ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گفت وگو با حسین صادقی، آخرین سفیر ایران در عربستان
7 عامل مؤثر در روابط ایران و عربستان
مریم سالاری
خبرنگار دیپلماسی
روابط ایران و عربستان هیچ گاه روی یک مدار نچرخیده است. اگر چه حتی در سالهای پیش از انقلاب اسلامی، قرابت چندانی میان دو کشور وجود نداشت اما فراز و فرود دههها رابطه و بروز چندین بحران نشان داده است که تنشها هرچند طولانی به اقتضای ضرورتهای حاکم بر ژئوپلیتیک دو کشور فروکش میکنند. چنان که پدیدار شدن نشانههای از سرگیری گفتوگوهای دو کشور پس از چندین سال قطع رابطه ناشی از رقابتهای منطقهای ریاض و همراهی با فشار حداکثری دولت پیشین امریکا علیه ایران، حکایت از آن دارد که این رابطه در مسیر بازگشت به روال طبیعی است. در همین باره حسین صادقی، آخرین سفیر ایران در عربستان در گفتوگو با روزنامه ایران، از مسیر پرفراز و فرود رابطه تهران و ریاض سخن گفته است.
به نظر میرسد سیاست خاورمیانه ای دولت جدید امریکا بازگشتی به سیاست خاورمیانهای دولت باراک اوباما، رئیس جمهوری اسبق امریکا است که تلاش میکرد در چارچوب کلان راهبرد ثقل آسیایی، خروج مرحلهای از خاورمیانه را شکل دهد. راهبردی که ابتنای آن نظمسازی تعاملی و تعادلی خواهد بود. ارزیابی شما چیست آیا نشانههای عملی شدن این راهبرد در منطقه پدیدار شده است؟
این بحث را باید با مقدمهای آغاز کنم که به راهبرد امریکا در ادوار مختلف تاریخی در منطقه خاورمیانه مربوط است. واقعیت انکارناپذیر این است که سیاست خاورمیانهای بایدن متفاوت از سیاست ترامپ یا حزب جمهوریخواه است. بایدن پس از به دست گرفتن قدرت، در موضعگیریهای خود روشن کرد که نگاهش به سمت آسیای دور است یعنی به طور واضح گفت تهدیداتی که از سوی چین متوجه ایالات متحده امریکاست در اولویت قرار دارد لذا باید نگاه امریکا بر مدیریت رابطه با این کشور باشد.
اما نگاه به سمت آسیا مختص بایدن نیست. در دوره ریاست جمهوری بوش پسر و پس از فروپاشی جماهیر شوروی که نظام دوقطبی فرو ریخت، یک فضای جدید تحت عنوان نظم نوین جهانی شکل گرفت که استقرار این نظم در فراز و فرودهای تاریخی با موانعی روبهرو شد و نتوانست شکل گیرد.
رویکرد تمرکز بر آسیای دور در دوره بوش پسر هم مقداری پررنگتر شد. اما اتفاقی که در این دوره باز هم توجه دولت وقت امریکا را از حرکت به سمت آن بازداشت و دستخوش تغییر و یک چرخش جدی کرد، حوادث 11 سپتامبر بود. این حادثه به عنوان یک نقطه عطف منجر به تمرکز امریکا بر خاورمیانه بزرگ و خلیج فارس شد. اصطلاح «خاورمیانه بزرگ» برای نخستین بار توسط بوش پسر در یک سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل مطرح شد و بعدها توسط «دیک چنی»، وزیر دفاع وقت و «کالین پاول»، وزیر خارجه وقت امریکا مورد تأکید و پیگیری قرار گرفت. منطقه خاورمیانه از مراکش تا افغانستان و پاکستان را شامل میشد و بخشی از آن در قالب خاورمیانه عربی و بخشی خاورمیانه غیر عربی قابل تعریف بود. واکنش امریکا به حادثه 11 سپتامبر و تغییر ناگزیر در سیاستهای منطقهایاش در حالی صورت گرفت که در دولت اوباما هم وقوع بهار عربی، حفظ تمرکز امریکا بر خاورمیانه را برای این کشور ضروری کرد. امریکا مایل به فروپاشی حکومتهای دیکتاتور عربی نبود و این خواسته در امتداد اجرای راهبرد خروج از منطقه معنادار میشد.
بنابراین سیاستی که بایدن در شرایط کنونی اتخاذ کرده است، به یک معنا امتداد یک استراتژی بلندمدتی است که در مقاطع مختلف تاریخی دستخوش تحولات بوده است. یعنی این طور نیست که تصمیم او مبنی بر کاهش تمرکز و حضور امریکا در خاورمیانه یک اقدام جدید ارزیابی شود بلکه ادامه راهبردی است که حالا امریکا بار دیگر فرصت عملی کردن آن را پیدا کرده است. اینکه رئیس جمهوری کنونی امریکا تا چه اندازه بتواند در جهت تحقق این استراتژی گام بردارد، جای بحث دارد.
آیا وقوع تحولات جاری در منطقه از جمله نشانههای کاهش تنش و تلاش کشورها برای ترمیم رابطه در چارچوب عزم امریکا برای اجرایی کردن راهبرد خروج از منطقه قابل تفسیر است؟
بله، من معتقدم تحولاتی که این روزها در منطقه رقم میخورد در یک مسیر و ناظر به راهبردی است که از سوی امریکا به عنوان یک متحد بزرگ بازیگران عربی در پیش گرفته شده است. شاید لازم باشد به پیشینهای اشاره کنم که میتواند به روشن شدن چرایی تلاش دولت دموکرات امریکا برای حل اختلافات در منطقه پیش از خروجش کمک کند.
چند دهه پیش که نظم قدیم در منطقه خاورمیانه حاکم بود و از سوی رژیم پادشاهی ایران دنبال میشد، بریتانیای کبیر در سال 1968 میلادی برای اولین بار تصمیم خود را برای خروج از خاورمیانه و دریای عمان و دریای سرخ اعلام کرد. به محض اعلام این تصمیم، نگرانیهای متعددی شکل گرفت که چه کشوری خلأ قدرت ناشی از خروج انگلیس را جبران میکند. از این رو قدرتهای بزرگ جهانی (انگلیس و امریکا) برای ایجاد امنیت منطقه به وسیله کشورهای منطقه سازوکار جدیدی را تعریف کردند مبنی بر اینکه ایران به عنوان جایگزین انگلیس، نقش ژاندارمی منطقه را عهدهدار شود. در همین چارچوب هم گفتوگوهای بسیاری صورت گرفت و قرار شد که نقش اصلی در منطقه را ایران داشته باشد و نقش عربستان سعودی هم به عنوان یک هم پیمان، با ایران همپوشانی داشته باشد. از این رو ما در سه سال منتهی به انقلاب اسلامی شاهد یک نظم پایدار در منطقه بودیم.
وقتی خلأ قدرت در هر نقطهای از جهان رخ میدهد، میتوان پنج وضعیت را متصور شد؛ یکی بروز ناامنی و بی ثباتی و هرج و مرج که از سال 1968 تا 1975 بعد از اعلام تصمیم به خروج انگلیس و فعال شدن نقش جماهیر شوروی به وجود آمد. وضعیت دوم، به وجود آمدن یک قدرت هژمون به عنوان کشوری است که وقتی خلأ منطقهای به وجود میآید این کفایت و قدرت را داشته باشد اعمال قدرت یا هژمون خود را تثبیت کند. سومین حالتی که ممکن است به وجود آید، رشد و بلوغ سیاسی است؛ یعنی کشورهای منطقه به یک رشد و بلوغ سیاسی برسند که بتوانند در پرتو گفتوگوهای سازنده و با هدف رسیدن به امنیت و صلح پایدار به همکاریهای دستهجمعی دست پیدا کنند؛ مانند وضعیتی که در اروپا به وجود آمد و در نتیجه آن اتحادیه اروپا شکل گرفت. حالت چهارم این است که اگر حالت اول، دوم و سوم محقق نشد، قدرت بزرگ دیگری خارج از منطقه جایگزین کشوری شود که خارج شده است. این همان وضعیتی است که بعد از خروج انگلیس رخ داد و امریکا به عنوان یک قدرت بزرگ جهانی جایگزین آن شد. وضعیت پنجم که وقوع آن از بقیه گزینهها ضعیفتر است، استقرار نیروهای سازمان ملل است.
حالا به وضعیت جاری برگردیم که اگر بایدن بخواهد استراتژی بلندمدت خروج را دنبال کند باید مشکلات منطقهای حل و فصل شود؛ یعنی امکان اجرایی شدن این تصمیم بدون حل مشکلات منطقهای وجود ندارد. وقتی اوباما اعلام کرد نیروهایش را از عراق خارج میکند، شاهد بروز یک دوره ناامنی در عراق بودیم یا وقتی بایدن اخیراً تصمیم به خروج نیروهای امریکا از افغانستان را گرفت، بی ثباتی و ناامنی در این کشور بروز پیدا کرد. یعنی اینها مدلهایی است که تقریباً با وضعیتهای مشابه اتفاق میافتد. در حال حاضر امریکا نمیتواند منطقه را ترک کند در حالی که وضعیت جنگ یمن، مسأله سوریه و اختلافات ایران و عربستان به همین شکل باقی بماند. الان عربستان سعودی در حال عادیسازی مناسبات خود با عراق و ترکیه است. برای مذاکره با ایران هم ابراز تمایل کرده است همه اینها را باید در یک مجموعه ارزیابی کرد. معلوم نیست بایدن چقدر بتواند در این جهت حرکت کند و دیگر بازیگران بینالمللی جهانی و همچنین منطقهای تا چه اندازه با این حرکت همسو شوند. اگر این ناهمگونی یا عدم همسویی وجود داشته باشد نمیتوان در آینده نزدیک شاهد شکلگیری امنیت و ثبات در خاورمیانه بود بویژه که الان مشکلات اسرائیل و فلسطینیها روز به روز اوج میگیرد و دو طرف به سمت یک جنگ تمام عیار میروند و کشورهای عربی هم به صورت طبیعی دچار یکسری مشکلات میشوند.
همزمان با تحولاتی که شما اشاره میفرمایید امریکا عزم خود را برای احیای برجام جزم کرده است همان توافقی که میدانیم بازیگران عرب چه اندازه مخالف آن هستند. فکر میکنید بازگشت امریکا به این توافق چه اندازه میتواند توازن را به معادلات منطقهای برگرداند؟
ثمرات احیای برجام زمانی میتواند بخوبی پدیدار شود که هم ایران و هم طرفهای دیگر برجامی بتوانند یک اطمینان در منطقه به وجود بیاورند. یعنی کشورهای منطقه مطمئن شوند که نه تنها احیای این توافق به ضرر منافع هیچ یک از آنها نیست بلکه میتواند حتی کمککننده به تحقق یک امنیت پایدار باشد. خب رسیدن به این مرحله و اعتمادسازی در میان کشورهای عربی نیاز به کار دارد.
به نظر من دیدگاه منطقهای دو کشور چین و روسیه به عنوان دو عضو برجام در زمینه منطقهای متفاوت از دیدگاه سایر شرکای غربی این توافق است. به طور مشخص شاید چینیها اصلاً نمیخواهند امریکاییها از منطقه خلاص شوند زیرا آنها میدانند که اگر امریکا از نگرانیهایش در قبال منطقه خاورمیانه عبور کند، بالاخره تمام انرژی خود را بر آسیای دور و به طور مشخص چین میگذارد و طبیعی است که پکن مایل نیست چنین اتفاقی رخ دهد.
از سوی دیگر روسیه هم با رویکردهای متفاوتی به خروج امریکا از منطقه متمایل نیست. منافع روسیه و چین در این زمینه با همدیگر انطباق پیدا کرده است که میتوانند سیاست مشخص و مشترکی را دنبال کنند. حالا اینها در شرایطی است که اروپا هم در عین حال که به امریکا نزدیک است در زمینه منطقهای اختلافاتی با آن دارد؛ مثلاً اروپاییها تهدید اول خود را روسیه میدانند در حالی که برای امریکا، چین تهدید اول است.
ذیل چنین آرایشی است که معتقدم وضعیت برجام و زمینه سازی برای پذیرش آن از سوی کشورهای منطقه بسیار پیچیده است و هر روز بر پیچیدگی آن افزوده میشود. اما یک هدف دور از دسترس هم نیست ولی باید تلاشهای زیادی از طرف کشورهای مختلف صورت گیرد و کشورها برای اجرای موفق برجام تلاش کنند مقداری مواضع خود را به یکدیگر نزدیکتر کنند تا بتوانند به اهداف مشترک خود دست یابند.
آیا عربستان در یک تنگنای راهبردی به سمت ایران آمده است؟
در این امر که رویکرد پادشاهی سعودی نسبت به ایران بویژه پس از مصاحبهای که آقای محمد بن سلمان داشت، تغییر کرده است، تردیدی وجود ندارد. این اعلام موضع و اقداماتی که سعودیها در رابطه با عراق، یمن و لبنان در پیش گرفتهاند، نشاندهنده تغییر مواضع است.
احیای برجام چه اندازه میتواند مؤلفه تأثیرگذار بر بهبود این رابطه باشد؟
من در پاسخ به این پرسش باید به عواملی اشاره کنم که طی 6 دهه گذشته در مناسبات تهران و ریاض وجود داشته است. یک دسته از عوامل به اقداماتی مربوط است که یک طرف علیه طرف دیگری انجام میداده است؛ مناسبات سیاسی ایران و عربستان تاکنون سه بار قطع شده است که یک بار قبل از انقلاب و دو بار بعد از پیروزی انقلاب بوده است و این در نتیجه اقداماتی بوده که از سوی یک طرف علیه طرف دیگر صورت گرفته است. دوم شرایط داخلی هر یک از دو کشور است؛ یعنی باید وضعیت سیاسی، امنیتی و اقتصادی هر کدام را مورد توجه قرار داد که هر یک از این دو کشور با چه وضعیتی روبهرو بودند. اینها نکات مؤثری در دوری یا نزدیکی ایران و عربستان بوده است.
سومین نکته، نیاز متقابلی است که دو کشور از نظر داخلی، منطقهای و بینالمللی به یکدیگر دارند. به عنوان مثال عملی شدن برجام را در همین نیاز متقابل میتوان دید. باید دید که یک طرف، از مناسبات طرف دیگری چه در منطقه چه در فضای بینالمللی چه برداشت یا تصویری را اتخاذ میکند. برای روشن شدن موضوع فرض کنیم الان برخی از کشورهای منطقه مناسبات خود را با اسرائیل عادی سازی کردند خب به صورت طبیعی ایران از جایگاه خود نسبت به این اتفاق احساس خوشایندی ندارد به این معنا که اگر این کشورها در جهت عادیسازی با اسرائیل گام برداشته اند با هدف اقدام علیه ایران بوده است.
چهارمین و پنجمین مسأله، شرایط منطقهای و بینالمللی است. از منظر منطقهای، رابطه ایران و عربستان پس از کشتار حجاج در سال 1366 در مکه مکرمه قطع شد که چند سال و تا زمان اشغال کویت از سوی عراق ادامه یافت و پس از آن وارد مرحله نوینی شد؛ یعنی برای عادیسازی رابطه با ایران یک احساس ضرورت از سوی ریاض به وجود آمد تا برای محقق شدن آن اقدام کند.
از منظر بینالمللی هم باید این نکته را مورد توجه قرار داد که ارتقای جایگاه ایران در صحنه جهانی موجبات نارضایتی کشورهای منطقه بویژه عربستان را فراهم میکند از این رو اینک، هم پادشاهی عربستان و هم سایر کشورهای منطقه معتقدند اگر بحران فعالیتهای هستهای ایران حل شود و رابطه آن با کشورهای دنیا به سمت عادی شدن حرکت کند، خود را در تنگنا احساس میکنند و معتقدند ممکن است وضعیتشان متحول شود حالا این برداشت میتواند واقعی باشد یا غیر واقعی....
مؤلفه ششم جایگاه و تأثیر هر کدام از دو کشور در صحنه منطقهای و بینالمللی و مناسبات قدرت است. عامل بعدی ترس و نگرانی است که ممکن است یک طرف نسبت به طرف دیگر یا بالعکس داشته باشد. هفتمین گزاره به ایجاد یک اعتماد متقابل باز میگردد. این اعتماد متقابل میتواند تأثیرات خود را در عرصههای مختلف داشته باشد.
بنابراین، این 7 عامل در روند رابطه ایران و عربستان ایفای نقش میکند و هریک از آنها در مقاطع مختلف برجسته میشود؛ مانند اشغال کویت توسط رژیم عراق که نقطه عطفی بود. رابطه تهران و ریاض در شرایط کنونی هم با سه نقطه عطف روبهرو است که پادشاهی سعودی را وارد یک مرحله بازنگری کرده است؛ اول برجام، دوم روی کار آمدن بایدن و سوم هم جنگ یمن است. البته عوامل دیگری هم وجود دارد اما در این مقطع این سه عنصر نقش برجستهتری را نسبت به موضوعات دیگر بازی میکنند.
این عناصر چه ظرفیتی برای تحول در این رابطه دارد؟ چون همانطور که خودتان هم اشاره کردید علل مناقشات عمیق میان ایران و عربستان در نگاهی ریشه دارد که به علت تضاد مذهبی و رقابتهای ژئوپلیتیک هر کدام نسبت به دیگری است. رقابتهایی که کشمکش بر سر نفوذ در کشورهای اسلامی و تلاش هرکدام برای صفبندی و جذب متحدان را شامل میشود.
مسائل و منافع ملی هر کشوری تعیینکننده استراتژی حاکمان است. مناسبات ایران و عربستان همواره با یک فراز و نشیبی روبهرو بوده است. این تکانهها در مقاطع مختلف و در برخی مواقع خیلی برجسته شده و برخی موارد فروکش کرده است و در برخی مواقع هم منجر به قطع رابطه شده است.
آرایش و معادلات منطقه بعد از بهار عربی و از سال 2010 به بعد دچار تغییر شد. پیش از وقوع این تحولات، از جمله بازیگرانی که در شمال آفریقا ایفای نقش میکردند دو کشور با ویژگیهای متفاوت بودند؛ مصر و لیبی. در منطقه شامات سوریه بویژه در دوره حافظ اسد نقشآفرین بود و به عنوان یک بازیگر جدی در جهان عرب به شمار میآمد. در منطقه خلیج فارس هم عراق و ایران و عربستان مطرح بودند. اما بعد از بهار عربی که شماری از این بازیگران مانند مصر و لیبی و عراق دچار فروپاشی شدند، بهتدریج جایگاه آنها در مناسبات منطقه تغییر کرد و زمان زیادی طول خواهد کشید تا آنها بتوانند بار دیگر خود را پیدا و قدرت خود را بازیابی کنند. این امر خیلی قابل پیشبینی نیست و در آینده نزدیک یعنی حداقل در یک پروسه 10 ساله نمیتوان این روند را متصور شد.
بنابراین الان در جهان عرب، دنیای اسلام و منطقه دو بازیگر قدرتمند باقی ماندهاند؛ یکی ایران و دیگری عربستان است. این دو کشور دو همسایه مسلمان هستند که اختلافات زیادی با هم دارند این اختلافات به نقطهای رسیده است که خصمانه شده یعنی از حالت رقابتی خارج شده و وضعیت خصمانه به خود گرفته است. نمیتوان منکر شد که تهران و ریاض تلاش کردند همه امکانات خود را شامل توان سیاسی، تبلیغاتی و... در میادین علیه یکدیگر به کار گیرند.
در چنین وضعیتی ریاض در حال تغییر رویکرد خود در منطقه است. تغییری که ایران باید آن را جدی بگیرد و طرفین در نقطه آغاز مذاکرات، بکوشند اختلافات یکدیگر را به رسمیت بشناسند. زیرا اگر طرفین تصور کنند میتوانند صرفاً با اتکا بر تبادل پیامهای دیپلماتیک دوستانه مذاکراتی ثمربخش را آغاز کنند، تصور اشتباهی است.
در حال حاضر اصلیترین حوزههای اختلاف دو طرف چیست؟
اختلافات ایران و عربستان سعودی در زمینههای مختلف بارز است. دو طرف میخواهند تنها قدرت منطقهای باشند. آنها در زمینه جایگاهشان در دنیای اسلام، بازیگران عرب و موضوع نفت و انرژی و موضوعات فرقهای و ایدئولوژیک با یکدیگر اختلاف نظر دارند. عبور دو طرف از این وضعیت مستلزم کاستن از اختلافات فرقهای و کنار گذاشتن نگاه خودمطلقانگاری و تمامیت انگاری و بازی با حاصل جمع صفر است.
اگر دو کشور تکیه بر منافع مشترک را در دستور کار قرار دهند، میتوان به ترمیم رابطه امیدوار بود. تجربه شش دهه گذشته هم این را نشان میدهد این دو کشور ظرفیت و قابلیت را دارند که نه تنها یک رابطه توسعه یافته با هم داشته باشند بلکه بتوانند به سمت همکاریهای مهم استراتژیک هم حرکت کنند و در جهت تحقق آن گام بردارند. من اصلاً این را دور از ذهن نمیدانم یعنی امکان تحقق آن وجود دارد.
اما برخی معتقدند از آنجایی که هیچ یک از مؤلفههای مهم و کلیدی در اختلافات میان تهران و ریاض، حل و فصل نشده، چه بسا فضای کنونی برای مذاکره و مانور دیپلماتیک یک پدیده گذرا باشد.
موافقم این رابطه بحرانی مشابه یک بیماری است که اگر نتوان ریشه آن را پیدا کرد یا دلایل عدم اعتمادی که بین طرفین وجود دارد، یافت نشود و خاشاک کنار نرود، نمیتوان به اصل موضوع و موانع موجود برای اعتمادسازی رسید. بالاخره دو کشور نمیتوانند صددرصد به هم اعتماد کنند ولی باید ریشههای بیاعتمادی را پیدا کنند و بعد بگویند ریشه بحرانها و اختلافات شامل این موارد و موضوعات است ولی اگر دو طرف مذاکرات خود را از نقاط اختلافی شروع کنند ممکن است نتوانند به نتیجه مطلوب برسند.
زمینههای مشترکی که دو کشور میتوانند گفتوگو را از آنجا آغاز کنند کجاست؟
ایران و عربستان ابتدا باید تمامی موضوعات اختلافی را روی میز بگذارند و سپس نسبت به اولویتبندی آن بهمنظور آغاز گفتوگو اقدام نمایند. دو کشور باید مذاکرات خود را با اتکا به نقاط مشترک آغاز کنند؛ یعنی براساس شرایط حساس منطقه، یکسری از گفتوگوهای سازنده را براساس منافع مشترک آغاز کنند. دو طرف باید قدم به قدم و بتدریج و با حوصله پیش روند؛ یعنی اینطور نباشد که گفتوگوها تنها به تبادل یکسری حرفها و مواضع شفاهی دوستانه منجر شود و هر یک تصویر خیلی زیبا و فریبندهای از هم نشان دهند بعد یکدفعه مسائلی به وجود بیاید و دو طرف به عقب برگردند.
به باورم، امنیت داخلی و مسائل منطقهای که در رأس آن جنگ یمن قرار دارد میتواند بهعنوان نقطه مشترک که برای طرفین از اهمیت ویژهای برخوردار باشد، نقطه آغاز مباحث باشد. فکر میکنم روند هم اینگونه پیش میرود.
آیا شروع مذاکرات مقدماتی میان ایران و عربستان به این معناست که فهم مشترکی برای همگرایی میدان و دیپلماسی به وجود آمده است؟
ایران و عربستان در مقطعی درباره موضوع عراق همکاری و با هم گفتوگو کردند و به این جمعبندی در پرتو یکسری گفتوگوهای صادقانه و جسورانه رسیدند که مسائل منطقهای را با همدیگر حل کنند. یعنی نگاهی که در عربستان سعودی شکل گرفته بود مبنی بر اینکه مسائل منطقه و جهان عرب ارتباطی به ایران ندارد، کنار گذاشته شده بود و سعودیها پذیرفتند که ایران یک بازیگر جدی و تعیین کننده در منطقه است و اگر بخواهند نقش بیبدیل آن را نادیده بگیرند یا حتی بالعکس ایران نقش عربستان را نادیده بگیرد نتیجه این نادیدهانگاری این میشود که سرمایههای ملی دو کشور که باید در جهت رشد و توسعه و رفاه مردمشان به کار گرفته شود در یک میدان بیهودهای صرف میشود و به هدر میرود.
تهران و ریاض در دوره ریاست جمهوری مرحوم هاشمی به این نتیجه رسیدند که همکاری خود را در مسأله عراق و لبنان آغاز کنند. یعنی در این زمینه، میان نهادهای مختلف از جمله نهادهای نظامی و دیپلماسی اجماع نظر به وجود آمده بود. این گفتوگوها که در دوره آقای هاشمی آغاز شد در دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی تکامل پیدا کرد اما در اوایل دوره آقای احمدینژاد فرو ریخت. در همین چارچوب هر کدام از طرفین تصمیم گرفتند یک نماینده تامالاختیار تعیین کنند که این دو نماینده درباره موضوعات مختلف به بحث بنشینند و به نتیجه برسند و آن نتیجه، نظر حاکمیت و رهبران دو کشور باشد و دیگر کسی نتواند در مسیر رابطه کارشکنی و سنگاندازی کند یا اقدامی در میدان انجام دهد که نتیجه تلاشهای دیپلماسی فراگیر یک دفعه از بین رود.
روند این گفتوگوها که میتوانست محصول بذری را که کاشته شده و رشد و نموی یافته بود، برداشت کند، در دوره آقای احمدینژاد از بین رفت. شاید اگر آن حرکت استمرار پیدا میکرد ما امروز میتوانستیم نتیجه آن را که تقریباً طی چند سال بهخوبی از آن مراقبت شده بود، برداشت کنیم که متأسفانه از بین رفت. بعدها حوادثی همچون اشغال سفارت عربستان هم به تخریب این رابطه دامن زد. در حالی که باید اقداماتی صورت میگرفت که توافقات صحنه دیپلماسی را تحکیم کند، حمله به سفارت و کنسولگری عربستان کاملاً این صحنه را بر هم زد و یک بازی برد را به یک بازی باخت تبدیل کرد. به این معنا که عربستان سعودی در آن مقطع وضعیت بسیار بدی در صحنه جهانی داشت و بهواسطه اعدامهایی که در این کشور صورت گرفته بود، از منظر حقوق بشر تحت فشار بود و ایران میتوانست در صحنه جهانی فعالیتهای گسترده دیپلماتیکی را آغاز کند که منجر به نتایج مطلوبی شود ولی حمله به سفارت باعث شد هم دستاوردهای چندساله مذاکرات نابود شود و هم خدمت بزرگی به اسرائیل و حتی امریکا صورت گیرد.
این اتفاق به هدف عربستان در تخریب ایران کمک بزرگی کرد. این در حالی است که اولویت اول هر کشوری منافع ملی خودش است یعنی اینطور نیست که مثلاً گفته شود عربستان به عنوان کشوری که تحت امر امریکاست، هر روز به دیکته این کشور عمل میکند. درست است عربستان یک رابطه استراتژیک با امریکا دارد ولی براساس منافع ملیاش رفتار میکند و خیلی از مواقع که احساس کند منافعش در خطر است تلاش میکند رودرروی کشوری قرار گیرد که با آن رابطه استراتژیک دارد.
چند نمونه تاریخی در این رابطه وجود دارد که سعودیها این کار را کردند. قبل از آزادی کویت به کمک ائتلاف نظامی، امریکا تصمیم گرفته بود در همان مقطع صدام را سرنگون کند ولی عربستان با توجه به تلاشهایی که کرد و برداشت هایی که از تحولات عراق داشت، با امریکا مخالفت کرد و نگاه این کشور را تغییر داد. پس چنین کشوری میتواند در مواقع حساس برای منافعش کارهای جدی و تأثیرگذار انجام دهد.
شما اشاره کردید که یکی از عللی که ایران و عربستان وارد عرصه رقابت شدهاند، هدفگذاری برای تبدیل شدن به قدرت برتر است اما این در حالی است که در یکی دو سال اخیر مقامهای کشورمان ایدههای متعددی از جمله طرح «صلح هرمز» را با هدف مشارکت منطقهای و با حضور همه کشورها از جمله عربستان روی میز گذاشتهاند. آیا این به معنای تغییر نگاه تهران در عرصه رقابتهای منطقهای نیست؟ و در صورت گشوده شدن باب مذاکرات با عربستان، مورد اعتنای این کشور قرار میگیرد؟
ایران و عربستان باید اراده خود را به نمایش بگذارند که برای برداشتن موانع میخواهند و تمایل دارند گامهای عملی بردارند و در حد حرف نباشد؛ یعنی بنشینند درباره مواردی که اختلاف دارند، خیلی جدی حرف بزنند. وقتی مرحوم هاشمی اولین بار در سنگال و بعد در اسلام آباد گفتوگو با ملک عبدالله، پادشاه وقت عربستان را آغاز کرد، این گفتوگوها بسیار تلخ، جسورانه و در عین حال صادقانه بود؛ یعنی ملک عبدالله در آن مقطع خاص اعتراف کرد که عربستان گروه طالبان را در افغانستان ایجاد کرد. در آن مقطع، فقط سه کشور عربستان، قطر و پاکستان طالبان را به رسمیت میشناختند. سعودیها منابع مالی، پاکستانیها اطلاعات و موارد آموزشی و قطریها هم کمکهای ویژه را برای طالبان تأمین میکردند. لذا طبیعی است که وقتی دو کشور با یکدیگر اختلاف دارند سعی میکنند هم از اهرمهایی که دارند استفاده کنند هم اهرمهای جدیدی را خلق کنند. به دنبال اقداماتی که در آن مقطع صورت گرفت، وقتی دو طرف تمام مسائل خود را روی میز ریختند فضای بسیار تلخ و سختی شکل گرفت و ممکن بود روند مذاکرات را متوقف کند و دو طرف را به مرحله حادتری سوق دهد. مدیریت این فضا به رهبران دو کشور و مذاکرهکنندگان برای هدایت مسیر گفت گوها مربوط است. خب حرکتی که میتوانست دو کشور را به نقطه رویارویی نظامی بکشاند به یک رابطه دوستانه انجامید و به تدریج یک اعتماد متفاوت شکل گرفت. بنابراین من بر اساس تجربیات طولانی مدت خودم در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه باور دارم که ایران و سعودی با همکاری یکدیگر و با همافزایی میتوانند تواناییهای موجود و ظرفیتهای غیر قابل انکار خود را فعال کنند و بدون نیاز به قدرتهای بیگانه با همکاری سایر کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس امنیت منطقه را تأمین کنند.
اما چه زمانی این رؤیا میتواند تحقق یابد؟ وقتی که دو طرف به هم اعتماد کنند ، اختلافات را به رسمیت بشناسند و اعتماد متقابلی به وجود بیاید؛ یعنی طرفین به این باور برسند که طرف مقابل دنبال براندازی طرف دیگر نیست. هر کدام منافعی دارند و باید آن را هم به رسمیت بشناسند. همچنین حرکت به سمت یک اعتمادسازی پایدار باشد. در آن صورت میتوان گفت ایدههای ایران مانند طرح صلح هرمز واقعی خواهد بود و امکان اجرا خواهد یافت. شما نمیتوانید سقف بزنید بدون آنکه فونداسیون داشته باشید. در آن صورت آن سقف با یک نسیم فرو میریزد. باید آن پایه را محکم ساخت و بعد درباره این طرحها گفتوگو کرد. اصلاً میتوان به صورت مشترک طرحهایی تدوین کرد؛ یعنی ایران و عربستان میتوانند با کمک یکدیگر برای همکاری جمعی منطقهای طرح ارائه دهند. بنابراین در این بحث، دو کشور برای رسیدن به یک توسعه فراگیر چارهای جز همکاری ندارند و باید به آن شکل و سازمان دهند.
بنابراین میتوان آغاز مذاکراتی را که دو دور آن در بغداد صورت گرفته است به معنای بازنگری جدی در سیاستهای منطقهای تهران و ریاض دانست؟
حاکمیت هر دو کشور ناگزیر از این است که در سیاستهای کلان منطقهای و جهانی خودش یک بازنگری داشته باشد. حتی اگر راهی را رفت و نتیجه نداشت باید بازنگری کند و حالت خودترمیمی داشته باشد. حاکمیتی میتواند به حیات خود ادامه دهد که یک، سعی کند حرکاتش را مبتنی بر واقعیات تنظیم کند یعنی با تکیه بر واقعیتهایش به سمت آرمانهای خود گام بردارد و دوم برای رسیدن به آرمانهایش مرتب در حال بازنگری و خودترمیمی باشد یعنی قابلیت داشته باشد خود را در شرایط مختلف ترمیم و بازسازی کند.
تهران و ریاض در شرایط جاری به عنوان دو قدرت تأثیرگذار منطقهای و در دنیای عرب و جهان اسلام باید بر اساس ظرفیتهایی که دارند از منافع کوتاه مدت خود عبور کنند و به منافع بلندمدت ملی و منطقهایشان بیندیشند اگر این بازنگری را داشته باشند، میتوانند در پرتو این بازنگری، سیاست جدیدی را اتخاذ کنند و اتخاذ سیاست جدید به این معناست که هر دو طرف باید سیاستهای میدانی و دیپلماتیک خود را مورد بازنگری قرار دهند. در این صورت میتوانند موانع را برای عادیسازی از میان بردارند و به سمت نظم جدید منطقهای با مشارکت دیگر کشورهای منطقه حرکت کنند. در همین حال نمیتوان منافع کشورهای خارج از منطقه را هم نادیده گرفت و آن را هم باید دید. من معتقدم که هر دو کشور و هم سایر کشورهای منطقه نیاز به نظم جدیدی دارند که این نظم جدید بتواند تأمین کننده تمامی منافع اطراف باشد این نیاز بیش از گذشته احساس میشود. چون منطقه هم از بحرانهای متوالی خسته شده و دیگر تحمل پرداخت هزینههای سنگین را ندارد. در حقیقت، منطقه به انبار باروتی تبدیل شده که ممکن است یک جرقه آن را منفجر کند. لذا باید این اقدامات صورت گیرد که منطقه به سمت یک نظام جدید امنیتی حرکت کند و البته دور از دسترس هم نیست. اگر این روند ادامه پیدا کند میتوان شاهد کاهش تنشهای منطقهای و تحقق یک نظم پایدار بود. نشانههای زیادی هم برای حرکت کشورها به این سمت دیده میشود. ترکیه و مصر برای ترمیم روابط خود تلاش میکنند. عادیسازی این رابطه با تمایل متقابل ترکیه و امارات و عربستان سعودی برای گسترش روابط همخوانی دارد. از سوی دیگر هم محمد بن سلمان برای رابطه با ایران نیز ابراز تمایل و تهران نیز استقبال کرده است. همه اینها را میتوان در یک مجموعه تعریف کرد.
خبرنگار دیپلماسی
روابط ایران و عربستان هیچ گاه روی یک مدار نچرخیده است. اگر چه حتی در سالهای پیش از انقلاب اسلامی، قرابت چندانی میان دو کشور وجود نداشت اما فراز و فرود دههها رابطه و بروز چندین بحران نشان داده است که تنشها هرچند طولانی به اقتضای ضرورتهای حاکم بر ژئوپلیتیک دو کشور فروکش میکنند. چنان که پدیدار شدن نشانههای از سرگیری گفتوگوهای دو کشور پس از چندین سال قطع رابطه ناشی از رقابتهای منطقهای ریاض و همراهی با فشار حداکثری دولت پیشین امریکا علیه ایران، حکایت از آن دارد که این رابطه در مسیر بازگشت به روال طبیعی است. در همین باره حسین صادقی، آخرین سفیر ایران در عربستان در گفتوگو با روزنامه ایران، از مسیر پرفراز و فرود رابطه تهران و ریاض سخن گفته است.
