ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
رئیسی دربازدید سرزده از دادگستری شهرستان بهارستان:
دادگستریها برای افراد کمبضاعت عریضهنویسی کنند
رئیس قوه قضائیه گفت: دادگستریها کار عریضهنویسی برای افراد کمبضاعتی که توانایی پرداخت هزینه آن را ندارند، انجام دهند. بهگزارش ایلنا، سید ابراهیم رئیسی صبح دیروزبه صورت از پیش اعلام نشده با حضور در دادگستری شهرستان بهارستان از شعب کیفری، حقوقی و مدنی این دادگستری بازدید کرد.رئیس قوه قضائیه در جریان این بازدید به گفتوگو با کارکنان این مجتمع قضایی، ارباب رجوع و وکلا پرداخت و در برخی موارد دستورات لازم را جهت حل مشکلات مردم صادر کرد. رئیسی ضمن انتقاد از اجبار کردن مردم برای آوردن مجدد مدارک و گواهیهای بانکی جهت استفاده در پرونده جدید گفت: فردی که یک بار مدارک و گواهیهای بانکی خود را به دادگستری ارائه داده، نباید برای راهاندازی پرونده جدید خود مجدداً هزینهای متحمل شود تا همان مدارک قبلی را به دادگستری ارائه دهد؛ در اینگونه موارد باید از همان مدارک تهیه شده در پرونده قبلی استفاده شود. رئیس قوه قضائیه ضمن توصیه به مسئولان و رؤسای مجتمعها و واحدهای قضایی به حضور در میان مردم وارباب رجوع و پیگیری مشکلات و گرفتاریهای آنها گفت: تنها ذکر خدا ما را به خداوند متعال نزدیک نمیکند بلکه پیگیری و حل مشکلات مردم، زمینهساز نزدیک کردن ما به خداوند متعال است.رئیسی در پایان با اشاره به وظیفه ذاتی دادگستری که همان «رفع ظلم» است، خاطرنشان کرد: آن مَردی که اجازه دیدن فرزند را به مادر نمیدهد «ظالم» و «بیرحم» است و دادگستری که مسئولیت رفع ظلم را بر عهده دارد باید با اقدامات قانونی خود اجازه انجام چنین ظلمی را ندهد.
لعیا جنیدی، معاون حقوقی رئیس جمهوری در گفتوگو با «ایران»:
برخی طرحهای مجلس درحکم ورود به حوزه اجرا است
مرتضی گلپور
خبرنگار حوزه دولت
بهتازگی اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهوری در اظهاراتی بیسابقه از آنچه مداخله در حوزه اجرا خواند انتقاد کرد و خطاب به کسانی که فراتر از حیطه قانونی خود، در زمینه اجرا نیز دخالت میکنند، گفت «اگر میخواهید رئیس جمهوری شوید از مردم رأی بگیرید؛ با دخالتهای خود به زندگی مردم آسیب نزنید.» درباره علت بیان این دغدغه از سوی جهانگیری، که دغدغهای مربوط به این دولت و آن دولت نیست، با لعیا جنیدی، معاون حقوقی رئیس جمهوری گفتوگو کردهایم. او معتقد است که مجلس شورای اسلامی در بسیاری از طرحهای خود، به صورت مصداقی در حوزه اجرا ورود کرده و این امر خلاف قانون اساسی است. گفتوگو با جنیدی را که در حاشیه نشست هیأت دولت انجام شد، میخوانید.
آقای جهانگیری به تازگی از دخالتهای برخی چهرهها و مسئولان در حوزه اجرا و اقدامات فراتر از اختیارات تعیین شده در قانون اساسی انتقاد کرد. دلیل این اظهارات آقای جهانگیری چه بوده و شما چه مشکلاتی در زمینه عملکرد فراقانونی سایر بخشهای کشور میبینید؟
ممکن است آقای جهانگیری این حرف را به اجمال گفته باشند یا از آنجا که ایشان یک شخصیت سیاسی هستند، این مطالب را با زبان سیاسی گفته باشند. اما چون من یک حقوقدان هستم، میخواهم حرف ایشان را به زبان حقوقی ترجمه کنم. مفهوم این حرف و دغدغه آقای جهانگیری یا دیگران، این است که قانون اساسی یک دسته نهاد و یک دسته هنجار ایجاد کرده است و در کنار آنها، برای هر یک از نهادها صلاحیتهایی گذاشته یا صلاحیتهایی تعیین کرده است. یکی از نهادهای تعیین شده در قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی است که قانونگذاری میکند، نهاد دیگر قوه قضائیه است که کار آن حل و فصل اختلافات است و در نهایت، قوه مجریه و مشخصاً رئیس جمهوری است که اختیاراتی ویژه مسند رئیس جمهور برای آن تعریف شده است. تأکید کنم که مطابق قانون اساسی، اختیارات رئیس جمهوری، ویژه همین مسند است. یعنی ویژه کسی است که روی این صندلی نشسته است. چنین شخصیتی این اختیارات را دارد و تا زمانی که کس دیگری روی این صندلی نیست، چنین اختیاراتی ندارد. این چیزی است که قانون اساسی به ما میگوید.
بنابراین چه چیزی موجب چالش یا بیان چنین نقدهایی از سوی اعضای دولت میشود؟
اینکه فرض کنیم مجلس در فروضی قانون بنویسد که کاملاً صبغه اجرایی دارد، این امر به منزله ورود به حیطه اجرا است. به عنوان مثال مجلس در طرح یا مصوبه خود مشخصاً به دولت میگوید که این کار، آن کار یا کار دیگری را بکنید. این امر یعنی مشخصاً کردن کارهایی که باید انجام شود، ورود در اجرا است، زیرا تقریباً به صورت مصداقی وارد شده است، درحالی که این امر از اختیارات قوه مجریه است و بخشهایی از آن مشخصاً در زمره اختیارات رئیس جمهوری است.
با یک مثال این مسأله را روشن کنید.
به عنوان مثال در مورد الحاق به معاهدات یا خروج از معاهدات، در دنیای حقوق با وضعیتی روبهرو هستیم که میگوید الحاق به یک معاهده یا خروج از آن، نیازمند یک اراده مشخص است. به همین دلیل قانون اساسی همواره درباره معاهدات میگوید و تصریح دارد که باید با امضای رئیس جمهوری یا نماینده او باشد. این یعنی معاهده، الحاق یا خروج از آن هیچگاه نمیتواند یک طرح باشد، بلکه آغازکننده و ابتکارعمل با قوه مجریه و رئیس جمهوری باشد، اما در مرحله بعد باید یا میتواند در مسیر و روال قرار بگیرد و تصویب شود.
مشخصاً در چه حوزههایی شاهد تداخل اختیارات میان ارکان مختلف هستید؟
در موارد قابل توجهی، بعضی از طرحهایی که در مجلس داده شده، بهطور مستقیم در مسأله اجرا ورود کرده است. نمیخواهم وارد بحث مصداقی بشوم، اما تعداد قابلتوجهی از طرحهای مجلس اینطور بوده است و تعداد آن خیلی زیاد است. برای همین است که این بحث مطرح میشود که در یک فعالیت سیاسی حرفهای و مشروع، در هر جای دنیا، ممکن است یک حزب یا جناح پارلمان را در اختیار داشته باشد، در آن صورت اختیارات پارلمان را اعمال میکنند، اما تا زمانی که قوه مجریه و ریاست جمهوری را در اختیار ندارند، نمیتوانند اختیارات قوه مجریه را اعمال کنند.
اگر به عنوان قوه مجریه چنین نظری داشته باشید، در سازوکار حقوقی جمهوری اسلامی ایران یک هیأت عالی پیشبینی شده است که زیر نظر رهبری فعالیت کرده و در اختلافات میان مجلس و دولت داوری میکند.
صرفاً برخی اختلافها و در موارد استثنایی ممکن است به این هیأت داوری ارجاع شود، اما این هیأت، یک امر رویهای نیست که فکر کنید هر روز بتوان به آن مراجعه کرد. امروز چندصد طرح در مجلس داریم که در این صورت این هیأت باید بیش از اندازه یک دادگاه کار و فعالیت کند تا این اختلافات را بررسی کند. بنابراین، اینکه شما میگویید، عملی نیست.
در اغلب نظامهای سیاسی دنیا، به قوه مجریه وزن بیشتری داده میشود، اما در کشور ما، بویژه در دوره فعالیت مجلس یازدهم، لوایح دولت به صورت عمدی نادیده گرفته میشود.
متأسفانه این مشکلی است که در کشور ما وجود دارد. امروز معاون امور مجلس رئیس جمهوری در هیأت دولت گزارش دادند که 11 لایحه دولت هنوز در مجلس اعلام وصول نشده است، درحالی که به موجب قانون اساسی نمیتوان یک دقیقه هم در این زمینه تأخیر کرد و باید به سرعت اعلام وصول شود.
سؤال آخر. گویا در ارتباط با مهلت دوبارهای که رهبر معظم انقلاب برای بررسی لوایح مرتبط با «اف.ای.تی.اف» در مجمع درنظر گرفتند، رئیس جمهوری تحفظی را مطرح کردند که همین باعث ارجاع دوباره این لوایح به مجمع شد. این تحفظ چیست؟
از آنجایی که روابط بانکی و مالی بینالمللی بسیار مهم است و این روابط پیش شرط صادرات موفق، پیششرط جهش تولید، پیش شرط پشتیبانی و مانعزدایی از تولید است، ارتباط با نظام بانکی دنیا برای کشور امری حیاتی است. به همین دلیل و برای اینکه رئیس جمهوری بتوانند این زمینه را فراهم کنند، این تحفظ مطرح شد. زیرا مدت بررسی این لوایح به مدت یکسال منقضی شده بود. از سوی دیگر دغدغه و نگرانی اصلی مجمع محترم این بود که در شرایط تحریم اطلاعات فعالیتهای ما برای کاهش آثار تحریم افشا شود. اعضای محترم مجمع اینطور عنوان میکردند که ما به دلیل نگرانی از این موضوع، موافق تصویب این لوایح نیستیم. به همین منظور آقای رئیس جمهوری تحفظی در ارتباط با کنوانسیونهای باقی مانده را که میتواند به صورت اعلامیه تفسیری از سوی جمهوری اسلامی ایران مطرح شود پیشنهاد کردند. این تحفظ هم از سوی معاونت حقوقی بررسی و به رئیس جمهوری پیشنهاد شد، ایشان هم مطالعه و قبول کرده و در نامهای به محضر مقام معظم رهبری نوشتند مبنی بر اینکه میتوانیم تحفظی به معاهدات اضافه کنیم.
این تحفظ دقیقاً در چه حیطهای است؟
این تحفظ که براساس یک اعلامیه تفسیری خواهد بود، مبنی بر این خواهد بود که همه اقداماتی که دولت جمهوری اسلامی ایران یا اتباع آن در ارتباط با کاهش آثار تحریمهای یکجانبه و فراسرزمینی انجام میدهند، مربوط به امنیت ملی، منافع اساسی و مصالح ملی ما است. بنابراین به موجب الحاق به این معاهدات هیچ تعهدی را نمیپذیریم که محدودیت یا ممنوعیتی از نظر اتخاذ این اقدامات، برای خود ایجاد کنیم.
اما مخالفان «اف.ای.تی.اف» میگویند که این کنواسیونها به هیچ کشوری حق تحفظ نمیدهند.
مطابق کنوانسیون وین، فقط کنوانسیونی که صریحاً بنویسد به هیچ کشوری حق تحفظ نمیدهد، چنین رویهای ملاک خواهد بود. در غیر این صورت، اگر در کنوانسیونی گفته شده باشد که در این سه ماده، هرکس خواسته باشد تحفظ کند، معنیاش چیزی نیست که شما گفتید. چنانچه در مورد همین معاهدات مورد بحث و باقی مانده درباره «اف.ای.تی.اف» هم کثیری از کشورهایی که ملحق شدند، تحفظ دادند. یعنی در همین معاهدات باقی مانده و تصویب نشده، برای کثیری از کشورها تحفظ وجود دارد.
خبرنگار حوزه دولت
بهتازگی اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهوری در اظهاراتی بیسابقه از آنچه مداخله در حوزه اجرا خواند انتقاد کرد و خطاب به کسانی که فراتر از حیطه قانونی خود، در زمینه اجرا نیز دخالت میکنند، گفت «اگر میخواهید رئیس جمهوری شوید از مردم رأی بگیرید؛ با دخالتهای خود به زندگی مردم آسیب نزنید.» درباره علت بیان این دغدغه از سوی جهانگیری، که دغدغهای مربوط به این دولت و آن دولت نیست، با لعیا جنیدی، معاون حقوقی رئیس جمهوری گفتوگو کردهایم. او معتقد است که مجلس شورای اسلامی در بسیاری از طرحهای خود، به صورت مصداقی در حوزه اجرا ورود کرده و این امر خلاف قانون اساسی است. گفتوگو با جنیدی را که در حاشیه نشست هیأت دولت انجام شد، میخوانید.
آقای جهانگیری به تازگی از دخالتهای برخی چهرهها و مسئولان در حوزه اجرا و اقدامات فراتر از اختیارات تعیین شده در قانون اساسی انتقاد کرد. دلیل این اظهارات آقای جهانگیری چه بوده و شما چه مشکلاتی در زمینه عملکرد فراقانونی سایر بخشهای کشور میبینید؟
ممکن است آقای جهانگیری این حرف را به اجمال گفته باشند یا از آنجا که ایشان یک شخصیت سیاسی هستند، این مطالب را با زبان سیاسی گفته باشند. اما چون من یک حقوقدان هستم، میخواهم حرف ایشان را به زبان حقوقی ترجمه کنم. مفهوم این حرف و دغدغه آقای جهانگیری یا دیگران، این است که قانون اساسی یک دسته نهاد و یک دسته هنجار ایجاد کرده است و در کنار آنها، برای هر یک از نهادها صلاحیتهایی گذاشته یا صلاحیتهایی تعیین کرده است. یکی از نهادهای تعیین شده در قانون اساسی، مجلس شورای اسلامی است که قانونگذاری میکند، نهاد دیگر قوه قضائیه است که کار آن حل و فصل اختلافات است و در نهایت، قوه مجریه و مشخصاً رئیس جمهوری است که اختیاراتی ویژه مسند رئیس جمهور برای آن تعریف شده است. تأکید کنم که مطابق قانون اساسی، اختیارات رئیس جمهوری، ویژه همین مسند است. یعنی ویژه کسی است که روی این صندلی نشسته است. چنین شخصیتی این اختیارات را دارد و تا زمانی که کس دیگری روی این صندلی نیست، چنین اختیاراتی ندارد. این چیزی است که قانون اساسی به ما میگوید.
بنابراین چه چیزی موجب چالش یا بیان چنین نقدهایی از سوی اعضای دولت میشود؟
اینکه فرض کنیم مجلس در فروضی قانون بنویسد که کاملاً صبغه اجرایی دارد، این امر به منزله ورود به حیطه اجرا است. به عنوان مثال مجلس در طرح یا مصوبه خود مشخصاً به دولت میگوید که این کار، آن کار یا کار دیگری را بکنید. این امر یعنی مشخصاً کردن کارهایی که باید انجام شود، ورود در اجرا است، زیرا تقریباً به صورت مصداقی وارد شده است، درحالی که این امر از اختیارات قوه مجریه است و بخشهایی از آن مشخصاً در زمره اختیارات رئیس جمهوری است.
با یک مثال این مسأله را روشن کنید.
به عنوان مثال در مورد الحاق به معاهدات یا خروج از معاهدات، در دنیای حقوق با وضعیتی روبهرو هستیم که میگوید الحاق به یک معاهده یا خروج از آن، نیازمند یک اراده مشخص است. به همین دلیل قانون اساسی همواره درباره معاهدات میگوید و تصریح دارد که باید با امضای رئیس جمهوری یا نماینده او باشد. این یعنی معاهده، الحاق یا خروج از آن هیچگاه نمیتواند یک طرح باشد، بلکه آغازکننده و ابتکارعمل با قوه مجریه و رئیس جمهوری باشد، اما در مرحله بعد باید یا میتواند در مسیر و روال قرار بگیرد و تصویب شود.
مشخصاً در چه حوزههایی شاهد تداخل اختیارات میان ارکان مختلف هستید؟
در موارد قابل توجهی، بعضی از طرحهایی که در مجلس داده شده، بهطور مستقیم در مسأله اجرا ورود کرده است. نمیخواهم وارد بحث مصداقی بشوم، اما تعداد قابلتوجهی از طرحهای مجلس اینطور بوده است و تعداد آن خیلی زیاد است. برای همین است که این بحث مطرح میشود که در یک فعالیت سیاسی حرفهای و مشروع، در هر جای دنیا، ممکن است یک حزب یا جناح پارلمان را در اختیار داشته باشد، در آن صورت اختیارات پارلمان را اعمال میکنند، اما تا زمانی که قوه مجریه و ریاست جمهوری را در اختیار ندارند، نمیتوانند اختیارات قوه مجریه را اعمال کنند.
اگر به عنوان قوه مجریه چنین نظری داشته باشید، در سازوکار حقوقی جمهوری اسلامی ایران یک هیأت عالی پیشبینی شده است که زیر نظر رهبری فعالیت کرده و در اختلافات میان مجلس و دولت داوری میکند.
صرفاً برخی اختلافها و در موارد استثنایی ممکن است به این هیأت داوری ارجاع شود، اما این هیأت، یک امر رویهای نیست که فکر کنید هر روز بتوان به آن مراجعه کرد. امروز چندصد طرح در مجلس داریم که در این صورت این هیأت باید بیش از اندازه یک دادگاه کار و فعالیت کند تا این اختلافات را بررسی کند. بنابراین، اینکه شما میگویید، عملی نیست.
در اغلب نظامهای سیاسی دنیا، به قوه مجریه وزن بیشتری داده میشود، اما در کشور ما، بویژه در دوره فعالیت مجلس یازدهم، لوایح دولت به صورت عمدی نادیده گرفته میشود.
متأسفانه این مشکلی است که در کشور ما وجود دارد. امروز معاون امور مجلس رئیس جمهوری در هیأت دولت گزارش دادند که 11 لایحه دولت هنوز در مجلس اعلام وصول نشده است، درحالی که به موجب قانون اساسی نمیتوان یک دقیقه هم در این زمینه تأخیر کرد و باید به سرعت اعلام وصول شود.
سؤال آخر. گویا در ارتباط با مهلت دوبارهای که رهبر معظم انقلاب برای بررسی لوایح مرتبط با «اف.ای.تی.اف» در مجمع درنظر گرفتند، رئیس جمهوری تحفظی را مطرح کردند که همین باعث ارجاع دوباره این لوایح به مجمع شد. این تحفظ چیست؟
از آنجایی که روابط بانکی و مالی بینالمللی بسیار مهم است و این روابط پیش شرط صادرات موفق، پیششرط جهش تولید، پیش شرط پشتیبانی و مانعزدایی از تولید است، ارتباط با نظام بانکی دنیا برای کشور امری حیاتی است. به همین دلیل و برای اینکه رئیس جمهوری بتوانند این زمینه را فراهم کنند، این تحفظ مطرح شد. زیرا مدت بررسی این لوایح به مدت یکسال منقضی شده بود. از سوی دیگر دغدغه و نگرانی اصلی مجمع محترم این بود که در شرایط تحریم اطلاعات فعالیتهای ما برای کاهش آثار تحریم افشا شود. اعضای محترم مجمع اینطور عنوان میکردند که ما به دلیل نگرانی از این موضوع، موافق تصویب این لوایح نیستیم. به همین منظور آقای رئیس جمهوری تحفظی در ارتباط با کنوانسیونهای باقی مانده را که میتواند به صورت اعلامیه تفسیری از سوی جمهوری اسلامی ایران مطرح شود پیشنهاد کردند. این تحفظ هم از سوی معاونت حقوقی بررسی و به رئیس جمهوری پیشنهاد شد، ایشان هم مطالعه و قبول کرده و در نامهای به محضر مقام معظم رهبری نوشتند مبنی بر اینکه میتوانیم تحفظی به معاهدات اضافه کنیم.
این تحفظ دقیقاً در چه حیطهای است؟
این تحفظ که براساس یک اعلامیه تفسیری خواهد بود، مبنی بر این خواهد بود که همه اقداماتی که دولت جمهوری اسلامی ایران یا اتباع آن در ارتباط با کاهش آثار تحریمهای یکجانبه و فراسرزمینی انجام میدهند، مربوط به امنیت ملی، منافع اساسی و مصالح ملی ما است. بنابراین به موجب الحاق به این معاهدات هیچ تعهدی را نمیپذیریم که محدودیت یا ممنوعیتی از نظر اتخاذ این اقدامات، برای خود ایجاد کنیم.
اما مخالفان «اف.ای.تی.اف» میگویند که این کنواسیونها به هیچ کشوری حق تحفظ نمیدهند.
مطابق کنوانسیون وین، فقط کنوانسیونی که صریحاً بنویسد به هیچ کشوری حق تحفظ نمیدهد، چنین رویهای ملاک خواهد بود. در غیر این صورت، اگر در کنوانسیونی گفته شده باشد که در این سه ماده، هرکس خواسته باشد تحفظ کند، معنیاش چیزی نیست که شما گفتید. چنانچه در مورد همین معاهدات مورد بحث و باقی مانده درباره «اف.ای.تی.اف» هم کثیری از کشورهایی که ملحق شدند، تحفظ دادند. یعنی در همین معاهدات باقی مانده و تصویب نشده، برای کثیری از کشورها تحفظ وجود دارد.
روحانی در مراسم رونمایی از 133 دستاورد هستهای:
دروغ گفتند صنعت هستهای تعطیل نشده است
■عدهای همواره این دروغ بزرگ را تکرار میکردند که دولت تدبیر و امید در ازای آزادسازی مبالغی از مطالبات بلوکه شده کشور در خارج، صنعت هستهای را فروخته است ■ توان تولیدی زنجیره سانتریفیوژهای IR6 که روز شنبه راه اندازی شد 10 برابر سانتریفیوژهای IR1 است
روحانی در جلسه ستاد کرونا : روزها و هفته های سختی پیش رو داریم، در مبارزه با کرونا همه باید یکصدا و متحد باشیم
گروه سیاسی/ روز گذشته در پانزدهمین سالروز ملی فناوری هستهای، آیین رونمایی و بهرهبرداری از 133 دستاورد هستهای کشور با حضور رئیس جمهوری برگزار شد؛ مراسمی که بههمراه دستاوردهای خود دو پیام مهم داخلی و خارجی داشت. نخستین پیام داخلی، آنطور که روحانی هم به آن اشاره کرد، این واقعیت است که برخلاف دروغ پردازیهای 6 سال گذشته پس از تصویب برجام، نه تنها صنعت هستهای ایران نابود، متوقف یا تعطیل نشده است، بلکه نسبت به سال 92 پیشرفتهای بسیار قابل ملاحظه و انکارناپذیری داشته است. این همان واقعیتی است که امروز منتقدان داخلی دولت را که در سالهای اخیر مدام شعار غیرواقعی تعطیل شدن صنعت هستهای را تکرار میکردند، دچار تناقض خواهد کرد. پیام دیگر مراسم و افتتاحهای روز گذشته، قانونی شدن فعالیتهای هستهای صلحآمیز ایران با قعطنامه شورای امنیت بود، آن هم درحالی که در سالهای پیش از آن، این شورا در قطعنامههای متعدد خود خواستار تعطیلی غنیسازی در ایران شده بود.
گرفتن بهانه از دشمنان؛ پیشرفت با وجود ادعای منتقدان
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، در آیین رونمایی و بهرهبرداری از دستاوردهای هستهای کشور، حجتالاسلام حسن روحانی با بیان اینکه دولت تدبیر و امید در کنار فعالیتهای معمول هستهای دو اقدام مهم در این زمینه انجام داده است، اظهارکرد: فعالیتهای هستهای ایران همواره صلحآمیز بوده، اما دشمنان این ملت با بهانهتراشی چندین قطعنامه علیه این فعالیتها در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رسانده بودند که در همه آنها از ما خواسته شده بود که غنیسازی را در ایران کاملاً متوقف کنیم. پس کاری که میکردیم از دیدِ آنها نامشروع و غیرقانونی بود.
او با بیان اینکه این دولت این قطعنامهها را برای همیشه به زبالهدان تاریخ فرستاد و فعالیتهای هستهای ایران را قانونی کرد، افزود: الان هیچکس در دنیا نمیتواند بگوید فعالیتهایی که ما انجام میدهیم غیرقانونی است. البته قبل از آن هم قانونی بود، اما آنان میگفتند غیرقانونی، بنابراین این بهانه از دست آنان گرفته شد که از لحاظ حقوقی و از لحاظ پایداری این فناوری بسیار حائز اهمیت و بسیار مهم است و دولت با این اقدام حق ملت ایران را بازستاند.
رئیس جمهوری در تشریح دومین اقدام دولت در زمینه هستهای که معطوف به داخل است، گفت: از سوی دیگر برخلاف دروغ پردازیهای عدهای که مدعی بودند این دولت صنعت هستهای را تعطیل کرده، در این دولت به شکل جدی و زیرساختی به توسعه این فناوری پرداخته شده است.
روحانی افزود: نکته دوم اینکه خودِ این فناوری را توسعه دادیم. بعضی به دروغ و غلط میگفتند اینها رفتند برجام را امضا کردند، در برجام یک سری چیزها را گرفتند، مثلا پولهای خود را از بانکهای خارجی گرفتند، تحریم نفت را برداشتند، تحریم فلزات را برداشتند، تحریم کشتیرانی و بیمه و همه آن تحریماتی که قبلاً بود، این تحریمها را برداشتند، ولی در عوض این فناوری را تقدیم خارجیها کردند. معامله کردند، آنها را گرفتند و این را دادند. یک دروغ عظیم و بزرگ که این دروغ بزرگ را تکرار میکردند و ما به مردم میگفتیم اینها دروغ میگویند، البته اکثریت قاطع مردم میفهمیدند و میدانستند اینها دروغ میگویند، اما اقلیتی بودند که شک داشتند. وی ادامه داد: اخیراً مجلس یازدهم یک مصوبهای را گذراند که در آن تکالیفی را برای سازمان انرژی اتمی مشخص کرد. اجرای مطلوب این تکالیف نشان داد که توانمندی هستهای ما از هر زمان دیگر بیشتر است. این حرف دروغ را از بین برد و این واقعیت را، البته دنیا میدانست، انسانهای عاقل و دانشمند و فهمیده میدانستند ولی عدهای هم در شک بودند.
رئیس جمهوری به راهاندازی زنجیره سانتریفیوژهای IR6 در این مراسم اشاره کرد و افزود: توانِ تولیدی این سانتریفیوژها 10 برابر سانتریفیوژهای IR1 است و نسل بعدی سانتریفیوژهایی که در دست تحقیق و ساخت قرار دارد، 50 برابر سانتریفیوژهای اولیه کشور توان و ظرفیت تولید دارند که اینها گواه پیشرفت و توسعه فناوریهای هستهای در دولت تدبیر و امید است.
دلایل مخالفت ایران با سلاح هستهای
روحانی در بخش دیگری از سخنان خود، با تأکید بر اینکه همه فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران صلحآمیز است و برای اهداف غیرنظامی استفاده میشود، گفت: در این زمینه اهداف ما از ابتدا روشن بوده و از فناوری هستهای در بخشهای مختلف کشور از جمله صنعت، کشاورزی، پزشکی و انرژی برق استفاده کردهایم. او ادامه داد: همانطور که رهبر معظم انقلاب چندین نوبت بر آن تأکید کردند از دید اخلاق اسلامی و فقه ما اساساً پیگیری کردن یک سلاح مخربی که میتواند یک خطر بزرگ برای یک جامعه بزرگ باشد، درست نبوده و ایران هرگز دنبال آنها نیست.
روحانی با بیان اینکه با اقدامات و تلاشهای انجام شده در این دولت از سال 94 فعالیتهای هستهای ایران کاملاً قانونی و بهانه از دست دشمنان گرفته شد، اظهارکرد: از آثار پرافتخار برجام این بود که فناوری هستهای را در ایران کاملاً قانونی کرد و حق ملت ایران را بازستاند.
رئیس جمهوری نگرانیها درمورد فعالیتهای هستهای ایران را نابجا خواند و افزود: همین نگرانی نابجا 15، 16 سال است که برای ملت ایران موجب دردسر شده و هنوز هم با دنیا و امریکاییها حرف میزنیم برای اینکه دست از اقدامات غیر قانونی خود بردارند و اگر این تفکر غلط در ذهن آنان وجود نداشت از این مشکلات عبور میکردیم.
رئیس شورای عالی امنیت ملی، با اشاره به افتتاح طرحهای ملی هستهای در شصت و دومین پویش تدبیر و امید برای جهش تولید، افزود: طرحهایی که امروز (شنبه) افتتاح میشوند مربوط به صنعت هستهای بهعنوان یک فناوری مهم و مورد توجه جهانیان است که جمهوری اسلامی ایران استفاده از آن را به لحاظ حساسیتهایی که این فناوری دارد در بستر اخلاق و تقیدات دینی دنبال کرده است.
روحانی ادامه داد: اما برخی کشورها و قدرتهای جهانی از آنجا که خودشان در جهاتی دیگر از این فناوری استفاده کردهاند، به مصداق ضربالمثل «کافر همه را به کیش خود پندارد» نسبت به فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران ابراز نگرانی میکنند.
او تأکید کرد: اگر این تفکر غلط در ذهن آنها (غرب) نبود و اگر آنان به سابقه ملت ایران کاملاً اطمینان میکردند که همواره به مسائل دینی و اخلاقی توجه خاص و ویژه دارند و در این زمینه هم همینطور، از این مشکلات خود به خود عبور میکردیم و رد میشدیم.
چرا ایران با دنیا یا امریکا مذاکره میکند؟
رئیس جمهوری در همین زمینه اظهارکرد: اینکه میبینید هنوز هم با دنیا حرف میزنیم یا با امریکاییها حرف میزنیم، برای این است که دست از اقدامات غیرقانونی خود بردارند. چون آنان تفکری دارند و بر مبنای تفکر خودشان برای خود دردسر و نگرانی درست کردند.
رئیس جمهوری با تأکید مجدد بر اینکه همه فعالیتهای هستهای ایران صلحآمیز بوده و اهداف صلحآمیز دارد و با بیان اینکه ما همواره آثار و تبعات خطرناکی که با گذشت بیش از نیم قرن از استفاده غیرصلحآمیز امریکاییها از انرژی هستهای در ژاپن شاهد هستیم را مدنظر داریم، اظهارکرد: جمهوری اسلامی ایران هیچگاه اهداف غیرصلحآمیز از فعالیتهای هستهای خود نداشته، ندارد و نخواهد داشت.
روحانی، توسعه فناوری در بخش هستهای در سراسر کشور را از افتخارات دولت تدبیر و امید برشمرد و اضافه کرد: امروز تولید و پیشرفت در صنعت هستهای توأمان ادامه دارد.
