهاند واکسن تزریق کنند، خیلی زیاد نیست.
در چنین شرایطی اگر حاکمیت بتواند با فراگیری واکسیناسیون در کوتاهترین زمان ممکن، احساس امنیت را بیش از گذشته فراهم کند خواهد توانست از میزان نگرانیها و هراس موجود در جامعه بکاهد و سطح مطلوبی از آرامش را برای تک تک افراد جامعه فراهم کند. این امر نه تنها به نفع مردم است بلکه پشتوانهای برای دولت هم محسوب میشود. به این معنا که فقط مردم از واکسیناسیون و ایمنسازی عمومی بهرهمند نمیشوند. دولتی که در شرایط سخت مردم را رها نمیکند، از پشتوانه مردمی برخوردار خواهد شد و حتی با گذشت زمان شاهد افزایش مشارکت مردم در جامعه خواهد بود. چرا که اعتمادسازی توسط حاکمیت مردم را به مشارکت بیشتر و حمایت از دولت تشویق میکند. در حقیقت مردمی که مالیات میپردازند و در مواقع بحران کنار دولتها هستند انتظار دارند در شرایط بحرانی همانند شیوع بیماری کرونا در کشور نیز دولت چتر حمایتی خود را گسترش دهد تا جان آنها و خانوادههایشان به مخاطره نیفتد. اگر این انتظار بدرستی برآورده شود مردم در حمایت از دولت از هیچ کوششی دریغ نخواهند کرد.
رئیس انجمن مددکاران اجتماعی
احساس امنیت یکی از مهمترین ملزومات ایجاد آرامش در جوامع بشری است. در حقیقت احساس امنیت نه تنها به ایجاد احساس آرامش در افراد جامعه منجر میشود بلکه میتواند همانند موتور محرکی باشد که پویایی، تحرک و امید به آینده را به جامعه تزریق میکند. موضوع کرونا و تبعاتی که این بیماری در کشور ایجاد کرد نظیر مرگهایی که هر روزه با اخبار آن روبه رو میشویم به ایجاد ترس و هراس درجامعه منجر شده است. طبیعتاً ایجاد ایمنی در برابر این بیماری به هر شکلی که باشد میتواند این ترس و هراس اجتماعی را کاهش داده و امید اجتماعی را در کشور شکوفا کند. واکسیناسیون یکی از مطمئن ترین راههایی است که میتواند از دغدغه خانوادهها در این حوزه بکاهد. مصداق عینی آن واکسیناسیون سالمندان در کشور است. هنگامی که سالمندان در کشور ما واکسینه شدند، سطح قابل قبولی از آرامش روانی و احساس امنیت در جامعه شکل گرفت.
بنابراین میتوان گفت کشورهایی که توانستند بیشترین میزان واکسیناسیون را انجام دهند احساس امنیت و بهدنبال آن احساس آرامش را برای مردم جامعه خود فراهم کردهاند. در واقع همین دلیل باعث شده در بسیاری از کشورها واکسیناسیون به عنوان یک مطالبه جدی مطرح شود و دولتها تلاش کنند به هر شکل ممکن واکسیناسیون را برای گروههای پرخطر انجام دهند و در راستای واکسیناسیون و ایمنسازی عمومی گام بردارند.
اما کشور ما بهدلیل مشکلات ناشی از تحریم نمیتواند مانند سایر کشورها براحتی در این زمینه اقدام کند از اینرو درصد ایرانیانی که تاکنون موفق شدهاند واکسن تزریق کنند، خیلی زیاد نیست.
در چنین شرایطی اگر حاکمیت بتواند با فراگیری واکسیناسیون در کوتاهترین زمان ممکن، احساس امنیت را بیش از گذشته فراهم کند خواهد توانست از میزان نگرانیها و هراس موجود در جامعه بکاهد و سطح مطلوبی از آرامش را برای تک تک افراد جامعه فراهم کند. این امر نه تنها به نفع مردم است بلکه پشتوانهای برای دولت هم محسوب میشود. به این معنا که فقط مردم از واکسیناسیون و ایمنسازی عمومی بهرهمند نمیشوند. دولتی که در شرایط سخت مردم را رها نمیکند، از پشتوانه مردمی برخوردار خواهد شد و حتی با گذشت زمان شاهد افزایش مشارکت مردم در جامعه خواهد بود. چرا که اعتمادسازی توسط حاکمیت مردم را به مشارکت بیشتر و حمایت از دولت تشویق میکند. در حقیقت مردمی که مالیات میپردازند و در مواقع بحران کنار دولتها هستند انتظار دارند در شرایط بحرانی همانند شیوع بیماری کرونا در کشور نیز دولت چتر حمایتی خود را گسترش دهد تا جان آنها و خانوادههایشان به مخاطره نیفتد. اگر این انتظار بدرستی برآورده شود مردم در حمایت از دولت از هیچ کوششی دریغ نخواهند کرد.