به نظر میرسد سیاست خاورمیانه ای دولت جدید امریکا بازگشتی به سیاست خاورمیانهای دولت باراک اوباما، رئیس جمهوری اسبق امریکا است که تلاش میکرد در چارچوب کلان راهبرد ثقل آسیایی، خروج مرحلهای از خاورمیانه را شکل دهد. راهبردی که ابتنای آن نظمسازی تعاملی و تعادلی خواهد بود. ارزیابی شما چیست آیا نشانههای عملی شدن این راهبرد در منطقه پدیدار شده است؟
این بحث را باید با مقدمهای آغاز کنم که به راهبرد امریکا در ادوار مختلف تاریخی در منطقه خاورمیانه مربوط است. واقعیت انکارناپذیر این است که سیاست خاورمیانهای بایدن متفاوت از سیاست ترامپ یا حزب جمهوریخواه است. بایدن پس از به دست گرفتن قدرت، در موضعگیریهای خود روشن کرد که نگاهش به سمت آسیای دور است یعنی به طور واضح گفت تهدیداتی که از سوی چین متوجه ایالات متحده امریکاست در اولویت قرار دارد لذا باید نگاه امریکا بر مدیریت رابطه با این کشور باشد.
اما نگاه به سمت آسیا مختص بایدن نیست. در دوره ریاست جمهوری بوش پسر و پس از فروپاشی جماهیر شوروی که نظام دوقطبی فرو ریخت، یک فضای جدید تحت عنوان نظم نوین جهانی شکل گرفت که استقرار این نظم در فراز و فرودهای تاریخی با موانعی روبهرو شد و نتوانست شکل گیرد.
رویکرد تمرکز بر آسیای دور در دوره بوش پسر هم مقداری پررنگتر شد. اما اتفاقی که در این دوره باز هم توجه دولت وقت امریکا را از حرکت به سمت آن بازداشت و دستخوش تغییر و یک چرخش جدی کرد، حوادث 11 سپتامبر بود. این حادثه به عنوان یک نقطه عطف منجر به تمرکز امریکا بر خاورمیانه بزرگ و خلیج فارس شد. اصطلاح «خاورمیانه بزرگ» برای نخستین بار توسط بوش پسر در یک سخنرانی در مجمع عمومی سازمان ملل مطرح شد و بعدها توسط «دیک چنی»، وزیر دفاع وقت و «کالین پاول»، وزیر خارجه وقت امریکا مورد تأکید و پیگیری قرار گرفت. منطقه خاورمیانه از مراکش تا افغانستان و پاکستان را شامل میشد و بخشی از آن در قالب خاورمیانه عربی و بخشی خاورمیانه غیر عربی قابل تعریف بود. واکنش امریکا به حادثه 11 سپتامبر و تغییر ناگزیر در سیاستهای منطقهایاش در حالی صورت گرفت که در دولت اوباما هم وقوع بهار عربی، حفظ تمرکز امریکا بر خاورمیانه را برای این کشور ضروری کرد. امریکا مایل به فروپاشی حکومتهای دیکتاتور عربی نبود و این خواسته در امتداد اجرای راهبرد خروج از منطقه معنادار میشد.
بنابراین سیاستی که بایدن در شرایط کنونی اتخاذ کرده است، به یک معنا امتداد یک استراتژی بلندمدتی است که در مقاطع مختلف تاریخی دستخوش تحولات بوده است. یعنی این طور نیست که تصمیم او مبنی بر کاهش تمرکز و حضور امریکا در خاورمیانه یک اقدام جدید ارزیابی شود بلکه ادامه راهبردی است که حالا امریکا بار دیگر فرصت عملی کردن آن را پیدا کرده است. اینکه رئیس جمهوری کنونی امریکا تا چه اندازه بتواند در جهت تحقق این استراتژی گام بردارد، جای بحث دارد.
آیا وقوع تحولات جاری در منطقه از جمله نشانههای کاهش تنش و تلاش کشورها برای ترمیم رابطه در چارچوب عزم امریکا برای اجرایی کردن راهبرد خروج از منطقه قابل تفسیر است؟
بله، من معتقدم تحولاتی که این روزها در منطقه رقم میخورد در یک مسیر و ناظر به راهبردی است که از سوی امریکا به عنوان یک متحد بزرگ بازیگران عربی در پیش گرفته شده است. شاید لازم باشد به پیشینهای اشاره کنم که میتواند به روشن شدن چرایی تلاش دولت دموکرات امریکا برای حل اختلافات در منطقه پیش از خروجش کمک کند.
چند دهه پیش که نظم قدیم در منطقه خاورمیانه حاکم بود و از سوی رژیم پادشاهی ایران دنبال میشد، بریتانیای کبیر در سال 1968 میلادی برای اولین بار تصمیم خود را برای خروج از خاورمیانه و دریای عمان و دریای سرخ اعلام کرد. به محض اعلام این تصمیم، نگرانیهای متعددی شکل گرفت که چه کشوری خلأ قدرت ناشی از خروج انگلیس را جبران میکند. از این رو قدرتهای بزرگ جهانی (انگلیس و امریکا) برای ایجاد امنیت منطقه به وسیله کشورهای منطقه سازوکار جدیدی را تعریف کردند مبنی بر اینکه ایران به عنوان جایگزین انگلیس، نقش ژاندارمی منطقه را عهدهدار شود. در همین چارچوب هم گفتوگوهای بسیاری صورت گرفت و قرار شد که نقش اصلی در منطقه را ایران داشته باشد و نقش عربستان سعودی هم به عنوان یک هم پیمان، با ایران همپوشانی داشته باشد. از این رو ما در سه سال منتهی به انقلاب اسلامی شاهد یک نظم پایدار در منطقه بودیم.
وقتی خلأ قدرت در هر نقطهای از جهان رخ میدهد، میتوان پنج وضعیت را متصور شد؛ یکی بروز ناامنی و بی ثباتی و هرج و مرج که از سال 1968 تا 1975 بعد از اعلام تصمیم به خروج انگلیس و فعال شدن نقش جماهیر شوروی به وجود آمد. وضعیت دوم، به وجود آمدن یک قدرت هژمون به عنوان کشوری است که وقتی خلأ منطقهای به وجود میآید این کفایت و قدرت را داشته باشد اعمال قدرت یا هژمون خود را تثبیت کند. سومین حالتی که ممکن است به وجود آید، رشد و بلوغ سیاسی است؛ یعنی کشورهای منطقه به یک رشد و بلوغ سیاسی برسند که بتوانند در پرتو گفتوگوهای سازنده و با هدف رسیدن به امنیت و صلح پایدار به همکاریهای دستهجمعی دست پیدا کنند؛ مانند وضعیتی که در اروپا به وجود آمد و در نتیجه آن اتحادیه اروپا شکل گرفت. حالت چهارم این است که اگر حالت اول، دوم و سوم محقق نشد، قدرت بزرگ دیگری خارج از منطقه جایگزین کشوری شود که خارج شده است. این همان وضعیتی است که بعد از خروج انگلیس رخ داد و امریکا به عنوان یک قدرت بزرگ جهانی جایگزین آن شد. وضعیت پنجم که وقوع آن از بقیه گزینهها ضعیفتر است، استقرار نیروهای سازمان ملل است.
حالا به وضعیت جاری برگردیم که اگر بایدن بخواهد استراتژی بلندمدت خروج را دنبال کند باید مشکلات منطقهای حل و فصل شود؛ یعنی امکان اجرایی شدن این تصمیم بدون حل مشکلات منطقهای وجود ندارد. وقتی اوباما اعلام کرد نیروهایش را از عراق خارج میکند، شاهد بروز یک دوره ناامنی در عراق بودیم یا وقتی بایدن اخیراً تصمیم به خروج نیروهای امریکا از افغانستان را گرفت، بی ثباتی و ناامنی در این کشور بروز پیدا کرد. یعنی اینها مدلهایی است که تقریباً با وضعیتهای مشابه اتفاق میافتد. در حال حاضر امریکا نمیتواند منطقه را ترک کند در حالی که وضعیت جنگ یمن، مسأله سوریه و اختلافات ایران و عربستان به همین شکل باقی بماند. الان عربستان سعودی در حال عادیسازی مناسبات خود با عراق و ترکیه است. برای مذاکره با ایران هم ابراز تمایل کرده است همه اینها را باید در یک مجموعه ارزیابی کرد. معلوم نیست بایدن چقدر بتواند در این جهت حرکت کند و دیگر بازیگران بینالمللی جهانی و همچنین منطقهای تا چه اندازه با این حرکت همسو شوند. اگر این ناهمگونی یا عدم همسویی وجود داشته باشد نمیتوان در آینده نزدیک شاهد شکلگیری امنیت و ثبات در خاورمیانه بود بویژه که الان مشکلات اسرائیل و فلسطینیها روز به روز اوج میگیرد و دو طرف به سمت یک جنگ تمام عیار میروند و کشورهای عربی هم به صورت طبیعی دچار یکسری مشکلات میشوند.
همزمان با تحولاتی که شما اشاره میفرمایید امریکا عزم خود را برای احیای برجام جزم کرده است همان توافقی که میدانیم بازیگران عرب چه اندازه مخالف آن هستند. فکر میکنید بازگشت امریکا به این توافق چه اندازه میتواند توازن را به معادلات منطقهای برگرداند؟
ثمرات احیای برجام زمانی میتواند بخوبی پدیدار شود که هم ایران و هم طرفهای دیگر برجامی بتوانند یک اطمینان در منطقه به وجود بیاورند. یعنی کشورهای منطقه مطمئن شوند که نه تنها احیای این توافق به ضرر منافع هیچ یک از آنها نیست بلکه میتواند حتی کمککننده به تحقق یک امنیت پایدار باشد. خب رسیدن به این مرحله و اعتمادسازی در میان کشورهای عربی نیاز به کار دارد.
به نظر من دیدگاه منطقهای دو کشور چین و روسیه به عنوان دو عضو برجام در زمینه منطقهای متفاوت از دیدگاه سایر شرکای غربی این توافق است. به طور مشخص شاید چینیها اصلاً نمیخواهند امریکاییها از منطقه خلاص شوند زیرا آنها میدانند که اگر امریکا از نگرانیهایش در قبال منطقه خاورمیانه عبور کند، بالاخره تمام انرژی خود را بر آسیای دور و به طور مشخص چین میگذارد و طبیعی است که پکن مایل نیست چنین اتفاقی رخ دهد.
از سوی دیگر روسیه هم با رویکردهای متفاوتی به خروج امریکا از منطقه متمایل نیست. منافع روسیه و چین در این زمینه با همدیگر انطباق پیدا کرده است که میتوانند سیاست مشخص و مشترکی را دنبال کنند. حالا اینها در شرایطی است که اروپا هم در عین حال که به امریکا نزدیک است در زمینه منطقهای اختلافاتی با آن دارد؛ مثلاً اروپاییها تهدید اول خود را روسیه میدانند در حالی که برای امریکا، چین تهدید اول است.
ذیل چنین آرایشی است که معتقدم وضعیت برجام و زمینه سازی برای پذیرش آن از سوی کشورهای منطقه بسیار پیچیده است و هر روز بر پیچیدگی آن افزوده میشود. اما یک هدف دور از دسترس هم نیست ولی باید تلاشهای زیادی از طرف کشورهای مختلف صورت گیرد و کشورها برای اجرای موفق برجام تلاش کنند مقداری مواضع خود را به یکدیگر نزدیکتر کنند تا بتوانند به اهداف مشترک خود دست یابند.
آیا عربستان در یک تنگنای راهبردی به سمت ایران آمده است؟
در این امر که رویکرد پادشاهی سعودی نسبت به ایران بویژه پس از مصاحبهای که آقای محمد بن سلمان داشت، تغییر کرده است، تردیدی وجود ندارد. این اعلام موضع و اقداماتی که سعودیها در رابطه با عراق، یمن و لبنان در پیش گرفتهاند، نشاندهنده تغییر مواضع است.
احیای برجام چه اندازه میتواند مؤلفه تأثیرگذار بر بهبود این رابطه باشد؟
من در پاسخ به این پرسش باید به عواملی اشاره کنم که طی 6 دهه گذشته در مناسبات تهران و ریاض وجود داشته است. یک دسته از عوامل به اقداماتی مربوط است که یک طرف علیه طرف دیگری انجام میداده است؛ مناسبات سیاسی ایران و عربستان تاکنون سه بار قطع شده است که یک بار قبل از انقلاب و دو بار بعد از پیروزی انقلاب بوده است و این در نتیجه اقداماتی بوده که از سوی یک طرف علیه طرف دیگر صورت گرفته است. دوم شرایط داخلی هر یک از دو کشور است؛ یعنی باید وضعیت سیاسی، امنیتی و اقتصادی هر کدام را مورد توجه قرار داد که هر یک از این دو کشور با چه وضعیتی روبهرو بودند. اینها نکات مؤثری در دوری یا نزدیکی ایران و عربستان بوده است.
سومین نکته، نیاز متقابلی است که دو کشور از نظر داخلی، منطقهای و بینالمللی به یکدیگر دارند. به عنوان مثال عملی شدن برجام را در همین نیاز متقابل میتوان دید. باید دید که یک طرف، از مناسبات طرف دیگری چه در منطقه چه در فضای بینالمللی چه برداشت یا تصویری را اتخاذ میکند. برای روشن شدن موضوع فرض کنیم الان برخی از کشورهای منطقه مناسبات خود را با اسرائیل عادی سازی کردند خب به صورت طبیعی ایران از جایگاه خود نسبت به این اتفاق احساس خوشایندی ندارد به این معنا که اگر این کشورها در جهت عادیسازی با اسرائیل گام برداشته اند با هدف اقدام علیه ایران بوده است.
چهارمین و پنجمین مسأله، شرایط منطقهای و بینالمللی است. از منظر منطقهای، رابطه ایران و عربستان پس از کشتار حجاج در سال 1366 در مکه مکرمه قطع شد که چند سال و تا زمان اشغال کویت از سوی عراق ادامه یافت و پس از آن وارد مرحله نوینی شد؛ یعنی برای عادیسازی رابطه با ایران یک احساس ضرورت از سوی ریاض به وجود آمد تا برای محقق شدن آن اقدام کند.
از منظر بینالمللی هم باید این نکته را مورد توجه قرار داد که ارتقای جایگاه ایران در صحنه جهانی موجبات نارضایتی کشورهای منطقه بویژه عربستان را فراهم میکند از این رو اینک، هم پادشاهی عربستان و هم سایر کشورهای منطقه معتقدند اگر بحران فعالیتهای هستهای ایران حل شود و رابطه آن با کشورهای دنیا به سمت عادی شدن حرکت کند، خود را در تنگنا احساس میکنند و معتقدند ممکن است وضعیتشان متحول شود حالا این برداشت میتواند واقعی باشد یا غیر واقعی....
مؤلفه ششم جایگاه و تأثیر هر کدام از دو کشور در صحنه منطقهای و بینالمللی و مناسبات قدرت است. عامل بعدی ترس و نگرانی است که ممکن است یک طرف نسبت به طرف دیگر یا بالعکس داشته باشد. هفتمین گزاره به ایجاد یک اعتماد متقابل باز میگردد. این اعتماد متقابل میتواند تأثیرات خود را در عرصههای مختلف داشته باشد.
بنابراین، این 7 عامل در روند رابطه ایران و عربستان ایفای نقش میکند و هریک از آنها در مقاطع مختلف برجسته میشود؛ مانند اشغال کویت توسط رژیم عراق که نقطه عطفی بود. رابطه تهران و ریاض در شرایط کنونی هم با سه نقطه عطف روبهرو است که پادشاهی سعودی را وارد یک مرحله بازنگری کرده است؛ اول برجام، دوم روی کار آمدن بایدن و سوم هم جنگ یمن است. البته عوامل دیگری هم وجود دارد اما در این مقطع این سه عنصر نقش برجستهتری را نسبت به موضوعات دیگر بازی میکنند.
این عناصر چه ظرفیتی برای تحول در این رابطه دارد؟ چون همانطور که خودتان هم اشاره کردید علل مناقشات عمیق میان ایران و عربستان در نگاهی ریشه دارد که به علت تضاد مذهبی و رقابتهای ژئوپلیتیک هر کدام نسبت به دیگری است. رقابتهایی که کشمکش بر سر نفوذ در کشورهای اسلامی و تلاش هرکدام برای صفبندی و جذب متحدان را شامل میشود.
مسائل و منافع ملی هر کشوری تعیینکننده استراتژی حاکمان است. مناسبات ایران و عربستان همواره با یک فراز و نشیبی روبهرو بوده است. این تکانهها در مقاطع مختلف و در برخی مواقع خیلی برجسته شده و برخی موارد فروکش کرده است و در برخی مواقع هم منجر به قطع رابطه شده است.
آرایش و معادلات منطقه بعد از بهار عربی و از سال 2010 به بعد دچار تغییر شد. پیش از وقوع این تحولات، از جمله بازیگرانی که در شمال آفریقا ایفای نقش میکردند دو کشور با ویژگیهای متفاوت بودند؛ مصر و لیبی. در منطقه شامات سوریه بویژه در دوره حافظ اسد نقشآفرین بود و به عنوان یک بازیگر جدی در جهان عرب به شمار میآمد. در منطقه خلیج فارس هم عراق و ایران و عربستان مطرح بودند. اما بعد از بهار عربی که شماری از این بازیگران مانند مصر و لیبی و عراق دچار فروپاشی شدند، بهتدریج جایگاه آنها در مناسبات منطقه تغییر کرد و زمان زیادی طول خواهد کشید تا آنها بتوانند بار دیگر خود را پیدا و قدرت خود را بازیابی کنند. این امر خیلی قابل پیشبینی نیست و در آینده نزدیک یعنی حداقل در یک پروسه 10 ساله نمیتوان این روند را متصور شد.
بنابراین الان در جهان عرب، دنیای اسلام و منطقه دو بازیگر قدرتمند باقی ماندهاند؛ یکی ایران و دیگری عربستان است. این دو کشور دو همسایه مسلمان هستند که اختلافات زیادی با هم دارند این اختلافات به نقطهای رسیده است که خصمانه شده یعنی از حالت رقابتی خارج شده و وضعیت خصمانه به خود گرفته است. نمیتوان منکر شد که تهران و ریاض تلاش کردند همه امکانات خود را شامل توان سیاسی، تبلیغاتی و... در میادین علیه یکدیگر به کار گیرند.
در چنین وضعیتی ریاض در حال تغییر رویکرد خود در منطقه است. تغییری که ایران باید آن را جدی بگیرد و طرفین در نقطه آغاز مذاکرات، بکوشند اختلافات یکدیگر را به رسمیت بشناسند. زیرا اگر طرفین تصور کنند میتوانند صرفاً با اتکا بر تبادل پیامهای دیپلماتیک دوستانه مذاکراتی ثمربخش را آغاز کنند، تصور اشتباهی است.
در حال حاضر اصلیترین حوزههای اختلاف دو طرف چیست؟
اختلافات ایران و عربستان سعودی در زمینههای مختلف بارز است. دو طرف میخواهند تنها قدرت منطقهای باشند. آنها در زمینه جایگاهشان در دنیای اسلام، بازیگران عرب و موضوع نفت و انرژی و موضوعات فرقهای و ایدئولوژیک با یکدیگر اختلاف نظر دارند. عبور دو طرف از این وضعیت مستلزم کاستن از اختلافات فرقهای و کنار گذاشتن نگاه خودمطلقانگاری و تمامیت انگاری و بازی با حاصل جمع صفر است.
اگر دو کشور تکیه بر منافع مشترک را در دستور کار قرار دهند، میتوان به ترمیم رابطه امیدوار بود. تجربه شش دهه گذشته هم این را نشان میدهد این دو کشور ظرفیت و قابلیت را دارند که نه تنها یک رابطه توسعه یافته با هم داشته باشند بلکه بتوانند به سمت همکاریهای مهم استراتژیک هم حرکت کنند و در جهت تحقق آن گام بردارند. من اصلاً این را دور از ذهن نمیدانم یعنی امکان تحقق آن وجود دارد.
اما برخی معتقدند از آنجایی که هیچ یک از مؤلفههای مهم و کلیدی در اختلافات میان تهران و ریاض، حل و فصل نشده، چه بسا فضای کنونی برای مذاکره و مانور دیپلماتیک یک پدیده گذرا باشد.
موافقم این رابطه بحرانی مشابه یک بیماری است که اگر نتوان ریشه آن را پیدا کرد یا دلایل عدم اعتمادی که بین طرفین وجود دارد، یافت نشود و خاشاک کنار نرود، نمیتوان به اصل موضوع و موانع موجود برای اعتمادسازی رسید. بالاخره دو کشور نمیتوانند صددرصد به هم اعتماد کنند ولی باید ریشههای بیاعتمادی را پیدا کنند و بعد بگویند ریشه بحرانها و اختلافات شامل این موارد و موضوعات است ولی اگر دو طرف مذاکرات خود را از نقاط اختلافی شروع کنند ممکن است نتوانند به نتیجه مطلوب برسند.
زمینههای مشترکی که دو کشور میتوانند گفتوگو را از آنجا آغاز کنند کجاست؟
ایران و عربستان ابتدا باید تمامی موضوعات اختلافی را روی میز بگذارند و سپس نسبت به اولویتبندی آن بهمنظور آغاز گفتوگو اقدام نمایند. دو کشور باید مذاکرات خود را با اتکا به نقاط مشترک آغاز کنند؛ یعنی براساس شرایط حساس منطقه، یکسری از گفتوگوهای سازنده را براساس منافع مشترک آغاز کنند. دو طرف باید قدم به قدم و بتدریج و با حوصله پیش روند؛ یعنی اینطور نباشد که گفتوگوها تنها به تبادل یکسری حرفها و مواضع شفاهی دوستانه منجر شود و هر یک تصویر خیلی زیبا و فریبندهای از هم نشان دهند بعد یکدفعه مسائلی به وجود بیاید و دو طرف به عقب برگردند.
به باورم، امنیت داخلی و مسائل منطقهای که در رأس آن جنگ یمن قرار دارد میتواند بهعنوان نقطه مشترک که برای طرفین از اهمیت ویژهای برخوردار باشد، نقطه آغاز مباحث باشد. فکر میکنم روند هم اینگونه پیش میرود.
آیا شروع مذاکرات مقدماتی میان ایران و عربستان به این معناست که فهم مشترکی برای همگرایی میدان و دیپلماسی به وجود آمده است؟
ایران و عربستان در مقطعی درباره موضوع عراق همکاری و با هم گفتوگو کردند و به این جمعبندی در پرتو یکسری گفتوگوهای صادقانه و جسورانه رسیدند که مسائل منطقهای را با همدیگر حل کنند. یعنی نگاهی که در عربستان سعودی شکل گرفته بود مبنی بر اینکه مسائل منطقه و جهان عرب ارتباطی به ایران ندارد، کنار گذاشته شده بود و سعودیها پذیرفتند که ایران یک بازیگر جدی و تعیین کننده در منطقه است و اگر بخواهند نقش بیبدیل آن را نادیده بگیرند یا حتی بالعکس ایران نقش عربستان را نادیده بگیرد نتیجه این نادیدهانگاری این میشود که سرمایههای ملی دو کشور که باید در جهت رشد و توسعه و رفاه مردمشان به کار گرفته شود در یک میدان بیهودهای صرف میشود و به هدر میرود.
تهران و ریاض در دوره ریاست جمهوری مرحوم هاشمی به این نتیجه رسیدند که همکاری خود را در مسأله عراق و لبنان آغاز کنند. یعنی در این زمینه، میان نهادهای مختلف از جمله نهادهای نظامی و دیپلماسی اجماع نظر به وجود آمده بود. این گفتوگوها که در دوره آقای هاشمی آغاز شد در دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی تکامل پیدا کرد اما در اوایل دوره آقای احمدینژاد فرو ریخت. در همین چارچوب هر کدام از طرفین تصمیم گرفتند یک نماینده تامالاختیار تعیین کنند که این دو نماینده درباره موضوعات مختلف به بحث بنشینند و به نتیجه برسند و آن نتیجه، نظر حاکمیت و رهبران دو کشور باشد و دیگر کسی نتواند در مسیر رابطه کارشکنی و سنگاندازی کند یا اقدامی در میدان انجام دهد که نتیجه تلاشهای دیپلماسی فراگیر یک دفعه از بین رود.
روند این گفتوگوها که میتوانست محصول بذری را که کاشته شده و رشد و نموی یافته بود، برداشت کند، در دوره آقای احمدینژاد از بین رفت. شاید اگر آن حرکت استمرار پیدا میکرد ما امروز میتوانستیم نتیجه آن را که تقریباً طی چند سال بهخوبی از آن مراقبت شده بود، برداشت کنیم که متأسفانه از بین رفت. بعدها حوادثی همچون اشغال سفارت عربستان هم به تخریب این رابطه دامن زد. در حالی که باید اقداماتی صورت میگرفت که توافقات صحنه دیپلماسی را تحکیم کند، حمله به سفارت و کنسولگری عربستان کاملاً این صحنه را بر هم زد و یک بازی برد را به یک بازی باخت تبدیل کرد. به این معنا که عربستان سعودی در آن مقطع وضعیت بسیار بدی در صحنه جهانی داشت و بهواسطه اعدامهایی که در این کشور صورت گرفته بود، از منظر حقوق بشر تحت فشار بود و ایران میتوانست در صحنه جهانی فعالیتهای گسترده دیپلماتیکی را آغاز کند که منجر به نتایج مطلوبی شود ولی حمله به سفارت باعث شد هم دستاوردهای چندساله مذاکرات نابود شود و هم خدمت بزرگی به اسرائیل و حتی امریکا صورت گیرد.
این اتفاق به هدف عربستان در تخریب ایران کمک بزرگی کرد. این در حالی است که اولویت اول هر کشوری منافع ملی خودش است یعنی اینطور نیست که مثلاً گفته شود عربستان به عنوان کشوری که تحت امر امریکاست، هر روز به دیکته این کشور عمل میکند. درست است عربستان یک رابطه استراتژیک با امریکا دارد ولی براساس منافع ملیاش رفتار میکند و خیلی از مواقع که احساس کند منافعش در خطر است تلاش میکند رودرروی کشوری قرار گیرد که با آن رابطه استراتژیک دارد.
چند نمونه تاریخی در این رابطه وجود دارد که سعودیها این کار را کردند. قبل از آزادی کویت به کمک ائتلاف نظامی، امریکا تصمیم گرفته بود در همان مقطع صدام را سرنگون کند ولی عربستان با توجه به تلاشهایی که کرد و برداشت هایی که از تحولات عراق داشت، با امریکا مخالفت کرد و نگاه این کشور را تغییر داد. پس چنین کشوری میتواند در مواقع حساس برای منافعش کارهای جدی و تأثیرگذار انجام دهد.
شما اشاره کردید که یکی از عللی که ایران و عربستان وارد عرصه رقابت شدهاند، هدفگذاری برای تبدیل شدن به قدرت برتر است اما این در حالی است که در یکی دو سال اخیر مقامهای کشورمان ایدههای متعددی از جمله طرح «صلح هرمز» را با هدف مشارکت منطقهای و با حضور همه کشورها از جمله عربستان روی میز گذاشتهاند. آیا این به معنای تغییر نگاه تهران در عرصه رقابتهای منطقهای نیست؟ و در صورت گشوده شدن باب مذاکرات با عربستان، مورد اعتنای این کشور قرار میگیرد؟
ایران و عربستان باید اراده خود را به نمایش بگذارند که برای برداشتن موانع میخواهند و تمایل دارند گامهای عملی بردارند و در حد حرف نباشد؛ یعنی بنشینند درباره مواردی که اختلاف دارند، خیلی جدی حرف بزنند. وقتی مرحوم هاشمی اولین بار در سنگال و بعد در اسلام آباد گفتوگو با ملک عبدالله، پادشاه وقت عربستان را آغاز کرد، این گفتوگوها بسیار تلخ، جسورانه و در عین حال صادقانه بود؛ یعنی ملک عبدالله در آن مقطع خاص اعتراف کرد که عربستان گروه طالبان را در افغانستان ایجاد کرد. در آن مقطع، فقط سه کشور عربستان، قطر و پاکستان طالبان را به رسمیت میشناختند. سعودیها منابع مالی، پاکستانیها اطلاعات و موارد آموزشی و قطریها هم کمکهای ویژه را برای طالبان تأمین میکردند. لذا طبیعی است که وقتی دو کشور با یکدیگر اختلاف دارند سعی میکنند هم از اهرمهایی که دارند استفاده کنند هم اهرمهای جدیدی را خلق کنند. به دنبال اقداماتی که در آن مقطع صورت گرفت، وقتی دو طرف تمام مسائل خود را روی میز ریختند فضای بسیار تلخ و سختی شکل گرفت و ممکن بود روند مذاکرات را متوقف کند و دو طرف را به مرحله حادتری سوق دهد. مدیریت این فضا به رهبران دو کشور و مذاکرهکنندگان برای هدایت مسیر گفت گوها مربوط است. خب حرکتی که میتوانست دو کشور را به نقطه رویارویی نظامی بکشاند به یک رابطه دوستانه انجامید و به تدریج یک اعتماد متفاوت شکل گرفت. بنابراین من بر اساس تجربیات طولانی مدت خودم در منطقه خلیج فارس و خاورمیانه باور دارم که ایران و سعودی با همکاری یکدیگر و با همافزایی میتوانند تواناییهای موجود و ظرفیتهای غیر قابل انکار خود را فعال کنند و بدون نیاز به قدرتهای بیگانه با همکاری سایر کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس امنیت منطقه را تأمین کنند.
اما چه زمانی این رؤیا میتواند تحقق یابد؟ وقتی که دو طرف به هم اعتماد کنند ، اختلافات را به رسمیت بشناسند و اعتماد متقابلی به وجود بیاید؛ یعنی طرفین به این باور برسند که طرف مقابل دنبال براندازی طرف دیگر نیست. هر کدام منافعی دارند و باید آن را هم به رسمیت بشناسند. همچنین حرکت به سمت یک اعتمادسازی پایدار باشد. در آن صورت میتوان گفت ایدههای ایران مانند طرح صلح هرمز واقعی خواهد بود و امکان اجرا خواهد یافت. شما نمیتوانید سقف بزنید بدون آنکه فونداسیون داشته باشید. در آن صورت آن سقف با یک نسیم فرو میریزد. باید آن پایه را محکم ساخت و بعد درباره این طرحها گفتوگو کرد. اصلاً میتوان به صورت مشترک طرحهایی تدوین کرد؛ یعنی ایران و عربستان میتوانند با کمک یکدیگر برای همکاری جمعی منطقهای طرح ارائه دهند. بنابراین در این بحث، دو کشور برای رسیدن به یک توسعه فراگیر چارهای جز همکاری ندارند و باید به آن شکل و سازمان دهند.
بنابراین میتوان آغاز مذاکراتی را که دو دور آن در بغداد صورت گرفته است به معنای بازنگری جدی در سیاستهای منطقهای تهران و ریاض دانست؟
حاکمیت هر دو کشور ناگزیر از این است که در سیاستهای کلان منطقهای و جهانی خودش یک بازنگری داشته باشد. حتی اگر راهی را رفت و نتیجه نداشت باید بازنگری کند و حالت خودترمیمی داشته باشد. حاکمیتی میتواند به حیات خود ادامه دهد که یک، سعی کند حرکاتش را مبتنی بر واقعیات تنظیم کند یعنی با تکیه بر واقعیتهایش به سمت آرمانهای خود گام بردارد و دوم برای رسیدن به آرمانهایش مرتب در حال بازنگری و خودترمیمی باشد یعنی قابلیت داشته باشد خود را در شرایط مختلف ترمیم و بازسازی کند.
تهران و ریاض در شرایط جاری به عنوان دو قدرت تأثیرگذار منطقهای و در دنیای عرب و جهان اسلام باید بر اساس ظرفیتهایی که دارند از منافع کوتاه مدت خود عبور کنند و به منافع بلندمدت ملی و منطقهایشان بیندیشند اگر این بازنگری را داشته باشند، میتوانند در پرتو این بازنگری، سیاست جدیدی را اتخاذ کنند و اتخاذ سیاست جدید به این معناست که هر دو طرف باید سیاستهای میدانی و دیپلماتیک خود را مورد بازنگری قرار دهند. در این صورت میتوانند موانع را برای عادیسازی از میان بردارند و به سمت نظم جدید منطقهای با مشارکت دیگر کشورهای منطقه حرکت کنند. در همین حال نمیتوان منافع کشورهای خارج از منطقه را هم نادیده گرفت و آن را هم باید دید. من معتقدم که هر دو کشور و هم سایر کشورهای منطقه نیاز به نظم جدیدی دارند که این نظم جدید بتواند تأمین کننده تمامی منافع اطراف باشد این نیاز بیش از گذشته احساس میشود. چون منطقه هم از بحرانهای متوالی خسته شده و دیگر تحمل پرداخت هزینههای سنگین را ندارد. در حقیقت، منطقه به انبار باروتی تبدیل شده که ممکن است یک جرقه آن را منفجر کند. لذا باید این اقدامات صورت گیرد که منطقه به سمت یک نظام جدید امنیتی حرکت کند و البته دور از دسترس هم نیست. اگر این روند ادامه پیدا کند میتوان شاهد کاهش تنشهای منطقهای و تحقق یک نظم پایدار بود. نشانههای زیادی هم برای حرکت کشورها به این سمت دیده میشود. ترکیه و مصر برای ترمیم روابط خود تلاش میکنند. عادیسازی این رابطه با تمایل متقابل ترکیه و امارات و عربستان سعودی برای گسترش روابط همخوانی دارد. از سوی دیگر هم محمد بن سلمان برای رابطه با ایران نیز ابراز تمایل و تهران نیز استقبال کرده است. همه اینها را میتوان در یک مجموعه تعریف کرد.
علی اصغر مجرد، سرعتیزن جوان تیم ملی والیبال در گفتوگو با «ایران»:
در توکیو، ایرانِ سرحالتر و بهتری خواهید دید
محمد محمدی سدهی/ مسابقات لیگ ملتهای والیبال 2021 در ایتالیا در حال برگزاری است و تیم ملی پنجشنبه (فردا) به مصاف کانادا خواهد رفت. ملیپوشان والیبال ایران پیش از این 3 بازی انجام دادند که 2 شکست مقابل ژاپن و روسیه و یک پیروزی مقابل هلند ثبت شد. لیگ ملتهای امسال به دلیل فاصله نزدیک تا المپیک توکیو، شرایط متفاوتی دارد و هیچ تیمی نمیخواهد بازیکنی را به دلیل مصدومیت از دست بدهد.
علی اصغر مجرد، سرعتیزن تیم ملی درخصوص 3 بازی پیشین به خبرنگار «ایران» گفت: «تیم ملی پیش از حضور در ایتالیا تنها یک ماه تمرین کرد و بدون هیچ بازی تدارکاتی در لیگ ملتها حاضر شد؛ این موضوع باعث شد تا تیم ملی به آمادگی 100 درصدی نرسد. این موضوع باعث شده تا تیم ملی برای رسیدن به شرایط مطلوب به زمان نیاز داشته باشد و به این دلیل بازی با ژاپن و روسیه را واگذار کردیم اما توانستیم هلند را شکست دهیم.» او به بازی کردن بازیکنان جوان در 3 بازی گذشته اشاره کرد و ادامه داد: «آلکنو شناخت زیادی از جوانان نداشت و به این دلیل در بازیهای اخیر به جوانان بازی داد. علاوه بر این نداشتن بازیهای تدارکاتی باعث شد تا آلکنو نتواند به ترکیب اصلی برسد. قطعاً روز به روز بهتر میشویم و در بازی با هلند نشان دادیم که این اتفاق افتاده است.»