غرب به تعهد خود در قالب NPT عمل نکرده است
رئیس جمهوری در ادامه سخنانش با تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی ایران بر عهد خود در قالب NPT پایبند بوده است، اظهارکرد: این معاهده دو بخش دارد یک بخش تعهد کشورها به فعالیت صرفاً صلحآمیز و عدم انحراف فعالیتها به سمت اهداف نظامی است و بخش دیگر کمک متقابل دنیا به کشورهایی است که به بخش اول این معاهده پایبند هستند. او تصریح کرد: جمهوری اسلامی ایران به معاهده NPT پایبند بوده است و امروز آژانس بینالمللی انرژی اتمی، امریکا، کشورهای اروپایی و جهان باید پاسخ دهند که در برابر این تعهد چه کمکی به ایران کردند و اینکه آیا آژانس وظیفه خود را صرفاً نظارت میداند؟ روحانی گفت: آژانس بینالمللی انرژی اتمی و کشورهای اروپایی و امریکا باید بدانند که به ایران بدهکار هستند و نباید ژست طلبکاری بگیرند. ایران حتی در عرصه غنیسازی و فعالیتهای مرتبط با آن به خود متکی بوده، روی پای خود ایستاده است و مصمم است در این مسیر گامهای جدید بردارد.
رئیس جمهوری در پایان با تجلیل از شهدای صنعت هستهای کشورمان، از مسئولان، مدیران و متخصصان هستهای کشور نیز قدردانی کرد.
برش
جزئیات دستاوردهای هستهای در آخرین سال فعالیت دولت روحانی
روز گذشته در شصت و دومین برنامه از پویش تدبیر و امید برای جهش تولید که همزمان با پانزدهمین سال روز ملی فناوری هستهای به شکل ویدیوکنفرانس برگزار شد، رئیس جمهوری فرمان آغاز بهرهبرداری و رونمایی از ۱۳۳ دستاورد و پروژه ملی هستهای را صادر کرد. طراحی، ساخت و راهاندازی فاز دوم واحدهای تولید صنعتی ترکیبات دوتره در خنداب اراک، بهرهبرداری از اورژانس پرتویی، سوانح و سوختگی اراک، بهرهبرداری از 6 طرح فناوری هستهای در زمینه غنیسازی در نطنز، طراحی، ساخت و بهرهبرداری از لیزرهای دیسک 5 و 10 کیلووات فیبر، افتتاح مرکز ملی فناوریهای کوانتومی ایران در تهران، طراحی، ساخت و بهرهبرداری از سانتریفیوژ مورد نیاز سازمان انتقال خون ایران، کسب دانش و تولید 110 زیست مولکول ایزوتوپی مورد نیاز در کیتهای غربالگری نوزادان، تولید نیمه صنعتی غناسنج آنلاین هگزافلوراید اورانیوم، تولید چهار رادیو داروی درمانی و تشخیصی، طراحی و ساخت دستگاه اسپینتست، ساخت و مونتاژ نمونه اول ماشین سانتریفیوژ IR9S و IR9-1B و طراحی و ساخت لیزر پرینت سه بعدی فلزات از جمله طرحهایی هستند که روز گذشته افتتاح شدند. همچنین گازدهی زنجیره کامل 164ماشین سانتریفیوژ نیمه صنعتی IR6، گازدهی فاز اول 30 ماشین زنجیره شاهد سانتریفیوژ IR6S با توان جداسازی؛ طراحی، ساخت و بهرهبرداری از ایستگاه تصفیه خوراک هگزافلوراید اورانیوم در مجتمع غنیسازی نطنز، تجهیز و راهاندازی خط تولید ماشینهای نسل جدید در مجتمع شهید احمدی روشن، آغاز تست مکانیکی ماشین سانتریفیوژ IR9 با توان جداسازی، طراحی و ساخت دستگاه لیزر دیسک فیبر، افتتاح مرکز ملی فناوریهای کوانتومی ایران و بهرهبرداری از مرکز ملی جداسازی و توسعه کاربرد ایزوتوپهای پایدار در فردو و آغاز تجهیز و بهرهبرداری از این مرکز بخشی دیگر از پروژههایی هستند که با دستور رئیس جمهوری افتتاح و بهرهبرداری رسمی از آنها آغاز شد. حجتالاسلام روحانی همچنین، علاوه بر صدور دستور آغاز بهرهبرداری از این ۱۳۳ دستاورد، از تعدادی از متخصصان و مسئولان سازمان انرژی اتمی نیز با اهدای لوح، قدردانی و تجلیل کرد.
رئیس سازمان انرژی اتمی: زیرساختهای هستهای حفظ شده است
علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی نیز محور سخنان خود در آیین پانزدهمین سالروز ملی فناوری هستهای را به تبیین این واقعیت اختصاص داد که به رغم ادعای منتقدان، صنعت هستهای کشور پس از تصویب و اجرای برجام، تعطیل، نابود یا متوقف نشده است.
به گزارش ایرنا، معاون رئیس جمهوری در این باره گفت: پس از اجرای سریع و دقیق مفاد قانون اقدام راهبردی مجلس شورای اسلامی از سوی سازمان انرژی اتمی ایران، این حقیقت بر همگان هویدا شد که زیرساختها و بُنمایههای این صنعت ملی با وسواس بسیار حفظ شده و چنانچه مقامات و تصمیمسازان ارشد نظام، امری را به مسئولان صنعت هستهای تفویض کنند، در زمانی کوتاه هنگامهای عظیم برپا خواهد شد.
صالحی در ابتدای سخنان خود، اظهار کرد: بر خود فرض میدانم تا به رسمِ حقشناسی از هدایتها و ارشادات راهگشای رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی (مُدَّظلّهالعالی) و حمایتهای ریاست محترم جمهوری، جناب آقای دکتر روحانی در مسیر تثبیت و توسعه دستاوردهای صنعت هستهای سپاسگزاری کنم.
او اضافه کرد: خوشبختانه درحال حاضر، بهرغم همه محدودیتها و فشارهای ناشی از اعمال تحریمهای غیرقانونی و ظالمانه از سوی بدخواهانِ ایران اسلامی، طرحها و پروژههای مختلف در حوزههای متعدد و متنوع علوم و فنون هستهای، با قدرت و صلابت و نیز با عطف توجه به رهیافتهای اصولی نظام اسلامی و رویکرد خردمندانه دولت محترم مبنی بر اجرای سیاست تعامل سازنده با جهان، مورد پیگیری قرار گرفته است.
رئیس سازمان انرژی اتمی ادامه داد: پس از تصویب قانون اقدام راهبردی مجلس شورای اسلامی و اجرای سریع و دقیق مفاد آن از سوی سازمان انرژی اتمی ایران، این حقیقت بر همگان هویدا شد که زیرساختها و بُنمایههای این صنعت ملی با وسواس بسیار حفظ شده و چنانچه مقامات و تصمیمسازان ارشد نظام، امری را به مسئولان صنعت هستهای تفویض کنند، در زمانی کوتاه هنگامهای عظیم بر پا خواهد شد.
صالحی اظهار کرد: معرفی ۱۳۳ دستاورد جدید در حوزههای مختلف، بویژه در حوزه تأمین نیازمندیهای بخش سلامت، صنعت و کشاورزی و نیز یاریرساندن به طرحهای تأمین انرژی در سطح ملّی، گواهی روشن بر این مدعاست که این کاروان را سَرِ باز ایستادن نیست.
معاون رئیس جمهوری با اشاره به چند نمونه از دستاوردهای صنعت هستهای گفت: به عنوان نمونه میتوان به تولید سانتریفیوژ مورد نیاز مرکز انتقال خون، تولید ۱۱۰ زیست مولکول ایزوتوپی مورد استفاده در کیت غربالگری نوزادان، تولید صنعتی تیتانیوم گرید پزشکی مورد استفاده در ساخت ایمپلنتهای کاشتنی در بدن انسان و تولید چند رادیوداروی جدید اشاره نمود که به راستی مایه مباهات و درخور تحسین است. او با تأکید بر اینکه عزم راسخ متخصصان حوزه علوم و فنون هستهای جهت برپا نمودن هنگامهای دیگر در عرصه فناوری کوانتومی از جمله ارتباطات امن کوانتومی، اهمیت و بزرگی این مسأله از نظر اهل فن و دوستداران فناوریهای نوین دور نخواهد ماند، یادآورشد: یکی از ثمرات دستیابی به فناوری صلحآمیز هستهای، سرریز دانش هستهای و زمینهسازی برای شکوفایی دیگر صنایع راهبردی و علوم کاربردی در پهنه ایران اسلامی است. صالحی گفت: ما بر سر آنیم تا ضمن پایبندی به قوانین و تعهدات بینالمللی و نیز تعامل با جهان بر اساس سه مؤلفه عزت، حکمت و مصلحت، بر توفیقات و دستاوردهای خود بیفزاییم. ناگفته پیداست که ما همچنان به تداوم یافتن حمایتهای بزرگان و مردم شریف و عزیزمان نیازمندیم و یقین داریم که در سایه تقویت روحیه وحدت و همدلی و پایبندی همگانی به شعار «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» بیش از پیش در تحقق اهداف کلان نظام در این عرصه راهبردی موفق خواهیم بود.
رئیسجمهوری گفت: همه دستگاهها باید به میدان بیایند؛ مصوبات ستاد ملی کرونا در مناطق قرمز و نارنجی نباید روی کاغذ مانده و بیخاصیت شود. به گزارش خبرگزاری صداوسیما، روحانی در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا و در تشریح عوامل ایجاد موج چهارم کرونا در کشور تصریح کرد: اولین عامل ایجاد این موج ورود ویروس انگلیسی از عراق بود یعنی اگر از مرز خوزستان و ایلام ویروس انگلیسی وارد این استانها و سپس استانهای دیگر نمیشد، حتماً ما امروز مشکل موج چهارم را نمیداشتیم.
رئیسجمهوری عامل دیگر را ترددها و تجمعهای شب عید دانست و افزود: مخصوصاً در هفته قبل از عید که عمدتاً خرید و فروشها و بازار وجود داشت و تجمعات در محل کسب و کار منجر به ایجاد موج جدید شد.
روحانی ادامه داد: مراسم عید نوروز نیز عامل دیگری بود؛ مراسم عید، مراسمی بسیار خوب از منظر ملی و حتی دینی است چرا که به دیدن هم رفتن و زدودن کینهها همان صله رحم است، اما امسال بهدلیل کرونا، دید و بازدیدهای فراوان و متأسفانه بدون مراعات انجام شد. وی خاطرنشان کرد: اگر مقرراتی که برای مناطق قرمز یا نارنجی مشخص میشود، روی کاغذ بماند و دستورالعمل اعلام شود، ولی اجرا نشود؛ خاصیتی نخواهد داشت. روحانی گفت: یکی از مشکلات ما در ایام عید این بود که افراد مبتلا با تست مثبت به دید و بازدید عید و مسافرت رفتند که تخلفی بسیار بزرگ است. رئیسجمهوری افزود: اگر باید با تخلفاتی، چون باز بودن مغازه یا بازار برخورد شود، از آن مهمتر برخورد با کسانی است که با وجود ابتلا، قرنطینه را رعایت نمیکنند لذا باید با اینگونه مسائل برخورد شدید شود.
تأکید رئیسجمهوری بر واردات واکسن کرونا تا زمان ورود تولیدات داخلی به بازار
رئیسجمهوری بر واردات و تأمین واکسن کرونا از خارج تا زمانی که واکسنهای تولید داخل وارد بازار میشود، تأکید کرد.
وی در ادامه اظهاراتش در جلسه ستاد ملی مبارزه با کرونا گفت: اگر واکسیناسیون به اندازه کافی انجام گیرد تا حد زیادی مشکل برطرف میشود، اگرچه حتی با واکسیناسیون هم صددرصد مشکل رفع نمیشود و ممکن است پس از چند ماه دوباره ویروس جهش یافته تأثیرگذار شود. روحانی گفت: ممکن است در کشوری واکسیناسیون انجام شود، اما وضع قرمز شود و شهروندانش هم مبتلا شوند، اما مرگ و میرش بالا نمیرود پس ما با همه توان و قدرت باید واکسن خارجی وارد کنیم تا روزی که واکسن داخلی به بازار بیاید. رئیسجمهوری افزود: البته همین الان هم باید تولیدکنندگان واکسن داخلی را یاری کنیم؛ شاید در آن مقطع واکسن داخلی کافی باشد و دیگر نیازی به واردات نداشته باشیم، اما اکنون روزی است که باید همه توان خود را برای واردات واکسن خارجی به کار گیریم تا مردم بتوانند از آن استفاده کنند. روحانی در بخش دیگری از اظهاراتش با تأکید بر همصدایی در کشور برای مقابله با ویروس کووید ۱۹، گفت: روزها و هفتههای سختی پیش رو داریم؛ اما چند صدا نباید حرف بزنیم اینکه ما برای ستاد ملی مقابله با کرونا سخنگو انتخاب کردیم برای همین است که صدا واحد باشد وگرنه اگر بنا باشد که هر کسی به تلویزیون برود و مصاحبه کند و هر حرفی میخواهد بزند جایز نیست.
رئیسجمهوری افزود: ما یک ستاد و یک جمعیم و زمانی که تصمیم میگیریم مسئولیت ما تضامنی است یعنی همه باهم مسئولیم، ما همه تصمیم واحد میگیریم و همه باید از آن حمایت کنیم.
روحانی گفت: با وجود این اگر کسی دوباره بیاید و بگوید تصمیم طور دیگری باشد جز اینکه بهانه دست ضدانقلاب و ضدایران دهیم کاری نمیکنیم و همچنین کادر درمان را خسته میکنیم اگر خدای ناکرده کسی به ناروا بگوید فلان نهاد به مصوبه این ستاد بیتوجهی کرد و آن را اجرا نکرد، کادر درمان را خسته میکند و خستگی تنش بیرون نمیرود و این پرسش برایش ایجاد میشود که چرا باید فعالیت کند وقتی آن نهاد به آن عظمت همکاری نمیکند. رئیسجمهوری افزود: اگر به فرض این موضوع صحت دارد باید برویم به آن نهاد بگوییم که بیاید و وارد عمل شود و مصوبات را اجرا کند و اگر هم این موضوع صحت ندارد که ندارد.
روحانی گفت: اینکه در تبلیغات و سخن گفتن با مردم آنان را دچار یأس و مشکل کنیم کار نادرستی است؛ بله ما فکر میکردیم موج چهارمی بیاید و از بهمن در این باره فکر میکردیم و همه تلاش ما این بود که به این موج مبتلا نشویم.
مدیریت هوشمند محدودیتهای کرونایی
همچنین سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا گفت: بحثهای مهمی در جلسه دیروز با توجه به وضعیت و شرایط خاص بیماری در ایران و جهان مطرح شد. همانطور که میدانید در همه استانها با موج سنگین ابتلا مواجه هستیم و اکثر بیمارستانها شلوغ هستند.
دکتر علیرضا رئیسی با اشاره به علل شکلگیری موج جدید کرونا در کشور افزود: عوامل متعددی باعث شکلگیری این موج جدید شد. قبل از سال تحویل در نیمه اسفندماه خریدهای شب عید را داشتیم، دورهمی، دید و بازدید و... که سبب شد در شاخص رعایت پروتکلها افت داشتیم و این عدد به زیر ۶۰ درصد رسید. وی افزود: از طرف دیگر در تعطیلات نوروز دید و بازدید، رفتن به کافه و رستوران، تعدد مراسم پرتراکم مانند عروسی و عزا از عوامل شکلگیری موج بیماری بود.
وی افزود: چهار استان هم در ابتدای موج هستند که شاید بتوان با رعایت شدیدتر پروتکلها کاری کرد که کمتر درگیر این موج شوند که شامل استان یزد، کهگیلویه و بویراحمد، سیستان و بلوچستان و گلستان میشود. استان هرمزگان هم بههمین شکل در ابتدای یک موج است.
وی در مورد آخرین وضعیت رنگبندی شهرها گفت: در مجموع ۲۵۷ شهر قرمز، ۱۲۹شهر نارنجی، ۵۱ شهر زرد و ۱۱ شهر آبی داریم و میزان رعایت پروتکلهای بهداشتی هم به ۵۶ درصد رسیده که بسیار عدد پایینی است.
گروه سیاسی/ روز گذشته در پانزدهمین سالروز ملی فناوری هستهای، آیین رونمایی و بهرهبرداری از 133 دستاورد هستهای کشور با حضور رئیس جمهوری برگزار شد؛ مراسمی که بههمراه دستاوردهای خود دو پیام مهم داخلی و خارجی داشت. نخستین پیام داخلی، آنطور که روحانی هم به آن اشاره کرد، این واقعیت است که برخلاف دروغ پردازیهای 6 سال گذشته پس از تصویب برجام، نه تنها صنعت هستهای ایران نابود، متوقف یا تعطیل نشده است، بلکه نسبت به سال 92 پیشرفتهای بسیار قابل ملاحظه و انکارناپذیری داشته است. این همان واقعیتی است که امروز منتقدان داخلی دولت را که در سالهای اخیر مدام شعار غیرواقعی تعطیل شدن صنعت هستهای را تکرار میکردند، دچار تناقض خواهد کرد. پیام دیگر مراسم و افتتاحهای روز گذشته، قانونی شدن فعالیتهای هستهای صلحآمیز ایران با قعطنامه شورای امنیت بود، آن هم درحالی که در سالهای پیش از آن، این شورا در قطعنامههای متعدد خود خواستار تعطیلی غنیسازی در ایران شده بود.
گرفتن بهانه از دشمنان؛ پیشرفت با وجود ادعای منتقدان
به گزارش پایگاه اطلاعرسانی ریاست جمهوری، در آیین رونمایی و بهرهبرداری از دستاوردهای هستهای کشور، حجتالاسلام حسن روحانی با بیان اینکه دولت تدبیر و امید در کنار فعالیتهای معمول هستهای دو اقدام مهم در این زمینه انجام داده است، اظهارکرد: فعالیتهای هستهای ایران همواره صلحآمیز بوده، اما دشمنان این ملت با بهانهتراشی چندین قطعنامه علیه این فعالیتها در شورای امنیت سازمان ملل به تصویب رسانده بودند که در همه آنها از ما خواسته شده بود که غنیسازی را در ایران کاملاً متوقف کنیم. پس کاری که میکردیم از دیدِ آنها نامشروع و غیرقانونی بود.
او با بیان اینکه این دولت این قطعنامهها را برای همیشه به زبالهدان تاریخ فرستاد و فعالیتهای هستهای ایران را قانونی کرد، افزود: الان هیچکس در دنیا نمیتواند بگوید فعالیتهایی که ما انجام میدهیم غیرقانونی است. البته قبل از آن هم قانونی بود، اما آنان میگفتند غیرقانونی، بنابراین این بهانه از دست آنان گرفته شد که از لحاظ حقوقی و از لحاظ پایداری این فناوری بسیار حائز اهمیت و بسیار مهم است و دولت با این اقدام حق ملت ایران را بازستاند.
رئیس جمهوری در تشریح دومین اقدام دولت در زمینه هستهای که معطوف به داخل است، گفت: از سوی دیگر برخلاف دروغ پردازیهای عدهای که مدعی بودند این دولت صنعت هستهای را تعطیل کرده، در این دولت به شکل جدی و زیرساختی به توسعه این فناوری پرداخته شده است.
روحانی افزود: نکته دوم اینکه خودِ این فناوری را توسعه دادیم. بعضی به دروغ و غلط میگفتند اینها رفتند برجام را امضا کردند، در برجام یک سری چیزها را گرفتند، مثلا پولهای خود را از بانکهای خارجی گرفتند، تحریم نفت را برداشتند، تحریم فلزات را برداشتند، تحریم کشتیرانی و بیمه و همه آن تحریماتی که قبلاً بود، این تحریمها را برداشتند، ولی در عوض این فناوری را تقدیم خارجیها کردند. معامله کردند، آنها را گرفتند و این را دادند. یک دروغ عظیم و بزرگ که این دروغ بزرگ را تکرار میکردند و ما به مردم میگفتیم اینها دروغ میگویند، البته اکثریت قاطع مردم میفهمیدند و میدانستند اینها دروغ میگویند، اما اقلیتی بودند که شک داشتند. وی ادامه داد: اخیراً مجلس یازدهم یک مصوبهای را گذراند که در آن تکالیفی را برای سازمان انرژی اتمی مشخص کرد. اجرای مطلوب این تکالیف نشان داد که توانمندی هستهای ما از هر زمان دیگر بیشتر است. این حرف دروغ را از بین برد و این واقعیت را، البته دنیا میدانست، انسانهای عاقل و دانشمند و فهمیده میدانستند ولی عدهای هم در شک بودند.
رئیس جمهوری به راهاندازی زنجیره سانتریفیوژهای IR6 در این مراسم اشاره کرد و افزود: توانِ تولیدی این سانتریفیوژها 10 برابر سانتریفیوژهای IR1 است و نسل بعدی سانتریفیوژهایی که در دست تحقیق و ساخت قرار دارد، 50 برابر سانتریفیوژهای اولیه کشور توان و ظرفیت تولید دارند که اینها گواه پیشرفت و توسعه فناوریهای هستهای در دولت تدبیر و امید است.
دلایل مخالفت ایران با سلاح هستهای
روحانی در بخش دیگری از سخنان خود، با تأکید بر اینکه همه فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران صلحآمیز است و برای اهداف غیرنظامی استفاده میشود، گفت: در این زمینه اهداف ما از ابتدا روشن بوده و از فناوری هستهای در بخشهای مختلف کشور از جمله صنعت، کشاورزی، پزشکی و انرژی برق استفاده کردهایم. او ادامه داد: همانطور که رهبر معظم انقلاب چندین نوبت بر آن تأکید کردند از دید اخلاق اسلامی و فقه ما اساساً پیگیری کردن یک سلاح مخربی که میتواند یک خطر بزرگ برای یک جامعه بزرگ باشد، درست نبوده و ایران هرگز دنبال آنها نیست.
روحانی با بیان اینکه با اقدامات و تلاشهای انجام شده در این دولت از سال 94 فعالیتهای هستهای ایران کاملاً قانونی و بهانه از دست دشمنان گرفته شد، اظهارکرد: از آثار پرافتخار برجام این بود که فناوری هستهای را در ایران کاملاً قانونی کرد و حق ملت ایران را بازستاند.
رئیس جمهوری نگرانیها درمورد فعالیتهای هستهای ایران را نابجا خواند و افزود: همین نگرانی نابجا 15، 16 سال است که برای ملت ایران موجب دردسر شده و هنوز هم با دنیا و امریکاییها حرف میزنیم برای اینکه دست از اقدامات غیر قانونی خود بردارند و اگر این تفکر غلط در ذهن آنان وجود نداشت از این مشکلات عبور میکردیم.
رئیس شورای عالی امنیت ملی، با اشاره به افتتاح طرحهای ملی هستهای در شصت و دومین پویش تدبیر و امید برای جهش تولید، افزود: طرحهایی که امروز (شنبه) افتتاح میشوند مربوط به صنعت هستهای بهعنوان یک فناوری مهم و مورد توجه جهانیان است که جمهوری اسلامی ایران استفاده از آن را به لحاظ حساسیتهایی که این فناوری دارد در بستر اخلاق و تقیدات دینی دنبال کرده است.
روحانی ادامه داد: اما برخی کشورها و قدرتهای جهانی از آنجا که خودشان در جهاتی دیگر از این فناوری استفاده کردهاند، به مصداق ضربالمثل «کافر همه را به کیش خود پندارد» نسبت به فعالیتهای صلحآمیز هستهای ایران ابراز نگرانی میکنند.
او تأکید کرد: اگر این تفکر غلط در ذهن آنها (غرب) نبود و اگر آنان به سابقه ملت ایران کاملاً اطمینان میکردند که همواره به مسائل دینی و اخلاقی توجه خاص و ویژه دارند و در این زمینه هم همینطور، از این مشکلات خود به خود عبور میکردیم و رد میشدیم.
چرا ایران با دنیا یا امریکا مذاکره میکند؟
رئیس جمهوری در همین زمینه اظهارکرد: اینکه میبینید هنوز هم با دنیا حرف میزنیم یا با امریکاییها حرف میزنیم، برای این است که دست از اقدامات غیرقانونی خود بردارند. چون آنان تفکری دارند و بر مبنای تفکر خودشان برای خود دردسر و نگرانی درست کردند.
رئیس جمهوری با تأکید مجدد بر اینکه همه فعالیتهای هستهای ایران صلحآمیز بوده و اهداف صلحآمیز دارد و با بیان اینکه ما همواره آثار و تبعات خطرناکی که با گذشت بیش از نیم قرن از استفاده غیرصلحآمیز امریکاییها از انرژی هستهای در ژاپن شاهد هستیم را مدنظر داریم، اظهارکرد: جمهوری اسلامی ایران هیچگاه اهداف غیرصلحآمیز از فعالیتهای هستهای خود نداشته، ندارد و نخواهد داشت.
روحانی، توسعه فناوری در بخش هستهای در سراسر کشور را از افتخارات دولت تدبیر و امید برشمرد و اضافه کرد: امروز تولید و پیشرفت در صنعت هستهای توأمان ادامه دارد.
غرب به تعهد خود در قالب NPT عمل نکرده است
رئیس جمهوری در ادامه سخنانش با تأکید بر اینکه جمهوری اسلامی ایران بر عهد خود در قالب NPT پایبند بوده است، اظهارکرد: این معاهده دو بخش دارد یک بخش تعهد کشورها به فعالیت صرفاً صلحآمیز و عدم انحراف فعالیتها به سمت اهداف نظامی است و بخش دیگر کمک متقابل دنیا به کشورهایی است که به بخش اول این معاهده پایبند هستند. او تصریح کرد: جمهوری اسلامی ایران به معاهده NPT پایبند بوده است و امروز آژانس بینالمللی انرژی اتمی، امریکا، کشورهای اروپایی و جهان باید پاسخ دهند که در برابر این تعهد چه کمکی به ایران کردند و اینکه آیا آژانس وظیفه خود را صرفاً نظارت میداند؟ روحانی گفت: آژانس بینالمللی انرژی اتمی و کشورهای اروپایی و امریکا باید بدانند که به ایران بدهکار هستند و نباید ژست طلبکاری بگیرند. ایران حتی در عرصه غنیسازی و فعالیتهای مرتبط با آن به خود متکی بوده، روی پای خود ایستاده است و مصمم است در این مسیر گامهای جدید بردارد.
رئیس جمهوری در پایان با تجلیل از شهدای صنعت هستهای کشورمان، از مسئولان، مدیران و متخصصان هستهای کشور نیز قدردانی کرد.
برش
جزئیات دستاوردهای هستهای در آخرین سال فعالیت دولت روحانی
روز گذشته در شصت و دومین برنامه از پویش تدبیر و امید برای جهش تولید که همزمان با پانزدهمین سال روز ملی فناوری هستهای به شکل ویدیوکنفرانس برگزار شد، رئیس جمهوری فرمان آغاز بهرهبرداری و رونمایی از ۱۳۳ دستاورد و پروژه ملی هستهای را صادر کرد. طراحی، ساخت و راهاندازی فاز دوم واحدهای تولید صنعتی ترکیبات دوتره در خنداب اراک، بهرهبرداری از اورژانس پرتویی، سوانح و سوختگی اراک، بهرهبرداری از 6 طرح فناوری هستهای در زمینه غنیسازی در نطنز، طراحی، ساخت و بهرهبرداری از لیزرهای دیسک 5 و 10 کیلووات فیبر، افتتاح مرکز ملی فناوریهای کوانتومی ایران در تهران، طراحی، ساخت و بهرهبرداری از سانتریفیوژ مورد نیاز سازمان انتقال خون ایران، کسب دانش و تولید 110 زیست مولکول ایزوتوپی مورد نیاز در کیتهای غربالگری نوزادان، تولید نیمه صنعتی غناسنج آنلاین هگزافلوراید اورانیوم، تولید چهار رادیو داروی درمانی و تشخیصی، طراحی و ساخت دستگاه اسپینتست، ساخت و مونتاژ نمونه اول ماشین سانتریفیوژ IR9S و IR9-1B و طراحی و ساخت لیزر پرینت سه بعدی فلزات از جمله طرحهایی هستند که روز گذشته افتتاح شدند. همچنین گازدهی زنجیره کامل 164ماشین سانتریفیوژ نیمه صنعتی IR6، گازدهی فاز اول 30 ماشین زنجیره شاهد سانتریفیوژ IR6S با توان جداسازی؛ طراحی، ساخت و بهرهبرداری از ایستگاه تصفیه خوراک هگزافلوراید اورانیوم در مجتمع غنیسازی نطنز، تجهیز و راهاندازی خط تولید ماشینهای نسل جدید در مجتمع شهید احمدی روشن، آغاز تست مکانیکی ماشین سانتریفیوژ IR9 با توان جداسازی، طراحی و ساخت دستگاه لیزر دیسک فیبر، افتتاح مرکز ملی فناوریهای کوانتومی ایران و بهرهبرداری از مرکز ملی جداسازی و توسعه کاربرد ایزوتوپهای پایدار در فردو و آغاز تجهیز و بهرهبرداری از این مرکز بخشی دیگر از پروژههایی هستند که با دستور رئیس جمهوری افتتاح و بهرهبرداری رسمی از آنها آغاز شد. حجتالاسلام روحانی همچنین، علاوه بر صدور دستور آغاز بهرهبرداری از این ۱۳۳ دستاورد، از تعدادی از متخصصان و مسئولان سازمان انرژی اتمی نیز با اهدای لوح، قدردانی و تجلیل کرد.
رئیس سازمان انرژی اتمی: زیرساختهای هستهای حفظ شده است
علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی نیز محور سخنان خود در آیین پانزدهمین سالروز ملی فناوری هستهای را به تبیین این واقعیت اختصاص داد که به رغم ادعای منتقدان، صنعت هستهای کشور پس از تصویب و اجرای برجام، تعطیل، نابود یا متوقف نشده است.
به گزارش ایرنا، معاون رئیس جمهوری در این باره گفت: پس از اجرای سریع و دقیق مفاد قانون اقدام راهبردی مجلس شورای اسلامی از سوی سازمان انرژی اتمی ایران، این حقیقت بر همگان هویدا شد که زیرساختها و بُنمایههای این صنعت ملی با وسواس بسیار حفظ شده و چنانچه مقامات و تصمیمسازان ارشد نظام، امری را به مسئولان صنعت هستهای تفویض کنند، در زمانی کوتاه هنگامهای عظیم برپا خواهد شد.
صالحی در ابتدای سخنان خود، اظهار کرد: بر خود فرض میدانم تا به رسمِ حقشناسی از هدایتها و ارشادات راهگشای رهبر حکیم و فرزانه انقلاب اسلامی (مُدَّظلّهالعالی) و حمایتهای ریاست محترم جمهوری، جناب آقای دکتر روحانی در مسیر تثبیت و توسعه دستاوردهای صنعت هستهای سپاسگزاری کنم.
