ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن روز
پیامبر اکرم (ص): فرزند آدم؛ وقتی تن تو سالم و خاطرت آسوده است و قوت یک روز خویش را داری، جهان نگر مباش.
کنزالعمال، ج 3، ص 782، ح 8740
با نگاه به آینده امروز را ببینیم
محمد رحمانیان: در حال حاضر مشغول نوشتن «در سالِ بیستمِ کرونا ما هنوز امیدوار بودیم...» هستم. موضوع اینجاست که وقتی از نگاه آیندگان، زمان حالِ خود را میبینیم، زاویه دیدمان بهتر، واقعبینانهتر و بیعقدهتر میشود. مثل شخصیتهای نمایشنامههای چخوف که کنجکاو هستند بدانند مردمان ۱۰۰ یا ۲۰۰ سال بعد درباره آنان چگونه فکر میکنند، من هم دوست داشتم به این فکر کنم که مردمان ۲۰ سال بعد درباره ما و زندگی ما در عصر کرونا چگونه داوری میکنند. درباره این روزها هم میتوانم بگویم که سال گذشته گروه ما و گروه امیررضا کوهستانی دو نمایش را در فضای باز اجرا کردیم و هر یک مخاطبان خود را هم داشتیم. یعنی اگر شرایط برای اجرا در فضای باز فراهم باشد، تماشاگران برای تماشای آثار مورد علاقه خود به تالارهای نمایش میآیند. میشد مکانهایی برای ضبط تئاتر در نظر گرفت و از طریق رایزنی با شبکه نمایش خانگی، کارهای ضبط شده را به تماشاگران ارائه داد. نتیجه اینکه حتی اگر فقط درصدِ کوچکی از گروه محدود تماشاگرانِ تئاتر از این آثار استقبال میکردند، باز هم هزینههای تولید نمایش در این بستر تأمین میشد.
بخشی از گفتوگوی این کارگردان تئاتر با خبرنگار ایسنا
شاهنامه فردوسی داستان سیاوش
درشتی ز کس نشنود نرم گوی
به جز نیکویی در زمانه مجوی
به گفتار دهقان کنون بازگرد
نگر تا چه گوید سراینده مرد
به جز نیکویی در زمانه مجوی
به گفتار دهقان کنون بازگرد
نگر تا چه گوید سراینده مرد
درگذشت آیتالله علی شیخالاسلامی، چهره ماندگار زبان و ادب فارسی در سن هشتادوپنجسالگی
وداع با زندگی همزمان با عید فطر
همزمان با فرارسیدن عید فطر، دکتر علی شیخالاسلامی، استاد دانشگاه، نویسنده و پژوهشگر ادبیات در سن 85 سالگی و بعد از تحمل چند هفته بیماری با زندگی وداع گفت. این چهره ماندگار ادب فارسی که افزون بر حوزه ادبیات بهعنوان مفسر قرآن کریم هم فعالیت داشت حدود یک دهه ریاست دانشگاه تربیتمعلم، بیش از پانزده سال ریاست دانشکده ادبیات دانشگاه تهران و همچنین ریاست دانشگاههای علامه طباطبایی و خوارزمی را بر عهده داشته و خود در کسوت استاد نیز سالها به تدریس دانشجویان و علاقهمندان مشغول بوده است. آنطور که در زندگینامه وی آمده، شیخ الاسلامی از نسل سوم استادان دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به شمار میآید و از محضر بزرگانی همچون بدیعالزمان فروزانفر و جلالالدین همایی بهره گرفته است. البته دوست و شاگرد دیگر چهرههای شاخص آن دوره همچون سیدجعفر شهیدی و عبدالحسین زرینکوب هم بوده است. این استاد و پژوهشگر ادبیات و عرفان سال 1315 در استهبان استان فارس متولد شد، وی همزمان با تحصیلات دوره مدرسه و همچنین دانشگاهی، دورههای حوزوی را هم سپری میکند. او بعد از فارغالتحصیلی با درجه ممتاز رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شیراز، پیش از شروع دوره دکترا در امتحان دانشسرای تربیت دبیر شرکت کرده و مدتی هم به تدریس در شهر فسا میپردازد. او اواخر دهه چهل موفق به دفاع از رساله دکترای خود شده و از سال 1350 هم به تدریس در همان دانشگاه مشغول شد و البته بهمرور ریاست دانشگاههایی را در سطرهای ابتدایی اشارهشده بر عهده گرفت. شیخالاسلامی علاوه بر مقالات متعدد به زبانهای فارسی و عربی، کتابهایی را در زمینههای اعتقادی، عرفان، مسائل کلامی و ادبی تألیف یا ترجمه کرده که ازجمله آنها میتوان به ترجمه «زندگینامه خدیجه کبری و فاطمه زهرا(س)»، تألیف هاشم الحسنی، تألیف «برگزیده متون ادب فارسی دانشگاه»، «راه و رسم منزلها» و «خیال، مثال و جمال در عرفان اسلامی» اشاره کرد، از مقالههای او هم میتوان به انسان کامل در فصوص و مثنوی، مقدمهای بر شرح بوستان سعدی و تاریخچه دانشکده ادبیات اشاره کرد. شیخالاسلامی بیش از همه بهعنوان حافظشناس و محیالدین عربیشناس شناخته میشود. بهدنبال درگذشت این چهره ماندگار فرهنگ و ادب، چهرههای ادبی و سیاسی مختلفی با پیامهای خود از خدمات ادبی، دینی و دانشگاهی وی گفتهاند که از جمله آنها میتوان به جواد ظریف، سیدحسن خمینی و همچنین وزرای فرهنگ و ارشاد اسلامی و علوم، تحقیقات و فناوری اشاره کرد. البته دانشگاه علامه طباطبایی و مؤسسه خانه کتاب هم بهطور جداگانه درگذشت او را به اهالی فرهنگ و ادبیات و همچنین جامعه دانشگاهی تسلیت گفتهاند.
