سرقت از بوتیک ها بخشش به فقرا
گروه حوادث/ سه خواهر بعد از سرقت لباسهای گرانقیمت از بوتیکهای تهران، لباسهای قبلی خود را به فقرا میبخشیدند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، چند روز قبل مرد جوانی با پلیس تماس گرفت و از سرقت اموال مغازهاش خبر داد و گفت: من بوتیک دارم و لباس زنانه میفروشم. دیشب که داشتم حساب و کتاب فروشهای روزانهام را بررسی میکردم متوجه شدم دو دست از لباسهای مغازهام نیست. ابتدا تصور کردم که آنها را فروختهام اما در دفتر ثبت نکرده بودم. به سراغ دوربینهای مداربسته مغازهام رفتم و در بازدید دوربینها متوجه شدم که سه دختر جوان لباسها را سرقت کردهاند.
با شکایت مرد جوان تحقیقات از سوی مأموران پلیس پایتخت آغاز شد، اما در ادامه مأموران با شکایتهای مشابه چند مرد بوتیک دار دیگر رو به رو شدند و پس از بررسی شکایتها مشخص شد در همه سرقتها پای سه دختر جوان در میان است.
در حالی که تحقیقات در این پروندهها ادامه داشت، مرد میانسالی با پلیس تماس گرفت و از سرقت مغازهاش خبر داد. او گفت: سه دختر جوان وارد مغازه ساعت فروشیام شدند و دقایقی بعد هم بدون اینکه ساعتی بخرند، مغازه را ترک کردند؛ چون به رفتار آنها مشکوک شده بودم به محض خروج دنبالشان رفتم و آنها را صدا کردم اما دخترها که ترسیده بودند پا به فرار گذاشتند در همین موقع ناگهان یک ساعت آبی رنگ که از مغازهام سرقت کرده بودند از جیب یکی از آنها بیرون افتاد. با دیدن این صحنه از مردم کمک خواستم و یکی از دخترها را دستگیر کردیم اما دو نفر دیگر فرار کردند.
وقتی مأموران پلیس به محل رفتند دختر جوان که چارهای جز بیان حقیقت نداشت به سرقتهای سریالی با همدستی دو خواهرش از مغازههای پوشاک داخل پاساژها اعتراف کرد.
با اعتراف دختر جوان، به دستور بازپرس دادسرای ویژه سرقت، دو خواهر او نیز بازداشت شده و به سرقتهای خود اعتراف کردند.
گفتوگو با متهم
چه شد که تصمیم به سرقت گرفتی؟ پدر من از خانواده پولداری بود ولی مادرم دختر یک خانواده فقیر بود که ازدواج آنها باعث شد خانواده پدرم او را از خود طرد کنند، وقتی من و خواهرانم کوچک بودیم پدرم فوت کرد و اوضاع زندگی مان خیلی بد شد. ما سه خواهر در فقر و حسرت و عقده بزرگ شدیم از اینکه میدیدیم بعضیها آنقدر پول دارند و هر روز یک لباس میپوشند حرص میخوردیم. به همین خاطر تصمیم گرفتیم با سرقت از مغازهها ظاهرمان را شیک و امروزی کنیم. وقتی به تهران آمدیم و کار مناسبی پیدا نکردیم و هزینه زندگی و تحصیل مان را نتوانستیم فراهم کنیم شروع به سرقت کردیم.
کی به تهران آمدید؟ وقتی در دانشگاه قبول شدم به تهران آمدم. بعد از مدتی هم خواهرم در دانشگاه قبول شد و مادرم که دید ما ساکن تهران شده ایم، با خواهر کوچکم به تهران آمدند.
سرقتها را چطور انجام میدادید؟کیسهای درست کرده بودیم که من آن را زیر مانتوام میپوشیدم. کیسه بزرگ بود و خیلی راحت میشد وسایل سرقتی را داخل آن ریخت. من و دو خواهرم وارد مغازهها میشدیم و مدام مدلهای مختلف لباسها یا وسایل دیگر را درخواست میکردیم. وقتی تعداد وسایل روی میز فروشنده زیاد میشد، من در فرصتی مناسب چند تکه از لباس، روسری و شال یا حتی کیف و کفش را داخل کیسهای که به همراه داشتم میگذاشتم و به بهانه پاسخ دادن به تلفن همراهم طوری که فروشنده متوجه وسایل سرقتی نشود از مغازه خارج میشدم. لحظاتی بعد هم دو خواهرم بیرون میآمدند.