او اضافه کرد: خوشبختانه درحال حاضر، بهرغم همه محدودیتها و فشارهای ناشی از اعمال تحریمهای غیرقانونی و ظالمانه از سوی بدخواهانِ ایران اسلامی، طرحها و پروژههای مختلف در حوزههای متعدد و متنوع علوم و فنون هستهای، با قدرت و صلابت و نیز با عطف توجه به رهیافتهای اصولی نظام اسلامی و رویکرد خردمندانه دولت محترم مبنی بر اجرای سیاست تعامل سازنده با جهان، مورد پیگیری قرار گرفته است.
رئیس سازمان انرژی اتمی ادامه داد: پس از تصویب قانون اقدام راهبردی مجلس شورای اسلامی و اجرای سریع و دقیق مفاد آن از سوی سازمان انرژی اتمی ایران، این حقیقت بر همگان هویدا شد که زیرساختها و بُنمایههای این صنعت ملی با وسواس بسیار حفظ شده و چنانچه مقامات و تصمیمسازان ارشد نظام، امری را به مسئولان صنعت هستهای تفویض کنند، در زمانی کوتاه هنگامهای عظیم بر پا خواهد شد.
صالحی اظهار کرد: معرفی ۱۳۳ دستاورد جدید در حوزههای مختلف، بویژه در حوزه تأمین نیازمندیهای بخش سلامت، صنعت و کشاورزی و نیز یاریرساندن به طرحهای تأمین انرژی در سطح ملّی، گواهی روشن بر این مدعاست که این کاروان را سَرِ باز ایستادن نیست.
معاون رئیس جمهوری با اشاره به چند نمونه از دستاوردهای صنعت هستهای گفت: به عنوان نمونه میتوان به تولید سانتریفیوژ مورد نیاز مرکز انتقال خون، تولید ۱۱۰ زیست مولکول ایزوتوپی مورد استفاده در کیت غربالگری نوزادان، تولید صنعتی تیتانیوم گرید پزشکی مورد استفاده در ساخت ایمپلنتهای کاشتنی در بدن انسان و تولید چند رادیوداروی جدید اشاره نمود که به راستی مایه مباهات و درخور تحسین است. او با تأکید بر اینکه عزم راسخ متخصصان حوزه علوم و فنون هستهای جهت برپا نمودن هنگامهای دیگر در عرصه فناوری کوانتومی از جمله ارتباطات امن کوانتومی، اهمیت و بزرگی این مسأله از نظر اهل فن و دوستداران فناوریهای نوین دور نخواهد ماند، یادآورشد: یکی از ثمرات دستیابی به فناوری صلحآمیز هستهای، سرریز دانش هستهای و زمینهسازی برای شکوفایی دیگر صنایع راهبردی و علوم کاربردی در پهنه ایران اسلامی است. صالحی گفت: ما بر سر آنیم تا ضمن پایبندی به قوانین و تعهدات بینالمللی و نیز تعامل با جهان بر اساس سه مؤلفه عزت، حکمت و مصلحت، بر توفیقات و دستاوردهای خود بیفزاییم. ناگفته پیداست که ما همچنان به تداوم یافتن حمایتهای بزرگان و مردم شریف و عزیزمان نیازمندیم و یقین داریم که در سایه تقویت روحیه وحدت و همدلی و پایبندی همگانی به شعار «اتحاد ملی و انسجام اسلامی» بیش از پیش در تحقق اهداف کلان نظام در این عرصه راهبردی موفق خواهیم بود.
رئیسجمهوری گفت: همه دستگاهها باید به میدان بیایند؛ مصوبات ستاد ملی کرونا در مناطق قرمز و نارنجی نباید روی کاغذ مانده و بیخاصیت شود. به گزارش خبرگزاری صداوسیما، روحانی در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا و در تشریح عوامل ایجاد موج چهارم کرونا در کشور تصریح کرد: اولین عامل ایجاد این موج ورود ویروس انگلیسی از عراق بود یعنی اگر از مرز خوزستان و ایلام ویروس انگلیسی وارد این استانها و سپس استانهای دیگر نمیشد، حتماً ما امروز مشکل موج چهارم را نمیداشتیم.
رئیسجمهوری عامل دیگر را ترددها و تجمعهای شب عید دانست و افزود: مخصوصاً در هفته قبل از عید که عمدتاً خرید و فروشها و بازار وجود داشت و تجمعات در محل کسب و کار منجر به ایجاد موج جدید شد.
روحانی ادامه داد: مراسم عید نوروز نیز عامل دیگری بود؛ مراسم عید، مراسمی بسیار خوب از منظر ملی و حتی دینی است چرا که به دیدن هم رفتن و زدودن کینهها همان صله رحم است، اما امسال بهدلیل کرونا، دید و بازدیدهای فراوان و متأسفانه بدون مراعات انجام شد. وی خاطرنشان کرد: اگر مقرراتی که برای مناطق قرمز یا نارنجی مشخص میشود، روی کاغذ بماند و دستورالعمل اعلام شود، ولی اجرا نشود؛ خاصیتی نخواهد داشت. روحانی گفت: یکی از مشکلات ما در ایام عید این بود که افراد مبتلا با تست مثبت به دید و بازدید عید و مسافرت رفتند که تخلفی بسیار بزرگ است. رئیسجمهوری افزود: اگر باید با تخلفاتی، چون باز بودن مغازه یا بازار برخورد شود، از آن مهمتر برخورد با کسانی است که با وجود ابتلا، قرنطینه را رعایت نمیکنند لذا باید با اینگونه مسائل برخورد شدید شود.
تأکید رئیسجمهوری بر واردات واکسن کرونا تا زمان ورود تولیدات داخلی به بازار
رئیسجمهوری بر واردات و تأمین واکسن کرونا از خارج تا زمانی که واکسنهای تولید داخل وارد بازار میشود، تأکید کرد.
وی در ادامه اظهاراتش در جلسه ستاد ملی مبارزه با کرونا گفت: اگر واکسیناسیون به اندازه کافی انجام گیرد تا حد زیادی مشکل برطرف میشود، اگرچه حتی با واکسیناسیون هم صددرصد مشکل رفع نمیشود و ممکن است پس از چند ماه دوباره ویروس جهش یافته تأثیرگذار شود. روحانی گفت: ممکن است در کشوری واکسیناسیون انجام شود، اما وضع قرمز شود و شهروندانش هم مبتلا شوند، اما مرگ و میرش بالا نمیرود پس ما با همه توان و قدرت باید واکسن خارجی وارد کنیم تا روزی که واکسن داخلی به بازار بیاید. رئیسجمهوری افزود: البته همین الان هم باید تولیدکنندگان واکسن داخلی را یاری کنیم؛ شاید در آن مقطع واکسن داخلی کافی باشد و دیگر نیازی به واردات نداشته باشیم، اما اکنون روزی است که باید همه توان خود را برای واردات واکسن خارجی به کار گیریم تا مردم بتوانند از آن استفاده کنند. روحانی در بخش دیگری از اظهاراتش با تأکید بر همصدایی در کشور برای مقابله با ویروس کووید ۱۹، گفت: روزها و هفتههای سختی پیش رو داریم؛ اما چند صدا نباید حرف بزنیم اینکه ما برای ستاد ملی مقابله با کرونا سخنگو انتخاب کردیم برای همین است که صدا واحد باشد وگرنه اگر بنا باشد که هر کسی به تلویزیون برود و مصاحبه کند و هر حرفی میخواهد بزند جایز نیست.
رئیسجمهوری افزود: ما یک ستاد و یک جمعیم و زمانی که تصمیم میگیریم مسئولیت ما تضامنی است یعنی همه باهم مسئولیم، ما همه تصمیم واحد میگیریم و همه باید از آن حمایت کنیم.
روحانی گفت: با وجود این اگر کسی دوباره بیاید و بگوید تصمیم طور دیگری باشد جز اینکه بهانه دست ضدانقلاب و ضدایران دهیم کاری نمیکنیم و همچنین کادر درمان را خسته میکنیم اگر خدای ناکرده کسی به ناروا بگوید فلان نهاد به مصوبه این ستاد بیتوجهی کرد و آن را اجرا نکرد، کادر درمان را خسته میکند و خستگی تنش بیرون نمیرود و این پرسش برایش ایجاد میشود که چرا باید فعالیت کند وقتی آن نهاد به آن عظمت همکاری نمیکند. رئیسجمهوری افزود: اگر به فرض این موضوع صحت دارد باید برویم به آن نهاد بگوییم که بیاید و وارد عمل شود و مصوبات را اجرا کند و اگر هم این موضوع صحت ندارد که ندارد.
روحانی گفت: اینکه در تبلیغات و سخن گفتن با مردم آنان را دچار یأس و مشکل کنیم کار نادرستی است؛ بله ما فکر میکردیم موج چهارمی بیاید و از بهمن در این باره فکر میکردیم و همه تلاش ما این بود که به این موج مبتلا نشویم.
مدیریت هوشمند محدودیتهای کرونایی
همچنین سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا گفت: بحثهای مهمی در جلسه دیروز با توجه به وضعیت و شرایط خاص بیماری در ایران و جهان مطرح شد. همانطور که میدانید در همه استانها با موج سنگین ابتلا مواجه هستیم و اکثر بیمارستانها شلوغ هستند.
دکتر علیرضا رئیسی با اشاره به علل شکلگیری موج جدید کرونا در کشور افزود: عوامل متعددی باعث شکلگیری این موج جدید شد. قبل از سال تحویل در نیمه اسفندماه خریدهای شب عید را داشتیم، دورهمی، دید و بازدید و... که سبب شد در شاخص رعایت پروتکلها افت داشتیم و این عدد به زیر ۶۰ درصد رسید. وی افزود: از طرف دیگر در تعطیلات نوروز دید و بازدید، رفتن به کافه و رستوران، تعدد مراسم پرتراکم مانند عروسی و عزا از عوامل شکلگیری موج بیماری بود.
وی افزود: چهار استان هم در ابتدای موج هستند که شاید بتوان با رعایت شدیدتر پروتکلها کاری کرد که کمتر درگیر این موج شوند که شامل استان یزد، کهگیلویه و بویراحمد، سیستان و بلوچستان و گلستان میشود. استان هرمزگان هم بههمین شکل در ابتدای یک موج است.
وی در مورد آخرین وضعیت رنگبندی شهرها گفت: در مجموع ۲۵۷ شهر قرمز، ۱۲۹شهر نارنجی، ۵۱ شهر زرد و ۱۱ شهر آبی داریم و میزان رعایت پروتکلهای بهداشتی هم به ۵۶ درصد رسیده که بسیار عدد پایینی است.
مقام امریکایی: گفتوگوهای وین کُند اما سازنده و جدی است
عراقچی: در مسیر درست قرار داریم
گروه سیاسی/ این روزها پرونده احیای توافق هستهای در کمیسیون مشترک برجام گشوده شده است. چنانکه پیداست با عبور ایران و امریکا از جدال برای برداشتن نخستین گام و ورود به عرصه عمل، اکثریت قاطع اعضای این کمیسیون پیگیر طرحی هستند که نقطه عزیمتی برای اجرای تام و تمام این توافق باشد. تیم دولت روحانی به تأسی از مواضع مراجع تصمیمگیر نظام، موضوع لغو همه تحریمهای برجامی و غیربرجامی را در دستور کار قرار داده تا پس از راستیآزمایی و نمایان شدن نتایج عملی آن، اجرای همه تعهدات برجامی خود را از سرگیرد. چندین نشست تخصصی که هفته گذشته در وین برگزار و بر اساس آن تصمیم گرفته شد دستور کار آن پس از مشورت در پایتختها در این هفته به جمعبندی برسد، نشان از آن دارد که عزم جدی برای احیای برجام شکل گرفته است و الگوی اجرایی شدن آن محل بحث واقع شده است.
اگرچه پیگیری این الگو از طریق مذاکرات غیرمستقیم بین امریکا و ایران با واسطهگری آلمان، انگلیس، فرانسه، چین و روسیه و با هدایت گروههای کارشناسی جریان دارد اما نقشه راه آن از سوی تهران ترسیم شده تا این اطمینان ایجاد شود که امضای فرمان اجرایی رئیس جمهور امریکا برای لغو همه تحریمها از روی کاغذ فراتر خواهد رفت. راه رسیدن به این اطمینان به دو کارگروهی میرسد که از سوی همه کشورهای طرف مذاکره تشکیل شده است و دستور کار یکی از آنها چگونگی تعلیق تحریمهای امریکا علیه ایران و وظیفه دیگر بررسی روند ازسرگیری تعهدات هستهای کشورمان است. تا اینجای کار یکی از موضوعات اختلافی به موعد زمانی اقدامات هر یک از طرفین بازمیگردد یعنی در شرایطی که تهران اصرار دارد ازسرگیری همه تعهدات برجامیاش پس از راستیآزمایی لغو تحریمها خواهد بود، امریکاییها هم میکوشند زمان اجرای تعهدات برجامی ایران را به لغو تحریمها نزدیکتر کنند.
آنچه این روزها در وین میگذرد، نشان میدهد که تصمیم اولیه برای برداشتن گام عملی در سطوح عالی کشورها گرفته شده است و دیگر نمیتوان انکار کرد که ثمرات مذاکرات این روزها لاجرم به صورت منافع اقتصادی در سبد سیاست خارجی نمایان خواهد شد اما صحنه وین وجه دیگری هم دارد که میتواند با حاصل شدن توافق و برداشتن گامهای عملی فضا را به سمت و سوی اعتمادسازی دوباره سوق دهد. وین حتی اگر در سیر خویش رویدادی با یک نشان مواجهه دیپلماتیک باشد، میتوان در صورت احیای توافق هستهای، به نتایج عینی و ملموس آن برای سنجش اعتماد دوباره و آغازی این بار محکمتر میان ایران و بازیگران تأثیرگذار جهان اندیشید.
همه طرفهای برجام در مسیر درست
در چنین فضایی است که سیدعباس عراقچی، رئیس هیأت ایرانی مذاکرهکننده در وین میگوید در مسیر درست قرار داریم. او پس از نشست روز جمعه در وین در گفتوگو با «پرس تیوی» تأکید کرد که ایران در موضوع برداشته شدن تحریمها، موضعی منطقی و مستدل در پیش گرفته است. عراقچی با بیان اینکه امریکاییها میز برجام را ترک کردهاند و لذا باید ابتدا آنها بازگردند، افزود: «آنها باید تحریمها را بردارند و دوباره عضوی از برجام شوند و سپس ایران به اجرای کامل برجام بازخواهد گشت؛ این موضوعی است که تقریباً همه با آن موافق هستند.»
این مقام دیپلماتیک کشورمان اجرای دقیق مدل برجام را الگوی نهایی مذاکرات جاری دانست و گفت: «ما باید دقیقاً به مدل برجام بازگردیم. تحریمهایی وجود دارند که باید پایان یابند و رئیس جمهوری امریکا صلاحیت و قدرت پایان دادن به آنها را با فرمان اجرایی دارد. تحریمهای دیگری هستند که ناشی از قانونگذاری کنگره است. در مورد این تحریمها رئیس جمهوری امریکا فقط میتواند آنها را تعلیق (wave) کند.»
او موضع ایران را برداشتن همه تحریمها از جمله تحریمهای هستهای و چه آنها که در دوره ترامپ تحمیل شده و چه آنها که در دوره ترامپ با برچسبهای دیگری تحمیل شدهاند، اعلام کرد.
فقط یک ماه و نیم از تفاهم با آژانس باقی مانده است
اصرار ایران به راستیآزمایی و پدیدار شدن نتایج امضای لغو تحریمها هم از دیگر موضوعاتی است که عراقچی آن را محل بحث با طرف مقابل عنوان کرد و در پاسخ به این پرسش که «آیا این واقعبینانه است که روند راستیآزمایی و احیای برجام تا قبل از انتخابات ایران تمام شود؟»، گفت: «برای ما بیش از آنکه انتخابات اهمیت داشته باشد، این مهم است که ما با آژانس انرژی اتمی توافقی سهماهه انجام دادهایم که یک ماه و نیم از آن گذشته و یک ماه و نیم دیگر از آن باقی مانده است.»
او ادامه داد: «اگر این توافق منقضی شود وضعیت پروتکل الحاقی خود تبدیل به یک موضوع جدی میشود و چون آژانس ثبات و استمرار دانش و نظارت خود را از دست خواهد داد، ما در موقعیت متفاوتی قرار خواهیم گرفت. فکر میکنم این درک همه اعضای برجام است که باید قبل از قرار گرفتن در آن وضعیت سخت به نتیجه برسیم.»
عراقچی افزود: «البته انتخابات در ایران به این سختی اضافه خواهد کرد، اما مهمتر از آن این است که ما باید زودتر به نتیجه برسیم تا آژانس دچار مشکل در زمینه موضوع پروتکل الحاقی نشود. فکر میکنم این امکان وجود دارد در این بازه زمانی به نتیجه برسیم، البته شرط آن این است که سایر اطراف هم حسن نیت و جدیت داشته باشند.» معاون وزیر امور خارجه در پایان گفت که من به عنوان دیپلمات خوشبین هستم.
مذاکره غیرمستقیم؛ کندی روند رایزنیها
در همین حال «هایکو ماس»، وزیر امور خارجه آلمان هم بهرغم آنکه نشست اخیر کمیسیون مشترک برجام در وین را سازنده توصیف کرد، اما یادآور شد که مسائل پیرامون برجام بسیار پیچیده و یافتن راهحل برای آن نیازمند تمایل تمامی طرفها برای سازش است.
یک مقام ارشد وزارت خارجه امریکا هم پس از بازگشت از مذاکرات وین، مخالفت ایران با عدم مذاکره مستقیم با امریکا را یکی از دلایل کند پیش رفتن آن اعلام کرده است. با این حال او معتقد است اگرچه گفتوگوها به علت عدم حضور مستقیم امریکا در جلسات به کندی پیش میرود اما سازنده و جدی است.
پیشتر مقامهای کشورمان اعلام کرده بودند که امریکا با خروج از برجام دیگر اجازه ندارد در جلسات گروهی مشارکت کند. از اینرو در نشستهای اخیر یک گروه از هیأتها در گرند هتل وین مستقر شدند و یک گروه دیگر از دیپلماتهای حاضر در اتریش هم در هتل امپریال مستقر شده بودند. حالا ادامه گفتوگوها به چهارشنبه در وین موکول شده است.
اگرچه پیگیری این الگو از طریق مذاکرات غیرمستقیم بین امریکا و ایران با واسطهگری آلمان، انگلیس، فرانسه، چین و روسیه و با هدایت گروههای کارشناسی جریان دارد اما نقشه راه آن از سوی تهران ترسیم شده تا این اطمینان ایجاد شود که امضای فرمان اجرایی رئیس جمهور امریکا برای لغو همه تحریمها از روی کاغذ فراتر خواهد رفت. راه رسیدن به این اطمینان به دو کارگروهی میرسد که از سوی همه کشورهای طرف مذاکره تشکیل شده است و دستور کار یکی از آنها چگونگی تعلیق تحریمهای امریکا علیه ایران و وظیفه دیگر بررسی روند ازسرگیری تعهدات هستهای کشورمان است. تا اینجای کار یکی از موضوعات اختلافی به موعد زمانی اقدامات هر یک از طرفین بازمیگردد یعنی در شرایطی که تهران اصرار دارد ازسرگیری همه تعهدات برجامیاش پس از راستیآزمایی لغو تحریمها خواهد بود، امریکاییها هم میکوشند زمان اجرای تعهدات برجامی ایران را به لغو تحریمها نزدیکتر کنند.
آنچه این روزها در وین میگذرد، نشان میدهد که تصمیم اولیه برای برداشتن گام عملی در سطوح عالی کشورها گرفته شده است و دیگر نمیتوان انکار کرد که ثمرات مذاکرات این روزها لاجرم به صورت منافع اقتصادی در سبد سیاست خارجی نمایان خواهد شد اما صحنه وین وجه دیگری هم دارد که میتواند با حاصل شدن توافق و برداشتن گامهای عملی فضا را به سمت و سوی اعتمادسازی دوباره سوق دهد. وین حتی اگر در سیر خویش رویدادی با یک نشان مواجهه دیپلماتیک باشد، میتوان در صورت احیای توافق هستهای، به نتایج عینی و ملموس آن برای سنجش اعتماد دوباره و آغازی این بار محکمتر میان ایران و بازیگران تأثیرگذار جهان اندیشید.
همه طرفهای برجام در مسیر درست
در چنین فضایی است که سیدعباس عراقچی، رئیس هیأت ایرانی مذاکرهکننده در وین میگوید در مسیر درست قرار داریم. او پس از نشست روز جمعه در وین در گفتوگو با «پرس تیوی» تأکید کرد که ایران در موضوع برداشته شدن تحریمها، موضعی منطقی و مستدل در پیش گرفته است. عراقچی با بیان اینکه امریکاییها میز برجام را ترک کردهاند و لذا باید ابتدا آنها بازگردند، افزود: «آنها باید تحریمها را بردارند و دوباره عضوی از برجام شوند و سپس ایران به اجرای کامل برجام بازخواهد گشت؛ این موضوعی است که تقریباً همه با آن موافق هستند.»
این مقام دیپلماتیک کشورمان اجرای دقیق مدل برجام را الگوی نهایی مذاکرات جاری دانست و گفت: «ما باید دقیقاً به مدل برجام بازگردیم. تحریمهایی وجود دارند که باید پایان یابند و رئیس جمهوری امریکا صلاحیت و قدرت پایان دادن به آنها را با فرمان اجرایی دارد. تحریمهای دیگری هستند که ناشی از قانونگذاری کنگره است. در مورد این تحریمها رئیس جمهوری امریکا فقط میتواند آنها را تعلیق (wave) کند.»
او موضع ایران را برداشتن همه تحریمها از جمله تحریمهای هستهای و چه آنها که در دوره ترامپ تحمیل شده و چه آنها که در دوره ترامپ با برچسبهای دیگری تحمیل شدهاند، اعلام کرد.
فقط یک ماه و نیم از تفاهم با آژانس باقی مانده است
اصرار ایران به راستیآزمایی و پدیدار شدن نتایج امضای لغو تحریمها هم از دیگر موضوعاتی است که عراقچی آن را محل بحث با طرف مقابل عنوان کرد و در پاسخ به این پرسش که «آیا این واقعبینانه است که روند راستیآزمایی و احیای برجام تا قبل از انتخابات ایران تمام شود؟»، گفت: «برای ما بیش از آنکه انتخابات اهمیت داشته باشد، این مهم است که ما با آژانس انرژی اتمی توافقی سهماهه انجام دادهایم که یک ماه و نیم از آن گذشته و یک ماه و نیم دیگر از آن باقی مانده است.»
او ادامه داد: «اگر این توافق منقضی شود وضعیت پروتکل الحاقی خود تبدیل به یک موضوع جدی میشود و چون آژانس ثبات و استمرار دانش و نظارت خود را از دست خواهد داد، ما در موقعیت متفاوتی قرار خواهیم گرفت. فکر میکنم این درک همه اعضای برجام است که باید قبل از قرار گرفتن در آن وضعیت سخت به نتیجه برسیم.»
عراقچی افزود: «البته انتخابات در ایران به این سختی اضافه خواهد کرد، اما مهمتر از آن این است که ما باید زودتر به نتیجه برسیم تا آژانس دچار مشکل در زمینه موضوع پروتکل الحاقی نشود. فکر میکنم این امکان وجود دارد در این بازه زمانی به نتیجه برسیم، البته شرط آن این است که سایر اطراف هم حسن نیت و جدیت داشته باشند.» معاون وزیر امور خارجه در پایان گفت که من به عنوان دیپلمات خوشبین هستم.
مذاکره غیرمستقیم؛ کندی روند رایزنیها
در همین حال «هایکو ماس»، وزیر امور خارجه آلمان هم بهرغم آنکه نشست اخیر کمیسیون مشترک برجام در وین را سازنده توصیف کرد، اما یادآور شد که مسائل پیرامون برجام بسیار پیچیده و یافتن راهحل برای آن نیازمند تمایل تمامی طرفها برای سازش است.
یک مقام ارشد وزارت خارجه امریکا هم پس از بازگشت از مذاکرات وین، مخالفت ایران با عدم مذاکره مستقیم با امریکا را یکی از دلایل کند پیش رفتن آن اعلام کرده است. با این حال او معتقد است اگرچه گفتوگوها به علت عدم حضور مستقیم امریکا در جلسات به کندی پیش میرود اما سازنده و جدی است.
پیشتر مقامهای کشورمان اعلام کرده بودند که امریکا با خروج از برجام دیگر اجازه ندارد در جلسات گروهی مشارکت کند. از اینرو در نشستهای اخیر یک گروه از هیأتها در گرند هتل وین مستقر شدند و یک گروه دیگر از دیپلماتهای حاضر در اتریش هم در هتل امپریال مستقر شده بودند. حالا ادامه گفتوگوها به چهارشنبه در وین موکول شده است.
صدورکارت اعتباری سهام عدالت تا آخر اردیبهشت
عباس معمارنژاد - معاون امور بانکی، بیمه و شرکتهای دولتی وزیر اقتصاد نیز درباره آخرین وضعیت بانکهای ارائه دهنده کارت اعتباری سهام عدالت در گفت گویی با ایسنا گفت: در این راستا مصوبهای از سوی دولت آماده شده است که به جز بانکهای ملی و تجارت باید بانکهای دیگر هم برای صدور کارت اعتباری سهام عدالت مشارکت کنند. بهگفته او، تا اردیبهشت سالجاری، سایر بانکها نیز به صدور کارت اعتباری سهام عدالت ورود خواهند کرد. معاون وزیر امور اقتصادی و دارایی درباره پرداخت سود سهامداران وابسته بانکهای نظامی ادغام شده در بانک سپه نیز اظهار کرد: ارزشگذاری انجام شده است اما اکنون در حال بررسی و راستی آزمایی ارزشگذاری هستیم که سازمان حسابرسی در حال انجام این کار است و هنوز نهایی نشده است.
« ایران» منتشر کرد
اسناد تجاوز عراق پیش از آغاز جنگ
تصاویری از نامههای منتشر نشده در آرشیو ملی ایران درباره حملات ارتش رژیم بعث عراق به مناطق مرزی
در منابع تاریخی و رسمی، روز ۳۱ شهریور سال ۱۳۵۹ که ارتش عراق به طور همهجانبه و گسترده از زمین، دریا و هوا حمله خود را به تمامیت ارضی ایران آغاز کرد، به عنوان آغاز جنگ ایران و عراق شناخته میشود. واقعیت این است که بر اساس اسناد و مدارک معتبر موجود، از فردای انعقاد موافقتنامه الجزایر بین ایران و عراق در سال ۱۳۵۳ تا زمان اعلام لغو یکطرفه آن از سوی شورای فرماندهی عراق در تاریخ ۱۳۵۹.۶.۲۷، عراقیها بههیچوجه از انعقاد آن راضی نبوده و به دنبال فرصت مناسبی بودند تا اوضاع را به قبل از آن بازگردانند.
برخلاف تلقی رایج که وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ به عنوان اصلیترین عامل تیرگی روابط دو کشور ایران و عراق و سرانجام آغاز حمله نظامی عراق به ایران یاد میشود، همگی قرائن و شواهد، حاکی از آن است که رژیم بعث عراق و شخص صدام، از مدتها قبل از سقوط شاه به دنبال بازیابی هویت و قدرت عراق در سطح منطقه، ولو به بهای جنگ با یکی از کشورهای منطقه بودهاند.
آرشیو ملی ایران (معاونت اسناد کتابخانه ملی ایران) اسناد مربوط به تجاوزات مرزی عراق به ایران قبل از شروع رسمی جنگ را منتشر کرده است. این اسناد، بخش کوچکی از تحرکات مرزی ارتش عراق در سالها و ماهها قبل از آغاز رسمی جنگ ایران و عراق در شهریور ۱۳۵۹ را نشان میدهد. خویشتنداری مسئولان ایرانی و گوشزد کردن لزوم رعایت الزامات حسن همجواری بین دو کشور به مقامات عراقی، چه قبل و چه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به خوبی در مفاد اسناد مذکور قابل استخراج است.
11
برخلاف تلقی رایج که وقوع انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ به عنوان اصلیترین عامل تیرگی روابط دو کشور ایران و عراق و سرانجام آغاز حمله نظامی عراق به ایران یاد میشود، همگی قرائن و شواهد، حاکی از آن است که رژیم بعث عراق و شخص صدام، از مدتها قبل از سقوط شاه به دنبال بازیابی هویت و قدرت عراق در سطح منطقه، ولو به بهای جنگ با یکی از کشورهای منطقه بودهاند.
آرشیو ملی ایران (معاونت اسناد کتابخانه ملی ایران) اسناد مربوط به تجاوزات مرزی عراق به ایران قبل از شروع رسمی جنگ را منتشر کرده است. این اسناد، بخش کوچکی از تحرکات مرزی ارتش عراق در سالها و ماهها قبل از آغاز رسمی جنگ ایران و عراق در شهریور ۱۳۵۹ را نشان میدهد. خویشتنداری مسئولان ایرانی و گوشزد کردن لزوم رعایت الزامات حسن همجواری بین دو کشور به مقامات عراقی، چه قبل و چه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به خوبی در مفاد اسناد مذکور قابل استخراج است.
11
گفتوگو با محمد فاضلی جامعهشناس درباره مدیریت اجتماعی کرونا و حاشیهسازیهای اخیر برای ستاد ملی مقابله با کرونا:
دولت به اندازه کافی ملزومات مؤثر مدیریت کرونا را در اختیارندارد
هدی هاشمی
خبرنگار
فقط چند روز طول کشید تا کل شهرهاى کشور قرمز شوند. تغییر رنگها از زرد به نارنجی و از نارنجى به قرمز به چالش جدى این روزهای مردم، مسئولان و کادر درمان تبدیل شده است. این تغییر رنگها البته مورد انتقاد مسئولان وزارت بهداشت هم هست. آنها در مصاحبههای مختلف از عدم اجرای پروتکلهای بهداشتی از سوی مردم و بیتوجهی برخی از مسئولان ستاد به هشدارهایشان سخن گفتند. مردم هم بیتوجه به این حرفها، رفتار مسئولان را به نقد کشیدند. مردم و مسئولان بهداشتی هر کدام به دنبال مقصری برای این بحران جدید هستند. با این حال برخی از کارشناسان اجتماعی بر این باورند که برای مهار بیماری کرونا مدیریت یکپارچه نیاز است. با محمد فاضلی جامعهشناس و عضو هیأت علمی دانشگاه شهید بهشتی درباره مدیریت اجتماعی کرونا و راههای مهار آن، حاشیهسازی برای دولت و ستاد ملی کرونا ومسئولیت اجتماعی مردم گفتوگویی انجام دادیم که میخوانید:
این روزها شاهد شیوع بیماری کرونا و بالا رفتن مرگومیرها هستیم. بیمارستانها شلوغ است و دوباره پرستاران و پزشکان درگیر خیل بیماران شدهاند. مسئولان میگویند که تعطیلات دو هفتهای نوروز و سفر رفتن مردم و فراموش کردن مسئولیت اجتماعی موجب خیز موج چهارم بیماری شد و برخی دیگر هم از نحوه مدیریت ستاد شکایت دارند و بر این باورند باید راهها بسته میشد، نظر شما در اینباره چیست؟ آیا در چنین بحرانهایی میتوانیم فقط به یک طرف ماجرا انتقاد کنیم؟
سال گذشته مطلبی در روزنامه ایران نوشتم با عنوان «دولت علیه کرونا: شبکهساز، اطلاعرسان، اجماعساز، محلیاندیش و مقتدر» و در آنجا بر اساس منطق مسألههای پیچیده بدخیم مثل بیماری همهگیر کرونا استدلال کردم که حکومت برای مدیریت مؤثر بیماری کرونا باید پنج خصیصه داشته باشد. اول. دولت باید تسهیلگر ارتباط همه سازمانها و کنشگرانی باشد که قرار است برای غلبه بر کرونا با یکدیگر همکاری کنند. دولت باید در نقش «تسهیلگر شبکهساز» عمل کند. دوم. شبکههایی که طراحی و ساخت آنها را دولت تسهیلگری میکند، برای آنکه مؤثر عمل کنند به دادههایی نیاز دارند که برخی از آنها موجود است و برخی دیگر را باید به سرعت تولید کرد. دادههای موجود و آنها که تولید میشوند باید به سرعت در اختیار بخشهایی از شبکه گذارده شوند که به آنها احتیاج دارند.
