ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
دور نـما
نزاویسیمایا گازتا(روسیه):
سیاستمداران اروپایی معتقدند تحریمهای جدید علیه بلاروس میتواند به روسیه آسیب بزند، چراکه به باور غربیها کمترین تأثیر خسارات ناشی از تحریم صادرات این کشور از بنادر اروپایی میتواند دولت بلاروس را دچار تنش اقتصادی کند و بلاروس نیز در این صورت تنها میتواند از روسیه وام بگیرد، اما توان بازپرداخت آن را نخواهد داشت.
واشنگتن پست(امریکا):
جمهوریخواهان سنای امریکا، پیشنهاد دموکراتها را برای اصلاح قوانین انتخاباتی مورد حمایت «جو بایدن» رد کردند. هدف دموکراتها از اجرای این طرح ممانعت از تکرار سناریوی زیرسؤال بردن انتخابات با ادعای تقلب بود که با رأی مخالف 50 جمهوریخواه که نیمی از کرسیهای سنا را در اختیار دارند، به تصویب نرسید.
گلوبال تایمز(چین):
کانادا، امریکا و گروه کوچکی از کشورهای غربی در بیانیهای مشترک در دومین روز از چهل و هفتمین نشست کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل درباره وضعیت مردم بخش سین کیانگ چین هشدار دادند. این در حالی است که به گفته رسانههای چینی، امریکا با این بیانیه همزمان حمله دوباره به صنعت خورشیدی این منطقه را از سر گرفته است.
گزارش افشاگرانه بیبیسی از کمپ کودکان پناهجو در تگزاس
از رؤیای پناهندگی تا کابوس خشونت
بنفشه غلامی/ کمپ کوچکی در «الپاسو» در یکی از جنوبیترین نقاط تگزاس که پدران و مادرانی از کشورهای امریکای مرکزی و امریکای لاتین، تصور میکردند میتواند بهشت موعود کودکانشان باشد، تبدیل به جهنم روی زمین آنان شده است. بیش از یک هزار کودکی که در این کمپ به سر میبرند، مجبورند دور از آغوش مادران خود با کرونا بجنگند، گرسنگی را تحمل کنند و صدای فریادهای آنان مقابل تجاوز در گلویشان خفه میشود.
سایت شبکه خبری «بیبیسی» در گزارش اختصاصی خود از کمپ فورت بلیس صحرای «تکسان» در «الپاسو» با کارمندان و کودکانی که در این کمپ بهسر میبرند، گفتوگو کرده و دور از چشم مسئولان آن تصاویری دردناک از زندگی کودکان در این مرکز تهیه کرده است. در این کمپ حداقل 2 هزار کودک پناهجو که از پدر و مادر خود جدا ماندهاند، زندگی میکنند که همه آنها به تنهایی از مرز مکزیک عبور کرده و وارد خاک امریکا شدهاند و اکنون منتظر هستند تا شاید روزی خانوادههایشان نیز به آنها بپیوندند.
مشخصات کمپ
کمپ فورت بلیس کمپی چادری است که در پایگاه نظامی «فورت بلیس» در الپاسو برپا شده است.
این کمپ دارای حداقل 12 چادر است که در بعضی از آنها صدها کودک زندگی میکنند. بچهها تنها یک یا دو ساعت اجازه دارند از این چادرها خارج شوند و بیشتر روز را در چادر میگذرانند. بجز این 12 چادر چند چادر هم برای بستری کردن کودکان بیمار برپا شده است. بچههای کمپ به این چادرها «شهر کووید» میگویند. کارمندان کمپ اجازه ندارند درباره شرایط کودکان حرفی به خبرنگاران بزنند.
اما یکی از کارمندان کمپ که نخواسته نامش فاش شود گفته است که صدها نفر از این کودکان حداقل یک بار تجربه بیماری کرونا را داشتهاند. او همچنین گفته است که علاوه بر کرونا، آنفلوانزا و گلودردهای بشدت عفونی نیز از بیماریهای رایج این کمپ هستند. این در حالی است که به برخی از کودکان که نیاز به مراقبهای بهداشتی فوری دارند، بیتوجهی میشود و شرایط سلامتی آنها رو به وخامت میگذارد.
نوجوانی 15 ساله که 38 روز در این کمپ زندگی کرده، میگوید: «بلافاصله پس از ورود به کمپ کرونا گرفتم. دو هفته قرنطینه بودم اما بعد از اینکه بهتر شدم مرا به یک چادر شلوغ فرستادند و دوباره بیمار شدم.» یکی دیگر از پسران کمپ نیز میگوید: «وقتی بیمار شدم، به صف دریافت دارو رفتم اما نگاههای مسئولان آنجا بسیار کثیف بود. آنها ما را نگاه میکردند و چیزهایی میگفتند و میخندیدند.»
یکی از کارمندان کمپ نیز درباره شیوع شپش در کمپ گفته که «یکی از کمبودهای همیشگی کمپ داروهای ضد شپش است.» شیوع شپش در کمپ طوری است که مسئولان کمپ ماه گذشته مجبور شدند چادری را که 800 دختر در آن زندگی میکردند، برچینند. این بیماریها در حالی آنها را آزار میدهد که هنگام مراجعه به پزشک برای درمان خود، مجبور هستند ساعتها در صف بمانند تا شاید نوبت ویزیت آنها برسد.
علاوه بر این وضعیت غذایی آنها نیز نابسامان است و برخی از کودکان شکایت دارند که اغلب اوقات گوشتی که به آنها داده میشود، خام و سفت و غیر قابل خوردن است.اما آنها برای رفع گرسنگی مجبور شدهاند از آن مصرف کنند و البته اندکی بعد بیمار شدهاند. آنها برای دریافت این وعدههای غذایی نیز مجبورند مدتی طولانی در صف بایستند. وضعیت کودکان این کمپ طوری است که احساس میکنند در زندان به سر میبرند.
