پخش آنلاین چه بر سر سینما میآورد؟
دلواپس آینده سینما هستیم
سید حسام فروزان
مترجم
بحران جهانی کرونا، تعطیلی سینماها و گسترش سرویسهای پخش آنلاین فیلم و سریال موضوعاتی هستند که در یک سال اخیر همه دستاندرکاران هنر هفتم با آنها دست به گریبان هستند. چندی پیش مارتین اسکورسیزی مقالهای بلند در نشریه هارپر منتشر و در آن نسبت به آینده هنر سینما ابراز نگرانی کرد. قبلاً هم استاد به مجموعه فیلمهای مارول اعتراض کرده و گفته بود اینها سینما را تبدیل کردهاند به پارک تفریحی موضوعی! این اظهار نظر صریح و بیپرده استاد البته داد خیلیها را درآورد. این بار اسکورسیزی عنوان مقالهاش را گذاشته «استاد بزرگ» و در آن به تقدیر از فدریکو فلینی به عنوان یکی از سلاطین هنر سینما پرداخته است. استاد کهنهکار ایتالیاییتبار ما به فیلمهای بزرگ فلینی مانند «هشت و نیم»، «زندگی شیرین» و «جاده» اشاره و خاطرات خود را از تماشای این فیلمها و حشر و نشر با فلینی در دهههای ۱۹۶۰و ۷۰ نقل میکند. نگاه عاشقانه اسکورسیزی به هنر سینما هنوز آدم را یاد آن نوجوان عاشق سینمای فیلم «سینما پارادیزو» میاندازد. از نظر اسکورسیزی، توجه بیش از حد به سلیقه مخاطب و پیروی از آنچه الگوریتمهای هوش مصنوعی شبکههای اجتماعی برای فروش بیشتر فیلمها پیشنهاد میدهند هنر اصیل سینما را کمرنگ کرده است. در واقع آنچه در سینمای روز هالیوود کم است همان جادوی سینماست. او میگوید «سینما به دوران افول خود رسیده و در حال رفتن به حاشیه است. سینما به مضمون و محتوا تقلیل داده شده، اما سینما همیشه چیزی بیش از صرفاً محتوا بوده است. همه چیز تغییر کرده است از جمله اهمیت سینما. بزرگانی همچون گدار، برگمان، فلینی و کوبریک به سایه رفتهاند.» اسکورسیزی میگوید اگر فلینی با دوربین دیجیتال سبک امروزی کار میکرد بازهم چیزی از سختگیری و دقت نظر او در انتخابهای هنری و زیباییشناسی آثارش کم نمیشد. حالا اما صاحبان و سلاطین سینما سرویسهای پخش آنلاین مخاطبمحور هستند که اهمیتی به شکوه و هنر سینما نمیدهند.
اسکورسیزی از نسلی است که سینما رفتن در آن به مثابه آیینی باشکوه تقدیس میشده است. دنیای او کاملاً با نوجوان امروزی که در صفحه ۸ اینچی موبایل خود فیلمهای روز را بهصورت آنلاین میبیند و راضی هم هست کاملاً متفاوت است. اما سرویس های پخش آنلاین چه بر سر سینما آوردهاند؟ آیا این موج تازه در نهایت سینما را نابود خواهد کرد؟
آنچه گذشت
سینما در طول تاریخ صد و اندی ساله خود تهدیدها و موانع بسیاری را پشت سر گذاشته است. موقعی که تلویزیون در دهه 50 به وجود آمد و خانهها را فتح کرد، تصور میشد سینما رفتن به حاشیه برود. در دهههای بعدی، پیدایش ویدئو، سیدی و دیویدی هم نگرانیهای مشابهی برای دوستداران سینهچاک سینما به وجود آورد. اما هیچ کدام از این پدیدهها و رسانههای مشابه نتوانستند هژمونی سینما را به خطر بیندازند. در واقع فرمتهای مختلف صوتی و تصویری هم در کنار سینما قرار گرفتند و به آن پر و بال دادند. بسیاری از فیلمهایی که در زمان اکران با اقبال روبهرو نشده بودند در آرشیوهای ویدئویی و دیجیتال دیده شدند و با کشف دوباره ارزشهایشان به فهرست بهترین فیلمهای عمر تماشاگران راه یافتند. با چنین سابقهای میتوانیم بگوییم هنر سینما آنقدر سابقه و ریشه دارد که با این بادها تکان نخورد و همچنان باقی بماند. بحران کرونا بالاخره دیر یا زود دست از سرمان برمیدارد و سینما رفتن دوباره یکی از خوشگذرانیهای هفتگی تماشاگران جهان خواهد شد. اما این تماشاگران دیگر همان تماشاگران قبلی نیستند! تجربیات متفاوتی داشتهاند.