در سوگ محمدرضا باطنی، زبانشناس، فرهنگنویس، نویسنده و مترجم
معلمی ممتاز که هرگز از اعتقاد خود تخطی نکرد
علی اشرف صادقی
نویسنده، مصحح، زبان شناس وعضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی
زنده یاد محمدرضا باطنی، از دوستان و همکاران قدیمیام بود؛ سال 1348، دو سال پیشتر از من وارد گروه زبانشناسی دانشگاه تهران شد و همان سال از پایاننامه دکترای خود با عنوان «توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی» بر اساس نظریه مقوله و میزان هلیدی، زبانشناس مشهور بریتانیایی دفاع کرد. همان سال هم نتیجه این پایاننامه از سوی نشر امیرکبیر منتشر شد. این کتاب ارزشمند در توصیف علمی زبان فارسی معاصر بود که برای سالها مورداستفاده علاقهمندان قرار گرفت، ازجمله خود من در سه دوره دستورهای رشته فرهنگ و ادب که قبل از انقلاب چاپ شد از آن استفاده کردم. زندهیاد باطنی در دانشسرای عالی قدیم آموزش دبیری دیده بود و بنا بر شناختی که از او دارم اغراق نیست که او را معلمی به تماممعنا و درجهیک بخوانم. کلاسهای هفتگیاش را به سبکی که در انگلستان فراگرفته بود برپا میکرد؛ آنقدر خود را متعهد میدانست که افزون بر در نظر گرفتن تکلیف برای دانشجویان، هر هفته پاسخها را جمعآوری کرده و حتی ایراد آنها را گرفته و دربارهشان صحبت میکرد. این را گفتم تا بدانید چقدر عاشق تدریس و دانشجویان بود، آنقدر که فراتر از وظیفهاش، فداکارانه تلاش میکرد و من هرگز شبیه او را در بین استادان ندیدهام. همواره تأکید داشت: «من برای آموزش ساخته شدهام.» جالب است بدانید، هر شب نتیجه تدریس آن روز را در قالب مقالهای مینوشت تا بعد آنها را منتشر سازد. به همین ترتیب هم مقالههای متعددی درباره مسائل زبانشناسی روز نوشت و چاپ کرد که هنوز هم مورداستفاده دانشجویان و فعالان این عرصه قرار دارند. از ویژگیهای جالبتوجه نوشتههای او این بود که مسائل پیچیده زبانشناسی را به زبانی ساده و روشن پیش روی مخاطبان میگذاشت؛ این در حالی است که نوشتار ساده مسائل علمی بهنحویکه برای عموم قابلاستفاده باشد از عهده هرکسی ساخته نیست. با اینحال ابتدای دهه شصت از سوی برخی تازهواردها به فضای دانشگاهی مورد بیمهری قرار گرفت و بهناچار از تدریس کناره گرفت و با حقوق بسیار ناچیزی بازنشسته شد. بعد از این بازنشستگی زودهنگام به سراغ دیگر عرصهها رفت، چندین ترجمه ارزشمند در حوزه زبانشناسی و چند حوزه دیگر انجام داد که از او به یادگار ماندهاند. به کمک دکتر نقی براهنی و یک استاد دیگر واژهنامه روانشناسی را نوشتند. آشناییاش با مؤسسه انتشارات فرهنگ معاصر زمینه تألیف فرهنگنامه دوزبانه مهمی را فراهم کرد. زندهیاد باطنی به کمک عدهای از دانشجویان خود این کار را انجام داد که چکیده بخشی از چهل سال پژوهش وی را میتوان در فرهنگ دوجلدی انگلیسی- فارسی پویا دید. چند ویراست از این فرهنگنامه منتشر شد که ویراست چهارم، آخرین نسخه آن را میتوان کاملترین دانست. از قلب این فرهنگ، پنج-شش فرهنگ دیگر ازجمله فرهنگ اصطلاحات هم درآمد و منتشر شد. این بیشک خدمت بزرگی است که او در حق فرهنگ سرزمینمان انجام داد. فرهنگ پویا زمانی منتشر شد که در زمینه فرهنگنامههای دوزبانه فارسی- انگلیسی نیاز به کار تازهتری، منطبق بر تغییرات زبانی بود. فارغ از اینها، دکتر باطنی برخوردار از شخصیت اجتماعی و اخلاقی استواری بود، اگر جایی گفته یا کاری را خلاف حق میدید محال بود آن را بپذیرد. متأسفانه بازنشستگی زودهنگام زندهیاد باطنی، دانشگاه و دانشگاهیان را از حضور و دانش وی محروم کرد؛ هرچند که بعد از دانشگاه هم بیکار ننشست و از راه دیگری به مردم خود خدمت کرد.
