انکار آزار دختر جوان در دادگاه
گروه حوادث/ دو پسر شرور که با سوء استفاده از سادگی یک دختر کمتوان ذهنی وی را مورد آزار و اذیت قرار داده بودند در دادگاه محاکمه شدند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، حدود 6 ماه قبل زن جوانی با مراجعه به پلیس از پسر جوانی بهنام بهنام به اتهام آزار دختر 22 سالهاش شکایت کرد و گفت: من کارمند هستم و دو فرزند دارم پسرم مشکلی ندارد اما دخترم که 22 ساله است کمی ناتوانی ذهنی دارد و خیلی باید از او مراقبت کنم. در تمام این سالها مراقبش بودم و با اینکه علاقهای به درس و مدرسه نداشت با این حال انقدر تلاش کردم تا توانست دیپلمش را بگیرد.
زن جوان گفت: مدتی قبل متوجه شدم دخترم با پسری به نام بهنام تلفنی صحبت میکند خیلی ترسیدم و نگران شدم به همین خاطر با یک مشاور صحبت کردم و او به من گفت اجازه بدهم زیر نظر خودم به این ارتباط ادامه دهد. من هم قبول کردم و چندباری هم همدیگر را در حضور خودم ملاقات کردند. اما چند هفتهای که گذشت یک روز دخترم به من گفت بهنام مقابل خانه مان آمده و میخواهد او را ببیند من هم گفتم برو و زود برگرد اما وقتی دخترم رفت دیگر برنگشت. چند ساعتی گذشت و هر چه با تلفن همراه دخترم تماس میگرفتم خاموش بود وحشت زده با بهنام تماس گرفتم و گفتم که دخترم را برگرداند چند ساعت بعد وقتی دخترم به خانه برگشت در کمال ناباوری متوجه شدم دخترم را به قرچک ورامین و خانه یکی از دوستانش برده و مورد آزار و اذیت قرار داده است.
محاکمه متهمان
با این شکایت دختر جوان به پزشکی قانونی معرفی شد و کارشناسان آزار و اذیت وی را تأیید کردند.
به این ترتیب بهنام و دوستش سعید ردیابی و بازداشت شدند و در شعبه ۱۲ دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستادند.
در جلسه دیروز ابتدا دختر جوان به بیان ماجرا پرداخت و گفت: وقتی با بهنام آشنا شدم او به من خیلی محبت میکرد چندباری در حضور مادرم حرف زدیم و همدیگر را دیدیم تا اینکه یک روز به من گفت باید تنها بیرون بیایی. گفت برایم یک جفت کفش کتانی خریده است که میخواهد به من بدهد. اول قبول نکردم اما تهدیدم کرد و من هم رفتم. وقتی سر قرار رفتم کفشهای کتانی را به من داد و بعد هم گفت میخواهد مرا با یکی از دوستانش آشنا کند. میگفت دوست صمیمی اش سعید میخواهد مرا ببیند و اگر از من خوشش بیاید به خواستگاریام میآید و میتوانیم ازدواج کنیم. من هم سوار موتور بهنام شدم و او مرا به خانه دوستش در قرچک ورامین برد اما در آنجا دوستش مرا آزار داد. چند ساعت بعد هم بهنام آمد و مرا به خانه خودش در تهران برد و در آنجا او هم مانند دوستش مرا آزار و اذیت کرد بعد هم مرا کتک زد و به من گفت دیگر مرا دوست ندارد و نمیخواهد مرا ببیند.
مادر این دختر در ادامه از دادگاه خواست تا برای هر دو پسر جوان اشد مجازات را در نظر بگیرند.
سپس بهنام که با قرار وثیقه آزاد بود روبه روی قضات ایستاد و منکر اتهامش شد و گفت خود این دختر به من گفته بود میخواهد ازدواج کند و اگر پسر خوبی پیدا شود با او عروسی میکند من هم دوستم را به او معرفی کردم و او را بردم تا همدیگر را ببینند از بقیه اتفاقات هم بیخبرم خودم هم هیچ ارتباطی با او نداشتهام .
در ادامه جلسه دادگاه سعید نیز گفت: قبول دارم دختر جوان چند ساعت در خانهام بود، اما من به پیشنهاد خودش با او رابطه برقرار کردم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا برای این پرونده حکم صادر کنند.
