ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رئیس جمهور در جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت:
دولت همچنان از آسیبدیدگان از کرونا حمایت میکند
دویست و بیست و نهمین جلسه ستاد هماهنگی اقتصادی دولت روز یکشنبه به ریاست رئیس جمهوری برگزار و در این جلسه گزارشی از اقدامات انجام شده درخصوص حمایتها و کمکهای لازم درمقابله با تبعات اقتصادی کرونا در سال 1399 ارائه شد.با توجه به تصویب تمدید تسهیلات و حمایتهای کرونایی از بنگاهها و کسب و کارها، پیشنهادها برای حمایت از کسب و کارها در سال 1400 در محورهای مختلف مورد بررسی و تصمیمگیری قرار گرفت. حمایتهای صورت گرفته در سه بخش خانوارها از جمله تسهیلات ودیعه اجاره مسکن و حمایت از بنگاهها شامل اعطای تسهیلات ارزان، حمایتهای مرتبط با حوزه برق و گاز، تأمین اجتماعی، هزینههای عوارض شهرداری و بیمه بیکاری برای شاغلین بیکار شده در اثر محدودیتهای کرونایی از مهمترین محورهای این گزارش بود.رئیس جمهوری در این زمینه با اشاره به آثار و زیانهای سنگین ناشی از شیوع بیماری کووید 19 در شرایط جنگ تمام عیار اقتصادی، تأکید کرد: دولت باوجود محدودیتهای مالی و درآمدهای ارزی کشور در حد توان برای حمایت از آسیب دیدگان هم از جنبه خانوارها و هم بنگاههای زیان دیده تولیدی تلاش کرده است و به این حمایتها ادامه خواهد داد. در این جلسه همچنین درخصوص هماهنگی و همکاری دستگاههای مختلف برای تأمین ارز مورد نیاز و خرید و تأمین کالاهای اساسی مورد بحث و بررسی قرار گرفت و با توجه به مذاکرات و اقدامات انجام شده برای آزادسازی ذخایر ارزی در خارج از کشور در مورد استفاده بهینه از منابع ارزی برای حمایت از تولید و تأمین کالاهای اساسی تصمیمات لازم اتخاذ شد./پاد
کمیجانی رئیس بانک مرکزی شد
هیأت وزیران با خاتمه مسئولیت همتی در سمت ریاست کل بانک مرکزی موافقت کرد
هیأت وزیران با توجه به ورود عبدالناصر همتی به عرصه تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری، با خاتمه مسئولیت وی در سمت ریاست کل بانک مرکزی موافقت کرد.کمیجانی قائم مقام بانک مرکزی از این پس و مطابق قانون، تمامی وظایف و اختیارات رئیس کل بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران را برعهده خواهد داشت.هیأت وزیران همچنین از خدمات عبدالناصر همتی در طول دوران تصدی ریاست وی بر بانک مرکزی قدردانی کرد.
وزیر نیرو در مجلس بازگو کرد
علتیابی خاموشیها
- استخراج غیرقانونی رمزارزها و افزایش مصرف برق از علل خاموشی ها است
-10 درصد انرژی مصرفی تولید رمزارزها در جهان مربوط به ایران است
-پیمان پاریس نقشی در خاموشیها ندارد
گروه اقتصادی/ «رضا اردکانیان»، وزیر نیرو دیروز با حضور در صحن علنی مجلس شورای اسلامی ضمن ارائه گزارشی درباره علت قطعیهای مکرر به سؤالات نمایندگان پاسخ داد.اردکانیان در خصوص فعالیت ماینرها گفت: استخراج قانونی رمزارزها اگر با مجوز باشد به معنای صادرات قانونی انرژی است که انجام میشود.استخراج غیرقانونی رمزارزها یکی از عوامل افزایش میزان مصرف برق است، زیرا دستگاههایی که باید در فضای باز بوده و مداوم خنکسازی شوند به انبارهای متروکه، کارخانههای فرسوده، مکانهای مسقف برده میشود که خنکسازی آنها نیازمند استفاده بیشتر از دستگاههای سرمایشی است که همین امر به مصرف بیرویه برق دامن میزند.اردکانیان خاطرنشان ساخت: براساس آخرین گزارش مراجع جهانی ۱۰ درصد انرژی مصرفی تولید رمزارزها در جهان مربوط به ایران است و این یعنی حداقل ۲ هزار مگاوات صرف تولید رمزارز میشود، در حالی که مطابق مصوبه هیأت وزیران آن تعدادی که مجوز گرفتهاند ۳۲۱ مگاوات بیشتر نیست. لذا انتظار میرود بزودی در این باره تدابیری با هماهنگی دستگاههای مربوطه اندیشیده شود.اردکانیان با بیان اینکه بودجه سال ۱۴۰۰ یکی از بهترین بودجههای صنعت آب و برق است، گفت: نه بهدلیل منابع مالی که در این بودجه برای صنعت آب و برق دیده شده، بلکه بهدلیل گرهگشاییهای است که در خصوص مشکلات مزمن این صنعت بخصوص برق در نظر گرفته شده است. وی ادامه داد: یکی دیگر از خصوصیات خوب بودجه امسال، خلاصی یافتن وزارت نیرو و منابع داخلی آن از مکانیسم تبصره ۱۴ است.وزیر نیرو افزود: امسال از این محل، سیستم برق ۱۰ هزار روستا بهسازی میشود، علاوه برآن ۲۰ هزار خانوار عشایر مجهز به پنلهای خورشیدی کوچک خواهند شد.
افزایش مصرف برق به علت گرمای زودرس
وی درباره شرایط امسال توضیح داد: سال آبی 1400- 1399 که از اول مهرماه پارسال شروع شده یکی از خشکترین سالهای ۵۰ سال اخیر است.وزیر نیرو گفت: زمانی که با رأی اعتماد نمایندگان مجلس شورای اسلامی کار خود را شروع کردم در سال آبی 97- 96 هم شاهد دومین سال خشک در ۵۰ سال اخیر بودیم و امسال هم شرایط به همین گونه است.اردکانیان به سالهای ۹۷، ۹۸، ۹۹ و ۱۴۰۰ اشاره و خاطرنشان ساخت: حجم مفید مخازن سدهایی که نیروگاه برقابی دارند نسبت به پارسال ۵۰ درصد کاهش یافته و این موجب ۳ هزار و ۵۰۰ مگاوات کاهش ظرفیت تولید برق شده است.وی گرمای زودرس را دومین اتفاقی دانست که امسال رخ داده و افزود: پیشبینیهای دما در فاصله زمانی مناسب وجود دارد، اما این زودتر گرم شدن هوا موجب شده هم دستگاههای سرمایشی زودتر وارد مدار شوند و هم نیروگاهها که توان خروجی آنها متناسب با دمای هوا است توان کمتری داشته باشند.
وزیر نیرو با بیان اینکه در روز ۲۹ اردیبهشت امسال به اوج مصرف ۵۳ هزار و ۸۰۰ مگاوات رسیدیم، یادآور شد: معادل نقطه اوجی است که پارسال در ۲۴ خرداد، در سال ۹۸ در اول تیرماه و در سال ۹۷ در ۹ تیرماه رخ داده بود.اردکانیان گفت: گرمای زودتر سبب افزایش مصرف برق شد که یکی از دلایل آن استفاده بیشتر از وسایل سرمایشی است.اردکانیان با بیان اینکه اکنون نیروگاهها بهصورت سه شیفت درحال کارند، ادامه داد: نتیجه این امر افزایش ۲۵درصدی تولید انرژی در امسال نسبت به سالهای گذشته است.وی از کاهش تلفات شبکه برق خبرداد و خاطرنشان ساخت: هنگامی که این دولت فعالیت خود را آغاز کرد تلفات شبکه ۱۴.۵ درصد بوده که اکنون به حدود ۹.۵ درصد رسیده است.وزیر نیرو ادامه داد: بازدهی نیروگاهی حدود ۳۷ درصد بوده که اکنون بالای ۳۹ درصد در نیروگاههای حرارتی است درحالی که میزان بازدهی در جهان ۳۷ درصد است.اردکانیان افزود: به طور متوسط در جهان هر ۱۰ سال فروپاشی گسترده در صنعت برق رخ میدهد به «بلک اوت» معروف است و این درحالی است که صنعت برق ایران یکی از افتخارات خود را این میداند که امسال که سال هفدهم است توانسته مدیریت این مسأله را داشته باشد.
پیمان پاریس هیچ نقشی ندارد
اردکانیان درباره شایعه اثر پیمان پاریس برتوسعه نیروگاهی ایران گفت: درخواست میکنم یک سطرنامه، یک ابلاغیه و دستوراز هرجنس و نوع که به وزارت نیرو ابلاغ شده باشد یا وزارت نیرو دستوری صادر کرده باشد مبنی براینکه محدودیتی تحت تأثیر پیمان پاریس و نظایر آن برای کارها اعمال کرده باشیم بیاورید.وی ادامه داد: ما خود نیروگاه سازیم و ۹۰درصد نیروگاههای ایران از نوع حرارتی است و این حرفها حرفهای واردی نیست و اطلاعات ناقص، ذهنیت جامعه را مخدوش میکند.
صادرات انرژی
به گزارش ایرنا، وزیر نیرو درباره صادرات انرژی گفت: این حرف از جانب مردم مطرح شده و حرف حقی هم هست که وقتی ما خود مشکل برق داریم، صادرات برای چیست؟ صنعت گسترده برق صدها نیروگاه و هزاران کیلومتر شبکه انتقال و تجهیزات متعددی دارد درحالی که هیچ بودجه ارزی به این صنعت تعلق ندارد و متکی به صادرات است. اردکانیان افزود: بخش خصوصی این صنعت که از صندوق توسعه ملی تسهیلات میگیرد باید باز پرداخت این تسهیلات را داشته باشد که وزارت نیرو باید این امر را در قراردادهای خود لحاظ کند.وی درباره رقم صادرات ادامه داد: اکنون صادرات به غیر از واردات در صنعتی برقی که ۸۵ هزار ظرفیت نصب شده دارد ۵۰۰ مگاوات هم نیست و این درحالی است که برق نیز وارد میشود.وزیر نیرو تأکید کرد: ماینرها باید فعالیت نظام مند داشته باشند و دست مجلس را میفشاریم تا فعالیت این بخش قانونمند شود و برای آن مجازات قانونی تعیین شود.اردکانیان گفت: اطلاع دادهاند که هر یک بیت کوین ۳۰۰مگاوات ساعت انرژی مصرف میکند یعنی ما باید برق یک شبانه روز ۳۰ هزار مسکن را قطع کنیم برای اینکه یک بیت کوین تولید شود.وی ادامه داد: تردیدی نیست که این فعالیت میتواند درآمد ارزی ایجاد و عددی که رئیس کمیسیون اقتصادی داده اند در آن تردیدی نیست اما ۳۲۱ مگاوات مقدار مجاز است.وزیر نیرو ادامه داد: یکی از فعالیتهای شاخص این دولت آن است که توانسته وام دولتی فدراسیون روسیه را عملیاتی کند و پیگیر واحد دوم خواهیم بود و براساس گزارشها در سال ۱۴۰۴ و ۱۴۰۶ به مدار خواهند آمد.اردکانیان درباره روند تولید نیز گفت: در برنامه ششم در این زمینه الزامهایی ذکر شده است و وقتی تکلیف ۲۵هزار مگاوات مطرح شده الزامهای این تکلیف هم مطرح شده است.
مسأله قیمت باید درست شود
وی بر ضرورت اصلاح قیمت تأکید کرد و گفت: اصلاح قیمت بلافاصله نباید سپر بخش خانگی شود.وزیر نیرو ادامه داد: اصلاح قیمت یعنی اصلاح قیمت برق صنعتی سالهای گذشته، قیمت برق صنعتی یک سوم قیمت جهانی بود ودر سال ۹۹ این قیمت ۴درصد شده بود بهدلیل مشکلات ارزی که رخ داد. اردکانیان افزود: زمانی که نرخ ارز افزایش مییابد دو اتفاق رخ میدهد؛ از یک طرف بخش صادرات صنایع فلزی خوشحال میشود، اما از طرف دیگر، سرمایهگذار بخش خصوصی که تسهیلات از صندوق توسعه ملی گرفته دل نگران تعهدات میشود.وی گفت: باید مسأله قیمت این صنعت اصلاح شود تا صنعتی تاب آور باشد و این مهم در مجلس یازدهم عملی خواهد بود.
بهارستان خطاب به وزیر نیرو
محمد باقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی: شما میدانستید که با وجود گرمای زودرس با کمبود ۳ هزار مگاواتی روبه رو هستیم و تجربه جدول توزیع هم وجود دارد، با وجود این چرا حدود دو هفته غافلگیر شدید و مردم در هیچ بخشی نه حوزه مسکونی نه بخش صنعت و نه حوزه اداری از قطع شدن برق مطلع نبودند؟ این دیگر ضعف مطلق مدیریتی و برنامهریزی است.
رئیس کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی: از میزان پیشبینی شده برای تولید برق براساس سند برنامه و اهداف بالادستی و همچنین سیاستهای کلان در تولید برق هستهای عقب هستیم.ما براساس برنامهها و اهداف بالادستی 123 هزار مگاوات و 8 هزار مگاوات تولید برق در نیروگاه سیکل ترکیبی را پیشبینی کرده بودیم اما امروز به این رقم نرسیدیم و لازم است برنامهریزی برای رسیدن به این اهداف صورت گیرد.
مهدی سعادتی نماینده مردم بابل: با وجود تخصیص بودجه مناسب به وزارت نیرو، تولید انرژی محقق نشده و امروز شاهد وارد شدن آسیب به اراضی کشاورزی هستیم. در شمال کشور روزانه 4 الی 5 بار برق قطع میشود و این به اراضی کشاورزی آسیب زده است. چرا با وجود اینکه براساس برنامهریزیهای زیربنایی مقرر شده تا پایان دهه 80 میزان تولید به 25 هزار مگاوات برسد، امروز تنها شاهد تولید یکهزار مگاوات انرژی با استفاده از نیروگاه هستهای هستیم.
سلیمی عضو هیأت رئیسه مجلس: وزیر نیرو باید در مورد بند (پ) ماده (48) قانون برنامه که به صراحت به تولید برق هستهای تا 20 هزار مگاوات توسط این وزارتخانه و دولت اشاره دارد، توضیحاتی ارائه میداد. همچنین باید به تشریح نحوه اجرای بند (ت) ماده (48) قانون برنامه که در آن آمده 25 هزار مگاوات باید از طریق سرمایهگذاری مؤسسات امور غیردولتی، تعاونی و خصوصی تولید شود، بپردازد.
افزایش مصرف برق به علت گرمای زودرس
وی درباره شرایط امسال توضیح داد: سال آبی 1400- 1399 که از اول مهرماه پارسال شروع شده یکی از خشکترین سالهای ۵۰ سال اخیر است.وزیر نیرو گفت: زمانی که با رأی اعتماد نمایندگان مجلس شورای اسلامی کار خود را شروع کردم در سال آبی 97- 96 هم شاهد دومین سال خشک در ۵۰ سال اخیر بودیم و امسال هم شرایط به همین گونه است.اردکانیان به سالهای ۹۷، ۹۸، ۹۹ و ۱۴۰۰ اشاره و خاطرنشان ساخت: حجم مفید مخازن سدهایی که نیروگاه برقابی دارند نسبت به پارسال ۵۰ درصد کاهش یافته و این موجب ۳ هزار و ۵۰۰ مگاوات کاهش ظرفیت تولید برق شده است.وی گرمای زودرس را دومین اتفاقی دانست که امسال رخ داده و افزود: پیشبینیهای دما در فاصله زمانی مناسب وجود دارد، اما این زودتر گرم شدن هوا موجب شده هم دستگاههای سرمایشی زودتر وارد مدار شوند و هم نیروگاهها که توان خروجی آنها متناسب با دمای هوا است توان کمتری داشته باشند.
وزیر نیرو با بیان اینکه در روز ۲۹ اردیبهشت امسال به اوج مصرف ۵۳ هزار و ۸۰۰ مگاوات رسیدیم، یادآور شد: معادل نقطه اوجی است که پارسال در ۲۴ خرداد، در سال ۹۸ در اول تیرماه و در سال ۹۷ در ۹ تیرماه رخ داده بود.اردکانیان گفت: گرمای زودتر سبب افزایش مصرف برق شد که یکی از دلایل آن استفاده بیشتر از وسایل سرمایشی است.اردکانیان با بیان اینکه اکنون نیروگاهها بهصورت سه شیفت درحال کارند، ادامه داد: نتیجه این امر افزایش ۲۵درصدی تولید انرژی در امسال نسبت به سالهای گذشته است.وی از کاهش تلفات شبکه برق خبرداد و خاطرنشان ساخت: هنگامی که این دولت فعالیت خود را آغاز کرد تلفات شبکه ۱۴.۵ درصد بوده که اکنون به حدود ۹.۵ درصد رسیده است.وزیر نیرو ادامه داد: بازدهی نیروگاهی حدود ۳۷ درصد بوده که اکنون بالای ۳۹ درصد در نیروگاههای حرارتی است درحالی که میزان بازدهی در جهان ۳۷ درصد است.اردکانیان افزود: به طور متوسط در جهان هر ۱۰ سال فروپاشی گسترده در صنعت برق رخ میدهد به «بلک اوت» معروف است و این درحالی است که صنعت برق ایران یکی از افتخارات خود را این میداند که امسال که سال هفدهم است توانسته مدیریت این مسأله را داشته باشد.
پیمان پاریس هیچ نقشی ندارد
اردکانیان درباره شایعه اثر پیمان پاریس برتوسعه نیروگاهی ایران گفت: درخواست میکنم یک سطرنامه، یک ابلاغیه و دستوراز هرجنس و نوع که به وزارت نیرو ابلاغ شده باشد یا وزارت نیرو دستوری صادر کرده باشد مبنی براینکه محدودیتی تحت تأثیر پیمان پاریس و نظایر آن برای کارها اعمال کرده باشیم بیاورید.وی ادامه داد: ما خود نیروگاه سازیم و ۹۰درصد نیروگاههای ایران از نوع حرارتی است و این حرفها حرفهای واردی نیست و اطلاعات ناقص، ذهنیت جامعه را مخدوش میکند.
صادرات انرژی
به گزارش ایرنا، وزیر نیرو درباره صادرات انرژی گفت: این حرف از جانب مردم مطرح شده و حرف حقی هم هست که وقتی ما خود مشکل برق داریم، صادرات برای چیست؟ صنعت گسترده برق صدها نیروگاه و هزاران کیلومتر شبکه انتقال و تجهیزات متعددی دارد درحالی که هیچ بودجه ارزی به این صنعت تعلق ندارد و متکی به صادرات است. اردکانیان افزود: بخش خصوصی این صنعت که از صندوق توسعه ملی تسهیلات میگیرد باید باز پرداخت این تسهیلات را داشته باشد که وزارت نیرو باید این امر را در قراردادهای خود لحاظ کند.وی درباره رقم صادرات ادامه داد: اکنون صادرات به غیر از واردات در صنعتی برقی که ۸۵ هزار ظرفیت نصب شده دارد ۵۰۰ مگاوات هم نیست و این درحالی است که برق نیز وارد میشود.وزیر نیرو تأکید کرد: ماینرها باید فعالیت نظام مند داشته باشند و دست مجلس را میفشاریم تا فعالیت این بخش قانونمند شود و برای آن مجازات قانونی تعیین شود.اردکانیان گفت: اطلاع دادهاند که هر یک بیت کوین ۳۰۰مگاوات ساعت انرژی مصرف میکند یعنی ما باید برق یک شبانه روز ۳۰ هزار مسکن را قطع کنیم برای اینکه یک بیت کوین تولید شود.وی ادامه داد: تردیدی نیست که این فعالیت میتواند درآمد ارزی ایجاد و عددی که رئیس کمیسیون اقتصادی داده اند در آن تردیدی نیست اما ۳۲۱ مگاوات مقدار مجاز است.وزیر نیرو ادامه داد: یکی از فعالیتهای شاخص این دولت آن است که توانسته وام دولتی فدراسیون روسیه را عملیاتی کند و پیگیر واحد دوم خواهیم بود و براساس گزارشها در سال ۱۴۰۴ و ۱۴۰۶ به مدار خواهند آمد.اردکانیان درباره روند تولید نیز گفت: در برنامه ششم در این زمینه الزامهایی ذکر شده است و وقتی تکلیف ۲۵هزار مگاوات مطرح شده الزامهای این تکلیف هم مطرح شده است.
مسأله قیمت باید درست شود
وی بر ضرورت اصلاح قیمت تأکید کرد و گفت: اصلاح قیمت بلافاصله نباید سپر بخش خانگی شود.وزیر نیرو ادامه داد: اصلاح قیمت یعنی اصلاح قیمت برق صنعتی سالهای گذشته، قیمت برق صنعتی یک سوم قیمت جهانی بود ودر سال ۹۹ این قیمت ۴درصد شده بود بهدلیل مشکلات ارزی که رخ داد. اردکانیان افزود: زمانی که نرخ ارز افزایش مییابد دو اتفاق رخ میدهد؛ از یک طرف بخش صادرات صنایع فلزی خوشحال میشود، اما از طرف دیگر، سرمایهگذار بخش خصوصی که تسهیلات از صندوق توسعه ملی گرفته دل نگران تعهدات میشود.وی گفت: باید مسأله قیمت این صنعت اصلاح شود تا صنعتی تاب آور باشد و این مهم در مجلس یازدهم عملی خواهد بود.
بهارستان خطاب به وزیر نیرو
محمد باقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی: شما میدانستید که با وجود گرمای زودرس با کمبود ۳ هزار مگاواتی روبه رو هستیم و تجربه جدول توزیع هم وجود دارد، با وجود این چرا حدود دو هفته غافلگیر شدید و مردم در هیچ بخشی نه حوزه مسکونی نه بخش صنعت و نه حوزه اداری از قطع شدن برق مطلع نبودند؟ این دیگر ضعف مطلق مدیریتی و برنامهریزی است.
رئیس کمیسیون انرژی مجلس شورای اسلامی: از میزان پیشبینی شده برای تولید برق براساس سند برنامه و اهداف بالادستی و همچنین سیاستهای کلان در تولید برق هستهای عقب هستیم.ما براساس برنامهها و اهداف بالادستی 123 هزار مگاوات و 8 هزار مگاوات تولید برق در نیروگاه سیکل ترکیبی را پیشبینی کرده بودیم اما امروز به این رقم نرسیدیم و لازم است برنامهریزی برای رسیدن به این اهداف صورت گیرد.
مهدی سعادتی نماینده مردم بابل: با وجود تخصیص بودجه مناسب به وزارت نیرو، تولید انرژی محقق نشده و امروز شاهد وارد شدن آسیب به اراضی کشاورزی هستیم. در شمال کشور روزانه 4 الی 5 بار برق قطع میشود و این به اراضی کشاورزی آسیب زده است. چرا با وجود اینکه براساس برنامهریزیهای زیربنایی مقرر شده تا پایان دهه 80 میزان تولید به 25 هزار مگاوات برسد، امروز تنها شاهد تولید یکهزار مگاوات انرژی با استفاده از نیروگاه هستهای هستیم.
سلیمی عضو هیأت رئیسه مجلس: وزیر نیرو باید در مورد بند (پ) ماده (48) قانون برنامه که به صراحت به تولید برق هستهای تا 20 هزار مگاوات توسط این وزارتخانه و دولت اشاره دارد، توضیحاتی ارائه میداد. همچنین باید به تشریح نحوه اجرای بند (ت) ماده (48) قانون برنامه که در آن آمده 25 هزار مگاوات باید از طریق سرمایهگذاری مؤسسات امور غیردولتی، تعاونی و خصوصی تولید شود، بپردازد.
اولین مدال وزنهبرداری بانوان ایران در جهان
دختر تاریخساز
گروه ورزشی | رقابت وزنهبرداری قهرمانی جوانان جهان در تاشکند ازبکستان برگزار شد و تیم ملی وزنهبرداری زنان ایران در دسته 87 کیلوگرم، یکتا جمالی را داشت. پیش از آغاز مسابقات امیدهای زیادی به جمالی بود تا بتواند با درخشش خود اولین مدال تاریخ وزنهبرداری زنان ایران در مسابقات جهانی را به دست آورد. او نیز همین کار را انجام داد تا نامش در تاریخ ورزش ایران ماندگار شود.
یکتا جمالی ابتدا توانست در حرکت اول خود وزنه 85 کیلوگرمی را در حرکت یکضرب بالای سر ببرد و سپس در مهار وزنههای 90 و 92 کیلوگرمی هم موفق بود تا شگفتی رقابتهای جوانان جهان را رقم بزند و نام خود را به عنوان اولین زن وزنهبردار ایرانی که موفق به کسب مدال در تورنمنتی جهانی میشود، ثبت کند. جمالی توانست با مهار وزنه 92 کیلوگرم در حرکت یکضرب مدال برنز بگیرد و پس از ورزشکار ازبکستانی و امریکایی در جایگاه سوم بایستد.
او سپس امیدوار بود تا در حرکت دو ضرب هم در رقابت با رقبای خود از کشورهای اتریش، امریکا و ازبکستان موفق به کسب مدال شود که این اتفاق هم افتاد و جمالی در حرکت دوضرب هم درخشید و بدون آنکه حتی یکبار در مهار وزنه خطا کند، ابتدا وزنه 105 کیلوگرمی را مهار کرد و سپس در حرکت دوم و سوم وزنههای 111 و 116 کیلوگرمی را بالای سر برد و شگفتیسازی خود را تکمیل کرد. او با مهار وزنه 116 کیلوگرمی مدال برنز حرکت دوضرب را هم از آن خود کرد؛ همچنین یکتا جمالی در مجموع با 208 کیلوگرم توانست مدال برنز مجموع را هم به نام خود ثبت کند و اینچنین روز رؤیایی را در رقابتهای قهرمانی جوانان جهان در تاشکند بگذراند و با هتتریک در کسب مدال برنز تاریخساز وزنهبرداری زنان ایران شود.
پیش از جمالی، الناز باجلانی دیگر نماینده ایران در این تورنمنت در دسته 76 کیلوگرم نتوانست به مدال دست پیدا کند و در جایگاه هشتم ایستاد تا پرونده تیم ملی وزنهبرداری زنان ایران که در رقابتهای جوانان جهان دو نماینده داشت، با هتتریک درخشان یکتا جمالی بسته شود و با تاریخسازی وزنهبردار اصفهانی به میهن بازگردد. به گزارش «ایران»، انتظار دختران وزنه بردار برای حضور در مسابقات جهانی این رشته بالاخره در سال 96 به پایان رسید و کمیته بانوان فدراسیون وزنهبرداری به محض گرفتن مجوز فعالیت بانوان وزنهبردار از وزارت ورزش، بلافاصله مقدمات حضور تیم ملی نوجوانان و جوانان را در رقابتهای قهرمانی آسیا مهیا کرد؛ تیمی که اگرچه نتوانست صاحب عنوانی شود اما تابوی بزرگی را شکست و ثابت کرد زنان وزنهبردار هم مثل سایر رشتهها با حفظ حجاب اسلامی میتوانند در میادین بینالمللی حاضر شوند.
حالا با وجود گذشت 4 سال از کسب مجوز، یک بانوی ایرانی در سطح جهان صاحب مدال شد که البته این مدال در سطح جوانان کسب شد و این موضوع نشان میدهد که اقدامات لازم برای پرورش استعدادها بخوبی انجام شده و میتوان امیدوار بود که امثال یکتا جمالیها در تیم بزرگسالان حضور یابند و افتخارآفرین شوند.
یکتا جمالی ابتدا توانست در حرکت اول خود وزنه 85 کیلوگرمی را در حرکت یکضرب بالای سر ببرد و سپس در مهار وزنههای 90 و 92 کیلوگرمی هم موفق بود تا شگفتی رقابتهای جوانان جهان را رقم بزند و نام خود را به عنوان اولین زن وزنهبردار ایرانی که موفق به کسب مدال در تورنمنتی جهانی میشود، ثبت کند. جمالی توانست با مهار وزنه 92 کیلوگرم در حرکت یکضرب مدال برنز بگیرد و پس از ورزشکار ازبکستانی و امریکایی در جایگاه سوم بایستد.
او سپس امیدوار بود تا در حرکت دو ضرب هم در رقابت با رقبای خود از کشورهای اتریش، امریکا و ازبکستان موفق به کسب مدال شود که این اتفاق هم افتاد و جمالی در حرکت دوضرب هم درخشید و بدون آنکه حتی یکبار در مهار وزنه خطا کند، ابتدا وزنه 105 کیلوگرمی را مهار کرد و سپس در حرکت دوم و سوم وزنههای 111 و 116 کیلوگرمی را بالای سر برد و شگفتیسازی خود را تکمیل کرد. او با مهار وزنه 116 کیلوگرمی مدال برنز حرکت دوضرب را هم از آن خود کرد؛ همچنین یکتا جمالی در مجموع با 208 کیلوگرم توانست مدال برنز مجموع را هم به نام خود ثبت کند و اینچنین روز رؤیایی را در رقابتهای قهرمانی جوانان جهان در تاشکند بگذراند و با هتتریک در کسب مدال برنز تاریخساز وزنهبرداری زنان ایران شود.
پیش از جمالی، الناز باجلانی دیگر نماینده ایران در این تورنمنت در دسته 76 کیلوگرم نتوانست به مدال دست پیدا کند و در جایگاه هشتم ایستاد تا پرونده تیم ملی وزنهبرداری زنان ایران که در رقابتهای جوانان جهان دو نماینده داشت، با هتتریک درخشان یکتا جمالی بسته شود و با تاریخسازی وزنهبردار اصفهانی به میهن بازگردد. به گزارش «ایران»، انتظار دختران وزنه بردار برای حضور در مسابقات جهانی این رشته بالاخره در سال 96 به پایان رسید و کمیته بانوان فدراسیون وزنهبرداری به محض گرفتن مجوز فعالیت بانوان وزنهبردار از وزارت ورزش، بلافاصله مقدمات حضور تیم ملی نوجوانان و جوانان را در رقابتهای قهرمانی آسیا مهیا کرد؛ تیمی که اگرچه نتوانست صاحب عنوانی شود اما تابوی بزرگی را شکست و ثابت کرد زنان وزنهبردار هم مثل سایر رشتهها با حفظ حجاب اسلامی میتوانند در میادین بینالمللی حاضر شوند.
حالا با وجود گذشت 4 سال از کسب مجوز، یک بانوی ایرانی در سطح جهان صاحب مدال شد که البته این مدال در سطح جوانان کسب شد و این موضوع نشان میدهد که اقدامات لازم برای پرورش استعدادها بخوبی انجام شده و میتوان امیدوار بود که امثال یکتا جمالیها در تیم بزرگسالان حضور یابند و افتخارآفرین شوند.
نامزدان 1400 چه گفتند؟
جلیلی: فیلترینگ توئیتر توجیه ندارد
رضایی: اشکالات موجود بر سر پیوستن به FATF را دنبال میکنم
رئیسی: برای خشکاندن ریشه فساد وارد صحنه شدهام
زاکانی: بهبود معیشت با حرف و توئیت اتفاق نمیافتد
قاضیزاده: میتوانیم تورم را زیر 5 درصد برسانیم
مهرعلیزاده: رقیب در پی انتخابات بی رونق و کاهش مشارکت است
همتی: آمده ام تا روحانی آخرین رئیس جمهور نباشد
جلیلی: فیلترینگ توئیتر توجیه ندارد
سعید جلیلی متولد سال ۱۳۴۴ در مشهد، یکی از هفت کاندیدا سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری است. او دکترای علوم سیاسی دانشگاه امام صادق دارد و عضویت در شورای راهبردی روابط خارجی، دبیری شورای عالی امنیت ملی و فعالیت به عنوان معاون اروپا و امریکای وزارت امور خارجه را در کارنامه دارد. به گزارش مهر، جلیلی در برنامه تبلیغیاش که از رادیو جوان پخش شد در معرفی خود و شرح سوابق اجراییاش، گفت: «یک فرزند دارم که دانشجوی رشته برق است. محل زندگی من تهران است و خانهام ۱۲۵ متر است اما الان در خانه سازمانی اسکان داریم چون بزرگتر است. خودروی من پراید است.»
او در ادامه فضای مجازی را یکی از بهترین فرصتهای موجود برای نسل جوان دانست، اما گفت: دولت باید برای فضای مجازی برنامه داشته باشد و نمیتواند آن را رها کند. البته برخی تصور میکنند که منظور این است که فضای مجازی بسته شود، اما منظورم این نیست و باید برنامه وجود داشته باشد.