کرونا با سینما چه کرد؟
نشریه ورایتی در شماره اخیر خود یک نظرسنجی از امریکاییها انجام داده است راجع به اینکه ترجیح میدهند در سینما فیلم تماشا کنند یا در خانه. 70 درصد امریکاییها گفتهاند حتی در اکران همزمان ترجیح میدهند فیلمها را در خانه ببینند. تنها 13 درصد هنوز مشتاق سینما رفتن هستند.
در یک سال اخیر، بحران کرونا بسیاری از پروژههای سینمایی بزرگ را لغو کرد یا به تعویق انداخت. بسیاری از جشنوارههای سینمایی برگزار نشدند یا به مراسمی مختصر در فضای مجازی بسنده کردند. سینماهای زنجیرهای به مرز ورشکستگی رسیدند. دولت امریکا با اعطای وام و معافیتهای مالیاتی سعی کرد از صنعت سینما حمایت کند. با تعطیلی سینماهای زنجیرهای فیلمهای پرخرج هالیوودی به حاشیه رفتند و جا برای سینمای مستقل و فیلمهای کم بودجه باز شد. سینمای مستقل در غیاب فیلمهای بزرگ از فرصت پخش اینترنتی استفاده و انبوه تماشاگران را با خود همراه کرد. سرویسهای پخش آنلاینی مانند آمازون، اپل تیوی، پرایم ویدئو و دیزنی پلاس بشدت رشد کردند و ارزشمند شدند و مخاطب میلیونی یافتند. حالا دیگر همه استودیوهای بزرگ به دنبال راهکارهای پخش اینترنتی محصولات خود هستند.
در سینمای ایران چه خبر است؟
سینمای ایران تا پیش از کرونا نیز نیمهجان بود و تعطیلیهای طولانی سال کرونایی ضربات جبرانناپذیری به این سینما وارد کرد. در ایران حدود 10 هزار نفر در صنعت سینما مشغول به کار هستند که همگی آنها آسیب دیدند. مطابق برآوردها بحران کرونا حدود ۳۰۰ میلیارد تومان به سینمای ایران خسارت وارد کرده است. البته خیلی زود اکران آنلاین در ایران هم راه افتاد و فیلم «خروج» ابراهیم حاتمیکیا در این عرصه پیشقدم شد. فیلمهای حکایت دریا و یا تیغ و ترمه کیومرث پوراحمد هم پس از آن در نمایش اینترنتی توفیق چندانی کسب نکردند. تنها فیلمی که میتوان گفت بازخورد مطلوبی از نمایش آنلاین گرفته است «شنای پروانه» است که علیرغم پخش نسخه قاچاق به فروش قابل قبولی دست یافت. مسأله پخش اینترنتی فیلمها در ایران با چالشهای زیادی روبهرواست که در صورت حل شدن میتوان به این جریان امیدوار بود. نبود قانون کپیرایت، شبکه توزیع قاچاق بسیار گسترده و سرعت و کیفیت پایین اینترنت در ایران از چالشهای اصلی این عرصه است.