یکی دیگر از مشکلات کمپ توفانهای شن است. زمانی که این توفانها شروع میشوند، چادرها به لرزه میافتند و شن و ماسه وارد خوابگاههای کودکان میشوند. طوری که در پایان روز کودکان و هر کس که در این چادرها بوده، سراپا خاکآلود میشوند.
کمبود حمام نیز مشکل دیگر این کودکان است. هرچند که حتی اگر حمامی هم باشد، کودکان به دلیل اینکه لباس تمیزی برای پوشیدن ندارند، تمایلی به استفاده از آنها نخواهند داشت. در این بین کمبود لباس زیر و کفش باعث بیماری بین این کودکان شده است.
وزارت بهداشت و خدمات انسانی امریکا که از پیمانکاران خصوصی برای کمک به اداره این کمپ و سایر کمپهای مهاجرتی استفاده میکند، هرچند مدعی است، به شفافیت متعهد است، اما دسترسی خبرنگاران بیبیسی به اردوگاه را محدود کرده است و در بیانیهای در پاسخ به این گزارش مدعی شده، در این کمپ استانداردهای لازم از وعدههای غذایی گرفته تا لوازم بهداشتی و آموزشی رعایت شده است.
سوءاستفادههای جنسی از کودکان
در یکی از ویدیوهایی که توسط یکی از اعضای کمپ بهطور مخفیانه تهیه شده است، یکی از مسئولان بابت سوءاستفادههای جنسی ابراز نگرانی کرده و میگوید: «این مسأله آنها را در وضعیتی نامناسب قرار داده است.» یکی از کارمندان نیز گفته است که وزارت امنیت داخلی امریکا به این مسأله در کمپ ورود کرده است و با کارمندان در این خصوص گفت و گو شده است. به گفته این فرد تجاوز به این کودکان فارغ از جنسیت آنها شیوع دارد و مسئولان مجبور شدهاند بین کودکان دختر تستهای بارداری توزیع کنند.
روح آسیبدیده کودکان
به گفته کارکنان کمپ فورت بلیس بسیاری از کودکانی که در این مرکز به سر میبرند، دچار افسردگی هستند و در مواردی این افسردگی باعث خودآزاری شده است. جوان 15 سالهای که بیبیسی با او صحبت کرده، گفته است: «احساس میکردم قرار نیست هرگز از این کمپ خارج شوم و بخاطر همین شبها در تنهایی گریه میکردم و به جایی رسیده بودم که میخواستم خودکشی کنم.»
البته تنها وضعیت کودکان فورت بلیس نیست که اینگونه ناگوار است و وضعیت حدود 12 هزار کودک دیگری که در سایر کمپهای مهاجران در سراسر امریکا زندگی میکنند، مشخص نیست.
گزارش «بیبیسی» از کمپ فورت بلیس در حالی منتشر شده است که در ماههای اخیر، یعنی درست از زمانی که جو بایدن وارد کاخ سفید شده، سیر سفرهای مهاجران به سمت امریکا شتاب گرفته است. طوری که به اذعان نهادهای امنیتی و مهاجرتی امریکا تنها در ماه نخست ریاست جمهوری بایدن 100 هزار مهاجر غیر قانونی در مرزهای جنوبی امریکا دستگیر شدند. بخشی از این مهاجرتهای غیرقانونی مربوط به کودکانی است که والدینشان آنها را از گواتمالا، هندوراس یا السالوادور تا مرز امریکا مشایعت کرده و سپس این کودکان را در مرز رها میکنند تا با استفاده از قوانین امریکا تبدیل به شهروند این کشور شوند. شمار این کودکان مهاجر که در دو ماه نخست میلادی وارد امریکا و سپس دستگیر شدهاند به 15 هزار نفر میرسد. هجوم کم سابقه مهاجران به سمت مرزهای امریکا طوری کاخ سفید را وحشت زده کرد که «کاملا هریس»، معاون اول جو بایدن در سفر اخیر خود به گواتمالا از مهاجران خواست به امریکا نیایند.
سایت شبکه خبری «بیبیسی» در گزارش اختصاصی خود از کمپ فورت بلیس صحرای «تکسان» در «الپاسو» با کارمندان و کودکانی که در این کمپ بهسر میبرند، گفتوگو کرده و دور از چشم مسئولان آن تصاویری دردناک از زندگی کودکان در این مرکز تهیه کرده است. در این کمپ حداقل 2 هزار کودک پناهجو که از پدر و مادر خود جدا ماندهاند، زندگی میکنند که همه آنها به تنهایی از مرز مکزیک عبور کرده و وارد خاک امریکا شدهاند و اکنون منتظر هستند تا شاید روزی خانوادههایشان نیز به آنها بپیوندند.
مشخصات کمپ
کمپ فورت بلیس کمپی چادری است که در پایگاه نظامی «فورت بلیس» در الپاسو برپا شده است.
این کمپ دارای حداقل 12 چادر است که در بعضی از آنها صدها کودک زندگی میکنند. بچهها تنها یک یا دو ساعت اجازه دارند از این چادرها خارج شوند و بیشتر روز را در چادر میگذرانند. بجز این 12 چادر چند چادر هم برای بستری کردن کودکان بیمار برپا شده است. بچههای کمپ به این چادرها «شهر کووید» میگویند. کارمندان کمپ اجازه ندارند درباره شرایط کودکان حرفی به خبرنگاران بزنند.
اما یکی از کارمندان کمپ که نخواسته نامش فاش شود گفته است که صدها نفر از این کودکان حداقل یک بار تجربه بیماری کرونا را داشتهاند. او همچنین گفته است که علاوه بر کرونا، آنفلوانزا و گلودردهای بشدت عفونی نیز از بیماریهای رایج این کمپ هستند. این در حالی است که به برخی از کودکان که نیاز به مراقبهای بهداشتی فوری دارند، بیتوجهی میشود و شرایط سلامتی آنها رو به وخامت میگذارد.