ایده کیسه از کجا به ذهنت رسید؟ یک فیلم در فضای مجازی منتشر شده بود که یک خانم به همین شیوه سرقت میکرد. آن فیلم ایده اصلی سرقت را به ما داد.
فقط لباس سرقت میکردید؟اول میخواستیم از طلافروشی سرقت کنیم اما ترسیدیم، چون سیستم امنیتی طلافروشیها بیشتر از بوتیک هاست.
با وسایل سرقتی چه میکردید؟ آنها را استفاده میکردیم و لباسهای قبلی خودمان را هم به افراد فقیر، کارتن خوابها و دستفروشها میدادیم.
چرا این کار را میکردید؟ نمی خواستیم حسرتی که ما کشیدیم را آنها هم تجربه کنند. این تنها کاری بود که میتوانستیم در حق افراد فقیر انجام دهیم.
اتصال برق هتل را به آتش کشید
گروه حوادث/ اتصال سیم برق کولر یک هتل در اهواز باعث آتشسوزی در طبقه چهارم این ساختمان شد.ابراهیم قنبری، رئیس سازمان آتشنشانی و خدمات ایمنی شهرداری اهواز در تشریح این خبر گفت: ساعت هشت و 46 دقیقه صبح یکشنبه فردی با سامانه 125 تماس گرفت و از آتشسوزی در ساختمان هتل ایران در چهار راه امام نبش خیابان سیروس خبر داد.
وی افزود: بلافاصله خودرو نردبان و 6 دستگاه خودرو اطفای حریق و 25 آتشنشان را با امکانات و تجهیزات موردنیاز به محل حادثه اعزام کردیم. آتشنشانان به محض رسیدن به محل حادثه با دود و شعلههای آتش که از اتاقی واقع در طبقه چهارم هتل بیرون میزد روبهرو شدند. یک گروه همزمان با ایمنسازی و قطع برق و گاز ساختمان با تجهیزات خاموش کننده مشغول مهار شعلههای حریق شدند و گروه دیگر 15 مسافر هتل را از اتاقها و راهروهای هتل که در محاصره دود قرارگرفته بودند نجات دادند.وی با بیان اینکه عکسالعمل سریع آتشنشانان باعث جلوگیری از گسترش آتشسوزی شد، تصریح کرد: با تخلیه سریع مسافران هتل به کسی آسیب وارد نشد و علت حریق توسط کارشناسان سازمان آتشنشانی اتصال برق کولر گزارش شده است.
نقض حکم شلاق و تبعید پزشک متخصص
گروه حوادث/حکم شلاق و تبعید یک پزشک متخصص که متهم است به دختری جوان تعرض کرده از سوی دیوان عالی کشور نقض شد و قرار بود متهم دوباره محاکمه شود اما بهدلیل ابتلای وی به کرونا جلسه دادگاه به تعویق افتاد.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، رسیدگی به این پرونده با شکایت دختر جوانی بهنام سحر در اداره پلیس آغاز شد. او در توضیح ماجرا به مأموران گفت: من سالها دستیار پزشک متخصصی بهنام بابک بودم و باهم در یکی از بیمارستانهای تهران مشغول به کار بودیم. بابک به ظاهر فرد خوبی بود و میدانستم که متأهل است، از اینرو به او اعتماد داشتم. ولی آخرین بار وقتی در اتاق کارم تنها بودم او به یکباره وارد اتاقم شد و مرا مورد آزار قرار داد.
پس از این شکایت، مأموران بابک را بازداشت کردند، اما متهم در بازجوییها گفت: من به این دختر تعرض نکرده ام. او همسر صیغهای من است و مدتهاست که با هم در ارتباطیم.البته از چند وقت پیش رابطهمان سرد شد چرا که او اصرار داشت من از همسرم جدا شوم و او را به عقد دائم خودم دربیاورم، من هم مخالفت کردم. حالا نمیدانم که چرا او به دروغ مرا متهم به تجاوز کرده است. فکر میکنم برای اینکه با او مخالفت کردم قصد دارد آبرویم را ببرد. این در حالی بود که پزشکی قانونی آزار جنسی دختر جوان را تأیید کرد، ضمن اینکه بابک هم نتوانست مدارکی برای اثبات ادعایش ارائه دهد.