واکسن و سواد رسانهای مردم
احسان شاه قاسمی
مدرس ارتباطات دانشگاه تهران
هر پدیدهای که در درون جامعه رخ میدهد؛ هرچند ویژگیهای تخصصی بیشماری داشته باشد؛ در هرصورت ابعاد اجتماعی پیدا میکند. برای مثال فرایند واکسیناسیون کرونا در ماههای اخیر یک روند کاملاً تخصصی و به عبارتی نقطه اوج علم پزشکی است که با سرمایه گذاریهای کلان و درمدت کوتاهی با تلاش و پشتکار دانشمندان کشف و تولید شده است و بدون شک اکثریت قریب به اتفاق مردم از فرایند پیچیده و تخصصی آن اطلاع ندارند و نمیدانند این واکسن چه مراحل ویژه و علمی را پشت سر گذاشته است والبته اساساً هم نمیتوانند در این حوزه اطلاع داشته باشند و نیازی هم نیست.
اما همین پدیده کاملاً علمی وقتی به جامعه راه مییابد و قرار است روی افراد همین جامعه امتحان و استفاده شود؛ جنبههای اجتماعی پیدا میکند. ما درحال حاضر در دنیایی زندگی میکنیم که از رسانههای مختلف اشباع شده است. رسانهها همه ابعاد زندگی ما را احاطه کرده و حتی تا زمان خواب هم با ما هستند. بهطوری که بیشتر افراد پیش از آنکه به خواب بروند؛ گوشی همراه خود را چک میکنند تا از آخرین رویدادها و خبرها و پیامها مطلع شوند. درصدی از جامعه کلاً به اخبار اعتیاد پیدا کردهاند. به هرحال رسانهها در انتقال پیام منافع خود را دنبال میکنند.
یکی از منافع رسانه ها که به هیچ جناح سیاسی و گروهی و ایدئولوژی هم وابسته نیست؛ موضوع جلب توجه است. شما به عنوان یک رسانه تلاش میکنید تا پیامتان را به افراد بیشتری مخابره کنید و افراد بیشتر کمک میکنند تا شما آگاهی و به عبارتی درآمد بیشتر و قدرت چانهزنی بالاتری کسب کنید. نقطه اوج این ابتذال برای «جلب توجه به هر قیمتی» را میتوانید در برخی شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام که به اصطلاح شاخهای مجازی در قالب آن، هر حوزهای صحبت میکنند؛ پیدا کنید. واکسن هم از این بحث جدا نیست؛همین فرایند اجتماعی شدن را طی میکند یعنی گروههای مختلف که بعضاً منافعشان به تولید هیاهو و جنجال در این حوزه گره خورده؛ وارد میدان میشوند تا جلب توجه کنند. هنوز واکسن داخلی نیامده اما به طور حتم زمانی که به تولید انبوه برسد با استقبال میلیونی مردم مواجه خواهد شد. چون مردم یاد گرفتهاند که این شایعات را (مثل خاصیت مغناطیسی واکسن) بشنوند اما به آن توجه نکنند.
به اعتقاد من طرح این بحثها در فضای مجازی بیشتر شکل سرگرمی پیدا کرده است و حتی افرادی که این پیامها را برای دیگران میفرستند برای تفریح و جلب توجه است. گاهی از من سؤال میشود که چطور میتوان جلوی فعالیت کار این نوع رسانهها را در انتشار پیامهای بیمحتوا گرفت؟ جواب من این است که نمیتوان جلوی کار آنها را گرفت. نکتهای که مهم است و باید به آن توجه کنیم بحث افزایش سواد رسانهای است. در این صورت مردم خودشان متوجه میشوند که باید به چه نوع پیامها و اخباری واکنش نشان دهند و آن را باور کنند و یا از کنار کدام پیامها بیتوجه عبور کنند. مردم در این فرایند اگاهی بخشی یاد میگیرند که به منبع خبر توجه کنند و خودشان بهتدریج توانایی و آگاهی فهم اخبار و تشخیص واقعیت از شایعات را فرا میگیرند کما اینکه هماکنون هم این اتفاق افتاده است.