نویسنده، مصحح، زبان شناس وعضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسی
زنده یاد محمدرضا باطنی، از دوستان و همکاران قدیمیام بود؛ سال 1348، دو سال پیشتر از من وارد گروه زبانشناسی دانشگاه تهران شد و همان سال از پایاننامه دکترای خود با عنوان «توصیف ساختمان دستوری زبان فارسی» بر اساس نظریه مقوله و میزان هلیدی، زبانشناس مشهور بریتانیایی دفاع کرد. همان سال هم نتیجه این پایاننامه از سوی نشر امیرکبیر منتشر شد. این کتاب ارزشمند در توصیف علمی زبان فارسی معاصر بود که برای سالها مورداستفاده علاقهمندان قرار گرفت، ازجمله خود من در سه دوره دستورهای رشته فرهنگ و ادب که قبل از انقلاب چاپ شد از آن استفاده کردم. زندهیاد باطنی در دانشسرای عالی قدیم آموزش دبیری دیده بود و بنا بر شناختی که از او دارم اغراق نیست که او را معلمی به تماممعنا و درجهیک بخوانم. کلاسهای هفتگیاش را به سبکی که در انگلستان فراگرفته بود برپا میکرد؛ آنقدر خود را متعهد میدانست که افزون بر در نظر گرفتن تکلیف برای دانشجویان، هر هفته پاسخها را جمعآوری کرده و حتی ایراد آنها را گرفته و دربارهشان صحبت میکرد. این را گفتم تا بدانید چقدر عاشق تدریس و دانشجویان بود، آنقدر که فراتر از وظیفهاش، فداکارانه تلاش میکرد و من هرگز شبیه او را در بین استادان ندیدهام. همواره تأکید داشت: «من برای آموزش ساخته شدهام.» جالب است بدانید، هر شب نتیجه تدریس آن روز را در قالب مقالهای مینوشت تا بعد آنها را منتشر سازد. به همین ترتیب هم مقالههای متعددی درباره مسائل زبانشناسی روز نوشت و چاپ کرد که هنوز هم مورداستفاده دانشجویان و فعالان این عرصه قرار دارند. از ویژگیهای جالبتوجه نوشتههای او این بود که مسائل پیچیده زبانشناسی را به زبانی ساده و روشن پیش روی مخاطبان میگذاشت؛ این در حالی است که نوشتار ساده مسائل علمی بهنحویکه برای عموم قابلاستفاده باشد از عهده هرکسی ساخته نیست. با اینحال ابتدای دهه شصت از سوی برخی تازهواردها به فضای دانشگاهی مورد بیمهری قرار گرفت و بهناچار از تدریس کناره گرفت و با حقوق بسیار ناچیزی بازنشسته شد. بعد از این بازنشستگی زودهنگام به سراغ دیگر عرصهها رفت، چندین ترجمه ارزشمند در حوزه زبانشناسی و چند حوزه دیگر انجام داد که از او به یادگار ماندهاند. به کمک دکتر نقی براهنی و یک استاد دیگر واژهنامه روانشناسی را نوشتند. آشناییاش با مؤسسه انتشارات فرهنگ معاصر زمینه تألیف فرهنگنامه دوزبانه مهمی را فراهم کرد. زندهیاد باطنی به کمک عدهای از دانشجویان خود این کار را انجام داد که چکیده بخشی از چهل سال پژوهش وی را میتوان در فرهنگ دوجلدی انگلیسی- فارسی پویا دید. چند ویراست از این فرهنگنامه منتشر شد که ویراست چهارم، آخرین نسخه آن را میتوان کاملترین دانست. از قلب این فرهنگ، پنج-شش فرهنگ دیگر ازجمله فرهنگ اصطلاحات هم درآمد و منتشر شد. این بیشک خدمت بزرگی است که او در حق فرهنگ سرزمینمان انجام داد. فرهنگ پویا زمانی منتشر شد که در زمینه فرهنگنامههای دوزبانه فارسی- انگلیسی نیاز به کار تازهتری، منطبق بر تغییرات زبانی بود. فارغ از اینها، دکتر باطنی برخوردار از شخصیت اجتماعی و اخلاقی استواری بود، اگر جایی گفته یا کاری را خلاف حق میدید محال بود آن را بپذیرد. متأسفانه بازنشستگی زودهنگام زندهیاد باطنی، دانشگاه و دانشگاهیان را از حضور و دانش وی محروم کرد؛ هرچند که بعد از دانشگاه هم بیکار ننشست و از راه دیگری به مردم خود خدمت کرد.
همراه با «بهار دلنشین» در بهاریه 1400
رضا مهدوی
نوازنده و پژوهشگر موسیقی
«تا بهاردلنشین آمده سوی چمن/ ای بهار آرزو برسرم سایه فکن /چون نسیم نو بهاربرآشیانم کن گذر/ تا که گلباران شود کلبه ویران من...» شاید بارها و بارها تصنیف «بهار دلنشین» یا «بهارآرزو» را شنیده و با خود زمزمه کرده باشید ، یکی از آهنگ ترانههای بسیار زیبا دروصف بهار که در بین مردم شهرت پیدا کرد. این اثررا استاد روحالله خالقی دهه 1330 دوران آغاز شکوفایی موسیقی ایرانی در رادیو در یکی ازمایههای موسیقی ملی ایران دستگاه همایون با اشارههایی به آواز اصفهان از متعلقات این دستگاه ساخت و یکی از شنیدنیهای خاطرانگیز شد. کلام و شعراین قطعه سروده استاد بیژن ترقی از مفاخر ادبیات ایران و از ترانه سرایان معاصر است که در کار خود کم نظیر و بیبدیل و اغلب اشعارش ملهم از طبیعت بوده است. ترانههای بهاری و بیان حس لطیف او ویژگیهای خاص دارد که مورد توجه بسیاری از آهنگسازان و نوازندگان شاخص قرارگرفته و در مجامع رسمی و در محافل خصوصی با او همراهی داشتهاند و این همان تلفیق درست شعر و موسیقی است که در جان مایه هنراین سرزمین در نوعی متفاوت از ارائه موسیقی ایرانی برایمان ماندگار باقی مانده. نکته دیگرفضای موسیقایی بسیار مغتنم و مهم ملهم از بهاریهای درکنار خلق یک موسیقی از هر نظر زیبا برگرفته از حس و شعور هنرمند استاد ایرانی است. اما ضلع سوم این تصنیف درکنار آهنگسازی روحالله خالقی و شعر بیژن ترقی، صدای جادویی غلامحسین بنان هم قرار دارد.استاد بنان از خوانندگان برجسته و بیبدیل موسیقی ایران با آنکه وسعت صدایش دو دانگ بود اما با صدای مخملی گرم و نرم آنچنان زیبا این بهاریه را به زیبایی هرچه تمامتر میخواند که میتوان در هر سرزمین، رایحه بهار را بخوبی استشمام کرد و با لحن موسیقایی لطیف، ظریف و زیبای خود گرمی و نرمی باد بهاری را به اذهان متبادر کند و... در چندسال اخیر سالار عقیلی که علاقه وافری به بنان دارد بهاردلنشین را با شکوه باز خوانی میکند و مورد اقبال هم قرار میگیرد؛ در حقیقت آهنگ، ترانه و تصنیف «بهار دلنشین» سه رأس مثلثی است که به لحاظ شنیداری ترانه، آهنگسازی وخوانندگی به موسیقی ایران جان و جلای دیگر بخشیده و حال و هوای بهار را از جهاتی گوناگون به اذهان هوشیار که شنوندگان حقیقی موسیقی هستند به هوش گوش و گوش هوش موسیقایی عامه مردم القا میکند و میتوان هرساعت از شبانه روز این اثر را شنید و لذت برد و زندگانی کرد ،چرا که انسان را به نشاط و شادی باطنی درون و بیرون دعوت میکند و به یک سرمنزل مقصود آیینی میرساند و... .