این بازیکن جوان تیم ملی والیبال افزود: «ارائه بهترین بازیها در یک تورنمنت این چنینی کار هر تیمی نیست و هیچ تیمی نمیتواند در تمامی بازیها بهترین عملکرد را داشته باشد. لیگ ملتها تورنمنت سخت و نفسگیری است چرا که فاصله بازیها کم است و علاوه بر این تیمها باید بلافاصله در المپیک توکیو حاضر شوند. برای بازیکن، بازی در تیم ملی بسیار سخت تر از بازی در تیم باشگاهی است. در بازیهای ملی کاملاً تحت نظر هستید و هواداران و مربیان با دقت بازیها را رصد میکنند و این موضوع باعث میشود تا بازیکن استرس بگیرد اما در باشگاه این شرایط وجود ندارد و کار بازیکن آسانتر است.»
سرعتیزن تیم ملی والیبال درخصوص ولادیمیر آلکنو، سرمربی روس تیم ملی اظهار داشت: «از روز اولی که آلکنو به ایران آمد، ما بازیکنان چیزهای زیادی از او یاد گرفتیم. او از یاد دادن لذت میبرد. من تا اینجا در 2 بازی تیم ملی در لیگ ملتها (ژاپن و هلند) بازی کردم و آلکنو به من کمک زیادی کرد تا بتوانم در این 2 بازی بهترین باشم. سرمربی تیم ملی، جوانان را دوست دارد و اعتقاد زیادی به آنها دارد. تیم ملی جوانان خوبی دارد که آنها میتوانند با نیروی جوانی خود در مسابقات حاضر شوند و آرام آرام در ترکیب تیم ملی جا بیفتند.»
شماره 15 تیم ملی والیبال با اشاره به اینکه با توجه به نزدیکی المپیک توکیو، لیگ ملتها میتواند بازی تدارکاتی خوبی برای تیم ملی باشد، گفت: «به عقیده من این بازیها برای همه تیمها جنبه تدارکاتی دارد و این موضوع برای تیم ما هم صدق میکند. برنامه تیمهای حاضر در لیگ ملتها و تیمهایی که در المپیک حضور دارند، رسیدن به مرز آمادگی در لیگ ملتهاست تا با شرایط بهتری در مسابقات المپیک توکیو حاضر شوند.»
مجرد درخصوص بازی روز پنجشنبه تیم ملی با کانادا افزود: «بازیهای سختی در پیش داریم و کانادا تیم بسیار خوبی است. امیدوارم با تلاش بازیکنان بتوانیم بازی با کانادا و سایر بازیها در لیگ ملتها را با برد به پایان برسانیم. این درست که این بازیها بیشتر جنبه تدارکاتی دارد اما در کنار آن باید در بازیها پیروز شویم. حتی یک بازی هم به باخت فکر نمیکنیم و تمام تلاشمان پیروزی در تمامی مسابقات است.» سرعتی زن تیم ملی والیبال درخصوص المپیک توکیو اینگونه صحبت کرد: «تمام تیمها سرحالترین روزهایشان در این میدان بزرگ است و قطعاً سعی میکنند تا با بهترین شرایط در المپیک حضور یابند. ما هم چنین شرایطی خواهیم داشت و مطمئن باشید که تیم ملی شرایط بهتری در المپیک خواهد داشت. در توکیو، ایرانِ سرحالتر و بهتری خواهید دید.»
ربیعی، سخنگوی دولت:
صندوق رأی نه ترس دارد نه قهر میپذیرد
گروه سیاسی/ سخنگوی دولت در نشست خبری هفتگی خود که در راستای رعایت پروتکلهای بهداشتی، بهصورت ویدیوکنفرانس برگزار شد به توضیح درباره مسائل مختلفی، از وضعیت مشارکت انتخاباتی و مواضع نامزدها علیه دولت گرفته تا تحولات مذاکرات وین و پرونده فایل صوتی ظریف پرداخت.
علی ربیعی درباره انتقادهای نامزدهای انتخاباتی علیه مدیریت دولت هم با تأکید بر اینکه دولت مصلحت عمومی را فدای منافع خود نمیکند، این را هم یادآور شد که امروز برخیها که تا پیش از این مخالف رویکردهای ما بودند از تعامل با جهان و حل مشکلات افایتیاف سخن میگویند.
او در بخش ابتدایی سخنانش با تأکید بر اینکه صندوقها بهعنوان دستاوردی بزرگ در بیش از یکصد سال فداکاری یک ملت و در کوران دو انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی بهدست آمده است، تأکید کرد: صندوق رأی میراث انقلاب و امام است؛ دستاورد به بلوغ رسیده از مشروطه است. این ملت با کودتاها، جنگ، ترور، تحریم و جنگ اقتصادی با فراز و نشیبهای زیادی روبهرو شده و از میان آنها عبور کرده است. جمهوریت دستاورد بزرگی بوده که در مقاطع مختلف حفظش کردهایم.
بهگزارش ایسنا، وی یادآور شد: نبود صندوق رأی و فقدان دموکراسی در نظام شاهنشاهی، موجب «ترس دائمی حاکمان از مردم» و «بیاعتمادی قهرآفرین مردم به حاکمان» شده بود. امام راحل و میراث ارزشمند او که از دل انقلاب و از رفراندوم فروردین ۵۸ بیرون آمد به ما آموخت که صندوق رأی نه ترس دارد و نه قهر میپذیرد. سخنگوی دولت با تأکید بر اینکه امروز در راه تداوم جمهوریت برخی گلایه و انتقاد دارند که دامنه انتخابها محدود شده است، گفت: امروز شاید همه آحاد جامعه آنچه را که انتظار داشتند در میان نامزدهای نهایی نمیبینند اما جامعه ما نشان داده که همیشه فرصتهایی باور نکردنی خلق میکند.
هیچ بنبستی در مذاکرات وین وجود ندارد
سخنگوی دولت در بخش دیگری از سخنانش درباره مذاکرات وین تصریح کرد: طبیعی است که بهخاطر پیچیدگیهایی که تحریمهای متعدد در دولت ترامپ و پیشرفتهای فنی هستهای در پاسخ به آنها ایجاد شده، جزئیات زیادی باید مورد بررسی و بحث قرار بگیرد اما هیچکدام از این موانع غیرقابل عبور نیستند و با اراده سیاسی در پایتختها این اختلافهای جزئی نیز به پایان خواهد رسید. بنابراین، ما بسیار امیدواریم که تا پیش از انتقال تصدی دولت بتوانیم احیای کامل برجام را اعلام کنیم. وی با اشاره به اینکه مذاکرات وین تحت تأثیر انتخابات قرار نخواهد گرفت، اظهار کرد: این مذاکرات بر اساس رویهای مستقل و قانونی خود و در چارچوب سیاستهای کلی نظام و با هدایت رهبری تا رسیدن به نتیجه مطلوب ادامه خواهد داشت. همانطور که بارها گفتهایم، دولت مصمم است رسالت خود را انجام داده و کشور را بدون تحریمهای غیرقانونی تحویل دولت آینده بدهد.
سخنگوی دولت در پاسخ به این پرسش که برخی تحلیل میکنند که غرب بویژه امریکا منتظر نتیجه انتخابات ایران هستند تا چگونگی پیشبرد مذاکرات را مشخص کنند و نظر دولت در این باره، گفت: هیچ بنبستی در مذاکرات وین وجود ندارد. مذاکرات به مرحلهای رسیده که باید در مورد تعداد معدودی مسائل کلیدی تصمیمگیری شود و این مسائل هم دقت و وسواس و زمان مورد نیاز خود را میطلبد. ما نه اجازه میدهیم که گفتوگوها فرسایشی شود و نه تعجیلی برای رسیدن به توافق داریم. ملاک و سنجه ما حقوق ملت و تأمین منافع عالی مردم و نظام است. ربیعی ادامه داد: فصل انتخابات برکات زیادی دارد از جمله اینکه برخی از افراد که طی سالهای اخیر حتی حاضر نبودند فشار تحریم را در وضعیت اقتصادی کشور به رسمیت بشناسند؛ سالها با پذیرش کنوانسیونهای FATF مخالفت میکردند و یا با سیاستهای دولت در دفاع از آزادیهای قانونی شهروندان در فضای مجازی مخالف بودند، امروز پیشگامتر از دولت دنبال رفع تحریمها هستند و از گشایش در فضای مجازی صحبت میکنند. سخنگوی دولت یادآور شد: خوشحالیم که امروز خیلیها به دیدگاه دولت رسیدهاند و در مورد تعامل با جهان همه سخن میگویند. از یاد مردم نرفته که در همین چند سال پیش آوردن نام برجام مثل بیان یک امر کفرآمیز تلقی میشد.
دولت نجیبانه با سکوت فقط بهدنبال مشارکت حداکثری است
ربیعی با بیان اینکه توصیه دولت به مردم شریف ایران حضور داشتن پای صندوقها و مشارکت با هر سلیقهای است، گفت: اما جالب است این روزها میشنویم که عدهای میخواهند با فرار رو بهجلو احتمال مشارکت کم را به نارضایتی از دولت گره بزنند این هم از اتفاقات بسیار عجیب است. در زمانی که دولت نجیبانه با سکوت فقط بهدنبال مشارکت حداکثری است اینگونه بیانات نوعی نیش زدن به جامعه است.
مناسبات ایران و ونزوئلا علیه هیچ کشور ثالثی نیست
سخنگوی دولت در پاسخ به پرسشی درباره سفر دو کشتی نیروی دریایی ایران به سمت ونزوئلا گفت: هیچ امر غیرطبیعی در مناسبات دوستانه و مرسوم میان ایران و ونزوئلا وجود ندارد. وی با بیان اینکه کشتیهای نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران همواره به منظور اهداف صلحآمیز از جمله مبارزه با دزدان دریایی، قاچاقچیان و حفاظت از محیطزیست در منطقه و مناطق پیرامونی فعالیتهای مثبت و موفقی داشتهاند، اظهار کرد: مناسبات ما با ونزوئلا علیه هیچ کشور ثالثی نیست و دلیلی برای نگرانی از این روابط وجود ندارد.
ربیعی همچنین در پاسخ به پرسشی درباره آخرین راهحل برای پرداخت بدهی عراق به ایران تأکید کرد: در ماه های گذشته، بسیار شنیدهایم نیازی به رفع تحریم نداریم و با همسایگان مشکلات تبادلات ارزی را حل خواهیم کرد. واقعیت امر این است که تحریمهای یکجانبه دولت امریکا در سه سال گذشته آنقدر سنگین و بیرحمانه به منظور نابودی اقتصاد ایران طراحی شده بود که حتی به دوستان نزدیک ما در جهان هم اجازه نادیده گرفتن آن تحریمها را نمیداد. سخنگوی دولت یادآور شد: عدهای عامدانه این واقعیتهای روشنتر از روز را نمیخواهند ببینند و با درکی ساده و ناقص از سازوکارهای مالی بینالمللی، دولت را متهم به کوتاهی در کار با همسایگان میکنند. وی ادامه داد: در زمینه بدهی عراق به ایران مذاکرات خوبی تاکنون صورت گرفته و در این سفر عراقیها با اجازهای که از اوفک داشتند شیوههای مختلفی برای دریافت مطالبات ایران به منظور تأمین دارو، واکسن و کالاهای اساسی را انجام دادهاند.
مصلحت عمومی را به منافع دولت در گفتن واقعیتها ترجیح دادیم
سخنگوی دولت در پاسخ به این سؤال که تحریم و کرونا موجب فشارهای اقتصادی زیادی به کشور شده اما نامزدهای انتخابات هیچ اشارهای به این نمیکنند، تصریح کرد: متأسفانه این رویهای بوده که باوجود تلاش و خواهش دولت برای پرهیز از تحریف و دروغ پراکنی، در سه سال گذشته شاهد آن بودیم و تأثیر بسیار زیادی در جعل واقعیتها و ناامیدکردن مردم داشت و امروز آثار آن را در بیتفاوتی طیفی از مردم نسبت به کارآمدی نظام میبینیم. وی تأکید کرد: امروز هم گاهی میبینیم که برخی جریانهای سیاسی و اظهارات مطرح شده در تبلیغات انتخاباتی، با کلی گوییهای بینتیجه و فرافکنی، همچنان دیواری کوتاهتر از دیوار دولت پیدا نمیکنند و به روند تحریف واقعیتها ادامه میدهند. سخنگوی دولت یادآور شد: دولت برخلاف افراد و نهادهایی که منافع جناحی را بر مصلحت ملی ترجیح دادهاند، در سالهای اخیر که زیر فشار حداکثری تحریمها بودیم، مصلحت عمومی را به منافع دولت که در گفتن واقعیتها بود، ترجیح دادیم و شلیک تیر از
رو به رو توسط جنایتکارترین دولت معاصر امریکا و پرتاب خنجر از پشت سر را تحمل کردیم.
دولت بعد میوه مدیریت دولت فعلی را خواهد چید
ربیعی تصریح کرد: دولت آینده فارغ از اینکه متعلق به کدام جریان سیاسی باشد، میوه مدیریت دولت و استقامت مردم در سختیها را خواهد چید و در یک سال آینده حتی با یک مدیریت متوسط شاهد کاهش نرخ ارز و کاهش نرخ تورم خواهیم بود. سخنگوی دولت با اشاره به اینکه اگر مدیریت منابع و هزینهها بخوبی انجام نگیرد این دوره رونق، ممکن است عمر کوتاهی داشته باشد، افزود: ما امیدواریم که در طول تبلیغات، به جای حمله و نفی تلاشهای دولت، برای مدیریت بستری که دولت مقدمات آن را تا حد مقدور با توجه به محدودیتها و امکانات فراهم کرده، برنامهها اعلام شود و نخبگان جامعه و مردم بتوانند که در فضایی آزادانه و رقابتی به نقد و بررسی این برنامه بپردازند و فرد اصلح برای اداره قوه مجریه را انتخاب کنند.
پرونده فایل صوتی منتشر شده ظریف در دادسرای تهران
ربیعی در پاسخ به سؤالی درباره آخرین وضعیت پرونده فایل صوتی منتشر شده ظریف اعلام کرد: طبق اطلاعرسانی از سوی قوه قضائیه در این ارتباط پروندهای در دادسرای تهران تشکیل شده است.
تیمهای تخصصی از ضابطان وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه و مرجع قضایی در یک تیم مشترک قضایی، امنیتی و اطلاعاتی پرونده را پیگیری میکنند. حتماً به محض دستیابی به نتیجه، اطلاعرسانی خواهند کرد. آنچه مشخص است این است که انتشار این فایل توطئهای علیه دولت و نظام بود.
ربیعی افزود: حضورم در وزارت اطلاعات راجع به پرونده فایل صوتی ظریف، سخت بود. هر مدرکی وزارت خواست ارائه کردیم.
جزئیات نامه روحانی به شورای نگهبان
سخنگوی دولت در پاسخ به پرسشی درباره جزئیات نامه رئیسجمهوری به شورای نگهبان درباره ردصلاحیت نامزدها و آیا اینکه پاسخی در این زمینه اعلام شد، اظهار کرد: رئیسجمهوری در این ۸ سال در موارد متعددی با توجه به اختیاراتی که در قانون اساسی تصریح شده است، اقدام به نامه نگاری و هشدار کردهاند. در این مورد هم با نگرانی از تحقق ضرورت مشارکت حداکثری و با دیدی مشفقانه، مطالبی را متذکر شدند. وی افزود: بنابراین، رئیسجمهوری به وظیفه قانونی خود عمل کرده و محتوای نامه هم درباره الزامات مشارکت بوده است. همچنین فصل الخطاب همه ما، بیانات رهبری است.
علی ربیعی درباره انتقادهای نامزدهای انتخاباتی علیه مدیریت دولت هم با تأکید بر اینکه دولت مصلحت عمومی را فدای منافع خود نمیکند، این را هم یادآور شد که امروز برخیها که تا پیش از این مخالف رویکردهای ما بودند از تعامل با جهان و حل مشکلات افایتیاف سخن میگویند.
او در بخش ابتدایی سخنانش با تأکید بر اینکه صندوقها بهعنوان دستاوردی بزرگ در بیش از یکصد سال فداکاری یک ملت و در کوران دو انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی بهدست آمده است، تأکید کرد: صندوق رأی میراث انقلاب و امام است؛ دستاورد به بلوغ رسیده از مشروطه است. این ملت با کودتاها، جنگ، ترور، تحریم و جنگ اقتصادی با فراز و نشیبهای زیادی روبهرو شده و از میان آنها عبور کرده است. جمهوریت دستاورد بزرگی بوده که در مقاطع مختلف حفظش کردهایم.
بهگزارش ایسنا، وی یادآور شد: نبود صندوق رأی و فقدان دموکراسی در نظام شاهنشاهی، موجب «ترس دائمی حاکمان از مردم» و «بیاعتمادی قهرآفرین مردم به حاکمان» شده بود. امام راحل و میراث ارزشمند او که از دل انقلاب و از رفراندوم فروردین ۵۸ بیرون آمد به ما آموخت که صندوق رأی نه ترس دارد و نه قهر میپذیرد. سخنگوی دولت با تأکید بر اینکه امروز در راه تداوم جمهوریت برخی گلایه و انتقاد دارند که دامنه انتخابها محدود شده است، گفت: امروز شاید همه آحاد جامعه آنچه را که انتظار داشتند در میان نامزدهای نهایی نمیبینند اما جامعه ما نشان داده که همیشه فرصتهایی باور نکردنی خلق میکند.
هیچ بنبستی در مذاکرات وین وجود ندارد
سخنگوی دولت در بخش دیگری از سخنانش درباره مذاکرات وین تصریح کرد: طبیعی است که بهخاطر پیچیدگیهایی که تحریمهای متعدد در دولت ترامپ و پیشرفتهای فنی هستهای در پاسخ به آنها ایجاد شده، جزئیات زیادی باید مورد بررسی و بحث قرار بگیرد اما هیچکدام از این موانع غیرقابل عبور نیستند و با اراده سیاسی در پایتختها این اختلافهای جزئی نیز به پایان خواهد رسید. بنابراین، ما بسیار امیدواریم که تا پیش از انتقال تصدی دولت بتوانیم احیای کامل برجام را اعلام کنیم. وی با اشاره به اینکه مذاکرات وین تحت تأثیر انتخابات قرار نخواهد گرفت، اظهار کرد: این مذاکرات بر اساس رویهای مستقل و قانونی خود و در چارچوب سیاستهای کلی نظام و با هدایت رهبری تا رسیدن به نتیجه مطلوب ادامه خواهد داشت. همانطور که بارها گفتهایم، دولت مصمم است رسالت خود را انجام داده و کشور را بدون تحریمهای غیرقانونی تحویل دولت آینده بدهد.
سخنگوی دولت در پاسخ به این پرسش که برخی تحلیل میکنند که غرب بویژه امریکا منتظر نتیجه انتخابات ایران هستند تا چگونگی پیشبرد مذاکرات را مشخص کنند و نظر دولت در این باره، گفت: هیچ بنبستی در مذاکرات وین وجود ندارد. مذاکرات به مرحلهای رسیده که باید در مورد تعداد معدودی مسائل کلیدی تصمیمگیری شود و این مسائل هم دقت و وسواس و زمان مورد نیاز خود را میطلبد. ما نه اجازه میدهیم که گفتوگوها فرسایشی شود و نه تعجیلی برای رسیدن به توافق داریم. ملاک و سنجه ما حقوق ملت و تأمین منافع عالی مردم و نظام است. ربیعی ادامه داد: فصل انتخابات برکات زیادی دارد از جمله اینکه برخی از افراد که طی سالهای اخیر حتی حاضر نبودند فشار تحریم را در وضعیت اقتصادی کشور به رسمیت بشناسند؛ سالها با پذیرش کنوانسیونهای FATF مخالفت میکردند و یا با سیاستهای دولت در دفاع از آزادیهای قانونی شهروندان در فضای مجازی مخالف بودند، امروز پیشگامتر از دولت دنبال رفع تحریمها هستند و از گشایش در فضای مجازی صحبت میکنند. سخنگوی دولت یادآور شد: خوشحالیم که امروز خیلیها به دیدگاه دولت رسیدهاند و در مورد تعامل با جهان همه سخن میگویند. از یاد مردم نرفته که در همین چند سال پیش آوردن نام برجام مثل بیان یک امر کفرآمیز تلقی میشد.
دولت نجیبانه با سکوت فقط بهدنبال مشارکت حداکثری است
ربیعی با بیان اینکه توصیه دولت به مردم شریف ایران حضور داشتن پای صندوقها و مشارکت با هر سلیقهای است، گفت: اما جالب است این روزها میشنویم که عدهای میخواهند با فرار رو بهجلو احتمال مشارکت کم را به نارضایتی از دولت گره بزنند این هم از اتفاقات بسیار عجیب است. در زمانی که دولت نجیبانه با سکوت فقط بهدنبال مشارکت حداکثری است اینگونه بیانات نوعی نیش زدن به جامعه است.
مناسبات ایران و ونزوئلا علیه هیچ کشور ثالثی نیست
سخنگوی دولت در پاسخ به پرسشی درباره سفر دو کشتی نیروی دریایی ایران به سمت ونزوئلا گفت: هیچ امر غیرطبیعی در مناسبات دوستانه و مرسوم میان ایران و ونزوئلا وجود ندارد. وی با بیان اینکه کشتیهای نیروی دریایی جمهوری اسلامی ایران همواره به منظور اهداف صلحآمیز از جمله مبارزه با دزدان دریایی، قاچاقچیان و حفاظت از محیطزیست در منطقه و مناطق پیرامونی فعالیتهای مثبت و موفقی داشتهاند، اظهار کرد: مناسبات ما با ونزوئلا علیه هیچ کشور ثالثی نیست و دلیلی برای نگرانی از این روابط وجود ندارد.
ربیعی همچنین در پاسخ به پرسشی درباره آخرین راهحل برای پرداخت بدهی عراق به ایران تأکید کرد: در ماه های گذشته، بسیار شنیدهایم نیازی به رفع تحریم نداریم و با همسایگان مشکلات تبادلات ارزی را حل خواهیم کرد. واقعیت امر این است که تحریمهای یکجانبه دولت امریکا در سه سال گذشته آنقدر سنگین و بیرحمانه به منظور نابودی اقتصاد ایران طراحی شده بود که حتی به دوستان نزدیک ما در جهان هم اجازه نادیده گرفتن آن تحریمها را نمیداد. سخنگوی دولت یادآور شد: عدهای عامدانه این واقعیتهای روشنتر از روز را نمیخواهند ببینند و با درکی ساده و ناقص از سازوکارهای مالی بینالمللی، دولت را متهم به کوتاهی در کار با همسایگان میکنند. وی ادامه داد: در زمینه بدهی عراق به ایران مذاکرات خوبی تاکنون صورت گرفته و در این سفر عراقیها با اجازهای که از اوفک داشتند شیوههای مختلفی برای دریافت مطالبات ایران به منظور تأمین دارو، واکسن و کالاهای اساسی را انجام دادهاند.
مصلحت عمومی را به منافع دولت در گفتن واقعیتها ترجیح دادیم
سخنگوی دولت در پاسخ به این سؤال که تحریم و کرونا موجب فشارهای اقتصادی زیادی به کشور شده اما نامزدهای انتخابات هیچ اشارهای به این نمیکنند، تصریح کرد: متأسفانه این رویهای بوده که باوجود تلاش و خواهش دولت برای پرهیز از تحریف و دروغ پراکنی، در سه سال گذشته شاهد آن بودیم و تأثیر بسیار زیادی در جعل واقعیتها و ناامیدکردن مردم داشت و امروز آثار آن را در بیتفاوتی طیفی از مردم نسبت به کارآمدی نظام میبینیم. وی تأکید کرد: امروز هم گاهی میبینیم که برخی جریانهای سیاسی و اظهارات مطرح شده در تبلیغات انتخاباتی، با کلی گوییهای بینتیجه و فرافکنی، همچنان دیواری کوتاهتر از دیوار دولت پیدا نمیکنند و به روند تحریف واقعیتها ادامه میدهند. سخنگوی دولت یادآور شد: دولت برخلاف افراد و نهادهایی که منافع جناحی را بر مصلحت ملی ترجیح دادهاند، در سالهای اخیر که زیر فشار حداکثری تحریمها بودیم، مصلحت عمومی را به منافع دولت که در گفتن واقعیتها بود، ترجیح دادیم و شلیک تیر از
رو به رو توسط جنایتکارترین دولت معاصر امریکا و پرتاب خنجر از پشت سر را تحمل کردیم.
دولت بعد میوه مدیریت دولت فعلی را خواهد چید
ربیعی تصریح کرد: دولت آینده فارغ از اینکه متعلق به کدام جریان سیاسی باشد، میوه مدیریت دولت و استقامت مردم در سختیها را خواهد چید و در یک سال آینده حتی با یک مدیریت متوسط شاهد کاهش نرخ ارز و کاهش نرخ تورم خواهیم بود. سخنگوی دولت با اشاره به اینکه اگر مدیریت منابع و هزینهها بخوبی انجام نگیرد این دوره رونق، ممکن است عمر کوتاهی داشته باشد، افزود: ما امیدواریم که در طول تبلیغات، به جای حمله و نفی تلاشهای دولت، برای مدیریت بستری که دولت مقدمات آن را تا حد مقدور با توجه به محدودیتها و امکانات فراهم کرده، برنامهها اعلام شود و نخبگان جامعه و مردم بتوانند که در فضایی آزادانه و رقابتی به نقد و بررسی این برنامه بپردازند و فرد اصلح برای اداره قوه مجریه را انتخاب کنند.
پرونده فایل صوتی منتشر شده ظریف در دادسرای تهران
ربیعی در پاسخ به سؤالی درباره آخرین وضعیت پرونده فایل صوتی منتشر شده ظریف اعلام کرد: طبق اطلاعرسانی از سوی قوه قضائیه در این ارتباط پروندهای در دادسرای تهران تشکیل شده است.
تیمهای تخصصی از ضابطان وزارت اطلاعات و سازمان اطلاعات سپاه و مرجع قضایی در یک تیم مشترک قضایی، امنیتی و اطلاعاتی پرونده را پیگیری میکنند. حتماً به محض دستیابی به نتیجه، اطلاعرسانی خواهند کرد. آنچه مشخص است این است که انتشار این فایل توطئهای علیه دولت و نظام بود.
ربیعی افزود: حضورم در وزارت اطلاعات راجع به پرونده فایل صوتی ظریف، سخت بود. هر مدرکی وزارت خواست ارائه کردیم.
جزئیات نامه روحانی به شورای نگهبان
سخنگوی دولت در پاسخ به پرسشی درباره جزئیات نامه رئیسجمهوری به شورای نگهبان درباره ردصلاحیت نامزدها و آیا اینکه پاسخی در این زمینه اعلام شد، اظهار کرد: رئیسجمهوری در این ۸ سال در موارد متعددی با توجه به اختیاراتی که در قانون اساسی تصریح شده است، اقدام به نامه نگاری و هشدار کردهاند. در این مورد هم با نگرانی از تحقق ضرورت مشارکت حداکثری و با دیدی مشفقانه، مطالبی را متذکر شدند. وی افزود: بنابراین، رئیسجمهوری به وظیفه قانونی خود عمل کرده و محتوای نامه هم درباره الزامات مشارکت بوده است. همچنین فصل الخطاب همه ما، بیانات رهبری است.
کدخدایی، سخنگوی شورای نگهبان:
بررسی صلاحیتها بر میزان مشارکت تأثیر ندارد
سخنگوی شورای نگهبان گفت: براساس نظرسنجیهایی که مؤسسات دولتی داشتهاند، تأثیر آرای شورای نگهبان در بررسی صلاحیتها بر میزان مشارکت بسیار اندک است.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی شورای نگهبان، عباسعلی کدخدایی در گفتوگویی با شبکه تلویزیونی «پرس.تی.وی» با ابراز امیدواری نسبت به مشارکت حداکثری مردم در روز ۲۸ خرداد افزود: عوامل مؤثر بر میزان مشارکت بیشتر شرایط اقتصادی و معیشتی است تا اینکه بحثهای سیاسی و اجتماعی باشد. شورای نگهبان براساس قانون اساسی موظف است که شرایط افراد را احراز کند. اگر فردی شرایط را ندارد، مقصر شورای نگهبان نیست. شورای نگهبان باید براساس معیارهای قانونی نظر خود را اعلام کند و اعلام نظر شورای نگهبان هم معتبر است. البته میزان تأثیرگذاری نظر شورای نگهبان بسیار اندک خواهد بود. وی ادامه داد: مشارکت گسترده مردم مطلوب نظر همه مسئولان و ارگانها است و رهبر انقلاب هم در این باره تأکید کردهاند.
کدخدایی در پاسخ به سؤالی درباره بحث رد صلاحیت نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری گفت: ما در حوزه انتخاب ریاست جمهوری عبارت رد صلاحیت نداریم بلکه شورای نگهبان صلاحیت افراد واجد شرایط را احراز میکند؛ البته این نکته طبیعتاً به مفهوم این نیست که افرادی که صلاحیت آنها احراز نشده است، شرایط نامناسبی دارند یا صلاحیتی برای مسئولیتهای دیگر ندارند.
وی گفت: قانون اساسی درباره انتخابات مجلس صراحتاً اعلام کرده که شورای نگهبان باید دلایل رد صلاحیت را به صورت محرمانه به داوطلبان اعلام کند که این کار انجام میشود. اما در حوزه انتخابات ریاست جمهوری ما مبنای رد صلاحیت نداریم، مثلاً فردی برای استخدام در یک شرکتی باید مدرک کارشناسی ارشد ارائه کند. او باید مدرک خود را ارائه کند اگر مدرکی ارائه نکرد به مفهوم این نیست که او نمیتواند در شرکت دیگری به کار گرفته شود. در حوزه انتخابات ریاست جمهوری هم شرایط همینطور است. سخنگوی شورای نگهبان خاطرنشان کرد: چون ما رد صلاحیت نداریم، قانونگذار هم هیچ مرحلهای را برای اعتراض در این بخش در نظر نگرفته است و طبیعتاً اعتراضی هم وجود ندارد. بررسی مجدد هم به هیچ وجه وجود ندارد. به گفته کدخدایی، طبق اصل صریح قانون اساسی رهبر انقلاب بر اساس اختیارات خود هر وقت لازم دانستند میتوانند از آن در بحث بررسی صلاحیتها استفاده کنند. اگر لازم شد آشکارا استفاده میشود و ما هم تبعیت میکنیم. اما الان هیچ اطلاعی در این باره ندارم. وی با بیان اینکه برای تأیید صلاحیت افراد، فشاری به مفهوم اصلی آن بر شورای نگهبان صورت نمیگیرد، افزود: البته شاید در فضای مجازی اعتراض و انتقادی صورت گیرد و افرادی ممکن است نظرات خود را بیان کنند، ولی شورای نگهبان با توجه به ملاکهای قانونی و مستندات پرونده درباره افراد تصمیمگیری میکند. کدخدایی خاطرنشان کرد: اینکه فردی عضو شورای نگهبان است و یکی از بستگان او داوطلب انتخابات شده، به نوعی استقلال شورای نگهبان را هم نشان میدهد؛ چرا که رأی شورای نگهبان به خاطر وجود او تغییری نمیکند که این موضوع نشان از استقلال شورای نگهبان دارد. وی افزود: شورای نگهبان به هر حال باید به وضعیت افراد توجه کند. در شورای نگهبان وضعیت افراد برای هر دورهای به صورت مجزا سنجیده میشود. نمیتوانیم بگوییم کسی که وضعیت او در دوره گذشته سنجیده شده است، همچنان وضعیت او باقی است یا کسی که صلاحیت او قبلاً رد شده این حالت باقی است. چون ممکن است مدارک و مستنداتی ارائه شود که براساس آن مستندات پرونده رأی اعضا هم متفاوت باشد.کدخدایی تغییر آرای اعضای شورای نگهبان را امری کاملاً طبیعی و عقلانی دانست و گفت: در مجلس شورای اسلامی هم میتواند باشد. مثلاً مجلس در دوره دهم یک رأی میدهد و در دوره یازدهم رأی او تغییر میکند. در شورای نگهبان هم وقتی اعضا تغییر کنند، رأی متفاوتی دارند. طبعاً ممکن است نظری که بنده دارم عضو جدید نپذیرد که طبیعتاً رأی منفی میشود.
سخنگوی شورای نگهبان با بیان اینکه تنها رهبر انقلاب میتواند از اختیارات اصل ۵۷ قانون اساسی استفاده کند، افزود: ورود رهبر انقلاب به پرونده صلاحیت افراد رویه خاصی هم ندارد. ممکن است فردی نامه بنویسد، ممکن است که کارشناسان نظر دهند و ممکن است که خود ایشان نظری داشته باشند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی شورای نگهبان، عباسعلی کدخدایی در گفتوگویی با شبکه تلویزیونی «پرس.تی.وی» با ابراز امیدواری نسبت به مشارکت حداکثری مردم در روز ۲۸ خرداد افزود: عوامل مؤثر بر میزان مشارکت بیشتر شرایط اقتصادی و معیشتی است تا اینکه بحثهای سیاسی و اجتماعی باشد. شورای نگهبان براساس قانون اساسی موظف است که شرایط افراد را احراز کند. اگر فردی شرایط را ندارد، مقصر شورای نگهبان نیست. شورای نگهبان باید براساس معیارهای قانونی نظر خود را اعلام کند و اعلام نظر شورای نگهبان هم معتبر است. البته میزان تأثیرگذاری نظر شورای نگهبان بسیار اندک خواهد بود. وی ادامه داد: مشارکت گسترده مردم مطلوب نظر همه مسئولان و ارگانها است و رهبر انقلاب هم در این باره تأکید کردهاند.
کدخدایی در پاسخ به سؤالی درباره بحث رد صلاحیت نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری گفت: ما در حوزه انتخاب ریاست جمهوری عبارت رد صلاحیت نداریم بلکه شورای نگهبان صلاحیت افراد واجد شرایط را احراز میکند؛ البته این نکته طبیعتاً به مفهوم این نیست که افرادی که صلاحیت آنها احراز نشده است، شرایط نامناسبی دارند یا صلاحیتی برای مسئولیتهای دیگر ندارند.
وی گفت: قانون اساسی درباره انتخابات مجلس صراحتاً اعلام کرده که شورای نگهبان باید دلایل رد صلاحیت را به صورت محرمانه به داوطلبان اعلام کند که این کار انجام میشود. اما در حوزه انتخابات ریاست جمهوری ما مبنای رد صلاحیت نداریم، مثلاً فردی برای استخدام در یک شرکتی باید مدرک کارشناسی ارشد ارائه کند. او باید مدرک خود را ارائه کند اگر مدرکی ارائه نکرد به مفهوم این نیست که او نمیتواند در شرکت دیگری به کار گرفته شود. در حوزه انتخابات ریاست جمهوری هم شرایط همینطور است. سخنگوی شورای نگهبان خاطرنشان کرد: چون ما رد صلاحیت نداریم، قانونگذار هم هیچ مرحلهای را برای اعتراض در این بخش در نظر نگرفته است و طبیعتاً اعتراضی هم وجود ندارد. بررسی مجدد هم به هیچ وجه وجود ندارد. به گفته کدخدایی، طبق اصل صریح قانون اساسی رهبر انقلاب بر اساس اختیارات خود هر وقت لازم دانستند میتوانند از آن در بحث بررسی صلاحیتها استفاده کنند. اگر لازم شد آشکارا استفاده میشود و ما هم تبعیت میکنیم. اما الان هیچ اطلاعی در این باره ندارم. وی با بیان اینکه برای تأیید صلاحیت افراد، فشاری به مفهوم اصلی آن بر شورای نگهبان صورت نمیگیرد، افزود: البته شاید در فضای مجازی اعتراض و انتقادی صورت گیرد و افرادی ممکن است نظرات خود را بیان کنند، ولی شورای نگهبان با توجه به ملاکهای قانونی و مستندات پرونده درباره افراد تصمیمگیری میکند. کدخدایی خاطرنشان کرد: اینکه فردی عضو شورای نگهبان است و یکی از بستگان او داوطلب انتخابات شده، به نوعی استقلال شورای نگهبان را هم نشان میدهد؛ چرا که رأی شورای نگهبان به خاطر وجود او تغییری نمیکند که این موضوع نشان از استقلال شورای نگهبان دارد. وی افزود: شورای نگهبان به هر حال باید به وضعیت افراد توجه کند. در شورای نگهبان وضعیت افراد برای هر دورهای به صورت مجزا سنجیده میشود. نمیتوانیم بگوییم کسی که وضعیت او در دوره گذشته سنجیده شده است، همچنان وضعیت او باقی است یا کسی که صلاحیت او قبلاً رد شده این حالت باقی است. چون ممکن است مدارک و مستنداتی ارائه شود که براساس آن مستندات پرونده رأی اعضا هم متفاوت باشد.کدخدایی تغییر آرای اعضای شورای نگهبان را امری کاملاً طبیعی و عقلانی دانست و گفت: در مجلس شورای اسلامی هم میتواند باشد. مثلاً مجلس در دوره دهم یک رأی میدهد و در دوره یازدهم رأی او تغییر میکند. در شورای نگهبان هم وقتی اعضا تغییر کنند، رأی متفاوتی دارند. طبعاً ممکن است نظری که بنده دارم عضو جدید نپذیرد که طبیعتاً رأی منفی میشود.