از عشــق گفتن در معبـــــدی ســــــــوخته
محسن بوالحسنی
خبرنگار
چارهای نیست؛ این روزها که سالنهای تئاتر به دلیل موج چهارم شیوع ویروس کرونا تعطیل هستند و خانهنشینیها و فراغتها به نظر بیشتر شده دیدن فیلمتئاتر و فیلم دلیلی است برای به بطالت نگذراندن. یکی از این فیلمتئاترهایی که میشود دیدنش را پیشنهاد داد، نمایش «افسون معبد سوخته» به کارگردانی کیومرث مرادی است. داستان این نمایش، داستان زن شمن تنهایی را روایت میکند که در معبدی کهنه و پوسیده به مراقبه مشغول است. یک شب زنی به همراه کارآموز جوانش به معبد می آیند و شمن ابتدا آن دو را به درون راه نمی دهد، اما با شنیدن راز ورود معبد، آنها را میپذیرد و... این نمایش در واقع به روایت یک افسانه باستانی درباره مفهوم عشق و زیبایی میپردازد و در آن زمان و مکان مشخصی وجود ندارد و شاید بتوان گفت در میان کارهای مرادی، افسون معبد سوخته کاری است متفاوت. از سوی دیگر باید گفت که مناسبتهای داستان به دلیل تلاش کارگردان برای حفظ فضای فرهنگ ژاپنی نهفته در متن نمایشنامه، جلوهای مضاعف پیدا کرده است. همچنین انتخاب درست صحنه «بلکباکس» و تصادفی نبودن آن حکایت از دانش کافی کارگردان و طراح صحنه آن دارد. آرایه خلاقانه با عناصر شاخص فرهنگ ژاپنی همچون متن بر اشتراکات فرهنگی ایران و ژاپن تأکید دارد و کارکرد حوضچه آب راکد که گاهگاه در نقاط عطف داستان به دست بازیگران به موج میافتد، تأکید جلوهگری گل نیلوفر هشتپر که به زیبایی از متن به طراحی صحنه و مستقیم به خیال مخاطب رسیده نیز ستودنی است. طراحی زیرکانه درهای کشویی پا را از یک آرایه صرف فراتر میگذارد و به یکی از شخصیتهای داستانی بدل میشود و همین مسأله هم به وجه غافلگیرکننده بودن نمایش اضافه میکند. در عین حال، بازیها بهخوبی بر نقشها نشسته و در این بین مهدی پاکدل بعد از سالها، یکی از بهترین حضورهای خود را بر صحنه تجربه میکند. چهره سنگی و کم انعطاف پاکدل هم این بار در کالبد یک زاده مَعجرهای نباتی و بهعنوان جوانکی که قرار است احساسی نداشته باشد بهخوبی به کارش آمده است. نمایش «افسون معبد سوخته» به کارگردانی کیومرث مرادی سال 1395 روی صحنه رفت و در آن پانتهآ بهرام، حمیدرضا آذرنگ و مهدی پاکدل به هنرمندی پرداختهاند و شما میتوانید آن را در «فیلیمو» به تماشا بنشینید.
افسون معبد سوخته
نمایشنامهنویس: نغمه ثمینی
کارگردان: کیومرث مرادی
یگانه خدامی
خبرنگار
هاروکی موراکامی نویسنده ژاپنی از نویسندگان مشهور و محبوب بین کتابخوانهای ایرانی است. داستانهای موراکامی همیشه حال و هوای خاص خودشان را دارند و میان قصهای واقعی و به قول معروف رئال اتفاقات عجیبی میافتد که در واقع سبک موراکامی است اما «جنگل نروژی» با تمام این آثار متفاوت است. اثری کاملاً رئال با داستانی واقعی درباره عشق و جوانی. کتابی که موراکامی آن را در سال 1987 نوشت و منتشر کرد اما پس از 30 سال به فارسی ترجمه شد. همان زمان که کتاب منتشر شد بعضی خوانندگان آثار موراکامی فکر کردند او از داستانهای همیشگی اش عقبنشینی کرده اما خودش گفت این داستان برایش یک ماجراجویی و چالش بوده و میخواسته خودش را محک بزند. «جنگل نروژی» درباره زندگی جوانی بهنام تورو واتانابه در دهه 1960 در توکیوست. زندگی تورو با زندگی دو دوستش گره خورده است. دوستانی که مسیرهای زندگی آنها مسیر زندگی تورو را هم تحت تأثیر قرار داده و شکل میدهد. شکل و شمایلی که خیلی وقتها خوب نیست. وقتی این کتاب را میخواندم به این فکر میکردم که تصمیمهایی که میگیریم و فکر میکنیم فقط به خودمان مربوط است چقدر میتواند زندگی دیگران را تغییر دهد، چقدر آزارشان میدهد و چقدر همه چیز را برایشان سختتر میکند. تورو واتانابه درگیر همین تغییرها میشود که توسط دوستانش یعنی کیزوکی و نائوکو رقم میخورد. موراکامی این بار بدون پیچ و خمهای همیشگی داستانی سرراست را تعریف میکند و البته مثل همیشه بهخوبی این کار را انجام میدهد. حتی اگر «جنگل نروژی» شبیه دیگر آثارش نباشد و حتی اگر سبک همیشگی موراکامی را دوست داشته باشید بعید است که از این کتاب خوشتان نیاید. موراکامی قصه گوی خوبی است.