نوجوانی 15 ساله که 38 روز در این کمپ زندگی کرده، میگوید: «بلافاصله پس از ورود به کمپ کرونا گرفتم. دو هفته قرنطینه بودم اما بعد از اینکه بهتر شدم مرا به یک چادر شلوغ فرستادند و دوباره بیمار شدم.» یکی دیگر از پسران کمپ نیز میگوید: «وقتی بیمار شدم، به صف دریافت دارو رفتم اما نگاههای مسئولان آنجا بسیار کثیف بود. آنها ما را نگاه میکردند و چیزهایی میگفتند و میخندیدند.»
یکی از کارمندان کمپ نیز درباره شیوع شپش در کمپ گفته که «یکی از کمبودهای همیشگی کمپ داروهای ضد شپش است.» شیوع شپش در کمپ طوری است که مسئولان کمپ ماه گذشته مجبور شدند چادری را که 800 دختر در آن زندگی میکردند، برچینند. این بیماریها در حالی آنها را آزار میدهد که هنگام مراجعه به پزشک برای درمان خود، مجبور هستند ساعتها در صف بمانند تا شاید نوبت ویزیت آنها برسد.
علاوه بر این وضعیت غذایی آنها نیز نابسامان است و برخی از کودکان شکایت دارند که اغلب اوقات گوشتی که به آنها داده میشود، خام و سفت و غیر قابل خوردن است.اما آنها برای رفع گرسنگی مجبور شدهاند از آن مصرف کنند و البته اندکی بعد بیمار شدهاند. آنها برای دریافت این وعدههای غذایی نیز مجبورند مدتی طولانی در صف بایستند. وضعیت کودکان این کمپ طوری است که احساس میکنند در زندان به سر میبرند.
یکی دیگر از مشکلات کمپ توفانهای شن است. زمانی که این توفانها شروع میشوند، چادرها به لرزه میافتند و شن و ماسه وارد خوابگاههای کودکان میشوند. طوری که در پایان روز کودکان و هر کس که در این چادرها بوده، سراپا خاکآلود میشوند.
کمبود حمام نیز مشکل دیگر این کودکان است. هرچند که حتی اگر حمامی هم باشد، کودکان به دلیل اینکه لباس تمیزی برای پوشیدن ندارند، تمایلی به استفاده از آنها نخواهند داشت. در این بین کمبود لباس زیر و کفش باعث بیماری بین این کودکان شده است.
وزارت بهداشت و خدمات انسانی امریکا که از پیمانکاران خصوصی برای کمک به اداره این کمپ و سایر کمپهای مهاجرتی استفاده میکند، هرچند مدعی است، به شفافیت متعهد است، اما دسترسی خبرنگاران بیبیسی به اردوگاه را محدود کرده است و در بیانیهای در پاسخ به این گزارش مدعی شده، در این کمپ استانداردهای لازم از وعدههای غذایی گرفته تا لوازم بهداشتی و آموزشی رعایت شده است.
سوءاستفادههای جنسی از کودکان
در یکی از ویدیوهایی که توسط یکی از اعضای کمپ بهطور مخفیانه تهیه شده است، یکی از مسئولان بابت سوءاستفادههای جنسی ابراز نگرانی کرده و میگوید: «این مسأله آنها را در وضعیتی نامناسب قرار داده است.» یکی از کارمندان نیز گفته است که وزارت امنیت داخلی امریکا به این مسأله در کمپ ورود کرده است و با کارمندان در این خصوص گفت و گو شده است. به گفته این فرد تجاوز به این کودکان فارغ از جنسیت آنها شیوع دارد و مسئولان مجبور شدهاند بین کودکان دختر تستهای بارداری توزیع کنند.
روح آسیبدیده کودکان
به گفته کارکنان کمپ فورت بلیس بسیاری از کودکانی که در این مرکز به سر میبرند، دچار افسردگی هستند و در مواردی این افسردگی باعث خودآزاری شده است. جوان 15 سالهای که بیبیسی با او صحبت کرده، گفته است: «احساس میکردم قرار نیست هرگز از این کمپ خارج شوم و بخاطر همین شبها در تنهایی گریه میکردم و به جایی رسیده بودم که میخواستم خودکشی کنم.»
البته تنها وضعیت کودکان فورت بلیس نیست که اینگونه ناگوار است و وضعیت حدود 12 هزار کودک دیگری که در سایر کمپهای مهاجران در سراسر امریکا زندگی میکنند، مشخص نیست.
گزارش «بیبیسی» از کمپ فورت بلیس در حالی منتشر شده است که در ماههای اخیر، یعنی درست از زمانی که جو بایدن وارد کاخ سفید شده، سیر سفرهای مهاجران به سمت امریکا شتاب گرفته است. طوری که به اذعان نهادهای امنیتی و مهاجرتی امریکا تنها در ماه نخست ریاست جمهوری بایدن 100 هزار مهاجر غیر قانونی در مرزهای جنوبی امریکا دستگیر شدند. بخشی از این مهاجرتهای غیرقانونی مربوط به کودکانی است که والدینشان آنها را از گواتمالا، هندوراس یا السالوادور تا مرز امریکا مشایعت کرده و سپس این کودکان را در مرز رها میکنند تا با استفاده از قوانین امریکا تبدیل به شهروند این کشور شوند. شمار این کودکان مهاجر که در دو ماه نخست میلادی وارد امریکا و سپس دستگیر شدهاند به 15 هزار نفر میرسد. هجوم کم سابقه مهاجران به سمت مرزهای امریکا طوری کاخ سفید را وحشت زده کرد که «کاملا هریس»، معاون اول جو بایدن در سفر اخیر خود به گواتمالا از مهاجران خواست به امریکا نیایند.
بحران زدایی از لیبی روی میز قدرت ها
زهره صفاری/ سران جهان دیروز در حالی در دومین نشست صلح برلین به میزبانی آلمان و سازمان ملل شرکت کردند که خروج نیروهای خارجی از لیبی و برگزاری یک انتخابات قانونی در این کشور مهمترین محورهای این نشست را تشکیل میداد.