سخنگوی شورای نگهبان با بیان اینکه تنها رهبر انقلاب میتواند از اختیارات اصل ۵۷ قانون اساسی استفاده کند، افزود: ورود رهبر انقلاب به پرونده صلاحیت افراد رویه خاصی هم ندارد. ممکن است فردی نامه بنویسد، ممکن است که کارشناسان نظر دهند و ممکن است که خود ایشان نظری داشته باشند.
معاون اول رئیسجمهوری در کنفرانس ملی اقتصاد کشاورزی ایران تأکید کرد
آب یکی از اصلیترین چالشهای پیش روی کشور است
گروه اقتصادی|معاون اول رئیسجمهوری با تأکید بر اینکه مسأله آب یکی از اصلیترین چالشهای پیش روی کشور و بویژه بخش کشاورزی است، گفت: صاحبنظران و مراکز علمی و دانشگاهی کشور که نقش تعیین کنندهای در گره گشایی از مشکلات پیش روی کشور دارند باید وارد صحنه شده و در این خصوص راهکارهای علمی ارائه کنند.
اسحاق جهانگیری روز گذشته در مراسم افتتاح دوازدهمین کنفرانس ملی اقتصاد کشاورزی ایران، به تغییرات آب و هوایی و کاهش نزولات جوی و خشکسالی در سال آبی 1400-1399 اشاره کرد و گفت: امسال جزو سالهای خشک کشور در 50 سال گذشته است، میزان بارندگیها و آبهای ذخیره شده در پشت سدها بسیار کاهش یافته و در دولت ستادی به منظور ساماندهی و تعادل بخشی وضع آب با حضور دستگاههای مختلف ایجاد شده است.
اجرای طرحهای مدیریت مصرف آب
معاون اول رئیسجمهوری با بیان اینکه در سالهای گذشته دولت متناسب با شرایط کم آبی طرحهایی در بخش کشاورزی به منظور کاهش مصرف آب اجرا کرده است، گفت: کشت گلخانهای از 8 هزار هکتار در شروع کار دولت به 18 هزار هکتار رسیده و استفاده از سیستمهای آبیاری نوین به طور گسترده در حال افزایش است.وی تصریح کرد: در موضوعات کشاورزی نظیر ایجاد شبکههای آبیاری نوین نیز بیش از 85 درصد هزینهها از سوی دولت پرداخت میشود و متأسفانه بخش خصوصی و فعالان در این عرصه سرمایهگذاری اندکی در این زمینه انجام می دهند.
جهانگیری اجرای طرحهای آب و خاک نظیر طرح 550 هزار هکتاری در استانهای خوزستان و ایلام با سرمایهگذاری بیش از 1.5 تا 2 میلیارد دلاری دولت را خاطرنشان ساخت و گفت: اجرای چنین طرحهای بزرگی موجب بهرهوری بیشتر از منابع آب و خاک شده است به طوری که در بازدید از این مناطق یکی از کشاورزان میگفت به جای 1.5 تن برداشت در هکتار پس از اجرای این طرح، میزان برداشت به 3.5 تا 4 تن ارتقا یافته است. این نشان میدهد که اجرای طرحهایی که منجر به اقتصادی شدن بخش کشاورزی میشود، میتواند توان کشاورز را در واحد سطح افزایش دهد.
تأمین کالا در زمان جنگ اقتصادی
معاون اول رئیسجمهوری با اشاره به تدابیر دولت برای واردات محصولات مورد نیاز مردم در شرایط تحریم، گفت: در دوران جنگ اقتصادی مهمترین سیاست دولت این بود که کالا به وفور در کشور باشد و در هیچ کالایی مردم با کمبود یا قحطی مواجه نباشند. البته در جنگ اقتصادی با فشارهای دیگری نظیر گرانی مواجه شدیم اما حجم قابل توجهی از نیازها در زمینه محصولات باغی، زراعی و شیلات در داخل کشور تولید شد.
وی با تأکید بر اینکه هر دولتی با هر گرایش و جهتگیری نیازمند تقویت بخش کشاورزی است، گفت: یکی از مهمترین رویکردهای اقتصاد مقاومتی استفاده از ظرفیت داخلی کشور بود که بخش کشاورزی در آن دستاوردهای مناسبی داشت و در دیگر مؤلفهها نیز نظیر صادرات نتایج به دست آمده قابل توجه است. تلاش کردیم تا تراز ارزی منفی در حوزه کشاورزی کاهش یابد و باید این روند ادامه پیدا کند.
وی با اشاره به تلاش دولت برای جمعبندی کارها در ماههای پایانی فعالیت و تبلیغات برخی از نامزدهای انتخاباتی، دغدغههای خود در خصوص گشایش زندگی مردم، اصلاح روندها، سازوکارها و رویهها برای عبور از شرایط دشوار کنونی و رفع نگرانی از ایران و ایرانیان را تشریح کرد و گفت: من نگران آینده هستم اما معتقدم ایران در کنار همه محدودیتها همواره فرصتهای مهم و طلایی برای توسعه در اختیار داشته است.
جهانگیری گفت: فرصتهای طلایی ایران در حال سپری شدن است و ما در 20 سال نخست قرن 15 هجری شمسی که سالهایی تعیین کننده است باید تلاش کنیم تا ایران مسیر توسعه را با شتاب طی کرده و فاصله خود را با رقبای منطقهای جبران کند و به جایگاه واقعی خود برسد.
معاون اول رئیسجمهوری با تبیین فرصتهای طلایی پیش روی کشور، گفت: فرصت نخست استفاده از ذخایر عظیم نفت و گاز و منابع معدنی است. امروز با توجه به سیاستگذاریهایی که در سطح بینالمللی در خصوص گازهای گلخانهای در حال اجرا است، پیشبینی میکنیم که در 20 سال آینده به نقطهای برسیم که محدودیتها برای استفاده از انرژی نفت و گاز بیشتر شود و ایجاد گازهای گلخانهای مشمول تحریمها و مجازاتهای بین المللی گردد. در این مقطع باید تلاش کنیم تا این ذخایر تبدیل به ثروت و ظرفیت در روی زمین برای توسعه کشور شود.
وی گفت: در 40 سال گذشته به دلایل مختلف نتوانستهایم به جایگاه خود در بازار انرژی دست پیدا کنیم. در مقاطعی ایران 10 درصد تولید نفت جهان را در اختیار داشته اما امروز از صد میلیون بشکه تولید نفت در حدود 4 میلیون در شرایط غیرتحریمی، ایران میتواند نفت تولید کند. ایران میتواند با برنامهریزی بیش از 7 تا 10 میلیون بشکه نفت تولید کند. این یک ضرورت است و هر کس مانع از آن شود میخواهد ایران را از سرمایه خدادادی خود محروم کند.
معاون اول رئیسجمهوری با اشاره به اینکه موقعیت جغرافیایی ایران و بهرهبرداری از آن سومین فرصت طلایی برای توسعه است، اظهار داشت: در سالهای گذشته بهدلیل تنشهای بین المللی همواره مسیرهای ترانزیتی ریلی، هوایی و جادهای و حتی خطوط لوله از مسیرهایی غیر از ایران عبور کرده و کشور دور زده شده است. باید تلاش کنیم تا در 20 سال آینده این خطوط ترانزیتی در کشور احیا شود. قطعاً عبور این مسیرها مؤلفه قدرت است تا دیگر نتوانند به راحتی ایران را تحریم کنند.
برش
پنجاه سالگی نماد صلح و دوستی ایران و آذربایجان
پنجاهمین سالگرد بهرهبرداری از سدهای ارس و میل - مغان و شروع آبگیری سد قیزقلعه سی، روز دوشنبه با حضور وزیر نیروی ایران و وزیر آب و انرژی جمهوری آذربایجان و سفرا و جمع دیگری از مقامهای عالیرتبه دو کشور برگزار شد؛ رودخانه و سدی که دو کشور آن را نماد صلح و دوستی میدانند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی وزارت نیرو، رضا اردکانیان در این مراسم گفت: بدونشک رود ارس در بخش قابل توجهی از مرز مشترک دو کشور جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان به مثابه شاهرگ حیاتی مرزنشینان مجاور خود، نماد صلح و دوستی است.او این موضوع را بیانگر عمق تعاملات و روابط مودتآمیز و برادرانه بین دو کشور عنوان کرد و افزود: با افتخار باید اذعان داشت که رود مرزی ارس نه تنها مانند بسیاری از آبهای مرزی دنیا، زمینه ساز نزاع و ستیز بین دو ملت نبوده، بلکه به عنوان نمونهای نادر و درخشان، عاملی مهم در جهت توسعه و تقویت روابط فیمابین دو ملت دوست و همسایه ایران و آذربایجان بوده است.اردکانیان بیان کرد: خوشبختانه طی پنج دهه گذشته احداث و بهرهبرداری از سد و نیروگاه ارس و همچنین سد انحرافی میل مغان، موجبات آبادانی و توسعه مناطق مجاور ارس را فراهم آورده و پس از بهرهبرداری رسمی از سد و نیروگاه ارس در سال 1350 (1971 میلادی) امروز در پنجاهمین سالگرد بهرهبرداری از این تأسیسات، جشن باشکوه همدلی و همراهی را برگزار میکنیم و در آینده نزدیک شاهد بهرهبرداری از سدهای مشترک خداآفرین و قیزقلعه سی نیز خواهیم بود.
وزیر نیرو همچنین گفت: جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان از مشترکات دینی، فرهنگی و تاریخی فراوانی بهرهمندند؛ اشتراکاتی که میتواند ماهیت ویژهای به روابط دو کشور در منطقه بخشیده و همانگونه که طی چند دهه گذشته شاهد بودهایم برگزاری 50 اجلاس کمیسیون دائمی بهرهبرداری از منابع آب و انرژی رودخانه مرزی ارس و 14 اجلاس کمیسیون مشترک همکاری اقتصادی بین دو کشور نمونههایی روشن از روابط راهبردی و منحصر بهفرد در منطقه است. اردکانیان افزود: در آستانه پنجاهمین سال بهرهبرداری از سدهای ارس و میل - مغان و تأکید و اراده طرفین بر برگزاری جشن پنجاهمین سالگرد بهرهبرداری از منابع آب و انرژی رودخانه مرزی ارس، فرصت مغتنمی دست داد تا با مروری بر توافقات و همکاریهای دوجانبه دو کشور در بخش آب و انرژی، ضمن تبیین نقاط قوت، در جهت توسعه همکاریها بپردازیم.اردکانیان اضافه کرد: سرعت بخشی به تصمیم گیریها در خصوص سد قیزقلعه سی تا حصول نتیجه نهایی و استفاده از ظرفیت خوب شرکتهای پیمانکار و مشاور در هر دو کشور، برای انجام پروژههای اجرایی، از دیگر موارد حائز اهمیت در این حوضه است. در همین حال وزیر انرژی جمهوری آذربایجان نیز گفت: روابط بین کشورش و جمهوری اسلامی ایران از جمله موارد نادری است که برادرانه و دوستانه به مدت نیم قرن تداوم داشته است و امروز این جشن را برگزار و افقهای همکاری آتی را نیز ترسیم کردیم. پرویز شهبازوف با اشاره به اینکه مبادله انرژی بین آذربایجان و ایران در حال انجام است و تداوم خواهد داشت، عنوان کرد: ساخت نیروگاه گازی نخجوان، ساخت سد خداآفرین و قیزقلعه سی از جمله توافقاتی هستند که در آینده از نظر منابع آبی و برقی کمک شایانی برای دو کشور خواهند بود.
اسحاق جهانگیری روز گذشته در مراسم افتتاح دوازدهمین کنفرانس ملی اقتصاد کشاورزی ایران، به تغییرات آب و هوایی و کاهش نزولات جوی و خشکسالی در سال آبی 1400-1399 اشاره کرد و گفت: امسال جزو سالهای خشک کشور در 50 سال گذشته است، میزان بارندگیها و آبهای ذخیره شده در پشت سدها بسیار کاهش یافته و در دولت ستادی به منظور ساماندهی و تعادل بخشی وضع آب با حضور دستگاههای مختلف ایجاد شده است.
اجرای طرحهای مدیریت مصرف آب
معاون اول رئیسجمهوری با بیان اینکه در سالهای گذشته دولت متناسب با شرایط کم آبی طرحهایی در بخش کشاورزی به منظور کاهش مصرف آب اجرا کرده است، گفت: کشت گلخانهای از 8 هزار هکتار در شروع کار دولت به 18 هزار هکتار رسیده و استفاده از سیستمهای آبیاری نوین به طور گسترده در حال افزایش است.وی تصریح کرد: در موضوعات کشاورزی نظیر ایجاد شبکههای آبیاری نوین نیز بیش از 85 درصد هزینهها از سوی دولت پرداخت میشود و متأسفانه بخش خصوصی و فعالان در این عرصه سرمایهگذاری اندکی در این زمینه انجام می دهند.
جهانگیری اجرای طرحهای آب و خاک نظیر طرح 550 هزار هکتاری در استانهای خوزستان و ایلام با سرمایهگذاری بیش از 1.5 تا 2 میلیارد دلاری دولت را خاطرنشان ساخت و گفت: اجرای چنین طرحهای بزرگی موجب بهرهوری بیشتر از منابع آب و خاک شده است به طوری که در بازدید از این مناطق یکی از کشاورزان میگفت به جای 1.5 تن برداشت در هکتار پس از اجرای این طرح، میزان برداشت به 3.5 تا 4 تن ارتقا یافته است. این نشان میدهد که اجرای طرحهایی که منجر به اقتصادی شدن بخش کشاورزی میشود، میتواند توان کشاورز را در واحد سطح افزایش دهد.
تأمین کالا در زمان جنگ اقتصادی
معاون اول رئیسجمهوری با اشاره به تدابیر دولت برای واردات محصولات مورد نیاز مردم در شرایط تحریم، گفت: در دوران جنگ اقتصادی مهمترین سیاست دولت این بود که کالا به وفور در کشور باشد و در هیچ کالایی مردم با کمبود یا قحطی مواجه نباشند. البته در جنگ اقتصادی با فشارهای دیگری نظیر گرانی مواجه شدیم اما حجم قابل توجهی از نیازها در زمینه محصولات باغی، زراعی و شیلات در داخل کشور تولید شد.
وی با تأکید بر اینکه هر دولتی با هر گرایش و جهتگیری نیازمند تقویت بخش کشاورزی است، گفت: یکی از مهمترین رویکردهای اقتصاد مقاومتی استفاده از ظرفیت داخلی کشور بود که بخش کشاورزی در آن دستاوردهای مناسبی داشت و در دیگر مؤلفهها نیز نظیر صادرات نتایج به دست آمده قابل توجه است. تلاش کردیم تا تراز ارزی منفی در حوزه کشاورزی کاهش یابد و باید این روند ادامه پیدا کند.
وی با اشاره به تلاش دولت برای جمعبندی کارها در ماههای پایانی فعالیت و تبلیغات برخی از نامزدهای انتخاباتی، دغدغههای خود در خصوص گشایش زندگی مردم، اصلاح روندها، سازوکارها و رویهها برای عبور از شرایط دشوار کنونی و رفع نگرانی از ایران و ایرانیان را تشریح کرد و گفت: من نگران آینده هستم اما معتقدم ایران در کنار همه محدودیتها همواره فرصتهای مهم و طلایی برای توسعه در اختیار داشته است.
جهانگیری گفت: فرصتهای طلایی ایران در حال سپری شدن است و ما در 20 سال نخست قرن 15 هجری شمسی که سالهایی تعیین کننده است باید تلاش کنیم تا ایران مسیر توسعه را با شتاب طی کرده و فاصله خود را با رقبای منطقهای جبران کند و به جایگاه واقعی خود برسد.
معاون اول رئیسجمهوری با تبیین فرصتهای طلایی پیش روی کشور، گفت: فرصت نخست استفاده از ذخایر عظیم نفت و گاز و منابع معدنی است. امروز با توجه به سیاستگذاریهایی که در سطح بینالمللی در خصوص گازهای گلخانهای در حال اجرا است، پیشبینی میکنیم که در 20 سال آینده به نقطهای برسیم که محدودیتها برای استفاده از انرژی نفت و گاز بیشتر شود و ایجاد گازهای گلخانهای مشمول تحریمها و مجازاتهای بین المللی گردد. در این مقطع باید تلاش کنیم تا این ذخایر تبدیل به ثروت و ظرفیت در روی زمین برای توسعه کشور شود.
وی گفت: در 40 سال گذشته به دلایل مختلف نتوانستهایم به جایگاه خود در بازار انرژی دست پیدا کنیم. در مقاطعی ایران 10 درصد تولید نفت جهان را در اختیار داشته اما امروز از صد میلیون بشکه تولید نفت در حدود 4 میلیون در شرایط غیرتحریمی، ایران میتواند نفت تولید کند. ایران میتواند با برنامهریزی بیش از 7 تا 10 میلیون بشکه نفت تولید کند. این یک ضرورت است و هر کس مانع از آن شود میخواهد ایران را از سرمایه خدادادی خود محروم کند.
معاون اول رئیسجمهوری با اشاره به اینکه موقعیت جغرافیایی ایران و بهرهبرداری از آن سومین فرصت طلایی برای توسعه است، اظهار داشت: در سالهای گذشته بهدلیل تنشهای بین المللی همواره مسیرهای ترانزیتی ریلی، هوایی و جادهای و حتی خطوط لوله از مسیرهایی غیر از ایران عبور کرده و کشور دور زده شده است. باید تلاش کنیم تا در 20 سال آینده این خطوط ترانزیتی در کشور احیا شود. قطعاً عبور این مسیرها مؤلفه قدرت است تا دیگر نتوانند به راحتی ایران را تحریم کنند.
برش
پنجاه سالگی نماد صلح و دوستی ایران و آذربایجان
پنجاهمین سالگرد بهرهبرداری از سدهای ارس و میل - مغان و شروع آبگیری سد قیزقلعه سی، روز دوشنبه با حضور وزیر نیروی ایران و وزیر آب و انرژی جمهوری آذربایجان و سفرا و جمع دیگری از مقامهای عالیرتبه دو کشور برگزار شد؛ رودخانه و سدی که دو کشور آن را نماد صلح و دوستی میدانند.
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی وزارت نیرو، رضا اردکانیان در این مراسم گفت: بدونشک رود ارس در بخش قابل توجهی از مرز مشترک دو کشور جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان به مثابه شاهرگ حیاتی مرزنشینان مجاور خود، نماد صلح و دوستی است.او این موضوع را بیانگر عمق تعاملات و روابط مودتآمیز و برادرانه بین دو کشور عنوان کرد و افزود: با افتخار باید اذعان داشت که رود مرزی ارس نه تنها مانند بسیاری از آبهای مرزی دنیا، زمینه ساز نزاع و ستیز بین دو ملت نبوده، بلکه به عنوان نمونهای نادر و درخشان، عاملی مهم در جهت توسعه و تقویت روابط فیمابین دو ملت دوست و همسایه ایران و آذربایجان بوده است.اردکانیان بیان کرد: خوشبختانه طی پنج دهه گذشته احداث و بهرهبرداری از سد و نیروگاه ارس و همچنین سد انحرافی میل مغان، موجبات آبادانی و توسعه مناطق مجاور ارس را فراهم آورده و پس از بهرهبرداری رسمی از سد و نیروگاه ارس در سال 1350 (1971 میلادی) امروز در پنجاهمین سالگرد بهرهبرداری از این تأسیسات، جشن باشکوه همدلی و همراهی را برگزار میکنیم و در آینده نزدیک شاهد بهرهبرداری از سدهای مشترک خداآفرین و قیزقلعه سی نیز خواهیم بود.
وزیر نیرو همچنین گفت: جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان از مشترکات دینی، فرهنگی و تاریخی فراوانی بهرهمندند؛ اشتراکاتی که میتواند ماهیت ویژهای به روابط دو کشور در منطقه بخشیده و همانگونه که طی چند دهه گذشته شاهد بودهایم برگزاری 50 اجلاس کمیسیون دائمی بهرهبرداری از منابع آب و انرژی رودخانه مرزی ارس و 14 اجلاس کمیسیون مشترک همکاری اقتصادی بین دو کشور نمونههایی روشن از روابط راهبردی و منحصر بهفرد در منطقه است. اردکانیان افزود: در آستانه پنجاهمین سال بهرهبرداری از سدهای ارس و میل - مغان و تأکید و اراده طرفین بر برگزاری جشن پنجاهمین سالگرد بهرهبرداری از منابع آب و انرژی رودخانه مرزی ارس، فرصت مغتنمی دست داد تا با مروری بر توافقات و همکاریهای دوجانبه دو کشور در بخش آب و انرژی، ضمن تبیین نقاط قوت، در جهت توسعه همکاریها بپردازیم.اردکانیان اضافه کرد: سرعت بخشی به تصمیم گیریها در خصوص سد قیزقلعه سی تا حصول نتیجه نهایی و استفاده از ظرفیت خوب شرکتهای پیمانکار و مشاور در هر دو کشور، برای انجام پروژههای اجرایی، از دیگر موارد حائز اهمیت در این حوضه است. در همین حال وزیر انرژی جمهوری آذربایجان نیز گفت: روابط بین کشورش و جمهوری اسلامی ایران از جمله موارد نادری است که برادرانه و دوستانه به مدت نیم قرن تداوم داشته است و امروز این جشن را برگزار و افقهای همکاری آتی را نیز ترسیم کردیم. پرویز شهبازوف با اشاره به اینکه مبادله انرژی بین آذربایجان و ایران در حال انجام است و تداوم خواهد داشت، عنوان کرد: ساخت نیروگاه گازی نخجوان، ساخت سد خداآفرین و قیزقلعه سی از جمله توافقاتی هستند که در آینده از نظر منابع آبی و برقی کمک شایانی برای دو کشور خواهند بود.
گزارش «ایران» از افزایش نگران کننده آمار مردان و زنان مجرد در کشور
تجرد قطعی در نقطه بحران!
مهسا قوی قلب
خبرنگار
این روزها هشدارهای کارشناسان حوزه جمعیت در زمینه افزایش تجرد قطعی بیشتر شده است، چند روز پیش هم خبری مبنی بر عبور دو و نیم میلیون مجرد از زمان ازدواج آنها منتشر شد، این در حالی است که بنابر آمارهای منتشر شده ۱۳ میلیون زن و مرد مجرد در کشور زندگی میکنند؛ از طرفی بحث تجرد قطعی در کشور نیز، چالشها و مشکلاتی ایجاد کرده است و اگر در این زمینه چارهای برای عبور از این وضعیت اندیشیده نشود، جامعه با بحران مواجه خواهد شد. جمعیت شناسان و کارشناسان این حوزه معتقد هستند که افزایش تورم، بیکاری، حس استقلال طلبی و در برخی موارد ارتباطات ناسالم در شبکههای مجازی از جمله دلایلی هستند که سبب افزایش آمار تجرد قطعی شدهاند، حالا چند سالی است که دیگر جوانان با دلایل عدیده تن به ازدواج نداده و گوشه عزلت و تنهایی را به تشکیل خانواده ترجیح میدهند.
تنهایی بهتر است!
مهران، متولد سال ۱۳۶۶ و مجرد است. او از دلایل مهم عدم تمایل خود به ازدواج به «ایران» میگوید: «حدود 10سال پیش مدرک تحصیلی کارشناسی نرم افزار کامپیوتر گرفتم، از آن سال فقط به مدت یک سال در یک شرکت خصوصی مشغول بهکار بودم، بعد هم بهدلیل تعدیل نیرو از کار بیکار شدم. برای تأمین هزینهها ناچارم با اسنپ کار کنم. دلیلی که تا حالا ازدواج نکرده ام، این است که نمیتوانم با وجود این همه هزینه به خودم اجازه بدهم که شخص دیگری را درگیر مشکلات زندگی کنم، همین حالا حتی از پس هزینههای زندگی خودم هم برنمیآیم، چه برسد به اینکه بخواهم ازدواج کنم. تنها ماندن بهتر از این است که بار مشکلات را چندین برابر کنم.» نرگس ۳۵ ساله هم میگوید: «مدرک کارشناسی ریاضی کاربردی دارم، معلم هستم، خواستگارهایی داشته ام، اما یا شغل مناسب و دولتی نداشتند یا به لحاظ مذهبی با هم همخوانی نداشتیم، چون من خودم مذهبی هستم و اعتقادات همسر آینده برایم مهم است. در سنین بالا فرد باید به ثبات مالی رسیده باشد اما متأسفانه اکثراً افراد درگیر مشکلات اقتصادی هستند، من نمیخواهم با این سن و سال زندگی برایم سختتر شود.» سعید هم که سن ۴۰ سالگی را رد کرده، کارشناس عمران است اما حالا بهدلیل رکود اقتصادی مدتی است بیکار شده، او به ما میگوید: در حال حاضر با پدرم در کارگاه امدیاف کار میکنم، برای ازدواج کردن باید کاملاً به شرایط مطلوب رسید و بدون هیچ مشکلی به داشتن شریک زندگی فکر کرد، وقتی هنوز تا این سن و سال بیمه و درآمد مناسب ندارم، چطور میتوانم ازدواج کنم؟ اصلاً نمیتوانم با این حجم از مشکلات و کمبودها به فکر تشکیل خانواده باشم حاضر نیستم فرد دیگری را درگیر کنم. مرجان، هم بالای ۴۰ سال دارد، فوق لیسانس شیمی، شاغل در آزمایشگاه است و برخلاف بقیه که مشکلات اقتصادی را تنها سد راه ازدواج میدانند، به «ایران» میگوید: «با مسئولیتهای ازدواج خیلی راحت نیستم یا شاید هم تا این لحظه با شخصی تا حد اعلای دلبستگی آشنا نشدم که بخواهم مسئولیتهای سنگین ازدواج را بپذیرم. در جامعه ما به نظر من ازدواج نکردن خیلی هم عجیب نیست، نبود امنیت اقتصادی و برنامه اقتصادی برای زندگی و وجود تنش و استرسهای زیاد زندگیهای شهری هم در تنها ماندن افراد بیتأثیر نیست، البته تنها اقتصاد، سد راه نیست، بلکه در سنین بالاتر افراد تقریباً به آرامش نسبی رسیدهاند و فکر ازدواج میتواند آنها را نگران کرده و ترجیح دهند با انتخاب تجرد قطعی آرامش نسبی خود را حفظ کنند.»
افزایش تجرد قطعی از دهه ۸۰
محمد میرزایی، جمعیت شناس و استاد دانشگاه با اشاره به اینکه تأخیر در ازدواج پدیدهای است که از دهه ۸۰ تشدید شده است، به «ایران» میگوید: از دلایل مهم افزایش نرخ تجرد قطعی، رشد منفی اقتصادی از دهه ۸۰ به بعد است. وجود تحریمها و نبود شغل سبب ایجاد این معضل اجتماعی بویژه در سالهای اخیر شده است، حالا سن ازدواج پسران به ۲۸ و دختران هم به بالای ۲۴ سال رسیده است. وقتی پسر بیکار است و به خواستگاری میرود، در عین حال دختر هم در حال تحصیل است و هزینه بالایی دارد، چگونه میتواند نظر خانواده دختر را جلب کند؟ در نهایت هم به بنبست میرسد و مجبور است به تنهایی زندگی کند.
بهگفته این جامعه شناس، شرایط نابسامان اقتصادی و تحریمهایی که بویژه در سالهای اخیر سبب رکود چند برابری اقتصادی شده است، از جمله دلایلی هستند که آمار تجرد قطعی را بالا میبرند، بالا رفتن نرخ دلار، طبیعتاً در گران شدن وسایل و لوازم منزلی که باید برای شروع زندگی تهیه شود، مؤثر است، چه بسا بسیاری از لوازم خانگی در حال حاضر یا خارجی هستند یا مونتاژ میشوند، پس با بالا رفتن قیمت دلار، این اجناس هم بشدت رشد قیمت داشتهاند. در شرایطی هستیم که برای تهیه امکانات اولیه جهت شروع زندگی مشترک حداقل به یک خانه با وسایل آن نیازمند هستیم، اما همین لوازم ابتدایی را هم برای شروع زندگی، خیلیها نمیتوانند تهیه کنند. میرزایی در ادامه میافزاید: بیش از ۲۰ سال است که در حال فریاد زدن هستیم که جوانان باید توانمند شوند اما در اطراف خود میبینیم که شاید جوانی ۱۰۰ میلیون تومان هزینه بابت تحصیل داده اما در نهایت بیکار است، این فرد قطعاً دچار دپرس شدید شده و ممکن است حتی دست به خودکشی هم بزند، کما اینکه در خبرها میبینیم، آمار خودکشیها هم بالا رفته است، از سوی دیگر برخی از افراد میل و ارادهای به ازدواج ندارند، چرا که نمیخواهند استقلال خود را از دست بدهند و از طرفی هم میل به بیهنجاری سبب میشود که تمایل به مجرد ماندن هم افزایش پیدا کند، اما به اعتقاد من به طور کلی کمتر کسی وجود دارد که شرایط ازدواج و تشکیل زندگی مشترک را داشته باشد اما میلی به ازدواج یا بچه دار شدن نداشته باشد، از آنجایی که برای تأمین یک زندگی خیلی متعارف و معمولی حداقل ماهی ۶ میلیون تومان درآمد نیاز است، وقتی فردی شغل ندارد یا از چنین میانگین درآمدی برخوردار نیست، چطور میتواند به ازدواج فکر کند؟ معتقدم که ایجاد اشتغال قطعاً در بالا رفتن آمار ازدواج مؤثر بوده و رابطه مستقیمی با این مقوله دارد.
تاثیر منفی شرایط اقتصادی و فرهنگی بر ازدواج
عالیه شکربیگی جامعهشناس با اشاره به افزایش آمار تجرد قطعی به «ایران» میگوید: این مسأله باید از ابعاد مختلف مورد بحث قرار بگیرد، در بعد فرهنگی با ورود ارزش های مدرن در جامعه شاهد این هستیم که نهاد خانواده هم بشدت تحت تأثیر این ارزشها قرار گرفته و متأثر از آن دچار تغییرات نگرشی گسترده شده است. به گفته دبیر کارگروه خانواده سالم معاونت رئیس جمهوری در امور زنان و خانواده، دهه شصتیها بیشتر از هر نسل دیگری به مرز تجرد قطعی رسیدهاند، این نسل که در دوران جنگ حضور داشتند، تحت تأثیر تغییرات قبل و بعد از جنگ قرار گرفته و به سبب آن آینده نگرتر از نسلهای دیگر هستند، براساس تحقیقی که در این حوزه داشتم، افراد در این دهه معتقدند که وقتی امکانات و مقدمات اولیه زندگی وجود نداشته باشد، نمیتوان زندگی مشترک را آغاز کرد و تشکیل خانواده نیازمند امکانات اولیهای است که اکثر این افراد قادر به فراهم کردن آن نیستند، پس یکی دیگر از دلایل اصلی افزایش تجرد قطعی مسائل اقتصادی است. شکربیگی، در ادامه اضافه میکند: بحث دیگر، تغییر نگرشهای نسلی است. نگرش نسل جدید به مقوله خانواده و ازدواج از نسلهای قبلی منفک شده است، وقتی با این افراد دهههای جدیدتر یعنی دهههای ۷۰ و ۸۰ صحبت میکنیم، آنها هراسها و نگرانیهای خاصی نسبت به تشکیل خانواده دارند و شرایط محیطی، فرهنگی و افزایش آسیبهای اجتماعی آنها را از حرکت به سمت ازدواج باز میدارد. نکته قابل تأمل دیگر، این است که امروز روابط خارج از عرف بر افزایش تجرد قطعی تاثیر گذاشته است؛ در حال حاضر عده زیادی در شبکههای اجتماعی حضور دارند و این امر عاملی است، برای شکلگیری ارتباطات خارج از نهاد خانواده، از آنجایی که یکی از مهمترین کارکردهای نهاد خانواده کارکرد جنسی است، وقتی نسل جدید خارج از خانواده نیاز خود را برآورده میکند، دیگر لزومی به تشکیل خانواده نمیبیند. از سویی از هم گسیختگیهای نهادهای خانواده هم سبب میشود، این نسل از ازدواج، بیم داشته باشد. او در ادامه توضیح میدهد: باید بدانیم که نسل جدید عقلانیت و محاسبه گری بالایی دارد و به سبب مشکلات و مسائلی که یاد شد، کمتر به سمت تشکیل خانواده رفته و گرایش بیشتری بهسمت تجرد قطعی پیدا کرده است، پس ابعاد فرهنگی، نگرشی، اقتصادی و استفاده ناصحیح از شبکههای اجتماعی را میتوان از جمله دلایل افزایش تجرد قطعی در کشور دانست.
خبرنگار
این روزها هشدارهای کارشناسان حوزه جمعیت در زمینه افزایش تجرد قطعی بیشتر شده است، چند روز پیش هم خبری مبنی بر عبور دو و نیم میلیون مجرد از زمان ازدواج آنها منتشر شد، این در حالی است که بنابر آمارهای منتشر شده ۱۳ میلیون زن و مرد مجرد در کشور زندگی میکنند؛ از طرفی بحث تجرد قطعی در کشور نیز، چالشها و مشکلاتی ایجاد کرده است و اگر در این زمینه چارهای برای عبور از این وضعیت اندیشیده نشود، جامعه با بحران مواجه خواهد شد. جمعیت شناسان و کارشناسان این حوزه معتقد هستند که افزایش تورم، بیکاری، حس استقلال طلبی و در برخی موارد ارتباطات ناسالم در شبکههای مجازی از جمله دلایلی هستند که سبب افزایش آمار تجرد قطعی شدهاند، حالا چند سالی است که دیگر جوانان با دلایل عدیده تن به ازدواج نداده و گوشه عزلت و تنهایی را به تشکیل خانواده ترجیح میدهند.
تنهایی بهتر است!