«بهاردلنشین» از آثار ماندگار گلهای رنگارنگ شماره 224 است که روحالله خالقی به زیبایی هر چه تمامتر ارکستر آن را رهبری کرد و غلامحسین بنان هم عالمانه و جانانه حنجره محدود خود را با قابلیتی وصف ناپذیر بسط و گسترش داد، همانطور که دیگر آثارش را به نهایت ظرافت وزیبایی هنری تا آخر عمر ادا کرد و خواند و میتوانیم بگوییم این سه ضلع مثلث (خالقی، ترقی و بنان) برگی بر برگ های موسیقی نوین مکتب جدید و ارکسترال و موسیقی آوازی ایران گشود و دلنشینی فصل بهار و رستاخیر طبیعت و فکرنو و لباس نوی دلنشین آدمی در بهار آرزوها را این آهنگ ترانه ترکیبی هنرمندانه و جاودانه خلق کرد و... بهاردلنشین جامعیت یک اثر هنری -موسیقایی است دررسیدن به فرهنگسازی مفاهیم عادیسازی شده که مردمان روزگار بیتوجه از آن دور افتادهاند و دیگر مفاهیم که فهم و درک آنها ثقیل و دشوار است. بهعبارتی با این اثر فاخر به نقطه عطفی فراگیر تبدیل میشود که توده مردم شنونده را دربر میگیرد که غایت خواهندگی بسیاری از موسیقیدانان به چنین مرتبت و جایگاهی است. بهاردلنشین در کنار سهل و ممتنع بودن و روانسازی فهم درست کلمات و واژگان و میزانبندی نتها در میزانِ میزانهای پارتیتور با حرکت دستان رهبر و سرپرستی مقتدر با چینش دقیق و اصولی سازها و روند ملودیک درکنار سازبندی نزدیک به فضای شنیداری تازه راه یافته به موسیقی ایران از نوع چندصدایی مصادره به مطلوب توانسته عمق وجود شنیداری ای ایجاد کند که مختص سبک فرهنگ خانواده ایرانی بود و هست و خواهد بود و... امروزه از نبود آثاری اینچنین درخشان در فضای شنیداری موسیقی کشورمان در رسانه رسمی رادیو تلویزیون و صحنههای اجرا در حسرت هستیم و امیدواریم نسل نو بتواند جا پای این نوع موسیقیهای ماندگار بگذارد و درآینده شاهد تولید چنین آثار بزرگ و سترگ هنری فرهنگی موسیقی دستگاهی ملی ایران باشیم. بیاییم با این موسیقی بهار، بهار موسیقایی زندگانی را پاس بداریم!
نوازنده و پژوهشگر موسیقی
«تا بهاردلنشین آمده سوی چمن/ ای بهار آرزو برسرم سایه فکن /چون نسیم نو بهاربرآشیانم کن گذر/ تا که گلباران شود کلبه ویران من...» شاید بارها و بارها تصنیف «بهار دلنشین» یا «بهارآرزو» را شنیده و با خود زمزمه کرده باشید ، یکی از آهنگ ترانههای بسیار زیبا دروصف بهار که در بین مردم شهرت پیدا کرد. این اثررا استاد روحالله خالقی دهه 1330 دوران آغاز شکوفایی موسیقی ایرانی در رادیو در یکی ازمایههای موسیقی ملی ایران دستگاه همایون با اشارههایی به آواز اصفهان از متعلقات این دستگاه ساخت و یکی از شنیدنیهای خاطرانگیز شد. کلام و شعراین قطعه سروده استاد بیژن ترقی از مفاخر ادبیات ایران و از ترانه سرایان معاصر است که در کار خود کم نظیر و بیبدیل و اغلب اشعارش ملهم از طبیعت بوده است. ترانههای بهاری و بیان حس لطیف او ویژگیهای خاص دارد که مورد توجه بسیاری از آهنگسازان و نوازندگان شاخص قرارگرفته و در مجامع رسمی و در محافل خصوصی با او همراهی داشتهاند و این همان تلفیق درست شعر و موسیقی است که در جان مایه هنراین سرزمین در نوعی متفاوت از ارائه موسیقی ایرانی برایمان ماندگار باقی مانده. نکته دیگرفضای موسیقایی بسیار مغتنم و مهم ملهم از بهاریهای درکنار خلق یک موسیقی از هر نظر زیبا برگرفته از حس و شعور هنرمند استاد ایرانی است. اما ضلع سوم این تصنیف درکنار آهنگسازی روحالله خالقی و شعر بیژن ترقی، صدای جادویی غلامحسین بنان هم قرار دارد.استاد بنان از خوانندگان برجسته و بیبدیل موسیقی ایران با آنکه وسعت صدایش دو دانگ بود اما با صدای مخملی گرم و نرم آنچنان زیبا این بهاریه را به زیبایی هرچه تمامتر میخواند که میتوان در هر سرزمین، رایحه بهار را بخوبی استشمام کرد و با لحن موسیقایی لطیف، ظریف و زیبای خود گرمی و نرمی باد بهاری را به اذهان متبادر کند و... در چندسال اخیر سالار عقیلی که علاقه وافری به بنان دارد بهاردلنشین را با شکوه باز خوانی میکند و مورد اقبال هم قرار میگیرد؛ در حقیقت آهنگ، ترانه و تصنیف «بهار دلنشین» سه رأس مثلثی است که به لحاظ شنیداری ترانه، آهنگسازی وخوانندگی به موسیقی ایران جان و جلای دیگر بخشیده و حال و هوای بهار را از جهاتی گوناگون به اذهان هوشیار که شنوندگان حقیقی موسیقی هستند به هوش گوش و گوش هوش موسیقایی عامه مردم القا میکند و میتوان هرساعت از شبانه روز این اثر را شنید و لذت برد و زندگانی کرد ،چرا که انسان را به نشاط و شادی باطنی درون و بیرون دعوت میکند و به یک سرمنزل مقصود آیینی میرساند و... .