به گزارش «دویچه وله» آلمان، در این نشست علاوه بر نمایندگان 5 عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل؛ امریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه و چین، سران ایتالیا، ترکیه، امارات، اتحادیه اروپا و فرستادگان سازمان ملل و همچنین «عبدالحمید دبیبه»، نخستوزیر موقت لیبی حضور داشتند.
بنابراعلام شبکه خبری «الجزیره»، «هایکو ماس»، وزیر خارجه آلمان پیش از آغاز این نشست تعهدات سال گذشته شرکتکنندگان به پایان مداخلات بینالمللی و خروج نظامیان خارجی از این کشور جنگزده را خاطرنشان کرد و گفت: «آنهایی که در نشست سال گذشته برلین متعهد به خروج شدند پای حرفشان نایستادند. اما برای اینکه مردم لیبی بتوانند سرنوشت کشورشان را بار دیگر انتخاب کنند، نیروهای خارجی باید از آن خارج شوند. دولت انتقالی نیز بر این موضوع تأکید دارد. نباید فراموش کرد که این خروج باید تدریجی و با یک الگوی سازمان یافته باشد چرا که هرگونه شوکی میتواند نابسامانی ایجاد کرده و قدرتهای شرقی یا غربی این کشور را به خشونت وادارد.»
«فرانس پرس» به نقل از یکی از دیپلماتهای حاضر در این نشست نوشت: «شرایط بسیار حساس است اما این به معنای این نیست که میتوان یکشبه راهحل این بحران را پیدا کرد. با این حال میتوان به بهبود شرایط پس از این نشست خوشبین بود چرا که در برهه فعلی جنگ و درگیری به نفع هیچ یک از طرفین نیست.» «ریچارد نورلند» نماینده ویژه امریکا در لیبی پس از ورود «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه این کشور به برلین گفت: «این مذاکرات میتواند مقدمات برگزاری انتخابات ماه دسامبر مانند قانون اساسی و تعیین زیرساختهای قانونی برای رأیگیری را فراهم آورد. اما نظامیان خارجی باید این کشور را ترک کنند. در واقع یکی از اصلیترین دلایل انتخابات تشکیل دولتی قدرتمند، کارآمد و قانونی در لیبی است که بتواند بازیگران خارجی را از قلمروی خود بیرون کند.» در همین حال با توجه به کندی بهبود شرایط امنیتی در لیبی، سازمان ملل به تازگی علت آن را حضور نیروهای خارجی اعلام کرده است. به باور کارشناسان «الجزیره»، دولتهای غربی بر خروج نیروهای خارجی تأکید دارند اما مواضع حمایتی روسیه و ترکیه از قدرتهای این کشور، پایگاههایشان را در این منطقه حفظ کرده است. بنابرآمار سازمان ملل 20 هزار نظامی خارجی و مزدور در لیبی همچنان مستقر هستند که بسیاری از کارشناسان، آنها را تهدیدی برای دولت انتقالی آن هم در فاصله چند ماه تا انتخابات قانونی لیبی میدانند. اما شرایط این کشور پس از برگزاری دور نخست مذاکرات صلح برلین در ژانویه 2020 تا حدودی تغییر کرده است. توافق ماه آگوست میان ارتش ملی لیبی به رهبری خلیفه حفتر در بنغازی و دولت وفاق ملی مستقر در طرابلس؛ یکی از ثمرات نشست برلین بود که مسیر را برای تشکیل دولت موقت مورد حمایت سازمان ملل با نخستوزیری «عبدالحمید دبیبه» هموار کرد. دولت موقت که در فوریه سال 2020 انتخاب شد، با توافق سران هر دو قطب حاکم بر لیبی تا 24 دسامبر 2021و برگزاری انتخابات آزاد در این کشور کنترل شرایط را در اختیار خواهد داشت. این دولت علاوه بر مسئولیت برگزاری انتخابات، بر یکپارچهسازی مؤسسات پراکنده و نیروهای امنیتی تمرکز دارد تا بتواند فرایند بازسازی این کشور را کلید بزند. یکی دیگر از نتایج مهم دور نخست نشست برلین همسو شدن فرانسه با دیگر اعضای اتحادیه اروپا در مسیر مبارزه در لیبی است تا در این دور از مذاکرات اتحادیه اروپا بتواند یکصدا مواضع خود را در این زمینه اعلام کند.
به نوشته ایسنا به نقل از روزنامه فرامنطقهای القدس العربی، سفارت امریکا در لیبی در توئیتی با انتشار نتایج نظرسنجیهای آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده از باور 70 درصدی لیبیاییها به موفقیت انتخابات 24 دسامبر پرده برداشته است. براساس این نظرسنجی که اینترنتی انجام شده است حدود 60 درصد مردم لیبی قصد مشارکت در انتخابات را دارند و 3.2 درصد نیز مخالف تعویق انتخابات هستند.
به گزارش «دویچه وله» آلمان، در این نشست علاوه بر نمایندگان 5 عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل؛ امریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه و چین، سران ایتالیا، ترکیه، امارات، اتحادیه اروپا و فرستادگان سازمان ملل و همچنین «عبدالحمید دبیبه»، نخستوزیر موقت لیبی حضور داشتند.
بنابراعلام شبکه خبری «الجزیره»، «هایکو ماس»، وزیر خارجه آلمان پیش از آغاز این نشست تعهدات سال گذشته شرکتکنندگان به پایان مداخلات بینالمللی و خروج نظامیان خارجی از این کشور جنگزده را خاطرنشان کرد و گفت: «آنهایی که در نشست سال گذشته برلین متعهد به خروج شدند پای حرفشان نایستادند. اما برای اینکه مردم لیبی بتوانند سرنوشت کشورشان را بار دیگر انتخاب کنند، نیروهای خارجی باید از آن خارج شوند. دولت انتقالی نیز بر این موضوع تأکید دارد. نباید فراموش کرد که این خروج باید تدریجی و با یک الگوی سازمان یافته باشد چرا که هرگونه شوکی میتواند نابسامانی ایجاد کرده و قدرتهای شرقی یا غربی این کشور را به خشونت وادارد.»