جلیلی از فضای مجازی به عنوان یکی از عوامل مؤثر برای بهبود وضعیت اشتغال نام برد و افزود: برای بنده عجیب است که اینستاگرام باز و توئیتر بسته است. البته قطعاً همه مردم نمیخواهند که فضای مجازی به گونهای باشد که به جامعه لطمه وارد شود. این نامزد ریاست جمهوری با بیان اینکه دولت باید برای مسکن و ازدواج جوانان برنامه واقعی داشته باشد و باید حداقل سالی یک میلیون خانه ساخته شود، افزود: هر استانی مزیتی دارد و استانهای مرزی ما مزیت همسایگی با کشورهای دیگر را دارند. جوان ما به جای کولبری میتواند یک صادرکننده خوب باشد. جلیلی ساخت انبوه مسکن را برنامه خود جهت مهار قیمت مسکن عنوان کرد و گفت: باید مسکن را از یک کالای سرمایهای به یک کالای مصرفی تبدیل کنیم و کسی نباید برای اینکه سرمایهدارتر شود، مسکن بخرد و نباید به آن به عنوان یک کالای سرمایهای نگاه کند.
این نامزد ریاست جمهوری که در سالهای گذشته اعلام کرده بود دولت در سایه تشکیل داده است، در پایان این برنامه افزود: در این هشت سال تحت عنوان دولت سایه مسائل را پیگیری کردیم و معتقدیم که با وجود ظرفیتهایی که داریم، نه تنها میتوانیم بر تهدیدات غلبه کنیم، بلکه میتوانیم جهش هم داشته باشیم و لازمهاش این است که اراده جدی در این زمینه داشته باشیم. جلیلی که چند سالی است در توئیتر حساب کاربری دارد، روز گذشته و پس از سالها فیلتر بودن این شبکه اجتماعی در توئیتی کوتاه نوشت: «فیلترینگ توئیتر توجیه ندارد.»
رضایی: اشکالات پیوستن به FATF را دنبال میکنم
«پول ایران را بعد از دلار و یورو قویترین پول منطقه میکنم»، محسن رضایی میرقائد کاندیدای سیزدهمین دوره ریاست جمهوری این وعده اقتصادی را در گفتوگویی انتخاباتی مطرح کرد. به گزارش ایرنا، رضایی اصلاح رابطه بورس، بیمه و بانکها با تولید را جزو برنامههای اصلی خود عنوان کرد و گفت: اینکه بانکها و بورس را به سمت تولید و سرمایهگذاری هدایت کنیم دو طرفه است؛ تولید ایران باید پرجاذبه، بازدهی و سوددهی بالا داشته باشد، لذا ایجاد جاذبه در تولید ملی اولین برنامه من خواهد بود.
او با بیان اینکه بورس، بیمه و بانکها سه قسمت قلب اقتصادند که در کشور ما چون سه جزیره دور از هم عمل میکنند، افزود: برای همین شورای تثبیت مالی از این سه نهاد درست میکنم. بورس جدای از بانک مرکزی و بانک مرکزی جدای از بورس و هر دو اینها جدای از بیمه نباید عمل کنند.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با تأکید بر تأثیر توسعه صادرات در افزایش بازدهی تولید ملی، درباره FATF گفت: پرونده FATF در مجمع تشخیص مصلحت نظام باز است و اگر دولت من روی کار بیاید، به طور جدی ابهامات FATF را در داخل و خارج از کشور و در دبیرخانه دنبال میکنیم. تضمینهای لازم را میگیرم و سعی میکنیم ابهامات برطرف شود و اشکالاتی را که سر راه پیوستن به وجود آمده دنبال میکنیم. رضایی همچنین برجام را سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دانست و گفت: امریکا باید به سرعت تحریمها را بردارد و اقدام مشروط را نمیپذیریم و دیپلماسی را از حالت کاغذی خارج کرده و عملی میکنیم. او در ادامه از ایرانیان خارج از کشور دعوت کرد تا برای آبادانی کشور با دولت همراه شوند و گفت: به آنها قول دادم در صورت موفقیت در انتخابات، زمینه سرمایهگذاری مالی و حضور معنوی آنها در کشور را فراهم خواهم کرد.
این نامزد انتخابات ریاست جمهوری همچنین با انتشار یادداشتی اینستاگرامی بر اولویت «سیاست خارجی» در دولت «اقدام و تحول» پرداخت و نوشت: سیاست خارجی، در صورتی موفق است که اقتصاد را به حرکت درآورد و درآمد سرانه ایرانیان را افزایش دهد. شرکتهای پیشران، موتور محرک تولید داخل و توسعه تجارت بینالملل هستند. با تکیه بر توان صنعتی و قابلیتهای فنی مهندسی، مسیر تجارت بینالمللی را میگشاییم. اولویت ما کشورهای همسایه و منطقه خواهد بود.» او به همراه این مطلب تصاویری از بازدید خود از شرکتها و صنایع پیشران از جمله گروه مپنا منتشر کرد.
رئیسی: برای خشکاندن ریشه فساد وارد صحنه شدهام
سومین بازدید سید ابراهیم رئیسی در قالب کمپین تبلیغاتیاش در شهرک صنعتی عباسآباد تهران رقم خورد. کاندیدای سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و رئیس قوه قضائیه صبح دیروز در جریان این بازدید با اشاره به گلایهمندی مردم از نظام بانکی کشور، گفت: من در قوه قضائیه جلسات پیدرپی را با مسئولان بانکی داشتم و تلاشهای فراوانی برای اصلاح وضع موجود کردم اما این اقدامات کافی نیست. باید در سرمنشأ، ریشه فساد را بخشکانیم و من برای انجام این مأموریت بزرگ وارد صحنه شدهام.
رئیسی با بیان اینکه «نیازمند یک خیزش عمومی و اجتماعی برای برپایی ایران قوی هستیم و این خیزش نیاز به همپیمانی یک دولت مردمی با نیروهای مولد کشور دارد»، گفت: متأسفانه سالهاست این نیروها و پیشرانان حقیقی کشور توسط ساختارهای فسادزا و معیوب، روز به روز در حال ضعیفتر شدن هستند.
او فعالان عرصه تولید را پیشتازان اقتصاد و سربازان میدان پیشرفت کشور معرفی کرد و افزود: فقط قدرت نظامی امنیتآور نیست بلکه تولید برتر و با کیفیت و قابل رقابت با نوع خارجی نیز تولید قدرت میکند و امروز قدرت کشور در گرو اقتدار در تولید است.
رئیسی در اینباره ادامه داد: اگر از حوزههای دفاعی کشور، سرریز فناوری در حوزه صنعت کشور داشته باشیم، پیشرفت اتفاق خواهد افتاد. مردم گلهمند هستند که چرا کشوری که تولید موشک میکند ولی نمیتواند خودروی با کیفیت در سطح توقع مردم بسازد این دلیلش این است که سرریز فناوری از حوزههای دفاعی به صنعت کشور وجود ندارد و ما در دولت سیزدهم این کار را خواهیم کرد انشاءالله. نامزد ریاست جمهوری سیزدهم با اشاره به عملکرد دو ساله خود در قوه قضائیه گفت: حرکت ما در قوه قضائیه برای مبارزه با فساد و حمایت از تولید گام به گام، قاطع و مورد به مورد بود. او وعده داد که دولتش دولتی مردمی، فعال، چابک و تولیدمحور باشد که اصلاح ساختارهای درونی خود و حمایت از نیروهای مولد را به منظور خوداتکایی و استقلال عدالت محور ایران پیگیری کند.
به گزارش ایسنا، روز گذشته مجید متقیفر سخنگوی جبهه پایداری از حمایت تشکل متبوعش از سیدابراهیم رئیسی به عنوان کاندیدای اصلح انتخابات خبر داد.
سعید محمد فرمانده سابق قرارگاه خاتم سپاه و از جمله داوطلبان رد صلاحیت شده انتخابات ریاست جمهوری هم دیروز به همراه اعضای ستاد انتخاباتیاش با سید ابراهیم رئیسی دیدار و از آمادگی ستادهایش برای حمایت از رئیسی خبر داد.
زاکانی: بهبود معیشت با حرف و توئیت اتفاق نمیافتد
به دنبال انتشار توئیتی از عبدالناصر همتی کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری درباره «معیشت مردم»، علیرضا زاکانی دیگر کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری در توئیتی دیگر به او پاسخ داد. زاکانی در صفحه توئیتر خود با استفاده از هشتک «بانیان وضع موجود» خطاب به همتی نوشت: «بهبود معیشت و رفاه با حرف و توئیت اتفاق نمیافتد. نتیجه بینش اقتصادی و سیاستهای اقتصادی جنابعالی و همفکرانتان طی سالهای گذشته رشد اقتصادی تقریباً صفر، کاهش ۳۵ درصدی درآمد سرانه خانوار، تورم ۵۰ درصدی و فاصله ۱۶ برابری درآمد دهکهای بالا و پایین بوده است.» سخنگوی ستاد زاکانی هم از کمیسیون تبلیغات انتخابات و دادستان کل کشور خواست که به تخریبها علیه زاکانی ورود کنند. مالک شریعتی در صفحه توئیتر خود با ابراز امیدواری از اینکه تیمهای نفوذی ترور شخصیت پیش از اقدام، شناسایی و دستگیر شوند، گفت: «لازم است کمیسیون تبلیغات انتخابات و دادستان کل هم به تخریبهای بی سابقه علیه زاکانی ورود کنند.»
شریعتی همچنین در گفتوگویی گفت: عمده برنامههای انتخاباتی در تلویزیون است که این برنامهها به جهت گستردگی و عمق بخشی باعث شناخت مردم میشود، چراکه برخی از چهرهها آشنا هستند، اما برخی چهرهها جدید هستند و میتوانند نمادی از گام دوم انقلاب اسلامی باشند و آقای زاکانی هم چهره جدیدی است. وی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه شانس پیروزی چهرههای جدید را چطور میبینید، گفت: چهرههای جدید یک شانس خوبی دارند و آن اینکه مردم تصویری از آنها در ذهنشان نیست و به عنوان زمین آماده کشت تلقی میشوند و نامزدهای جدید فرصت بیشتری نسبت به نامزدهای شناخته شده دارند، چهرههای جدید فرصت پدیده شدن دارند چراکه درخصوص چهرههای قدیمی مردم تصمیمگیری کردهاند. شریعتی درخصوص شایعات عدم حضور زاکانی تا پایان انتخابات، با بیان اینکه آنچه که برای ما مهم است توفیق و پیروزی جریان انقلاب است، اضافه کرد: هر نامزدی که از جریان انقلاب بگوید من قطعاً کنار میروم اشتباه کرده است و حتی اگر هم بگوید تا آخر در عرصه حضور دارد باز هم اشتباه است، نامزدهای جریان انقلابی بیش از دو نفر هستند این عقلانیت و هوشمندی در تمام دوستان وجود دارد که در روزهای پایانی تصمیم واحدی بگیرند که این تصمیم منجر به ماندگاری یک نفر یا دو نفر از چهرههای جریان انقلاب باشد.
قاضیزاده هاشمی: میتوانیم تورم را زیر 5 درصد برسانیم
امیر حسین قاضی زادههاشمی برنامههای انتخاباتی دیروز خود را با واکنش به عبدالناصر همتی دیگر نامزد انتخابات شروع کرد. او پیش از این معضل بورس را قابل حل دانسته و گفته بود: «سه روزه میشود مشکل حاد بازار سرمایه را حل کرد، به یک دستور حکومتی از رئیس جمهور نیاز دارد.» همتی اما در واکنش گفته بود که بورس مگر مایکروفر است که 3 روزه مشکلش حل شود. قاضیزاده هاشمی در پاسخ به همتی در توئیتر نوشت: «آقای همتی پس از مدتها سکوت در برابر زیان هزاران میلیاردی مردم، حل فوری سه روزه برخی مشکلات حاد بورس را زیر سؤال میبرد. جناب همتی به خاطر عملکرد فشل تیم اقتصادی دولت، بورس به کوره ذوب سرمایههای مردم تبدیل شده؛ کوره سوزانی که هیزم آتش آن شما بودید.»
قاضیزاده هاشمی دیروز همچنین در گفتوگویی گفت: به مدت دو سال روی کنترل تورم کار میکنیم و میتوانیم تورم را به زیر 5 درصد برسانیم. به گزارش ایرنا، این نامزد انتخابات افزود: رئیس جمهوری باید یک نگاه ۳۶۰ درجه به همه موضوعات داشته باشد و امنیت، مسائل اجتماعی و فرهنگ را بفهمد و نگاهی خاص برای انجام اصلاحات داشته باشد. او با بیان اینکه دولت یک جریان فکری و یک طبقه اجتماعی است، اضافه کرد: به عنوان نماینده گام دومیها آمدهام. نسلی از جوانان نوآور آمدهاند تا یک تفکر دیگر را بر اداره کشور حاکم کنند.
این من نیستم و ما یک جمع هستیم. وی تأکید کرد: رشد قیمتها طبق آماری که مراکز آمار بانک مرکزی میدهد، ۵۰ درصد بوده است یعنی به طور متوسط میانگین قیمتها ۵۰ درصد رشد کرده است. این رشد ۵۰ درصدی 5 درصد میشود.
یعنی رشد تورم ۱۰ برابر کمتر میشود اما در سال اول به نصف کاهش مییابد و ما در سال اول رشد نرخ تورم را به زیر ۳۰ درصد میرسانیم و به همین ترتیب تورم به صورت تصاعدی کاهش مییابد تا تک رقمی شود. خبرگزاری صدا و سیما هم خبر داده که قسمت اول مستند تبلیغاتی سیدامیرحسین قاضیزاده هاشمی ساعت ۲۰ امروز (دوشنبه) از شبکه یک سیما پخش میشود.
«من فرکانس را عوض نمیکنم» نام مستند تبلیغاتی این نامزد ریاست جمهوری دوره سیزدهم است.
مهرعلیزاده: رقیب در پی انتخابات بی رونق است
محسن مهرعلیزاده، نامزد سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری روز گذشته در توئیتی نوشت: حریف امکانات و ابزارهای قدرت را در اختیار داشته و اراده ملت را در تضاد با منافع خود میبیند. رقیب ما تلاش دارد با کاهش مشارکت مردم و پیروزی در انتخاباتی بی رونق که به یکپارچه کردن قوا میانجامد، منافع ملی را فدای منافع خود کند.
مهرعلیزاده که علی رغم برعهده داشتن استانداری اصفهان در دولت یازدهم بیشتر به عنوان رئیس سازمان تربیت بدنی در دولت اصلاحات شناخته میشود روز گذشته در گفتوگو با رادیو اقتصاد به تبیین دیدگاههای اقتصادیاش پرداخت.
مهرعلیزاده که در روزهای گذشته دیدگاه اقتصادیاش را تحت عنوان «اقتصاد اجتماعی» به معنای تأکید بر توسعه در عین حمایت از گروههای آسیبپذیر جامعه و جلوگیری از آسیب دیدن آنها از تبعات توسعه اقتصادی تشریح کرده بود در این گفتوگو درباره بورس ایران و تنشهای یک سال گذشته در این بازار،گفت: بورس، بازار مورد نیازی است و میتوان از این طریق نقدینگی جامعه را به سمت توسعه و تولید، هدایت کرد. اما نباید از بیرون در بورس دخالت کرد.
او دخالت دولت، شرکتهای بزرگ دولتی و سهامداران حقوقی در بورس را نقد کرد و با بیان اینکه دخالت دولت و تزریق پول به بورس تنها برای جلوگیری از سقوط بورس توجیه دارد، گفت: مدیریت بورس باید مستقل و کارشناسی باشد.
این کاندیدای ریاست جمهوری همچنین در گفتوگویی پیرامون نحوه مطلوب تعامل دولتش با اقشار مختلف جامعه گفت: دوست دارم جوانان هفتهای چهار تا پنج ساعت با حضور رسانهها از بنده انتقاد کنند تا ضعفهای خود را بدانم و معتقدم رمز موفقیت دولت من در انتقاد جوانان است.
او در پاسخ به سؤالی درباره نظارت بر توزیع و قیمت کالاها در کشور یادآور شد: اگر تورم کنترل شود و قیمتها چندماه ثابت باشد، انگیزههای گرانی و احتکار از بین میرود. اجرای صحیح قانون حمایت از مصرف کننده میتواند مفید باشد. من در مورد اروپا مطالعه کردهام آنجا هم قانونی مشابه قانون حمایت از مصرفکننده که در کشور ما وجود دارد، تدوین شده و توسط اتاق بازرگانی کشورها اجرا میشود. ولی نوع ارتباط دولت با اتاق بازرگانی در اروپا به گونهای است که نمیتوانند تخلف کند. وی ادامه داد: باید ۷۰ تا ۸۰ درصد از عوامل زمینهساز افزایش قیمتها و انگیزه احتکار و تورم را از بین ببریم و تا تورم را از بین نبریم، باید همچنان نظارت داشته باشیم. امروز با تعدد دستگاههای نظارتی روبهرو هستیم. درحالی که به عقیده من، یک دستگاه نظارتی و یک قانون، ولی پاسخگو باید وجود داشته باشد.
همتی: آمدهام تا روحانی آخرین رئیس جمهور نباشد
عبدالناصر همتی هم به جمع معدود سیاستمدارانی پیوست که با حضور در شبکه اجتماعی کلاب هاوس در گفتوگوی بیواسطه با کاربران به پرسشهایشان پاسخ داد. همتی که در هنگام انجام این گفتوگو هنوز خبری از احتمال تعیین جایگزین برای ریاستاش در بانک مرکزی منتشر نشده بود، در اینباره گفت: آقای رئیس جمهوری گفتند حضور شما در انتخابات باعث ایجاد مشکل در سیاستهای پولی و مالی میشود اگر تصمیم شما برای ادامه جدی است فرد دیگری را جایگزین کنیم که من گفتم از نظر من مشکلی ایجاد نمیکند ولی شما صاحب اختیارید. کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم با بیان این اعتقاد که «یک رئیس جمهوری اقتصاددان میتواند راهگشا باشد و با بینش اقتصادیاش قدمهای جدی بردارد»، گفت: «به عنوان یک اقتصاددان به اقتصاد دولتی اعتقادی ندارم بلکه معتقدم دولت باید کالای عمومی را تهیه کند و در زیرساختها سرمایهگذاری کند. بنابراین طرفدار کوچک کردن دولتام». همتی با بیان اینکه رقیب انتخاباتیاش را قهر مردم با انتخابات میداند، در ادامه گفت: یکی از افتخارات من این است که سیاست ارزپاشی را متوقف کردم. خیلی از افراد فکر میکنند بانک مرکزی، قیمت ارز را بالا برده است اما اصلاً اینطور نیست. او فوریترین اقدام دولتش را اصلاح و افزایش قدرت خرید مردم اعلام کرد و با بیان اینکه تعامل با شرق و غرب مهمترین شعار دولتاش است، افزود: خبرهایی که دارم با مذاکراتی که میشود احتمالش زیاد است که این مشکل حل شود اما اگر اتفاقی در مذاکرات نیفتد، حتماً در دولت بنده این مشکلات حل میشود. همتی در ادامه گفت: من بانی وضع موجود نیستم اما این برداشت نشود که منظورم این است که دولت بانی وضع موجود است. او بانی وضع موجود را کسانی دانست که اعلام کردند دولت در سایه هستند و تصمیمگیریهایی میکنند. او یادآور شد: مگر تصویب کردن FATF چه بود که ما را معطل کردند. چرا چند نفر باید تصمیمی بگیرند ما عضو FATF باشیم یا نه. دیگر دارم خفه میشوم که این حرفها را میزنم! امیدوارم کسانی که کمک کردند این وضعیت ایجاد شود بگذارند ما به توسعه اقتصادی برسیم و مردم جیبشان پر شود. او با بیان اینکه، رفع حصر محصورین با تعامل قابل حل است، گفت: آمدهام که روحانی آخرین رئیس جمهوری نباشد.
به گزارش ایسنا، روز گذشته اعلام شد که «ولیالله فاطمی» عضو هیأت مدیره بانک ملی، ریاست ستاد انتخاباتی همتی را برعهده گرفته است.
رضایی: اشکالات موجود بر سر پیوستن به FATF را دنبال میکنم
رئیسی: برای خشکاندن ریشه فساد وارد صحنه شدهام
زاکانی: بهبود معیشت با حرف و توئیت اتفاق نمیافتد
قاضیزاده: میتوانیم تورم را زیر 5 درصد برسانیم
مهرعلیزاده: رقیب در پی انتخابات بی رونق و کاهش مشارکت است
همتی: آمده ام تا روحانی آخرین رئیس جمهور نباشد
جلیلی: فیلترینگ توئیتر توجیه ندارد
سعید جلیلی متولد سال ۱۳۴۴ در مشهد، یکی از هفت کاندیدا سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری است. او دکترای علوم سیاسی دانشگاه امام صادق دارد و عضویت در شورای راهبردی روابط خارجی، دبیری شورای عالی امنیت ملی و فعالیت به عنوان معاون اروپا و امریکای وزارت امور خارجه را در کارنامه دارد. به گزارش مهر، جلیلی در برنامه تبلیغیاش که از رادیو جوان پخش شد در معرفی خود و شرح سوابق اجراییاش، گفت: «یک فرزند دارم که دانشجوی رشته برق است. محل زندگی من تهران است و خانهام ۱۲۵ متر است اما الان در خانه سازمانی اسکان داریم چون بزرگتر است. خودروی من پراید است.»
او در ادامه فضای مجازی را یکی از بهترین فرصتهای موجود برای نسل جوان دانست، اما گفت: دولت باید برای فضای مجازی برنامه داشته باشد و نمیتواند آن را رها کند. البته برخی تصور میکنند که منظور این است که فضای مجازی بسته شود، اما منظورم این نیست و باید برنامه وجود داشته باشد.
جلیلی از فضای مجازی به عنوان یکی از عوامل مؤثر برای بهبود وضعیت اشتغال نام برد و افزود: برای بنده عجیب است که اینستاگرام باز و توئیتر بسته است. البته قطعاً همه مردم نمیخواهند که فضای مجازی به گونهای باشد که به جامعه لطمه وارد شود. این نامزد ریاست جمهوری با بیان اینکه دولت باید برای مسکن و ازدواج جوانان برنامه واقعی داشته باشد و باید حداقل سالی یک میلیون خانه ساخته شود، افزود: هر استانی مزیتی دارد و استانهای مرزی ما مزیت همسایگی با کشورهای دیگر را دارند. جوان ما به جای کولبری میتواند یک صادرکننده خوب باشد. جلیلی ساخت انبوه مسکن را برنامه خود جهت مهار قیمت مسکن عنوان کرد و گفت: باید مسکن را از یک کالای سرمایهای به یک کالای مصرفی تبدیل کنیم و کسی نباید برای اینکه سرمایهدارتر شود، مسکن بخرد و نباید به آن به عنوان یک کالای سرمایهای نگاه کند.
این نامزد ریاست جمهوری که در سالهای گذشته اعلام کرده بود دولت در سایه تشکیل داده است، در پایان این برنامه افزود: در این هشت سال تحت عنوان دولت سایه مسائل را پیگیری کردیم و معتقدیم که با وجود ظرفیتهایی که داریم، نه تنها میتوانیم بر تهدیدات غلبه کنیم، بلکه میتوانیم جهش هم داشته باشیم و لازمهاش این است که اراده جدی در این زمینه داشته باشیم. جلیلی که چند سالی است در توئیتر حساب کاربری دارد، روز گذشته و پس از سالها فیلتر بودن این شبکه اجتماعی در توئیتی کوتاه نوشت: «فیلترینگ توئیتر توجیه ندارد.»
رضایی: اشکالات پیوستن به FATF را دنبال میکنم
«پول ایران را بعد از دلار و یورو قویترین پول منطقه میکنم»، محسن رضایی میرقائد کاندیدای سیزدهمین دوره ریاست جمهوری این وعده اقتصادی را در گفتوگویی انتخاباتی مطرح کرد. به گزارش ایرنا، رضایی اصلاح رابطه بورس، بیمه و بانکها با تولید را جزو برنامههای اصلی خود عنوان کرد و گفت: اینکه بانکها و بورس را به سمت تولید و سرمایهگذاری هدایت کنیم دو طرفه است؛ تولید ایران باید پرجاذبه، بازدهی و سوددهی بالا داشته باشد، لذا ایجاد جاذبه در تولید ملی اولین برنامه من خواهد بود.
او با بیان اینکه بورس، بیمه و بانکها سه قسمت قلب اقتصادند که در کشور ما چون سه جزیره دور از هم عمل میکنند، افزود: برای همین شورای تثبیت مالی از این سه نهاد درست میکنم. بورس جدای از بانک مرکزی و بانک مرکزی جدای از بورس و هر دو اینها جدای از بیمه نباید عمل کنند.
دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام با تأکید بر تأثیر توسعه صادرات در افزایش بازدهی تولید ملی، درباره FATF گفت: پرونده FATF در مجمع تشخیص مصلحت نظام باز است و اگر دولت من روی کار بیاید، به طور جدی ابهامات FATF را در داخل و خارج از کشور و در دبیرخانه دنبال میکنیم. تضمینهای لازم را میگیرم و سعی میکنیم ابهامات برطرف شود و اشکالاتی را که سر راه پیوستن به وجود آمده دنبال میکنیم. رضایی همچنین برجام را سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دانست و گفت: امریکا باید به سرعت تحریمها را بردارد و اقدام مشروط را نمیپذیریم و دیپلماسی را از حالت کاغذی خارج کرده و عملی میکنیم. او در ادامه از ایرانیان خارج از کشور دعوت کرد تا برای آبادانی کشور با دولت همراه شوند و گفت: به آنها قول دادم در صورت موفقیت در انتخابات، زمینه سرمایهگذاری مالی و حضور معنوی آنها در کشور را فراهم خواهم کرد.
این نامزد انتخابات ریاست جمهوری همچنین با انتشار یادداشتی اینستاگرامی بر اولویت «سیاست خارجی» در دولت «اقدام و تحول» پرداخت و نوشت: سیاست خارجی، در صورتی موفق است که اقتصاد را به حرکت درآورد و درآمد سرانه ایرانیان را افزایش دهد. شرکتهای پیشران، موتور محرک تولید داخل و توسعه تجارت بینالملل هستند. با تکیه بر توان صنعتی و قابلیتهای فنی مهندسی، مسیر تجارت بینالمللی را میگشاییم. اولویت ما کشورهای همسایه و منطقه خواهد بود.» او به همراه این مطلب تصاویری از بازدید خود از شرکتها و صنایع پیشران از جمله گروه مپنا منتشر کرد.
رئیسی: برای خشکاندن ریشه فساد وارد صحنه شدهام
سومین بازدید سید ابراهیم رئیسی در قالب کمپین تبلیغاتیاش در شهرک صنعتی عباسآباد تهران رقم خورد. کاندیدای سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و رئیس قوه قضائیه صبح دیروز در جریان این بازدید با اشاره به گلایهمندی مردم از نظام بانکی کشور، گفت: من در قوه قضائیه جلسات پیدرپی را با مسئولان بانکی داشتم و تلاشهای فراوانی برای اصلاح وضع موجود کردم اما این اقدامات کافی نیست. باید در سرمنشأ، ریشه فساد را بخشکانیم و من برای انجام این مأموریت بزرگ وارد صحنه شدهام.
رئیسی با بیان اینکه «نیازمند یک خیزش عمومی و اجتماعی برای برپایی ایران قوی هستیم و این خیزش نیاز به همپیمانی یک دولت مردمی با نیروهای مولد کشور دارد»، گفت: متأسفانه سالهاست این نیروها و پیشرانان حقیقی کشور توسط ساختارهای فسادزا و معیوب، روز به روز در حال ضعیفتر شدن هستند.
او فعالان عرصه تولید را پیشتازان اقتصاد و سربازان میدان پیشرفت کشور معرفی کرد و افزود: فقط قدرت نظامی امنیتآور نیست بلکه تولید برتر و با کیفیت و قابل رقابت با نوع خارجی نیز تولید قدرت میکند و امروز قدرت کشور در گرو اقتدار در تولید است.
رئیسی در اینباره ادامه داد: اگر از حوزههای دفاعی کشور، سرریز فناوری در حوزه صنعت کشور داشته باشیم، پیشرفت اتفاق خواهد افتاد. مردم گلهمند هستند که چرا کشوری که تولید موشک میکند ولی نمیتواند خودروی با کیفیت در سطح توقع مردم بسازد این دلیلش این است که سرریز فناوری از حوزههای دفاعی به صنعت کشور وجود ندارد و ما در دولت سیزدهم این کار را خواهیم کرد انشاءالله. نامزد ریاست جمهوری سیزدهم با اشاره به عملکرد دو ساله خود در قوه قضائیه گفت: حرکت ما در قوه قضائیه برای مبارزه با فساد و حمایت از تولید گام به گام، قاطع و مورد به مورد بود. او وعده داد که دولتش دولتی مردمی، فعال، چابک و تولیدمحور باشد که اصلاح ساختارهای درونی خود و حمایت از نیروهای مولد را به منظور خوداتکایی و استقلال عدالت محور ایران پیگیری کند.
به گزارش ایسنا، روز گذشته مجید متقیفر سخنگوی جبهه پایداری از حمایت تشکل متبوعش از سیدابراهیم رئیسی به عنوان کاندیدای اصلح انتخابات خبر داد.
سعید محمد فرمانده سابق قرارگاه خاتم سپاه و از جمله داوطلبان رد صلاحیت شده انتخابات ریاست جمهوری هم دیروز به همراه اعضای ستاد انتخاباتیاش با سید ابراهیم رئیسی دیدار و از آمادگی ستادهایش برای حمایت از رئیسی خبر داد.
زاکانی: بهبود معیشت با حرف و توئیت اتفاق نمیافتد
به دنبال انتشار توئیتی از عبدالناصر همتی کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری درباره «معیشت مردم»، علیرضا زاکانی دیگر کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری در توئیتی دیگر به او پاسخ داد. زاکانی در صفحه توئیتر خود با استفاده از هشتک «بانیان وضع موجود» خطاب به همتی نوشت: «بهبود معیشت و رفاه با حرف و توئیت اتفاق نمیافتد. نتیجه بینش اقتصادی و سیاستهای اقتصادی جنابعالی و همفکرانتان طی سالهای گذشته رشد اقتصادی تقریباً صفر، کاهش ۳۵ درصدی درآمد سرانه خانوار، تورم ۵۰ درصدی و فاصله ۱۶ برابری درآمد دهکهای بالا و پایین بوده است.» سخنگوی ستاد زاکانی هم از کمیسیون تبلیغات انتخابات و دادستان کل کشور خواست که به تخریبها علیه زاکانی ورود کنند. مالک شریعتی در صفحه توئیتر خود با ابراز امیدواری از اینکه تیمهای نفوذی ترور شخصیت پیش از اقدام، شناسایی و دستگیر شوند، گفت: «لازم است کمیسیون تبلیغات انتخابات و دادستان کل هم به تخریبهای بی سابقه علیه زاکانی ورود کنند.»
شریعتی همچنین در گفتوگویی گفت: عمده برنامههای انتخاباتی در تلویزیون است که این برنامهها به جهت گستردگی و عمق بخشی باعث شناخت مردم میشود، چراکه برخی از چهرهها آشنا هستند، اما برخی چهرهها جدید هستند و میتوانند نمادی از گام دوم انقلاب اسلامی باشند و آقای زاکانی هم چهره جدیدی است. وی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه شانس پیروزی چهرههای جدید را چطور میبینید، گفت: چهرههای جدید یک شانس خوبی دارند و آن اینکه مردم تصویری از آنها در ذهنشان نیست و به عنوان زمین آماده کشت تلقی میشوند و نامزدهای جدید فرصت بیشتری نسبت به نامزدهای شناخته شده دارند، چهرههای جدید فرصت پدیده شدن دارند چراکه درخصوص چهرههای قدیمی مردم تصمیمگیری کردهاند. شریعتی درخصوص شایعات عدم حضور زاکانی تا پایان انتخابات، با بیان اینکه آنچه که برای ما مهم است توفیق و پیروزی جریان انقلاب است، اضافه کرد: هر نامزدی که از جریان انقلاب بگوید من قطعاً کنار میروم اشتباه کرده است و حتی اگر هم بگوید تا آخر در عرصه حضور دارد باز هم اشتباه است، نامزدهای جریان انقلابی بیش از دو نفر هستند این عقلانیت و هوشمندی در تمام دوستان وجود دارد که در روزهای پایانی تصمیم واحدی بگیرند که این تصمیم منجر به ماندگاری یک نفر یا دو نفر از چهرههای جریان انقلاب باشد.