گروه حوادث/ شکارچی کبک که همراه دوستش برای شکار به کوههای اطراف مرودشت شیراز رفته بود به جای شکار پرنده دوستش را به قتل رساند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، روز سهشنبه مأموران انتظامی مرودشت از طریق مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ از کشف یک جسد در «تنگ چاهوردی» این شهرستان با خبر شده و برای بررسی موضوع به محل حادثه اعزام شدند. در بررسیهای اولیه و تحقیق از اهالی محل مشخص شد که جسد متعلق به مردی ۴۹ ساله است که صبح همان روز همراه دوست 19 سالهاش برای شکار به این منطقه رفته بود اما با شلیک گلوله اسلحه شکاری به قتل رسیده است. از آنجا که از دوست وی اثری نبود این احتمال قوت گرفت که وی به دست دوستش کشته شده باشد. بنابراین تحقیقات برای یافتن پسر جوان آغاز شد و مأموران انتظامی با اقدامات فنی و تخصصی و گشتزنی در اطراف محل وقوع جرم، موفق شدند در کمتر از ۱۲ ساعت متهم را شناسایی و او را در مخفیگاهش در اطراف کوه دستگیر کنند.
سرهنگ فرشید زینلی فرمانده انتظامی شهرستان مرودشت فارس در تشریح این خبر گفت: متهم در بازجویی اولیه بیان کرد که برای شکار پرندگان به همراه دوستش با ۲ قبضه اسلحه شکاری به کوه رفته بودند اما با توجه به پوشش گیاهی منطقه از هم جدا شدند. پسر جوان دقایقی بعد متوجه تکان خوردن بوتهای شده و به خیال اینکه پشتش کبک است به سمت آن تیراندازی کرده اما زمانی که برای برداشتن کبک نزدیکتر رفته متوجه شده که دوستش را در حالی که روی زمین برای شکار خوابیده بود، به اشتباه هدف گرفته و وی جان باخته است.
این مقام انتظامی گفت: متهم به قتل با دستور مقام قضایی روانه زندان شد.
قاتل پسر کفاش از چوبه دار نجات یافت
گروه حوادث/ عامل قتل پسر کفاش پس از 13 سال زندگی با کابوس مرگ سرانجام از سوی اولیای دم بخشیده شد و به زندگی برگشت.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»؛ این پرونده از بهمن سال 87 با گزارش ناپدید شدن پسر جوانی بهنام امید در دستور کار پلیس قرار گرفت. پدر امید به مأموران گفت: پسرم در تولیدی کفش کار میکند و از دیروز ساعت 6 عصر که با موتورش از خانه خارج شد دیگر برنگشت. چند ساعت بعد مرد ناشناسی تماس گرفت و گفت تلفن همراه پسرت و موتورش دست من است و آدرسی داد تا به آنجا بروم. من باور کردم و به ملاقاتش در اسلامشهر رفتم اما او نیامد تلفن همراه پسرم نیز خاموش بود تا صبح صبر کردیم و وقتی خبری از امید نشد به پلیس خبر دادیم.
کشف جسد کنار باغ انگور
پس از شکایت مرد میانسال در حالی که تحقیقات آغاز شده بود 8 روز بعد رهگذری با پلیس تماس گرفت و از کشف جسدی درحوالی روستای مهران آباد و در نزدیکی باغ انگور و ریل راهآهن خبر داد.
بهدنبال گزارش کشف جسد، کارآگاهان اداره آگاهی اسلامشهر بلافاصله راهی محل شده و با جسد پسر جوانی مواجه شدند که با ضربات چاقو از پا درآمده بود. پزشکی قانونی زمان مرگ را حدود 9 روز قبل اعلام کرد و باتوجه به شباهت جسد کشف شده با امید، این احتمال رفت که جنازه متعلق به پسر ناپدید شده باشد. از خانواده امید خواسته شد برای شناسایی جسد به پزشکی قانونی بروند و آنها با حضور در پزشکی قانونی جسد پسرشان را شناسایی کردند.
دستگیری متهم
در ادامه بررسیها مشخص شد مقتول آخرین بار با پسری 24 ساله به نام بابک قرار داشته است. از سویی در تحقیقات مشخص شد که موتور و گوشی تلفن همراه امید در اختیار بابک است.