با این حال با توجه به اصرار بابک مبنی بر تحقیق بیشتر پلیس، ریزمکالمات و پیامکهای ارسالی میان آنها مورد بررسی قرار گرفت و تأیید شد که بابک و سحر از مدتها پیش باهم ارتباط داشتهاند.
به این ترتیب پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و قضات، پزشک متخصص را از اتهام تجاوز به عنف تبرئه کردند. اما وی به خاطر رابطه پنهانی به ۹۹ ضربه شلاق و دو سال تبعید به منطقه بد آب و هوا محکوم شد اما او به این حکم اعتراض کرد و رأی در دیوان عالی کشور شکسته شد و متهم و شاکی دوباره پای میز محاکمه ایستادند. این بار نیز بابک پس از محاکمه دوباره به شلاق و تبعید محکوم شد، اما دختر جوان به رأی صادره اعتراض کرد و مدعی شد متهم از اعتماد وی سوءاستفاده کرده و به خاطر تجاوز به وی مستحق مرگ است و باید اعدام شود.
با اعتراض شاکی، پرونده بار دیگر به دیوان عالی کشور فرستاده شد و پس از بررسی، حکم صادره بار دیگر نقض شد و قضات دیوان اعلام کردند با توجه به گفتههای دختر جوان نیاز به تحقیقات بیشتر در پرونده است. بدین ترتیب قرار شد پرونده با تکمیل تحقیقات در شعبه 9 دادگاه کیفری استان تهران دوباره مورد رسیدگی قرار گیرد اما بهدلیل ابتلای متهم به بیماری کرونا برگزاری جلسه به تعویق افتاد.
شلیک مرگ به خادم امامزاده
گروه حوادث/ مرد بهظاهر نابینا که با شلیک به کارمند آستان مقدس امامزاده صالح وی را به قتل رسانده از سوی پلیس تحت تعقیب قرار گرفت.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، حدود ساعت ۸ صبح یکشنبه ۹ خرداد مأموران کلانتری ۱۰۱ تجریش در جریان تیراندازی به مردی جوان در خیابان واعظی در منطقه دزاشیب قرار گرفتند. بهدنبال این خبر مأموران راهی محل شده و با بدن نیمه جان مردی ۴۰ ساله مواجه شدند که یک گلوله به شکمش اصابت کرده بود. مرد جوان بلافاصله توسط اورژانس به بیمارستان شهدای تجریش منتقل شد اما بر اثر خونریزی شدید دقایقی بعد تسلیم مرگ شد.نخستین بررسیها نشان میداد مقتول مهندس سعید طاهری معاون امور عمرانی و از خادمان آستان مقدس امامزاده صالح در تجریش بوده است که هنگام خروج از خانه هدف شلیک چند گلوله قرار گرفته و یکی از گلولهها به وی اصابت کرده است. پس از آنکه موضوع به بازپرس کشیک قتل پایتخت و تیم بررسی صحنه جرم اعلام شد بازپرس رحیم دشتبان و کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی، کارآگاهان تشخیص هویت و متخصصان پزشکی قانونی راهی محل تیراندازی شدند.
در بررسیهای اولیه 2 پوکه شلیک شده در محل پیدا شد و در بازبینی دوربینهای اطراف محل حادثه مشخص شد از ساعتی قبل از این جنایت مردی با لباس مبدل در حالی که عصای نابینایان را بهدست داشت مقابل خانه مهندس جوان به کمین ایستاده بود اما به محض خروج وی با اسلحه کلت کمری اقدام به تیراندازی کرده و بلافاصله نیز سوار بر یک خودرو متواری شده است همچنین مشخص شد وی بعد از قتل خود را به پارک جمشیدیه رسانده و لباسهای مبدل را از تن درآورده و با لباسهای دیگری به فرارش ادامه داده است.در حال حاضر تحقیقات تیم جنایی برای دستگیری قاتل و کشف زوایای پنهان این قتل ادامه دارد.