قاضیزاده هاشمی: میتوانیم تورم را زیر 5 درصد برسانیم
امیر حسین قاضی زادههاشمی برنامههای انتخاباتی دیروز خود را با واکنش به عبدالناصر همتی دیگر نامزد انتخابات شروع کرد. او پیش از این معضل بورس را قابل حل دانسته و گفته بود: «سه روزه میشود مشکل حاد بازار سرمایه را حل کرد، به یک دستور حکومتی از رئیس جمهور نیاز دارد.» همتی اما در واکنش گفته بود که بورس مگر مایکروفر است که 3 روزه مشکلش حل شود. قاضیزاده هاشمی در پاسخ به همتی در توئیتر نوشت: «آقای همتی پس از مدتها سکوت در برابر زیان هزاران میلیاردی مردم، حل فوری سه روزه برخی مشکلات حاد بورس را زیر سؤال میبرد. جناب همتی به خاطر عملکرد فشل تیم اقتصادی دولت، بورس به کوره ذوب سرمایههای مردم تبدیل شده؛ کوره سوزانی که هیزم آتش آن شما بودید.»
قاضیزاده هاشمی دیروز همچنین در گفتوگویی گفت: به مدت دو سال روی کنترل تورم کار میکنیم و میتوانیم تورم را به زیر 5 درصد برسانیم. به گزارش ایرنا، این نامزد انتخابات افزود: رئیس جمهوری باید یک نگاه ۳۶۰ درجه به همه موضوعات داشته باشد و امنیت، مسائل اجتماعی و فرهنگ را بفهمد و نگاهی خاص برای انجام اصلاحات داشته باشد. او با بیان اینکه دولت یک جریان فکری و یک طبقه اجتماعی است، اضافه کرد: به عنوان نماینده گام دومیها آمدهام. نسلی از جوانان نوآور آمدهاند تا یک تفکر دیگر را بر اداره کشور حاکم کنند.
این من نیستم و ما یک جمع هستیم. وی تأکید کرد: رشد قیمتها طبق آماری که مراکز آمار بانک مرکزی میدهد، ۵۰ درصد بوده است یعنی به طور متوسط میانگین قیمتها ۵۰ درصد رشد کرده است. این رشد ۵۰ درصدی 5 درصد میشود.
یعنی رشد تورم ۱۰ برابر کمتر میشود اما در سال اول به نصف کاهش مییابد و ما در سال اول رشد نرخ تورم را به زیر ۳۰ درصد میرسانیم و به همین ترتیب تورم به صورت تصاعدی کاهش مییابد تا تک رقمی شود. خبرگزاری صدا و سیما هم خبر داده که قسمت اول مستند تبلیغاتی سیدامیرحسین قاضیزاده هاشمی ساعت ۲۰ امروز (دوشنبه) از شبکه یک سیما پخش میشود.
«من فرکانس را عوض نمیکنم» نام مستند تبلیغاتی این نامزد ریاست جمهوری دوره سیزدهم است.
مهرعلیزاده: رقیب در پی انتخابات بی رونق است
محسن مهرعلیزاده، نامزد سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری روز گذشته در توئیتی نوشت: حریف امکانات و ابزارهای قدرت را در اختیار داشته و اراده ملت را در تضاد با منافع خود میبیند. رقیب ما تلاش دارد با کاهش مشارکت مردم و پیروزی در انتخاباتی بی رونق که به یکپارچه کردن قوا میانجامد، منافع ملی را فدای منافع خود کند.
مهرعلیزاده که علی رغم برعهده داشتن استانداری اصفهان در دولت یازدهم بیشتر به عنوان رئیس سازمان تربیت بدنی در دولت اصلاحات شناخته میشود روز گذشته در گفتوگو با رادیو اقتصاد به تبیین دیدگاههای اقتصادیاش پرداخت.
مهرعلیزاده که در روزهای گذشته دیدگاه اقتصادیاش را تحت عنوان «اقتصاد اجتماعی» به معنای تأکید بر توسعه در عین حمایت از گروههای آسیبپذیر جامعه و جلوگیری از آسیب دیدن آنها از تبعات توسعه اقتصادی تشریح کرده بود در این گفتوگو درباره بورس ایران و تنشهای یک سال گذشته در این بازار،گفت: بورس، بازار مورد نیازی است و میتوان از این طریق نقدینگی جامعه را به سمت توسعه و تولید، هدایت کرد. اما نباید از بیرون در بورس دخالت کرد.
او دخالت دولت، شرکتهای بزرگ دولتی و سهامداران حقوقی در بورس را نقد کرد و با بیان اینکه دخالت دولت و تزریق پول به بورس تنها برای جلوگیری از سقوط بورس توجیه دارد، گفت: مدیریت بورس باید مستقل و کارشناسی باشد.
این کاندیدای ریاست جمهوری همچنین در گفتوگویی پیرامون نحوه مطلوب تعامل دولتش با اقشار مختلف جامعه گفت: دوست دارم جوانان هفتهای چهار تا پنج ساعت با حضور رسانهها از بنده انتقاد کنند تا ضعفهای خود را بدانم و معتقدم رمز موفقیت دولت من در انتقاد جوانان است.
او در پاسخ به سؤالی درباره نظارت بر توزیع و قیمت کالاها در کشور یادآور شد: اگر تورم کنترل شود و قیمتها چندماه ثابت باشد، انگیزههای گرانی و احتکار از بین میرود. اجرای صحیح قانون حمایت از مصرف کننده میتواند مفید باشد. من در مورد اروپا مطالعه کردهام آنجا هم قانونی مشابه قانون حمایت از مصرفکننده که در کشور ما وجود دارد، تدوین شده و توسط اتاق بازرگانی کشورها اجرا میشود. ولی نوع ارتباط دولت با اتاق بازرگانی در اروپا به گونهای است که نمیتوانند تخلف کند. وی ادامه داد: باید ۷۰ تا ۸۰ درصد از عوامل زمینهساز افزایش قیمتها و انگیزه احتکار و تورم را از بین ببریم و تا تورم را از بین نبریم، باید همچنان نظارت داشته باشیم. امروز با تعدد دستگاههای نظارتی روبهرو هستیم. درحالی که به عقیده من، یک دستگاه نظارتی و یک قانون، ولی پاسخگو باید وجود داشته باشد.
همتی: آمدهام تا روحانی آخرین رئیس جمهور نباشد
عبدالناصر همتی هم به جمع معدود سیاستمدارانی پیوست که با حضور در شبکه اجتماعی کلاب هاوس در گفتوگوی بیواسطه با کاربران به پرسشهایشان پاسخ داد. همتی که در هنگام انجام این گفتوگو هنوز خبری از احتمال تعیین جایگزین برای ریاستاش در بانک مرکزی منتشر نشده بود، در اینباره گفت: آقای رئیس جمهوری گفتند حضور شما در انتخابات باعث ایجاد مشکل در سیاستهای پولی و مالی میشود اگر تصمیم شما برای ادامه جدی است فرد دیگری را جایگزین کنیم که من گفتم از نظر من مشکلی ایجاد نمیکند ولی شما صاحب اختیارید. کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری سیزدهم با بیان این اعتقاد که «یک رئیس جمهوری اقتصاددان میتواند راهگشا باشد و با بینش اقتصادیاش قدمهای جدی بردارد»، گفت: «به عنوان یک اقتصاددان به اقتصاد دولتی اعتقادی ندارم بلکه معتقدم دولت باید کالای عمومی را تهیه کند و در زیرساختها سرمایهگذاری کند. بنابراین طرفدار کوچک کردن دولتام». همتی با بیان اینکه رقیب انتخاباتیاش را قهر مردم با انتخابات میداند، در ادامه گفت: یکی از افتخارات من این است که سیاست ارزپاشی را متوقف کردم. خیلی از افراد فکر میکنند بانک مرکزی، قیمت ارز را بالا برده است اما اصلاً اینطور نیست. او فوریترین اقدام دولتش را اصلاح و افزایش قدرت خرید مردم اعلام کرد و با بیان اینکه تعامل با شرق و غرب مهمترین شعار دولتاش است، افزود: خبرهایی که دارم با مذاکراتی که میشود احتمالش زیاد است که این مشکل حل شود اما اگر اتفاقی در مذاکرات نیفتد، حتماً در دولت بنده این مشکلات حل میشود. همتی در ادامه گفت: من بانی وضع موجود نیستم اما این برداشت نشود که منظورم این است که دولت بانی وضع موجود است. او بانی وضع موجود را کسانی دانست که اعلام کردند دولت در سایه هستند و تصمیمگیریهایی میکنند. او یادآور شد: مگر تصویب کردن FATF چه بود که ما را معطل کردند. چرا چند نفر باید تصمیمی بگیرند ما عضو FATF باشیم یا نه. دیگر دارم خفه میشوم که این حرفها را میزنم! امیدوارم کسانی که کمک کردند این وضعیت ایجاد شود بگذارند ما به توسعه اقتصادی برسیم و مردم جیبشان پر شود. او با بیان اینکه، رفع حصر محصورین با تعامل قابل حل است، گفت: آمدهام که روحانی آخرین رئیس جمهوری نباشد.
به گزارش ایسنا، روز گذشته اعلام شد که «ولیالله فاطمی» عضو هیأت مدیره بانک ملی، ریاست ستاد انتخاباتی همتی را برعهده گرفته است.
انتقاد نمایندگان از وعدههای بزرگ نامزدها
چند برابر شدن یارانهها تنها با افزایش قیمت بنزین و برق و گاز امکانپذیر است
گروه سیاسی| وعدههای انتخاباتی نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری اعتراض نمایندگان را هم برانگیخت. از یارانه 450 هزار تومانی تا وام 500 میلیون تومانی و افزایش تولید و اشتغال یک میلیون ایرانی و ساخت مسکن انبوه از جمله وعدههایی بود که با انتقاد نمایندگان مجلس روبه رو شد. بخصوص که رهبر معظم انقلاب هم در دیدار ویدیو کنفرانسی اخیر خود با مجلسیها تأکید کرده بودند که نامزدها شعارها و وعدههایی ندهند که قابل اجرا نیست.
طرح این وعدهها دیروز به صحن علنی مجلس هم رسید و علیرضا سلیمی و محمدرضا میرتاج الدینی به انتقاد از کاندیداها پرداختند و تأکید کردند که چنین وعدههایی جز با افزایش قیمت حاملهای انرژی امکانپذیر نیست.
سلیمی درباره اینکه برخی از کاندیداهای سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری وعدههای اقتصادی مانند پرداختهای چندصد میلیونی به زوجهای جوان و یارانه چند صد هزار تومانی میدهند، گفت: حضرت آقا توصیه کردند وعدههایی داده شود که واقعی باشند که با ظرفیتها و امکانات کشور منطبق باشد. نمیدانم دوستانی که وعده میدهند حتماً توجیههایی دارند که امیدوارم باتوجه به اتفاقاتی که در کشور میافتد، واقعی باشد.
او ادامه داد: آن چیزی که ما در مجلس مشاهده میکنیم درباره یارانهها، در حال حاضر کششی برای پرداخت چنین مبلغی وجود ندارد. اگر منظور دوستان این است که یارانهها را میخواهند براساس افزایش قیمت حاملهای انرژی، افزایش دهند که به نظر من مصلحت نیست.
سلیمی با بیان اینکه نمیدانم چرا برخی از این افراد وعدههای خودشان را واکاوی نمیکنند، گفت: پشت برخی از این صحبتها چیزهایی خوابیده است، به طور مثال نمیتوانند به صراحت بیایند بگویند قرار است قیمت حاملهای انرژی از جمله برق، گازوئیل، بنزین، گاز و آب گران شود.
به گزارش ایلنا محمد رضا میرتاج الدینی هم در نطق میان دستور خود خطاب به نامزدهای سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، گفت: وعدههایی بدهید که امکان تحقق آن وجود داشته باشد؛ در رابطه با یارانهها وعدههایی داده میشود که باید با صراحت و شفافیت اعلام کنم تا ملت ما بدانند؛ میزان یارانهها دست هیچ کس نبوده و از آن دست تصمیمهایی است که با وحدت مجلس و دولت تحقق پیدا میکند.
نایب رئیس کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس خاطرنشان کرد: همه کارشناسان میدانند در صورت اصلاح نظام یارانهای و آشکار بودن یارانههای پنهان، اصلاح قیمت حاملهای انرژی و حذف ارز۴۲۰۰ تومانی میزان یارانهها بیش از ۱۰ برابر هم میشود اما عدهای فقط یک روی سکه را میگویند. همه حقیقت را با مردم در میان بگذارید و از وعدههای پوپولیستی اجتناب کنید.
طرح این وعدهها دیروز به صحن علنی مجلس هم رسید و علیرضا سلیمی و محمدرضا میرتاج الدینی به انتقاد از کاندیداها پرداختند و تأکید کردند که چنین وعدههایی جز با افزایش قیمت حاملهای انرژی امکانپذیر نیست.
سلیمی درباره اینکه برخی از کاندیداهای سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری وعدههای اقتصادی مانند پرداختهای چندصد میلیونی به زوجهای جوان و یارانه چند صد هزار تومانی میدهند، گفت: حضرت آقا توصیه کردند وعدههایی داده شود که واقعی باشند که با ظرفیتها و امکانات کشور منطبق باشد. نمیدانم دوستانی که وعده میدهند حتماً توجیههایی دارند که امیدوارم باتوجه به اتفاقاتی که در کشور میافتد، واقعی باشد.
او ادامه داد: آن چیزی که ما در مجلس مشاهده میکنیم درباره یارانهها، در حال حاضر کششی برای پرداخت چنین مبلغی وجود ندارد. اگر منظور دوستان این است که یارانهها را میخواهند براساس افزایش قیمت حاملهای انرژی، افزایش دهند که به نظر من مصلحت نیست.
سلیمی با بیان اینکه نمیدانم چرا برخی از این افراد وعدههای خودشان را واکاوی نمیکنند، گفت: پشت برخی از این صحبتها چیزهایی خوابیده است، به طور مثال نمیتوانند به صراحت بیایند بگویند قرار است قیمت حاملهای انرژی از جمله برق، گازوئیل، بنزین، گاز و آب گران شود.
به گزارش ایلنا محمد رضا میرتاج الدینی هم در نطق میان دستور خود خطاب به نامزدهای سیزدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، گفت: وعدههایی بدهید که امکان تحقق آن وجود داشته باشد؛ در رابطه با یارانهها وعدههایی داده میشود که باید با صراحت و شفافیت اعلام کنم تا ملت ما بدانند؛ میزان یارانهها دست هیچ کس نبوده و از آن دست تصمیمهایی است که با وحدت مجلس و دولت تحقق پیدا میکند.
نایب رئیس کمیسیون برنامه، بودجه و محاسبات مجلس خاطرنشان کرد: همه کارشناسان میدانند در صورت اصلاح نظام یارانهای و آشکار بودن یارانههای پنهان، اصلاح قیمت حاملهای انرژی و حذف ارز۴۲۰۰ تومانی میزان یارانهها بیش از ۱۰ برابر هم میشود اما عدهای فقط یک روی سکه را میگویند. همه حقیقت را با مردم در میان بگذارید و از وعدههای پوپولیستی اجتناب کنید.
پاسخهای علمی متخصصان حوزه ویروسشناسی به شایعات مرگ بر اثر تزریق واکسن کرونا
واکسنهراسی با چاشنی شایعه مرگ!
فریبا خاناحمدی
خبرنگار
این روزها و در پی نخستین گام بزرگ بشری برای شروع برنامه واکسیناسیون همگانی علیه کووید19 انتشار خبری در فضای مجازی حواشی فراوانی را به همراه داشته و موجی از واکسنهراسی را بهوجود آورده است و موجب شده این سؤال بهشدت افکار عمومی را به خود مشغول کند اینکه آیا واکسنهای کووید19 میتوانند باعث مرگ شوند؟
دامنه واکسنهراسی با انتشار خبری غیررسمی از زبان یکی از برجستهترین اساتید ویروسشناسی در جهان «لوک مونتنیه» مبنی بر اینکه «تمام افراد واکسینه شده کرونا حداکثر طی 2 سال فوت خواهند کرد.» در فضای مجازی طوفان به پا کرده است. در ادامه این اظهارنظر که از لوک مونتنیه برنده جایزه نوبل نقل قول شده آمده «برای افرادی که به هر شکلی واکسن کرونا را دریافت کردهاند هیچ شانس زنده ماندن وجود ندارد.». طرح این شایعات تا حدی جدی است که به گفته متخصصان حوزه ویروسشناسی و اپیدمیولوژیستها؛ رواج چنین فرضیههای غیرعلمی و تبلیغات منفی علیه واکسن کووید19 به اندازه گسترش خود همهگیری خطرناک است اما نکته اینجاست که این روزها همزمان با شدت گرفتن روند واکسیناسیون در کشورمان گروههای ضد واکسن نیز با سوءاستفاده از چنین اخباری قد علم کردهاند و بدین ترتیب هراس از انجام واکسیناسیون در میان برخی افراد جامعه به مشکل تازهای بدل شده است. در این میان سؤالهای متعددی برای بسیاری از افراد مطرح میشود که آنچه در فضای مجازی میخوانیم و از اطرافیانمان میشنویم چقدر درست است؟ آیا فوت افراد متعاقب تزریق واکسن میتواند حقیقت داشته باشد؟ آیا تزریق واکسن کرونا مرگآور است و دو سال بعد همه میمیرند؟
پدیده «Antibody dependent enhancement» در مورد کرونا در حال تحقیق است
مختاری آزاد درباره شایعه مرگ دریافتکنندگان واکسن کرونا پس از دو سال به «ایران» میگوید: پروفسور لوک مونتنیه برنده جایزه نوبل، فردی است که اولینبار عامل بیماری ایدز را کشف کرد و انتشاردهندگان چنین اخبار غیرواقعی تصورشان بر این است اگر از قول ایشان حرفی بزنند مورد قبول عموم قرار میگیرد درحالی که ترجمه سخنان وی نشان میدهد اصلاً چنین حرفی زده نشده و این شایعه از سوی گروههای مخالف واکسن مطرح میشود.
این استاد ویروسشناسی دانشگاه علوم پزشکی تهران میافزاید: دکتر مونتنیه گفته است با توجه به تغییرات ویروس کرونا ممکن است آنتیبادیهای ناشی از واکسن خنثیکننده ویروسهای تغییریافته نباشند و مجموعه این آنتیبادیهای غیر نوترالیزان با ویروس با توجه به پدیده «Antibody dependent enhancement» صورت میگیرد یعنی مجموعه ویروس و آنتیبادی توسط سلولها مثلاً سلولهای دفاعی، بهتر گرفته و وارد سلول میشوند و تکثیر یابند ولی باید توجه داشت که هر ویروسی در هر سلولی توان تکثیر ندارد ولی در بعضی ویروسها به عنوان مثال ویروس تب دانگ مجموعه ویروس و آنتیبادی که توسط ماکروفاژها گرفته میشود از بد حادثه این سلول مناسب برای تکثیر ویروس است و تکثیر مییابد ولی هر مجموعه ویروس و آنتیبادی وارد این سلول شود لزوماً نمیتواند تکثیر کند و تاکنون علیرغم تغییرات ویروس کرونا چنین پدیدهای دیده نشده است.
وی در ادامه با طرح این پرسش که آیا در دنیا یک میلیارد و 800 میلیون نفری که واکسن کرونا تزریق کردهاند دچار چنین مشکلاتی شدهاند؟ میافزاید: تاکنون چنین چیزی گزارش نشده است. کشور کانادا افراد بالای 12 سال را هم واکسینه میکند. آیا اینها همگی باید بمیرند؟ چنین ادعاهایی از سوی گروههای مخالف واکسن که همه جای دنیا حضور دارند، مطرح میشود. درحالی که فواید واکسن از معایب آن همیشه بیشتر است و در واقع از صحبتهای ایشان اشتباه برداشت شده است.
پروفسور مونتنیه ادعایی دال بر مرگ افراد واکسینه متعاقب واکسن زدن نکرده است
اگرچه مطرح شدن چنین ادعای نادرستی به نقل از کاشف ویروس اچآیوی در شبکههای خبری و فضای مجازی بحث برانگیز شده است اما طرح این نقل قول عجیب در شبکههای خبری پژوهشگران و دانشمندان را متعجب نمیکند. مسعود یونسیان استاد اپیدمیولوژی دانشگاه علوم پزشکی تهران دراینباره به «ایران» میگوید: ما در بیان علمی و آکادمیک، به اینکه چه کسی حرفی را زده است توجه نمیکنیم، بلکه به اینکه چه حرفی زده شده است توجه میکنیم. بدیهی است اگر کسی که حرفی را میزند از پیشینه علمی قویتری برخوردار باشد، احتمال اینکه حرفش درست باشد بیشتر است، ولی بهطورکلی مجلات علمی به صرف اینکه چه کسی این حرف را زده چاپ نمیکنند، بلکه هر مقاله به داورانی ارجاع میشود که به فرایند و روش تحقیق و استدلالهای نویسنده نگاه میکنند، اگر صحت روش تحقیق و یافتهها از سوی هیأت داوران مجله تأیید شد آنوقت مقاله علمی منتشر میشود. برای همین نیز در ادبیات علمی و آکادمیک سراغ مجلات علمی/پژوهشی که اصطلاحاً در آنها «مرور همتایان» صورت میپذیرد میرویم و در دنیای علم به چنین مقالاتی استناد میکنند.
یونسیان با تأکید بر اینکه باید به فرایند تولید یافته علمی توجه کنیم، میافزاید: با عرض پوزش از مدیا و رسانههای اجتماعی؛ اخبار منتشر شده در شبکههای خبری و روزنامهها بهعنوان مستندات علمی در نظر گرفته نمیشود چرا که الزاماً مراحل گفته شده در این مسیر طی نمیشود. ممکن است دانشمندی نتایج مطالعات علمیاش را در شبکههای خبری نیز منتشر کند اما نمیتوان به آن استناد کرد. بلکه زمانی میتوان به این دست خبرها استناد کرد که گزارش آنها قبلاً در مقاله علمی پژوهشی منتشر شود و مورد داوری قرار بگیرد. تازه همه دستاوردهای علمی مناسب مخاطبان عام نیستند و بسیاری از «فرضیات» فقط برای بحثهای علمی بین خود دانشمندان مناسب هستند و تا زمانی که صحت آنها با اصول و قواعد علمی که در این خصوص وجود دارد تأیید نشود، ماهیت کاربردی پیدا نکرده و برای استفاده مخاطبان عام مفید نخواهند بود.
از منظر این استاد دانشگاه علوم پزشکی تهران نکته بعدی که خیلی مهم است؛ این است که همزمانی دو واقعه به معنای اینکه علت و معلول هم هستند در نظر گرفته نمیشود. برای مثال همه آنهایی که سرطان گرفتند قطعاً قبل ازآن یک وعده غذا خوردهاند. آیا میتوان گفت غذا خوردن باعث سرطان میشود؟ طبیعتاً پاسخ منفی است. سالیانه نسبتی از جمعیت به علتهای مختلف فوت میکنند. در کشور ما بر اساس سرشماری نفوس و مسکن سال 95 بهطور متوسط از هر هزار نفر از مردم کشور، سالانه حدود 5 نفر به علل مختلف فوت میکنند. در زبان علمی به این شاخص «میزان مرگ خام» میگوییم. به عبارت دیگر، انتظار داریم از یک میلیون نفر، در طول یکسال حدود ۵ هزار نفر بدون اینکه آن را به یک علت بیرونی خاص و جدید منتسب کنیم، فوت کنند و اگر تغییری در مرگ مورد انتظار یعنی ۵ در هزار (یا 5000 در یک میلون نفر) رخ دهد، قابل بررسی است. به عبارت دیگر، اگر طی یک ماه پس از واکسن زدن یک میلیون نفر، حدود ۴۰۰ نفر فوت کنند، این تعداد معادل همان نفراتی است که پیشتر نیز به سایر دلایل فوت میکردهاند (تقسیم ۵۰۰۰ بر ۱۲ ماه سال) و اگر نسبت بیش از این باشد میتوان آن را احتمالاً به فرایند واکسیناسیون نسبت داد. به عبارتی، چنانچه در یک ماه 400 نفر از یک میلیون نفر فوت کنند آیا میتوانیم ادعا کنیم مرگشان به این خاطر بود که واکسن زدهاند؟ خیر، بلکه باید بگوییم براساس آمارهای قبلی، این تعداد مرگ مورد انتظار بوده است. لطفاً توجه داشته باشید که ما در ابتدا، اصطلاح «عوارض متعاقب واکسیناسیون داریم» نه عوارض منتسب به واکسن. یعنی اگر از آن یک میلیون نفر به جای 400 نفر؛ 800 نفر فوت کنند آنوقت میتوان 400 نفر اضافی را به واکسن نسبت داد.
ادعای علمی براساس شواهد قضاوت میشود، نه گوینده!
یونسیان تأکید میکند: وزارت بهداشت در کمیتههایی که دارد عوارض شدید واکسنها را بررسی میکند. بنابراین مردم وقتی چنین اخباری را میشنوند که فردی پس از تزریق واکسن فوت کرد دچار اضطراب نشوند چون تا زمانی که ارتباط بروز این عوارض با واکسن زدن از نظر تخصصی و یا آماری بررسی نشود، ارتباطی به تزریق واکسن ندارند.
وی میگوید: اگر واکسنهای کرونا عوارض قابل انتسابی مازاد براساس آنچه انتظار میرفت میداشتند، قاعدتاً هیچ دولت و حکومتی حاضر نمیشد شهروندانش را به کام مرگ بفرستد. اگر دکتر لوک حرف مستندی زده باید مستنداتش را بیان میکرد. اینکه دانشمندی راجع به دو سال بعد اظهار نظر کند، این ادعا صرفاً یک فرضیه است و آن را نباید بهعنوان یک یافته علمی قلمداد کرد. البته میتوان فرضیاتی را مبتنی بر یافتههای علمی بیان کرد، و یا حتی بدون اتکا بر یافتههای علمی نیز فرضیاتی ارائه کرد، ولی چنین صحبتهایی صرفاً در حد فرضیات یا حدس و گمان است. پروفسور مونتنیه دانشمند بزرگی است و در واقع ایشان کاشف ویروس اچآیوی بودند ولی همانگونه که پیشتر عرض کردم، ادعاهای علمی با استناد بر شواهد قضاوت میشوند نه گوینده آنها.
یونسیان در پاسخ به این سؤال که آیا اساساً فرضیه مرگ بر اثر تزریق واکسن کرونا بعد از دو سال از زبان پروفسور فرانسوی بیان شده است یا خیر؟ میگوید: ایشان نگفتهاند کسانی که واکسن کرونا میزنند دو سال بعد فوت میکنند بلکه فرضیهای را مطرح کرده که در مورد ویروس «دنگی» صادق است. ویروس بیماری دنگی چندین سروتایپ دارد و چنانچه فردی علیه یکی از این سروتایپها واکسینه شود و آنتیبادیهایی که فقط خاصیت چسبندگی به این سروتایپ را دارند ولی اصطلاحاً خنثی کننده نیستند در بدن وی ایجاد شود، چنانچه آلودگی با ویروسی از سروتایپ دیگر این بیماری وارد بدنش شود، نه تنها مصونیت در بدن وی نسبت به این سروتایپ جدید ایجاد نمیشود، بلکه ممکن است بیماری شدیدتری نیز پیدا کند. ابتدا این فرضیه در مورد واکسن کرونا نیز مورد توجه دانشمندان بوده ولی در مورد آن صدق نمیکند زیرا این دو ویروس تفاوتهای زیادی با هم دارند. نکته جالبتر اینکه اساساً ایشان چنن ادعایی دال بر مرگ افراد واکسینه متعاقب واکسن زدن نکردهاند! در نوشتار ایشان اشاره شده که: «واکسن زدن میتواند فرایند جهش را تسریع کند» و «پدیده ADE منجر به بیماری شدیدتری میشود.»
به گفته این اپیدمیولوژیست؛ همیشه آخرین خبرها الزماً دقیقترین و بهترینشان نیست. در مورد بسیاری از بیماریها هنوز هم به نتایج پژوهشهای سالها پیش استناد میشود هر چند در ادبیات آکادمیک تمایل بر این است اخبار جدید را دنبال کنیم، اما همانگونه که پیشتر گفتم، گفت و شنودهای جدید دانشمندان تا زمانی که مورد تأیید علمی قرار نگرفته باشد، ارزش کاربردی ندارد و مردم نباید به عنوان وقایع به آنها استناد کنند. در خاتمه باید توجه داشت که علیرغم تحقیقات ارزشمندی که این دانشمند در خصوص بیماری ایدز انجام داده، در حال حاضر از جایگاه ویژهای بین دانشمندان برخوردار نمیباشد.
صاحبنظران در گفتوگو با «ایران» تشریح کردند
تبعات مالیات عایدی سرمایه
سیاوش رضایی
خبرنگار
نمایندگان مجلس در نخستین روزهای خرداد ماه، کلیات طرح مالیات بر عایدی سرمایه را تصویب کردند که به نهایی شدن آن طبق مدت تملک، اگر فردی طلا، ارز، مسکن و خودرو خریداری و سپس اقدام به فروش آن کند، باید از محل سود این معامله، بخشی را بهعنوان مالیات پرداخت کند.
طبق این طرح، مازاد ارزش دارایی در زمان انتقال آن نسبت ارزش تملکش، عایدی سرمایه محسوب و هرنوع نقل و انتقال داراییهای املاک با انواع کاربری و حق واگذاری محل، انواع وسایل نقلیه موتوری زمینی، طلا، شمش طلا، طلای آب شده، زیورآلات از جنس طلا، پلاتین و جواهرآلات و انواع ارز خارجی در زمان انتقال در کلیه مناطق کشور از جمله مناطق آزاد تجاری اقتصادی و ویژه اقتصادی مشمول مالیات میشود.
علاوه براین، اگر واحد مسکونی یا وسیله نقلیه مورد معامله، تنها واحد مسکونی یا وسیله نقلیه تحت تملک اشخاص حقیقی بالای ۱۸ سال و بیش از یکسال در تملک وی باشد، مشمول پرداخت مالیات بر عایدی سرمایه نیست.
همچنین، اولین انتقال املاک نوساز و نیمه ساخت، انتقال باغها و زمینهای زراعی بیرون از حریم شهری، انتقال بلاعوض به والدین، همسر دائم و فرزندان بالای ۱۸ سال و اعطای وکالت به آنها، انتقال ترکه بهصورت ارث یا وصیت، انتقال بهمنظور وقف با تأیید سازمان اوقاف امور خیریه و انتقال قهری املاک مسکونی مشمول پرداخت مالیات مذکور نمیشوند.
علاوه بر این، هرگونه ارز انتقال یافته ازخارج از کشور که منشأ آن به تأیید بانک مرکزی رسیده باشد، بخصوص ناشی از صادرات، در صورتی که عرضه آن در مهلت قانونی مقرر به تأیید بانک مرکزی رسیده باشد، از این مالیات معاف است.
طبق طرح جدید مجلس، املاک در صورت نگهداری کمتر از یکسال مشمول ۴۰ درصد مالیات بر عایدی سرمایه میشوند. با نگهداری املاک بیش از یکسال، سالانه سه واحد درصد از نرخ مالیات بر عایدی سرمایه کم میشود و از سال دوازدهم به بعد با نرخ ثابت چهار درصد مشمول مالیات میشوند. طبق این گزارش، اراضی بایر نیز باید معادل ۴۰ درصد مالیات بر عایدی سرمایه بپردازند.
همچنین، نگهداری انواع خودرو در کمتر از یکسال معادل ۳۰ درصد مشمول مالیات میشود و در صورت نگهداری بیش از یکسال، سالانه ۱۰ واحد درصد از نرخ کم و مالیات مربوطه از سال چهارم به بعد با نرخ ثابت صفر درصد محاسبه میشود. از سوی دیگر، مالیات نگهداری سایر داراییها مانند طلا، ارز، جواهرآلات و… با نگهداری کمتر از یکسال معادل ۳۰ درصد، با نگهداری بیش از یک تا دو سال سالانه ۲۰ درصد و بیش از دو سال معادل ۱۰ درصد تعیین شده است.
هم اکنون این نوع مالیات با هدف تنظیمگری ومقابله با فعالیتهای سوداگرانه در بسیاری از کشورهای جهان اعمال میشود. اما با توجه به شرایط تورمی اقتصاد ایران و همچنین جزئیات این طرح، برخی اقتصاددانان و کارشناسان اعتقاد دارند که طرح جدید مجلس نیاز به چکش کاری بیشتری دارد. اغلب کارشناسان و اقتصاددانان درمجموع این نوع مالیات را مثبت و به نفع اقتصاد ارزیابی میکنند، اما معتقدند که باید به موارد بیشتری توجه شود. دراین راستا، حذف و کسر آثار تورمی از کالاهای مشمول و همچنین نگاه جامعتر به مالیات ازجمله مواردی است که کارشناسان روی آن تأکید میکنند.