مدرس ارتباطات دانشگاه تهران
هر پدیدهای که در درون جامعه رخ میدهد؛ هرچند ویژگیهای تخصصی بیشماری داشته باشد؛ در هرصورت ابعاد اجتماعی پیدا میکند. برای مثال فرایند واکسیناسیون کرونا در ماههای اخیر یک روند کاملاً تخصصی و به عبارتی نقطه اوج علم پزشکی است که با سرمایه گذاریهای کلان و درمدت کوتاهی با تلاش و پشتکار دانشمندان کشف و تولید شده است و بدون شک اکثریت قریب به اتفاق مردم از فرایند پیچیده و تخصصی آن اطلاع ندارند و نمیدانند این واکسن چه مراحل ویژه و علمی را پشت سر گذاشته است والبته اساساً هم نمیتوانند در این حوزه اطلاع داشته باشند و نیازی هم نیست.
اما همین پدیده کاملاً علمی وقتی به جامعه راه مییابد و قرار است روی افراد همین جامعه امتحان و استفاده شود؛ جنبههای اجتماعی پیدا میکند. ما درحال حاضر در دنیایی زندگی میکنیم که از رسانههای مختلف اشباع شده است. رسانهها همه ابعاد زندگی ما را احاطه کرده و حتی تا زمان خواب هم با ما هستند. بهطوری که بیشتر افراد پیش از آنکه به خواب بروند؛ گوشی همراه خود را چک میکنند تا از آخرین رویدادها و خبرها و پیامها مطلع شوند. درصدی از جامعه کلاً به اخبار اعتیاد پیدا کردهاند. به هرحال رسانهها در انتقال پیام منافع خود را دنبال میکنند.
یکی از منافع رسانه ها که به هیچ جناح سیاسی و گروهی و ایدئولوژی هم وابسته نیست؛ موضوع جلب توجه است. شما به عنوان یک رسانه تلاش میکنید تا پیامتان را به افراد بیشتری مخابره کنید و افراد بیشتر کمک میکنند تا شما آگاهی و به عبارتی درآمد بیشتر و قدرت چانهزنی بالاتری کسب کنید. نقطه اوج این ابتذال برای «جلب توجه به هر قیمتی» را میتوانید در برخی شبکههای اجتماعی مثل اینستاگرام که به اصطلاح شاخهای مجازی در قالب آن، هر حوزهای صحبت میکنند؛ پیدا کنید. واکسن هم از این بحث جدا نیست؛همین فرایند اجتماعی شدن را طی میکند یعنی گروههای مختلف که بعضاً منافعشان به تولید هیاهو و جنجال در این حوزه گره خورده؛ وارد میدان میشوند تا جلب توجه کنند. هنوز واکسن داخلی نیامده اما به طور حتم زمانی که به تولید انبوه برسد با استقبال میلیونی مردم مواجه خواهد شد. چون مردم یاد گرفتهاند که این شایعات را (مثل خاصیت مغناطیسی واکسن) بشنوند اما به آن توجه نکنند.
به اعتقاد من طرح این بحثها در فضای مجازی بیشتر شکل سرگرمی پیدا کرده است و حتی افرادی که این پیامها را برای دیگران میفرستند برای تفریح و جلب توجه است. گاهی از من سؤال میشود که چطور میتوان جلوی فعالیت کار این نوع رسانهها را در انتشار پیامهای بیمحتوا گرفت؟ جواب من این است که نمیتوان جلوی کار آنها را گرفت. نکتهای که مهم است و باید به آن توجه کنیم بحث افزایش سواد رسانهای است. در این صورت مردم خودشان متوجه میشوند که باید به چه نوع پیامها و اخباری واکنش نشان دهند و آن را باور کنند و یا از کنار کدام پیامها بیتوجه عبور کنند. مردم در این فرایند اگاهی بخشی یاد میگیرند که به منبع خبر توجه کنند و خودشان بهتدریج توانایی و آگاهی فهم اخبار و تشخیص واقعیت از شایعات را فرا میگیرند کما اینکه هماکنون هم این اتفاق افتاده است.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
مدیریت شهری را شفاف و باثبات تحویل میدهیم
-
دسترسی به آموزش برای همه دانشآموزان اتباع خارجی محفوظ است
-
امید به آینده با ایمن سازی عمومی
-
واکسن و سواد رسانهای مردم
اخبارایران آنلاین