سوم. دولت با ترکیبی از تسهیلگری برای همکاری بینشبکهای، تولید و به اشتراک گذاشتن دادهها، ارتقای ظرفیتهای تحلیلگری دادهها و اطلاعرسانی شفاف که تا حدی علیه ظرفیتهای بالقوه تعارض بینسازمانی عمل میکند، به علاوه همه سازوکارهایی که در دسترس دارد تا گفتوگوی اجتماعی فراگیر با جامعه را پیش ببرد، در نقش یک اجماعساز عمل میکند.
چهارم. کرونا مانند بقیه مسائل بدخیم، ماهیت محلی دارد. سازوکار شیوع کرونا در قم با رشت تا حدودی – حداقل در مراحل ابتدایی – فرق میکند. حرم مقدس حضرت معصومه(س) در قم هست اما در رشت نیست، بنابراین اقدام برای پیشگیری نیز در این دو شهر متفاوت است. فرهنگها، سازمان اقتصادی و قدرتهای مؤثر بر فرایند پیشگیری در سطح محلی عمل میکنند. اشتباه بزرگ آن است که برای مسألهای بدخیم که در طول مدت عمر خود تغییر شکل میدهد (و در خصوص کرونا بهطور خاص حتی ممکن است علاوه بر تغییر صفات و خواص اپیدمی کرونا، خود ویروس نیز جهش کند و خواص آن تغییر کند) نسخههای ملی و یکدست پیچیده شود. محلیاندیشی و محلی عمل کردن در خصوص مسأله کرونا به معنای ضرورت دادن اختیارات ویژه به استانداران برای اقدام محلی است. پنجم. دولتی/حکومتی موثر عمل می کند که ظرفیتها و اقدامات برشمرده شده در بندهای اول تا چهارم را در خود بروز دهد و حتی اگر تاکنون ایجاد نکرده باید سریعاً نسبت به ایجاد آنها اقدام کند، باید مقتدر باشد. تصمیمهایش را با اقتدار اجرا کند.
مدیریت کرونا در ایران شرایطی متفاوت با دنیا داشته و کشور تحت شدیدترین تحریمها و منازعات جریانهای سیاسی در داخل هم بوده و دوران موفقیت اولیه و ناکامیهای بعدی را هم تجربه کرده است، اما به هر حال من وقتی به این مدیریت نگاه میکنم بروز هیچکدام از این چند ویژگی را نمیتوانم به اندازه کافی تشخیص بدهم. مدیریت کرونا مستلزم همکاری شبکههای مدنی، اصناف، گروههای پزشکی و مردم و بوروکراتها است و به انتشار شفاف دادهها از دادههای مربوط به موارد ابتلا و مرگومیر تا دادههای واکسن و حمایتهای اقتصادی نیاز دارد. مدیریت کرونا حتماً امری پر از تعارض است. تردید نکنید که متولیان اقتصاد گردشگری با تعطیلات نوروزی موافق نبودهاند و از سر تهدیدهایی که مشاهده میکردهاند و عواقب اقتصادی تعطیلی سفرهای نوروزی با قرنطینه و اعمال محدودیت در نوروز مخالف بودهاند. اجماعسازی بین این گروه و وزارت بهداشت که دنبال محدودیت بوده، هم به داده نیاز دارد، هم به گفتوگوی عمومی و هم به راهحلهای محلی که به گمان من هیچکدام در اندازه کافی انجام نشده است. یک نکته بسیار مهم را هم باید همین جا یادآوری کنم. خروجی تصمیمهایی که باید به کنترل بیماری منجر شوند، در نهایت باید توسط حکومت (همه نظام) اجرا شود. دولت در پیشانی این بخش اجرا قرار دارد. این کار مهم و فراگیر باید در شرایطی صورت گیرد که هشت سال کوبیدن بر طبل بیاعتبار کردن دولت به علاوه اثرات تحریمها، بحرانهای داخلی و تصمیمهای بد و بد اجرا کردن تصمیمهای خوب، سرمایه و اقتدار لازم برای اجرای تصمیمهای حتی اجماعی را به حداقل رسانده است. بد نیست طرفهای رقیب و گاه متخاصم سیاسی در ایران به این توجه کنند که تضعیف بنیان دولت تا چه اندازه میتواند در لحظات حساسی مثل بیماری کرونا، خطرناک باشد. من عطف به این توضیحات معتقدم انتقاد کردن به یک طرف و تصمیمگیران ارشد از رئیسجمهوری گرفته تا وزیر بهداشت و بقیه، کار سادهای است اما آنها در اصل راننده ماشینی هستند که ملزومات مدیریت مؤثر کرونا را به اندازه کافی در اختیار ندارد. یک حرف تلخ دارم که نمیخواهم اینجا زیاد دربارهاش بحث کنم اما مایلم در موقعیت دیگری درباره آن بیشتر گفتوگو شود. مدیریت کرونا پیش از ستاد، جلسه و اقتدار و هر چیز دیگری، نظریه میخواهد. حکمرانی خوب در هر عرصهای نظریه میخواهد. نظریه شماست که معلوم میکند وزیر بهداشت باید دبیر ستاد ملی مقابله با کرونا باشد یا وزیر کشور، نظریه است که نوع دادههای لازم برای تصمیمگیری را مشخص میکند، نظریه است که تیمهای تخصصی ضروری برای مدیریت بیماری را معلوم میسازد و نشان میدهد چه سازوکارهایی را باید برای اجماعسازی در سطح کشور برای مدیریت کرونا راهاندازی کنید، و برای رد یا قبول هر تصمیمی چگونه به پیامدهای مترتب بر هر تصمیم وزن بدهید. من عمیقاً معتقدم ستاد ملی مقابله با کرونا بینظریه است. این ستاد پزشکیزده هم هست. بقیه ابعاد بیماری کرونا بر اساس نظریه مشخصی که کلنگر باشد و همه ابعاد مسأله در آن دیده شده باشد، در نظام تصمیمگیری وزن خودشان را پیدا نمیکنند.
پزشکیزده شدن مدیریت کرونا از مرکزیت پزشکان در ستاد شروع میشود و علیرغم همه احترام قلبی و عمیق و ضروری برای کادرهای درمان، با تقدیس کادر درمان وجه نمادین پیدا میکند. بقیه تخصصها، رشتهها و رویکردها در مدیریت کرونا به حاشیه رانده شده و در نهایت وضع همین میشود که شما مشاهده میکنید. این وضعیت نتیجه تاریخی است، یعنی ترکیبی از فقدان نظریه مدیریت کرونا، پزشکیزده شدن ستاد، تاریخ نابودی سرمایه اجتماعی و اعتماد به دولت، فروریزی اقتدار و نادیده گرفتن پنج پیششرطی که برشمردم، این وضعیت را ایجاد کرده است.
خودم میدانم که این پاسخ نسبتاً مفصل من برای کسانی که میخواهند وسط بازی سیاسی و در آستانه انتخابات دنبال مقصر بگردند و بیشتر از گذشته بر طبل نابودی سرمایه اجتماعی بکوبند، اصلاً کاربرد ندارد و خوب نیست، اما از آنجا که فکر میکنم ما حداقل سال 1400 را به صورت جدی با این بیماری درگیر خواهیم بود – تا زمانی که مسأله واکسن حل شود – فکر میکنم برای مدیریت کرونا در این بازه طولانی، چه در زمان باقی مانده از این دولت و چه در دولت بعدی، توجه به آنچه در این پاسخ گفتم ضروری است. خواننده مختار است به هر کسی که میخواهد انتقاد کند، مردم، رئیسجمهوری، وزارت بهداشت یا کل اعضای ستاد ملی مقابله با کرونا، اما این کارها برای دعوای سیاسی خوب است، من میگویم اگر میخواهیم مدیریت کرونا بهتر شود ملزوماتش همین چیزهایی است که گفتم و حتماً متخصصان دیگر هم نظراتی دارند که باید لحاظ شوند.
چرا نهادهای نظارتی و کنترلی در مهار این اپیدمی موفق نشدند؟ آیا راهکاری اجتماعی برای مدیریت کرونا وجود دارد؟
فکر میکنم دلایل موفق نشدن را توضیح دادم، البته موفقیت نسبی است و بسته به مقایسه با کشورهای دیگر دارد و برای مثال اگر با برزیل مقایسه کنید ما کشور موفقی بودهایم اما حتماً در مقایسه با کره جنوبی یا نیوزیلند موفقیت خیلی کمتر بوده است. من دوباره تأکید میکنم راهکار جدای از نظریه وجود ندارد. مدیریت کرونا اتفاقاً از آن مواردی است که قبل از مرد عمل به مرد نظریه احتیاج دارد. نظریههایی که من برای مدیریت کرونا میشناسم از اساس ماهیت اجتماعی دارند.
دقت کنید، مسأله کرونا به لحاظ نظری مسأله یا معمای هماهنگی است. سؤال بنیادی این است که چگونه دهها میلیون انسان را هماهنگ میکنید که همه ماسک بزنند، بدون ضرورت از خانه خارج نشوند، فاصله اجتماعی را رعایت کنند، دورهمی و میهمانی برگزار نکنند، به یکدیگر کمک کنند تا برخی گروههای ضعیف اقتصادی نابود نشوند؛ و چگونه سازمانهای متولی بهداشت، اقتصاد، حمل و نقل، اصناف و... را هماهنگ میکنید که ضمن همکاری با یکدیگر، محدودیتهای یکدیگر را درک کنند و برای حداکثرسازی منفعت جمعی با هم همکاری کنند. این یک مسأله نظری و عمیقاً اجتماعی است. راهکار اجتماعی چنین چیزی هم به تاریخ شما بستگی دارد. اگر تاریخ شما مشحون از اعتماد، همکاری، سرمایه اجتماعی و همکاریهای میانبخشی است کارتان راحتتر است. حل این مسأله به گفتوگو، شفافیت و نظام تصمیمگیری جمعی نیز نیاز دارد. اینها که گفتم همه اجتماعی هستند اما نه نگاهی حداقلی و تقلیلی به امر اجتماعی که آن را در حد ساختن چند تبلیغ و تیزر برای متقاعد کردن مردم به هماهنگ شدن با ستاد کرونا پایین میآورد. پاسخ شما این است که کرونا راهکار اجتماعی هم دارد کما اینکه راهکار پزشکی مهمی مثل واکسن دارد، و نیازمند کار سیاسی، اقتصادی و حتی اعمال اقتدار پلیس هم هست، اما مهمتر از همه اینها داشتن نظریهای است که همه رویکردهای ضروری را ترکیب کند و دیدگاه جامعی برای مدیریت کرونا ارائه دهد.
مردم در مواجهه با این همهگیری شاهد تناقضهایی در تصمیمگیریها هستند البته تصمیم در ستاد گرفته میشود اما در مصاحبهها مباحث دیگر گفته میشود این چه تأثیری روی رفتارهای اجتماعی یا بهداشتی مردم دارد؟
مردم شاهد تناقض هستند و این تناقضات روی رفتار مردم و میزان جدی گرفتن مسأله اثر میگذارد، اما این تناقض نشانه فقدان همان نظریه، قابلیتها و رویکردهای ضروری برای مدیریت مسأله است. رویکرد فاقد نظریه انسجامبخش و ابزارهایی که بین همه اعضای ستاد اجماعسازی کند، در نهایت به جایی میرسد که وزیر بهداشت را به یک التماسکننده جیغکش تبدیل میکند، کسی که دائم فقط ناله و زاری میکند که من گفتم و کسی گوش نکرد. سؤال عمیقتر این است که چرا کسی گوش نکرد؟ اعضای ستاد که دنبال دردسر یا کشتن مردم نیستند، آنها هم استدلالهایی داشتهاند و اجماع میسر نشده است. چرا اجماعی حاصل نشده است. سؤال مهمتری هم هست. اگر قرنطینه شدید اعمال شود و کسبوکارهای بسیاری از بین بروند و کمااینکه گفته شده تعطیلیها 3 میلیون نفر بیکار پدید میآورد، آن وقت عوارض بحران بیکاری در قالبهای خشن بروز نمیکند؟ همواره به یاد داشته باشیم که مسائل پیچیده پاسخهای فراگیر قطعی صفر و یکی ندارند. بین قرنطینه و تعطیلی تا آزاد بودن کامل فعالیتها و در راهبردهای اجتماعی پیش بردن هر تصمیمی، گزینههای بسیاری هست که فقط به کمک نظریه روشن درباره مدیریت کرونا میتوانید آنها را صورتبندی، اولویتبندی، ارزشگذاری و برای اجرای آنها اجماعسازی کنید. ستاد ملی کرونا چنانکه از ظواهرش برمیآید برای گرفتن چنین آرایشی در برابر بیماری تجهیز نشده است، فاقد چنین بینشی هم هست.
آقای دکتر! نقش مردم در اجرای پروتکلهای بهداشتی مهم است. آیا در دوران همهگیری کرونا مردم در قبال این بیماری فراگیر به مسئولیت اجتماعی خود عمل کردند؟
من به دو موجودیت جدا یعنی مردم و حکمرانی معتقد نیستم. ما موجودیتی به نام مردم جدای از آنچه حکمرانان انجام میدهند نداریم. مردم کنشگرانی هستند که با سوابق ذهنی خود از شرایط کشور، منافعشان، احساسات و عواطفشان و محاسباتشان درباره گزینههایی که حکمرانان پیش پای ایشان قرار میدهند زندگی خود را اداره میکنند. آنها با این رفتاری که متغیرهای مؤثر بر آنرا گفتم، تصمیمات حکمرانان را هم تحت تأثیر قرار میدهند. بنابراین مردم را نباید جدا از تصمیم حکمرانان و نهادهایی که برای حکمرانی ساخته شده است در نظر گرفت. من اگرچه در سطح اخلاقی و فردی برای تشویق مردم به رعایت پروتکلها هم بسیار تلاش کردهام – خصوصاً در اوایلی که کرونا شایع شده بود – اما مسئولیت اصلی را متوجه حکمرانی میدانم. مردم مستقل از حکمرانی و کیفیت آن وجود ندارد، حکمرانی بدون نظریه و فاقد درک پیچیدگی اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی همهگیری کرونا که دچار پزشکیزدگی و پزشکیکردن مسأله هم شده، در کشوری که درگیر تحریم خارجی و مناقشه بیسامان در سیاست داخلی است، نتیجهاش همین میشود که مشاهده میکنید. مقصر برشمردن بدون تدوین نظریه برای مدیریت این مسأله، فقط برای دعوای سیاسی خوب است برای حال جان و نان مردم اثر مثبتی ندارد.
رضا زهتابچیان از «دیدن این فیلم جرم است» به «ایران» میگوید
فیلم در پستو و زیرزمینی ساخته شد
نرگس عاشوری
خبرنگار
رضا زهتابچیان کارش را با ساخت تیزر و فیلم کوتاه آغاز کرد. نخستین فیلم بلندش برای رسیدن به اکران دشوارترین مسیر را پیمود. بیش از یک دهه طول کشید تا تهیهکنندهای پای فیلمنامهای که سال 85 نوشته بود، بایستد اما با حضور محمدرضا شفاه در مقام تهیهکننده مشکل حل نشد و این بار با پا پیش گذاشتن حوزه هنری و قبول مسئولیت هرگونه حواشی آن، مسیر ساخت فیلم و دریافت مجوز تا حدودی هموار شد. با این حال مشکلات در مرحله پیش تولید متوقف نشد تا جایی که خود زهتابچیان میگوید فیلم در پستوها و بهصورت زیرزمینی تولید شد. «دیدن این فیلم جرم است» برای جشنواره سیوهفتم پروانه نمایش مشروط 10 روزه گرفت و از همان زمان زمزمه توقیف فیلم شنیده شد. برخی به خاطر حمایتهای حوزه هنری، اخبار مطرح شده را بازارگرمی برای جذب مخاطب تعبیر کردند اما در نهایت فیلم در محاق توقیف قرار گرفت و بعد از دو سال در شرایطی که سینماها بهدلیل کرونا رونق چندانی نداشتند فیلم بالاخره روی پرده رفت. زهتابچیان میگوید: چون فیلم بههیچ جناح خاصی گرایش ندارد هیچ جریانی حاضر نشد پشت این فیلم بایستد. او حملات طیفهای مختلف سیاسی به فیلم را گواه این مدعا عنوان میکند و تأکید دارد مقارن شدن برخی اتفاقات پیش فرضهایی در ذهن مخاطب ساخته است که مانع درک درست فیلم و برداشتهای اشتباه میشود. با او درباره خوانشهایی که از فیلم شده، گفتوگو کردهایم.
گفتوگو را از همین ابتدا با انتخاب عنوان فیلم شروع کنیم؛ «دیدن این فیلم جرم است»عنوانی کنجکاوی برانگیز برای جلب توجه مخاطب. دلایل شما برای انتخاب این اسم، صرفاً همین مؤلفه نبوده است؟
این عنوان را در همان شب های نگارش فیلمنامه، یعنی پاییز سال ۸۴ (یا پاییز ۸۵، دقیق به خاطرم نیست)، برگرفته از یکی از دیالوگهای حذف شده فیلم، انتخاب کردم. در پاییز ۹۷ (ایام تولید این فیلم)، لوکیشن اصلی قرار بود در یکی از نقاط شهری، نظیر میدان هفت تیر در تهران، با حضور گسترده مردم باشد. کاراکتر «راد»، برای مدیریت فضا، که فیلمهای ضبط شده با موبایل توسط جمعیت تا ساعتی دیگر بهعنوان شورش داخلی در قالب خبر فوری در رسانههای بیگانه منتشر نشود، طبق فیلمنامه، باید تیم فیک هنری و دوربین و ریل و... میآورد و پلاکاردی با این عنوان نصب میشد که اینجا صحنه ساخت فیلم سینمایی است، لطفاً تجمع نفرمایید. امیر با دیدن این صحنه خطاب به مسئولان حاضر در محل میگفت که به مردم گفتهاید فیلم است؟ خب چرا نمیگذارید بیایند این فیلم را ببینند و حرف آن را بشنوند؟! چون «دیدن این فیلم جرم است»، مگر نه؟ این، بخشی از چیزی بود که میخواستم بگیرم. ولی بنا به دلایلی، نیروی انتظامی به ما مجوز نداد و مجبور شدیم در پستویی از شهرک غزالی فیلم را بسازیم. به خاطر مشکلات بودجه (حتی پرداخت دستمزد هنروران) از حضور مردم هم صرفنظر کردیم و در نهایت سکانس مربوطه بهخاطر کمبود بودجه حذف شد. اما از آنجا که میدانستیم عدهای از مصلحت اندیشان، این فیلم را برنخواهند تافت عنوان فیلم را تغییر ندادم. و البته هم که برنتافتند و آنقدر مشکلات برای این فیلم درست کردند، که درنهایت به بحران کرونا خوردیم و همزمان با اکران، نسخه قاچاق بیرون آمد و خلاصه، فقط جنازهای از فیلم باقی ماند.
یک تریلر سیاسی درباره گروگانگیری سیاسی که نهادهای انقلابی را رو در روی هم قرار میدهد، چرا چنین فیلمی باید در این زمانه ساخته شود؟
با این زمانه، مصادف شد! وگرنه فیلمنامه، مربوط به سال ۸۴ یا ۸۵ است. در آن زمان و بعد از آن، تا سال ۹۷، هیچ نهاد و ارگان و سازمانی برای ساخت فیلم حاضر به همکاری نشد. راستی این را هم بگویم که در سال ۹۷، من بخشهای جزئی از فیلمنامه را به روزرسانی کردم. بهعنوان مثال در قصه اولیه، کاراکتر «غلامرضا پهلوان»، مجلس مخالفان سیاسی را با چوب و چماق به هم میریخت، اما بعد از ماجرای حمله به سفارت انگلیس، او را جزو مهاجمان به سفارت گذاشتم. این را هم اضافه کنم که هیچکدام از شخصیتهای فیلم، اشاره به اشخاص «حقیقی» ندارند و تعبیرهایی که راجع به افرادی مشخص میشود، اساساً منظور این فیلم نیست. فیلم درباره نبرد «سیرهها»ست در لباسهایی شبیه به هم. لذا در بین سپاهیها، هم سرهنگ یوسفی را داریم و هم عموی امیر را. یک روحانی مثل «یثربی» داریم و یک روحانی مثل «زاهدی». در آمبولانس، هم «راد» را داریم و هم «افشار» را. در بین بسیجیها، مداحی داریم که ۱۸ ماه فرمانده پایگاه نمونه کشوری بوده و خط قرمزهای آنچنانی دارد و هم امیر را داریم که اهل اعتراض و عدالتخواهی است. بهعبارت بهتر، در یک سنگر واحد، آدمهایی داریم که شبیه هم هستند، اما در رفتار و عملکرد و موضعگیریها، متناسب با مختصات مادی و معنویشان رفتار متفاوتی دارند.
یعنی سال 84 و 85 چنین تصویری از نهادهای انقلابی و امنیتی داشتید؟
هدف من بیان یکسری دردها بود. بهدنبال فضای دراماتیک بودم و بردارهای نیرو را بر این اساس چیدم. منظور این نبود که حملهای به فلان نهاد مشخص داشته باشم. مقصودم نمایش «نبرد سیرهها»ی گوناگون، در بستر فضایی ملتهب بود.
معتقدید نسبت دادن کاراکترهای فیلم به شخصیتهای حقیقی برداشت غلطی است اما واضح است که بخشهایی از فیلم به شکل نمادین و استعاری علیه دیپلماسی دولت و هرگونه مذاکره با غرب است.
به هیچ عنوان چنین چیزی را قبول ندارم. اینکه برخی چنین برداشت اشتباهی میکنند، دلیل دارد. و مهمترین دلیلش این است که ساخت فیلم، از نظر زمانی، با برجام مقارن شد و یکسری رویدادهای همزمان سیاسی دیگر، حساسیتها را برانگیخت و باعث ایجاد پیشفرضهایی برای درک فیلم شد. اگر فیلم را «عریان» ببینید، این واقعیت را میبینید که مثلاً امیر در مواجهه با این صحبتها که مردم زیر بار تحریم و تورم کمرشان خم شده و میخواهند زندگی کنند و این زندگی اقتصاد میخواهد، اسلحهاش را پایین میآورد. «تسلیم» میشود! و پاسپورت را پس میدهد. میگوید اگر با گذشتن من از حقم این مملکت گل و بلبل میشود، قبول، من گذشتم. با وجود اینکه «غلامرضا پهلوان» تأکید میکند پای انگلیس وسط است پس کوتاه نیا، اما امیر برای منافع ملی، از حق شخصی خودش میگذرد و کوتاه میآید. امیر قصه من، بسیار نجیب است. ولی خب نجیبی که در موقعیت «استیصال» قرار گرفته. ضمن اینکه مسأله فیلم، اصلاً تقابل با دولتهای خارجی نیست! تأکید فیلم، روی شیوههای مدیریت و عملکردهای داخلی است! این نکته مهم، بهصراحت در فیلم عیان است. البته اگر پیشفرض های بیربط به فیلم، بگذارند! لطفاً عنایت داشته باشید که آن شخصیت دو تابعیتی انگلیسی، فردی با موهای بور و چشمهای آبی نیست که فارسی را لهجهدار حرف بزند، بلکه اتفاقاً یک ایرانیالاصل است که در ماشینش «تو ای پری کجایی» گوش میکند. در تمام میزانسنها با پسر آن آیتالله احتشامی شانه به شانه است که اصولگراست و شعارش در تریبونهای رسمی، «مبارزه با غرب تا شهادت» است. بهقول ویل دورانت: هیچ تمدنی، با فشار نیروهای خارجی فرو نمیریزد. مگر آنکه پیشاپیش، خود از داخل فرو ریخته باشد!
در توضیحات تکمیلی باید بگویم انگلیس یک مثال برجسته در تاریخ سیاسی سرزمین ماست. مصداق زمان امروز ما، میتواند چین باشد. دیپلماسی، با سلطهپذیری فرق دارد! و امیر، علیه سلطهپذیری و استقلال فروشی کنش دارد، نه دیپلماسی.
یعنی تمام مسائل مرتبط با دیپلماسی در فیلم، سال 84 در فیلمنامه بود و به روزرسانی نشد!؟
از همان ابتدا، تمامش در فیلمنامه بود. آن زمان، آغاز دوره اول ریاستجمهوری آقای احمدینژاد بود و مدیریت سیاسی کشور، تا حد زیادی دست اصولگرایان بود و من فیلمنامه را در آن زمان نوشتم. و همان زمان هم مقصودم فرد مشخصی نبود. قصه، یک «تخیل» بود. یک شبیهسازی بود که اگر اتفاقی که برای امیر افتاده، واقعاً پیش بیاید، آرایش سیرههای مختلف، چگونه خواهد شد. فیلم اما در سال ۹۷ ساخته شد. یعنی ۱۳ سال بعد! و مقارن شد با اتفاقات سیاسی زیادی که در برخی موارد، باعث برداشتهای غلط و بیربطی راجع به فیلم شد.
بحث آقازادهها هم آن زمان همین قدر پررنگ بود؟
بله. سال ۸۳، یکی از به اصطلاح آقازادهها با ۵ میلیارد تومان وثیقه آزاد شد، بعد هم تبرئه. نمونههایی از این دست وجود داشت، اما به اندازه الان ترند نشده بود.
تأکید دارید که نمیخواهید شخصیتها را به جناح و گرایش خاص سیاسی ربط بدهید اما از فیلمی که کنشگر است و علیه انفعال، انتظار میرود که این صراحت در روایت را داشته باشد و مشخص کند آدمهای مجهول الهویه که هرکدام از راهی میآیند و فقط عنوان میشود که به یک بالایی اختصاص دارند به کدام بالا وصل هستند؟
بهصورت «مجازی» عنوان دارند. کاراکتر راد از «اداره ویژه امنیت» است، کاراکتر کریمی از «کمیته تصمیمات ملی، کاراکتر زاهدی که روحانی است از «شورای منافع استراتژیک». هدف، القای این نکته است که اینها برخی از تصمیمگیران کلان کشور هستند. اما قصد من این نبود که مشخص کنم متعلق به کدام نهاد یا ارگان یا وزارتخانه هستند. من به هیچ وجه قصد ساخت فیلمی مشخصاً علیه جای خاصی را نداشتم. من حرفی داشتم که میخواستم آن را بگویم. و تا جایی که میشد، گفتم! در عین حال، اتفاقاً اصرار داشتم که به هیچ عنوان فیلم علیه فلان دولت و فلان نهاد نباشد. چون به فیلم تاریخ انقضا میداد. حال اینکه برخی میگویند سپاه را تخریب کرده و بعضی معتقدند به بسیج توهین کرده و عدهای بر این باورند که علیه دولت است و علیه فلان شخص است، همگی ساخته و پرداخته ذهن و پیشفرضهای خود این عزیزان است. موضع اصلی من در فیلم، علیه «روابط فراقانونی» است. علیه امتیازات نامشروع و ویژه خواری است. «دیدن این فیلم جرم است» مستقیماً علیه «فساد» است. حال اگر برخی حرف فیلم را به خودشان گرفتهاند، حکایت آن پنبهدزدی است که دست به ریشش میکشد! دغدغه من عدالت و قانون گرایی بود. در فیلم حداقل حدود ۱۷ مرتبه کلمه «قانون» و مشتقات مستقیم آن مطرح میشود؛ قانون، قانونی، قانوناً. امیر بهخاطر عدم اجرای قانون و عدالت است که در شرایطی پیشبینی نشده، از سر استیصال، در تلاش برای اجرای قانون، دست به اسلحه برده و مجبور به کار غیرقانونی میشود! این پارامترها، در نگاه اجمالی، متناقض و ناسازگار بهنظر میرسند، اما درستند! و همینهاست که پیچیدگی این فیلم را رقم میزند.
امیر بر اثر یک اتفاق و مسأله شخصی بهدنبال دادخواهی است. اگر چه در پایان او از حق خودش در مقابل منافع ملی میگذرد اما مخاطب وقتی خودش را جای شخصیت قصه میگذارد لابد پیش خود میگوید کاش او هم مثل امیر در کنار قلم، اسلحه هم داشت که از حقش دفاع کند. تصویر یک بسیجی آتش به اختیار که بنا بر مصالح شخصی خودش قانون را نقض میکند، تأیید این رفتار نیست؟ خودتان چقدر با روش و منطق او همدل هستید؟
امیر در پاسخ به این حرف که تو فرمانده پایگاهی، میگوید من الان شوهر هانیه و پدر ریحانهام. من معلم هستم، آنها این اسلحه را به دست من دادند! یعنی امیر را مجبور کردند به چنین رفتاری. و معلوم است که اگر دستش به اسلحه نمیرسید، حقش را پایمال کرده بودند. و اما در مورد اصطلاح «آتش به اختیار» که دو، سه سال پیش مطرح شد، از همان مسائلی است که برای مسیر درک درست فیلم، پیشفرض و مانع درست کرد. موقعی که من فیلمنامه را نوشتم، اصلاً از این صحبتها و اصطلاحات در میان نبود. ارتباط این چیزها با این فیلم، صرفاً یک «تصادف زمانی» است. ضمن اینکه اگر آتش به اختیاری درست و قابل پذیرش است، نباید منحصر به قشر و گروه خاصی باشد. باید تمام کنشگران مدنی، فعالان فرهنگی، فعالان حقوق زنان، حقوق کارگری، کودکان کار، محیط زیست و... و بلکه یکایک مردم، هم از این امکان برخوردار باشند. نباید که تبدیل شود به یک امتیاز ویژه، فقط برای عدهای خاص. این را هم بگویم که رویکرد شخص من، «بهبود فرایندهای تصمیمگیری» در اداره کشور است. این فیلم، به وضوح درباره «قانونگرایی» و «عدالتطلبی» است. پس آن تعابیر، اصلاً ربطی به این فیلم ندارند. این را هم تأکید کنم که آنارشیسم، اگر بخواهم خیلی ساده و خطی بگویم، نفی قدرت مرکزی و نفی ساختار است. اما «دیدن این فیلم جرم است» نقد «عملکردِ» یک ساختار است و میگوید چرا این ساختار درست عمل نمیکند. در ارتباط با تصدیق منطق امیر که پرسیدید، عرض کنم که اگر شرایط مشابه او برای من هم پیش میآمد، قطعاً کاری جز کار او نمیکردم! این هم که فرمودید مسأله او شخصی است، بله! دقیقاً شخصی است! چون باید اسلحه کشیدنش منطقی و باورپذیر باشد. اما این انگیزه شخصی، در میانه فیلم تغییر میکند و سطح ملی میگیرد.