جنگل نروژی
نویسنده: هاروکی موراکامی
مترجم: م. عمرانی
نشر: نوای مکتوب
نیروی زندگیبخش کتاب در ویرانههای آلمان هیتلری
گروه فرهنگی / کسانی که به کتاب و کتابخوانی ارادت دارند بخصوص در دوران امروز که بحران اقتصادی بیش از گذشته گریبان کتاب را میفشرد، «کتاب دزد» برایان پرسیوال را فیلمی دارای ارزش توجه مییابند. قصه فیلم در آلمان هیتلری میگذرد اما بر خلاف اغلب فیلمهای این ژانر توجهش به جامعه شهرنشین پشت جبهه است. فیلم نگاهی ظریف به ترس و خویشتنداری بهعنوان نمایانترین حس آدمها و جامعه تحت سلطه نظامهای تمامیت خواه دارد اما موضوع اصلی آن پرداختن به عنصر کتاب و نیروی زندگی بخش آن است. قهرمان فیلم دختری 11-10 ساله بهنام لیزل است. مادر لیزل که کمونیست است مجبور میشود لیزل و برادر کوچکش را به زوج میانسال بیبچهای -هانس و رزا هوبرمن- بسپارد. در سکانس افتتاحیه فیلم پسرک خردسال میمیرد و در مراسم خاکسپاری، لیزل کتابی را که از دست کشیش بر زمین افتاده برمیدارد و زیر لباسش قایم میکند این در حالی است که او اصلاً سواد خواندن و نوشتن ندارد. کتاب درباره آداب گورکنی است اما هانس پدرخوانده مهربان لیزل وقتی شور وشوق او نسبت به کتاب را میبیند آن را برایش میخواند و این شروع همراهی هانس در سوادآموزی با لیزل است. کتاب دزد به اهمیت و بزرگی «فارنهایت 451» فرانسوا تروفو نیست اما دارای صحنههایی است که میتواند هر کتابدوستی را به وجد آورد یا آنهایی که کتابخوان نیستند را ترغیب به کتابخوانی کند. در یکی از
با معناترین و نمایشگرانهترین جلوههای اختناق در پیوند با کتاب، بعد از آیین کتاب سوزان و خالی شدن میدان لیزل سراغ کپه کتاب سوخته و نیم سوختهای میرود و کتاب مرد نامریی را که هنوز دود از آن بلند میشود برمیدارد و زیر پالتواش پنهان میکند. سرفههای ناشی از استنشاق دود کتاب، گویای نسبت نزدیک کتاب و هوایی است که استنشاق میکنیم. در همین سکانس ایلزا همسر شهردارکه داخل اتومبیل نشسته لیزل را در حال برداشتن کتاب میبیند. زنی که بعدها نقش مهمی در زندگی او ایفا میکند، در اولین دیدار کتاب دزدی لیزل از خانهاش را نادیده میگیرد و در ادامه کتابخانه خانهشان که متعلق به پسرش بوده را در اختیار او قرار میدهد. رابطه لیزل با پسرک و دوست همکلاسیاش رودی، پنهان شدن یک جوان یهودی در خانهشان و رابطه دوستانهای که بین آنها در فضای کتابخوانی شکل میگیرد و... قصهای پرکشش از زندگی این دخترک کتابخوان را روایت میکند. برایان پرسیوال «کتاب دزد» را در سال 2013 بر اساس رمانی به همین نام، نوشته مارکوس زوساک ساخته و جفری راش، امیلی واتسون و سوفی نیلیس بازیگران آن هستند.
کتاب دزد
برایان پرسیوال
گذری بر «عطرگیسو»ی موسیقی ایران
ندا سیجانی
خبرنگار
«شیدای زمانم، رسوای جهانم / بیدلبر و بیدل، بینام و نشانم...» شاید گاهی این شعر و آهنگ زیبا را از رادیو شنیده باشید و پخش این نوع قطعات برای آنان که علاقهمند به موسیقی دوران گلها و دهههای 40 و 50 هستند خاطرهانگیز و رجعتی به گذشته باشد اما مخاطبان جوان و نسل امروزیها با نام خواننده و خالق این نوع آثار آشنایی چندانی ندارند و بیشک این کمکاریها از خودمان بوده چرا که نسبت به معرفی شناسنامه کاری این آثار زیبای هنری کوتاهی و کملطفی کردهایم بویژه رسانه ملی.