«بهاردلنشین» از آثار ماندگار گلهای رنگارنگ شماره 224 است که روحالله خالقی به زیبایی هر چه تمامتر ارکستر آن را رهبری کرد و غلامحسین بنان هم عالمانه و جانانه حنجره محدود خود را با قابلیتی وصف ناپذیر بسط و گسترش داد، همانطور که دیگر آثارش را به نهایت ظرافت وزیبایی هنری تا آخر عمر ادا کرد و خواند و میتوانیم بگوییم این سه ضلع مثلث (خالقی، ترقی و بنان) برگی بر برگ های موسیقی نوین مکتب جدید و ارکسترال و موسیقی آوازی ایران گشود و دلنشینی فصل بهار و رستاخیر طبیعت و فکرنو و لباس نوی دلنشین آدمی در بهار آرزوها را این آهنگ ترانه ترکیبی هنرمندانه و جاودانه خلق کرد و... بهاردلنشین جامعیت یک اثر هنری -موسیقایی است دررسیدن به فرهنگسازی مفاهیم عادیسازی شده که مردمان روزگار بیتوجه از آن دور افتادهاند و دیگر مفاهیم که فهم و درک آنها ثقیل و دشوار است. بهعبارتی با این اثر فاخر به نقطه عطفی فراگیر تبدیل میشود که توده مردم شنونده را دربر میگیرد که غایت خواهندگی بسیاری از موسیقیدانان به چنین مرتبت و جایگاهی است. بهاردلنشین در کنار سهل و ممتنع بودن و روانسازی فهم درست کلمات و واژگان و میزانبندی نتها در میزانِ میزانهای پارتیتور با حرکت دستان رهبر و سرپرستی مقتدر با چینش دقیق و اصولی سازها و روند ملودیک درکنار سازبندی نزدیک به فضای شنیداری تازه راه یافته به موسیقی ایران از نوع چندصدایی مصادره به مطلوب توانسته عمق وجود شنیداری ای ایجاد کند که مختص سبک فرهنگ خانواده ایرانی بود و هست و خواهد بود و... امروزه از نبود آثاری اینچنین درخشان در فضای شنیداری موسیقی کشورمان در رسانه رسمی رادیو تلویزیون و صحنههای اجرا در حسرت هستیم و امیدواریم نسل نو بتواند جا پای این نوع موسیقیهای ماندگار بگذارد و درآینده شاهد تولید چنین آثار بزرگ و سترگ هنری فرهنگی موسیقی دستگاهی ملی ایران باشیم. بیاییم با این موسیقی بهار، بهار موسیقایی زندگانی را پاس بداریم!
تجربه هایی ناب در محضر آموزگاری عاشق
مریم حسینی
نویسنده، مترجم، پژوهشگرادبیات کلاسیک و استاد دانشگاه الزهرا
سالها پیش، شاید نزدیک به سه دهه قبل وقتی دانشجوی دوره کارشناسی ارشد بودم افتخار شاگردی دکتر علی شیخ الاسلامی در دانشگاه تهران نصیبم شد. هنوز آن دو واحدی که با استاد گذراندم به یادم مانده، کلاسی بسیار پرشور و متفاوت برای من و دیگر دانشجویان بود. استاد شرح فصوص ابن عربی، نوشته جامی را در آن کلاس به ما تدریس میکرد، تسلط فوقالعادهای به زبان عربی داشتند، البته علاقه بسیار و مطالعه ایشان درزمینه عرفان هم سبب بهرهمندی هرچه بیشتر ما از این کلاس دو واحدی شده بود. اما نکتهای که هنوز هم بعد از گذشت سالها از آن روزها به خاطرم مانده، حتی فراتر از فرصت بهرهمندیمان از فضائل علمی زندهیاد شیخالاسلامی است. هنگام تدریس و بویژه وقتی بحث مسائل عرفانی میشد گویی که خود او در حال تجربه مکاشفهای عرفانی است و از همین رو همکلاس برخوردار از معنویت خاصی بود. به اتکای این عشق و دانش بسیار، اغراق نیست اگر وی را از استادان درجهیک دانشگاهی بدانم. علاقه زندهیاد شیخالاسلامی به ادبیات و عرفان و از سویی ابن عربی بهاندازهای بود که رساله دکترای ایشان در دهه چهل هم به همین موضوع اختصاص پیداکرده بود، آنقدر کلاسهای او متفاوت بود که آن زمان بهدنبال مطالعه آن پایاننامه هم رفتم، درباره عرفان ابن عربی و با تأکید بر تأثیر آرای ابن عربی بر متون ادبی فارسی بود. اتفاقاً جالب است که بهتازگی کتاب دیگری در این زمینه منتشرشده است. این نشان میدهد او شصت سال قبل بهدنبال موضوعی رفته که هنوز هم تازگی دارد. نظام دانشگاهی ما به وجود استادانی همچون او که عاشقانه خواندند و تدریس کردند نیاز دارد. یادش گرامی.