«فرانس پرس» به نقل از یکی از دیپلماتهای حاضر در این نشست نوشت: «شرایط بسیار حساس است اما این به معنای این نیست که میتوان یکشبه راهحل این بحران را پیدا کرد. با این حال میتوان به بهبود شرایط پس از این نشست خوشبین بود چرا که در برهه فعلی جنگ و درگیری به نفع هیچ یک از طرفین نیست.» «ریچارد نورلند» نماینده ویژه امریکا در لیبی پس از ورود «آنتونی بلینکن» وزیر خارجه این کشور به برلین گفت: «این مذاکرات میتواند مقدمات برگزاری انتخابات ماه دسامبر مانند قانون اساسی و تعیین زیرساختهای قانونی برای رأیگیری را فراهم آورد. اما نظامیان خارجی باید این کشور را ترک کنند. در واقع یکی از اصلیترین دلایل انتخابات تشکیل دولتی قدرتمند، کارآمد و قانونی در لیبی است که بتواند بازیگران خارجی را از قلمروی خود بیرون کند.» در همین حال با توجه به کندی بهبود شرایط امنیتی در لیبی، سازمان ملل به تازگی علت آن را حضور نیروهای خارجی اعلام کرده است. به باور کارشناسان «الجزیره»، دولتهای غربی بر خروج نیروهای خارجی تأکید دارند اما مواضع حمایتی روسیه و ترکیه از قدرتهای این کشور، پایگاههایشان را در این منطقه حفظ کرده است. بنابرآمار سازمان ملل 20 هزار نظامی خارجی و مزدور در لیبی همچنان مستقر هستند که بسیاری از کارشناسان، آنها را تهدیدی برای دولت انتقالی آن هم در فاصله چند ماه تا انتخابات قانونی لیبی میدانند. اما شرایط این کشور پس از برگزاری دور نخست مذاکرات صلح برلین در ژانویه 2020 تا حدودی تغییر کرده است. توافق ماه آگوست میان ارتش ملی لیبی به رهبری خلیفه حفتر در بنغازی و دولت وفاق ملی مستقر در طرابلس؛ یکی از ثمرات نشست برلین بود که مسیر را برای تشکیل دولت موقت مورد حمایت سازمان ملل با نخستوزیری «عبدالحمید دبیبه» هموار کرد. دولت موقت که در فوریه سال 2020 انتخاب شد، با توافق سران هر دو قطب حاکم بر لیبی تا 24 دسامبر 2021و برگزاری انتخابات آزاد در این کشور کنترل شرایط را در اختیار خواهد داشت. این دولت علاوه بر مسئولیت برگزاری انتخابات، بر یکپارچهسازی مؤسسات پراکنده و نیروهای امنیتی تمرکز دارد تا بتواند فرایند بازسازی این کشور را کلید بزند. یکی دیگر از نتایج مهم دور نخست نشست برلین همسو شدن فرانسه با دیگر اعضای اتحادیه اروپا در مسیر مبارزه در لیبی است تا در این دور از مذاکرات اتحادیه اروپا بتواند یکصدا مواضع خود را در این زمینه اعلام کند.
به نوشته ایسنا به نقل از روزنامه فرامنطقهای القدس العربی، سفارت امریکا در لیبی در توئیتی با انتشار نتایج نظرسنجیهای آژانس توسعه بینالمللی ایالات متحده از باور 70 درصدی لیبیاییها به موفقیت انتخابات 24 دسامبر پرده برداشته است. براساس این نظرسنجی که اینترنتی انجام شده است حدود 60 درصد مردم لیبی قصد مشارکت در انتخابات را دارند و 3.2 درصد نیز مخالف تعویق انتخابات هستند.
واکنش چین و روسیه به حملات طالبان
در پی حمله طالبان به بلخ و تلاش برای تصرف مزار شریف و تسلط این گروه بر شهر قندوز گذرگاه اصلی مرزی بین افغانستان و تاجیکستان، روسیه و چین واکنش نشان دادند.
به گزارش ایرنا، سرگئی شویگو وزیر دفاع روسیه با بیان اینکه مداخله ناتو در افغانستان نتوانست باعث ثبات در این کشور شود، هشدار داد این احتمال وجود دارد که بعد از خروج نیروهای ناتو از افغانستان، این کشور بار دیگر درگیر جنگ داخلی شود. در همین حال سخنگوی وزارت امور خارجه چین نیز اظهار داشت: ایالات متحده به عنوان بزرگترین عامل خارجی تأثیرگذار بر مسأله افغانستان، مسئولیت غیرقابل انکاری در قبال وضعیت کنونی افغانستان برعهده دارد. ارتش امریکا باید با روشی مسئولانه خارج شود تا در این دوره گذار، ثبات اوضاع افغانستان تأمین شود.
روایت تازه «نیویورک تایمز» از قاتلان «خاشقجی»
عاملان قتل «جمال خاشقجی» روزنامهنگار منتقد سعودی در کنسولگری عربستان در استانبول ترکیه بنا بر گزارش جدید «نیویورک تایمز» یک سال در امریکا تحت آموزش شبه نظامی قرار داشتند. به گزارش ایسنا، براساس گزارش این روزنامه امریکایی این برنامه آموزشی که طبق قراردادی به تأیید وزارت خارجه امریکا انجام شده است، از طرف «تایر1 گروپ» وابسته به شرکت سهامداری خصوصی «سربروس کپتال منیجمنت» اجرا شده و ماهیت دفاعی داشته و هدف از آن، حفاظت از رهبران سعودی بوده است. تاکنون شرکت «سربروس» پاسخی درباره این موضوع نداشته است. «ند پرایس»، سخنگوی وزارت خارجه امریکا نیز اعلام کرده است طبق قانون این وزارتخانه نمیتواند درباره هیچ یک از فعالیتهای پروانه صادرات دفاع مجاز که در گزارش رسانهها آمده، اظهار نظر کند. اما حاکمیت قانون و احترام به حقوق بشر اولویت سیاستهای امریکا در قبال عربستان است.
