انکار قتل و آتش زدن دختر دانشجو
گروه حوادث/ جلسه محاکمه دو مرد که متهم هستند دختر دانشجویی را به قتل رسانده و جسدش را آتش زدهاند در حالی برگزار شد که هر دو متهم منکر قتل شدند.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، راز این جنایت آتشین حدود یک سال قبل و زمانی فاش شد که زوج میانسالی با مراجعه به پلیس از ناپدید شدن دختر دانشجویشان بهنام نسیم خبر دادند و برای یافتن او از مأموران کمک خواستند. پس از اینکه عکس و مشخصات این دختر و خودرواش به پلیس داده شد چند روز بعد مأموران جسد سوخته دخترجوانی را اطراف تهران پیدا کردند. وقتی جسد برای تعیین هویت به پزشکی قانونی منتقل شده بود چند روز بعد خودروی نسیم در یکی از خیابانهای شمال شهر پیدا شد. در ادامه نیز کارشناسان پزشکی قانونی تأیید کردند جسد سوخته متعلق به نسیم همان دختر دانشجوی گمشده است.
بنابراین پلیس در گام بعدی به بررسی تلفن همراه مقتول پرداخت و دریافت وی آخرین بار با جوانی بهنام سهیل صحبت کرده است. بلافاصله سهیل شناسایی وبازداشت شد. اما وی در بازجوییها گفت: نسیم معتاد بود و از من مواد میخرید. روز حادثه از من خواست که برایش مواد تهیه کنم وقتی مواد را به او دادم گفت جایی برای استعمال مواد ندارد. من هم با یکی از دوستانم بهنام صدرا تماس گرفتم و از او خواستم اجازه دهد با نسیم به آنجا برویم. دقایقی بعد وقتی مواد کشید من به دستشویی رفتم اما ناگهان صدای داد و فریاد او را شنیدم وقتی با عجله بیرون آمدم با صحنه عجیبی روبهرو شدم. نسیم نیمه برهنه روی زمین افتاده بود و نفس نمیکشید. وقتی مطمئن شدم مرده است خیلی ترسیدم چون خودم به او مواد داده بودم میدانستم گرفتار میشوم، بنابراین با صدرا تصمیم گرفتیم جسد را مخفی کنیم. بعد جسد را به داخل خودروی خودش منتقل کردیم و به بیابانهای اطراف بردیم و آتش زدیم سپس خودرواش را به بالای شهر تهران بردیم و همانجا رها کردیم.
بعد از اعترافات متهم این بار صدرا نیز دستگیر شد اما او نیز منکر قتل نسیم شد و گفت: من کاری نکردم فکر کنم او بهخاطر مصرف مواد مرده است.
پس از صدور کیفرخواست پرونده به شعبه 8 دادگاه کیفری استان تهران ارسال شد و متهمان پای میز محاکمه ایستادند. در ابتدای جلسه پدر و مادر نسیم درخواست صدور حکم قصاص برای متهمان کردند و گفتند: قاتل دخترمان باید قصاص شود ما حاضریم تفاضل دیه را هم پرداخت کنیم اما قاتل اعدام شود چرا که این دو جوان دروغ میگویند دختر ما را کشتهاند حالا به او تهمت اعتیاد هم می زنند. دختر ما دانشجو بود و جز خانه و دانشگاه جایی برای رفتن نداشت. ما از این دو نفر نمیگذریم.
سپس صدرا متهم ردیف اول در جایگاه قرار گرفت و گفت: روز حادثه وقتی سهیل با من تماس گرفت و گفت که با دوستش برای مصرف مواد به خانه ما میآید من قبول کردم. نسیم را اولین بار بود که میدیدم وقتی سهیل به دستشویی رفت ناگهان نسیم که خیلی مواد کشیده بود میخواست بدون لباس مناسب به خیابان برود که من مقاومت کردم و جلوی او را گرفتم. حتی مادرم هم شاهد است نسیم خیلی سرو صدا و آبروریزی میکرد بعد هم یکدفعه حالش بد شد و نفسش بند آمد و فوت کرد. ما از این اتفاق ترسیده بودیم به همین خاطر تصمیم گرفتیم جسد را از بین ببریم.