با مشخص شدن این موضوع و احتمال دست داشتن بابک در این جنایت، پسر جوان 22 اسفند سال 87 در خانه یکی از اقوامش بازداشت شد. بابک در مواجهه با مدارک و شواهد پلیسی به قتل اعتراف کرد.
او گفت: 5 سال قبل در تولیدی کفش مشغول بهکار شدم و امید نیز در آنجا کار میکرد. ما باهم دوست شدیم و در این میان مقداری پول از مقتول قرض گرفتم، اما نتوانستم این پول را برگردانم، مقتول هم پولش را میخواست. درنهایت روز حادثه با او در محلی خلوت قرار گذاشتم. میخواستم با امید صحبت کنم و از او مهلت بگیرم تا بتوانم پول را به او برگردانم. اما قرارمان به دعوا ختم شد و از روی عصبانیت، من با چاقویی که داشتم به او ضربه زدم. بعد هم از ترس اینکه گرفتار شوم جسد را به نزدیکی باغ انگوری انتقال دادم.
بخشش قبل از چوبه دار
متهم پس از اعتراف به قتل و بازسازی صحنه جنایت، در شعبه 74 دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت. باتوجه به درخواست قصاص متهم از سوی اولیای دم، قضات دادگاه او را به قصاص محکوم کردند.
در حالی که پرونده این جنایت پس از تأیید حکم در دیوانعالی کشور برای اجرا به دادسرای امور جنایی پایتخت ارجاع شده بود، واحد صلح وسازش دادسرای امور جنایی پایتخت به سرپرستی محمد شهریاری وارد عمل شدند. چندین جلسه برای رضایت تشکیل شد و در نهایت اولیای دم به خاطر رضای خدا و حرمت ماه مبارک رمضان از قصاص قاتل پسرشان گذشتند.
زن آرایشگر همدست سارقان بود
گروه حوادث/ زن آرایشگر با معرفی مشتریان آرایشگاه که گوشی گرانقیمت داشتند، از همدستانش میخواست تا از آنها سرقت کنند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، سرهنگ موقوفهای، رئیس پلیس پیشگیری پایتخت در تشریح این خبر گفت: به دنبال وقوع چند فقره موبایلقاپی در سطح محله نواب، اکیپهای ویژهای از تیم عملیات کلانتری نواب موضوع را به صورت ویژه در دستور کار قرار دادند. پس از چندین روز کار اطلاعاتی، مأموران کلانتری 108 نواب با استفاده از شگردهای خاص پلیسی سرنخهایی از یک متهم را به دست آورده و پس از هماهنگی قضایی طی یک عملیات سه متهم شامل یک زن و 2 مرد را دستگیر کردند.
متهمان در تحقیقات تخصصی پلیس به جرم خود اعتراف کردند و در ادامه مشخص شد نحوه کار متهمان به این صورت بوده که خانم سارق در قالب آرایشگر در یک آرایشگاه کار میکرده اما با شناسایی گوشی گرانقیمت مشتریان موضوع را به دو مرد سارق که با موتورسیکلت بیرون از آرایشگاه در کمین بودند، اطلاعرسانی کرده و سارقان به محض خروج مشتری از آرایشگاه اقدام به سرقت موبایل از مالباختگان میکردند.
رئیس پلیس پیشگیری تهران بزرگ گفت: در این عملیات ۵٠ فقره سرقت موبایلقاپی توسط این باند کشف شد و متهمان برای سیر مراحل قانونی به مرجع قضایی معرفی شدند.
سرقت 500 میلیونی سماورها از سمساری
گروه حوادث/ سه مرد و یک زن که با دستبرد به مغازه سمساری، سماورهای عتیقه روسی به ارزش 500 میلیون تومان را سرقت کرده بودند، دستگیر شدند.
به گزارش خبرنگار حوادث «ایران»، یازدهم فروردین پروندهای با موضوع سرقت از مغازه سمساری در کلانتری سیدخندان تشکیل و با هماهنگی با مرجع قضایی برای رسیدگی تخصصی به پایگاه چهارم پلیس آگاهی فرستاده شد. شاکی در تحقیقات اظهار داشت، نهم فروردین مغازه سمساریام مورد سرقت قرار گرفته و سارقان با دستگاه هوا برش قفل مغازه را بریده و موفق به سرقت تعدادی سماور زغالی روسی قدیمی به ارزش حدود پنج میلیارد ریال شدهاند.