ضرورت نگاه جامع به طرح
دراین باره علی سعدوندی اقتصاددان درگفتوگو با «ایران» اعتقاد دارد: درمجموع مالیات برعایدی سرمایه آثار مثبتی بههمراه دارد. این مالیات باعث میشود تا تخصیص منابع بهصورت بهینه صورت گیرد و انگیزه سرمایهگذاری در داراییهای غیرمولد را کاهش و بخشی از این سرمایهگذاری را به بخش مولد اقتصاد هدایت میکند.
وی تأکید کرد: اما هنگامی که اقتصاد در شرایط تورمی قرار دارد، اعمال این نوع از مالیات ممکن است موجب خدشه به عدالت شود. برای مثال فردی که یک واحد مسکونی خریداری کرده و بهدلیل افزایش قیمت بازدهی کسب کرده است، مشمول مالیات بر عایدی سرمایه میشود و این درحالی است که ممکن است همین فرد در بازار دیگری با زیان مواجه شده باشد. بهگفته وی، بدین ترتیب اجرای مالیات بر عایدی سرمایه درچنین شرایطی موجب افزایش ورشکستگیها دراقتصاد میشود. درمجموع طرحهای این چنینی باید از جامعیت برخوردار باشد، اما طرحی که کلیات آن درمجلس به تصویب رسیده است، جامع نیست.
این اقتصاددان درادامه گفت: ازسوی دیگر یکی از آثار منفی اجرای این طرح، تشدید خروج سرمایه از کشور است. کسانی که تا پیش از این دربازار مسکن کشور سرمایهگذاری میکردند با اجرای این طرح ترجیح میدهند که سرمایه خود را به بازار مسکن امارات و ترکیه هدایت کنند. البته برای جلوگیری از خروج سرمایه بایستی نرخ ارز بالاتر از نرخ واقعی آن باشد که نیازمند توقف ارزپاشی دراقتصاد است، روندی که طی 50 سال اخیر انجام شده است.
وی ادامه داد: هرچند این نوع از مالیات با سفته بازی مقابله میکند، اما بخشی از سفته بازیها به نفع اقتصاد تمام میشود، چرا که اگر بهعنوان مثال واسطهها برای خرید و فروش املاک نباشند به تشدید رکود و افزایش ریسک نقدپذیری میانجامد.
سعدوندی اظهارکرد: بدین ترتیب بکارگیری چنین ابزاری در شرایط اقتصادی امروز کشور پیچیدهتر از نگاه ساده انگارانهای است که مجلس به آن دارد. همانند طرح مالیات از خانههای خالی که موجب فساد میشود و بررسی آثار آن از عدم موفقیت حکایت دارد؛ طرح جزئی مالیات بر عایدی سرمایه نیز محکوم به شکست خواهد بود. شرط موفقیت این طرح جامع بودن آن است.
وی درپایان تأکید کرد: راهکار اصلی برای نیل به اهداف طرح مذکور مالیات بر مجموع درآمد (PIT) است به طوری که مجموع درآمدهای اشخاص برای مالیات ستانی مدنظر قرار گیرد.
آثار تورمی باید حذف شود
همچنین علیرضا طاری بخش، کارشناس مالیات و معاون پیشین سازمان امورمالیاتی درگفتوگو با «ایران» گفت: من با کلیات این طرح موافقم، اما برای تحقق عدالت مالیاتی و طبق اصول مالیاتی باید آثار تورمی درنظرگرفته و درطرح کسر شود.
وی توضیح داد: با توجه به تورم بالایی که دراقتصاد ایران با آن مواجهیم، مالیات متعلقه باید پس از کسر آثار تورمی اعمال شود.بهگفته وی، در اکثر کشورهای دنیا که مالیات بر عایدی سرمایه اجرایی شده است، با مشکل تورم مواجه نیستند و بهطور معمول تورمی درحد 2 تا 3 درصد دارند. برهمین اساس دراین کشورها، این متغیر تأثیر زیادی ندارد اما در کشورما بهدلیل تورم بالا، باید تورم بهعنوان یک متغیر مهم مدنظر قرار گیرد.
وی ادامه داد: برهمین اساس در ابتدا باید آثار تورمی از سودی که اشخاص در کالاهای مورد نظر به دست آوردهاند حذف شود و ازدرآمد خالص مالیات دریافت شود. دراین صورت، اجرای این طرح نتایج مثبتی به همراه خواهد داشت.
طاری بخش با اشاره به اینکه طبق طرح قرار است از تفاوت قیمت خرید و سال فروش مالیات دریافت شود، تأکید کرد: این به معنای دریافت مالیات از تورم است.
خبرنگار
نمایندگان مجلس در نخستین روزهای خرداد ماه، کلیات طرح مالیات بر عایدی سرمایه را تصویب کردند که به نهایی شدن آن طبق مدت تملک، اگر فردی طلا، ارز، مسکن و خودرو خریداری و سپس اقدام به فروش آن کند، باید از محل سود این معامله، بخشی را بهعنوان مالیات پرداخت کند.
طبق این طرح، مازاد ارزش دارایی در زمان انتقال آن نسبت ارزش تملکش، عایدی سرمایه محسوب و هرنوع نقل و انتقال داراییهای املاک با انواع کاربری و حق واگذاری محل، انواع وسایل نقلیه موتوری زمینی، طلا، شمش طلا، طلای آب شده، زیورآلات از جنس طلا، پلاتین و جواهرآلات و انواع ارز خارجی در زمان انتقال در کلیه مناطق کشور از جمله مناطق آزاد تجاری اقتصادی و ویژه اقتصادی مشمول مالیات میشود.
علاوه براین، اگر واحد مسکونی یا وسیله نقلیه مورد معامله، تنها واحد مسکونی یا وسیله نقلیه تحت تملک اشخاص حقیقی بالای ۱۸ سال و بیش از یکسال در تملک وی باشد، مشمول پرداخت مالیات بر عایدی سرمایه نیست.
همچنین، اولین انتقال املاک نوساز و نیمه ساخت، انتقال باغها و زمینهای زراعی بیرون از حریم شهری، انتقال بلاعوض به والدین، همسر دائم و فرزندان بالای ۱۸ سال و اعطای وکالت به آنها، انتقال ترکه بهصورت ارث یا وصیت، انتقال بهمنظور وقف با تأیید سازمان اوقاف امور خیریه و انتقال قهری املاک مسکونی مشمول پرداخت مالیات مذکور نمیشوند.
علاوه بر این، هرگونه ارز انتقال یافته ازخارج از کشور که منشأ آن به تأیید بانک مرکزی رسیده باشد، بخصوص ناشی از صادرات، در صورتی که عرضه آن در مهلت قانونی مقرر به تأیید بانک مرکزی رسیده باشد، از این مالیات معاف است.
طبق طرح جدید مجلس، املاک در صورت نگهداری کمتر از یکسال مشمول ۴۰ درصد مالیات بر عایدی سرمایه میشوند. با نگهداری املاک بیش از یکسال، سالانه سه واحد درصد از نرخ مالیات بر عایدی سرمایه کم میشود و از سال دوازدهم به بعد با نرخ ثابت چهار درصد مشمول مالیات میشوند. طبق این گزارش، اراضی بایر نیز باید معادل ۴۰ درصد مالیات بر عایدی سرمایه بپردازند.
همچنین، نگهداری انواع خودرو در کمتر از یکسال معادل ۳۰ درصد مشمول مالیات میشود و در صورت نگهداری بیش از یکسال، سالانه ۱۰ واحد درصد از نرخ کم و مالیات مربوطه از سال چهارم به بعد با نرخ ثابت صفر درصد محاسبه میشود. از سوی دیگر، مالیات نگهداری سایر داراییها مانند طلا، ارز، جواهرآلات و… با نگهداری کمتر از یکسال معادل ۳۰ درصد، با نگهداری بیش از یک تا دو سال سالانه ۲۰ درصد و بیش از دو سال معادل ۱۰ درصد تعیین شده است.
هم اکنون این نوع مالیات با هدف تنظیمگری ومقابله با فعالیتهای سوداگرانه در بسیاری از کشورهای جهان اعمال میشود. اما با توجه به شرایط تورمی اقتصاد ایران و همچنین جزئیات این طرح، برخی اقتصاددانان و کارشناسان اعتقاد دارند که طرح جدید مجلس نیاز به چکش کاری بیشتری دارد. اغلب کارشناسان و اقتصاددانان درمجموع این نوع مالیات را مثبت و به نفع اقتصاد ارزیابی میکنند، اما معتقدند که باید به موارد بیشتری توجه شود. دراین راستا، حذف و کسر آثار تورمی از کالاهای مشمول و همچنین نگاه جامعتر به مالیات ازجمله مواردی است که کارشناسان روی آن تأکید میکنند.
ضرورت نگاه جامع به طرح
دراین باره علی سعدوندی اقتصاددان درگفتوگو با «ایران» اعتقاد دارد: درمجموع مالیات برعایدی سرمایه آثار مثبتی بههمراه دارد. این مالیات باعث میشود تا تخصیص منابع بهصورت بهینه صورت گیرد و انگیزه سرمایهگذاری در داراییهای غیرمولد را کاهش و بخشی از این سرمایهگذاری را به بخش مولد اقتصاد هدایت میکند.
وی تأکید کرد: اما هنگامی که اقتصاد در شرایط تورمی قرار دارد، اعمال این نوع از مالیات ممکن است موجب خدشه به عدالت شود. برای مثال فردی که یک واحد مسکونی خریداری کرده و بهدلیل افزایش قیمت بازدهی کسب کرده است، مشمول مالیات بر عایدی سرمایه میشود و این درحالی است که ممکن است همین فرد در بازار دیگری با زیان مواجه شده باشد. بهگفته وی، بدین ترتیب اجرای مالیات بر عایدی سرمایه درچنین شرایطی موجب افزایش ورشکستگیها دراقتصاد میشود. درمجموع طرحهای این چنینی باید از جامعیت برخوردار باشد، اما طرحی که کلیات آن درمجلس به تصویب رسیده است، جامع نیست.
این اقتصاددان درادامه گفت: ازسوی دیگر یکی از آثار منفی اجرای این طرح، تشدید خروج سرمایه از کشور است. کسانی که تا پیش از این دربازار مسکن کشور سرمایهگذاری میکردند با اجرای این طرح ترجیح میدهند که سرمایه خود را به بازار مسکن امارات و ترکیه هدایت کنند. البته برای جلوگیری از خروج سرمایه بایستی نرخ ارز بالاتر از نرخ واقعی آن باشد که نیازمند توقف ارزپاشی دراقتصاد است، روندی که طی 50 سال اخیر انجام شده است.
وی ادامه داد: هرچند این نوع از مالیات با سفته بازی مقابله میکند، اما بخشی از سفته بازیها به نفع اقتصاد تمام میشود، چرا که اگر بهعنوان مثال واسطهها برای خرید و فروش املاک نباشند به تشدید رکود و افزایش ریسک نقدپذیری میانجامد.
سعدوندی اظهارکرد: بدین ترتیب بکارگیری چنین ابزاری در شرایط اقتصادی امروز کشور پیچیدهتر از نگاه ساده انگارانهای است که مجلس به آن دارد. همانند طرح مالیات از خانههای خالی که موجب فساد میشود و بررسی آثار آن از عدم موفقیت حکایت دارد؛ طرح جزئی مالیات بر عایدی سرمایه نیز محکوم به شکست خواهد بود. شرط موفقیت این طرح جامع بودن آن است.
وی درپایان تأکید کرد: راهکار اصلی برای نیل به اهداف طرح مذکور مالیات بر مجموع درآمد (PIT) است به طوری که مجموع درآمدهای اشخاص برای مالیات ستانی مدنظر قرار گیرد.
آثار تورمی باید حذف شود
همچنین علیرضا طاری بخش، کارشناس مالیات و معاون پیشین سازمان امورمالیاتی درگفتوگو با «ایران» گفت: من با کلیات این طرح موافقم، اما برای تحقق عدالت مالیاتی و طبق اصول مالیاتی باید آثار تورمی درنظرگرفته و درطرح کسر شود.
وی توضیح داد: با توجه به تورم بالایی که دراقتصاد ایران با آن مواجهیم، مالیات متعلقه باید پس از کسر آثار تورمی اعمال شود.بهگفته وی، در اکثر کشورهای دنیا که مالیات بر عایدی سرمایه اجرایی شده است، با مشکل تورم مواجه نیستند و بهطور معمول تورمی درحد 2 تا 3 درصد دارند. برهمین اساس دراین کشورها، این متغیر تأثیر زیادی ندارد اما در کشورما بهدلیل تورم بالا، باید تورم بهعنوان یک متغیر مهم مدنظر قرار گیرد.
وی ادامه داد: برهمین اساس در ابتدا باید آثار تورمی از سودی که اشخاص در کالاهای مورد نظر به دست آوردهاند حذف شود و ازدرآمد خالص مالیات دریافت شود. دراین صورت، اجرای این طرح نتایج مثبتی به همراه خواهد داشت.
طاری بخش با اشاره به اینکه طبق طرح قرار است از تفاوت قیمت خرید و سال فروش مالیات دریافت شود، تأکید کرد: این به معنای دریافت مالیات از تورم است.
کارشناسان در گفت و گو با «ایران » موضوع جنایتهای خانوادگی را بررسی کردند
روح سرد «قتل» در کالبد گرم «خانواده»
کامران علمدهی
خبرنگار
گروه حوادث / همان طور که جرم و علت وقوع جرم از نگاه صاحبنظران حقوقی، جامعهشناسی و روانشناسی تعاریف مختلفی دارد، آسیبشناسی و راهکارهای کاهش جرایم در هرکدام از این اضلاع هم با یکدیگر متفاوت هستند.گاهی جرایم و جنایاتی در جامعه رخ میدهد که افکار عمومی را جریحهدار میکند همانند قتل رومینا دختر 14 ساله به دست پدرش یا قتل بابک خرمدین، خواهر و دامادشان به دست پدر خانواده. بررسی چنین جنایاتی همان اندازه که به لحاظ حقوقی حائزاهمیت است، به لحاظ جامعهشناسی و روانشناسی هم بسیار مهم است چراکه به باور بسیاری از کارشناسان حرکت در مسیر حقوقی و قضایی به تنهایی بازدارنده نیست و آسیب شناسی چرایی وقوع جرم می تواند دورنمای بهتری در مسیر پیشگیری داشته باشد.اما در این میان سؤالهایی مطرح میشد از جمله اینکه آیا این گونه قتلها را میتوان در قالب فرزندکشی قرار داد؟ آیا پرداختن به عناصر 3 گانه جرایم – مادی، معنوی و قانونی - فقط باید به صورت حقوقی بررسی شوند؟ تبعات انتشار اخبار مستند و غیرمستند (که در پرونده بابک خرمدین به تعدد دیده و شنیده شد)، تا چه حدی میتواند به لحاظ روانی تأثیر منفی بر جامعه بگذارد؟ آیا اخبار غیرمستند و به طور کلی انتشار اخبار به صورت عریان و با جزئیات شلیک بر روح جامعه و به تبع آن موجب عادی انگاری و شکستن قبح چنین جرایمی نمیشود؟ آیا شیوه اطلاعرسانی جنایاتی چنین هولناک آن هم در کمتر از 24 ساعت از دستگیری متهمان پرونده کاری اصولی است؟ و...درباره این مباحث میزگردی با حضور کامبیز نوروزی، حقوقدان و روزنامه نگار ، غلامرضا سلیمانی قاضی بازنشسته، استاد دانشگاه و وکیل پایه یک دادگستری و دکتر مجید صفاری نیا رئیس انجمن روانشناسان اجتماعی ایران برگزار کردهایم که ماحصل آن را در ادامه می خوانید:
ریشه قتلهای خانوادگی بویژه فرزندکشی را در چه میبینید؟ با توجه به اینکه نمیتوان با قاطعیت عنوان کرد که این گروه از قتلها اغلب جزئیات و مؤلفههای مشابهی دارند آیا میتوان گفت که ریشه چنین قتلهایی سرمنشأ واحدی دارند؟
نوروزی: ما معمولاً جرایم خشن را در دو جلوه میتوانیم ببینیم پارهای از جرایم تیپیکال هستند و موارد مشابه آنها زیاد دیده میشود و به عبارتی تکرار پذیرند، اما برخی از جرایم در این الگو قرار نمیگیرند و احتمال تکرارشان پایین است. هرچند همه قتلها در نقطه پایینی مشابه یکدیگر هستند و در نهایت یک نفر فرد دیگری را کشته است اما آنچه خصوصیت یک قتل را از قتل دیگری تفکیک میکند جزئیات و عناصر شکل دهنده واقعه مانند سن، شغل، جنس، موقعیت طبقاتی، میزان تحصیلات و مشخصات فردی قاتل و مقتول است و البته دسته دیگر، اطلاعات موقعیتی است یعنی قتل در چه موقعیتی اتفاق افتاده است؟ مثل عصبانیت ناشی از ترافیک در تابستان که باعث میشود یک راننده با قفل فرمان راننده دیگری را بکشد. در این رابطه باید گفت برخی از موقعیتها تکرارپذیر هستند. بنابراین ما قتلها را براساس شاخص ضریب احتمال تکرار دستهبندی میکنیم و این ضریب تکرار را براساس مؤلفهها میتوانیم به دست بیاوریم. بعضی موقعیتها جرمزا هستند. به عنوان مثال حاشیه شهرها موقعیتهای جرمزا هستند یا در پارهای از خرده فرهنگها یک سری ارزشها مسلط است و عمل به آن فرهنگها تکلیف تلقی میشود. مثل قتلهای ناموسی در جنوب کشور که نمونه زیادی داریم و ضریب احتمال تکرار اینگونه قتلها بالاست. یا در قتل رومینا که سال گذشته در شمال کشور رخ داد دختر نوجوانی با پسری از خانه فرار کرد. بنابراین موضوع غیرت و ناموس به عنوان یک محرک باعث شد پدر دست به قتل دخترش بزند. اما یک سری موقعیتها استثنایی هستند. ما میتوانستیم قتل رومینا را در الگوهای تحلیلی پیش فرض قرار دهیم. اما وقتی مؤلفهها استثنایی هستند ضریب احتمال تکرار پایین میآید و نمیتوانیم این قتلها را درون الگوهای تیپیکال قرار دهیم چرا که منحصر به فرد هستند. شاید سالها بگذرد تا قتلی مشابه اتفاق بیفتد. مانند پرونده اصغر قاتل که در سال 1304 رخ داد اما 70 سال گذشت تا نمونه مشابهش یعنی قتلهای کودکان به دست بیجه در منطقه پاکدشت رخ داد. پرونده خرمدین به اعتقاد من از موارد کاملاً استثنایی است. این گونه قتلها بیش از آنکه تابع شرایط محیطی و جامعه شناختی باشند تابع شرایط شخصیتی، خلقی و روانی نقش آفرینان حادثه هستند. البته امر اجتماعی هم دخالت دارد اما معنادار نیست. اگر به مؤلفههای این حادثه نگاه کنیم میبینیم که در نگاه متعارف نباید احتمال چنین قتلی را در چنین محیطی بدهیم.
جناب سلیمانی به عنوان فردی که سالها در کسوت یک قاضی دادگستری در دستگاه قضایی حضور داشتهاید، تحلیل شما در خصوص رفتار متهم اصلی پرونده قتل بابک خرمدین چیست؟ آیا برای کاهش چنین جرایمی و آسیبشناسی پروندههایی با مضمون قتلها و خشونتهای خانوادگی تنها میتوان به رکن قانونی و به سرانجام رساندن پرونده بسنده کرد؟
سلیمانی: در ابتدا لازم است که به عناصر هرجرم اشاره کنم که مشتمل بر سه عنصر مادی معنوی و قانونی است. در چنین پروندههایی طبیعی است که سیستم قضایی بعد از وقوع جرم درگیر پرونده میشود. رکن قانونی که مشخص است و مجرم به مجازات قانونی میرسد اما رکن معنوی و انگیزهای – مادی - که باعث شده پدر و مادر دست به قتل فرزندشان بزنند، مؤلفهای است که به طور قطع باید مورد بررسی بیشتری قرار گیرد. به هرحال در پروندهای که پدر خانواده برای ارتکاب به جنایت خودش را محق میداند و درباره انگیزهاش هم دلایلی چون مشکلات اخلاقی و رفتاری پسر، دختر و دامادش را مطرح میکند و بعد هم میگوید من آنها را کشتم تا جامعه را اصلاح کنم و با حرکتی قهرمانانه مقابل همه ابراز رضایت و شکر میکند، جای تأمل و واکاوی دارد.
حال اگر مقتول این پرونده فیلمساز نبود و جامعه فرهنگی او را نمیشناخت بازهم جامعه به دنبال برخورد با عاملان قتل و آسیبشناسی آن برمیآمد؟
سلیمانی: فکر میکنم اگر مقتول فیلمساز نبود و خبر چنین جنایتی رسانهای میشد بازهم جامعه توقع داشت تا همه ابعاد پیدا و پنهان آن مورد بررسی موشکافانه قرار بگیرد. زیرا در زیر پوست این جامعه هزاران بابک خرمدین هست اما آنچه باعث برجسته شدن این پرونده شد و جامعه را متأثر کرد تا واکنش نشان دهد شخصیت اجتماعی مقتول بود. اما حالا باید ببینیم درخواست جامعه در این پرونده چیست؟ تکلیف دستگاه قضایی که مشخص است و روند مرسوم و قانونی خود را طی میکند و مجازات قاتل بعد از صدور حکم مشخص میشود اما مهم این است که خواست جامعه جلوگیری از تکرار این جرم است یا فقط مجازات قاتل؟ آیا جامعه میتواند بعد از مجازات قاتل مطمئن شود که دیگر چنین جرمی رخ نمیدهد؟ ضمن اینکه میبینیم فاصله قتل رومینا تا قتل بابک خرمدین فقط یک سال است.
جناب صفارینیا انتشار خبر قتل پسر به دست پدر بدون در نظر گرفتن نام و عنوان افراد شوک عجیبی را در جامعه رقم زد. شما به عنوان یک روانشناس وقوع چنین جنایاتی را که در بستر کانون خانواده رخ میدهد و بازتاب پیدا میکند چگونه ارزیابی میکنید؟
دکتر صفارینیا: این موضوع تازهای نیست. حتی در ادبیات ما هم قصه فرزندکشی و پدرکشی وجود داشته اما نکته قابل تأمل این است که از منظر روانشناسی اجتماعی هر یک از ما میتوانیم یک قاتل بالفطره باشیم. استانلی میلگرام روانشناس معروف میگوید؛ وقتی ژنرال آیشمن (دستیار هیتلر) را در سال 1961 محاکمه میکردند این موضوع برایم عجیب بود که چگونه یک نفر کوره آدمسوزی درست کرد و عجیبتر اینکه از میان 12 طراح این نقشه 6 نفر دارای مدرک دکترا بودند. بنابراین برای بررسی این ماجرا دست به یک آزمایش زد تا تأثیر شوک در حافظه و یادگیری را دریابد. در این آزمایش دو اتاق درست کرد و در آنها دستگاه شوک با ولتاژهای متفاوت – از کم به زیاد - قرار داد. بعد افراد مورد نظر را روی صندلی مینشاند و دستانشان را میبست چند سؤال از آنها میکرد اگر نمیتوانستند درست جواب دهند به آنها شوک وارد میکرد و پاسخ اشتباه در سؤالات اول با کمترین ولتاژ آغاز میشد و با پاسخهای غلط بعدی ولتاژها بیشتر و خطرناکتر میشد که نتیجه این آزمایش خیلی عجیب بود 64 درصد آزمودنیها تا شوک خطرناک پیش رفتند در صورتی که قبل از این آزمایش استانلی از روانپزشکان پرسیده بود چه تعداد ممکن است تا شوک آخر بروند که آنها گفته بودند یک درصد اما 64 درصد تا بالاترین مرحله پیش رفتند و این نشان داد هر یک از ما در وجودمان یک آیشمن مخفی داریم. در این پرونده نیز موضوع شخصیتی است و جنبه اجتماعی کمتری دارد. امروزه نقش آرامشبخشی خانواده کمتر شده است. خانواده محل ایجاد ایمنی و اعتماد به نفس است. ببینید ما برای اینکه کسی بتواند رانندگی کند به او آموزش میدهیم و بعد از گرفتن آزمون به او مجوز رانندگی میدهیم اما چرا برای بچهدار شدن به پدر و مادران آموزش و مجوز نمیدهیم؟ در این پرونده براساس اطلاعات اولیهای که داریم میبینیم که پدر نظامی بوده 17 سال به دلیل مأموریت شغلی و حضور در جنگ از خانواده فاصله داشته و در اقدامی عجیب نام فامیلی خود را بدون توجیهی منطقی تغییر داده است و از صحبت هایش متوجه میشویم که این پدر شخصیتی شبیه به اعضای داعش دارد. فردی سرد و سخت و بیعاطفه که مثل داعش آدم میکشد و فقط به استناد مسائل اعتقادی و اخلاقی و هرگز هم احساس گناه یا عذاب وجدان نمیکند. از سوی دیگر همسرش به تبع زن بودنش دچار جنون دوتایی است. به اصطلاح مثل دایی جان ناپلئون و مش قاسم که فقط رفتارها و اعمال همسرش را تأیید میکند. در حال حاضر خانواده شرایط آرامش دهندهای ندارد. خانواده به عنوان جامعه کوچک نیاز به فکر و تعامل دارد روانشناسان اجتماعی و جامعه شناسان باید وارد عمل شوند و نقش آرامش بخشی را به خانواده بازگردانند. در این پرونده میبینیم که خواهر خانواده 3 سال نبوده و کسی نبودنش را پیگیری نکرده است. پدر متحجر، ضد اجتماع و ضد خانواده است و ملی و مذهبی نیست. این پرونده خیلی خاص است مهم اینکه یک عده متخصص از جمله بازپرس، روانشناس، جامعهشناس و متخصصان حقوق خانواده باید ساعتها با این افراد مصاحبه کنند تا بتوانند دستورالعمل دربیاورند و مشکلات خاص را پیدا کنند.
پزشکی قانونی در نخستین بررسیها عنوان کرده این مرد و همسرش سالم هستند آیا با یک یا دو جلسه معاینه میتوان با صراحت چنین نظری داد؟
نوروزی: نخست، نکتهای را باید یادآوری کنم و آن این است که ما دوست داریم بگوییم همه چیز را میدانیم. معرفت بشری با دانستن تولید نشده بلکه با کلمه نمیدانم تولید شده است. در این پرونده ما هنوز خیلی موارد را نمیدانیم. احتمال میدهیم اقرار این مرد به قتل دامادش هم شاید درست نباشد. اما این قتل از شمار قتلهای تیپیکال نیست. اصلاً به بحث خانواده هیچ ربطی ندارد. این خانواده بیش از 50 سال قدمت داشته است. آنچه در مباحث بحران خانواده میشناسیم در این پرونده مصداق ندارد و در زمره قتلهای خانوادگی جا نمیگیرد. حتی فرزندکشی هم نیست هرچند نسبت قاتل و مقتول فرزندی است اما مؤلفههای کلاسیک فرزندکشی را در آن نمیبینیم. قاتل سرهنگ بازنشسته ارتش است 81 سال دارد و از طبقه متوسط جامعه است. اطلاعات مختصر در این پرونده به ما میگوید احتمالاً دچار تعصبات دینی یا قومی و محلی هم نیست. از طرفی مادر کاملاً تحت فرمان پدر خانواده و مسلوبالاراده است. مقتول 47 ساله و تحصیلکرده است.کار هنری میکرده حتی به هر دلیل یک پیوند قوی بین خانواده بوده که هنوز در خانه پدری زندگی میکرده پس این خانواده از هم پاشیده نیست فقط میتوانم بگویم این قتل به هیچ عنوان در تیپولوژی قتلهایی که ما میشناسیم قرار نمیگیرد. قتلهای خانوادگی یا فرزندکشی معمولاً در اقشار فرودست اتفاق میافتد. سطح سواد پایین و شرایط متزلزل و خیلی از اوقات پشیمانی بسیار سخت در افراد دیده میشود اما در این پرونده این را نمیبینیم. مثل پرونده سعید حنایی ما قتلهای جنسی کم نداریم اما سعید حنایی را نمیتوان در قتلهای جنسی قرار داد بلکه موقعیت اجتماعی و امر جنسی فقط یک کاتالیزور میشود برای تظاهر اختلالات روانی. پزشکی قانونی در پرونده خرمدین گفته او از نظر روانی سالم است اما غیر متخصصان متعجب هستند که این آدم چطور میتواند سالم باشد. پزشکی قانونی فقط گفته او دیوانه نیست و مسئولیت کیفری دارد. پزشکی قانونی فقط دنبال جنون میگردد. دنبال اختلالات نمیگردد اما در این پروندهها باید بازیگرانش یعنی قاتل، شریکش، مقتول و موقعیت جرم را بشناسیم و تحلیل کنیم. این پروندهها مانند ستاره هالی است و سالها طول میکشد چنین موردی پیدا شود پس نیاز به ماهها کار دارد.
با توجه به نظر هر 3 نفر شما مبنی بر اینکه برای آسیبشناسی چنین پروندههایی به ساعتها، روزها و حتی ماهها روانشناسی نیاز است و نمیتوان با چند ساعت صحبت کردن در مورد وضعیت پرونده و چگونگی وقوع قتلها اظهارنظری کرد، آیا این شیوه قضایی درست است که پس از 24 ساعت از انتشار خبر قتل عدهای خبرنگار در مقابل متهم قرار بگیرند و بتوانند هرسؤالی که به ذهنشان میرسد از متهمان بپرسند و بر اساس حرفهای غیرمستند بر حواشی و شایعات دامن زده شود. ضمن اینکه کمکی هم به مقوله آسیب شناسی پرونده و رازگشایی از ابعاد پنهان ماجرا نمیکند؟
نوروزی: این آدم احساس میکند کار برجستهای انجام داده است. اشتباه بسیار بزرگ دادسرا این است که خبرنگاران را با دوربین و ضبط صوت به اتاق بازجویی راه میدهد تا با این آدم مصاحبه کنند. در حالی که آنها نمیدانند با چه کسی مصاحبه میکنند. در نتیجه به متهم 81 ساله، حس و توهم قهرمانی القا میشود. اشتباه دوم را خبرنگاران آموزش ندیده مرتکب شدند و روزنامههایی که خبر را منتشر کردند. چرا که به این متهم حس قدرت دادند و این موضوع سبب میشود تا در روند تحقیقات تأثیر منفی بگذارد.
سلیمانی: من یک سؤال دارم؛ آیا ممکن است در این پرونده پدر پوششی برای مجرمی دیگر باشد؟ اینکه پدر خودش را فدای مجرمی دیگر کند؟! فرض محال که محال نیست شاید مادر خودش را فدای مجرم دیگری کرده باشد. پدر و مادر بدون اینکه پرونده وارد تحقیقات فنی شود و به محض اینکه پلیس زنگ خانه را میزند اقرار میکنند و میگویند ما کشتیم. چرا؟!
اما در مورد خبرنگاری که وارد دادسرای جنایی میشود حتماً باید آموزش دیده باشد در پرونده نجفی – شهردار اسبق- میبینیم که خبرنگار صدا و سیما به راحتی اسلحهای را که قتل با آن رخ داده در دست میگیرد. در حالی که دادسرا و متخصصان به اثر انگشت روی اسلحه و گلوله برای بررسی جرم نیاز دارند. در این پرونده هنوز زود است که نظر بدهیم. شاید پدر بخواهد یک مجرم نزدیک به خودش را پوشش دهد. میگوید من عمر خودم را کردهام و قتل را گردن میگیرم. در صورتیکه کشتن و قطعه قطعه کردن چنین بدنی ساده نیست. دیدن خون فرزند توسط مادر ساده نیست.شوکه شدن شاید اینجا کاربردش مشخص شود.
جناب صفاری نیا به لحاظ روانشناسی انتشار این مطالب در رسانه چه تبعاتی دارد؟ آیا انتشار این اخبار میتواند موجب عادی انگاری و شکستن قبح چنین جرایمی شود؟
صفارینیا: بله به طور قطع، انتشار این اخبار میتواند تبعات نگرانکننده و شوکآوری برای جامعه داشته باشد. چون همانطوری که پیشتر هم گفتم پرونده خاص است. میتواند قبح قضیه را از بین ببرد. میتواند برای کسانی که در این پرونده کشته شدهاند انگ ایجاد کند. اضطراب را مضاعف کند. نگرانی جوانها را بیشتر کند. این فکر را در ذهن بعضیها بخصوص افرادی که وسواس فکری دارند بپروراند و قصهسازی کنند.