در ادامه سهیل بار دیگر اتهام قتل را رد کرد و گفت: من فقط کمک کردم جسد را داخل ماشین بگذاریم جسد را هم صدرا آتش زد.
بعد از دفاعیات متهمان و وکلایشان هیأت قضات شعبه 8 دادگاه کیفری استان تهران برای صدور رأی وارد شور شدند.
مجرمانی که به صدها فقره سرقت و شرارت اعتراف کردند
از شکنجه مسافر تا سرقت دوچرخه
گروه حوادث - مرجان همایونی/ شکنجه زن میانسال برای سرقت یک انگشتر و گوشواره؛ سرقت دوچرخه و اخاذی با عکسهای فتوشاپی از جمله جرایم متهمانی است که در طرح رعد پلیس پیشگیری و طرح اقتدار پلیس امنیت پایتخت دستگیر شدهاند.
به گزارش «ایران»، چندی قبل وقتی زن میانسال برای رفتن به قبرستان و زیارت اهل قبور سوار یک خودروی پراید مسافربر شد هرگز تصورش را هم نمیکرد که زیر شکنجههای راننده تبهکار تا یک قدمی مرگ برود و طلاهایش را سرقت کنند. او که بر اثر این شکنجهها مجروح شده درباره نحوه سرقت طلاهایش به «ایران» گفت: پنجشنبه گذشته بعد از نماز عید فطر تصمیم گرفتم به زیارت اهل قبور بروم. سوار بر خودروی پرایدی شدم که زن جوانی نیز روی صندلی عقب نشسته بود و راننده جوانی قویهیکل بود. خواستم روی صندلی عقب بنشینم که دیدم دستگیره در خراب است. به همین خاطر روی صندلی جلوی ماشین نشستم.زن میانسال که صورتش سوخته و گردن و کتفش نیز شکسته بود ادامه داد: پس از طی مسافتی زن جوان که بعداً فهمیدیم همسرش بوده و برای جلب اعتماد مسافران او را همراه خود میبرده از ماشین پیاده شد و راننده به راه افتاد. چند لحظه بعد نیز راننده خودرو را متوقف کرد و گفت بنزین تمام کرده و باید از صندوق عقب بنزین بردارد. از ماشین پیاده شد و به سمت صندوق عقب رفت، اما یک دفعه در آینه دیدم که راننده مادهای را روی یک تکه دستمال ریخت همان موقع بود که متوجه ماجرا شدم، خواستم از ماشین پیاده شوم که دیدم درها خراب است و باز نمیشود. راننده روی صندلی عقب نشست و دستمال را روی دهان من گذاشت، بدون اینکه به من بگوید چه میخواهد. تقلا کردم و او شروع به کتک زدن من کرد و درنهایت هم چاقویی روی گلویم گذاشت، گوشوارههایم را از گوشم کند و انگشترم را درآورد. بعد دوباره به راه افتاد و پس از طی مسافتی مرا از ماشین بیرون انداخت. گردن و کتفم، شکسته و صورتم هم بشدت سوخته است.پس از شکایت زن میانسال مأموران کلانتری 174 قیامدشت با اطلاع از این خبر بلافاصله وارد عمل شدند. با زیرنظر گرفتن خیابانها و گشتهای پلیسی در کمتر از 5 ساعت، راننده خودروی پراید شناسایی و دستگیر شد.
چه شد که تصمیم به سرقت گرفتی؟اعتیاد داشتم، اما خیاطی میکردم و هزینه موادم را هم میدادم. ولی به خاطر کرونا، بیکار شدم. برای همین تصمیم به سرقت گرفتم.
با همدستی همسرت سرقت میکردی؟ نمیخواست با من بیاید، او را تهدید کردم او هم که چارهای نداشت، همراهم شد.