پس از انجام تحقیق از شاکی و بررسی فیلم ضبط شده دوربینهای مداربسته تصاویری از لحظه سرقت و سارقان بهدست آمد و یک هفته بعد از سرقت مغازه در هجدهم فروردین ماه مأموران پلیس این پایگاه مردی را که شباهت زیادی با یکی از سارقان سمساری داشت در خیابان وحیدیه به اتهام ولگردی و مظنون به سرقت اماکن دستگیر کردند و در اختیار پلیس آگاهی قرار دادند.
سرهنگ کارآگاه سعید مجیدی، رئیس پایگاه چهارم پلیس آگاهی در تشریح این پرونده گفت: پس از تحویل متهم به پلیس آگاهی و با توجه به اینکه فیلمهای دوربین مداربسته مغازه سمساری در حال بررسی بودند مشخصات حبیب با تصویر یکی از سارقان موجود در فیلم و عکس سرقت مغازه مطابقت داشت که از متهم تحقیق شد و وی به جرم سرقت اعتراف کرد. حبیب در بازجویی تکمیلی اظهار داشت، سرقت را با همدستی سه تن از دوستانم به نامهای سیامک – امیر و نازنین انجام دادم که چهار سماور را من بردم و به شخصی به نام کامران ضایعاتی فروختم و بقیه سماورها را نیز آن 3 نفر بردهاند.
با انجام تحقیقات و هماهنگی با مرجع قضایی در گام بعدی کامران در منزلش واقع در میدان تسلیحات دستگیر و دو سماور روسی قدیمی از منزل متهم کشف شد که در بازجویی اعلام کرد سه عدد سماور را به مبلغ شش میلیون تومان خریده است.
رئیس پایگاه چهارم پلیس آگاهی گفت: طی هماهنگی لازم و در یک عملیات ضربتی توسط اکیپی از کارآگاهان یکی دیگر از اعضای باند به نام سیامک مورد شناسایی و دستگیر شد که پس از انتقال او به پلیس آگاهی به جرم خود اعتراف کرد که با انجام تحقیقات هر سه متهم از سوی شعبه دهم دادیاری روانه زندان شدند و اقدامات برای شناسایی و دستگیری سایر سارقان و کشف اموال ادامه دارد.
گروه حوادث/ آتشسوزی در بازار خشکبار مصلای مشهد با تلاش 100 آتشنشان پس از ساعتی مهار شد.
به گزارش روابط عمومی سازمان آتشنشانی مشهد، ساعت ۲۱:۳۰ سهشنبه ۷ اردیبهشت در پی حریق بازار خشکبار مصلای مشهد ۱۰۰ آتشنشان به همراه ۲۸ خودروی سبک و سنگین و تانکرهای پشتیبانی اطفای حریق به محل حادثه اعزام شدند. در بررسی اولیه مشخص شد تعدادی از مغازههای بافت مرکزی بازار دچار حریق شده که با سرعت عمل آتشنشانان حریق مهار شد و از سرایت آتش به سایر نقاط جلوگیری به عمل آمد. علت دقیق وقوع آتشسوزی و میزان خسارت توسط کارشناسان در دست بررسی است.
ضرب و جرح 2 امدادگر
ساعتی بعد از این حادثه آتش سوزی شهردار مشهد در پست اینستاگرامی خود از ضرب و شتم دو آتشنشان مشهدی در این مأموریت خبر داد.
به گزارش فارس، محمدرضا کلایی، شهردار مشهد درباره آتشسوزی بازار خشکبار در بلوار مصلای مشهد نوشت:
«هنگام رسیدن به محل حادثه، حریق تا حد زیادی کنترلشـــــده بود و همکاران آتشنشان درگیر دودگرفتگی شدید و کامل کردن اقدامــــــات ایمنی بودند. اما موضوعی که واقعاً برایم ناراحتکننده بود، گزارش همکارانم در آتشنشانی بود. بعد از تحقیق متوجه شدم که فردی ساعت ۲۱:۳۱ با مرکز فرماندهی ۱۲۵ تماس میگیرد و خبر از حریق انبارها میدهد. ساعت ۲۱:۳۳ یعنی دو دقیقه بعد دو دستگاه خودروی آتشنشان به محل میرسند و با مشاهده گستردگی حریق درخواست نیروی کمکی میکنند که ۲۵ خودرو از ۱۶ ایستگاه مجاور ظرف ۶ دقیقه بعد به محل میرسند.