شیدای زمانم یا همان قطعه «افسانه» از آثار ماندگار و جاودان امینالله رشیدی خواننده پیشکسوت موسیقی ایران است؛ اثری که در آلبوم «عطرگیسو» ثبت و ضبط شد. ترانه این اثر زیبا سروده زنده یاد تورج نگهبان است و خوانندگی و آهنگساری آن را امینالله رشیدی برعهده داشته است و به علاقهمندان این ژانر از موسیقیهای نوستالژیک پیشنهاد میشود.
رشیدی چهارم اردیبهشت ماه، نود و شش ساله میشود، (به سال 1304) خواننده و آهنگساز ایرانیزاده شهر کاشان. رشیدی قبلتر در گفتوگو با «ایران» اشاره داشت: «من تنها هنرمند بازمانده از دو دهه سی و چهل هستم که دستم پر است و آثار بسیاری دارم که اجرا نشده که همان طعم و عطر آن دو دهه را دارد؛ دورانی که اوج شکوفایی موسیقی و ادبیات ایران بود. اما امروزه نگاهها و سلیقهها تغییر کرده و به فرهنگ و هنر کشور ما بیاعتنایی میشود. آن زمان تنها رسانه دنیا رادیو بود و مردم از طریق همین رادیو با موسیقی آشنا شدند اما امروز رسانه ملی ما چون تلویزیون و رادیو سیاستزده شده و سالهای سال است آثار خوب از رسانه ملی پخش نمیشود و نگاههای سلیقهای وجود دارد.»
این هنرمند در طول مدت فعالیت هنری خود در رادیو ایران حدوداً ۱۲۰ آهنگ ساخته که اشعار آن به سروده تورج نگهبان، بیژن ترقی، مهرداد اوستا، فریدون مشیری، رضا ثابتی، نظام فاطمی، ابوالقاسم حالت، نواب صفا، عبدالله الفت و پرویز وکیلی بوده و اغلب ساختههایش توسط ارکسترهای شماره ۱ و ۲ رادیو ایران با همکاری نوازندگان بنامی همچون حبیبالله بدیعی، پرویز یاحقی، همایون خرم، عباس شاپوری، محمد میرنقیبی، انوشیروان روحانی، ولیالله البرز، یاوری و حدادی اجرا شده است.
اما آلبوم «عطر گیسو» نخستین ساخته این هنرمند بعد ازانقلاب به سبک موسیقی سنتی است که شامل 11 قطعه با عنوانهای «سپیده»، «چشم به راه»، «بی فروغ مهر»، «عطرگیسو»، «کیستم من»، «افسانه»، «اشک»، «نگاهی به ابرها»، «آیینه پندار» و «شکوفه» بوده و به نوازندگی بزرگانی چون جهانگیر ملک، پرویز یاحقی، عباس شاپوری، گلنوش خالقی، سیروس حدادی، حبیبالله بدیعی، همایون خرم، انوشیروان روحانی، مسعود حسن خانی، محمد میرنقیبی، حسین همدانیان، ولیالله البرز، مهدی تاکستانی، رضا یاوری و منوچهر بحری ساخته شده و البته کتاب و مستندی باهمین نام نیز منتشر شده که شرح حال زندگی این هنرمند است.