خودروی پراید مال خودت است؟نه. برای یکی از دوستانم است. خودرویش مشکل داشت و به این بهانه که تعمیرکار آشنا دارم ماشین را از او گرفتم تا سرقتم را انجام دهم و دوباره به او برگرداندم.
عکسهای جعلی برای اخاذی
سه بار قهرمان بوکس و به گفته خودش سه دوره قهرمان آسیا شده است. اما به خاطر کلاهبرداری آن هم با شگردی خاص توسط مأموران پلیس امنیت بازداشت شده است.
چرا بازداشت شدی؟ عکسهای مسئولان را با فتوشاپ درست میکردم تا جلب توجه کنم. البته یکی از دوستانم این کار را میکرد چون در فتوشاپ تخصص داشت.
یعنی چی؟ عکسهایی که افراد با مسئولان میگرفتند را پیدا میکردم و عکس خودم را به جای نفر کناری آن مسئول با فتوشاپ جایگزین میکردم. بعد در بعضی جاها از آن سوءاستفاده میکردم. یعنی به ادارهها و ارگانها میرفتم و خودم را از نزدیکان آن مسئول معرفی میکردم در واقع به این بهانه کارچاق کنی میکردم. با این ترفند از کسانی که مشکل کاری داشتند حدود 5 میلیونی میگرفتم و درحقیقت کلاهبرداری میکردم.
چطور دستگیر شدی؟ در آخرین مورد به نظام وظیفه مراجعه کردم تا مشکل سربازی یک نفر را درست کنم اما مأموران آنجا به من شک کردند و دستگیر شدم.
دوچرخهسواری دزد شیشهای
دختر و پسر جوان هر دو شیشهای هستند و دوچرخه سرقت میکنند. برای اجرای نقشهشان، خودروی پرایدی را سرقت کرده و با خودروی سرقتی، دوچرخه میدزدیدند.
دوچرخههای سرقـــــــــــتی را چــــــکار میکردید؟ هر کدام را یک میلیون تومان میفروختیم.
شگرد سرقت ها چگونه بود؟ دو تا از دوچرخهها را از داخل یک پارکینگ سرقت کردیم. ریموت پارکینگ یک خانهای را داشتم و با خودمان گفتیم امتحان کنیم ببینیم در پارکینگ دیگری را هم باز میکند یا نه. احتمالی که دادیم درست از آب درآمد و دوچرخه را سرقت کردیم.
چطور با همدستت آشنا شدی؟ دوستم است و میخواستیم ازدواج کنیم اما شناسنامه نداشت نتوانستیم ازدواج کنیم.
اعتیاد داری؟سه سالی میشود. اصلاً دزدی میکردیم که با پولش مواد بخریم.
امنیت انتخابات با پلیس است
دومین مرحله از طرح رعد پلیس پیشگیری و نخستین طرح اقتدار پلیس امنیت در پایتخت با دستگیری بیش از یک هزار مجرم پایان یافت.
سردار حسین رحیمی، رئیس پلیس پایتخت در حاشیه برگزاری این طرح گفت: ۸۵ نفر از محکومان امنیتی و فراری که پیشتر حکم جلبشان صادر شده یا اقدام به اخذ مرخصی کرده و دیگر بازنگشته بودند شناسایی و دستگیر شدند.رحیمی ارزش ریالی اموال کشف شده در این مرحله از طرح رعد را ۱۳ میلیارد تومان اعلام کرد و گفت: کشف ۱۱ قبضه سلاح جنگی و شکاری، ۲۰ قبضه سلاح سرد به همراه فشنگ و مهمات نیز از دیگر کشفیات این طرح محسوب میشود.
رحیمی پاکسازی نقاط آلوده از حضور معتادان متجاهر را نیز از دیگر اقدامات این طرح برشمرد و گفت: ۲۶۰ نفر از خردهفروشان مواد مخدر دستگیر و نزدیک به ۱۳ کیلوگرم مواد مخدر نیز از آنها کشف و ضبط شد.