نویسنده، مترجم، پژوهشگرادبیات کلاسیک و استاد دانشگاه الزهرا
سالها پیش، شاید نزدیک به سه دهه قبل وقتی دانشجوی دوره کارشناسی ارشد بودم افتخار شاگردی دکتر علی شیخ الاسلامی در دانشگاه تهران نصیبم شد. هنوز آن دو واحدی که با استاد گذراندم به یادم مانده، کلاسی بسیار پرشور و متفاوت برای من و دیگر دانشجویان بود. استاد شرح فصوص ابن عربی، نوشته جامی را در آن کلاس به ما تدریس میکرد، تسلط فوقالعادهای به زبان عربی داشتند، البته علاقه بسیار و مطالعه ایشان درزمینه عرفان هم سبب بهرهمندی هرچه بیشتر ما از این کلاس دو واحدی شده بود. اما نکتهای که هنوز هم بعد از گذشت سالها از آن روزها به خاطرم مانده، حتی فراتر از فرصت بهرهمندیمان از فضائل علمی زندهیاد شیخالاسلامی است. هنگام تدریس و بویژه وقتی بحث مسائل عرفانی میشد گویی که خود او در حال تجربه مکاشفهای عرفانی است و از همین رو همکلاس برخوردار از معنویت خاصی بود. به اتکای این عشق و دانش بسیار، اغراق نیست اگر وی را از استادان درجهیک دانشگاهی بدانم. علاقه زندهیاد شیخالاسلامی به ادبیات و عرفان و از سویی ابن عربی بهاندازهای بود که رساله دکترای ایشان در دهه چهل هم به همین موضوع اختصاص پیداکرده بود، آنقدر کلاسهای او متفاوت بود که آن زمان بهدنبال مطالعه آن پایاننامه هم رفتم، درباره عرفان ابن عربی و با تأکید بر تأثیر آرای ابن عربی بر متون ادبی فارسی بود. اتفاقاً جالب است که بهتازگی کتاب دیگری در این زمینه منتشرشده است. این نشان میدهد او شصت سال قبل بهدنبال موضوعی رفته که هنوز هم تازگی دارد. نظام دانشگاهی ما به وجود استادانی همچون او که عاشقانه خواندند و تدریس کردند نیاز دارد. یادش گرامی.
عکس نوشت
ادواردو کاستالدو، هنرمند و عکاس ایتالیایی در واکنش به جنایتهای رژیم صهیونیستی در فلسطین با کشیدن نقاشیهای اعتراضی روی دیوارهای ناپل با مردم غزه همدردی میکند. روز اول آوریل یک نقاشی روی یکی از دیوارهای ناپل پدیدار شد که کارگران فلسطینی را در صف انتظار یک پاسگاه نظامی رژیم اشغالگر قدس در شهر بیتلحم در کرانه باختری نشان میداد. این نقاشی دیواری «به بیتلحم خوش آمدید» نام گرفت و خیلی زود در ناپل و شبکههای اجتماعی محبوب شد. او از ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱ در فلسطین کار عکاسی خبری کرده و این نقاشی را براساس آنچه در فلسطین دیده و کارگرانی که ساعتها منتظر میماندند تا برای کار کردن وارد بیتالمقدس شوند کشیده است. کاستالدو نقاشیهای دیگری در حمایت از مردم فلسطین روی دیوارهای ناپل کشیده که بسیار مورد توجه قرار گرفتهاند.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
#فلسطین
اتفاقاتی که این روزها در نوار غزه میافتد همه جهان را به واکنش واداشته است. شبکههای اجتماعی پر از پستها و عکسهایی است که سلبریتیها و چهرهها و سایر کاربران درباره فلسطین و نوار غزه منتشر میکنند. کاربران ایرانی هم این روزها از فعالترین گروههایی هستند که در شبکههای اجتماعی به جنایات اسرائیل در غزه واکنش نشان میدهند: «شرم بر ظلمی که به فلسطین میرود، بر تارک تاریخ خواهد ماند.»، «برای اونهایی که غزه رو جنگطلب میدونن؛ در غزه؛ ۵۶ درصد مردم در فقرن، ۸۰ درصد متکی به کمک بینالمللیان، ۶۴ درصد جوانان بیکارن، ۹۷ درصد آب قابلشرب ندارن، ۱۰۰ درصد مردم در محاصره کامل اسرائیل و بمباران و جنگ هستن و مهمتر از همه، وطنشون تحت اشغاله و همه مصیبتها از همینجاست! شما بودید چه میکردین؟!»، «کودکان فلسطینی هزینه جنایاتی را میدهند که آلمانیها علیه یهودیان اروپا مرتکب شدند.»