قهرمان قصه امیر است و نه سردار موسوی؟
بله، قهرمان که قطعاً امیر است و عموی او در انتهای فیلم بازی ضدقهرمان را بههم میزند.
این که برخی سردار موسوی را نماد حاج قاسم میدانند هم از آن تعبیرهای نادرست است؟
کاراکتر سردار، در این فیلم، به نیت ایشان نبوده است. زمان نگارش فیلمنامه، یعنی حدود ۱۶ سال پیش، شخصیت سردار موسوی دقیقاً همینی بود که الان در فیلم هست و دقیقاً با همین پایانبندی. آن زمان من اصلاً سردار سلیمانی را نمیشناختم. این برداشتی که برخی از تماشاگران عزیز داشتهاند، بهخاطر رویدادهای همزمان با ساخت این فیلم است.
چرا در نهایت، سردار موسوی، کشیدهای به گوش فرد دو تابعیتی میزند؟ این قانونی است؟ ضمن این که با این پایانبندی ماجرا برای مخاطب تمام شده است و تأثیرگذاری ندارد.
در پایانبندی من، صدای سیلی نبود! در که بسته میشد، فقط یک صدای تک آژیر در سیاهی میآمد و سپس موسیقی و تیتراژ؛ به این معنا که این نبرد سیرهها ادامه دارد. صدای سیلی از ناحیه یک جایی (که نمیتوانم بگویم!) به فیلم «تحمیل» شد و من بهخاطر مراعات حوزه هنری و به احترام او، که بعد از تولید این فیلم، دو سال تحت فشارهای کمرشکن بود، آن را پذیرفتم. اگر فقط پای منافع خودم در میان بود، حتی به بهای اکران نشدن فیلمم ترجیح میدادم این تغییر را اعمال نکنم. چون اساساً سردار موسوی حق ندارد سیلی بزند. چه کاره مملکت است؟! او یک سردار زبده نظامی است. صلاحیت تشخیص جرم واعمال مجازات را که ندارد! حداکثر این است که شخصیت را نگه دارد و تحویل یثربی بدهد. سیلی زدن، خودسری است. همانطور که شلیک گلوله خودسری است و بازی با زندگی مردم است. من، صدای آژیر را گذاشته بودم.
در این فیلم کشمکش و جدال فرد با سیستم از زاویه امنیت ملی روایت میشود و به همین خاطر ناخودآگاه قیاس با «آژانس شیشهای» ابراهیم حاتمیکیا در ذهن شکل میگیرد. گویا خودتان خیلی از این مقایسه راضی نیستید؟
چون واقعاً بههم ربطی ندارند. موضوع و گستره پوششی حرفشان متفاوت است. رویکردشان و دردشان با هم فرق دارد. آنچه باعث تداعی این فیلم میشود، فقط موقعیت نمایشی واحد و گروگانگیری است. همانطور که در مورد «آژانس شیشهای» میگفتند که کپی شده از «بعد از ظهر سگی» است.
«دیدن این فیلم جرم است» در اکران با مشکل مواجه شد و در روزهایی به نمایش در آمد که قربانی شرایط اکران بود. مسلماً وقفه در اکران هر فیلمی تصمیمی نادرست است سینما محملی برای تأمل و تحمل است اما مسأله اصلی همین جاست که آیا در این فضا همه افکار میتوانند با آزادی و صراحت حرفشان را مطرح کنند. فیلم شما اگر چه موقعیتهای خوب اکران را از دست داد اما به هرحال بالاخره بعد از دو سال اکران شد، در حالی که فیلمهای زیادی سالهاست در محاق توقیف ماندهاند.
مهمترین دلیل این است که حوزه هنری پشت فیلم بود و میتوانست برای اکران جدال کند. اما دیگر دوستان فیلمساز بخش خصوصی چنین موقعیتی نداشتند. تازه با وجود نیروی نسبتاً قدرتمندی مثل حوزه هنری، فیلم به دشواری طاقتفرسایی ساخته شد. چون نهایتاً نتوانستیم مجوز نیروی انتظامی را بگیریم و مجبور شدیم در پستوها فیلم را بسازیم. مثلاً برای سکانس خارجی اول فیلم، بچههای تولید، مجوز فیلم کوتاه کودک گرفته بودند تا در صورت آمدن نیروی انتظامی، بتوانند اوضاع را مدیریت کنند. بماند که ماشینهای پلیس و امنیتی در فیلم، همگی ماشینهای شخصی و اجارهشدهای هستند که بچههای صحنه، با استیکر و نصب چراغگردون، آنها را شبیه ماشین پلیس کردهاند! حتی نیروهای ویژه، که بچههای بدلکار خودمان هستند. همه و همه را خودمان جفت و جور کردیم. همینطور سلاحهای فیک و بعضاً اسباببازی را!
خلاصه کنم؛ ما این فیلم را تقریباً «زیرزمینی» ساختیم. این، تازه با وجود حمایت سازمانی مثل حوزه هنری بود! ببینید اگر نبود، چه اتفاقی میافتاد!... که خب یقیناً هم فیلم ساخته نمیشد.
چطور اعتماد سازمان سینمایی سوره که زیر مجموعه یک نهاد فرهنگی انقلابی است را برای ساخت این فیلم جلب کردید؟
حاصل تلاش آقای محمدرضا شفاه، تهیهکننده فیلم است که در آن دوره، مدیرعامل باشگاه فیلم سوره بود. آقای حمزهزاده رئیس سازمان سینمایی حوزه هنری هم فیلمنامه را دوست داشتند و واقعاً شجاعت به خرج دادند. ایشان خیلی از انتقادهای صریح موجود در فیلم را قبول داشت و معتقد بود که این انتقادات، اتفاقاً باید مطرح شوند. البته این را تصریح کنم که اصلاً چنین نیست که آقایان حمزهزاده و مؤمنی شریف و یا مجموعه بالادستیشان یعنی سازمان تبلیغات، با تمام جزئیات فیلم موافق بوده باشند. بلکه این را میدانم که نکاتی منتقدانه هم راجع به فیلم دارند. اما من واقعاً باید تشکر کنم که ایشان، همینقدر که با کلیت فیلم موافق بودند، دیگر در جزئیات دخالت نمیکردند و من کار خودم را میکردم. این، واقعاً یک درک و شعور هنری میخواهد؛ که در تجربه همکاری برای ساخت این فیلم، من از ایشان دیدم. واقعاً جای تشکر دارد. چون اگر جز این میبود، باز هم این فیلم ساخته نمیشد.
در فیلم علاوه بر نقد ساختار حاکمیت، حرفهای تندی مطرح میشود از ماجرای تجاوز در عربستان و مشکلات معیشتی تا حرمت شکنی بیقانونی و... پیش از ماجرای توقیف و اکران، اساساً فیلمنامهای با این متن چطور موفق شد مجوز ساخت بگیرد؟
مجوز ساخت بهصورت حقوقی و به ریاست سازمان سینمایی حوزه هنری (آقای حمزهزاده) داده شد در حالی که تهیه کننده فیلم آقای محمدرضا شفاه بود. یعنی در اصل، مسئولیت تبعات و حواشی آن، بر عهده حوزه گذاشته شده بود. اگر چه همانطور که گفتم با وجود همین پروانه ساخت، ما موفق به دریافت مجوز نیروی انتظامی نشدیم و تقریباً فیلم را زیرزمینی ساختیم. درباره بحث اکران هم، دو شب قبل از اولین اکران در جشنواره، بالاخره اجازه مشروط برای همان ۱۰ روز جشنواره صادر شد. با توجه به این شرایط، در حالی که بعضیها فکر میکردند «دیدن این فیلم جرم است» فیلمی سوگلی است و همه دست به دست هم دادهاند که این فیلم ساخته شود و چندین نهاد هم پشت فیلم هستند، توقیف قریبالوقوع فیلم، برای ما محرز بود! برخی از تحلیلگران اصولگرا از جمله آقای صادق کوشکی بشدت بر این فیلم تاختند و گفتند این فیلم، ولایتپذیری را به تمسخر گرفته، پمپاژ سیاهی علیه نظام است، توهین شدید به نهاد سپاه کرده، نیروهای خدوم انقلابی را در مقابل هم قرار داده و تیر خلاص به امید جبهه حزبالله است. خصوصاً رسانههایی مثل تسنیم، جوان، تابناک و امثالهم، با تندی بیرحمانهای به فیلم حمله کردند. از آن طرف، بعضی از رسانههای اصلاحطلب هم هر تیری که در کمان داشتند به سمت این فیلم نشانه رفتند. در میان روزنامهها، از آنهایی که معروفترند، ایران و شرق و اعتماد بودند که واکنش معتدلی به این فیلم نشان دادند. روزنامه قدس هم بود.
از ابتدای اکران فیلم در جشنواره تا به امروز نقدها و ایرادهای مختلفی به «دیدن این فیلم جرم است» گرفته شده، از نظر خودتان غیرمنصفانهترین ایراد به فیلم چه بوده است؟
برای منی که خیلی فیلمها را نساختهام تا اینکه سرانجام فیلمی بسازم که برآمده از جانم باشد و در نهایت هم با خون دل آن را ساختهام، اینکه عدهای مبتلا به آلرژیهای حاد، از سر عدم فهم درست فیلم و جهان آن، سعی کردند به آن برچسب «سفارشی» بزنند، خیلی کار زشتی بود. مرتکب تهمت ناجوانمردانهای شدند. واقعاً بیانصافی متهورانهای داشتند! نمیدانم این افراد با چه نوع آلرژی فیلم را دیدهاند. چطور حداقل این امر بدیهی را نتوانستند بفهمند که فیلم سفارشی را بر سر میگذارند و روی چشم جای مینهند نه این که اینگونه ذبحش کنند. یعنی با آن وضع اسفناک ساخته بشود، بعد هم از تمام اکرانهای طلایی محروم شود، در ایام کرونا مجوز بگیرد، همزمان نسخه قاچاق آن بیرون بیاید و غیره. حالا اصلاً شفافیت حرف فیلم و اتمسفر بیطرف و عدالتخواه آن، به کنار! هر تماشاگری، حتی با ذهن جهتدار هم که فیلم را ببیند اما اصرار نداشته باشند که گاردش را حفظ کند، پی میبرد که فیلم، جانب هیچ جریان و جناح رسمی و شخص خاصی را نگرفته است. ما در این فیلم، حجاب لباسها را خرق کردهایم. یکی از افراد گروه امیر، جوانی است که در پرونده امنیتیاش روابط غیراخلاقی ثبت شده و فقط بهخاطر گرفتن کسر خدمت، از سر مجبوری، وارد بسیج شده. اما همین آدم، شرفش را نمیفروشد! در مقابل، مداحی که میگوید خط قرمز من فلان و بهمان است و چه و چه، به امیر خیانت میکند! و از این موارد، در فیلم، واقعاً زیاد داریم. این بدان معناست که از نظر این فیلم، حقانیت و ارزش آدمها وابسته به این نیست که چه لباسی پوشیدهاند و چه سیمایی دارند یا در کدام نهاد و ارگان عضوند. فیلم، میگوید که ارزش هر کس، وابسته به موضعگیری او در مواجهه با ظالم و مظلوم است. این نکته، خیلی در فیلم بدیهی است. حالا اینکه عدهای (از طیف های مختلف)، هر کدام پیشفرضهای خودشان را به فیلمی چنین صریح و شفاف اعمال میکنند و فیلمی اینقدر واضح را آنقدر پرت و غلط میفهمند، واقعاً ارزش تحقیقات روانشناختی دارد.
خبرنگار
رضا زهتابچیان کارش را با ساخت تیزر و فیلم کوتاه آغاز کرد. نخستین فیلم بلندش برای رسیدن به اکران دشوارترین مسیر را پیمود. بیش از یک دهه طول کشید تا تهیهکنندهای پای فیلمنامهای که سال 85 نوشته بود، بایستد اما با حضور محمدرضا شفاه در مقام تهیهکننده مشکل حل نشد و این بار با پا پیش گذاشتن حوزه هنری و قبول مسئولیت هرگونه حواشی آن، مسیر ساخت فیلم و دریافت مجوز تا حدودی هموار شد. با این حال مشکلات در مرحله پیش تولید متوقف نشد تا جایی که خود زهتابچیان میگوید فیلم در پستوها و بهصورت زیرزمینی تولید شد. «دیدن این فیلم جرم است» برای جشنواره سیوهفتم پروانه نمایش مشروط 10 روزه گرفت و از همان زمان زمزمه توقیف فیلم شنیده شد. برخی به خاطر حمایتهای حوزه هنری، اخبار مطرح شده را بازارگرمی برای جذب مخاطب تعبیر کردند اما در نهایت فیلم در محاق توقیف قرار گرفت و بعد از دو سال در شرایطی که سینماها بهدلیل کرونا رونق چندانی نداشتند فیلم بالاخره روی پرده رفت. زهتابچیان میگوید: چون فیلم بههیچ جناح خاصی گرایش ندارد هیچ جریانی حاضر نشد پشت این فیلم بایستد. او حملات طیفهای مختلف سیاسی به فیلم را گواه این مدعا عنوان میکند و تأکید دارد مقارن شدن برخی اتفاقات پیش فرضهایی در ذهن مخاطب ساخته است که مانع درک درست فیلم و برداشتهای اشتباه میشود. با او درباره خوانشهایی که از فیلم شده، گفتوگو کردهایم.
گفتوگو را از همین ابتدا با انتخاب عنوان فیلم شروع کنیم؛ «دیدن این فیلم جرم است»عنوانی کنجکاوی برانگیز برای جلب توجه مخاطب. دلایل شما برای انتخاب این اسم، صرفاً همین مؤلفه نبوده است؟
این عنوان را در همان شب های نگارش فیلمنامه، یعنی پاییز سال ۸۴ (یا پاییز ۸۵، دقیق به خاطرم نیست)، برگرفته از یکی از دیالوگهای حذف شده فیلم، انتخاب کردم. در پاییز ۹۷ (ایام تولید این فیلم)، لوکیشن اصلی قرار بود در یکی از نقاط شهری، نظیر میدان هفت تیر در تهران، با حضور گسترده مردم باشد. کاراکتر «راد»، برای مدیریت فضا، که فیلمهای ضبط شده با موبایل توسط جمعیت تا ساعتی دیگر بهعنوان شورش داخلی در قالب خبر فوری در رسانههای بیگانه منتشر نشود، طبق فیلمنامه، باید تیم فیک هنری و دوربین و ریل و... میآورد و پلاکاردی با این عنوان نصب میشد که اینجا صحنه ساخت فیلم سینمایی است، لطفاً تجمع نفرمایید. امیر با دیدن این صحنه خطاب به مسئولان حاضر در محل میگفت که به مردم گفتهاید فیلم است؟ خب چرا نمیگذارید بیایند این فیلم را ببینند و حرف آن را بشنوند؟! چون «دیدن این فیلم جرم است»، مگر نه؟ این، بخشی از چیزی بود که میخواستم بگیرم. ولی بنا به دلایلی، نیروی انتظامی به ما مجوز نداد و مجبور شدیم در پستویی از شهرک غزالی فیلم را بسازیم. به خاطر مشکلات بودجه (حتی پرداخت دستمزد هنروران) از حضور مردم هم صرفنظر کردیم و در نهایت سکانس مربوطه بهخاطر کمبود بودجه حذف شد. اما از آنجا که میدانستیم عدهای از مصلحت اندیشان، این فیلم را برنخواهند تافت عنوان فیلم را تغییر ندادم. و البته هم که برنتافتند و آنقدر مشکلات برای این فیلم درست کردند، که درنهایت به بحران کرونا خوردیم و همزمان با اکران، نسخه قاچاق بیرون آمد و خلاصه، فقط جنازهای از فیلم باقی ماند.
یک تریلر سیاسی درباره گروگانگیری سیاسی که نهادهای انقلابی را رو در روی هم قرار میدهد، چرا چنین فیلمی باید در این زمانه ساخته شود؟
با این زمانه، مصادف شد! وگرنه فیلمنامه، مربوط به سال ۸۴ یا ۸۵ است. در آن زمان و بعد از آن، تا سال ۹۷، هیچ نهاد و ارگان و سازمانی برای ساخت فیلم حاضر به همکاری نشد. راستی این را هم بگویم که در سال ۹۷، من بخشهای جزئی از فیلمنامه را به روزرسانی کردم. بهعنوان مثال در قصه اولیه، کاراکتر «غلامرضا پهلوان»، مجلس مخالفان سیاسی را با چوب و چماق به هم میریخت، اما بعد از ماجرای حمله به سفارت انگلیس، او را جزو مهاجمان به سفارت گذاشتم. این را هم اضافه کنم که هیچکدام از شخصیتهای فیلم، اشاره به اشخاص «حقیقی» ندارند و تعبیرهایی که راجع به افرادی مشخص میشود، اساساً منظور این فیلم نیست. فیلم درباره نبرد «سیرهها»ست در لباسهایی شبیه به هم. لذا در بین سپاهیها، هم سرهنگ یوسفی را داریم و هم عموی امیر را. یک روحانی مثل «یثربی» داریم و یک روحانی مثل «زاهدی». در آمبولانس، هم «راد» را داریم و هم «افشار» را. در بین بسیجیها، مداحی داریم که ۱۸ ماه فرمانده پایگاه نمونه کشوری بوده و خط قرمزهای آنچنانی دارد و هم امیر را داریم که اهل اعتراض و عدالتخواهی است. بهعبارت بهتر، در یک سنگر واحد، آدمهایی داریم که شبیه هم هستند، اما در رفتار و عملکرد و موضعگیریها، متناسب با مختصات مادی و معنویشان رفتار متفاوتی دارند.
یعنی سال 84 و 85 چنین تصویری از نهادهای انقلابی و امنیتی داشتید؟
هدف من بیان یکسری دردها بود. بهدنبال فضای دراماتیک بودم و بردارهای نیرو را بر این اساس چیدم. منظور این نبود که حملهای به فلان نهاد مشخص داشته باشم. مقصودم نمایش «نبرد سیرهها»ی گوناگون، در بستر فضایی ملتهب بود.
معتقدید نسبت دادن کاراکترهای فیلم به شخصیتهای حقیقی برداشت غلطی است اما واضح است که بخشهایی از فیلم به شکل نمادین و استعاری علیه دیپلماسی دولت و هرگونه مذاکره با غرب است.
به هیچ عنوان چنین چیزی را قبول ندارم. اینکه برخی چنین برداشت اشتباهی میکنند، دلیل دارد. و مهمترین دلیلش این است که ساخت فیلم، از نظر زمانی، با برجام مقارن شد و یکسری رویدادهای همزمان سیاسی دیگر، حساسیتها را برانگیخت و باعث ایجاد پیشفرضهایی برای درک فیلم شد. اگر فیلم را «عریان» ببینید، این واقعیت را میبینید که مثلاً امیر در مواجهه با این صحبتها که مردم زیر بار تحریم و تورم کمرشان خم شده و میخواهند زندگی کنند و این زندگی اقتصاد میخواهد، اسلحهاش را پایین میآورد. «تسلیم» میشود! و پاسپورت را پس میدهد. میگوید اگر با گذشتن من از حقم این مملکت گل و بلبل میشود، قبول، من گذشتم. با وجود اینکه «غلامرضا پهلوان» تأکید میکند پای انگلیس وسط است پس کوتاه نیا، اما امیر برای منافع ملی، از حق شخصی خودش میگذرد و کوتاه میآید. امیر قصه من، بسیار نجیب است. ولی خب نجیبی که در موقعیت «استیصال» قرار گرفته. ضمن اینکه مسأله فیلم، اصلاً تقابل با دولتهای خارجی نیست! تأکید فیلم، روی شیوههای مدیریت و عملکردهای داخلی است! این نکته مهم، بهصراحت در فیلم عیان است. البته اگر پیشفرض های بیربط به فیلم، بگذارند! لطفاً عنایت داشته باشید که آن شخصیت دو تابعیتی انگلیسی، فردی با موهای بور و چشمهای آبی نیست که فارسی را لهجهدار حرف بزند، بلکه اتفاقاً یک ایرانیالاصل است که در ماشینش «تو ای پری کجایی» گوش میکند. در تمام میزانسنها با پسر آن آیتالله احتشامی شانه به شانه است که اصولگراست و شعارش در تریبونهای رسمی، «مبارزه با غرب تا شهادت» است. بهقول ویل دورانت: هیچ تمدنی، با فشار نیروهای خارجی فرو نمیریزد. مگر آنکه پیشاپیش، خود از داخل فرو ریخته باشد!
در توضیحات تکمیلی باید بگویم انگلیس یک مثال برجسته در تاریخ سیاسی سرزمین ماست. مصداق زمان امروز ما، میتواند چین باشد. دیپلماسی، با سلطهپذیری فرق دارد! و امیر، علیه سلطهپذیری و استقلال فروشی کنش دارد، نه دیپلماسی.
یعنی تمام مسائل مرتبط با دیپلماسی در فیلم، سال 84 در فیلمنامه بود و به روزرسانی نشد!؟
از همان ابتدا، تمامش در فیلمنامه بود. آن زمان، آغاز دوره اول ریاستجمهوری آقای احمدینژاد بود و مدیریت سیاسی کشور، تا حد زیادی دست اصولگرایان بود و من فیلمنامه را در آن زمان نوشتم. و همان زمان هم مقصودم فرد مشخصی نبود. قصه، یک «تخیل» بود. یک شبیهسازی بود که اگر اتفاقی که برای امیر افتاده، واقعاً پیش بیاید، آرایش سیرههای مختلف، چگونه خواهد شد. فیلم اما در سال ۹۷ ساخته شد. یعنی ۱۳ سال بعد! و مقارن شد با اتفاقات سیاسی زیادی که در برخی موارد، باعث برداشتهای غلط و بیربطی راجع به فیلم شد.
بحث آقازادهها هم آن زمان همین قدر پررنگ بود؟
بله. سال ۸۳، یکی از به اصطلاح آقازادهها با ۵ میلیارد تومان وثیقه آزاد شد، بعد هم تبرئه. نمونههایی از این دست وجود داشت، اما به اندازه الان ترند نشده بود.
تأکید دارید که نمیخواهید شخصیتها را به جناح و گرایش خاص سیاسی ربط بدهید اما از فیلمی که کنشگر است و علیه انفعال، انتظار میرود که این صراحت در روایت را داشته باشد و مشخص کند آدمهای مجهول الهویه که هرکدام از راهی میآیند و فقط عنوان میشود که به یک بالایی اختصاص دارند به کدام بالا وصل هستند؟
بهصورت «مجازی» عنوان دارند. کاراکتر راد از «اداره ویژه امنیت» است، کاراکتر کریمی از «کمیته تصمیمات ملی، کاراکتر زاهدی که روحانی است از «شورای منافع استراتژیک». هدف، القای این نکته است که اینها برخی از تصمیمگیران کلان کشور هستند. اما قصد من این نبود که مشخص کنم متعلق به کدام نهاد یا ارگان یا وزارتخانه هستند. من به هیچ وجه قصد ساخت فیلمی مشخصاً علیه جای خاصی را نداشتم. من حرفی داشتم که میخواستم آن را بگویم. و تا جایی که میشد، گفتم! در عین حال، اتفاقاً اصرار داشتم که به هیچ عنوان فیلم علیه فلان دولت و فلان نهاد نباشد. چون به فیلم تاریخ انقضا میداد. حال اینکه برخی میگویند سپاه را تخریب کرده و بعضی معتقدند به بسیج توهین کرده و عدهای بر این باورند که علیه دولت است و علیه فلان شخص است، همگی ساخته و پرداخته ذهن و پیشفرضهای خود این عزیزان است. موضع اصلی من در فیلم، علیه «روابط فراقانونی» است. علیه امتیازات نامشروع و ویژه خواری است. «دیدن این فیلم جرم است» مستقیماً علیه «فساد» است. حال اگر برخی حرف فیلم را به خودشان گرفتهاند، حکایت آن پنبهدزدی است که دست به ریشش میکشد! دغدغه من عدالت و قانون گرایی بود. در فیلم حداقل حدود ۱۷ مرتبه کلمه «قانون» و مشتقات مستقیم آن مطرح میشود؛ قانون، قانونی، قانوناً. امیر بهخاطر عدم اجرای قانون و عدالت است که در شرایطی پیشبینی نشده، از سر استیصال، در تلاش برای اجرای قانون، دست به اسلحه برده و مجبور به کار غیرقانونی میشود! این پارامترها، در نگاه اجمالی، متناقض و ناسازگار بهنظر میرسند، اما درستند! و همینهاست که پیچیدگی این فیلم را رقم میزند.
امیر بر اثر یک اتفاق و مسأله شخصی بهدنبال دادخواهی است. اگر چه در پایان او از حق خودش در مقابل منافع ملی میگذرد اما مخاطب وقتی خودش را جای شخصیت قصه میگذارد لابد پیش خود میگوید کاش او هم مثل امیر در کنار قلم، اسلحه هم داشت که از حقش دفاع کند. تصویر یک بسیجی آتش به اختیار که بنا بر مصالح شخصی خودش قانون را نقض میکند، تأیید این رفتار نیست؟ خودتان چقدر با روش و منطق او همدل هستید؟
امیر در پاسخ به این حرف که تو فرمانده پایگاهی، میگوید من الان شوهر هانیه و پدر ریحانهام. من معلم هستم، آنها این اسلحه را به دست من دادند! یعنی امیر را مجبور کردند به چنین رفتاری. و معلوم است که اگر دستش به اسلحه نمیرسید، حقش را پایمال کرده بودند. و اما در مورد اصطلاح «آتش به اختیار» که دو، سه سال پیش مطرح شد، از همان مسائلی است که برای مسیر درک درست فیلم، پیشفرض و مانع درست کرد. موقعی که من فیلمنامه را نوشتم، اصلاً از این صحبتها و اصطلاحات در میان نبود. ارتباط این چیزها با این فیلم، صرفاً یک «تصادف زمانی» است. ضمن اینکه اگر آتش به اختیاری درست و قابل پذیرش است، نباید منحصر به قشر و گروه خاصی باشد. باید تمام کنشگران مدنی، فعالان فرهنگی، فعالان حقوق زنان، حقوق کارگری، کودکان کار، محیط زیست و... و بلکه یکایک مردم، هم از این امکان برخوردار باشند. نباید که تبدیل شود به یک امتیاز ویژه، فقط برای عدهای خاص. این را هم بگویم که رویکرد شخص من، «بهبود فرایندهای تصمیمگیری» در اداره کشور است. این فیلم، به وضوح درباره «قانونگرایی» و «عدالتطلبی» است. پس آن تعابیر، اصلاً ربطی به این فیلم ندارند. این را هم تأکید کنم که آنارشیسم، اگر بخواهم خیلی ساده و خطی بگویم، نفی قدرت مرکزی و نفی ساختار است. اما «دیدن این فیلم جرم است» نقد «عملکردِ» یک ساختار است و میگوید چرا این ساختار درست عمل نمیکند. در ارتباط با تصدیق منطق امیر که پرسیدید، عرض کنم که اگر شرایط مشابه او برای من هم پیش میآمد، قطعاً کاری جز کار او نمیکردم! این هم که فرمودید مسأله او شخصی است، بله! دقیقاً شخصی است! چون باید اسلحه کشیدنش منطقی و باورپذیر باشد. اما این انگیزه شخصی، در میانه فیلم تغییر میکند و سطح ملی میگیرد.
قهرمان قصه امیر است و نه سردار موسوی؟
بله، قهرمان که قطعاً امیر است و عموی او در انتهای فیلم بازی ضدقهرمان را بههم میزند.
این که برخی سردار موسوی را نماد حاج قاسم میدانند هم از آن تعبیرهای نادرست است؟
کاراکتر سردار، در این فیلم، به نیت ایشان نبوده است. زمان نگارش فیلمنامه، یعنی حدود ۱۶ سال پیش، شخصیت سردار موسوی دقیقاً همینی بود که الان در فیلم هست و دقیقاً با همین پایانبندی. آن زمان من اصلاً سردار سلیمانی را نمیشناختم. این برداشتی که برخی از تماشاگران عزیز داشتهاند، بهخاطر رویدادهای همزمان با ساخت این فیلم است.
چرا در نهایت، سردار موسوی، کشیدهای به گوش فرد دو تابعیتی میزند؟ این قانونی است؟ ضمن این که با این پایانبندی ماجرا برای مخاطب تمام شده است و تأثیرگذاری ندارد.
در پایانبندی من، صدای سیلی نبود! در که بسته میشد، فقط یک صدای تک آژیر در سیاهی میآمد و سپس موسیقی و تیتراژ؛ به این معنا که این نبرد سیرهها ادامه دارد. صدای سیلی از ناحیه یک جایی (که نمیتوانم بگویم!) به فیلم «تحمیل» شد و من بهخاطر مراعات حوزه هنری و به احترام او، که بعد از تولید این فیلم، دو سال تحت فشارهای کمرشکن بود، آن را پذیرفتم. اگر فقط پای منافع خودم در میان بود، حتی به بهای اکران نشدن فیلمم ترجیح میدادم این تغییر را اعمال نکنم. چون اساساً سردار موسوی حق ندارد سیلی بزند. چه کاره مملکت است؟! او یک سردار زبده نظامی است. صلاحیت تشخیص جرم واعمال مجازات را که ندارد! حداکثر این است که شخصیت را نگه دارد و تحویل یثربی بدهد. سیلی زدن، خودسری است. همانطور که شلیک گلوله خودسری است و بازی با زندگی مردم است. من، صدای آژیر را گذاشته بودم.
در این فیلم کشمکش و جدال فرد با سیستم از زاویه امنیت ملی روایت میشود و به همین خاطر ناخودآگاه قیاس با «آژانس شیشهای» ابراهیم حاتمیکیا در ذهن شکل میگیرد. گویا خودتان خیلی از این مقایسه راضی نیستید؟
چون واقعاً بههم ربطی ندارند. موضوع و گستره پوششی حرفشان متفاوت است. رویکردشان و دردشان با هم فرق دارد. آنچه باعث تداعی این فیلم میشود، فقط موقعیت نمایشی واحد و گروگانگیری است. همانطور که در مورد «آژانس شیشهای» میگفتند که کپی شده از «بعد از ظهر سگی» است.