آیا گفتوگوی خبرنگاران با متهم 24 ساعت بعداز جنایت مرسوم است؟ با توجه به اینکه به نوعی هیجانات و اظهار نظرهای احساسی هم در این گفتوگوها دیده میشود.
سلیمانی: این موضوع در اختیار و صلاحدید مقام قضایی است. ممکن است که یک مقام قضایی با انتشار اخبار به این نحو مخالف باشد و مقام دیگری مشکلی با این رویکرد نداشته باشد.
نوروزی: وقتی یک متهم دستگیر میشود یا در اختیار آگاهی است یا دادسرا، باید در ابتدا پرسید که چه کسی چنین خبر تلخ و تکان دهندهای را قبل از تحقیقات تکمیلی و بدون در نظر گرفتن بسیاری از موارد در اختیار رسانهها قرار داده تا چنین شوکی بزرگ به جامعه وارد کند. این یک اشکال است. ضمن اینکه متهم وقتی در شرایط خاصی قرار میگیرد ممکن است اطلاعات نادرستی را در اختیار دستگاه قضایی قرار دهد. حتی فکر میکند میتواند جلب توجه یا ترحم کند به همین دلیل ممکن است اطلاعات غلطی را هم ارائه دهد. یا القای همان حس قهرمانی که در عکسهای منتشر شده از متهم به وضوح دیده میشود.
سلیمانی: در تأیید حرفهای جناب نوروزی باید بگویم که حتی ممکن است قاتل اصلی احتمالی بتواند از اظهارات متهم خط بگیرد و بداند وضعیت رسیدگی به پرونده در کدام مرحله است.
نوروزی: بنابراین بهترین کار این است که دادسرا خودش متولی انتشار اخبار بدون واسطه باشد. به طوری که توضیحات را در حد لازم و اطلاعرسانی درست انجام دهد و بدون اشاره به جزئیات مشمئزکننده مخاطبان را در جریان قرار دهد و در نهایت هم اعلام کند که پرونده در حال طی کردن مراحل مقدماتی است. البته در نظر داشته باشیم که خبرنگار هم در این میان بهدنبال تولید خبر است و تمام تلاشش را میکند تا از خبرنگاران دیگر رسانهها عقب نماند. این روال باعث میشود برخی از خبرنگاران بر اساس هیجانات دست به انتشار مطالبی بزنند که شاید واقعیت هم نداشته باشد که نمونه آن هم انتشار گفتوگو با دوست خواهر بابک خرمدین بود. البته این هیجانات فقط مختص به خبرنگاران نیست و ما هم بهعنوان کارشناسان در مواجهه با چنین حوادثی هیجانی رفتار میکنیم و مدام میخواهیم از استدلالمان ولو به غلط دفاع کنیم. اما باید از این زاویه به قضیه نگاه کنیم که بهطور کلی در باره انتشار چنین اخباری از سوی عوام صحبت نمیکنیم بلکه درباره مجموعهای بزرگ به اسم دادسرا با افراد تحصیلکرده و باتجربه صحبت میکنیم. از روزنامه نگاری صحبت میکنیم که حرفهای است و انتظار بیشتری از او میرود که اخبار را براساس هیجانات منتشر نمیکند و از کارشناسانی صحبت میکنیم که دانشگاهی و پژوهشگر و دست بهقلم هستند. در مقابل چنین پدیدههایی نباید همانند عموم مردم عمل کنیم. باید تحلیل و تأمل کنیم تا به بیان درستی برسیم.
انتشار اخبار اینچنینی شاید در مرتبه اول و دوم و سوم قدری تلخ و تکان دهنده باشد اما با تکرار و مرور زمان ممکن است در جامعه بستری را برای عادی انگاری جنایت و شاید حتی قهرمانسازی فراهم کند و دیگر مردم از شنیدن خبرهایی نظیر قتل رومینا و بابک خرمدین شوکه نشوند. بهعنوان جرم شناس و حقوقدان چه راهکاری را برای عادی نشدن چنین اخباری در جامعه پیشنهاد میکنید؟
سلیمانی: بهنظرمن وقوع قتل و جنایت در جامعه هرگز عادی انگاری نمیشود.
ولی ما بخصوص در این پرونده دیدیم که بعد از چنین جنایت هولناکی فضای مجازی پر از طنزهای پدر و فرزندی میشود. در موضوع قتل هم بحث من این نیست که بعد از چند مرتبه انتشار اخبار قتلهای خانوادگی در خانوادهها شاهد قتلهای فزایندهای خواهیم بود، بلکه فکر می کنم بعدازتداوم اخبار اینچنینی دیگر شوک و حیرت و تلخکامی وجود نخواهد داشت و از منظر اجتماعی به تبعات منفی متعددی میرسیم.
نوروزی: البته طنز خودش یک واکنش روانی است.
سلیمانی: بله. من فکر میکنم اگر خبرنگاران این حوزه آموزشهای لازم را دیده باشند، میتوانند به گونهای اخبار را منتشر کنند که بهقول شما شنیدن چنین حوادثی باعث تبعات منفی روحی و روانی مردم عام نشود. شما آخرین باری که اخبار سیندرلایی شنیدید کی بوده؟ اصلاً چند بار اخباری در این مورد شنیدهاید که نامادری کودکی را کشته باشد؟ میدانید که اگر اخبار قتل کودکان بهدست نامادریها منتشر شود و بازتاب پیدا کند چقدر نگاه جامعه به همسر دوم برای مردهایی که از همسر اول شان فرزندانی دارند منفی میشود؟! بههمین خاطر جلوی انتشار آن گرفته میشد چراکه ممکن است چنین حوادثی رخ بدهد اما همهگیر نیست بنابراین نباید با انتشار آن در خانوادهها اضطراب و منفی نگری ایجاد کرد. چند سال پیش پروندههایی داشتم که افراد بدهکار سرنگ آلوده به ویروس ایدز را از مبتلایان میگرفتند و به طلبکاران شان میزدند. اما اجازه انتشار آن را ندادم چون میدانستم این موضوع تبعات منفی دارد و ممکن بود بدآموزی داشته باشد و همهگیر شود.
نوروزی: بهنظرم سختترین و پیچیدهترین صفحه روزنامه صفحه حوادث است چراکه با کوچکترین اشتباه میتواند جامعه را دچار اضطراب منفی کند. گاهی ما دچار استرس و اضطراب میشویم اما در مقابل قدرت عمل داریم. مثل خودروهای له شده که برای هشدار به رانندگان در اول جادهها میگذارند. این تصویر به من میگوید که سرنشینان این خودرو یک خانواده بودند و در اثر یک بیاحتیاطی دچار حادثه سهمگینی شدهاند پس قدرت عمل را به من میدهد که با احتیاط رانندگی کنم تا دچار سانحه نشوم. وقتی خبر بچه دزدی در ساعات خلوت روز را میشنوم قدرت تصمیمگیری به من میگوید که در ساعات خلوت به فرزندم اجازه خروج از خانه را ندهم. اما در روزنامهها اگر خبری درست نوشته نشود میتواند اضطرابی منفی منتقل کند که هیچ کاری از دستم بر نمیآید و فقط باید منتظر باشم که آن بلا بر سرم نازل شود مثل اخبار احتمال زلزله در تهران و.... نکته دیگر این است که هم دستگاه پلیس و قضا ولو به دروغ همیشه باید برنده باشد. در فیلمهای هالیوودی میبینید که در هرشرایطی پلیس هیچ گاه شکست نمیخورد. در برخی از کشفیات میدانیم که متهم تصادفی دستگیر شده اما خبرنگاران طوری مینویسند که گویی 15 کارآگاه متبحر متهم را ردیابی و بازداشت کردهاند که من معتقدم این روش خوب است و اشکالی هم ندارد چون احساس امنیت را بیشتر میکند. اما در برخی از جرایم به لحاظ تبعات روحی و روانی و اجتماعی باید عناصری که موجب جذابیت ژورنالیستی میشود حذف شوند. مثل شیوه ارتکاب به قتل و اشاره به جزئیات جنایات باید حذف شود. مثلاً همین پرونده خرمدین دراماتیکترین قسمت ماجرا و خبر همین تکهتکه کردن پسر بهدست پدر بود که تبعات منفی در پی دارد و به اعتقاد من باید بیان این جزئیات از اخبار حذف میشد. بیتردید در چنین پروندههایی باید در چند جمله ساده خبر را نوشت و از جذابیتهای ژورنالیستی فاصله گرفت تا موجب عادی انگاری کلماتی که آزاردهنده و ایجاد کننده تبعات منفی است، نشود.
خبرنگار
گروه حوادث / همان طور که جرم و علت وقوع جرم از نگاه صاحبنظران حقوقی، جامعهشناسی و روانشناسی تعاریف مختلفی دارد، آسیبشناسی و راهکارهای کاهش جرایم در هرکدام از این اضلاع هم با یکدیگر متفاوت هستند.گاهی جرایم و جنایاتی در جامعه رخ میدهد که افکار عمومی را جریحهدار میکند همانند قتل رومینا دختر 14 ساله به دست پدرش یا قتل بابک خرمدین، خواهر و دامادشان به دست پدر خانواده. بررسی چنین جنایاتی همان اندازه که به لحاظ حقوقی حائزاهمیت است، به لحاظ جامعهشناسی و روانشناسی هم بسیار مهم است چراکه به باور بسیاری از کارشناسان حرکت در مسیر حقوقی و قضایی به تنهایی بازدارنده نیست و آسیب شناسی چرایی وقوع جرم می تواند دورنمای بهتری در مسیر پیشگیری داشته باشد.اما در این میان سؤالهایی مطرح میشد از جمله اینکه آیا این گونه قتلها را میتوان در قالب فرزندکشی قرار داد؟ آیا پرداختن به عناصر 3 گانه جرایم – مادی، معنوی و قانونی - فقط باید به صورت حقوقی بررسی شوند؟ تبعات انتشار اخبار مستند و غیرمستند (که در پرونده بابک خرمدین به تعدد دیده و شنیده شد)، تا چه حدی میتواند به لحاظ روانی تأثیر منفی بر جامعه بگذارد؟ آیا اخبار غیرمستند و به طور کلی انتشار اخبار به صورت عریان و با جزئیات شلیک بر روح جامعه و به تبع آن موجب عادی انگاری و شکستن قبح چنین جرایمی نمیشود؟ آیا شیوه اطلاعرسانی جنایاتی چنین هولناک آن هم در کمتر از 24 ساعت از دستگیری متهمان پرونده کاری اصولی است؟ و...درباره این مباحث میزگردی با حضور کامبیز نوروزی، حقوقدان و روزنامه نگار ، غلامرضا سلیمانی قاضی بازنشسته، استاد دانشگاه و وکیل پایه یک دادگستری و دکتر مجید صفاری نیا رئیس انجمن روانشناسان اجتماعی ایران برگزار کردهایم که ماحصل آن را در ادامه می خوانید:
ریشه قتلهای خانوادگی بویژه فرزندکشی را در چه میبینید؟ با توجه به اینکه نمیتوان با قاطعیت عنوان کرد که این گروه از قتلها اغلب جزئیات و مؤلفههای مشابهی دارند آیا میتوان گفت که ریشه چنین قتلهایی سرمنشأ واحدی دارند؟
نوروزی: ما معمولاً جرایم خشن را در دو جلوه میتوانیم ببینیم پارهای از جرایم تیپیکال هستند و موارد مشابه آنها زیاد دیده میشود و به عبارتی تکرار پذیرند، اما برخی از جرایم در این الگو قرار نمیگیرند و احتمال تکرارشان پایین است. هرچند همه قتلها در نقطه پایینی مشابه یکدیگر هستند و در نهایت یک نفر فرد دیگری را کشته است اما آنچه خصوصیت یک قتل را از قتل دیگری تفکیک میکند جزئیات و عناصر شکل دهنده واقعه مانند سن، شغل، جنس، موقعیت طبقاتی، میزان تحصیلات و مشخصات فردی قاتل و مقتول است و البته دسته دیگر، اطلاعات موقعیتی است یعنی قتل در چه موقعیتی اتفاق افتاده است؟ مثل عصبانیت ناشی از ترافیک در تابستان که باعث میشود یک راننده با قفل فرمان راننده دیگری را بکشد. در این رابطه باید گفت برخی از موقعیتها تکرارپذیر هستند. بنابراین ما قتلها را براساس شاخص ضریب احتمال تکرار دستهبندی میکنیم و این ضریب تکرار را براساس مؤلفهها میتوانیم به دست بیاوریم. بعضی موقعیتها جرمزا هستند. به عنوان مثال حاشیه شهرها موقعیتهای جرمزا هستند یا در پارهای از خرده فرهنگها یک سری ارزشها مسلط است و عمل به آن فرهنگها تکلیف تلقی میشود. مثل قتلهای ناموسی در جنوب کشور که نمونه زیادی داریم و ضریب احتمال تکرار اینگونه قتلها بالاست. یا در قتل رومینا که سال گذشته در شمال کشور رخ داد دختر نوجوانی با پسری از خانه فرار کرد. بنابراین موضوع غیرت و ناموس به عنوان یک محرک باعث شد پدر دست به قتل دخترش بزند. اما یک سری موقعیتها استثنایی هستند. ما میتوانستیم قتل رومینا را در الگوهای تحلیلی پیش فرض قرار دهیم. اما وقتی مؤلفهها استثنایی هستند ضریب احتمال تکرار پایین میآید و نمیتوانیم این قتلها را درون الگوهای تیپیکال قرار دهیم چرا که منحصر به فرد هستند. شاید سالها بگذرد تا قتلی مشابه اتفاق بیفتد. مانند پرونده اصغر قاتل که در سال 1304 رخ داد اما 70 سال گذشت تا نمونه مشابهش یعنی قتلهای کودکان به دست بیجه در منطقه پاکدشت رخ داد. پرونده خرمدین به اعتقاد من از موارد کاملاً استثنایی است. این گونه قتلها بیش از آنکه تابع شرایط محیطی و جامعه شناختی باشند تابع شرایط شخصیتی، خلقی و روانی نقش آفرینان حادثه هستند. البته امر اجتماعی هم دخالت دارد اما معنادار نیست. اگر به مؤلفههای این حادثه نگاه کنیم میبینیم که در نگاه متعارف نباید احتمال چنین قتلی را در چنین محیطی بدهیم.
جناب سلیمانی به عنوان فردی که سالها در کسوت یک قاضی دادگستری در دستگاه قضایی حضور داشتهاید، تحلیل شما در خصوص رفتار متهم اصلی پرونده قتل بابک خرمدین چیست؟ آیا برای کاهش چنین جرایمی و آسیبشناسی پروندههایی با مضمون قتلها و خشونتهای خانوادگی تنها میتوان به رکن قانونی و به سرانجام رساندن پرونده بسنده کرد؟
سلیمانی: در ابتدا لازم است که به عناصر هرجرم اشاره کنم که مشتمل بر سه عنصر مادی معنوی و قانونی است. در چنین پروندههایی طبیعی است که سیستم قضایی بعد از وقوع جرم درگیر پرونده میشود. رکن قانونی که مشخص است و مجرم به مجازات قانونی میرسد اما رکن معنوی و انگیزهای – مادی - که باعث شده پدر و مادر دست به قتل فرزندشان بزنند، مؤلفهای است که به طور قطع باید مورد بررسی بیشتری قرار گیرد. به هرحال در پروندهای که پدر خانواده برای ارتکاب به جنایت خودش را محق میداند و درباره انگیزهاش هم دلایلی چون مشکلات اخلاقی و رفتاری پسر، دختر و دامادش را مطرح میکند و بعد هم میگوید من آنها را کشتم تا جامعه را اصلاح کنم و با حرکتی قهرمانانه مقابل همه ابراز رضایت و شکر میکند، جای تأمل و واکاوی دارد.
حال اگر مقتول این پرونده فیلمساز نبود و جامعه فرهنگی او را نمیشناخت بازهم جامعه به دنبال برخورد با عاملان قتل و آسیبشناسی آن برمیآمد؟
سلیمانی: فکر میکنم اگر مقتول فیلمساز نبود و خبر چنین جنایتی رسانهای میشد بازهم جامعه توقع داشت تا همه ابعاد پیدا و پنهان آن مورد بررسی موشکافانه قرار بگیرد. زیرا در زیر پوست این جامعه هزاران بابک خرمدین هست اما آنچه باعث برجسته شدن این پرونده شد و جامعه را متأثر کرد تا واکنش نشان دهد شخصیت اجتماعی مقتول بود. اما حالا باید ببینیم درخواست جامعه در این پرونده چیست؟ تکلیف دستگاه قضایی که مشخص است و روند مرسوم و قانونی خود را طی میکند و مجازات قاتل بعد از صدور حکم مشخص میشود اما مهم این است که خواست جامعه جلوگیری از تکرار این جرم است یا فقط مجازات قاتل؟ آیا جامعه میتواند بعد از مجازات قاتل مطمئن شود که دیگر چنین جرمی رخ نمیدهد؟ ضمن اینکه میبینیم فاصله قتل رومینا تا قتل بابک خرمدین فقط یک سال است.
جناب صفارینیا انتشار خبر قتل پسر به دست پدر بدون در نظر گرفتن نام و عنوان افراد شوک عجیبی را در جامعه رقم زد. شما به عنوان یک روانشناس وقوع چنین جنایاتی را که در بستر کانون خانواده رخ میدهد و بازتاب پیدا میکند چگونه ارزیابی میکنید؟
دکتر صفارینیا: این موضوع تازهای نیست. حتی در ادبیات ما هم قصه فرزندکشی و پدرکشی وجود داشته اما نکته قابل تأمل این است که از منظر روانشناسی اجتماعی هر یک از ما میتوانیم یک قاتل بالفطره باشیم. استانلی میلگرام روانشناس معروف میگوید؛ وقتی ژنرال آیشمن (دستیار هیتلر) را در سال 1961 محاکمه میکردند این موضوع برایم عجیب بود که چگونه یک نفر کوره آدمسوزی درست کرد و عجیبتر اینکه از میان 12 طراح این نقشه 6 نفر دارای مدرک دکترا بودند. بنابراین برای بررسی این ماجرا دست به یک آزمایش زد تا تأثیر شوک در حافظه و یادگیری را دریابد. در این آزمایش دو اتاق درست کرد و در آنها دستگاه شوک با ولتاژهای متفاوت – از کم به زیاد - قرار داد. بعد افراد مورد نظر را روی صندلی مینشاند و دستانشان را میبست چند سؤال از آنها میکرد اگر نمیتوانستند درست جواب دهند به آنها شوک وارد میکرد و پاسخ اشتباه در سؤالات اول با کمترین ولتاژ آغاز میشد و با پاسخهای غلط بعدی ولتاژها بیشتر و خطرناکتر میشد که نتیجه این آزمایش خیلی عجیب بود 64 درصد آزمودنیها تا شوک خطرناک پیش رفتند در صورتی که قبل از این آزمایش استانلی از روانپزشکان پرسیده بود چه تعداد ممکن است تا شوک آخر بروند که آنها گفته بودند یک درصد اما 64 درصد تا بالاترین مرحله پیش رفتند و این نشان داد هر یک از ما در وجودمان یک آیشمن مخفی داریم. در این پرونده نیز موضوع شخصیتی است و جنبه اجتماعی کمتری دارد. امروزه نقش آرامشبخشی خانواده کمتر شده است. خانواده محل ایجاد ایمنی و اعتماد به نفس است. ببینید ما برای اینکه کسی بتواند رانندگی کند به او آموزش میدهیم و بعد از گرفتن آزمون به او مجوز رانندگی میدهیم اما چرا برای بچهدار شدن به پدر و مادران آموزش و مجوز نمیدهیم؟ در این پرونده براساس اطلاعات اولیهای که داریم میبینیم که پدر نظامی بوده 17 سال به دلیل مأموریت شغلی و حضور در جنگ از خانواده فاصله داشته و در اقدامی عجیب نام فامیلی خود را بدون توجیهی منطقی تغییر داده است و از صحبت هایش متوجه میشویم که این پدر شخصیتی شبیه به اعضای داعش دارد. فردی سرد و سخت و بیعاطفه که مثل داعش آدم میکشد و فقط به استناد مسائل اعتقادی و اخلاقی و هرگز هم احساس گناه یا عذاب وجدان نمیکند. از سوی دیگر همسرش به تبع زن بودنش دچار جنون دوتایی است. به اصطلاح مثل دایی جان ناپلئون و مش قاسم که فقط رفتارها و اعمال همسرش را تأیید میکند. در حال حاضر خانواده شرایط آرامش دهندهای ندارد. خانواده به عنوان جامعه کوچک نیاز به فکر و تعامل دارد روانشناسان اجتماعی و جامعه شناسان باید وارد عمل شوند و نقش آرامش بخشی را به خانواده بازگردانند. در این پرونده میبینیم که خواهر خانواده 3 سال نبوده و کسی نبودنش را پیگیری نکرده است. پدر متحجر، ضد اجتماع و ضد خانواده است و ملی و مذهبی نیست. این پرونده خیلی خاص است مهم اینکه یک عده متخصص از جمله بازپرس، روانشناس، جامعهشناس و متخصصان حقوق خانواده باید ساعتها با این افراد مصاحبه کنند تا بتوانند دستورالعمل دربیاورند و مشکلات خاص را پیدا کنند.
پزشکی قانونی در نخستین بررسیها عنوان کرده این مرد و همسرش سالم هستند آیا با یک یا دو جلسه معاینه میتوان با صراحت چنین نظری داد؟
نوروزی: نخست، نکتهای را باید یادآوری کنم و آن این است که ما دوست داریم بگوییم همه چیز را میدانیم. معرفت بشری با دانستن تولید نشده بلکه با کلمه نمیدانم تولید شده است. در این پرونده ما هنوز خیلی موارد را نمیدانیم. احتمال میدهیم اقرار این مرد به قتل دامادش هم شاید درست نباشد. اما این قتل از شمار قتلهای تیپیکال نیست. اصلاً به بحث خانواده هیچ ربطی ندارد. این خانواده بیش از 50 سال قدمت داشته است. آنچه در مباحث بحران خانواده میشناسیم در این پرونده مصداق ندارد و در زمره قتلهای خانوادگی جا نمیگیرد. حتی فرزندکشی هم نیست هرچند نسبت قاتل و مقتول فرزندی است اما مؤلفههای کلاسیک فرزندکشی را در آن نمیبینیم. قاتل سرهنگ بازنشسته ارتش است 81 سال دارد و از طبقه متوسط جامعه است. اطلاعات مختصر در این پرونده به ما میگوید احتمالاً دچار تعصبات دینی یا قومی و محلی هم نیست. از طرفی مادر کاملاً تحت فرمان پدر خانواده و مسلوبالاراده است. مقتول 47 ساله و تحصیلکرده است.کار هنری میکرده حتی به هر دلیل یک پیوند قوی بین خانواده بوده که هنوز در خانه پدری زندگی میکرده پس این خانواده از هم پاشیده نیست فقط میتوانم بگویم این قتل به هیچ عنوان در تیپولوژی قتلهایی که ما میشناسیم قرار نمیگیرد. قتلهای خانوادگی یا فرزندکشی معمولاً در اقشار فرودست اتفاق میافتد. سطح سواد پایین و شرایط متزلزل و خیلی از اوقات پشیمانی بسیار سخت در افراد دیده میشود اما در این پرونده این را نمیبینیم. مثل پرونده سعید حنایی ما قتلهای جنسی کم نداریم اما سعید حنایی را نمیتوان در قتلهای جنسی قرار داد بلکه موقعیت اجتماعی و امر جنسی فقط یک کاتالیزور میشود برای تظاهر اختلالات روانی. پزشکی قانونی در پرونده خرمدین گفته او از نظر روانی سالم است اما غیر متخصصان متعجب هستند که این آدم چطور میتواند سالم باشد. پزشکی قانونی فقط گفته او دیوانه نیست و مسئولیت کیفری دارد. پزشکی قانونی فقط دنبال جنون میگردد. دنبال اختلالات نمیگردد اما در این پروندهها باید بازیگرانش یعنی قاتل، شریکش، مقتول و موقعیت جرم را بشناسیم و تحلیل کنیم. این پروندهها مانند ستاره هالی است و سالها طول میکشد چنین موردی پیدا شود پس نیاز به ماهها کار دارد.
با توجه به نظر هر 3 نفر شما مبنی بر اینکه برای آسیبشناسی چنین پروندههایی به ساعتها، روزها و حتی ماهها روانشناسی نیاز است و نمیتوان با چند ساعت صحبت کردن در مورد وضعیت پرونده و چگونگی وقوع قتلها اظهارنظری کرد، آیا این شیوه قضایی درست است که پس از 24 ساعت از انتشار خبر قتل عدهای خبرنگار در مقابل متهم قرار بگیرند و بتوانند هرسؤالی که به ذهنشان میرسد از متهمان بپرسند و بر اساس حرفهای غیرمستند بر حواشی و شایعات دامن زده شود. ضمن اینکه کمکی هم به مقوله آسیب شناسی پرونده و رازگشایی از ابعاد پنهان ماجرا نمیکند؟
نوروزی: این آدم احساس میکند کار برجستهای انجام داده است. اشتباه بسیار بزرگ دادسرا این است که خبرنگاران را با دوربین و ضبط صوت به اتاق بازجویی راه میدهد تا با این آدم مصاحبه کنند. در حالی که آنها نمیدانند با چه کسی مصاحبه میکنند. در نتیجه به متهم 81 ساله، حس و توهم قهرمانی القا میشود. اشتباه دوم را خبرنگاران آموزش ندیده مرتکب شدند و روزنامههایی که خبر را منتشر کردند. چرا که به این متهم حس قدرت دادند و این موضوع سبب میشود تا در روند تحقیقات تأثیر منفی بگذارد.
سلیمانی: من یک سؤال دارم؛ آیا ممکن است در این پرونده پدر پوششی برای مجرمی دیگر باشد؟ اینکه پدر خودش را فدای مجرمی دیگر کند؟! فرض محال که محال نیست شاید مادر خودش را فدای مجرم دیگری کرده باشد. پدر و مادر بدون اینکه پرونده وارد تحقیقات فنی شود و به محض اینکه پلیس زنگ خانه را میزند اقرار میکنند و میگویند ما کشتیم. چرا؟!
اما در مورد خبرنگاری که وارد دادسرای جنایی میشود حتماً باید آموزش دیده باشد در پرونده نجفی – شهردار اسبق- میبینیم که خبرنگار صدا و سیما به راحتی اسلحهای را که قتل با آن رخ داده در دست میگیرد. در حالی که دادسرا و متخصصان به اثر انگشت روی اسلحه و گلوله برای بررسی جرم نیاز دارند. در این پرونده هنوز زود است که نظر بدهیم. شاید پدر بخواهد یک مجرم نزدیک به خودش را پوشش دهد. میگوید من عمر خودم را کردهام و قتل را گردن میگیرم. در صورتیکه کشتن و قطعه قطعه کردن چنین بدنی ساده نیست. دیدن خون فرزند توسط مادر ساده نیست.شوکه شدن شاید اینجا کاربردش مشخص شود.
جناب صفاری نیا به لحاظ روانشناسی انتشار این مطالب در رسانه چه تبعاتی دارد؟ آیا انتشار این اخبار میتواند موجب عادی انگاری و شکستن قبح چنین جرایمی شود؟
صفارینیا: بله به طور قطع، انتشار این اخبار میتواند تبعات نگرانکننده و شوکآوری برای جامعه داشته باشد. چون همانطوری که پیشتر هم گفتم پرونده خاص است. میتواند قبح قضیه را از بین ببرد. میتواند برای کسانی که در این پرونده کشته شدهاند انگ ایجاد کند. اضطراب را مضاعف کند. نگرانی جوانها را بیشتر کند. این فکر را در ذهن بعضیها بخصوص افرادی که وسواس فکری دارند بپروراند و قصهسازی کنند.
آیا گفتوگوی خبرنگاران با متهم 24 ساعت بعداز جنایت مرسوم است؟ با توجه به اینکه به نوعی هیجانات و اظهار نظرهای احساسی هم در این گفتوگوها دیده میشود.
سلیمانی: این موضوع در اختیار و صلاحدید مقام قضایی است. ممکن است که یک مقام قضایی با انتشار اخبار به این نحو مخالف باشد و مقام دیگری مشکلی با این رویکرد نداشته باشد.
نوروزی: وقتی یک متهم دستگیر میشود یا در اختیار آگاهی است یا دادسرا، باید در ابتدا پرسید که چه کسی چنین خبر تلخ و تکان دهندهای را قبل از تحقیقات تکمیلی و بدون در نظر گرفتن بسیاری از موارد در اختیار رسانهها قرار داده تا چنین شوکی بزرگ به جامعه وارد کند. این یک اشکال است. ضمن اینکه متهم وقتی در شرایط خاصی قرار میگیرد ممکن است اطلاعات نادرستی را در اختیار دستگاه قضایی قرار دهد. حتی فکر میکند میتواند جلب توجه یا ترحم کند به همین دلیل ممکن است اطلاعات غلطی را هم ارائه دهد. یا القای همان حس قهرمانی که در عکسهای منتشر شده از متهم به وضوح دیده میشود.
سلیمانی: در تأیید حرفهای جناب نوروزی باید بگویم که حتی ممکن است قاتل اصلی احتمالی بتواند از اظهارات متهم خط بگیرد و بداند وضعیت رسیدگی به پرونده در کدام مرحله است.
نوروزی: بنابراین بهترین کار این است که دادسرا خودش متولی انتشار اخبار بدون واسطه باشد. به طوری که توضیحات را در حد لازم و اطلاعرسانی درست انجام دهد و بدون اشاره به جزئیات مشمئزکننده مخاطبان را در جریان قرار دهد و در نهایت هم اعلام کند که پرونده در حال طی کردن مراحل مقدماتی است. البته در نظر داشته باشیم که خبرنگار هم در این میان بهدنبال تولید خبر است و تمام تلاشش را میکند تا از خبرنگاران دیگر رسانهها عقب نماند. این روال باعث میشود برخی از خبرنگاران بر اساس هیجانات دست به انتشار مطالبی بزنند که شاید واقعیت هم نداشته باشد که نمونه آن هم انتشار گفتوگو با دوست خواهر بابک خرمدین بود. البته این هیجانات فقط مختص به خبرنگاران نیست و ما هم بهعنوان کارشناسان در مواجهه با چنین حوادثی هیجانی رفتار میکنیم و مدام میخواهیم از استدلالمان ولو به غلط دفاع کنیم. اما باید از این زاویه به قضیه نگاه کنیم که بهطور کلی در باره انتشار چنین اخباری از سوی عوام صحبت نمیکنیم بلکه درباره مجموعهای بزرگ به اسم دادسرا با افراد تحصیلکرده و باتجربه صحبت میکنیم. از روزنامه نگاری صحبت میکنیم که حرفهای است و انتظار بیشتری از او میرود که اخبار را براساس هیجانات منتشر نمیکند و از کارشناسانی صحبت میکنیم که دانشگاهی و پژوهشگر و دست بهقلم هستند. در مقابل چنین پدیدههایی نباید همانند عموم مردم عمل کنیم. باید تحلیل و تأمل کنیم تا به بیان درستی برسیم.
انتشار اخبار اینچنینی شاید در مرتبه اول و دوم و سوم قدری تلخ و تکان دهنده باشد اما با تکرار و مرور زمان ممکن است در جامعه بستری را برای عادی انگاری جنایت و شاید حتی قهرمانسازی فراهم کند و دیگر مردم از شنیدن خبرهایی نظیر قتل رومینا و بابک خرمدین شوکه نشوند. بهعنوان جرم شناس و حقوقدان چه راهکاری را برای عادی نشدن چنین اخباری در جامعه پیشنهاد میکنید؟
سلیمانی: بهنظرمن وقوع قتل و جنایت در جامعه هرگز عادی انگاری نمیشود.
ولی ما بخصوص در این پرونده دیدیم که بعد از چنین جنایت هولناکی فضای مجازی پر از طنزهای پدر و فرزندی میشود. در موضوع قتل هم بحث من این نیست که بعد از چند مرتبه انتشار اخبار قتلهای خانوادگی در خانوادهها شاهد قتلهای فزایندهای خواهیم بود، بلکه فکر می کنم بعدازتداوم اخبار اینچنینی دیگر شوک و حیرت و تلخکامی وجود نخواهد داشت و از منظر اجتماعی به تبعات منفی متعددی میرسیم.
نوروزی: البته طنز خودش یک واکنش روانی است.