مهران، متولد سال ۱۳۶۶ و مجرد است. او از دلایل مهم عدم تمایل خود به ازدواج به «ایران» میگوید: «حدود 10سال پیش مدرک تحصیلی کارشناسی نرم افزار کامپیوتر گرفتم، از آن سال فقط به مدت یک سال در یک شرکت خصوصی مشغول بهکار بودم، بعد هم بهدلیل تعدیل نیرو از کار بیکار شدم. برای تأمین هزینهها ناچارم با اسنپ کار کنم. دلیلی که تا حالا ازدواج نکرده ام، این است که نمیتوانم با وجود این همه هزینه به خودم اجازه بدهم که شخص دیگری را درگیر مشکلات زندگی کنم، همین حالا حتی از پس هزینههای زندگی خودم هم برنمیآیم، چه برسد به اینکه بخواهم ازدواج کنم. تنها ماندن بهتر از این است که بار مشکلات را چندین برابر کنم.» نرگس ۳۵ ساله هم میگوید: «مدرک کارشناسی ریاضی کاربردی دارم، معلم هستم، خواستگارهایی داشته ام، اما یا شغل مناسب و دولتی نداشتند یا به لحاظ مذهبی با هم همخوانی نداشتیم، چون من خودم مذهبی هستم و اعتقادات همسر آینده برایم مهم است. در سنین بالا فرد باید به ثبات مالی رسیده باشد اما متأسفانه اکثراً افراد درگیر مشکلات اقتصادی هستند، من نمیخواهم با این سن و سال زندگی برایم سختتر شود.» سعید هم که سن ۴۰ سالگی را رد کرده، کارشناس عمران است اما حالا بهدلیل رکود اقتصادی مدتی است بیکار شده، او به ما میگوید: در حال حاضر با پدرم در کارگاه امدیاف کار میکنم، برای ازدواج کردن باید کاملاً به شرایط مطلوب رسید و بدون هیچ مشکلی به داشتن شریک زندگی فکر کرد، وقتی هنوز تا این سن و سال بیمه و درآمد مناسب ندارم، چطور میتوانم ازدواج کنم؟ اصلاً نمیتوانم با این حجم از مشکلات و کمبودها به فکر تشکیل خانواده باشم حاضر نیستم فرد دیگری را درگیر کنم. مرجان، هم بالای ۴۰ سال دارد، فوق لیسانس شیمی، شاغل در آزمایشگاه است و برخلاف بقیه که مشکلات اقتصادی را تنها سد راه ازدواج میدانند، به «ایران» میگوید: «با مسئولیتهای ازدواج خیلی راحت نیستم یا شاید هم تا این لحظه با شخصی تا حد اعلای دلبستگی آشنا نشدم که بخواهم مسئولیتهای سنگین ازدواج را بپذیرم. در جامعه ما به نظر من ازدواج نکردن خیلی هم عجیب نیست، نبود امنیت اقتصادی و برنامه اقتصادی برای زندگی و وجود تنش و استرسهای زیاد زندگیهای شهری هم در تنها ماندن افراد بیتأثیر نیست، البته تنها اقتصاد، سد راه نیست، بلکه در سنین بالاتر افراد تقریباً به آرامش نسبی رسیدهاند و فکر ازدواج میتواند آنها را نگران کرده و ترجیح دهند با انتخاب تجرد قطعی آرامش نسبی خود را حفظ کنند.»
افزایش تجرد قطعی از دهه ۸۰
محمد میرزایی، جمعیت شناس و استاد دانشگاه با اشاره به اینکه تأخیر در ازدواج پدیدهای است که از دهه ۸۰ تشدید شده است، به «ایران» میگوید: از دلایل مهم افزایش نرخ تجرد قطعی، رشد منفی اقتصادی از دهه ۸۰ به بعد است. وجود تحریمها و نبود شغل سبب ایجاد این معضل اجتماعی بویژه در سالهای اخیر شده است، حالا سن ازدواج پسران به ۲۸ و دختران هم به بالای ۲۴ سال رسیده است. وقتی پسر بیکار است و به خواستگاری میرود، در عین حال دختر هم در حال تحصیل است و هزینه بالایی دارد، چگونه میتواند نظر خانواده دختر را جلب کند؟ در نهایت هم به بنبست میرسد و مجبور است به تنهایی زندگی کند.
بهگفته این جامعه شناس، شرایط نابسامان اقتصادی و تحریمهایی که بویژه در سالهای اخیر سبب رکود چند برابری اقتصادی شده است، از جمله دلایلی هستند که آمار تجرد قطعی را بالا میبرند، بالا رفتن نرخ دلار، طبیعتاً در گران شدن وسایل و لوازم منزلی که باید برای شروع زندگی تهیه شود، مؤثر است، چه بسا بسیاری از لوازم خانگی در حال حاضر یا خارجی هستند یا مونتاژ میشوند، پس با بالا رفتن قیمت دلار، این اجناس هم بشدت رشد قیمت داشتهاند. در شرایطی هستیم که برای تهیه امکانات اولیه جهت شروع زندگی مشترک حداقل به یک خانه با وسایل آن نیازمند هستیم، اما همین لوازم ابتدایی را هم برای شروع زندگی، خیلیها نمیتوانند تهیه کنند. میرزایی در ادامه میافزاید: بیش از ۲۰ سال است که در حال فریاد زدن هستیم که جوانان باید توانمند شوند اما در اطراف خود میبینیم که شاید جوانی ۱۰۰ میلیون تومان هزینه بابت تحصیل داده اما در نهایت بیکار است، این فرد قطعاً دچار دپرس شدید شده و ممکن است حتی دست به خودکشی هم بزند، کما اینکه در خبرها میبینیم، آمار خودکشیها هم بالا رفته است، از سوی دیگر برخی از افراد میل و ارادهای به ازدواج ندارند، چرا که نمیخواهند استقلال خود را از دست بدهند و از طرفی هم میل به بیهنجاری سبب میشود که تمایل به مجرد ماندن هم افزایش پیدا کند، اما به اعتقاد من به طور کلی کمتر کسی وجود دارد که شرایط ازدواج و تشکیل زندگی مشترک را داشته باشد اما میلی به ازدواج یا بچه دار شدن نداشته باشد، از آنجایی که برای تأمین یک زندگی خیلی متعارف و معمولی حداقل ماهی ۶ میلیون تومان درآمد نیاز است، وقتی فردی شغل ندارد یا از چنین میانگین درآمدی برخوردار نیست، چطور میتواند به ازدواج فکر کند؟ معتقدم که ایجاد اشتغال قطعاً در بالا رفتن آمار ازدواج مؤثر بوده و رابطه مستقیمی با این مقوله دارد.
تاثیر منفی شرایط اقتصادی و فرهنگی بر ازدواج
عالیه شکربیگی جامعهشناس با اشاره به افزایش آمار تجرد قطعی به «ایران» میگوید: این مسأله باید از ابعاد مختلف مورد بحث قرار بگیرد، در بعد فرهنگی با ورود ارزش های مدرن در جامعه شاهد این هستیم که نهاد خانواده هم بشدت تحت تأثیر این ارزشها قرار گرفته و متأثر از آن دچار تغییرات نگرشی گسترده شده است. به گفته دبیر کارگروه خانواده سالم معاونت رئیس جمهوری در امور زنان و خانواده، دهه شصتیها بیشتر از هر نسل دیگری به مرز تجرد قطعی رسیدهاند، این نسل که در دوران جنگ حضور داشتند، تحت تأثیر تغییرات قبل و بعد از جنگ قرار گرفته و به سبب آن آینده نگرتر از نسلهای دیگر هستند، براساس تحقیقی که در این حوزه داشتم، افراد در این دهه معتقدند که وقتی امکانات و مقدمات اولیه زندگی وجود نداشته باشد، نمیتوان زندگی مشترک را آغاز کرد و تشکیل خانواده نیازمند امکانات اولیهای است که اکثر این افراد قادر به فراهم کردن آن نیستند، پس یکی دیگر از دلایل اصلی افزایش تجرد قطعی مسائل اقتصادی است. شکربیگی، در ادامه اضافه میکند: بحث دیگر، تغییر نگرشهای نسلی است. نگرش نسل جدید به مقوله خانواده و ازدواج از نسلهای قبلی منفک شده است، وقتی با این افراد دهههای جدیدتر یعنی دهههای ۷۰ و ۸۰ صحبت میکنیم، آنها هراسها و نگرانیهای خاصی نسبت به تشکیل خانواده دارند و شرایط محیطی، فرهنگی و افزایش آسیبهای اجتماعی آنها را از حرکت به سمت ازدواج باز میدارد. نکته قابل تأمل دیگر، این است که امروز روابط خارج از عرف بر افزایش تجرد قطعی تاثیر گذاشته است؛ در حال حاضر عده زیادی در شبکههای اجتماعی حضور دارند و این امر عاملی است، برای شکلگیری ارتباطات خارج از نهاد خانواده، از آنجایی که یکی از مهمترین کارکردهای نهاد خانواده کارکرد جنسی است، وقتی نسل جدید خارج از خانواده نیاز خود را برآورده میکند، دیگر لزومی به تشکیل خانواده نمیبیند. از سویی از هم گسیختگیهای نهادهای خانواده هم سبب میشود، این نسل از ازدواج، بیم داشته باشد. او در ادامه توضیح میدهد: باید بدانیم که نسل جدید عقلانیت و محاسبه گری بالایی دارد و به سبب مشکلات و مسائلی که یاد شد، کمتر به سمت تشکیل خانواده رفته و گرایش بیشتری بهسمت تجرد قطعی پیدا کرده است، پس ابعاد فرهنگی، نگرشی، اقتصادی و استفاده ناصحیح از شبکههای اجتماعی را میتوان از جمله دلایل افزایش تجرد قطعی در کشور دانست.
روسیه ۲۰ واحد نظامی جدید در مرزهای غربی مستقر میکند
هراس غرب از تهدید امنیتی <پوتین>
زهره صفاری/ ارتش روسیه با رونمایی از برنامه راهبردی امنیتی جدیدش در جهت افزایش 20 واحد نظامی در مرزهای غربی، برای امریکا و متحدانش در ناتو خط و نشانی رعبانگیز کشید.
به گزارش «نیوزویک»، «سرگئی شویگو»، وزیر دفاع روسیه در نشست خبری دوشنبه شب خود با خبرنگاران، اجرای این طرح را پاسخی به تحرکات تهدیدآمیز امریکا و ناتو در نزدیکی مرزهای روسیه اعلام کرد: «شرکای غربی ما نظام امنیتی بینالمللی را به مخاطره انداختهاند و ما چارهای جز اقدام مناسب برای پاسخگویی به این شرایط نداریم. ما همواره در حال تقویت ساختار نظامیان خود هستیم و قرار است در همین راستا تا پایان سال جاری حدود 20 واحد نظامی جدید و تسلیحات مکمل به مرزهای غربی اضافه کنیم. این اقدامات با ارسال تجهیزات پیشرفته و ابزارآلات نظامی جدید آغاز خواهد شد. به طور تقریبی تا پایان 2021 حدود 2 هزار واحد سلاح و تجهیزات نظامی به این مرزها ارسال خواهیم کرد.»
وی افزود: «این برنامه در حالی در دستور کار قرار گرفته که از چندی قبل بر شمار پروازهای بمبافکنهای استراتژیک امریکا در نزدیکی مرز روسیه افزوده شده و استقرار کشتیهای جنگی ناتو در منطقه و تمرینهای نظامی مکرر نیروهای پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو)، روسیه را با تهدید روبهرو کرده است.»
ساعتی بعد، واکنش دوگانه دبیر کل ناتو به این اظهارات، بیانگر دریافت کامل پیام تهدیدآمیز روسیه از سوی کشورهای عضو این سازمان و امریکا بود. «ینس استولتنبرگ» گفت: «روسیه در طول سالهای گذشته سرمایهگذاری زیادی برای دستیابی به سلاحهای مدرن نظامی داشته است و این برنامه نیز همه نوع سلاحی از جمله تسلیحات هستهای را دربر میگیرد. آنها پیشتر نشان دادهاند، آماده استفاده از ظرفیت نظامیشان علیه گرجستان و اوکراین در هر زمانی هستند. این امر یکی از مهمترین دلایل افزایش آمادگی تسلیحاتی ناتو در سالهای گذشته بوده است.»دبیرکل ناتو در عین حال با یک گام به عقب، روسیه را هدف جنگی این سازمان ندانسته و ادامه داد: «هزاران نیروی نظامی عضو ناتو، ناوها و هواپیماهای جنگی از چندی قبل به صورت سازمان یافته در تمرینهای نظامی در اقیانوس اطلس، مناطقی در اروپا و دریای سیاه شرکت میکنند اما هدف مانورهای ما روسیه نیست بلکه شبیهسازی پاسخ از سوی 30 کشور عضو این پیمان نظامی در برابر حمله به یکی از اعضا است.»
بنا بر گزارش «آسوشیتدپرس»، با وجود این اظهارات «نیکولای پاتروشف»، دبیر شورای عالی امنیت ملی روسیه نیز با حفظ موضع تهدیدآمیز کشورش گفت: «در سند راهبردی جدید روسیه از روشها و شیوههای قدرتمندی برای پاسخگویی به اقدامات خصمانه کشورهای خارجی بهره میگیریم. به طوری که مسکو برای خنثی کردن یا دفع هرگونه تهدیدی علیه حاکمیت و تمامیت ارضی خود اقدامات متقارن و نامتقارنی را در پیش میگیرد. این سند در واقع نسخه اصلاح شده راهبرد امنیت ملی سال 2015 روسیه است که امنیت اطلاعات اولویت اصلی آن است.»
مقدمه ناخوشایند دیدار «پوتین» و «بایدن»
در حالی که تنها دو هفته تا دیدار16ژوئن(26 خرداد)، «ولادیمیر پوتین» و «جو بایدن» در ژنو سوئیس فرصت مانده است، روابط دو کشور پایینترین سطح خود پس از دوران جنگ سرد را تجربه میکند.
به گزارش «بیبیسی»، «سرگئی ریابکوف»، معاون وزیر خارجه روسیه یک روز پس از اتهامات حقوق بشری «جو بایدن» به همتای روسیاش و اینکه او در دیدار با «پوتین» بر رعایت حقوق بشر در روسیه تأکید خواهد کرد، خطاب به امریکاییها گفت: «واشنگتن در روزهای آینده آماده دریافت پیامهای ناخوشایندی از مسکو باشد. مسکو برای برنامهریزی و تعیین دستور جلسه ملاقات رهبران دو کشور انعطاف بیشتری نسبت به واشنگتن داشته اما اختلافاتی در این بین هست. با این حال کرملین آماده پاسخگویی به همه مسائل در نشست پیش رو خواهد بود.»
الحاق شبه جزیره کریمه اوکراین در سال 2014، اتهامات مرتبط با دخالت روسیه در انتخابات ریاست جمهوری امریکا، حملات سایبری به زیرساختهای مهم امریکا و کشورهای اروپایی، برخورد کرملین با مخالفانش از جمله «الکسی ناوالنی» که به تعبیر غربیها سرکوب اپوزیسیون به شمار میرود، افزایش نیروهای نظامی در مرز اوکراین و اختلافات بر سر بلاروس عمده مسائلی است که روابط غرب و روسیه را پرتنش کرده است.
با وجود این شرایط روسیه همچنان از مواضع خود عقب ننشسته و بنا به اعلام وزارت دفاع دولت «پوتین»، مانور دفاعی مشترک روسیه و بلاروس نیز در مراحل پایانی است و بزودی به اجرا درمیآید.
به گزارش «نیوزویک»، «سرگئی شویگو»، وزیر دفاع روسیه در نشست خبری دوشنبه شب خود با خبرنگاران، اجرای این طرح را پاسخی به تحرکات تهدیدآمیز امریکا و ناتو در نزدیکی مرزهای روسیه اعلام کرد: «شرکای غربی ما نظام امنیتی بینالمللی را به مخاطره انداختهاند و ما چارهای جز اقدام مناسب برای پاسخگویی به این شرایط نداریم. ما همواره در حال تقویت ساختار نظامیان خود هستیم و قرار است در همین راستا تا پایان سال جاری حدود 20 واحد نظامی جدید و تسلیحات مکمل به مرزهای غربی اضافه کنیم. این اقدامات با ارسال تجهیزات پیشرفته و ابزارآلات نظامی جدید آغاز خواهد شد. به طور تقریبی تا پایان 2021 حدود 2 هزار واحد سلاح و تجهیزات نظامی به این مرزها ارسال خواهیم کرد.»
وی افزود: «این برنامه در حالی در دستور کار قرار گرفته که از چندی قبل بر شمار پروازهای بمبافکنهای استراتژیک امریکا در نزدیکی مرز روسیه افزوده شده و استقرار کشتیهای جنگی ناتو در منطقه و تمرینهای نظامی مکرر نیروهای پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو)، روسیه را با تهدید روبهرو کرده است.»
ساعتی بعد، واکنش دوگانه دبیر کل ناتو به این اظهارات، بیانگر دریافت کامل پیام تهدیدآمیز روسیه از سوی کشورهای عضو این سازمان و امریکا بود. «ینس استولتنبرگ» گفت: «روسیه در طول سالهای گذشته سرمایهگذاری زیادی برای دستیابی به سلاحهای مدرن نظامی داشته است و این برنامه نیز همه نوع سلاحی از جمله تسلیحات هستهای را دربر میگیرد. آنها پیشتر نشان دادهاند، آماده استفاده از ظرفیت نظامیشان علیه گرجستان و اوکراین در هر زمانی هستند. این امر یکی از مهمترین دلایل افزایش آمادگی تسلیحاتی ناتو در سالهای گذشته بوده است.»دبیرکل ناتو در عین حال با یک گام به عقب، روسیه را هدف جنگی این سازمان ندانسته و ادامه داد: «هزاران نیروی نظامی عضو ناتو، ناوها و هواپیماهای جنگی از چندی قبل به صورت سازمان یافته در تمرینهای نظامی در اقیانوس اطلس، مناطقی در اروپا و دریای سیاه شرکت میکنند اما هدف مانورهای ما روسیه نیست بلکه شبیهسازی پاسخ از سوی 30 کشور عضو این پیمان نظامی در برابر حمله به یکی از اعضا است.»
بنا بر گزارش «آسوشیتدپرس»، با وجود این اظهارات «نیکولای پاتروشف»، دبیر شورای عالی امنیت ملی روسیه نیز با حفظ موضع تهدیدآمیز کشورش گفت: «در سند راهبردی جدید روسیه از روشها و شیوههای قدرتمندی برای پاسخگویی به اقدامات خصمانه کشورهای خارجی بهره میگیریم. به طوری که مسکو برای خنثی کردن یا دفع هرگونه تهدیدی علیه حاکمیت و تمامیت ارضی خود اقدامات متقارن و نامتقارنی را در پیش میگیرد. این سند در واقع نسخه اصلاح شده راهبرد امنیت ملی سال 2015 روسیه است که امنیت اطلاعات اولویت اصلی آن است.»
مقدمه ناخوشایند دیدار «پوتین» و «بایدن»
در حالی که تنها دو هفته تا دیدار16ژوئن(26 خرداد)، «ولادیمیر پوتین» و «جو بایدن» در ژنو سوئیس فرصت مانده است، روابط دو کشور پایینترین سطح خود پس از دوران جنگ سرد را تجربه میکند.
به گزارش «بیبیسی»، «سرگئی ریابکوف»، معاون وزیر خارجه روسیه یک روز پس از اتهامات حقوق بشری «جو بایدن» به همتای روسیاش و اینکه او در دیدار با «پوتین» بر رعایت حقوق بشر در روسیه تأکید خواهد کرد، خطاب به امریکاییها گفت: «واشنگتن در روزهای آینده آماده دریافت پیامهای ناخوشایندی از مسکو باشد. مسکو برای برنامهریزی و تعیین دستور جلسه ملاقات رهبران دو کشور انعطاف بیشتری نسبت به واشنگتن داشته اما اختلافاتی در این بین هست. با این حال کرملین آماده پاسخگویی به همه مسائل در نشست پیش رو خواهد بود.»
الحاق شبه جزیره کریمه اوکراین در سال 2014، اتهامات مرتبط با دخالت روسیه در انتخابات ریاست جمهوری امریکا، حملات سایبری به زیرساختهای مهم امریکا و کشورهای اروپایی، برخورد کرملین با مخالفانش از جمله «الکسی ناوالنی» که به تعبیر غربیها سرکوب اپوزیسیون به شمار میرود، افزایش نیروهای نظامی در مرز اوکراین و اختلافات بر سر بلاروس عمده مسائلی است که روابط غرب و روسیه را پرتنش کرده است.
با وجود این شرایط روسیه همچنان از مواضع خود عقب ننشسته و بنا به اعلام وزارت دفاع دولت «پوتین»، مانور دفاعی مشترک روسیه و بلاروس نیز در مراحل پایانی است و بزودی به اجرا درمیآید.
نامزدان 1400 چه گفتند؟
جلیلی: مخالف مذاکره نیستم
رضایی: تجربه دارم و با برنامه آمدهام
رئیسی: دولت نباید در بازار دخالت کند
زاکانی: تمام منافذ فساد را خواهم بست
قاضیزاده: نرخ ارز را تک رقمی میکنیم
مهرعلیزاده: تورم را میتوان تک رقمی کرد
همتی: اقتصاد را بر سیاست حاکم میکنیم
مخالف مذاکره نیستم
سعید جلیلی:
● کشور نباید معطل این باشد که قاتلان حاج قاسم سلیمانی بخواهند به ما عنایتی بکنند یا نکنند. دست ما باید پر باشد تا در مذاکرات بتوانیم حرفهایی برای گفتن داشته باشیم و اهرم فشار به دست مخالفان ندهیم.
● مخالف مذاکره نیستم و خودم مذاکرهکننده بودم اما معتقدم که نباید همه تخم مرغها را در یک سبد بگذاریم و بگوییم که گفتوگو میکنیم و همه مسائل حل میشود و این همان رویکرد غلط است.
●اشتغال و گرانی از جمله مسائل مهم مردم است که باید برای آن برنامه داشت. کشور این فرصت و آمادگی را دارد جهشی در تولید داشته باشد و این جهش در تولید میتواند اشتغال ایجاد کند.
● بیش از ۲۰۰ کشور در جهان داریم که میتوانیم با بسیاری از آنها وارد صحبت و مذاکره شد و با برقراری مناسبات صحیح زمینه فعالیت اقتصادی و صادرات را ایجاد کرد و نباید خود را به چند کشور خاص محدود کنیم.
● کسانی که مسئولیت دارند نباید اجازه بدهند فرد یا گروهی دست در جیب مردم بکنند، این مسأله عزم و ارادهای جدی را میطلبد و اول باید از جناح دوست و خودی شروع کرد تا بتوان در مقابل آن ایستاد.
تجربه دارم و با برنامه آمدهام
محسن رضایی:
● تحریمها حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد در وضعیت اقتصادی کشور مؤثر است. اما میتوان تحریمها را از داخل از بین برد. باید به جوانان اعتماد کنیم.
● هشت سال آینده جزو سختترین سالهای جمهوری اسلامی در همه ابعاد بویژه حوزه اقتصاد است. با دانش و برنامهای که آماده کردهام وارد انتخابات شدهام کاملاً با برنامه آمدهام. تجربه دارم و سختتر از این دوران را هم پشتسر گذاشتهام.
● با محاسبات دقیق انجام شده، قادر هستیم کل یارانهها را به ۴۵۰ هزار تومان برای ۴۰ میلیون نفر برسانیم.
● شاخص بورس را تا پایان سال به یک میلیون و ۵۰۰ هزار واحد میرسانم. بسیاری از آسیبدیدگان به دلیل اینکه ارزش سهامشان بالا میرود در اینجا سود میکنند.
● به آقای رئیسی گفتم مبارزه با فساد را از خود قوه قضائیه شروع کنید. اگر قوه قضائیه قوی عمل میکرد این فساد به وجود نمیآمد.
● پیشگیری از فساد را جدی میگیریم و سازمان بازرسی دولتی در دولت خود ایجاد میکنم. در دولت خودم در مبارزه با فساد از دانه درشتها شروع میکنم.
دولت نباید در بازار دخالت کند
سید ابراهیم رئیسی:
● در قوه قضائیه بیشترین دادگاهها مربوط به برخورد با قاچاق کالاست ولی باید حتماً ریشه قاچاق در دولت خشکانده شود. با نظارت دقیق بر زنجیره تأمین، تولید، توزیع و مصرف کالا، قاچاق بهطور جدی کاهش مییابد و دولت آینده این مسأله را با جدیت دنبال میکند.
● دولت نباید در بازار دخالت کند و هر روز با تغییر بخشنامهها و دستورالعملها و تصمیمات متناقض بازار را متلاطم کند اما نظارت از وظایف اصلی دولت است.
● تلاش میکنیم با تولید مسکن هم دغدغه جوانان و هم مسأله جمعیت را حل کنیم چرا که مانع بزرگ بر سر راه ازدواج جوانان، نبود مسکن مناسب است. من به جوانان گفتهام که آنها ازدواج کنند، ما هم ساخت مسکن را از همان روز نخست دولت پیگیری میکنیم و فکر میکنم بشود طی ۴ سال ۴ میلیون واحد مسکن ساخت.
● مهمترین راه پیشگیری از فساد فعال کردن سامانههای الکترونیک و شفافسازی فرایندها و عملکردهاست.
● مردمی بودن، ضد فساد بودن و برخورداری از روحیه انقلابی سه مؤلفه برای انتخاب همکاران دولت است.
تمام منافذ فساد را خواهم بست
علیرضا زاکانی:
● از مبارزه با فساد می گویم، به خانواده ام حمله می کنند.
● ناجوانمردی تاکجا؟ (زمان مجلس دهم)پروندهای یک میلیارد دلاری را دنبال میکردم، گفتند مگر تو کی هستی؟ گفتم وقتی نماینده مردم بودم گنده هایتان را به مجلس میکشاندم؛ الان که خود مردم هستم.
● دولت روحانی با بیلِ تورم، کمر ملت را شکسته و ایران جزو ۵ تورم بالای دنیاست. ریشه اصلی تورم در کسری بودجه، ناترازی شبکه بانکی و فقدان بانک مرکزی مستقل و ساختار نظارتی نامناسب است.
● با اصلاحات ساختاری بودجه و اصلاح سیاستگذاری پولی توسط بانک مرکزی، ظرف چهار سال میتوان تورم را تک رقمی کرد.
● فردا که رئیس جمهور شدم، منافذ تنفسی فساد را در کشور میبندم چراکه بنا است اول جلوی فساد گرفته شود.
● علیرضا زاکانی کاندیدای سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، در حکمی «شهیده جهانیان» را به عنوان مسئول امور بانوان ستاد انتخاباتی خود معرفی کرد.
نرخ ارز را تک رقمی میکنیم
امیرحسین قاضیزاده هاشمی:
● در دولت سلام باید به سمت مشارکت عمومی و کاهش سایه و مداخلات دولت در اقتصاد پیش برویم.
● وقتی از اقتصاد مردمی و مقاومسازی اقتصادی سخن به میان میآید بنابر بیانیه گام دوم، به معنای رشد همهجانبه مشارکت و میانگینها توسط مردم است.
● اقتصاد ما صددرصد دولتی است. چیزی که تحت عنوان تعاونی و بخش خصوصی نام میبریم شوخی است. چون اینها پیمانکاران دولت هستند و مجوزها، قیمتها، تأمین منابع و اجازه فروش، صادرات، نحوه بهکارگیری نیروی انسانی و غیره همگی دست دولت است.
● بنا داریم در ۵۱ پروژه به کنترل تورم و تنظیم آن بپردازیم تا طی چهارسال نرخ تورم را تک رقمی کنیم. نباید اجازه دهیم نرخ ارز به صورت جهشی تغییر پیدا کند. بر همین مبنا بنا داریم در دولت سلام نرخ ارز را تک رقمی کنیم.
●باید از کسانی که نمیتوانند درآمدهای خود را به روزرسانی کنند یا شخصیت حقیقی و حقوقی دارند حمایت کنیم.
تورم را میتوان تک رقمی کرد
محسن مهرعلیزاده:
● عمده مشکلات امروز کشور ناشی از سیاستهای کلان است و الگوهای شناختهشده علمی دنیا برای حل مشکلات به کار گرفته شود.
● کشور برای حرکت تولید باید مانعزدایی را در پیش گیرد و تجربیات ۴۲ ساله من میتواند پشتیبان خوبی در این زمینه باشد.
● در مورد کنترل قیمتها دولت با معلول میجنگد و اگر رانتها که ریشه اصلی هستند برداشته شود عامل اصلی از بین میرود.
● یارانههای ۵ دهک پایین جامعه را باید حداقل ۵ برابر و به خانوارها یک میلیون تومان در ماه پرداخت کرد.
● در روزهای نخست ریاست جمهوری با صدور فرامینی تمامی بخشنامههای مانع تولید را از مسیر آن برخواهیم داشت.
● من افراد سالم را سرکار میگذارم و چپ و راست و دین و مذهب و قومیت برایم مهم نیست. مهم این است که فرد ایرانی و به دنبال انجام کار است.
● ۲۲۰۰ میلیارد تومان یارانه پنهانی که سالانه صنایع بزرگ دریافت میکنند ۱.۷ برابر کل بودجه کشور است. اگر بخشی از آن وارد بودجه شود میتوان تورم را در ۳-۲ ماه نخست متوقف کرد و به زیر ۳۰ درصد رساند و در انتهای دولت تک رقمی کرد.
اقتصاد را بر سیاست حاکم میکنیم
عبدالناصر همتی:
● تاراندن سرمایههای انسانی از عرصه مدیریتی کشور، مانعی بزرگ در مسیر توسعه است و تنگنظریها و گزینشهای تبعیضآمیز راه را بر تنفس ساختار تصمیمسازی کشور بسته است. من نظام گزینشی کنونی را ضد توسعه میدانم.
● برنامه من برای افزایش قدرت خرید مردم، در کوتاه مدت، خریدهای اعتباری است یعنی مردم بتوانند کالا بخرند و بعداً اقساط آن را پرداخت کنند.
● مشکلات ما به خاطر این بوده است که رئیس جمهور همواره سیاستمدار بوده است و سیاست را بر اقتصاد حاکم کردند. من میخواهم این را عکس کنم و اقتصاد را بر سیاست حاکم کنیم.
● درمورد رشد اقتصادی نیازمند سرمایهگذاری هستیم. وقتی نااطمینانی در بخش تولید وجود دارد، سرمایهگذار پولش را ۵ سال در یک کارخانه نمیگذارد که بازدهی بگیرد.
● امیدواریم هموطنان از خارج از کشور به داخل برگردند. ما نباید در زندگی خصوصی مردم دخالت کنیم.
● حداقل باید یک میلیون تومان یارانه به ۳ دهک پایین جامعه بدهیم. من برنامههایی برای هدفمندسازی یارانه دارم.
سعید جلیلی:
● کشور نباید معطل این باشد که قاتلان حاج قاسم سلیمانی بخواهند به ما عنایتی بکنند یا نکنند. دست ما باید پر باشد تا در مذاکرات بتوانیم حرفهایی برای گفتن داشته باشیم و اهرم فشار به دست مخالفان ندهیم.
● مخالف مذاکره نیستم و خودم مذاکرهکننده بودم اما معتقدم که نباید همه تخم مرغها را در یک سبد بگذاریم و بگوییم که گفتوگو میکنیم و همه مسائل حل میشود و این همان رویکرد غلط است.
●اشتغال و گرانی از جمله مسائل مهم مردم است که باید برای آن برنامه داشت. کشور این فرصت و آمادگی را دارد جهشی در تولید داشته باشد و این جهش در تولید میتواند اشتغال ایجاد کند.
● بیش از ۲۰۰ کشور در جهان داریم که میتوانیم با بسیاری از آنها وارد صحبت و مذاکره شد و با برقراری مناسبات صحیح زمینه فعالیت اقتصادی و صادرات را ایجاد کرد و نباید خود را به چند کشور خاص محدود کنیم.
● کسانی که مسئولیت دارند نباید اجازه بدهند فرد یا گروهی دست در جیب مردم بکنند، این مسأله عزم و ارادهای جدی را میطلبد و اول باید از جناح دوست و خودی شروع کرد تا بتوان در مقابل آن ایستاد.
تجربه دارم و با برنامه آمدهام
محسن رضایی:
● تحریمها حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد در وضعیت اقتصادی کشور مؤثر است. اما میتوان تحریمها را از داخل از بین برد. باید به جوانان اعتماد کنیم.
● هشت سال آینده جزو سختترین سالهای جمهوری اسلامی در همه ابعاد بویژه حوزه اقتصاد است. با دانش و برنامهای که آماده کردهام وارد انتخابات شدهام کاملاً با برنامه آمدهام. تجربه دارم و سختتر از این دوران را هم پشتسر گذاشتهام.
● با محاسبات دقیق انجام شده، قادر هستیم کل یارانهها را به ۴۵۰ هزار تومان برای ۴۰ میلیون نفر برسانیم.
● شاخص بورس را تا پایان سال به یک میلیون و ۵۰۰ هزار واحد میرسانم. بسیاری از آسیبدیدگان به دلیل اینکه ارزش سهامشان بالا میرود در اینجا سود میکنند.
● به آقای رئیسی گفتم مبارزه با فساد را از خود قوه قضائیه شروع کنید. اگر قوه قضائیه قوی عمل میکرد این فساد به وجود نمیآمد.
● پیشگیری از فساد را جدی میگیریم و سازمان بازرسی دولتی در دولت خود ایجاد میکنم. در دولت خودم در مبارزه با فساد از دانه درشتها شروع میکنم.
دولت نباید در بازار دخالت کند
سید ابراهیم رئیسی:
● در قوه قضائیه بیشترین دادگاهها مربوط به برخورد با قاچاق کالاست ولی باید حتماً ریشه قاچاق در دولت خشکانده شود. با نظارت دقیق بر زنجیره تأمین، تولید، توزیع و مصرف کالا، قاچاق بهطور جدی کاهش مییابد و دولت آینده این مسأله را با جدیت دنبال میکند.
● دولت نباید در بازار دخالت کند و هر روز با تغییر بخشنامهها و دستورالعملها و تصمیمات متناقض بازار را متلاطم کند اما نظارت از وظایف اصلی دولت است.
● تلاش میکنیم با تولید مسکن هم دغدغه جوانان و هم مسأله جمعیت را حل کنیم چرا که مانع بزرگ بر سر راه ازدواج جوانان، نبود مسکن مناسب است. من به جوانان گفتهام که آنها ازدواج کنند، ما هم ساخت مسکن را از همان روز نخست دولت پیگیری میکنیم و فکر میکنم بشود طی ۴ سال ۴ میلیون واحد مسکن ساخت.
● مهمترین راه پیشگیری از فساد فعال کردن سامانههای الکترونیک و شفافسازی فرایندها و عملکردهاست.
● مردمی بودن، ضد فساد بودن و برخورداری از روحیه انقلابی سه مؤلفه برای انتخاب همکاران دولت است.
تمام منافذ فساد را خواهم بست
علیرضا زاکانی:
● از مبارزه با فساد می گویم، به خانواده ام حمله می کنند.
● ناجوانمردی تاکجا؟ (زمان مجلس دهم)پروندهای یک میلیارد دلاری را دنبال میکردم، گفتند مگر تو کی هستی؟ گفتم وقتی نماینده مردم بودم گنده هایتان را به مجلس میکشاندم؛ الان که خود مردم هستم.
● دولت روحانی با بیلِ تورم، کمر ملت را شکسته و ایران جزو ۵ تورم بالای دنیاست. ریشه اصلی تورم در کسری بودجه، ناترازی شبکه بانکی و فقدان بانک مرکزی مستقل و ساختار نظارتی نامناسب است.
● با اصلاحات ساختاری بودجه و اصلاح سیاستگذاری پولی توسط بانک مرکزی، ظرف چهار سال میتوان تورم را تک رقمی کرد.
● فردا که رئیس جمهور شدم، منافذ تنفسی فساد را در کشور میبندم چراکه بنا است اول جلوی فساد گرفته شود.
● علیرضا زاکانی کاندیدای سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، در حکمی «شهیده جهانیان» را به عنوان مسئول امور بانوان ستاد انتخاباتی خود معرفی کرد.
نرخ ارز را تک رقمی میکنیم
امیرحسین قاضیزاده هاشمی:
● در دولت سلام باید به سمت مشارکت عمومی و کاهش سایه و مداخلات دولت در اقتصاد پیش برویم.