«دیدن این فیلم جرم است» در اکران با مشکل مواجه شد و در روزهایی به نمایش در آمد که قربانی شرایط اکران بود. مسلماً وقفه در اکران هر فیلمی تصمیمی نادرست است سینما محملی برای تأمل و تحمل است اما مسأله اصلی همین جاست که آیا در این فضا همه افکار میتوانند با آزادی و صراحت حرفشان را مطرح کنند. فیلم شما اگر چه موقعیتهای خوب اکران را از دست داد اما به هرحال بالاخره بعد از دو سال اکران شد، در حالی که فیلمهای زیادی سالهاست در محاق توقیف ماندهاند.
مهمترین دلیل این است که حوزه هنری پشت فیلم بود و میتوانست برای اکران جدال کند. اما دیگر دوستان فیلمساز بخش خصوصی چنین موقعیتی نداشتند. تازه با وجود نیروی نسبتاً قدرتمندی مثل حوزه هنری، فیلم به دشواری طاقتفرسایی ساخته شد. چون نهایتاً نتوانستیم مجوز نیروی انتظامی را بگیریم و مجبور شدیم در پستوها فیلم را بسازیم. مثلاً برای سکانس خارجی اول فیلم، بچههای تولید، مجوز فیلم کوتاه کودک گرفته بودند تا در صورت آمدن نیروی انتظامی، بتوانند اوضاع را مدیریت کنند. بماند که ماشینهای پلیس و امنیتی در فیلم، همگی ماشینهای شخصی و اجارهشدهای هستند که بچههای صحنه، با استیکر و نصب چراغگردون، آنها را شبیه ماشین پلیس کردهاند! حتی نیروهای ویژه، که بچههای بدلکار خودمان هستند. همه و همه را خودمان جفت و جور کردیم. همینطور سلاحهای فیک و بعضاً اسباببازی را!
خلاصه کنم؛ ما این فیلم را تقریباً «زیرزمینی» ساختیم. این، تازه با وجود حمایت سازمانی مثل حوزه هنری بود! ببینید اگر نبود، چه اتفاقی میافتاد!... که خب یقیناً هم فیلم ساخته نمیشد.
چطور اعتماد سازمان سینمایی سوره که زیر مجموعه یک نهاد فرهنگی انقلابی است را برای ساخت این فیلم جلب کردید؟
حاصل تلاش آقای محمدرضا شفاه، تهیهکننده فیلم است که در آن دوره، مدیرعامل باشگاه فیلم سوره بود. آقای حمزهزاده رئیس سازمان سینمایی حوزه هنری هم فیلمنامه را دوست داشتند و واقعاً شجاعت به خرج دادند. ایشان خیلی از انتقادهای صریح موجود در فیلم را قبول داشت و معتقد بود که این انتقادات، اتفاقاً باید مطرح شوند. البته این را تصریح کنم که اصلاً چنین نیست که آقایان حمزهزاده و مؤمنی شریف و یا مجموعه بالادستیشان یعنی سازمان تبلیغات، با تمام جزئیات فیلم موافق بوده باشند. بلکه این را میدانم که نکاتی منتقدانه هم راجع به فیلم دارند. اما من واقعاً باید تشکر کنم که ایشان، همینقدر که با کلیت فیلم موافق بودند، دیگر در جزئیات دخالت نمیکردند و من کار خودم را میکردم. این، واقعاً یک درک و شعور هنری میخواهد؛ که در تجربه همکاری برای ساخت این فیلم، من از ایشان دیدم. واقعاً جای تشکر دارد. چون اگر جز این میبود، باز هم این فیلم ساخته نمیشد.
در فیلم علاوه بر نقد ساختار حاکمیت، حرفهای تندی مطرح میشود از ماجرای تجاوز در عربستان و مشکلات معیشتی تا حرمت شکنی بیقانونی و... پیش از ماجرای توقیف و اکران، اساساً فیلمنامهای با این متن چطور موفق شد مجوز ساخت بگیرد؟
مجوز ساخت بهصورت حقوقی و به ریاست سازمان سینمایی حوزه هنری (آقای حمزهزاده) داده شد در حالی که تهیه کننده فیلم آقای محمدرضا شفاه بود. یعنی در اصل، مسئولیت تبعات و حواشی آن، بر عهده حوزه گذاشته شده بود. اگر چه همانطور که گفتم با وجود همین پروانه ساخت، ما موفق به دریافت مجوز نیروی انتظامی نشدیم و تقریباً فیلم را زیرزمینی ساختیم. درباره بحث اکران هم، دو شب قبل از اولین اکران در جشنواره، بالاخره اجازه مشروط برای همان ۱۰ روز جشنواره صادر شد. با توجه به این شرایط، در حالی که بعضیها فکر میکردند «دیدن این فیلم جرم است» فیلمی سوگلی است و همه دست به دست هم دادهاند که این فیلم ساخته شود و چندین نهاد هم پشت فیلم هستند، توقیف قریبالوقوع فیلم، برای ما محرز بود! برخی از تحلیلگران اصولگرا از جمله آقای صادق کوشکی بشدت بر این فیلم تاختند و گفتند این فیلم، ولایتپذیری را به تمسخر گرفته، پمپاژ سیاهی علیه نظام است، توهین شدید به نهاد سپاه کرده، نیروهای خدوم انقلابی را در مقابل هم قرار داده و تیر خلاص به امید جبهه حزبالله است. خصوصاً رسانههایی مثل تسنیم، جوان، تابناک و امثالهم، با تندی بیرحمانهای به فیلم حمله کردند. از آن طرف، بعضی از رسانههای اصلاحطلب هم هر تیری که در کمان داشتند به سمت این فیلم نشانه رفتند. در میان روزنامهها، از آنهایی که معروفترند، ایران و شرق و اعتماد بودند که واکنش معتدلی به این فیلم نشان دادند. روزنامه قدس هم بود.
از ابتدای اکران فیلم در جشنواره تا به امروز نقدها و ایرادهای مختلفی به «دیدن این فیلم جرم است» گرفته شده، از نظر خودتان غیرمنصفانهترین ایراد به فیلم چه بوده است؟
برای منی که خیلی فیلمها را نساختهام تا اینکه سرانجام فیلمی بسازم که برآمده از جانم باشد و در نهایت هم با خون دل آن را ساختهام، اینکه عدهای مبتلا به آلرژیهای حاد، از سر عدم فهم درست فیلم و جهان آن، سعی کردند به آن برچسب «سفارشی» بزنند، خیلی کار زشتی بود. مرتکب تهمت ناجوانمردانهای شدند. واقعاً بیانصافی متهورانهای داشتند! نمیدانم این افراد با چه نوع آلرژی فیلم را دیدهاند. چطور حداقل این امر بدیهی را نتوانستند بفهمند که فیلم سفارشی را بر سر میگذارند و روی چشم جای مینهند نه این که اینگونه ذبحش کنند. یعنی با آن وضع اسفناک ساخته بشود، بعد هم از تمام اکرانهای طلایی محروم شود، در ایام کرونا مجوز بگیرد، همزمان نسخه قاچاق آن بیرون بیاید و غیره. حالا اصلاً شفافیت حرف فیلم و اتمسفر بیطرف و عدالتخواه آن، به کنار! هر تماشاگری، حتی با ذهن جهتدار هم که فیلم را ببیند اما اصرار نداشته باشند که گاردش را حفظ کند، پی میبرد که فیلم، جانب هیچ جریان و جناح رسمی و شخص خاصی را نگرفته است. ما در این فیلم، حجاب لباسها را خرق کردهایم. یکی از افراد گروه امیر، جوانی است که در پرونده امنیتیاش روابط غیراخلاقی ثبت شده و فقط بهخاطر گرفتن کسر خدمت، از سر مجبوری، وارد بسیج شده. اما همین آدم، شرفش را نمیفروشد! در مقابل، مداحی که میگوید خط قرمز من فلان و بهمان است و چه و چه، به امیر خیانت میکند! و از این موارد، در فیلم، واقعاً زیاد داریم. این بدان معناست که از نظر این فیلم، حقانیت و ارزش آدمها وابسته به این نیست که چه لباسی پوشیدهاند و چه سیمایی دارند یا در کدام نهاد و ارگان عضوند. فیلم، میگوید که ارزش هر کس، وابسته به موضعگیری او در مواجهه با ظالم و مظلوم است. این نکته، خیلی در فیلم بدیهی است. حالا اینکه عدهای (از طیف های مختلف)، هر کدام پیشفرضهای خودشان را به فیلمی چنین صریح و شفاف اعمال میکنند و فیلمی اینقدر واضح را آنقدر پرت و غلط میفهمند، واقعاً ارزش تحقیقات روانشناختی دارد.
ثبت کمبارشترین پاییز و زمستان سیستان و بلوچستان در 50 سال اخیر
تالابهای هامون و جازموریان به بیابان تبدیل شد
زاهدان- محمد فرتوت عنایت: در حالی فروردین سال گذشته سیستان و بلوچستان بهترین دریافت کننده بارش کشور در زمستان اعلام شد که حالا یک سال پس از آن همه باران رؤیایی، آسمان آنقدر کم بارید که این استان با 5.2 میلی متر باران در 200 روز اخیر، کم بارشترین استان کشور نام گیرد و خشکترین نیم سال نخست سال زراعی را در 50سال اخیر خود ثبت کند.
این کم بارشی تنها محدود به سیستان و بلوچستان نمیشود چرا که خشکسالی دامن اکثر نقاط کشور را گرفته و همه 31 استان کشور با میزان مختلفی از کاهش بارندگی مواجه هستند. بر اساس آمارهای هواشناسی، میزان بارشهای کشور در 200 روز ابتدایی سال زراعی بیش از 40 درصد نسبت به شرایط نرمال کاهش یافته و چشمانداز پیش رو با توجه به در پیش بودن فصل گرم سال اصلاً خوب برآورد
نمیشود.
در این بین سیستان و بلوچستان که درست یک سال پیش به لطف بارشهای زمستان، بهترین دریافتکننده بارش کشور شد و در صدر جدول تغییرات بارش کشور قرار گرفت، اوضاع خوبی ندارد و شرایطاش 180 درجه با پارسال فرق کرده است. این استان هم بدترین دریافت کننده بارش کشور شده و هم کم بارشترین استان کشور لقب گرفته است.
بر اساس اعلام اداره کل هواشناسی سیستان و بلوچستان، بارشهای پاییز و زمستان امسال این استان آنقدر کاهش یافته که در کمترین میزان در نیم قرن اخیر قرار دارد. بنابر آمارها این خشکترین شش ماهه نخست سال زراعی استان در 50 سال اخیر است.
رکورد جدید کم بارشی سیستان و بلوچستان 62 درصد کمتر از قبل
محسن حیدری مدیرکل هواشناسی سیستان و بلوچستان در این باره به خبرنگار «ایران» گفت: زمستان پربارشترین فصل سال در استان است و سالانه بیش از 59 میلی متر (58 درصد) از بارشها در این ماه میبارد اما امسال تمام بارشهای این فصل حتی به نیم میلی متر هم نرسید.
وی افزود: این یعنی اینکه میزان بارندگیهای این ماه استان نسبت به شرایط نرمال بیش از 99 درصد کاهش یافته است. در واقع هیچگاه در 50 سال اخیر وضعیت بارشهای استان اینقدر بغرنج نشده است.
مدیرکل هواشناسی سیستان و بلوچستان ادامه داد: از ابتدای سال زراعی یعنی مهرماه تاکنون نیز تقریباً اوضاع همینطور بوده است به طوری که از ابتدای این ماه تاکنون تنها 5.2 میلی متر باران در استان باریده که کم بارشترین پاییز و زمستان استان در 50 سال اخیر بهشمار میرود.
حیدری اضافه کرد: میزان کاهش بارشهای پاییز و زمستان امسال استان بیش از 62 درصد کمتر از رکورد قبلی است که 17 سال قبل یعنی 1382 با میزان حدود 14میلیمتر ثبت شده است.
وی افزود: به طور میانگین سالانه حدود 72.2 میلی متر بارش استان در فصلهای پاییز و زمستان میبارد، این در حالی است که امسال مجموع بارش زمستان استان حتی به نیم میلی متر هم نرسیده و استان با کاهش 99.3 میلی متری نسبت به بلندمدت مواجه شده است.
مدیرکل هواشناسی سیستان و بلوچستان اضافه کرد: 11 شهرستان استان شامل «چابهار، سراوان، سرباز، زهک، مهرستان، نیکشهر، کنارک، قصرقند، فنوج، دلگان و سیب و سوران» زمستان امسال را بدون باران به پایان رساندند که این «بی بارشی» مطلق در یکی دو دهه اخیر در اکثر این مناطق بیسابقه بوده است.
حیدری تصریح کرد: این شرایط سبب شد تا سیستان و بلوچستان در زمستان گذشته بدترین شرایط بارشی کشور را به خود اختصاص دهد و بیشترین کاهش بارندگی در بین 31 استان کشور را با بیش از 99 درصد کاهش ثبت کند.
200 روز اخیر به اندازه بیابان هم باران نبارید
وی با بیان اینکه در حدود 200 روز اخیر حتی به اندازه یک منطقه بیابانی هم بارندگی نداشتیم، گفت: بیابان به مناطق خشکی گفته میشود که بارندگی سالانه آن کمتر از ۵۰ میلیمتر است و گاهی ممکن است هیچ بارانی در آن نبارد.
مدیرکل هواشناسی سیستان و بلوچستان با اشاره به خشک شدن تالابهای هامون و جازموریان گفت: این تالابها بهدلیل کمبارشی شدید استان به طور کامل خشک شده و تبدیل به بیابان شدهاند. حیدری افزود: کاهش بارندگیهای امسال علاوه بر مشکلات زیست محیطی که برعرصههای شهری و مناطق طبیعی استان وارد میکند، موضوع تأمین آب برای کشاورزی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد به طوری که اگر مدیریت منابع و صرفهجویی در دستور کار قرار نگیرد، با مشکل مواجه خواهیم شد.
عضو ستاد مدیریت بحران سیستان و بلوچستان افزود: کاهش بارندگی و خشک شدن تالابهای استان سبب فعال شدن چشمههای گرد وغبار شده است به این معنی که امسال گرد وغبار بیشتری مناطق مختلف استان بویژه شهرستانهای شمال استان، زاهدان و مناطق شرقی و غربی استان را فرا میگیرد.
حیدری ادامه داد: بهطور مثال اواخر اسفند گذشته به سبب وزش باد شدید و گردوغبار میزان غلظت ذرات معلق در هوای زاهدان به بیش از 40 برابر حد مجاز رسید و برخی از محورهای مواصلاتی استان مسدود شد.
وی اضافه کرد: این شرایط تالابها درحالی است که بهار سال گذشته حدود 100 درصد تالاب جازموریان و کمتر از 50 درصد تالاب هامون آبگیری شده بود اما حالا بر اساس آخرین خروجی ماهواره لندست، هر دو این تالابها بهطور کامل خشک شدهاند که با خشک شدن آنها دودکش غبار شرق کشور فعال شده و انتظار میرود پدیدههای خاکدار با افزایش قابل توجهی همراه باشد.
این کم بارشی تنها محدود به سیستان و بلوچستان نمیشود چرا که خشکسالی دامن اکثر نقاط کشور را گرفته و همه 31 استان کشور با میزان مختلفی از کاهش بارندگی مواجه هستند. بر اساس آمارهای هواشناسی، میزان بارشهای کشور در 200 روز ابتدایی سال زراعی بیش از 40 درصد نسبت به شرایط نرمال کاهش یافته و چشمانداز پیش رو با توجه به در پیش بودن فصل گرم سال اصلاً خوب برآورد
نمیشود.
در این بین سیستان و بلوچستان که درست یک سال پیش به لطف بارشهای زمستان، بهترین دریافتکننده بارش کشور شد و در صدر جدول تغییرات بارش کشور قرار گرفت، اوضاع خوبی ندارد و شرایطاش 180 درجه با پارسال فرق کرده است. این استان هم بدترین دریافت کننده بارش کشور شده و هم کم بارشترین استان کشور لقب گرفته است.
بر اساس اعلام اداره کل هواشناسی سیستان و بلوچستان، بارشهای پاییز و زمستان امسال این استان آنقدر کاهش یافته که در کمترین میزان در نیم قرن اخیر قرار دارد. بنابر آمارها این خشکترین شش ماهه نخست سال زراعی استان در 50 سال اخیر است.
رکورد جدید کم بارشی سیستان و بلوچستان 62 درصد کمتر از قبل
محسن حیدری مدیرکل هواشناسی سیستان و بلوچستان در این باره به خبرنگار «ایران» گفت: زمستان پربارشترین فصل سال در استان است و سالانه بیش از 59 میلی متر (58 درصد) از بارشها در این ماه میبارد اما امسال تمام بارشهای این فصل حتی به نیم میلی متر هم نرسید.
وی افزود: این یعنی اینکه میزان بارندگیهای این ماه استان نسبت به شرایط نرمال بیش از 99 درصد کاهش یافته است. در واقع هیچگاه در 50 سال اخیر وضعیت بارشهای استان اینقدر بغرنج نشده است.
مدیرکل هواشناسی سیستان و بلوچستان ادامه داد: از ابتدای سال زراعی یعنی مهرماه تاکنون نیز تقریباً اوضاع همینطور بوده است به طوری که از ابتدای این ماه تاکنون تنها 5.2 میلی متر باران در استان باریده که کم بارشترین پاییز و زمستان استان در 50 سال اخیر بهشمار میرود.
حیدری اضافه کرد: میزان کاهش بارشهای پاییز و زمستان امسال استان بیش از 62 درصد کمتر از رکورد قبلی است که 17 سال قبل یعنی 1382 با میزان حدود 14میلیمتر ثبت شده است.
وی افزود: به طور میانگین سالانه حدود 72.2 میلی متر بارش استان در فصلهای پاییز و زمستان میبارد، این در حالی است که امسال مجموع بارش زمستان استان حتی به نیم میلی متر هم نرسیده و استان با کاهش 99.3 میلی متری نسبت به بلندمدت مواجه شده است.
مدیرکل هواشناسی سیستان و بلوچستان اضافه کرد: 11 شهرستان استان شامل «چابهار، سراوان، سرباز، زهک، مهرستان، نیکشهر، کنارک، قصرقند، فنوج، دلگان و سیب و سوران» زمستان امسال را بدون باران به پایان رساندند که این «بی بارشی» مطلق در یکی دو دهه اخیر در اکثر این مناطق بیسابقه بوده است.
حیدری تصریح کرد: این شرایط سبب شد تا سیستان و بلوچستان در زمستان گذشته بدترین شرایط بارشی کشور را به خود اختصاص دهد و بیشترین کاهش بارندگی در بین 31 استان کشور را با بیش از 99 درصد کاهش ثبت کند.
200 روز اخیر به اندازه بیابان هم باران نبارید
وی با بیان اینکه در حدود 200 روز اخیر حتی به اندازه یک منطقه بیابانی هم بارندگی نداشتیم، گفت: بیابان به مناطق خشکی گفته میشود که بارندگی سالانه آن کمتر از ۵۰ میلیمتر است و گاهی ممکن است هیچ بارانی در آن نبارد.
مدیرکل هواشناسی سیستان و بلوچستان با اشاره به خشک شدن تالابهای هامون و جازموریان گفت: این تالابها بهدلیل کمبارشی شدید استان به طور کامل خشک شده و تبدیل به بیابان شدهاند. حیدری افزود: کاهش بارندگیهای امسال علاوه بر مشکلات زیست محیطی که برعرصههای شهری و مناطق طبیعی استان وارد میکند، موضوع تأمین آب برای کشاورزی را نیز تحت تأثیر قرار میدهد به طوری که اگر مدیریت منابع و صرفهجویی در دستور کار قرار نگیرد، با مشکل مواجه خواهیم شد.
عضو ستاد مدیریت بحران سیستان و بلوچستان افزود: کاهش بارندگی و خشک شدن تالابهای استان سبب فعال شدن چشمههای گرد وغبار شده است به این معنی که امسال گرد وغبار بیشتری مناطق مختلف استان بویژه شهرستانهای شمال استان، زاهدان و مناطق شرقی و غربی استان را فرا میگیرد.
حیدری ادامه داد: بهطور مثال اواخر اسفند گذشته به سبب وزش باد شدید و گردوغبار میزان غلظت ذرات معلق در هوای زاهدان به بیش از 40 برابر حد مجاز رسید و برخی از محورهای مواصلاتی استان مسدود شد.
وی اضافه کرد: این شرایط تالابها درحالی است که بهار سال گذشته حدود 100 درصد تالاب جازموریان و کمتر از 50 درصد تالاب هامون آبگیری شده بود اما حالا بر اساس آخرین خروجی ماهواره لندست، هر دو این تالابها بهطور کامل خشک شدهاند که با خشک شدن آنها دودکش غبار شرق کشور فعال شده و انتظار میرود پدیدههای خاکدار با افزایش قابل توجهی همراه باشد.
گفتوگوی«ایران» با رضا نوروزی، فوتبالیستی که در مسابقات زیباییاندام درخشید
فکر نمیکردم دوم شوم باید قهرمان میشدم
حامد جیرودی
خبرنگار
یکی از خبرهای جالبی که در چند روز اخیر منتشر شد، حضور رضا نوروزی مهاجم سابق تیم ملی فوتبال فولاد و پرسپولیس در اولین دوره مسابقات فیتنس قهرمانی کشور بود. رقابتهایی که نوروزی در شاخه فیتنس استایل در آن شرکت کرد و با رسیدن به مقام دوم این مسابقات، نام خود را دوباره بر سر زبانها انداخت. مسابقات فیتنس به این شکل است که ورزشکاران یک بار برای نمایش عضلات خود بدون لباس روی استیج میروند و از داوران رأی میگیرند و یک بارهم با لباس رسمی و کت و شلوار برای نمایش استایلشان جلوی دوربینها فیگور میگیرند. نوروزی نیز ابتدا در بین حدود 50 شرکت کننده با عضلات ورزیده و زیبای خود نظر داوران را جلب کرد و به نیمهنهایی رسید و سپس توانست خود را به فینال این رقابتها برساند و در نهایت عنوان دومی و مدال نقره را از آن خود کرد. نوروزی درخصوص حضور خود در رشته فیتنس به «ایران» چنین توضیح داد: «من همیشه علاقه زیادی به رشته فیتنس داشتم و همیشه هم در دوران فوتبالم فیت بودم. وقتی هم حضور در این مسابقات به من پیشنهاد شد و دیدم حتی با کت و شلوار هم باید فیگور بگیریم، برایم خیلی جذاب بود و تصمیم گرفتم در این مسابقات شرکت کنم. برای حضور در این مسابقات هم یک رژیم 40 روزه گرفتم و با تمرینات فشردهای که پشت سر گذاشتم، خود را به مسابقات رساندم.»
او درباره اینکه همه از دیدن بدن آماده و ورزیده او شگفتزده شدند، یادآور شد: «همان طور که گفتم، بدنم هم همیشه خوب بوده و سعی کردهام همیشه آمادگی بدنیام را حفظ کنم. من چه زمانی که فوتبال بازی میکردم و چه بعد از آن هر روز در باشگاه بدنسازی بودم و به این رشته علاقه زیادی داشتم. یعنی چون میخواستم خوش استایل باشم و لایف استایل زندگیام خوب باشد، همیشه دوست داشتم که تمرین کنم و اضافه وزن نداشته باشم. چربی بدنم پایین باشد و وقتی هم این مسابقات به من پیشنهاد شد، تصمیم گرفتم که رژیمم را بیشتر کنم و فکر میکنم الان چربی بدنم 4 درصد باشد.»
نوروزی درباره اینکه فکرش را میکرد که در این مسابقات به مقام دوم برسد، چنین واکنشی داشت: «نه، من فکر میکردم که اول میشوم. همه کسانی هم که آنجا بودند، میدانند حق چه کسی بود که اول شود و قضاوت را برعهده آنها میگذارم. البته عیبی ندارد که دوم شدم ولی همه کسانی که آنجا بودند، میگفتند که حق من دومی نبود و باید قهرمان میشدم.»
آیا ورزشکاران رشته بدنسازی تعجب نکردند که تو به عنوان یک فوتبالیست سابق در این رشته به صورت حرفهای شرکت کردهای و مقام هم آوردی؟ نوروزی به این سؤال چنین پاسخ داد: «تعجب ندارد. من 15 سال ورزش حرفهای کردم و بعد هم به ورزشی آمدهام که حرفهای نیست و مسابقاتی که من در آن شرکت کردم، آماتور بود. یعنی مسابقاتی بود که هر کسی با لایف استایل خوب میتوانست در آن شرکت کند. من خیلی کار شاقی نکردهام.»
خیلی از فوتبالیستها وقتی خداحافظی میکنند، از فرم بدنی ایدهآلشان خارج میشوند و گاهی اضافه وزن هم میآورند ولی نوروزی نه تنها این طور نشده بلکه در شکل بسیار خوبی ظاهر شده است. او در این باره گفت: «این دیگر به زندگی آدمها برمیگردد. نه تنها فوتبالیستها بلکه همه همین طور هستند. حالا فوتبالیستها بیشتر در چشم هستند. اما در کل خیلیها خوشپوش هستند و دوست دارند بدنشان فرم ایدهآلی داشته باشد و برایشان مهم است که خواب مناسبی داشته باشند و غذای به اندازهای بخورند.»
علی کریمی کاپیتان سابق تیم ملی و پرسپولیس هم در عکسهای جدیدی که از خود منتشر کرده، نشان داده که بدنش فرم بسیار خوبی دارد و به قول عامیانه شش تکه است. نوروزی درباره این همبازی سابق خود چنین نظر داد: «من کوچکتر از آنم که بخواهم درباره علی کریمی نظری داشته باشم ولی اگر بخواهم به عنوان یک هوادار او صحبت کنم، باید بگویم که او یک اسطوره در فوتبال ایران و بهترین بازیکن ایران بوده است. به نظرم اگر او زمانی که فوتبال بازی میکرد این طور به بدنش میرسید، حداقل یک توپ طلای جهان را به دست میآورد. او با این استایل عالی یا در بارسلونا توپ طلا میگرفت یا در رئال مادرید.»
یکی دیگر از فوتبالیستهایی که هر روز تمرینات بدنسازی پرفشاری را انجام میدهد، احمدرضا عابدزاده است. نوروزی درباره دروازهبان و کاپیتان پیشین تیم ملی و پرسپولیس هم چنین نظر داد: «احمدرضا عابدزاده که سلطان است و من عاشقانه دوستش دارم، بازیکن محبوب دوران کودکیام است و خیلی ناراحتم از اینکه پاهایش آسیب دیده است و چند سال یک بار مجبور میشود جراحی کند. ولی من راجع به او و تمریناتش چه میتوانم بگویم؟ همه عابدزاده را میشناسند و میدانند چقدر به ورزش علاقه دارد.»
نوروزی در لیگ دهم با 24 گل زده برای فولاد به عنوان آقای گلی لیگ برتر رسید که هیچ بازیکنی نتوانسته تاکنون رکورد او را بزند. در حال حاضر سجاد شهباززاده، مهاجم سپاهان با 16 گل زده در صدر جدول گلزنان است. نوروزی درباره اینکه بازیکنی میتواند رکورد او را بشکند یا نه، گفت: «بالاخره رکورد برای شکستن است. این رکورد چند سال دست آقای رضا عنایتی و آرش برهانی بود و من شکاندم. قطعاً بازیکنی هم میآید که رکورد مرا بشکند. الان شهباززاده فوقالعاده کار کرده و به او تبریک میگویم. قطعاً آقای گل میشود و برایش آرزوی بهترینها را دارم.» نوروزی در لیگ چهاردهم به پرسپولیس آمد ولی بعد از 4 بازی دچار مصدومیت سختی شد و فصل را از دست داد. با این حال او همیشه با علاقه از حضور خود در این تیم یاد میکند. نوروزی درباره شانس قهرمانی سرخپوشان پایتخت در لیگ بیستم هم صحبت کرد: «اصلاً شکی در این موضوع ندارم. البته سپاهان هم تیم قوی و بسیار خوبی است ولی من فکر میکنم باز هم پرسپولیس قهرمان شود. الان هم که تیم میخواهد به آسیا برود و امیدوارم انشاءالله در این مسابقات هم دوباره به موفقیت برسد و شانس قهرمانی داشته باشد.»
خبرنگار
یکی از خبرهای جالبی که در چند روز اخیر منتشر شد، حضور رضا نوروزی مهاجم سابق تیم ملی فوتبال فولاد و پرسپولیس در اولین دوره مسابقات فیتنس قهرمانی کشور بود. رقابتهایی که نوروزی در شاخه فیتنس استایل در آن شرکت کرد و با رسیدن به مقام دوم این مسابقات، نام خود را دوباره بر سر زبانها انداخت. مسابقات فیتنس به این شکل است که ورزشکاران یک بار برای نمایش عضلات خود بدون لباس روی استیج میروند و از داوران رأی میگیرند و یک بارهم با لباس رسمی و کت و شلوار برای نمایش استایلشان جلوی دوربینها فیگور میگیرند. نوروزی نیز ابتدا در بین حدود 50 شرکت کننده با عضلات ورزیده و زیبای خود نظر داوران را جلب کرد و به نیمهنهایی رسید و سپس توانست خود را به فینال این رقابتها برساند و در نهایت عنوان دومی و مدال نقره را از آن خود کرد. نوروزی درخصوص حضور خود در رشته فیتنس به «ایران» چنین توضیح داد: «من همیشه علاقه زیادی به رشته فیتنس داشتم و همیشه هم در دوران فوتبالم فیت بودم. وقتی هم حضور در این مسابقات به من پیشنهاد شد و دیدم حتی با کت و شلوار هم باید فیگور بگیریم، برایم خیلی جذاب بود و تصمیم گرفتم در این مسابقات شرکت کنم. برای حضور در این مسابقات هم یک رژیم 40 روزه گرفتم و با تمرینات فشردهای که پشت سر گذاشتم، خود را به مسابقات رساندم.»
او درباره اینکه همه از دیدن بدن آماده و ورزیده او شگفتزده شدند، یادآور شد: «همان طور که گفتم، بدنم هم همیشه خوب بوده و سعی کردهام همیشه آمادگی بدنیام را حفظ کنم. من چه زمانی که فوتبال بازی میکردم و چه بعد از آن هر روز در باشگاه بدنسازی بودم و به این رشته علاقه زیادی داشتم. یعنی چون میخواستم خوش استایل باشم و لایف استایل زندگیام خوب باشد، همیشه دوست داشتم که تمرین کنم و اضافه وزن نداشته باشم. چربی بدنم پایین باشد و وقتی هم این مسابقات به من پیشنهاد شد، تصمیم گرفتم که رژیمم را بیشتر کنم و فکر میکنم الان چربی بدنم 4 درصد باشد.»
نوروزی درباره اینکه فکرش را میکرد که در این مسابقات به مقام دوم برسد، چنین واکنشی داشت: «نه، من فکر میکردم که اول میشوم. همه کسانی هم که آنجا بودند، میدانند حق چه کسی بود که اول شود و قضاوت را برعهده آنها میگذارم. البته عیبی ندارد که دوم شدم ولی همه کسانی که آنجا بودند، میگفتند که حق من دومی نبود و باید قهرمان میشدم.»