وی همچنین درباره اقدامات پلیس برای انتخابات پیش رو اظهار کرد: پلیس در برگزاری انتخابات چندین وظیفه برعهده دارد. در پنج روز مهلت نامنویسی از نامزدها بین 200 تا 250 نفر از نیروهای انتظامی و اطلاعاتی ما با استقرار در اطراف محل ثبتنام، نسبت به تأمین امنیت اقدام کردند.
وی استعلام سوابق نامزدها را نیز از دیگر اقدامات پلیس برشمرد و گفت: افرادی که در انتخابات ثبت نام کرده بودند سوابقشان از پلیس نیز مورد استعلام قرار گرفت که ما اسامی افرادی که دارای سابقه بودند را اعلام کردیم.
رحیمی با اشاره به برگزاری چهار انتخابات شامل انتخابات ریاست جمهوری، انتخابات شوراهای شهر، انتخابات میاندورهای مجلس و انتخابات میاندورهای مجلس خبرگان، گفت: 5600 صندوق رأی در تهران، شمیرانات و شهر ری پیشبینی شده که پلیس نسبت به تأمین امنیت آنها اقدام خواهد کرد.
فرمانده انتظامی تهران بزرگ درباره اینکه آیا با توجه به شرایط کرونا میتینگها و تجمعات انتخاباتی ممنوع خواهد بود یا خیر؟ نیز گفت: ما در این زمینه تابع مصوبات ستاد ملی مقابله با کرونا و وزارت کشور هستیم و هر آنچه را که به ما اعلام کنند انجام خواهیم داد.
گروه حوادث/ جسد مرد میانسال 4 ساعت پس از قتل در حالی پیدا شد که هیچ رد و سرنخی از عامل یا عاملان جنایت در دست نیست.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»؛ ساعت 11:30 دقیقه یکشنبه گذشته مأموران کلانتری 129 جامی در تماس مردی میانسال از وقوع یک قتل با خبر شده و موضوع را به بازپرس کشیک قتل پایتخت اطلاع دادند.
مرد میانسال به مأموران گفت: خانهام را دراختیار مردی به نام رسول 62 ساله قرار داده بودم البته مقداری از وسایل خودم نیز در این خانه بود و گهگاهی برای سرکشی به اینجا میآمدم. امروز که به خانه آمدم هر چه در زدم کسی باز نکرد به ناچار با کلید خودم در را باز کردم و وارد شدم اما جسد رسول را پیدا کردم.با اعلام این خبر تحقیقات به دستور محمد وهابی آغاز شد. با حضور تیم جنایی در محل حادثه که خانهای یک طبقه بود آنها با آثار خون روی راه پلهها و جسد مرد 62 ساله در یکی از اتاقها مواجه شدند.در زیر زمین این خانه، آشپزخانه قرار داشت و تحقیقات نشان میداد مقتول به تنهایی در آنجا زندگی میکرده است.طبق اظهارات متخصصان پزشکی قانونی از زمان مرگ 4 ساعت میگذشت و سه چاقوی خونین نیز در کنار جسد قرار داشت. به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی پایتخت جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و تحقیقات در این رابطه ادامه دارد.