● وقتی از اقتصاد مردمی و مقاومسازی اقتصادی سخن به میان میآید بنابر بیانیه گام دوم، به معنای رشد همهجانبه مشارکت و میانگینها توسط مردم است.
● اقتصاد ما صددرصد دولتی است. چیزی که تحت عنوان تعاونی و بخش خصوصی نام میبریم شوخی است. چون اینها پیمانکاران دولت هستند و مجوزها، قیمتها، تأمین منابع و اجازه فروش، صادرات، نحوه بهکارگیری نیروی انسانی و غیره همگی دست دولت است.
● بنا داریم در ۵۱ پروژه به کنترل تورم و تنظیم آن بپردازیم تا طی چهارسال نرخ تورم را تک رقمی کنیم. نباید اجازه دهیم نرخ ارز به صورت جهشی تغییر پیدا کند. بر همین مبنا بنا داریم در دولت سلام نرخ ارز را تک رقمی کنیم.
●باید از کسانی که نمیتوانند درآمدهای خود را به روزرسانی کنند یا شخصیت حقیقی و حقوقی دارند حمایت کنیم.
تورم را میتوان تک رقمی کرد
محسن مهرعلیزاده:
● عمده مشکلات امروز کشور ناشی از سیاستهای کلان است و الگوهای شناختهشده علمی دنیا برای حل مشکلات به کار گرفته شود.
● کشور برای حرکت تولید باید مانعزدایی را در پیش گیرد و تجربیات ۴۲ ساله من میتواند پشتیبان خوبی در این زمینه باشد.
● در مورد کنترل قیمتها دولت با معلول میجنگد و اگر رانتها که ریشه اصلی هستند برداشته شود عامل اصلی از بین میرود.
● یارانههای ۵ دهک پایین جامعه را باید حداقل ۵ برابر و به خانوارها یک میلیون تومان در ماه پرداخت کرد.
● در روزهای نخست ریاست جمهوری با صدور فرامینی تمامی بخشنامههای مانع تولید را از مسیر آن برخواهیم داشت.
● من افراد سالم را سرکار میگذارم و چپ و راست و دین و مذهب و قومیت برایم مهم نیست. مهم این است که فرد ایرانی و به دنبال انجام کار است.
● ۲۲۰۰ میلیارد تومان یارانه پنهانی که سالانه صنایع بزرگ دریافت میکنند ۱.۷ برابر کل بودجه کشور است. اگر بخشی از آن وارد بودجه شود میتوان تورم را در ۳-۲ ماه نخست متوقف کرد و به زیر ۳۰ درصد رساند و در انتهای دولت تک رقمی کرد.
اقتصاد را بر سیاست حاکم میکنیم
عبدالناصر همتی:
● تاراندن سرمایههای انسانی از عرصه مدیریتی کشور، مانعی بزرگ در مسیر توسعه است و تنگنظریها و گزینشهای تبعیضآمیز راه را بر تنفس ساختار تصمیمسازی کشور بسته است. من نظام گزینشی کنونی را ضد توسعه میدانم.
● برنامه من برای افزایش قدرت خرید مردم، در کوتاه مدت، خریدهای اعتباری است یعنی مردم بتوانند کالا بخرند و بعداً اقساط آن را پرداخت کنند.
● مشکلات ما به خاطر این بوده است که رئیس جمهور همواره سیاستمدار بوده است و سیاست را بر اقتصاد حاکم کردند. من میخواهم این را عکس کنم و اقتصاد را بر سیاست حاکم کنیم.
● درمورد رشد اقتصادی نیازمند سرمایهگذاری هستیم. وقتی نااطمینانی در بخش تولید وجود دارد، سرمایهگذار پولش را ۵ سال در یک کارخانه نمیگذارد که بازدهی بگیرد.
● امیدواریم هموطنان از خارج از کشور به داخل برگردند. ما نباید در زندگی خصوصی مردم دخالت کنیم.
● حداقل باید یک میلیون تومان یارانه به ۳ دهک پایین جامعه بدهیم. من برنامههایی برای هدفمندسازی یارانه دارم.
صدور 100 شناسنامه برای فرزندان مادر ایرانی و پدر غیرایرانی از میان 11هزار پرونده
صف طولانی متقاضیان شناسنامه ایرانی در خراسان رضوی
سرپرست اداره کل امور اتباع و مهاجران خارجی خراسان رضوی از صدور ۱۰۰ شناسنامه برای فرزندان مادر ایرانی و پدر غیرایرانی در خراسان رضوی خبر میدهد. به گفته حسین احمدی، صدور شناسنامه برای تعدادی از فرزندان این خانوادهها نیازمند آزمایشهای دی.ان. ای برای اثبات نسب است. آمارهای او میگوید ۱۰ هزار و ۹۸۰ فرزند بدون شناسنامه حاصل از ازدواج زن ایرانی با مرد غیرایرانی در این استان زندگی میکنند.
مهرماه سال98 بود که قانون اصلاح وضعیت (قانون تعیین تکلیف تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان غیرایرانی) در مجلس شورای اسلامی تصویب شد. تأیید این قانون توسط شورای نگهبان و ابلاغ آن به سازمانهای ذیربط روزنه امید را پیش چشم کودکان بدون شناسنامه با مادر ایرانی و پدر غیرایرانی باز کرد.
آمارهای رسمی نشان میدهد که ۷۰درصد خانوادههای حاصل از ازدواج زن ایرانی و مرد خارجی، جزو 3دهک فقیر جامعه بوده است. ۵۰درصد از فرزندان این خانوادهها براساس قانون مصوب سال۱۳۱۳ فرزندان مادر ایرانی و پدر مهاجر صاحب شناسنامه نمیشوند و مدرک هویتی ندارند. لذا این قشر که جزو خانوادههای نیازمند نیز بودهاند هیچگاه امکان دریافت کمکهای دولتی و غیردولتی را نیز نداشتهاند، چون اغلب این کمکها از طریق کد ملی افراد صورت می گیرد که همواره از آن محروم بودهاند. همچنین حدود 45درصد این کودکان یا ترک تحصیل کرده یا مدرسه نرفته بودند، در حالی که فرزندان حاصل از ازدواج مادر و پدر افغانستانی در مدارس ثبتنام میشدند.
این مشکلات سالهای زیادی ادامه داشته و نتیجه آن این بوده که کودکان سالهای گذشته و پدر یا مادرامروز هنوز شناسنامه یا مدرک هویتی نداشته باشند. آنها اکنون نیز به شدت نگران کودکان شان هستند، چون بدون شناسنامه، مشکلات والدین برای آنها نیز تکرار میشود. مشکلات ایجاد شده، باعث شد که از سال۸۵ به بعد طرحهایی درباره این موضوع در مجلس تأیید شود تا حداقل فرزندان مادران ایرانی از حقوق شهروندی برخوردار شوند. در نهایت نیز ۱۳ آبان ماه سال۹۷، لایحهای در این خصوص در هیأت دولت تصویب و به کمیسیون قضایی مجلس شورای اسلامی تحویل داده شد تا تکلیف حدود ۳۳ هزار فرزند حاصل از ازدواج مادر ایرانی و پدر خارجی مشخص شود.
مدیر کل امور حقوقی سازمان ثبت احوال کشور چند ماه پس از تصویب این قانون در شورای نگهبان و ابلاغ آن به سراسر کشورعنوان میکند که معتقدیم باید بین دستگاههای سیاستگذاری در بخشهای مختلف از امنیتی، اجتماعی و فرهنگی گرفته تا سیاسی، تعامل و هماهنگی وجود داشته باشد. برای مثال بحث متعه(نوعی ازدواج موقت در شیعه) زنان ایرانی از سوی مردان مهاجر مطرح میشود و امکان دارد در جریان قانون جدید کرامت زنان ایرانی زیر سؤال برود.
محمدرضا علیان میافزاید: هدفمان این است که ازدواجها ثبت و شرعی باشد تا مشکلی برای زنان ایرانی ایجاد نشود. به همین دلیل معتقدیم مشکلات قانون جدید را میشود در آیین نامه مورد توجه قرار داد و دستورالعملی برای آن در نظر گرفت.وی تصریح میکند: قانون تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی در مرحله اجرا اشکالاتی دارد که باید با هماهنگی دستگاهها برطرف شود.
یکی از این استانهایی که بواسطه نزدیک بودن به مرزهای شرقی کشور، بیشترین درگیری را با این موضوع دارد، استان خراسان رضوی است که تعداد زیادی از فرزندان مادر ایرانی و پدر غیرایرانی را در خود جای داده است.
سرپرست اداره کل امور اتباع و مهاجران خارجی خراسان رضوی در گفت و گو با «ایران» در این باره میگوید: پس از مصوبه مجلس شورای اسلامی در تیر ماه سال 1399 در خصوص اعطای شناسنامه به فرزندان مادر ایرانی، اداره کل امور اتباع خراسان رضوی با توجه به ابلاغ آیین نامه اجرایی در زمان شیوع ویروس کرونا اقدامات اولیه را آغاز کرد.
حسین احمدی میافزاید: در نخستین مرحله و با در نظر داشتن فاصله گذاری اجتماعی (در دوران کرونا) ثبتنام و نوبت دهی از طریق پورتال رسمی اداره کل امور اتباع خراسان رضوی آغاز شد اما از آنجا که تعداد متقاضیان دریافت شناسنامه زیاد بود، برای این متقاضیان با دادن نوبت دهی، زمانهای مشخصی برای تشکیل پرونده تعیین شد.
وی میگوید: تاکنون این نوبتها تا مهرماه سال 1400 صادر شده است به طوری که 11 هزار پرونده تا مهرماه امسال و به ترتیب زمانهای تعیین شده برای مادران ایرانی متقاضی، با مراجعه به دفاتر کفالت تشکیل خواهد شد.
سرپرست اداره کل امور اتباع و مهاجران خارجی خراسان رضوی تصریح میکند: این خانوادهها با تهیه مدارک لازم باید در زمان نوبت خود به دفاتر اقامت و اشتغال که از قبل مشخص شده مراجعه کنند. از ابتدای شروع این طرح تا اردیبهشت ماه امسال در مجموع برای 4هزار و 890 مادر ایرانی و ۱۰ هزار و ۹۸۰ فرزند ناشی از این ازدواجها که در زمانهای تعیین شده خود به این دفاتر مراجعه کرده بودند، پرونده تابعیت تشکیل شده است.این مسئول در استان خراسان رضوی از تشکیل کمیتهای با عنوان «کمیته تابعیت» بهدلیل حساسیت موضوع و حجم بالای درخواستها و وصول پروندهها از همان ابتدای شروع اجرای طرح خبر میدهد و اضافه میکند: کمیته تابعیت مشتمل بر 10 نفر مسئول و کارشناس است که زیر نظر مدیرکل امور اتباع فعالیت میکنند. اعضای این کمیته، کار برنامهریزی و اجرای شیوه نامه اجرایی داخلی را در دستور کار قرار دادهاند.وی تصریح میکند: برای سرعت بخشیدن به اجرای این طرح و کار ارباب رجوع، فضای 200 متری برای مراجعان و پذیرش در اداره اتباع اختصاص یافت.
احمدی در خصوص فعالیتهای انجام شده، میگوید: از 4هزار و 890 پرونده مادر ایرانی تاکنون در خصوص 2هزار و300 پرونده، برای تأیید اصالت شناسنامه مادر ایرانی با ثبت احوال مکاتبه شده و برای 2هزار و150 فرزند مادر ایرانی نیز مکاتبه استعلامات لازم انجام شده است.
وی درباره دیگر اقدامات کمیته تابعیت در راستای اطلاعرسانی روند اجرایی پرونده هر خانواده مادر ایرانی، اظهار میدارد: ارسال پیامک برای آگاهسازی و جلوگیری از مراجعهها و تماسهای مکرر از دیگر اقدامات کمیته تابعیت در راستای اطلاعرسانی روند اجرایی پرونده هر خانواده مادر ایرانی بوده است. همچنین در این کمیته مقرر شد همزمان با پیشرفت پروندهها در مراحل مختلف، 3 پیامک برای هر خانوار ارسال شود. سرپرست اداره کل امور اتباع و مهاجران خارجی خراسان رضوی در مورد مشکلات متقاضیان طرح تابعیت فرزندان مادر ایرانی با پدر غیرایرانی اظهار میدارد: متقاضیان طرح تابعیت فرزندان مادر ایرانی با مشکلاتی از قبیل نداشتن گواهی ولادت فرزندان، اثبات زوجیت و اثبات نسب و... مواجه هستند. این مشکلات نیز ناشی از سهلانگاری خانوادهها بوده است. به طور مثال ولادت فرزند خود را با نگرفتن گواهی ولادت، ثبت نکردهاند، لذا برای حل این مشکل باید آزمایش «DNA» انجام شود.
سرپرست اداره کل امور اتباع و مهاجران خارجی خراسان رضوی درباره آخرین وضعیت اجرای طرح تابعیت مادر ایرانی و میزان صدور شناسنامهها اظهار میدارد: تا اردیبهشت ماه سال جاری در حدود 100شناسنامه توسط ثبت احوال استان به مرحله صدور رسیده و تحویل خانواده این عزیزان شده است.
مهرماه سال98 بود که قانون اصلاح وضعیت (قانون تعیین تکلیف تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان غیرایرانی) در مجلس شورای اسلامی تصویب شد. تأیید این قانون توسط شورای نگهبان و ابلاغ آن به سازمانهای ذیربط روزنه امید را پیش چشم کودکان بدون شناسنامه با مادر ایرانی و پدر غیرایرانی باز کرد.
آمارهای رسمی نشان میدهد که ۷۰درصد خانوادههای حاصل از ازدواج زن ایرانی و مرد خارجی، جزو 3دهک فقیر جامعه بوده است. ۵۰درصد از فرزندان این خانوادهها براساس قانون مصوب سال۱۳۱۳ فرزندان مادر ایرانی و پدر مهاجر صاحب شناسنامه نمیشوند و مدرک هویتی ندارند. لذا این قشر که جزو خانوادههای نیازمند نیز بودهاند هیچگاه امکان دریافت کمکهای دولتی و غیردولتی را نیز نداشتهاند، چون اغلب این کمکها از طریق کد ملی افراد صورت می گیرد که همواره از آن محروم بودهاند. همچنین حدود 45درصد این کودکان یا ترک تحصیل کرده یا مدرسه نرفته بودند، در حالی که فرزندان حاصل از ازدواج مادر و پدر افغانستانی در مدارس ثبتنام میشدند.
این مشکلات سالهای زیادی ادامه داشته و نتیجه آن این بوده که کودکان سالهای گذشته و پدر یا مادرامروز هنوز شناسنامه یا مدرک هویتی نداشته باشند. آنها اکنون نیز به شدت نگران کودکان شان هستند، چون بدون شناسنامه، مشکلات والدین برای آنها نیز تکرار میشود. مشکلات ایجاد شده، باعث شد که از سال۸۵ به بعد طرحهایی درباره این موضوع در مجلس تأیید شود تا حداقل فرزندان مادران ایرانی از حقوق شهروندی برخوردار شوند. در نهایت نیز ۱۳ آبان ماه سال۹۷، لایحهای در این خصوص در هیأت دولت تصویب و به کمیسیون قضایی مجلس شورای اسلامی تحویل داده شد تا تکلیف حدود ۳۳ هزار فرزند حاصل از ازدواج مادر ایرانی و پدر خارجی مشخص شود.
مدیر کل امور حقوقی سازمان ثبت احوال کشور چند ماه پس از تصویب این قانون در شورای نگهبان و ابلاغ آن به سراسر کشورعنوان میکند که معتقدیم باید بین دستگاههای سیاستگذاری در بخشهای مختلف از امنیتی، اجتماعی و فرهنگی گرفته تا سیاسی، تعامل و هماهنگی وجود داشته باشد. برای مثال بحث متعه(نوعی ازدواج موقت در شیعه) زنان ایرانی از سوی مردان مهاجر مطرح میشود و امکان دارد در جریان قانون جدید کرامت زنان ایرانی زیر سؤال برود.
محمدرضا علیان میافزاید: هدفمان این است که ازدواجها ثبت و شرعی باشد تا مشکلی برای زنان ایرانی ایجاد نشود. به همین دلیل معتقدیم مشکلات قانون جدید را میشود در آیین نامه مورد توجه قرار داد و دستورالعملی برای آن در نظر گرفت.وی تصریح میکند: قانون تابعیت فرزندان حاصل از ازدواج زنان ایرانی با مردان خارجی در مرحله اجرا اشکالاتی دارد که باید با هماهنگی دستگاهها برطرف شود.
یکی از این استانهایی که بواسطه نزدیک بودن به مرزهای شرقی کشور، بیشترین درگیری را با این موضوع دارد، استان خراسان رضوی است که تعداد زیادی از فرزندان مادر ایرانی و پدر غیرایرانی را در خود جای داده است.
سرپرست اداره کل امور اتباع و مهاجران خارجی خراسان رضوی در گفت و گو با «ایران» در این باره میگوید: پس از مصوبه مجلس شورای اسلامی در تیر ماه سال 1399 در خصوص اعطای شناسنامه به فرزندان مادر ایرانی، اداره کل امور اتباع خراسان رضوی با توجه به ابلاغ آیین نامه اجرایی در زمان شیوع ویروس کرونا اقدامات اولیه را آغاز کرد.
حسین احمدی میافزاید: در نخستین مرحله و با در نظر داشتن فاصله گذاری اجتماعی (در دوران کرونا) ثبتنام و نوبت دهی از طریق پورتال رسمی اداره کل امور اتباع خراسان رضوی آغاز شد اما از آنجا که تعداد متقاضیان دریافت شناسنامه زیاد بود، برای این متقاضیان با دادن نوبت دهی، زمانهای مشخصی برای تشکیل پرونده تعیین شد.
وی میگوید: تاکنون این نوبتها تا مهرماه سال 1400 صادر شده است به طوری که 11 هزار پرونده تا مهرماه امسال و به ترتیب زمانهای تعیین شده برای مادران ایرانی متقاضی، با مراجعه به دفاتر کفالت تشکیل خواهد شد.
سرپرست اداره کل امور اتباع و مهاجران خارجی خراسان رضوی تصریح میکند: این خانوادهها با تهیه مدارک لازم باید در زمان نوبت خود به دفاتر اقامت و اشتغال که از قبل مشخص شده مراجعه کنند. از ابتدای شروع این طرح تا اردیبهشت ماه امسال در مجموع برای 4هزار و 890 مادر ایرانی و ۱۰ هزار و ۹۸۰ فرزند ناشی از این ازدواجها که در زمانهای تعیین شده خود به این دفاتر مراجعه کرده بودند، پرونده تابعیت تشکیل شده است.این مسئول در استان خراسان رضوی از تشکیل کمیتهای با عنوان «کمیته تابعیت» بهدلیل حساسیت موضوع و حجم بالای درخواستها و وصول پروندهها از همان ابتدای شروع اجرای طرح خبر میدهد و اضافه میکند: کمیته تابعیت مشتمل بر 10 نفر مسئول و کارشناس است که زیر نظر مدیرکل امور اتباع فعالیت میکنند. اعضای این کمیته، کار برنامهریزی و اجرای شیوه نامه اجرایی داخلی را در دستور کار قرار دادهاند.وی تصریح میکند: برای سرعت بخشیدن به اجرای این طرح و کار ارباب رجوع، فضای 200 متری برای مراجعان و پذیرش در اداره اتباع اختصاص یافت.
احمدی در خصوص فعالیتهای انجام شده، میگوید: از 4هزار و 890 پرونده مادر ایرانی تاکنون در خصوص 2هزار و300 پرونده، برای تأیید اصالت شناسنامه مادر ایرانی با ثبت احوال مکاتبه شده و برای 2هزار و150 فرزند مادر ایرانی نیز مکاتبه استعلامات لازم انجام شده است.
وی درباره دیگر اقدامات کمیته تابعیت در راستای اطلاعرسانی روند اجرایی پرونده هر خانواده مادر ایرانی، اظهار میدارد: ارسال پیامک برای آگاهسازی و جلوگیری از مراجعهها و تماسهای مکرر از دیگر اقدامات کمیته تابعیت در راستای اطلاعرسانی روند اجرایی پرونده هر خانواده مادر ایرانی بوده است. همچنین در این کمیته مقرر شد همزمان با پیشرفت پروندهها در مراحل مختلف، 3 پیامک برای هر خانوار ارسال شود. سرپرست اداره کل امور اتباع و مهاجران خارجی خراسان رضوی در مورد مشکلات متقاضیان طرح تابعیت فرزندان مادر ایرانی با پدر غیرایرانی اظهار میدارد: متقاضیان طرح تابعیت فرزندان مادر ایرانی با مشکلاتی از قبیل نداشتن گواهی ولادت فرزندان، اثبات زوجیت و اثبات نسب و... مواجه هستند. این مشکلات نیز ناشی از سهلانگاری خانوادهها بوده است. به طور مثال ولادت فرزند خود را با نگرفتن گواهی ولادت، ثبت نکردهاند، لذا برای حل این مشکل باید آزمایش «DNA» انجام شود.
سرپرست اداره کل امور اتباع و مهاجران خارجی خراسان رضوی درباره آخرین وضعیت اجرای طرح تابعیت مادر ایرانی و میزان صدور شناسنامهها اظهار میدارد: تا اردیبهشت ماه سال جاری در حدود 100شناسنامه توسط ثبت احوال استان به مرحله صدور رسیده و تحویل خانواده این عزیزان شده است.
گپ و گفتی با داوود غفارزادگان به بهانه برگزاری دوره آموزش مجازی داستان کوتاه
فضای مجازی، ادبیات را از تک صدایی نجات می دهد
مریم شهبازی
خبرنگار
دوره «آموزش مجازی داستان کوتاه» بزودی با همراهی خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار میشود. داوود غفارزادگان که تدریس این دوره آنلاین را برعهده دارد معتقد است که برای نویسنده شدن هیچگاه دیر نیست و علاقهمندان در هر سن و سالی میتوانند میزان قریحه ذاتی و حتی جدیت خود را در این عرصه
محک بزنند.
امکان توزیع عادلانهتر امکانات آموزشی میان علاقهمندان
این دوره که با همکاری خانه کتاب و ادبیات ایران، مؤسسه زیرمجموعه معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار میشود به شکل آنلاین میزبان علاقهمندانی از سراسر کشور است. البته برای ثبتنام در آن ملزوماتی درنظر گرفته شده که در سایت http://www.naghdedastan.ir آمده است. داوود غفارزادگان، مدرس این دوره به «ایران» میگوید: «درباره کم و کیف برگزاری این دوره طی روزهای آینده صحبت خواهم کرد. با این حال نکته مهم، برگزاری آنلاین این کارگاه آموزشی است؛ اتفاقی که شرایطی برابر برای دسترسی علاقهمندانی از سراسر کشور را به امکانات فرهنگی- آموزشی
فراهم میکند.»
برگزاری کلاسها و کارگاههای آنلاین اتفاق تازهای نیست، اما طی یک سال و نیم اخیر بیش از هر زمان دیگری شاهد توجه بخشهای مختلف فرهنگ به این شیوه برگزاری بودهایم و هستیم. این نویسنده ادامه میدهد: «کرونا در کنار همه آسیبهای شدید و حتی غیرقابل جبرانی که به ما زده، از جهاتی هم بهاجبار سبب خیر شده است. نمونه مهم آن، انتقال بخش قابلتوجهی از برنامههای فرهنگی به فضای مجازی است.»
به گفته غفارزادگان در شرایطی که در برخی مناطق کشورمان دسترسی به کتابخانههای عمومی و حتی کتابفروشیها بهراحتی شهرهای بزرگ نیست، برگزاری اینچنینی کارگاههای مذکور اتفاق مهمی است. او یکی دیگر از مزایای استفاده از تکنولوژیهای ارتباطی در دنیای ادبیات را فراهم شدن امکانی برای تعامل با نویسندگان معاصر میداند. غفارزادگان میگوید: «اگر بخواهم روزگار جوانی خودم را با امروز مقایسه کنم، آن سالها کسب دانش و تجربه برای من و همنسلانم کار دشواری بود. ازآنجاییکه ساکن تهران نبودم، حتی قادر به شرکت در محفلهای ادبی نبودم. البته چند مرتبهای با سفر به تهران امکان دیدار و حتی استفاده مختصری از محضر بزرگانی نظیر محمود دولتآبادی، هوشنگ گلشیری، جمال میرصادقی و حتی احمد محمود را به دست آوردم.»
ایدههایی ناب در میان علاقهمندان دور از کلانشهرها
اتفاقی که این مدرس داستاننویسی بر آن تأکید دارد این است که این روزها بهرهمندی از داشتههای بزرگان ادبیات امروز راحتتر شده است. او شرایط امروز را نهتنها نشأت گرفته از محدودیتهای کرونایی میداند بلکه معتقد است که حتی اگر بحث کرونا در میان نبود هم باید به هر حال بهره بیشتری از این تکنولوژیها میگرفتیم. غفارزادگان توجه بیشتر به ضرورت شکلگیری گفتوگو میان اهالی ادبیات را از ملزومات امروز میداند و میگوید: «این تکنولوژیها به ما امکان تعامل میدهند، بخشی از پوستاندازی ادبیات داستانیمان نیازمند همین تعاملات است چراکه مدتهاست دچار تکصدایی شده. ما اهالی کتاب نیز همچون سیاستمداران، مدتهاست که تحمل شنیدن گفتههای یکدیگر را نداریم و از همین بابت است که میبینیم اپلیکیشنی همچون «کلابهاوس» بهیکباره چقدر مورد توجه قرار میگیرد و حتی بستری برای بحثهای جدی ادبی میشود.»
او ادامه میدهد: «شاید باورتان نشود اما من در همین کلاسهای آنلاین به استعدادهای عجیبی در شهرهایی برخوردهام که از امکانات چندانی هم برخوردار نیستند. تجربهای که از مراوده با علاقهمندانی از سیستان و بلوچستان، کهگیلویه و بویراحمد و لرستان داشتهام مرا به این فکر انداخته که شاید صداهای تازه داستاننویسیمان از همین مناطق قدم به ادبیات امروزمان بگذارند. متأسفانه نویسندگان شهرهای بزرگی همچون تهران، تحت تأثیر نگاه تجاری برخی ناشران و برخی به اصطلاح باندبازیها گرفتار تکرار شدهاند.»
این مـــــــــدرس داســـــــتاننویسی میافزاید:«جوانان و علاقهمندانی که از کلانشهرها دور هستند ایدههای نابتری دارند؛ هنوز گرفتار کلیشهها و حتی آموزههای اشتباه نشدهاند. متأسفانه برخی از این کلاسها اصولی برگزار نمیشوند؛ ذهن فرد علاقهمندی که در چنین دورههایی با آموزهای اشتباه روبهرو میشود براحتی اصلاح نمیشود.»
به گفته غفارزادگان تنها راه اطمینان علاقهمندان از میزان اصولی بودن کارگاههای نویسندگی تحقیق و پرسوجو درباره آنهاست؛ او ادامه میدهد: «کلاسهایی که به شیوه اصولی برگزار میشوند بهطور حتم یک خروجی قابلقبول دارند؛ علاقهمندان میتوانند به سراغ مجموعه داستانهایی که از خلال این کارگاهها منتشر میشوند بروند و میزان موفقیت آنها را بسنجند.»
او بهترین شیوه دورههای آموزش داستاننویسی را داستان خوانی و بعد آنالیز آنها در جمع شرکتکنندگان میداند و میگوید: «حداقل فایده این کلاسها تربیت کتابخوانهای حرفهای است. از سوی دیگر باید واقعبین باشیم، از این دورهها نمیتوان انتظار معجزه داشت؛ شاید از هر یک میلیون نفر چند نویسنده شاخص قدم به دنیای نویسندگی بگذارند که البته این کم اتفاقی هم نیست.»
برش
سن بالا محدودیت نیست
نکته دیگری که این معلم بازنشسته، نویسنده و مدرس داستاننویسی به آن تأکید دارد، این است که گمان نکنید سن بالا محدودیتی برای نویسندگی محسوب میشود؛ او میگوید: «برخی بزرگان ادبیات جهان همچون «امبرتو اکو»، بعد از سنین 50 سالگی قدم به دنیای داستاننویسی گذاشتند. طی این 15 سالی که داستاننویسی تدریس میکنم حتی شاگرد بااستعداد 80 ساله هم داشتهام. خانم 60 سالهای در یکی از کلاسهای داستاننویسیام شرکت دارد که پیشبینی میکنم در صورت تداوم این راه میتواند به یکی از صداهای تازه ادبیاتمان تبدیل شود.» داوود غفارزادگان سخنان خود را با توصیهای برای نویسندگان جوان به پایان میبرد، اینکه هیچگاه، در هیچ مرحلهای از نویسندگی خود را استاد فرض نکنند و بدانند که نویسنده برای همیشه شاگرد روزگار خود است و باید نکاتی تازه از زندگی بیاموزد.
خبرنگار
دوره «آموزش مجازی داستان کوتاه» بزودی با همراهی خانه کتاب و ادبیات ایران برگزار میشود. داوود غفارزادگان که تدریس این دوره آنلاین را برعهده دارد معتقد است که برای نویسنده شدن هیچگاه دیر نیست و علاقهمندان در هر سن و سالی میتوانند میزان قریحه ذاتی و حتی جدیت خود را در این عرصه
محک بزنند.
امکان توزیع عادلانهتر امکانات آموزشی میان علاقهمندان
این دوره که با همکاری خانه کتاب و ادبیات ایران، مؤسسه زیرمجموعه معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار میشود به شکل آنلاین میزبان علاقهمندانی از سراسر کشور است. البته برای ثبتنام در آن ملزوماتی درنظر گرفته شده که در سایت http://www.naghdedastan.ir آمده است. داوود غفارزادگان، مدرس این دوره به «ایران» میگوید: «درباره کم و کیف برگزاری این دوره طی روزهای آینده صحبت خواهم کرد. با این حال نکته مهم، برگزاری آنلاین این کارگاه آموزشی است؛ اتفاقی که شرایطی برابر برای دسترسی علاقهمندانی از سراسر کشور را به امکانات فرهنگی- آموزشی
فراهم میکند.»
برگزاری کلاسها و کارگاههای آنلاین اتفاق تازهای نیست، اما طی یک سال و نیم اخیر بیش از هر زمان دیگری شاهد توجه بخشهای مختلف فرهنگ به این شیوه برگزاری بودهایم و هستیم. این نویسنده ادامه میدهد: «کرونا در کنار همه آسیبهای شدید و حتی غیرقابل جبرانی که به ما زده، از جهاتی هم بهاجبار سبب خیر شده است. نمونه مهم آن، انتقال بخش قابلتوجهی از برنامههای فرهنگی به فضای مجازی است.»
به گفته غفارزادگان در شرایطی که در برخی مناطق کشورمان دسترسی به کتابخانههای عمومی و حتی کتابفروشیها بهراحتی شهرهای بزرگ نیست، برگزاری اینچنینی کارگاههای مذکور اتفاق مهمی است. او یکی دیگر از مزایای استفاده از تکنولوژیهای ارتباطی در دنیای ادبیات را فراهم شدن امکانی برای تعامل با نویسندگان معاصر میداند. غفارزادگان میگوید: «اگر بخواهم روزگار جوانی خودم را با امروز مقایسه کنم، آن سالها کسب دانش و تجربه برای من و همنسلانم کار دشواری بود. ازآنجاییکه ساکن تهران نبودم، حتی قادر به شرکت در محفلهای ادبی نبودم. البته چند مرتبهای با سفر به تهران امکان دیدار و حتی استفاده مختصری از محضر بزرگانی نظیر محمود دولتآبادی، هوشنگ گلشیری، جمال میرصادقی و حتی احمد محمود را به دست آوردم.»
ایدههایی ناب در میان علاقهمندان دور از کلانشهرها
اتفاقی که این مدرس داستاننویسی بر آن تأکید دارد این است که این روزها بهرهمندی از داشتههای بزرگان ادبیات امروز راحتتر شده است. او شرایط امروز را نهتنها نشأت گرفته از محدودیتهای کرونایی میداند بلکه معتقد است که حتی اگر بحث کرونا در میان نبود هم باید به هر حال بهره بیشتری از این تکنولوژیها میگرفتیم. غفارزادگان توجه بیشتر به ضرورت شکلگیری گفتوگو میان اهالی ادبیات را از ملزومات امروز میداند و میگوید: «این تکنولوژیها به ما امکان تعامل میدهند، بخشی از پوستاندازی ادبیات داستانیمان نیازمند همین تعاملات است چراکه مدتهاست دچار تکصدایی شده. ما اهالی کتاب نیز همچون سیاستمداران، مدتهاست که تحمل شنیدن گفتههای یکدیگر را نداریم و از همین بابت است که میبینیم اپلیکیشنی همچون «کلابهاوس» بهیکباره چقدر مورد توجه قرار میگیرد و حتی بستری برای بحثهای جدی ادبی میشود.»
او ادامه میدهد: «شاید باورتان نشود اما من در همین کلاسهای آنلاین به استعدادهای عجیبی در شهرهایی برخوردهام که از امکانات چندانی هم برخوردار نیستند. تجربهای که از مراوده با علاقهمندانی از سیستان و بلوچستان، کهگیلویه و بویراحمد و لرستان داشتهام مرا به این فکر انداخته که شاید صداهای تازه داستاننویسیمان از همین مناطق قدم به ادبیات امروزمان بگذارند. متأسفانه نویسندگان شهرهای بزرگی همچون تهران، تحت تأثیر نگاه تجاری برخی ناشران و برخی به اصطلاح باندبازیها گرفتار تکرار شدهاند.»
این مـــــــــدرس داســـــــتاننویسی میافزاید:«جوانان و علاقهمندانی که از کلانشهرها دور هستند ایدههای نابتری دارند؛ هنوز گرفتار کلیشهها و حتی آموزههای اشتباه نشدهاند. متأسفانه برخی از این کلاسها اصولی برگزار نمیشوند؛ ذهن فرد علاقهمندی که در چنین دورههایی با آموزهای اشتباه روبهرو میشود براحتی اصلاح نمیشود.»
به گفته غفارزادگان تنها راه اطمینان علاقهمندان از میزان اصولی بودن کارگاههای نویسندگی تحقیق و پرسوجو درباره آنهاست؛ او ادامه میدهد: «کلاسهایی که به شیوه اصولی برگزار میشوند بهطور حتم یک خروجی قابلقبول دارند؛ علاقهمندان میتوانند به سراغ مجموعه داستانهایی که از خلال این کارگاهها منتشر میشوند بروند و میزان موفقیت آنها را بسنجند.»
او بهترین شیوه دورههای آموزش داستاننویسی را داستان خوانی و بعد آنالیز آنها در جمع شرکتکنندگان میداند و میگوید: «حداقل فایده این کلاسها تربیت کتابخوانهای حرفهای است. از سوی دیگر باید واقعبین باشیم، از این دورهها نمیتوان انتظار معجزه داشت؛ شاید از هر یک میلیون نفر چند نویسنده شاخص قدم به دنیای نویسندگی بگذارند که البته این کم اتفاقی هم نیست.»
برش
سن بالا محدودیت نیست
نکته دیگری که این معلم بازنشسته، نویسنده و مدرس داستاننویسی به آن تأکید دارد، این است که گمان نکنید سن بالا محدودیتی برای نویسندگی محسوب میشود؛ او میگوید: «برخی بزرگان ادبیات جهان همچون «امبرتو اکو»، بعد از سنین 50 سالگی قدم به دنیای داستاننویسی گذاشتند. طی این 15 سالی که داستاننویسی تدریس میکنم حتی شاگرد بااستعداد 80 ساله هم داشتهام. خانم 60 سالهای در یکی از کلاسهای داستاننویسیام شرکت دارد که پیشبینی میکنم در صورت تداوم این راه میتواند به یکی از صداهای تازه ادبیاتمان تبدیل شود.» داوود غفارزادگان سخنان خود را با توصیهای برای نویسندگان جوان به پایان میبرد، اینکه هیچگاه، در هیچ مرحلهای از نویسندگی خود را استاد فرض نکنند و بدانند که نویسنده برای همیشه شاگرد روزگار خود است و باید نکاتی تازه از زندگی بیاموزد.