آیا ورزشکاران رشته بدنسازی تعجب نکردند که تو به عنوان یک فوتبالیست سابق در این رشته به صورت حرفهای شرکت کردهای و مقام هم آوردی؟ نوروزی به این سؤال چنین پاسخ داد: «تعجب ندارد. من 15 سال ورزش حرفهای کردم و بعد هم به ورزشی آمدهام که حرفهای نیست و مسابقاتی که من در آن شرکت کردم، آماتور بود. یعنی مسابقاتی بود که هر کسی با لایف استایل خوب میتوانست در آن شرکت کند. من خیلی کار شاقی نکردهام.»
خیلی از فوتبالیستها وقتی خداحافظی میکنند، از فرم بدنی ایدهآلشان خارج میشوند و گاهی اضافه وزن هم میآورند ولی نوروزی نه تنها این طور نشده بلکه در شکل بسیار خوبی ظاهر شده است. او در این باره گفت: «این دیگر به زندگی آدمها برمیگردد. نه تنها فوتبالیستها بلکه همه همین طور هستند. حالا فوتبالیستها بیشتر در چشم هستند. اما در کل خیلیها خوشپوش هستند و دوست دارند بدنشان فرم ایدهآلی داشته باشد و برایشان مهم است که خواب مناسبی داشته باشند و غذای به اندازهای بخورند.»
علی کریمی کاپیتان سابق تیم ملی و پرسپولیس هم در عکسهای جدیدی که از خود منتشر کرده، نشان داده که بدنش فرم بسیار خوبی دارد و به قول عامیانه شش تکه است. نوروزی درباره این همبازی سابق خود چنین نظر داد: «من کوچکتر از آنم که بخواهم درباره علی کریمی نظری داشته باشم ولی اگر بخواهم به عنوان یک هوادار او صحبت کنم، باید بگویم که او یک اسطوره در فوتبال ایران و بهترین بازیکن ایران بوده است. به نظرم اگر او زمانی که فوتبال بازی میکرد این طور به بدنش میرسید، حداقل یک توپ طلای جهان را به دست میآورد. او با این استایل عالی یا در بارسلونا توپ طلا میگرفت یا در رئال مادرید.»
یکی دیگر از فوتبالیستهایی که هر روز تمرینات بدنسازی پرفشاری را انجام میدهد، احمدرضا عابدزاده است. نوروزی درباره دروازهبان و کاپیتان پیشین تیم ملی و پرسپولیس هم چنین نظر داد: «احمدرضا عابدزاده که سلطان است و من عاشقانه دوستش دارم، بازیکن محبوب دوران کودکیام است و خیلی ناراحتم از اینکه پاهایش آسیب دیده است و چند سال یک بار مجبور میشود جراحی کند. ولی من راجع به او و تمریناتش چه میتوانم بگویم؟ همه عابدزاده را میشناسند و میدانند چقدر به ورزش علاقه دارد.»
نوروزی در لیگ دهم با 24 گل زده برای فولاد به عنوان آقای گلی لیگ برتر رسید که هیچ بازیکنی نتوانسته تاکنون رکورد او را بزند. در حال حاضر سجاد شهباززاده، مهاجم سپاهان با 16 گل زده در صدر جدول گلزنان است. نوروزی درباره اینکه بازیکنی میتواند رکورد او را بشکند یا نه، گفت: «بالاخره رکورد برای شکستن است. این رکورد چند سال دست آقای رضا عنایتی و آرش برهانی بود و من شکاندم. قطعاً بازیکنی هم میآید که رکورد مرا بشکند. الان شهباززاده فوقالعاده کار کرده و به او تبریک میگویم. قطعاً آقای گل میشود و برایش آرزوی بهترینها را دارم.» نوروزی در لیگ چهاردهم به پرسپولیس آمد ولی بعد از 4 بازی دچار مصدومیت سختی شد و فصل را از دست داد. با این حال او همیشه با علاقه از حضور خود در این تیم یاد میکند. نوروزی درباره شانس قهرمانی سرخپوشان پایتخت در لیگ بیستم هم صحبت کرد: «اصلاً شکی در این موضوع ندارم. البته سپاهان هم تیم قوی و بسیار خوبی است ولی من فکر میکنم باز هم پرسپولیس قهرمان شود. الان هم که تیم میخواهد به آسیا برود و امیدوارم انشاءالله در این مسابقات هم دوباره به موفقیت برسد و شانس قهرمانی داشته باشد.»
مهار امواج کرونا با درک شرایط امکانپذیر است نه...
ویروس مقصریابی
ترانه بنی یعقوب
گزارش نویس
موج چهارم کرونا، شهرهای قرمز، نارنجی، آبی، قرنطینه... این کلمات دیگر برای خیلیهایمان عادی شده. کرونا کمکم در زندگی همه ما جایی برای خودش باز کرده. این میهمان ناخوانده انگار رفتنی نیست.
تقریباً بیشترمان پیشبینی میکردیم بعد از تعطیلات عید نوروز آمار ابتلا به کرونا افزایش پیدا کند. خیلیها بویژه در شبکههای اجتماعی خطاب به مسئولان خواستند که محدودیتهای بیشتری برای این روزها در نظر بگیرند. عدهای دیگر در مقابل میگفتند، مردم خسته شدهاند و نمیتوان بعد از گذشت یک سال سخت باز همه را مجبور به خانه نشینی کرد. از سوی دیگر بیشتر رسانهها از لزوم توجه به پروتکلهای بهداشتی گفتند و اینکه وظیفه هر شهروندی است تا بنابر مسئولیت اجتماعیاش قواعد را رعایت کند. هرچه هست بحث و جدلهای بیپایانی است که تا همین امروز هم ادامه دارد. مردم درگیر بیماری و بیمارستان هستند و دولت هم تحت فشارهای شدید اقتصادی -اجتماعی و بهداشتی. اساساً باید حتماً یکی از دو طرف مردم یا مسئولان را مقصر بدانیم؟
مرد مقابل باجه یک رستوران بیرونبر ایستاده و دست دختر بچهاش را گرفته است. هر دو ماسک دارند: «راستش را بخواهی من مردم را بیشتر از هر کسی در این اتفاقات مقصر میدانم. چراکه دولت نمیتواند برای هرکس جلوی خانهاش یک پلیس بگذارد تا رفتوآمد نکنند. تعارف که نداریم بیشتر موارد ابتلای جدید به کرونا بهخاطر همین عید دیدنیها بود. در ساختمان محل زندگی ما هر روز میهمان بود. ما تنها واحد ساختمان بودیم که میهمانی و رفتوآمد نداشتیم. بله دولت میتواند جادهها را ببندد، میتواند محدودیتهای رفتوآمد و تردد بگذارد اما آیا میتواند در خانه هر کسی یک پلیس بگذارد و دورهمی و میهمانیاش را هم کنترل کند؟ خیر.»
چند قدمی فاصله میگیرد و میگوید: «اصلاً چرا راه دور برویم ببینید اینجا صف بیرون بر رستوران است که ما ایستادهایم، آن هم سالن غذا خوریاش؛ همین الان چند نفر دارند غذا میخورند؟ مگر بارها همین دولت و مسئولان بهداشتی اعلام نکردند رستورانها جاهای پرخطری هستند؟ دیگر موقع غذا خوردن که آدمها ماسک نمیزنند اما باز مردم به رستوران میآیند تازه رستوران بیرونبر. الان عدهای لابد میگویند دولت باید رستورانها را تعطیل کند. سؤال من این است چه سختی دارد که آدم غذایش را بگیرد و ببرد خانه؟ من واقعاً خودمان را هم خیلی مسئول میدانم.»
اما دختر دانشجو با حرفهای این مرد چندان موافق نیست و معتقد است ذات بشر همهجای دنیا یکی است و تا وقتی زور قانون بالای سر آدمها نباشد، کسی قواعد را رعایت نمیکند: «راستش را بخواهی من الان تعجب میکنم چرا مسئولان از وضعیت پیش آمده ناراحتند، یعنی چیزی غیر از این روزها را پیشبینی میکردند؟ الان ماههاست در اروپا و خیلی از کشورها رستورانها و کافهها تعطیلند. ممنوعیت تردد جدی وجود دارد. در برهههای زمانی مختلف شهرها را قرنطینه میکنند اما چیزی که من خودم با چشمهای خودم در تعطیلات نوروز دیدم، آزادی کامل مردم بود. من هم مثل خیلی از مردم برای تعطیلات پیش خانوادهام به شمال رفتم. چون نه جادهای بسته بود نه محدودیت ترددی وجود داشت. خب چرا در تهران میماندم و تعطیلاتم را خراب میکردم؟ یک روز محض کنجکاوی از کسانی که خانه اجاره میدادند سؤال کردم و فهمیدم هیچ محدودیتی وجود ندارد. مسافران نوروزی از راه میرسیدند و خانه اجاره میکردند. آیا این هم وظیفه مردم است که بر عملکرد این افراد نظارت کنند؟ وقتی قانون و محدودیتی نیست رعایتی هم نیست.»
یک مرد میوه فروش میگوید: «شغل من طوری است که خیلی با مردم در ارتباطم. قبل از تعطیلات نوروز هرکه میآمد مغازه میپرسیدم سفر میرود یا نه که بیشترشان میگفتند بله. همان موقع گفتم خدا به دادمان برسد. بیشتر مشتریها میگفتند قرار است چند ماه دیگر واکسن بزنیم و الان هم به امید خدا مشکلی پیش نمیآید. من میگویم مسئولان خیلی دل مردم را به واکسن خوش کردند.»
یک راننده تاکسی اینترنتی میگوید: «خانم اساس این ویروس مراعات است. من میگویم بهجای اینکه این همه سر یکدیگر غر بزنیم، هرکدام نقش خودمان را خوب ایفا کنیم. فکر میکنی روزی چند مسافر دارم که بدون ماسک سوار ماشین میشوند؟ میگویم بهخدا جریمه میشوم اما عین خیالشان نیست. اینجا من باید پلیس بیاورم سر مردم؟ اصلاً اگر پلیس هم بیاید و کسی را جریمه کند کسی حاضر است جریمه بدهد؟ من میگویم باید همه رعایت کنیم تا در امان بمانیم.»
دکتر یعقوب موسوی، جامعه شناس تأکید میکند در این شرایط مقصریابی خدمت به مردم و کشور نیست: «اصولاً در قضیهای مانند کرونا و موارد مشابه که جنبه ملی و عمومی دارد همه آحاد مردم، مسئول و مورد خطاب و پرسش اند. موضوع کرونا در یک سال گذشته در ایران مراحل مختلفی را طی کرده؛ گاهی این بحران به اوج رسیده و گاهی هم کنترل شده. مسائل مختلفی در تعطیلات نوروز موجب کاهش مراقبتهای بهداشتی شد و زمینه را برای اهمال مردم فراهم کرد. یکی از این موارد نوع پوشش خبر واکسیناسیون بود. به عقیده من وعدههایی که مسئولان در این زمینه دادند و همچنین ضعف دستگاههای عمومی و فقدان هماهنگی مراجع در این باره یک اغتشاش خبری ایجاد کرد.
همینطور اظهار نظرهای ضد و نقیض مسئولان درباره پیک کرونا مردم را سردرگم کرد. بنابراین انتقاد اصلی که به دولت وارد است، فقدان همنواختی در اطلاعرسانی درست است. اما از سوی دیگر در ماجرای کرونا اصلاً نمیتوان سهم مردم را نادیده گرفت و تک تک مردم در قبال آن مسئولند و از نظر تکلیف دینی هم که بخواهیم ماجرا را بررسی کنیم همه ما مسئول حراست از بدن و سلامت خود و دیگران هستیم. این یک امر دینی است و نباید کسی به سلامت خودش و دیگران لطمه بزند.
از سوی دیگر ماهیت ویروس کرونا اجتماعی است؛ یعنی ویروسی است که از طریق تعاملات اجتماعی منتقل میشود ، درست است که دولت باید نقش اش را در تأمین واکسن و خدمات عمومی انجام دهد اما این غیر ممکن است که بتواند در تمام مراودات مردم حضور پیدا کند یا در هر خانهای پلیس بگذارد و مانع رفتوآمد مردم شود. در وضعیت همهگیری، کنشگران اصلی مردم هستند؛ مردمی که باید با اطلاعرسانی درست بدانند که چگونه رفتار کنند. همه ما میدانیم این ویروس چگونه عمل میکند و اگر کسی قرنطینه باشد و از خانه بیرون نیاید به آن مبتلا نخواهد شد، این یک حکم اجتماعی است که این ویروس به همه ما دیکته کرده.»
بهگفته این جامعه شناس با توجه به این شرایط ،مأموریت مردم و دولت در مبارزه با این بیماری درهم تنیده است و مسئولیتشناسی متقابل مردم و دولت را باهم میطلبد: «وزارت بهداشت و ستاد کرونا و دولت با توجه به شرایطی که همه ما میدانیم در سختترین شرایط اقتصادی و تحریمی قرار دارند و در این تنگنا مشغول خدماترسانی هستند و تمام تلاش خود را هم میکنند. بنابراین چنین مراجعی میتوانند با اطلاعرسانی درست و خارج کردن مردم از دنیای نامعلومی که این روزها برایشان ساخته شده، مشارکت بیشتر مردم را بطلبند. من خودم میشنوم که خیلیها میگویند یعنی شرایط کرونا در کشور ما دائمی است؟
ما میدانیم که این طور نیست و علم همانطور که بر اپیدمیهای دیگر فائق آمده براین یکی هم غلبه خواهد کرد و معرفت و دانش آن هم ایجاد شده. ما نشانههای این غلبه را این روزها میبینیم. پس دولت با اطلاعرسانی دقیق و صحبت با مردم میتواند اکثریت را با خود همراه کند و تنها با همکاری دولت و مردم و مقصر ندانستن هیچ یک است که میتوان از این بحران به سلامت عبور کرد.»
گزارش نویس
موج چهارم کرونا، شهرهای قرمز، نارنجی، آبی، قرنطینه... این کلمات دیگر برای خیلیهایمان عادی شده. کرونا کمکم در زندگی همه ما جایی برای خودش باز کرده. این میهمان ناخوانده انگار رفتنی نیست.
تقریباً بیشترمان پیشبینی میکردیم بعد از تعطیلات عید نوروز آمار ابتلا به کرونا افزایش پیدا کند. خیلیها بویژه در شبکههای اجتماعی خطاب به مسئولان خواستند که محدودیتهای بیشتری برای این روزها در نظر بگیرند. عدهای دیگر در مقابل میگفتند، مردم خسته شدهاند و نمیتوان بعد از گذشت یک سال سخت باز همه را مجبور به خانه نشینی کرد. از سوی دیگر بیشتر رسانهها از لزوم توجه به پروتکلهای بهداشتی گفتند و اینکه وظیفه هر شهروندی است تا بنابر مسئولیت اجتماعیاش قواعد را رعایت کند. هرچه هست بحث و جدلهای بیپایانی است که تا همین امروز هم ادامه دارد. مردم درگیر بیماری و بیمارستان هستند و دولت هم تحت فشارهای شدید اقتصادی -اجتماعی و بهداشتی. اساساً باید حتماً یکی از دو طرف مردم یا مسئولان را مقصر بدانیم؟
مرد مقابل باجه یک رستوران بیرونبر ایستاده و دست دختر بچهاش را گرفته است. هر دو ماسک دارند: «راستش را بخواهی من مردم را بیشتر از هر کسی در این اتفاقات مقصر میدانم. چراکه دولت نمیتواند برای هرکس جلوی خانهاش یک پلیس بگذارد تا رفتوآمد نکنند. تعارف که نداریم بیشتر موارد ابتلای جدید به کرونا بهخاطر همین عید دیدنیها بود. در ساختمان محل زندگی ما هر روز میهمان بود. ما تنها واحد ساختمان بودیم که میهمانی و رفتوآمد نداشتیم. بله دولت میتواند جادهها را ببندد، میتواند محدودیتهای رفتوآمد و تردد بگذارد اما آیا میتواند در خانه هر کسی یک پلیس بگذارد و دورهمی و میهمانیاش را هم کنترل کند؟ خیر.»
چند قدمی فاصله میگیرد و میگوید: «اصلاً چرا راه دور برویم ببینید اینجا صف بیرون بر رستوران است که ما ایستادهایم، آن هم سالن غذا خوریاش؛ همین الان چند نفر دارند غذا میخورند؟ مگر بارها همین دولت و مسئولان بهداشتی اعلام نکردند رستورانها جاهای پرخطری هستند؟ دیگر موقع غذا خوردن که آدمها ماسک نمیزنند اما باز مردم به رستوران میآیند تازه رستوران بیرونبر. الان عدهای لابد میگویند دولت باید رستورانها را تعطیل کند. سؤال من این است چه سختی دارد که آدم غذایش را بگیرد و ببرد خانه؟ من واقعاً خودمان را هم خیلی مسئول میدانم.»
اما دختر دانشجو با حرفهای این مرد چندان موافق نیست و معتقد است ذات بشر همهجای دنیا یکی است و تا وقتی زور قانون بالای سر آدمها نباشد، کسی قواعد را رعایت نمیکند: «راستش را بخواهی من الان تعجب میکنم چرا مسئولان از وضعیت پیش آمده ناراحتند، یعنی چیزی غیر از این روزها را پیشبینی میکردند؟ الان ماههاست در اروپا و خیلی از کشورها رستورانها و کافهها تعطیلند. ممنوعیت تردد جدی وجود دارد. در برهههای زمانی مختلف شهرها را قرنطینه میکنند اما چیزی که من خودم با چشمهای خودم در تعطیلات نوروز دیدم، آزادی کامل مردم بود. من هم مثل خیلی از مردم برای تعطیلات پیش خانوادهام به شمال رفتم. چون نه جادهای بسته بود نه محدودیت ترددی وجود داشت. خب چرا در تهران میماندم و تعطیلاتم را خراب میکردم؟ یک روز محض کنجکاوی از کسانی که خانه اجاره میدادند سؤال کردم و فهمیدم هیچ محدودیتی وجود ندارد. مسافران نوروزی از راه میرسیدند و خانه اجاره میکردند. آیا این هم وظیفه مردم است که بر عملکرد این افراد نظارت کنند؟ وقتی قانون و محدودیتی نیست رعایتی هم نیست.»
یک مرد میوه فروش میگوید: «شغل من طوری است که خیلی با مردم در ارتباطم. قبل از تعطیلات نوروز هرکه میآمد مغازه میپرسیدم سفر میرود یا نه که بیشترشان میگفتند بله. همان موقع گفتم خدا به دادمان برسد. بیشتر مشتریها میگفتند قرار است چند ماه دیگر واکسن بزنیم و الان هم به امید خدا مشکلی پیش نمیآید. من میگویم مسئولان خیلی دل مردم را به واکسن خوش کردند.»
یک راننده تاکسی اینترنتی میگوید: «خانم اساس این ویروس مراعات است. من میگویم بهجای اینکه این همه سر یکدیگر غر بزنیم، هرکدام نقش خودمان را خوب ایفا کنیم. فکر میکنی روزی چند مسافر دارم که بدون ماسک سوار ماشین میشوند؟ میگویم بهخدا جریمه میشوم اما عین خیالشان نیست. اینجا من باید پلیس بیاورم سر مردم؟ اصلاً اگر پلیس هم بیاید و کسی را جریمه کند کسی حاضر است جریمه بدهد؟ من میگویم باید همه رعایت کنیم تا در امان بمانیم.»
دکتر یعقوب موسوی، جامعه شناس تأکید میکند در این شرایط مقصریابی خدمت به مردم و کشور نیست: «اصولاً در قضیهای مانند کرونا و موارد مشابه که جنبه ملی و عمومی دارد همه آحاد مردم، مسئول و مورد خطاب و پرسش اند. موضوع کرونا در یک سال گذشته در ایران مراحل مختلفی را طی کرده؛ گاهی این بحران به اوج رسیده و گاهی هم کنترل شده. مسائل مختلفی در تعطیلات نوروز موجب کاهش مراقبتهای بهداشتی شد و زمینه را برای اهمال مردم فراهم کرد. یکی از این موارد نوع پوشش خبر واکسیناسیون بود. به عقیده من وعدههایی که مسئولان در این زمینه دادند و همچنین ضعف دستگاههای عمومی و فقدان هماهنگی مراجع در این باره یک اغتشاش خبری ایجاد کرد.
همینطور اظهار نظرهای ضد و نقیض مسئولان درباره پیک کرونا مردم را سردرگم کرد. بنابراین انتقاد اصلی که به دولت وارد است، فقدان همنواختی در اطلاعرسانی درست است. اما از سوی دیگر در ماجرای کرونا اصلاً نمیتوان سهم مردم را نادیده گرفت و تک تک مردم در قبال آن مسئولند و از نظر تکلیف دینی هم که بخواهیم ماجرا را بررسی کنیم همه ما مسئول حراست از بدن و سلامت خود و دیگران هستیم. این یک امر دینی است و نباید کسی به سلامت خودش و دیگران لطمه بزند.
از سوی دیگر ماهیت ویروس کرونا اجتماعی است؛ یعنی ویروسی است که از طریق تعاملات اجتماعی منتقل میشود ، درست است که دولت باید نقش اش را در تأمین واکسن و خدمات عمومی انجام دهد اما این غیر ممکن است که بتواند در تمام مراودات مردم حضور پیدا کند یا در هر خانهای پلیس بگذارد و مانع رفتوآمد مردم شود. در وضعیت همهگیری، کنشگران اصلی مردم هستند؛ مردمی که باید با اطلاعرسانی درست بدانند که چگونه رفتار کنند. همه ما میدانیم این ویروس چگونه عمل میکند و اگر کسی قرنطینه باشد و از خانه بیرون نیاید به آن مبتلا نخواهد شد، این یک حکم اجتماعی است که این ویروس به همه ما دیکته کرده.»
بهگفته این جامعه شناس با توجه به این شرایط ،مأموریت مردم و دولت در مبارزه با این بیماری درهم تنیده است و مسئولیتشناسی متقابل مردم و دولت را باهم میطلبد: «وزارت بهداشت و ستاد کرونا و دولت با توجه به شرایطی که همه ما میدانیم در سختترین شرایط اقتصادی و تحریمی قرار دارند و در این تنگنا مشغول خدماترسانی هستند و تمام تلاش خود را هم میکنند. بنابراین چنین مراجعی میتوانند با اطلاعرسانی درست و خارج کردن مردم از دنیای نامعلومی که این روزها برایشان ساخته شده، مشارکت بیشتر مردم را بطلبند. من خودم میشنوم که خیلیها میگویند یعنی شرایط کرونا در کشور ما دائمی است؟
ما میدانیم که این طور نیست و علم همانطور که بر اپیدمیهای دیگر فائق آمده براین یکی هم غلبه خواهد کرد و معرفت و دانش آن هم ایجاد شده. ما نشانههای این غلبه را این روزها میبینیم. پس دولت با اطلاعرسانی دقیق و صحبت با مردم میتواند اکثریت را با خود همراه کند و تنها با همکاری دولت و مردم و مقصر ندانستن هیچ یک است که میتوان از این بحران به سلامت عبور کرد.»
تبیین ظرفیتها و قابلیتهای سامانه شاد
محسن حاجی میرزایی
وزیرآموزشو پرورش
بیســـــــــــتویکــــــم فــــروردینمـــاه ســال گذشته، نظام آموزش و پرورش شاهد راهاندازی سامانهای بود کــــه در مدت زمــــان کوتاهی به اصـــلیترین ابزار آموزش مجـــــازی در کشور ما تبدیل شد. بعد از بروز کرونا، رشته ارتباطی معلم، دانشآموز و مدرسه به یکباره گسسته شد؛ بتدریج امیدها برای بازگشایی مدارس در کوتاهمدت از دست رفت. آگاه شدن مدیران و معلمان از این واقعیت، آنها را به فکر مسیرهای جایگزین انداخت. آموزش و پرورش، آموزش تلویزیونی را در کمتر از یک هفته برقرار کرد. در یادداشت قبل علل ناکافی بودن این آموزش را تبیین کردم. در شرایط بهوجود آمده بیم آن میرفت که مأموریت مهم آموزش و پرورش مبنی بر ارائه خدمات آموزشی به عموم دانشآموزان با اختلال جدی روبهرو شود. فضای مجازی، در دسترسترین محیطی بود که کادر آموزشی آن را دارای ظرفیت برقراری مجدد آموزش تشخیص دادند. معلمان و دانشآموزان به یکباره در فضای مجازی پراکنده شدند و با تلاش معلم سعی در یافتن یکدیگر داشتند. پیامرسانهای داخلی و خارجی، فضایی برای ایجاد گروههای کلاسی مختلف شد. تعداد زیادی از دانشآموزان ما ناچار شدند برای دریافت آموزش، در این فضا حضور یابند و عمدتاً در فضای پیامرسانهای خارجی آموزش ببینند. روشن است حضور در این فضا چه مخاطراتی برای کودکان و نوجوانان ما در پی خواهد داشت.
گوشی تلفن همراه که تا کنون ابزاری مانع آموزش صحیح و ممنوع در محیط مدرسه شمرده میشد، اکنون محیط رسمی آموزش ما محسوب میشد. رسالت آموزش و پرورش در این شرایط چه بود؟ ما موظف به تأمین آموزش و تربیت فرزندانمان بوده و هستیم. زمانی مدرسه و محیط فیزیکی بستر انجام این وظیفه بوده اما از مقطعی به بعد، فضای مجازی نقش محیط آموزشی را ایفا میکرد. ما نمیتوانستیم دانشآموزان مان را بهدلیل مخاطرات فضای مجازی، از حضور در این فضا و دریافت آموزش منع کنیم و قطعاً هم نمیتوانستیم در مقابل این آسیبها بیتفاوت باشیم. ما باید فضای مجازی را برای حضور دانشآموزان مان ایمن میکردیم. همینطور باید زمینهای فراهم میکردیم که رشته گسسته بین معلمین و دانشآموزان بدرستی پیوسته شود. این ما بودیم که باید مدرسه را در فضای مجازی ایجاد میکردیم.
نتیجهای که بعد از بررسیهای مستمر به آن رسیدیم ضرورت ایجاد فضایی اختصاصی برای آموزش در فضای مجازی بود،. فضایی که هم ظرفیت ایجاد کلاس درس را دارا باشد و هم کاربری اصلی و اختصاصی آن تعلیم و تربیت باشد. زمان ما برای اقدام بسیار محدود و محدودیتهای ما فراوان بود. تأمین اعتبارات لازم برای ایجاد چنین فضایی با توجه به شرایط واقعی کشور عملاً منتفی بود. تمام ظرفیتهای کشور را برای این امر احصا کردیم. در گام اول با پیامرسانهای داخلی رایزنی کردیم. اقتضائات و الزامات حداقلی خود برای ایجاد فضای آموزش مجازی را تبیین کردیم. علاوه بر اختصاصی بودن محیط برای دانشآموزان، ما نیاز به زیرساختی داشتیم که قادر به ارائه خدمات به تمامی دانشآموزان باشد. فضایی که روزانه کلاسهای درسی بیش از 14 میلیون دانشآموز روی آن برگزار شود. تجربهای در این مقیاس در کشور وجود نداشت. ظرفیتهای بالای فنی، زیرساختی، حفاظتی، امنیتی، پشتیبانی و ایزوله (اختصاصی) بودن این سامانه برای آموزش با هدف صیانت از دانشآموزان در فضای مجازی، دیگر الزامات ما برای راهاندازی آن بود. زیرساختهای موجود کشور در آن زمان به هیچ وجه قادر به ارائه خدمات اختصاصی در مقیاس مد نظر ما نبود. تنها مجموعهای که در این شرایط به یاری نظام آموزشی کشور آمد و توانست تأمین الزامات ما را تضمین کند، اپراتور همراه اول بود. آموزش و پرورش توانست با همکاری این مجموعه و بهرهگیری از ظرفیت دانشی و زیرساختی آن، در مدت زمان کمتر از یک ماه، فضایی اختصاصی برای آموزش را بر پایه ارائه خدمات آموزشی در قالب پیامرسان، ایجاد کند. شبکه آموزشی دانشآموز موسوم به شاد حاصل این تلاش و همکاری شبانهروزی بود که در 21 فروردین 99 مقارن با ولادت حضرت ولیعصر عجلالله تعالی فرجهالشریف راهاندازی شد. آنچه ما دنبال آن بودیم اتصال رشته گسسته شده میان معلم، دانشآموز و مدرسه بود؛ به نحوی که بتوانیم استمرار ارائه خدمات آموزشی به همه دانشآموزان و برقراری پیوند آموزشی میان معلمان و دانشآموزان را تضمین کنیم. به همین منظور با اتصال سامانههای اطلاعاتی آموزش و پرورش با سامانه شاد توانستیم کلاسهای درسی خود را در شاد راهاندازی کنیم؛ به نحوی که دانشآموز با ورود کد ملی خود و احراز هویت، به طور خودکار در گروههایی با عنوان کلاس – درس – معلم خود عضو شود. برای نمونه دانشآموز مقطع متوسطه بدون اینکه نیازی به دانستن شماره تلفن همراه معلم، مدیر و سایر دانشآموزان داشته باشد، با احراز هویت در شاد، به طور خودکار در گروههایی که اعضای آن همکلاسیها و مدیر آن معلم هر درس است عضو میشد. همینطور معلم هر کلاس بعد از احراز هویت در شاد، بهطور خودکار در نقش مدیر گروهی که اعضای آن دانشآموزان وی بودند قرار میگرفت. هیچ فرایند دستی در ایجاد گروهها برای هیچ یک از عوامل آموزشی از جمله مدیر، معلم و دانشآموز وجود نداشت. این قابلیت منحصر به فرد شاد توانست به طور مجدد پیوندهای مورد نیاز ما را برقرار سازد. شاد مانند نخ تسبیح، مهرههای پراکنده این مجموعه را همراستا و هماهنگ کرد و امکان پیوند و ارتباط با معلمان و دانشآموزان، ارائه خدمات آموزشی به آنان و کسب اطمینان از جریان درست تعلیم و تربیت را در سراسر کشور فراهم کرد و ظرفیت فوقالعادهای را برای استمرار آموزش فراهم کرد. مغناطیس شاد دانشآموزان پراکنده در فضای مجازی را به سمت خود جذب کرد. شاد در کمتر از چهل روز توانست با جذب بیش از 9میلیون کاربر، نرخ رشد کمسابقهای را در میان شبکههای اجتماعی و پیام رسانهای دنیا تجربه کند. حدود 5 میلیون کلاس درس در شاد ایجاد شد. تنها کاری که نیاز بود معلم و دانشآموز در این مسیر انجام دهند، نصب نرمافزار شاد و احراز هویت در آن بود. ایجاد شاد موفقیتی مرهون عزم و اراده جمعی بود. جمعی متشکل از کارشناسان، مدیران، نخبگان، متخصصان و البته همکاری و اقبال معلمان و دانشآموزان. شاد نمونهای موفق از تعامل دولت و بخش خصوصی و تعهد این بخش به تأمین الزامات تعلیم و تربیت دانشآموزان این مرز و بوم است. از این پس، اگر بروز حوادث طبیعی باعث شود تا در کشور یا منطقه مشخصی از آن، بحرانهای آموزشی رخ دهند، نظام آموزش و پرورش غافلگیر نخواهد شد و میتواند آموزش مجازی در بستر سامانه شاد را بسرعت جایگزین آموزشهای حضوری کند. اکنون که یک سال از راهاندازی شاد میگذرد، شبکهای بالنده در اختیار نظام تعلیم و تربیت کشور است که افتخار نظام اسلامی است. شاد در حال حاضر شبکهای است که توسط بیش از 20 میلیون نفر نصب شده و به طور میانگین، 13 میلیون نفر از ایرانیان در هر هفته حداقل یک ساعت از آن استفاده میکنند. در هر هفته بهطور میانگین 67 درصد از دانشآموزان کل کشور (10 میلیون از 14.7 میلیون نفر) در شاد حضور فعال دارند؛ یعنی در هر روز آموزشی حداقل به مدت یک ساعت از شاد استفاده میکنند. در مجموع تاکنون 85 درصد دانشآموزان کل کشور (حدود 12.7 میلیون نفر) در شاد حاضر شدهاند.