نکته ناراحتکننده اینکه مالکان محل زمانی که به محل میرسند و حجم بالای حریق را میبینند با ادعای اینکه آتشنشانان دیـــــــر رسیدند به سمت همکاران ما حملهور شدند و بویژه دو نفر از آتشنشانهای باتجربه احمد صفاییان و امیر ناظر آبادی را بهشدت مورد ضرب و شتم قرار میدهند.
واقعاً این اتفاق را نمیتوانم درک کنم؛ حتی به فرض اینکه همکاران ما به هر دلیلی دچار تأخیر شده بودند که اینطور نبوده و نیروها ظرف دو دقیقه به محل حادثه رسیدند، چرا چنین برخوردی باید شکل بگیرد؟
وظیفه خودم میدانم از همه همکاران آتشنشان بابت رفتارهای اینچنینی عذرخواهــــــــــــــی کنم.»
فرودگاه قلعهمرغی (2)
شرط بندی برای کفترپرانی
محمد بلوری/ در شماره قبل خواندید که: نخستین فرودگاه تهران یکصد سال پیش در منطقه قلعه مرغی احداث شد و با راهاندازی این فرودگاه بسرعت آبادی در این منطقه رونق گرفت.
در میان مهاجران روز افزون که برای کار و سکونت به این منطقه میرفتند جمعی از کبوتر بازان معروف نیز در این منطقه ساکن شدند و مسابقات پر خطر کبوتر بازی را راه انداختند...
در این میان خلبانان و متخصصان هواپیمای خارجی هم به این منطقه رفت و آمد میکردند یا برای مدتی ساکن منطقه میشدند و البته قاچاقچیانی نیز بودند که وسایل عیشوعشرت آنها را فراهم میکردند و در محلههای مختلف، قماربازی و پیاله فروشی و عیشو عشرت به راه میافتاد.
مردم بومی، سالخوردگان و میانسالها با نفرت و نفرین خارجیان و مهاجران طماع و سوداگر را طلایه داران کفر و انحراف جوانان میدانستند، پسرهای مهاجری هم بودند که از سربیکاری در روستاها برای دستفروشی یا پادویی رو به شهرک قلعهمرغی میآوردند بهجای تنبان و پیراهن بییقه، شلوار پاچهگشاد و پیرهن گل منگلی با یقهچاک دار میپوشیدند و موهای روغن زده سرشان را به تقلید از درجه داران و مکانیسینهای خارجی، بغل تراش میکردند.
برخی از دختران مهاجر هم اگر به ضرب و زور خانواده پای دار قالی مینشستند، دیگر سقز و قندرون نمیجویدند و چانههایشان را در جویدن آدامسهای جور واجور خارجی با تقتق شانههای فرش بافی در پای دار قالی هماهنگ میکردند.
آن روز عصر مشتریان قهوهخانه کلاف موضوع جالبی را برای گرداندن ماسوره چانهها داشتند. در سایهسار درخت پیر مراد، دو پیرمرد گرم گفتوگو با هم بودند.
-خبرداری؟ فردا شب آسمون قلعهمرغی را کفتربازها قرق میکنند.
-کیها گرو بستن؟ با چند کفتر؟
-شعبون قصاب و مهدی کفترباز، هر کدوم با 10 کفتر.
مردی صورت استخوانی، سر نی پیچ قلیان را به گودی گونهاش مالید وگفت:
-کسی چه میدونه هنوز که بروز ندادند.
دیگری گفت: آقا رحیم تو میگی طوری میشه؟ با هم سرشاخ نشن؟ کار به قمهکشی و دعوا بکشه؟ شعبان از اون جرزنهاست. حکماً دوز و کلکی تو کارشه که مسابقه کفترپرونی را ببره.
***
رئیس پاسگاه یله داده بود به پشتی صندلی و داشت سیگار دود میکرد. استوار چاق و چلهای وارد اتاق شد و در برابر رئیس پاسگاه شق و رق ایستاد. صورت شیرهای گوشتآلودش خیس عرق بود. نفسنفسمی زد و شکم برآمدهاش لمبه میخورد.