شگرد زن سارق برای دزدی از طلافروشی ها
گروه حوادث/ زن جوان که با شیوه بدلاندازی از 10 مغازه طلافروشی در نارمک تهران سرقت کرده بود از سوی پلیس دستگیر شد.سرهنگ «صادق ضرونی»، رئیس کلانتری 127 نارمک در این باره گفت: چندی قبل مالک مغازه طلافروشی در نارمک به کلانتری 127 مراجعه کرد و اظهار داشت خانمی که کودک 2 سالهای همراهش بود، بعد از چند بار مراجعه به مغازهام و انتخاب طلای مورد علاقهاش، امروز از مغازه سرقت کردهاست. بررسیهای اولیه نشان از این داشت که متهم در روز آخر بهجای طلای واقعی، بدل آن را به مالک مغازه تحویل داده است و به بهانهای از مغازه خارج شده است.مأموران پلیس متوجه شدند که این سارق 6 فقره سرقت به شیوه بدلاندازی در هفته گذشته در محله نارمک انجام داده است و مأموران پلیس با انجام بررسیهای تخصصی و تحقیقات میدانی هدفمند سارق را شناسایی کردند و در یک عملیات پلیسی زن سارق حین ارتکاب جرم بدلاندازی در یک طلافروشی بازداشت و روانه کلانتری شد.سرهنگ ضرونی تصریح کرد: متهم به 10 فقره سرقت طلا و جواهرات در هفته گذشته به ارزش یک میلیارد ریال از طلافروشیها اعتراف و تا کنون 2 نفر از مالباختگان به کلانتری مراجعه و متهم را شناسایی کردند.وی در پایان خاطرنشان کرد: تحقیق برای کشف سایر جرایم احتمالی در دستور کار قرار دارد و متهم برای سیر مراحل قانونی به مرجع قضایی معرفی شد.
رفیق کشی به خاطر موجودی بانکی
گروه حوادث/ دو مرد جنایتکار وقتی از موجودی حساب دوستشان باخبر شدند نقشه قتل او را طراحی و اجرا کردند.سرهنگ محمد عزیزی فرمانده انتظامی بهبهان با بیان این خبر گفت: در نخستین ساعات بامداد دوشنبه 27 اردیبهشت خبر آتش گرفتن یک دستگاه پراید در حومه این شهرستان به پلیس اعلام شد؛ وقتی مأموران در محل حاضر شدند مشخص شد جسد سوخته مردی جوان روی صندلی عقب خودرو قرار دارد ،بنابراین با توجه به این جنایت، موضوع بهصورت ویژه در دستورکار کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. مأموران پلیس با کار اطلاعاتی و بررسی میدانی هویت مقتول را شناسایی کردند و در ادامه دریافتند مقتول شب حادثه با دو نفر از دوستانش بوده است ،بنابراین خیلی زود هر دو دوستش شناسایی و در مخفیگاهشان دستگیر شدند و به قتل اعتراف کردند؛متهمان در تحقیقات پلیس اقرار کردند شب حادثه با مقتول که از دوستانشان بود در یک دورهمی دوستانه نشسته بودند که در میان صحبتهای وی متوجه شدند مبلغ زیادی پول در حساب بانکی وی موجود است؛ با اطلاع پیدا کردن از موجودی کارت بانکی او، وسوسه شده و برای سرقت از حساب بانکی اش، تصمیم گرفتند وی را به قتل رسانده و سپس جسد را درون خودرو گذاشته و او را آتش بزنند.
سرهنگ عزیزی سرقت از عابربانک مقتول را ادله و انگیزه متهمان از قتل عنوان کرد و ادامه داد: آنها پس از تشکیل پرونده به مرجع قضایی معرفی شدند و تکمیل تحقیقات در خصوص این جنایت در دستور کار پلیس آگاهی است.
شقایق آرمان / تمام تنم قلب بود. میتپیدم و میرفتم. پیچیدم در خیابانی با چراغهای روشن. به اولین پیتزافروشی که رسیدم دو تا پیتزا سفارش دادم و نشستم پشت فرمان. دانههای درشت باران از شیشههای نیمهباز ماشین به صورتم میخورد. ماشینها با هر عبور خود آب و گل جمع شده در گودال وسط خیابان را به اطراف میپاشیدند. سرگرم خوردن پیتزاها شدم. مزه نداشت، نه گرم بود و نه سرد. صدای موسیقی را زیاد کردم. میخواستم صداهای درون مغزم را خاموش کنم. به آیینه نگاه کردم. درانبوه تیرگی، ریشهایم در همین چند ساعت سفید شده بود. سی و سه ساله که نه صد و سه ساله به نظر میآمدم. به چشمهای خیسم خیره شدم. ازعمق خطهای پیشانیام ترسیدم. دندانها را به هم میفشردم. تکههای بزرگ پیتزا را با اشک قورت میدادم. تمام خانه عطر ته چین بادمجان زعفرانی پلو پزیاش را میداد. یاد هفته قبل و سالگرد ازدواجمان افتادم. برایش پشت فرمان رقصیده بودم. هدیهاش ساعتی بود که همیشه دوست میداشت. با بند آبی صدفی. روی این حرف خودم باید بیشتر فکرکنم؛ ساعتی که همیشه دوست داشت. او هر چه را دوست داشت بدست میآورد. مادر و پدرش در بهترین دانشگاه های اروپا درس خوانده بودند. او معنی رقم را در خرج کردن نمیدانست. حسرتی برای خرید و تفریح به دل نداشت. آنقدر دارایی داشتیم که وقتی پدر اصرار کرد به خواستگاریاش برویم با دست پر رفتیم.