در هر روز آموزشی در شاد، به طور میانگین 650 هزار کلاس آنلاین برگزار شده و 250 میلیون پیام توسط کاربران تبادل میشود. شاد در لحظاتی میزبان 2.6 میلیون نفر کاربر فعال بهصورت همزمان است و همچنین موفق شده در لحظاتی با پهنای باند مصرفی 403 گیگابیت بر ثانیه پاسخگوی نیاز کاربران باشد؛ که به این ترتیب با اختلاف، رتبهای بهتر از سایر پیام رسانهای داخلی و خارجی کسب کرده است. نکته مهم کاهش پهنای باند پیامرسانهای خارجی همزمان با افزایش پهنای باند مصرفی شاد است. این یعنی، دانشآموزان ما در حال کوچ از فضای بدون نظارت پیام رسانهای خارجی به فضای آموزشی و تربیتی شاد هستند.
شاد تاکنون گامی مؤثر در افزایش ترافیک اینترنت داخلی برداشته و توانسته است در ساعات اولیه صبح، میزان ترافیک مصرفی داخلی را به دو برابر قبل افزایش دهد. شاد هماکنون ضمن برخورداری از تیم فنی بسیار مجرب و تراز اول، در حال گسترش مرزهای توسعه تکنولوژیهای نرمافزاری در ایران است. دستاوردهای اصلی و جانبی شاد و تبیین قابلیتهای آن نیاز به فرصتی جداگانه دارد که در یادداشت بعدی به آن خواهم پرداخت.
وزیرآموزشو پرورش
بیســـــــــــتویکــــــم فــــروردینمـــاه ســال گذشته، نظام آموزش و پرورش شاهد راهاندازی سامانهای بود کــــه در مدت زمــــان کوتاهی به اصـــلیترین ابزار آموزش مجـــــازی در کشور ما تبدیل شد. بعد از بروز کرونا، رشته ارتباطی معلم، دانشآموز و مدرسه به یکباره گسسته شد؛ بتدریج امیدها برای بازگشایی مدارس در کوتاهمدت از دست رفت. آگاه شدن مدیران و معلمان از این واقعیت، آنها را به فکر مسیرهای جایگزین انداخت. آموزش و پرورش، آموزش تلویزیونی را در کمتر از یک هفته برقرار کرد. در یادداشت قبل علل ناکافی بودن این آموزش را تبیین کردم. در شرایط بهوجود آمده بیم آن میرفت که مأموریت مهم آموزش و پرورش مبنی بر ارائه خدمات آموزشی به عموم دانشآموزان با اختلال جدی روبهرو شود. فضای مجازی، در دسترسترین محیطی بود که کادر آموزشی آن را دارای ظرفیت برقراری مجدد آموزش تشخیص دادند. معلمان و دانشآموزان به یکباره در فضای مجازی پراکنده شدند و با تلاش معلم سعی در یافتن یکدیگر داشتند. پیامرسانهای داخلی و خارجی، فضایی برای ایجاد گروههای کلاسی مختلف شد. تعداد زیادی از دانشآموزان ما ناچار شدند برای دریافت آموزش، در این فضا حضور یابند و عمدتاً در فضای پیامرسانهای خارجی آموزش ببینند. روشن است حضور در این فضا چه مخاطراتی برای کودکان و نوجوانان ما در پی خواهد داشت.
گوشی تلفن همراه که تا کنون ابزاری مانع آموزش صحیح و ممنوع در محیط مدرسه شمرده میشد، اکنون محیط رسمی آموزش ما محسوب میشد. رسالت آموزش و پرورش در این شرایط چه بود؟ ما موظف به تأمین آموزش و تربیت فرزندانمان بوده و هستیم. زمانی مدرسه و محیط فیزیکی بستر انجام این وظیفه بوده اما از مقطعی به بعد، فضای مجازی نقش محیط آموزشی را ایفا میکرد. ما نمیتوانستیم دانشآموزان مان را بهدلیل مخاطرات فضای مجازی، از حضور در این فضا و دریافت آموزش منع کنیم و قطعاً هم نمیتوانستیم در مقابل این آسیبها بیتفاوت باشیم. ما باید فضای مجازی را برای حضور دانشآموزان مان ایمن میکردیم. همینطور باید زمینهای فراهم میکردیم که رشته گسسته بین معلمین و دانشآموزان بدرستی پیوسته شود. این ما بودیم که باید مدرسه را در فضای مجازی ایجاد میکردیم.
نتیجهای که بعد از بررسیهای مستمر به آن رسیدیم ضرورت ایجاد فضایی اختصاصی برای آموزش در فضای مجازی بود،. فضایی که هم ظرفیت ایجاد کلاس درس را دارا باشد و هم کاربری اصلی و اختصاصی آن تعلیم و تربیت باشد. زمان ما برای اقدام بسیار محدود و محدودیتهای ما فراوان بود. تأمین اعتبارات لازم برای ایجاد چنین فضایی با توجه به شرایط واقعی کشور عملاً منتفی بود. تمام ظرفیتهای کشور را برای این امر احصا کردیم. در گام اول با پیامرسانهای داخلی رایزنی کردیم. اقتضائات و الزامات حداقلی خود برای ایجاد فضای آموزش مجازی را تبیین کردیم. علاوه بر اختصاصی بودن محیط برای دانشآموزان، ما نیاز به زیرساختی داشتیم که قادر به ارائه خدمات به تمامی دانشآموزان باشد. فضایی که روزانه کلاسهای درسی بیش از 14 میلیون دانشآموز روی آن برگزار شود. تجربهای در این مقیاس در کشور وجود نداشت. ظرفیتهای بالای فنی، زیرساختی، حفاظتی، امنیتی، پشتیبانی و ایزوله (اختصاصی) بودن این سامانه برای آموزش با هدف صیانت از دانشآموزان در فضای مجازی، دیگر الزامات ما برای راهاندازی آن بود. زیرساختهای موجود کشور در آن زمان به هیچ وجه قادر به ارائه خدمات اختصاصی در مقیاس مد نظر ما نبود. تنها مجموعهای که در این شرایط به یاری نظام آموزشی کشور آمد و توانست تأمین الزامات ما را تضمین کند، اپراتور همراه اول بود. آموزش و پرورش توانست با همکاری این مجموعه و بهرهگیری از ظرفیت دانشی و زیرساختی آن، در مدت زمان کمتر از یک ماه، فضایی اختصاصی برای آموزش را بر پایه ارائه خدمات آموزشی در قالب پیامرسان، ایجاد کند. شبکه آموزشی دانشآموز موسوم به شاد حاصل این تلاش و همکاری شبانهروزی بود که در 21 فروردین 99 مقارن با ولادت حضرت ولیعصر عجلالله تعالی فرجهالشریف راهاندازی شد. آنچه ما دنبال آن بودیم اتصال رشته گسسته شده میان معلم، دانشآموز و مدرسه بود؛ به نحوی که بتوانیم استمرار ارائه خدمات آموزشی به همه دانشآموزان و برقراری پیوند آموزشی میان معلمان و دانشآموزان را تضمین کنیم. به همین منظور با اتصال سامانههای اطلاعاتی آموزش و پرورش با سامانه شاد توانستیم کلاسهای درسی خود را در شاد راهاندازی کنیم؛ به نحوی که دانشآموز با ورود کد ملی خود و احراز هویت، به طور خودکار در گروههایی با عنوان کلاس – درس – معلم خود عضو شود. برای نمونه دانشآموز مقطع متوسطه بدون اینکه نیازی به دانستن شماره تلفن همراه معلم، مدیر و سایر دانشآموزان داشته باشد، با احراز هویت در شاد، به طور خودکار در گروههایی که اعضای آن همکلاسیها و مدیر آن معلم هر درس است عضو میشد. همینطور معلم هر کلاس بعد از احراز هویت در شاد، بهطور خودکار در نقش مدیر گروهی که اعضای آن دانشآموزان وی بودند قرار میگرفت. هیچ فرایند دستی در ایجاد گروهها برای هیچ یک از عوامل آموزشی از جمله مدیر، معلم و دانشآموز وجود نداشت. این قابلیت منحصر به فرد شاد توانست به طور مجدد پیوندهای مورد نیاز ما را برقرار سازد. شاد مانند نخ تسبیح، مهرههای پراکنده این مجموعه را همراستا و هماهنگ کرد و امکان پیوند و ارتباط با معلمان و دانشآموزان، ارائه خدمات آموزشی به آنان و کسب اطمینان از جریان درست تعلیم و تربیت را در سراسر کشور فراهم کرد و ظرفیت فوقالعادهای را برای استمرار آموزش فراهم کرد. مغناطیس شاد دانشآموزان پراکنده در فضای مجازی را به سمت خود جذب کرد. شاد در کمتر از چهل روز توانست با جذب بیش از 9میلیون کاربر، نرخ رشد کمسابقهای را در میان شبکههای اجتماعی و پیام رسانهای دنیا تجربه کند. حدود 5 میلیون کلاس درس در شاد ایجاد شد. تنها کاری که نیاز بود معلم و دانشآموز در این مسیر انجام دهند، نصب نرمافزار شاد و احراز هویت در آن بود. ایجاد شاد موفقیتی مرهون عزم و اراده جمعی بود. جمعی متشکل از کارشناسان، مدیران، نخبگان، متخصصان و البته همکاری و اقبال معلمان و دانشآموزان. شاد نمونهای موفق از تعامل دولت و بخش خصوصی و تعهد این بخش به تأمین الزامات تعلیم و تربیت دانشآموزان این مرز و بوم است. از این پس، اگر بروز حوادث طبیعی باعث شود تا در کشور یا منطقه مشخصی از آن، بحرانهای آموزشی رخ دهند، نظام آموزش و پرورش غافلگیر نخواهد شد و میتواند آموزش مجازی در بستر سامانه شاد را بسرعت جایگزین آموزشهای حضوری کند. اکنون که یک سال از راهاندازی شاد میگذرد، شبکهای بالنده در اختیار نظام تعلیم و تربیت کشور است که افتخار نظام اسلامی است. شاد در حال حاضر شبکهای است که توسط بیش از 20 میلیون نفر نصب شده و به طور میانگین، 13 میلیون نفر از ایرانیان در هر هفته حداقل یک ساعت از آن استفاده میکنند. در هر هفته بهطور میانگین 67 درصد از دانشآموزان کل کشور (10 میلیون از 14.7 میلیون نفر) در شاد حضور فعال دارند؛ یعنی در هر روز آموزشی حداقل به مدت یک ساعت از شاد استفاده میکنند. در مجموع تاکنون 85 درصد دانشآموزان کل کشور (حدود 12.7 میلیون نفر) در شاد حاضر شدهاند.
در هر روز آموزشی در شاد، به طور میانگین 650 هزار کلاس آنلاین برگزار شده و 250 میلیون پیام توسط کاربران تبادل میشود. شاد در لحظاتی میزبان 2.6 میلیون نفر کاربر فعال بهصورت همزمان است و همچنین موفق شده در لحظاتی با پهنای باند مصرفی 403 گیگابیت بر ثانیه پاسخگوی نیاز کاربران باشد؛ که به این ترتیب با اختلاف، رتبهای بهتر از سایر پیام رسانهای داخلی و خارجی کسب کرده است. نکته مهم کاهش پهنای باند پیامرسانهای خارجی همزمان با افزایش پهنای باند مصرفی شاد است. این یعنی، دانشآموزان ما در حال کوچ از فضای بدون نظارت پیام رسانهای خارجی به فضای آموزشی و تربیتی شاد هستند.
شاد تاکنون گامی مؤثر در افزایش ترافیک اینترنت داخلی برداشته و توانسته است در ساعات اولیه صبح، میزان ترافیک مصرفی داخلی را به دو برابر قبل افزایش دهد. شاد هماکنون ضمن برخورداری از تیم فنی بسیار مجرب و تراز اول، در حال گسترش مرزهای توسعه تکنولوژیهای نرمافزاری در ایران است. دستاوردهای اصلی و جانبی شاد و تبیین قابلیتهای آن نیاز به فرصتی جداگانه دارد که در یادداشت بعدی به آن خواهم پرداخت.
در کاستن از رنج ملت همصدا شویم
مهدی ذاکریان
استاد دانشگاه
آنچه امروز در فرایندهای مربوط به احیای برجام دیده میشود، مثبت است. اما این امر مثبت نباید باعث شود که ما دچار خوشبینیهای مفرط شویم و نسبت به چالشهای پیش رو یا مسئولیتهای ملی خود بیتفاوت باشیم. مهمترین چالش یا مسئولیتی که امروز پیشروی همه در داخل کشور قرار دارد، تقویت همبستگی ملی، اولویت دادن به منافع ملی و اتحاد برای کاستن از رنج ملت است تا دولت و مذاکرهکنندگان ایرانی با قدرت بیشتری در نشستهای چندجانبه حاضر شوند. اما اگر به این ضرورت توجه نشود و برخی در داخل با ادبیات و عملکردهای خود سیاست ایران در مذاکرات اخیر یا دولت و مذاکرهکنندگان را تضعیف کنند، به نوعی بازی در مسیری متفاوت با منافع ملی خواهد بود و این مانع اصلی خوشبینی به این دور از مذاکرات است. مروری بر آنچه از زمان پایان دولت ترامپ تا آغاز این دور از مذاکرات گذشت، این نگرانی را آشکار میکند. پایان دولت ترامپ و رفتن او از کاخ سفید با خوشبینیهایی همراه بود، اما آنچه در ادامه اتفاق افتاد چندان امیدوار کننده نبود و چه بسا نگرانکننده هم بود. این نگرانی ناشی از رفتار بازیگران خارجی نبود، بلکه از رفتارها در داخل کشور نشأت میگرفت.
در این زمان، فقدان همبستگی ملی در داخل، عدم بهرهوری از فرصتها، ناهماهنگی در برخی امور، بویژه در ارتباط با جامعه جهانی و همینطور زیرکی و تمایل دولت جدید امریکا به کسب امتیاز بیشتر از ترامپ در موضوع هستهای ایران، سبب ایجاد نگرانیهای تازهای شد؛ مبنی بر اینکه مبادا با اتخاذ رویکردهای اشتباه از سوی برخی در داخل، تحریمهای یکجانبه ترامپ به فشارهای چندجانبه امریکا و حتی اروپا و احتمالاً روسیه و چین نسبت به ایران منجر شود. زیرا در صحنه روابط بینالملل قدرتهای بزرگ برای منافع بزرگ کنار هم قرار میگیرند و ممکن است با ردوبدل کردن امتیازاتی به موضعی برسند که این موضع همراستا با منافع دیگر کشورها نباشد.
واقعیت این است که در هفتههای نخست بعد از دولت ترامپ، ایران در حال قراردادن در چنین مسیری بود. بویژه اینکه این رویکرد از سوی برخی از کشورها چون عربستان سعودی، امارات و اسرائیل هم دنبال میشد. در این میان برخی کشورهای مدعی دوستی با ایران هم تمایلاتی از خود نشان میدادند که برای خوش رقصی و نزدیکتر شدن بیشتر به امریکا و بهره بردن از منافع اقتصادی در جامعه جهانی، در مسیری مغایر منافع ملی ایران حرکت کنند.
بنابراین، امروز هم در دور جدید مذاکرات مربوط به احیای برجام، آنچه اهمیت دارد، حفظ و تقویت همبستگی ملی در زمینه برجام است. زیرا میبینیم که برخی به جای حرکت در این مسیر، با مواضع خود نگرانیهای ملت ایران را تشدید میکنند. توجه به همبستگی ملی و تقویت و برجسته کردن موضع دولت، یک امر شعاری نیست، بلکه اقتضای جدی موفقیت در مذاکرات است.
زیرا دولت امریکا مانند هر کشور دیگری، تنها به سود و زیان خود از یک توافق، و اینجا سود و زیان از برجام فکر میکند. همانطور که ایران در این مرحله دنبال حداکثر کردن منافع و سود خود از مذاکرات است، طبیعتاً دولت امریکا نیز چنین رویکردی دارد.
در چنین شرایطی، کار هوشمندانه روحانی و ظریف این بود که دیپلماسی خود را برپایه رویکرد «موازنه قوا» انتخاب نکردند، بلکه بر استفاده از تفکر، اندیشه و قدرت نفوذ، قدرت کلام و فن مذاکره در مقابل ایالات متحده امریکا تأکید کردند. زیرا استفاده از رویکرد «موازنه قوا یا موازنه متقابل» وقتی معنا داشت که ایران هم میتوانست پس از تحریمهای امریکا، تحریمهایی را علیه بانکها یا شرکتهای این کشور وضع کند. آیا چنین توانی وجود داشت؟ برخلاف جنگ، که میتوان مقابل تانکهای دشمن از تانک خودی استفاده کرد یا با موشک، جواب حملات دشمن را داد، در جنگ اقتصادی و فشار حداکثری، دولت روحانی ابزاری برای مقابله به مثل نداشت. به همین دلیل میتوان گفت که اتفاقاً دولت آقای روحانی و شخص آقای ظریف و به طریق اولی، ملت ایران، نه فقط با دست خالی مقابل فشار حداکثری امریکا ایستادگی کردند، بلکه برخی هم در داخل از پشت به آنها هجمه کرده و مانع میشدند که قدمهای بلندتر یا راحتتری را برای تأمین منافع ملی کشور بردارند. امروز هم موفقیت در سیاست خارجی و مشخصاً در مسیر احیای برجام، این واقعیت است که نباید اسیر شعارها و حرفهای پوپولیستی و عوامفریبانه شویم. بلکه همه بازیگران در داخل باید به ملت متصل شده، به حقوق ملت ایران متعهد باشند تا بتوانند با بهرهگیری از احترام، حمایت و پشتیبانی مردم سیاست خارجی هوشمندانهای را طراحی و اجرا کنیم.
امروز آنچه از اظهارنظرها میتوان فهمید، دغدغه اصلی دستیابی به کرسی اجرایی در دولت بعدی است، نه تأمین منافع و حقوق ملت ایران. چنانکه میبینیم بسیاری این شعار را مطرح میکنند که تحریمها باید برداشته شود و فکر میکنند با صدای بلندسخن گفتن میتواند تحریمها را لغو کند. غافل از اینکه در یک دوره هشت ساله ما این مسیر را رفتهایم و نتیجه عکس گرفتهایم. آنها این مسأله را نادیده میگیرند که نه بلندسخن گفتن یا شعار در سیاست خارجی، بلکه دیپلماسی هوشمندانه ظریف و روحانی بود که باعث شد امریکا در همه تلاشهای خود در شورای امنیت علیه ایران شکست بخورد.
بنابراین، مسأله ما در مذاکرات هستهای اخیر، ریشه در داخل دارد نه خارج. راهحل نیز تأسی به آن چیزی است که حضرت علی(ع) به آن اشاره کردند، یعنی اینکه «قدرت وقتی ارزش دارد که ما بتوانیم حقی از مردم ایفا کنیم.» امروز هم مدل همه بازیگران سیاست در ایران باید پیروی از حضرت علی(ع) باشد، به این معنی که با اظهارنظرها، رفتار و کمکهای خود به دولت و ظر یف، زمینه کاستن از رنج مردم و رفع تحریمها را فراهم کنند، نه اینکه با بیان حرفهای نادرست، فرصت سوءاستفاده دشمنان را فراهم کنند.
استاد دانشگاه
آنچه امروز در فرایندهای مربوط به احیای برجام دیده میشود، مثبت است. اما این امر مثبت نباید باعث شود که ما دچار خوشبینیهای مفرط شویم و نسبت به چالشهای پیش رو یا مسئولیتهای ملی خود بیتفاوت باشیم. مهمترین چالش یا مسئولیتی که امروز پیشروی همه در داخل کشور قرار دارد، تقویت همبستگی ملی، اولویت دادن به منافع ملی و اتحاد برای کاستن از رنج ملت است تا دولت و مذاکرهکنندگان ایرانی با قدرت بیشتری در نشستهای چندجانبه حاضر شوند. اما اگر به این ضرورت توجه نشود و برخی در داخل با ادبیات و عملکردهای خود سیاست ایران در مذاکرات اخیر یا دولت و مذاکرهکنندگان را تضعیف کنند، به نوعی بازی در مسیری متفاوت با منافع ملی خواهد بود و این مانع اصلی خوشبینی به این دور از مذاکرات است. مروری بر آنچه از زمان پایان دولت ترامپ تا آغاز این دور از مذاکرات گذشت، این نگرانی را آشکار میکند. پایان دولت ترامپ و رفتن او از کاخ سفید با خوشبینیهایی همراه بود، اما آنچه در ادامه اتفاق افتاد چندان امیدوار کننده نبود و چه بسا نگرانکننده هم بود. این نگرانی ناشی از رفتار بازیگران خارجی نبود، بلکه از رفتارها در داخل کشور نشأت میگرفت.
در این زمان، فقدان همبستگی ملی در داخل، عدم بهرهوری از فرصتها، ناهماهنگی در برخی امور، بویژه در ارتباط با جامعه جهانی و همینطور زیرکی و تمایل دولت جدید امریکا به کسب امتیاز بیشتر از ترامپ در موضوع هستهای ایران، سبب ایجاد نگرانیهای تازهای شد؛ مبنی بر اینکه مبادا با اتخاذ رویکردهای اشتباه از سوی برخی در داخل، تحریمهای یکجانبه ترامپ به فشارهای چندجانبه امریکا و حتی اروپا و احتمالاً روسیه و چین نسبت به ایران منجر شود. زیرا در صحنه روابط بینالملل قدرتهای بزرگ برای منافع بزرگ کنار هم قرار میگیرند و ممکن است با ردوبدل کردن امتیازاتی به موضعی برسند که این موضع همراستا با منافع دیگر کشورها نباشد.
واقعیت این است که در هفتههای نخست بعد از دولت ترامپ، ایران در حال قراردادن در چنین مسیری بود. بویژه اینکه این رویکرد از سوی برخی از کشورها چون عربستان سعودی، امارات و اسرائیل هم دنبال میشد. در این میان برخی کشورهای مدعی دوستی با ایران هم تمایلاتی از خود نشان میدادند که برای خوش رقصی و نزدیکتر شدن بیشتر به امریکا و بهره بردن از منافع اقتصادی در جامعه جهانی، در مسیری مغایر منافع ملی ایران حرکت کنند.
بنابراین، امروز هم در دور جدید مذاکرات مربوط به احیای برجام، آنچه اهمیت دارد، حفظ و تقویت همبستگی ملی در زمینه برجام است. زیرا میبینیم که برخی به جای حرکت در این مسیر، با مواضع خود نگرانیهای ملت ایران را تشدید میکنند. توجه به همبستگی ملی و تقویت و برجسته کردن موضع دولت، یک امر شعاری نیست، بلکه اقتضای جدی موفقیت در مذاکرات است.
زیرا دولت امریکا مانند هر کشور دیگری، تنها به سود و زیان خود از یک توافق، و اینجا سود و زیان از برجام فکر میکند. همانطور که ایران در این مرحله دنبال حداکثر کردن منافع و سود خود از مذاکرات است، طبیعتاً دولت امریکا نیز چنین رویکردی دارد.
در چنین شرایطی، کار هوشمندانه روحانی و ظریف این بود که دیپلماسی خود را برپایه رویکرد «موازنه قوا» انتخاب نکردند، بلکه بر استفاده از تفکر، اندیشه و قدرت نفوذ، قدرت کلام و فن مذاکره در مقابل ایالات متحده امریکا تأکید کردند. زیرا استفاده از رویکرد «موازنه قوا یا موازنه متقابل» وقتی معنا داشت که ایران هم میتوانست پس از تحریمهای امریکا، تحریمهایی را علیه بانکها یا شرکتهای این کشور وضع کند. آیا چنین توانی وجود داشت؟ برخلاف جنگ، که میتوان مقابل تانکهای دشمن از تانک خودی استفاده کرد یا با موشک، جواب حملات دشمن را داد، در جنگ اقتصادی و فشار حداکثری، دولت روحانی ابزاری برای مقابله به مثل نداشت. به همین دلیل میتوان گفت که اتفاقاً دولت آقای روحانی و شخص آقای ظریف و به طریق اولی، ملت ایران، نه فقط با دست خالی مقابل فشار حداکثری امریکا ایستادگی کردند، بلکه برخی هم در داخل از پشت به آنها هجمه کرده و مانع میشدند که قدمهای بلندتر یا راحتتری را برای تأمین منافع ملی کشور بردارند. امروز هم موفقیت در سیاست خارجی و مشخصاً در مسیر احیای برجام، این واقعیت است که نباید اسیر شعارها و حرفهای پوپولیستی و عوامفریبانه شویم. بلکه همه بازیگران در داخل باید به ملت متصل شده، به حقوق ملت ایران متعهد باشند تا بتوانند با بهرهگیری از احترام، حمایت و پشتیبانی مردم سیاست خارجی هوشمندانهای را طراحی و اجرا کنیم.
امروز آنچه از اظهارنظرها میتوان فهمید، دغدغه اصلی دستیابی به کرسی اجرایی در دولت بعدی است، نه تأمین منافع و حقوق ملت ایران. چنانکه میبینیم بسیاری این شعار را مطرح میکنند که تحریمها باید برداشته شود و فکر میکنند با صدای بلندسخن گفتن میتواند تحریمها را لغو کند. غافل از اینکه در یک دوره هشت ساله ما این مسیر را رفتهایم و نتیجه عکس گرفتهایم. آنها این مسأله را نادیده میگیرند که نه بلندسخن گفتن یا شعار در سیاست خارجی، بلکه دیپلماسی هوشمندانه ظریف و روحانی بود که باعث شد امریکا در همه تلاشهای خود در شورای امنیت علیه ایران شکست بخورد.
بنابراین، مسأله ما در مذاکرات هستهای اخیر، ریشه در داخل دارد نه خارج. راهحل نیز تأسی به آن چیزی است که حضرت علی(ع) به آن اشاره کردند، یعنی اینکه «قدرت وقتی ارزش دارد که ما بتوانیم حقی از مردم ایفا کنیم.» امروز هم مدل همه بازیگران سیاست در ایران باید پیروی از حضرت علی(ع) باشد، به این معنی که با اظهارنظرها، رفتار و کمکهای خود به دولت و ظر یف، زمینه کاستن از رنج مردم و رفع تحریمها را فراهم کنند، نه اینکه با بیان حرفهای نادرست، فرصت سوءاستفاده دشمنان را فراهم کنند.
سلام ایران
هر روز با شما در اینجا خواهیم بود، صدای شما، حرف شما و پیشنهاد شما را می شنویم و می خوانیم و بازگو می کنیم. با ما همراه باشید، بگویید و بنویسید
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
کوچ زود هنگام عشایر/ خانم گزانی: چرا جلوی ورود کامیون عشایر به مراتع را گرفتهاند؟ مسئولان میگویند که عشایر زود هنگام کوچ کردهاند. از مسئولان درخواست رسیدگی داریم.
ناهمواری جاده تهران به پرند/ خانم گناوهای: جاده تهران به پرند بسیار ناهموار و پر از چالههای عمیق است. این چالهها به خودروهای عبوری بسیار آسیب میزند. از مسئولان راه و ترابری درخواست مینماییم که به این موضوع رسیدگی نمایند.
محاسبه پاداش پایان خدمت بازنشستگان آموزش و پرورش قبل از 90/ یک شهروند: لطفاً از وزیر محترم تعاون و رفاه و رئیس محترم سازمان بازنشستگی کشوری بپرسید بازنشستههای آموزش و پرورش قبل از سال 90 در رابطه با پاداش پایان خدمت درخصوص محاسبه و نقص اجرای خدمات کشوری وقت، مطالباتی ضایع شده دارند. آیا قابل پیگیری هست؟ بنده که بازنشسته سال 88 هستم پیگیری این تضییع حقوق را حق مسلم خود میدانم.
تلفن: 88769075 - 021 پیامک: 3000451213
نظــــــر مـــردم
کوچ زود هنگام عشایر/ خانم گزانی: چرا جلوی ورود کامیون عشایر به مراتع را گرفتهاند؟ مسئولان میگویند که عشایر زود هنگام کوچ کردهاند. از مسئولان درخواست رسیدگی داریم.
ناهمواری جاده تهران به پرند/ خانم گناوهای: جاده تهران به پرند بسیار ناهموار و پر از چالههای عمیق است. این چالهها به خودروهای عبوری بسیار آسیب میزند. از مسئولان راه و ترابری درخواست مینماییم که به این موضوع رسیدگی نمایند.
محاسبه پاداش پایان خدمت بازنشستگان آموزش و پرورش قبل از 90/ یک شهروند: لطفاً از وزیر محترم تعاون و رفاه و رئیس محترم سازمان بازنشستگی کشوری بپرسید بازنشستههای آموزش و پرورش قبل از سال 90 در رابطه با پاداش پایان خدمت درخصوص محاسبه و نقص اجرای خدمات کشوری وقت، مطالباتی ضایع شده دارند. آیا قابل پیگیری هست؟ بنده که بازنشسته سال 88 هستم پیگیری این تضییع حقوق را حق مسلم خود میدانم.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
دادگستریها برای افراد کمبضاعت عریضهنویسی کنند
-
برخی طرحهای مجلس درحکم ورود به حوزه اجرا است
-
دروغ گفتند صنعت هستهای تعطیل نشده است
-
عراقچی: در مسیر درست قرار داریم
-
صدورکارت اعتباری سهام عدالت تا آخر اردیبهشت
-
اسناد تجاوز عراق پیش از آغاز جنگ
-
دولت به اندازه کافی ملزومات مؤثر مدیریت کرونا را در اختیارندارد
-
فیلم در پستو و زیرزمینی ساخته شد
-
تالابهای هامون و جازموریان به بیابان تبدیل شد
-
فکر نمیکردم دوم شوم باید قهرمان میشدم
-
ویروس مقصریابی
-
تبیین ظرفیتها و قابلیتهای سامانه شاد
-
در کاستن از رنج ملت همصدا شویم
-
سلام ایران
اخبارایران آنلاین