-در خدمتم قربان
رئیس پاسگاه، نگاه مهربانی به استوار کرد و با ته لهجهای زابلی گفت:
- عامو خان نایب شنیدی که فردا سحری شعبان قصاب با پهلوان مهدی مسابقه کفترپرونی داره میندازه. از فردا شب گشتیها را زیادشون میکنی. خودت هم تا صبح به گشتیها سرکشی میکنی. مواظب باش نوچههای شعبان شر به پا نکنند. هرکس که گردن کلفتی کرد و شرارت به پا کرد، بگیرید با پسگردنی بفرستین به پاسگاه.
استوار نایب، سینهاش را جلو داد، چانهاش را بالا انداخت و گفت:
- چشم، اطاعت قربان، نمیذارم کسی نتق بکشد.
ستوان جوان، پک عمیقی به سیگار نصفه نیمهاش زد که یگ گوله آتش، مثل دانه سرخ توتفرنگی روی نوک سیگارش درخشید.
صورت آفتاب سوخته ستوان در رؤیایی تلخ و شیرین حالت افسردهای گرفت که در عمق وجودش، خشنودش میکرد. به چهره مهربان استوارخان نایب خیره مانده بود و شباهتهایی از وجنات پدرش را در چشمهای درشت، چانه پهن و سبیلهای آویخته استوار جستوجو میکرد تا خاطرات دوران کودکی خود را به یاد بیاورد. پدر ستوان جوان هم استواری بود که در یک پاسگاه مرزی بلوچستان خدمت میکرد تا اینکه به دست قاچاقچیان مسلح مواد مخدر کشته شد...
ادامه پنج شنبه آینده
جاساز 450 کیلو مواد مخدردر سقف ویلا
گروه حوادث/ مأموران پلیس مبارزه با موادمخدر غرب استان تهران یک تن و 272 کیلوگرم انواع موادمخدر در شهرستانهای این استان کشف کردند.
سردار «کیوان ظهیری» فرمانده انتظامی غرب استان تهران درتشریح این خبر گفت: در 72 ساعت گذشته با تلاشها و اقدام تخصصی مأموران پلیس مبارزه با موادمخدر غرب استان تهران، 150 نفر توزیع کننده و 8 نفر قاچاقچی موادمخدر دستگیر و یک تن و 272 کیلوگرم انواع موادمخدر نیز کشف شد.
فرمانده انتظامی غرب استان تهران با اشاره به عملیات آخر در شهرستان شهریار بیان داشت: مأموران پلیس مبارزه با موادمخدر در ساعت 12 شب سهشنبه، برابر اخبار بهدست آمده با ورود به باغی در شهرستان شهریار، در بازرسی ازمحل 300 کیلو مرفین و 150 کیلوگرم تریاک که بهطرز ماهرانهای در سقف ویلا جاساز شده بود، کشف کردند.
این مقام ارشد انتظامی با بیان اینکه تمامی متهمان پس از تکمیل پرونده به دادسرا معرفی شدند، از شهروندان خواست: در صورت مشاهده موارد مشکوک، موضوع را با شماره تلفن 110 به پلیس اطلاع دهند و در دستگیری سوداگران مرگ، پلیس را یاری کنند.
دستگیری 381 سارق در صاعقه پلیس
گروه حوادث/ هفتمین مرحله از طرح صاعقه پلیس پیشگیری تهران با دستگیری 381 سارق، قاپ زن و زورگیر پایان یافت.
سردار «حسین رحیمی» فرمانده انتظامی تهران بزرگ با بیان این خبر گفت: در اجرای هفتمین مرحله طرح صاعقه پلیس پیشگیری 345 سارق و 36 قاپ زن و زورگیر دستگیر شدند.
وی با اشاره به کشف و جمعآوری 457 قبضه سلاح سرد نامتعارف از قبیل قمه، شمشیر و اسلحه شکاری غیر مجاز افزود: در این طرح 17 نفر از اراذل و اوباش و حاملان سلاح سرد و گرم نیز دستگیر شدند و 26 دستگاه خودروی مسروقه و 32 دستگاه موتورسیکلت مسروقه نیز کشف شد.