، «باگ بزرگ تاریخ اسرائیل فقط اونجایی که هولوکاست رو به آلمانیهای نازی ربط میدن ولی انتقامش رو از مردم فلسطین میگیرن»، «۷۵ سال است که مردم فلسطین درگیر ویروسی شدهاند که وارد کشورشان شده و انسانهای بیگناه زیادی را به کام مرگ کشانده است...»، «از فلسطین حمایت میکنیم چون آدم هستیم.»، «مردم فلسطین رو از خونههاشون بیرون میکنند و در جواب اعتراض بر سرشان بمب و موشک میریزند و امریکا و وحوش غربی در سایه سکوت رسانهها این حملات رو رسمیت میبخشن. هرجا مظلومی خونش بر زمین ریخته باید فریاد زد»، «سلبریتیها، خوانندهها، ورزشکاران و هنرمندان مشهور جهان در چند روز اخیر با انتشار تصویر و متن اعتراضی در صفحات شخصی خود از مردم فلسطین حمایت علنی کردهاند. چون نگاهشان به ماجرا انسانی است. عرب و عجم، چشم آبی یا چشم سیاه بودن ملاک دفاع از مظلوم نیست. ملاک انسانیت است.»، «باریکه غزه پر تراکمترین نقطه جمعیتی روی زمین است. سرزمینی که سالهاست از هر سو در محاصره است، کمترین امکانات معیشتی و زندگی در آن وجود دارد و هر موشکی که در آنجا فرود میآید جانهای بیگناه زنان و کودکان بی پناه را میگیرد. این جنگ نابرابر است. اما فلسطین ایستاده است.»، «۴۰ درصد شهدای غزه از کودکان و زنانند. هر انسانی اگر انقدر ابله باشه که در منازعه فلسطین و اسراییل تمام حق رو به اسرائیل بده هم نباید انقدر پست و وحشی باشه که با شنیدن این آمار بیاعتنا بمونه.»، «کودکان و غیرنظامیان بی گناه در فلسطین کشته شدند. «جهان» کاری جز تماشا نمیکند. در غزه نسلکشی صورت گرفته است. ما از جهانیان میخواهیم که برای جلوگیری از موجهای جدید تجاوزات اسرائیل، اقدامی فوری انجام دهند.»، «شب مردم مظلوم غزه زیر حملات سنگین توپخانهای و موشکی ارتش متوحش صهیونیست، روز شد! دیشب هممون تو خواب ناز در امنیت، راحت خوابیدیم اما غزه در خاموشی زیر وحشتناکترین حملات به سر برد و این لحظات برای کودکان و زنان نیز گذشت.»
واکسن بدون نوبت
در کنار خبرها و عکسهایی که هر روز از واکسیناسیون عمومی در شبکههای اجتماعی منتشر میشود، کاربران به کسانی اشاره میکنند که مدعی هستند خارج از نوبت و بدون داشتن بیماری زمینهای و دارا بودن شرایط سنی واکسن زدهاند. این افراد معمولاً عکسها و استوریهایی درباره واکسن زدن منتشر میکنند و کاربران با ناراحتی و خشم درباره آنها مینویسند: «خانم مشاور املاک ماسک نداشت. فکر کردم لابد تو باغ نیست. بعد که با غرور گفت من واکسن زدم، فهمیدم اونی که تو باغ نیست منم»، «وقتی مادر ۷۷ ساله من هنوز واکسن نزده، دختر ۳۵ ساله سالم بدون بیماری حسابدار شرکت خصوصی چطوری واکسن زده؟»، «خبرها داره یکی یکی از واکسن زدن خارج از نوبت بعضی از دوستان میاد.»، «چه جوریه که همسنهای من بدون هیچ بیماری و مشکلی دارن واکسن میزنن؟ بعد هنوز کلی آدم با سنهای بالا و بیماری زمینهای تو صف هستن؟!»، «یه کسی رو میشناسم که با سن زیر ۴۰ سال و بدون بیماری زمینهای و بدون اینکه کادر درمان و بهداشت و پاکبان باشه، واکسن زده. این فرد کاملاً یه فرد عادیه، عادیِ عادی»، «ولی اینکه بدون نوبت واکسن میزنید بی انصافی در حق کسایی که سنشون بالاست یا بیماری زمینهای دارن. والا ما هم بلد بودیم واکسن بزنیم بی نوبت (از دو ماه پیش) ولی نزدیم»، «این آدمهای چندشی که اولویت نیستن و بیماری خاصی هم ندارن و فقط با پارتی و پول واکسن زدن و عکس میذارن لطفاً کوتاه بیان. جیگر بقیه که پدرمادرهای بیمار دارن یا نزدیکان دارای بیماری خاص و پارتی ندارن که برن واکسن بزنن میسوزه. تو داری حق یک آدمی که بدن ضعیفی داره میخوری. شواف نکن.»، «روزی که واسه واکسن مامان رفته بودیم، یه خانمی با وقاحت تمام تعریف میکرد که آشنا داشته و تأییدیه پزشکی الکی گرفته و اومده واکسن بزنه خودش و همسرش! بدون هیچ بیماری خاصی.»