هزینههای کلان جنگ سرد امریکا با چین
یوشکا فیشر، وزیر خارجه پیشین آلمان
مترجم: وصال روحانی
اجلاس اخیر نهاد موسوم به «گروه هفت» هر ابهامی را هم که موجب شده باشد، بر یک موضوع بهطور صریح پافشرد؛ بر این نکته که جنگ سرد شدیدی بین امریکا و چین به راه افتاده که بیشباهت به جنگ سرد روانی امریکا و اتحاد جماهیر شوروی سابق در نیمه دوم قرن بیستم نیست.
البته تفاوتهایی در پسزمینههای این دو جنگ وجود دارد. امریکا و شوروی در حالی از اواسط دهه 1950 ماشینهای تبلیغاتی خود را علیه یکدیگر بهکار گرفتند که هر دو و بخصوص روسها از یک پیکار لعنتی و خونین همچون جنگ جهانی دوم فراغت یافته و در حال درمان آماسهای روحی خود بودند، وقتی متحدین به سرکردگی آلمان نازی و با همراهی ژاپن تسلیم متفقین شدند، بدیهی بود که روسیه و امریکا خود را برندههای اصلی این نبرد بینگارند. با این حال تضادهای شدید عقیدتی آنها را به سوی یک جدال سرد و سیاه فرهنگی- سیاسی- امنیتی سوق داد و زرادخانههای پنهانی هر دو کشور را پر و پیمانتر کرد. وقتی شوروی همزمان با سوسیالیسم سازی شرق اروپا،آرایش سیاسی خود را به نیمی از این قاره تزریق کرد، عناد امریکا با روسها بیشتر شد. از همه بدتر اینکه علوم لازم برای گسترش سلاحهای هستهای نیز که نماد اول آن در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم هیروشیما و ناکازاکی ژاپن را به یک جهنم واقعی تبدیل کرد نزد هر دو دشمن ایدئولوژیک اوج گرفته بود و سایر کشورها بیم داشتند در صورت سر رفتن حوصله سران امریکا و شوروی قربانی جنگ هستهای مخوفی شوند که این دو کشور زیادهخواه احتمالاً علیه یکدیگر به راه خواهند انداخت. چنین اتفاقی هرگز رخ نداد اما بسیاری از آگاهان میگویند اگر اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 متلاشی و به 15 کشور تقسیم نمیشد و چنانچه بلایی مشابه بر سر یوگسلاوی نمیآمد و پیمان نظامی ورشو رنگ نمیباخت، دیر یا زود چند موشک هستهای از سوی سران امریکا و روسیه شلیک میشد و فقط خدا میداند که در آن صورت از اروپا و امریکا شمالی و البته بخشهایی از آسیا و امریکای مرکزی چه چیزهایی در نقشه جهان باقی میماند.
البته خطرات جنگ سرد فعلی «امریکای جو بایدن» با «چین شی جین پینگ» بسیار متفاوت و شرایط آن غیر خطیرتر است. درست است که چین با تأکید بر تکحزبی بودن عملاً از کمونیست ماندن خود میگوید اما نحوه کارهای تجاری و شیوههای معاملاتی آنها چندان متفاوت با کاپیتالیستها نیست. چین برای عبور کامل از اقتصاد بحرانزده امریکا و حتی رجحان آشکار تکنولوژیکی بر این رقیب، سال 2030 را بهعنوان زمان تحقق این امر تعیین کرده اما سرعت پیشرفت چینیها و شدت عقبگرد امریکاییها به حدی است که شاید این مهم 5 سال زودتر هم حاصل آید. معلوم نیست جو بایدن از ستیزهجویی آشکار ماههای اخیرش با چین چه چیزی را جستوجو میکند.
آیا او میخواهد چینیها را وادار به رعایت بیشتر اصول دموکراسی در گردش امور کشور خود کند و یا صرفاً میخواهد ماشین توقفناپذیر اقتصادی طرف مقابل را اسقاط کند. اهداف بایدن هرچه باشد، باید تأکید کرد نیل احتمالی به آنها با هزینههای کلانی برای امریکا همراه خواهد شد.
چین با داشتن جمعیتی 1.4 میلیاردی و مردمانی بهشدت منضبط و پرکار بر این باور است که سرانجام زمان حکومتش بر سطح جهان رسیده است و امریکا و روسیه پس از سالها زمامداری باید به ایفای نقشهای دوم و سوم خود بپردازند و اگر بایدن قصد دارد با ایجاد فضایی سرد و ملتهب این فکر را از سر چینیها خارج کند، فقط وقتش را هدر خواهد داد.
منبع: Project Syndicate
مترجم: وصال روحانی
اجلاس اخیر نهاد موسوم به «گروه هفت» هر ابهامی را هم که موجب شده باشد، بر یک موضوع بهطور صریح پافشرد؛ بر این نکته که جنگ سرد شدیدی بین امریکا و چین به راه افتاده که بیشباهت به جنگ سرد روانی امریکا و اتحاد جماهیر شوروی سابق در نیمه دوم قرن بیستم نیست.