فلفل دلمهایها از پنیر پیتزا جدا شد و روی پیراهن طوسی سادهام افتاد. همان موقع که داشتم این جمله را تکرار میکردم. ای کاش هیچوقت آن شب مجبور نمیشدم لپتاپ لعنتیاش را روشن کنم. یادش رفته بود از پیامرسانش خارج شود. شیطنت کردم. با دیدن نام مرد غریبهای در فهرست پیامرسان شروع کردم به جای او حرف زدم وقتی داشت تهچین بادمجان را در دیس میکشید. آخر گفتوگو که رسید گفتم من شوهر او هستم. سه سال است که با هم ازدواج کردهایم و هفته پیش سالگرد ازدوجمان بود. گفت متأسفم به من نگفته بود ازدواج کرده است. این جمله روحم را مچاله کرد. او از همکاران شرکت خودش بود. پیتزا را تمام کردم. مأمور پلیس راهنمایی و رانندگی چند ضربه به شیشه زد و گفت حرکت کن آقا. انگار خوابم برده بود. فکر کردم بعد از خریدن و خوردن دو پیتزا همه چیز تمام شده است. فردای آن روز ما از هم جدا شدیم. پزشک روانشناس اما گفت تمام اتفاقهای بعدی زندگیات از همان دو پیتزا تازه شروع شده و تو هیچ وقت نبخشیدی و فراموش نکردی.
گروه حوادث / آتشسوزی برج مسکونی در بزرگراه شهید همت بدون مصدوم خاموش شد.
بهگزارش خبرنگار حوادث «ایران»، جلال ملکی سخنگوی سازمان آتشنشانی شهرداری تهران درباره جزئیات این حادثه گفــــــــــــــت: در ساعت ۱۲:۱۴ظهر سهشنبه یک مورد آتشسوزی در برج مسکونی ۱۰ طبقه ۶۰ واحدی واقع در بزرگراه شهید همت به سمت غرب، ابتـــــــدای جاده وردیج به سامانه ۱۲۵ سازمـــــــان آتشنشانی شهرداری تهران اطلاع داده شد.
وقتی امدادگران به محل حادثه رسیدند یک واحد ۱۲۰ متری در طبقه هشتم به طور کامل شعلهور بود به گونهای که شعلهها از پنجرهها به بیرون میزد. آتش به بخشهایی از واحدهای مجاور نیز سرایت کرده بود و تعداد زیادی از ساکنان در وضعیت ناایمن ساختمان محبوس بودند. دود بسیار غلیظ و متراکمی طبقات بالایی را فراگرفته بود و نفوذ به این بخش بسیار سخت بود اما آتشنشانان خودشان را به محل حادثه رساندند.
سخنگوی آتشنشانی تصریح کرد: آتشنشانان بسرعت عملیات را آغاز کرده و گروهی مشغول اطفای حریق شده و دیگر گروهها در طبقات به جستوجو برای تخلیه ساکنان پرداختند که در نهایت آتش بهطور کامل خاموش شد و لکهگیری صورت گرفت. بررسی مأموران آتشنشانی نشان میدهد که این حادثه هیچ مصدومی نداشته است.