سلیمانی: بله. من فکر میکنم اگر خبرنگاران این حوزه آموزشهای لازم را دیده باشند، میتوانند به گونهای اخبار را منتشر کنند که بهقول شما شنیدن چنین حوادثی باعث تبعات منفی روحی و روانی مردم عام نشود. شما آخرین باری که اخبار سیندرلایی شنیدید کی بوده؟ اصلاً چند بار اخباری در این مورد شنیدهاید که نامادری کودکی را کشته باشد؟ میدانید که اگر اخبار قتل کودکان بهدست نامادریها منتشر شود و بازتاب پیدا کند چقدر نگاه جامعه به همسر دوم برای مردهایی که از همسر اول شان فرزندانی دارند منفی میشود؟! بههمین خاطر جلوی انتشار آن گرفته میشد چراکه ممکن است چنین حوادثی رخ بدهد اما همهگیر نیست بنابراین نباید با انتشار آن در خانوادهها اضطراب و منفی نگری ایجاد کرد. چند سال پیش پروندههایی داشتم که افراد بدهکار سرنگ آلوده به ویروس ایدز را از مبتلایان میگرفتند و به طلبکاران شان میزدند. اما اجازه انتشار آن را ندادم چون میدانستم این موضوع تبعات منفی دارد و ممکن بود بدآموزی داشته باشد و همهگیر شود.
نوروزی: بهنظرم سختترین و پیچیدهترین صفحه روزنامه صفحه حوادث است چراکه با کوچکترین اشتباه میتواند جامعه را دچار اضطراب منفی کند. گاهی ما دچار استرس و اضطراب میشویم اما در مقابل قدرت عمل داریم. مثل خودروهای له شده که برای هشدار به رانندگان در اول جادهها میگذارند. این تصویر به من میگوید که سرنشینان این خودرو یک خانواده بودند و در اثر یک بیاحتیاطی دچار حادثه سهمگینی شدهاند پس قدرت عمل را به من میدهد که با احتیاط رانندگی کنم تا دچار سانحه نشوم. وقتی خبر بچه دزدی در ساعات خلوت روز را میشنوم قدرت تصمیمگیری به من میگوید که در ساعات خلوت به فرزندم اجازه خروج از خانه را ندهم. اما در روزنامهها اگر خبری درست نوشته نشود میتواند اضطرابی منفی منتقل کند که هیچ کاری از دستم بر نمیآید و فقط باید منتظر باشم که آن بلا بر سرم نازل شود مثل اخبار احتمال زلزله در تهران و.... نکته دیگر این است که هم دستگاه پلیس و قضا ولو به دروغ همیشه باید برنده باشد. در فیلمهای هالیوودی میبینید که در هرشرایطی پلیس هیچ گاه شکست نمیخورد. در برخی از کشفیات میدانیم که متهم تصادفی دستگیر شده اما خبرنگاران طوری مینویسند که گویی 15 کارآگاه متبحر متهم را ردیابی و بازداشت کردهاند که من معتقدم این روش خوب است و اشکالی هم ندارد چون احساس امنیت را بیشتر میکند. اما در برخی از جرایم به لحاظ تبعات روحی و روانی و اجتماعی باید عناصری که موجب جذابیت ژورنالیستی میشود حذف شوند. مثل شیوه ارتکاب به قتل و اشاره به جزئیات جنایات باید حذف شود. مثلاً همین پرونده خرمدین دراماتیکترین قسمت ماجرا و خبر همین تکهتکه کردن پسر بهدست پدر بود که تبعات منفی در پی دارد و به اعتقاد من باید بیان این جزئیات از اخبار حذف میشد. بیتردید در چنین پروندههایی باید در چند جمله ساده خبر را نوشت و از جذابیتهای ژورنالیستی فاصله گرفت تا موجب عادی انگاری کلماتی که آزاردهنده و ایجاد کننده تبعات منفی است، نشود.
چند روایت از خانوادههایی که مصیبت کرونا، بارها روی سرشان آوار شد
برگریزان یک خانواده
یوسف حیدری
گزارش نویس
عطیه سیاهپوش است. با حسرت به عکسهای آلبوم نگاه میکند. صورتهای خندان پدر و مادر حالا برای او معنای دیگری دارند، معنایی جز زندگی. یکی از عکسها را بیرون میآورد و با دست نشان میدهد و میگوید: «همه چیز از سیزده به در شروع شد. نحسی سیزده دامن ما را گرفت. سیزده فروردین همه خانواده بزرگ مادری در خانه پدربزرگم در همدان جمع میشویم و از بودن کنار هم لذت میبریم. سال گذشته اوایل شیوع کرونا همه برای سلامتی پدربزرگ و مادربزرگ تصمیم گرفتیم سیزده به در را مجازی برگزار کنیم اما امسال احساس کردیم میتوانیم مراسم را در فضای باز برگزار کنیم. ایام نوروز همدان رفتیم و مشغول دید و بازدید شدیم. روز سیزدهم همه در خانه پدربزرگ جمع شدیم و بساط میهمانی را در باغ بزرگشان برپا کردیم. خالهها و داییها و خانوادههایشان همه جمع بودند. 44 نفر بودیم. آن روز به بازی و شادی و شنیدن خاطرات پدربزرگ و ناهار و پذیرایی گذشت. پدربزرگ کمی حالت سرماخوردگی داشت. تصور میکردیم به خاطر سردی هوای همدان سرماخورده است.»
روند ابتلا به کرونا و بستری در پیک چهارم نزولی شده است اما هنوز هم آمار قربانیان سه رقمی است. خیلی از خانوادهها مثل خانواده عطیه در پیک چهارم داغدار و سیاهپوش شدند و خیلیها هم هستند که این روزها با نگرانی برای واکسینه کردن پدران و مادران سالخورده خود روزشماری میکنند.
عطیه از روزهایی میگوید که سروکله کرونا در خانواده پیدا شد و آنها را راهی بیمارستان کرد: «یک هفتهای بود که از همدان برگشتیم. پدرم ناراحتی قلبی داشت و اواخر فروردین باید عمل جراحی میکرد. یک هفته قبل از عمل سرفههای پدرم شروع شد. فکر کردیم سرما خورده و دکتر عمومی هم دارو تجویز کرد اما حال پدر بدتر شد. این بار با توصیه پزشک تست پی سی آر دادیم و سیتیاسکن ریه گرفتیم. سختترین لحظه وقتی بود که دکتر گفت 60 درصد ریه پدرم درگیر شده و باید بستری شود. حال پدر هر روز وخیمتر شد و یک هفته بعد ایست قلبی کرد. داغ بزرگی بود. در آن شرایط نگران مادر و بقیه بودیم. بعد از مراسم خاکسپاری همه تست کرونا دادیم. تست مادر و دو تا از خالههایم مثبت شد. البته وضعیت عمومی خوبی داشتند و به توصیه پزشکان در خانه قرنطینه شدند. اما بعد از سه روز حال مادر بدتر شد. روماتیسم قلبی داشت و همین ما را نگران میکرد. پزشکان اورژانس بعد از معاینه گفتند باید در بیمارستان بستری شود. تخت خالی پیدا نمیشد. با هر سختی که بود در یکی از بیمارستانهای جنوب شهر پذیرش گرفتیم. مادر بستری شد. همه نگران بودیم. سعی کردیم پدربزرگ و مادربزرگ باخبر نشوند. ویروس کرونا به مادرم هم رحم نکرد و سه روز بعد از بستری پزشکان اعلام کردند، ایست قلبی کرده است. همان روز هم پدربزرگم در بیمارستان همدان بستری شد. سوگوار از دست دادن مادر بودم و نگران حال پدربزرگ. انگار دو قربانی برای کرونا کم بود. سعی کردیم پدربزرگ از مرگ دخترش با خبر نشود. همان روزها هم دو خالهام در آی سی یو بستری شدند و نتوانستند به مراسم خاکسپاری خواهرشان بیایند. چند روز بعد پدربزرگ هم فوت کرد و یک هفته بعد هم مادربزرگم رفت. کرونا فرصت نفس کشیدن به ما نداد. هر روز در مسیر رفت و آمد به قبرستان بودیم. خدا را شکر دو خالهام نجات پیدا کردند و با سلامتی به خانههایشان برگشتند. حالا من ماندهام و این همه مصیبت. کرونا خانه خرابمان کرد.»
مرتضی اصرار میکرد برای تازه عروس خانواده جشن تولد بگیرد. بزرگ خانواده بود و کسی روی حرف او حرف نمیزد. میخواست عشق و علاقهاش را به عروسش نشان دهد اما خوشحالی جشن فقط یک هفته دوام داشت. کرونا داغ سنگینی به دل خانواده گذاشت. مرتضی با حسرت به عکس پدر نگاه میکند و میگوید: «دلش میخواست همیشه جشن و سرور در این خانه برپا باشد اما یک ماهی است که لبخند بهصورت کسی نیامده. یک سال قبل برادرم عقد کرد و منتظر بودیم کرونا تمام شود و با برپایی جشن عروسی راهی خانه بخت شوند. بعد از یک سال تصمیم گرفتند بدون جشن عروسی زندگی مشترکشان را شروع کنند. همه خوشحال بودیم. پدرم گفت حالا که جشن عروسی نگرفتند به بهانهای جشن بگیریم و عروس جدید خانواده را خوشحال کنیم. خودش دست به کار شد و برای عروسش جشن تولد گرفت. اقوام را دعوت کرد و گروه موسیقی هم آورد. پدر تلاش کرد به همه خوش بگذرد. یک هفته بعد با نفس تنگی و تب تست کرونا داد و مثبت شد. همه نگران شدیم. هر روز حال پدر بدتر میشد. با توصیه پزشک در بیمارستان بستری شد و روز بعد به آی سی یو منتقل شد. همان روز عموی بزرگم هم با علائم کرونا به بیمارستان آمد. سیتی اسکن، درگیری بالای ریه را نشان داد و او هم بستری شد. کاری جز دعا از دست ما برنمیآمد. سطح اکسیژن خون پدرم هر روز پایینتر میآمد تا اینکه بعد از یک هفته ایست قلبی کرد. سعی کردیم عمو از فوت پدر با خبر نشود. اما سه روز بعد عمو هم فوت کرد.»
مریم هم این روزها داغدار از دست دادن برادر و نگران حال خواهری است که در آی سی یو با کمک دستگاه نفس میکشد. خودش یک هفتهای است که از شر کرونا راحت شده و روزهای سختی را پشت سر گذاشته است: «شاید خیلی از مردم به اندازه ما چهره ترسناک کرونا را درک نکنند. ما و خیلی از خانوادههایی که چند عضو خانوادهشان درگیر کرونا شده یا فوت کردهاند بهتر میدانیم این ویروس براحتی میتواند خانوادهای را از هم بپاشد. برادرم بیماری زمینهای داشت و از روز اول شیوع کرونا از خانه بیرون نیامد. همه مراقب بودیم و به خانهاش نمیرفتیم. حتی نوروز پارسال و امسال هم با تماس تصویری عید را تبریک گفتیم. برادرم در پاکدشت رستوران داشت و از وقتی کرونا آمد، تعطیل کرد و در خانه نشست. با وجود همه مراقبتها دختر برادرم در محل کارش به کرونا مبتلا شد. بالاخره چیزی که نگران بودیم اتفاق افتاد. برادرم هم مبتلا شده بود ولی دوبار تست کرونایش منفی شد. یعنی تست اشتباه بود. در کمتر از یک هفته ریههایش 60 درصد درگیر شدند. تخت خالی پیدا نمیکردیم. همه بیمارستانها میگفتند بیمار جدید پذیرش نمیکنند. هر راهی را که میشد امتحان کردیم تا اینکه یک نفر از ما پول گرفت و در یکی از بیمارستانها تحت خالی پیدا کرد. بعدها متوجه شدیم او و چند نفر دیگر به شکل مافیایی با گرفتن پول برای بیماران تخت رزرو میکنند.
وقتی به بیمارستان رفتیم تخت بهنام برادرم رزرو شده بود. همه امید داشتیم سلامتیاش را بهدست بیاورد. بیمارستان خصوصی بود و هر دارویی که میخواستند به سختی پیدا میکردیم. در ناصر خسرو هر رقمی میگفتند برای دارو میدادیم. متأسفانه برادرم را با حال بد ترخیص کردند و یک روز بعد با خونریزی معده دوباره به بیمارستان برگشت. برادرم همان شب فوت کرد ولی بیمارستان اطلاع نداد و صبح روز بعد وقتی همسرش برای او غذا برده بود، خبر دادند فوت کرده. بعد از فوت برادرم خواهرم هم مبتلا شد. در بیمارستان مشخص شد 80 درصد ریهاش درگیر شده. خواهرم بیماری زمینهای دارد و به خاطر دیابت دو روز توی کما بود. الان هم اینتوبه شده و با کمک دستگاه نفس میکشد. این روزها نگران حال خواهرم هستم و امیدوارم خدا به ما رحم کند.»
متاسفانه پس از نوشتن گزارش خبردار شدم خواهر مریم هم به رحمت خدا رفته است. این روزها کسانی مثل او کم نیستند؛ خانوادههایی که مصیبت کرونا، بارها و بارها روی سرشان آوار شده است.
گزارش نویس
عطیه سیاهپوش است. با حسرت به عکسهای آلبوم نگاه میکند. صورتهای خندان پدر و مادر حالا برای او معنای دیگری دارند، معنایی جز زندگی. یکی از عکسها را بیرون میآورد و با دست نشان میدهد و میگوید: «همه چیز از سیزده به در شروع شد. نحسی سیزده دامن ما را گرفت. سیزده فروردین همه خانواده بزرگ مادری در خانه پدربزرگم در همدان جمع میشویم و از بودن کنار هم لذت میبریم. سال گذشته اوایل شیوع کرونا همه برای سلامتی پدربزرگ و مادربزرگ تصمیم گرفتیم سیزده به در را مجازی برگزار کنیم اما امسال احساس کردیم میتوانیم مراسم را در فضای باز برگزار کنیم. ایام نوروز همدان رفتیم و مشغول دید و بازدید شدیم. روز سیزدهم همه در خانه پدربزرگ جمع شدیم و بساط میهمانی را در باغ بزرگشان برپا کردیم. خالهها و داییها و خانوادههایشان همه جمع بودند. 44 نفر بودیم. آن روز به بازی و شادی و شنیدن خاطرات پدربزرگ و ناهار و پذیرایی گذشت. پدربزرگ کمی حالت سرماخوردگی داشت. تصور میکردیم به خاطر سردی هوای همدان سرماخورده است.»
روند ابتلا به کرونا و بستری در پیک چهارم نزولی شده است اما هنوز هم آمار قربانیان سه رقمی است. خیلی از خانوادهها مثل خانواده عطیه در پیک چهارم داغدار و سیاهپوش شدند و خیلیها هم هستند که این روزها با نگرانی برای واکسینه کردن پدران و مادران سالخورده خود روزشماری میکنند.
عطیه از روزهایی میگوید که سروکله کرونا در خانواده پیدا شد و آنها را راهی بیمارستان کرد: «یک هفتهای بود که از همدان برگشتیم. پدرم ناراحتی قلبی داشت و اواخر فروردین باید عمل جراحی میکرد. یک هفته قبل از عمل سرفههای پدرم شروع شد. فکر کردیم سرما خورده و دکتر عمومی هم دارو تجویز کرد اما حال پدر بدتر شد. این بار با توصیه پزشک تست پی سی آر دادیم و سیتیاسکن ریه گرفتیم. سختترین لحظه وقتی بود که دکتر گفت 60 درصد ریه پدرم درگیر شده و باید بستری شود. حال پدر هر روز وخیمتر شد و یک هفته بعد ایست قلبی کرد. داغ بزرگی بود. در آن شرایط نگران مادر و بقیه بودیم. بعد از مراسم خاکسپاری همه تست کرونا دادیم. تست مادر و دو تا از خالههایم مثبت شد. البته وضعیت عمومی خوبی داشتند و به توصیه پزشکان در خانه قرنطینه شدند. اما بعد از سه روز حال مادر بدتر شد. روماتیسم قلبی داشت و همین ما را نگران میکرد. پزشکان اورژانس بعد از معاینه گفتند باید در بیمارستان بستری شود. تخت خالی پیدا نمیشد. با هر سختی که بود در یکی از بیمارستانهای جنوب شهر پذیرش گرفتیم. مادر بستری شد. همه نگران بودیم. سعی کردیم پدربزرگ و مادربزرگ باخبر نشوند. ویروس کرونا به مادرم هم رحم نکرد و سه روز بعد از بستری پزشکان اعلام کردند، ایست قلبی کرده است. همان روز هم پدربزرگم در بیمارستان همدان بستری شد. سوگوار از دست دادن مادر بودم و نگران حال پدربزرگ. انگار دو قربانی برای کرونا کم بود. سعی کردیم پدربزرگ از مرگ دخترش با خبر نشود. همان روزها هم دو خالهام در آی سی یو بستری شدند و نتوانستند به مراسم خاکسپاری خواهرشان بیایند. چند روز بعد پدربزرگ هم فوت کرد و یک هفته بعد هم مادربزرگم رفت. کرونا فرصت نفس کشیدن به ما نداد. هر روز در مسیر رفت و آمد به قبرستان بودیم. خدا را شکر دو خالهام نجات پیدا کردند و با سلامتی به خانههایشان برگشتند. حالا من ماندهام و این همه مصیبت. کرونا خانه خرابمان کرد.»
مرتضی اصرار میکرد برای تازه عروس خانواده جشن تولد بگیرد. بزرگ خانواده بود و کسی روی حرف او حرف نمیزد. میخواست عشق و علاقهاش را به عروسش نشان دهد اما خوشحالی جشن فقط یک هفته دوام داشت. کرونا داغ سنگینی به دل خانواده گذاشت. مرتضی با حسرت به عکس پدر نگاه میکند و میگوید: «دلش میخواست همیشه جشن و سرور در این خانه برپا باشد اما یک ماهی است که لبخند بهصورت کسی نیامده. یک سال قبل برادرم عقد کرد و منتظر بودیم کرونا تمام شود و با برپایی جشن عروسی راهی خانه بخت شوند. بعد از یک سال تصمیم گرفتند بدون جشن عروسی زندگی مشترکشان را شروع کنند. همه خوشحال بودیم. پدرم گفت حالا که جشن عروسی نگرفتند به بهانهای جشن بگیریم و عروس جدید خانواده را خوشحال کنیم. خودش دست به کار شد و برای عروسش جشن تولد گرفت. اقوام را دعوت کرد و گروه موسیقی هم آورد. پدر تلاش کرد به همه خوش بگذرد. یک هفته بعد با نفس تنگی و تب تست کرونا داد و مثبت شد. همه نگران شدیم. هر روز حال پدر بدتر میشد. با توصیه پزشک در بیمارستان بستری شد و روز بعد به آی سی یو منتقل شد. همان روز عموی بزرگم هم با علائم کرونا به بیمارستان آمد. سیتی اسکن، درگیری بالای ریه را نشان داد و او هم بستری شد. کاری جز دعا از دست ما برنمیآمد. سطح اکسیژن خون پدرم هر روز پایینتر میآمد تا اینکه بعد از یک هفته ایست قلبی کرد. سعی کردیم عمو از فوت پدر با خبر نشود. اما سه روز بعد عمو هم فوت کرد.»
مریم هم این روزها داغدار از دست دادن برادر و نگران حال خواهری است که در آی سی یو با کمک دستگاه نفس میکشد. خودش یک هفتهای است که از شر کرونا راحت شده و روزهای سختی را پشت سر گذاشته است: «شاید خیلی از مردم به اندازه ما چهره ترسناک کرونا را درک نکنند. ما و خیلی از خانوادههایی که چند عضو خانوادهشان درگیر کرونا شده یا فوت کردهاند بهتر میدانیم این ویروس براحتی میتواند خانوادهای را از هم بپاشد. برادرم بیماری زمینهای داشت و از روز اول شیوع کرونا از خانه بیرون نیامد. همه مراقب بودیم و به خانهاش نمیرفتیم. حتی نوروز پارسال و امسال هم با تماس تصویری عید را تبریک گفتیم. برادرم در پاکدشت رستوران داشت و از وقتی کرونا آمد، تعطیل کرد و در خانه نشست. با وجود همه مراقبتها دختر برادرم در محل کارش به کرونا مبتلا شد. بالاخره چیزی که نگران بودیم اتفاق افتاد. برادرم هم مبتلا شده بود ولی دوبار تست کرونایش منفی شد. یعنی تست اشتباه بود. در کمتر از یک هفته ریههایش 60 درصد درگیر شدند. تخت خالی پیدا نمیکردیم. همه بیمارستانها میگفتند بیمار جدید پذیرش نمیکنند. هر راهی را که میشد امتحان کردیم تا اینکه یک نفر از ما پول گرفت و در یکی از بیمارستانها تحت خالی پیدا کرد. بعدها متوجه شدیم او و چند نفر دیگر به شکل مافیایی با گرفتن پول برای بیماران تخت رزرو میکنند.
وقتی به بیمارستان رفتیم تخت بهنام برادرم رزرو شده بود. همه امید داشتیم سلامتیاش را بهدست بیاورد. بیمارستان خصوصی بود و هر دارویی که میخواستند به سختی پیدا میکردیم. در ناصر خسرو هر رقمی میگفتند برای دارو میدادیم. متأسفانه برادرم را با حال بد ترخیص کردند و یک روز بعد با خونریزی معده دوباره به بیمارستان برگشت. برادرم همان شب فوت کرد ولی بیمارستان اطلاع نداد و صبح روز بعد وقتی همسرش برای او غذا برده بود، خبر دادند فوت کرده. بعد از فوت برادرم خواهرم هم مبتلا شد. در بیمارستان مشخص شد 80 درصد ریهاش درگیر شده. خواهرم بیماری زمینهای دارد و به خاطر دیابت دو روز توی کما بود. الان هم اینتوبه شده و با کمک دستگاه نفس میکشد. این روزها نگران حال خواهرم هستم و امیدوارم خدا به ما رحم کند.»
متاسفانه پس از نوشتن گزارش خبردار شدم خواهر مریم هم به رحمت خدا رفته است. این روزها کسانی مثل او کم نیستند؛ خانوادههایی که مصیبت کرونا، بارها و بارها روی سرشان آوار شده است.
کاربران ایرانی در توئیتر نقاط ضعف و قوت روحانی را ارزیابی کردند
بهترین نبودی؛ اما روحانی متشکریم
گروه سیاسی/ تا دو هفته پیش منتقدان با تکیه بر نتایج نظرسنجیها ادعا میکردند محبوبیت حسن روحانی به پایینترین میزان خود رسیده و این را در ادوار جمهوری اسلامی ایران بی سابقه میدانستند. حالا اما شرایط سیاسی و اجتماعی و البته صحنهچینی همین منتقدان، کار را به جایی رسانده که ایرانیان در شبکههای اجتماعی از روحانی تشکر و قدردانی میکنند و از بدرقه باشکوه او میگویند. این رویداد عجیب و بزرگ، جمعه و شنبه گذشته رخ داد که طی آن، ایرانیان در شبکه اجتماعی توئیتر، با هشتگ «روحانی_متشکریم» و «خداحافظی_باشکوه_روحانی»، از روحانی قدردانی کرده و به او بدرود گفتند. به گزارش ایرنا، این هشتگها به همراه هشتگ «دولت روحانی» بیش از ۲۴ ساعت ترند یک توئیتر فارسی بود و بیش از ۲۰ هزار توئیت با این هشتگها منتشر شد.
چرا تشکر از روحانی؟
آنچه تعجب ناظران و نیز حیرت و تمسخر منتقدان روحانی را به دنبال داشت، این واقعیت بود که تا پیش از اعلام نتیجه بررسی صلاحیتها، کمتر روزی بود که شبکههای اجتماعی عاری از نقد به روحانی نباشد. پس چه شد که آن نقدها و گاه حملات، ناگهان به تشکر، قدردانی و خداحافظی باشکوه تبدیل شد؟ پاسخ را میتوان در اظهار نظرها و توئیتهای ایرانیان یافت.
اکثر قریب به اتفاق کسانی که در توئیتر از روحانی قدردانی و با او خداحافظی کردند، به خطاهای دو دولت او هم اشاره کردند، یا ضعفهایی را که خود روحانی در دوران 8 ساله داشته نیز یادآوری کرده اند. کاربران ایرانی اما همزمان تأکید کردند که به رغم همه انتقادها و همه ضعفهایی که در رئیس جمهوری یا دولت او سراغ داریم که غیرقابل کتمان است، باز هم نمیتوان از کارهایی که روحانی و برخی از اعضای دولت و وزرای او بویژه محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه، محمدجواد آذری جهرمی وزیر ارتباطات و بیژن زنگنه وزیر نفت کردند، چشمپوشی کرد. اما اینکه مردم از چه کارهای روحانی و دولت او قدردانی کردهاند، واقعیتی است که در توئیتها و اظهار نظرهای آنان مستتر است.
مروری بر برخی توئیتها در قدردانی از روحانی
نوشتههای ایرانیان در شبکههای اجتماعی، نشان دهنده نگاه عمیق و بینش دقیق آنان نسبت به مسائل سیاست داخلی و خارجی کشور است، امری که به ما میگوید ایرانیان امروز به همه مسائل ریز و درشت کشور خود اشراف دارند و مسائل را نه از دریچه تنگ نظریهای سیاسی، بلکه از زاویهای تاریخی و ساختاری و توأم با سنجش ظرفیتهای عینی بررسی میکنند. به عبارت دیگر، تصویری که ایرانیان با توئیتهای خود از دو دولت روحانی ارائه دادهاند، از این جهت قابل توجه است که آنان ضعفها و قوتها به همراه کارشکنیهای خارجی و داخلی را کنار هم قرار دادند، سپس دست به نتیجهگیری زده و براساس این ارزیابیهای چندگانه، عملکرد دولت روحانی را داوری کردهاند. آنان نه روحانی را به عرش بردهاند، نه او را یکسره ضعیف و ناشایسته دانستند، بلکه براساس مسائلی که به آنها اشاره کردند، نشان دادند که میدانند در زمین واقعیتی به نام سیاست ایران، روحانی و دولتش تا آنجا که در توان داشتهاند، کار کردهاند و برای تعالی ایران کوشیدهاند.
مرور برخی از این توئیتها، میتواند زاویه نگاه ایرانیان به مسأله دولت و حکمرانی در ایران و دستاوردهای دولت روحانی در این زمینهها را آشکار کند. به عنوان مثال، یکی از کاربران بابت انتخاب وزیران کارآمد از روحانی تشکر کرد و نوشت: «به خاطر حضور وزرای اجرایی و توانمندی چون ظریف، آذری جهرمی و زنگنه که منشأ خدمات بزرگی به کشور شدند، میگم روحانی متشکریم»
دیگری هم در همین چارچوب، تأکید کرد: «تنها به خاطر خدمات دکتر ظریف به کشور هم که شده میگم: روحانی متشکریم» برخی به عملکرد دولت روحانی در سیاست خارجی و بزرگترین دستاورد آن، یعنی خروج از ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد با تکیه بر برجام اشاره کردند و نوشتند: «آقای رئیس جمهور به خاطر اینکه کشور را از ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد و افتادن در ورطه جنگی ویرانگر نجات دادی ازت متشکریم.»
دیگری به ادبیات، موضعگیریها و نوع بازی شخص روحانی در سیاست خارجی اشاره کرد و نوشت: «یکی از خوبیهای دولت روحانی این بود که وقتی ترامپ روانی غلطی میکرد، نگران این نبودیم که رئیس جمهور ما کاری بدتر از او بکنه. نجات از مهلکهای که ترامپ و اشرار منطقه برای ایرانمان ساخته بودند، قطعاً بدون عقلانیت خاص روحانی ممکن نبود. برای همین، روحانی مچکریم.» در همین زمینه، کاربر دیگری نوشت: «روحانی ممنون که هم داخلی برامون جنگیدی هم در عرصه بینالملل آبروی ایران را حفظ کردی.» در این راستا، کاربر دیگری به این دلیل از رئیس جمهوری تشکر کرده که با هر شنیدن سخنرانی وی در مجامع بینالمللی خجالت نکشیده و هیچ رئیس جمهوری با مصائب روحانی در دوران ریاست جمهوری روبهرو نبود.
برخیها نیز به همزمانی موانع خارجی مانند دولت ترامپ و چالشهای داخلی اشاره داشتند و نوشتند: «دفاع کورکورانه نمیکنیم؛ تو فقط با بدعهدی جامعه جهانی درگیر نبودی، دولت پنهان تا توانست خنجر از پشت زد. بهترین نبودی اما؛ روحانی متشکریم.»
کاربر دیگری، شفاف شدن بودجه و اینکه سند دخل و خرج کشور در منظر و مقابل دیدگان ایرانیان قرار گرفت، از روحانی قدردانی کردند: «به خاطر شفافیت واقعی بودجه و مشخص شدن ردیفهای پنهان و نجومی روحانی مچکریم. این رسم اخلاقی در بدرقه منتخب واقعی ملت، تاریخنگاری مهمی از واقعیت امروز ما برای آیندگان است.» یا کاربر دیگری شفافیت بودجه را از دستاوردهای دولت روحانی دانسته و تصریح کرد که این دولت آخرین دولتی بود که بودجه را به اطلاع مردم رساند. برخی دیگر هم، به این واقعیت اشاره کردند که حتی با فشارحداکثری دولت امریکا، باز هم فعالیتهای عمرانی در کشور متوقف نشد، باوجود این، منتقدان دولت این ظرفیت را نداشتند تا این کار بزرگ و تاریخی را در رسانه ملی برجسته کنند. این کاربر این گونه به این مسأله اشاره کرد: «اگر پروژه بید بلند خلیج فارس در دولت مورد نظر صدا و سیما انجام شده بود الان با تمام توان از آن یاد میکرد، اما الان ما صدای بیصدایان هستیم روحانی مچکریم.»
برخی کاربران هم نقدپذیری و تحمل مخالف را دلیل قدردانی از رئیس جمهوری دانستند، زیرا به گفته کاربری «بزودی به شرایط سالهای ۸۸ تا ۹۲ باز خواهیم گشت و هر انتقادی از رئیس جمهوری، توهین و جرم تلقی و مستوجب محکومیت و زندان و شلاق خواهد بود.» یا کاربر دیگری تأکید کرد: «در این مدت صغیر و کبیر بهش فحش دادند و کسی رو به این جرم به زندان نفرستاد.»
یک ایرانی دیگر هم نوشت: «وقتی ازت انتقاد کردیم، صدامون نلرزید...»
کاربری هم نوشت: «اینکه از روحانی تشکر میکنم یعنی «همه» عملکردش مثبت بوده؟ قطعاً نه! اما کارهای مثبت زیادی توی کارنامهش داره که نادیده گرفتنشون یا از تعصب ناشی میشه یا از بیانصافی.» یا دیگری نوشته: «هشتگ روحانی مچکریم و خداحافظی باشکوه روحانی ترند اول توئیتر فارسی شد کجایند آنانی که گفتند مردم از رأی به روحانی پشیمانند!؟»
به تحقیر و تمسخر دولتمان نشستیم!
هنوز هم در شبکه اجتماعی توئیتر، میتوان هشتگهای «روحانی متشکریم» یا «خداحافظی باشکوه روحانی» را جست و جو کرد و دید که ایرانیان، از هر صنف و با هر دیدگاه، وقتی در یک بستر تاریخی و مبتنی بر واقعیتهای سیاسی و ساختاری به مسائل نگاه میکنند، چگونه قضاوت میکنند. آنان ضمن برشمردن نقاط ضعف مختلف دولت، اما به دستاوردهای درخشان او اشاره کردند که برخی از آنها اینجا بازنشر شد. باوجود این، علی نصری، تحلیلگر ارشد مسائل بینالملل، از زاویه دیگری مسأله «تشکر از روحانی» را تحلیل کرد. او دربخشی از یادداشت خود در کانال تلگرامیاش با اشاره به اینکه به ما گفته بودند «هر چه فریاد دارید بر سر امریکا بکشید» اما ما - اصلاحطلب و عدالتخواه و اصولگرا - هر چه فریاد داشتیم بر سر دولت روحانی کشیدیم، اضافه کرد: «آنقدر فریاد بر سر دولت کشورمان کشیدیم که دیگر صدایمان برای اعتراض به دشمن بیگانه گرفته بود. روزها، پشت دولتی را که یکتنه در برابر قلدران جهان ایستاده بود خالی کردیم و شبها به تماشای سریالها و مستندها و برنامههای طنز تلویزیونی از رسانه ملی، در تخریب و تمسخر و تحقیر دولتمان نشستیم.»
نصری با بیان اینکه «آنقدر خسارات جنگ تمام عیار اقتصادی خارجی را بر گردن «سوء مدیریت» روحانی انداختیم که آمارهای رشد اقتصادی و نرخ تورم و بیکاری و اشتغالزایی، یک ماه قبل و بعد از خروج ترامپ از برجام، فراموشمان شد» ادامه داد: «آنقدر چشمانمان را بستیم و گوشهایمان را گرفتیم و واژه «ناکارآمدی» را ورد زبانمان کردیم که ندیدیم چگونه در شرایطی که حتی تصورش برای «کارآمد»ترین و ثروتمندترین دولتهای جهان غیر ممکن بود، دولت روحانی تحت «فشار حداکثری» و در حین پاندمی جهانی، با یک دست ساختارهای اقتصادی و با دست دیگر نظام سلامت کشور را از فروپاشی حتمی نگه داشت و قدم به قدم کشور را در مسیر بازسازی بازگرداند.» روحانی متشکریم. هر چند کمی دیر... شاید.»