البته تفاوتهایی در پسزمینههای این دو جنگ وجود دارد. امریکا و شوروی در حالی از اواسط دهه 1950 ماشینهای تبلیغاتی خود را علیه یکدیگر بهکار گرفتند که هر دو و بخصوص روسها از یک پیکار لعنتی و خونین همچون جنگ جهانی دوم فراغت یافته و در حال درمان آماسهای روحی خود بودند، وقتی متحدین به سرکردگی آلمان نازی و با همراهی ژاپن تسلیم متفقین شدند، بدیهی بود که روسیه و امریکا خود را برندههای اصلی این نبرد بینگارند. با این حال تضادهای شدید عقیدتی آنها را به سوی یک جدال سرد و سیاه فرهنگی- سیاسی- امنیتی سوق داد و زرادخانههای پنهانی هر دو کشور را پر و پیمانتر کرد. وقتی شوروی همزمان با سوسیالیسم سازی شرق اروپا،آرایش سیاسی خود را به نیمی از این قاره تزریق کرد، عناد امریکا با روسها بیشتر شد. از همه بدتر اینکه علوم لازم برای گسترش سلاحهای هستهای نیز که نماد اول آن در روزهای پایانی جنگ جهانی دوم هیروشیما و ناکازاکی ژاپن را به یک جهنم واقعی تبدیل کرد نزد هر دو دشمن ایدئولوژیک اوج گرفته بود و سایر کشورها بیم داشتند در صورت سر رفتن حوصله سران امریکا و شوروی قربانی جنگ هستهای مخوفی شوند که این دو کشور زیادهخواه احتمالاً علیه یکدیگر به راه خواهند انداخت. چنین اتفاقی هرگز رخ نداد اما بسیاری از آگاهان میگویند اگر اتحاد جماهیر شوروی در سال 1991 متلاشی و به 15 کشور تقسیم نمیشد و چنانچه بلایی مشابه بر سر یوگسلاوی نمیآمد و پیمان نظامی ورشو رنگ نمیباخت، دیر یا زود چند موشک هستهای از سوی سران امریکا و روسیه شلیک میشد و فقط خدا میداند که در آن صورت از اروپا و امریکا شمالی و البته بخشهایی از آسیا و امریکای مرکزی چه چیزهایی در نقشه جهان باقی میماند.
البته خطرات جنگ سرد فعلی «امریکای جو بایدن» با «چین شی جین پینگ» بسیار متفاوت و شرایط آن غیر خطیرتر است. درست است که چین با تأکید بر تکحزبی بودن عملاً از کمونیست ماندن خود میگوید اما نحوه کارهای تجاری و شیوههای معاملاتی آنها چندان متفاوت با کاپیتالیستها نیست. چین برای عبور کامل از اقتصاد بحرانزده امریکا و حتی رجحان آشکار تکنولوژیکی بر این رقیب، سال 2030 را بهعنوان زمان تحقق این امر تعیین کرده اما سرعت پیشرفت چینیها و شدت عقبگرد امریکاییها به حدی است که شاید این مهم 5 سال زودتر هم حاصل آید. معلوم نیست جو بایدن از ستیزهجویی آشکار ماههای اخیرش با چین چه چیزی را جستوجو میکند.
آیا او میخواهد چینیها را وادار به رعایت بیشتر اصول دموکراسی در گردش امور کشور خود کند و یا صرفاً میخواهد ماشین توقفناپذیر اقتصادی طرف مقابل را اسقاط کند. اهداف بایدن هرچه باشد، باید تأکید کرد نیل احتمالی به آنها با هزینههای کلانی برای امریکا همراه خواهد شد.
چین با داشتن جمعیتی 1.4 میلیاردی و مردمانی بهشدت منضبط و پرکار بر این باور است که سرانجام زمان حکومتش بر سطح جهان رسیده است و امریکا و روسیه پس از سالها زمامداری باید به ایفای نقشهای دوم و سوم خود بپردازند و اگر بایدن قصد دارد با ایجاد فضایی سرد و ملتهب این فکر را از سر چینیها خارج کند، فقط وقتش را هدر خواهد داد.
منبع: Project Syndicate
خاطرات یک دیپلمات
روایت گمشده
فاروق الشرع / وزیر خارجه سابق سوریه
مترجم: حسین جابری انصاری
مأموریت من در لبنان
متن توافق ۱۷ مه از استقلال لبنان و حاکمیت منطقهای و سلامت سرزمینی این کشور سخن میگفت، اما این انشا نویسیها اهمیتی نداشت و با ترتیبات امنیتی یک جانبه پیشبینی شده در توافق و محق دانستن اسرائیل به حفظ منطقه نوار مرزی با هدف جلوگیری از هرگونه عملیات مقاومت و همچنین مکلف کردن لبنان به برخورد با هر نیروی حمله کننده به اسرائیل، معنای خود را از دست میداد.
در مذاکرات درباره یک خواسته دیگر اسرائیل نیز گفتوگو شد، اما طرف اسرائیلی نتوانست آن را بهصورت رسمی در توافق بگنجاند. مضمون درخواست این بود که امنیت اسرائیل میطلبد که بهصورت مستمر با پروازهای شناسایی، فضای لبنان را کنترل و از هرگونه هجوم ناگهانی علیه خود از سمت شمال جلوگیری کند. در آن زمان این مطلب به رسانهها درز پیدا کرد که دو طرف بهصورت محرمانه بر سر این خواسته اسرائیل توافق کردهاند و اسرائیل مخفی ماندن موضوع را پذیرفته است. این خبر درست بود یا نه، اسرائیل تا به امروز آشکارا عملیات شناسایی فضای لبنان را با توافق یا بدون توافق انجام میدهد.
لغو توافق ۱۷ مه یک سال پس از امضای آن، محقق نمیشد اگر تصمیم و اراده سیاسی سوریه برای نابودی این توافق از یک سو و اوجگیری نقش حزبالله بهعنوان نیروی مقاومت از سوی دیگر نبود که در کنار جنبش امل و احزاب ملی لبنان و نیروهای دیگری همچون حزب سوری قومی و حزب کمونیست لبنان و حزب سوسیالیست پیشرو و دیگر نیروها و مجموعههای ملی و اسلامی، شجاعانه و با خودفراموشی مقاومت کرده و مردم لبنان را به پناهگاهی برای اندیشه مقاومت تبدیل کردند. همچنین یورش پیشدستانه واحدهایی از ارتش سوریه در نبرد سلطان یعقوب که امید ارتش اسرائیل برای قطع راه دمشق به بیروت را ناامید کرد، تابلو برافراشته مهمی برای حفظ روحیه سوریها ، لبنانیها و فلسطینیها بود.