#فلسطین
اتفاقاتی که این روزها در نوار غزه میافتد همه جهان را به واکنش واداشته است. شبکههای اجتماعی پر از پستها و عکسهایی است که سلبریتیها و چهرهها و سایر کاربران درباره فلسطین و نوار غزه منتشر میکنند. کاربران ایرانی هم این روزها از فعالترین گروههایی هستند که در شبکههای اجتماعی به جنایات اسرائیل در غزه واکنش نشان میدهند: «شرم بر ظلمی که به فلسطین میرود، بر تارک تاریخ خواهد ماند.»، «برای اونهایی که غزه رو جنگطلب میدونن؛ در غزه؛ ۵۶ درصد مردم در فقرن، ۸۰ درصد متکی به کمک بینالمللیان، ۶۴ درصد جوانان بیکارن، ۹۷ درصد آب قابلشرب ندارن، ۱۰۰ درصد مردم در محاصره کامل اسرائیل و بمباران و جنگ هستن و مهمتر از همه، وطنشون تحت اشغاله و همه مصیبتها از همینجاست! شما بودید چه میکردین؟!»، «کودکان فلسطینی هزینه جنایاتی را میدهند که آلمانیها علیه یهودیان اروپا مرتکب شدند.»، «باگ بزرگ تاریخ اسرائیل فقط اونجایی که هولوکاست رو به آلمانیهای نازی ربط میدن ولی انتقامش رو از مردم فلسطین میگیرن»، «۷۵ سال است که مردم فلسطین درگیر ویروسی شدهاند که وارد کشورشان شده و انسانهای بیگناه زیادی را به کام مرگ کشانده است...»، «از فلسطین حمایت میکنیم چون آدم هستیم.»، «مردم فلسطین رو از خونههاشون بیرون میکنند و در جواب اعتراض بر سرشان بمب و موشک میریزند و امریکا و وحوش غربی در سایه سکوت رسانهها این حملات رو رسمیت میبخشن. هرجا مظلومی خونش بر زمین ریخته باید فریاد زد»، «سلبریتیها، خوانندهها، ورزشکاران و هنرمندان مشهور جهان در چند روز اخیر با انتشار تصویر و متن اعتراضی در صفحات شخصی خود از مردم فلسطین حمایت علنی کردهاند. چون نگاهشان به ماجرا انسانی است. عرب و عجم، چشم آبی یا چشم سیاه بودن ملاک دفاع از مظلوم نیست. ملاک انسانیت است.»، «باریکه غزه پر تراکمترین نقطه جمعیتی روی زمین است. سرزمینی که سالهاست از هر سو در محاصره است، کمترین امکانات معیشتی و زندگی در آن وجود دارد و هر موشکی که در آنجا فرود میآید جانهای بیگناه زنان و کودکان بی پناه را میگیرد. این جنگ نابرابر است. اما فلسطین ایستاده است.»، «۴۰ درصد شهدای غزه از کودکان و زنانند. هر انسانی اگر انقدر ابله باشه که در منازعه فلسطین و اسراییل تمام حق رو به اسرائیل بده هم نباید انقدر پست و وحشی باشه که با شنیدن این آمار بیاعتنا بمونه.»، «کودکان و غیرنظامیان بی گناه در فلسطین کشته شدند. «جهان» کاری جز تماشا نمیکند. در غزه نسلکشی صورت گرفته است. ما از جهانیان میخواهیم که برای جلوگیری از موجهای جدید تجاوزات اسرائیل، اقدامی فوری انجام دهند.»، «شب مردم مظلوم غزه زیر حملات سنگین توپخانهای و موشکی ارتش متوحش صهیونیست، روز شد! دیشب هممون تو خواب ناز در امنیت، راحت خوابیدیم اما غزه در خاموشی زیر وحشتناکترین حملات به سر برد و این لحظات برای کودکان و زنان نیز گذشت.»
واکسن بدون نوبت
در کنار خبرها و عکسهایی که هر روز از واکسیناسیون عمومی در شبکههای اجتماعی منتشر میشود، کاربران به کسانی اشاره میکنند که مدعی هستند خارج از نوبت و بدون داشتن بیماری زمینهای و دارا بودن شرایط سنی واکسن زدهاند. این افراد معمولاً عکسها و استوریهایی درباره واکسن زدن منتشر میکنند و کاربران با ناراحتی و خشم درباره آنها مینویسند: «خانم مشاور املاک ماسک نداشت. فکر کردم لابد تو باغ نیست. بعد که با غرور گفت من واکسن زدم، فهمیدم اونی که تو باغ نیست منم»، «وقتی مادر ۷۷ ساله من هنوز واکسن نزده، دختر ۳۵ ساله سالم بدون بیماری حسابدار شرکت خصوصی چطوری واکسن زده؟»، «خبرها داره یکی یکی از واکسن زدن خارج از نوبت بعضی از دوستان میاد.»، «چه جوریه که همسنهای من بدون هیچ بیماری و مشکلی دارن واکسن میزنن؟ بعد هنوز کلی آدم با سنهای بالا و بیماری زمینهای تو صف هستن؟!»، «یه کسی رو میشناسم که با سن زیر ۴۰ سال و بدون بیماری زمینهای و بدون اینکه کادر درمان و بهداشت و پاکبان باشه، واکسن زده. این فرد کاملاً یه فرد عادیه، عادیِ عادی»، «ولی اینکه بدون نوبت واکسن میزنید بی انصافی در حق کسایی که سنشون بالاست یا بیماری زمینهای دارن. والا ما هم بلد بودیم واکسن بزنیم بی نوبت (از دو ماه پیش) ولی نزدیم»، «این آدمهای چندشی که اولویت نیستن و بیماری خاصی هم ندارن و فقط با پارتی و پول واکسن زدن و عکس میذارن لطفاً کوتاه بیان. جیگر بقیه که پدرمادرهای بیمار دارن یا نزدیکان دارای بیماری خاص و پارتی ندارن که برن واکسن بزنن میسوزه. تو داری حق یک آدمی که بدن ضعیفی داره میخوری. شواف نکن.»، «روزی که واسه واکسن مامان رفته بودیم، یه خانمی با وقاحت تمام تعریف میکرد که آشنا داشته و تأییدیه پزشکی الکی گرفته و اومده واکسن بزنه خودش و همسرش! بدون هیچ بیماری خاصی.»
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
سخن روز
-
با نگاه به آینده امروز را ببینیم
-
شاهنامه فردوسی داستان سیاوش
-
وداع با زندگی همزمان با عید فطر
-
معلمی ممتاز که هرگز از اعتقاد خود تخطی نکرد
-
همراه با «بهار دلنشین» در بهاریه 1400
-
تجربه هایی ناب در محضر آموزگاری عاشق
-
عکس نوشت
-
شهروند مجـــازی
اخبارایران آنلاین