چرا تشکر از روحانی؟
آنچه تعجب ناظران و نیز حیرت و تمسخر منتقدان روحانی را به دنبال داشت، این واقعیت بود که تا پیش از اعلام نتیجه بررسی صلاحیتها، کمتر روزی بود که شبکههای اجتماعی عاری از نقد به روحانی نباشد. پس چه شد که آن نقدها و گاه حملات، ناگهان به تشکر، قدردانی و خداحافظی باشکوه تبدیل شد؟ پاسخ را میتوان در اظهار نظرها و توئیتهای ایرانیان یافت.
اکثر قریب به اتفاق کسانی که در توئیتر از روحانی قدردانی و با او خداحافظی کردند، به خطاهای دو دولت او هم اشاره کردند، یا ضعفهایی را که خود روحانی در دوران 8 ساله داشته نیز یادآوری کرده اند. کاربران ایرانی اما همزمان تأکید کردند که به رغم همه انتقادها و همه ضعفهایی که در رئیس جمهوری یا دولت او سراغ داریم که غیرقابل کتمان است، باز هم نمیتوان از کارهایی که روحانی و برخی از اعضای دولت و وزرای او بویژه محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه، محمدجواد آذری جهرمی وزیر ارتباطات و بیژن زنگنه وزیر نفت کردند، چشمپوشی کرد. اما اینکه مردم از چه کارهای روحانی و دولت او قدردانی کردهاند، واقعیتی است که در توئیتها و اظهار نظرهای آنان مستتر است.
مروری بر برخی توئیتها در قدردانی از روحانی
نوشتههای ایرانیان در شبکههای اجتماعی، نشان دهنده نگاه عمیق و بینش دقیق آنان نسبت به مسائل سیاست داخلی و خارجی کشور است، امری که به ما میگوید ایرانیان امروز به همه مسائل ریز و درشت کشور خود اشراف دارند و مسائل را نه از دریچه تنگ نظریهای سیاسی، بلکه از زاویهای تاریخی و ساختاری و توأم با سنجش ظرفیتهای عینی بررسی میکنند. به عبارت دیگر، تصویری که ایرانیان با توئیتهای خود از دو دولت روحانی ارائه دادهاند، از این جهت قابل توجه است که آنان ضعفها و قوتها به همراه کارشکنیهای خارجی و داخلی را کنار هم قرار دادند، سپس دست به نتیجهگیری زده و براساس این ارزیابیهای چندگانه، عملکرد دولت روحانی را داوری کردهاند. آنان نه روحانی را به عرش بردهاند، نه او را یکسره ضعیف و ناشایسته دانستند، بلکه براساس مسائلی که به آنها اشاره کردند، نشان دادند که میدانند در زمین واقعیتی به نام سیاست ایران، روحانی و دولتش تا آنجا که در توان داشتهاند، کار کردهاند و برای تعالی ایران کوشیدهاند.
مرور برخی از این توئیتها، میتواند زاویه نگاه ایرانیان به مسأله دولت و حکمرانی در ایران و دستاوردهای دولت روحانی در این زمینهها را آشکار کند. به عنوان مثال، یکی از کاربران بابت انتخاب وزیران کارآمد از روحانی تشکر کرد و نوشت: «به خاطر حضور وزرای اجرایی و توانمندی چون ظریف، آذری جهرمی و زنگنه که منشأ خدمات بزرگی به کشور شدند، میگم روحانی متشکریم»
دیگری هم در همین چارچوب، تأکید کرد: «تنها به خاطر خدمات دکتر ظریف به کشور هم که شده میگم: روحانی متشکریم» برخی به عملکرد دولت روحانی در سیاست خارجی و بزرگترین دستاورد آن، یعنی خروج از ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد با تکیه بر برجام اشاره کردند و نوشتند: «آقای رئیس جمهور به خاطر اینکه کشور را از ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد و افتادن در ورطه جنگی ویرانگر نجات دادی ازت متشکریم.»
دیگری به ادبیات، موضعگیریها و نوع بازی شخص روحانی در سیاست خارجی اشاره کرد و نوشت: «یکی از خوبیهای دولت روحانی این بود که وقتی ترامپ روانی غلطی میکرد، نگران این نبودیم که رئیس جمهور ما کاری بدتر از او بکنه. نجات از مهلکهای که ترامپ و اشرار منطقه برای ایرانمان ساخته بودند، قطعاً بدون عقلانیت خاص روحانی ممکن نبود. برای همین، روحانی مچکریم.» در همین زمینه، کاربر دیگری نوشت: «روحانی ممنون که هم داخلی برامون جنگیدی هم در عرصه بینالملل آبروی ایران را حفظ کردی.» در این راستا، کاربر دیگری به این دلیل از رئیس جمهوری تشکر کرده که با هر شنیدن سخنرانی وی در مجامع بینالمللی خجالت نکشیده و هیچ رئیس جمهوری با مصائب روحانی در دوران ریاست جمهوری روبهرو نبود.
برخیها نیز به همزمانی موانع خارجی مانند دولت ترامپ و چالشهای داخلی اشاره داشتند و نوشتند: «دفاع کورکورانه نمیکنیم؛ تو فقط با بدعهدی جامعه جهانی درگیر نبودی، دولت پنهان تا توانست خنجر از پشت زد. بهترین نبودی اما؛ روحانی متشکریم.»
کاربر دیگری، شفاف شدن بودجه و اینکه سند دخل و خرج کشور در منظر و مقابل دیدگان ایرانیان قرار گرفت، از روحانی قدردانی کردند: «به خاطر شفافیت واقعی بودجه و مشخص شدن ردیفهای پنهان و نجومی روحانی مچکریم. این رسم اخلاقی در بدرقه منتخب واقعی ملت، تاریخنگاری مهمی از واقعیت امروز ما برای آیندگان است.» یا کاربر دیگری شفافیت بودجه را از دستاوردهای دولت روحانی دانسته و تصریح کرد که این دولت آخرین دولتی بود که بودجه را به اطلاع مردم رساند. برخی دیگر هم، به این واقعیت اشاره کردند که حتی با فشارحداکثری دولت امریکا، باز هم فعالیتهای عمرانی در کشور متوقف نشد، باوجود این، منتقدان دولت این ظرفیت را نداشتند تا این کار بزرگ و تاریخی را در رسانه ملی برجسته کنند. این کاربر این گونه به این مسأله اشاره کرد: «اگر پروژه بید بلند خلیج فارس در دولت مورد نظر صدا و سیما انجام شده بود الان با تمام توان از آن یاد میکرد، اما الان ما صدای بیصدایان هستیم روحانی مچکریم.»
برخی کاربران هم نقدپذیری و تحمل مخالف را دلیل قدردانی از رئیس جمهوری دانستند، زیرا به گفته کاربری «بزودی به شرایط سالهای ۸۸ تا ۹۲ باز خواهیم گشت و هر انتقادی از رئیس جمهوری، توهین و جرم تلقی و مستوجب محکومیت و زندان و شلاق خواهد بود.» یا کاربر دیگری تأکید کرد: «در این مدت صغیر و کبیر بهش فحش دادند و کسی رو به این جرم به زندان نفرستاد.»
یک ایرانی دیگر هم نوشت: «وقتی ازت انتقاد کردیم، صدامون نلرزید...»
کاربری هم نوشت: «اینکه از روحانی تشکر میکنم یعنی «همه» عملکردش مثبت بوده؟ قطعاً نه! اما کارهای مثبت زیادی توی کارنامهش داره که نادیده گرفتنشون یا از تعصب ناشی میشه یا از بیانصافی.» یا دیگری نوشته: «هشتگ روحانی مچکریم و خداحافظی باشکوه روحانی ترند اول توئیتر فارسی شد کجایند آنانی که گفتند مردم از رأی به روحانی پشیمانند!؟»
به تحقیر و تمسخر دولتمان نشستیم!
هنوز هم در شبکه اجتماعی توئیتر، میتوان هشتگهای «روحانی متشکریم» یا «خداحافظی باشکوه روحانی» را جست و جو کرد و دید که ایرانیان، از هر صنف و با هر دیدگاه، وقتی در یک بستر تاریخی و مبتنی بر واقعیتهای سیاسی و ساختاری به مسائل نگاه میکنند، چگونه قضاوت میکنند. آنان ضمن برشمردن نقاط ضعف مختلف دولت، اما به دستاوردهای درخشان او اشاره کردند که برخی از آنها اینجا بازنشر شد. باوجود این، علی نصری، تحلیلگر ارشد مسائل بینالملل، از زاویه دیگری مسأله «تشکر از روحانی» را تحلیل کرد. او دربخشی از یادداشت خود در کانال تلگرامیاش با اشاره به اینکه به ما گفته بودند «هر چه فریاد دارید بر سر امریکا بکشید» اما ما - اصلاحطلب و عدالتخواه و اصولگرا - هر چه فریاد داشتیم بر سر دولت روحانی کشیدیم، اضافه کرد: «آنقدر فریاد بر سر دولت کشورمان کشیدیم که دیگر صدایمان برای اعتراض به دشمن بیگانه گرفته بود. روزها، پشت دولتی را که یکتنه در برابر قلدران جهان ایستاده بود خالی کردیم و شبها به تماشای سریالها و مستندها و برنامههای طنز تلویزیونی از رسانه ملی، در تخریب و تمسخر و تحقیر دولتمان نشستیم.»
نصری با بیان اینکه «آنقدر خسارات جنگ تمام عیار اقتصادی خارجی را بر گردن «سوء مدیریت» روحانی انداختیم که آمارهای رشد اقتصادی و نرخ تورم و بیکاری و اشتغالزایی، یک ماه قبل و بعد از خروج ترامپ از برجام، فراموشمان شد» ادامه داد: «آنقدر چشمانمان را بستیم و گوشهایمان را گرفتیم و واژه «ناکارآمدی» را ورد زبانمان کردیم که ندیدیم چگونه در شرایطی که حتی تصورش برای «کارآمد»ترین و ثروتمندترین دولتهای جهان غیر ممکن بود، دولت روحانی تحت «فشار حداکثری» و در حین پاندمی جهانی، با یک دست ساختارهای اقتصادی و با دست دیگر نظام سلامت کشور را از فروپاشی حتمی نگه داشت و قدم به قدم کشور را در مسیر بازسازی بازگرداند.» روحانی متشکریم. هر چند کمی دیر... شاید.»
کارشناسان در گفت و گو با «ایران»:
بازارچه خرید و فروش «ای پی آی» رونق استارتاپ ها را به همراه دارد
سوسن صادقی
خبرنگار
بازارچــــــــــــــه خریــــــــــــــد و فــــــــــــــروش API
(Application Programing Interface) کـــــــه
مجموعهای از پروتکلها و فرآوردههای نرمافزاری است و برنامه نویسها برای سیستمهای وب از آن استفاده میکنند)، از سوی سازمان فناوری اطلاعات روی سامانه «سروا» به آدرس sarva.iran.gov.ir راهاندازی و رونمایی شد. درباره این سامانه «بهنام ولی زاده»، سرپرست معاونت دولت الکترونیکی توضیحاتی ارائه داده و نظر کارشناسان را نیز درباره این اقدام جویا شدیم.
پنجرهای واحد برای نمایش API ها
بهنام ولیزاده، معتقد است یکی از راههای افزایش کسب و کارهای اینترنتی و رشد اقتصاد دیجیتالی در دسترس بودن APIهای دولتی است. بنابراین APIهای دولتی اعم از خدمات الکترونیکی دستگاههای دولتی، بانکها و حتی شرکتهای خصوصی بهصورت یکپارچه در سامانه سروا (گذرگاه عمومی خدمات دولت )PGsb در قالب بازارچه خرید و فروش جمعآوری شده و در پنجرهای واحد نمایش داده میشود.
ولیزاده گفت: تنها با یک بار اتصال، امکان ارتباط با تمامی APIهای موجود در این پنجره واحد فراهم میشود و توسعه دهندگان خدمات الکترونیکی میتوانند از آنها در توسعه برنامههای کاربردی در پلتفرمهای تحت وب، نرم افزارهای تلفنهای هوشمند، نرم افزارهای قابل نصب روی کامپیوتر و غیره استفاده کنند.
وی افزود: پیش از این توسعه دهندگان برنامههای کاربردی همیشه بهدنبال APIها با قابلیتهای خاص میگشتند تا نیاز آنها را تأمین کند ولی مجبور بودند برای این کار بهصورت جداگانه با سایتها تعامل برقرار کرده و متناسب با پروتکلهای همان سایت اقدام به برنامهنویسی متفاوت کنند ولی هم اکنون با استفاده از سامانه سروا قابلیت ارائه APIها، راهاندازی کسب و کار برای استارتاپها و حتی کسب و کارهای حرفهای فراهم شده و میتوانند به درآمدزایی برسند.
ولیزاده درباره تأخیر در راهاندازی این بازارچه نیز گفت: از ابتدای سال ۹۹ گذرگاه عمومی خدمات دولت برای سرویسهای بین دولت و بخش خصوصی راه افتاده و پیش از این مرکز ملی تبادل اطلاعات صرفاً مختص بین دستگاههای اجرایی بود از اینرو تا گذرگاه عمومی خدمات دولت راهاندازی نمیشد، امکان ارائه خدمت API به کسب و کارهای بخش خصوصی وجود نداشت.
سرپرست معاونت دولت الکترونیکی درباره هزینههای دریافتی برای APIها نیز معتقد است که بازارچه سروا، برای کسبوکارها بوده و APIها را در اختیار توسعه دهندگان برنامههای کاربردی قرار میدهد و به شکلی طراحی شدهاند که پاسخ استعلام پس از احراز هویت تحویل داده میشود بنابراین هزینههای دریافتی مربوط به برنامههای کاربردی جانبی و زیرساخت فناوری اطلاعاتی است.
وی درباره اینکه آیا صرفاً از بخش خصوصی بابت ارائه APIها هزینه دریافت میشود، گفت: بر اساس ماده ۶۷ قانون برنامه ششم توسعه کشور، تبادل اطلاعات بین دستگاههای دولتی و حاکمیتی رایگان است و این تبادل بر بستر تبادل اطلاعات دولت (GSB) انجام میشود. بازارچه مذکور مربوط به گذرگاه عمومی خدمات دولت (PGSB)است که برای کاربردهای بخش دولتی با بخش خصوصی (G2B) و برای انتفاع شهروندان (در دریافت خدمات از دستگاههای اجرایی) راهاندازی شده است.
ولیزاده در پاسخ به این سؤال که آیا دیگر نهادها مانند قوه قضائیه و مقننه نیز باید APIهای خود را در این سامانه ارائه دهند، گفت: بر اساس قانون، تمامی دستگاههای اجرایی موظف به ارائه خدمات بهصورت الکترونیکی هستند و چنانچه این خدمات قابلیت ارائه به شهروندان و کسب و کارها را داشته باشد از طریق این بازارچه API قابل ارائه خواهد بود.
وی افزود: البته هر کسبوکاری نیاز به API داشته باشد که در بازارچه موجود نیست، میتواند از طریق «کارگروه تعاملپذیری دولت الکترونیکی» درخواست دهد و در صورت تصویب این کارگروه، دستگاه مربوطه موظف به ارائه API سرویس است.
این مسئول درباره اینکه کارشناسان معتقد هستند در زمینه رد یا تأیید درخواست ارائه API از سوی دستگاههای اجرایی باید شفافسازی شود نیز گفت: این سامانه تولید کننده API نیست و مانند سایر کشورهای دنیا مسئولیت دادههای مربوطه و اختیارات قانونی و الزامات بهرهبرداری محتوایی و معنوی API از سوی تولید کننده آن صورت میپذیرد.
وی درباره اینکه برای پایداری این اقدام اخیر با تغییر دولت بهتر است تا این بخش به شورایی متشکل از نمایندگان بخش خصوصی سپرده شود نیز گفت: چون این سرویس از سوی کارگروه تعاملات دولت الکترونیکی که از تمام قوا (مقننه، مجریه و قضائیه)، نیروی انتظامی، مرکز ملی فضای مجازی، اتاق بازرگانی، صنعت، معدن و کشاورزی و نماینده بخش خصوصی (نظام صنفی رایانهای کشور) حضور دارند، ارائه شده بنابراین با تغییر دولت هم پایدار میماند و نگرانی در این زمینه وجود ندارد.
توسعه و رشد صنعت دیجیتالی
نیما نامداری عضو هیأت مدیره سازمان نصر، اقدام سازمان فناوری اطلاعات را در راهاندازی سامانه سروا و بازارچه خرید و فروش APIهای دستگاههای دولتی، مثبت ارزیابی کرد و گفت: همین که دولت تصمیم گرفته درگاه متمرکز و یکپارچهای را برای ارائه خدمات دولتی راهاندازی کند، تصمیم خوبی است و این اقدام کمک میکند تا ضمن استاندارد سازی، توسعه سرویسها تسهیل شده و نظارتپذیری نیز افزایش یابد.
نامداری افزود: با توجه به اینکه 5 سال از راهاندازی پروژه مرکز تبادل ملی اطلاعات میگذرد، کاش زودتر بازارچه خرید و فروش APIها راهاندازی میشد، چون API بیشتر دارای ثمرات اقتصادی و کسب و کاری است و آزادسازی APIها در دنیا باعث شده صنعت دیجیتالی بشدت رشد پیدا کند.
این کارشناس در ادامه گفت: APIها به کسب و کارهای اینترنتی این امکان را میدهد تا با هم اطلاعات و سرویسهای نرم افزاری را تبادل کنند. وقتی بتوان در بین نرم افزارهای مختلف سازمانها تبادل داده و سرویسهای نرم افزاری انجام داد بنابراین انرژی صرف کسب و کاری میشود که پیش از این راهاندازی نشده است.
به اعتقاد نامداری، وقتی دولت تصمیم میگیرد دادههای دستگاههای خود را در قالب API آزاد کند، محرک و مشوق جدی برای تبادل اطلاعات و همکاریهای بین دستگاهی در بین دولت و بخش خصوصی است، چون بخشی از دادهها مانند احراز هویت، استعلام پستی، کد ملی و... دارای ماهیت حاکمیتی است ولی فقدان آنها و قرار نگرفتن این اطلاعات از سوی بخش دولتی و حاکمیتی باعث توسعه پیدا نکردن کسب و کارهای دیجیتالی میشود. به گفته نامداری این اقدام دارای نقصهایی است و به نظر میرسد وب سایت بسیار شتابزده و ابتدایی راهاندازی شده و برخی از صفحهها بدرستی کار نمیکند و دارای اطلاعات کافی نیست و باید بهبود یابد.
وی در ادامه گفت: از سوی دیگر برای برخی از سرویسها پرداخت هزینه تعریف شده ولی انتفاعی و غیرانتفاعی بودن آن مشخص نیست و باید برای دریافت پول منطق شفافی وجود داشته باشد. مهمتر اینکه باید مشخص شود آیا دستگاههای دولتی هم باید برای تبادل API بین خود هزینه بپردازند یا هزینه فقط از بخش خصوصی دریافت میشود. این کارشناس افزود: در این سامانه این حق برای مدیران وب سایتهای دولتی دارای API در نظر گرفته شده که میتوانند برخی از درخواست ها را رد کنند بنابراین باید در سامانه دلیل رد شدن درخواست کاربر هم شفاف مشخص شود که چرا درخواست کسی پذیرفته و دیگری رد میشود.
به گفته نامداری، کسب و کارها فقط به APIهای قوه مجریه نیاز ندارند، بلکه به APIهای دیگر قوا و نهادها مانند نیروی انتظامی، شهرداریها و... هم نیاز دارند. بهتر است این بخشها هم APIهای خود را در این سامانه ارائه دهند.
این مسئول سازمان نصر تهران از سازمان فناوری اطلاعات هم خواست تا برای پایداری این اقدام، مسئولیت و نظارت بر آن از بخش دولتی خارج شده و به شورایی از نمایندگان بخش خصوصی ارائه شود تا با تغییر مدیریتها لطمه ندیده و به کار خود ادامه دهد.
ایجاد فضای رقابتی
مهدی حمیدی مدیر مارکتینگ اپلیکیشن گهواره، راهاندازی این بازارچه را مثبت ارزیابی کرد و گفت: با این اقدامها به سمت دولت الکترونیکی کامل تری قدم بر میداریم و باعث میشود تا یکسری از دادهها از انحصار خارج شده و فضای رقابتی ایجاد شود.
حمیدی افزود: راهاندازی بازارچه API چندین تبعات مثبت دارد اول اینکه باعث میشود کسب و کارها و توسعه دهندگان خدمات الکترونیکی بخش خصوصی هم بتوانند با استفاده از APIهای دولتی کار خود را توسعه داده و بهبود بخشند، چراکه ضمن جذب کاربر به درآمدزایی هم برسند و حتی بعید نیست که در آینده نزدیک شاهد سوپر APIهایی باشیم که در این بازارچه ارائه شده. از سوی دیگر کاربران، خدمات بهتری را تجربه میکنند و نیازی نیست که کاربران برای دریافت یک خدمت خاص به سامانه همان دستگاه مراجعه کنند و اینکه دولت هم از طریق فروش APIهای خود میتواند درآمد کسب کند. این توسعه دهنده اپلیکیشن نکته قوت در این سامانه را بانک اطلاعات عنوان کرد و گفت: بانک اطلاعاتی که در اختیار توسعه دهندگان قرار میگیرد، فرصت مناسبی برای کسب و کارها ایجاد میکند تا بتوانند شرایط کاری خود را بهبود بخشند.
خبرنگار
بازارچــــــــــــــه خریــــــــــــــد و فــــــــــــــروش API
(Application Programing Interface) کـــــــه
مجموعهای از پروتکلها و فرآوردههای نرمافزاری است و برنامه نویسها برای سیستمهای وب از آن استفاده میکنند)، از سوی سازمان فناوری اطلاعات روی سامانه «سروا» به آدرس sarva.iran.gov.ir راهاندازی و رونمایی شد. درباره این سامانه «بهنام ولی زاده»، سرپرست معاونت دولت الکترونیکی توضیحاتی ارائه داده و نظر کارشناسان را نیز درباره این اقدام جویا شدیم.
پنجرهای واحد برای نمایش API ها
بهنام ولیزاده، معتقد است یکی از راههای افزایش کسب و کارهای اینترنتی و رشد اقتصاد دیجیتالی در دسترس بودن APIهای دولتی است. بنابراین APIهای دولتی اعم از خدمات الکترونیکی دستگاههای دولتی، بانکها و حتی شرکتهای خصوصی بهصورت یکپارچه در سامانه سروا (گذرگاه عمومی خدمات دولت )PGsb در قالب بازارچه خرید و فروش جمعآوری شده و در پنجرهای واحد نمایش داده میشود.
ولیزاده گفت: تنها با یک بار اتصال، امکان ارتباط با تمامی APIهای موجود در این پنجره واحد فراهم میشود و توسعه دهندگان خدمات الکترونیکی میتوانند از آنها در توسعه برنامههای کاربردی در پلتفرمهای تحت وب، نرم افزارهای تلفنهای هوشمند، نرم افزارهای قابل نصب روی کامپیوتر و غیره استفاده کنند.
وی افزود: پیش از این توسعه دهندگان برنامههای کاربردی همیشه بهدنبال APIها با قابلیتهای خاص میگشتند تا نیاز آنها را تأمین کند ولی مجبور بودند برای این کار بهصورت جداگانه با سایتها تعامل برقرار کرده و متناسب با پروتکلهای همان سایت اقدام به برنامهنویسی متفاوت کنند ولی هم اکنون با استفاده از سامانه سروا قابلیت ارائه APIها، راهاندازی کسب و کار برای استارتاپها و حتی کسب و کارهای حرفهای فراهم شده و میتوانند به درآمدزایی برسند.
ولیزاده درباره تأخیر در راهاندازی این بازارچه نیز گفت: از ابتدای سال ۹۹ گذرگاه عمومی خدمات دولت برای سرویسهای بین دولت و بخش خصوصی راه افتاده و پیش از این مرکز ملی تبادل اطلاعات صرفاً مختص بین دستگاههای اجرایی بود از اینرو تا گذرگاه عمومی خدمات دولت راهاندازی نمیشد، امکان ارائه خدمت API به کسب و کارهای بخش خصوصی وجود نداشت.
سرپرست معاونت دولت الکترونیکی درباره هزینههای دریافتی برای APIها نیز معتقد است که بازارچه سروا، برای کسبوکارها بوده و APIها را در اختیار توسعه دهندگان برنامههای کاربردی قرار میدهد و به شکلی طراحی شدهاند که پاسخ استعلام پس از احراز هویت تحویل داده میشود بنابراین هزینههای دریافتی مربوط به برنامههای کاربردی جانبی و زیرساخت فناوری اطلاعاتی است.
وی درباره اینکه آیا صرفاً از بخش خصوصی بابت ارائه APIها هزینه دریافت میشود، گفت: بر اساس ماده ۶۷ قانون برنامه ششم توسعه کشور، تبادل اطلاعات بین دستگاههای دولتی و حاکمیتی رایگان است و این تبادل بر بستر تبادل اطلاعات دولت (GSB) انجام میشود. بازارچه مذکور مربوط به گذرگاه عمومی خدمات دولت (PGSB)است که برای کاربردهای بخش دولتی با بخش خصوصی (G2B) و برای انتفاع شهروندان (در دریافت خدمات از دستگاههای اجرایی) راهاندازی شده است.
ولیزاده در پاسخ به این سؤال که آیا دیگر نهادها مانند قوه قضائیه و مقننه نیز باید APIهای خود را در این سامانه ارائه دهند، گفت: بر اساس قانون، تمامی دستگاههای اجرایی موظف به ارائه خدمات بهصورت الکترونیکی هستند و چنانچه این خدمات قابلیت ارائه به شهروندان و کسب و کارها را داشته باشد از طریق این بازارچه API قابل ارائه خواهد بود.
وی افزود: البته هر کسبوکاری نیاز به API داشته باشد که در بازارچه موجود نیست، میتواند از طریق «کارگروه تعاملپذیری دولت الکترونیکی» درخواست دهد و در صورت تصویب این کارگروه، دستگاه مربوطه موظف به ارائه API سرویس است.
این مسئول درباره اینکه کارشناسان معتقد هستند در زمینه رد یا تأیید درخواست ارائه API از سوی دستگاههای اجرایی باید شفافسازی شود نیز گفت: این سامانه تولید کننده API نیست و مانند سایر کشورهای دنیا مسئولیت دادههای مربوطه و اختیارات قانونی و الزامات بهرهبرداری محتوایی و معنوی API از سوی تولید کننده آن صورت میپذیرد.
وی درباره اینکه برای پایداری این اقدام اخیر با تغییر دولت بهتر است تا این بخش به شورایی متشکل از نمایندگان بخش خصوصی سپرده شود نیز گفت: چون این سرویس از سوی کارگروه تعاملات دولت الکترونیکی که از تمام قوا (مقننه، مجریه و قضائیه)، نیروی انتظامی، مرکز ملی فضای مجازی، اتاق بازرگانی، صنعت، معدن و کشاورزی و نماینده بخش خصوصی (نظام صنفی رایانهای کشور) حضور دارند، ارائه شده بنابراین با تغییر دولت هم پایدار میماند و نگرانی در این زمینه وجود ندارد.
توسعه و رشد صنعت دیجیتالی
نیما نامداری عضو هیأت مدیره سازمان نصر، اقدام سازمان فناوری اطلاعات را در راهاندازی سامانه سروا و بازارچه خرید و فروش APIهای دستگاههای دولتی، مثبت ارزیابی کرد و گفت: همین که دولت تصمیم گرفته درگاه متمرکز و یکپارچهای را برای ارائه خدمات دولتی راهاندازی کند، تصمیم خوبی است و این اقدام کمک میکند تا ضمن استاندارد سازی، توسعه سرویسها تسهیل شده و نظارتپذیری نیز افزایش یابد.
نامداری افزود: با توجه به اینکه 5 سال از راهاندازی پروژه مرکز تبادل ملی اطلاعات میگذرد، کاش زودتر بازارچه خرید و فروش APIها راهاندازی میشد، چون API بیشتر دارای ثمرات اقتصادی و کسب و کاری است و آزادسازی APIها در دنیا باعث شده صنعت دیجیتالی بشدت رشد پیدا کند.
این کارشناس در ادامه گفت: APIها به کسب و کارهای اینترنتی این امکان را میدهد تا با هم اطلاعات و سرویسهای نرم افزاری را تبادل کنند. وقتی بتوان در بین نرم افزارهای مختلف سازمانها تبادل داده و سرویسهای نرم افزاری انجام داد بنابراین انرژی صرف کسب و کاری میشود که پیش از این راهاندازی نشده است.
به اعتقاد نامداری، وقتی دولت تصمیم میگیرد دادههای دستگاههای خود را در قالب API آزاد کند، محرک و مشوق جدی برای تبادل اطلاعات و همکاریهای بین دستگاهی در بین دولت و بخش خصوصی است، چون بخشی از دادهها مانند احراز هویت، استعلام پستی، کد ملی و... دارای ماهیت حاکمیتی است ولی فقدان آنها و قرار نگرفتن این اطلاعات از سوی بخش دولتی و حاکمیتی باعث توسعه پیدا نکردن کسب و کارهای دیجیتالی میشود. به گفته نامداری این اقدام دارای نقصهایی است و به نظر میرسد وب سایت بسیار شتابزده و ابتدایی راهاندازی شده و برخی از صفحهها بدرستی کار نمیکند و دارای اطلاعات کافی نیست و باید بهبود یابد.
وی در ادامه گفت: از سوی دیگر برای برخی از سرویسها پرداخت هزینه تعریف شده ولی انتفاعی و غیرانتفاعی بودن آن مشخص نیست و باید برای دریافت پول منطق شفافی وجود داشته باشد. مهمتر اینکه باید مشخص شود آیا دستگاههای دولتی هم باید برای تبادل API بین خود هزینه بپردازند یا هزینه فقط از بخش خصوصی دریافت میشود. این کارشناس افزود: در این سامانه این حق برای مدیران وب سایتهای دولتی دارای API در نظر گرفته شده که میتوانند برخی از درخواست ها را رد کنند بنابراین باید در سامانه دلیل رد شدن درخواست کاربر هم شفاف مشخص شود که چرا درخواست کسی پذیرفته و دیگری رد میشود.
به گفته نامداری، کسب و کارها فقط به APIهای قوه مجریه نیاز ندارند، بلکه به APIهای دیگر قوا و نهادها مانند نیروی انتظامی، شهرداریها و... هم نیاز دارند. بهتر است این بخشها هم APIهای خود را در این سامانه ارائه دهند.
این مسئول سازمان نصر تهران از سازمان فناوری اطلاعات هم خواست تا برای پایداری این اقدام، مسئولیت و نظارت بر آن از بخش دولتی خارج شده و به شورایی از نمایندگان بخش خصوصی ارائه شود تا با تغییر مدیریتها لطمه ندیده و به کار خود ادامه دهد.
ایجاد فضای رقابتی
مهدی حمیدی مدیر مارکتینگ اپلیکیشن گهواره، راهاندازی این بازارچه را مثبت ارزیابی کرد و گفت: با این اقدامها به سمت دولت الکترونیکی کامل تری قدم بر میداریم و باعث میشود تا یکسری از دادهها از انحصار خارج شده و فضای رقابتی ایجاد شود.
حمیدی افزود: راهاندازی بازارچه API چندین تبعات مثبت دارد اول اینکه باعث میشود کسب و کارها و توسعه دهندگان خدمات الکترونیکی بخش خصوصی هم بتوانند با استفاده از APIهای دولتی کار خود را توسعه داده و بهبود بخشند، چراکه ضمن جذب کاربر به درآمدزایی هم برسند و حتی بعید نیست که در آینده نزدیک شاهد سوپر APIهایی باشیم که در این بازارچه ارائه شده. از سوی دیگر کاربران، خدمات بهتری را تجربه میکنند و نیازی نیست که کاربران برای دریافت یک خدمت خاص به سامانه همان دستگاه مراجعه کنند و اینکه دولت هم از طریق فروش APIهای خود میتواند درآمد کسب کند. این توسعه دهنده اپلیکیشن نکته قوت در این سامانه را بانک اطلاعات عنوان کرد و گفت: بانک اطلاعاتی که در اختیار توسعه دهندگان قرار میگیرد، فرصت مناسبی برای کسب و کارها ایجاد میکند تا بتوانند شرایط کاری خود را بهبود بخشند.