اخراج نیروهای چندملیتی از لبنان نیز امکان پذیر نمیشد، اگر انفجارهای محل استقرار نیروهای ویژه ارتش امریکا معروف به مارینز در نزدیکی فرودگاه بیروت و انفجار مقر چتربازان فرانسوی در ۲۳ اکتبر ۱۹۸۳ نبود که جان بیش از دویست و چهل قربانی امریکایی و پنجاه قربانی فرانسوی را گرفت. هنگامی که دونالد رامسفیلد قائم مقام وقت وزارت دفاع امریکا به محل گذران نقاهت اسد در جنوب دمشق آمد تا عقب نشینی نیروهای امریکایی از سواحل سوریه و لبنان را به اطلاع او برساند، در توجیهی متضمن نوعی تهدید، گفت نظر او این بوده که امریکا پنجاه هزار نیروی مارینز به سواحل لبنان اعزام کند اما شولتز و ریگان بر این باور بودهاند که دو هزار نیرو برای اشغال لبنان کافی است و اینک هزینه اشتباه محاسبه خود را پرداخت میکنند.
سرانجام نیروهای چندملیتی و پیشاهنگ آنها ناو نیوجرسی با کادرها و توپهای غول پیکرش، عقبنشینی کردند و توافق ۱۷ مه ۱۹۸۳ - یا نامی که حکومت امریکا میپسندید، توافق عقبنشینی اسرائیل از لبنان یا نامی که مطبوعات اسرائیلی بر آن گذاشته بودند توافق امریکا و اسرائیل با لبنان - لغو شد. این توافق هر نامی که داشت با اینکه بیش از یک سال عمر نکرد، اما همه خاورمیانه را به خود مشغول کرد و سرانجام هیأت وزیران لبنان در نشست ۵ مارس ۱۹۸۴ خود تصمیم به لغو آن گرفته و آن را باطل اعلام کرد، آن سان که گویی توافقی در کار نبوده است.
بسیاری از لبنانیها که توافق ۱۷ مه را دنباله قراردادهای کمپ دیوید و پیامدهای اسفناک آن در جهان عرب میدیدند، از لغو آن شاد شدند. اما همه لبنانیها با گروه های اجتماعی و جریانهای سیاسی مختلف خود میدانستند که لغو توافق پشت سر گذاشته نخواهد شد، بیآنکه شکافهای غیرقابل پیشبینی برجای گذارد. آنها مطمئن بودند که لغو توافق، تلاشهای پی در پی اسرائیل برای ماهی گرفتن از آب گل آلود و کوششهای پایمردانهاش برای تحریک و سوءاستفاده بویژه از کسانی را به همراه خواهد داشت که لغو توافق را شکستی برای خود در کشور کوچک مشرف بر خاورمیانه بزرگ، میدانستند.
رئیسجمهوری حافظ اسد از جمله خوشحالترین افراد از لغو توافق ۱۷ مه بود و این خوشحالی بویژه در پرتو احتمال گسترش جنگ عراق و ایران و شکافهای رو به رشد در صحنه فلسطین، معنا مییافت و همچنین رویارویی میان جنبش امل و حزبالله که یکی از پیامدهای این توافق در داخل لبنان به شمار میآمد. آشکارترین ورود مستقیم من در امور لبنان در این دوره، مداخله برای پایان درگیری بین جنبش امل و حزبالله بود.
رو آمدن این درگیری با عقبنشینی نیروهای اسرائیلی در اواخر آوریل ۱۹۸۵ زیر آتش عملیات مقاومت ملی و کوشش اسرائیل برای خروج با کمترین خسارت از منطقه خروب و شرق صیدا، ارتباط داشت. این عقب نشینی در واقع مرحله دوم عملیات عقبنشینی بود که نیروهای اسرائیلی بعد از لغو توافق ۱۷ مه آغاز کرده بودند؛ در حالی که «نیروهای لبنانی» از هرگونه مداخله فعال در جریان رویدادها ناتوان بودند، جنبش امل و حزبالله بر این منطقه و شرق صیدا سیطره یافتند.
بازیگران اصلی در سیطره بر سرزمین های لبنان که اسرائیل عقب نشینی از آن را آغاز کرده بود، شامل جنبش امل و نیروهای نوپای حزب الله و حزب سوسیالیست پیشرو و «نیروهای لبنانی» به فرماندهی فؤاد ابوناضر و سپس سمیر جعجع بودند که رهبری «نیروهای لبنانی» او را به صیدا فرستاده بود با این داعیه که مانع مهاجرت مسیحیان شود. اما مأموریت واقعی «نیروهای لبنانی» از نظر اسرائیلیها، تأمین پوشش لازم برای عقب نشینی آنها از لبنان بود.
رسیدن سمیر جعجع به منطقه صیدا، زمینه ساز شکستی برای مسیحیان شد و توافق موجود نزد گروه های فعال در صحنه برای آزار نرسیدن به مسیحیان را به عملیات کوچ اجباری انسان - مشابه فاجعه الجبل - تبدیل کرد.
سرانجام نیروهای جعجع پس از تنشی که ایجاد شد، مجبور به عقبنشینی به منطقه شرق بیروت شدند، اما در مقابل اتفاقی که در شرق صیدا افتاد این بود که اختلافات بین جنبش امل و حزبالله بالا گرفت و به درگیریهای خشن میان دو طرف منجر شد. توضیح اینکه بسیج جنبش شیعی امل در فوریه ۱۹۸۴ برای سیطره بر منطقههای غربی و جنوبی و سپس مثلث خلده در بیروت زیر نظر رهبری جنبش، در زیر جلد خود رویارویی تندی میان جنبش امل و جنبش امل اسلامی یا حزبالله را پنهان میکرد که به رهبری حسین موسوی از جنبش امل در سال ۱۹۸۲ منشعب شده بود.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
دور نـما
-
از رؤیای پناهندگی تا کابوس خشونت
-
بحران زدایی از لیبی روی میز قدرت ها
-
واکنش چین و روسیه به حملات طالبان
-
روایت تازه «نیویورک تایمز» از قاتلان «خاشقجی»
-
هزینههای کلان جنگ سرد امریکا با چین
-
روایت گمشده
-
اتاقی که در آنجا اتفاق افتاد
اخبارایران آنلاین