چرا آگهیهای تلویزیونی و شهری با مخاطب عام بیگانهاند؟
تبلیغ یک زندگی دست نیافتنی
مریم طالشی
گزارش نویس
مادر بچهها را برای ناهار صدا میکند. بچهها شادمانه میدوند و سر میز مینشینند. حتماً تا حالا داشتند در حیاط بزرگ با آن درختهای بلند که از پس پنجرههای قدی سالن خانه دیده میشوند، بازی میکردهاند. سالن خودش هم دستکمی از زمین بازی ندارد؛ درندشت و جادار. مبلهای سبک امریکایی با فاصله از هم چیده شدهاند و تعدادشان آنقدری هست که بشود یک میهمانی بزرگ ترتیب داد. اصلاً میهمانی چرا، در این سالن میشود عروسی گرفت.
مادر در یخچال را باز میکند و دوربین انبوه خوراکهای رنگی را به رخ بیننده میکشد. 4 تا قوطی کنسرو ماهی تن در 4 ظرف جلوی اعضای خانواده گذاشته میشود که قرار است با مخلفات میل شود؛ کات.
زنانی آراسته با لباسهای روشن در باغی گردهم آمدهاند و قرار است در مسابقه لکهبری شرکت کنند. کسی که موفق میشود با مایع لکهبر لکههای لباس را از بین ببرد، به بقیه یاد میدهد چطور این کار را بکنند. بعد از آن همه شادمانه چای و کیک میخورند چون انگار تمام دغدغههای زندگیشان به یکباره از بین رفته است؛ کات.
هنرپیشه معروف مدام تکرار میکند که از طریق فلان اپلیکیشن خرید کنید. آنقدر میگوید که بیننده از هرگونه خرید اینترنتی بیزار میشود؛ کات.
بچه نوپا توی خانه تاتی تاتی میکند و پدر و مادر دنبالش روان میشوند و قربان صدقهاش میروند. هیچ وسیلهای جلوی پای بچه نیست و او آزادانه میتواند هرجا دلش خواست برود. خانه بزرگ و خلوت است و ویلایی به نظر میرسد. احتمالاً بیننده میتواند تصور کند که استخر بزرگی هم در کار هست.
این تصاویر چقدر آشناست و در عین حال چقدر غریب است. چقدر نزدیک و چقدر دور است. آشناست از این جهت که زیاد به چشممان میخورد و نزدیک است چون با فشردن یک دکمه میتوانیم پا به دنیای آن بگذاریم؛ دنیایی که شباهتی با زندگی خودمان ندارد. الان حتماً میگویید بالاخره بعضیها هستند که در چنین خانههایی زندگی میکنند اما خود شما چند نفر را دور و برتان میشناسید که زندگیاش شبیه آنچه در تبلیغات تلویزیونی دیده میشود، باشد؟
اصلاً چرا تبلیغات ما شبیه شکل زندگیمان نیست؟ آیا قبلاً هم همینطور بود؟ در ذهن سازندگان آنها چه میگذرد که زندگی لوکس و تجملاتی الهام گرفته شده از تبلیغات سیستمهای سرمایهداری را مدام در قاب شیشهای تلویزیون به چشم ما فرو میکنند؟
نوید ایران بهار، کارشناس رسانه و مستندساز در این باره حرفهای جالب توجهی دارد: «متأسفانه ما از اواسط دهه 80 درگیر معضلی در تبلیغات تلویزیونی هستیم و آن این است که چه افرادی که در این تبلیغات حضور پیدا میکنند و چه خانهها و تصاویری که در این تبلیغات نشان داده میشوند هیچ سنخیتی با زندگی عادی مردم کشور ندارند.
اگر شما تبلیغات دهه 70 و تبلیغات اوایل دهه 80 را نگاه کنید، متوجه میشوید که آنها خیلی نزدیکتر به زندگی ما هستند. البته اگر ریشه این مسأله را بخواهیم با دقت بررسی کنیم باید بگویم که شروع آن برمیگردد به سریالهای تلویزیونی که ما از اواسط دهه 80 شاهد آن بودهایم و بالطبع تبلیغات تلویزیونی هم متأثر از آن است. فیلمنامهها و داستانهایی که طی این سالها در تلویزیون مطرح میشود بشدت از زندگی روزمره ما فاصله گرفته و شما خیلی راحت میتوانید تفاوت آن را با سریالهای دهه ۶٠ و ٧٠ و حتی اوایل دهه ۸۰ متوجه شوید. در واقع سریالهای قدیمیتر خیلی بیشتر با جامعه ما سنخیت داشت و کارگردان و فیلمنامهنویسان با موضوعهای روزمره ما ایرانیها نزدیکی داشتند اما از همان اواسط دهه هشتاد، ما شاهد سریالهایی بودهایم که موضوع و سبک زندگی جاری در آنها ربطی به زندگی روزمره ما ایرانیها نداشته است. این تعمیم داده شد به تبلیغات تلویزیونی و این تبلیغات هم دچار چنین مشکلاتی شد و همانطور که شاهدش هستیم استفاده از فضاهایی که هیچ شباهتی به زندگی روزمره ما ندارد، در آن
رایج شد.
بعد از تبلیغات تلویزیونی هم بیلبوردها دچار این مشکل شدند. در بیلبوردهایی که در فضای شهری استفاده میشدند از چهرههایی استفاده شد که شاید به ندرت یا هرگز در سطح خیابان و شهر دیده نمیشوند و ما در ارتباطات اجتماعی و روزمره آنها را نمیبینیم. حتی تبلیغات روزنامهها هم دچار همین مشکل شد. ما گاهی در تبلیغات رادیویی هم چیزهایی میشنویم که ربطی به زندگی روزمره ما ایرانیها ندارد.»
ایران بهار ادامه میدهد: «در هرصورت ریشه همه اینها در سریالهای تلویزیونی بوده و این موضوع همچنان هم ادامه دارد. اما نکته جالبی در این موضوع میتواند مورد توجه قرار گیرد و آن تأثیرگذاری تبلیغات قدیمی است. الان که نگاه میکنیم میبینیم یکسری تبلیغات که ما در دهه هفتاد دیدهایم هنوز در ذهنها باقی مانده و شخصیتهایی که در آنها بودند همچنان در خاطر مردم هستند. حتی بچههایی که در آن دهه تازه متولد شده بودند یا بچههای دهه ۸۰ وقتی آن تبلیغات را میبینند پیگیر آنها میشوند و میروند ویدئوهای آنها را پیدا میکنند و حتی دنبال این میگردند که ببینند بازیگران این تبلیغات در چه حالی هستند و الان مشغول چه کاری شدهاند و چه رشتهای را ادامه دادهاند. این نشان دهنده ماندگاری این تبلیغات است که حتی امروز مخاطبان جدیدی پیدا کرده است و دلیلش هم همان نزدیکی به زندگی روزمره مردم بوده است. اما تبلیغاتی که امروزه در تلویزیون ما کار میشود، تأثیرات بسیار کمی دارد و این تأثیرات خیلی کوتاه مدت هستند یعنی با گذشت فصل آن تبلیغ کسی دیگر آن را به خاطر نمیآورد و یادش نمیآید که اصلاً چنین تبلیغی وجود داشته و درمورد چه محصولی بوده است. تکرارهای بیش از اندازه و آزاردهنده هم خودش به این قضیه دامن میزند و باعث میشود که به ضرر آن محصول و شرکت باشد که با هدف توسعه فروش خودش دارد هزینه تبلیغات پرداخت میکند.
اما چکار میشود کرد؟ نظر من این است که این مشکل باید از مراکز بالاتری مثل شورای انقلاب فرهنگی مورد توجه قرار گیرد و حتی دستورنامهها و شیوه نامههایی برای آن تدوین و به کار بسته شود و سازمانهای دولتی و فعال در زمینه ساخت تیزر و سریال به موضوعهایی نزدیک شوند که به زندگی روزمره مردم نزدیک باشد و بعد از آن تأثیرش را در تبلیغات هم بگذارند. اگر آنها شروع کنند و بتوانند مورد اقبال عمومی مردم و جامعه واقع شوند، قطعاً شرکتهای خصوصی یا تهیه کنندههای بخش خصوصی هم از آنها دنبالهروی میکنند چون سیستم توسط سازمانهای دولتی امتحان شده و موفق بوده و آنها هم سعی میکنند دنبالهرو خوبی باشند و بتوانند مخاطبان زیادی را جذب کنند. پس در ابتدا میتوانند سیستمهای دولتی دخیل در فیلمسازی و سریالسازی و ساخت تیزر را به این سمت هدایت کنند و بعد بخش خصوصی کارکردهای خاص خودش را در آن اجرا کند. در نهایت فراموش نکنیم ماندگاری تبلیغاتی که به زندگی مردم نزدیکتر باشند، بسیار بیشتر خواهد بود.»
گزارش نویس
مادر بچهها را برای ناهار صدا میکند. بچهها شادمانه میدوند و سر میز مینشینند. حتماً تا حالا داشتند در حیاط بزرگ با آن درختهای بلند که از پس پنجرههای قدی سالن خانه دیده میشوند، بازی میکردهاند. سالن خودش هم دستکمی از زمین بازی ندارد؛ درندشت و جادار. مبلهای سبک امریکایی با فاصله از هم چیده شدهاند و تعدادشان آنقدری هست که بشود یک میهمانی بزرگ ترتیب داد. اصلاً میهمانی چرا، در این سالن میشود عروسی گرفت.
مادر در یخچال را باز میکند و دوربین انبوه خوراکهای رنگی را به رخ بیننده میکشد. 4 تا قوطی کنسرو ماهی تن در 4 ظرف جلوی اعضای خانواده گذاشته میشود که قرار است با مخلفات میل شود؛ کات.
زنانی آراسته با لباسهای روشن در باغی گردهم آمدهاند و قرار است در مسابقه لکهبری شرکت کنند. کسی که موفق میشود با مایع لکهبر لکههای لباس را از بین ببرد، به بقیه یاد میدهد چطور این کار را بکنند. بعد از آن همه شادمانه چای و کیک میخورند چون انگار تمام دغدغههای زندگیشان به یکباره از بین رفته است؛ کات.
هنرپیشه معروف مدام تکرار میکند که از طریق فلان اپلیکیشن خرید کنید. آنقدر میگوید که بیننده از هرگونه خرید اینترنتی بیزار میشود؛ کات.
بچه نوپا توی خانه تاتی تاتی میکند و پدر و مادر دنبالش روان میشوند و قربان صدقهاش میروند. هیچ وسیلهای جلوی پای بچه نیست و او آزادانه میتواند هرجا دلش خواست برود. خانه بزرگ و خلوت است و ویلایی به نظر میرسد. احتمالاً بیننده میتواند تصور کند که استخر بزرگی هم در کار هست.
این تصاویر چقدر آشناست و در عین حال چقدر غریب است. چقدر نزدیک و چقدر دور است. آشناست از این جهت که زیاد به چشممان میخورد و نزدیک است چون با فشردن یک دکمه میتوانیم پا به دنیای آن بگذاریم؛ دنیایی که شباهتی با زندگی خودمان ندارد. الان حتماً میگویید بالاخره بعضیها هستند که در چنین خانههایی زندگی میکنند اما خود شما چند نفر را دور و برتان میشناسید که زندگیاش شبیه آنچه در تبلیغات تلویزیونی دیده میشود، باشد؟
اصلاً چرا تبلیغات ما شبیه شکل زندگیمان نیست؟ آیا قبلاً هم همینطور بود؟ در ذهن سازندگان آنها چه میگذرد که زندگی لوکس و تجملاتی الهام گرفته شده از تبلیغات سیستمهای سرمایهداری را مدام در قاب شیشهای تلویزیون به چشم ما فرو میکنند؟
نوید ایران بهار، کارشناس رسانه و مستندساز در این باره حرفهای جالب توجهی دارد: «متأسفانه ما از اواسط دهه 80 درگیر معضلی در تبلیغات تلویزیونی هستیم و آن این است که چه افرادی که در این تبلیغات حضور پیدا میکنند و چه خانهها و تصاویری که در این تبلیغات نشان داده میشوند هیچ سنخیتی با زندگی عادی مردم کشور ندارند.
اگر شما تبلیغات دهه 70 و تبلیغات اوایل دهه 80 را نگاه کنید، متوجه میشوید که آنها خیلی نزدیکتر به زندگی ما هستند. البته اگر ریشه این مسأله را بخواهیم با دقت بررسی کنیم باید بگویم که شروع آن برمیگردد به سریالهای تلویزیونی که ما از اواسط دهه 80 شاهد آن بودهایم و بالطبع تبلیغات تلویزیونی هم متأثر از آن است. فیلمنامهها و داستانهایی که طی این سالها در تلویزیون مطرح میشود بشدت از زندگی روزمره ما فاصله گرفته و شما خیلی راحت میتوانید تفاوت آن را با سریالهای دهه ۶٠ و ٧٠ و حتی اوایل دهه ۸۰ متوجه شوید. در واقع سریالهای قدیمیتر خیلی بیشتر با جامعه ما سنخیت داشت و کارگردان و فیلمنامهنویسان با موضوعهای روزمره ما ایرانیها نزدیکی داشتند اما از همان اواسط دهه هشتاد، ما شاهد سریالهایی بودهایم که موضوع و سبک زندگی جاری در آنها ربطی به زندگی روزمره ما ایرانیها نداشته است. این تعمیم داده شد به تبلیغات تلویزیونی و این تبلیغات هم دچار چنین مشکلاتی شد و همانطور که شاهدش هستیم استفاده از فضاهایی که هیچ شباهتی به زندگی روزمره ما ندارد، در آن
رایج شد.
بعد از تبلیغات تلویزیونی هم بیلبوردها دچار این مشکل شدند. در بیلبوردهایی که در فضای شهری استفاده میشدند از چهرههایی استفاده شد که شاید به ندرت یا هرگز در سطح خیابان و شهر دیده نمیشوند و ما در ارتباطات اجتماعی و روزمره آنها را نمیبینیم. حتی تبلیغات روزنامهها هم دچار همین مشکل شد. ما گاهی در تبلیغات رادیویی هم چیزهایی میشنویم که ربطی به زندگی روزمره ما ایرانیها ندارد.»
ایران بهار ادامه میدهد: «در هرصورت ریشه همه اینها در سریالهای تلویزیونی بوده و این موضوع همچنان هم ادامه دارد. اما نکته جالبی در این موضوع میتواند مورد توجه قرار گیرد و آن تأثیرگذاری تبلیغات قدیمی است. الان که نگاه میکنیم میبینیم یکسری تبلیغات که ما در دهه هفتاد دیدهایم هنوز در ذهنها باقی مانده و شخصیتهایی که در آنها بودند همچنان در خاطر مردم هستند. حتی بچههایی که در آن دهه تازه متولد شده بودند یا بچههای دهه ۸۰ وقتی آن تبلیغات را میبینند پیگیر آنها میشوند و میروند ویدئوهای آنها را پیدا میکنند و حتی دنبال این میگردند که ببینند بازیگران این تبلیغات در چه حالی هستند و الان مشغول چه کاری شدهاند و چه رشتهای را ادامه دادهاند. این نشان دهنده ماندگاری این تبلیغات است که حتی امروز مخاطبان جدیدی پیدا کرده است و دلیلش هم همان نزدیکی به زندگی روزمره مردم بوده است. اما تبلیغاتی که امروزه در تلویزیون ما کار میشود، تأثیرات بسیار کمی دارد و این تأثیرات خیلی کوتاه مدت هستند یعنی با گذشت فصل آن تبلیغ کسی دیگر آن را به خاطر نمیآورد و یادش نمیآید که اصلاً چنین تبلیغی وجود داشته و درمورد چه محصولی بوده است. تکرارهای بیش از اندازه و آزاردهنده هم خودش به این قضیه دامن میزند و باعث میشود که به ضرر آن محصول و شرکت باشد که با هدف توسعه فروش خودش دارد هزینه تبلیغات پرداخت میکند.
اما چکار میشود کرد؟ نظر من این است که این مشکل باید از مراکز بالاتری مثل شورای انقلاب فرهنگی مورد توجه قرار گیرد و حتی دستورنامهها و شیوه نامههایی برای آن تدوین و به کار بسته شود و سازمانهای دولتی و فعال در زمینه ساخت تیزر و سریال به موضوعهایی نزدیک شوند که به زندگی روزمره مردم نزدیک باشد و بعد از آن تأثیرش را در تبلیغات هم بگذارند. اگر آنها شروع کنند و بتوانند مورد اقبال عمومی مردم و جامعه واقع شوند، قطعاً شرکتهای خصوصی یا تهیه کنندههای بخش خصوصی هم از آنها دنبالهروی میکنند چون سیستم توسط سازمانهای دولتی امتحان شده و موفق بوده و آنها هم سعی میکنند دنبالهرو خوبی باشند و بتوانند مخاطبان زیادی را جذب کنند. پس در ابتدا میتوانند سیستمهای دولتی دخیل در فیلمسازی و سریالسازی و ساخت تیزر را به این سمت هدایت کنند و بعد بخش خصوصی کارکردهای خاص خودش را در آن اجرا کند. در نهایت فراموش نکنیم ماندگاری تبلیغاتی که به زندگی مردم نزدیکتر باشند، بسیار بیشتر خواهد بود.»
معاون سیاستگذاری و اعتبار بخشی فناوری اطلاعات در گفت و گو با «ایران»:
<بوم سرمایه> چالش استارتاپ ها را برای جذب سرمایه حل می کند
سوسن صادقی
خبرنگار
سرویس «بوم سرمایه» بتازگی از سوی سازمان فناوری اطلاعات به سامانه «ایران نوآفرین» (به آدرس irannoafarin.ir که کار خود را بهعنوان درگاه واحد ارائه خدمات به زیست بوم نوآفرینی کشور و حمایت از توسعه استارتاپها حدود دو سال گذشته آغاز کرده)، اضافه شد. «شهره ناصری»، معاون سیاستگذاری و اعتباربخشی فناوری اطلاعات درباره انگیزه اضافه شدن بخش «بوم سرمایه» به سامانه ایران نوآفرین توضیح میدهد و کارشناسان درباره تأثیرات این اقدام جدید سازمان فناوری اطلاعات در رشد و توسعه استارتاپها میگویند.
تعامل آسان سرمایهگذار و سرمایه پذیر
شهره ناصری، معاون سیاستگذاری و اعتباربخشی فناوری اطلاعات درباره هدف از اضافه شدن سرویس «بوم سرمایه» به سامانه «ایران نوآفرین» گفت: از آنجایی که بزرگترین مسأله کسب و کارهای نوپا برای تحقق اهداف و ایده هایشان جذب سرمایه است بنابراین هدف از راهاندازی سرویس بوم سرمایه، تسهیل فرایند سرمایهپذیری برای شرکتها و کسب و کارهای نوپاست. به عبارتی وظیفه این سرویس فراهم کردن ارتباط بین سرمایهگذار و سرمایه پذیر یعنی استارتاپهاست.
ناصری افزود: در این سرویس، استارتاپی که سرمایه پذیر است باید ایده کلی خود را در تالار به سرمایهگذاران حاضر در سامانه نوآفرین به نمایش بگذارد، به این ترتیب سرمایهگذاران میتوانند ایده ارائه شده از سوی کسب و کارهای نوپا را بررسی کرده و در صورت علاقه به ایده آنها، همکاری خود را در قالب سرمایهگذاری با کسب و کار نوپا آغاز کنند.
بهگفته وی، کسب و کار نوپای سرمایهپذیر با ساخت حساب کاربری و دریافت کد میتواند ایده خود را در سامانه ایران نوآفرین مطرح کند. همچنین سرمایهگذاران نیز امکان ثبتنام و ورود به تالار سرمایهگذاران را برای سرمایهگذاری روی کسب و کارهای نوپا دارند پس وقتی ایدهای از سوی استارتاپها در تالار سرمایهگذاران نمایش داده میشود، سرمایهگذاران جسور ایران نوآفرین میتوانند این ایدهها را بررسی کنند و اطلاعات تماس با آن کسب و کار نوپا را مشاهده کرده و در صورت صلاحدید با آن استارتاپ ارتباط بگیرند.ناصری در ادامه گفت: برای حمایت و تشویق سرمایهگذارانی هم که در سامانه ایران نوآفرین ثبتنام و فعالیت میکنند، تسهیلاتی از نوع وام در نظر گرفته شده است. به این صورت که سازمان فناوری اطلاعات بخشی از مبلغی را که سرمایهگذار بهعنوان سرمایه در اختیار سرمایه پذیر (استارتاپ) قرار داده با شرایط مناسب در اختیار سرمایهگذار قرار میدهد.
بهگفته ناصری، تسهیلات ویژهای هم که صندوق های سرمایهگذاری جسورانه حوزه فاوا در نظر گرفته، برای شرکتهای نوپا تا سقف 675 میلیون تومان، برای کسب و کارهای غیر نوپا تا سقف 2.5 میلیارد تومان و برای شرکتهای با توانمندی بالا تا سقف 4 میلیارد تومان با نرخ بهره 9 درصد، بازپرداخت تسهیلات 36 ماهه و تنفس 12 ماهه است.وی در پاسخ به این سؤال که چه ایدههایی در معرض دید سرمایهگذاران قرار میگیرد نیز گفت: ایران نوآفرین از تمامی ایدههای حوزه فناوری اطلاعات استقبال میکند و آنها را در معرض دید سرمایهگذاران قرار میدهد. در حال حاضر تیمهای نوپا و شرکتهای نوپا امکان ارائه ایده خود در تالار سرمایهگذاران را دارند. از سوی دیگر در این تالار امکان سرمایهگذاری روی یک ایده بهصورت کنسرسیوم یعنی از سوی چند سرمایهگذار هم وجود دارد. ناصری درباره تبعات مشاهده آنلاین تیمهایی که نیاز به سرمایهگذاری دارند نیز گفت: مشاهده آنلاین تیمها و دسترسی برخط سرمایه گذاران به اطلاعات تیم ها و درخواست های آنها، باعث تسریع فرایند و شکلگیری همکاری دوسویه سرمایه پذیر و سرمایهگذار میشود. از سوی دیگر الکترونیکی بودن این خدمت و دسترسی آن از طریق سامانه ایران نوآفرین باعث حذف بخشی از فرایندهای اداری و ایجاد بستر تسهیل کننده برای معرفی مطمئن سرمایه پذیران به سرمایهگذاران خواهد شد. بهگفته ناصری با اینکه سرویس بوم سرمایه بتازگی به سامانه ایران نوآفرین اضافه شده اما تاکنون 20 سرمایهگذار به شکلی جسورانه فعال و از سراسر کشور در تالار سرمایهگذاران ایران نوآفرین حضور پیدا کردهاند و در همین مدت هم 13 ایده در مرحله اولیه (بررسی و مذاکره بین کسب و کار نوپا و سرمایه گذار) و 3 ایده نهایی شده (عقد قرارداد بین سرمایه پذیر و سرمایه گذار) و همچنین 30 ایده در مرحله انتظار جذب سرمایهگذار قرار دارند.
اقدامی مثبت برای طرفین ماجرا
مجید حصارکی مدیر شتابدهنده پیدایش، معتقد است بهطور کلی اجرای این طرح و اضافه کردن بخش بوم سرمایه به سامانه ایران نوآفرین مثبت بهنظر میرسد اما اگر هر کدام از طرفین ماجرا یعنی سرمایه پذیر و سرمایهگذار با درک درستی وارد این کارزار نشوند، قطعاً نه تنها سودمند نخواهد بود، بلکه در میان مدت نتیجه عکس داشته و باعث سرخوردگی خواهد شد.
حصارکی گفت: اکوسیستم استارتاپی ایران در آغاز راه است و تا به بلوغ برسد قطعاً راه زیادی دارد. ذات اکوسیستم استارتاپی این است که باید پیش رفت و رقبا را کنار زد تا سهم بیشتری از بازار را بهدست آورد و کسب و کار را به رشد و توسعه رساند، بنابراین در این میان تعداد زیادی از استارتاپها حتی آنهایی که سرمایه و حمایت دریافت کردهاند نیز ناگزیر یا از بین رفته یا ادغام خواهند شد.
وی افزود: ذات سرمایهگذاری در استارتاپها، سرمایهگذاری پر خطر و پر ریسک است اما اقدام سازمان فناوری اطلاعات در ارائه وام برای کاهش ریسکپذیری در ابتدای کار میتواند نقش مولد ایجاد کند اما نباید همیشگی باشد فارغ از اینکه پولهای داده شده باید کاملاً رصد شود، چراکه بارها دیده شده این پولها مقاصدی جز راهاندازی استارتاپها داشتهاند. از سوی دیگر باید در کنار این کمکها فرهنگسازی شود تا دیگر صندوقهای سرمایهگذاری بخشی از پول خود را صرف سرمایه گذاریهای پر خطر و ریسک مثل استارتاپها کنند.
مدیر شتابدهنده پیدایش معتقد است برای موفقیت در جذب سرمایه راههای دیگری هم وجود دارد و آن هم گزارش نمونههای موفق که پیشتر وارد این چرخه شدهاند به همراه ورود به بازار سرمایه (بورس) است.وی در ادامه گفت: برای ادامه چرخه استارتاپها به این فرایندها نیاز دارند و میتواند تأثیر بسزایی روی ورود سرمایههای جدید در این عرصه داشته باشد. در کنار این مورد شفافیت کامل استارتاپهای دریافت کننده سرمایه، وامهای پرداخت شده و سرنوشت هر کدام نیز میتواند اعتماد دیگران را برای سرمایهگذاری و ورود به حوزه استارتاپها بیشتر جلب کند.
سرمایهگذاری در مرحله بذری
هادی فرنود بنیانگذار «کاموا و پاکت» معتقد است با اضافه کردن سرویس «بوم سرمایه» به سامانه «ایران نوآفرین» برقراری ارتباط بین استارتاپها و سرمایهگذاران بخصوص سرمایهگذارانی که از حوزه استارتاپی برای سرمایهگذاری شناختی ندارند، بسیار مفید خواهد بود. فرنود گفت: سرمایهگذاران حرفهای در حوزه استارتاپها، این بخش را بخوبی میشناسند ولی برای سرمایهگذارانی که در مرحله اولیه یادگیری هستند و در این حوزه خیلی فعال نبوده و استارتاپها را نمیشناسند، مفید است و یک مرحله کار آنها را در برقراری ارتباط با استارتاپهای خوبی که نیاز به سرمایهگذاری دارند، راحتتر میکند.اما این فعال حوزه استارتاپی اعتقاد دارد مشکل اصلی سرمایهگذاری در حوزه استارتاپها به مرحله اولیه بذری یا همان «seed» و با رقمهای کمتر از 5 میلیارد تومان برمیگردد، چرا که در این مرحله سرمایه گذاریها بدرستی انجام نمیشود.فرنود گفت: استارتاپهایی که در مراحل اولیه شکلگیری هستند، با اتمام پولشان و بدون جذب سرمایه کسب و کارشان از بین میروند و وامی هم که از ابتدا با درصد کمی سود از سوی صندوقها به استارتاپها تعلق میگیرد، مشوق قوی برای سرمایهگذاری روی ایدههای استارتاپها نیست.به گفته این کارشناس، راههای بهتری هم برای سرمایهگذاری در حوزه استارتاپی کشور وجود دارد و به نظر میرسد الگوبرداری از برنامه کشور انگلستان میتواند نسخه خوبی برای کشور ما باشد.وی در ادامه گفت: در انگلستان برای مرحله seed برنامه دارند، به این ترتیب که اگر سرمایهگذاری در مرحله seed روی استارتاپی سرمایهگذاری کند، به همان میزان که سرمایهگذاری کرده، معاف از مالیات میشود به این صورت ریسک سرمایهگذاری تقریباً به صفر میرسد و با این روش میتوان مانند انگلستان سرمایههای زیادی را جذب استارتاپها کرد. فرنود افزود: از سوی دیگر میتوان به همان میزانی که قرار است روی استارتاپی سرمایهگذاری شود، نصف مبلغ را سرمایهگذار و نصف دیگر را دولت بپردازد. این اقدام بهتر از ارائه وام به سرمایهگذار یا استارتاپ است. هرچند دولت در سرمایهگذاری مشترک بیشتر درگیر میشود اما منطقیتر است چون ارائه وام ،ریسک سرمایهگذاری را خیلی کاهش نمیدهد.این کارشناس معتقد است بدون سرمایهگذاری درست ،استارتاپهای زیادی از گردونه حذف میشوند و دیگر استارتاپی انگیزهای برای ارائه ایده نخواهد داشت و مجبور میشود تا راه مهاجرت را در پیش بگیرد و به این ترتیب اکوسیستم استارتاپی در کشورمان میمیرد بنابراین اگر میخواهیم برای آینده اکوسیستم استارتاپی کشور کاری انجام دهیم این است که مشکل سرمایهگذاری را در مرحله seed حل کنیم.
خبرنگار
سرویس «بوم سرمایه» بتازگی از سوی سازمان فناوری اطلاعات به سامانه «ایران نوآفرین» (به آدرس irannoafarin.ir که کار خود را بهعنوان درگاه واحد ارائه خدمات به زیست بوم نوآفرینی کشور و حمایت از توسعه استارتاپها حدود دو سال گذشته آغاز کرده)، اضافه شد. «شهره ناصری»، معاون سیاستگذاری و اعتباربخشی فناوری اطلاعات درباره انگیزه اضافه شدن بخش «بوم سرمایه» به سامانه ایران نوآفرین توضیح میدهد و کارشناسان درباره تأثیرات این اقدام جدید سازمان فناوری اطلاعات در رشد و توسعه استارتاپها میگویند.
تعامل آسان سرمایهگذار و سرمایه پذیر
شهره ناصری، معاون سیاستگذاری و اعتباربخشی فناوری اطلاعات درباره هدف از اضافه شدن سرویس «بوم سرمایه» به سامانه «ایران نوآفرین» گفت: از آنجایی که بزرگترین مسأله کسب و کارهای نوپا برای تحقق اهداف و ایده هایشان جذب سرمایه است بنابراین هدف از راهاندازی سرویس بوم سرمایه، تسهیل فرایند سرمایهپذیری برای شرکتها و کسب و کارهای نوپاست. به عبارتی وظیفه این سرویس فراهم کردن ارتباط بین سرمایهگذار و سرمایه پذیر یعنی استارتاپهاست.
ناصری افزود: در این سرویس، استارتاپی که سرمایه پذیر است باید ایده کلی خود را در تالار به سرمایهگذاران حاضر در سامانه نوآفرین به نمایش بگذارد، به این ترتیب سرمایهگذاران میتوانند ایده ارائه شده از سوی کسب و کارهای نوپا را بررسی کرده و در صورت علاقه به ایده آنها، همکاری خود را در قالب سرمایهگذاری با کسب و کار نوپا آغاز کنند.
بهگفته وی، کسب و کار نوپای سرمایهپذیر با ساخت حساب کاربری و دریافت کد میتواند ایده خود را در سامانه ایران نوآفرین مطرح کند. همچنین سرمایهگذاران نیز امکان ثبتنام و ورود به تالار سرمایهگذاران را برای سرمایهگذاری روی کسب و کارهای نوپا دارند پس وقتی ایدهای از سوی استارتاپها در تالار سرمایهگذاران نمایش داده میشود، سرمایهگذاران جسور ایران نوآفرین میتوانند این ایدهها را بررسی کنند و اطلاعات تماس با آن کسب و کار نوپا را مشاهده کرده و در صورت صلاحدید با آن استارتاپ ارتباط بگیرند.ناصری در ادامه گفت: برای حمایت و تشویق سرمایهگذارانی هم که در سامانه ایران نوآفرین ثبتنام و فعالیت میکنند، تسهیلاتی از نوع وام در نظر گرفته شده است. به این صورت که سازمان فناوری اطلاعات بخشی از مبلغی را که سرمایهگذار بهعنوان سرمایه در اختیار سرمایه پذیر (استارتاپ) قرار داده با شرایط مناسب در اختیار سرمایهگذار قرار میدهد.
بهگفته ناصری، تسهیلات ویژهای هم که صندوق های سرمایهگذاری جسورانه حوزه فاوا در نظر گرفته، برای شرکتهای نوپا تا سقف 675 میلیون تومان، برای کسب و کارهای غیر نوپا تا سقف 2.5 میلیارد تومان و برای شرکتهای با توانمندی بالا تا سقف 4 میلیارد تومان با نرخ بهره 9 درصد، بازپرداخت تسهیلات 36 ماهه و تنفس 12 ماهه است.وی در پاسخ به این سؤال که چه ایدههایی در معرض دید سرمایهگذاران قرار میگیرد نیز گفت: ایران نوآفرین از تمامی ایدههای حوزه فناوری اطلاعات استقبال میکند و آنها را در معرض دید سرمایهگذاران قرار میدهد. در حال حاضر تیمهای نوپا و شرکتهای نوپا امکان ارائه ایده خود در تالار سرمایهگذاران را دارند. از سوی دیگر در این تالار امکان سرمایهگذاری روی یک ایده بهصورت کنسرسیوم یعنی از سوی چند سرمایهگذار هم وجود دارد. ناصری درباره تبعات مشاهده آنلاین تیمهایی که نیاز به سرمایهگذاری دارند نیز گفت: مشاهده آنلاین تیمها و دسترسی برخط سرمایه گذاران به اطلاعات تیم ها و درخواست های آنها، باعث تسریع فرایند و شکلگیری همکاری دوسویه سرمایه پذیر و سرمایهگذار میشود. از سوی دیگر الکترونیکی بودن این خدمت و دسترسی آن از طریق سامانه ایران نوآفرین باعث حذف بخشی از فرایندهای اداری و ایجاد بستر تسهیل کننده برای معرفی مطمئن سرمایه پذیران به سرمایهگذاران خواهد شد. بهگفته ناصری با اینکه سرویس بوم سرمایه بتازگی به سامانه ایران نوآفرین اضافه شده اما تاکنون 20 سرمایهگذار به شکلی جسورانه فعال و از سراسر کشور در تالار سرمایهگذاران ایران نوآفرین حضور پیدا کردهاند و در همین مدت هم 13 ایده در مرحله اولیه (بررسی و مذاکره بین کسب و کار نوپا و سرمایه گذار) و 3 ایده نهایی شده (عقد قرارداد بین سرمایه پذیر و سرمایه گذار) و همچنین 30 ایده در مرحله انتظار جذب سرمایهگذار قرار دارند.
اقدامی مثبت برای طرفین ماجرا
مجید حصارکی مدیر شتابدهنده پیدایش، معتقد است بهطور کلی اجرای این طرح و اضافه کردن بخش بوم سرمایه به سامانه ایران نوآفرین مثبت بهنظر میرسد اما اگر هر کدام از طرفین ماجرا یعنی سرمایه پذیر و سرمایهگذار با درک درستی وارد این کارزار نشوند، قطعاً نه تنها سودمند نخواهد بود، بلکه در میان مدت نتیجه عکس داشته و باعث سرخوردگی خواهد شد.
حصارکی گفت: اکوسیستم استارتاپی ایران در آغاز راه است و تا به بلوغ برسد قطعاً راه زیادی دارد. ذات اکوسیستم استارتاپی این است که باید پیش رفت و رقبا را کنار زد تا سهم بیشتری از بازار را بهدست آورد و کسب و کار را به رشد و توسعه رساند، بنابراین در این میان تعداد زیادی از استارتاپها حتی آنهایی که سرمایه و حمایت دریافت کردهاند نیز ناگزیر یا از بین رفته یا ادغام خواهند شد.