عطرگیسو
امینالله رشیدی
ناشر ایران گام
آیین معرفی اولین دوره شبکه شهرهای خلاق فرهنگ و هنر بهصورت مجازی و با حضور سید عباس صالحی و معاونان وزارت فرهنگ وارشاداسلامی و مدیران نهادها و سازمانهای همکار، ساعت 14:30 روز یکشنبه پنجم اردیبهشتماه برگزار میشود. شبکه شهرهای خلاق فرهنگ و هنر در هفت حوزه ادبیات، موسیقی، صنایعدستی و سنتی، مدولباس، سینما، هنرهای تجسمی و هنرهای نمایشی تشکیل میشوند. /روابط عمومی ارشاد
۱۸۰ کتابفروشی با ارسال نامهای خطاب به سیدعباس صالحی، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی خواستار تجدید نظر در رابطه با تعطیلی کتابفروشیها شده نسبت به افزایش قاچاق کتاب در این شرایط هشدار دادند. طی یک هفته اخیر، بارها فعالان این حوزه با ارسال نامهای به وزیر ارشاد خواستار بازگشایی کتابفروشیها و تغییر این رویه شدهاند./قدس آنلاین
کیانوش عیاری بهدلیل ابتلا به کرونا در بیمارستان بستری شد. عیاری سال گذشته مشغول ساخت سریالی با نام «87 متر» بود و البته تدوین فیلم «کاناپه» را هم در یکی دو سال قبل تکمیل کرده بود./ایسنا
عبدالحمید تنگستانی از هنرمندان پیشکسوت موسیقی نواحی بوشهر دوشنبه سیام فروردین ماه بر اثر ابتلا به کرونا دارفانی را وداع گفت. در همین راستا مدیرکل دفتر موسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در پیامی درگذشت عبدالحمید تنگستانی را تسلیت گفته است. زنده یاد عبدالحمید تنگستانی در سیزدهمین جشنواره موسیقی نواحی در آبان ماه سال گذشته برنامه اجرا کرد./ایسنا
نشست نقد و بررسی کتاب «تاریخ فلسفه معاصرغرب» نوشته بهمن پازوکی با همکاری مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران در روز سهشنبه هفتم اردیبهشت ساعت ۱۱ صبح بهصورت مجازی برگزار میشود. علاقهمندان میتوانند این نشست را از اینستاگرام مرکز فرهنگی شهرکتاب به نشانی ketabofarhang، کانال تلگرام bookcitycc و صفحه این مرکز در سایت آپارات پیگیری کنند./روابط عمومی شهر کتاب
سرویس پخش آنلاین «نتفلیکس» از توقف روند افزایش شمار مشترکان در سالجاری خبر داده است./ایسنا
فیلم مستند «کارواش» بهکارگردانی محسن سخا و محصول شبکه مستند به بخش مسابقه دوازدهمین دوره جشنواره فیلمهای کردی لندن راه یافت.
فیلم سینمایی «مسخ در مسلخ» به کارگردانی جواد دارایی برای حضور در جشنواره بینالمللی ریورساید به کالیفرنیا میرود./مهر
غلامعلی حداد عادل رئیس بنیاد سعدی در پیامی سالروز بزرگداشت سعدی و آغاز نهمین سال فعالیت اینبنیاد را تبریک گفت./روابط عمومی بنیاد سعدی
مستند بلند «سیاوش در آتش» به کارگردانی و تهیهکنندگی کیوان مهرگان ساخته شد. این مستند با تمرکز بر زندگی و زمانه هنری استاد محمدرضا شجریان تحولات موسیقی و شعر فارسی را در بستر تاریخ اجتماعی ایران روایت میکند./ایلنا
حجتالاسلام والمسلمین محمد قمی، رئیس سازمان تبلیغات اسلامی روز چهارشنبه ضمن قدردانی از زحمات امین اشرفی مدیر سابق روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی، حکم انتصاب مشاور عالی خبر و امور رسانهای و مدیر روابط عمومی سازمان تبلیغات اسلامی را به رضا صیادی تقدیم کرد.
نسخه تصویری مسترکلاس برت مورگن با موضوع «مستند بیوگرافی و استفاده از تصاویر آرشیوی» منتشر شد./ایلنا
عبدالله بحرالعلومی، مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان اردبیل از برگزاری هفتمین جشنواره استانی فیلم، فیلمنامه و عکس مغان در پارسآباد خبر داد./سایت ارشاد
اختتامیه دهمین جشنواره ملی عکس رضوی بهصورت مجازی و با معرفی آثار برتر در مشهد برگزار شد./سایت ارشاد
کتاب «دیپلماسی بازیهای دیجیتال: مفهومشناسی، جایگاه و ارزیابی» با حضور مؤلفان، اکبرنصراللهی رئیس دانشکده علوم اجتماعی، ارتباطات و رسانه دانشگاه آزاد اسلامی و فرزانه شریفی و معاونان بنیاد ملی بازیهای دیجیتال برگزار شد./ایرنا