واکسیناسیون راه عبور از بحران کرونا
مسعود مردانی
عضو کمیته علمی ستادملی مقابله با کرونا
نقش افراد جامعه در کنترل بیماری کرونا بسیار مهم و غیرقابل انکار است. خیلی از کشورهای جهان با حفظ مسئولیت اجتماعی شامل فاصلهگذاری اجتماعی، شست وشوی دست، استفاده از ماسک، عدم شرکت در مجامع و حذف سفرهای غیرضروری توانستند بیماری را به مرحله کنترل برسانند. پس از آن خوشبختانه با ساخت واکسن و تمهیداتی که در کشورهای مختلف دنیا برای تأمین واکسن صورت گرفت مشاهده میکنیم که بسیاری از کشورها مانند انگلستان، امریکا و کشورهای اروپای غربی در حال خداحافظی با کرونا و مشکلات ناشی از آن هستند. اما در کشور ما بهدلیل تحریمهای شدید و منابع مالی کم مجبور هستیم بیش از واکسن خارجی به واکسن تولید داخلی تکیه کنیم. متأسفانه تاکنون واکسن داخلی آماده نشده تا به وفور در اختیار مردم قرار بگیرد. از اینرو برای حفاظت از جان اقشار مختلف جامعه باید اولویتهای تزریق واکسن رعایت شود. از سوی دیگر تا زمانی که 70 درصد جمعیت کشور، آنتی بادی محافظتکننده علیه بیماری کرونا را در خون خود نداشته باشند همچنان در خطر ابتلا به بیماری و عوارض نامطلوب آن هستیم. از اینرو به هیچ وجه نباید در رعایت پروتکلها سهلانگاری شود.
در حقیقت به نظر میرسد در شرایط فعلی رعایت پروتکلها که در جهان بر آن تأکید شده است میتواند نجاتدهنده حیات مردم کشور ما باشد. باید تأکید کنم هرچند پیک چهارم بیماری رو به افول میرود و درحال گذر از آن هستیم اما اگر مسئولیتپذیری آحاد جامعه در حد اعلا نباشد ممکن است با پیک پنجم، ششم و حتی هفتم و هشتم هم مواجه شویم. از آن بدتر اینکه ممکن است در آینده نزدیک با شیوع سوشه هندی که گونه جهش یافته ویروس کووید19 است مواجه شویم. یعنی وضعیتی به مراتب سختتر و ناگوارتر از وضعیتی که در مواجهه با کرونای انگلیسی تجربه کردیم. در هنگام شیوع بیماری کرونای انگلیسی کل کشور در مدت زمان 4 هفته درگیر شد و با افزایش ناگهانی تعداد مبتلایان و مرگ و میر ناشی از این بیماری روبهرو شدیم. متأسفانه در حال حاضر با وجود کاهش مبتلایان و مرگ و میر هنوز هم گونه غالب بیماری در کشور کرونای انگلیسی است. بهتر است به یاد داشته باشیم که کرونای هندی به مراتب سهمگینتر از نوع انگلیسی ویروس است. از اینرو برای حفاظت از جان خود و اطرافیانمان باید رعایت پروتکلهای بهداشتی و حذف سفرهای غیرضروری را در اولویت زندگی خود قرار دهیم و از هرگونه سهلانگاری دراین زمینه خودداری کنیم.
البته مسئولان و دولتمردان نیز باید با تأمین واکسن و حتی اختصاص برخی از بودجههای سرگردان و غیرضروری برای تهیه واکسن، به مردم این اطمینان خاطر را بدهند که در مبارزه با بیماری تنها نیستند. به اعتقاد من اگر همه اقشار جامعه و مسئولان اجرایی کشور دست در دست هم دهند ما نیز میتوانیم مانند بسیاری از کشورهای جهان از این بحران عبور کنیم.
عضو کمیته علمی ستادملی مقابله با کرونا
نقش افراد جامعه در کنترل بیماری کرونا بسیار مهم و غیرقابل انکار است. خیلی از کشورهای جهان با حفظ مسئولیت اجتماعی شامل فاصلهگذاری اجتماعی، شست وشوی دست، استفاده از ماسک، عدم شرکت در مجامع و حذف سفرهای غیرضروری توانستند بیماری را به مرحله کنترل برسانند. پس از آن خوشبختانه با ساخت واکسن و تمهیداتی که در کشورهای مختلف دنیا برای تأمین واکسن صورت گرفت مشاهده میکنیم که بسیاری از کشورها مانند انگلستان، امریکا و کشورهای اروپای غربی در حال خداحافظی با کرونا و مشکلات ناشی از آن هستند. اما در کشور ما بهدلیل تحریمهای شدید و منابع مالی کم مجبور هستیم بیش از واکسن خارجی به واکسن تولید داخلی تکیه کنیم. متأسفانه تاکنون واکسن داخلی آماده نشده تا به وفور در اختیار مردم قرار بگیرد. از اینرو برای حفاظت از جان اقشار مختلف جامعه باید اولویتهای تزریق واکسن رعایت شود. از سوی دیگر تا زمانی که 70 درصد جمعیت کشور، آنتی بادی محافظتکننده علیه بیماری کرونا را در خون خود نداشته باشند همچنان در خطر ابتلا به بیماری و عوارض نامطلوب آن هستیم. از اینرو به هیچ وجه نباید در رعایت پروتکلها سهلانگاری شود.
در حقیقت به نظر میرسد در شرایط فعلی رعایت پروتکلها که در جهان بر آن تأکید شده است میتواند نجاتدهنده حیات مردم کشور ما باشد. باید تأکید کنم هرچند پیک چهارم بیماری رو به افول میرود و درحال گذر از آن هستیم اما اگر مسئولیتپذیری آحاد جامعه در حد اعلا نباشد ممکن است با پیک پنجم، ششم و حتی هفتم و هشتم هم مواجه شویم. از آن بدتر اینکه ممکن است در آینده نزدیک با شیوع سوشه هندی که گونه جهش یافته ویروس کووید19 است مواجه شویم. یعنی وضعیتی به مراتب سختتر و ناگوارتر از وضعیتی که در مواجهه با کرونای انگلیسی تجربه کردیم. در هنگام شیوع بیماری کرونای انگلیسی کل کشور در مدت زمان 4 هفته درگیر شد و با افزایش ناگهانی تعداد مبتلایان و مرگ و میر ناشی از این بیماری روبهرو شدیم. متأسفانه در حال حاضر با وجود کاهش مبتلایان و مرگ و میر هنوز هم گونه غالب بیماری در کشور کرونای انگلیسی است. بهتر است به یاد داشته باشیم که کرونای هندی به مراتب سهمگینتر از نوع انگلیسی ویروس است. از اینرو برای حفاظت از جان خود و اطرافیانمان باید رعایت پروتکلهای بهداشتی و حذف سفرهای غیرضروری را در اولویت زندگی خود قرار دهیم و از هرگونه سهلانگاری دراین زمینه خودداری کنیم.
البته مسئولان و دولتمردان نیز باید با تأمین واکسن و حتی اختصاص برخی از بودجههای سرگردان و غیرضروری برای تهیه واکسن، به مردم این اطمینان خاطر را بدهند که در مبارزه با بیماری تنها نیستند. به اعتقاد من اگر همه اقشار جامعه و مسئولان اجرایی کشور دست در دست هم دهند ما نیز میتوانیم مانند بسیاری از کشورهای جهان از این بحران عبور کنیم.
وعدههای محال و دور از دسترس نامزدها
عباس سلیمی نمین
تحلیلگر سیاسی
امسال هم مانند ادوار گذشــــته انتخابـــات، بخشـــی از نامزدهای ریاســـت جمهـــوری کار خـــود را در میدان رقابت با شعارها و وعدههای بزرگ آغاز کردهاند. گویی وضعیت طوری است که هر چه شرایط کشور پیچیدهتر و سختتر میشود، بعضی از سیاسیون وعدههای محالتر و دور از دسترستر را مطرح میکنند. این وضعیت ناشی از دلایل مختلفی است. با کمال تأسف یکی از دلایل آن این است که بر حسب تجربه بسیاری از سیاستورزان در کشور به این نتیجه رسیدهاند که هر چه در تهییج عمومی موفقتر باشند در نهایت سبد رأی بزرگتری برای خود دستوپا خواهند کرد. کما اینکه در بخش زیادی از معادلات انتخاباتی ادوار قبلی خصوصاً در حوزه ریاست جمهوری شاهد بودیم که شعارهای پررنگ و لعاب و البته حملات تند در فضای دوقطبی توانسته بود برای برخی چهرهها کامیابی به ارمغان بیاورد. هماکنون در بخشی از شعارهای انتخاباتی مطرح شده میتوان دو دسته آشفتگی را شناسایی کرد.
دسته اول این آشفتگیها مربوط به محتوای خود شعارها میشود. به این ترتیب که در آنها یک نظام منطقی و استدلالی یافت نمیشود. نظامی که شامل شناخت مسأله، شناخت امکانات و موقعیت و طراحی کارشناسی راهکار باشد. در واقع این سه عامل پشتوانههای طرح هر وعده و شعار انتخاباتی هستند و اگر وعدهای از این لحاظ دارای ضعف باشد عملاً از همان ابتدا دچار نوعی پوچی است. حال آنکه اینگونه به نظر میرسد بخشی از وعدههای فعلی اساساً هیچ نسبتی با این سه مرحله ندارند و صرفاً در یک فضای خلأ مطرح میشوند. این آشفتگی نهایتاً خود را در مدیریت اجرایی تیمی که چنین وعدههایی میدهد هم به رخ خواهد کشید و به شکل تناقضها و ناکارآمدیهایی بروز خواهد کرد. کما اینکه در ادوار مختلف دولتهای پیش از این هم چنین بود.
اما آشفتگی دیگر در ساحت اجتماعی است. به این معنا که آشفتگی موجود در بیان و شعارهای نامزدها و تلاقی این مجموعه با هم در منظر افکار عمومی در نهایت باعث ایجاد تشویش ذهنی جامعه از نظر مطالبات، انتظارات، درک از واقعیت، امید به آینده، اعتماد به سیستم و امثال اینها خواهد شد. معالأسف به نظر میرسد کماکان مانند روال گذشته برخی از سیاسیون ما در هنگام طرح مطالب و شعارهای خود بیش از آنکه به فکر امکان محقق شدن آن باشند صرفاً به تهییج موقت افکار عمومی میاندیشند. این تهییج موقت شاید در کوتاه مدت به شکل رأی به نفع آنها باشد اما بلندمدت به صورت انباشتی از مطالبات نه فقط باعث زحمت و زمینگیر شدن آنها بلکه باعث دردسر کل سیستم مدیریتی کشور خواهد شد. امروز در شرایط فعلی کشور نه بازگویی مشکلات ، هنر بزرگی است و نه طرح شعارهای دهانپرکن. اکنون شما در هر مکان عمومی که حاضر شوید، مردم عادی هم مشکلات را بهخوبی نامزدها و یا حتی بهتر از آنها میفهمند. دادن شعارهای بدون پشتوانه هم طبیعتاً به مثابه طرح مشکلات، کار سختی نیست. هنر سیاستورزی در این میدان اقناع کردن با بیان راهکارهای منطقی و دور کردن فرایند انتخابات از روشهایی هیجانآفرین است. امروز برای تضمین موفقیت دولت آینده، بیش از هر چیز نیاز است که فرد منتخب مجهز به چنین هنری باشد که خلأ آن تاکنون کشور را آزار داده است.
تحلیلگر سیاسی
امسال هم مانند ادوار گذشــــته انتخابـــات، بخشـــی از نامزدهای ریاســـت جمهـــوری کار خـــود را در میدان رقابت با شعارها و وعدههای بزرگ آغاز کردهاند. گویی وضعیت طوری است که هر چه شرایط کشور پیچیدهتر و سختتر میشود، بعضی از سیاسیون وعدههای محالتر و دور از دسترستر را مطرح میکنند. این وضعیت ناشی از دلایل مختلفی است. با کمال تأسف یکی از دلایل آن این است که بر حسب تجربه بسیاری از سیاستورزان در کشور به این نتیجه رسیدهاند که هر چه در تهییج عمومی موفقتر باشند در نهایت سبد رأی بزرگتری برای خود دستوپا خواهند کرد. کما اینکه در بخش زیادی از معادلات انتخاباتی ادوار قبلی خصوصاً در حوزه ریاست جمهوری شاهد بودیم که شعارهای پررنگ و لعاب و البته حملات تند در فضای دوقطبی توانسته بود برای برخی چهرهها کامیابی به ارمغان بیاورد. هماکنون در بخشی از شعارهای انتخاباتی مطرح شده میتوان دو دسته آشفتگی را شناسایی کرد.
دسته اول این آشفتگیها مربوط به محتوای خود شعارها میشود. به این ترتیب که در آنها یک نظام منطقی و استدلالی یافت نمیشود. نظامی که شامل شناخت مسأله، شناخت امکانات و موقعیت و طراحی کارشناسی راهکار باشد. در واقع این سه عامل پشتوانههای طرح هر وعده و شعار انتخاباتی هستند و اگر وعدهای از این لحاظ دارای ضعف باشد عملاً از همان ابتدا دچار نوعی پوچی است. حال آنکه اینگونه به نظر میرسد بخشی از وعدههای فعلی اساساً هیچ نسبتی با این سه مرحله ندارند و صرفاً در یک فضای خلأ مطرح میشوند. این آشفتگی نهایتاً خود را در مدیریت اجرایی تیمی که چنین وعدههایی میدهد هم به رخ خواهد کشید و به شکل تناقضها و ناکارآمدیهایی بروز خواهد کرد. کما اینکه در ادوار مختلف دولتهای پیش از این هم چنین بود.
اما آشفتگی دیگر در ساحت اجتماعی است. به این معنا که آشفتگی موجود در بیان و شعارهای نامزدها و تلاقی این مجموعه با هم در منظر افکار عمومی در نهایت باعث ایجاد تشویش ذهنی جامعه از نظر مطالبات، انتظارات، درک از واقعیت، امید به آینده، اعتماد به سیستم و امثال اینها خواهد شد. معالأسف به نظر میرسد کماکان مانند روال گذشته برخی از سیاسیون ما در هنگام طرح مطالب و شعارهای خود بیش از آنکه به فکر امکان محقق شدن آن باشند صرفاً به تهییج موقت افکار عمومی میاندیشند. این تهییج موقت شاید در کوتاه مدت به شکل رأی به نفع آنها باشد اما بلندمدت به صورت انباشتی از مطالبات نه فقط باعث زحمت و زمینگیر شدن آنها بلکه باعث دردسر کل سیستم مدیریتی کشور خواهد شد. امروز در شرایط فعلی کشور نه بازگویی مشکلات ، هنر بزرگی است و نه طرح شعارهای دهانپرکن. اکنون شما در هر مکان عمومی که حاضر شوید، مردم عادی هم مشکلات را بهخوبی نامزدها و یا حتی بهتر از آنها میفهمند. دادن شعارهای بدون پشتوانه هم طبیعتاً به مثابه طرح مشکلات، کار سختی نیست. هنر سیاستورزی در این میدان اقناع کردن با بیان راهکارهای منطقی و دور کردن فرایند انتخابات از روشهایی هیجانآفرین است. امروز برای تضمین موفقیت دولت آینده، بیش از هر چیز نیاز است که فرد منتخب مجهز به چنین هنری باشد که خلأ آن تاکنون کشور را آزار داده است.
آینده ایران در جهان انرژی و مسیر ترقی
محمود خاقانی
کارشناس بینالمللی انرژی
تمامی نامزدهای برگزیده شورای نگهبان برای جلب رأی مردم روی حل مشکل معیشتی مردم تمرکز کردهاند. راهحلهایی که دادهاند همان راهحلهای دولتهای قبل است که بیشتر آنها در اجرا ناکارآمد معرفی شدهاند؛ اما مشکل کجاست و باید چه کرد؟
به نظر میرسد که مشکل اصلی کشور، اقتصاد رانتی و وابستگی این اقتصاد به اقتصاد دلارهای نفتی است که هنوز نامزدهای دولت سیزدهم نیز دراین رابطه برنامهای ارائه نکردهاند. نکته جالب توجه این است که بخشی از مشکلات کنونی کشور ریشه در تصمیم مجلس هفتم دارد. مجلس هفتم برای هموار کردن روی کار آمدن دولت نهم با افزایش تدریجی بهای فرآوردههای نفتی بهمنظور تخصیص یارانههای آشکار و پنهان سوخت مخالفت کرد (در بخشهای دیگر اقتصاد بهمنظور بهبود اقتصاد کلان و کاهش آلودگی آب و هوا) و برای مثال قیمت بنزین را در لیتری 80 تومان تثبیت کرد.
در طول عمردولتهای نهم و دهم و یازدهم مجالس هشتم و نهم و دهم تصمیمات مشابهی گرفتند. در آذرماه سال 96 مجلس دهم اجازه نداد بودجهای که دولت دوازدهم برای سال 1397 پیشنهاد داده بود تا درصورت خروج ترامپ از برجام با افزایش تدریجی بهای فرآوردههای نفتی و انرژی کشور آمادگی لازم را داشته باشد به تصویب برسد. بعد در آبانماه 98 آن تصمیم به شکل نادرستی گرفته شد و در نهایت مجلس یازدهم با همان روش و نیت مجلس هفتم بودجه سال 1400 را برای هموارسازی مسیر روی کار آمدن دولت سیزدهم تصویب کرد، اما در چنین فضایی ایران چگونه میتواند بازیگر مؤثر جهان انرژی شود؟
هند اخیراً اعلام کرد که در صورت برداشته شدن تحریمهای ایران با شروطی آمادگی دارد از ایران نفت بخرد. چین نیز درحال حاضر نفت ایران را به ارزانترین قیمت میخرد. روسیه هم از اینکه صنعت گاز ایران قدرت رقابت ندارد، در رقابت با قطر و امریکا سعی دارد بازار جهانی گاز طبیعی را به نفع خود تعریف کند. این درحالی است که ایران بهرغم داشتن ذخایر غنی نفت خام، گاز طبیعی و حتی فرصت توسعه و تولید انرژیهای تجدیدپذیر نمیتواند در بازار جهانی نظیر گذشته ایفای نقش کند.
بنابراین دولت سیزدهم باید با توجه به موقعیت ژئوانرژی ایران بین دریای خزر، خلیج فارس و درواقع هفت دریا یک سیاست کلان دیپلماسی انرژی منطقهای و بینالمللی و همین طور اقتصاد انرژی برای داخل را تعریف کند و به این سؤال پاسخ دهد که در سبد انرژی ایران که در حال حاضر با بحران آب هم دست به گریبان است، چند درصد هستهای؟ چند درصد فسیلی؟ چند درصد تجدیدپذیر؟ چند درصد خامفروشی نفت و گاز؟ چند درصد تبدیل گاز و... به برق و صادرات برق؟ چند درصد زغال سنگ؟ چند درصد کاهش آلودگی آب و هوا؟ چند درصد تبدیل انرژی به آب (آبشیرینکنها)، چند درصد...؟ باید تعریف شود.
در سال ۱۳۸۰ مرحوم دکتر نوربخش در بانک مرکزی با طرحی با موضوع بورس نفت موافقت کرد و وزیر وقت نفت هم دستور لازم را داد و مطالعات لازم انجام شد. متأسفانه، نظام غیرشفاف اقتصاد تحت تسلط کاسبان تحریم و مافیاهای مختلف پس از پایان مطالعه مورد نظر از سال ۱۳۸۴ تاکنون اجازه نداده است که طرح مطالعه شده اقتصاد انرژی برای تجارت فرآوردههای نفتی بین دریای خزر و خلیج فارس در بورس بینالمللی نفت ایران در جزیره کیش برای نجات اقتصاد ایران از وابستگی به اقتصاد دلاری بهخوبی مطرح، اجرایی و فعال شود. در راستای همان برنامه طرح احداث بندر نفتی نکا معاوضه انرژی با انرژی (نفت خام با نفت خام، گاز طبیعی با گاز طبیعی، معاوضه گاز طبیعی با برق، معاوضه نفت خام با فرآوردههای نفتی و... اقتصاد انرژی و تجارت انرژی با حذف دلار - تعریف ارز انرژی، سکه انرژی و...) در دولت هفتم و هشتم تعریف شد. در دولت نهم و دهم متوقف شد. به دولت یازدهم و دوازدهم فرصت بازنگری و اجرا داده نشد اما آیا دولت سیزدهم میتواند؟ در این راستا توجه به این چند نکته ضرورت دارد:
1- تخصیص منابع مالی، انسانی و سایر منابع در راستای اثبات نظریه ضرورت ایجاد خزانهداری انرژی. منظور نوعی مشارکت سرمایهای برای سرمایهگذاری در طرحهای زیرساختاری جهت فراهم کردن نیازهای گرمایی، سرمایی (خنک کردن)، تولید برق، حمل و نقل و سایر خدمات مورد نیاز مصرفکنندگان انرژی و تعریف (فعال کردن) اقتصاد انرژی در داخل و تعریف دیپلماسی کلان انرژی ایران در منطقه و فرامنطقه (بینالمللی) است.
۲- عملکرد خزانه داری: به جای فروش (Sale) نفت خام در بازار، نفت خام عرضه (Supplied) شود. یعنی نفت خام بهطور مستقیم به مصرف کننده اصلی عرضه شود. با این کار دست واسطهها و کاسبان تحریم با برقراری رابطه مستقیم بین تولیدکننده و مصرفکننده انرژی کوتاه و قطع میشود. با کدام مشتریان قرارداد منعقد شود؟ پالایشگرها، پتروشیمیها و تولیدکنندگان برق و... به ازای چه چیزی؟ به ازای درصدی از برق تولیدی. نفت خام به ازای فرآوردههای نفتی و فرآوردههای پتروشیمی، فرآوردههای نفتی و گاز طبیعی با برق و... معاوضه میشوند. بهرهمندی از فناوری انرژیهای تجدیدپذیر (خورشیدی / بادی) ضروری است. چگونه؟ صاحب فناوری امتیاز و مالکیت فناوری را نمیفروشد، بلکه اجازه استفاده از فناوری به ازای درصدی از برق تولیدی را میدهد. به این گفته میشود معاوضه هوشمند (Smart Swap).در نتیجه اکنون باید دید که برنامه اقتصاد انرژی خرد و کلان دولت سیزدهم چیست؟ اگر این برنامه به درستی تعریف شود، ایران میتواند اصلاحاتی انجام دهد و نقش بازیگر مؤثر جهان انرژی را کسب کند.
کارشناس بینالمللی انرژی
تمامی نامزدهای برگزیده شورای نگهبان برای جلب رأی مردم روی حل مشکل معیشتی مردم تمرکز کردهاند. راهحلهایی که دادهاند همان راهحلهای دولتهای قبل است که بیشتر آنها در اجرا ناکارآمد معرفی شدهاند؛ اما مشکل کجاست و باید چه کرد؟
به نظر میرسد که مشکل اصلی کشور، اقتصاد رانتی و وابستگی این اقتصاد به اقتصاد دلارهای نفتی است که هنوز نامزدهای دولت سیزدهم نیز دراین رابطه برنامهای ارائه نکردهاند. نکته جالب توجه این است که بخشی از مشکلات کنونی کشور ریشه در تصمیم مجلس هفتم دارد. مجلس هفتم برای هموار کردن روی کار آمدن دولت نهم با افزایش تدریجی بهای فرآوردههای نفتی بهمنظور تخصیص یارانههای آشکار و پنهان سوخت مخالفت کرد (در بخشهای دیگر اقتصاد بهمنظور بهبود اقتصاد کلان و کاهش آلودگی آب و هوا) و برای مثال قیمت بنزین را در لیتری 80 تومان تثبیت کرد.
در طول عمردولتهای نهم و دهم و یازدهم مجالس هشتم و نهم و دهم تصمیمات مشابهی گرفتند. در آذرماه سال 96 مجلس دهم اجازه نداد بودجهای که دولت دوازدهم برای سال 1397 پیشنهاد داده بود تا درصورت خروج ترامپ از برجام با افزایش تدریجی بهای فرآوردههای نفتی و انرژی کشور آمادگی لازم را داشته باشد به تصویب برسد. بعد در آبانماه 98 آن تصمیم به شکل نادرستی گرفته شد و در نهایت مجلس یازدهم با همان روش و نیت مجلس هفتم بودجه سال 1400 را برای هموارسازی مسیر روی کار آمدن دولت سیزدهم تصویب کرد، اما در چنین فضایی ایران چگونه میتواند بازیگر مؤثر جهان انرژی شود؟
هند اخیراً اعلام کرد که در صورت برداشته شدن تحریمهای ایران با شروطی آمادگی دارد از ایران نفت بخرد. چین نیز درحال حاضر نفت ایران را به ارزانترین قیمت میخرد. روسیه هم از اینکه صنعت گاز ایران قدرت رقابت ندارد، در رقابت با قطر و امریکا سعی دارد بازار جهانی گاز طبیعی را به نفع خود تعریف کند. این درحالی است که ایران بهرغم داشتن ذخایر غنی نفت خام، گاز طبیعی و حتی فرصت توسعه و تولید انرژیهای تجدیدپذیر نمیتواند در بازار جهانی نظیر گذشته ایفای نقش کند.
بنابراین دولت سیزدهم باید با توجه به موقعیت ژئوانرژی ایران بین دریای خزر، خلیج فارس و درواقع هفت دریا یک سیاست کلان دیپلماسی انرژی منطقهای و بینالمللی و همین طور اقتصاد انرژی برای داخل را تعریف کند و به این سؤال پاسخ دهد که در سبد انرژی ایران که در حال حاضر با بحران آب هم دست به گریبان است، چند درصد هستهای؟ چند درصد فسیلی؟ چند درصد تجدیدپذیر؟ چند درصد خامفروشی نفت و گاز؟ چند درصد تبدیل گاز و... به برق و صادرات برق؟ چند درصد زغال سنگ؟ چند درصد کاهش آلودگی آب و هوا؟ چند درصد تبدیل انرژی به آب (آبشیرینکنها)، چند درصد...؟ باید تعریف شود.
در سال ۱۳۸۰ مرحوم دکتر نوربخش در بانک مرکزی با طرحی با موضوع بورس نفت موافقت کرد و وزیر وقت نفت هم دستور لازم را داد و مطالعات لازم انجام شد. متأسفانه، نظام غیرشفاف اقتصاد تحت تسلط کاسبان تحریم و مافیاهای مختلف پس از پایان مطالعه مورد نظر از سال ۱۳۸۴ تاکنون اجازه نداده است که طرح مطالعه شده اقتصاد انرژی برای تجارت فرآوردههای نفتی بین دریای خزر و خلیج فارس در بورس بینالمللی نفت ایران در جزیره کیش برای نجات اقتصاد ایران از وابستگی به اقتصاد دلاری بهخوبی مطرح، اجرایی و فعال شود. در راستای همان برنامه طرح احداث بندر نفتی نکا معاوضه انرژی با انرژی (نفت خام با نفت خام، گاز طبیعی با گاز طبیعی، معاوضه گاز طبیعی با برق، معاوضه نفت خام با فرآوردههای نفتی و... اقتصاد انرژی و تجارت انرژی با حذف دلار - تعریف ارز انرژی، سکه انرژی و...) در دولت هفتم و هشتم تعریف شد. در دولت نهم و دهم متوقف شد. به دولت یازدهم و دوازدهم فرصت بازنگری و اجرا داده نشد اما آیا دولت سیزدهم میتواند؟ در این راستا توجه به این چند نکته ضرورت دارد:
1- تخصیص منابع مالی، انسانی و سایر منابع در راستای اثبات نظریه ضرورت ایجاد خزانهداری انرژی. منظور نوعی مشارکت سرمایهای برای سرمایهگذاری در طرحهای زیرساختاری جهت فراهم کردن نیازهای گرمایی، سرمایی (خنک کردن)، تولید برق، حمل و نقل و سایر خدمات مورد نیاز مصرفکنندگان انرژی و تعریف (فعال کردن) اقتصاد انرژی در داخل و تعریف دیپلماسی کلان انرژی ایران در منطقه و فرامنطقه (بینالمللی) است.
۲- عملکرد خزانه داری: به جای فروش (Sale) نفت خام در بازار، نفت خام عرضه (Supplied) شود. یعنی نفت خام بهطور مستقیم به مصرف کننده اصلی عرضه شود. با این کار دست واسطهها و کاسبان تحریم با برقراری رابطه مستقیم بین تولیدکننده و مصرفکننده انرژی کوتاه و قطع میشود. با کدام مشتریان قرارداد منعقد شود؟ پالایشگرها، پتروشیمیها و تولیدکنندگان برق و... به ازای چه چیزی؟ به ازای درصدی از برق تولیدی. نفت خام به ازای فرآوردههای نفتی و فرآوردههای پتروشیمی، فرآوردههای نفتی و گاز طبیعی با برق و... معاوضه میشوند. بهرهمندی از فناوری انرژیهای تجدیدپذیر (خورشیدی / بادی) ضروری است. چگونه؟ صاحب فناوری امتیاز و مالکیت فناوری را نمیفروشد، بلکه اجازه استفاده از فناوری به ازای درصدی از برق تولیدی را میدهد. به این گفته میشود معاوضه هوشمند (Smart Swap).در نتیجه اکنون باید دید که برنامه اقتصاد انرژی خرد و کلان دولت سیزدهم چیست؟ اگر این برنامه به درستی تعریف شود، ایران میتواند اصلاحاتی انجام دهد و نقش بازیگر مؤثر جهان انرژی را کسب کند.
سلام ایران
هر روز با شما در اینجا خواهیم بود، صدای شما، حرف شما و پیشنهاد شما را می شنویم و می خوانیم و بازگو می کنیم.
با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
افزایش قیمت مصالح ساختمانی/ عزیز کاسب: علت افزایش قیمت مصالح ساختمانی چیست؟ هر مغازه مصالح ساختمانی را با نرخ دلخواه به فروش میرساند و بعضیها ادعا میکنند که کمبود مصالح ساختمانی بویژه آجر و سفال علت گرانی آن است.جا دارد مسئولان محترم نظارت بیشتری بر فعالیت آنها داشته باشند تا از تکرار تخلفات جلوگیری شود.
افزایش قیمت میلگرد/ آقای جمالی از اصفهان: قیمت میلگرد به کیلویی 15 هزار تومان رسیده است. چرا مسئولان محترم هیچ اقدامی نمیکنند؟ هر روز قیمت آهنآلات گران میشود و هیچ کاری انجام نمیشود.
افزایش قیمت روغن جامد و مایع/ خانم فوذی: علت افزایش قیمت روغنهای مایع و جامد و نبود آن در بازار چیست؟ از مسئولان محترم درخواست رسیدگی و پاسخگویی داریم.
با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
افزایش قیمت مصالح ساختمانی/ عزیز کاسب: علت افزایش قیمت مصالح ساختمانی چیست؟ هر مغازه مصالح ساختمانی را با نرخ دلخواه به فروش میرساند و بعضیها ادعا میکنند که کمبود مصالح ساختمانی بویژه آجر و سفال علت گرانی آن است.جا دارد مسئولان محترم نظارت بیشتری بر فعالیت آنها داشته باشند تا از تکرار تخلفات جلوگیری شود.
افزایش قیمت میلگرد/ آقای جمالی از اصفهان: قیمت میلگرد به کیلویی 15 هزار تومان رسیده است. چرا مسئولان محترم هیچ اقدامی نمیکنند؟ هر روز قیمت آهنآلات گران میشود و هیچ کاری انجام نمیشود.
افزایش قیمت روغن جامد و مایع/ خانم فوذی: علت افزایش قیمت روغنهای مایع و جامد و نبود آن در بازار چیست؟ از مسئولان محترم درخواست رسیدگی و پاسخگویی داریم.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
دولت همچنان از آسیبدیدگان از کرونا حمایت میکند
-
کمیجانی رئیس بانک مرکزی شد
-
علتیابی خاموشیها
-
دختر تاریخساز
-
نامزدان 1400 چه گفتند؟
-
انتقاد نمایندگان از وعدههای بزرگ نامزدها
-
واکسنهراسی با چاشنی شایعه مرگ!
-
تبعات مالیات عایدی سرمایه
-
روح سرد «قتل» در کالبد گرم «خانواده»
-
برگریزان یک خانواده
-
بهترین نبودی؛ اما روحانی متشکریم
-
بازارچه خرید و فروش «ای پی آی» رونق استارتاپ ها را به همراه دارد
-
واکسیناسیون راه عبور از بحران کرونا
-
وعدههای محال و دور از دسترس نامزدها
-
آینده ایران در جهان انرژی و مسیر ترقی
-
سلام ایران
اخبارایران آنلاین