وی افزود: ذات سرمایهگذاری در استارتاپها، سرمایهگذاری پر خطر و پر ریسک است اما اقدام سازمان فناوری اطلاعات در ارائه وام برای کاهش ریسکپذیری در ابتدای کار میتواند نقش مولد ایجاد کند اما نباید همیشگی باشد فارغ از اینکه پولهای داده شده باید کاملاً رصد شود، چراکه بارها دیده شده این پولها مقاصدی جز راهاندازی استارتاپها داشتهاند. از سوی دیگر باید در کنار این کمکها فرهنگسازی شود تا دیگر صندوقهای سرمایهگذاری بخشی از پول خود را صرف سرمایه گذاریهای پر خطر و ریسک مثل استارتاپها کنند.
مدیر شتابدهنده پیدایش معتقد است برای موفقیت در جذب سرمایه راههای دیگری هم وجود دارد و آن هم گزارش نمونههای موفق که پیشتر وارد این چرخه شدهاند به همراه ورود به بازار سرمایه (بورس) است.وی در ادامه گفت: برای ادامه چرخه استارتاپها به این فرایندها نیاز دارند و میتواند تأثیر بسزایی روی ورود سرمایههای جدید در این عرصه داشته باشد. در کنار این مورد شفافیت کامل استارتاپهای دریافت کننده سرمایه، وامهای پرداخت شده و سرنوشت هر کدام نیز میتواند اعتماد دیگران را برای سرمایهگذاری و ورود به حوزه استارتاپها بیشتر جلب کند.
سرمایهگذاری در مرحله بذری
هادی فرنود بنیانگذار «کاموا و پاکت» معتقد است با اضافه کردن سرویس «بوم سرمایه» به سامانه «ایران نوآفرین» برقراری ارتباط بین استارتاپها و سرمایهگذاران بخصوص سرمایهگذارانی که از حوزه استارتاپی برای سرمایهگذاری شناختی ندارند، بسیار مفید خواهد بود. فرنود گفت: سرمایهگذاران حرفهای در حوزه استارتاپها، این بخش را بخوبی میشناسند ولی برای سرمایهگذارانی که در مرحله اولیه یادگیری هستند و در این حوزه خیلی فعال نبوده و استارتاپها را نمیشناسند، مفید است و یک مرحله کار آنها را در برقراری ارتباط با استارتاپهای خوبی که نیاز به سرمایهگذاری دارند، راحتتر میکند.اما این فعال حوزه استارتاپی اعتقاد دارد مشکل اصلی سرمایهگذاری در حوزه استارتاپها به مرحله اولیه بذری یا همان «seed» و با رقمهای کمتر از 5 میلیارد تومان برمیگردد، چرا که در این مرحله سرمایه گذاریها بدرستی انجام نمیشود.فرنود گفت: استارتاپهایی که در مراحل اولیه شکلگیری هستند، با اتمام پولشان و بدون جذب سرمایه کسب و کارشان از بین میروند و وامی هم که از ابتدا با درصد کمی سود از سوی صندوقها به استارتاپها تعلق میگیرد، مشوق قوی برای سرمایهگذاری روی ایدههای استارتاپها نیست.به گفته این کارشناس، راههای بهتری هم برای سرمایهگذاری در حوزه استارتاپی کشور وجود دارد و به نظر میرسد الگوبرداری از برنامه کشور انگلستان میتواند نسخه خوبی برای کشور ما باشد.وی در ادامه گفت: در انگلستان برای مرحله seed برنامه دارند، به این ترتیب که اگر سرمایهگذاری در مرحله seed روی استارتاپی سرمایهگذاری کند، به همان میزان که سرمایهگذاری کرده، معاف از مالیات میشود به این صورت ریسک سرمایهگذاری تقریباً به صفر میرسد و با این روش میتوان مانند انگلستان سرمایههای زیادی را جذب استارتاپها کرد. فرنود افزود: از سوی دیگر میتوان به همان میزانی که قرار است روی استارتاپی سرمایهگذاری شود، نصف مبلغ را سرمایهگذار و نصف دیگر را دولت بپردازد. این اقدام بهتر از ارائه وام به سرمایهگذار یا استارتاپ است. هرچند دولت در سرمایهگذاری مشترک بیشتر درگیر میشود اما منطقیتر است چون ارائه وام ،ریسک سرمایهگذاری را خیلی کاهش نمیدهد.این کارشناس معتقد است بدون سرمایهگذاری درست ،استارتاپهای زیادی از گردونه حذف میشوند و دیگر استارتاپی انگیزهای برای ارائه ایده نخواهد داشت و مجبور میشود تا راه مهاجرت را در پیش بگیرد و به این ترتیب اکوسیستم استارتاپی در کشورمان میمیرد بنابراین اگر میخواهیم برای آینده اکوسیستم استارتاپی کشور کاری انجام دهیم این است که مشکل سرمایهگذاری را در مرحله seed حل کنیم.
پیشگیری از خیز پنجم کرونا با رعایت حقوق شهروندی
اردشیر گراوند
جامعه شناس
مــــــاه ها از شــــــــیوع بیماری کرونا در کشور میگذرد؛ در این مدت پیکهــــای متعـــــدد بیماری و مشکلات و معضلات ناشی از آن را تجربه کردهایم. این روزها درحال گذر از پیک چهارم بیماری هستیم اما همچنان بیم خیز مجدد بیماری پس از تعطیلات پیش رو وجود دارد. متأسفانه استمرار بحران در جامعه باعث شده برخی از افراد جامعه درایفای مسئولیت شهروندی خود سهلانگاری کنند که البته این موضوع طبیعی و بخشی از نتایج استمرار یک بحران در جامعه است.
از اینرو برای دعوت مردم به رعایت پروتکلهای بهداشتی و پیشگیری از بروز پیک پنجم بیماری ناگزیریم برخی از بدیهیات را مجدداً یادآوری کنیم. به اعتقاد من باید در نخستین گام محدودیتهای مربوط به سفر و تردد، بیشتر و شدیدتر شود. خوشبختانه اقتصاد کشور به آرامی در حال گردش است، بنابراین میتوان محدودیتها را با قدرت بیشتری اعمال کرد، همان طور که هریک از ما میدانیم در پیک چهارم بیماری کرونا روزانه بیش از 300 نفر از هموطنانمان را از دست دادیم و با سختی توانستیم این آمار را به کمتر از 200 برسانیم ،پس به هیچ وجه نباید با سهلانگاری دوباره جان خود و اطرافیانمان را به خطر بیندازیم.
قدم بعدی صحبت با اقشار مختلف جامعه است. حقیقت این است که مردم از تنهایی، دوری و عدم ارتباط به ستوه آمدهاند از اینرو در کوچکترین فرصت پیش آمده مانند رستوران گردی، عروسی و عزا قاعدتاً دوباره در مجامع حضور مییابند یا در اولین تعطیلات طی یک تصمیمگیری هیجانی بار سفر را بسته، راهی میشوند، بنابراین باید از طریق مطبوعات، خبرگزاریها وهمچنین نخبگان جامعه با مردم صحبت شود و آنها را به رعایت اخلاق و حقوق شهروندان دعوت کرد.
نکته دیگر این است که در کشور ما آمار ابتلا به بیماری بیش از چند هزار مورد است در حالی که تعداد محدودی از مبتلایان جان خود را از دست میدهند و به عبارتی احتمال مرگ براثر بیماری شاید یک دهم درصد ابتلا به آن باشد. مردم با مشاهده این رقم پایین گمان میکنند اگر به کرونا مبتلا شدند هم بهبود مییابند و احتمال مرگ آنها بسیار پایین است پس بیمحابا پروتکلهای بهداشتی را زیر پا میگذارند؛به همین دلیل سیستم ارتباطی باید به توضیح عوارض این بیماری بپردازد. معمولاً در جامعه گاهی به صورت سلبی و در بعضی مواقع ایجابی رفتار میکنیم. به نظرمن در این شرایط در مورد مسائل اجتماعی باید سلبی رفتار کنیم، یعنی تذکرات و راهنماییها به عنوان مسائل اجتماعی باید سلبی باشد و نبایدها برای مردم توضیح داده شود، برای مثال گفته شود: بهتر است در میهمانیها و دورهمیها شرکت نکنیم.
اگر کسی کرونا گرفت در درمان او مداخله نکنیم. بهتر است به خانه او نرویم و جملات دیگری از این دست.
در مورد جرایم و محدودیتها هم بهتر است مواردی که بازدارنده بودهاند بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته و تقویت شوند، برای مثال محدودیت مربوط به تردد در شهرها بخوبی اجرا شد و بازدارنده هم بود. از اینرو حتی میتوان ساعت این محدودیت را بیشتر کرد تا به نتیجه مطلوب دست یابیم، البته بهتر است برای نقاطی که به دوربین مجهز نیست هم تدبیری اندیشیده شود تا این محدودیت بدرستی اعمال شود.
جامعه شناس
مــــــاه ها از شــــــــیوع بیماری کرونا در کشور میگذرد؛ در این مدت پیکهــــای متعـــــدد بیماری و مشکلات و معضلات ناشی از آن را تجربه کردهایم. این روزها درحال گذر از پیک چهارم بیماری هستیم اما همچنان بیم خیز مجدد بیماری پس از تعطیلات پیش رو وجود دارد. متأسفانه استمرار بحران در جامعه باعث شده برخی از افراد جامعه درایفای مسئولیت شهروندی خود سهلانگاری کنند که البته این موضوع طبیعی و بخشی از نتایج استمرار یک بحران در جامعه است.
از اینرو برای دعوت مردم به رعایت پروتکلهای بهداشتی و پیشگیری از بروز پیک پنجم بیماری ناگزیریم برخی از بدیهیات را مجدداً یادآوری کنیم. به اعتقاد من باید در نخستین گام محدودیتهای مربوط به سفر و تردد، بیشتر و شدیدتر شود. خوشبختانه اقتصاد کشور به آرامی در حال گردش است، بنابراین میتوان محدودیتها را با قدرت بیشتری اعمال کرد، همان طور که هریک از ما میدانیم در پیک چهارم بیماری کرونا روزانه بیش از 300 نفر از هموطنانمان را از دست دادیم و با سختی توانستیم این آمار را به کمتر از 200 برسانیم ،پس به هیچ وجه نباید با سهلانگاری دوباره جان خود و اطرافیانمان را به خطر بیندازیم.
قدم بعدی صحبت با اقشار مختلف جامعه است. حقیقت این است که مردم از تنهایی، دوری و عدم ارتباط به ستوه آمدهاند از اینرو در کوچکترین فرصت پیش آمده مانند رستوران گردی، عروسی و عزا قاعدتاً دوباره در مجامع حضور مییابند یا در اولین تعطیلات طی یک تصمیمگیری هیجانی بار سفر را بسته، راهی میشوند، بنابراین باید از طریق مطبوعات، خبرگزاریها وهمچنین نخبگان جامعه با مردم صحبت شود و آنها را به رعایت اخلاق و حقوق شهروندان دعوت کرد.
نکته دیگر این است که در کشور ما آمار ابتلا به بیماری بیش از چند هزار مورد است در حالی که تعداد محدودی از مبتلایان جان خود را از دست میدهند و به عبارتی احتمال مرگ براثر بیماری شاید یک دهم درصد ابتلا به آن باشد. مردم با مشاهده این رقم پایین گمان میکنند اگر به کرونا مبتلا شدند هم بهبود مییابند و احتمال مرگ آنها بسیار پایین است پس بیمحابا پروتکلهای بهداشتی را زیر پا میگذارند؛به همین دلیل سیستم ارتباطی باید به توضیح عوارض این بیماری بپردازد. معمولاً در جامعه گاهی به صورت سلبی و در بعضی مواقع ایجابی رفتار میکنیم. به نظرمن در این شرایط در مورد مسائل اجتماعی باید سلبی رفتار کنیم، یعنی تذکرات و راهنماییها به عنوان مسائل اجتماعی باید سلبی باشد و نبایدها برای مردم توضیح داده شود، برای مثال گفته شود: بهتر است در میهمانیها و دورهمیها شرکت نکنیم.
اگر کسی کرونا گرفت در درمان او مداخله نکنیم. بهتر است به خانه او نرویم و جملات دیگری از این دست.
در مورد جرایم و محدودیتها هم بهتر است مواردی که بازدارنده بودهاند بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته و تقویت شوند، برای مثال محدودیت مربوط به تردد در شهرها بخوبی اجرا شد و بازدارنده هم بود. از اینرو حتی میتوان ساعت این محدودیت را بیشتر کرد تا به نتیجه مطلوب دست یابیم، البته بهتر است برای نقاطی که به دوربین مجهز نیست هم تدبیری اندیشیده شود تا این محدودیت بدرستی اعمال شود.
حل مشکلات محیط زیست نیازمند برنامههای کلان
مسعود تجریشی
معاون محیط زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست
در آستانه هفته محیط زیست و افزایش بیش از پیش توجه عمومی به مسائل این حوزه، لازم میدانم علاوه بر تشریح مجموعه اقدامات مهم سازمان حفاظت محیط زیست درباره یکی از معضلات بزرگ ایران یعنی موضوع کنترل آلودگی هوا، درباره وضعیت شکننده کشور در این زمینه نکاتی را به علاقهمندان و دلسوزان محیط زیست کشور یادآور شوم.
بنابر رسمی مألوف، موضوع آلودگی هوا بویژه در کلانشهرها در ماههای سرد سال بیشتر مورد توجه قرار گرفته و مطالبات عمومی در این زمینه مطرح میشود. نقش آلایندههای محیطی و بخصوص آلایندههای صنعتی در کنار خیزش کانونهای گردوغبار اطراف شهرهای بزرگ همیشه از عوامل اصلی این بحران عنوان شده و در تمام این سالها اقدامات مقطعی برای مواجهه با آلودگی هوا مطرح و اجرایی میشده است.بدون تردید دولت تدبیر و امید در توجه به مسأله محیط زیست و حل آن اقداماتی فراتر از سایر دولتها صورت داده است که نمونه شاخص آن در تدوین و تصویب «قانون هوای پاک» و پیوستها و دستورالعملهای آن قابل مشاهده است. در سالهای اخیر، رویکرد سازمان حفاظت محیط زیست شناسایی کانون بحرانهای محیط زیستی و ایجاد بسترهای کلان قانونی و اجرایی برای حل بحرانها بوده است. برهمین مبنا و برای ایجاد اجماع ملی در حل بحران آلودگی هوا، سازمان ضمن تدوین و ابلاغ ضوابط لازم برای پایش و کنترل برخط آلایندگی صنایع، نظات بر آلایندگی وسایل نقلیه موتوری و همچنین نظارت سیستمی بر اجرای قانون هوای پاک تلاش کرده است که تمام ظرفیتهای ممکن در این قانون را تثبیت و اجرایی کند.لازم میدانم ضمن تأکید بر اقدامات مؤثر سازمان در زمینه پایش مسائل محیط زیستی بخصوص با مشارکت ارزشمند دانشگاههای مهم کشور این نکته را یادآور شوم که سازمان در دولت دوازدهم اهمیت ویژهای به تفکیک اطلاعات و آمار به روز و برخط و استفاده از اطلاعات به دست آمده در کنترل وضعیت داشته است. بهعنوان نمونه در زمینه پایش و نمونهبرداری منابع آب زیرزمینی از سال 92 تا 99 شاهد رشد بیش از 1100 درصدی در میزان این نمونهگیریها هستیم. ذکر این مثال تنها شاهدی بر نحوه اولویت بندیهای سازمان و رویکرد آن نسبت به آمار و اطلاعات محیط زیستی کشور است.همین رویکرد در نحوه مواجهه با مسأله گرد وغبار نیز قابل مشاهده است. در این زمینه پروژه مهم و ارزشمند «منشأیابی ذرات معلق در کلانشهرها» در کنار عملیات مقابله با گرد و غبار در صدها هزار هکتار از اراضی کشور بخصوص عملیات نهالکاری و مراقبت سنواتی در 8300 هکتار از کانونهای غبارخیز و بحرانی کشور به اجرا درآمده است.تمرکز ویژه بر اصلاح روندهای غلط یا آسیبزا در کنار گسترش اقدامات عملی علیه آسیبها، در شرایطی که بهدلیل بحران طولانی، اقتصادی توازنی در تخصیص منابع نسبت به نیازها در حوزه محیط زیست وجود ندارد، نشان از عزم ما برای حل مشکلات در هر شرایطی بوده است. معاونت محیط زیست انسانی سازمان بنابر مسئولیتها و وظایف محول شده تلاش کرده با حفظ این رویکرد در یکی دیگر از مسائل مهم حوزه یعنی مدیریت پسماند نیز به بازتعریف مسائل بپردازد. نتیجه این رویکرد نیز تدوین مجموعه ضوابط، دستورالعملها و شیوهنامههای مدیریت پسماند بوده که آمار نشان میدهد در 8 سال دولت تدبیر و امید این حوزه نیز رشد 175 درصدی را تجربه کرده است.من و همکارانم همگام با استانداردها و ضوابط پذیرفته شده بینالمللی تلاش کردهایم با همراهی بدنه کارشناسی محیط زیست و همچنین جامعه علمی، ضوابط و مقررات را برمبنای نیازها و اولویتهای کشور تدوین کرده و اجرایی کنیم.
این رویکرد خوشبختانه موجب شد که ذینفعان و بخصوص دستگاههای اجرایی با هماهنگی مناسبی در ساماندهی به برخی آشفتگیها یا خلأهای مقرراتی همراهی کنند و امروز شاهد شرایطی متفاوت از گذشته باشیم. به شخصه معتقدم برای حل مشکلات موجود در محیط زیست ایران علاوه بر آموزش عمومی و جلب مشارکت سراسری نیاز به برنامههای کلان و مقررات مشخص و مدون غیرقابل انکار است؛ موضوعی که دستکم در دولت و سازمان با جدیت مورد توجه قرار گرفت و در این سالها به منصه ظهور رسید. بر همین اساس باور دارم که در گام بعدی نیاز است که پس از اجرای مقررات و بخصوص برخورد با متخلفان، زمینه را برای رفع زمینه ایجاد مشکلات به کار ببندیم.معاونت محیط زیست انسانی سازمان با همراهی صندوق ملی محیط زیست با تعریف و اجرای تعداد قابل توجهی از پروژهها در زمینه پایش محیط زیست کشور در حوزههای مختلف و همچنین ارائه تسهیلات به صنایع آلاینده برای کاهش میزان آلایندگی، گام اساسی خود را در این زمینه برداشته است اما در پایان باز هم لازم میدانم بر شکنندگی شرایط موجود تأکید کنم و یادآور شوم، وضعیت کشور ما در موضوعات بحرانی تنها زمانی به سمت بهبود خواهد رفت که تمام عناصر سهم خود در حل مشکلات برعهده بگیرند و برای اجرای وظایف خود به علم و عمل تکیه کنند.ضمن تبریک هفته محیط زیست و آرزوی شادکامی برای تلاشگران این عرصه آرزو میکنم در آینده نزدیک، سایه تمام بحرانها از ایران عزیز رخت بربسته باشد.
به امید آن روز
معاون محیط زیست انسانی سازمان حفاظت محیط زیست
در آستانه هفته محیط زیست و افزایش بیش از پیش توجه عمومی به مسائل این حوزه، لازم میدانم علاوه بر تشریح مجموعه اقدامات مهم سازمان حفاظت محیط زیست درباره یکی از معضلات بزرگ ایران یعنی موضوع کنترل آلودگی هوا، درباره وضعیت شکننده کشور در این زمینه نکاتی را به علاقهمندان و دلسوزان محیط زیست کشور یادآور شوم.
بنابر رسمی مألوف، موضوع آلودگی هوا بویژه در کلانشهرها در ماههای سرد سال بیشتر مورد توجه قرار گرفته و مطالبات عمومی در این زمینه مطرح میشود. نقش آلایندههای محیطی و بخصوص آلایندههای صنعتی در کنار خیزش کانونهای گردوغبار اطراف شهرهای بزرگ همیشه از عوامل اصلی این بحران عنوان شده و در تمام این سالها اقدامات مقطعی برای مواجهه با آلودگی هوا مطرح و اجرایی میشده است.بدون تردید دولت تدبیر و امید در توجه به مسأله محیط زیست و حل آن اقداماتی فراتر از سایر دولتها صورت داده است که نمونه شاخص آن در تدوین و تصویب «قانون هوای پاک» و پیوستها و دستورالعملهای آن قابل مشاهده است. در سالهای اخیر، رویکرد سازمان حفاظت محیط زیست شناسایی کانون بحرانهای محیط زیستی و ایجاد بسترهای کلان قانونی و اجرایی برای حل بحرانها بوده است. برهمین مبنا و برای ایجاد اجماع ملی در حل بحران آلودگی هوا، سازمان ضمن تدوین و ابلاغ ضوابط لازم برای پایش و کنترل برخط آلایندگی صنایع، نظات بر آلایندگی وسایل نقلیه موتوری و همچنین نظارت سیستمی بر اجرای قانون هوای پاک تلاش کرده است که تمام ظرفیتهای ممکن در این قانون را تثبیت و اجرایی کند.لازم میدانم ضمن تأکید بر اقدامات مؤثر سازمان در زمینه پایش مسائل محیط زیستی بخصوص با مشارکت ارزشمند دانشگاههای مهم کشور این نکته را یادآور شوم که سازمان در دولت دوازدهم اهمیت ویژهای به تفکیک اطلاعات و آمار به روز و برخط و استفاده از اطلاعات به دست آمده در کنترل وضعیت داشته است. بهعنوان نمونه در زمینه پایش و نمونهبرداری منابع آب زیرزمینی از سال 92 تا 99 شاهد رشد بیش از 1100 درصدی در میزان این نمونهگیریها هستیم. ذکر این مثال تنها شاهدی بر نحوه اولویت بندیهای سازمان و رویکرد آن نسبت به آمار و اطلاعات محیط زیستی کشور است.همین رویکرد در نحوه مواجهه با مسأله گرد وغبار نیز قابل مشاهده است. در این زمینه پروژه مهم و ارزشمند «منشأیابی ذرات معلق در کلانشهرها» در کنار عملیات مقابله با گرد و غبار در صدها هزار هکتار از اراضی کشور بخصوص عملیات نهالکاری و مراقبت سنواتی در 8300 هکتار از کانونهای غبارخیز و بحرانی کشور به اجرا درآمده است.تمرکز ویژه بر اصلاح روندهای غلط یا آسیبزا در کنار گسترش اقدامات عملی علیه آسیبها، در شرایطی که بهدلیل بحران طولانی، اقتصادی توازنی در تخصیص منابع نسبت به نیازها در حوزه محیط زیست وجود ندارد، نشان از عزم ما برای حل مشکلات در هر شرایطی بوده است. معاونت محیط زیست انسانی سازمان بنابر مسئولیتها و وظایف محول شده تلاش کرده با حفظ این رویکرد در یکی دیگر از مسائل مهم حوزه یعنی مدیریت پسماند نیز به بازتعریف مسائل بپردازد. نتیجه این رویکرد نیز تدوین مجموعه ضوابط، دستورالعملها و شیوهنامههای مدیریت پسماند بوده که آمار نشان میدهد در 8 سال دولت تدبیر و امید این حوزه نیز رشد 175 درصدی را تجربه کرده است.من و همکارانم همگام با استانداردها و ضوابط پذیرفته شده بینالمللی تلاش کردهایم با همراهی بدنه کارشناسی محیط زیست و همچنین جامعه علمی، ضوابط و مقررات را برمبنای نیازها و اولویتهای کشور تدوین کرده و اجرایی کنیم.
این رویکرد خوشبختانه موجب شد که ذینفعان و بخصوص دستگاههای اجرایی با هماهنگی مناسبی در ساماندهی به برخی آشفتگیها یا خلأهای مقرراتی همراهی کنند و امروز شاهد شرایطی متفاوت از گذشته باشیم. به شخصه معتقدم برای حل مشکلات موجود در محیط زیست ایران علاوه بر آموزش عمومی و جلب مشارکت سراسری نیاز به برنامههای کلان و مقررات مشخص و مدون غیرقابل انکار است؛ موضوعی که دستکم در دولت و سازمان با جدیت مورد توجه قرار گرفت و در این سالها به منصه ظهور رسید. بر همین اساس باور دارم که در گام بعدی نیاز است که پس از اجرای مقررات و بخصوص برخورد با متخلفان، زمینه را برای رفع زمینه ایجاد مشکلات به کار ببندیم.معاونت محیط زیست انسانی سازمان با همراهی صندوق ملی محیط زیست با تعریف و اجرای تعداد قابل توجهی از پروژهها در زمینه پایش محیط زیست کشور در حوزههای مختلف و همچنین ارائه تسهیلات به صنایع آلاینده برای کاهش میزان آلایندگی، گام اساسی خود را در این زمینه برداشته است اما در پایان باز هم لازم میدانم بر شکنندگی شرایط موجود تأکید کنم و یادآور شوم، وضعیت کشور ما در موضوعات بحرانی تنها زمانی به سمت بهبود خواهد رفت که تمام عناصر سهم خود در حل مشکلات برعهده بگیرند و برای اجرای وظایف خود به علم و عمل تکیه کنند.ضمن تبریک هفته محیط زیست و آرزوی شادکامی برای تلاشگران این عرصه آرزو میکنم در آینده نزدیک، سایه تمام بحرانها از ایران عزیز رخت بربسته باشد.
به امید آن روز
فرار سوداگران از مالیات برعایدی سرمایه
عباس هشی
عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی
یکی از مشکلاتی که هماکنون با آن مواجهیم این است که برخی تصمیمگیران تحت تأثیر فضای انتخاباتی قرار دارند و برهمین اساس تصمیمات آنها به جای پرداختن بهعلت به معلول میپردازند و بههمین دلیل مردم تحت فشار بیشتری قرار میگیرند.
در طول دهههای گذشته همین نگاه درخصوص بسیاری از مسائل وجود داشته است. برای مثال در مبارزه با مواد مخدر نیز به جای حذف علت اصلی بهدنبال برخورد با معلولان این معضل بودهایم و بههمین علت نتیجه نگرفتهایم. در برخورد با فساد هم همین اتفاق افتاده است و تنها معلول مورد توجه قرارگرفته که نتیجه آن برخورد با سلاطین سکه، مسکن و ... بوده است.
این درحالی است که گاه چنین تصمیماتی به نفع جریان اقتصاد زیرزمینی و سودجویان تمام میشود. درخصوص طرح مالیات بر عایدی سرمایه که بتازگی کلیات آن توسط نمایندگان مجلس به تصویب رسیده است نیز همین مشکل وجود دارد.
دراقتصاد دنیا دو نوع مالیات وجود دارد. یکی مالیات از درآمد جاری اشخاص است و نوع دیگر مالیات از سرمایه و ثروت است که در شرایطی دریافت میشود که بهدلیل اتفاقاتی سود برخی افراد در یک کالا و بازار با رشد بالایی همراه شده باشد.
این مالیاتها دراقتصاد ایران ریشه اسلامی دارد. بهطوری که زکات همان مالیات بر درآمد جاری و خمس مالیات بر عایدی سرمایه است.
براساس ماده 129 نخستین قانون مالیاتی مصوب سال 1345 تأکید شده بود که باید از مجموع درآمد افراد مالیات دریافت شود. برهمین اساس در رژیم پهلوی وزرا، وکلا، حسابرسان رسمی و ... باید مالیات برمجموع درآمد پرداخت میکردند، اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی حوزه مالیات با مشکلاتی روبهرو شد. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی علما پرداخت مالیات به رژیم را حرام اعلام کرده بودند، ولی پس از انقلاب نیز همچنان بخشی از مردم از پرداخت مالیات خودداری میکردند تا اینکه شهید بهشتی اعلام کرد که پرداخت مالیات برای حکومت اسلامی ضروری است.
اما مالیات بر مجموع درآمد در چهار دهه گذشته با فرازونشیبهای بسیاری همراه بود. بهطوری که پس از انقلاب در اصلاح قانون ماده 129 که مبتنی بر مالیات مجموع درآمد بود، حذف شد، اما دراصلاح دوباره قانون که در سال 1390 صورت گرفت، یک بار دیگر مالیات برمجموع درآمد احیا شد. درآن زمان رئیسجمهوری وقت ازاین قانون که ماده 129 شاه بیت آن بود رونمایی کرد که اجرایی نشد. در آن دوره احسان خاندوزی نماینده مجلس یازدهم که درآن دوره بهعنوان نماینده مرکزپژوهش های مجلس درجلسات حضور داشت، شاهد حذف مالیات برمجموع درآمد بود.
پس از این فراز و نشیبها، مجلس یازدهم در طرح جدید خود مالیات برعایدی سرمایه که بخشی از مالیات برمجموع درآمد است را به تصویب رسانده است. اکنون پرسش اساسی این است که آیا شرایط فعلی برای اجرای این مالیات مناسب است؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت تا زمانی که اقتصاد زیرزمینی در کشور قدرتمند است، اجرای این مالیات تنها به زیان مردم تمام خواهد شد، چرا که سوداگران و فراریان مالیاتی به روشهای مختلفی سود خود را پنهان میکنند و تنها برای مردم عادی که با هدف حفظ ارزش داراییهای خود سرمایهگذاری کردهاند، شناسایی و مشمول مالیات میشوند. بدین ترتیب فشار اصلی این طرح بر روی مردم خواهد بود.
درحالی که امسال با عنوان مانع زدایی از تولید و پشتیبانی از آن نامگذاری شده است، مالیات برعایدی سرمایه در شرایطی که اقتصاد ایران با آن روبرواست، به یکی از موانع تولید تبدیل خواهد شد، چرا که تا زمانی که زیرساختهای ایجاد شفافیت در کشور ایجاد نشود، مشمولان اصلی این طرح که همان سوداگران و دلالان هستند با استفاده از منافذ موجود از قانون فرار میکنند و تنها مردم عادی که فعالیت شفافی دارند شناسایی میشوند. بنابراین اکنون که قرار است مالیات برعایدی سرمایه احیا شود، بهتراین است که برای جلوگیری از فرار مالیاتی دلالان و سوداگران، مالیات بر مجموع درآمد به تصویب برسد که به عدالت اقتصادی هم نزدیکتر است.
عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی
یکی از مشکلاتی که هماکنون با آن مواجهیم این است که برخی تصمیمگیران تحت تأثیر فضای انتخاباتی قرار دارند و برهمین اساس تصمیمات آنها به جای پرداختن بهعلت به معلول میپردازند و بههمین دلیل مردم تحت فشار بیشتری قرار میگیرند.
در طول دهههای گذشته همین نگاه درخصوص بسیاری از مسائل وجود داشته است. برای مثال در مبارزه با مواد مخدر نیز به جای حذف علت اصلی بهدنبال برخورد با معلولان این معضل بودهایم و بههمین علت نتیجه نگرفتهایم. در برخورد با فساد هم همین اتفاق افتاده است و تنها معلول مورد توجه قرارگرفته که نتیجه آن برخورد با سلاطین سکه، مسکن و ... بوده است.
این درحالی است که گاه چنین تصمیماتی به نفع جریان اقتصاد زیرزمینی و سودجویان تمام میشود. درخصوص طرح مالیات بر عایدی سرمایه که بتازگی کلیات آن توسط نمایندگان مجلس به تصویب رسیده است نیز همین مشکل وجود دارد.
دراقتصاد دنیا دو نوع مالیات وجود دارد. یکی مالیات از درآمد جاری اشخاص است و نوع دیگر مالیات از سرمایه و ثروت است که در شرایطی دریافت میشود که بهدلیل اتفاقاتی سود برخی افراد در یک کالا و بازار با رشد بالایی همراه شده باشد.
این مالیاتها دراقتصاد ایران ریشه اسلامی دارد. بهطوری که زکات همان مالیات بر درآمد جاری و خمس مالیات بر عایدی سرمایه است.
براساس ماده 129 نخستین قانون مالیاتی مصوب سال 1345 تأکید شده بود که باید از مجموع درآمد افراد مالیات دریافت شود. برهمین اساس در رژیم پهلوی وزرا، وکلا، حسابرسان رسمی و ... باید مالیات برمجموع درآمد پرداخت میکردند، اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی حوزه مالیات با مشکلاتی روبهرو شد. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی علما پرداخت مالیات به رژیم را حرام اعلام کرده بودند، ولی پس از انقلاب نیز همچنان بخشی از مردم از پرداخت مالیات خودداری میکردند تا اینکه شهید بهشتی اعلام کرد که پرداخت مالیات برای حکومت اسلامی ضروری است.
اما مالیات بر مجموع درآمد در چهار دهه گذشته با فرازونشیبهای بسیاری همراه بود. بهطوری که پس از انقلاب در اصلاح قانون ماده 129 که مبتنی بر مالیات مجموع درآمد بود، حذف شد، اما دراصلاح دوباره قانون که در سال 1390 صورت گرفت، یک بار دیگر مالیات برمجموع درآمد احیا شد. درآن زمان رئیسجمهوری وقت ازاین قانون که ماده 129 شاه بیت آن بود رونمایی کرد که اجرایی نشد. در آن دوره احسان خاندوزی نماینده مجلس یازدهم که درآن دوره بهعنوان نماینده مرکزپژوهش های مجلس درجلسات حضور داشت، شاهد حذف مالیات برمجموع درآمد بود.
پس از این فراز و نشیبها، مجلس یازدهم در طرح جدید خود مالیات برعایدی سرمایه که بخشی از مالیات برمجموع درآمد است را به تصویب رسانده است. اکنون پرسش اساسی این است که آیا شرایط فعلی برای اجرای این مالیات مناسب است؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت تا زمانی که اقتصاد زیرزمینی در کشور قدرتمند است، اجرای این مالیات تنها به زیان مردم تمام خواهد شد، چرا که سوداگران و فراریان مالیاتی به روشهای مختلفی سود خود را پنهان میکنند و تنها برای مردم عادی که با هدف حفظ ارزش داراییهای خود سرمایهگذاری کردهاند، شناسایی و مشمول مالیات میشوند. بدین ترتیب فشار اصلی این طرح بر روی مردم خواهد بود.
درحالی که امسال با عنوان مانع زدایی از تولید و پشتیبانی از آن نامگذاری شده است، مالیات برعایدی سرمایه در شرایطی که اقتصاد ایران با آن روبرواست، به یکی از موانع تولید تبدیل خواهد شد، چرا که تا زمانی که زیرساختهای ایجاد شفافیت در کشور ایجاد نشود، مشمولان اصلی این طرح که همان سوداگران و دلالان هستند با استفاده از منافذ موجود از قانون فرار میکنند و تنها مردم عادی که فعالیت شفافی دارند شناسایی میشوند. بنابراین اکنون که قرار است مالیات برعایدی سرمایه احیا شود، بهتراین است که برای جلوگیری از فرار مالیاتی دلالان و سوداگران، مالیات بر مجموع درآمد به تصویب برسد که به عدالت اقتصادی هم نزدیکتر است.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
7 عامل مؤثر در روابط ایران و عربستان
-
در توکیو، ایرانِ سرحالتر و بهتری خواهید دید
-
صندوق رأی نه ترس دارد نه قهر میپذیرد
-
بررسی صلاحیتها بر میزان مشارکت تأثیر ندارد
-
آب یکی از اصلیترین چالشهای پیش روی کشور است
-
تجرد قطعی در نقطه بحران!
-
هراس غرب از تهدید امنیتی <پوتین>
-
نامزدان 1400 چه گفتند؟
-
صف طولانی متقاضیان شناسنامه ایرانی در خراسان رضوی
-
فضای مجازی، ادبیات را از تک صدایی نجات می دهد
-
تبلیغ یک زندگی دست نیافتنی
-
<بوم سرمایه> چالش استارتاپ ها را برای جذب سرمایه حل می کند
-
پیشگیری از خیز پنجم کرونا با رعایت حقوق شهروندی
-
حل مشکلات محیط زیست نیازمند برنامههای کلان
-
فرار سوداگران از مالیات برعایدی سرمایه
اخبارایران آنلاین